یاران موافق همه از دست شدند
در پای اجل یکان یکان پست شدند
خوردیم ز یک شراب در مجلس عمر
دُوری دو سه پیشتر ز ما مست شدند
#خیام
در پای اجل یکان یکان پست شدند
خوردیم ز یک شراب در مجلس عمر
دُوری دو سه پیشتر ز ما مست شدند
#خیام
▪️جستجو در رباعیات خیام نشان میدهد که مضمون خوش باشی و به شادی گذراندن جهان بیش از دیگر مضامین در آنها به کار رفته است. پس از آن مضمون مرگ و نیستی قرار دارد که در بسیاری از رباعیات خیام با تعابیر و تصاویر آشنایی مانند تبدیل شدن انسان به کوزه مورد توجه قرار گرفته است. اما دلیل قرار گرفتن این دو مضمون در کنار یکدیگر به این جهت است که مرگ، همواره یادآور این واقعیت انکارناپذیر است که فرصت ما برای زندگی محدود بوده و نباید با غم خوردن همین فرصت کوتاه و تکرارناپذیر را از دست بدهیم، بلکه باید آن را با خوشی و شادی بگذرانیم و پیش از وزیدن «باد اجل» کام خود را از جهان بستانیم:
با سروقدی تازهتر از خرمن گل
از دست مده جام می و دامن گل
ز آن پیش که ناگه شود از باد اجل
پیراهن عمر ما چو پیراهن گل
#خیام
با سروقدی تازهتر از خرمن گل
از دست مده جام می و دامن گل
ز آن پیش که ناگه شود از باد اجل
پیراهن عمر ما چو پیراهن گل
#خیام
هنگام صبوح ای صنم فرخ پی
بر ساز ترانهای و پیش آور می
کافکند به خاک در هزاران جم و کی
این آمدن تیر مه و رفتن دی
#خیام
بر ساز ترانهای و پیش آور می
کافکند به خاک در هزاران جم و کی
این آمدن تیر مه و رفتن دی
#خیام
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🖤 درگذشت خسرو آواز ایران، استاد محمدرضا شجریان، تسلیت باد.
🔸در رباعیات خیام شاد زیستن و لذت بردن از زندگی یک مضمون اصلی شمرده میشود و مصداق آن، چنان که مشهور است، نوشیدن شراب است، گویی که نزد وی تنها راه شاد زیستن و لذت بردن از زندگی همین یک کار است؛ ولی چنین نیست و در رباعیات خیام مصادیق و نمونههای دیگری نیز وجود دارد که با انجام آن میتوان از تلخی و از سنگینی بار زندگی کاست، از جمله پناه بردن به دامن طبیعت یا عشق ورزیدن به دیگری. بنابراین فروکاستن خوشباشی در رباعیات خیام و محدود کردن آن به نوشیدن شراب، شرط انصاف و تحقیق نبوده و نباید از سفارش به عشق ورزیدن که شرط اساسی برای داشتن یک زندگی شاد و کام آسوده است، غافل بود:
نتوان دل شاد را به غم فرسودن
وقت خوش خود به سنگ محنت سودن
کس غیب چه داند که چه خواهد بودن
می باید و معشوق و به کام آسودن
#خیام
نتوان دل شاد را به غم فرسودن
وقت خوش خود به سنگ محنت سودن
کس غیب چه داند که چه خواهد بودن
می باید و معشوق و به کام آسودن
#خیام
Forwarded from سخنرانیها
🔊فایل صوتی
علی غفارپور
- نقدی بر سخنرانی میرحسن ولوی با عنوان تفاوت است میان خیام ریاضی دان و خیام شاعر اینجا
.
🆔 @sokhanranihaa
🆑کانال سخنرانی ها
🌹
علی غفارپور
- نقدی بر سخنرانی میرحسن ولوی با عنوان تفاوت است میان خیام ریاضی دان و خیام شاعر اینجا
.
🆔 @sokhanranihaa
🆑کانال سخنرانی ها
🌹
Fahares
ربات تلگرام
معرفی ربات های تلگرامی ما برای مدیریت بهتر و آسانتر مطالب، کانالها و گروهها
هر سبزه که بر کنار جویی رُسته است
گویی ز لب فرشتهخویی رُسته است
پا بر سر سبزه تا به خواری ننهی
کان سبزه ز خاک ماهرویی رُسته است
#خیام
گویی ز لب فرشتهخویی رُسته است
پا بر سر سبزه تا به خواری ننهی
کان سبزه ز خاک ماهرویی رُسته است
#خیام
🔸شاید بسیاری نام غزاله علیزاده را نشنیده باشند. زن جوانی که در یکی از روزهای اردیبهشت ۱۳۷۵ در میان درختان جنگلی مهآلود در جواهر دهِ رامسر خود را حلقآویز کرد. نویسندهای که گویا زندگی برای او از «کابوس و رویا» خالی شده بود. زیرا خودکشی به سراغ کسانی میرود که دنیای آنان جذابیت خود را از دست داده و به قول آلبر کامو عاری از اوهام و نور شده است. مانند خودکشی اخیر تعدادی از نوجوانان کشور ما بخاطر فقر و نداری و یا انسانهایی که معنای شایستهای برای زندگی نمییابند. برای این گروه نیز جهان جذابیت خود را از دست داده و مانند خیام شاخ امید آنان بیبرگوبار شده است. به همین جهت، بودن برای آنان تبدیل به زیستن در زندانی تنگ شده، پیوسته در آرزوی رهایی از آن بسر میبرند:
بر شاخ امید اگر بری یافتمی
هم رشتۀ خویش را سری یافتمی
تا چند ز تنگنای زندان وجود
ای کاش سوی عدم دری یافتمی
#خیام
▫️
بر شاخ امید اگر بری یافتمی
هم رشتۀ خویش را سری یافتمی
تا چند ز تنگنای زندان وجود
ای کاش سوی عدم دری یافتمی
#خیام
▫️
فراموش میشوی
گویی که هرگز نبودهای
مانند مرگ یک پرنده
مانند یک کنیسۀ متروکه فراموش میشوی
مثل عشق یک رهگذر
و مانند یک گل در شب
فراموش میشوی
#محمود_درویش
#اشعار_خیامانه
▫️
گویی که هرگز نبودهای
مانند مرگ یک پرنده
مانند یک کنیسۀ متروکه فراموش میشوی
مثل عشق یک رهگذر
و مانند یک گل در شب
فراموش میشوی
#محمود_درویش
#اشعار_خیامانه
▫️
🔹جی دی سالینجر (۱۹۱۹ - ۲۰۱۰) نویسندۀ آمریکایی و خالق رُمان معروف ناطور دشت، در اوج شهرت، ناگهان از مردم فاصله گرفت و پنجاه سال از باقی ماندۀ عمر خود را در یک شهر کوچک و در یک مزرعۀ وسیع و سرسبز بسر برد. هیچ کس دلیل این کار سالینجر را نمیداند. شاید دلیل او همان دیالوگی باشد که از زبان هولدن، شخصیت اصلی داستان ناطور دشت گفته بود: «بروم با پولی كه خودم به دست آورده بودم برای خودم جایی یك كلبۀ كوچک بسازم و باقی عمرم را آنجا بگذرانم و با هیچ كس حرفهای احمقانۀ لعنتی نزنم.»
در هر صورت، تصمیم سالینجر برای تنها زیستن، او را به خیام نزدیک میکند، زیرا خیام نیز آن گونه که بیهقی او را توصیف کرده است دارای خویی تند بوده و از تعلیم و تدریس خودداری میکرده. برخی از رباعیات منسوب به خیام، این روایت بیهقی را تأیید میکند:
کم کن طمع از جهان و میزی خرسند
و ز نیک و بد زمانه بگسل پیوند
خوش باش چنان که هست کاین دور فلک
هم بگذرد و نماند این روزی چند
▫️
در هر صورت، تصمیم سالینجر برای تنها زیستن، او را به خیام نزدیک میکند، زیرا خیام نیز آن گونه که بیهقی او را توصیف کرده است دارای خویی تند بوده و از تعلیم و تدریس خودداری میکرده. برخی از رباعیات منسوب به خیام، این روایت بیهقی را تأیید میکند:
کم کن طمع از جهان و میزی خرسند
و ز نیک و بد زمانه بگسل پیوند
خوش باش چنان که هست کاین دور فلک
هم بگذرد و نماند این روزی چند
▫️
🔹مشاهدۀ ریختن برگها در فصل پاییز، در این روزهای سیاه کرونایی، تصویر آشنایی است. این تصویر غمانگیز در عین حال به ما هشدار میدهد که باید آرزوها و نیازهای خود را کوتاه و کوچک کنیم. این کار یعنی کوتاه و کوچک کردن آرزوها و نیازها سبب میشود که از بلندپروازی دست برداشته و از آنچه در اختیار داریم لذت ببریم، فارغ از این که در گذشته چه بر سر ما آمده و یا در آینده چه پیش خواهد آمد:
از آمدهها زرد مکن چهرۀ خویش
وز نامدهها آب مکن زهرۀ خویش
برگیر ز عمر بی بدل بهرۀ خویش
ز آن پیش که دهر برکشد دهرۀ خویش
#خیام
* دهره: داس، دشنه
▫️
از آمدهها زرد مکن چهرۀ خویش
وز نامدهها آب مکن زهرۀ خویش
برگیر ز عمر بی بدل بهرۀ خویش
ز آن پیش که دهر برکشد دهرۀ خویش
#خیام
* دهره: داس، دشنه
▫️
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
کس مشکل اسرار فلک را نگشاد
کس یک قدم از نهاد بیرون ننهاد
چون درنگری ز مبتدی تا استاد
عجزی است به دست هر که از مادر زاد
#خیام
کس یک قدم از نهاد بیرون ننهاد
چون درنگری ز مبتدی تا استاد
عجزی است به دست هر که از مادر زاد
#خیام
🔹در قدیم، زمانی که هنوز کارت بانکی وجود نداشت، مردم پول خود را که به صورت سکۀ طلا و نقره بود، در صندوقچه یا کوزه نهاده، به خاک میسپردند تا در زمان تنگدستی آنها را از زیر خاک بیرون کشیده، بار دیگر مورد استفاده قرار دهند. خیام در یکی از رباعیات خود میکوشد با توجه به شباهت این کار، یعنی پنهان کردن زر و سیم در خاک با دفن کردن انسان در گور، سخن اصلی خود را که همان برگشتناپذیر بودن انسان است با ما در میان بگذارد. خیام میگوید مبادا گمان کنی که تو نیز، مانند آن زر و سیم، بار دیگر از زیر خاک بیرون آورده میشوی. منظور خیام روشن است: ما یک بار بیشتر به دنیا نمیآییم. نتیجه هم روشن است: باید قدر این فرصت تکرارناپذیر را بدانیم و پیش از یورش ناگهانی مرگ، با شاد زیستن کام خود را از زندگی بستانیم:
زان پیش که بر سرت شبیخون آرند
فرمای که تا بادۀ گلگون آرند
تو زر نهای ای غافل نادان که تو را
در خاک نهند و باز بیرون آرند
#خیام
زان پیش که بر سرت شبیخون آرند
فرمای که تا بادۀ گلگون آرند
تو زر نهای ای غافل نادان که تو را
در خاک نهند و باز بیرون آرند
#خیام
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
از حُقۀ خاک سر برآوردم و رفت
و ز جام زمانه جرعهای خوردم و رفت
چون شعبده آمدم ز صندوق فلک
بر نطع وجود رقصکی کردم و رفت
#خیام
* حُقه: ظرف کوچک
* نطع: بساط، فرش
▫️
و ز جام زمانه جرعهای خوردم و رفت
چون شعبده آمدم ز صندوق فلک
بر نطع وجود رقصکی کردم و رفت
#خیام
* حُقه: ظرف کوچک
* نطع: بساط، فرش
▫️
هر یکچندی یکی برآید که منم
با نعمت و با سیم و زر آید که منم
چون کارک او نظام گیرد روزی
ناگه اجل از کمین درآید که منم
#خیام
* کارک: کار کوچک
با نعمت و با سیم و زر آید که منم
چون کارک او نظام گیرد روزی
ناگه اجل از کمین درآید که منم
#خیام
* کارک: کار کوچک
▪️براستی در ذهن کسانی که میپندارند با کشتن انسانها به بهشت میروند چه میگذرد؟ منظورم سه مرد مسلحی است که در حادثۀ اخیر دانشگاه کابل ۲۲ جوان دانشجو را به خاک و خون کشیدند و خود نیز کشته شدند. آنان انتحاری بودند، یعنی عقیده داشتند که با کشتن و کشته شدن به بهشت میروند. مگر میشود کسی با کشتن چندین انسان بیگناه به بهشت برود؟ چطور ممکن است یک باور دینی تا این اندازه منحرف و خطرناک شود؟ شگفتا که نزد این گروه خوردن شراب جرمی نابخشودنی است. گویا در روزگار خیام هم چنین کسانی وجود داشتند. کسانی که نزد آنان جرم خوردن شراب بیش از خوردن خون مردم بوده است:
ای صاحب فتوی ز تو پرکارتریم
با این همه مستی ز تو هُشیارتریم
تو خون کسان خوری و ما خون رزان
انصاف بده کدام خونخوارتریم
#خیام
* رزان: درخت انگور
ای صاحب فتوی ز تو پرکارتریم
با این همه مستی ز تو هُشیارتریم
تو خون کسان خوری و ما خون رزان
انصاف بده کدام خونخوارتریم
#خیام
* رزان: درخت انگور
ای دوست بیا تا غم فردا نخوریم
وین یک دم عمر را غنیمت شمریم
فردا که از این دیر کهن درگذریم
با هفت هزار سالگان سربسریم
#خیام
▫️
وین یک دم عمر را غنیمت شمریم
فردا که از این دیر کهن درگذریم
با هفت هزار سالگان سربسریم
#خیام
▫️
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
غلامحسین ساعدی (نویسنده، ۱۳۶۴-۱۳۱۴) و شوخی با رباعی خیام
😊
😊
هنگام سپیدهدم خروس سحری
دانی که چرا همی کند نوحهگری
یعنی که نمودند در آیینهی صبح
کز عمر شبی گذشت و تو بیخبری
#شیخ_روزبهان_بقلی
#منسوب_به_خیام
🎨 سهراب سپهری
▫️
دانی که چرا همی کند نوحهگری
یعنی که نمودند در آیینهی صبح
کز عمر شبی گذشت و تو بیخبری
#شیخ_روزبهان_بقلی
#منسوب_به_خیام
🎨 سهراب سپهری
▫️