حمیدرضا جلائی‌پور (جامعه‌شناس)
5.24K subscribers
3.32K photos
1.19K videos
189 files
3.03K links
نوشته‌هایی درباره‌ی جامعه‌ی سیاسی ایران و غیره.
🍀 نقد و نظر خود را درباره‌ی مطالبی که این‌جا منتشر می‌شود می‌توانید از طریق این نشانی با نگارنده در میان بگذارید:
@hamidrezajalaeipour
Download Telegram
غُلامحُسین ساعِدی معروف به گوهرمراد متولد شنبه ۱۳ دی ۱۳۱۴ در تبریز یکی از بزرگ‌ترین نویسندگان معاصر ایرانی است. از داستان گاو او (در مجموعه عزاداران بیل)، فیلمی به همین نام ساخته شده‌است که موفقیتی جهانی یافت. او که خود ترک آذری بود و به زبان مادری خویش نیز بسیار علاقمند بود، دربارهٔ زبان فارسی و جایگاهش در ایجاد همبستگی و نقشِ آن در وحدت ملی ایرانیان،گفت: «زبان فارسی، ستونِ فقرات یک ملت عظیم است. من می‌خواهم بارش بیاورم. هرچه که از بین بروم، این زبان باید بماند .
@goharmorads
Forwarded from US Studies (Amir Ali Abolfath)
وقتی دونالد #ترامپ در هواپیما و با ارسال چند توئیت ، امضای دولت ایالات متحده امریکا را از بیانیه ای ، آن هم با شرکت متحدان سیاسی - نظامی واشنگتن پس می گیرد ، آیا تضمینی وجود دارد که نتایج دیدار سران امریکا و #کره_شمالی در سنگاپور به سرنوشت بیانیه #گروه_هفت دچار نشود ؟
رویکرد دونالد ترامپ فقط به این معنی نیست که با تغییر حزب حاکم بر کاخ سفید ، تعهدات دولت ایالات متحده زیر پا گذاشته می شود ؛ بلکه با توجه به تجربه نشست گروه هفت در کانادا به این معنی است که هر لحظه رییس جمهوری امریکا ممکن است تعهدات خودش را نیز زیر پا بگذارد .
میزان اعتماد عمومی به تعهدات دولت ایالات متحده امریکا به شکل بی سابقه ای در جهان و حتی در نزد نزدیک ترین متحدان این کشور کاهش یافته است . مذاکره با دولت کنونی ایالات متحده و امید به رسیدن به توافق پایدار با این کشور ، بسیار پر ریسک شده است .

@abolfathusastudy
📝📝📝چرا ايران زمينه سازي فني براي رسيدن به هدف ١٩٠ هزار سو در پروژه هسته اي را آغاز كرده است؟


✍🏼حمید هوشنگی

واقعيت اين است كه ايران چرخه غني سازي اورانيوم را در كشور بومي كرده است و به لحاظ فني رسيدن به هدف داشتن ١٩٠ هزار سو هم براي صنايع هسته اي ايران مطلقاً مشكل نيست و اين دستاورد هم مغاير توافق برجام نخواهد بود، اما اقدامي هم نيست كه اتحاديه اروپا راخوش بيايد. به نظر مي رسد "نظام" در عين داشتن " تمايل بسيار براي حفظ برجام"، مي خواهد با دست پرتري با اروپا براي گريز از عملي شدن تهديد هاي امريكا، مذاكره كند. تهديد هاي اقتصادي كمرشكني كه در صورت عملي شدن از ١٣ آبانماه، ( چهارم نوامبر) اوضاع را به سمتي تقريباً غيرقابل پيش بيني خواهد برد.

آيا راه ديگري به جز مذاكره با اتحاديه اروپا، بريتانيا، آلمان و فرانسه وجود دارد؟ آيا دادن امتيازات غيرضرور به مسكو و پكن از طرف ايران را مي توان به اميد علاقمند كردن روسيه و چين در حمايت تام و تمام از ايران همچنان ادامه داد؟ اگر پذيرفته ايم كه داشتن " قدرت هسته اي " با توجه به توان بي چون چراي اقتصادي امريكاي قلدر به " بازدارندگي " كمكي نمي كند، چرا بايد از " نرمش قهرمانانه دوم " واهمه داشته باشيم؟ مگر توان ديپلمانيك ايران در مذاكرات منتهي به توافق هسته اي با ١ + ٥ ، دنيا را خيره نكرد و همگان را به تحسين وا نداشت؟

من شكي ندارم كه خواسته هاي امريكا از ايران بسيار قلدرمابانه و غيرمنطقي است، اما " مذاكره با حريف" در همين موارد است كه معني پيدا مي كند! روشن است كه در جهاني به غايت ظالم زندگي مي كنيم، دنيائي كه قانون جنگل در آن حكمفرماست. متاسفانه به نظر مي رسد يا بايد شاهد افول اقتصادي كشور باشيم يا نهايتاً با امريكا مذاكره كنيم! شكستن " خط هاي قرمز" هنر سياست است! مگر ايران در قبول قطعنامه ٥٩٨ از خط قرمز عبور نكرد؟ مگر مذاكرات موفق هسته اي با ١ + ٥ خود عبور از خط قرمز نبود؟ مگر ما با عبور از اين خطوط خود ترسيم كرده، جنگ تحميلي را پايان نداديم و با توافق هسته اي، از شش قطعنامه شوراي امنيت در ارتباط با بحران هسته اي با موفقيت عبور نكرديم؟

براي حاضر شدن پشت ميز مذاكره، بايد " حتي المقدور " قوي بود و يا خود را قوي نشان داد. خوشبختانه در شرايط كنوني همچنان از داشتن تيم ديپلماتيك قوي سابق برخورداريم به شرط آنكه حمايتي به اندازه دور قبل مذاكرات، از دكتر ظريف و يارانش، دريغ نشود. به نظر مي رسد حركت به سوي داشتن ١٩٠ هزار سو در توان هسته اي كشور، بخشي از اين تداركات است! ايران مي خواهد نشان دهد اگر مذاكره با اتحاديه اروپا، بريتانيا، فرانسه و آلمان براي لغو تهديد به تحريم هاي امريكا عليه ايران، نتيجه ندهد ايران براي آغاز دوري جديد در برنامه اي هسته اي خود آمادگي دارد. (برنامه اي كه ١ + ٥ براي متوقف كردن آن، بيش از دو سال با ايران مذاكره كرد و ايران در زمان هاي بدست آورده قبل توافق و در حين مذاكره، فرصت يافت توان هسته اي خود را كاملاً بومي كند، نفوذش در منطقه خاورميانه را توسعه دهد و براي مطامع غرب در منطقه سدي جدي ايجاد كند.) به عبارتي نگفته، ايران در صورت عدم تعامل غرب با تهران، قدرت تخريبش را به نمايش خواهد گذاشت!

بد نيست در همين جا اشاره شود كه شواهدي دردست است كه از تمايل جدي ايران به كاهش تنش خبر مي دهد. به انجام مذاكرات ايران و اروپا در مورد بحران يمن نگاه كنيد! رياض هم كمي تا قسمتي همراه شده است. عربستان برخلاف امارات، بحرين و اسرائيل از اراجيف قلدرمابانه سه هفته قبل مايك پومپئو وزير خارجه ترامپ عليه ايران، حمايت نكرد و ترجيح داد فعلاً سكوت كند!

پنجشنبه ١٧خرداد ماه ٩٧ - تهران

@MostafaTajzadeh
http://up.upinja.com/w8i8v.jpeg
فروپاشی چگونه رخ می دهد؟

نوشته مشترک وحید شامخی و مجتبی لشکربلوکی

احتمالا نام مجله معتبر و معروف فوربز را شنیده باشید. جزو معتبرترین نشریات کسب وکار، موفقیت، کارآفرینی و ثروت است. این نشریه روی جلد خود را در سال 2007 به نوکیا اختصاص داد و یک تیتر جنجالی زد: «آیا کسی می تواند نوکیا را با یک میلیارد مشتری از تخت پادشاهی به زیر کشد؟». نوکیا آن روزها سلطان بلامنازع موبایل و ارتباطات بود. اما نوکیا فروپاشید: طی سیزده سال سهم بازارش از رتبه اول به رتبه دهم و ارزش شرکت از 250 به کمتر از 4 میلیارد یورو سقوط کرد.

خیلی از ما وسیله‌ای به نام موبایل را با برند نوکیا شناختیم. به خاطر دارم که یکی از هم‌کلاسی‌هایمان در دانشگاه، گوشی نوکیایی به نام 6600 را تازه خرید بود (جدیدترین مدل آن زمان) که از دوربینش برای تقلب سر جلسه امتحان استفاده کرد و همه دهان‌مان از تعجب باز مانده بود که دوربین این گوشی چنان کیفیتی دارد که می‌شود از برگه بغل‌دستی عکس گرفت و همان را خواند و نوشت!

یکی از جالب‌ترین تحلیل‌هایی که در ارتباط با فروپاشی امپراطوری نوکیا منتشر شده است، نتایج مطالعات مشترکی میان یک دانشگاه فنلاندی و مدرسه کسب‌وکار معتبر اینسید فرانسه است. این نتایج حرف‌های شنیدنی را در قالب سه نکته طرح می‌کند که خود حاصل 120 مصاحبه (شامل 9 مصاحبه‌ با اعضای هیئت‌مدیره و 19 مصاحبه با مدیران ارشد نوکیا) بوده است. اما این سه راز سقوط چیست؟


راز اول: نبود فضای مناسب برای گفتگوهای صریح، آزاد و بنیادین: در آن بازه زمانی فضای مناسبی برای گفت‌وگوها و بحث‌های جدی و راهبردی وجود نداشت. یکی از مدیران ارشد نوکیا نقل می‌کند که بین سال‌های 2007 تا 2011، خیلی از اعضای هیئت‌مدیره احساس می‌کردند که دیگر نمی‌توانند راحت و آزاد صحبت کنند و نتیجه‌اش این بود که تهدیدات اپل و گوگل به میزان کافی منتقل نمی‌شد و برنامه مناسبی برایش در نظر گرفته نشد!

راز دوم این بود که به صورت احساسی مدیران به سیستم‌عامل سیمبین وابسته شده بودند و همه گوشی‌هایش را با این سیستم‌عامل عرضه می‌کرد. کسی به خودش اجازه نمی‌داد به گزینه دیگری فکر کند. مدت ها روی سیستم‌عامل خودش پافشاری کرد وقتی هم در سال 2012 با تغییر مدیریت به فکر افتادند، دیگر خیلی دیر شده بود!

راز سوم: اینکه تحلیل‌ها و تصمیمات براساس داده‌های واقعی نبود و بیشتر احساسی، شهودی و شخصی بود. نقل می‌شود که وقتی نوکیا تصمیم گرفت به‌جای سیمبین از سیستم‌عامل جدیدی استفاده کند، خیلی از مدیران سیستم‌عامل ویندوز را پیشنهاد می‌دادند. این در حالی بود که داده‌ها و شواهد واقعی افق روشنی برای سیستم‌عامل ویندوز نشان نمی‌داد و موفقیت این سیستم‌عامل بسیار بعید به نظر می‌رسید. اما نوکیا ویندوز را در گوشی‌هایش استفاده کرد و نتیجه‌اش هم شکست کاملش در سال 2013 بود.

تحلیل و تجویز راهبردی:

سه نکته‌ای که به‌عنوان عوامل سقوط نوکیا بیان شد، می‌تواند عوامل شکست هر سیستم اقتصادی یا سیاسی باشد.

در هر سیستمی که نشود به راحتی نقد کرد، نظر داد، مفروضات را به چالش کشید و خطوط قرمز دایره گفتگوی شما را محدود کند، یک گام به سقوط نزدیک شده است.

در هر سیستمی که وابستگی بی دلیل به گذشته، به تصمیمات گذشته، به نمادهای گذشته زیاد شود به گونه ای که به جای آنکه تصمیم عقلایی بگیریم، بحث ها حیثیتی-ناموسی شود گام بلند دوم را به سمت سقوط برداشته ایم. هر جا احساس کردید داریم تصمیم می گیریم نه به خاطر ساختن آینده بلکه دقیقا به خاطر دفاع از عملکرد گذشته، این یک نشانه بی بدیل سقوط است.

اگر خواسته های شخصی و انتخاب های احساسی-هیجانی جای تصمیم گیری مبتنی بر داده ها، آمار، اطلاعات، مقایسه گزینه ها را گرفت، آنگاه جایگزین شدن احساسات و هیجانات به جای واقعیات و عقلانیت، میخ آخر سقوط را محکم خواهد کوبید. زمانی که چشم هایمان را به واقعیت بستیم و گوش هایمان سنگین شد، سقوط به ما نزدیک می شود

باور کنیم سقوط نزدیک است! خیلی نزدیک؛ لای این شب بوها! تاریخ را بنگریم بزرگ ترین امپراطوری ها به زیر کشیده شدند، شرکت های بزرگ در هم شکستند، مقتدرترین نظام ها به خاطره ها پیوستند و برندهای نام آور سرنوشتی شرم آور پیدا کردند. چرا که خطوط قرمز گلوی گفتگوی آزاد را فشرد، بحث ها حیثیتی-ناموسی شد و دفاع از گذشته به جای ساختن آینده نقش آفرین شد، چشم ها بسته و گوش ها سنگین شد. واقعیت ها و عقلانیت در برابر احساسات و هیجانات شکست خوردند.

فروپاشی از آن چه می بینید به شما نزدیک تر است.



http://telegram.me/tahlyleejtemaaey
Forwarded from سخنرانی‌ها
🔊فایل صوتی

#محمد_رضا_شفیعی_کدکنی

خوب گوش کنید بچه ها،حاصل 70سال کتاب خواندن و مطالعه من هست این سخنانم ...

۸ خرداد ۱۳۹۷


🆑کانال سخنرانی ها👇
🆔 https://telegram.me/joinchat/CY-w0jvwyDYIn6eR5eAaAw
🌹
توصیه استاد شفیعی کدکنی درباره اهمیت روحیه‌فردی و جمعی برای آینده ایران 👆
@hamidrezajalaeipoor
تالی های برجام
دکتر نصراله پورجوادی

امروز در یکی از سایتها در یوتیوب به جریان جنگ سال1967 گوش می دادم و دیدم جمال عبدالناصر بعد از شکست در آن جنگ پشت میکروفون آمد و در رادیو اعلام کرد که مسئولیّت این شکست بزرگ را می پذیرد.
من از بچگی به دلیل علاقه ای که برادرم به عبدالناصر داشت سخنرانیهای او را در رادیو گوش می کردم. از بعضی حرفهایش خوشم می آمد و از بعضی هم بدم می آمد.کلاً از این که شاه و رژیم او با عبدالناصر خوب نبودند من از عبدالناصر بدم نمی آمد. (ایرانیها امروز هم همین اینطورند. وقتی از رژیمی خوششان نمی آید از چیزها و اشخاصی که رژیم خوشش نمی آید آنها خوششان می آید). باری، وقتی دیدم ناصر مسئولیت شکست را پذیرفته خیلی خوشم آمد و پیش خودم گفتم این مرد بزرگی بوده است. قبول کرد که اشتباه کرده. مرتکب خطا شده و بعد هم در صدد جبران خرابیها بر آمد و سرانجام هم رفت. البته مردم او را به دلیل صداقتش دوست داشتند و نگذاشتند کنار برود. ناصر با قبول مسئولیت نزد مردم کوچک نشد هزاران هزار مردم مصر و جاهای دیگر در خیابانها آمدند و او را تأیید کردند. امام خمینی هم با قبول قطعنامه 598 و به عهده گرفتن مسئولیت جنگ محبوبیت خود را نزد مردم از دست نداد.
من یکسال قبل از خاتمه دوره ریاست جمهوری آقای خاتمی روزی به دفترش رفتم و ابتدا دربارة موضوعی که می خواستم با او سخن گویم گفتگو کردیم. پس از آن آقای خاتمی شروع کرد به گله کردن و آه و ناله کردن و اعتراض کردن به کار کسانی که مسئله اتمی شدن را در دست داشتند و کار را به جایی رسانده بودند که نبایست. گفت: « ببین با مسئله اتمی چه کردند؟» آن زمان رئیس تیم مذاکره کننده آقای روحانی بود. نمی دانم آقای خاتمی از چه کسی انتقاد می کرد. به هرحال آنچه بعداً اتفاق افتاد خیلی بدتر بود. همه چیز بد، چون تصمیم به اتمی کردن کشور تصمیم غلطی بود. ایران نمی بایست دنبال اتمی شدن می رفت. این جمله جمله سیاسی نیست، ولی هرچه هست من به آن اعتقاد دارم: اتمی شدن توسط هر کشوری داخل شدن در سپاه اهریمن است. من بیش از 30سال پیش مقاله ای نوشتم و در نشر دانش چاپ کردم(که اخیراً هم در مجله بخارا تجدید چاپ شد)، در آن مقاله از دیدگاه شوماخر نوشتم که شاه مرتکب غلط شد و نمی بایست دنبال اتمی شدن می رفت. در همان مقاله به جمهوری اسلامی (که در آن زمان به تنها چیزی که نمی اندیشید اتمی شدن بود) یادآور شدم که هیچ گاه نباید به فکر اتمی شدن بیفتد، چه اتمی شدن ما را به سمت نابودی خواهد برد نه به سمت امنیت و رفاه و سلامت بیشتر.
باری، من گمان نمی کنم تصمیم به اتمی شدن را یک نفر گرفته باشد. ولی در هر حال این تصمیم را کسانی گرفته اند که نمی خواهند مسئولیت شکست آن را بپذیرند. من وقتی توافقنامه برجام امضاء شد خیلی خوشحال شدم. فکر می کردم همه چیز بعد از آن درست خواهد شد. برجام تالی هایی داشت که ما باید آنها را می پذیرفتیم. آن تالی ها به ضرر ما نبود بلکه به نفع ما هم بود. در هر حال قاعده ای هست در منطق که می گوید رفع تالی در یک قضیه شرطیه مستلزم رفع مقدم است. نپذیرفتن تالی یا تالی های برجام هم بالضروره منجر به نفی خود برجام می شود. ما فکر نمی کردیم تالی های برجام را مسئولان نادیده بگیرند. من فکر می کردم به زودی کنسولگری آمریکا در خیابان ایرانشهر بازخواهد شد، فکر می کردم شعار "مرگ بر آمریکا" از آن به بعد متوقف خواهد شد. فکر می کردم بعد از آن وقتی میخواهیم از شهری به شهر دیگری سفر کنیم مجبور نیستیم سوار هواپیماهای پر خطر توپولف شویم. سوار بوئینگ و ایرباس یا هواپیماهای مطمئن دیگر خواهیم شد. فکر می کردم ایرانیهای پولدار از آمریکا و اروپا به ایران خواهند آمد و سرمایه گذاری خواهند کرد. ولی من در چه خیال بودم و فلک در چه خیال!
زمانی که انقلاب شد، من همانند نود و چند درصد از مردم به آینده کشور خیلی امیدوار بودم. قدری از آن امیدواری را هم در هنگام امضاء برجام حس کردم. ولی خوب، همه اش خواب و خیال بود. حال فقط باید بنشینیم و ببینیم تحریمها می خواهند چه بلائی بر سر ما بیاورند. وقتی اشخاصی که در تصمیم گیریهای مهم شرکت داشتند شکست می خورند و حاضر نیستند مسئولیت آن را بپذیرند و به اقتضای آن عمل کنند خودشان هم نمی دانند چه بر سر ملّت می آورند. چرا آقایان روحانی و ظریف بعد از امضاء برجام سخنی از تالی های برجام نگفتند؟ چرا یک کلمه از تغییر رفتار ما در صحنه بین الملل ، با کشورهائی که برجام را امضاء کرده بودند به میان نیاوردند؟
@hamidrezajalaeipoor
چرا در ایران چشمه «شرافت» با خشکسالی روبرو نمی‌شود؟

حمیدرضا جلائی‌پور

همه در رفتار خودمان و در رفتار اطرافیانمان مشاهده کرده‌ایم که رفتارهای خود‌خواهانه و کاسبکارانه در جامعه مدرن بدقواره ایران زیاد شده است. سنجش‌هایی‌ هم که جامعه‌شناسان انجام داده‌اند حکایت از آن دارد که «کم توجهی به اخلاق‌» و «کم اعتمادی» در میان ما ایرانیان زیاد شده است. اما تجربه من در سالن انتظار زندان اوین در دو ماه گذشته و گفت‌و‌گو با حداقل چهل خانواده زندانی تجربه متفاوتی از تصویر منفی مزبور از جامعه می‌دهد.

در این دو ماه (با صرف بیش از پنجاه ساعت وقت) متوجه‌ شدم ده‌ها وکیل یا مشاور حقوقی، همسایه‌ها، دوستان و فامیل زندانی‌ها آماده‌اند ساعت‌ها در کنار خانواده زندانی و برای حل مشکل زندانی وقت بگذارند- بعضی از این خانواده‌ها ۹ ماه هست که می‌روند و می‌آیند. در این میان و بر اثر این مشاهدات چیزهایی را متوجه شدم که سه نکته آن خیلی توجه من را خیلی جلب کرد.

اول اینکه همراهان خانواده‌های زندانی مثل خانواده زندانیان «رنج‌» می‌بردند و «همدری عمیق» می‌کردند. دوم اینکه بیش از نیمی از وکلا و مشاوران حقوقی انگیزه مادی نداشتند. سوم اینکه سربازان مامور زندان با مهارت «ویژه ایرانی» هم هوای رئیسشان و دستورات آنها را داشتند و هم در عین‌حال برای کار راه انداختن خانواده‌های زندانی بی‌دریغ (حتی بدون اینکه خانواده زندانی بفهمد) تلاش می‌کردند. من به این همیاری‌ها و همدردی ها می‌گویم «شرافت» ایرانی.

به نظر من دست طبیعت، نحوه حکمرانی شعاری و غیرشایسته‌سالارانه و عادات مصرفی بد ما ایرانی‌ها ممکن است ایران را با «خشکسالی» روبرو کند اما تجربه فوق من را متقاعد می‌کند که «چشمه شرافت انسانی» در این مرز‌وبوم «مطلقا» با خشکسالی روبرو نمی‌شود. این «دست‌ها و پیوندهای شرافت» در هنگام مصیبت ها حافظان این مرز و بوم خواهند بود.

محوطه انتظار زندان اوین
۲۲/۱۳/۹۷
@hamidrezajalaeipoor
آخرین خبر پیرامون محمدرضا

دیروز از بازپرس شعبه یک زندان اوین تماس گرفتند تا باسپردن وثیقه محمدرضا آزاد شود. امروز (کلاسها را تعطیل کردم) از هشت صبح تا دو بعد از ظهر مشغول کارهای اداری وثیقه بودم. ناگهان در لحظه آخر کار متوقف شد. نفهمیدم چرا. گفتند بروید هفته دیگر مراجعه کنید (بازی با اعصاب خانواده‌ها در طول دوره زندان- اونهم در ماه مبارک رمضان).
@hamidrezajalaeipoor
جامعه مدرن ایران و واقعیتی که «پان‌ها» برای آن توضیحی ندارند.

حمیدرضا جلائی‌پور
▪️منظور من از پان‌ها کسانی هستند که از کاربرد «ملت ایران» ابا دارند و در برابر مفهوم در بر‌گیرنده «ایران» از ملت ترک و امثالهم استفاده می‌کنند. با مروری که این روزها با جمعی از دوستان بر کانال‌ها و سایت‌های پان‌ها داشتیم، متوجه شدیم آنها به راحتی «واقعیتی را در جامعه ایران» نمی‌بینند.

آن واقعیت چیست؟ وقتی که گفته می‌شود از واژه قوم فارس استفاده نکنیم به این معنا نیست که برای آن جایگزینی نیست. جایگزین همان واژه «ایران» و «ایرانی» هست که در خود بلوچ سنی تا شیعه تهرانی و کرد سنی تا شیعه آذری و ... را جای می دهد. همچنین با عدم بکارگیری قوم فارس، کسی دنبال انکار میلیونها آذری و ترک زبان ایرانی نیست. ما در ایران همانطور که میلیونها نفر فارس زبان ایرانی داریم میلیونها نفر هم ترک زبان ایرانی داریم.

اصولا در تعریف مفهوم قوم با تمام ویزگی های خاص آن (مثل اجداد، لباس، سرزمین و زبان مشترک ) ما در ایران می توانیم بگوییم بیشتر دو قوم عرب (در خوزستان) و ترکمن (یا در گلستان) داریم و بقیه ایرانیان را به راحتی نمی‌توانیم در ذیل واژه «قوم» قرار دهیم. حتا هنگامی که صداوسیما از «وضع موزاییکی اقوام ایران» سخن می‌گوید سخن قابل بحثی است. زیرا تکلیف حدود شصت میلیون ایرانی (یا حتا بیش از آن) که بخشی از ویژگی‌های خاص قومی (به جز زبان مادری) را رعایت نمی‌کنند و حتی در ظاهر تفاوت آنچنانی با هم ندارند چه می شود؟ آیا این ایرانیان پر شمار را می توان صرفا در دسته بندی اقوام جای داد؟ دقت به این موضوع همان واقعیتی است که از سوی «پان‌ها» دیده نمی‌شود.

مثلا در تیم های ملی فوتبال و الیبال و هندبال و فوتسال و کشتی و وزنه بردادی ایران که پرشمارترین ورزش های قهرمانی ایران هستند و اعضای این تیمها گلچینی از سراسر ایران هستند (به راستی یک نمونه کوچک از همه ایرانیان‌اند). از نظر ویژگی‌های متمایز قومی چقدر اینها متمایزند- نیستند. به نظر میرسد ایرانیان در یک روند تدریجی و تاریخی به ملتی یکپارچه تبدیل شده و این وجه تمایز ایران با کشورهای همسایه است. به بیان دیگر در جامعه ایران ما با تنوع فرهنگی و سیاسی و اقتصادی مدرن روبروئیم و این تنوع مدرن بیش از تنوع قومی-طبیعی است.

▪️اما زبان مادری و جامعه و جامعه‌مدنی ایران.
یکی اینکه در ایران نه دولت، نه جامعه‌مدنی، نه خانواده‌ها با حفظ و تداوم زبان مادری مشکلی ندارند. و «همزیستی حاملان زبانهای مادری» در ایران یکی از ویژگیهای جامعه‌مدنی ایران است. تنها اختلاف سر آموزش زبانهای مادری با امکانات دولتی است- کارشناسان برجسته‌ای مثل استاد محمدعلی موحد سر این آموزش مشکل دارند. ولی هیچکس و یا گروه و نهاد رسمی با آموزش و ارتقای زبان‌مادری با امکانات خانواده‌ها و جامعه مشکلی ندارند. لذا من قبلا شش ویژگی برای جامعه‌ مدنی ایران بر می‌شمردم. فکر کنم اینک باید ویژگی «همزیستی زبانهای مادری» در جامعه ایران را به آن اضافه کرد.

دوم اینکه مفهوم «ایرانی» بهتر جمعیت متنوع در این گربه خاکی را می‌پوشاند و حتی در مفهوم «موزائیک قومی» مقداری اغراق هست. (و گفتم این برداشت به معنای انکار تکثر سیاسی، اقتصادی و فرهنگی مدرن در ایران نیست).

پانزده سال پیش که سنخ تحلیلی جامعه‌مدرن (البته بدقواره) را برای جامعه ایران در برابر سنخهای تحلیلی دیگر معرفی کردم عده‌ای از همکاران اطلاق واژه مدرن را برای ایران زود هنگام می‌دانستند. من در دفاع به چند دلیل اشاره کردم (آنها را در کتاب جامعه‌شناسی ایران آورده‌ام). اما الان می‌خواهم تاکید کنم اگر دو نکته فوق درباره جامعه ایران بی ربط نباشد، دو دلیل بر دلایل «مدرن شدن» ایران افزوده می شود.
@hamidrezajalaeipoor
Forwarded from ایران فردا
‍ دکتر علیرضا قندریز، پژوهشگر سیاست و دکترای روابط بین‌الملل در نکته‌تحلیلی با عنوان "پادشاهی دو چهره" به نکاتی پیرامون عملکرد رضا شاه در دوران پادشاهی‌اش پرداخته است. در ادامه چکیده‌ای از این یادداشت را می‌خوانیم:
@iranfardamag

🔴 دوران سلطنت رضا شاه پهلوی را باید در دو پاره متفاوت داوری کرد. دوره اول زمان انعقاد قدرت و ابتناء سلطنت نوپای پهلوی است که هنگام همگامی با روشنفکران ملی غرب دیده، تحصیل کرده و مدرن است. دوره دوم، دوران استغنای شاه قدر قدرت و حذف بسیاری از یاران تاج‌بخش خویش است؛ این پاره از سلطنت رضا شاه زمان چرخش واضح وی به سمت افکار و احزاب فاشیستی داخل و خارج ایران است. او که گرایشاتی برای رهبری ایده احیای مجد و عظمت نژاد آریایی داشت پس از مدتی در چهره هیتلر، نمادی از آرمان‌های بلند خویش را یافت.

🔴 آنچه امید متجددان پیشتاز به ظهور ایرانی نوین را که آمیزه ای از فرهنگ پارسی و دستاوردهای جهانی بود؛ یکسره تباه کرد همین چرخش رضا شاه به سمت الگوی جهانی “دولت فاشیستی”بود.

🔴 پهلوی اول با آنچه که داورها و فروغی‌ها و تیمورتاش‌ها می‌خواستند سراسر متفاوت شد. این تاج‌بخشان همگی قربانیان همان دستگاهی شدند که خود ایشان، آن را با هزار امید بر ساخته بودند تا روندی نوین را پیش پای ایران بگذارد و با پیوند فرهنگ ملی و دست آوردهای جهان مدرن، سرنوشتی فرخنده در اقبال کشورشان بنشاند.

🔴 شاید تنها دورانی در تاریخ معاصر ایران که بتوان آن را شبیه مبانی یک دولت فاشیستی با تعاریف مشخص اش تلقی کرد همین مقطع از زمامداری رضا شاه است.

🔴 یکی از وجوه سیاست ناسیونال سوسیال رضا شاه از ابتدا دولتی کردن حتی تجارت خارجی بود که ضربه ی مهلکی بر مدنیت غیر دولتگرای ایرانی و استقلال معیشت مردم از حکومت زد.

🔴 شاید مشخص‌ترین معیار تمیز این دو دوره یکسر متفاوت از سلطنت پهلوی اول را بتوان در نوع رفتار به شدت دوگانه حکومت او با جامعه یهودیان ایران در ابتدا و انتهای سلطنتش یافت. در دوران همگامی روشنفکران ایران دوست با پهلوی اول، برنامه‌های زیادی برای «ایرانی سازی» و حل شدن یهودیان در جامعه مادر به اجرا درآمد.
اما بارقه‌های پر رنگ تبعیت از سیاست‌های سامی‌ستیز فاشیسم بین الملل حتی پیش از به اوج قدرت رسیدن هیتلر در زمان طلوع خورشید گدازان قدرت مطلق پهلوی اول شراره زد و بنیان بخشی از جامعه یهودی ایران را به آتش کشید.

🔴 یکی از پررنگ‌ترین جلوه‌های این سیاست ضد یهود دستگیری دراز مدت و بالاخره اعدام نماینده یهودیان در مجلس شورای ملی به بهانه توطئه علیه حکومت بوده باشد. شموئل حییم مؤسس روزنامه حییم و یکی از رهبران جنبش صهیونیسم در ایران توسط دستگاه دستگیر شد و چند سال بعد در یک دادگاه نظامی به جرم توطئه برای حذف شاه و تلاش برای تبدیل ایران به جمهوریت اعدام گردید.

🔴 شاید دوگانه دیدن دوران پهلوی اول معیار وطراز مناسبی برای داوری دقیق‌تر عملکرد رضا شاه به دست دهد. البته منصفانه نیست که این شخصیت بسیار مهم و پیچیده تاریخ معاصر ایران را یکسویه داوری کنیم اما کاملا روشن است که برساختن چهره یک قدیس از مردی با چنان اراده پولادینی در کسب قدرت مطلق که در دوران پایانی سلطنتش به وضوح به سمت سیاست‌های خونین فاشیسم جهانی چرخید، نقش بر آب زدنی بیش نیست.
@iranfardamag
Forwarded from امتداد
نامه جمعی از فعالان سیاسی اصلاح‌طلب به سید محمد خاتمی در مورد ضرورت اصلاح اصلاحات + اسامی

📌جمعی از جوانان فعالان سیاسی اصلاح‌طلب در نامه‌ای به سید محمد خاتمی خواستار اصلاح اصلاحات شدند.

📌در این نامه آمده است:

📌همچنانکه مستحضرید دوم خرداد ۱۳۷۶ فصل جدیدی از اصلاح‌طلبی در ایران بود که امید به اصلاح ساختار و رفتار مدیریت نظام سیاسی را در دل‌ میلیون‌ها ایرانی زنده کرد.

📌امروز اما همزمان با ۲۱ امین سالگرد دوم خرداد، جریان اصلاحات از هر سو در تنگنا و فشار قرار گرفته است. شدت این فشارها از یک سو و برخی ناکارآمدی‌های درونی جریان اصلاحات از سوی دیگر منجر به آن شده است که در میان بخش‌هایی از مردم این تصور ایجاد شود که اصلاحات دیگر توان ایجاد تغییر در زیست اجتماعی ایشان را نداشته و باید در جستجوی راه‌های دیگری برای تغییر بود.

📌راه‌هایی که به زعم ما در این شرایط پرمخاطره داخلی و خارجی احتمالا هزینه‌های فراوانی را به ملک و ملت تحمیل خواهد کرد.

📌بیست و یک سال پس از دوم خرداد، جریان سیاسی موسوم به این نام هنوز از سامان سیاسی متناسبی برخوردار نیست و فقدان سازمانی پویا برای هدایت جریان اصلاحات به مهم‌ترین نقطه ضعف اصلاح‌طلبان بدل شده است.

📌همین مساله باعث شده تا این جریان که «ائتلاف جبهه‌ای» از عناصر بنیادین راهبرد آن محسوب می‌شود، گاه به نتایجی برسد که از شفافیت کافی برخوردار نیست و یا بدنه اصلاح‌طلبان و حتی نیروهای فعال اما غیر حاضر در لابی‌های خاص از فرایند امور بی اطلاع باشند.

📌برای حل این مساله راه‌کار تشکیل شورای مشورتی اصلاحات و سپس شورای‌عالی سیاست‌گذاری اصلاح‌طلبان به خصوص برای عبور از بحران و گذار از شرایط دشوار و امنیتی سال‌های پسا ۸۸، راهکاری کارآمد و گامی به جلو بود. گامی که نتایج مثبت آن در چند انتخابات اخیر مشاهده شد.

📌اما بروز اختلافات و مشکلات جدی در شیوه تهیه فهرست نامزدهای انتخاباتی در انتخابات پنجمین دوره شوراهای شهرنشان داد که عملکرد این شورا و ساختار و ترکیب آن دچار ضعف‌ها و نقایص جدی‌ است که در صورت بی‌توجهی به آنها بیم آن می‌رود که حتی نام و اعتبار جنابعالی نیز دیگر برای جذب آرای مردم موثر نیافتد.

📌بنابراین انتظار می رفت که در فرصت کافی باقیمانده تا انتخابات ۱۳۹۸ و ۱۴۰۰، این نقایص با هدف افزایش فراگیری، کارایی و دموکراتیک‌تر کردن این نهاد و تقویت رویکرد جبهه‌ای آن مرتفع شود، اما شوربختانه اخباری که شنیده می‌شود حاکی از حکایت دیگری است.

برای خواندن متن کامل این نامه روی دکمه "INSTANT" بزنید:

https://goo.gl/n2VPAF

#امتداد
@emtedadnet
ممانعت نماینده دادستان از آزادی محمدرضا جلائی‌پور، علیرغم آماده شدن وثیقه برای آزادی

📌حمید رضا جلایی‌پور فعال سیاسی و پدر محمد رضا جلایی پور که فروردین ماه توسط اطلاعات سپاه بازداشت شد در خصوص دلایل عدم آزادی پسرش به امتداد گفت:

📌 بعد از گذشت پنجاه‌وهفت روز از بازداشت محمدرضا جلائی‌پور توسط اطلاعات سپاه (بدون ملاقات، بدون کتاب، از این سلول به آن سلول...) و علیرغم گذشتن چند هفته از پایان بازجویی‌ها و این‌که دو روز است قرار آزادی با وثیقه توسط بازپرس (آقای قناعت‌کار) به خانواده اعلام شده، نماینده دادستان آقای امین ناصری از آزادی وی ممانعت کرده است.

📌دادسرای انقلاب اوین امروز بدون ذکر دلیل گفت برای پیگیری آزادی یک هفته‌ دیگر مراجعه‌ کنیم.

📌همدلی و درک متقابل میان خانواده‌های مضطر زندانی‌سیاسی و مسولین ذیربط قضایی در پایین‌ترین سطح‌ خود قرار دارد. و متاسفانه حتی‌ در ماه مبارک رمضان و ماه بهار قران این وضع تغییر نکرده است. خانواده‌های زندانیان سیاسی در سالن انتظار زندان بی‌پناه هستند و دستشان و صدایشان به جایی نمی‌رسد.

https://goo.gl/w5wkbW

#امتداد
@emtedadnet
@hamidrezajalaeipoor
Forwarded from روزآروز
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎬 امروز سالروز تصرف فاجعه‌بار #تبریز به دست #ترک_های_عثمانی است. در این ویدئو تاریخ #اشغال‌_های تبریز را مرور کرده‌ایم. ببینید! 🎧👆
@roozArooz_media
زیدآبادی: ما اصلا با چیزی به نام جنبش اصلاح‌طلبی رو به رو نیستیم

از احمد زیدآبادی
اتفاقا اصلاح طلبان تاثیر معکوس گذاشته اند. وقتی که یک سیستم حکومتی عیب و ایراداتی دارد اساسا بهتر است یک نیروی اصلاح طلب به جای حضور در آن سیستم به عنوان یک نیروی مدنی خارج از عرصه قدرت عمل کند و آنقدر قوی شود که نهایتا بتواند به صورت مستقیم و غیرمستقیم در ساختار قدرت تاثیر بگذارد و آن را به نحوی وادار به اصلاحات کند. اما وقتی شما وارد چنین سیستمی می‌شوید به جای آنکه عیب‌ها را برطرف کنید، تضادها، تنش‌ها و درگیری‌ها را به قدری زیاد می‌کنید که عملا ممکن است دولتی که بتواند بخشی از کار‌ها را انجام دهد وجود نداشته باشد. نگاه من اساسا این است که از دوم خرداد به بعد، سمت و سوی اصلاح‌طلبی سمت و سوی اشتباهی بوده است. اصلاح‌طلبی نباید در حوزه قدرت به آن صورت وارد می‌شد بلکه باید عمل سیاسی خود را معدود به فراکسیون‌هایی در مجلس یا شورای شهر می‌کرد. وقتی اصلاح‌طلبی وارد عرصه اجرایی شد در مقابلش نیرو‌هایی متقابلی وجود داشت که عملا اصلاح‌طلبی را فلج کردند. اصلاح‌طلبان در هر دوره هم گفتند که اگر ما در قدرت و عرصه اجرایی حضور داشته باشیم اوضاع را درست می‌کنیم. آن‌ها در هر دوره مردم را بسیج کردند. اما این وعده‌ها بالاخره یک تاریخ مصرفی دارند. آخرین وعده‌گاه ۹۶ بود.


ما الان اصلا با چیزی به نام جنبش اصلاح‌طلبی رو به رو نیستیم. اصلاح‌طلبی در حال حاضر دیگر جنبش نیست. اصلاح‌طلبی معدود به افرادی شده است که عنوان اصلاح‌طلب روی خودشان گذاشته و در قدرت سهیم شده اند. یعنی اصلاح طلبی در سطح مدنی و در سطح اجتماعی یک پایگاه فعالِ امیدوارِ پرشور ندارد. به عبارتی جوانان حامی اصلاحات به قول ابن خلدون عصبیت خود را از دست داده اند و اغلب بروکرات‌های کوچکی شده اند و یا اینکه دوست دارند بشوند. برای همین از اینکه راه برای ورود آن‌ها به پست‌های دولتی باز نشده است؛ دائم گلایه مندند؛ بنابراین آنچه که عصبیت نامیده می‌شود از بحث‌های اصلاح‌طلبی عبور کرده است. تحرکاتی که در دی ماه اتفاق افتاد یکی از مصادیق است. رفتار کارگران، مسائل صنفی معلمان و ... نشان می‌دهد هیچ یک از این‌ها خود را ذیل اصلاح‌طلبی تعریف نمی‌کنند، البته معلوم نیست که به کدام سمت می‌روند.

منبع:

https://fararu.com/fa/news/351969
حمیدرضا جلائی‌پور (جامعه‌شناس)
زیدآبادی: ما اصلا با چیزی به نام جنبش اصلاح‌طلبی رو به رو نیستیم از احمد زیدآبادی اتفاقا اصلاح طلبان تاثیر معکوس گذاشته اند. وقتی که یک سیستم حکومتی عیب و ایراداتی دارد اساسا بهتر است یک نیروی اصلاح طلب به جای حضور در آن سیستم به عنوان یک نیروی مدنی خارج…
اصلاحات جنبش نیست یک «جریان تاثیرگذار سیاسی» در جامعه است

حمیدرضا جلائی‌پور
جناب زیدآبادی درست میگوید جریان اصلاح‌طلبی در عمر بیست ساله خود در سال ۷۸ یک «جنبش» بود و الان سال‌ها است که یک نیروی سیاسی است. جنبش اصلاحات در دوره اول خاتمی توسط دولت موازی از طریق کنترل جنبش دانشجویی، دستگیری و تعطیلی روزنامه‌نگاران و روزنامه ها و پرونده سازی برای نمایندگان مجلس ششم، دستگیری نیروهای ملی‌مذهبی و نهضت‌آزادی و مهندسی انتخابات مهار شد. جریان اصلاحات الان سالها است که یک «نیرو و جبهه سیاسی» است و هسته پیش‌برنده جنبش‌های موقت انتخاباتی در سالهای ۸۸،۹۲،۹۴،۹۶ بوده است.

خود جناب زید‌آبادی محقق و روزنامه‌نگاری آزاده، شریف و معنوی است ( و دوست نازنین اصلاح‌طلبان است). اما تحلیل‌های او مبتنی بر یک «نگرش رادیکال مستور و نرم» است. در همین نوشته👆می بینید ایشان صریحا می‌گوید که اصلاح‌طلبان در بیست‌سال گذشته نباید در دولت می‌رفتند و باید جامعه را قوی می‌کردند تا جامعه برای وادار کردن حکومت به تغییرات قدرت پیدا می‌کرد. (یعنی وقوع نوعی سیاست رادیکال نه اصلاحات).

غیر از مضمون رادیکال نگاه او، نگاه او شاذ هم هست. لذا نگاه او حتی نیروهای ملی مذهبی را با خود همراه نکرده است. پیامد عملی حرف زیدآبادی عزیز این است که اصلاح‌طلبان از دولت کنار بروند و لابد بجای مثلا اسحاق جهانگیری، فرهاد رهبر معاون اول بشود!! تا راحت بتواند هزاران بورسیه قلابی را در دانشگاه آزاد رسمی کند یا مثل سال ۸۸ بتواند هزاران نیرو را در محوطه دانشگاه تهران برای کنترل مردم «شرایط تجهیزش» را فراهم کند.

در صورتیکه جامعه‌ ایران که دنبال انقلاب دیگری نیست با تلاش اصلاح‌طلبان برای حضور در دولت است که می تواند فضا جامعه مدنی را نیز باز کند. مثل تجربه دوره خاتمی و دوره روحانی که هم دولت پاسخگو بود و هم جامعه مدنی گشایش یافت و وقتی هم اصلاح‌طلبان در دوره احمدی‌نژاد از حضور در دولت شکست خوردند هم جامعه‌مدنی امنیتی شد و هم دولت هزینه‌های سنگین روی دست جامعه گذاشت و پاسخگو هم نبود و روسای آن دولت الان هم برای همه «یکه زیاد» می‌گویند.
@hamidrezajalaeipoor
Forwarded from راهبرد
📱 روایت‌های مجازی: پیشنهاد توییتری سیدمصطفی تاج زاده برای مذاکره ایران و آمریکا
@javadrooh
🔴نگران، نااميد، خسته

عباس عبدی

🔻متنی که در جلسه امشب۲۳ خرداد در دیدار ریاست جمهوری با اهل رسانه قرار بود بخوانم، ولی به علت کمبود وقت فقط تا نیمی از ان را خواندم.

🔘نگران؛ نااميد؛ خسته؛ توصيف اجمالي از وضعيت كنوني جامعه ايران است. توصيفي كه شايد برخي را خوش نيايد. در گذشته، هیچ گاه نه نگران بودم، نه خسته و نه نااميد. دوست نداريم این سخن ها را بگوییم چون بیم آن داریم که به افزايش نگراني و خستگي و نااميدي منجر شود. ولي چاره چيست؟ تا كي مي‌توان زبان در كام كشيد؟ اگر سكوت و نگفتن چاره‌ساز بود، تاكنون چاره كرده بود.

🔘نگرانيم. با هر كس كه سخن مي‌گوييم نسبت به آينده كشور و ايران نگران است. برخي از گذشته‌هاي دور نگران بوده‌اند، ولي بسياري نيز در سال‌هاي اخير بويژه در يك سال گذشته نگران شده‌اند. نگرانی به سرعت در روان و ذهن ما ریشه دوانده است. بحث اصلي نيز وجود توطئه و فشارهاي خارجي علیه کشور نيست، هرچند اين مورد مهم است، ولي ريشه نگراني در داخل است. جامعه ما زیر فشارهای مختلف ضعیف و ناتوان شده است. جامعه ما از وحدت و انسجام اوليه خود دور شده، و شايد در تنها موضوعي كه وحدت نظر داريم، نگراني از آينده است.

🔘اجازه دهيد پاسخ به دو پرسش يكي از آخرين نظرسنجي‌هايي كه در همین روزها در تهران انجام شده است را تقديم كنم. از مردم پرسيده شده است كه مهم‌ترين موضوعي كه اين روزها موجب نگراني شما مي‌شود چيست؟ فقط 1/1 درصد اظهار داشته‌اند كه چيزي موجب نگراني آنان نمي‌شود. نكته مهم اين است كه اكثريت قاطع، مسايلي را موجب نگراني خود دانسته‌اند كه حل آنها خارج از اراده شخصي آنان است. در ادامه پرسيده شده كه آيا اين نگراني در آينده كمتر مي‌گردد يا بيشتر يا همين طور مي‌ماند؟ فقط 6 درصد اظهار داشته‌اند كه كمتر مي‌شود، 85 درصد گفته‌اند بيشتر و 9 درصد هم اظهار داشته‌اند همين طور مي‌ماند. متأسفانه بايد گفت كه اين پاسخ‌ها در نگراني‌هايي كه به امور شخصي برمي‌گردد خوشبينانه‌تر است و در اموري كه خارج از اراده فردي است بسيار بدبينانه‌تر.
نااميدی رويه ديگر اين نگراني است كه بازتاب آن را در اين نحوه پاسخگويي شاهد هستيم. مردمی ناامید که انتظار آینده ای خوب را ندارند.

🔘خسته ایم. اين خستگي پس از انتخابات سال گذشته نمود بيشتري يافت. آخرین بار که مردم به پای صندوق رای آمدند امید بسیار داشتند که تغییری جدی در رویه ها و سیاست ها روی می دهد ولی وقتی می بینند که چیزی تغییر نکرده خسته شده اند. آنها از این که هر بار تلاش می کنند و در پای صندوق خواست شان را بیان می کنند ولی نادیده گرفته می شود، خسته شده اند. حالا به هر بهانه بزرگ و کوچکی، موجه و غیر موجه به خیابان ها می آیند و اعتراض می کنند. گویی صندوق رای را دیگر آخرین راه نمی دانند. گویی که حضور در اين انتخابات را به مثابه عبور از آخرين گردنه براي رسيدن به مقصد می دانستند؛ تا تمام خستگي راه از تن خارج شود، ولی معلوم شد كه اين نه گردنه پاياني كه حركت بر روي دايره است و در روی دایره هرچه سريع‌تر حرکت کنیم تا از نقطه موجود دور شويم، سريع‌تر به آن نزديك خواهيم شد.

🔘با وجود این همچنان يك نقطه روشن هست. اتفاق نظر نسبي در وجود نگراني درباره آينده و اينكه ادامه مسير فعلی و گذشته دیگر ممكن نيست. واقعيت اين است كه به نظر بنده مسأله امروز ايران، هيچ راه‌حل جزيي و فني ندارد. در سطح هیچ یک از قوا نیست و باید در سطح ملی حل شود. بايد در نگاه به جامعه و رابطه قدرت و مردم اصلاح اساسي صورت گيرد. بايد ضمن به رسميت شناختن همه نگرش‌ها و گرايش‌هاي موجود در جامعه، به بازسازي قدرتِ مردم، همت گماشت و روح اميد را در اين كالبد خسته و نااميد دميد.

🔘به عنوان يك فعال رسانه‌اي معتقدم كه اولين جايي كه چنين اصلاحي بايد بازتاب پيدا كند، در رسانه است. وضعيت امروز رسانه در ايران بسيار خطرناك و حتي تهديدي عليه امنيت ملي است. از يك سو با رسانه‌هاي رسمي مواجه هستيم كه فاقد استقلال و اثرگذاري هستند و از سوي ديگر با شبكه‌هاي اجتماعي مواجهيم كه هيچ حد و مرز اخلاقي و حرفه‌اي و قانوني بر آنها حاكم نيست؛ و اين دو وضعيت به ظاهر متناقض، در اصل دو روي يك سكه هستند. امروز فضای رسانه ای از ارکان دفاع از امنیت ملی است. اگر فضای رسانه ای ملی به شکلی که الان هست ادامه پیدا کند به رقابت بین المللی رسانه ای می بازیم همچنان که پیش از این باخته ایم و این باخت رسانه ای به زیان امنیت ملی است.
@abdiabbas
@hamidrezajalaeipoor
🔴نگران، نااميد، خسته(ادامه متن...)

🔘مقدمه لازم براي مبارزه با تبعيض و فساد در کشور که متاسفانه نظام مند نیز شده است، در اصلاح نظام رسانه‌اي است. برخلاف تصور ساده‌انگارانه نزد برخي افراد؛ تفوق سياسي و رواني نظام‌هاي توسعه‌يافته، در درجه اول محصول قدرت اقتصادي و نظامي برتر آنها نيست، بلكه محصول قدرت و اثرگذاري نظام رسانه‌اي آنها است. نظام رسانه‌اي كارآمد در جهان امروز، هيچ تناسبي با نگرش موجود و «بوق‌واره» ما به رسانه ندارد.

🔘30 سال پيش در ابتداي مقدمه‌اي كه بر يك پژوهش درباره رسانه‌ها انجام شده بود، نوشتم كه در ايران هيچ پديده مدرني به اندازه رسانه، به صورت سنتي مورد بهره‌برداري قرار نمي‌گيرد. امروز تشت اين نحوه رفتار نابخردانه از بام رسانه، بر زمين جامعه افتاده است. علي‌رغم همه اينها بايد اميد داشت، چرا كه محكوم به اميد هستيم، مبادا بعداً پشيمان شويم كه اگر اميدمان را از دست نمي‌داديم، به مقصد مي‌رسيديم. فَرج بعد از شدّت روزنه اميد ماست پنجره آن را بر خودمان نبنديم.
@abdiabbas
@hamidrezajalaeipoor