در دفاع از «اصلاح طلبی مسولانه»
طرح بحث
در روزهای گذشته با تاخیر روحانی در معرفی وزیر علوم (در طراز شخصیتی همچون فرجی دانا) عده ای از کاربران نگران شدند که جامعه در انتخابات 1400 به سمت گزینه های اصول گرايان تندرو سوق داده می شود. این نوشته نقد همین نگراني است.
محتوای بحث
۱- در آخرین اقدام جمعی ایرانیان کاندیدای ریاست جمهوری اصلاح طلبان ۲۴ میلیون رای و لیست بیست و یک نفره شورای شهر تهران آنها پیروز شد ( با کسب رای بیش از یک میلیون و دویست هزار نفر) و به سرنوشت لیست منتقدان اصلاح طلب ( با کسب رای کمتر از صدوپنجاه هزار نفر) دچار نشد.
۲- به رغم این پیروزی خیر ه کننده، برخلاف نگرانی بعضی از کاربران، پیش بینی حضور نظامیان در سال هزارو چهار صد از الان، یک لقمه بزرگی فراتر از توان تحلیلی ما است.
۳- از منظر جامعه شناسی سیاسی و از منظر روند شناسی، عقلایی آن است که ببنیم: در پیروزی اصلاح طلبان در سه انتخابات ۱۳۹۲، ۹۴ و ۱۳۹۶ (در شرایط لغزنده خاورمیانه و مدرنیته نا امن جهانی) چه روندی به این پیروزی کمک کرده تا به تداوم آن کمک کنیم؟
۴- با برخلاف ارزیابی و نگرانی فوق روند «پیروزی بخش» در سه انتخابات گذشته نه وادادگی و نه میانمایگی اصلاح طلبان که شکل گیری «ائتلاف نانوشته میانه روها» ( متشکل از اصلاح طلبان، اعتدالگرایان و اصول گرایان میانه روها) در سیاست رسمی ایران با ابتکار اصلاح طلبان بوده است- یا در گذشته ائتلاف نانوشته خاتمی- هاشمی- ناطق و الان ائتلاف خاتمی- روحانی- ناطق.
۵- این ائتلاف میانه روها نه تا سال هزارو چهارصد بلکه تا زمان «رتق و فتق میانه روانه» موضوع جانشینی در ایران شایسته است ادامه پیدا کند. زیرا تا آن زمان در ارزیابی توازن قوا در صحنه رسمی سیاسی، «قدرت» به نفع تندروها و دولت موازی است- و واقع نگری ایجاب می کند که برآورد دقیق وضعیت توازن قوا را جدی بگیریم و سریع فیلمان یاد هندوستان نکند.
۶- «اصلاح طلبی مسولانه» یعنی اینکه اصلاح طلبان بدانند تا رسیدن به نقطه تعادل مذکور در عرصه سیاسی ایران «بار شیشه» دارند و ائتلاف بزرگ میانه روها از سه طرف آسیب پذیر است:
اول - از سوی «تندروها داخلی» که عاشق ظهور ناامنی و رادیکالیسم نیروهای داخلی هستند.
دوم-از سوی «تحول طلبان سرنگونی طلب» که عاشق جنگ طلبی تندروهای داخلی و عاشق حضور جنگ طلبانه راست افراطی آمریکا- اسرائیل - عربستان علیه ایران هستند.
سوم- از سوی حرف های زیبای اصقلابیون در بی عرضه دانستن اصلاح طلبان و نئولیبرالیست و استثمار گر دانستن اعتدال گرایان ( که معمولا این منتقدان از نقد دولت موازی هم جا خالی می دهند تا فضای گرم نقدشان نا امن نشود).
۷- تداوم این «اصلاح طلبی مسولانه» و «تقویت ائتلاف میانه روها» کابوس تندروها در دولت موازی است. و این نیرو آرزو داشت و دارد «اصلاح طلبی مسولانه» نماینده بی تدبیری غیر از خاتمی داشت. به همین دلیل با کمال شرمندگی مجبورند حصر را ادامه دهند و خاتمی را محدود کنند. و تحلیل های تمسخرگرایانه اصقلابیون را در فضای مجازی علیه اصلاح طلبان باز نشر می کنند.
@hamidrezajalaeipour
طرح بحث
در روزهای گذشته با تاخیر روحانی در معرفی وزیر علوم (در طراز شخصیتی همچون فرجی دانا) عده ای از کاربران نگران شدند که جامعه در انتخابات 1400 به سمت گزینه های اصول گرايان تندرو سوق داده می شود. این نوشته نقد همین نگراني است.
محتوای بحث
۱- در آخرین اقدام جمعی ایرانیان کاندیدای ریاست جمهوری اصلاح طلبان ۲۴ میلیون رای و لیست بیست و یک نفره شورای شهر تهران آنها پیروز شد ( با کسب رای بیش از یک میلیون و دویست هزار نفر) و به سرنوشت لیست منتقدان اصلاح طلب ( با کسب رای کمتر از صدوپنجاه هزار نفر) دچار نشد.
۲- به رغم این پیروزی خیر ه کننده، برخلاف نگرانی بعضی از کاربران، پیش بینی حضور نظامیان در سال هزارو چهار صد از الان، یک لقمه بزرگی فراتر از توان تحلیلی ما است.
۳- از منظر جامعه شناسی سیاسی و از منظر روند شناسی، عقلایی آن است که ببنیم: در پیروزی اصلاح طلبان در سه انتخابات ۱۳۹۲، ۹۴ و ۱۳۹۶ (در شرایط لغزنده خاورمیانه و مدرنیته نا امن جهانی) چه روندی به این پیروزی کمک کرده تا به تداوم آن کمک کنیم؟
۴- با برخلاف ارزیابی و نگرانی فوق روند «پیروزی بخش» در سه انتخابات گذشته نه وادادگی و نه میانمایگی اصلاح طلبان که شکل گیری «ائتلاف نانوشته میانه روها» ( متشکل از اصلاح طلبان، اعتدالگرایان و اصول گرایان میانه روها) در سیاست رسمی ایران با ابتکار اصلاح طلبان بوده است- یا در گذشته ائتلاف نانوشته خاتمی- هاشمی- ناطق و الان ائتلاف خاتمی- روحانی- ناطق.
۵- این ائتلاف میانه روها نه تا سال هزارو چهارصد بلکه تا زمان «رتق و فتق میانه روانه» موضوع جانشینی در ایران شایسته است ادامه پیدا کند. زیرا تا آن زمان در ارزیابی توازن قوا در صحنه رسمی سیاسی، «قدرت» به نفع تندروها و دولت موازی است- و واقع نگری ایجاب می کند که برآورد دقیق وضعیت توازن قوا را جدی بگیریم و سریع فیلمان یاد هندوستان نکند.
۶- «اصلاح طلبی مسولانه» یعنی اینکه اصلاح طلبان بدانند تا رسیدن به نقطه تعادل مذکور در عرصه سیاسی ایران «بار شیشه» دارند و ائتلاف بزرگ میانه روها از سه طرف آسیب پذیر است:
اول - از سوی «تندروها داخلی» که عاشق ظهور ناامنی و رادیکالیسم نیروهای داخلی هستند.
دوم-از سوی «تحول طلبان سرنگونی طلب» که عاشق جنگ طلبی تندروهای داخلی و عاشق حضور جنگ طلبانه راست افراطی آمریکا- اسرائیل - عربستان علیه ایران هستند.
سوم- از سوی حرف های زیبای اصقلابیون در بی عرضه دانستن اصلاح طلبان و نئولیبرالیست و استثمار گر دانستن اعتدال گرایان ( که معمولا این منتقدان از نقد دولت موازی هم جا خالی می دهند تا فضای گرم نقدشان نا امن نشود).
۷- تداوم این «اصلاح طلبی مسولانه» و «تقویت ائتلاف میانه روها» کابوس تندروها در دولت موازی است. و این نیرو آرزو داشت و دارد «اصلاح طلبی مسولانه» نماینده بی تدبیری غیر از خاتمی داشت. به همین دلیل با کمال شرمندگی مجبورند حصر را ادامه دهند و خاتمی را محدود کنند. و تحلیل های تمسخرگرایانه اصقلابیون را در فضای مجازی علیه اصلاح طلبان باز نشر می کنند.
@hamidrezajalaeipour
وزیر علوم و نه به نقد «مستقیم»
۱- وقتی جناب غلامی بعنوان کاندیدای وزارت علوم معرفی شد من در فضای آن لاین تاکید کردم اگر به خود روحانی بود اولین و آخرین کاندیدایش برای وزارت علوم فرجی دانا بود.
۲- بعد در فضای آن لاین به من انتقاد شد و گفتند: «واقعا این تعارف و در لفافه گفتن، از شور به در برده، سر وزیر علوم همه به روحانی، انتقاد می کنند، اما چرا کسی از دخالت رهبر نمی گوید؟ مقام معظم رهبری برخلاف قانون اساسی اصرار دارد که وزیر علوم را باید قبل از معرفی به مجلس و گرفتن رای اعتماد تایید کند. به ادعای صادقی، نماینده مجلس، تا به حال ده نامزد این پست را رد کرده است! خب این رویه خلاف قانون اساسی، مدتهاست ادامه دارد اوایل درباره وزیر اطلاعات، وزیر کشور و وزیر امورخارجه بود، بعد به وزیر ارشاد رسید حالا هم که وزیر علوم را به لیست افزودند. این فقط یک نمونه از دخالت های رهبر در حوزه مقامات انتخابی مملکت است که مرتبا با افزودن به دایره قدرت خود و مقامهای انتصابی اش بر آن می افزاید.»
۳-در پاسخ گفتم که چرا من با ذکر نام مقام رهبری بحثم را تصریح نمی کنم و غیر مستقیم پاسخ می دهم. من معمولا در این جاها صریح جواب نمی دهم و مجمل پاسخ می دهم (پنج تا بچه یک مقدار آدم را محافظه کار می کند!). من تاحالا مثل بقیه منتقدان ده ها ساعت در «دادگاه عدل مرتضوی» را جع به همین «پاسخ های مجمل» بازجویی پس داده ام.
۴- ضمن اینکه پاسخ صریح را هم زیاد کارساز نمی دانم. چون پاسخ های صریح را دوستان از ما بهتران «بولتن» می کنند و به عرض می رسانند و می گویند اصلاح طلبان دنبال براندازی نرم اند.
۴- من در بیست سال گذشته آگاهانه هیچوقت مستقیم مقام رهبری را نقد نکرده ام. چون معتقدم نقد اینچنینی به سرعت فضا را دوقطبی می کند و تندروها برای برخورد قاطع، عاشق فضای دوقطبی ولایی/ براندازند. من معمولا «دولت موازی» را نقد می کنم.
۵- پس از ترامپ نه تنها از مقام رهبری انتقاد مستقیم نمی کنم بلکه در برابر «تحول طلبان سرنگونی طلب» از ایشان قاطع دفاع هم می کنم- و در فضای مجازی از اینکه فحش دریافت می کنم، به دل نمی گیرم.
۶- زیرا پس از تجربه تلخ بهار عربی در سوریه، لیبی و مصر «ناامنی» را مهمترین مانع اصلاح جویی می دانم و مقام رهبری نقش کلیدی در مدیریت نهادهای نظامی، امنیتی و اطلاعاتی و تامین امنیت ایران دارد. در شرایط فعلی این نقش ممکن است فضا را برای منتقدین محدود کند ولی این نقش ایشان در دوره ترامپ و توطئه های اسرائیل و عربستان «حافظ ایران» است. به بیان دیگر نقش مقام رهبری در ایجاد دولت قوی ( یعنی دولتی که حداقل امنیت فیزیکی و معیشتی شهروندان را تامین کند)مهم است. و بدون «دولت قوی» و وجود امنیت، فرایند توسعه، دموکراسی و اصلاحات در ایران به افسانه تبدیل می شود. در «اصلاح طلبی مسولانه» برای پیشبرد اصلاحات، دغدغه امنیت ایران برای اصلاح طلبان جدی است و شوخی بردار نیست.
@hamidrezajalaeipour
۱- وقتی جناب غلامی بعنوان کاندیدای وزارت علوم معرفی شد من در فضای آن لاین تاکید کردم اگر به خود روحانی بود اولین و آخرین کاندیدایش برای وزارت علوم فرجی دانا بود.
۲- بعد در فضای آن لاین به من انتقاد شد و گفتند: «واقعا این تعارف و در لفافه گفتن، از شور به در برده، سر وزیر علوم همه به روحانی، انتقاد می کنند، اما چرا کسی از دخالت رهبر نمی گوید؟ مقام معظم رهبری برخلاف قانون اساسی اصرار دارد که وزیر علوم را باید قبل از معرفی به مجلس و گرفتن رای اعتماد تایید کند. به ادعای صادقی، نماینده مجلس، تا به حال ده نامزد این پست را رد کرده است! خب این رویه خلاف قانون اساسی، مدتهاست ادامه دارد اوایل درباره وزیر اطلاعات، وزیر کشور و وزیر امورخارجه بود، بعد به وزیر ارشاد رسید حالا هم که وزیر علوم را به لیست افزودند. این فقط یک نمونه از دخالت های رهبر در حوزه مقامات انتخابی مملکت است که مرتبا با افزودن به دایره قدرت خود و مقامهای انتصابی اش بر آن می افزاید.»
۳-در پاسخ گفتم که چرا من با ذکر نام مقام رهبری بحثم را تصریح نمی کنم و غیر مستقیم پاسخ می دهم. من معمولا در این جاها صریح جواب نمی دهم و مجمل پاسخ می دهم (پنج تا بچه یک مقدار آدم را محافظه کار می کند!). من تاحالا مثل بقیه منتقدان ده ها ساعت در «دادگاه عدل مرتضوی» را جع به همین «پاسخ های مجمل» بازجویی پس داده ام.
۴- ضمن اینکه پاسخ صریح را هم زیاد کارساز نمی دانم. چون پاسخ های صریح را دوستان از ما بهتران «بولتن» می کنند و به عرض می رسانند و می گویند اصلاح طلبان دنبال براندازی نرم اند.
۴- من در بیست سال گذشته آگاهانه هیچوقت مستقیم مقام رهبری را نقد نکرده ام. چون معتقدم نقد اینچنینی به سرعت فضا را دوقطبی می کند و تندروها برای برخورد قاطع، عاشق فضای دوقطبی ولایی/ براندازند. من معمولا «دولت موازی» را نقد می کنم.
۵- پس از ترامپ نه تنها از مقام رهبری انتقاد مستقیم نمی کنم بلکه در برابر «تحول طلبان سرنگونی طلب» از ایشان قاطع دفاع هم می کنم- و در فضای مجازی از اینکه فحش دریافت می کنم، به دل نمی گیرم.
۶- زیرا پس از تجربه تلخ بهار عربی در سوریه، لیبی و مصر «ناامنی» را مهمترین مانع اصلاح جویی می دانم و مقام رهبری نقش کلیدی در مدیریت نهادهای نظامی، امنیتی و اطلاعاتی و تامین امنیت ایران دارد. در شرایط فعلی این نقش ممکن است فضا را برای منتقدین محدود کند ولی این نقش ایشان در دوره ترامپ و توطئه های اسرائیل و عربستان «حافظ ایران» است. به بیان دیگر نقش مقام رهبری در ایجاد دولت قوی ( یعنی دولتی که حداقل امنیت فیزیکی و معیشتی شهروندان را تامین کند)مهم است. و بدون «دولت قوی» و وجود امنیت، فرایند توسعه، دموکراسی و اصلاحات در ایران به افسانه تبدیل می شود. در «اصلاح طلبی مسولانه» برای پیشبرد اصلاحات، دغدغه امنیت ایران برای اصلاح طلبان جدی است و شوخی بردار نیست.
@hamidrezajalaeipour
دفاع مجدد از حرکت لاکپشتی و مبتنی بر پیشروی آرام اصلاح طلبان
طرح بحث
در ماه گذشته که حملات راست افراطی آمریکا و اسرائیل به سپاه زیاد شد اینجانب (و البته غالب اصلاح طلبان خصوصا خاتمی) به طور قاطع در برابر این تهدیدات از سپاه حمایت کردم (به نوشته سپاه، دموکراسی و ترامپ در بالا 👆مراجعه کنید) . بعد در فضای آن لاین به اینجانب انتقاد شد. پاسخ دادم من از «نهاد» سپاه در برابر دشمن خارجی دفاع می کنم و اتفاقا منتقد دخالت سپاه در اقتصاد، سیاست داخلی و خارجی هستم و بعد گفتم اینها نقطه ضعف سپاه هستند. باز منتقدان تاکید کردند که این نقاط ضعفی که من برای سپاه بر شمردم اساسا هویت اصلی سپاه رو تشکیل میدهد. گفتند در ماده ۲، ۳، ۴، ۵، ،۶، ۸، ۹، ۱۰ فصل دوم اساسنامه سپاه این نهادرو مجاز میکند در سیاست داخلی و خارجی و در ریزترین ارکان کشور دخالت بکند؛ سپاه رصد و قضاوت جریانهای سیاسی رو وظیفه ذاتی خودش میداند. بعد این منتقدان گفتند با این عقب نشینی که اصلاح طلبان انجام می دهند دیگر چه اثر مثبتی از اصلاحات در افکار عمومی باقی می ماند.
پاسخ من
۱- پس از بیست سال جریان اصلاح جویی در ایران مسائل فوق روشن است و کسی منکر آن نیست. در صورتیکه مساله اصلی در «راه حل» این مشکل است که منتقدان به آن اشاره نمی کنند. شما می دانید دو دهه هست راجع به این موضوعات اساسی در قانون اساسی مثل «وظائف ولی فقیه» یا «سپاه» بین اصول گرایان و اصلاح طلبان جدال گفتمانی هست. از نظر و تفسیر اصلاح طلبان قانون اساسی سقف اختیارات ولی فقیه را روشن کرده ولی از نظر و تفسیر اصول گرایان تندرو قانون اساسی کف اختیارات ولی فقیه را روش کرده است. از نظر اصلاح طلبان طبق همه بندهایی که شمردید سپاه در سیاست خارجی و داخلی باید مجری مصوبات شورای امنیت ملی و شورای تامین کشور باشد و سپاه یک نهاد اقتصادی مستقل از حکومت نیست. ولی از نظر بخشی از سپاه، این نهاد زیر نظر ولی فقیه هرکاری را که برای دفاع از انقلاب تشخیص داد ( اعم از نظامی، امنیتی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی) می تواند انجام دهد. خب باید به این منتقدان گفت اگر این چالش گفتمانی نبود « اصلاحات» دیگر چه موضوعیتی داشت؟
۲- ممکن است این منتقدان بگویید «قدرت سیاسی» طرفداران «تقسیر غیر دموکراتیک» اصول گرایان تندرو بیشتر از قدرت طرفداران اصلاحات است و لذا اصلاحات و دموکراسی بلا موضوع می شود. پاسخ من این است که بله «قدرت سیاسی» اصول گرایان بیشتر است ولی در مقابل «قدرت اجتماعی» اصلاح طلبان از اصول گرایان بیشتر است. و به همین دلیل در صحنه سیاسی کشور یک موازنه قوا برقرار است که طرفین در عمل نمی توانند همدیگر را حذف نهایی کنند- که این خودش یکی از خصائص مثبت در حرکت به سوی دموکراسی در ایران است. شما ممکن است بگویید با این وضعیت حکمرانی و توسعه کشور «کند و آهسته» می شود و حتی آسیب می بیند، که من هم قبول دارم. اتفاقا حرف من این است الزامات اصلاح طلبی حکم می کند که اصلاح طلبان با صبر مدنی بر تفسیر و مواضع خود اصرار کنند حتی اگر سالها اصول گرایان تندرو بر مواضع خود اصرار کنند. (یعنی راه اصلاحات و توسعه در ایران لاکپشتی و مبتنی بر پیشروی آرام است و مبتنی و مشروط بر تغییر رژیم نیست) .
۳- اما در برابر راه آرام اصلاح طلبی، اصقلابیون راه «اصقلاب» و «انقلاب غیر خشونت آمیز» مبتنی بر این می دانند که چالش گفتمانی مذکور را ( و شرایط سیاسی فعلی اصلاح طلبان را) یک بن بست می داند و برای بن بست شکنی، حرکت در بیرون از ساختارهای موجود در قانون اساسی را توصیه می کند. این راه حل اصقلابیون چند مشکل دارد اول اینکه پیرو جان بر کف ندارد. پیروان این راه دوست دارند این راه را اصلاح طلبان بروند و زحمت بکشند و با رژیم درگیر شوند و وقتی رژیم تضعیف شد بروند پی کارشان! تا نیروهای اصیل «تحول طلب» بیایند با تغییر ساختارهای غیر دموکراتیک یک وضعیت و رژیم دموکراتیک درست کنند!!! مشکل دوم اینکه راه حل اصقلابی عملا مبتنی بر قبول تغییر رژیم است. و تغییر رژیم در خاورمیانه لغزنده یعنی ایجاد ناامنی چند دهه ای در ایران یا «شرایط افغانستانی» را در ایران ایجاد کردن. شرایط افغانستانی یعنی پیگیری دموکراسی بدون شرایط دولت قوی و امنیت ساز. سوم اینکه یک اصلاح طلب از منظر عقلانیت استراتژیک دست به اقدامی نمی زند که پیامدش غیر قابل پیش بینی و غیر قابل جبران باشد. لذا اصلاح طلبان معقول ترین راهشان همین «حرکت لاکپشتی و مبتنی بر صبر مدنی» بیست ساله اخیر اصلاحات است. در ضمن من از کارنامه حرکت لاکپشتی بیست ساله اصلاح طلبی دفاع می کنم زیرا کشور را مبتنی بر پیشروی آرام تغییر می دهد بدون اینکه برای مردم و کشور ایران هزینه درست کند. و دستاوردهای این مسیر لاکپشتی ماندگار است- از این نظر ایران دارد در مسیر دموکراسی و اصلاحات خوب دم می کشد.
طرح بحث
در ماه گذشته که حملات راست افراطی آمریکا و اسرائیل به سپاه زیاد شد اینجانب (و البته غالب اصلاح طلبان خصوصا خاتمی) به طور قاطع در برابر این تهدیدات از سپاه حمایت کردم (به نوشته سپاه، دموکراسی و ترامپ در بالا 👆مراجعه کنید) . بعد در فضای آن لاین به اینجانب انتقاد شد. پاسخ دادم من از «نهاد» سپاه در برابر دشمن خارجی دفاع می کنم و اتفاقا منتقد دخالت سپاه در اقتصاد، سیاست داخلی و خارجی هستم و بعد گفتم اینها نقطه ضعف سپاه هستند. باز منتقدان تاکید کردند که این نقاط ضعفی که من برای سپاه بر شمردم اساسا هویت اصلی سپاه رو تشکیل میدهد. گفتند در ماده ۲، ۳، ۴، ۵، ،۶، ۸، ۹، ۱۰ فصل دوم اساسنامه سپاه این نهادرو مجاز میکند در سیاست داخلی و خارجی و در ریزترین ارکان کشور دخالت بکند؛ سپاه رصد و قضاوت جریانهای سیاسی رو وظیفه ذاتی خودش میداند. بعد این منتقدان گفتند با این عقب نشینی که اصلاح طلبان انجام می دهند دیگر چه اثر مثبتی از اصلاحات در افکار عمومی باقی می ماند.
پاسخ من
۱- پس از بیست سال جریان اصلاح جویی در ایران مسائل فوق روشن است و کسی منکر آن نیست. در صورتیکه مساله اصلی در «راه حل» این مشکل است که منتقدان به آن اشاره نمی کنند. شما می دانید دو دهه هست راجع به این موضوعات اساسی در قانون اساسی مثل «وظائف ولی فقیه» یا «سپاه» بین اصول گرایان و اصلاح طلبان جدال گفتمانی هست. از نظر و تفسیر اصلاح طلبان قانون اساسی سقف اختیارات ولی فقیه را روشن کرده ولی از نظر و تفسیر اصول گرایان تندرو قانون اساسی کف اختیارات ولی فقیه را روش کرده است. از نظر اصلاح طلبان طبق همه بندهایی که شمردید سپاه در سیاست خارجی و داخلی باید مجری مصوبات شورای امنیت ملی و شورای تامین کشور باشد و سپاه یک نهاد اقتصادی مستقل از حکومت نیست. ولی از نظر بخشی از سپاه، این نهاد زیر نظر ولی فقیه هرکاری را که برای دفاع از انقلاب تشخیص داد ( اعم از نظامی، امنیتی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی) می تواند انجام دهد. خب باید به این منتقدان گفت اگر این چالش گفتمانی نبود « اصلاحات» دیگر چه موضوعیتی داشت؟
۲- ممکن است این منتقدان بگویید «قدرت سیاسی» طرفداران «تقسیر غیر دموکراتیک» اصول گرایان تندرو بیشتر از قدرت طرفداران اصلاحات است و لذا اصلاحات و دموکراسی بلا موضوع می شود. پاسخ من این است که بله «قدرت سیاسی» اصول گرایان بیشتر است ولی در مقابل «قدرت اجتماعی» اصلاح طلبان از اصول گرایان بیشتر است. و به همین دلیل در صحنه سیاسی کشور یک موازنه قوا برقرار است که طرفین در عمل نمی توانند همدیگر را حذف نهایی کنند- که این خودش یکی از خصائص مثبت در حرکت به سوی دموکراسی در ایران است. شما ممکن است بگویید با این وضعیت حکمرانی و توسعه کشور «کند و آهسته» می شود و حتی آسیب می بیند، که من هم قبول دارم. اتفاقا حرف من این است الزامات اصلاح طلبی حکم می کند که اصلاح طلبان با صبر مدنی بر تفسیر و مواضع خود اصرار کنند حتی اگر سالها اصول گرایان تندرو بر مواضع خود اصرار کنند. (یعنی راه اصلاحات و توسعه در ایران لاکپشتی و مبتنی بر پیشروی آرام است و مبتنی و مشروط بر تغییر رژیم نیست) .
۳- اما در برابر راه آرام اصلاح طلبی، اصقلابیون راه «اصقلاب» و «انقلاب غیر خشونت آمیز» مبتنی بر این می دانند که چالش گفتمانی مذکور را ( و شرایط سیاسی فعلی اصلاح طلبان را) یک بن بست می داند و برای بن بست شکنی، حرکت در بیرون از ساختارهای موجود در قانون اساسی را توصیه می کند. این راه حل اصقلابیون چند مشکل دارد اول اینکه پیرو جان بر کف ندارد. پیروان این راه دوست دارند این راه را اصلاح طلبان بروند و زحمت بکشند و با رژیم درگیر شوند و وقتی رژیم تضعیف شد بروند پی کارشان! تا نیروهای اصیل «تحول طلب» بیایند با تغییر ساختارهای غیر دموکراتیک یک وضعیت و رژیم دموکراتیک درست کنند!!! مشکل دوم اینکه راه حل اصقلابی عملا مبتنی بر قبول تغییر رژیم است. و تغییر رژیم در خاورمیانه لغزنده یعنی ایجاد ناامنی چند دهه ای در ایران یا «شرایط افغانستانی» را در ایران ایجاد کردن. شرایط افغانستانی یعنی پیگیری دموکراسی بدون شرایط دولت قوی و امنیت ساز. سوم اینکه یک اصلاح طلب از منظر عقلانیت استراتژیک دست به اقدامی نمی زند که پیامدش غیر قابل پیش بینی و غیر قابل جبران باشد. لذا اصلاح طلبان معقول ترین راهشان همین «حرکت لاکپشتی و مبتنی بر صبر مدنی» بیست ساله اخیر اصلاحات است. در ضمن من از کارنامه حرکت لاکپشتی بیست ساله اصلاح طلبی دفاع می کنم زیرا کشور را مبتنی بر پیشروی آرام تغییر می دهد بدون اینکه برای مردم و کشور ایران هزینه درست کند. و دستاوردهای این مسیر لاکپشتی ماندگار است- از این نظر ایران دارد در مسیر دموکراسی و اصلاحات خوب دم می کشد.
۴- به این معنا من معتقدم ایران دارد در جهت دموکراسی حرکت می کند و البته این راه لاکپشتی دو اشکال دارد. یکی توسعه کشور کند پیش می رود ( که خب اشکالی ندارد چون راه دیگر کم هزینه ای نداریم) یکی هم این است که اصلاح طلبان هم از درون و هم از بیرون فحش دریافت می کنند. اینهم اشکالی ندارد چون برای پیشبرد کشور « هزینه فحش» که چیزی نیست. ضمن اینکه این حرکت لاکپشتی اصلاحات را به درون جبهه اصول گرایان می برد. یعنی کارهایی را که اصلاح طلبان نمی توانند انجام دهند اصول گرایان انجام می دهند. مثلا در انتخابات گذشته دیدیم که اصول گرایان بجای اینکه در رقابت انتخاباتی با اصلاح طلبان بروند پشت سنگر « ارزشها» مخفی شوند آمدند پرچم اقتصاد و مبارزه با فساد را برداشتند. و یا الان علی لاریجانی در ربط با نماینده شورای زرتشتی یزد همان حرفی را می زند که اصلاح طلبان می زنند.
۵- این منتقدان از قول من فرمودند سپاه اگر نصیحت های من را ( یا بر اساس تفسیر اصلاح طلبان از قانون اساسی ) عمل نکند این خودش مانع دموکراسی است. خب درست می گویند. من هم همین نظر را دارم. به نظر میرسد اگر سپاه ملاحظات اصلاح طلبان و خاتمی را جدی بگیرد بزرگترین خدمت را به اسلام و توسعه کشور و خود سپاه کرده است. ولی اگر سپاه این کار را نکند ما اصلاح طلبان سرمان را به دیوار نمی زنیم و همین راه «صبر و ایستادگی مدنی» را ادامه می دهیم. در ضمن نتیجه هم می دهد زیرا من معتقدم در سالهای اخیر سپاه بیشتر در جهت اصلی ماموریت های خود حرکت می کند. خلاصه اصلاح طلبان نقد سپاه را در چارچوب اصلاح طلبی پیش می برند نه اصقلابی.
۷- اشکال دیگر تحلیل این منتقدان این است که آنها فقط نهاد سپاه را در ابعاد منفی دیدید ولی اصلاح طلبان برای نهاد سپاه ابعاد مثبت هم می بینند. در شرایط فعلی سپاه همانطور که خاتمی هم به درستی گفت از «ارکان امنیت ملی» ما است. سپاه یک رکن «دولت قوی» در ایران است و کنترل کننده نیروهای تندرو است ( که واقعا در قضیه برجام چنین کرد تا جاییکه همین هفته هم مقام رهبری تاکید کردند ما از برجام بیرون نمی آییم که موضعی اساسی بود). از این نظر غیر مستقیم سپاه به اصلاح طلبی و دموکراسی در کشور کمک می کند.
۸- در ضمن برخلاف نظر این منتقدان قبول ندارم که سپاه سازمانی «سرکوبگر» است- این سخن غیر مستندی است. سپاه گشتاپو و ارتش سرخ نیست. تنها می توان گفت بخشی از تندروهای سپاه با دموکراسی و اصلاح طلبان مخالف اند ولی سرکوب گر نیستند. تازه همین نیرو هم خوشبختانه مهارشان به دست مقام رهبری است. از این نظر وضع ایران بسیار بهتر از مصر و پاکستان است. در شرایط فعلی اتفاقا روند فرایندهای امنیت، آموزش، بهداشت و درمان و تاحدودی اقتصاد به نحوی پیش می رود که همه مزید بر افزایش قدرت اجتماعی کشور و اصلاحات است.
۹- این منتقدان گفتند که دفاع از سپاه کار حکومت است نه کار اصلاح طلبان. اتفاقا من معتقدم در عصر اطلاعات و در شرایط «مدرنیته ناامن جهانی» و در شرایط «خاورمیانه لغزنده» هم حکومت و هم جامعه مدنی ( و هم اصلاح طلبان) باید بدون شرمندگی از «نهاد سپاه» ( نه از خطاهای سپاه) در برابر ترامپ و راست افراطی جهان ( عربستان و اسرائیل) دفاع کنند. اساسا اگر چنین دفاعی نباشد هم کشور ایران بعنوان یک «سرزمین بزرگ یا بیگ لند» ضربه می خورد و هم حرکت لاکپشتی و مبتنی بر پیشروی آرام اصلاح طلبان ضربه می خورد و هم حصر و محدودیت ها بیشتر شده و تداوم می یابد- بیاد داشته باشید ما داریم در دوره «فرد نامتعادل خطرناکی» چون ترامپ صحبت می کنیم. و الان ایران در خطر است نه فقط اصلاح طلبان.
۱۰- من معتقدم این حرکت آرام اصلاح طلبان اتفاقا پایگاه مردمی اصلاحات را در انتخابات آتی تقویت می کند. در عین حال من نمی گویم این منتقدان این «ارزیابی لاکپشتی» من را در بالا بپذیرند. من می گویم اگر نمی پذیرند روشن کنند در چارچوب اصلاح طلبی چه حرکت دیگری را پیشنهاد می کنند؟ دوستان در این بحث ما به بحث های روشن مبتنی بر «عقلانیت استراتژیک» نیاز داریم. وگرنه من آمادگی دارم بر اساس بحث های مبتنی بر «عقلانیت ارتباطی و ارزشی» در سوگ اصلاحات یک اشک سیر از همه منتقدان اصلاحات بگیرم.
@hamidrezajalaeipour
۵- این منتقدان از قول من فرمودند سپاه اگر نصیحت های من را ( یا بر اساس تفسیر اصلاح طلبان از قانون اساسی ) عمل نکند این خودش مانع دموکراسی است. خب درست می گویند. من هم همین نظر را دارم. به نظر میرسد اگر سپاه ملاحظات اصلاح طلبان و خاتمی را جدی بگیرد بزرگترین خدمت را به اسلام و توسعه کشور و خود سپاه کرده است. ولی اگر سپاه این کار را نکند ما اصلاح طلبان سرمان را به دیوار نمی زنیم و همین راه «صبر و ایستادگی مدنی» را ادامه می دهیم. در ضمن نتیجه هم می دهد زیرا من معتقدم در سالهای اخیر سپاه بیشتر در جهت اصلی ماموریت های خود حرکت می کند. خلاصه اصلاح طلبان نقد سپاه را در چارچوب اصلاح طلبی پیش می برند نه اصقلابی.
۷- اشکال دیگر تحلیل این منتقدان این است که آنها فقط نهاد سپاه را در ابعاد منفی دیدید ولی اصلاح طلبان برای نهاد سپاه ابعاد مثبت هم می بینند. در شرایط فعلی سپاه همانطور که خاتمی هم به درستی گفت از «ارکان امنیت ملی» ما است. سپاه یک رکن «دولت قوی» در ایران است و کنترل کننده نیروهای تندرو است ( که واقعا در قضیه برجام چنین کرد تا جاییکه همین هفته هم مقام رهبری تاکید کردند ما از برجام بیرون نمی آییم که موضعی اساسی بود). از این نظر غیر مستقیم سپاه به اصلاح طلبی و دموکراسی در کشور کمک می کند.
۸- در ضمن برخلاف نظر این منتقدان قبول ندارم که سپاه سازمانی «سرکوبگر» است- این سخن غیر مستندی است. سپاه گشتاپو و ارتش سرخ نیست. تنها می توان گفت بخشی از تندروهای سپاه با دموکراسی و اصلاح طلبان مخالف اند ولی سرکوب گر نیستند. تازه همین نیرو هم خوشبختانه مهارشان به دست مقام رهبری است. از این نظر وضع ایران بسیار بهتر از مصر و پاکستان است. در شرایط فعلی اتفاقا روند فرایندهای امنیت، آموزش، بهداشت و درمان و تاحدودی اقتصاد به نحوی پیش می رود که همه مزید بر افزایش قدرت اجتماعی کشور و اصلاحات است.
۹- این منتقدان گفتند که دفاع از سپاه کار حکومت است نه کار اصلاح طلبان. اتفاقا من معتقدم در عصر اطلاعات و در شرایط «مدرنیته ناامن جهانی» و در شرایط «خاورمیانه لغزنده» هم حکومت و هم جامعه مدنی ( و هم اصلاح طلبان) باید بدون شرمندگی از «نهاد سپاه» ( نه از خطاهای سپاه) در برابر ترامپ و راست افراطی جهان ( عربستان و اسرائیل) دفاع کنند. اساسا اگر چنین دفاعی نباشد هم کشور ایران بعنوان یک «سرزمین بزرگ یا بیگ لند» ضربه می خورد و هم حرکت لاکپشتی و مبتنی بر پیشروی آرام اصلاح طلبان ضربه می خورد و هم حصر و محدودیت ها بیشتر شده و تداوم می یابد- بیاد داشته باشید ما داریم در دوره «فرد نامتعادل خطرناکی» چون ترامپ صحبت می کنیم. و الان ایران در خطر است نه فقط اصلاح طلبان.
۱۰- من معتقدم این حرکت آرام اصلاح طلبان اتفاقا پایگاه مردمی اصلاحات را در انتخابات آتی تقویت می کند. در عین حال من نمی گویم این منتقدان این «ارزیابی لاکپشتی» من را در بالا بپذیرند. من می گویم اگر نمی پذیرند روشن کنند در چارچوب اصلاح طلبی چه حرکت دیگری را پیشنهاد می کنند؟ دوستان در این بحث ما به بحث های روشن مبتنی بر «عقلانیت استراتژیک» نیاز داریم. وگرنه من آمادگی دارم بر اساس بحث های مبتنی بر «عقلانیت ارتباطی و ارزشی» در سوگ اصلاحات یک اشک سیر از همه منتقدان اصلاحات بگیرم.
@hamidrezajalaeipour
«دفاع مجدد از حرکت لاکپشتی و مبتنی بر پیشروی آرام اصلاح طلبان»
نوشته حمیدرضا جلائی پور که در دوپست بالا👆👆 آمده است.
@hamidrezajalaeipour
نوشته حمیدرضا جلائی پور که در دوپست بالا👆👆 آمده است.
@hamidrezajalaeipour
فاشیست بودن یا ناسیونالیست بودن، کار دشواری نیست.
کافی است چشم بر ارزشهای انسانی ببندیم و کمی با حرفهای کلی سرگرم بشویم: زبان خود را بهترین زبان دانستن و زبان دیگری را گوش خراش خواندن؛ موسیقی قومی خود را سحرانگیز دانستن و موسیقی دیگری را سرسامآور خواندن؛ لباس محلی خود را زیبا نامیدن و لباس محلی دیگری را به تمسخر گرفتن؛ سنتهای قبیلهای خود را ستودن و سنتهای قبیلهای دیگری را ابلهانه خواندن ...
و دردناکتر آنکه اسیب دیدگان از ناسیونالیسم و قومپرستی، خود به قومپرستانی تندروتر بدل میشوند و اینچنین، انسان به جای رهایی از چنگال تعصب و تلاش برای گسترش همزیستی، تعصب بیشتر را بهعنوان شیوه نجات برمیگزیند.
.
دوست_بازیافته
فرد_اولمن
@hamidrezajalaeipour
کافی است چشم بر ارزشهای انسانی ببندیم و کمی با حرفهای کلی سرگرم بشویم: زبان خود را بهترین زبان دانستن و زبان دیگری را گوش خراش خواندن؛ موسیقی قومی خود را سحرانگیز دانستن و موسیقی دیگری را سرسامآور خواندن؛ لباس محلی خود را زیبا نامیدن و لباس محلی دیگری را به تمسخر گرفتن؛ سنتهای قبیلهای خود را ستودن و سنتهای قبیلهای دیگری را ابلهانه خواندن ...
و دردناکتر آنکه اسیب دیدگان از ناسیونالیسم و قومپرستی، خود به قومپرستانی تندروتر بدل میشوند و اینچنین، انسان به جای رهایی از چنگال تعصب و تلاش برای گسترش همزیستی، تعصب بیشتر را بهعنوان شیوه نجات برمیگزیند.
.
دوست_بازیافته
فرد_اولمن
@hamidrezajalaeipour
«جنگ مفاهیم و گفتمانها»
رضا نصری
وقتی در اوایل دهه ۱۹۹۰ میلادی، زیرساختها و ارتش عراق توسط «نیروهای ائتلاف» عملاً نابود شد و دیگر خطری از جانب عراق متوجه اسرائیل نمیشد، لابیهای اسرائیل در واشنگتن تمام قوای خود را علیه «ایران» بسیج کردند تا این بار این رقیب دیگر منطقهای خود را نیز از صحنه خارج کنند.
اگر به سخنرانیها، مقالات و صورتجلسات آنها در این دوران نگاه کنیم، خواهیم دید که تمام این ذهنیتسازیها، کلیدواژهها و گفتمانپردازیها حول محور «خطر هستهای ایران»، «خطر برنامه موشکی ایران»، «خطر تروریسم سپاه»، «یاغیگری ایران» و امثال آن به همین تاریخ بر میگردد.
حتی لفظ «رژیم ملاها» و «رژیم آیتالله»ها - که همچنان در ادبیات نئوکانها و اپوزیسیون فارسیزبان قابل مشاهده است - نیز عمدتاً متعلق به همین دوران است؛ چرا که لابیهای اسرائیل تلاش داشتند اینگونه به افکار عمومی و سیاستمداران واشنگتن القا کنند که حکومت ایران یک حکومت «آخر زمانی» است که نمیتوان آن را با منطق و دیپلماسی از پروژههای ایدئولوژیک خطرناکاش منصرف کرد! طبیعتاً، آن روی سکه این ادعا هم این بود که تنها راه خنثیسازی ایران، توسل به جنگ و نیروی نظامی است.
اما در طرف مقابل، ایران نیز برای «زمینگیر» کردن اسرائیل و مهار هجمههای آن بی کار ننشست و با انگیزهای مضاعف به «قدرت نرم» و قابلیت ذهنیتسازی خود در سطح منطقه روی آورد. به عبارت دیگر، ایران نیز برای ممانعت از شکلگیری یک همراهی فراگیر میان دولتهای عرب و اسرائیل در «روند صلح اسلو»، شروع به ترویج گفتمانی کرد که سالها به یکی از مهمترین موانع بر سر راه پروژه هژمونیک اسرائیل در منطقه تبدیل شد.
این گفتمان عدالتمحور و اخلاق گرا، در عمل «ایران» را در جایگاه مدافع بلامنازعه مردم فلسطین و پرچمدار عدالت اسلامی نشاند و اسرائیل را به عنوان رژیمی غاصب، اشغالگر، قانونگریز، ناقض قطعنامههای شورای امنیت، اسلامستیز و نافی ارزشهای دینی و اعتقادی مردم منطقه معرفی کرد. عنصر وحدتبخش و عامل جذابیت این گفتمان نیز، دستکم برای مردم کوچه و خیابان جهان عرب، تاکید آن بر «همبستگی اسلامی» و وحدت «امت اسلامی» علیه تهاجم بیگانه بود.
اما طبیعتاً تحکیم و ترویج این گفتمان نیز با موانع و واکنشهای طرف مقابل روبرو شد. به بیان دیگر، دولتهای عرب که همراهی راهبریشان با اسرائیل - به واسطه این گفتمان - به «دشمنی با اسلام» و «خیانت به مسلمین» تعبیر شده بود، شروع به تأکید بر ماهیت «شیعی» ایران و طرح ادعای پروژه «توسعهطلبی شیعه» کردند تا افکار عمومی جهان سنی و عرب را در همراهی با گفتمان ایرانی دچار ترس و تردید کنند.
موضوع «هلال شیعی» که توسط ملک عبدالله اردن در سال ۲۰۰۴ مطرح شد و متعاقباً توسط دیگر رهبران جهان عرب به آن دامن زده شد، و همچنین اظهارات اغراق آمیز مقامات اسرائیلی و سعودی در مورد پروژه «صدور انقلاب» - در همین چارچوب قابل بررسی است.
در کنار آن، خطای استراتژیک دولت احمدینژاد در تاکید بیش از حد بر ماهیت شیعه ایران - به جای تاکید بر ضرورت وحدت اسلامی که خمیرمایه گفتمان ایران بود - نیز کار روایتپردازان طرف مقابل را تا حدودی آسانتر کرد. ضمن اینکه ظهور داعش و تشدید ناگزیر اختلافات شیعه-سنی در عراق و منطقه نیز به کل فضای روانی جدیدی را در اغلب جوامع غرب آسیا حاکم ساخت.
حال، در فضای جدید پسا داعش که «جنگ مفاهیم و گفتمانها» میان قدرتهای منطقه همچنان برقرار است، ولیعهد جوان و «استراتژیست» عربستان سعودی - محمد بن سلمان - قصد دارد با گفتمان جدیدی وارد میدان شده و بر صحنه و اذهان و قلبهای منطقه مسلط شود. این گفتمان جدید - همانطور که خود او در جریان یک کنفرانس اخیر در ریاض عنوان کرده - مبتنی بر یک «اسلام معتدل و آزاد» است که نشانههای ظهور آن را میشود در رسمیت یافتن برخی آزادیها برای زنان سعودی مشاهده کرد.
بدون تردید، یکی از دلایل شتابزدگی ولیعهد جدید سعودی در ارائه یک گفتمان «معتدل»، ارزیابی درست او از قدرت تأثیرگذاری و ارزش استراتژیک «گفتمان اعتدالی» در منطقه داعشزده خاورمیانه است؛ یعنی گفتمانی که علیرغم میل استراتژیستهای سعودی، دستگاه دیپلماسی دولت روحانی فعلأ پیشقدم و پرچمدار آن است.
حال باید دید در این رقابت دیرینه و راهبردی برای همراهسازی افکار عمومی منطقه، ایران چگونه گفتمان خود را با فضای جدید - و وجهه جدید عربستان سعودی - تطبیق خواهد داد. آنچه مسلم است این است که اگر از قافله عقب بمانیم، در شکلدهی به نظم نوین منطقه نقش کمرنگتری ایفا خواهیم کرد.
@hamidrezajalaeipour
رضا نصری
وقتی در اوایل دهه ۱۹۹۰ میلادی، زیرساختها و ارتش عراق توسط «نیروهای ائتلاف» عملاً نابود شد و دیگر خطری از جانب عراق متوجه اسرائیل نمیشد، لابیهای اسرائیل در واشنگتن تمام قوای خود را علیه «ایران» بسیج کردند تا این بار این رقیب دیگر منطقهای خود را نیز از صحنه خارج کنند.
اگر به سخنرانیها، مقالات و صورتجلسات آنها در این دوران نگاه کنیم، خواهیم دید که تمام این ذهنیتسازیها، کلیدواژهها و گفتمانپردازیها حول محور «خطر هستهای ایران»، «خطر برنامه موشکی ایران»، «خطر تروریسم سپاه»، «یاغیگری ایران» و امثال آن به همین تاریخ بر میگردد.
حتی لفظ «رژیم ملاها» و «رژیم آیتالله»ها - که همچنان در ادبیات نئوکانها و اپوزیسیون فارسیزبان قابل مشاهده است - نیز عمدتاً متعلق به همین دوران است؛ چرا که لابیهای اسرائیل تلاش داشتند اینگونه به افکار عمومی و سیاستمداران واشنگتن القا کنند که حکومت ایران یک حکومت «آخر زمانی» است که نمیتوان آن را با منطق و دیپلماسی از پروژههای ایدئولوژیک خطرناکاش منصرف کرد! طبیعتاً، آن روی سکه این ادعا هم این بود که تنها راه خنثیسازی ایران، توسل به جنگ و نیروی نظامی است.
اما در طرف مقابل، ایران نیز برای «زمینگیر» کردن اسرائیل و مهار هجمههای آن بی کار ننشست و با انگیزهای مضاعف به «قدرت نرم» و قابلیت ذهنیتسازی خود در سطح منطقه روی آورد. به عبارت دیگر، ایران نیز برای ممانعت از شکلگیری یک همراهی فراگیر میان دولتهای عرب و اسرائیل در «روند صلح اسلو»، شروع به ترویج گفتمانی کرد که سالها به یکی از مهمترین موانع بر سر راه پروژه هژمونیک اسرائیل در منطقه تبدیل شد.
این گفتمان عدالتمحور و اخلاق گرا، در عمل «ایران» را در جایگاه مدافع بلامنازعه مردم فلسطین و پرچمدار عدالت اسلامی نشاند و اسرائیل را به عنوان رژیمی غاصب، اشغالگر، قانونگریز، ناقض قطعنامههای شورای امنیت، اسلامستیز و نافی ارزشهای دینی و اعتقادی مردم منطقه معرفی کرد. عنصر وحدتبخش و عامل جذابیت این گفتمان نیز، دستکم برای مردم کوچه و خیابان جهان عرب، تاکید آن بر «همبستگی اسلامی» و وحدت «امت اسلامی» علیه تهاجم بیگانه بود.
اما طبیعتاً تحکیم و ترویج این گفتمان نیز با موانع و واکنشهای طرف مقابل روبرو شد. به بیان دیگر، دولتهای عرب که همراهی راهبریشان با اسرائیل - به واسطه این گفتمان - به «دشمنی با اسلام» و «خیانت به مسلمین» تعبیر شده بود، شروع به تأکید بر ماهیت «شیعی» ایران و طرح ادعای پروژه «توسعهطلبی شیعه» کردند تا افکار عمومی جهان سنی و عرب را در همراهی با گفتمان ایرانی دچار ترس و تردید کنند.
موضوع «هلال شیعی» که توسط ملک عبدالله اردن در سال ۲۰۰۴ مطرح شد و متعاقباً توسط دیگر رهبران جهان عرب به آن دامن زده شد، و همچنین اظهارات اغراق آمیز مقامات اسرائیلی و سعودی در مورد پروژه «صدور انقلاب» - در همین چارچوب قابل بررسی است.
در کنار آن، خطای استراتژیک دولت احمدینژاد در تاکید بیش از حد بر ماهیت شیعه ایران - به جای تاکید بر ضرورت وحدت اسلامی که خمیرمایه گفتمان ایران بود - نیز کار روایتپردازان طرف مقابل را تا حدودی آسانتر کرد. ضمن اینکه ظهور داعش و تشدید ناگزیر اختلافات شیعه-سنی در عراق و منطقه نیز به کل فضای روانی جدیدی را در اغلب جوامع غرب آسیا حاکم ساخت.
حال، در فضای جدید پسا داعش که «جنگ مفاهیم و گفتمانها» میان قدرتهای منطقه همچنان برقرار است، ولیعهد جوان و «استراتژیست» عربستان سعودی - محمد بن سلمان - قصد دارد با گفتمان جدیدی وارد میدان شده و بر صحنه و اذهان و قلبهای منطقه مسلط شود. این گفتمان جدید - همانطور که خود او در جریان یک کنفرانس اخیر در ریاض عنوان کرده - مبتنی بر یک «اسلام معتدل و آزاد» است که نشانههای ظهور آن را میشود در رسمیت یافتن برخی آزادیها برای زنان سعودی مشاهده کرد.
بدون تردید، یکی از دلایل شتابزدگی ولیعهد جدید سعودی در ارائه یک گفتمان «معتدل»، ارزیابی درست او از قدرت تأثیرگذاری و ارزش استراتژیک «گفتمان اعتدالی» در منطقه داعشزده خاورمیانه است؛ یعنی گفتمانی که علیرغم میل استراتژیستهای سعودی، دستگاه دیپلماسی دولت روحانی فعلأ پیشقدم و پرچمدار آن است.
حال باید دید در این رقابت دیرینه و راهبردی برای همراهسازی افکار عمومی منطقه، ایران چگونه گفتمان خود را با فضای جدید - و وجهه جدید عربستان سعودی - تطبیق خواهد داد. آنچه مسلم است این است که اگر از قافله عقب بمانیم، در شکلدهی به نظم نوین منطقه نقش کمرنگتری ایفا خواهیم کرد.
@hamidrezajalaeipour
سخنرانی حمیدرضا جلائی پور درباره «آرایش سیاسی کنونی ایران، بغرنج های آن و افق پیش رو» در انجمن اسلامی دندان پزشکان ایران (در ۳/۸/۹۶) در تهران که در دو بسته صوتی بالا 👆👆آمده است.
@hamidrezajalaeipour
@hamidrezajalaeipour
Forwarded from Deleted Account
etemadnewspaper.ir
روزنامه اعتماد
روزنامه اعتماد,اعتماد, Etemad
حمیدرضا جلائیپور (جامعهشناس)
http://etemadnewspaper.ir/?News_Id=90151
ایستادگی بر مواضع و پرهیز از مردم انگیزی
خوانندگانی که وقت ندارند سخنرانی اینجانب درباره «آرایش سیاسی کنونی ایران، بغرنج های آن و افق پیش رو» در انجمن اسلامی دندان پزشکان ایران (در ۳/۸/۹۶) در تهران را که در دو بسته صوتی بالا 👆👆آمده است، گوش دهند، می توانند خلاصه از آن را در روزنامه اعتماد 👆ملاحظه کنند.
@hamidrezajalaeipour
خوانندگانی که وقت ندارند سخنرانی اینجانب درباره «آرایش سیاسی کنونی ایران، بغرنج های آن و افق پیش رو» در انجمن اسلامی دندان پزشکان ایران (در ۳/۸/۹۶) در تهران را که در دو بسته صوتی بالا 👆👆آمده است، گوش دهند، می توانند خلاصه از آن را در روزنامه اعتماد 👆ملاحظه کنند.
@hamidrezajalaeipour
Forwarded from Mahmoud Esmaeilnia
http://etemadnewspaper.ir/ شخصيت كليدي كابينه
حميدرضا جلاييپور
حميدرضا جلاييپور
Forwarded from یادداشتها
کوروش، پادشاه معاصر
دربارۀ کوروش، حرف و حدیث بسیار است. منابع معتبر تاریخی، در مجموع و بیشوکم تأیید میکنند که سرسلسلۀ هخامنشیان، پادشاهی متفاوت بوده و در میان پادشاهان باستان، نزدیکترین منش و شیوۀ حکمرانی را به نظامهای باز سیاسی امروزین داشته است. اما آنچه این روزها مهم است، نه وجود خارجی او است و نه واقعیتهای تاریخی دربارۀ او. کوروش در نزد ایرانیان – درست یا غلط – نماد حاکمان اهل مدارا، صلحجو و میهندوست است. حتی اگر کوروش بهواقع اینگونه نبوده است، صورت مسئله تغییر نمیکند. اکنون نباید اندیشید که این تلقی از کوروش درست است یا نه. باید بیندیشیم که چرا پادشاهی منسوب به این ویژگیها چنین محبوب شده و مثلا نادرشاه یا شاه عباس صفوی که مسلمان نیز بودهاند، این مجبوبیت را ندارند. محبوبیت ناگهانی کوروش در میان ایرانیان، بیش از آنکه ریشۀ علمی یا دلیل جغرافیایی داشته باشد، یک نشانۀ جامعهشناختی است. این نشانه خبر میدهد که زیستجهان ایرانیان تغییر کرده است. شاید اگر روزی مشکل ایرانیان یکپارچگی کشورشان در برابر دشمنان خارجی باشد، در آن روزگار شاه اسماعیل صفوی یا نادرشاه افشار یا حتی آغامحمدخان قاجار محبوب و زبانزد شود؛ چنانکه در روزگاری دیگر، مهدی اخوان ثالث، شاعر عصر پهلوی، پس از کودتای 28 مرداد و ناامیدی از همروزگارانش، از کاوه روی برمیگرداند و به اسکندر دخیل میبندد:
باز میگویند: فردای دگر
صبر کن تا دیگری پیدا شود
کاوهای پیدا نخواهد شد، امید
کاشکی اسکندری پیدا شود
در سالهای نخست انقلاب، کوروش و داریوش برای بیشتر مردم ایران تفاوتی با ناصرالدینشاه و فتحعلیشاه نداشتند؛ چون معنایی دیگر از حکومت و حاکم در ذهنها رخنه کرده بود و مردم گمان میکردند که به فرمولی از حکومت دست یافتهاند که همۀ تئوریهای پیشین را نسخ میکند. اکنون نیز اگر به پادشاهی مشهور به صلح و مدارا با مخالفانش اقبال کردهاند، معنایی جز این ندارد که شیوه او را ضرورت زمانۀ خویش یافتهاند. این اقبال، به سوی شخص کوروش نیست؛ به سوی شیوهای در کشورداری است که بهحق یا بهخطا کوروش نماد آن شده است. امروز اگر کسی بگوید که آن پادشاه باستانی، دوباره بر تخت سلطنت نشسته و بر ذهنیت ایرانی حکم میراند، چندان گزاف نگفته است.
رضا بابایی
96/8/6
@RezaBabaei43
دربارۀ کوروش، حرف و حدیث بسیار است. منابع معتبر تاریخی، در مجموع و بیشوکم تأیید میکنند که سرسلسلۀ هخامنشیان، پادشاهی متفاوت بوده و در میان پادشاهان باستان، نزدیکترین منش و شیوۀ حکمرانی را به نظامهای باز سیاسی امروزین داشته است. اما آنچه این روزها مهم است، نه وجود خارجی او است و نه واقعیتهای تاریخی دربارۀ او. کوروش در نزد ایرانیان – درست یا غلط – نماد حاکمان اهل مدارا، صلحجو و میهندوست است. حتی اگر کوروش بهواقع اینگونه نبوده است، صورت مسئله تغییر نمیکند. اکنون نباید اندیشید که این تلقی از کوروش درست است یا نه. باید بیندیشیم که چرا پادشاهی منسوب به این ویژگیها چنین محبوب شده و مثلا نادرشاه یا شاه عباس صفوی که مسلمان نیز بودهاند، این مجبوبیت را ندارند. محبوبیت ناگهانی کوروش در میان ایرانیان، بیش از آنکه ریشۀ علمی یا دلیل جغرافیایی داشته باشد، یک نشانۀ جامعهشناختی است. این نشانه خبر میدهد که زیستجهان ایرانیان تغییر کرده است. شاید اگر روزی مشکل ایرانیان یکپارچگی کشورشان در برابر دشمنان خارجی باشد، در آن روزگار شاه اسماعیل صفوی یا نادرشاه افشار یا حتی آغامحمدخان قاجار محبوب و زبانزد شود؛ چنانکه در روزگاری دیگر، مهدی اخوان ثالث، شاعر عصر پهلوی، پس از کودتای 28 مرداد و ناامیدی از همروزگارانش، از کاوه روی برمیگرداند و به اسکندر دخیل میبندد:
باز میگویند: فردای دگر
صبر کن تا دیگری پیدا شود
کاوهای پیدا نخواهد شد، امید
کاشکی اسکندری پیدا شود
در سالهای نخست انقلاب، کوروش و داریوش برای بیشتر مردم ایران تفاوتی با ناصرالدینشاه و فتحعلیشاه نداشتند؛ چون معنایی دیگر از حکومت و حاکم در ذهنها رخنه کرده بود و مردم گمان میکردند که به فرمولی از حکومت دست یافتهاند که همۀ تئوریهای پیشین را نسخ میکند. اکنون نیز اگر به پادشاهی مشهور به صلح و مدارا با مخالفانش اقبال کردهاند، معنایی جز این ندارد که شیوه او را ضرورت زمانۀ خویش یافتهاند. این اقبال، به سوی شخص کوروش نیست؛ به سوی شیوهای در کشورداری است که بهحق یا بهخطا کوروش نماد آن شده است. امروز اگر کسی بگوید که آن پادشاه باستانی، دوباره بر تخت سلطنت نشسته و بر ذهنیت ایرانی حکم میراند، چندان گزاف نگفته است.
رضا بابایی
96/8/6
@RezaBabaei43
http://sharghdaily.ir/1396/08/09/Main/PDF/13960809-3000-11-449.pdf
پروندهی تئاتر شرق
امروز سهشنبه ۹ آبان
میزگرد جامعهشناسی جنگ با حضور حمیدرضا جلاییپور جامعهشناس
و اشکان خیلنژاد کارگردان نمايش پچ پچ ...
پروندهی تئاتر شرق
امروز سهشنبه ۹ آبان
میزگرد جامعهشناسی جنگ با حضور حمیدرضا جلاییپور جامعهشناس
و اشکان خیلنژاد کارگردان نمايش پچ پچ ...
Forwarded from سهند ایرانمهر
علی ربیعی، وزیر تعاون در حکمی سلیمان پاکسرشت را به عنوان معاون خود و رئیس جدید سازمان آموزش فنی و حرفهای کشور منصوب کرد. پاک سرشت، جامعه شناس و از کردهای اهل سنت کشور است. @sahandiranmehr
Forwarded from دوباره ایران
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
♦️در سال های جنگ از دکتر فریدون جنیدی دعوت شد که در دانشگاه ناپل ایتالیا تدریس کند.
او در پاسخ گفت: باید مراقب مادر پيرم باشم!
اما مادر او چه کسی بود؟
@dobareh_iran96
او در پاسخ گفت: باید مراقب مادر پيرم باشم!
اما مادر او چه کسی بود؟
@dobareh_iran96
Forwarded from روزآروز
معاون قوه قضاییه گفته است که صادق آملیلاریجانی،رییس دستگاه قضا،هم با تعلیق عضو زرتشتی شورای شهر یزد مخالف است./ایران
@roozArooz_news
@roozArooz_news
Forwarded from شهروند خاورميانه ( فرهمند عليپور)
داعش در سوريه و عراق آخرين نفس هايش را مى كشد و امروز هر كس سعى دارد خود را قهرمان شكست داعش بخواند. نيروهاى نظامى كُرد در عراق و سوريه، ائتلاف آمريكايى، ارتش هاى عراق و سوريه، حشد الشعبى و ...
مقامات ايران اما نبايد از اين فرصت تاريخى غفلت كنند. جشن پايان خلافت سياه داعش بايد در تهران و با حضور مقامات ارشد كشورهاى خط مقدم مبارزه با داعش، برگزار شود. با حضور مقامات عاليرتبه عراقى، سورى، لبنانى ، كردها و حشد الشعبى.
نبايد اجازه داد نقش مهم و ويژه ايران در از پاى درآمدن خلافت سياه داعش، زير هجوم تبليغات رسانه اى مصادره و البته قربانى و فراموش شوند.
مقامات ايران اما نبايد از اين فرصت تاريخى غفلت كنند. جشن پايان خلافت سياه داعش بايد در تهران و با حضور مقامات ارشد كشورهاى خط مقدم مبارزه با داعش، برگزار شود. با حضور مقامات عاليرتبه عراقى، سورى، لبنانى ، كردها و حشد الشعبى.
نبايد اجازه داد نقش مهم و ويژه ايران در از پاى درآمدن خلافت سياه داعش، زير هجوم تبليغات رسانه اى مصادره و البته قربانى و فراموش شوند.