This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
برای حضرت مادر
خدا را
در نگاهِ زنی به جا آوردم
که خیر ندیدۀ عشق بود.. اما
دست نمیشُست از ذاتِ عشقی که
در دلش ریشه دوانده بود..
همان مادری
که چَشمِ عشقش
همیشه پر آب بود.. اما
عشق را به کـودکش هدیه میداد تا
آبروی خدا نریزد پیشِ چَشم دنیایی
که دل سپردۀ هوس است..
خدا را
با زنی شناختم که
گرچه آه در بساطِ دل نداشت..،
اما بدهکار نبود
به دنیا،
به زندگی..،
به خویش..،
عشقی را
که از خودش دریغ گشته بود.. #حمیدرضا_هندی
_________________________
تلگرام
telegram.me/hamidreza_hendi
اینستاگرام
instagram.com/hamidreza_hendi
خدا را
در نگاهِ زنی به جا آوردم
که خیر ندیدۀ عشق بود.. اما
دست نمیشُست از ذاتِ عشقی که
در دلش ریشه دوانده بود..
همان مادری
که چَشمِ عشقش
همیشه پر آب بود.. اما
عشق را به کـودکش هدیه میداد تا
آبروی خدا نریزد پیشِ چَشم دنیایی
که دل سپردۀ هوس است..
خدا را
با زنی شناختم که
گرچه آه در بساطِ دل نداشت..،
اما بدهکار نبود
به دنیا،
به زندگی..،
به خویش..،
عشقی را
که از خودش دریغ گشته بود.. #حمیدرضا_هندی
_________________________
تلگرام
telegram.me/hamidreza_hendi
اینستاگرام
instagram.com/hamidreza_hendi
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
در آغوشت که کز میکنم
قصدِ کوچیدن
به هر کجای قشلاق فراموشم میشود..
گرم میشوم
روی خط استوایی که
از میانِ سینههایت عبور میکند
تا جهانم
به دو قسمت مساوی تقسیم شود..
لَختی از زمستان
هنوز باقی مانده...
آغوشت را
بیاور و عمود بر من بتاب...
مبادا
رؤیای با تو بودنم
در کولاک کابوسهای این حوالی
سرما خورده شود.. #حمیدرضا_هندی
_________________________
تلگرام
telegram.me/hamidreza_hendi
اینستاگرام
instagram.com/hamidreza_hendi
قصدِ کوچیدن
به هر کجای قشلاق فراموشم میشود..
گرم میشوم
روی خط استوایی که
از میانِ سینههایت عبور میکند
تا جهانم
به دو قسمت مساوی تقسیم شود..
لَختی از زمستان
هنوز باقی مانده...
آغوشت را
بیاور و عمود بر من بتاب...
مبادا
رؤیای با تو بودنم
در کولاک کابوسهای این حوالی
سرما خورده شود.. #حمیدرضا_هندی
_________________________
تلگرام
telegram.me/hamidreza_hendi
اینستاگرام
instagram.com/hamidreza_hendi
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
شب،
لخت و عورتر از آن است
که به باران بسپارمش..
شعر،
ساحتی در خود شکسته است
که با تهمتِ عشق، کمر راست نکند
و طهران،
آنقدر مریض احوال است
که از غائلۀ خاطرات
جان سالم به در نَبَرد..
نشستهام
در منتهیالیه شعری فراموش شده
که جبرِ عشق را
با اختیارِ تنهایی معامله میکند..
میدانی ..
باران که از سقوط دست بردارد،
تو از دستِ رد به سینهٔ عشق پشیمان میشوی
و من دوباره به روالِ تنهایی برخواهم گشت..
و از ما
خاطرهای چرکین به جای میمانَد
که تنها در بزنگاهِ شبهای بارانیِ طهران
سرباز میکند.. #حمیدرضا_هندی
۱۴۰۰٫۱۱٫۰۷
_____
تلگرام
telegram.me/hamidreza_hendi
اینستاگرام
instagram.com/hamidreza_hendi
لخت و عورتر از آن است
که به باران بسپارمش..
شعر،
ساحتی در خود شکسته است
که با تهمتِ عشق، کمر راست نکند
و طهران،
آنقدر مریض احوال است
که از غائلۀ خاطرات
جان سالم به در نَبَرد..
نشستهام
در منتهیالیه شعری فراموش شده
که جبرِ عشق را
با اختیارِ تنهایی معامله میکند..
میدانی ..
باران که از سقوط دست بردارد،
تو از دستِ رد به سینهٔ عشق پشیمان میشوی
و من دوباره به روالِ تنهایی برخواهم گشت..
و از ما
خاطرهای چرکین به جای میمانَد
که تنها در بزنگاهِ شبهای بارانیِ طهران
سرباز میکند.. #حمیدرضا_هندی
۱۴۰۰٫۱۱٫۰۷
_____
تلگرام
telegram.me/hamidreza_hendi
اینستاگرام
instagram.com/hamidreza_hendi
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
برای آخرینبار
فرقی نمیکند که
از افکارِ عزیز کردۀ عبثِ تو
شعر بگویم..، یا
به عِفریتِ عشقمان لِگام زنم..
فرقی نمیکند..
مادامیکه اوقات تلخیهای شعر
سَر بسته بمانند .. و
پای حسرتهای شاعر
حاشا حاشا که به شعر باز شوند..
هیچ اندوهِ تازهای
در شُرفِ سِقط نیست.. و
هیچ عشقی با التماس
پا به ماهِ جاوِدانگی نمیشود.. که
نانجیبیِ معشوق
در فهمِ «دوستَت دارمی» نطفه بسته است
که بنا به عادتِ نُه ماهه
همیشه به ویارِ خِفّتِ عاشق تمایل میکند..
حالا
چه توفیری دارد که
تناقض بگیرم از
گوشه کنایههایی که
از تو در من
انگلوار نفس میکِشند اما
در شعر مجالی برای تبلور پیدا نمیکنند..
اشتهای کاذبِ عشق که
به همین راحتی کور شود..
شاعر یتیمی سَرِ راهی میشود،
تا استمرارِ عاشقانههایی باشد که
در چَشمِ عابران ترحم معنا میگیرند..
میدانم..
زبانِ این واپسین شعر هم
قاصر است
از بیانِ حالی که در تو سرایت کرد،
اما دست آخر
رها شد به امانِ تنهایی.. #حمیدرضا_هندی
_____
تلگرام
telegram.me/hamidreza_hendi
اینستاگرام
instagram.com/hamidreza_hendi
فرقی نمیکند که
از افکارِ عزیز کردۀ عبثِ تو
شعر بگویم..، یا
به عِفریتِ عشقمان لِگام زنم..
فرقی نمیکند..
مادامیکه اوقات تلخیهای شعر
سَر بسته بمانند .. و
پای حسرتهای شاعر
حاشا حاشا که به شعر باز شوند..
هیچ اندوهِ تازهای
در شُرفِ سِقط نیست.. و
هیچ عشقی با التماس
پا به ماهِ جاوِدانگی نمیشود.. که
نانجیبیِ معشوق
در فهمِ «دوستَت دارمی» نطفه بسته است
که بنا به عادتِ نُه ماهه
همیشه به ویارِ خِفّتِ عاشق تمایل میکند..
حالا
چه توفیری دارد که
تناقض بگیرم از
گوشه کنایههایی که
از تو در من
انگلوار نفس میکِشند اما
در شعر مجالی برای تبلور پیدا نمیکنند..
اشتهای کاذبِ عشق که
به همین راحتی کور شود..
شاعر یتیمی سَرِ راهی میشود،
تا استمرارِ عاشقانههایی باشد که
در چَشمِ عابران ترحم معنا میگیرند..
میدانم..
زبانِ این واپسین شعر هم
قاصر است
از بیانِ حالی که در تو سرایت کرد،
اما دست آخر
رها شد به امانِ تنهایی.. #حمیدرضا_هندی
_____
تلگرام
telegram.me/hamidreza_hendi
اینستاگرام
instagram.com/hamidreza_hendi
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
کماکان
به موهای تو قسم میخُورَد
شعری که
به یُمنِ گندمزارِ پریشانِ زُلفِ تو..
پا به ماهِ احساسِ لُکنت گرفتهای است.. که
خودش را هم به آتش بِکِشد..،
در وصفِ موهای تو کم میآورَد..
اصلاً این شعر به کنار..
با آبروی گندمزار بازی نکن ... بانو
مبادا
از چَشمِ مترسک بیندازی مزرعهای را
که از موشکافیِ موهای تو
غرورش جریحهدار گشته است... #حمیدرضا_هندی
_________________________
تلگرام
telegram.me/hamidreza_hendi
اینستاگرام
instagram.com/hamidreza_hendi
به موهای تو قسم میخُورَد
شعری که
به یُمنِ گندمزارِ پریشانِ زُلفِ تو..
پا به ماهِ احساسِ لُکنت گرفتهای است.. که
خودش را هم به آتش بِکِشد..،
در وصفِ موهای تو کم میآورَد..
اصلاً این شعر به کنار..
با آبروی گندمزار بازی نکن ... بانو
مبادا
از چَشمِ مترسک بیندازی مزرعهای را
که از موشکافیِ موهای تو
غرورش جریحهدار گشته است... #حمیدرضا_هندی
_________________________
تلگرام
telegram.me/hamidreza_hendi
اینستاگرام
instagram.com/hamidreza_hendi
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ولنتاین را
با پچپچههای شعر
در آغوشِ تو میشناسم..
آری.. از آغوشِ توست که
جانِ عاشقانههایم به لب میرسد.. و
دستِ آخر هم
ادا نمیشود حقِ عشقی که
از تو در حوالیِ من، اتفاق افتادهست..
ولنتاین..
نام دیگرِ چَشمهای توست
وقتی نگاهم میکنی.. تا
عشق را
به تمامیتِ احساسم تعمیم دهی..
آری.. ولنتاین
رسمیتِ بودنش را برای من
از حُسنِ اتفاقِ آغوشِ تو پیدا میکند.. تا
گاه و بیگاهِ عاشقانههایم
در الفـــبای آغوشِ تو محــــدود شود..
تو سایه میشوی
بر سرِ شعرهای من.. تا
نامیرا شوم در واژه واژهای که
از صمیمتِ دستهای تو
در بطنِ شعر با عشق نطفه بستهام.. #حمیدرضا_هندی
۱۳۹۶٫۱۱٫۲۵
_____________________
تلگرام
telegram.me/hamidreza_hendi
اینستاگرام
instagram.com/hamidreza_hendi
با پچپچههای شعر
در آغوشِ تو میشناسم..
آری.. از آغوشِ توست که
جانِ عاشقانههایم به لب میرسد.. و
دستِ آخر هم
ادا نمیشود حقِ عشقی که
از تو در حوالیِ من، اتفاق افتادهست..
ولنتاین..
نام دیگرِ چَشمهای توست
وقتی نگاهم میکنی.. تا
عشق را
به تمامیتِ احساسم تعمیم دهی..
آری.. ولنتاین
رسمیتِ بودنش را برای من
از حُسنِ اتفاقِ آغوشِ تو پیدا میکند.. تا
گاه و بیگاهِ عاشقانههایم
در الفـــبای آغوشِ تو محــــدود شود..
تو سایه میشوی
بر سرِ شعرهای من.. تا
نامیرا شوم در واژه واژهای که
از صمیمتِ دستهای تو
در بطنِ شعر با عشق نطفه بستهام.. #حمیدرضا_هندی
۱۳۹۶٫۱۱٫۲۵
_____________________
تلگرام
telegram.me/hamidreza_hendi
اینستاگرام
instagram.com/hamidreza_hendi
Forwarded from حمیدرضا هندی .:. نویسنده
...به نامِ پدر... / به زبانِ دخترانی که
از ارتفاعِ قابِ عکسِ پدر، باران می گیرند...
جانِ تمام نازهای نکشیدهام،
به لب میرسد و
دل میگیرد،
در گیر و دارِ بغضهای دخترانهام که
حالا با جای خالیِ کسی روی هم ریخته
که سایهاش را بالای سرم،
همیشه به رخِ آرزوهای محالم میکشید..
تو نیستی،
بیآنکه حواست باشد
این آغوشها اعتبارِ کافی
برای سانسورِ بغضهای خفه شدۀ گلویم را ندارند..
که نعشِ خستگیهایم
جز بازوان تو، با هیچکس
حرفِ مشترک نداشت..// نخواهد داشت
نه تو از یاد میروی
نه این جای خالیات،
که زوق زوق میکند در
زیرِ پوست بیکسی هایم.. و
نه هیچْ چیز
دیگر نمیتواند
نبودِ تو را به من ثابت کند.. حتی
حسرت کشیدنهای اطلسیهای کنارِ پنجره
که
در آرزوی عوض شدنِ خاکِ گلدان
چشم به راه تو.... خشک شدند..
گاهی به خوابهایم سری بزن..
باور کن
این بغضها
که از سوءتفاهمهای نبودنِ تو
در دلم رزرو شده اند..،
به جای خاک خوردنِ از سر نشکستن،
آغوش پدری را میخواهند.. که
سلام روزهای خوب را
همیشه به من میرساند.. #حمیدرضا_هندی
تلگرام
telegram.me/hamidreza_hendi
اینستاگرام
instagram.com/hamidreza_hendi
از ارتفاعِ قابِ عکسِ پدر، باران می گیرند...
جانِ تمام نازهای نکشیدهام،
به لب میرسد و
دل میگیرد،
در گیر و دارِ بغضهای دخترانهام که
حالا با جای خالیِ کسی روی هم ریخته
که سایهاش را بالای سرم،
همیشه به رخِ آرزوهای محالم میکشید..
تو نیستی،
بیآنکه حواست باشد
این آغوشها اعتبارِ کافی
برای سانسورِ بغضهای خفه شدۀ گلویم را ندارند..
که نعشِ خستگیهایم
جز بازوان تو، با هیچکس
حرفِ مشترک نداشت..// نخواهد داشت
نه تو از یاد میروی
نه این جای خالیات،
که زوق زوق میکند در
زیرِ پوست بیکسی هایم.. و
نه هیچْ چیز
دیگر نمیتواند
نبودِ تو را به من ثابت کند.. حتی
حسرت کشیدنهای اطلسیهای کنارِ پنجره
که
در آرزوی عوض شدنِ خاکِ گلدان
چشم به راه تو.... خشک شدند..
گاهی به خوابهایم سری بزن..
باور کن
این بغضها
که از سوءتفاهمهای نبودنِ تو
در دلم رزرو شده اند..،
به جای خاک خوردنِ از سر نشکستن،
آغوش پدری را میخواهند.. که
سلام روزهای خوب را
همیشه به من میرساند.. #حمیدرضا_هندی
تلگرام
telegram.me/hamidreza_hendi
اینستاگرام
instagram.com/hamidreza_hendi
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
دلتنگی
میانِ وجودت زبانه میکِشد
وقتی تمامِ غروبهای جمعهای
که به دلت آشناست،
تنها یک تشابه اسمی است
با نبودنهای کسی که دیگر نیست..
و زندگی را قید میزنی
آن لحظه
که با احترام به هزار عُشاقِ سینه چاک
ترجیح میدهی
در اوهامِ یک پنجره غرق شوی
که تکلیف انتظارِ در تو را
روشن میکند..
پنجره را خاموش کن
بگذار
از تمام بغضهای لم داده به گلویت
هیچ چَشمی باردار نشود..
باور کن
مادامیکه
تمام روزهایت
در جمعه غروب کند،
از دستانِ پنجره
هیچ معجزهای نخواهد چکید.. #حمیدرضا_هندی
۱۳۹۲٫۰۱٫۱۷
_____________
تلگرام
telegram.me/hamidreza_hendi
اینستاگرام
instagram.com/hamidreza_hendi
میانِ وجودت زبانه میکِشد
وقتی تمامِ غروبهای جمعهای
که به دلت آشناست،
تنها یک تشابه اسمی است
با نبودنهای کسی که دیگر نیست..
و زندگی را قید میزنی
آن لحظه
که با احترام به هزار عُشاقِ سینه چاک
ترجیح میدهی
در اوهامِ یک پنجره غرق شوی
که تکلیف انتظارِ در تو را
روشن میکند..
پنجره را خاموش کن
بگذار
از تمام بغضهای لم داده به گلویت
هیچ چَشمی باردار نشود..
باور کن
مادامیکه
تمام روزهایت
در جمعه غروب کند،
از دستانِ پنجره
هیچ معجزهای نخواهد چکید.. #حمیدرضا_هندی
۱۳۹۲٫۰۱٫۱۷
_____________
تلگرام
telegram.me/hamidreza_hendi
اینستاگرام
instagram.com/hamidreza_hendi
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
بگذار
باران بماند برای مبادای چترها..
زخمهای دلت را
پیشِ پای شعر حراج کن.. و
عشق را به بازی بگیر.. تا
جنونِ شاعر،
از شیطنتِ بارانِ در گیر و دار موهایت
عقب نماند..
که وقتی
تنها توصیفِ من از باران
موهای خیسِ تو باشد،
حق بده
که چَشمِ دیدنِ هیچ چترِ روی سرت را نداشته باشم..
که پیچ و تابِ موهایت
قانونِ نانوشتۀ شعرهای من است...
با بیخیالی به دلی که
قرار است تهِ باران بلرزد،
بارانیات را در بیاور تا
باور کنم هنوز
احساسی در من نفس میکِشد
که شعر را
تحتالشعاعِ عشق قرار دهد..
شـــعری که هرچه باشد،
در وصفِ موهای خیست کم میآوَرد.. #حمیدرضا_هندی
۱۳۹۱٫۰۹٫۱۱
_________________________
تلگرام
telegram.me/hamidreza_hendi
اینستاگرام
instagram.com/hamidreza_hendi
باران بماند برای مبادای چترها..
زخمهای دلت را
پیشِ پای شعر حراج کن.. و
عشق را به بازی بگیر.. تا
جنونِ شاعر،
از شیطنتِ بارانِ در گیر و دار موهایت
عقب نماند..
که وقتی
تنها توصیفِ من از باران
موهای خیسِ تو باشد،
حق بده
که چَشمِ دیدنِ هیچ چترِ روی سرت را نداشته باشم..
که پیچ و تابِ موهایت
قانونِ نانوشتۀ شعرهای من است...
با بیخیالی به دلی که
قرار است تهِ باران بلرزد،
بارانیات را در بیاور تا
باور کنم هنوز
احساسی در من نفس میکِشد
که شعر را
تحتالشعاعِ عشق قرار دهد..
شـــعری که هرچه باشد،
در وصفِ موهای خیست کم میآوَرد.. #حمیدرضا_هندی
۱۳۹۱٫۰۹٫۱۱
_________________________
تلگرام
telegram.me/hamidreza_hendi
اینستاگرام
instagram.com/hamidreza_hendi
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
و به دوست داشتن قسم
کسی که کوله بار سفر را
لابلای عاشقانههای مانده در دلش میبندد
شاعری است از جنسِ غزل
که تنها حرمتِ احساس نگه میدارد،
مبادا آلوده به التماس شود..
او می رود..
نه اینکه دلش را
پیشفروشِ عشق دیگری کرده باشد..
نه اینکه به معشوقی آنچنانی
وقتِ از قبل داده باشد..
نه اینکه شعرش را
ارزانیِ شاهبیتی نو رسیده کرده باشد..
نه.. او فقط میرود.. تا
تنهاییاش را
از آب و گل آغوشی در بیاورد
که همیشه روی وقت شرعیِ غزلهایش
روزۀ سکوت میگیرد.. #حمیدرضا_هندی
۱۳۹۳٫۰۴٫۱۶
_____________________
تلگرام
telegram.me/hamidreza_hendi
اینستاگرام
instagram.com/hamidreza_hendi
کسی که کوله بار سفر را
لابلای عاشقانههای مانده در دلش میبندد
شاعری است از جنسِ غزل
که تنها حرمتِ احساس نگه میدارد،
مبادا آلوده به التماس شود..
او می رود..
نه اینکه دلش را
پیشفروشِ عشق دیگری کرده باشد..
نه اینکه به معشوقی آنچنانی
وقتِ از قبل داده باشد..
نه اینکه شعرش را
ارزانیِ شاهبیتی نو رسیده کرده باشد..
نه.. او فقط میرود.. تا
تنهاییاش را
از آب و گل آغوشی در بیاورد
که همیشه روی وقت شرعیِ غزلهایش
روزۀ سکوت میگیرد.. #حمیدرضا_هندی
۱۳۹۳٫۰۴٫۱۶
_____________________
تلگرام
telegram.me/hamidreza_hendi
اینستاگرام
instagram.com/hamidreza_hendi
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
از آتش
که چیزی کم نداری..
بیا و
شعله بکش _بگذار_ تا گُر بگیرم از
نگاه پُر شرری که
زیر خاکستر این فاصله پنهان داری..
بیا و
بسوزان مرا..
تا دوباره آب کنی،
تمامِ دغدغههای یخبستهٔ
شبهای تنهاییام را..
بیا.. نگذار تا
شبیه چهارشنبهٔ متروکهای شوم
که بیسورِ آغوشت
پاسوزِ عشق خواهد ماند.. #حمیدرضا_هندی
_________________________
تلگرام
telegram.me/hamidreza_hendi
اینستاگرام
instagram.com/hamidreza_hendi
که چیزی کم نداری..
بیا و
شعله بکش _بگذار_ تا گُر بگیرم از
نگاه پُر شرری که
زیر خاکستر این فاصله پنهان داری..
بیا و
بسوزان مرا..
تا دوباره آب کنی،
تمامِ دغدغههای یخبستهٔ
شبهای تنهاییام را..
بیا.. نگذار تا
شبیه چهارشنبهٔ متروکهای شوم
که بیسورِ آغوشت
پاسوزِ عشق خواهد ماند.. #حمیدرضا_هندی
_________________________
تلگرام
telegram.me/hamidreza_hendi
اینستاگرام
instagram.com/hamidreza_hendi
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
نگاه کن..
باران هنوز
به زورِ خاطراتِ تو
به سرم میزند..،
وقتی بهارِ من هنوز هم
معطلِ بوسه های توست...
میدانی..
قاصدِ این روزهای ابری
که با خاطراتِ تو تبانی کند،
رویم از باران کم نخواهد شد...
بگذار سال
به وقتِ تحویل شدن نزدیک شود..
این هفتسین
بی سینِ سینههایت،
بویی از بهار نمیدهد... #حمیدرضا_هندی
__________________
۱۳۹۲/۱۲/۲۵
تلگرام
telegram.me/hamidreza_hendi
اینستاگرام
instagram.com/hamidreza_hendi
باران هنوز
به زورِ خاطراتِ تو
به سرم میزند..،
وقتی بهارِ من هنوز هم
معطلِ بوسه های توست...
میدانی..
قاصدِ این روزهای ابری
که با خاطراتِ تو تبانی کند،
رویم از باران کم نخواهد شد...
بگذار سال
به وقتِ تحویل شدن نزدیک شود..
این هفتسین
بی سینِ سینههایت،
بویی از بهار نمیدهد... #حمیدرضا_هندی
__________________
۱۳۹۲/۱۲/۲۵
تلگرام
telegram.me/hamidreza_hendi
اینستاگرام
instagram.com/hamidreza_hendi
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
زنی زیباست، عشق
با صورتی بزک کرده از خیال
که شعر را
دستپاچه میکند .. و
طپش قلب را از ریتم میاندازد
زنی زیباست، عشق
با عطری سرکش در مشامِ زندگی
که غرور را
در زاویۀ کورِ چَشمانش پنهان کرده
تا خواب عشقش، تعبیر به وصال نشود ..
زن زیبایی است، عشق
که نمکگیرِ آغوشت نمیشود..
اگر به او رسیدی،
بگذار دلیلِ محکمِ مرگِ تو باشد.. #حمیدرضا_هندی
۱۴۰۱٫۰۱٫۰۴
_____________
اینستاگرام:
instagram.com/hamidreza_hendi
تلگرام:
telegram.me/hamidreza_hendi
با صورتی بزک کرده از خیال
که شعر را
دستپاچه میکند .. و
طپش قلب را از ریتم میاندازد
زنی زیباست، عشق
با عطری سرکش در مشامِ زندگی
که غرور را
در زاویۀ کورِ چَشمانش پنهان کرده
تا خواب عشقش، تعبیر به وصال نشود ..
زن زیبایی است، عشق
که نمکگیرِ آغوشت نمیشود..
اگر به او رسیدی،
بگذار دلیلِ محکمِ مرگِ تو باشد.. #حمیدرضا_هندی
۱۴۰۱٫۰۱٫۰۴
_____________
اینستاگرام:
instagram.com/hamidreza_hendi
تلگرام:
telegram.me/hamidreza_hendi
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
کاری که چشمهای تو
با شعر کرد
یک اتفاق ساده نبود ..
تو
آرام پایت را به شعر باز کردی
و در واژه واژهاش
معانی تازهای از جنس عشق ریختی ..
تو
با چشمهایت
در شعر کودتا کردی
تا ارتش منظم کلماتِ من
در شبِ انقلابِ مخملیِ نگاه تو
در خود فرو پاشد.. #حمیدرضا_هندی
۱۴۰۱٫۰۱٫۰۶
______________ _
تلگرام:
telegram.me/hamidreza_hendi
اینستاگرام:
instagram.com/hamidreza_hendi
با شعر کرد
یک اتفاق ساده نبود ..
تو
آرام پایت را به شعر باز کردی
و در واژه واژهاش
معانی تازهای از جنس عشق ریختی ..
تو
با چشمهایت
در شعر کودتا کردی
تا ارتش منظم کلماتِ من
در شبِ انقلابِ مخملیِ نگاه تو
در خود فرو پاشد.. #حمیدرضا_هندی
۱۴۰۱٫۰۱٫۰۶
______________ _
تلگرام:
telegram.me/hamidreza_hendi
اینستاگرام:
instagram.com/hamidreza_hendi
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
به من
صدمه میزند، چَشمانت..
چُنان که ماه به شب
وقتی پشت ابر میمانَد..
و عشق
بارِ سنگینی است،
افتاده بر گُردۀ شعر...
وقتی دستِ شاعر
از چَشمانِ تو کوتاه میمانَد ..
حلول که نمیکنی
بهانه میگیرد شب.. تا
ظلماتِ تنهایی
تعمیم داده شود به شبِ شعری
که دیگر
دلش قرص نیست به قرصِ ماهِ نگاهت ..
و خوابِ شب
چه آشفته است ..
و شعر چه بیفروغ..
وقتی قمرِ مُنیرِ نگاهت
در پشتِ این تیرگیها
شبِ شیشهای را
در فکرِ تاریکی فرو میبَرد .. #حمیدرضا_هندی
۱۴۰۱.۰۱.۲۱
_____________________
تلگرام
telegram.me/hamidreza_hendi
اینستاگرام
instagram.com/hamidreza_hendi
صدمه میزند، چَشمانت..
چُنان که ماه به شب
وقتی پشت ابر میمانَد..
و عشق
بارِ سنگینی است،
افتاده بر گُردۀ شعر...
وقتی دستِ شاعر
از چَشمانِ تو کوتاه میمانَد ..
حلول که نمیکنی
بهانه میگیرد شب.. تا
ظلماتِ تنهایی
تعمیم داده شود به شبِ شعری
که دیگر
دلش قرص نیست به قرصِ ماهِ نگاهت ..
و خوابِ شب
چه آشفته است ..
و شعر چه بیفروغ..
وقتی قمرِ مُنیرِ نگاهت
در پشتِ این تیرگیها
شبِ شیشهای را
در فکرِ تاریکی فرو میبَرد .. #حمیدرضا_هندی
۱۴۰۱.۰۱.۲۱
_____________________
تلگرام
telegram.me/hamidreza_hendi
اینستاگرام
instagram.com/hamidreza_hendi
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
تو نمیدانی که
ارتفاعِ پاشنه هایت
همبستگیِ مستقیم دارد
با حسِ خوشبختی در من..
آنقدر بلند بپوش تا لب هایت
ناقل شوند جنونِ مُسریِ با تو بودن را...
دلم میخواهد دنیا را
به امانت پیشِ خدا بگذارم
از زندگی مرخصیِ بگیرم
تا تو برقصی و من دینم را بر باد دهم..
میدانی..
تانگو بی آغوش تو
رؤیایی است نیمه جان که نای تعبیر ندارد.. #حمیدرضا_هندی
#روز_جهانی_رقص
۱۳۹۲.۰۲.۱۲
_____________________
تلگرام
telegram.me/hamidreza_hendi
اینستاگرام
instagram.com/hamidreza_hendi
ارتفاعِ پاشنه هایت
همبستگیِ مستقیم دارد
با حسِ خوشبختی در من..
آنقدر بلند بپوش تا لب هایت
ناقل شوند جنونِ مُسریِ با تو بودن را...
دلم میخواهد دنیا را
به امانت پیشِ خدا بگذارم
از زندگی مرخصیِ بگیرم
تا تو برقصی و من دینم را بر باد دهم..
میدانی..
تانگو بی آغوش تو
رؤیایی است نیمه جان که نای تعبیر ندارد.. #حمیدرضا_هندی
#روز_جهانی_رقص
۱۳۹۲.۰۲.۱۲
_____________________
تلگرام
telegram.me/hamidreza_hendi
اینستاگرام
instagram.com/hamidreza_hendi
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
غمگینم
شبیه خیالِ نمورِ تو
که به جان بیقرارم غُر میزند..
غمگینم،
درست شبیه به همین غدۀ نبودنت
که حالِ زندگیام را
بدخیم کرده است..
غمگینم
از این جای خالیِ تو
که در شمایلِ یک سرطان
در باورم ریشه دوانده است و
مدام مرگ را
میان زندگیام، به کُرسی می نشاند..
غمگینم..
کاش به رسمِ قدیم
با یک بغل اتفاقِ عشق از راه می رسیدی..
و دستی به سر و صورتِ پریشانِ شعرهایم میکشیدی..
و تکذیب میکردی شایعۀ شوم نیامدنت را..
این زندگی
بیتو آنقدر تنـگ است که
به تنِ تنهاییام زار میزند.. #حمیدرضا_هندی
۱۳۹۲٫۱۱٫۲۸
_________________________
تلگرام
telegram.me/hamidreza_hendi
اینستاگرام
instagram.com/hamidreza_hendi
شبیه خیالِ نمورِ تو
که به جان بیقرارم غُر میزند..
غمگینم،
درست شبیه به همین غدۀ نبودنت
که حالِ زندگیام را
بدخیم کرده است..
غمگینم
از این جای خالیِ تو
که در شمایلِ یک سرطان
در باورم ریشه دوانده است و
مدام مرگ را
میان زندگیام، به کُرسی می نشاند..
غمگینم..
کاش به رسمِ قدیم
با یک بغل اتفاقِ عشق از راه می رسیدی..
و دستی به سر و صورتِ پریشانِ شعرهایم میکشیدی..
و تکذیب میکردی شایعۀ شوم نیامدنت را..
این زندگی
بیتو آنقدر تنـگ است که
به تنِ تنهاییام زار میزند.. #حمیدرضا_هندی
۱۳۹۲٫۱۱٫۲۸
_________________________
تلگرام
telegram.me/hamidreza_hendi
اینستاگرام
instagram.com/hamidreza_hendi
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
شالیزار
ادامۀ موهای تو
ساحل، ادامۀ لبهایت ..
و باران ..
استمرارِ دوست داشتنِ توست
که بر گیلانِ تنت، بیامان میبارد..
دختر باران .. گیلدا
تنت معماری با شکوهِ گیلان
نگاهت، طراوتِ آسمانِ همیشه بارانی رشت ..
و تقارنِ موها و مژههای تو
ریزهکاریهای مِه را میمانَد
در جنگلهای رازآلودهٔ پس از باران ..
شرجیِ آغوشت
نوستالژی سبزه میدان است
در عاشقانههای نمناکِ پنج عصر..
و دستانت
نوازشِ عشق بر سرِ کبوترانی
که از اقلیمِ تنت، دانه بر میچینند..
به ادامۀ باران برمیگردم
به ابتدای شالیزارِ منتظری که
امتدادش به موهای تو میرسد..
شالیزاری که در آن
باید نشاء از دل بکارم تا
خوشه از عشق برداشت کنی .. #حمیدرضا_هندی
۱۴۰۱.۰۲.۱۷
_____________________
تلگرام
telegram.me/hamidreza_hendi
اینستاگرام
instagram.com/hamidreza_hendi
ادامۀ موهای تو
ساحل، ادامۀ لبهایت ..
و باران ..
استمرارِ دوست داشتنِ توست
که بر گیلانِ تنت، بیامان میبارد..
دختر باران .. گیلدا
تنت معماری با شکوهِ گیلان
نگاهت، طراوتِ آسمانِ همیشه بارانی رشت ..
و تقارنِ موها و مژههای تو
ریزهکاریهای مِه را میمانَد
در جنگلهای رازآلودهٔ پس از باران ..
شرجیِ آغوشت
نوستالژی سبزه میدان است
در عاشقانههای نمناکِ پنج عصر..
و دستانت
نوازشِ عشق بر سرِ کبوترانی
که از اقلیمِ تنت، دانه بر میچینند..
به ادامۀ باران برمیگردم
به ابتدای شالیزارِ منتظری که
امتدادش به موهای تو میرسد..
شالیزاری که در آن
باید نشاء از دل بکارم تا
خوشه از عشق برداشت کنی .. #حمیدرضا_هندی
۱۴۰۱.۰۲.۱۷
_____________________
تلگرام
telegram.me/hamidreza_hendi
اینستاگرام
instagram.com/hamidreza_hendi
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
و اما
انداموارۀ تو..
آن تندیسۀ تراشخوردۀ زیبا ..
که الهۀ عشق را
در معابدِ یونانِ کهن را میمانَد
شمایلِ جاودانی از عشق .. که
پیکرش با احساس قلم خورده است.. و
تار و پودش با شعر در آمیخته ..
با شعر
در آمیختهای ..
شبیه خیالِ من با رؤیای آغوشت ..
که شرحِ آغوش تو
ادبیاتِ متعهدِ من است به عشقِ تو ..
میدانی..
من از پیکرتراشیِ تو
در شعرهای خویش دانستم
که رؤیای عشق تو.. اگرچه
زیادهخواهیِ شعرهای من است.. اما
با اینهمه آنقدر نانجیبانه نیست که
شرمِ شرقیِ آغوشت خدشهدار گردد..
با من بمان
و از گیلاسِ نگاهت،
جرعهای این شعر را میهمان کن ..
باور کن این زندگی
آنقدر آشفتگی دارد که جز
با شراب چهل سالهٔ چَشمانِ تو
مرا یارای تحمل کردنش نباشد .. #حمیدرضا_هندی
۱۴۰۱.۰۲.۲۲
_____
تلگرام
telegram.me/hamidreza_hendi
اینستاگرام
instagram.com/hamidreza_hendi
انداموارۀ تو..
آن تندیسۀ تراشخوردۀ زیبا ..
که الهۀ عشق را
در معابدِ یونانِ کهن را میمانَد
شمایلِ جاودانی از عشق .. که
پیکرش با احساس قلم خورده است.. و
تار و پودش با شعر در آمیخته ..
با شعر
در آمیختهای ..
شبیه خیالِ من با رؤیای آغوشت ..
که شرحِ آغوش تو
ادبیاتِ متعهدِ من است به عشقِ تو ..
میدانی..
من از پیکرتراشیِ تو
در شعرهای خویش دانستم
که رؤیای عشق تو.. اگرچه
زیادهخواهیِ شعرهای من است.. اما
با اینهمه آنقدر نانجیبانه نیست که
شرمِ شرقیِ آغوشت خدشهدار گردد..
با من بمان
و از گیلاسِ نگاهت،
جرعهای این شعر را میهمان کن ..
باور کن این زندگی
آنقدر آشفتگی دارد که جز
با شراب چهل سالهٔ چَشمانِ تو
مرا یارای تحمل کردنش نباشد .. #حمیدرضا_هندی
۱۴۰۱.۰۲.۲۲
_____
تلگرام
telegram.me/hamidreza_hendi
اینستاگرام
instagram.com/hamidreza_hendi