🔺چه این ۲.۶ میلیون «فاطمه» و چه آن ۲ میلیون «عایشه» و چه میلیونها انسان با نامهای دیگر در عشق و ارادت به پیامبر خدا (ص) و خاندان او (ع) اشتراک دارند و در بیاطلاعی از ستمی که بر آنها رفته است بیتقصیرند.
✅ در این شرایط، اولویت و دغدغهٔ اصلی باید آگاهسازی دیگران نسبت به آموزههای قرآن و عترت باشد و نشان دادن برتری ملموس راه اهل بیت (ع) نسبت به دیگر راهها؛ وگرنه چیزی جز افزایش فاصلهها حاصل نمیشود.
⭕️ @hamidhossaini
✅ در این شرایط، اولویت و دغدغهٔ اصلی باید آگاهسازی دیگران نسبت به آموزههای قرآن و عترت باشد و نشان دادن برتری ملموس راه اهل بیت (ع) نسبت به دیگر راهها؛ وگرنه چیزی جز افزایش فاصلهها حاصل نمیشود.
⭕️ @hamidhossaini
💢 ترجمهٔ پیشنهادی آیات ۲۷۹ تا ۲۸۲ سورهٔ بقره 💢
✳️ فَإِن لَم تَفعَلوا فَأذَنوا بِحَربٍ مِنَ اللّهِ وَرَسولِهِ وَإِن تُبتُم فَلَكُم رُءوسُ أَموالِكُم لَا تَظلِمونَ ولا تُظلَمونَ ﴿۲۷۹﴾
⬅️ اما اگر (چشمپوشی) نکردید، پس به جنگی از جانب خدا و فرستادهٔ او تن دهید؛ ولی اگر توبه کنید سرمایههایتان از آنِ شما خواهد بود و نه ستم میکنید و نه ستم میبینید.
🔺مادهٔ «اذن» بهمعنی «اعلام رضایت» است و وقتی با «ب» بیاید از «دانستن همراه با پذیرش» حکایت میکند که به آن «تن دادن» گفته میشود. ترجمهٔ مشهور آیه به «اعلام جنگ» نه با معنای لغوی سازگار است و نه با آمدن حرف «من» بر سر «الله و رسوله».
✳️ وَإِن كانَ ذو عُسرَةٍ فَنَظِرَةٌ إلى مَيسرَةٍ وأن تَصدّقوا خيرٌ لكُم إن كُنتُم تَعلَمونَ ﴿۲۸۰﴾
⬅️ و اگر دارای تنگنا باشد، پس مهلتی تا گشایشی. و صدقه دادن برایتان بهتر است، اگر بدانید.
🔺«عسر» بهمعنی «دشواری و تنگنا» و «یسر» بهمعنی «گشایش و آسانی» است و از آنجا که در آیه برای توصیف بدهکارِ در تنگنا از «ذو» استفاده شده خوب است در ترجمه نیز از تعبیری همراه با «دارای» استفاده شود.
🔺«نظرة» بهمعنی «نگریستن و منتظر ماندن» است ولی از نوعی که به آن «مهلت دادن» میگویند.
🔺اگرچه اغلب مترجمان «أن تصدّقوا» را مشروط معنی کردهاند، ولی در آیه برای این توصیه هیچ شرطی ذکر نشده است و «أن» بر سر فعل به آن معنای مصدری میدهد و نه شرطی.
🔺«تصدّقوا» که در اصل «تتصدّقوا» بوده، توصیه به «صدقه» یعنی «بخشش صادقانه» است.
✳️ واتَّقوا يومًا تُرجَعونَ فيهِ إلى اللّهِ ثُمّ تُوَفَّى كُلُّ نَفسٍ ما كَسبَت وَهُم لَايُظلمونَ ﴿۲۸۱﴾
⬅️ و پروای روزی را داشته باشید که در آن بهسوی خدا بازگردانده میشوید و سپس هر کس آنچه را بهدست آورده باشد بهصورت کامل دریافت کند در حالی که به آنها ستم نمیشود.
🔺توضیح مفهوم «توفّي» در ترجمهٔ آیهٔ ۲۷۲ این سوره گذشت.
✳️ يا أَيُّها الَّذينَ آمَنوا إِذا تداينتُم بِدَينٍ إِلى أجلٍ مُسمًّى فَاكتُبوهُ وليكتُب بينَكُم كاتبٌ بالعدلِ ولايَأبَ كاتِبٌ أَن يَكتُبَ كَما عَلَّمَهُ اللّهُ فليكتُب وليُمللِ الَّذي عليهِ الحَقُّ وليتَّقِ اللَّهَ رَبّهُ ولايَبخَس منهُ شيئًا فَإن كان الَّذي عَليهِ الحَقُّ سَفيهًا أَو ضَعِيفًا أَو لايَستَطِيعُ أَن يُمِلَّ هُوَ فَليُملِل وَلِيُّهُ بِالعَدلِ واستَشهِدوا شَهيدَينِ مِن رِجالِكُم فَإِن لَم يَكُونا رَجُلَينِ فَرَجلٌ وَامرَأَتانِ مِمَّن تَرضونَ مِنَ الشُّهَداءِ إِن تَضلَّ إحداهُما فَتُذكِّرُ إِحداهُما الْأُخرى ولا يأبَ الشُّهَداءُ إِذا ما دُعوا ولا تَسأَموا أَن تَكتبوهُ صَغيرًا أَو كَبيرًا إلى أَجَلِهِ ذَلِكُم أَقسَطُ عندَ اللّهِ وأَقومُ للشَّهادةِ وأَدنَى أَلّا تَرتابوا إلَّا أَن تكونَ تجارَةً حاضرَةً تُديرونَها بَينَكُم فَليسَ عليكُم جُناحٌ أَلّا تَكتبوها وأَشهِدوا إذا تَبايعتُم ولا يُضارَّ كاتِبٌ ولا شهيدٌ وإن تَفعلُوا فإنَّهُ فُسوقٌ بكُم واتّقوا اللّهَ ويعَلِّمكُم اللّهُ واللّهُ بكلّ شيءٍ عليمٌ ﴿۲۸۲﴾
⬅️ ای کسانی که ایمان آوردهاید هر گاه تا سررسیدی مشخص به یکدیگر وامی دادید، آن را بنویسید و باید نویسندهای میان شما عادلانه بنویسد و هیچ نویسندهای نباید از نوشتن، آنگونه که خدا به او آموزش داده است، خودداری کند. پس او باید بنویسد و کسی که حق بر عهدهٔ اوست باید املا کند و از خدا که خداوندگار اوست پروا داشته باشد و چیزی از آن کم نگذارد. پس اگر کسی که حق بر عهدهٔ اوست بیخرد یا ناتوان بود یا نمیتوانست املا کند، ولیّ او باید عادلانه املا کند. و دو شاهد از میان مردانتان را به گواهی بطلبید و اگر دو مرد نبود، پس یک مرد و دو زن از میان شاهدانی که میپسندید که اگر یکی از آن دو زن فراموش کند، یکی از آنها به دیگری یادآوری میکند. و گواهان وقتی فراخوانده شدند نباید خودداری ورزند. و از اینکه ریز و درشت آن را تا سررسیدش بنویسید، خسته و رنجور نشوید. آنگونه نزد خدا نظامی عادلانهتر و موجب پایدارتر شدن گواهی و به اینکه به تردید نیفتید نزدیکتر است؛ مگر اینکه داد و ستدی نقدی باشد که آن را میان خود دست به دست بگردانید که در این صورت ننوشتنش برای شما کوتاهی شمرده نمیشود. و هنگامی که معامله میکنید شاهد بگیرید. و نباید به هیچ نویسنده و گواهی آسیب وارد شود و اگر چنین کنید بهراستی این نوعی نابهکاری است برای شما. و پروای خدا را داشته باشید و خدا به شما آموزش میدهد و خدا به هر چیزی داناست.
🔺«بخس» بهمعنی «نقص در ادای حق» است که به آن «کم گذاشتن» میگویند.
🔺مادهٔ «ضلل» هم به معنای «گم کردن» است و هم «فراموش کردن».
🔺«سأم» به معنی «ملالت همراه با آزردگی» است.
🔺«قسط» جامع معنای «عدل» و «نظم» است و علاوه بر عدالت، نوعی سامانبخشی را نیز در بر دارد.
🔸این ترجمه با نقد و نظر شما اصلاح و ویرایش خواهد شد.
#ترجمه_گروهی_قرآن
⭕️ @hamidhossaini
✳️ فَإِن لَم تَفعَلوا فَأذَنوا بِحَربٍ مِنَ اللّهِ وَرَسولِهِ وَإِن تُبتُم فَلَكُم رُءوسُ أَموالِكُم لَا تَظلِمونَ ولا تُظلَمونَ ﴿۲۷۹﴾
⬅️ اما اگر (چشمپوشی) نکردید، پس به جنگی از جانب خدا و فرستادهٔ او تن دهید؛ ولی اگر توبه کنید سرمایههایتان از آنِ شما خواهد بود و نه ستم میکنید و نه ستم میبینید.
🔺مادهٔ «اذن» بهمعنی «اعلام رضایت» است و وقتی با «ب» بیاید از «دانستن همراه با پذیرش» حکایت میکند که به آن «تن دادن» گفته میشود. ترجمهٔ مشهور آیه به «اعلام جنگ» نه با معنای لغوی سازگار است و نه با آمدن حرف «من» بر سر «الله و رسوله».
✳️ وَإِن كانَ ذو عُسرَةٍ فَنَظِرَةٌ إلى مَيسرَةٍ وأن تَصدّقوا خيرٌ لكُم إن كُنتُم تَعلَمونَ ﴿۲۸۰﴾
⬅️ و اگر دارای تنگنا باشد، پس مهلتی تا گشایشی. و صدقه دادن برایتان بهتر است، اگر بدانید.
🔺«عسر» بهمعنی «دشواری و تنگنا» و «یسر» بهمعنی «گشایش و آسانی» است و از آنجا که در آیه برای توصیف بدهکارِ در تنگنا از «ذو» استفاده شده خوب است در ترجمه نیز از تعبیری همراه با «دارای» استفاده شود.
🔺«نظرة» بهمعنی «نگریستن و منتظر ماندن» است ولی از نوعی که به آن «مهلت دادن» میگویند.
🔺اگرچه اغلب مترجمان «أن تصدّقوا» را مشروط معنی کردهاند، ولی در آیه برای این توصیه هیچ شرطی ذکر نشده است و «أن» بر سر فعل به آن معنای مصدری میدهد و نه شرطی.
🔺«تصدّقوا» که در اصل «تتصدّقوا» بوده، توصیه به «صدقه» یعنی «بخشش صادقانه» است.
✳️ واتَّقوا يومًا تُرجَعونَ فيهِ إلى اللّهِ ثُمّ تُوَفَّى كُلُّ نَفسٍ ما كَسبَت وَهُم لَايُظلمونَ ﴿۲۸۱﴾
⬅️ و پروای روزی را داشته باشید که در آن بهسوی خدا بازگردانده میشوید و سپس هر کس آنچه را بهدست آورده باشد بهصورت کامل دریافت کند در حالی که به آنها ستم نمیشود.
🔺توضیح مفهوم «توفّي» در ترجمهٔ آیهٔ ۲۷۲ این سوره گذشت.
✳️ يا أَيُّها الَّذينَ آمَنوا إِذا تداينتُم بِدَينٍ إِلى أجلٍ مُسمًّى فَاكتُبوهُ وليكتُب بينَكُم كاتبٌ بالعدلِ ولايَأبَ كاتِبٌ أَن يَكتُبَ كَما عَلَّمَهُ اللّهُ فليكتُب وليُمللِ الَّذي عليهِ الحَقُّ وليتَّقِ اللَّهَ رَبّهُ ولايَبخَس منهُ شيئًا فَإن كان الَّذي عَليهِ الحَقُّ سَفيهًا أَو ضَعِيفًا أَو لايَستَطِيعُ أَن يُمِلَّ هُوَ فَليُملِل وَلِيُّهُ بِالعَدلِ واستَشهِدوا شَهيدَينِ مِن رِجالِكُم فَإِن لَم يَكُونا رَجُلَينِ فَرَجلٌ وَامرَأَتانِ مِمَّن تَرضونَ مِنَ الشُّهَداءِ إِن تَضلَّ إحداهُما فَتُذكِّرُ إِحداهُما الْأُخرى ولا يأبَ الشُّهَداءُ إِذا ما دُعوا ولا تَسأَموا أَن تَكتبوهُ صَغيرًا أَو كَبيرًا إلى أَجَلِهِ ذَلِكُم أَقسَطُ عندَ اللّهِ وأَقومُ للشَّهادةِ وأَدنَى أَلّا تَرتابوا إلَّا أَن تكونَ تجارَةً حاضرَةً تُديرونَها بَينَكُم فَليسَ عليكُم جُناحٌ أَلّا تَكتبوها وأَشهِدوا إذا تَبايعتُم ولا يُضارَّ كاتِبٌ ولا شهيدٌ وإن تَفعلُوا فإنَّهُ فُسوقٌ بكُم واتّقوا اللّهَ ويعَلِّمكُم اللّهُ واللّهُ بكلّ شيءٍ عليمٌ ﴿۲۸۲﴾
⬅️ ای کسانی که ایمان آوردهاید هر گاه تا سررسیدی مشخص به یکدیگر وامی دادید، آن را بنویسید و باید نویسندهای میان شما عادلانه بنویسد و هیچ نویسندهای نباید از نوشتن، آنگونه که خدا به او آموزش داده است، خودداری کند. پس او باید بنویسد و کسی که حق بر عهدهٔ اوست باید املا کند و از خدا که خداوندگار اوست پروا داشته باشد و چیزی از آن کم نگذارد. پس اگر کسی که حق بر عهدهٔ اوست بیخرد یا ناتوان بود یا نمیتوانست املا کند، ولیّ او باید عادلانه املا کند. و دو شاهد از میان مردانتان را به گواهی بطلبید و اگر دو مرد نبود، پس یک مرد و دو زن از میان شاهدانی که میپسندید که اگر یکی از آن دو زن فراموش کند، یکی از آنها به دیگری یادآوری میکند. و گواهان وقتی فراخوانده شدند نباید خودداری ورزند. و از اینکه ریز و درشت آن را تا سررسیدش بنویسید، خسته و رنجور نشوید. آنگونه نزد خدا نظامی عادلانهتر و موجب پایدارتر شدن گواهی و به اینکه به تردید نیفتید نزدیکتر است؛ مگر اینکه داد و ستدی نقدی باشد که آن را میان خود دست به دست بگردانید که در این صورت ننوشتنش برای شما کوتاهی شمرده نمیشود. و هنگامی که معامله میکنید شاهد بگیرید. و نباید به هیچ نویسنده و گواهی آسیب وارد شود و اگر چنین کنید بهراستی این نوعی نابهکاری است برای شما. و پروای خدا را داشته باشید و خدا به شما آموزش میدهد و خدا به هر چیزی داناست.
🔺«بخس» بهمعنی «نقص در ادای حق» است که به آن «کم گذاشتن» میگویند.
🔺مادهٔ «ضلل» هم به معنای «گم کردن» است و هم «فراموش کردن».
🔺«سأم» به معنی «ملالت همراه با آزردگی» است.
🔺«قسط» جامع معنای «عدل» و «نظم» است و علاوه بر عدالت، نوعی سامانبخشی را نیز در بر دارد.
🔸این ترجمه با نقد و نظر شما اصلاح و ویرایش خواهد شد.
#ترجمه_گروهی_قرآن
⭕️ @hamidhossaini
🔺https://twitter.com/seyedhamid
✅ پیامبران و مصلحان الهی آمدند تا با همین تفکری مبارزه کنند که فقط برای خودش حق حرف زدن قائل است؛ همچون فرعون که به بهانهٔ نگرانی برای دین مردم، صدای مخالف را خفه میکرد. اما در عدالت موعود، هیچکس نمیتواند نظرش را بر دیگران تحمیل کند و انتخاب آزادانهٔ حق در دسترس همگان خواهد بود.
⭕️ @hamidhossaini
✅ پیامبران و مصلحان الهی آمدند تا با همین تفکری مبارزه کنند که فقط برای خودش حق حرف زدن قائل است؛ همچون فرعون که به بهانهٔ نگرانی برای دین مردم، صدای مخالف را خفه میکرد. اما در عدالت موعود، هیچکس نمیتواند نظرش را بر دیگران تحمیل کند و انتخاب آزادانهٔ حق در دسترس همگان خواهد بود.
⭕️ @hamidhossaini
💢 آیا ارزش گواهی زن نصف مرد است؟ 💢
❇️ بر اساس قرائت و برداشت مشهور از آیهٔ ۲۸۲ سورهٔ بقره، بخشی از این آیه ارزش و اعتبار گواهی زنان را دستکم در امور مالی نصف مردان اعلام میکند و حقی را که با شهادت دو مرد در دادگاه ثابت میشود، فقط با همراه شدن یک مرد، از دو شاهد زن قابل پذیرش میداند.
🔺این حکم حتی در همان دوران برای برخی عجیب بهنظر میرسیده و اعتراضهایی را بر انگیخته است. اگرچه در احادیث، پاسخ پیشوایان دین در برابر این ابهامها بهگونهای بیان شده که از اصل حکم، عجیبتر و غیر قابل اعتمادتر بهنظر میرسد، ولی این گزارشها تردیدی در طرح چنین پرسشهایی باقی نمیگذارد.
🔸برای درک مقصود آیه و شناخت حکم قرآن و سنت در این موضوع، چارهای جز تجدید نظر در پیشفرضهای مشهور و بررسی دقیقتر جوانب آن نداریم؛ زیرا در غیر این صورت، یا به توجیههایی سست و مضحک رو میآوریم، یا در جمع کسانی قرار میگیریم که کتاب خدا را به مخالفت با عقل و وجدان متهم میکنند.
🔸کتابی که بارها از حقوق و کرامت بانوان دفاع کرده، بهروشنی از ارزش یکسان زن و مرد سخن گفته و هزار سال زودتر از دیگران، به مقدمات و مبانی اموری چون حق رأی آنان پرداخته است، هرگز نمیتواند در بر دارندهٔ نگاهی تحقیرآمیز و تأییدکنندهٔ روایاتی باشد که فلسفهٔ این حکم را نقصان عقل زن اعلام میکند.
🔸البته راه فهم درست آیه، توجه به همین روایات است؛ اما نه برای تحمیل پیام ضد زن و خلاف علم این جعلیات بر کتاب خدا، بلکه برای درک فضای فکری زمان و محیطی که در آن، سخنانی واضحالبطلان را به پیشوایان دین نسبت میدادند و چون با فرهنگ غالب هماهنگی داشت، با استقبال و نقل محدثان مواجه میشد.
🔸اگرچه وقتی از نگاهی که تا همین سدههای اخیر در میان دانشمندان مکاتب شرق و غرب رایج بود آگاه باشیم، تقصیر چندانی را متوجه گذشتگان خود نمیبینیم؛ ولی امروز که با رشد علم، نادرستی باورهایی چون ضعیفتر بودن حافظه و اندیشهٔ زنان آشکار شده است، دیگر عذری برای تکرار آن سخنان نداریم.
🔸آشنایی با این نکات و موانعی که در برابر اهداف ساختارشکنانهٔ قرآن قرار داشت، بهخوبی نشان میدهد چرا این کتاب گامهای نخست را اینگونه محتاطانه برداشته و تکمیل آن را بر عهدهٔ تبیینکنندگانی قرار داده است که متأسفانه با کنار زده شدن آنها، همان پایههای اولیه نیز بر خلاف مقاصد قرآن بهکار گرفته شد.
🔸از این منظر اگر به توضیح آیه بنگریم میبینیم ذکر این علت، برای بیان فراموشکارتر بودن زنان نیست، بلکه میخواهد بگوید: «اگر مخالفت شما با شاهد گرفتن زنان بهخاطر ناتوانی آنهاست، جای نگرانی نیست؛ زیرا وقتی دو زن را بهجای یک مرد قرار دادهایم، اگر یکی فراموش کند، دیگری به او یادآوری خواهد کرد.»
🔻اینگونه ضمن توجه به محدودیتهای تحمیل شده بر زنان آن دوران، ملاک صلاحیت شاهدان نیز اعلام میشود تا بهتدریج، جای دیگر ملاکها را بگیرد و فقیهانی که از نگاه جنسیتزده و حصارهای فرهنگی عبور کرده باشند، طبق آنچه در اصول فقه پذیرفتهاند، در مصداق حکم «منصوص العلّة» متوقف نمانند.
✅ با این تحلیل، علاوه بر استنباط و دفاع عقلانی از حکمی فقهی، به نکتهای مرتبط با علم قرائت نیز دست مییابیم و برخلاف مشهور که خود را در روایت حفص محصور کردهاند، ترجیح خواهیم داد بر اساس آنچه خلف و خلّاد از حمزه روایت کردهاند، «أن» را «إن» و «فَتُذکِّرَ» را بهصورت مرفوع، «فَتُذَکِّرُ» بخوانیم.
⬅️ یادداشت «حدیث مشهور هم شاید جعلی باشد» را نیز در این رابطه ملاحظه کنید.
#ترجمه_گروهی_قرآن
⭕️ @hamidhossaini
❇️ بر اساس قرائت و برداشت مشهور از آیهٔ ۲۸۲ سورهٔ بقره، بخشی از این آیه ارزش و اعتبار گواهی زنان را دستکم در امور مالی نصف مردان اعلام میکند و حقی را که با شهادت دو مرد در دادگاه ثابت میشود، فقط با همراه شدن یک مرد، از دو شاهد زن قابل پذیرش میداند.
🔺این حکم حتی در همان دوران برای برخی عجیب بهنظر میرسیده و اعتراضهایی را بر انگیخته است. اگرچه در احادیث، پاسخ پیشوایان دین در برابر این ابهامها بهگونهای بیان شده که از اصل حکم، عجیبتر و غیر قابل اعتمادتر بهنظر میرسد، ولی این گزارشها تردیدی در طرح چنین پرسشهایی باقی نمیگذارد.
🔸برای درک مقصود آیه و شناخت حکم قرآن و سنت در این موضوع، چارهای جز تجدید نظر در پیشفرضهای مشهور و بررسی دقیقتر جوانب آن نداریم؛ زیرا در غیر این صورت، یا به توجیههایی سست و مضحک رو میآوریم، یا در جمع کسانی قرار میگیریم که کتاب خدا را به مخالفت با عقل و وجدان متهم میکنند.
🔸کتابی که بارها از حقوق و کرامت بانوان دفاع کرده، بهروشنی از ارزش یکسان زن و مرد سخن گفته و هزار سال زودتر از دیگران، به مقدمات و مبانی اموری چون حق رأی آنان پرداخته است، هرگز نمیتواند در بر دارندهٔ نگاهی تحقیرآمیز و تأییدکنندهٔ روایاتی باشد که فلسفهٔ این حکم را نقصان عقل زن اعلام میکند.
🔸البته راه فهم درست آیه، توجه به همین روایات است؛ اما نه برای تحمیل پیام ضد زن و خلاف علم این جعلیات بر کتاب خدا، بلکه برای درک فضای فکری زمان و محیطی که در آن، سخنانی واضحالبطلان را به پیشوایان دین نسبت میدادند و چون با فرهنگ غالب هماهنگی داشت، با استقبال و نقل محدثان مواجه میشد.
🔸اگرچه وقتی از نگاهی که تا همین سدههای اخیر در میان دانشمندان مکاتب شرق و غرب رایج بود آگاه باشیم، تقصیر چندانی را متوجه گذشتگان خود نمیبینیم؛ ولی امروز که با رشد علم، نادرستی باورهایی چون ضعیفتر بودن حافظه و اندیشهٔ زنان آشکار شده است، دیگر عذری برای تکرار آن سخنان نداریم.
🔸آشنایی با این نکات و موانعی که در برابر اهداف ساختارشکنانهٔ قرآن قرار داشت، بهخوبی نشان میدهد چرا این کتاب گامهای نخست را اینگونه محتاطانه برداشته و تکمیل آن را بر عهدهٔ تبیینکنندگانی قرار داده است که متأسفانه با کنار زده شدن آنها، همان پایههای اولیه نیز بر خلاف مقاصد قرآن بهکار گرفته شد.
🔸از این منظر اگر به توضیح آیه بنگریم میبینیم ذکر این علت، برای بیان فراموشکارتر بودن زنان نیست، بلکه میخواهد بگوید: «اگر مخالفت شما با شاهد گرفتن زنان بهخاطر ناتوانی آنهاست، جای نگرانی نیست؛ زیرا وقتی دو زن را بهجای یک مرد قرار دادهایم، اگر یکی فراموش کند، دیگری به او یادآوری خواهد کرد.»
🔻اینگونه ضمن توجه به محدودیتهای تحمیل شده بر زنان آن دوران، ملاک صلاحیت شاهدان نیز اعلام میشود تا بهتدریج، جای دیگر ملاکها را بگیرد و فقیهانی که از نگاه جنسیتزده و حصارهای فرهنگی عبور کرده باشند، طبق آنچه در اصول فقه پذیرفتهاند، در مصداق حکم «منصوص العلّة» متوقف نمانند.
✅ با این تحلیل، علاوه بر استنباط و دفاع عقلانی از حکمی فقهی، به نکتهای مرتبط با علم قرائت نیز دست مییابیم و برخلاف مشهور که خود را در روایت حفص محصور کردهاند، ترجیح خواهیم داد بر اساس آنچه خلف و خلّاد از حمزه روایت کردهاند، «أن» را «إن» و «فَتُذکِّرَ» را بهصورت مرفوع، «فَتُذَکِّرُ» بخوانیم.
⬅️ یادداشت «حدیث مشهور هم شاید جعلی باشد» را نیز در این رابطه ملاحظه کنید.
#ترجمه_گروهی_قرآن
⭕️ @hamidhossaini
Forwarded from کلام | سید حمید حسینی
💢 قرآن و اهانت به مقدسات 💢
❇️ کمتر کسی از مخالفت قرآن با توهین به مقدسات دیگران و حرمت ناسزا گفتن حتی به بتها و خدایان دروغین بیاطلاع است (انعام، ۱۰۸)؛ اما بسیاری از دینداران اهل مطالعه نیز بهدرستی نمیدانند این کتاب چه روشی را برای مقابله با اهانت به مقدساتش توصیه میکند.
🔺برخلاف مشهور، نهتنها هیچ آیهای در قرآن از برخورد قهرآمیز با توهینکنندگان به مقدسات و صدور حکم جلب آنها سخن نمیگوید، بلکه دو بار (نساء، ۱۴۰ و انعام، ۶۸) با تعابیری روشن، وظیفهٔ مسلمانان در قبال رفتار زشت هتاکان را صرفاً ترک کردن محل و جدا شدن از جمع آنها اعلام میکند.
🔻شاید بهنظر برسد برخورد نکردن با هتاکی، بیحرمتیها را افزایش میدهد؛ ولی قرآن چنین تحلیلی را نمیپذیرد و واکنش مناسب در برابر تبلیغات زهرآگین را صبوری و خودسازی (ق، ۳۹) و ارائهٔ چهرهای زیبا از دین برای بیاثر کردن دشمنیها یا تبدیل آن به دوستی میداند. (فصلت، ۳۴)
✅ سیرهٔ پیشوایان دین در مواجهه با آزارها و اهانتها نیز حاکی از گذشت و خویشتنداری آن بزرگواران در برابر زشتترین رفتارها و تأثیر شگفتانگیز این شیوه در تحول و ندامت بسیاری از بدکاران و جذب آنهاست؛ نتیجهای که از هیچ برخورد قهرآمیزی بهدست نیامده و نخواهد آمد.
⬅️ مناظرهای را که پس از انتشار این یادداشت انجام گرفت اینجا بشنوید:
➡️ https://t.me/hamidhossaini/2288
⭕️ @hamidhossaini
❇️ کمتر کسی از مخالفت قرآن با توهین به مقدسات دیگران و حرمت ناسزا گفتن حتی به بتها و خدایان دروغین بیاطلاع است (انعام، ۱۰۸)؛ اما بسیاری از دینداران اهل مطالعه نیز بهدرستی نمیدانند این کتاب چه روشی را برای مقابله با اهانت به مقدساتش توصیه میکند.
🔺برخلاف مشهور، نهتنها هیچ آیهای در قرآن از برخورد قهرآمیز با توهینکنندگان به مقدسات و صدور حکم جلب آنها سخن نمیگوید، بلکه دو بار (نساء، ۱۴۰ و انعام، ۶۸) با تعابیری روشن، وظیفهٔ مسلمانان در قبال رفتار زشت هتاکان را صرفاً ترک کردن محل و جدا شدن از جمع آنها اعلام میکند.
🔻شاید بهنظر برسد برخورد نکردن با هتاکی، بیحرمتیها را افزایش میدهد؛ ولی قرآن چنین تحلیلی را نمیپذیرد و واکنش مناسب در برابر تبلیغات زهرآگین را صبوری و خودسازی (ق، ۳۹) و ارائهٔ چهرهای زیبا از دین برای بیاثر کردن دشمنیها یا تبدیل آن به دوستی میداند. (فصلت، ۳۴)
✅ سیرهٔ پیشوایان دین در مواجهه با آزارها و اهانتها نیز حاکی از گذشت و خویشتنداری آن بزرگواران در برابر زشتترین رفتارها و تأثیر شگفتانگیز این شیوه در تحول و ندامت بسیاری از بدکاران و جذب آنهاست؛ نتیجهای که از هیچ برخورد قهرآمیزی بهدست نیامده و نخواهد آمد.
⬅️ مناظرهای را که پس از انتشار این یادداشت انجام گرفت اینجا بشنوید:
➡️ https://t.me/hamidhossaini/2288
⭕️ @hamidhossaini
💢 ترجمهٔ پیشنهادی آیات ۲۸۳ تا پایان سورهٔ بقره 💢
✳️ وَإِنْ كُنْتُمْ عَلَى سَفَرٍ وَلَمْ تَجِدُوا كَاتِبًا فَرِهَانٌ مَقْبُوضَةٌ فَإِنْ أَمِنَ بَعْضُكُمْ بَعْضًا فَلْيُؤَدِّ الَّذِي اؤْتُمِنَ أَمَانَتَهُ وَلْيَتَّقِ اللَّهَ رَبَّهُ وَلَا تَكْتُمُوا الشَّهَادَةَ وَمَنْ يَكْتُمْهَا فَإِنَّهُ آثِمٌ قَلْبُهُ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ عَلِيمٌ ﴿۲۸۳﴾
⬅️ و اگر در سفری بودید و نویسندهای پیدا نکردید، پس وثیقههایی قابل دریافت. و اگر برخی از شما دیگری را امین شمرد، کسی که امین شمرده شده است باید امانتش را تحویل دهد و از خدا که خداوندگار اوست پروا کند. و گواهی را کتمان نکنید که هر کس آن را کتمان کند بهراستی دلش تقصیرکار است. و خدا به آنچه انجام میدهید داناست.
🔺«رهان» جمع «رهن» بهمعنی «چیزی که برای ایجاد تعهد گرو گذاشته یا دریافت میشود» است که به آن «وثیقه» میگویند.
🔺اگرچه «مقبوضة» بهمعنی «دریافتشده» است، اما از آنجا که اسم مفعول گاهی در معنای قابلیت داشتن بهکار میرود، بهتر است آن را «قابل دریافت» ترجمه کنیم. زیرا منظور آیه این است که اگر نوشتن بدهی ممکن نبود، وثیقهای را که امکان دریافتش باشد بگذارند.
🔺«تأدیة» بهمعنی «رساندن» است و اینجا که دربارهٔ رساندن امانت به دست صاحبش بهکار رفته، ولی اسم و ضمیری برای صاحب امانت نیامده، بهتر است به «تحویل دادن» ترجمه شود.
🔺توضیح معنای «اثم» در ترجمهٔ آیهٔ ۱۷۳ این سوره گذشت.
✳️ لِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ وَإِنْ تُبْدُوا مَا فِي أَنْفُسِكُمْ أَوْ تُخْفُوهُ يُحَاسِبْكُمْ بِهِ اللَّهُ فَيَغْفِرُ لِمَنْ يَشَاءُ وَيُعَذِّبُ مَنْ يَشَاءُ وَاللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ ﴿۲۸۴﴾
⬅️ آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است از آنِ خداست و اگر چیزی را که در دلهایتان است آشکار یا پنهانش کنید، خدا شما را با آن حسابرسی خواهد کرد؛ پس هر که را بخواهد میآمرزد و هر کس را بخواهد عذاب میکند و خدا بر هر کاری تواناست.
🔺«نفس» بهمعنی «خود» است، اما در این سیاق که بهمعنای «ما فی الضمیر» بهکار رفته است، متداولترین معادلش «دل» خواهد بود.
✳️ آمَنَ الرَّسُولُ بِمَا أُنزِلَ إِلَيهِ مِن رَبِّهِ والمُؤمِنُونَ كُلٌّ آمَنَ بِاللَّهِ ومَلائِكَتِهِ وكُتُبِهِ ورُسُلِهِ لا نُفَرِّقُ بَينَ أَحَدٍ مِن رُسُلِهِ وقَالوا سَمِعنَا وَأَطَعنَا غُفرَانَكَ رَبّنَا وإلَيكَ المَصيرُ ﴿۲۸۵﴾
⬅️ پیامبر به آنچه از جانب خداوندگارش بهسوی او فرو فرستاده شده است ایمان آورد و مؤمنان همگی به خدا و فرشتگانش و کتابهایش و فرستادگانش ایمان آوردهاند. «بین هیچیک از فرستادگانش فرق نمیگذاریم.» و گفتند: «شنیدیم و فرمان بردیم. ای خداوندگار ما، آمرزشت! و سرانجام بهسوی توست.»
🔺«رسول» بهمعنی «فرستاده» است، اما اینجا با توجه به آمدنش در کنار «فرو فرستادن» و بهمنظور پرهیز از تکرار تعبیر مشابه، «پیامبر» ترجمه شد.
🔺اگرچه «غفرانک» عبارتی دعایی است که فعلی چون «نسئلک» بهمعنی «میخواهیم» را در تقدیر دارد، اما اصل این است که تابع الفاظ متن باشیم و تا جایی که امکان دارد، آنچه در متن ذکر نشده است را در ترجمه نیز نیاوریم. زیرا ابهامی که با نیاوردن ترجمهٔ الفاظ مقدّر به نظر ما میرسد، در اصل متن هم وجود دارد و گوینده از آن بیاطلاع نیست؛ اما عمداً با آشکار نکردن برخی الفاظ، درک مقصودش را به دقت و توجه بیشتر مخاطب واگذار کرده است.
✳️ لَا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْسًا إِلَّا وُسْعَهَا لَهَا مَا كَسَبَتْ وَعَلَيْهَا مَا اكْتَسَبَتْ رَبَّنَا لَا تُؤَاخِذْنَا إِنْ نَسِينَا أَوْ أَخْطَأْنَا رَبَّنَا وَلَا تَحْمِلْ عَلَيْنَا إِصْرًا كَمَا حَمَلْتَهُ عَلَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِنَا رَبَّنَا وَلَا تُحَمِّلْنَا مَا لَا طَاقَةَ لَنَا بِهِ وَاعْفُ عَنَّا وَاغْفِرْ لَنَا وَارْحَمْنَا أَنْتَ مَوْلَانَا فَانْصُرْنَا عَلَى الْقَوْمِ الْكَافِرِينَ ﴿۲۸۶﴾
⬅️ خدا هیچکس را جز بهاندازهٔ توان و ظرفیّتش تکلیف نمیکند؛ آنچه بهدست آورد از آنِ اوست و آنچه با انتخابِ نادرست بهدست آورد به زیان اوست. ای خداوندگار ما، اگر فراموش یا اشتباه کردیم ما را بازخواست مکن. و ای خداوندگار ما، باری سنگین بر دوش ما منه، آنگونه که آن را بر دوش کسانی که پیش از ما بودند نهادی. و ای خداوندگار ما، آنچه که تابش را نداریم بر ما تحمیل مکن و از ما در گذر و ما را بیامرز و بر ما رحمت آور. تویی مولای ما، پس ما را بر گروه حقپوشان پیروز گردان.
🔺«کسب» بهمعنی «بهدست آوردن و اختیار کردن» است و وقتی به باب افتعال برود نوعی «قصد و انتخاب خاص که مغایر با روال صحیح باشد» نیز در آن لحاظ میشود.
🔺با توجه به تفاوت «لاتحمل علینا» و «لاتحمّلنا» لازم است ترجمهٔ آنها نیز متفاوت باشد.
🔸این ترجمه با نقد و نظر شما اصلاح و ویرایش خواهد شد.
#ترجمه_گروهی_قرآن
⭕️ @hamidhossaini
✳️ وَإِنْ كُنْتُمْ عَلَى سَفَرٍ وَلَمْ تَجِدُوا كَاتِبًا فَرِهَانٌ مَقْبُوضَةٌ فَإِنْ أَمِنَ بَعْضُكُمْ بَعْضًا فَلْيُؤَدِّ الَّذِي اؤْتُمِنَ أَمَانَتَهُ وَلْيَتَّقِ اللَّهَ رَبَّهُ وَلَا تَكْتُمُوا الشَّهَادَةَ وَمَنْ يَكْتُمْهَا فَإِنَّهُ آثِمٌ قَلْبُهُ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ عَلِيمٌ ﴿۲۸۳﴾
⬅️ و اگر در سفری بودید و نویسندهای پیدا نکردید، پس وثیقههایی قابل دریافت. و اگر برخی از شما دیگری را امین شمرد، کسی که امین شمرده شده است باید امانتش را تحویل دهد و از خدا که خداوندگار اوست پروا کند. و گواهی را کتمان نکنید که هر کس آن را کتمان کند بهراستی دلش تقصیرکار است. و خدا به آنچه انجام میدهید داناست.
🔺«رهان» جمع «رهن» بهمعنی «چیزی که برای ایجاد تعهد گرو گذاشته یا دریافت میشود» است که به آن «وثیقه» میگویند.
🔺اگرچه «مقبوضة» بهمعنی «دریافتشده» است، اما از آنجا که اسم مفعول گاهی در معنای قابلیت داشتن بهکار میرود، بهتر است آن را «قابل دریافت» ترجمه کنیم. زیرا منظور آیه این است که اگر نوشتن بدهی ممکن نبود، وثیقهای را که امکان دریافتش باشد بگذارند.
🔺«تأدیة» بهمعنی «رساندن» است و اینجا که دربارهٔ رساندن امانت به دست صاحبش بهکار رفته، ولی اسم و ضمیری برای صاحب امانت نیامده، بهتر است به «تحویل دادن» ترجمه شود.
🔺توضیح معنای «اثم» در ترجمهٔ آیهٔ ۱۷۳ این سوره گذشت.
✳️ لِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ وَإِنْ تُبْدُوا مَا فِي أَنْفُسِكُمْ أَوْ تُخْفُوهُ يُحَاسِبْكُمْ بِهِ اللَّهُ فَيَغْفِرُ لِمَنْ يَشَاءُ وَيُعَذِّبُ مَنْ يَشَاءُ وَاللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ ﴿۲۸۴﴾
⬅️ آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است از آنِ خداست و اگر چیزی را که در دلهایتان است آشکار یا پنهانش کنید، خدا شما را با آن حسابرسی خواهد کرد؛ پس هر که را بخواهد میآمرزد و هر کس را بخواهد عذاب میکند و خدا بر هر کاری تواناست.
🔺«نفس» بهمعنی «خود» است، اما در این سیاق که بهمعنای «ما فی الضمیر» بهکار رفته است، متداولترین معادلش «دل» خواهد بود.
✳️ آمَنَ الرَّسُولُ بِمَا أُنزِلَ إِلَيهِ مِن رَبِّهِ والمُؤمِنُونَ كُلٌّ آمَنَ بِاللَّهِ ومَلائِكَتِهِ وكُتُبِهِ ورُسُلِهِ لا نُفَرِّقُ بَينَ أَحَدٍ مِن رُسُلِهِ وقَالوا سَمِعنَا وَأَطَعنَا غُفرَانَكَ رَبّنَا وإلَيكَ المَصيرُ ﴿۲۸۵﴾
⬅️ پیامبر به آنچه از جانب خداوندگارش بهسوی او فرو فرستاده شده است ایمان آورد و مؤمنان همگی به خدا و فرشتگانش و کتابهایش و فرستادگانش ایمان آوردهاند. «بین هیچیک از فرستادگانش فرق نمیگذاریم.» و گفتند: «شنیدیم و فرمان بردیم. ای خداوندگار ما، آمرزشت! و سرانجام بهسوی توست.»
🔺«رسول» بهمعنی «فرستاده» است، اما اینجا با توجه به آمدنش در کنار «فرو فرستادن» و بهمنظور پرهیز از تکرار تعبیر مشابه، «پیامبر» ترجمه شد.
🔺اگرچه «غفرانک» عبارتی دعایی است که فعلی چون «نسئلک» بهمعنی «میخواهیم» را در تقدیر دارد، اما اصل این است که تابع الفاظ متن باشیم و تا جایی که امکان دارد، آنچه در متن ذکر نشده است را در ترجمه نیز نیاوریم. زیرا ابهامی که با نیاوردن ترجمهٔ الفاظ مقدّر به نظر ما میرسد، در اصل متن هم وجود دارد و گوینده از آن بیاطلاع نیست؛ اما عمداً با آشکار نکردن برخی الفاظ، درک مقصودش را به دقت و توجه بیشتر مخاطب واگذار کرده است.
✳️ لَا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْسًا إِلَّا وُسْعَهَا لَهَا مَا كَسَبَتْ وَعَلَيْهَا مَا اكْتَسَبَتْ رَبَّنَا لَا تُؤَاخِذْنَا إِنْ نَسِينَا أَوْ أَخْطَأْنَا رَبَّنَا وَلَا تَحْمِلْ عَلَيْنَا إِصْرًا كَمَا حَمَلْتَهُ عَلَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِنَا رَبَّنَا وَلَا تُحَمِّلْنَا مَا لَا طَاقَةَ لَنَا بِهِ وَاعْفُ عَنَّا وَاغْفِرْ لَنَا وَارْحَمْنَا أَنْتَ مَوْلَانَا فَانْصُرْنَا عَلَى الْقَوْمِ الْكَافِرِينَ ﴿۲۸۶﴾
⬅️ خدا هیچکس را جز بهاندازهٔ توان و ظرفیّتش تکلیف نمیکند؛ آنچه بهدست آورد از آنِ اوست و آنچه با انتخابِ نادرست بهدست آورد به زیان اوست. ای خداوندگار ما، اگر فراموش یا اشتباه کردیم ما را بازخواست مکن. و ای خداوندگار ما، باری سنگین بر دوش ما منه، آنگونه که آن را بر دوش کسانی که پیش از ما بودند نهادی. و ای خداوندگار ما، آنچه که تابش را نداریم بر ما تحمیل مکن و از ما در گذر و ما را بیامرز و بر ما رحمت آور. تویی مولای ما، پس ما را بر گروه حقپوشان پیروز گردان.
🔺«کسب» بهمعنی «بهدست آوردن و اختیار کردن» است و وقتی به باب افتعال برود نوعی «قصد و انتخاب خاص که مغایر با روال صحیح باشد» نیز در آن لحاظ میشود.
🔺با توجه به تفاوت «لاتحمل علینا» و «لاتحمّلنا» لازم است ترجمهٔ آنها نیز متفاوت باشد.
🔸این ترجمه با نقد و نظر شما اصلاح و ویرایش خواهد شد.
#ترجمه_گروهی_قرآن
⭕️ @hamidhossaini
🔺https://twitter.com/seyedhamid
✅ چرخهای که سالهاست زحمتش را میکشند:
۱. نمایش چهرهای غیرانسانی و زشت از دین
۲. مراقبت و حساسیت نسبت به هر حرف متفاوت
۳. کمک به بیشتر دیده شدن حرفهای تندتر و پرتتر
۴. شاخ و شانه کشیدن و برخورد بهجای رفع شبهه
۵. افزایش دینگریزی و دینستیزی
⬆️ و دوباره مراحل بالا با شدت بیشتر ...
⭕️ @hamidhossaini
✅ چرخهای که سالهاست زحمتش را میکشند:
۱. نمایش چهرهای غیرانسانی و زشت از دین
۲. مراقبت و حساسیت نسبت به هر حرف متفاوت
۳. کمک به بیشتر دیده شدن حرفهای تندتر و پرتتر
۴. شاخ و شانه کشیدن و برخورد بهجای رفع شبهه
۵. افزایش دینگریزی و دینستیزی
⬆️ و دوباره مراحل بالا با شدت بیشتر ...
⭕️ @hamidhossaini
💢 ترجمهٔ پیشنهادی شش آیهٔ اول سورهٔ آلعمران 💢
✳️ بسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
⬅️ بهنام خدای مهربار مهربان
🔺توضیحات مربوط به ترجمهٔ بسم الله در ابتدای سورهٔ حمد گذشت.
✳️ الم (۱)
⬅️ الف لام میم
🔺حروف مقطّعه رازی است که در ابتدای برخی سورهها آمده و قابل ترجمه نیست.
✳️ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ ﴿۲﴾
⬅️ خداست که هیچ معبودی جز آن زندهٔ بسیار پاینده وجود ندارد.
🔺این آیه عیناً در ابتدای آیهٔ ۲۵۵ سورهٔ بقره آمده بود و توضیحات لازم همانجا ارائه شد.
✳️ نَزَّلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقًا لِمَا بَيْنَ يَدَيْهِ وَأَنْزَلَ التَّوْرَاةَ وَالْإِنْجِيلَ ﴿۳﴾
⬅️ کتاب را بر مبنایی درست بهعنوان تأییدکنندهٔ آنچه پیش از آن بود بر تو فرو فرستاد و تورات و انجیل را نازل کرد.
🔺توضیح تعبیر «بالحقّ» در ترجمهٔ آیهٔ ۱۱۹ سورهٔ بقره و معنی واژهٔ «مصدّق» در ترجمهٔ آیهٔ ۴۱ سورهٔ بقره و مفهوم «بین یدیه» در ترجمهٔ آیهٔ ۶۶ سورهٔ بقره گذشت.
🔺«توراة» واژهای عبری بهمعنی «قانون» و «انجیل» واژهای یونانی بهمعنی «بشارت» است و بهخاطر نام خاص بودن ترجمه نمیشود.
✳️ مِنْ قَبْلُ هُدًى لِلنَّاسِ وَأَنْزَلَ الْفُرْقَانَ إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا بِآيَاتِ اللَّهِ لَهُمْ عَذَابٌ شَدِيدٌ وَاللَّهُ عَزِيزٌ ذُو انْتِقَامٍ ﴿۴﴾
⬅️ پیش از این برای راهبری مردم؛ و فرقان را فرو فرستاد. بهراستی کسانی که دربارهٔ نشانههای خدا حقپوشی کردند عذابی شدید خواهند داشت. و خدا عزتمند و اهل مؤاخذه کردن است.
🔺«فرقان» بهمعنی «وسیلهٔ تشخیص (حق و باطل)» است، اما از آنجا که بهعنوان یکی از اسامی قرآن بهکار رفته است نباید ترجمه شود.
🔺«انتقام» از مادهٔ «نقم» بهمعنی «مؤاخذه و مجازات» است و باب افتعال، انتخاب و انجام آن را بیان میکند.
✳️ إِنَّ اللَّهَ لَا يَخْفَى عَلَيْهِ شَيْءٌ فِي الْأَرْضِ وَلَا فِي السَّمَاءِ ﴿۵﴾
⬅️ بهراستی که خدا هیچ چیزی در زمین و نه در آسمان بر او پوشیده نیست.
🔺مادهٔ «خفي» بهمعنی «پوشیده شدن و استتار» است.
✳️ هُوَ الَّذِي يُصَوِّرُكُمْ فِي الْأَرْحَامِ كَيْفَ يَشَاءُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ ﴿۶﴾
⬅️ او کسی است که شما را آنگونه که میخواهد در زهدانها نگارگری میکند؛ هیچ معبودی جز او که عزتمند و فرزانه است وجود ندارد.
🔺«رَحِم» بهمعنی «عامل برقراری مهر و محبت» است که هم به خویشان بر اساس پیوسته بودن رشتهٔ محبت میان آنها و هم به زهدان که محل برخورداری از بالاترین درجات مهر مادری است اطلاق میشود.
🔸این ترجمه با نقد و نظر شما اصلاح و ویرایش خواهد شد.
#ترجمه_گروهی_قرآن
⭕️ @hamidhossaini
✳️ بسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
⬅️ بهنام خدای مهربار مهربان
🔺توضیحات مربوط به ترجمهٔ بسم الله در ابتدای سورهٔ حمد گذشت.
✳️ الم (۱)
⬅️ الف لام میم
🔺حروف مقطّعه رازی است که در ابتدای برخی سورهها آمده و قابل ترجمه نیست.
✳️ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ ﴿۲﴾
⬅️ خداست که هیچ معبودی جز آن زندهٔ بسیار پاینده وجود ندارد.
🔺این آیه عیناً در ابتدای آیهٔ ۲۵۵ سورهٔ بقره آمده بود و توضیحات لازم همانجا ارائه شد.
✳️ نَزَّلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقًا لِمَا بَيْنَ يَدَيْهِ وَأَنْزَلَ التَّوْرَاةَ وَالْإِنْجِيلَ ﴿۳﴾
⬅️ کتاب را بر مبنایی درست بهعنوان تأییدکنندهٔ آنچه پیش از آن بود بر تو فرو فرستاد و تورات و انجیل را نازل کرد.
🔺توضیح تعبیر «بالحقّ» در ترجمهٔ آیهٔ ۱۱۹ سورهٔ بقره و معنی واژهٔ «مصدّق» در ترجمهٔ آیهٔ ۴۱ سورهٔ بقره و مفهوم «بین یدیه» در ترجمهٔ آیهٔ ۶۶ سورهٔ بقره گذشت.
🔺«توراة» واژهای عبری بهمعنی «قانون» و «انجیل» واژهای یونانی بهمعنی «بشارت» است و بهخاطر نام خاص بودن ترجمه نمیشود.
✳️ مِنْ قَبْلُ هُدًى لِلنَّاسِ وَأَنْزَلَ الْفُرْقَانَ إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا بِآيَاتِ اللَّهِ لَهُمْ عَذَابٌ شَدِيدٌ وَاللَّهُ عَزِيزٌ ذُو انْتِقَامٍ ﴿۴﴾
⬅️ پیش از این برای راهبری مردم؛ و فرقان را فرو فرستاد. بهراستی کسانی که دربارهٔ نشانههای خدا حقپوشی کردند عذابی شدید خواهند داشت. و خدا عزتمند و اهل مؤاخذه کردن است.
🔺«فرقان» بهمعنی «وسیلهٔ تشخیص (حق و باطل)» است، اما از آنجا که بهعنوان یکی از اسامی قرآن بهکار رفته است نباید ترجمه شود.
🔺«انتقام» از مادهٔ «نقم» بهمعنی «مؤاخذه و مجازات» است و باب افتعال، انتخاب و انجام آن را بیان میکند.
✳️ إِنَّ اللَّهَ لَا يَخْفَى عَلَيْهِ شَيْءٌ فِي الْأَرْضِ وَلَا فِي السَّمَاءِ ﴿۵﴾
⬅️ بهراستی که خدا هیچ چیزی در زمین و نه در آسمان بر او پوشیده نیست.
🔺مادهٔ «خفي» بهمعنی «پوشیده شدن و استتار» است.
✳️ هُوَ الَّذِي يُصَوِّرُكُمْ فِي الْأَرْحَامِ كَيْفَ يَشَاءُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ ﴿۶﴾
⬅️ او کسی است که شما را آنگونه که میخواهد در زهدانها نگارگری میکند؛ هیچ معبودی جز او که عزتمند و فرزانه است وجود ندارد.
🔺«رَحِم» بهمعنی «عامل برقراری مهر و محبت» است که هم به خویشان بر اساس پیوسته بودن رشتهٔ محبت میان آنها و هم به زهدان که محل برخورداری از بالاترین درجات مهر مادری است اطلاق میشود.
🔸این ترجمه با نقد و نظر شما اصلاح و ویرایش خواهد شد.
#ترجمه_گروهی_قرآن
⭕️ @hamidhossaini
💢 روحانیت و توقع احترام 💢
🔸آیة الله شبیری زنجانی:
🔹یک وقت با آقای حاج آقا ابوالفضل زنجانی صحبت میکردم، فرمود:
🔸فلان آقا توقّع دارد همانجور که در دورهٔ صفویه فلان آخوند، متنفّذ و محترم بود و مردم در مقابلش خضوع داشتند، او هم همانگونه باشد؛ ولی فکر نمیکند که در دورهٔ صفویه اکثر مردم عوام و بیسواد بودند و ملّایشان هم شخصیتی مثل شیخ بهایی بود.
در دورهٔ ما ملّایشان شدهاند من و مردم هم درسخوانده و باسواد شدهاند. مردم سطحشان بالا رفته و علما سطحشان پایین آمده است. حالا اگر من توقّع داشته باشم تحصیل کردههای امروز همان احترامی که عوام آن روز برای شیخ بهایی قائل بودند، برای من داشته باشند، توقّع نابجایی است.
📚 جرعهای از دریا، جلد ۳، ص ۳۶۹.
⭕️ @hamidhossaini
🔸آیة الله شبیری زنجانی:
🔹یک وقت با آقای حاج آقا ابوالفضل زنجانی صحبت میکردم، فرمود:
🔸فلان آقا توقّع دارد همانجور که در دورهٔ صفویه فلان آخوند، متنفّذ و محترم بود و مردم در مقابلش خضوع داشتند، او هم همانگونه باشد؛ ولی فکر نمیکند که در دورهٔ صفویه اکثر مردم عوام و بیسواد بودند و ملّایشان هم شخصیتی مثل شیخ بهایی بود.
در دورهٔ ما ملّایشان شدهاند من و مردم هم درسخوانده و باسواد شدهاند. مردم سطحشان بالا رفته و علما سطحشان پایین آمده است. حالا اگر من توقّع داشته باشم تحصیل کردههای امروز همان احترامی که عوام آن روز برای شیخ بهایی قائل بودند، برای من داشته باشند، توقّع نابجایی است.
📚 جرعهای از دریا، جلد ۳، ص ۳۶۹.
⭕️ @hamidhossaini
Forwarded from یاسر عرب
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
یکی از بزرگترین آزادی های ما
@yaser_arab57
@yaser_arab57
Forwarded from کلام | سید حمید حسینی
💢 نه بپذیرید و نه انکار کنید 💢
❇️ امام باقر (علیهالسلام):
🔸قالَ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه و آله: إِنَّ حَدِيثَ آلِ مُحَمَّدٍ صَعْبٌ مُسْتَصْعَبٌ، لَا يُؤْمِنُ بِهِ إِلَّا مَلَكٌ مُقَرَّبٌ، أَوْ نَبِيٌّ مُرْسَلٌ، أَوْ عَبْدٌ امْتَحَنَ اللَّهُ قَلْبَهُ لِلْإِيمَانِ، فَمَا و رَدَ عَلَيْكُمْ مِنْ حَدِيثِ آلِ مُحَمَّدٍ فَلَانَتْ لَهُ قُلُوبُكُمْ و عَرَفْتُمُوهُ، فَاقْبَلُوهُ؛ و مَا اشْمَأَزَّتْ مِنْهُ قُلُوبُكُمْ و أَنْكَرْتُمُوهُ، فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ و إِلَى الرَّسُولِ و إِلَى الْعَالِمِ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ إِنَّمَا الْهَالِكُ أَنْ يُحَدَّثَ أَحَدُكُمْ بِشَيْءٍ مِنْهُ لَايَحْتَمِلُهُ، فَيَقُولَ: و اللَّهِ مَا كَانَ هذَا، وَ اللَّهِ مَا كَانَ هذَا؛ و الْإِنْكَارُ هُوَ الْكُفْرُ.
🔺رسول خدا (که درود خدا بر او خاندانش باد) فرمود: حديث آلمحمد دشوار و پیچیده است و به آن ايمان نياورد جز فرشتهاى مقرب يا پيغمبرى مرسل يا بندهاى كه خدا دلش را به ايمان آزموده باشد. پس آنچه از حديث آلمحمد به شما رسيد و دلتان بر آن نرم شد و آن را فهميديد، پس آن را بپذيريد؛ اما آنچه را که دلتان زشت شمرد و آن را نفهميديد، به خدا و رسولش و به عالم از آلمحمد برگردانيد. و هلاكت در اين است كه حدیثی براى یکی از شما نقل شود که تحملش را ندارد و او بگويد: بهخدا اين درست نیست، بهخدا اين درست نیست. و انكار همان كفر است.
📚 اصول کافی، ج ۲، ص ۳۳۱، کتاب الحجة، باب ۱۰۲.
⬅️ یادداشت مرتبط: t.me/hamidhossaini/779
#باورها #اخلاق_دین
❇️ امام باقر (علیهالسلام):
🔸قالَ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه و آله: إِنَّ حَدِيثَ آلِ مُحَمَّدٍ صَعْبٌ مُسْتَصْعَبٌ، لَا يُؤْمِنُ بِهِ إِلَّا مَلَكٌ مُقَرَّبٌ، أَوْ نَبِيٌّ مُرْسَلٌ، أَوْ عَبْدٌ امْتَحَنَ اللَّهُ قَلْبَهُ لِلْإِيمَانِ، فَمَا و رَدَ عَلَيْكُمْ مِنْ حَدِيثِ آلِ مُحَمَّدٍ فَلَانَتْ لَهُ قُلُوبُكُمْ و عَرَفْتُمُوهُ، فَاقْبَلُوهُ؛ و مَا اشْمَأَزَّتْ مِنْهُ قُلُوبُكُمْ و أَنْكَرْتُمُوهُ، فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ و إِلَى الرَّسُولِ و إِلَى الْعَالِمِ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ إِنَّمَا الْهَالِكُ أَنْ يُحَدَّثَ أَحَدُكُمْ بِشَيْءٍ مِنْهُ لَايَحْتَمِلُهُ، فَيَقُولَ: و اللَّهِ مَا كَانَ هذَا، وَ اللَّهِ مَا كَانَ هذَا؛ و الْإِنْكَارُ هُوَ الْكُفْرُ.
🔺رسول خدا (که درود خدا بر او خاندانش باد) فرمود: حديث آلمحمد دشوار و پیچیده است و به آن ايمان نياورد جز فرشتهاى مقرب يا پيغمبرى مرسل يا بندهاى كه خدا دلش را به ايمان آزموده باشد. پس آنچه از حديث آلمحمد به شما رسيد و دلتان بر آن نرم شد و آن را فهميديد، پس آن را بپذيريد؛ اما آنچه را که دلتان زشت شمرد و آن را نفهميديد، به خدا و رسولش و به عالم از آلمحمد برگردانيد. و هلاكت در اين است كه حدیثی براى یکی از شما نقل شود که تحملش را ندارد و او بگويد: بهخدا اين درست نیست، بهخدا اين درست نیست. و انكار همان كفر است.
📚 اصول کافی، ج ۲، ص ۳۳۱، کتاب الحجة، باب ۱۰۲.
⬅️ یادداشت مرتبط: t.me/hamidhossaini/779
#باورها #اخلاق_دین
Telegram
کلام | سید حمید حسینی
💢 حدیث بادمجان! 💢
✳️ در میان روایاتی که از پیشوایان دین بهدست ما رسیده، مطالبی نقل شده است که با عقل، دانش و فرهنگ رایج زمانه قابل درک و هضم نیست.
این روزها بیان عمومی یکی از این مطالب در زمینهٔ ولایتپذیری بادمجان، علاوه بر فراهم ساختن زمینهٔ تمسخر و…
✳️ در میان روایاتی که از پیشوایان دین بهدست ما رسیده، مطالبی نقل شده است که با عقل، دانش و فرهنگ رایج زمانه قابل درک و هضم نیست.
این روزها بیان عمومی یکی از این مطالب در زمینهٔ ولایتپذیری بادمجان، علاوه بر فراهم ساختن زمینهٔ تمسخر و…
Forwarded from کلام | سید حمید حسینی
💢 حجت امروز خدا 💢
❇️ امام هادی (علیهالسلام) پس از پاسخ به پرسشهایی پیرامون معجزات پیامبران و اثبات حجت بودن آنها وقتی در برابر سؤالی دربارهٔ حجت این دوران قرار گرفتند، فرمودند:
🔻الْعَقْلُ؛ يُعْرَفُ بِهِ الصَّادِقُ عَلَى اللَّهِ فَيُصَدِّقُهُ وَ الْكَاذِبُ عَلَى اللَّهِ فَيُكَذِّبُه.
📚 اصول کافی، ج ۱، ص ۲۵.
🔺حجت امروز، عقل است؛ با آن، شخص راستگویی که به خدا نسبتی میدهد شناخته و تصدیق میشود و آن که به خدا دروغ میبندد، معلوم و تکذیب میگردد.
❇️ این حدیث نورانی علاوه بر ضروری دانستن تعبد در برابر آنچه با روشی درست به حقّانیتش پی بردهایم، تکلیف دوران دسترسی نداشتن به حجتهای آشکار خدا را نیز روشن میکند و عقل و وجدان بشری را حجت خدا میداند و ما را موظف میسازد ادعاها و برداشتهای دینی را با معیارهای مقبول جامعهٔ انسانی بسنجیم.
#اخلاق_دین
⭕️ @hamidhossaini
❇️ امام هادی (علیهالسلام) پس از پاسخ به پرسشهایی پیرامون معجزات پیامبران و اثبات حجت بودن آنها وقتی در برابر سؤالی دربارهٔ حجت این دوران قرار گرفتند، فرمودند:
🔻الْعَقْلُ؛ يُعْرَفُ بِهِ الصَّادِقُ عَلَى اللَّهِ فَيُصَدِّقُهُ وَ الْكَاذِبُ عَلَى اللَّهِ فَيُكَذِّبُه.
📚 اصول کافی، ج ۱، ص ۲۵.
🔺حجت امروز، عقل است؛ با آن، شخص راستگویی که به خدا نسبتی میدهد شناخته و تصدیق میشود و آن که به خدا دروغ میبندد، معلوم و تکذیب میگردد.
❇️ این حدیث نورانی علاوه بر ضروری دانستن تعبد در برابر آنچه با روشی درست به حقّانیتش پی بردهایم، تکلیف دوران دسترسی نداشتن به حجتهای آشکار خدا را نیز روشن میکند و عقل و وجدان بشری را حجت خدا میداند و ما را موظف میسازد ادعاها و برداشتهای دینی را با معیارهای مقبول جامعهٔ انسانی بسنجیم.
#اخلاق_دین
⭕️ @hamidhossaini
💢 ترجمهٔ پیشنهادی آیات ۷ تا ۱۱ سورهٔ آلعمران 💢
✳️ هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ مِنْهُ آيَاتٌ مُحْكَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتَابِ وَأُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ فَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاءَ الْفِتْنَةِ وَابْتِغَاءَ تَأْوِيلِهِ وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلَّا اللَّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ يَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ كُلٌّ مِنْ عِنْدِ رَبِّنَا وَمَا يَذَّكَّرُ إِلَّا أُولُو الْأَلْبَابِ ﴿۷﴾
⬅️ او کسی است که کتاب را بر تو فرو فرستاد؛ بخشی از آن، آیههایی روشن و قطعی است که آنها اصل و اساس کتاباند و برخی دیگر مبهماند. اما کسانی که در دلهایشان انحرافی وجود دارد، برای آشوبطلبی و بهمنظور بازگرداندنش (به معنایی خاص)، بخشهای مبهم آن را پیگیری میکنند؛ در حالی که آنچه به آن بازگشت میکند را جز خدا نمیداند و استواران در دانش میگویند: «به آن ایمان آوردیم؛ همگی از نزد خداوندگارمان است.» و جز صاحبدلان حواسّ خود را جمع نمیکنند.
🔺«محکم» از مادهٔ «حکم» بهمعنی «چیزی که روشن و قطعی و بدون تردید و ابهام باشد» است.
🔺«امّ» از مادهٔ «أمم» بهمعنی «قصد همراه با توجه» است و به مادر و همچنین به اصل و مرجع هر امری از آن جهت که محل توجه قرار میگیرد اطلاق میشود.
🔺«متشابه» نقطهٔ مقابل «محکم» و بهمعنی «چیزی که قطعیت و صراحت ندارد» است که به آن «مبهم» نیز گفته میشود.
🔺«زیغ» بهمعنی «تمایل از حق» است که به آن «انحراف» میگویند.
🔺«تأویل» بهمعنی «باز گرداندن» است و برای «باز گرداندن مفهوم یک متن یا مطلب به معنایی خاص» بهکار میرود.
🔺«رسوخ» بهمعنی «ثبات و نفوذ پیدا کردن در یک جایگاه» است که در تعابیر عامیانه به آن «قرص و محکم شدن» یا «جاگیر شدن» و در تعابیر ادبی به آن «استواری» میگویند.
🔺استینافیه یا عاطفه بودن واو قبل از «الراسخون» به مباحث تفسیری مربوط است؛ ولی در هر صورت، آگاهی راسخان در علم از تأویل آیات متشابه با دلایل دیگر ثابت میشود؛ همانگونه که در برخی از آیات، علم به غیب از غیر خدا نفی شده ولی در برخی دیگر برای کسانی که خدا بخواهد اثبات شده است.
🔺توضیح معادل «متذکّر شدن» در ترجمهٔ آیهٔ ۲۲۱ سورهٔ بقره گذشت.
✳️ رَبَّنَا لَا تُزِغْ قُلُوبَنَا بَعْدَ إِذْ هَدَيْتَنَا وَهَبْ لَنَا مِنْ لَدُنْكَ رَحْمَةً إِنَّكَ أَنْتَ الْوَهَّابُ ﴿۸﴾
⬅️ ای خداوندگار ما، پس از آنکه ما را راهبری کردی دلهایمان را منحرف مساز و از پیشگاه خودت رحمتی ارزانیمان دار که بهراستی تویی که بسیار عطابخشی.
🔺«هبة» از مادهٔ «وهب» بهمعنی «عطا و بخشش، بدون توجه به عوض آن» است.
🔺«لدن» بیانگر «قرب و نزدیکی متصل» است.
✳️ رَبَّنَا إِنَّكَ جَامِعُ النَّاسِ لِيَوْمٍ لَا رَيْبَ فِيهِ إِنَّ اللَّهَ لَا يُخْلِفُ الْمِيعَادَ ﴿۹﴾
⬅️ ای خداوندگار ما، بهراستی تو مردم را برای روزی که هیچ تردیدی در آن نیست گرد میآوری؛ قطعاً خدا وعده را پشت گوش نمیاندازد.
🔺«إخلاف» بهمعنی «به پشت انداختن» و کنایه از بیتوجهی است که در تعابیر رایج به آن «پشت گوش انداختن» میگویند.
🔺«میعاد» اسم آلت از «وعد» و بهمعنی «چیزی که موجب تعهد و الزام شود» است که در فارسی به آن «وعده» یا «قول» میگویند.
✳️ إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا لَنْ تُغْنِيَ عَنْهُمْ أَمْوَالُهُمْ وَلَا أَوْلَادُهُمْ مِنَ اللَّهِ شَيْئًا وَأُولَئِكَ هُمْ وَقُودُ النَّارِ ﴿۱۰﴾
⬅️ بهراستی کسانی که حقپوشی کردند، هرگز نه داراییهایشان و نه فرزندانشان هیچ نیازی از آنها را در قبال خدا برطرف نمیسازد و ایشاناند که سوخت آتشاند.
🔺«اغناء عن أحد» بهمعنی «کمک به یک فرد و رفع نیاز او» است و «اغناء من شیئ» با توجه به کاربردهای متعددش در قرآن بهمعنی «کمک و رفع نیاز در قبال یک موضوع» است. مانند تعبیر آیهٔ ۲۱ سورهٔ ابراهیم: «فَهَلْ أَنتُم مُّغْنُونَ عَنَّا مِنْ عَذَابِ اللَّه» که یعنی «آیا شما نیاز ما را در قبال عذاب خدا برطرف میکنید؟»
🔺توضیح معنای «وقود» در ترجمهٔ آیهٔ ۲۴ سورهٔ بقره گذشت.
✳️ كَدَأْبِ آلِ فِرْعَوْنَ وَالَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ كَذَّبُوا بِآيَاتِنَا فَأَخَذَهُمُ اللَّهُ بِذُنُوبِهِمْ وَاللَّهُ شَدِيدُ الْعِقَابِ ﴿۱۱﴾
⬅️ همچون روش فرعونیان و پیشینیان آنها که نشانههای ما را تکذیب کردند، پس بهسبب گناهانشان (قهر) خدا آنان را گرفت. و خدا پیامدهای سختی در نظر میگیرد.
🔺توضیح مربوط به مفهوم «شدید العقاب» در ترجمهٔ آیهٔ ۱۹۶ سوره بقره گذشت.
🔸این ترجمه با نقد و نظر شما اصلاح و ویرایش خواهد شد.
#ترجمه_گروهی_قرآن
⭕️ @hamidhossaini
✳️ هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ مِنْهُ آيَاتٌ مُحْكَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتَابِ وَأُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ فَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاءَ الْفِتْنَةِ وَابْتِغَاءَ تَأْوِيلِهِ وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلَّا اللَّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ يَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ كُلٌّ مِنْ عِنْدِ رَبِّنَا وَمَا يَذَّكَّرُ إِلَّا أُولُو الْأَلْبَابِ ﴿۷﴾
⬅️ او کسی است که کتاب را بر تو فرو فرستاد؛ بخشی از آن، آیههایی روشن و قطعی است که آنها اصل و اساس کتاباند و برخی دیگر مبهماند. اما کسانی که در دلهایشان انحرافی وجود دارد، برای آشوبطلبی و بهمنظور بازگرداندنش (به معنایی خاص)، بخشهای مبهم آن را پیگیری میکنند؛ در حالی که آنچه به آن بازگشت میکند را جز خدا نمیداند و استواران در دانش میگویند: «به آن ایمان آوردیم؛ همگی از نزد خداوندگارمان است.» و جز صاحبدلان حواسّ خود را جمع نمیکنند.
🔺«محکم» از مادهٔ «حکم» بهمعنی «چیزی که روشن و قطعی و بدون تردید و ابهام باشد» است.
🔺«امّ» از مادهٔ «أمم» بهمعنی «قصد همراه با توجه» است و به مادر و همچنین به اصل و مرجع هر امری از آن جهت که محل توجه قرار میگیرد اطلاق میشود.
🔺«متشابه» نقطهٔ مقابل «محکم» و بهمعنی «چیزی که قطعیت و صراحت ندارد» است که به آن «مبهم» نیز گفته میشود.
🔺«زیغ» بهمعنی «تمایل از حق» است که به آن «انحراف» میگویند.
🔺«تأویل» بهمعنی «باز گرداندن» است و برای «باز گرداندن مفهوم یک متن یا مطلب به معنایی خاص» بهکار میرود.
🔺«رسوخ» بهمعنی «ثبات و نفوذ پیدا کردن در یک جایگاه» است که در تعابیر عامیانه به آن «قرص و محکم شدن» یا «جاگیر شدن» و در تعابیر ادبی به آن «استواری» میگویند.
🔺استینافیه یا عاطفه بودن واو قبل از «الراسخون» به مباحث تفسیری مربوط است؛ ولی در هر صورت، آگاهی راسخان در علم از تأویل آیات متشابه با دلایل دیگر ثابت میشود؛ همانگونه که در برخی از آیات، علم به غیب از غیر خدا نفی شده ولی در برخی دیگر برای کسانی که خدا بخواهد اثبات شده است.
🔺توضیح معادل «متذکّر شدن» در ترجمهٔ آیهٔ ۲۲۱ سورهٔ بقره گذشت.
✳️ رَبَّنَا لَا تُزِغْ قُلُوبَنَا بَعْدَ إِذْ هَدَيْتَنَا وَهَبْ لَنَا مِنْ لَدُنْكَ رَحْمَةً إِنَّكَ أَنْتَ الْوَهَّابُ ﴿۸﴾
⬅️ ای خداوندگار ما، پس از آنکه ما را راهبری کردی دلهایمان را منحرف مساز و از پیشگاه خودت رحمتی ارزانیمان دار که بهراستی تویی که بسیار عطابخشی.
🔺«هبة» از مادهٔ «وهب» بهمعنی «عطا و بخشش، بدون توجه به عوض آن» است.
🔺«لدن» بیانگر «قرب و نزدیکی متصل» است.
✳️ رَبَّنَا إِنَّكَ جَامِعُ النَّاسِ لِيَوْمٍ لَا رَيْبَ فِيهِ إِنَّ اللَّهَ لَا يُخْلِفُ الْمِيعَادَ ﴿۹﴾
⬅️ ای خداوندگار ما، بهراستی تو مردم را برای روزی که هیچ تردیدی در آن نیست گرد میآوری؛ قطعاً خدا وعده را پشت گوش نمیاندازد.
🔺«إخلاف» بهمعنی «به پشت انداختن» و کنایه از بیتوجهی است که در تعابیر رایج به آن «پشت گوش انداختن» میگویند.
🔺«میعاد» اسم آلت از «وعد» و بهمعنی «چیزی که موجب تعهد و الزام شود» است که در فارسی به آن «وعده» یا «قول» میگویند.
✳️ إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا لَنْ تُغْنِيَ عَنْهُمْ أَمْوَالُهُمْ وَلَا أَوْلَادُهُمْ مِنَ اللَّهِ شَيْئًا وَأُولَئِكَ هُمْ وَقُودُ النَّارِ ﴿۱۰﴾
⬅️ بهراستی کسانی که حقپوشی کردند، هرگز نه داراییهایشان و نه فرزندانشان هیچ نیازی از آنها را در قبال خدا برطرف نمیسازد و ایشاناند که سوخت آتشاند.
🔺«اغناء عن أحد» بهمعنی «کمک به یک فرد و رفع نیاز او» است و «اغناء من شیئ» با توجه به کاربردهای متعددش در قرآن بهمعنی «کمک و رفع نیاز در قبال یک موضوع» است. مانند تعبیر آیهٔ ۲۱ سورهٔ ابراهیم: «فَهَلْ أَنتُم مُّغْنُونَ عَنَّا مِنْ عَذَابِ اللَّه» که یعنی «آیا شما نیاز ما را در قبال عذاب خدا برطرف میکنید؟»
🔺توضیح معنای «وقود» در ترجمهٔ آیهٔ ۲۴ سورهٔ بقره گذشت.
✳️ كَدَأْبِ آلِ فِرْعَوْنَ وَالَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ كَذَّبُوا بِآيَاتِنَا فَأَخَذَهُمُ اللَّهُ بِذُنُوبِهِمْ وَاللَّهُ شَدِيدُ الْعِقَابِ ﴿۱۱﴾
⬅️ همچون روش فرعونیان و پیشینیان آنها که نشانههای ما را تکذیب کردند، پس بهسبب گناهانشان (قهر) خدا آنان را گرفت. و خدا پیامدهای سختی در نظر میگیرد.
🔺توضیح مربوط به مفهوم «شدید العقاب» در ترجمهٔ آیهٔ ۱۹۶ سوره بقره گذشت.
🔸این ترجمه با نقد و نظر شما اصلاح و ویرایش خواهد شد.
#ترجمه_گروهی_قرآن
⭕️ @hamidhossaini
❇️ در حدیثی از امام جواد (علیهالسلام) چنین نقل شده است:
🔻 منْ لَمْ يَعْرِفِ اَلْمَوَارِدَ أَعْيَتْهُ اَلْمَصَادِرُ.
📚 اعلام الدین، ج ۱، ص ۳۰۹.
🔺کسی که راههای ورود به موضوعی را نشناسد در بیرون رفتن از آن درمانده خواهد شد.
❇️ تلاش نمایندهٔ مجلس برای اتصال به فیلترشکن/ چند ثانیه
⭕️ @hamidhossaini
🔻 منْ لَمْ يَعْرِفِ اَلْمَوَارِدَ أَعْيَتْهُ اَلْمَصَادِرُ.
📚 اعلام الدین، ج ۱، ص ۳۰۹.
🔺کسی که راههای ورود به موضوعی را نشناسد در بیرون رفتن از آن درمانده خواهد شد.
❇️ تلاش نمایندهٔ مجلس برای اتصال به فیلترشکن/ چند ثانیه
⭕️ @hamidhossaini
💢 انتقاد از علی علیهالسلام 💢
▫️در خطبهٔ ۲۱۶ نهجالبلاغه از اميرمؤمنان عليهالسلام چنین نقل شده است:
🌿 فلَاتَكُفُّوا عَنْ مَقَالَةٍ بِحَقٍّ أَوْ مَشُورَةٍ بِعَدْلٍ فَإِنِّي لَسْتُ فِي نَفْسِي بِفَوْقِ أَنْ أُخْطِئَ وَلَا آمَنُ ذَلِكَ مِنْ فِعْلِي إِلَّا أَنْ يَكْفِيَ اللَّهُ مِنْ نَفْسِي مَا هُوَ أَمْلَكُ بِهِ مِنِّي.
🔺 پس، از گفتن سخن حق یا مشورت دادن عادلانه خوددارى نكنيد؛ زيرا خود را برتر از آنكه اشتباه كنم و از آن ايمن باشم نمىدانم، مگر اینكه خدا مرا در آنچه او در درونم از من به آن تسلط بیشتری دارد کفایت فرماید.
▫️ برای فهم بهتر این فرمایش، دقت به دو نکته راهگشا خواهد بود:
۱ـ قید «في نفسي» تأکیدی است بر اینکه اولیای الهی و پیشوایان دین، موجوداتی فرابشری نیستند و زندگی و تعاملات آنها در چارچوب سنتهای طبیعی و قوانین عالم انسانی قرار دارد و آنچه آنها را از دیگران متمایز میکند، وحی الهی و عصمتی است که خداوند متعال برای تحقق مأموریت دینی آنها به ایشان عطا کرده است. لذا بهخودی خود و از جنبهٔ انسانی هیچ تضمینی برای مصون بودن آنها از خطا وجود ندارد و این عصمت تا جایی است که خدا بخواهد.
۲ـ حکومت موضوعی شخصی نیست و با مجموعهای از ساختارها، روابط، افراد و رویهها شکل میگیرد. لذا قرار گرفتن فردی معصوم در رأس جامعه، لزوماً موفقیت و صلاح جامعه را تضمین نمیکند. این، ساز و کارهای مدیریتی و نظارت همگانی است که میتواند اطرافیان، کارگزاران، مناسبات و دیگر امور مرتبط با سیاستورزی را از فساد و خطا دور نگه دارد.
✅ بر همین اساس، آن الگوی بینظیر فرمانروایی عادلانه، فراهم بودن شرایط انتقاد و اعتراض آزادانهٔ مردم را در حکومتش ضروری میداند و برای گسترش آن زمینهسازی میکند.
⭕️ @hamidhossaini
▫️در خطبهٔ ۲۱۶ نهجالبلاغه از اميرمؤمنان عليهالسلام چنین نقل شده است:
🌿 فلَاتَكُفُّوا عَنْ مَقَالَةٍ بِحَقٍّ أَوْ مَشُورَةٍ بِعَدْلٍ فَإِنِّي لَسْتُ فِي نَفْسِي بِفَوْقِ أَنْ أُخْطِئَ وَلَا آمَنُ ذَلِكَ مِنْ فِعْلِي إِلَّا أَنْ يَكْفِيَ اللَّهُ مِنْ نَفْسِي مَا هُوَ أَمْلَكُ بِهِ مِنِّي.
🔺 پس، از گفتن سخن حق یا مشورت دادن عادلانه خوددارى نكنيد؛ زيرا خود را برتر از آنكه اشتباه كنم و از آن ايمن باشم نمىدانم، مگر اینكه خدا مرا در آنچه او در درونم از من به آن تسلط بیشتری دارد کفایت فرماید.
▫️ برای فهم بهتر این فرمایش، دقت به دو نکته راهگشا خواهد بود:
۱ـ قید «في نفسي» تأکیدی است بر اینکه اولیای الهی و پیشوایان دین، موجوداتی فرابشری نیستند و زندگی و تعاملات آنها در چارچوب سنتهای طبیعی و قوانین عالم انسانی قرار دارد و آنچه آنها را از دیگران متمایز میکند، وحی الهی و عصمتی است که خداوند متعال برای تحقق مأموریت دینی آنها به ایشان عطا کرده است. لذا بهخودی خود و از جنبهٔ انسانی هیچ تضمینی برای مصون بودن آنها از خطا وجود ندارد و این عصمت تا جایی است که خدا بخواهد.
۲ـ حکومت موضوعی شخصی نیست و با مجموعهای از ساختارها، روابط، افراد و رویهها شکل میگیرد. لذا قرار گرفتن فردی معصوم در رأس جامعه، لزوماً موفقیت و صلاح جامعه را تضمین نمیکند. این، ساز و کارهای مدیریتی و نظارت همگانی است که میتواند اطرافیان، کارگزاران، مناسبات و دیگر امور مرتبط با سیاستورزی را از فساد و خطا دور نگه دارد.
✅ بر همین اساس، آن الگوی بینظیر فرمانروایی عادلانه، فراهم بودن شرایط انتقاد و اعتراض آزادانهٔ مردم را در حکومتش ضروری میداند و برای گسترش آن زمینهسازی میکند.
⭕️ @hamidhossaini
💢 تأملی در معنای محکم و متشابه 💢
🔸بخش ۱ از ۲
هفتمین آیه از سورهٔ آلعمران، آیات قرآن را به دو بخشِ محکم و متشابه تقسیم میکند و پیگیری متشابهات را کار بیماردلان و ایمان به همهٔ آنها را روش استواران در دانش میداند. اما نه در این آیه و نه در دیگر آیات و احادیث، تعریف روشنی از محکم و متشابه و معیار بازشناسی آن ارائه نشده است.
بهترین راه برای نزدیک شدن به فهم مقصود این آیهٔ مهم، تأمل در واژههای کلیدی «کتاب»، «محکم»، «متشابه» و «امّ الکتاب» و بررسی کاربرد و معنای آنها در دیگر آیات قرآن است. بر این اساس رهیافتی پیشنهادی بهعنوان نتیجهٔ ابتدایی چنین تأملی در معرض نقد و نظر قرآنپژوهان قرار میگیرد:
با بررسی صدها بار بازگویی واژهٔ «کتاب» در قرآن که اغلب آنها دربارهٔ سخنان نازلشده بر پیامبران الهی و همچنین لوحی حاوی همهٔ جزئیات موجودات و حوادث هستی است، بر خلاف مشهور که این دو معنا را متفاوت و مستقل از هم میدانند، میتوانیم به مفهوم و حتی مصداقی یگانه برای این کتابها پی ببریم.
قرآن از یک سو به «امّ الکتاب» اشاره میکند و آن را جایگاهی برتر از لوح محو و اثبات میداند:
يَمْحُو اللَّهُ مَا يَشَاءُ وَيُثْبِتُ وَعِندَهُ أُمُّ الْكِتَابِ ﴿الرعد: ٣٩﴾
خدا هر چه را بخواهد محو میکند و نگه میدارد و اصل و اساس کتاب نزد اوست.
و از سویی دیگر جایگاه قرآن را در «امّ الکتاب» جایگاهی والا توصیف میکند:
إِنَّا جَعَلْنَاهُ قُرْآنًا عَرَبِيًّا لَّعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ وَإِنَّهُ فِي أُمِّ الْكِتَابِ لَدَيْنَا لَعَلِيٌّ حَكِيمٌ ﴿الزخرف: ۳ و ٤﴾
بهراستی ما آن را قرآنی عربی قرار دادیم تا شاید درک کنید و بهراستی که آن در اصل و اساس کتاب نزد ما بلندمرتبه و دارای قطعیت است.
همانگونه که محل قرار گرفتن قرآن را «لوح محفوظ» مینامد:
بَلْ هُوَ قُرْآنٌ مَّجِيدٌ فِي لَوْحٍ مَّحْفُوظٍ ﴿البروج: ٢٢ و ۲۳﴾
بلکه آن قرآنی دارای عظمت است در لوحی محافظت شده.
با این حال در آیهای دیگر، قرارگاه قرآن را «کتاب مکنون» ذکر میکند:
إِنَّهُ لَقُرْآنٌ كَرِيمٌ فِي كِتَابٍ مَّكْنُونٍ ﴿الواقعة: ۷۷ و ٧٨﴾
بهراستی آن قطعاً قرآنی ارزشمند است در کتابی پوشیده و حفاظتشده.
همانگونه که در آیاتی متعدد از «کتاب مبین» سخن میگوید که از سویی آن را همچون «امّ الکتاب» و «لوح محفوظ» در بر دارندهٔ همهٔ حقایق هستی میداند:
وَلَا رَطْبٍ وَلَا يَابِسٍ إِلَّا فِي كِتَابٍ مُّبِينٍ ﴿الأنعام: ٥٩﴾
و هیج تر و خشکی نیست مگر اینکه در کتابی روشنگر است.
یا آن را مشتمل بر همهٔ امور غیبی اعلام میکند:
وَمَا مِنْ غَائِبَةٍ فِي السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ إِلَّا فِي كِتَابٍ مُّبِينٍ ﴿النمل: ٧٥﴾
و هیچ امر پنهانی در آسمان و زمین نیست مگر اینکه در کتابی روشنگر است.
و از سویی دیگر همان حقیقتی را که قبلاً محل قرار گرفتن قرآن اعلام کرده بود، معادل قرآن ذکر میکند و از آمدن «کتاب مبین» به نزد انسانها خبر میدهد:
قَدْ جَاءَكُم مِّنَ اللَّهِ نُورٌ وَكِتَابٌ مُّبِينٌ ﴿المائدة: ١٥﴾
بهراستی نوری و کتابی روشنگر از جانب خدا بهسوی شما آمده است.
و از همین رو صفت «مبین» را برای قرآن نیز بهکار میبرد:
تِلْكَ آيَاتُ الْكِتَابِ وَقُرْآنٍ مُّبِينٍ ﴿الحجر: ١﴾
آنها نشانههای کتاب و قرآنی روشنگر است.
با کنار هم قرار دادن این آیات، و آیات فراوان دیگری که مجال ذکر آنها نیست، مشخص میشود مقصود از همهٔ این تعابیر، حقیقتی واحد است که اگر بخواهیم درک بهتری از آن داشته باشیم باید راز این تنوع تأملبرانگیز در بیان را بهدست آوریم و بفهمیم چرا قرآن خود را در جایگاههایی متفاوت معرفی میکند؟
برای پاسخ به این پرسش لازم است به مجموعهای گسترده از آیات توجه کنیم که از «نازل» شدن کتاب (بهمعنی پایین آمدن سطح آن) سخن میگوید و حکمت این تنزل را قابل فهم شدن محتوای «کتاب مبین»ذکر میکند. مانند:
تِلْكَ آيَاتُ الْكِتَابِ الْمُبِينِ إِنَّا أَنزَلْنَاهُ قُرْآنًا عَرَبِيًّا لَّعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ ﴿یوسف: ۱ و ۲﴾
آنها نشانههای کتاب روشنگر است. بهراستی ما آن را بهصورت قرآنی عربی فرو فرستادیم تا شاید درک کنید.
قرآن برای توصیف ظرف نزول «کتاب مبین» از شبی یاد میکند که در آن، امور محکم و قطعی از هم باز و جدا میشود:
وَالْكِتَابِ الْمُبِينِ إِنَّا أَنزَلْنَاهُ فِي لَيْلَةٍ مُّبَارَكَةٍ إِنَّا كُنَّا مُنذِرِينَ فِيهَا يُفْرَقُ كُلُّ أَمْرٍ حَكِيمٍ ﴿الدخان: ۲ تا ۴﴾
و کتاب روشنگر. بهراستی ما آن را در شبی فرخنده فرو فرستادیم. بهراستی که ما هشداردهنده بودیم. در آن شب هر موضوع قطعیت یافتهای جداسازی میشود.
ادامه 👇
⭕️ @hamidhossaini
🔸بخش ۱ از ۲
هفتمین آیه از سورهٔ آلعمران، آیات قرآن را به دو بخشِ محکم و متشابه تقسیم میکند و پیگیری متشابهات را کار بیماردلان و ایمان به همهٔ آنها را روش استواران در دانش میداند. اما نه در این آیه و نه در دیگر آیات و احادیث، تعریف روشنی از محکم و متشابه و معیار بازشناسی آن ارائه نشده است.
بهترین راه برای نزدیک شدن به فهم مقصود این آیهٔ مهم، تأمل در واژههای کلیدی «کتاب»، «محکم»، «متشابه» و «امّ الکتاب» و بررسی کاربرد و معنای آنها در دیگر آیات قرآن است. بر این اساس رهیافتی پیشنهادی بهعنوان نتیجهٔ ابتدایی چنین تأملی در معرض نقد و نظر قرآنپژوهان قرار میگیرد:
با بررسی صدها بار بازگویی واژهٔ «کتاب» در قرآن که اغلب آنها دربارهٔ سخنان نازلشده بر پیامبران الهی و همچنین لوحی حاوی همهٔ جزئیات موجودات و حوادث هستی است، بر خلاف مشهور که این دو معنا را متفاوت و مستقل از هم میدانند، میتوانیم به مفهوم و حتی مصداقی یگانه برای این کتابها پی ببریم.
قرآن از یک سو به «امّ الکتاب» اشاره میکند و آن را جایگاهی برتر از لوح محو و اثبات میداند:
يَمْحُو اللَّهُ مَا يَشَاءُ وَيُثْبِتُ وَعِندَهُ أُمُّ الْكِتَابِ ﴿الرعد: ٣٩﴾
خدا هر چه را بخواهد محو میکند و نگه میدارد و اصل و اساس کتاب نزد اوست.
و از سویی دیگر جایگاه قرآن را در «امّ الکتاب» جایگاهی والا توصیف میکند:
إِنَّا جَعَلْنَاهُ قُرْآنًا عَرَبِيًّا لَّعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ وَإِنَّهُ فِي أُمِّ الْكِتَابِ لَدَيْنَا لَعَلِيٌّ حَكِيمٌ ﴿الزخرف: ۳ و ٤﴾
بهراستی ما آن را قرآنی عربی قرار دادیم تا شاید درک کنید و بهراستی که آن در اصل و اساس کتاب نزد ما بلندمرتبه و دارای قطعیت است.
همانگونه که محل قرار گرفتن قرآن را «لوح محفوظ» مینامد:
بَلْ هُوَ قُرْآنٌ مَّجِيدٌ فِي لَوْحٍ مَّحْفُوظٍ ﴿البروج: ٢٢ و ۲۳﴾
بلکه آن قرآنی دارای عظمت است در لوحی محافظت شده.
با این حال در آیهای دیگر، قرارگاه قرآن را «کتاب مکنون» ذکر میکند:
إِنَّهُ لَقُرْآنٌ كَرِيمٌ فِي كِتَابٍ مَّكْنُونٍ ﴿الواقعة: ۷۷ و ٧٨﴾
بهراستی آن قطعاً قرآنی ارزشمند است در کتابی پوشیده و حفاظتشده.
همانگونه که در آیاتی متعدد از «کتاب مبین» سخن میگوید که از سویی آن را همچون «امّ الکتاب» و «لوح محفوظ» در بر دارندهٔ همهٔ حقایق هستی میداند:
وَلَا رَطْبٍ وَلَا يَابِسٍ إِلَّا فِي كِتَابٍ مُّبِينٍ ﴿الأنعام: ٥٩﴾
و هیج تر و خشکی نیست مگر اینکه در کتابی روشنگر است.
یا آن را مشتمل بر همهٔ امور غیبی اعلام میکند:
وَمَا مِنْ غَائِبَةٍ فِي السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ إِلَّا فِي كِتَابٍ مُّبِينٍ ﴿النمل: ٧٥﴾
و هیچ امر پنهانی در آسمان و زمین نیست مگر اینکه در کتابی روشنگر است.
و از سویی دیگر همان حقیقتی را که قبلاً محل قرار گرفتن قرآن اعلام کرده بود، معادل قرآن ذکر میکند و از آمدن «کتاب مبین» به نزد انسانها خبر میدهد:
قَدْ جَاءَكُم مِّنَ اللَّهِ نُورٌ وَكِتَابٌ مُّبِينٌ ﴿المائدة: ١٥﴾
بهراستی نوری و کتابی روشنگر از جانب خدا بهسوی شما آمده است.
و از همین رو صفت «مبین» را برای قرآن نیز بهکار میبرد:
تِلْكَ آيَاتُ الْكِتَابِ وَقُرْآنٍ مُّبِينٍ ﴿الحجر: ١﴾
آنها نشانههای کتاب و قرآنی روشنگر است.
با کنار هم قرار دادن این آیات، و آیات فراوان دیگری که مجال ذکر آنها نیست، مشخص میشود مقصود از همهٔ این تعابیر، حقیقتی واحد است که اگر بخواهیم درک بهتری از آن داشته باشیم باید راز این تنوع تأملبرانگیز در بیان را بهدست آوریم و بفهمیم چرا قرآن خود را در جایگاههایی متفاوت معرفی میکند؟
برای پاسخ به این پرسش لازم است به مجموعهای گسترده از آیات توجه کنیم که از «نازل» شدن کتاب (بهمعنی پایین آمدن سطح آن) سخن میگوید و حکمت این تنزل را قابل فهم شدن محتوای «کتاب مبین»ذکر میکند. مانند:
تِلْكَ آيَاتُ الْكِتَابِ الْمُبِينِ إِنَّا أَنزَلْنَاهُ قُرْآنًا عَرَبِيًّا لَّعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ ﴿یوسف: ۱ و ۲﴾
آنها نشانههای کتاب روشنگر است. بهراستی ما آن را بهصورت قرآنی عربی فرو فرستادیم تا شاید درک کنید.
قرآن برای توصیف ظرف نزول «کتاب مبین» از شبی یاد میکند که در آن، امور محکم و قطعی از هم باز و جدا میشود:
وَالْكِتَابِ الْمُبِينِ إِنَّا أَنزَلْنَاهُ فِي لَيْلَةٍ مُّبَارَكَةٍ إِنَّا كُنَّا مُنذِرِينَ فِيهَا يُفْرَقُ كُلُّ أَمْرٍ حَكِيمٍ ﴿الدخان: ۲ تا ۴﴾
و کتاب روشنگر. بهراستی ما آن را در شبی فرخنده فرو فرستادیم. بهراستی که ما هشداردهنده بودیم. در آن شب هر موضوع قطعیت یافتهای جداسازی میشود.
ادامه 👇
⭕️ @hamidhossaini
💢 تأملی در معنای محکم و متشابه 💢
🔸بخش ۲ و پایانی
با دقت به این نکات در مییابیم «کتاب خدا» حقیقتی متعالی و معادل علم او به همهٔ جزئیات هستی است. حقیقتی که پیش از تنزل، هیچ تردید و کژتابی و ابهامی در آن راه ندارد و همان کتابی است که قرآن برای اشاره به آن از الفاظی چون «ذلک» و «تلک» که مربوط به دور است استفاده میکند:
ذَٰلِكَ الْكِتَابُ لَا رَيْبَ فِيهِ ﴿البقرة: ۲﴾
آن کتاب تردیدی در آن نیست.
کتابی که پیش از «نازل» شدن و «تفصیل» یافتن، همهٔ اجزای آن «محکم» است:
كِتَابٌ أُحْكِمَتْ آيَاتُهُ ثُمَّ فُصِّلَتْ مِن لَّدُنْ حَكِيمٍ خَبِيرٍ ﴿هود: ١﴾
کتابی که نشانههایش قطعیت دارد و سپس از جانب حکیمی آگاه تفصیل یافته است.
ولی همین کتاب وقتی به درجهٔ الفاظ و جهان زبان انسانی فرو فرستاده میشود، پیچیدگی و ابهامهایی پیدا میکند که میتواند زمینهساز تردید، بدفهمی و سوء استفاده باشد. اینجاست که مفهوم «متشابه» بودن به قرآن راه مییابد و نه فقط بخشی از آیات آن، بلکه تمامی این کتاب با چنین تعبیری توصیف میشود:
اللَّهُ نَزَّلَ أَحْسَنَ الْحَدِيثِ كِتَابًا مُّتَشَابِهًا مَّثَانِيَ ﴿الزمر: ٢٣﴾
خدا نیکوترین سخن را بهصورت کتابی دارای ابهام و انعطاف فرو فرستاد.
با دقت به آنچه گذشت به این نتیجه میرسیم که بهجای جستجوی محکم و متشابه در بخشهایی از قرآن، باید آن را در سطوح مختلف این کتاب بجوییم و تقسیم شدنش به این دو عنوان را نه در دستهبندی آياتی خاص، بلکه در مقدار دسترسی افراد به اصل و اساس مستحکم این کتاب طبقهبندی نماییم.
زیرا «کتاب مکنون» که جایگاه اصلی قرآن و حاوی آیات «محکم» این حقیقت ماورائی است در دسترس همگان قرار ندارد و تنها پاکان به آن بار مییابند:
إِنَّهُ لَقُرْآنٌ كَرِيمٌ فِي كِتَابٍ مَّكْنُونٍ لَّا يَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ تَنزِيلٌ مِّن رَّبِّ الْعَالَمِينَ ﴿الواقعة: ۷۷ تا ۸۰﴾
بهراستی آن قطعاً قرآنی ارزشمند است در کتابی پوشیده و حفاظتشده که جز پاکان به آن دسترسی ندارند؛ فرو فرستادهای است از جانب خداوندگار جهانیان.
این همان نکتهای است که آيهٔ هفتم سورهٔ آلعمران درصدد بیانش است و با عبارت «مِنْهُ آيَاتٌ مُحْكَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتَابِ» بر یکی بودن آيات محکم با «ام الکتاب» تأکید میورزد و در ادامه، انحراف در دل را ـ که تعبیر دیگری از ناپاکی است ـ عامل فتنهجویی و برداشتهای مغایر با اساس محکم این کتاب معرفی میکند.
پس هر آیهای از قرآن اگر بدون توجه به اساس و مقاصد متعالی آن در نظر گرفته شود، «متشابه» و زمینهساز فتنه و گمراهی بیشتر است؛ اما آنان که حقطلبی و اخلاقمداری چشم و گوش دلشان را بر پشت پردهٔ هستی و حقایق «محکم» و متعالی باز کرده باشد، بدون هیچ ابهامی آن را در سینههایشان مییابند:
بَلْ هُوَ آيَاتٌ بَيِّنَاتٌ فِي صُدُورِ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ ﴿العنکبوت: ۴۹﴾
بلکه آن نشانههایی آشکار در سینههای کسانی است که به آنها دانش داده شده است.
#ترجمه_گروهی_قرآن
⭕️ @hamidhossaini
🔸بخش ۲ و پایانی
با دقت به این نکات در مییابیم «کتاب خدا» حقیقتی متعالی و معادل علم او به همهٔ جزئیات هستی است. حقیقتی که پیش از تنزل، هیچ تردید و کژتابی و ابهامی در آن راه ندارد و همان کتابی است که قرآن برای اشاره به آن از الفاظی چون «ذلک» و «تلک» که مربوط به دور است استفاده میکند:
ذَٰلِكَ الْكِتَابُ لَا رَيْبَ فِيهِ ﴿البقرة: ۲﴾
آن کتاب تردیدی در آن نیست.
کتابی که پیش از «نازل» شدن و «تفصیل» یافتن، همهٔ اجزای آن «محکم» است:
كِتَابٌ أُحْكِمَتْ آيَاتُهُ ثُمَّ فُصِّلَتْ مِن لَّدُنْ حَكِيمٍ خَبِيرٍ ﴿هود: ١﴾
کتابی که نشانههایش قطعیت دارد و سپس از جانب حکیمی آگاه تفصیل یافته است.
ولی همین کتاب وقتی به درجهٔ الفاظ و جهان زبان انسانی فرو فرستاده میشود، پیچیدگی و ابهامهایی پیدا میکند که میتواند زمینهساز تردید، بدفهمی و سوء استفاده باشد. اینجاست که مفهوم «متشابه» بودن به قرآن راه مییابد و نه فقط بخشی از آیات آن، بلکه تمامی این کتاب با چنین تعبیری توصیف میشود:
اللَّهُ نَزَّلَ أَحْسَنَ الْحَدِيثِ كِتَابًا مُّتَشَابِهًا مَّثَانِيَ ﴿الزمر: ٢٣﴾
خدا نیکوترین سخن را بهصورت کتابی دارای ابهام و انعطاف فرو فرستاد.
با دقت به آنچه گذشت به این نتیجه میرسیم که بهجای جستجوی محکم و متشابه در بخشهایی از قرآن، باید آن را در سطوح مختلف این کتاب بجوییم و تقسیم شدنش به این دو عنوان را نه در دستهبندی آياتی خاص، بلکه در مقدار دسترسی افراد به اصل و اساس مستحکم این کتاب طبقهبندی نماییم.
زیرا «کتاب مکنون» که جایگاه اصلی قرآن و حاوی آیات «محکم» این حقیقت ماورائی است در دسترس همگان قرار ندارد و تنها پاکان به آن بار مییابند:
إِنَّهُ لَقُرْآنٌ كَرِيمٌ فِي كِتَابٍ مَّكْنُونٍ لَّا يَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ تَنزِيلٌ مِّن رَّبِّ الْعَالَمِينَ ﴿الواقعة: ۷۷ تا ۸۰﴾
بهراستی آن قطعاً قرآنی ارزشمند است در کتابی پوشیده و حفاظتشده که جز پاکان به آن دسترسی ندارند؛ فرو فرستادهای است از جانب خداوندگار جهانیان.
این همان نکتهای است که آيهٔ هفتم سورهٔ آلعمران درصدد بیانش است و با عبارت «مِنْهُ آيَاتٌ مُحْكَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتَابِ» بر یکی بودن آيات محکم با «ام الکتاب» تأکید میورزد و در ادامه، انحراف در دل را ـ که تعبیر دیگری از ناپاکی است ـ عامل فتنهجویی و برداشتهای مغایر با اساس محکم این کتاب معرفی میکند.
پس هر آیهای از قرآن اگر بدون توجه به اساس و مقاصد متعالی آن در نظر گرفته شود، «متشابه» و زمینهساز فتنه و گمراهی بیشتر است؛ اما آنان که حقطلبی و اخلاقمداری چشم و گوش دلشان را بر پشت پردهٔ هستی و حقایق «محکم» و متعالی باز کرده باشد، بدون هیچ ابهامی آن را در سینههایشان مییابند:
بَلْ هُوَ آيَاتٌ بَيِّنَاتٌ فِي صُدُورِ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ ﴿العنکبوت: ۴۹﴾
بلکه آن نشانههایی آشکار در سینههای کسانی است که به آنها دانش داده شده است.
#ترجمه_گروهی_قرآن
⭕️ @hamidhossaini
💢 فقه یا دینشناسی سطحی؟ 💢
❇️ امام موسی کاظم (علیهالسلام):
🔻تَفَقَّهُوا فِي دِينِ اَللَّهِ فَإِنَّ اَلْفِقْهَ مِفْتَاحُ اَلْبَصِيرَةِ وَ تَمَامُ اَلْعِبَادَةِ وَ اَلسَّبَبُ إِلَى اَلْمَنَازِلِ اَلرَّفِيعَةِ وَ اَلرُّتَبِ اَلْجَلِيلَةِ فِي اَلدِّينِ وَ اَلدُّنْيَا وَ فَضْلُ اَلْفَقِيهِ عَلَى اَلْعَابِدِ كَفَضْلِ اَلشَّمْسِ عَلَى اَلْكَوَاكِبِ وَ مَنْ لَمْ يَتَفَقَّهْ فِي دِينِهِ لَمْ يَرْضَ اَللَّهُ لَهُ عَمَلاً.
📚 تحفالعقول، ج ۱، ص ۴۱۰.
🔺بهدنبال فهم دقیق دین خدا باشید که درک عمیق، کلید بینش و کمال عبادت و عامل رسیدن به جایگاههای بالا و رتبههای والا در دین و دنیاست. و برتری کسی که به فهم دقیق دین رسیده باشد بر دیندار عابد مانند برتری خورشید بر ستارگان است و کسی که در پی فهم عمیق دینش نباشد خدا هیچ عملی از او را نمیپسندد.
✳️ پ.ن: و جای تأسف دارد که برای کماهمیتترین و سطحیترین بخش دین نام «فقه» را انتخاب کردند و کسانی را که همّتشان گسترش بیحد این بخش و اولویت دادن آن بر ارکان مهمتر دین است «فقیه» نامیدند.
#حدیث
⭕️ @hamidhossaini
❇️ امام موسی کاظم (علیهالسلام):
🔻تَفَقَّهُوا فِي دِينِ اَللَّهِ فَإِنَّ اَلْفِقْهَ مِفْتَاحُ اَلْبَصِيرَةِ وَ تَمَامُ اَلْعِبَادَةِ وَ اَلسَّبَبُ إِلَى اَلْمَنَازِلِ اَلرَّفِيعَةِ وَ اَلرُّتَبِ اَلْجَلِيلَةِ فِي اَلدِّينِ وَ اَلدُّنْيَا وَ فَضْلُ اَلْفَقِيهِ عَلَى اَلْعَابِدِ كَفَضْلِ اَلشَّمْسِ عَلَى اَلْكَوَاكِبِ وَ مَنْ لَمْ يَتَفَقَّهْ فِي دِينِهِ لَمْ يَرْضَ اَللَّهُ لَهُ عَمَلاً.
📚 تحفالعقول، ج ۱، ص ۴۱۰.
🔺بهدنبال فهم دقیق دین خدا باشید که درک عمیق، کلید بینش و کمال عبادت و عامل رسیدن به جایگاههای بالا و رتبههای والا در دین و دنیاست. و برتری کسی که به فهم دقیق دین رسیده باشد بر دیندار عابد مانند برتری خورشید بر ستارگان است و کسی که در پی فهم عمیق دینش نباشد خدا هیچ عملی از او را نمیپسندد.
✳️ پ.ن: و جای تأسف دارد که برای کماهمیتترین و سطحیترین بخش دین نام «فقه» را انتخاب کردند و کسانی را که همّتشان گسترش بیحد این بخش و اولویت دادن آن بر ارکان مهمتر دین است «فقیه» نامیدند.
#حدیث
⭕️ @hamidhossaini
💢 ترجمهٔ پیشنهادی آیات ۱۲ تا ۱۷ سورهٔ آلعمران 💢
✳️ قُل للّذينَ كفروا سَتُغلبون وتُحشَرونَ إلى جهَنّمَ وبِئسَ المِهادُ ﴿۱۲﴾
⬅️ به کسانی که حقپوشی کردند بگو: «بهزودی شکست خواهید خورد و بهسوی دوزخ بر انگیخته و گرد آورده میشوید که بد جایگاهی است.»
🔺«غلبه» بهمعنی «برتری یافتن همراه با قدرت» و نقطهٔ مقابل آن «مغلوب شدن» است که اگرچه با «شکست خوردن» تفاوتی اندک دارد، ولی معادل نزدیکتری برای آن یافت نشد.
🔺توضیح معنای «حشر» در ترجمهٔ آیهٔ ۲۰۳ سورهٔ بقره گذشت.
🔺توضیح معنای «مهاد» در ترجمهٔ آیهٔ ۲۰۶ سورهٔ بقره گذشت.
✳️ قَد كانَ لَكُم آيَةٌ في فِئَتَينِ التَقَتا فِئَةٌ تُقاتلُ في سبيلِ اللَّهِ وأُخرى كافرةٌ يَرَونَهُم مثلَيهِم رَأيَ العَينِ واللَّهُ يُؤيِّدُ بنَصرِهِ مَن يَشاءُ إنّ في ذَلِكَ لَعِبرَةً لأُولي الأبصارِ ﴿۱۳﴾
⬅️ قطعاً در دو گروهی که با هم روبرو شدند نشانهای برای شما وجود داشت؛ گروهی در راه خدا میجنگید و گروه دیگر پوشانندهٔ حق بود و به چشم خود آنها را دو برابر خودشان میدیدند. و خدا با حمایتش از هر کس که بخواهد پشتیبانی میکند. بهراستی در آن عبرتی برای اهل بینش است.
🔺توضیح معنای «فئة» در ترجمهٔ آيهٔ ۲۴۹ سورهٔ بقره گذشت.
🔺«رأي العین» بهمعنی «دیدن با چشم» است که برای تأکید بر مشاهدهٔ دقیق و واقعی بهکار میرود و در تعابیر رایج فارسی به آن «با چشم خود دیدن» میگویند. منظور از آوردن چنین تعبیری در آیه این است که کافران در جنگ بدر واقعاً جمعیت مؤمنان را دو برابر تعداد خودشان میدیدند و اینگونه در دلهایشان ترس افکنده شد.
🔺مادهٔ «نصر» بهمعنی «یاری کردن در برابر کسی» است و با مادهٔ «عون» که «یاری کردن بدون در نظر گرفتن طرف مقابل» را بیان میکند تفاوت دارد. در فارسی برای کمک به یکی از طرفین نزاع معمولاً از تعبیر «حمایت کردن» استفاده میشود.
🔺توضیح معنای «تأیید» در ترجمهٔ آیهٔ ۸۷ سورهٔ بقره گذشت.
✳️ زُيِّنَ لِلنّاسِ حُبُّ الشَّهواتِ منَ النِّساءِ والبنِينَ والقَناطيرِ المُقَنطَرَةِ منَ الذَّهَبِ والفِضَّةِ والخَيلِ المُسَوَّمَةِ والأنعامِ والحَرثِ ذلِك مَتاعُ الحياةِ الدُّنيا وَاللَّهُ عِندَهُ حُسنُ المآبِ ﴿۱۴﴾
⬅️ علاقه به امیال نفسانی از قبیل زنان و فرزندان و ثروتهای هنگفت گرد آمده از قبیل طلا و نقره و اسبهای نشاندار و دام و محصولات کشاورزی برای مردم جذابیت داده شده است. آن بهرهٔ زندگانی دنیاست، ولی خدا نزد او بازگشت نیکوست.
🔺«شهوة» بهمعنی «تمایل شدید» است.
🔺«بنین» جمع «ابن» بهمعنی «فرزند و هر چه از دیگری متولد شود» است که وقتی در برابر «بنت» بهکار نرفته باشد، هم دختر و هم پسر را در بر میگیرد.
🔺«قناطیر» جمع «قنطار» بهمعنی «دارایی فراوان» است و «مقنطرة» اسم مفعول آن و بهمعنی «دارایی فراوان گرد آمده» است که در تعابیر رایج به آن «ثروتهای هنگفت گرد آمده» گفته میشود.
🔺«خیل» در اصل بهمعنی «حالت آمادگی و تبختر» است و چون «اسب» حیوانی است که حالت خودنمایی دارد، این واژه برایش بهکار میرود.
🔺«انعام» جمع «نَعَم» بهمعنی «چارپایانی که از گوشت و شیر و محصولات آنها استفاده میشود» است که به آن «دام» میگویند.
🔺توضیح معنای «حرث» و تفاوت آن با دیدگاه مشهور در ترجمهٔ آیهٔ ۲۲۳ سورهٔ بقره گذشت.
✳️ قُل أؤُنَبّئُكُم بخَيرٍ مِن ذَلِكُم لِلَّذِينَ اتَّقَوا عِندَ رَبِّهِم جَنَّاتٌ تَجرِي مِن تَحتِهَا الْأَنهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا وَأَزوَاجٌ مُطَهّرَةٌ ورِضوَانٌ مِنَ اللّهِ وَاللّهُ بَصيرٌ بالعِبادِ ﴿۱۵﴾
⬅️ بگو: «آیا بهتر از آن را به شما خبر دهم؟ کسانی که پروا داشته باشند، نزد خداوندگارشان باغهایی خواهند داشت که از زیرشان جویها روان است در حالی که در آنها جاودانه خواهند بود و همسرانی پاکیزه و خشنودی فراوانی از جانب خدا خواهند داشت و خدا به بندگان بیناست.»
🔺مصدر بر وزن فعلان بر فراوانی دلالت دارد و لذا «رضوان» از مادهٔ «رضي» بیانگر «خشنودی فراوان و توافق شدید» است.
✳️ الّذينَ يَقولونَ رَبّنَا إِنّنَا آمنّا فاغفِر لنا ذُنوبنا وقِنا عَذابَ النّارِ ﴿۱۶﴾
⬅️ آنان که میگویند: «ای خداوندگار ما، بهراستی ما ایمان آوردیم؛ پس گناهانمان را بیامرز و ما را از عذاب آتش حفظ فرما.»
🔺«ق» فعل امر از مادهٔ «وقي» بهمعنی «حفظ و مراقبت کردن» است.
✳️ الصّابِرينَ والصّادِقِينَ والْقانِتِينَ وَالمُنفِقينَ والمُستَغفِرِينَ بِالْأَسْحَارِ ﴿۱۷﴾
⬅️ همان شکیبایان و راستگویان و سربهفرمانان و انفاقکنندگان و آمرزشطلبان در سحرگاهان.
🔺توضیح معنای «قانتین» در ترجمهٔ آیهٔ ۲۳۸ سورهٔ بقره گذشت.
🔸این ترجمه با نقد و نظر شما اصلاح و ویرایش خواهد شد.
#ترجمه_گروهی_قرآن
⭕️ @hamidhossaini
✳️ قُل للّذينَ كفروا سَتُغلبون وتُحشَرونَ إلى جهَنّمَ وبِئسَ المِهادُ ﴿۱۲﴾
⬅️ به کسانی که حقپوشی کردند بگو: «بهزودی شکست خواهید خورد و بهسوی دوزخ بر انگیخته و گرد آورده میشوید که بد جایگاهی است.»
🔺«غلبه» بهمعنی «برتری یافتن همراه با قدرت» و نقطهٔ مقابل آن «مغلوب شدن» است که اگرچه با «شکست خوردن» تفاوتی اندک دارد، ولی معادل نزدیکتری برای آن یافت نشد.
🔺توضیح معنای «حشر» در ترجمهٔ آیهٔ ۲۰۳ سورهٔ بقره گذشت.
🔺توضیح معنای «مهاد» در ترجمهٔ آیهٔ ۲۰۶ سورهٔ بقره گذشت.
✳️ قَد كانَ لَكُم آيَةٌ في فِئَتَينِ التَقَتا فِئَةٌ تُقاتلُ في سبيلِ اللَّهِ وأُخرى كافرةٌ يَرَونَهُم مثلَيهِم رَأيَ العَينِ واللَّهُ يُؤيِّدُ بنَصرِهِ مَن يَشاءُ إنّ في ذَلِكَ لَعِبرَةً لأُولي الأبصارِ ﴿۱۳﴾
⬅️ قطعاً در دو گروهی که با هم روبرو شدند نشانهای برای شما وجود داشت؛ گروهی در راه خدا میجنگید و گروه دیگر پوشانندهٔ حق بود و به چشم خود آنها را دو برابر خودشان میدیدند. و خدا با حمایتش از هر کس که بخواهد پشتیبانی میکند. بهراستی در آن عبرتی برای اهل بینش است.
🔺توضیح معنای «فئة» در ترجمهٔ آيهٔ ۲۴۹ سورهٔ بقره گذشت.
🔺«رأي العین» بهمعنی «دیدن با چشم» است که برای تأکید بر مشاهدهٔ دقیق و واقعی بهکار میرود و در تعابیر رایج فارسی به آن «با چشم خود دیدن» میگویند. منظور از آوردن چنین تعبیری در آیه این است که کافران در جنگ بدر واقعاً جمعیت مؤمنان را دو برابر تعداد خودشان میدیدند و اینگونه در دلهایشان ترس افکنده شد.
🔺مادهٔ «نصر» بهمعنی «یاری کردن در برابر کسی» است و با مادهٔ «عون» که «یاری کردن بدون در نظر گرفتن طرف مقابل» را بیان میکند تفاوت دارد. در فارسی برای کمک به یکی از طرفین نزاع معمولاً از تعبیر «حمایت کردن» استفاده میشود.
🔺توضیح معنای «تأیید» در ترجمهٔ آیهٔ ۸۷ سورهٔ بقره گذشت.
✳️ زُيِّنَ لِلنّاسِ حُبُّ الشَّهواتِ منَ النِّساءِ والبنِينَ والقَناطيرِ المُقَنطَرَةِ منَ الذَّهَبِ والفِضَّةِ والخَيلِ المُسَوَّمَةِ والأنعامِ والحَرثِ ذلِك مَتاعُ الحياةِ الدُّنيا وَاللَّهُ عِندَهُ حُسنُ المآبِ ﴿۱۴﴾
⬅️ علاقه به امیال نفسانی از قبیل زنان و فرزندان و ثروتهای هنگفت گرد آمده از قبیل طلا و نقره و اسبهای نشاندار و دام و محصولات کشاورزی برای مردم جذابیت داده شده است. آن بهرهٔ زندگانی دنیاست، ولی خدا نزد او بازگشت نیکوست.
🔺«شهوة» بهمعنی «تمایل شدید» است.
🔺«بنین» جمع «ابن» بهمعنی «فرزند و هر چه از دیگری متولد شود» است که وقتی در برابر «بنت» بهکار نرفته باشد، هم دختر و هم پسر را در بر میگیرد.
🔺«قناطیر» جمع «قنطار» بهمعنی «دارایی فراوان» است و «مقنطرة» اسم مفعول آن و بهمعنی «دارایی فراوان گرد آمده» است که در تعابیر رایج به آن «ثروتهای هنگفت گرد آمده» گفته میشود.
🔺«خیل» در اصل بهمعنی «حالت آمادگی و تبختر» است و چون «اسب» حیوانی است که حالت خودنمایی دارد، این واژه برایش بهکار میرود.
🔺«انعام» جمع «نَعَم» بهمعنی «چارپایانی که از گوشت و شیر و محصولات آنها استفاده میشود» است که به آن «دام» میگویند.
🔺توضیح معنای «حرث» و تفاوت آن با دیدگاه مشهور در ترجمهٔ آیهٔ ۲۲۳ سورهٔ بقره گذشت.
✳️ قُل أؤُنَبّئُكُم بخَيرٍ مِن ذَلِكُم لِلَّذِينَ اتَّقَوا عِندَ رَبِّهِم جَنَّاتٌ تَجرِي مِن تَحتِهَا الْأَنهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا وَأَزوَاجٌ مُطَهّرَةٌ ورِضوَانٌ مِنَ اللّهِ وَاللّهُ بَصيرٌ بالعِبادِ ﴿۱۵﴾
⬅️ بگو: «آیا بهتر از آن را به شما خبر دهم؟ کسانی که پروا داشته باشند، نزد خداوندگارشان باغهایی خواهند داشت که از زیرشان جویها روان است در حالی که در آنها جاودانه خواهند بود و همسرانی پاکیزه و خشنودی فراوانی از جانب خدا خواهند داشت و خدا به بندگان بیناست.»
🔺مصدر بر وزن فعلان بر فراوانی دلالت دارد و لذا «رضوان» از مادهٔ «رضي» بیانگر «خشنودی فراوان و توافق شدید» است.
✳️ الّذينَ يَقولونَ رَبّنَا إِنّنَا آمنّا فاغفِر لنا ذُنوبنا وقِنا عَذابَ النّارِ ﴿۱۶﴾
⬅️ آنان که میگویند: «ای خداوندگار ما، بهراستی ما ایمان آوردیم؛ پس گناهانمان را بیامرز و ما را از عذاب آتش حفظ فرما.»
🔺«ق» فعل امر از مادهٔ «وقي» بهمعنی «حفظ و مراقبت کردن» است.
✳️ الصّابِرينَ والصّادِقِينَ والْقانِتِينَ وَالمُنفِقينَ والمُستَغفِرِينَ بِالْأَسْحَارِ ﴿۱۷﴾
⬅️ همان شکیبایان و راستگویان و سربهفرمانان و انفاقکنندگان و آمرزشطلبان در سحرگاهان.
🔺توضیح معنای «قانتین» در ترجمهٔ آیهٔ ۲۳۸ سورهٔ بقره گذشت.
🔸این ترجمه با نقد و نظر شما اصلاح و ویرایش خواهد شد.
#ترجمه_گروهی_قرآن
⭕️ @hamidhossaini
Telegram
کلام | سید حمید حسینی
💢 ترجمهٔ پیشنهادی آیات ۲۰۳ تا ۲۰۹ سورهٔ بقره 💢
✳️ واذْكُرُوا اللَّهَ فِي أَيَّامٍ مَعْدُودَاتٍ فَمَنْ تَعَجَّلَ فِي يَوْمَيْنِ فَلَا إِثْمَ عَلَيْهِ وَمَنْ تَأَخَّرَ فَلَا إِثْمَ عَلَيْهِ لِمَنِ اتَّقَى وَاتَّقُوا اللَّهَ وَاعْلَمُوا أَنَّكُمْ إِلَيْهِ تُحْشَرُونَ…
✳️ واذْكُرُوا اللَّهَ فِي أَيَّامٍ مَعْدُودَاتٍ فَمَنْ تَعَجَّلَ فِي يَوْمَيْنِ فَلَا إِثْمَ عَلَيْهِ وَمَنْ تَأَخَّرَ فَلَا إِثْمَ عَلَيْهِ لِمَنِ اتَّقَى وَاتَّقُوا اللَّهَ وَاعْلَمُوا أَنَّكُمْ إِلَيْهِ تُحْشَرُونَ…
Forwarded from کلام | سید حمید حسینی
💢 كتَبَ اللَّـهُ لَأَغْلِبَنَّ أَنَا وَرُسُلِي 💢
❇️ جناب پناهیان که مدتهاست ترویج قرائتی اقتدارگرا و سیاسی از اسلام را محور فعالیتهای تبلیغی خود قرار داده، این بار پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) را در رسیدن به اهداف سیاسی خود ناموفق و مشکل اعراب جاهلی را نه در توحید و معنویت، بلکه در رشد سیاسی اعلام کرده است.
🔻وی سه سال پیش نیز با صراحتی عجیب اعلام کرده بود هدف بعثت پیامبر، سیاست است و نه اخلاق! همان زمان در یادداشتی کوتاه با عنوان «سیاستزدگی تا کجا؟» ضمن نقد این رویکرد نوشتم:
🔸«در اینکه سیاستورزی عادلانه و مبارزه با زورگویان در برنامهٔ انبیای الهی قرار داشته تردیدی نیست، ولی برجسته کردن موضوعی که خودش مقدمهای برای زندگی اخلاقیتر جامعه بوده و انکار آن همه آیات و روایاتی که تزکیهٔ اخلاقی را هدف اصلی پیامبران و اخلاق را زیربنای دین معرفی میکند، چه مبنایی جز سیاستزدگی و چه نتیجهای جز دورتر شدن جامعه از دین و اخلاق خواهد داشت؟»
🔸اکنون نیز ضمن یادآوری آیهٔ ۲۱ سورهٔ مجادله که از موفقیت و پیروزی همهٔ انبیای الهی در انجام مأموریت و رسیدن آنها به اهدافشان سخن میگوید، باید بار دیگر این پرسش را مطرح کرد که آیا اهمیت قدرت سیاسی تا جایی است که بهخاطر آن حاضریم برترین پیامبر خدا را فردی شکستخورده و ناکام معرفی کنیم؟!
🔸آری اگر هدف انبیا را در حد نزاعها و بازیهایی سیاسی و جناحی که به اسم دین انجام میگیرد پایین آوریم، ناچاریم آنها را در موفقیتهایی که برای خود توهم میکنیم ناتوان بدانیم؛ ولی اگر به دهها آیه از قرآن توجه کنیم که با بیارزش شمردن دینی که در سایهٔ قدرت و زور گسترش یابد، وظیفهٔ پیامبران را ابلاغ حقیقت و فراهم ساختن فرصت انتخاب آزادانهٔ ارزشهای اخلاقی برمیشمارد، اذعان خواهیم کرد که فرستادگان خدا مأموریت خود را به بهترین شکل به انجام رساندهاند.
🔺اگرچه رسول خدا برای دفاع از مظلومان و مقابله با بیاخلاقی ستمگران، شمشیر و قدرت سیاسی را نیز بهکار گرفته است، ولی آنچه به او قدرتی اعجازآمیز داد تا جامعهای غرق در فساد و جنگ و تعصب را به کانون شکلگیری تمدنی بزرگ تبدیل کند، مهربانی، گذشت و صلحطلبی او بود و نه اقتدارگرایی و سیاستش.
✅ تحلیل دقیق انحراف بزرگی که پس از ارتحال آن حضرت رخ داد نیز نشان میدهد آنچه بیش از هر عاملی به بازگشت جاهلیت دامن زد و فجایعی چون شهادت و اسارت خاندان ایشان را به بار آورد، بهانههایی چون تأکید بر جنبههای اجتماعی اسلام و فدا کردن ارزشهای اخلاقی به پای اقتدار و حفظ نظام سیاسی بود.
#اخلاق_دین
⭕️ @hamidhossaini
❇️ جناب پناهیان که مدتهاست ترویج قرائتی اقتدارگرا و سیاسی از اسلام را محور فعالیتهای تبلیغی خود قرار داده، این بار پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) را در رسیدن به اهداف سیاسی خود ناموفق و مشکل اعراب جاهلی را نه در توحید و معنویت، بلکه در رشد سیاسی اعلام کرده است.
🔻وی سه سال پیش نیز با صراحتی عجیب اعلام کرده بود هدف بعثت پیامبر، سیاست است و نه اخلاق! همان زمان در یادداشتی کوتاه با عنوان «سیاستزدگی تا کجا؟» ضمن نقد این رویکرد نوشتم:
🔸«در اینکه سیاستورزی عادلانه و مبارزه با زورگویان در برنامهٔ انبیای الهی قرار داشته تردیدی نیست، ولی برجسته کردن موضوعی که خودش مقدمهای برای زندگی اخلاقیتر جامعه بوده و انکار آن همه آیات و روایاتی که تزکیهٔ اخلاقی را هدف اصلی پیامبران و اخلاق را زیربنای دین معرفی میکند، چه مبنایی جز سیاستزدگی و چه نتیجهای جز دورتر شدن جامعه از دین و اخلاق خواهد داشت؟»
🔸اکنون نیز ضمن یادآوری آیهٔ ۲۱ سورهٔ مجادله که از موفقیت و پیروزی همهٔ انبیای الهی در انجام مأموریت و رسیدن آنها به اهدافشان سخن میگوید، باید بار دیگر این پرسش را مطرح کرد که آیا اهمیت قدرت سیاسی تا جایی است که بهخاطر آن حاضریم برترین پیامبر خدا را فردی شکستخورده و ناکام معرفی کنیم؟!
🔸آری اگر هدف انبیا را در حد نزاعها و بازیهایی سیاسی و جناحی که به اسم دین انجام میگیرد پایین آوریم، ناچاریم آنها را در موفقیتهایی که برای خود توهم میکنیم ناتوان بدانیم؛ ولی اگر به دهها آیه از قرآن توجه کنیم که با بیارزش شمردن دینی که در سایهٔ قدرت و زور گسترش یابد، وظیفهٔ پیامبران را ابلاغ حقیقت و فراهم ساختن فرصت انتخاب آزادانهٔ ارزشهای اخلاقی برمیشمارد، اذعان خواهیم کرد که فرستادگان خدا مأموریت خود را به بهترین شکل به انجام رساندهاند.
🔺اگرچه رسول خدا برای دفاع از مظلومان و مقابله با بیاخلاقی ستمگران، شمشیر و قدرت سیاسی را نیز بهکار گرفته است، ولی آنچه به او قدرتی اعجازآمیز داد تا جامعهای غرق در فساد و جنگ و تعصب را به کانون شکلگیری تمدنی بزرگ تبدیل کند، مهربانی، گذشت و صلحطلبی او بود و نه اقتدارگرایی و سیاستش.
✅ تحلیل دقیق انحراف بزرگی که پس از ارتحال آن حضرت رخ داد نیز نشان میدهد آنچه بیش از هر عاملی به بازگشت جاهلیت دامن زد و فجایعی چون شهادت و اسارت خاندان ایشان را به بار آورد، بهانههایی چون تأکید بر جنبههای اجتماعی اسلام و فدا کردن ارزشهای اخلاقی به پای اقتدار و حفظ نظام سیاسی بود.
#اخلاق_دین
⭕️ @hamidhossaini
Telegram
کلام | سید حمید حسینی
💢 سیاستزدگی تا کجا؟ 💢
✳️ امروز در شبکههای اجتماعی از قول یکی از روحانیان و خطبای مشهور نقل کرده بودند هدف بعثت پیامبر، سیاست است و نه اخلاق! ابتدا باور نکردم و با خود گفتم کسی که اندکی با معارف اسلامی آشنا باشد چنین سخنی نمیگوید؛ اما وقتی دیدم این مطلب…
✳️ امروز در شبکههای اجتماعی از قول یکی از روحانیان و خطبای مشهور نقل کرده بودند هدف بعثت پیامبر، سیاست است و نه اخلاق! ابتدا باور نکردم و با خود گفتم کسی که اندکی با معارف اسلامی آشنا باشد چنین سخنی نمیگوید؛ اما وقتی دیدم این مطلب…
⬆️ یادداشت فوق که مربوط به دو سال پیش است با توجه به تناسب با موضوع مبعث بازنشر شد.
⭕️ @hamidhossaini
⭕️ @hamidhossaini