Forwarded from روزنامه همدلی
📌غربت آرامستان «ظهیرالدوله» و انتظار از مسئولان
🖊سیف الرضا شهابی (نویسنده)
#صفحه_آخر
در شمال شهر تهران و در تجریش و در یکی از خیابانهای فرعی از خیابان دربند در گوشهای که چندان هم چشم افزا نیست آرامستان متروکهای وجود دارد به نام آرامستان «ظهیرالدوله» و در این آرامستان تعدادی از افراد و اشخاص و مشاهیر عرصه فرهنگ و ادب فارسی و هنرمندان و اهالی موسیقی و ورزشکاران و اعضای انجمن اخوت که ظهیرالدوله این انجمن را تأسیس کرده بود و برخی از مقامات ارتشی و سیاسی قبل انقلاب در میان خروارها خاک آرمیدهاند. میرزاعلی خان دولو قاجار معروف به «ظهیرالدوله» در ۱۶ سالگی داماد دختری ناصرالدینشاه قاجار شد و بعد از فوت پدرش که وزیر دربار ناصرالدینشاه بود وزیر تشریفات و جایگزین پدر شد. بعد از دیدار یا «صفی علیشاه» در جمع فقرای صفی علیشاهی قرار گرفت و انجمن اخوت را با ۱۱۰ عضو راه انداخت و در اطراف این باغ خانقاه فقرای صفی علیشاهی را بنا کرد و بعد از فوتش در این مکان که از قبل گورستانی غیر محصور برای دفن اهالی محل بود به خاک سپرده شد و از آن زمان بنا بر تبعیت از او، اعضای انجمن اخوت در این باغ دفن شدند و آن را محصور کردند و به قبرستان ظهیرالدوله شهرت یافت. ظهیرالدوله اهل موسیقی و ارکستر ملی را پایهگذاری کرده بود و بهاتفاق پدر ابوالحسن صبا و پدر رهی معیری کنسرت موسیقی اجرا میکرد و بسیاری از اهالی هنر و موسیقی بنا بر وصیت خودشان یا بنا بر موافقت خانوادههایشان در این مکان به خاک رفتند و از سال ۱۳۰۳ که ظهیرالدوله دفن شد تا سال ۱۳۵۹ که آخرین فرد در این قبرستان دفن شد محل خاکسپاری بسیاری از افراد شد و به یکی از نقاط موردتوجه برای فقرای خانقاه و اصحاب فرهنگ و هنر و موسیقی و ورزشی تبدیل شد و در سال ۱۳۷۸ در آثار ملی به ثبت رسید. میتوان ادعا کرد با کلیسای «پانتوان» در پاریس محل دفن مشاهیری نظیر: ویکتور هوگو، ولتر، ماری کوری، امیل زولا، ژان ژاک روسو و...قابلمقایسه است. آخرین فرد از اعضای ۱۱۰ نفره انجمن اخوت در سال ۱۳۶۶ شمسی فوت کرد و همسر و فرزندش اختیار این مکان ارزشمند را در اختیار خود گرفتند و مثل ملک شخصی آن را از دسترس عموم مردم به دور نگه میدارند و اجازه بازدید نمیدهند یا اعلام میکنند بازدیدکنندگان یک روز در هفته و آنهم روز پنجشنبه و بهطور تفکیک جنسیتی میتوانند بازدید کنند؟! و این را هم به بهانه کرونا با مشکل روبهرو کردند. انتظار عمومی از شهرداری و شورای شهر تهران و وزارت گردشگری این است که قبرستان ظهیرالدوله را از غربت و ملک شخصی خارج کنند و بهعنوان یکی از مراکز گردشگری و توریستی ایران و تهران در معرض بازدید همگان قرار دهند. تعدادی از شخصیتهایی که آرامستان ظهیرالدوله آرمیدهاند: علیخان دولو قاجار ملقب به ظهیرالدوله (داماد ناصرالدینشاه) ملکالشعرای بهار، ایرج میرزا، درویش خان (استاد تار و اولین ایرانی که بر اثر تصادف اتومبیل فوت کرد)، فروغ فرخزاد (شاعر)، قمرالملوک وزیری، ابوالحسن صبا (استاد موسیقی)، دکتر محمدحسین لقمان ملقب لقمان الدوله (از پزشکان تهران قدیم)، رهی معیری، مهندس جهانبخت توفیق (قهرمان کشتی)، سید حسن تقی زاده (از مشروطه خواهان و رئیس مجلس سنا)، روحالله خالقی (خالق آهنگ ای ایران ای مرز پر گهر)، داریوش رفیعی، حسین یاحقی، مرتضی محجوبی (استاد پیانو)، رشید یاسمی، رضا محجوبی، حسن صبا و صدها شخصیت دیگر.
🆔 @Hamdelidaily👈عضویت
🖊سیف الرضا شهابی (نویسنده)
#صفحه_آخر
در شمال شهر تهران و در تجریش و در یکی از خیابانهای فرعی از خیابان دربند در گوشهای که چندان هم چشم افزا نیست آرامستان متروکهای وجود دارد به نام آرامستان «ظهیرالدوله» و در این آرامستان تعدادی از افراد و اشخاص و مشاهیر عرصه فرهنگ و ادب فارسی و هنرمندان و اهالی موسیقی و ورزشکاران و اعضای انجمن اخوت که ظهیرالدوله این انجمن را تأسیس کرده بود و برخی از مقامات ارتشی و سیاسی قبل انقلاب در میان خروارها خاک آرمیدهاند. میرزاعلی خان دولو قاجار معروف به «ظهیرالدوله» در ۱۶ سالگی داماد دختری ناصرالدینشاه قاجار شد و بعد از فوت پدرش که وزیر دربار ناصرالدینشاه بود وزیر تشریفات و جایگزین پدر شد. بعد از دیدار یا «صفی علیشاه» در جمع فقرای صفی علیشاهی قرار گرفت و انجمن اخوت را با ۱۱۰ عضو راه انداخت و در اطراف این باغ خانقاه فقرای صفی علیشاهی را بنا کرد و بعد از فوتش در این مکان که از قبل گورستانی غیر محصور برای دفن اهالی محل بود به خاک سپرده شد و از آن زمان بنا بر تبعیت از او، اعضای انجمن اخوت در این باغ دفن شدند و آن را محصور کردند و به قبرستان ظهیرالدوله شهرت یافت. ظهیرالدوله اهل موسیقی و ارکستر ملی را پایهگذاری کرده بود و بهاتفاق پدر ابوالحسن صبا و پدر رهی معیری کنسرت موسیقی اجرا میکرد و بسیاری از اهالی هنر و موسیقی بنا بر وصیت خودشان یا بنا بر موافقت خانوادههایشان در این مکان به خاک رفتند و از سال ۱۳۰۳ که ظهیرالدوله دفن شد تا سال ۱۳۵۹ که آخرین فرد در این قبرستان دفن شد محل خاکسپاری بسیاری از افراد شد و به یکی از نقاط موردتوجه برای فقرای خانقاه و اصحاب فرهنگ و هنر و موسیقی و ورزشی تبدیل شد و در سال ۱۳۷۸ در آثار ملی به ثبت رسید. میتوان ادعا کرد با کلیسای «پانتوان» در پاریس محل دفن مشاهیری نظیر: ویکتور هوگو، ولتر، ماری کوری، امیل زولا، ژان ژاک روسو و...قابلمقایسه است. آخرین فرد از اعضای ۱۱۰ نفره انجمن اخوت در سال ۱۳۶۶ شمسی فوت کرد و همسر و فرزندش اختیار این مکان ارزشمند را در اختیار خود گرفتند و مثل ملک شخصی آن را از دسترس عموم مردم به دور نگه میدارند و اجازه بازدید نمیدهند یا اعلام میکنند بازدیدکنندگان یک روز در هفته و آنهم روز پنجشنبه و بهطور تفکیک جنسیتی میتوانند بازدید کنند؟! و این را هم به بهانه کرونا با مشکل روبهرو کردند. انتظار عمومی از شهرداری و شورای شهر تهران و وزارت گردشگری این است که قبرستان ظهیرالدوله را از غربت و ملک شخصی خارج کنند و بهعنوان یکی از مراکز گردشگری و توریستی ایران و تهران در معرض بازدید همگان قرار دهند. تعدادی از شخصیتهایی که آرامستان ظهیرالدوله آرمیدهاند: علیخان دولو قاجار ملقب به ظهیرالدوله (داماد ناصرالدینشاه) ملکالشعرای بهار، ایرج میرزا، درویش خان (استاد تار و اولین ایرانی که بر اثر تصادف اتومبیل فوت کرد)، فروغ فرخزاد (شاعر)، قمرالملوک وزیری، ابوالحسن صبا (استاد موسیقی)، دکتر محمدحسین لقمان ملقب لقمان الدوله (از پزشکان تهران قدیم)، رهی معیری، مهندس جهانبخت توفیق (قهرمان کشتی)، سید حسن تقی زاده (از مشروطه خواهان و رئیس مجلس سنا)، روحالله خالقی (خالق آهنگ ای ایران ای مرز پر گهر)، داریوش رفیعی، حسین یاحقی، مرتضی محجوبی (استاد پیانو)، رشید یاسمی، رضا محجوبی، حسن صبا و صدها شخصیت دیگر.
🆔 @Hamdelidaily👈عضویت
Forwarded from سهند ایرانمهر
✔️سنت کانادایی و کپی بدون ذکر منبع از رقصوطنی!
✍️سهند ایرانمهر
🔸طبق سنت سیاسی در پارلمان کانادا، نخستوزیر( ترودو) و رهبر اپوزیسیون، سعی میکنند(ارین اوتول) رییس مجلس عوام( آنتونی روتا) را در حالیکه وی وانمود میکند تمایلی به اجلال نزول بر صندلی ریاست ندارد بر کرسی بنشانند.
🔸به لحاظ تبارشناسی فکر میکنم این رسم، نوعی کپی بدون ذکر منبع از مراسم عروسی در ایران قبل از دهه هفتاد است که هنوز نیز در برخی مناطق رایج است. در این سنت و به گاه رقص، یک نفر هماهنگ کننده وسط حلقه تماشاگران بسان عقاب تماشاچیان را رصد میکرد و با در نظر گرفتن معیارهایی چون حالت آیرودینامیک ماتحت، ارتجاعی بودن کمکفنر کمر و ترجیحا داشتن سبیل مدل ۷:۲۵ رایج آن زمان به اضافه شلوار خمرهای که جذابیت رقاص را به اعلا درجه برای نسوان بامنشین برساند، یکی را خفت میکرد. شکار نیز بمحض اطلاع از قصد شوم وی، همچون گرازِ در معرضِ خطر صید شیر، بنای تقلا و اعراض میگذاشت اما نمیگریخت!
🔸اطرافیان فردِ نشان شده نیز هرکدام بخشی از اندام مشارالیه از گردن و دست و پا و شرمگاه را گرفته کشانکشان به قتلگاه میکشاندند. قربانی اما تا لحظه آخر برای نرقصیدن تلاش میکرد و به قول ایرجمیرزا خطاب به خلایق با زبان بدن میسرود:
من از زنهای تهرانی نباشم
از آنهایی که میدانی نباشم!
لیکن در لحظات آخر، نمیدانم هماهنگکننده دست به تنظیمات قربانی میزد یا خود وی دچار شک فلسفی در مقاومت میشد که ناگهان آتش، گلستان میشد و به سبب احساس تکلیف مفرط، لرزشی خفیف از کمر وی به حالت متاستاز به اقصی نقاط وی از اسافل تا اعالی تسری مییافت و طبق روش رقص آن زمان، دستِ رقاص به شکل بال زدن پروانه، پرواز خود را از تهیگاه و گاه عورت به سمت آسمانها آغاز میکرد.
🔸مابقیِ زمان هم صرف تقلای هماهنگ کننده و تماشاگران برای بیرون آوردن همان رقاصی میشد که در آغاز آنگونه جفتکِ اِعراض میپراند. این شیوه البته دیری است از سوی سیاسیون تقلید میشد فلذا عمده آنان پیش از قبول مسئولیت از جیفه سیاست سخنها میگویند و برای عدم قبول مسئولیت تقلاها از خود نشان میدهند تا اینکه لنگوپاچهشان توسط همپالکیهایشان به سمت گود سیاست کشانیده میشود از اینجا به بعد است که مشارالیه احساس تکلیف کرده است و کسی را یارای بیرون کشیدن سیاستپیشه از میدان سیاست وقدرت نیست، حالا در نسخه کانادایی در حد نمایش سمبلیک و قدرت مشروط و در نسخه خاورمیانهایش همچنان همان استمرارِ جنباندن پسین و پروانه هوا کردن و بیرون نیامدن!
#طنز
@sahandiranmehr
✍️سهند ایرانمهر
🔸طبق سنت سیاسی در پارلمان کانادا، نخستوزیر( ترودو) و رهبر اپوزیسیون، سعی میکنند(ارین اوتول) رییس مجلس عوام( آنتونی روتا) را در حالیکه وی وانمود میکند تمایلی به اجلال نزول بر صندلی ریاست ندارد بر کرسی بنشانند.
🔸به لحاظ تبارشناسی فکر میکنم این رسم، نوعی کپی بدون ذکر منبع از مراسم عروسی در ایران قبل از دهه هفتاد است که هنوز نیز در برخی مناطق رایج است. در این سنت و به گاه رقص، یک نفر هماهنگ کننده وسط حلقه تماشاگران بسان عقاب تماشاچیان را رصد میکرد و با در نظر گرفتن معیارهایی چون حالت آیرودینامیک ماتحت، ارتجاعی بودن کمکفنر کمر و ترجیحا داشتن سبیل مدل ۷:۲۵ رایج آن زمان به اضافه شلوار خمرهای که جذابیت رقاص را به اعلا درجه برای نسوان بامنشین برساند، یکی را خفت میکرد. شکار نیز بمحض اطلاع از قصد شوم وی، همچون گرازِ در معرضِ خطر صید شیر، بنای تقلا و اعراض میگذاشت اما نمیگریخت!
🔸اطرافیان فردِ نشان شده نیز هرکدام بخشی از اندام مشارالیه از گردن و دست و پا و شرمگاه را گرفته کشانکشان به قتلگاه میکشاندند. قربانی اما تا لحظه آخر برای نرقصیدن تلاش میکرد و به قول ایرجمیرزا خطاب به خلایق با زبان بدن میسرود:
من از زنهای تهرانی نباشم
از آنهایی که میدانی نباشم!
لیکن در لحظات آخر، نمیدانم هماهنگکننده دست به تنظیمات قربانی میزد یا خود وی دچار شک فلسفی در مقاومت میشد که ناگهان آتش، گلستان میشد و به سبب احساس تکلیف مفرط، لرزشی خفیف از کمر وی به حالت متاستاز به اقصی نقاط وی از اسافل تا اعالی تسری مییافت و طبق روش رقص آن زمان، دستِ رقاص به شکل بال زدن پروانه، پرواز خود را از تهیگاه و گاه عورت به سمت آسمانها آغاز میکرد.
🔸مابقیِ زمان هم صرف تقلای هماهنگ کننده و تماشاگران برای بیرون آوردن همان رقاصی میشد که در آغاز آنگونه جفتکِ اِعراض میپراند. این شیوه البته دیری است از سوی سیاسیون تقلید میشد فلذا عمده آنان پیش از قبول مسئولیت از جیفه سیاست سخنها میگویند و برای عدم قبول مسئولیت تقلاها از خود نشان میدهند تا اینکه لنگوپاچهشان توسط همپالکیهایشان به سمت گود سیاست کشانیده میشود از اینجا به بعد است که مشارالیه احساس تکلیف کرده است و کسی را یارای بیرون کشیدن سیاستپیشه از میدان سیاست وقدرت نیست، حالا در نسخه کانادایی در حد نمایش سمبلیک و قدرت مشروط و در نسخه خاورمیانهایش همچنان همان استمرارِ جنباندن پسین و پروانه هوا کردن و بیرون نیامدن!
#طنز
@sahandiranmehr
Telegram
attach 📎
Forwarded from عکس نگار
☘ ☘ برگی از تقویم تاریخ ☘ ☘
۲ آذر زادروز علی شریعتی
( زاده ۲ آذر ۱۳۱۲ سبزوار – درگذشته ۲۹ خرداد ۱۳۵۶ انگلیس ) نویسنده، جامعهشناس و پژوهشگر دینی
على شریعتی، فرزند محمدتقی شریعتی مزینانی استاد دانشگاه مشهد بود.
وی پس از گذراندن دوران کودکی وارد دبستان و پس از شش سال وارد دانشسرای مقدماتی در مشهد شد. او که علاوه بر خواندن دروس دانشسرا از کلاسهای پدرش نیز بهره میگرفت، پس از پایان تحصیلات دانشسرا، به آموزگاری پرداخت.
شریعتی در سال ۱۳۳۴ بهدانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه مشهد وارد شد و رشته ادبیات فارسی را برگزید و در همین سال با یکی از همکلاسان خود بنام پوران شریعترضوی ازدواج کرد.
او در سال ۱۳۳۷ پس از دریافت لیسانس در رشته ادبیات فارسی بهعلت شاگرد اول شدنش برای ادامه تحصیل بهفرانسه فرستاده شد و در آنجا بهتحصیل علومی چون جامعه شناسی، مبانی علم تاریخ و تاریخ و فرهنگ اسلامی پرداخت و با استادان بزرگی چون ماسینیون، گورویچ و سارتر و... آشنا شد و از آنان بهرههای بسیار برد.
دوران تحصیل شریعتی همزمان با جریان نهضت ملی ایران بهرهبری مصدق بود که او نیز با قلم و بیان خود و نوشتههای محکم و مستدل از این حرکت دفاع میکرد. وی پس از سالها تحصیل با مدرک دکترا در رشتههای جامعهشناسی و تاریخ ادیان به ایران بازگشت اما بهزندان فرستاده شد و بعد از چند ماه آزاد و بهخراسان رفت.
در سال ۱۳۴۴ اداره فرهنگ مشهد او را بهعنوان دبیر انشاء استخدام کرد و چندی بعد در دبیرستان بهتدریس پرداخت و سپس بهعنوان استادیار تاریخ وارد دانشگاه مشهد شد.
وی در سال ۱۳۴۸ بهحسینیه ارشاد دعوت شد و مسئولیت امور فرهنگی حسینیه را پذیرفت و بهتدریس جامعه شناسی مذهبی، تاریخ شیعه و معارف اسلامی پرداخت.
در سال۱۳۵۲ حسینیه ارشاد تعطیل و او روانه زندان شد.
در آن زمان پدرش تحت فشار قرارگرفت تا پسرش را محکوم کند، اما او سر باز میزد و دکتر شریعتی خود را در اختیار آنها گذاشت تا پدرش را رها کنند.
در مهر ماه ۱۳۵۳ ساواک میخواست او را وادار بههمکاری در نمایش تلویزیونی کنند اما موفق نشد.
و سرانجام در ۲۵ اردیبهشت ماه ۱۳۵۶ تهران را بهسوی اروپا ترک کرد و چندی بعد در ۴۴ سالگی درگذشت.
🆔 @bargi_az_tarikh
#برگی_از_تقویم_تاریخ
☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘
۲ آذر زادروز علی شریعتی
( زاده ۲ آذر ۱۳۱۲ سبزوار – درگذشته ۲۹ خرداد ۱۳۵۶ انگلیس ) نویسنده، جامعهشناس و پژوهشگر دینی
على شریعتی، فرزند محمدتقی شریعتی مزینانی استاد دانشگاه مشهد بود.
وی پس از گذراندن دوران کودکی وارد دبستان و پس از شش سال وارد دانشسرای مقدماتی در مشهد شد. او که علاوه بر خواندن دروس دانشسرا از کلاسهای پدرش نیز بهره میگرفت، پس از پایان تحصیلات دانشسرا، به آموزگاری پرداخت.
شریعتی در سال ۱۳۳۴ بهدانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه مشهد وارد شد و رشته ادبیات فارسی را برگزید و در همین سال با یکی از همکلاسان خود بنام پوران شریعترضوی ازدواج کرد.
او در سال ۱۳۳۷ پس از دریافت لیسانس در رشته ادبیات فارسی بهعلت شاگرد اول شدنش برای ادامه تحصیل بهفرانسه فرستاده شد و در آنجا بهتحصیل علومی چون جامعه شناسی، مبانی علم تاریخ و تاریخ و فرهنگ اسلامی پرداخت و با استادان بزرگی چون ماسینیون، گورویچ و سارتر و... آشنا شد و از آنان بهرههای بسیار برد.
دوران تحصیل شریعتی همزمان با جریان نهضت ملی ایران بهرهبری مصدق بود که او نیز با قلم و بیان خود و نوشتههای محکم و مستدل از این حرکت دفاع میکرد. وی پس از سالها تحصیل با مدرک دکترا در رشتههای جامعهشناسی و تاریخ ادیان به ایران بازگشت اما بهزندان فرستاده شد و بعد از چند ماه آزاد و بهخراسان رفت.
در سال ۱۳۴۴ اداره فرهنگ مشهد او را بهعنوان دبیر انشاء استخدام کرد و چندی بعد در دبیرستان بهتدریس پرداخت و سپس بهعنوان استادیار تاریخ وارد دانشگاه مشهد شد.
وی در سال ۱۳۴۸ بهحسینیه ارشاد دعوت شد و مسئولیت امور فرهنگی حسینیه را پذیرفت و بهتدریس جامعه شناسی مذهبی، تاریخ شیعه و معارف اسلامی پرداخت.
در سال۱۳۵۲ حسینیه ارشاد تعطیل و او روانه زندان شد.
در آن زمان پدرش تحت فشار قرارگرفت تا پسرش را محکوم کند، اما او سر باز میزد و دکتر شریعتی خود را در اختیار آنها گذاشت تا پدرش را رها کنند.
در مهر ماه ۱۳۵۳ ساواک میخواست او را وادار بههمکاری در نمایش تلویزیونی کنند اما موفق نشد.
و سرانجام در ۲۵ اردیبهشت ماه ۱۳۵۶ تهران را بهسوی اروپا ترک کرد و چندی بعد در ۴۴ سالگی درگذشت.
🆔 @bargi_az_tarikh
#برگی_از_تقویم_تاریخ
☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘
Forwarded from دهیاری و شورای اسلامی کاهک (Javad K)
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎥نشانیِ شریعتی
🔸بازدیدی از زادگاه دکتر علی شریعتی و نُه مکان دیگر در مشهد که در آنها زیست.
🔸زادگاه دکتر شریعتی، با همه فراموشیها و بیمهریها، هنوز در کرانهی کویر پا برجاست.
🔸البته او با وجود همه عشقی که به کویر و آبادیهایش داشت، تمام عمرش را در مشهد زندگی کرد؛ جز چند سال پایان عمر و چند سال تحصیل در فرانسه.
🔸به مناسبت زادروز او، به جستجوی مکانهایی رفتیم که در آنها زندگی کرد.
#رسانه_تصویری_شهرآرا
@ShahraraNews
instagram.com/shahraranews
@shorayeeslamikahak
🔸بازدیدی از زادگاه دکتر علی شریعتی و نُه مکان دیگر در مشهد که در آنها زیست.
🔸زادگاه دکتر شریعتی، با همه فراموشیها و بیمهریها، هنوز در کرانهی کویر پا برجاست.
🔸البته او با وجود همه عشقی که به کویر و آبادیهایش داشت، تمام عمرش را در مشهد زندگی کرد؛ جز چند سال پایان عمر و چند سال تحصیل در فرانسه.
🔸به مناسبت زادروز او، به جستجوی مکانهایی رفتیم که در آنها زندگی کرد.
#رسانه_تصویری_شهرآرا
@ShahraraNews
instagram.com/shahraranews
@shorayeeslamikahak
Forwarded from سهام نیوز
✅روزنامه ايران ارگان رسمی دولت: از نخبگانی که می خواهند از کشور مهاجرت کنند مالیات سنگین بگیرید
ايران نوشت نخبگان غیرجوان یا نخبگانی که قبلاً از سهم مناسبی در کشور برخوردار شدهاند، مانند پزشکان متخصص معتبر، در صورتی که تمایل جدی برای مهاجرت دارند، باید مالیات سنگینی بابت استفاده از امکانات کشور در طی سالهای رشد و اعتباریابی خود پرداخت کنند
@Sahamnewsorg
ايران نوشت نخبگان غیرجوان یا نخبگانی که قبلاً از سهم مناسبی در کشور برخوردار شدهاند، مانند پزشکان متخصص معتبر، در صورتی که تمایل جدی برای مهاجرت دارند، باید مالیات سنگینی بابت استفاده از امکانات کشور در طی سالهای رشد و اعتباریابی خود پرداخت کنند
@Sahamnewsorg
Forwarded from مؤسسۀ پژوهشی حکمت و فلسفۀ ایران
📣 به گزارش روابط عمومی و امور بینالملل موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران، وبینار «شاهنامه و حکمت فهلوی» به همت موسسه حکمت و فلسفه در روزهای یکشنبه 7 و 8 آذرماه 1400 به صورت مجازی برگزار میشود. در این برنامه، اساتید و صاحبنظران رشتههای مختلف، به بحث و تبادل نظر درباره شاهنامه میپردازند.
🟧 جهت کسب اطلاعات بیشتر : https://b2n.ir/d65019
🟦سخنرانان: استادان سیدحسین نصر، غلامحسین ابراهیمی دینانی، شهرام پازوکی، سیدرضا فیض، نصرالله پورجوادی، اصغر دادبه، جلال خالقی مطلق، میرجلالالدین کزازی، مصطفی ملکیان، بیژن عبدالکریمی، ایرج داداشی، کلثوم غضنفری و اسماعیل رادپور. لازم به ذکر است که دکتر بابک عالیخانی دبیر علمی وبینار میباشد.
⬜️علاقهمندان میتوانند با مراجعه به این لینک (https://www.irip.ac.ir/u/138)، در وبینار «شاهنامه و حکمت فهلوی» شرکت کنند.
🟪 جزئیات این وبینار متعاقباً اعلام میشود.
@hekmatfalsafe
🟧 جهت کسب اطلاعات بیشتر : https://b2n.ir/d65019
🟦سخنرانان: استادان سیدحسین نصر، غلامحسین ابراهیمی دینانی، شهرام پازوکی، سیدرضا فیض، نصرالله پورجوادی، اصغر دادبه، جلال خالقی مطلق، میرجلالالدین کزازی، مصطفی ملکیان، بیژن عبدالکریمی، ایرج داداشی، کلثوم غضنفری و اسماعیل رادپور. لازم به ذکر است که دکتر بابک عالیخانی دبیر علمی وبینار میباشد.
⬜️علاقهمندان میتوانند با مراجعه به این لینک (https://www.irip.ac.ir/u/138)، در وبینار «شاهنامه و حکمت فهلوی» شرکت کنند.
🟪 جزئیات این وبینار متعاقباً اعلام میشود.
@hekmatfalsafe
Forwarded from ایران بوم
۲۲ سال پیش در ۲ آذر ۱۳۷۸، محمدحسن لطفی ـ مترجم، محقق و از مفاخر فرهنگی ایران ـ درگذشت. محمدحسن لطفی در سال ۱۲۹۸ در تبریز زاده شد.
دکتر لطفی مدت ۳ سال در آلمان به عنوان دستیار استاد زبان فارسی مشغول خدمت بود و پس از بازگشت به میهن، در جریان نهضت ملی شدن نفت به فعالیت سیاسی روی آورد، اما با وقوع کودتای ۲۸ مرداد ۳۲، از کارهای سیاسی کناره گرفت و به فعالیتهای فرهنگی پرداخت. در اولین اقدام در این راه، همزمان با محاکمهی دکتر مصدق در دادگاه نظامی تهران، به ترجمهی رسالهی «پولوژیِ» افلاطون پرداخت و آن را با عنوان «محاکمهی سقراط» که در واقع اعتراضی به جریان محاکمهی دکتر مصدق بود، منتشر کرد.
دکتر محمدحسن لطفی در ۲ آذر ۱۳۷۸، در ۸۰ سالگی در تهران بدرود زندگی گفت و در آرامگاه بهشت زهرا آرمید.
انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، دکتر محمدحسن لطفی ـ محقق و مترجم آثار فلسفی غرب ـ را به عنوان یکی از مفاخر فرهنگی ایرانزمین معرفی کرده است.
@iranboom_ir
دکتر لطفی مدت ۳ سال در آلمان به عنوان دستیار استاد زبان فارسی مشغول خدمت بود و پس از بازگشت به میهن، در جریان نهضت ملی شدن نفت به فعالیت سیاسی روی آورد، اما با وقوع کودتای ۲۸ مرداد ۳۲، از کارهای سیاسی کناره گرفت و به فعالیتهای فرهنگی پرداخت. در اولین اقدام در این راه، همزمان با محاکمهی دکتر مصدق در دادگاه نظامی تهران، به ترجمهی رسالهی «پولوژیِ» افلاطون پرداخت و آن را با عنوان «محاکمهی سقراط» که در واقع اعتراضی به جریان محاکمهی دکتر مصدق بود، منتشر کرد.
دکتر محمدحسن لطفی در ۲ آذر ۱۳۷۸، در ۸۰ سالگی در تهران بدرود زندگی گفت و در آرامگاه بهشت زهرا آرمید.
انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، دکتر محمدحسن لطفی ـ محقق و مترجم آثار فلسفی غرب ـ را به عنوان یکی از مفاخر فرهنگی ایرانزمین معرفی کرده است.
@iranboom_ir
Forwarded from پیک نت - Pyknet
تاسیسات اتمی اردن فاش شد
اسرائیل بزودی پدر خوانده
اتمی کشورهای عربی میشود
اغلب کشورهای همسایه ایران و حتی آندسته از کشورهای خاورمیانه که با ایران فاصله دارند نیز، به فکر افتاده اند هرچه زودتر مجهز به فن آوری اتمی شوند. ترکیه، مصر، عربستان و حتی کشورهائی مثل اردن هاشمی و آذربایجان. از جمله خوش اقبالی های اسرائیل آنست که همه این کشورها برای دستیابی به فن آوری اتمی نیازمند اسرائیل اند و هیچ بعید نیست که بخشی از ایران هراسی که اسرائیل به آن دامن می زند و عوامل نفوذی اش در داخل جمهوری اسلامی بهانه های آن را فراهم می کنند، برای تقویت کامل این موقعیت و این نیازمندی است. به همین دلیل نباید از این خبر که روز گذشته منتشر شده تعجب کرد. خبر آنست که رئیس سازمان انرژی اتمی اردن اعلام کرده :
این سازمان با حداقل بودجه، گام بلندی در چارچوب تلاش برای استفاده از انرژی هستهای برداشته است. (اردن دارای یک راکتور هسته ای با ظرفیت ۵ مگاوات است و این راکتور تحقیقاتی می تواند توانایی اردنیها را در زمینه هستهای ایجاد کند.)
به كانال تلگرام پيك نت بپيونديد:
https://telegram.me/pyknet
اسرائیل بزودی پدر خوانده
اتمی کشورهای عربی میشود
اغلب کشورهای همسایه ایران و حتی آندسته از کشورهای خاورمیانه که با ایران فاصله دارند نیز، به فکر افتاده اند هرچه زودتر مجهز به فن آوری اتمی شوند. ترکیه، مصر، عربستان و حتی کشورهائی مثل اردن هاشمی و آذربایجان. از جمله خوش اقبالی های اسرائیل آنست که همه این کشورها برای دستیابی به فن آوری اتمی نیازمند اسرائیل اند و هیچ بعید نیست که بخشی از ایران هراسی که اسرائیل به آن دامن می زند و عوامل نفوذی اش در داخل جمهوری اسلامی بهانه های آن را فراهم می کنند، برای تقویت کامل این موقعیت و این نیازمندی است. به همین دلیل نباید از این خبر که روز گذشته منتشر شده تعجب کرد. خبر آنست که رئیس سازمان انرژی اتمی اردن اعلام کرده :
این سازمان با حداقل بودجه، گام بلندی در چارچوب تلاش برای استفاده از انرژی هستهای برداشته است. (اردن دارای یک راکتور هسته ای با ظرفیت ۵ مگاوات است و این راکتور تحقیقاتی می تواند توانایی اردنیها را در زمینه هستهای ایجاد کند.)
به كانال تلگرام پيك نت بپيونديد:
https://telegram.me/pyknet
Telegram
پیک نت - Pyknet
سیاسی،فرهنگی،اجتماعی
Forwarded from پایگاه خبری انتخاب
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎥 سوار هواپیمای روحانی هستند
🔹رصد روزانه پروازهای مسافربری شرکتهای داخلی در آسمان ایران نشان میدهد که از هماکنون تنها ۱۶ هواپیما پرواز مستمر دارند که از این تعداد، ۱۳ هواپیما آنهایی هستند که دولت روحانی علیرقم مخالفت و کارشکنی منتقدان اصولگرای برجام خریداری کرد.//فراز
برای دیدن ویدیو با کیفیت بالا روی لینک زیر کلیک کنید:
https://www.farazdaily.com/fa/tiny/news-48672
🆔 @Entekhab_ir
🔹رصد روزانه پروازهای مسافربری شرکتهای داخلی در آسمان ایران نشان میدهد که از هماکنون تنها ۱۶ هواپیما پرواز مستمر دارند که از این تعداد، ۱۳ هواپیما آنهایی هستند که دولت روحانی علیرقم مخالفت و کارشکنی منتقدان اصولگرای برجام خریداری کرد.//فراز
برای دیدن ویدیو با کیفیت بالا روی لینک زیر کلیک کنید:
https://www.farazdaily.com/fa/tiny/news-48672
🆔 @Entekhab_ir
Forwarded from تاریخاندیشی ــ مهدی تدینی (هزارتو)
«تماشاخانه»
فیلم «تازهنفسها»، مستندی بینظیر، ساختۀ کیانوش عیاری (1358)
«ذهن جمعی»، «میل جمعی» و سرخوشیِ 58
وقتی کیانوش عیاریِ 28 ساله، دوربینش را دست میگرفت و در تابستان 1358 با تیزبینانه صحنههایی را از گوشه و کنار تهران ثبت میکرد شاید خبر نداشت چه فیلم ارزشمندی میسازد. او به خیابانها، دانشگاه، تماشاخانه، پارکها و حتا حلبیآباد اطراف تهران رفت، و برای ما یک سند پژوهشی تمامعیار آفرید.
سال 1358، تابستان. این نخستین تابستان پس از انقلاب است. در دهههای اخیر هیچ سالی مانند سال 1358، به خصوص نیمۀ اول آن نیست. سال 58 مانند واحهای بر روی نقشۀ تاریخ معاصر ایران میدرخشد. تابستان 58 شبیه هیچ تابستان دیگری نیست و دلیل آن را هم در وضعیتِ سیاسی و اجتماعیِ عینی آن سال و هم در وضعیت ذهنیِ مردم ایران باید جستجو کرد. در سال 58 بدبینترین انقلابیها هم تا حد زیادی مطمئن شده بودند امکان بازگشت اقتدار شاهنشاهی وجود ندارد. تاج و تخت در هم شکسته و اقتدار بر خاک افتاده بود. از دیگر سو، وقتی از امروز به گذشته مینگریم، میبینیم، در آن سال اقتدار جدید نیز هنوز شکل نگرفته بود و یگانه اقتدار حاکم، یعنی امام، در چشم انقلابیها اقتداری معنوی، قدسی و مطلوب بود و «سر»سپردگی به آن نه نشان انقیاد، که از سر «دل»سپردگی بود.
یکی از راههای تحلیل جامعه، بررسی «ذهن جمعی» یا «روان جمعیِ» مردمانی است که یک دورۀ تاریخی خاص را تجربه میکنند و با کردار خود سرنوشت آن دوره را رقم میزنند. حرف و نکتۀ اصلیام، همین «روان جمعی» است. روانِ جمعی مفهومی انتزاعی است و یعنی مجموعه دریافتهایی که در روان یا ذهن همه یا بخشی از مردم مشترک است و به این ترتیب، احساس و دریافتی مشترک را در میانشان پدید میآورد. این احساساتِ جمعی ـــ که همگی ذهنی و حسی و البته مبتنی بر برداشتهای عینی است ـــ در قالب گزارههایی صورتبندی میشود: «شاه جنایتکار است»، «شاه آدمکش است»، «آمریکا مستکبر است»، «همه جا خفقان است»، «فساد همه جا را گرفته است» و گزارههایی مانند اینها. همین گزارهها هستند که ذهن جمعیِ «مردم ناخرسند» را میسازند و اکنون در این «ذهن جمعی»، ناگزیر «میلی جمعی» نیز شکل میگیرد و حالا نوبت به عضلات میرسد: «پیکرۀ جمعی» برای ارضای آن «میل جمعی» به حرکت درمیآید. تنشهای درون جامعه، همگی حرکت همان پیکرۀ جمعی برای تحقق میلی است که بر اذهان سایه افکنده است... و انقلاب هیچ نیست مگر تحقق همان «میل جمعی».
آنچه گفتم، از دیدگاه روانشناسی اجتماعی بود و اکنون دعوت میکنم با همین نگرش فیلم مستند «تازهنفسها»ی کیانوش عیاری را ببینید. جامعهای را میبینید که در مرحلۀ ارضای روانی کامل به سر میبرد. پیکرۀ جمعی از حالت انقباض خارج شده، عضلات به حالت ریلکس درآمدهاند و حسی شیرین، مانند حالت پساارضا، جامعه را در سرخوشی، خشنودی و لختی فروبرده است. تصاویری که در این فیلم میبینیم، همه گویای همین حالت روانشناختی جامعه است.
هنوز دعواهای جدید شکل نگرفته، هنوز جبههبندیهای جدید یاران انقلابی را از هم جدا نکرده و هنوز کسی از قطار انقلاب حذف (یا پیاده) نشده است. همه هستند. جامعه با در هم شکستن اقتدار پیشین احساس آزادی مطلق میکند. بهترین نمود این احساس آزادی آنجاست که پیرزنی، چادر به کمر بسته، بر سکوی سردر دانشگاه تهران ایستاده و با الفاظ رکیک خطابۀ سیاسی میخواند. فردی دیگر در پارک مردم را دور خود جمع کرده و فرهنگ و سیاست دوران پهلوی را مسخره میکند، و با تلفیقی بسیار معنادار، شاه، فریدون فرخزاد و نمایندگان مجلس شورای ملی را مسخره میکند. در جایی دیگر، جماعتی دیگر، میرقصند، دست میزنند و به جای ترانه، میخوانند: «مرگ بر شاه مرگ بر شاه مرگ بر شاه...» و در جایی دیگر، صدای سخنرانی بازرگان به گوش میرسد که میگوید: «میدانید که بدون نفت، پول ما حتا به اندازۀ کاغذ سفید هم ارزش ندارد! زیرا روی کاغذ میشود نوشت، ولی روی اسکناس، نه!»
صحنه صحنۀ این فیلم دیدنی است و ارزش تحلیلی دارد. از خطابهخوانی پیرزن در سردر دانشگاه تهران، تا تئاتری که در آن، فردِ انقلابی چونان «پاگنده» و رفیقش، با تلفیقی از وسترن و فیلمفارسی، در لحظۀ اعدام نجات پیدا میکنند و با تبر به جان جوخۀ اعدام میافتند. دعوت میکنم حتما این فیلم بینظیر را در پیوست همین نوشتار ببینید.
مهدی تدینی
@tarikhandishi
اینستاگرام:
https://instagram.com/mehditadayoni
#تماشاخانه، #مستند، #انقلاب، #ویدئو،
فیلم «تازهنفسها»، مستندی بینظیر، ساختۀ کیانوش عیاری (1358)
«ذهن جمعی»، «میل جمعی» و سرخوشیِ 58
وقتی کیانوش عیاریِ 28 ساله، دوربینش را دست میگرفت و در تابستان 1358 با تیزبینانه صحنههایی را از گوشه و کنار تهران ثبت میکرد شاید خبر نداشت چه فیلم ارزشمندی میسازد. او به خیابانها، دانشگاه، تماشاخانه، پارکها و حتا حلبیآباد اطراف تهران رفت، و برای ما یک سند پژوهشی تمامعیار آفرید.
سال 1358، تابستان. این نخستین تابستان پس از انقلاب است. در دهههای اخیر هیچ سالی مانند سال 1358، به خصوص نیمۀ اول آن نیست. سال 58 مانند واحهای بر روی نقشۀ تاریخ معاصر ایران میدرخشد. تابستان 58 شبیه هیچ تابستان دیگری نیست و دلیل آن را هم در وضعیتِ سیاسی و اجتماعیِ عینی آن سال و هم در وضعیت ذهنیِ مردم ایران باید جستجو کرد. در سال 58 بدبینترین انقلابیها هم تا حد زیادی مطمئن شده بودند امکان بازگشت اقتدار شاهنشاهی وجود ندارد. تاج و تخت در هم شکسته و اقتدار بر خاک افتاده بود. از دیگر سو، وقتی از امروز به گذشته مینگریم، میبینیم، در آن سال اقتدار جدید نیز هنوز شکل نگرفته بود و یگانه اقتدار حاکم، یعنی امام، در چشم انقلابیها اقتداری معنوی، قدسی و مطلوب بود و «سر»سپردگی به آن نه نشان انقیاد، که از سر «دل»سپردگی بود.
یکی از راههای تحلیل جامعه، بررسی «ذهن جمعی» یا «روان جمعیِ» مردمانی است که یک دورۀ تاریخی خاص را تجربه میکنند و با کردار خود سرنوشت آن دوره را رقم میزنند. حرف و نکتۀ اصلیام، همین «روان جمعی» است. روانِ جمعی مفهومی انتزاعی است و یعنی مجموعه دریافتهایی که در روان یا ذهن همه یا بخشی از مردم مشترک است و به این ترتیب، احساس و دریافتی مشترک را در میانشان پدید میآورد. این احساساتِ جمعی ـــ که همگی ذهنی و حسی و البته مبتنی بر برداشتهای عینی است ـــ در قالب گزارههایی صورتبندی میشود: «شاه جنایتکار است»، «شاه آدمکش است»، «آمریکا مستکبر است»، «همه جا خفقان است»، «فساد همه جا را گرفته است» و گزارههایی مانند اینها. همین گزارهها هستند که ذهن جمعیِ «مردم ناخرسند» را میسازند و اکنون در این «ذهن جمعی»، ناگزیر «میلی جمعی» نیز شکل میگیرد و حالا نوبت به عضلات میرسد: «پیکرۀ جمعی» برای ارضای آن «میل جمعی» به حرکت درمیآید. تنشهای درون جامعه، همگی حرکت همان پیکرۀ جمعی برای تحقق میلی است که بر اذهان سایه افکنده است... و انقلاب هیچ نیست مگر تحقق همان «میل جمعی».
آنچه گفتم، از دیدگاه روانشناسی اجتماعی بود و اکنون دعوت میکنم با همین نگرش فیلم مستند «تازهنفسها»ی کیانوش عیاری را ببینید. جامعهای را میبینید که در مرحلۀ ارضای روانی کامل به سر میبرد. پیکرۀ جمعی از حالت انقباض خارج شده، عضلات به حالت ریلکس درآمدهاند و حسی شیرین، مانند حالت پساارضا، جامعه را در سرخوشی، خشنودی و لختی فروبرده است. تصاویری که در این فیلم میبینیم، همه گویای همین حالت روانشناختی جامعه است.
هنوز دعواهای جدید شکل نگرفته، هنوز جبههبندیهای جدید یاران انقلابی را از هم جدا نکرده و هنوز کسی از قطار انقلاب حذف (یا پیاده) نشده است. همه هستند. جامعه با در هم شکستن اقتدار پیشین احساس آزادی مطلق میکند. بهترین نمود این احساس آزادی آنجاست که پیرزنی، چادر به کمر بسته، بر سکوی سردر دانشگاه تهران ایستاده و با الفاظ رکیک خطابۀ سیاسی میخواند. فردی دیگر در پارک مردم را دور خود جمع کرده و فرهنگ و سیاست دوران پهلوی را مسخره میکند، و با تلفیقی بسیار معنادار، شاه، فریدون فرخزاد و نمایندگان مجلس شورای ملی را مسخره میکند. در جایی دیگر، جماعتی دیگر، میرقصند، دست میزنند و به جای ترانه، میخوانند: «مرگ بر شاه مرگ بر شاه مرگ بر شاه...» و در جایی دیگر، صدای سخنرانی بازرگان به گوش میرسد که میگوید: «میدانید که بدون نفت، پول ما حتا به اندازۀ کاغذ سفید هم ارزش ندارد! زیرا روی کاغذ میشود نوشت، ولی روی اسکناس، نه!»
صحنه صحنۀ این فیلم دیدنی است و ارزش تحلیلی دارد. از خطابهخوانی پیرزن در سردر دانشگاه تهران، تا تئاتری که در آن، فردِ انقلابی چونان «پاگنده» و رفیقش، با تلفیقی از وسترن و فیلمفارسی، در لحظۀ اعدام نجات پیدا میکنند و با تبر به جان جوخۀ اعدام میافتند. دعوت میکنم حتما این فیلم بینظیر را در پیوست همین نوشتار ببینید.
مهدی تدینی
@tarikhandishi
اینستاگرام:
https://instagram.com/mehditadayoni
#تماشاخانه، #مستند، #انقلاب، #ویدئو،
Telegram
Forwarded from موسیقی بانوان
خاطره یک شب
بانومرضیه
شاعر : معینیکرمانشاهی
آهنگساز: علی تجویدی
از آلبوم ازمن بگذرید
یادش بخیر آن شب خوش
که نوشیدم از دست تو جامی
زان شب دگر بی خبر گشتی...
بانومرضیه
شاعر : معینیکرمانشاهی
آهنگساز: علی تجویدی
از آلبوم ازمن بگذرید
یادش بخیر آن شب خوش
که نوشیدم از دست تو جامی
زان شب دگر بی خبر گشتی...
Forwarded from امتداد
🎥 تظاهرات خیابانی در آنکارا و استانبول
♦️ مردم ترکیه در خیابانهای استانبول و آنکارا به دلیل سقوط ارزش پول ملی ترکیه علیه اردوغان تظاهرات کردند.
🟢 معترضان ترکیهای علیه حکومت شعار داده و خواستار استعفای اردوغان شدند.
#امتداد
@emtedadnet
♦️ مردم ترکیه در خیابانهای استانبول و آنکارا به دلیل سقوط ارزش پول ملی ترکیه علیه اردوغان تظاهرات کردند.
🟢 معترضان ترکیهای علیه حکومت شعار داده و خواستار استعفای اردوغان شدند.
#امتداد
@emtedadnet
Forwarded from متنها و ترانه های زیبا
صبح را از دل و جان،
با غزل آغاز کنیم
وَ برای غم و غصّه،
تا ابد ناز کنیم
در به روی تب و اندوه
ببندیم دگر
رو به شادی و سعادت
درِ دل باز کنیم...
سلام صبحتون شاد و زیبا
امروزتون پر از عشق و مهر و صفا🌹
@matalebzib
با غزل آغاز کنیم
وَ برای غم و غصّه،
تا ابد ناز کنیم
در به روی تب و اندوه
ببندیم دگر
رو به شادی و سعادت
درِ دل باز کنیم...
سلام صبحتون شاد و زیبا
امروزتون پر از عشق و مهر و صفا🌹
@matalebzib
Ashegham Man
Delkash
عاشقم من...دلکش
@matalebzib
عاشقم من ، عاشقی بی قرارم
کس ندارد خبر از دل زارم ، آرزویی جز تو در دل ندارم
عاشقم من ، عاشقی بی قرارم
کس ندارد خبر از دل زارم ، آرزویی جز تو در دل ندارم
من به لبخندی از تو خرسندم ، مهر تو ای مه ، آرزومندم
بر تو پابندم
از تو وفا خواهم ، من ز خدا خواهم ، تا به رهت بازم جان
تا به تو پیوستم ، از همه بگسستم ، بر تو فدا سازم جان
عاشقم من ، عاشقی بی قرارم
کس ندارد خبر از دل زارم ، آرزویی جز تو در دل ندارم
من به لبخندی از تو خرسندم ، مهر تو ای مه ، آرزومندم
بر تو پابندم
خیز و با من در افق ها سفر کن ، دل نوازی چون نسیم سحرگاه
ساز دل را نغمه گر کن ، همچو بلبل نغمه سر کن
نغمه گر کن ، همچو بلبل نغمه سر کن
@matalebzib
@matalebzib
عاشقم من ، عاشقی بی قرارم
کس ندارد خبر از دل زارم ، آرزویی جز تو در دل ندارم
عاشقم من ، عاشقی بی قرارم
کس ندارد خبر از دل زارم ، آرزویی جز تو در دل ندارم
من به لبخندی از تو خرسندم ، مهر تو ای مه ، آرزومندم
بر تو پابندم
از تو وفا خواهم ، من ز خدا خواهم ، تا به رهت بازم جان
تا به تو پیوستم ، از همه بگسستم ، بر تو فدا سازم جان
عاشقم من ، عاشقی بی قرارم
کس ندارد خبر از دل زارم ، آرزویی جز تو در دل ندارم
من به لبخندی از تو خرسندم ، مهر تو ای مه ، آرزومندم
بر تو پابندم
خیز و با من در افق ها سفر کن ، دل نوازی چون نسیم سحرگاه
ساز دل را نغمه گر کن ، همچو بلبل نغمه سر کن
نغمه گر کن ، همچو بلبل نغمه سر کن
@matalebzib
Forwarded from سهند ایرانمهر
✔️ما و جامعه مورچهای
✍️سهند ایرانمهر
🔸«مارپيچ مرگ» برای زندگی مورچهها معنایی بیش از «مرگ» دارد. مرگ سرنوشت محتوم همه موجودات است اما مارپیچ مرگ نوع عجیبی از مرگ است. مورچههاي شكارچي (army ant) قوه بينايي ندارند و از حس بویایی استفاده میکنند. کافی است کتاب « نظریه پیچیدگی»، «ملانی میچل»را بخوانید تا متوجه شوید آن مورچهای که جزیی از پل ساخته شده از مورچهها برای عبور از رودخانه است، نه درکی از مقصد و هدف دارد و نه خودآگاهی به نقش خود، اون کنش خود را بر اساس ضریبی از کنشهای متداول اطرافش به اضافه ماده شیمیایی «فرمون» شکل میدهد حالا فرض کنید سر چندمورچه به ته نفر آخر ختم شود، منهای درک دقیق دورنما و هدف، نتیجه؛ مارپیچی اینچنینی است به نام «مارپیچ مرگ» که انقدر ادامه پیدا میکند که همه رهروان بمیرند.
🔸بزرگترین مارپیچ مرگ کشف شده ۳۶۵ متر بوده است. مورچهها همه مقلد هم، همه دورنمای خود را از بغل دستی کپی کرده و همه اطمینان ویقین به راهی که جمع میسپرند و درنهایت مرگ دستهجمعی. جامعه مورچهای هم همین است. جامعهای که راه ومسیر نه بر مدار خرد واعتماد به نفس وتحلیل آنچه فرد بدان رسیده است که برمدار ردپایی که همه از هم کپی کردهاند، بیهیچ اجتهاد شخصی یا برآوردی از عاقبت کار.
🔸جامعه مورچهای، جامعه «همه همینند» است. جامعه، آزموده را صدباره آزمودن، تسلسل، توقف شی به شی، اسطوره سیزیف، دور باطل نفرت و توهم و هیجان. جامعه «من نمیفهمم، اون بالاییها چی؟ دیگران چی؟». جامعه:« من کیام، فلانی میگه»، جامعه « شنیدهام...گفتهاند»، جامعه خالی از « من اینطور فکر میکنم»، جامعه حکمران نابلد و فرمانبر چشم بسته، جامعه« سر خویش گیر و راه جماعت رو»، جامعه «مصیبت جمعی، شادی فردی». جامعه مورچهای جامعهای است که بینایی در آنتعطیل است و بویایی قوی.
جامعهای که شنیدن،کفایت از دیدن و فهمیدن میکند. جامعه حوالت دادن مسئولیت همهچیز به دیگران از «انقلاب» و «عقبماندگی» تا «شکست» و « ندانمکاری». جامعه «چنان کردند» بهجای« چنان کردم».
🔸در جامعه مورچهایی، «او یا آنها» جایگزین « من» است، زیرا قبول مسئولیت، یعنی قضاوت شدن، هزینه دادن، در تاریخ، نقد و محاکمه شدن، در مسیر، انگشتنما شدن، آماج هجمهها قرار گرفتن و محروم شدن از قیافه حقبهجانب گرفتن و لذت بردن از قیافه عاقلنما و بیتقصیر، جامعه مورچهای،حس فکرکردن و داشتن اراده مستقل ندارد، او تابع است، مقلد است، راوی محض، رونده مستمر در پی دیگری که خود سرگردان است. اینجامعه، جامعه محکوم به مارپیچ مرگ است.این جامعه، جامعه مورچهای است.
Video: @sciencesetfree
@sahandiranmehr
✍️سهند ایرانمهر
🔸«مارپيچ مرگ» برای زندگی مورچهها معنایی بیش از «مرگ» دارد. مرگ سرنوشت محتوم همه موجودات است اما مارپیچ مرگ نوع عجیبی از مرگ است. مورچههاي شكارچي (army ant) قوه بينايي ندارند و از حس بویایی استفاده میکنند. کافی است کتاب « نظریه پیچیدگی»، «ملانی میچل»را بخوانید تا متوجه شوید آن مورچهای که جزیی از پل ساخته شده از مورچهها برای عبور از رودخانه است، نه درکی از مقصد و هدف دارد و نه خودآگاهی به نقش خود، اون کنش خود را بر اساس ضریبی از کنشهای متداول اطرافش به اضافه ماده شیمیایی «فرمون» شکل میدهد حالا فرض کنید سر چندمورچه به ته نفر آخر ختم شود، منهای درک دقیق دورنما و هدف، نتیجه؛ مارپیچی اینچنینی است به نام «مارپیچ مرگ» که انقدر ادامه پیدا میکند که همه رهروان بمیرند.
🔸بزرگترین مارپیچ مرگ کشف شده ۳۶۵ متر بوده است. مورچهها همه مقلد هم، همه دورنمای خود را از بغل دستی کپی کرده و همه اطمینان ویقین به راهی که جمع میسپرند و درنهایت مرگ دستهجمعی. جامعه مورچهای هم همین است. جامعهای که راه ومسیر نه بر مدار خرد واعتماد به نفس وتحلیل آنچه فرد بدان رسیده است که برمدار ردپایی که همه از هم کپی کردهاند، بیهیچ اجتهاد شخصی یا برآوردی از عاقبت کار.
🔸جامعه مورچهای، جامعه «همه همینند» است. جامعه، آزموده را صدباره آزمودن، تسلسل، توقف شی به شی، اسطوره سیزیف، دور باطل نفرت و توهم و هیجان. جامعه «من نمیفهمم، اون بالاییها چی؟ دیگران چی؟». جامعه:« من کیام، فلانی میگه»، جامعه « شنیدهام...گفتهاند»، جامعه خالی از « من اینطور فکر میکنم»، جامعه حکمران نابلد و فرمانبر چشم بسته، جامعه« سر خویش گیر و راه جماعت رو»، جامعه «مصیبت جمعی، شادی فردی». جامعه مورچهای جامعهای است که بینایی در آنتعطیل است و بویایی قوی.
جامعهای که شنیدن،کفایت از دیدن و فهمیدن میکند. جامعه حوالت دادن مسئولیت همهچیز به دیگران از «انقلاب» و «عقبماندگی» تا «شکست» و « ندانمکاری». جامعه «چنان کردند» بهجای« چنان کردم».
🔸در جامعه مورچهایی، «او یا آنها» جایگزین « من» است، زیرا قبول مسئولیت، یعنی قضاوت شدن، هزینه دادن، در تاریخ، نقد و محاکمه شدن، در مسیر، انگشتنما شدن، آماج هجمهها قرار گرفتن و محروم شدن از قیافه حقبهجانب گرفتن و لذت بردن از قیافه عاقلنما و بیتقصیر، جامعه مورچهای،حس فکرکردن و داشتن اراده مستقل ندارد، او تابع است، مقلد است، راوی محض، رونده مستمر در پی دیگری که خود سرگردان است. اینجامعه، جامعه محکوم به مارپیچ مرگ است.این جامعه، جامعه مورچهای است.
Video: @sciencesetfree
@sahandiranmehr
Telegram
attach 📎
Forwarded from مکتوبات
این پیام تبلیغی نیست!
🔻فراخوان جذب دانشجو در رشتهی
📝 شناخت اندیشههای امام خامنهای (مدظلهالعالی)
🔸 اولین دوره کارشناسی ارشد در رشته شناخت اندیشههای امام خامنهای(مدظلهالعالی) در راستای ارتقای علمی و تامین نیازهای آموزشی و پژوهشی برای پاسداری از انقلاب اسلامی مبتنی بر اندیشه و عمل رهبر معظم انقلاب
🔹 سرفصلهای دوره:
+ اقتصاد مقاومتی
+ مکتب امام خمینی (ره)
+ آینده پژوهی انقلاب اسلامی
+ دشمنشناسی و دشمنستیزی
+ اﺻﻮل ﺟﻬﺎنﺑﯿﻨﯽ و اﯾﺪﺋولوژی اسلامی
+ انقلاب اسلامی و نظریه پیشرفت انقلاب
+ شخصیت شناسی و الگوسازی ولی جامعه
+ تاریخ معاصر و تحولات سیاسی اجتماعی جمهوری اسلامی ایران
@maktubat
🔻فراخوان جذب دانشجو در رشتهی
📝 شناخت اندیشههای امام خامنهای (مدظلهالعالی)
🔸 اولین دوره کارشناسی ارشد در رشته شناخت اندیشههای امام خامنهای(مدظلهالعالی) در راستای ارتقای علمی و تامین نیازهای آموزشی و پژوهشی برای پاسداری از انقلاب اسلامی مبتنی بر اندیشه و عمل رهبر معظم انقلاب
🔹 سرفصلهای دوره:
+ اقتصاد مقاومتی
+ مکتب امام خمینی (ره)
+ آینده پژوهی انقلاب اسلامی
+ دشمنشناسی و دشمنستیزی
+ اﺻﻮل ﺟﻬﺎنﺑﯿﻨﯽ و اﯾﺪﺋولوژی اسلامی
+ انقلاب اسلامی و نظریه پیشرفت انقلاب
+ شخصیت شناسی و الگوسازی ولی جامعه
+ تاریخ معاصر و تحولات سیاسی اجتماعی جمهوری اسلامی ایران
@maktubat
- Atashe Karevan -
- Arash Vala -
آتش کاروان ... با صدای
🎤 #آرش_والا
به یاد بانو دلکش
ترانه : استاد بیژن ترقی
آهنگ : استاد علی تجویدی
تنظیم جدید : #همیشه_اسماعیل
ارکستر زهی : استاد پیام طونی
سه تار و میکس : مسعود تدینی
🌐 کانال تلگرام #ایرانیان_انگلستان
🆑🇮🇷🇬🇧 @Iranian_UK
🎤 #آرش_والا
به یاد بانو دلکش
ترانه : استاد بیژن ترقی
آهنگ : استاد علی تجویدی
تنظیم جدید : #همیشه_اسماعیل
ارکستر زهی : استاد پیام طونی
سه تار و میکس : مسعود تدینی
🌐 کانال تلگرام #ایرانیان_انگلستان
🆑🇮🇷🇬🇧 @Iranian_UK
Forwarded from روزا
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM