سلام و روز دوستان پربرکت
بریم به استقبال یه روز مزخرف دیگه در بورس 🙈
بریم به استقبال یه روز مزخرف دیگه در بورس 🙈
#فوری
ریسکی بزرگتر و تاثیرگذار تر از جنگ غزه برداشته شد ،
کلیات پیشنهاد کمیسیون اقتصادی مجلس برای اصلاح بند س تبصره ۶ قانون بودجه ۱۴۰۳ در مجلس تصویب شد
ریسکی بزرگتر و تاثیرگذار تر از جنگ غزه برداشته شد ،
کلیات پیشنهاد کمیسیون اقتصادی مجلس برای اصلاح بند س تبصره ۶ قانون بودجه ۱۴۰۳ در مجلس تصویب شد
قیمت لحظهای دلار تهران:
دلار فردایی تهران ⏳ 60,570خـرید🔵
دلار فردایی تهران ⏳ 60,600فروش🔴
دلار فردایی تهران ⏳ 60,570خـرید🔵
دلار فردایی تهران ⏳ 60,600فروش🔴
گزارش بازارامروزیکشنبه 23اردیبهشت 1403
ویروس ناامیدی ...
ناامیدی و بی رمقی و آینده ای مبهم به بخشی از سرنوشت و رفتار بازار تبدیل شده و این ویروس ناامیدی در تن وجان او نشسته و امروز حتی با خبر برداشته شدن یک ریسک بزرگ به نام مالیات بازهم اوضاع خوبی را تجربه نکرد . منفی بازار امروز دردناک ترو ریزش نیم ساعت اخر آن بیشتر بود که این ریزش اخر بیشتر از قبل عجز و ناامیدی بازاررا نشان میداد ...
و اما حال و هوای بازار و اتفاقات خاص ...
امروز بازار را در حالی آغاز کردیم که با این اغاز و این پایان میشود روی دو نکته به طور ویژه تاکید کرد نکته اول این است که دیروز هم عنوان شد هفته پرخبر و پرا اتفاقی در پیش است و این موضوع را میتوان از تب اخبار ابتدای هفته به خوبی متوجه شد و نکته دوم که به نظر سرآغاز یک دور جدید برای بازار سرمایه استاین جمله را دقیقا وقتی بیان میکنیم که در بدترین شرایط حال حاضر هستیم ... و البته به معنای نجات بازار نیست بلکه به این معنی است که وارد مرحله جدیدی از بحران بازار سرمایه شدهایم ... که دقیقاً این مرحله اسم و رسمش مشخص است... ما به مرحلهای رسیدیم که طرف مقابل یعنی دولت هم بالاخره به این نتیجه رسیده است که بحران ایجاد شده و بالاخره متوجه شدند که ای داد بیدادد حال بازار سرمایه خوش نیست !! اگر به خاطر داشته باشید چند روز قبل راه حل نجات بازار را ابتدا پذیرش بحران توسط بالادستیها نوشته بودیم چیزی که به نظر تازه بعد ازاین همه خون و خونریزی مقدمات پذیرش آن آغاز شده آن هم نه به واسطه اینکه دلشان به حال بازار سرمایه و سرمایههای مردم سوخته است خیر ... به واسطه شکست سنگین عدم خرید اخزاها و اوراق ها تامین مالی شکست خورده هفته قبل عزیزان شاهد بودند که سیلی محکم دیگری از علم اقتصاد به صورت سیاستمداران نواخته شده و کمی هوشیار تر شدند و آنها را از خواب غفلت و تصمیمات حماقت گونه خود بیدار کرد ... البته امیدواریم بیدار شده باشند ...
این مرحله یعنی پذیرش بحران به نظر حساسترین و شاید اخرین و مهمترین مرحلهایست که پیش روی بازار است و وظیفه سازمان بورس و اهالی بازار را سنگینتر میکند که بتوانند در این مسیر مشکلات خود را مطرح و راه حل آن را پیش ببرند ...
البته امروز رویداد مهم دیگری هم رخ داد و آن هم ماجرای مجلس و مالیات بود که بازار فقط چند دقیقه به ان وزن داد و بعد از کنار آن گذشت چرا که فقط و فقط ریسک عجیبی از سر بازار برداشته شد ولی شوکی برای حرکت او دیده نمی شود ...
بازار منتظر تغییرات بزرگ تری است ... موضوعی که مدتهاست به آن اشاره میکنیم و معتقدیم تغییر این دو جریان موجب تغییر بازار میشود و البته کم کم و با سرعت لاکپشتی در حال تغییر است و احتمال بازآفرینی نقش آن در بازار وجود دارد . مشکل بازار روشن است نیمایی که بالا نمی رود بهره ای که پایین نمی آید ... دو موضوع نرخ بهره و پازل نرخ دلار نیما هنوز همراه بازار است ... د ر مورد نرخ دلار نیما شرایط رو به پیشرفت اما لاکپشتی را شاهدیم اما در مورد نرخ بهره ماجرا بسیار پیچیده و حاد شده است . و همین پیچیدگی هردو موضوع است که این بلا را سر بازار اورده است ...
جلسه دیشب و امروز صبح سیاستگذاران در مورد عدم فروش اوراق اخزا و همچنین فضای متفاوت اقتصادی و نرخهای تامین مالی کم کم صدای پای شکست این نرخ را به گوش همگان رسانده و احتمال تجدید نظر در روزها و هفتهها و ماههای آتی بسیار زیاد شده است . ( البته اگر عاقل باشند ) اگر به خاطر داشته باشید روز اولی که این ماجرا تصویب شد نوشتیم که کسانی که این تصمیم را اخذ کردند هیچ درکی از فضای اقتصادی ندارند پولی که میتوانست با نرخ ۲۶ درصد هم جذب بانکها شود با نرخ ۳۰ درصد راهی بانکها شد و دولت در جعبه پاندورای تامین مالی را به بدترین شکل ممکن باز کرد و حالا این موضوع گریبان خود او را گرفته است از همین رو احتمال تجدیدنظر در موضوع نرخ بهره به واسطه شکست سیاستهای آن وجود دارد که البته در مورد نرخ بهره در روزهای آتی مفصل با اطلاعات و دیتای جدید صحبت خواهیم کرد ...
اما راه حل مشکل دقیقا تغییر چشم انداز است ... هر چشم اندازی از تغییر این دو متغیر برای بازار میتواند نقطه مثبتی باشد و هر چراغ قرمز یک مرحله از ویروس ناامیدی که به بازار تزریق می شود ...
و اما در همین راستا چند نکته را بگوییم ...
امروز قصد داشتیم در مورد مجلس و انتخابات و روزهای پس از مجلس فعلی و جدید و بازار صحبت کنیم اما موضوع جلسه دیشب آنقدر مهم و حساس و جالب بود که بد نیست با آن بپردازیم ...
ویروس ناامیدی ...
ناامیدی و بی رمقی و آینده ای مبهم به بخشی از سرنوشت و رفتار بازار تبدیل شده و این ویروس ناامیدی در تن وجان او نشسته و امروز حتی با خبر برداشته شدن یک ریسک بزرگ به نام مالیات بازهم اوضاع خوبی را تجربه نکرد . منفی بازار امروز دردناک ترو ریزش نیم ساعت اخر آن بیشتر بود که این ریزش اخر بیشتر از قبل عجز و ناامیدی بازاررا نشان میداد ...
و اما حال و هوای بازار و اتفاقات خاص ...
امروز بازار را در حالی آغاز کردیم که با این اغاز و این پایان میشود روی دو نکته به طور ویژه تاکید کرد نکته اول این است که دیروز هم عنوان شد هفته پرخبر و پرا اتفاقی در پیش است و این موضوع را میتوان از تب اخبار ابتدای هفته به خوبی متوجه شد و نکته دوم که به نظر سرآغاز یک دور جدید برای بازار سرمایه استاین جمله را دقیقا وقتی بیان میکنیم که در بدترین شرایط حال حاضر هستیم ... و البته به معنای نجات بازار نیست بلکه به این معنی است که وارد مرحله جدیدی از بحران بازار سرمایه شدهایم ... که دقیقاً این مرحله اسم و رسمش مشخص است... ما به مرحلهای رسیدیم که طرف مقابل یعنی دولت هم بالاخره به این نتیجه رسیده است که بحران ایجاد شده و بالاخره متوجه شدند که ای داد بیدادد حال بازار سرمایه خوش نیست !! اگر به خاطر داشته باشید چند روز قبل راه حل نجات بازار را ابتدا پذیرش بحران توسط بالادستیها نوشته بودیم چیزی که به نظر تازه بعد ازاین همه خون و خونریزی مقدمات پذیرش آن آغاز شده آن هم نه به واسطه اینکه دلشان به حال بازار سرمایه و سرمایههای مردم سوخته است خیر ... به واسطه شکست سنگین عدم خرید اخزاها و اوراق ها تامین مالی شکست خورده هفته قبل عزیزان شاهد بودند که سیلی محکم دیگری از علم اقتصاد به صورت سیاستمداران نواخته شده و کمی هوشیار تر شدند و آنها را از خواب غفلت و تصمیمات حماقت گونه خود بیدار کرد ... البته امیدواریم بیدار شده باشند ...
این مرحله یعنی پذیرش بحران به نظر حساسترین و شاید اخرین و مهمترین مرحلهایست که پیش روی بازار است و وظیفه سازمان بورس و اهالی بازار را سنگینتر میکند که بتوانند در این مسیر مشکلات خود را مطرح و راه حل آن را پیش ببرند ...
البته امروز رویداد مهم دیگری هم رخ داد و آن هم ماجرای مجلس و مالیات بود که بازار فقط چند دقیقه به ان وزن داد و بعد از کنار آن گذشت چرا که فقط و فقط ریسک عجیبی از سر بازار برداشته شد ولی شوکی برای حرکت او دیده نمی شود ...
بازار منتظر تغییرات بزرگ تری است ... موضوعی که مدتهاست به آن اشاره میکنیم و معتقدیم تغییر این دو جریان موجب تغییر بازار میشود و البته کم کم و با سرعت لاکپشتی در حال تغییر است و احتمال بازآفرینی نقش آن در بازار وجود دارد . مشکل بازار روشن است نیمایی که بالا نمی رود بهره ای که پایین نمی آید ... دو موضوع نرخ بهره و پازل نرخ دلار نیما هنوز همراه بازار است ... د ر مورد نرخ دلار نیما شرایط رو به پیشرفت اما لاکپشتی را شاهدیم اما در مورد نرخ بهره ماجرا بسیار پیچیده و حاد شده است . و همین پیچیدگی هردو موضوع است که این بلا را سر بازار اورده است ...
جلسه دیشب و امروز صبح سیاستگذاران در مورد عدم فروش اوراق اخزا و همچنین فضای متفاوت اقتصادی و نرخهای تامین مالی کم کم صدای پای شکست این نرخ را به گوش همگان رسانده و احتمال تجدید نظر در روزها و هفتهها و ماههای آتی بسیار زیاد شده است . ( البته اگر عاقل باشند ) اگر به خاطر داشته باشید روز اولی که این ماجرا تصویب شد نوشتیم که کسانی که این تصمیم را اخذ کردند هیچ درکی از فضای اقتصادی ندارند پولی که میتوانست با نرخ ۲۶ درصد هم جذب بانکها شود با نرخ ۳۰ درصد راهی بانکها شد و دولت در جعبه پاندورای تامین مالی را به بدترین شکل ممکن باز کرد و حالا این موضوع گریبان خود او را گرفته است از همین رو احتمال تجدیدنظر در موضوع نرخ بهره به واسطه شکست سیاستهای آن وجود دارد که البته در مورد نرخ بهره در روزهای آتی مفصل با اطلاعات و دیتای جدید صحبت خواهیم کرد ...
اما راه حل مشکل دقیقا تغییر چشم انداز است ... هر چشم اندازی از تغییر این دو متغیر برای بازار میتواند نقطه مثبتی باشد و هر چراغ قرمز یک مرحله از ویروس ناامیدی که به بازار تزریق می شود ...
و اما در همین راستا چند نکته را بگوییم ...
امروز قصد داشتیم در مورد مجلس و انتخابات و روزهای پس از مجلس فعلی و جدید و بازار صحبت کنیم اما موضوع جلسه دیشب آنقدر مهم و حساس و جالب بود که بد نیست با آن بپردازیم ...
جلسه شب گذشته به واسطه ۲ جریان شکل گرفت جریان اول متوجه شدن و به صدا درآمدن آژیر بحران برای دولت بوده که آن را در موضوع شکست مفتضحانه فروش اوراق شاهد بودیم و موضوع دوم هماهنگی بازیگران فعالان اقتصادی و بازار سرمایه برای موضوع نرخ بهره به واسطه جلسه امروز ارکان مختلف سیاست گذاری با رئیس جمهور بوده در واقع جلسه دیشب مقدمهای بر جلسه امروز بوده است که هنوز نمیدانیم چه گذشته و چه شده ...
ولی حرف ما این است که یک نکته را در ذهن خود داشته باشید که آنها برای کمک به بازار اینجا نیامدند اینها همان کسانی هستند که سال گذشته به ریش بازار سرمایه میخندیدند و نرخ خوراک را تصویب کردند اینها کسانی هستند که حاضر به پرداخت و وزن دادن به شرکتهای بورسی نیستند در جلسه دیشب چرا مجریان دولتی از نرخ نیما صحبت نمیکردند ؟! چرا نمیگفتند ما قرار است مشکل تولید را حل کنیم؟! همه صحبت از عدم فروش اوراق میکردند کل بحث طرف مقابل این بود که چرا وضع شما خوب نیست که بیایید اوراقهای ما را بخرید... نمیگویند چرا وضع بورس و بازار سرمایه خوب نیست که کار درست در مملکت پیش برود ...
پس با کمال احترام برای جلسات این چنینی ، اجازه بدهید نپذیریم که موضوع جلسه دیشب موضوع حل بحران بازار سرمایه بوده است خیر موضوع از این قرار است که بحران بازار سرمایه کم کم به سایر ارکان سرایت کرده و صدای همه را درآورده و اقایان به فکر افتاده اند ... حماقت تصمیمات کم کم دامن خودشان را گرفته و به فکر افتاده اند ...
بازار سرمایه برای انها مهم نیست ... دولتی که تصمیمات عجولانه و احمقانه را طی این مدت گرفته حالا جای انگشت سیلی اقتصاد را روی صورت خود حس میکند و دنبال مقصر و کمک و حل و فصل میگردد . تا حالا که استخوان همه خرده شده بود ککشان هم نمیگزید تا پرشال اوراق فروشی شان پاره شد صدای همه در امده !
پس عزیزان و فعالان بازار !! فکر و خیال نکنند که آنها دلشان به حال ما سوخته خیر این جماعت به وقتش که برسد دوباره بازار سرمایه را قربانی میکنند آنها دلشان به حال بازار سرمایه نسوخته است و دقیقا همین حس نیز در بازار جریان دارد . امروز مشکل فروش اوراق و کسری بودجهها آنها را به این وضعیت انداخته که سراغ بازار سرمایه بیایند و مشکل را مطرح کنند... و البته چیزی را نمی فهمیدند این بود که اقتصاد یک علم است و به زودی بادی که می کارند توفانش دامن آنها را نیز بالا می زند ...
سازمان برنامه و بودجه به واسطه سر و کار داشتن با آمار و ارقام ،اولین جایی است که متوجه بحران میشود و البته چه دانشمندانی داریم که تازه متوجه شدند و حالا صدایشان درآمده . این عزیزان هما هایی هستند که جیب شرکتها را با انواع هزینه تراشی اعم از هزینه انرژی و مالیاتها و عوارض زدند. حاشیه سود شرکتها کم شده همین قدر نمیفهمیدند که بخش عمدهای از این شرکتها متعلق به دولت و صندوقهای بازنشستگی است که درآمد آنها را کم کردند بعد از گذشت زمان ناگهان کسری این صندوقها به چشم آنها آمده و متوجه شدند که ای وااااای ! از این جیب برداشتند و وارد آن یکی جیب کردند چیزی نصیب آنها نشده منتها این وسط اعتماد عمومی و شلوار پایین کشیده شده بازار سرمایه و حالا دولت را رقم زدند ...
در مورد این تصمیمات بارها به عواقب و تبعات آن اینجا اشاره کردیم که دارید باد میکارید و طوفان درو خواهید کرد و اولین نشانه آن از کسری سنگین این صندوقها و همچنین عدم فروش اوراق دیده میشود حرف دیشب رئیس سازمان برنامه و بودجه این بود که چرا نمیتوانم اوراق بفروشم. او حرف جالبی میزد میگفت بهترین سال فروش اوراق سال 99 بوده یعنی سالی که هم وضع شما خوب بوده و هم ما !
انها امروز که بازار سرمایه به این روزافتاده و منافع آنها را تامین نمیکند تازه به فکر افتاده اند که اوضاع بحرانی است ...
و اما اگر دنبال راه حل هستید ...
به نظر شفاف و روشن است باز هم تاکید میکنیم دو راه دارید یا همین فرمان پیش میروید و به حرف چند اسکول و کم عقل اقتصادی توجه میکنید و سیاستهای غلط را ادامه میدهید که نتیجه آن هر هفته و هر روز روشنتر و واضحتر در اقتصاد خود را نشان خواهد داد و یا میتوانید وارد یک بازی برد برد عاقلانه اقتصادی شوید و اصول درست اقتصادی را پیاده کنید اگر صحبت از بازی برد برد میکنیم منظور برد بازار سرمایه و یا تصمیماتی از این دست نیست از این مرحله عبور کردیم ... امروز بحران اقتصادی و بحران جریان تولید در کشور مطرح است ...
ولی حرف ما این است که یک نکته را در ذهن خود داشته باشید که آنها برای کمک به بازار اینجا نیامدند اینها همان کسانی هستند که سال گذشته به ریش بازار سرمایه میخندیدند و نرخ خوراک را تصویب کردند اینها کسانی هستند که حاضر به پرداخت و وزن دادن به شرکتهای بورسی نیستند در جلسه دیشب چرا مجریان دولتی از نرخ نیما صحبت نمیکردند ؟! چرا نمیگفتند ما قرار است مشکل تولید را حل کنیم؟! همه صحبت از عدم فروش اوراق میکردند کل بحث طرف مقابل این بود که چرا وضع شما خوب نیست که بیایید اوراقهای ما را بخرید... نمیگویند چرا وضع بورس و بازار سرمایه خوب نیست که کار درست در مملکت پیش برود ...
پس با کمال احترام برای جلسات این چنینی ، اجازه بدهید نپذیریم که موضوع جلسه دیشب موضوع حل بحران بازار سرمایه بوده است خیر موضوع از این قرار است که بحران بازار سرمایه کم کم به سایر ارکان سرایت کرده و صدای همه را درآورده و اقایان به فکر افتاده اند ... حماقت تصمیمات کم کم دامن خودشان را گرفته و به فکر افتاده اند ...
بازار سرمایه برای انها مهم نیست ... دولتی که تصمیمات عجولانه و احمقانه را طی این مدت گرفته حالا جای انگشت سیلی اقتصاد را روی صورت خود حس میکند و دنبال مقصر و کمک و حل و فصل میگردد . تا حالا که استخوان همه خرده شده بود ککشان هم نمیگزید تا پرشال اوراق فروشی شان پاره شد صدای همه در امده !
پس عزیزان و فعالان بازار !! فکر و خیال نکنند که آنها دلشان به حال ما سوخته خیر این جماعت به وقتش که برسد دوباره بازار سرمایه را قربانی میکنند آنها دلشان به حال بازار سرمایه نسوخته است و دقیقا همین حس نیز در بازار جریان دارد . امروز مشکل فروش اوراق و کسری بودجهها آنها را به این وضعیت انداخته که سراغ بازار سرمایه بیایند و مشکل را مطرح کنند... و البته چیزی را نمی فهمیدند این بود که اقتصاد یک علم است و به زودی بادی که می کارند توفانش دامن آنها را نیز بالا می زند ...
سازمان برنامه و بودجه به واسطه سر و کار داشتن با آمار و ارقام ،اولین جایی است که متوجه بحران میشود و البته چه دانشمندانی داریم که تازه متوجه شدند و حالا صدایشان درآمده . این عزیزان هما هایی هستند که جیب شرکتها را با انواع هزینه تراشی اعم از هزینه انرژی و مالیاتها و عوارض زدند. حاشیه سود شرکتها کم شده همین قدر نمیفهمیدند که بخش عمدهای از این شرکتها متعلق به دولت و صندوقهای بازنشستگی است که درآمد آنها را کم کردند بعد از گذشت زمان ناگهان کسری این صندوقها به چشم آنها آمده و متوجه شدند که ای وااااای ! از این جیب برداشتند و وارد آن یکی جیب کردند چیزی نصیب آنها نشده منتها این وسط اعتماد عمومی و شلوار پایین کشیده شده بازار سرمایه و حالا دولت را رقم زدند ...
در مورد این تصمیمات بارها به عواقب و تبعات آن اینجا اشاره کردیم که دارید باد میکارید و طوفان درو خواهید کرد و اولین نشانه آن از کسری سنگین این صندوقها و همچنین عدم فروش اوراق دیده میشود حرف دیشب رئیس سازمان برنامه و بودجه این بود که چرا نمیتوانم اوراق بفروشم. او حرف جالبی میزد میگفت بهترین سال فروش اوراق سال 99 بوده یعنی سالی که هم وضع شما خوب بوده و هم ما !
انها امروز که بازار سرمایه به این روزافتاده و منافع آنها را تامین نمیکند تازه به فکر افتاده اند که اوضاع بحرانی است ...
و اما اگر دنبال راه حل هستید ...
به نظر شفاف و روشن است باز هم تاکید میکنیم دو راه دارید یا همین فرمان پیش میروید و به حرف چند اسکول و کم عقل اقتصادی توجه میکنید و سیاستهای غلط را ادامه میدهید که نتیجه آن هر هفته و هر روز روشنتر و واضحتر در اقتصاد خود را نشان خواهد داد و یا میتوانید وارد یک بازی برد برد عاقلانه اقتصادی شوید و اصول درست اقتصادی را پیاده کنید اگر صحبت از بازی برد برد میکنیم منظور برد بازار سرمایه و یا تصمیماتی از این دست نیست از این مرحله عبور کردیم ... امروز بحران اقتصادی و بحران جریان تولید در کشور مطرح است ...