سلام و بامداد عزیزان خوشو خرم
چقدر مظلومن اهالی بورس
منتظر موج صعود هستیم که یکم لبخنداتونو ببینیم
چقدر مظلومن اهالی بورس
منتظر موج صعود هستیم که یکم لبخنداتونو ببینیم
رکوردشکنی فروش طلا در حراج امروز
▫️در بیست و چهارمین جلسه حراج شمش طلا که امروز در مرکز مبادله ایران برگزار شد، ۳۱۹ کیلو گرم شمش طلای استاندارد با عیار ۹۹۵ در هزار معامله شد.
▫️در مجموع ۲۴ جلسه حراج حضوری مرکز مبادله ایران، حدود ۳.۵ تن شمش طلا مورد معامله قرار گرفته است
▫️در بیست و چهارمین جلسه حراج شمش طلا که امروز در مرکز مبادله ایران برگزار شد، ۳۱۹ کیلو گرم شمش طلای استاندارد با عیار ۹۹۵ در هزار معامله شد.
▫️در مجموع ۲۴ جلسه حراج حضوری مرکز مبادله ایران، حدود ۳.۵ تن شمش طلا مورد معامله قرار گرفته است
❇️ در ماه گذشته متوسط قیمت مسکن در پایتخت با رشد خفیف ۰.۲ درصدی به متر مربعی ۸۱.۶ میلیون تومان رسیده است. این عدد حاکی از تورم نقطه به نقطه حدودا ۲۳ درصدی مسکن در تهران است.
🔻 تعداد معاملات ملکی با کاهشی چشمگیر به حدود ۱۵۰۰ مورد رسیده است که کمترین حجم معاملات ملکی در پایتخت طی ۴۸ ماه گذشته، یعنی از فروردین ۹۹ است. که اولین ماه کرونا بود
😱🤔رشد خفیف قیمت مسکن و افت شدید حجم معاملات در شرایطی رقم خورده که طی ماه گذشته قیمت دلار در بازار آزاد تا مرز ۷۰ هزار تومان هم رشد کرد و در مجموع هم طی فروردینماه بازار ارز با بازدهی حدودا ۱۱ درصدی همراه شد. به طور معمول همزمان با التهاب ارزی، در بازار مسکن شاهد افزایش حجم معاملات و رشد قیمتها هستیم. هر چند به علت نیمه تعطیل بودن فروردین افت تعداد معاملات تا حدی طبیعی است ولی چنین رکوردی در کاهش معاملات نشان میدهد که برخلاف معمول این بار خریداران مسکن همزمان با جهش ارزی عقبنشینی کردهاند
🤷 بیش از ۱۸ درصد خانههای معامله شده، قیمتی بین ۲ تا ۳ میلیارد تومان داشتهاند که بیانگر این است که بیشترین قدرت خرید در این محدوده قیمتی قرار دارد.
🔻 تعداد معاملات ملکی با کاهشی چشمگیر به حدود ۱۵۰۰ مورد رسیده است که کمترین حجم معاملات ملکی در پایتخت طی ۴۸ ماه گذشته، یعنی از فروردین ۹۹ است. که اولین ماه کرونا بود
😱🤔رشد خفیف قیمت مسکن و افت شدید حجم معاملات در شرایطی رقم خورده که طی ماه گذشته قیمت دلار در بازار آزاد تا مرز ۷۰ هزار تومان هم رشد کرد و در مجموع هم طی فروردینماه بازار ارز با بازدهی حدودا ۱۱ درصدی همراه شد. به طور معمول همزمان با التهاب ارزی، در بازار مسکن شاهد افزایش حجم معاملات و رشد قیمتها هستیم. هر چند به علت نیمه تعطیل بودن فروردین افت تعداد معاملات تا حدی طبیعی است ولی چنین رکوردی در کاهش معاملات نشان میدهد که برخلاف معمول این بار خریداران مسکن همزمان با جهش ارزی عقبنشینی کردهاند
🤷 بیش از ۱۸ درصد خانههای معامله شده، قیمتی بین ۲ تا ۳ میلیارد تومان داشتهاند که بیانگر این است که بیشترین قدرت خرید در این محدوده قیمتی قرار دارد.
هدف ازتشکیل صندوق ها در اروپا، تجمیع منابع خرد جهت تامین مالی پروژه ها و سرمایه گذاری در طرح های اقتصادی در سطح ملی بود،
باید پرسیدصندوق ها در ایران بامنابع تجمیع شده چه کاری انجام می دهند.
۱- سپرده گذاری در بانک ها با نرخ بالاتر☹️
۲- خرید اوراق دولتی
💠چرا صندوق ها پول های خرد تجمیع شده را با نرخ بالاتر دربانک ها سپرده گذاری می کنند؟
صرفا بخاطر سود بیشتر؟
خب این کار چه حسنی برای اقتصاد داره؟
در اقتصادی که درنهایت منابع جذب تولید و سرمایه گذاری مولد نمیشه و ارزش افزوده ای در آن وجود نداره، با این ترفند به بانک ها فشار ایجاد میشه و باید سودهای بالاتری به صندوق ها پرداخت نمایند و از طرفی موجب افزایش هزینه های تولید میشه،
ضمن اینکه با افزایش پایه پولی ناشی از پرداخت سودهای موهوم، تورم هم افزایش پیدا می کنه،
💠بخش زیادی از پولهایی که توسط صندوق ها تجمیع میشه صرف خرید اوراق دولتی میشه که ته تهش بازی خطرناک #پانزی هست،
دولتی که پلنی برای سرمایه گذاری نداره و بیشتر منابع تامین مالی شده روصرف پرداخت یارانه،حقوق و بوجه نهاد ها می کنه،
چطور اصل و سود پول ها رو بر می گردونه ؟
چاپ پول؟ یا فروش اوراق جدید؟
استاک آپشن
باید پرسیدصندوق ها در ایران بامنابع تجمیع شده چه کاری انجام می دهند.
۱- سپرده گذاری در بانک ها با نرخ بالاتر☹️
۲- خرید اوراق دولتی
💠چرا صندوق ها پول های خرد تجمیع شده را با نرخ بالاتر دربانک ها سپرده گذاری می کنند؟
صرفا بخاطر سود بیشتر؟
خب این کار چه حسنی برای اقتصاد داره؟
در اقتصادی که درنهایت منابع جذب تولید و سرمایه گذاری مولد نمیشه و ارزش افزوده ای در آن وجود نداره، با این ترفند به بانک ها فشار ایجاد میشه و باید سودهای بالاتری به صندوق ها پرداخت نمایند و از طرفی موجب افزایش هزینه های تولید میشه،
ضمن اینکه با افزایش پایه پولی ناشی از پرداخت سودهای موهوم، تورم هم افزایش پیدا می کنه،
💠بخش زیادی از پولهایی که توسط صندوق ها تجمیع میشه صرف خرید اوراق دولتی میشه که ته تهش بازی خطرناک #پانزی هست،
دولتی که پلنی برای سرمایه گذاری نداره و بیشتر منابع تامین مالی شده روصرف پرداخت یارانه،حقوق و بوجه نهاد ها می کنه،
چطور اصل و سود پول ها رو بر می گردونه ؟
چاپ پول؟ یا فروش اوراق جدید؟
استاک آپشن
قیمت لحظهای دلار تهران:
دلار فردایی تهران ⏳ 61,120خـرید🔵
دلار فردایی تهران ⏳ 61,150فروش🔴
دلار فردایی تهران ⏳ 61,120خـرید🔵
دلار فردایی تهران ⏳ 61,150فروش🔴
گزارش بازارامروز چهارشنبه 19 اردیبهشت 1403
بن بست محض ...
امروز در طول بازار بارها و بارها به فکر این شعر افتاده بودیم که چو تخته پاره ای برموج ها رها شده بودیم رها و ازاد ! و بدترازاین رهایی بی توجهی است که وجود دارد و هیچ کسی صدای این بازار را نمیشنوند... از انطرف نگاه میکردیم به صنف طلافروشان ... واقعا دمشان گرم... واقعا خوب عمل کردند کاری با حرفشان و منطقی که دارند ندارم ولی ایستادند و برای کسبو کار خود ارزش قایل شدند و از حق خود دفاع کردند ... کاش ذره ای جرات و عزم آنها در دل بچه های بازار و اهالی بورس بود ...
واما بازار ... امروز این یاس و ناامیدی چه در حجم و چه در قیمت بیشتر خود را نشان میداد و عمق فاجعه جایی است که صدای کسی برای این وضعیت در نمی اید و کسی هم کمکی نمیکند .
حقیقت امر این است که ما در یک پروسه نجات بازار نه کسی را میبینیم که دست به کار شود و نه برنامهای را میبینیم که در این حوزه گام بردارد مهمترین بخش این حوزه دو مرحله اولیه است که هنوز در هیچ یک از آنها قرار نگرفتهایم یعنی پذیرش بحران و سپس برنامهریزی برای یک برنامه خروج از بحران این دو مولفه بسیار مهم شرایط فعلی است که معتقدیم دولت باید در آن دست به کار شود که خوب تا به این لحظه نشده و نمیشود و صد البته وقتی چنین شرایطی وجود دارد تمام تقصیرها به گردن سازمان بورس خواهد بود چرا که او باید اهمیت این بحران و راه حلها را پیش پای سیاستگذار بگذارد و وقتی چنین چیزی حاصل نمیشود نتیجه چه خواهد شد ناامیدی طولانی مدت بازار رقم میخورد و هر مثبتی تاکید میکنیم هر مثبتی برای بسیاری فقط و فقط فرصت فروش قلمداد میشود و این میشود نتیجه هر آن چیزی که امروز شاهدیم ...
و به تبع آن جریان پول هم جرات اینکه راهی این بازار بشود را کاملاً از دست میدهد حتی این موضوع با علم به اینکه در شرایط خوبی از نظر بنیادی قرار داریم رخ میدهد که اتفاقاً درد ماجرا را بیشتر میکندو سوزش را تلخ تر ...
به هر حال باید حرکتی انجام شود تا از این شرایط فاصله بگیریم واگذار کردن همه چیز به زمان شاید مشکل را حل کند اما انرژی زیادی از بازار میگیرد و این فرسایش عجیب نتیجه فعلی این روزهای بازار را رقم میزند که شاهدیم حجم معاملات از ابتدای سال تا به امروز پله پله نزولی شد و این نزول ادامه دارد و تازه این شرایط در فضایی رخ میدهد که بهار گزارشهای مالی و فضای خوب مجامع پیش رو در پیش است و همین عمق فاجعه را بیشتر میکند که بسیاری از افراد با علم به این موارد میل به بازار ندارند ...
اما در مورد بازار یک نکته را عرض کنیم و ان هم اینکه کم کم تحلیلگران هم باید آستینها را بالا زده و نسبت به بازار کمی حساستر باشند به خصوص نسبت به دو بعد بازار که امروز بیشتر در مورد آن صحبت میکنیم و امیدواریم روزهای آتی این موضوع را واضحتر ببینیم اما به طور کلی به نظر انتشار اطلاعات مالی شرکتها و مجامع پیش رو و تقسیم سود آنها و همچنین سود سال جاری این شرکتها از یک سو و از سوی دیگر تغییرات پرشتابتر نرخ نیما باعث میشود این چشم انداز و این افق پیش روی بازار باشد که نرخها در حال تغییر است طی همین مدت نرخ نیما از ۳۸ به حوالی ۴۲ رسیده و با این گارد اعداد ۴۵ و ۴۶ را به راحتی طی چند هفته آتی لمس خواهد کرد اتفاقی که شاید به یکباره اگر رخ میداد شوک عجیبی برای بازار به شمار میرفت اما رویداد نرم آهسته آن باعث شده خیلی کسی سراغی از آن نگیرد. اما به نظر اکسلها باید با این اعداد به روز شود و صورتهای مالی مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد درست است که دولت در پی زدن جیب شرکتهاست و رفتار غیرعقلانی را دارد و درست است که نرخ سود به ۴۰ نزدیک شده اما از دل همین گزارشها میتوان فرصتهای نسبتا خوبی را برای بازار شناسایی کرد که شاید گذر زمان آنها را دوباره برجسته و مورد توجه قرار دهد
و نکته آخر مقدمه گزارش بازار حرفهای مختلف در مورد توافق دوباره هستهای است از دید ما چنین چیزی تقریباً محال و نزدیک به صفر است اما دنیای سیاست دنیای غیر ممکنهاست و ممکن است هر اتفاق و رویدادی رخ دهد ...
اما به این موضوع باید همگان توجه کنند که هر نوع کاهش ریسکی تاکید میکنیم هر نوع کاهش ریسکی که منجر به ثبات و بهبود شرایط گردد به سود بازار سرمایه خواهد بود به خصوص با این وضعیت دلار نیما و دلار آزاد و رفتار دولت به نظر منطقیترین حالت برای بازار توافق حتی نیم بند سیاسی است که میتواند حتی در مسیر کاهش نیم بند ریسکهای سیاسی بازار و بهبود آن موثر باشد باز هم میگوییم که به این ماجرا خوشبین نیستیم اما هرگونه توافقی را یک نقطه مثبت و قوی برای بازار میدانیم
و اما بخش پایانی و جمعبندی موضوع سالگرد سقوط در گفتار امروز
بن بست محض ...
امروز در طول بازار بارها و بارها به فکر این شعر افتاده بودیم که چو تخته پاره ای برموج ها رها شده بودیم رها و ازاد ! و بدترازاین رهایی بی توجهی است که وجود دارد و هیچ کسی صدای این بازار را نمیشنوند... از انطرف نگاه میکردیم به صنف طلافروشان ... واقعا دمشان گرم... واقعا خوب عمل کردند کاری با حرفشان و منطقی که دارند ندارم ولی ایستادند و برای کسبو کار خود ارزش قایل شدند و از حق خود دفاع کردند ... کاش ذره ای جرات و عزم آنها در دل بچه های بازار و اهالی بورس بود ...
واما بازار ... امروز این یاس و ناامیدی چه در حجم و چه در قیمت بیشتر خود را نشان میداد و عمق فاجعه جایی است که صدای کسی برای این وضعیت در نمی اید و کسی هم کمکی نمیکند .
حقیقت امر این است که ما در یک پروسه نجات بازار نه کسی را میبینیم که دست به کار شود و نه برنامهای را میبینیم که در این حوزه گام بردارد مهمترین بخش این حوزه دو مرحله اولیه است که هنوز در هیچ یک از آنها قرار نگرفتهایم یعنی پذیرش بحران و سپس برنامهریزی برای یک برنامه خروج از بحران این دو مولفه بسیار مهم شرایط فعلی است که معتقدیم دولت باید در آن دست به کار شود که خوب تا به این لحظه نشده و نمیشود و صد البته وقتی چنین شرایطی وجود دارد تمام تقصیرها به گردن سازمان بورس خواهد بود چرا که او باید اهمیت این بحران و راه حلها را پیش پای سیاستگذار بگذارد و وقتی چنین چیزی حاصل نمیشود نتیجه چه خواهد شد ناامیدی طولانی مدت بازار رقم میخورد و هر مثبتی تاکید میکنیم هر مثبتی برای بسیاری فقط و فقط فرصت فروش قلمداد میشود و این میشود نتیجه هر آن چیزی که امروز شاهدیم ...
و به تبع آن جریان پول هم جرات اینکه راهی این بازار بشود را کاملاً از دست میدهد حتی این موضوع با علم به اینکه در شرایط خوبی از نظر بنیادی قرار داریم رخ میدهد که اتفاقاً درد ماجرا را بیشتر میکندو سوزش را تلخ تر ...
به هر حال باید حرکتی انجام شود تا از این شرایط فاصله بگیریم واگذار کردن همه چیز به زمان شاید مشکل را حل کند اما انرژی زیادی از بازار میگیرد و این فرسایش عجیب نتیجه فعلی این روزهای بازار را رقم میزند که شاهدیم حجم معاملات از ابتدای سال تا به امروز پله پله نزولی شد و این نزول ادامه دارد و تازه این شرایط در فضایی رخ میدهد که بهار گزارشهای مالی و فضای خوب مجامع پیش رو در پیش است و همین عمق فاجعه را بیشتر میکند که بسیاری از افراد با علم به این موارد میل به بازار ندارند ...
اما در مورد بازار یک نکته را عرض کنیم و ان هم اینکه کم کم تحلیلگران هم باید آستینها را بالا زده و نسبت به بازار کمی حساستر باشند به خصوص نسبت به دو بعد بازار که امروز بیشتر در مورد آن صحبت میکنیم و امیدواریم روزهای آتی این موضوع را واضحتر ببینیم اما به طور کلی به نظر انتشار اطلاعات مالی شرکتها و مجامع پیش رو و تقسیم سود آنها و همچنین سود سال جاری این شرکتها از یک سو و از سوی دیگر تغییرات پرشتابتر نرخ نیما باعث میشود این چشم انداز و این افق پیش روی بازار باشد که نرخها در حال تغییر است طی همین مدت نرخ نیما از ۳۸ به حوالی ۴۲ رسیده و با این گارد اعداد ۴۵ و ۴۶ را به راحتی طی چند هفته آتی لمس خواهد کرد اتفاقی که شاید به یکباره اگر رخ میداد شوک عجیبی برای بازار به شمار میرفت اما رویداد نرم آهسته آن باعث شده خیلی کسی سراغی از آن نگیرد. اما به نظر اکسلها باید با این اعداد به روز شود و صورتهای مالی مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد درست است که دولت در پی زدن جیب شرکتهاست و رفتار غیرعقلانی را دارد و درست است که نرخ سود به ۴۰ نزدیک شده اما از دل همین گزارشها میتوان فرصتهای نسبتا خوبی را برای بازار شناسایی کرد که شاید گذر زمان آنها را دوباره برجسته و مورد توجه قرار دهد
و نکته آخر مقدمه گزارش بازار حرفهای مختلف در مورد توافق دوباره هستهای است از دید ما چنین چیزی تقریباً محال و نزدیک به صفر است اما دنیای سیاست دنیای غیر ممکنهاست و ممکن است هر اتفاق و رویدادی رخ دهد ...
اما به این موضوع باید همگان توجه کنند که هر نوع کاهش ریسکی تاکید میکنیم هر نوع کاهش ریسکی که منجر به ثبات و بهبود شرایط گردد به سود بازار سرمایه خواهد بود به خصوص با این وضعیت دلار نیما و دلار آزاد و رفتار دولت به نظر منطقیترین حالت برای بازار توافق حتی نیم بند سیاسی است که میتواند حتی در مسیر کاهش نیم بند ریسکهای سیاسی بازار و بهبود آن موثر باشد باز هم میگوییم که به این ماجرا خوشبین نیستیم اما هرگونه توافقی را یک نقطه مثبت و قوی برای بازار میدانیم
و اما بخش پایانی و جمعبندی موضوع سالگرد سقوط در گفتار امروز
در مطالب قبلی روی چند نکته تاکید کردیم که البته باز هم به همه کسانی که مطالب را خواندند و اظهار نظر کردند عرض میکنیم تمام مطالب با اطلاع دقیق و مستند بیان شده و چیزی غیر از آن نبوده یا به عبارت دیگر حدس و گمان و تحلیل نیست و بیشتر روایت رویدادهاست ...
جمعبندی روی چند موضوع
تاکید میکنیم اول اینکه تقریبا به این نتیجه رسیدیم که نامه نرخ خوراک عامل ریزش بازار نبوده و دخالتها و تماسهای مختلف با برخی فعالان ، برای کنترل بازار عامل اصلی آن مقطع تاریخی بود به این جمعبندی رسیدیم که دولت با تصمیم گیری در مورد نرخ خوراک اولین و مهلکترین ضربه را به اعتماد بازار زد و این موضوع ادامه داشت و در نهایت در سایر موارد به این موضوع رسیدیم که ندانم کاری دولت در تعیین برخی سیاستگذاریها و دخالت غیر اصولی در بازار باعث بروز این بحران شد و این شرایط را رقم زد
حرف امروز ما این است که چه در دولت و چه سازمان بورس پس از این بحران نشان دادند که نه تخصص این ماجرا را دارند که بازار را کنترل و هدایت کنند و نه توانایی آن را دارند که از بحران ایجاد شده و خود ساخته خارج شوند به عبارت دیگر فضای پس از این بحران به همگان ثابت کرد که نه قدرت و توانایی علمی و عملی این موضوع در دولت وجود دارد و نه سازمان بورس ابزارهایی شبیه این دارد که بتواند بازار را از این فضا خارج سازد این مهمترین جمعبندی ماست که به این نتیجه میرسیم هرگونه دخالت این چنینی میتواند تبعات سنگینی برای بازار به همراه داشته باشد
و یک نکته مهم دیگر اینکه در بحران اخیر دیده شد این است که فعالان بازار ما نیز فارغ از تحلیل و پی بهای و چشم انداز سودآوری، شرکتها را تجزیه و تحلیل میکنند که این درد آن روزها و امروز ما هم هست و میبینیم که بازار با این شرایط و این چالش مواجه شده و جو زدگی در اوج و در ریزش ها بدترین حالت است ... دوستی تعریف میکرد در سال های نه چندان دور در چنین مقاطعی برخی فعالان قدیمی بازار همین رفتار امروز را داشتند و درست در همان نقاط بوده که بازار از مسیر روند نزولی خارج و مثبت می شد ...
ودر نهایت بحران اخیر به ما ثابت کرد که به هیچ وجه روی هیچ حرف دولت نمیتوان حساب کرد و اگر قرار است کسی به بورس کمک کند خود فعالان بازار هستند و در نهایت این روزهای بحران و قبل و بعد از آن این موضوع را اثبات کرد که بازار سرمایه و بورس هیچ کجای تصمیم گیری دولتمردان و سیاستگذاران نیست و کتفشان هم حساب نمیشود که در این بازار چه رخ میدهد و چه اتفاقی در حال وقوع است
همیشه از دل بحرانها اتفاقات تلخ و شیرین زیادی بیرون میزند اما در سالگرد سقوط و یک سالگی بحران اخیر به این جمعبندی میرسیم که امروز که اینجا ایستادهایم باید گفت این ناامیدی و این وضعیت حاصل دستپخت سرآشپزان بیسوادیست که برای اقتصاد کشور تصمیم گرفتهاند و این وضعیت را رقم زدند و چه عجیب و چه جالب که هنوز هم فکر میکنند مسیر را درست میروند و سرشان به سنگ نخورده...
بتاسهم
جمعبندی روی چند موضوع
تاکید میکنیم اول اینکه تقریبا به این نتیجه رسیدیم که نامه نرخ خوراک عامل ریزش بازار نبوده و دخالتها و تماسهای مختلف با برخی فعالان ، برای کنترل بازار عامل اصلی آن مقطع تاریخی بود به این جمعبندی رسیدیم که دولت با تصمیم گیری در مورد نرخ خوراک اولین و مهلکترین ضربه را به اعتماد بازار زد و این موضوع ادامه داشت و در نهایت در سایر موارد به این موضوع رسیدیم که ندانم کاری دولت در تعیین برخی سیاستگذاریها و دخالت غیر اصولی در بازار باعث بروز این بحران شد و این شرایط را رقم زد
حرف امروز ما این است که چه در دولت و چه سازمان بورس پس از این بحران نشان دادند که نه تخصص این ماجرا را دارند که بازار را کنترل و هدایت کنند و نه توانایی آن را دارند که از بحران ایجاد شده و خود ساخته خارج شوند به عبارت دیگر فضای پس از این بحران به همگان ثابت کرد که نه قدرت و توانایی علمی و عملی این موضوع در دولت وجود دارد و نه سازمان بورس ابزارهایی شبیه این دارد که بتواند بازار را از این فضا خارج سازد این مهمترین جمعبندی ماست که به این نتیجه میرسیم هرگونه دخالت این چنینی میتواند تبعات سنگینی برای بازار به همراه داشته باشد
و یک نکته مهم دیگر اینکه در بحران اخیر دیده شد این است که فعالان بازار ما نیز فارغ از تحلیل و پی بهای و چشم انداز سودآوری، شرکتها را تجزیه و تحلیل میکنند که این درد آن روزها و امروز ما هم هست و میبینیم که بازار با این شرایط و این چالش مواجه شده و جو زدگی در اوج و در ریزش ها بدترین حالت است ... دوستی تعریف میکرد در سال های نه چندان دور در چنین مقاطعی برخی فعالان قدیمی بازار همین رفتار امروز را داشتند و درست در همان نقاط بوده که بازار از مسیر روند نزولی خارج و مثبت می شد ...
ودر نهایت بحران اخیر به ما ثابت کرد که به هیچ وجه روی هیچ حرف دولت نمیتوان حساب کرد و اگر قرار است کسی به بورس کمک کند خود فعالان بازار هستند و در نهایت این روزهای بحران و قبل و بعد از آن این موضوع را اثبات کرد که بازار سرمایه و بورس هیچ کجای تصمیم گیری دولتمردان و سیاستگذاران نیست و کتفشان هم حساب نمیشود که در این بازار چه رخ میدهد و چه اتفاقی در حال وقوع است
همیشه از دل بحرانها اتفاقات تلخ و شیرین زیادی بیرون میزند اما در سالگرد سقوط و یک سالگی بحران اخیر به این جمعبندی میرسیم که امروز که اینجا ایستادهایم باید گفت این ناامیدی و این وضعیت حاصل دستپخت سرآشپزان بیسوادیست که برای اقتصاد کشور تصمیم گرفتهاند و این وضعیت را رقم زدند و چه عجیب و چه جالب که هنوز هم فکر میکنند مسیر را درست میروند و سرشان به سنگ نخورده...
بتاسهم