هاله و بابا لنگ دراز
393 subscribers
42.3K photos
9.12K videos
59 files
319 links
این کانال صرفا مجموعه ای از نوشته های دیگران است و
بصورت گلچین در این صفحه جمع شده.
ارتباط با من
Download Telegram
پسر خاله‌ی خانمم خونمون مهمون بود، بچه پررو گفت شما اصفهانیا واقعا خسیسید.
گفتم ما خسیس نیستیم داداش، تو بی چشم و رویی که بعد از یه هفته میزبانی اینجوری راجع بهمون حرف می‌زنی
بعدم چادرشونو از تو حیاط جمع کردم انداختم تو کوچه؛ دو تومنم از پول کرایه حیاط رو پسشون دادم.
فکت: مامان باباها میتونن دوستهای فیک ما رو تشخیص بدن
ولی برادرشون سرشون کلاه میذاره و ارثشون رو میکشه بالا.
اگه زندگیم انقد هیجانی نشه چی ؟
گفت عجیب است که اینقدر تنهایی؟ همه را ترک کرده‌ای؟!
گفتم: از دور انسان خارق‌العاده و هیجان‌انگیزی به نظر می‌رسم و آدم‌ها با شوق به من نزدیک می‌شوند، نزدیک می‌شوند، نزدیک می‌شوند، نزدیک‌تر می‌شوند و می‌بینند که من از نزدیک نه ذوق و حوصله‌ای برای معاشرت دارم و نه قادرم صمیمیت‌های بسیار را هضم کنم و دائما فاصله می‌گیرم و به خودم بر می‌گردم. آنان نیز پی می‌برند که ماندن و تلاش کردنشان بی‌فایده است و به جهان شلوغ خودشان بر می‌گردند.
من فکر می‌کنم بیش از آن‌که ترک‌کننده باشم، خسته‌کننده‌ام!
ما واقعا هنر کرده‌بودیم...
ما هنر کرده‌بودیم که با وجود زخم‌های بسیارمان، هنوز مهربان بودیم. ما هنر کرده‌بودیم که با وجود تمام دلخوری‌ها و رنج‌هایی که در ما اقامت داشت، همچنان لبخند می‌زدیم و دلمان نمی‌آمد کسی را برنجانیم و بانیِ شکستنِ هیچ دلی باشیم.
ما هنر کرده‌بودیم که خودمان بغض داشتیم و برای شادی و موفقیت دیگران دعا می‌کردیم.
ساده و بی‌شیله بودن هنر می‌خواست و ما از هنر لبریز بودیم، می‌خندیدیم و می‌بخشیدیم و کاری به کار هیچ‌کس نداشتیم...
زندگیم تغییر کرد وقتی روانشناسم بهم توضیح داد هرکدوم از احساستم چی میخواد بهم بگه:

غمگین بودن/بی حوصلگی:
باید اون چیزی که نگه داشتی رو رها کنی هرچیزی هستش؛
یک شخص، یک عادت و...

ناراحتی/خشم:
سیستم دفاعیت فعال شده، شخص یا اتفاقی از حدش عبور کرده

احساس گناه/پشیمونی/خجالت :
تو مقابل سیستم ارزش شخصی خودت بودی...
‏هر چقد به اکسم میگم به خدا آب ریخت رو صفحه گوشیم، میگه نه! تو از قصد پیام دادی بهم گفتی آشغال کثافت
مشکل اصلی شما اینه که وقتی باید تو دهنی میخوردید، قربون‌ صدقتون رفتن.
کافیه فقط یک هفته، فقط و فقط یک هفته
توی شغلی کار کنی که با عام مردم سر و کار داری و بعد متوجه میشی چقدررررررر شعور اجتماعی مردممون پایینه...
کاش یه گزینه‌ی دیگه به دلایل لغو سفر اضافه کنن، به اسم:
«از عکس سفیر ترسیدم.»
شاید من بهتر از هر کسی می‌دانم که چرا از میان موجودات، فقط انسان می‌خندد؛ تنها اوست که زجرش آنقدر عمیق بود که می‌بایست خنده را اختراع می‌کرد.  
- نیچه                  
رام باش، ولی شیرِ رام باش!
موشِ رام که باشی، هر وقت هر کس میل مبارکش بکشد، له ات می کند!
شیرِ رام که باشی، همه حواس‌شان هست...
یه رفیق داشتم دوران توپ پلاستیکی، توپ چهل تیکه داشت. وقتی می‌خواستیم فوتبال بازی کنیم می‌گفت به یه شرط توپ چهل تیکه‌ام رو میارم. به شرط اینکه من کاپیتان باشم.
فوتبالش!؟ نابود... دور کمرش ده برابر قدش بود. ایشی زاکی محل بود ولی نه به اون بانمکی... واسه بازی یار انتخاب می‌کرد. یار که چه عرض کنم دوستاش رو انتخاب می‌کرد. تو پنج دقیقه انقدر گل می‌خوردن که توپش رو برمی‌داشت و با قهر می‌رفت خونه...
ما هم عشق توپ چهل تیکه... کار ما به جایی رسیده بود که برای بازی کردن با توپ چهل تیکه گل نمی زدیم. دروازه خالی رو می‌زدیم تو در و دیوار که صاحب توپ چهل تیکه قهر نکنه...
اون رفیق ما بعد یه مدت باورش شد که فوتبالش خوبه... که ما نمی‌تونیم بهشون گل بزنیم. دیگه کم کم گل زدن یادمون رفت. بخاطر یه توپ چهل تیکه ضعیف بودن رو انتخاب کردیم و رقیب رو قوی نشون دادیم.
همین مثال رو تو تمام زندگیمون نگاه کنیم.
برای علاقه یا شاید منفعت چه جاهایی جلوی چه کسایی خودمون رو ضعیف نشون دادیم و توهم قوی بودن رو به دیگران دادیم.
می‌خوام بگم با همون توپ پلاستیکی بازی کنید ولی هیچ وقت جلوی کسی ضعف نشون ندید. چون توهم قوی بودن بهش دست میده.
چون گل زدن و قوی بودن رو فراموش می‌کنید.
💢 برای اینکه فرزندتان «نه» گفتن را یاد بگیرد، باید از خانه شروع کنید.

اگر شما همیشه فرزندتان را مجبور به اطاعت کردن از خواسته‌های‌تان می‌کنید و به محض دیدن واکنش منفی او، عصبانی و پرخاشگر می‌شوید، نباید انتظار داشته باشید کودکتان به همکلاسی که می‌خواهد خوراکی‌هایش را از او بگیرد، نه بگوید و در آینده در برابر خواسته‌های غیرمنطقی کسی که دوستش دارد مقاومت کند.

کودک شما از همین امروز یاد می‌گیرد
حق دارد خواسته‌هایی که از نظرش درست یا منطقی به نظر نمی‌رسند را رد كند
یا برعکس احساس می‌کند
هیچ وقت و در برابر هیچ کسی حق ندارد خواسته خودش را ترجیح دهد.
اداره پست اینجوریه که میری میگی چرا بسته رُ نیاوردین؟! بعد اونا بهت یه برگه نشون میدن که پستچی ۳۰ بار مراجعه کرده و شما (که دو هفته یه کلّه تو خونه منتظرش بودین) با کمال تعجب متوجه میشین کلاً خونه نبودین!😳