فکت
این پستهایی که اینستا میبینید و شاخ در‌میارید که چه مشکلاتی مردم دارن همه‌شون ساخته‌ و پرداخته‌ی ذهن ادمین همون پیجه برای گرفتن ویوی بالا و کامنت بیشتر

روباه سفید کانادایی مثل یه هاسکیه که گربست!

از وضعیتم راضی نیستم ولی دلمم نمی‌خواد جای کس دیگه باشم. از شرایط بقیه هم راضی نیستم.

«بعضی وقت‌ها احساس می‌کنم که هیچ چیز معنی ندارد. در سیاره‌ای که میلیون‌ها سال است با شتاب به سوی فراموشی می‌رود، ما در میان غم زاده شده‌ایم؛ بزرگ می‌شویم، تلاش و تقلا می‌کنیم، بیمار می‌شویم، رنج می‌بریم، سبب رنج دیگران می‌شویم، گریه و مویه می‌کنیم، می‌میریم، دیگران هم می‌میرند و موجودات دیگری به دنیا می‌آیند تا این کمدی بی‌معنی را از سر گیرند.»

- ارنستو ساباتو

🔻بازار طلای تهران یک هفته تعطیل شد

🔹نایب رئیس اتحادیه طلا و جواهر تهران از تعطیلی یک هفته‌ای
( از شنبه ۲۳ تیر تا روز پنجشنبه ۲۸ تیرماه) بازار طلای تهران به مناسبت ایام سوگواری سید و سالار شهیدان(ع) طبق سنوات گذشته خبر داد.

‏دختر خوشگل دیگه یک پدیده جالب،نادر و هیجان‌انگیز نیست. شده مثل موز. اون اولا موز میوه پولدارا بود، هرکسی نمی‌تونست بخره. الان ولی ممکنه انقدر بمونه تو یخچالا که بگنده.

ازم نپرس که اسم عطرت چیه؟ این بوی منه! برو بوی خودتو پیدا کن!

همه جای ایران حشرات به چند دسته تقسیم میشن مثلا انواع سوسک، عنکبوت، عقرب، کرم، ولی تو مشهد کلا یه دسته حشره داریم که همه ی اینارو در برمیگیره و بهش میگیم کخ که گاها تو میوه ها و آدما هم پیدا میشه

خیانت خودش یه درده، اینکه توسط پسر/دختر بی‌پول/ زشت انجام شده باشه هزار درد.

بوکوفسکی در جایی نوشت که ما همه خواهیم مُرد، همه ما، عجب سیرکی!

همین به تنهایی باید کافی باشد تا همدیگر را دوست داشته باشیم ولی اینطور نیست، ما در برابر مسائل بی اهمیت زندگی وحشت‌زده و ویران می‌شویم، ما در هیچ و پوچِ زندگی غرق شده‌ایم!

من دیگه واقعاً مطمئن شدم که هدف غایی در زندگی اینه که بهت خوش بگذره.
حالا تو رابطه، یا جایی که زندگی می‌کنی، کاری که می‌کنی، کلاً هر فعلی در جهان اگر منجر به این نشه که بهت خوش بگذره،
مفت نمی‌ارزه.

دیروز به این بی‌خانمانی که دم در داروخانه می‌شینه داشتم خوارکی‌ میدادم، گفت دستت درد نکنه، می‌شه یه لطفی کنی؟ گفتم آره حتماً، گفت میشه از داروخانه برام مواد بیاری؟
گفتم نه ببخشید غیرقانونیه. گفت باشه خیلی ممنونم خواستم یه امتحانی کرده باشم. 😌

عاقاااا!😐

با شرکتی مصاحبه کردم و گفتن چرا میخوای از شرکت خودت بیای بیرون صادقانه شرکتی که الان کار میکنی بزرگتر از ماست.
گفتم چون صادقید منم صادق باشم باهاتون، size doesn't matter.
شاید نگیرن منو ولی با حجمی که خندیدن قطعا دلقک شرکتشون میشم 😁

من الان شک کردم که آیا کمک کردن به عزیزانی که با این فشار اقتصادی در مضیقه هستن درسته یا نه؟ به عنوان مثال ما اهالی ساختمون، خیلی به سرایدارمون میرسیم. گوشت و مرغ و برنج و دارو درمان بچه. الان شنیدم سومی رو حامله‌ن. میگم آخه از کجا میخوایی شکم یکی دیگه رو هم سیر کنی؟ با خوشحالی گفت خدا روزی رسانه... تا الانش که شکر خدا سر گشنه زمین نذاشتیم، باقیش هم درست میشه
خب این الان اگر یخورده در تنگنا بود دست و بالش رو جمع نمیکرد؟؟

شده به خودتون بیاین و ببینین دارین عین مامان/باباتون رفتار میکنین و رفتاریه که سالها بخاطرش عصبی می‌شدی؟

« ستاره ی کوچکی در واژه ای بگذار و به آسمانم روانه کن؛ بسیار تاریکم. »

میگه هوا گرم بود خواستم ماهیم خنک شه، فقط یادم رفت درش بیارم، دعا کنید زنده مونده باشه…🤦🏽‍♀️😑

دیزاین پنجره‌ی مکعبی مثل یه دریچه‌ست به یه دنیای موازی دیگه!