نوستالژی هندی😍

من حس می‌کنم که آدم‌ها در دو صورت شروع می‌کنند به شوخی کردن:
۱- وقتی حس می‌کنند در جمعی که قرار گرفته‌اند دوست داشتنی نیستند
۲- وقتی مطمئن می‌شوند برای کسی یا کسانی خیلی دوست داشتنی‌اند.
حالت وسطی هم وجود ندارد!

🌱پارتنرت ممکنه پارانوئید باشه ( به صورت افراطی و مریض گونه شکاکه ) اگه :

۱ ثبات هیجانی نداره و یهو بی دلیل خیلی عصبانی میشه.
۲ دائما تلاش می کنه کنترلت کنه که دقیقا کجایی ، با کی حرف میزنی،چیکار می‌کنی، گوشیتو بی دلیل چک میکنه و ...
۳ نسبت به انتقادات درست به شدت حساسه و پرخاشگری می کنه
۴ بی دلیل بهت شک داره مدام کنترلت میکنه و فکر میکنه بهش وفادار نیستی
۵ همیشه فکر می کنه دیگران دارن ازش سؤ استفاده میکنن حتی درمورد تو هم گاهی همین حس رو داره
۶ ازت میخواد ارتباطاتتو محدود و قطع کنی و فقط با خودش زمان بگذرونی
۷ معنی حرف ها و رفتار هاتو بد برداشت میکنه و ناراحت و دلخور میشه
۸_استرس و اضطراب به شدت زیادی داره

‏آگهی استخدام نیروی خدماتی دادم، یه دختر جوون رزومه داده، فقط یه خط:

«در افغانستان آموزگار بودم»

‏شما وقتی اعتماد رو از یک آدم می‌دزدید، وظیفه‌ی تمام و‌ کمال خودتونه که دوباره بهش برش گردونید.
اون آدم هیچ وظیفه‌ای در راستای “تلاش” برای این امر نداره. بزرگ شید و مسئولیت اتفاقاتی که باعثشید رو بپزیرید.

خداداد افشاریان، پژمان راهبر و سهیل مهدی در دادگاه کرمان بازجویی شدند. نهادهای امنیتی به آنها اعلام کردند در روزهای آینده از سمت خود استعفا دهند در غیر این صورت حکم اخراج آنها صادر می‌شود.

آناتومی بدن وقتی چربی ها احاطه‌شون میکنن

یه دیالوگی بود که میگفت:
«میدونی من همیشه برا سفت نگه داشتن رابطم با اونایی که دوسشون داشتم، به اندازه هر دو‌طرف تلاش کردم، ولی الان فهمیدم اشتباه بوده...»
و چقدر درست میگفت...

من اگه منتظر نمیموندم ساعت رند شه

چه دنیای زیبایی میشد واقعا

مرد مشهدی که با پوشیدن لباس نیروی انتظامی، تلاش می‌کرد کارهای روزمره‌اش را بدون صف و طی روال اداری انجام دهد، زمانی‌ که قصد خرید نان داشت، با مشتریان درگیر و در نهایت بازداشت شد

راننده اسنپ بدترین و طولانی‌ترین مسیرو انتخاب کرد و گوش‌خراش‌ترین و چرت‌ترین موزیک‌ها هم پلی کرد. به خودم گفتم کی به مقصد میرسم بهش یک بدم. به مقصد که رسیدیم، برگشت رو کرد بهم و با لبخند گفت: شب خوبی داشته باشی دوست من!
منم ضعف کردم و بهش ۵ ستاره دادم.

تو یک مادری، مراقبت از فرزند، یکی از اولویت‌های مهم توست، اما خودت را فراموش نکن، گه‌گاهی به آینه‌ی اتاقت سری بزن، به دخترک توی آینه سلامی کن و موهایت را آرام آرام شانه بزن.

تو یک مادری اما گاهی شیطنت کن و شادانه برقص، گاهی فنجان قهوه‌ات را مقابل پنجره بنوش، کتابی که دوست داری را ورق بزن و به روزهای خوبی که در راهند فکر کن. گاهی غذایی که خودت دوست داری درست کن، سفره‌ات را جوری که دوست داری بچین و آرام و بدون نگرانی غذایت را بخور.
گاهی دخترکی باش که دلش می‌خواهد آدم‌ها کمتر از او متوقع باشند، که گاهی دوست دارد بی‌نقص نباشد، که می‌خواهد در کنار مادر بودن، خودش باشد و برای خودش هم زمان بگذارد.

تو یک مادری اما به خودت بیشتر اهمیت بده، تو که خوب نباشی، حال یک خانواده خوب نیست، تو که شاد نباشی؛ یک خانواده غمگین است.
حال دلت را خوب نگه دار و دلخوشی‌های اختصاصی خودت را حفظ کن.

تو یک مادری، اما قرار نیست دنیای دخترانه‌ات را بعد از این رها کنی، قرار نیست جریان رشد استعداد و توانمندی‌هایت را متوقف کنی، قرار نیست خودت را یادت برود و قرار نیست فقط مادر باشی!

تو یک مادری کسی که جهان از وجود او آغاز می‌شود، انسانی بی‌اندازه توانمند که قادر است هم دلخوشی‌های خودش را داشته‌باشد، هم برای خودش زمان بگذارد، هم به بهترین شکل ممکن، مادر باشد...
تو یک مادری، همان دخترک سرخوش و پرجنب‌و‌جوش سال‌های دور...

لازم نیست سر در بیاورید که خدا چطور می‌خواهد مشکلاتِ شما را حل کند.
این مسئولیتِ اوست.
کارِ شما نیست.
کارِ شما این است که به خدا ایمان و اعتماد داشته باشید.
کارِ شما این است که با ایمان و انتظار زندگی کنید.
آن موقعیت را به خدا بسپارید و به او اعتماد کنید.
خدای ما، خدای مافوقِ طبیعی است.
خدا می‌تواند آنچه را که بشر نمی‌تواند انجام دهد، به انجام برساند.
او محدود به قوانینِ طبیعت نیست.
در زندگی دفعتاً متوجه می‌شویم که خداوند کارهایی در زندگی‌مان کرده است که خود به تنهایی قادر به انجامش نبوده‌ایم.