🔻رگبار شدید باران در تهران
اداره کل هواشناسی استان تهران:
🔸از پیش از ظهر فردا ۲۴ اردیبهشت تا پایان ظهر سه شنبه بارش باران، گاهی رگبار شدید،در بعضی نقاط بارش تگرگ بهویژه در نیمه شمالی و مناطق غربی استان تهران پیشبینی میشود.
🔸آبگرفتگی معابر و اختلال در تردد و سیلابی شدن مسیلها، دور از انتظار نیست.
اداره کل هواشناسی استان تهران:
🔸از پیش از ظهر فردا ۲۴ اردیبهشت تا پایان ظهر سه شنبه بارش باران، گاهی رگبار شدید،در بعضی نقاط بارش تگرگ بهویژه در نیمه شمالی و مناطق غربی استان تهران پیشبینی میشود.
🔸آبگرفتگی معابر و اختلال در تردد و سیلابی شدن مسیلها، دور از انتظار نیست.
من داییم رو اولین بار ۹ سالگی دیدمش، از خارج برگشته بود، انقد هیجان زده بودم تو فرودگاه براش مایکل جکسونی رقصیدم، بغلم کرد کلی گریه کرد
بعدا گفت فکر کرده بوده معلول ذهنی ام 😐
بعدا گفت فکر کرده بوده معلول ذهنی ام 😐
جمله «تحصیلات شعور نمیاره» فارغ از میزان صحت و سقمش در موارد قابل توجهی نشون دهنده فقر تحصیلی و شعور گوینده هست
هاله و بابا لنگ دراز
جمله «تحصیلات شعور نمیاره» فارغ از میزان صحت و سقمش در موارد قابل توجهی نشون دهنده فقر تحصیلی و شعور گوینده هست
دقیقا افرادی از این جمله استفاده میکنن که تحصیلات ندارن و واقعا هم بیشعورن
امروز فهمیدم بعد تولدم مامان و بابام سراینکه اسمم رو چی بذارن یه مشاجرهی بلند داشتن، مامانم میخواست اسمم سامان باشه و بابامم میخواست اسم بابابزرگ خدابیامرزم رو روم بذاره، خداروشکر میکنم که حرف مامانم به کُرسی نشست وگرنه اصلا تواناییشو نداشتم با هویت شعبون تو این جامعه زندگی کنم.
شهردار منطقه ۵ شیراز به قتل رسید ‼️
ساعتی پیش در صحن شورای شهر شیراز اعلام شد که از مدیران شهری شیراز به دست افراد ناشناس به قتل رسیده است.
ساعتی پیش در صحن شورای شهر شیراز اعلام شد که از مدیران شهری شیراز به دست افراد ناشناس به قتل رسیده است.
یه ویدیو دیدم یارو داشت میگفت:
۷۵ سال٫ اگه شانس داشته باشی ۷۵ سال وقت داری
۷۵ تا زمستون٫ ۷۵ تا تابستون٫ هفتادو پنج تا بهار٫ هفتادو پنج تا پاییز
ادم وقتی اینجوری بهش فکر میکنه چقد کمه چقدر متوجه میشی که وقتتو هدر چه چیزای چرتی تو زندگیت کردی و از هیچی لذت نبردی.
زمان ماها کوتاه تر از اون چیزیه که فکرشو میکنیم بجای حرص و جوشو سردرد یکم به خودت برس و زندگی کن یکم عزیزاتو بغل کن و کنارشون باش.
با کوچیکترین چیزا حال خودتو خوب نگه دار و از تک تک لحظه های زندگیت بهترینو بساز و لذت ببر.
۷۵ سال٫ اگه شانس داشته باشی ۷۵ سال وقت داری
۷۵ تا زمستون٫ ۷۵ تا تابستون٫ هفتادو پنج تا بهار٫ هفتادو پنج تا پاییز
ادم وقتی اینجوری بهش فکر میکنه چقد کمه چقدر متوجه میشی که وقتتو هدر چه چیزای چرتی تو زندگیت کردی و از هیچی لذت نبردی.
زمان ماها کوتاه تر از اون چیزیه که فکرشو میکنیم بجای حرص و جوشو سردرد یکم به خودت برس و زندگی کن یکم عزیزاتو بغل کن و کنارشون باش.
با کوچیکترین چیزا حال خودتو خوب نگه دار و از تک تک لحظه های زندگیت بهترینو بساز و لذت ببر.
داشتم میومدم تهران بغل دستیم گفت داداش بچه تهرانی؟ گفتم آره
گفت منم بچه نظام آبادم
بعد تا خود تهران با لهجه مشهدی از خاطرات دعواهاش تو نظام آباد برام خالی بست😐
گفت منم بچه نظام آبادم
بعد تا خود تهران با لهجه مشهدی از خاطرات دعواهاش تو نظام آباد برام خالی بست😐
🔴طبق تحقیقات، بین احساس تنهایی و میل به مصرف چیزهای شیرین رابطه مستقیمی وجود داره؛ یعنی هرچقدر تنهاتر باشی، بیشتر قند و شکر مصرف میکنی
ما آدمهای بدی نبودیم...
این مادیات و اقتضائات و مناسبات زیستن بود که ما را از هم جدا کرد و میان دلهای ما دیوار کشید. ما مهربانی میکردیم و اخلاق و انصاف را اولویت قرار میدادیم اما جهان طبق اصول دیگری پیش میرفت و در انتهای تمام راهها، ما را از بنا را بر مهر ورزی گذاشتن پشیمان میکرد و از یکجایی به بعد ما مجبور شدیم محتاطانهتر پیش برویم و در هر ماجرا، بیش از هرچیزی، نفع و صلاح خودمان را در نظر بگیریم تا کمتر زمین بخوریم و کمتر برنجیم و مجبور شدیم برای ساختن جهان خودمان، صرفنظر کنیم از جهان دیگران و خیلی چیزها که دل میخواست و منطق مخالفت میکرد.
ما آدمهای بدی نبودیم، فقط از یکجایی به بعد فهمیدیم مهربانی کردن و بنا را بر مهرورزیهای افراطی گذاشتن به صلاحمان نبود و جهان برای ادامه به چیزهای دیگری نیاز داشت.
پختهتر که شدیم و قد و قامت ادراکمان که بلندتر شد، هرم نیازها را نگاه کردیم و فهمیدیم وقتی جای اساسیترین نیازها خالیست، نمیتوان به نیازهای مراحل بعدتر فکر کرد و نمیتوان با هزاران مشکل و فقدان دست و پنجه نرم کرد و همچنان مهربان بود و دوام آورد...
این مادیات و اقتضائات و مناسبات زیستن بود که ما را از هم جدا کرد و میان دلهای ما دیوار کشید. ما مهربانی میکردیم و اخلاق و انصاف را اولویت قرار میدادیم اما جهان طبق اصول دیگری پیش میرفت و در انتهای تمام راهها، ما را از بنا را بر مهر ورزی گذاشتن پشیمان میکرد و از یکجایی به بعد ما مجبور شدیم محتاطانهتر پیش برویم و در هر ماجرا، بیش از هرچیزی، نفع و صلاح خودمان را در نظر بگیریم تا کمتر زمین بخوریم و کمتر برنجیم و مجبور شدیم برای ساختن جهان خودمان، صرفنظر کنیم از جهان دیگران و خیلی چیزها که دل میخواست و منطق مخالفت میکرد.
ما آدمهای بدی نبودیم، فقط از یکجایی به بعد فهمیدیم مهربانی کردن و بنا را بر مهرورزیهای افراطی گذاشتن به صلاحمان نبود و جهان برای ادامه به چیزهای دیگری نیاز داشت.
پختهتر که شدیم و قد و قامت ادراکمان که بلندتر شد، هرم نیازها را نگاه کردیم و فهمیدیم وقتی جای اساسیترین نیازها خالیست، نمیتوان به نیازهای مراحل بعدتر فکر کرد و نمیتوان با هزاران مشکل و فقدان دست و پنجه نرم کرد و همچنان مهربان بود و دوام آورد...
🔴نایب رییس کمیسیون بودجه 1403 : حقوق سربازها رو زیاد کردیم عشق کنن
+ سرباز مجرد تو مناطق غیرعملیاتی:
5 میلیون و 460 هزار تومن
+ سرباز مجرد تو منطقه عملیاتی:
8 میلیون 450 هزار تومن
- سرباز متاهل تو مناطق غیرعملیاتی:
9 میلیون 573 هزار تومن
- سرباز متاهل تو مناطق عملیاتی:
11 میلیون و 535 هزار تومن
+ سرباز مجرد تو مناطق غیرعملیاتی:
5 میلیون و 460 هزار تومن
+ سرباز مجرد تو منطقه عملیاتی:
8 میلیون 450 هزار تومن
- سرباز متاهل تو مناطق غیرعملیاتی:
9 میلیون 573 هزار تومن
- سرباز متاهل تو مناطق عملیاتی:
11 میلیون و 535 هزار تومن
یک اصطلاحی هست که خدا چندین بار در قرآن ازش استفاده کرده:
"حتی ضاقت علیهم/علیه الارض...."
یعنی "کار به جایی میرسد که زمین با تمام فراخیاش بر آدمی تنگ میگردد."
بهترین توصیفی است که میشود برای بعضی لحظهها و برخی حسها به کار برد، اینطور وقتها چارهای نیست جز پناه بردن به خودش
باید به خودش پناه ببری، تا آرام بگیری، دوست و آشنا هم نمیتوانند برایت کاری بکنند.
آدمی تازه میفهمد که هیچ پناهی ندارد جز خدا و این حس یک چیزی است شبیه دلتنگی، سردرگمی، دلآزردگی، یک چیزی شبیه درد!
"حتی ضاقت علیهم/علیه الارض...."
یعنی "کار به جایی میرسد که زمین با تمام فراخیاش بر آدمی تنگ میگردد."
بهترین توصیفی است که میشود برای بعضی لحظهها و برخی حسها به کار برد، اینطور وقتها چارهای نیست جز پناه بردن به خودش
باید به خودش پناه ببری، تا آرام بگیری، دوست و آشنا هم نمیتوانند برایت کاری بکنند.
آدمی تازه میفهمد که هیچ پناهی ندارد جز خدا و این حس یک چیزی است شبیه دلتنگی، سردرگمی، دلآزردگی، یک چیزی شبیه درد!
یجور عجیبی به خدا اعتماد دارم؛ غرق تو ... باشم بازم میدونم یه حرکتی میزنه یا یه مصلحتی تو کارش هست.
خسرو شکیبایی
یه دیالوگ داره که میگه:
«نمی دونم کی بود چی چی بود که یهو دوید تو زندگیم با اون چشاش، آخ چشاش...
چشاش...
چشاش، بدبختم کرد! آتیشم زد!»
آدم تا سرش نیومده باشه نمیفهمه چی میگه...
یه دیالوگ داره که میگه:
«نمی دونم کی بود چی چی بود که یهو دوید تو زندگیم با اون چشاش، آخ چشاش...
چشاش...
چشاش، بدبختم کرد! آتیشم زد!»
آدم تا سرش نیومده باشه نمیفهمه چی میگه...