اسمش رابطه دو طرفهست، هر چقدر میاد
سمتت تو باید بری سمتش، هرچقدر واست
ارزش قائل میشه و واست زمان میذاره توام
باید همونجوری باشی، وگرنه یه روز به خودت
میای میبینی از خودت کم کردی که
به یکی دیگه اضافه کنی.
سمتت تو باید بری سمتش، هرچقدر واست
ارزش قائل میشه و واست زمان میذاره توام
باید همونجوری باشی، وگرنه یه روز به خودت
میای میبینی از خودت کم کردی که
به یکی دیگه اضافه کنی.
#شادزندگی_کنیم😌🌿
هیچگاه از آن چیزی که احساس میکنی
شرم نکن.
تو حق داری که هر هیجانی را که میخواهی
حس کنی و آنچه را که شادت میکند
را انجام دهی . . .!
دمی لواتو
هیچگاه از آن چیزی که احساس میکنی
شرم نکن.
تو حق داری که هر هیجانی را که میخواهی
حس کنی و آنچه را که شادت میکند
را انجام دهی . . .!
دمی لواتو
" زمان
فقط پوستیِ که روی زخمِ بزرگ و عمیقِ دلت میاد،،،،،
ممکنه سوزشِ زخم کمتر بشه،،،،
اما تو همیشه روز زخمی شدنت رو به یاد میاری.........."
فقط پوستیِ که روی زخمِ بزرگ و عمیقِ دلت میاد،،،،،
ممکنه سوزشِ زخم کمتر بشه،،،،
اما تو همیشه روز زخمی شدنت رو به یاد میاری.........."
حتی انتخاب کردن جهنم زیباست
در زمانیکه به زور میخواهند شما
را وارد بهشت کنند
زیرا بهشتیکه به زور واردش
شوی ازجهنم بدتراست
جهنمیکه به انتخاب خودتان
باشد یک بهشت است.
آشو
حتی انتخاب کردن جهنم زیباست
در زمانیکه به زور میخواهند شما
را وارد بهشت کنند
زیرا بهشتیکه به زور واردش
شوی ازجهنم بدتراست
جهنمیکه به انتخاب خودتان
باشد یک بهشت است.
آشو
بودنش، دلبستگی به زندگیست
نبودش، نهراسیدن از مرگ..
•سیدمحمدمرکبیان
نبودش، نهراسیدن از مرگ..
•سیدمحمدمرکبیان
گفتی: "بروم ازین ولایَت، بروم به بندری دیگر. شهر که قحط نیست؛ این نشد، یکی بهتر. هر تیشه زدم به ریشهام خورد، دلم پوسید. تا کی بنشینم اینجا، دست روی دست، که گَرد بر خاطر بنْشیند؟ هر طرف چشم میندازم، تا سَدِّ نظر، همهاش خرابههای سیاهِ عمر میبینم. حیفِ این همه سال، حیفِ عمرِ عزیز، که تلف شد درین خرابآباد."
بندرِ دیگری نخواهی دید، خطّهی بهتری نخواهی یافت. شهر سر از دنبالت بر نمیدارد. در همان کوچهها پلاس میشوی. در همان محلّهها پیر میشوی. در همان خانههاست که موهایت را سفید میکنی. هر کجا بروی، به همین شهر میرسی. امید به خارج نیست. راه به خارج نیست، نه از زمین، نه از دریا. در همهْ دنیاست که برباد رفته عمر، در همهْ دنیا آری، عمری که تلف کردهای درین بِیْغوله.
- کنستانتین کاوافی/ ترجمه بیژن الهی
بندرِ دیگری نخواهی دید، خطّهی بهتری نخواهی یافت. شهر سر از دنبالت بر نمیدارد. در همان کوچهها پلاس میشوی. در همان محلّهها پیر میشوی. در همان خانههاست که موهایت را سفید میکنی. هر کجا بروی، به همین شهر میرسی. امید به خارج نیست. راه به خارج نیست، نه از زمین، نه از دریا. در همهْ دنیاست که برباد رفته عمر، در همهْ دنیا آری، عمری که تلف کردهای درین بِیْغوله.
- کنستانتین کاوافی/ ترجمه بیژن الهی
«مشکل انسان این است که دوام میآورد و دوباره به سوی آدمها و رنجهایی باز میگردد که از آنها گریخته بود.»
همه اولش میگن زمان حلش میکنه، بعد از یه مدتم میان میگن دیدی زمان حلش کرد؛ ولی نمیدونن چقدر رنج کشیدی تا بتونی عبور کنی.
.
بیایید تلقین کنید که شما بدون آنی که جانتان است نیز خوشبخت هستید.
میدانم سخت است اما نگذارید کسی جز خودتان بفهمد نبودنش آزارتان میدهد.
زمانه عوض شده ، دیگر کسی برای اندوه شما اشک نمیریزد و مونس نمیشود ...
اگر بدانند نبودِ کسی نابودتان کرده جوری آواز خوشبختی سر میدهند که گوش شما که هیچ ، گوش فلک هم کر شود !
🫧
بیایید تلقین کنید که شما بدون آنی که جانتان است نیز خوشبخت هستید.
میدانم سخت است اما نگذارید کسی جز خودتان بفهمد نبودنش آزارتان میدهد.
زمانه عوض شده ، دیگر کسی برای اندوه شما اشک نمیریزد و مونس نمیشود ...
اگر بدانند نبودِ کسی نابودتان کرده جوری آواز خوشبختی سر میدهند که گوش شما که هیچ ، گوش فلک هم کر شود !
🫧
براتون آرزو میکنم اگه
آسمون روزهایِ زندگیتون خاکستریه
هیچی سرِ جاش نیست و همه چی
یه کلافِ گره خورده دَرهَمه
کسی رو داشته باشین که بهتون بگه :
« بيا اينجا ، بگذار سرت را بغل بگيرم و
درِ گوشت زمزمه كنم : آسان مال قصه هاست ، اينجا وضعيت سخت است ،
و ما هم سختيم اما جَوانه میزنیم…»
🫧
آسمون روزهایِ زندگیتون خاکستریه
هیچی سرِ جاش نیست و همه چی
یه کلافِ گره خورده دَرهَمه
کسی رو داشته باشین که بهتون بگه :
« بيا اينجا ، بگذار سرت را بغل بگيرم و
درِ گوشت زمزمه كنم : آسان مال قصه هاست ، اينجا وضعيت سخت است ،
و ما هم سختيم اما جَوانه میزنیم…»
🫧
اول بشناسش بعد عاشقش شو...
اگه اول عاشقش بشی؛
دیگه نمیتونی بشناسیش...😔
اگه اول عاشقش بشی؛
دیگه نمیتونی بشناسیش...😔
.
«عشق» ...
نه آدمیزاد است ...
و نه جانوری بیرحم و درنده ...
نه چشمهای هیز دارد و نه چنگال آماده ...
عشق یک حال خوب است برای ...
تابِ زخمهای وامانده ...!
#محمود_دولت_آبادی
«عشق» ...
نه آدمیزاد است ...
و نه جانوری بیرحم و درنده ...
نه چشمهای هیز دارد و نه چنگال آماده ...
عشق یک حال خوب است برای ...
تابِ زخمهای وامانده ...!
#محمود_دولت_آبادی
وقتی با کوچیک ترین حرکتت ناراحت میشم و ریکشن نشون، میدم وقتی میبینم کاری کردی که به ضررت شده و عصبی میشم و میرم رو اعصابت؛ فقط و فقط دلیلش اینه که برام مهمی وگرنه من همون آدمیم که از دید یه غریبه خنثی ترینه!
به قول یه جمله انگلیسی معروف:
«آدما یا عادی ان یا خیلی خیلی خیلی عمیق!»
به قول یه جمله انگلیسی معروف:
«آدما یا عادی ان یا خیلی خیلی خیلی عمیق!»
مشکل اینجاست که میخواین یه تیکه از همه رو داشته باشین، و نتیجش میشه آدمای نصفه و نیمهای که معلوم نیست کجای زندگیتن، کجای زندگیشونی!
آیا میشود انسان باشیم و ناامیدی را تجربه نکنیم؟! ناامیدی بخشی از رشد ما است، بخشی از بزرگترشدن ما است.
تکههایی از یک کل منسجم
پونه مقیمی
تکههایی از یک کل منسجم
پونه مقیمی
آدمها توی رابطه بهت میگن هیچوقت نمیتونن تو رو فراموش کنن. آروم میگیری.
به همین یاد اندک توی ذهن یه آدم،بدون اینکه به دردت بخوره، دلخوش میشی. انگار اون بخش از تو، که تشنهی جاودانگیه سیراب میشه. غافل از اینکه
«تُنسی کانک لم تکن»
بله،
«فراموش میشوی،گویی که هرگز نبودهای.»
به همین یاد اندک توی ذهن یه آدم،بدون اینکه به دردت بخوره، دلخوش میشی. انگار اون بخش از تو، که تشنهی جاودانگیه سیراب میشه. غافل از اینکه
«تُنسی کانک لم تکن»
بله،
«فراموش میشوی،گویی که هرگز نبودهای.»