📚 حامد زارع، نویسنده و روزنامهنگار شناختهشدهی لاری و سردبیر نشریه «سیاستنامه»، مجموعه کتابها و گفتگوهایش با اندیشمندان معاصر ایران را در نمایشگاه کتاب تهران عرضه کرده است.
📙 آخرین کتاب او، گفتگو با دکتر صادق زیباکلام، با عنوان «آفاق آزادی در سپهر تاریخ»، نیز به تازگی منتشر و عرضه شده است.
🔻 دیگر کتابهای این مجموعه، شامل گفتگوهای زارع با:
▫️ غلامرضا اعوانی
▫️ سید حسین نصر
▫️ سید مصطفی محقق داماد
▫️ رضا داوری اردکانی
▫️ غلامحسین ابراهیمی دینانی
▫️ نصرالله پورجوادی
🔻 از حامد زارع سه کتاب دیگر نیز در نمایشگاه عرضه شده است:
▫️ دوران داوری، روایتی از زندگی رضا داوری اردکانی
▫️ جشننامه جواد طباطبایی، فیلسوف سیاست
▫️ مجموعه مقالات جواد طباطبایی، فلسفه و سیاست
📚 سی و پنجمین دوره نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران با شعار «بخوانیم و بسازیم» تا ۲۹ اردیبهشت در محل مصلی امام خمینی(ره) به شکل حضوری و در سامانه ketab.ir به صورت مجازی در حال برگزاری است.
#کمدکتاب
▪️📚 ▪️
🔴 7Berkeh.ir
✔️ whatsapp.com/channel/0029VaRz2bh35fM0vnYDtv3K
✔️ Instagram.com/7Berkeh
✔️ eitaa.com/Haftberkeh
✔️ t.me/HaftBerkeh
📙 آخرین کتاب او، گفتگو با دکتر صادق زیباکلام، با عنوان «آفاق آزادی در سپهر تاریخ»، نیز به تازگی منتشر و عرضه شده است.
🔻 دیگر کتابهای این مجموعه، شامل گفتگوهای زارع با:
▫️ غلامرضا اعوانی
▫️ سید حسین نصر
▫️ سید مصطفی محقق داماد
▫️ رضا داوری اردکانی
▫️ غلامحسین ابراهیمی دینانی
▫️ نصرالله پورجوادی
🔻 از حامد زارع سه کتاب دیگر نیز در نمایشگاه عرضه شده است:
▫️ دوران داوری، روایتی از زندگی رضا داوری اردکانی
▫️ جشننامه جواد طباطبایی، فیلسوف سیاست
▫️ مجموعه مقالات جواد طباطبایی، فلسفه و سیاست
📚 سی و پنجمین دوره نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران با شعار «بخوانیم و بسازیم» تا ۲۹ اردیبهشت در محل مصلی امام خمینی(ره) به شکل حضوری و در سامانه ketab.ir به صورت مجازی در حال برگزاری است.
#کمدکتاب
▪️📚 ▪️
🔴 7Berkeh.ir
✔️ whatsapp.com/channel/0029VaRz2bh35fM0vnYDtv3K
✔️ Instagram.com/7Berkeh
✔️ eitaa.com/Haftberkeh
✔️ t.me/HaftBerkeh
♻️ تولیدی کیسه زباله گریش
🗑 کیفیت اتفاقی نیست...
🔘ساخته شده در گراش
🔻پیج اینستاگرام :
instagram.com/Gerish.ir
☎️شماره تماس برای سفارش:
09178864007
#تبلیغات #فراگیر #تولید_گراش
🗑 کیفیت اتفاقی نیست...
🔘ساخته شده در گراش
🔻پیج اینستاگرام :
instagram.com/Gerish.ir
☎️شماره تماس برای سفارش:
09178864007
#تبلیغات #فراگیر #تولید_گراش
هفتبرکه گراش -گریشنا
⭕️ امروز در لایو اینستاگرام هفتبرکه ببینید: ⏳ #هفتاگرام - شماره ۲۷ 🎙 گفتگوی زنده با محمد شکاری ▫️رییس جمعیت هلالاحمر گراش 🚨 به مناسبت هفته هلالاحمر در اولین هفتاگرام سال ۱۴۰۳ 🔻 🔖 انواع فعالیتهای داوطلبان هلالاحمر 🔖 آشنایی با تیمهای امدادی هلالاحمر…
✅ هلال احمر بهترین کانال کمکهای مردمی و خیریه است
⏳ #هفتاگرام شماره ۲۷
🎙 گفتگوی زنده با محمد شکاری، رییس جمعیت هلال احمر گراش
🚨 به مناسبت هفته هلال احمر در اولین هفتاگرام سال ۱۴۰۳
⏰ شنبه ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۳
📹 فیلم کامل را در این لینک مشاهده کنید:
🆔 instagram.com/p/C61Uk_6t8RD
🔻 بخشهایی از صحبتهای شکاری را در ادامه میخوانید:
✔️ دو ویژگی مدیریت در هلال احمر: مدیران بومی و ثبات مدیریت
▫️ از ابتدای تیرماه ۱۴۰۱ من که حدود ده سال فعالیت داوطلبی در جمعیت داشتم، مسئولیت را قبول کردم. هرچند سایر شهرها به من پیشنهاد داده بودند، ولی کار کردن در هلال احمر اینطور است که اگر مدیر بومی باشد، میتواند بهتر با مردم ارتباط داشته باشد و عضوگیری کند و فعالیتها را ادامه بدهد.
✔️ برنامه پنجساله را در دو سال پیمودیم
▫️ از ابتدای مسئولیتم، یک برنامه پنجساله چیدیم که هلال احمر گراش در پنج سال اول در سطح منطقه در تمام رشتهها برتر باشد و فعالیتهایش را چند برابر کند. با کمک داوطلبان و خیرین و دوستان، ما این برنامه پنجساله را در دو سال طی کردیم و هلال احمر گراش در سال ۱۴۰۲ در استان فارس در تمام ردهها مقام اول را به خود اختصاص داد.
❓ هلال احمر چکار میکند؟
▫️ حوزه فعالیتهای هلال احمر گسترده است: در امداد و نجات، در سوانح و حوادث طبیعی و غیر طبیعی، وقتی خرابی زیادی باشد و تعداد مصدومین بالا باشد، هلال احمر وارد عمل میشود. ما داوطلبان را آماده میکنیم برای این مواقع.
📌 آموزشها و دورهها
▫️ افراد علاقهمند به آموزش، هم میتوانند حضوری تشریف بیاورند به جمعیت هلال احمر و هم با شماره ۲۴۰۰۳۰۶۰ ثبت نام کنند.
❓ تیمهای اصلی و فعال جمعیت؟
▫️ ما اکنون حدود ۲۰۰ نفر نیروی فعال داریم که آموزشهای تخصصی گرفتهاند و با ما همکاری دارند.
✔️ سطوح مختلف مهارتی در هلال احمر
▫️ شاکلهی جمعیت هلال احمر اینطور است که کادر اداری فقط ۶ نفر هستیم. بقیه کسانی که با همکاری دارند، تماما نیروهای داوطلب هستند.
▫️ کسی که تمام آموزشها را دیده باشد، درجه «ایثارگر» دریافت میکند. بعد از این، درجه «نجاتگر» را داریم که از یک تا سه است؛ و بعد هم «امدادگر» که باز هم از یک تا سه درجهبندی میشود.
❓ میانگین سنی گروههای جذبشده چطور است؟ آیا جوانترها هم جذب میشوند؟
▫️ بیشترین جذب و آموزش ما روی نیروهای زیر ۳۵ سال است که معمولا دیده نمیشوند. ما اکنون روی حداقل ۴۰ نفر نیروی جوان زیر ۲۵ سال کار میکنیم و آنها را آموزش میدهیم و تقریبا تا شش ماه دیگر به جمع نجاتگران اضافه میشوند.
✔️ شعبه برتر هلال احمر در استان
▫️ ما در منطقه و جنوب استان جزو شهرستانهای اول هستیم. ما یک شاخصه داریم که در کشور بینظیر است، و آن تیمداری در سطح لیگ برتر است.
▫️ یا در مورد مجتمع آموزشهای چندمنظوره که شامل آموزش امداد جاده، آواربرداری سقوط و صعود، صخرهنوردی، سایت اسکان اضطراری و ... است، سایت ما در کل کشور کمنظیر و حتی در مراکز استانها انگشتشمار است. ما حتی آمادگی داریم که از استانهای دیگر بیایند و استفاده کنند. سال گذشته ما این سایت را به اتمام رساندیم و مجوزش را گرفتیم.
📌 گلایه از کم شدن کمکها به هلال احمر
▫️ تعدد سازمانها و نهادهای خیریه در شهر باعث شده افرادی که میتوانند به هلال احمر کمک کنند، کمکهایشان را از طریق دیگر انجام بدهند. اما باید یادآوری کرد که بالاخره هلال احمر یک سازمان مردمی است و متعلق به تمام مردم است و ما انتظار داریم که کمکهای مردمی از کانال هلال احمر اتفاق بیفتد.
✔️ فعالیتهایی فراتر از وظایف هلال احمر
▫️ با توجه به فعالیتهای گسترده ما در تمام حوزهها، توقعات مردم بالا رفته است. این برای ما نقطه قوتی است و بسیار به ما مراجعه میشود. حتی در بحث داروهای کمیاب و نایاب. بیماران سرطانی و ... شاید ذاتا اینها کار ما نباشد، ما انتظارات را بالا بردهایم ولی از آن طرف هم انتظار داریم که مردم بیایند کمک کنند تا ما شرمنده مردم نشویم. جواب نه به مردم دادن در هلال احمر سخت است.
🔻 گزارش کامل در هفتبرکه:
☑️ 7berkeh.ir/archives/146336
▪️🗞 ▪️
🔴 7Berkeh.ir
✔️ whatsapp.com/channel/0029VaRz2bh35fM0vnYDtv3K
✔️ Instagram.com/7Berkeh
✔️ eitaa.com/Haftberkeh
✔️ t.me/HaftBerkeh
✔️ Ble.ir/7Berkeh
⏳ #هفتاگرام شماره ۲۷
🎙 گفتگوی زنده با محمد شکاری، رییس جمعیت هلال احمر گراش
🚨 به مناسبت هفته هلال احمر در اولین هفتاگرام سال ۱۴۰۳
⏰ شنبه ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۳
📹 فیلم کامل را در این لینک مشاهده کنید:
🆔 instagram.com/p/C61Uk_6t8RD
🔻 بخشهایی از صحبتهای شکاری را در ادامه میخوانید:
✔️ دو ویژگی مدیریت در هلال احمر: مدیران بومی و ثبات مدیریت
▫️ از ابتدای تیرماه ۱۴۰۱ من که حدود ده سال فعالیت داوطلبی در جمعیت داشتم، مسئولیت را قبول کردم. هرچند سایر شهرها به من پیشنهاد داده بودند، ولی کار کردن در هلال احمر اینطور است که اگر مدیر بومی باشد، میتواند بهتر با مردم ارتباط داشته باشد و عضوگیری کند و فعالیتها را ادامه بدهد.
✔️ برنامه پنجساله را در دو سال پیمودیم
▫️ از ابتدای مسئولیتم، یک برنامه پنجساله چیدیم که هلال احمر گراش در پنج سال اول در سطح منطقه در تمام رشتهها برتر باشد و فعالیتهایش را چند برابر کند. با کمک داوطلبان و خیرین و دوستان، ما این برنامه پنجساله را در دو سال طی کردیم و هلال احمر گراش در سال ۱۴۰۲ در استان فارس در تمام ردهها مقام اول را به خود اختصاص داد.
❓ هلال احمر چکار میکند؟
▫️ حوزه فعالیتهای هلال احمر گسترده است: در امداد و نجات، در سوانح و حوادث طبیعی و غیر طبیعی، وقتی خرابی زیادی باشد و تعداد مصدومین بالا باشد، هلال احمر وارد عمل میشود. ما داوطلبان را آماده میکنیم برای این مواقع.
📌 آموزشها و دورهها
▫️ افراد علاقهمند به آموزش، هم میتوانند حضوری تشریف بیاورند به جمعیت هلال احمر و هم با شماره ۲۴۰۰۳۰۶۰ ثبت نام کنند.
❓ تیمهای اصلی و فعال جمعیت؟
▫️ ما اکنون حدود ۲۰۰ نفر نیروی فعال داریم که آموزشهای تخصصی گرفتهاند و با ما همکاری دارند.
✔️ سطوح مختلف مهارتی در هلال احمر
▫️ شاکلهی جمعیت هلال احمر اینطور است که کادر اداری فقط ۶ نفر هستیم. بقیه کسانی که با همکاری دارند، تماما نیروهای داوطلب هستند.
▫️ کسی که تمام آموزشها را دیده باشد، درجه «ایثارگر» دریافت میکند. بعد از این، درجه «نجاتگر» را داریم که از یک تا سه است؛ و بعد هم «امدادگر» که باز هم از یک تا سه درجهبندی میشود.
❓ میانگین سنی گروههای جذبشده چطور است؟ آیا جوانترها هم جذب میشوند؟
▫️ بیشترین جذب و آموزش ما روی نیروهای زیر ۳۵ سال است که معمولا دیده نمیشوند. ما اکنون روی حداقل ۴۰ نفر نیروی جوان زیر ۲۵ سال کار میکنیم و آنها را آموزش میدهیم و تقریبا تا شش ماه دیگر به جمع نجاتگران اضافه میشوند.
✔️ شعبه برتر هلال احمر در استان
▫️ ما در منطقه و جنوب استان جزو شهرستانهای اول هستیم. ما یک شاخصه داریم که در کشور بینظیر است، و آن تیمداری در سطح لیگ برتر است.
▫️ یا در مورد مجتمع آموزشهای چندمنظوره که شامل آموزش امداد جاده، آواربرداری سقوط و صعود، صخرهنوردی، سایت اسکان اضطراری و ... است، سایت ما در کل کشور کمنظیر و حتی در مراکز استانها انگشتشمار است. ما حتی آمادگی داریم که از استانهای دیگر بیایند و استفاده کنند. سال گذشته ما این سایت را به اتمام رساندیم و مجوزش را گرفتیم.
📌 گلایه از کم شدن کمکها به هلال احمر
▫️ تعدد سازمانها و نهادهای خیریه در شهر باعث شده افرادی که میتوانند به هلال احمر کمک کنند، کمکهایشان را از طریق دیگر انجام بدهند. اما باید یادآوری کرد که بالاخره هلال احمر یک سازمان مردمی است و متعلق به تمام مردم است و ما انتظار داریم که کمکهای مردمی از کانال هلال احمر اتفاق بیفتد.
✔️ فعالیتهایی فراتر از وظایف هلال احمر
▫️ با توجه به فعالیتهای گسترده ما در تمام حوزهها، توقعات مردم بالا رفته است. این برای ما نقطه قوتی است و بسیار به ما مراجعه میشود. حتی در بحث داروهای کمیاب و نایاب. بیماران سرطانی و ... شاید ذاتا اینها کار ما نباشد، ما انتظارات را بالا بردهایم ولی از آن طرف هم انتظار داریم که مردم بیایند کمک کنند تا ما شرمنده مردم نشویم. جواب نه به مردم دادن در هلال احمر سخت است.
🔻 گزارش کامل در هفتبرکه:
☑️ 7berkeh.ir/archives/146336
▪️🗞 ▪️
🔴 7Berkeh.ir
✔️ whatsapp.com/channel/0029VaRz2bh35fM0vnYDtv3K
✔️ Instagram.com/7Berkeh
✔️ eitaa.com/Haftberkeh
✔️ t.me/HaftBerkeh
✔️ Ble.ir/7Berkeh
هفتبرکه | گریشنا
هلال احمر بهترین کانال کمکهای مردمی و خیریه است - هفتبرکه - گریشنا
هفتبرکه: هفتاگرام شماره ۲۷، اولین شماره سال ۱۴۰۳، به مناسبت هفته هلال احمر به گفتگوی زنده با محمد شکاری، رییس جمعیت هلال احمر گراش، اختصاص داشت تا در مورد
☀️ صبح دوستان به خیر و نیکی
#حس_زندگی
📸 پروانه شهابی
#ابر #بهار #نخل #فسیل #برکه
▪️☀️▪️
🔻همراه با هفتبرکه در شبکههای اجتماعی
🔴 7Berkeh.ir
✔️ T.me/HaftBerkeh
✔️ Instagram.com/7Berkeh
✔️ Whatsapp : bit.ly/WA-Ger
✔️ youtube.com/@7berkeh104
✔️ eitaa.com/Haftberkeh
✔️ twitter.com/7berkeh
✔️ Sapp.ir/7berkeh
✔️ Ble.ir/7Berkeh
✔️ Wa.me/989374909600
#حس_زندگی
📸 پروانه شهابی
#ابر #بهار #نخل #فسیل #برکه
▪️☀️▪️
🔻همراه با هفتبرکه در شبکههای اجتماعی
🔴 7Berkeh.ir
✔️ T.me/HaftBerkeh
✔️ Instagram.com/7Berkeh
✔️ Whatsapp : bit.ly/WA-Ger
✔️ youtube.com/@7berkeh104
✔️ eitaa.com/Haftberkeh
✔️ twitter.com/7berkeh
✔️ Sapp.ir/7berkeh
✔️ Ble.ir/7Berkeh
✔️ Wa.me/989374909600
🏰 افسانه همایوندژ
✍️ داستان تاریخی حسن تقیزاده
📖 فصل چهارم: افعی
🔖 قسمت ۵۱
نایب اسد توصیههای امنیتی را به دهباشی گوشزد کرد و در خاتمه گفت: «جناب دهباشی، از بادگیر هم غافل نشوید که برای شما در فصل گرما بسیار ضروری و لازم است.»
سحرگاهِ روز حرکتِ کاروان به نظامآباد جویم، ارد و فداغ، پشت حصار گراش هیاهویی بزرگ برپا بود. صدای شیههی اسبان، تفنگچیها و گاریچیها و حمالها و ملازمان در هم آمیخته بود. همه به صف شده و منتظر آمدن محمدخان بودند. دقایقی بعد، محمدخان از دروازهی ناساگ بیرون آمد و جلو کاروان حرکت کرد.
هیبت و عظمت کاروان، از سوارهنظام گرفته تا گاریچیها و پیادههای قاطرچی، از دوردست قابل مشاهده بود. کلانتر اوز، خواجه ادریس، نیز با دوربین چشمی خود شاهد شکوه و ابهت این کاروان بود. تا این که خان گراش و هیات همراه به ولایت اوز رسید. خواجه ادریس به استقبال آمد و ضمن خوشآمدگویی، محمدخان و تنی چند از صاحبمنصبان کاروان گراشی را به خانه برد تا با چای و شربت از آنها پذیرایی کند. از بقیهی افراد کاروان نیز با آب خنک و شربت پذیرایی شد.
بزرگان دیوانخانی گراش و بزرگان و معتمدان ضابط و کلانتری اوز در مجلسی نشستند. خواجه ادریس که مرد دانا، سفرکرده و پرتجربهای بود، به وضوح ناهمگونی سران سرحدیها با گراشیها را تشخیص داد ولی به روی خود نیاورد. سرحدیها هم سعی بر تلفظ کلمات و مثلهای اچمی داشتند، مثل «شیعه شیعهی گراش و سنی سنی اوز». این مثل چند بار در مجلس از طرف سایر حضار نیز تکرار شد تا تاکیدی بر ادامهی دوستی و همزیستی و پرهیز از دشمنی دو ولایت مهم گراش و اوز بود تا فارغ از هر نوع مذهب و آیینی، به تداوم دوستی، داد و ستد و همیاری فکر کنند.
کاروان به راه خود ادامه داد. تصمیم بر آن بود که ابتدا به نظامآباد جویم که در سمت شرق اوز قرار داشت بروند و سه روز در آنجا اقامت کنند. روز اول، غلات و حبوبات جمعآوری شده را با چند سوار و گاری به گراش بفرستند و بلافاصله سوارها و گاریچیها برگردند و سر دو راهی ارد که در سمت غربی اوز واقع شده است، منتظر محمدخان و بقیهی کاروان بمانند.
دهباشی که میخواست از هر چیزی سر در آورد و این منطقه را بهتر بشناسد، مرکب خود را به مرکب نایب خان نزدیک کرد و گفت: «خواجه ادریس آدم جالبی بود. خیلی دلم میخواهد دربارهی این ولایت سنینشین بیشتر بدانم.»
نایب اسد در پاسخ گفت: «جناب دهباشی، باید یک روز ببرمت ملاقات عمویم، میرزا معدلی. او نایب و مشاور مرحوم طالبخان بزرگ، پدر محمدخان بوده است. عمویم مرجع اطلاعاتِ تمامی ولایات این منطقه است، از جهرم تا بندرلنگه، از فورگ داراب تا بیرم و بیخهجات لامرد.»
کاروان به آهستگی و خرامان از مقابل چشمان خواجه ادریس و چند نفر دیگر که به بدرقه آمده بودند، دور میشد. خواجه ادریس این کاروان را افعیِ عظیمالجثهای میدید که به آرامی خود را به روی جاده میکشد و از خانه و کاشیانهاش دور میشود. او به این میاندیشید که اگر این افعی بزرگ هنگام برگشتن عصبانی باشد چه خواهد شد. خواجه ادریس مرد عاقل و دوراندیشی بود. او صرف شعار دادن را مانع جنگ و خونریزی نمیدانست. مردمان زحمتکش گراشی و اوزی و لاری که مشغول تلاش و زندگی روزمره خود بودند؛ این خوانین و کلانترها و ضابطها بودند که با طمع و زیادخواهی به ولایات مجاور حمله میبردند.
دغدغهی فکری و نگرانی خواجه ادریس از همان روزی که قاصد حاکم گراش به نزد وی رفته بود و علیالظاهر اجازه عبور خواسته بود شروع شده بود. شب آن روز، خواب به چشمانش نیامده بود و پیش خود فکر میکرد که چگونه حاکم جوانی که تا اندکی پیش مشغول عیش و نوش بود، پنجاه تفنگچی را به خدمت گرفته است. این حتی برای حاکم لار کار سادهای نبود. همچنین چهرههای ناآشنایی چون دهباشی و خسرو و دیگران که مشخص بود که بیگانهاند و متعلق به این منطقه گرم و خشک نیستند، برحیرت و تعجب او میافزود.
📌 داستان را با هشتگ #پاورقی روزانه در شبکههای اجتماعی هفتبرکه دنبال کنید.
🔻 قسمتهای پیشین به صورت هفتگی در سایت هفتبرکه منتشر میشود:
☑️ 7Berkeh.ir/archives/139671
▪️🏰▪️
🔴 7Berkeh.ir
✔️ t.me/HaftBerkeh
✔️ Whatsapp : bit.ly/wa-ger
✔️ Instagram.com/7Berkeh
✔️ eitaa.com/Haftberkeh
✔️ Ble.ir/7Berkeh
✍️ داستان تاریخی حسن تقیزاده
📖 فصل چهارم: افعی
🔖 قسمت ۵۱
نایب اسد توصیههای امنیتی را به دهباشی گوشزد کرد و در خاتمه گفت: «جناب دهباشی، از بادگیر هم غافل نشوید که برای شما در فصل گرما بسیار ضروری و لازم است.»
سحرگاهِ روز حرکتِ کاروان به نظامآباد جویم، ارد و فداغ، پشت حصار گراش هیاهویی بزرگ برپا بود. صدای شیههی اسبان، تفنگچیها و گاریچیها و حمالها و ملازمان در هم آمیخته بود. همه به صف شده و منتظر آمدن محمدخان بودند. دقایقی بعد، محمدخان از دروازهی ناساگ بیرون آمد و جلو کاروان حرکت کرد.
هیبت و عظمت کاروان، از سوارهنظام گرفته تا گاریچیها و پیادههای قاطرچی، از دوردست قابل مشاهده بود. کلانتر اوز، خواجه ادریس، نیز با دوربین چشمی خود شاهد شکوه و ابهت این کاروان بود. تا این که خان گراش و هیات همراه به ولایت اوز رسید. خواجه ادریس به استقبال آمد و ضمن خوشآمدگویی، محمدخان و تنی چند از صاحبمنصبان کاروان گراشی را به خانه برد تا با چای و شربت از آنها پذیرایی کند. از بقیهی افراد کاروان نیز با آب خنک و شربت پذیرایی شد.
بزرگان دیوانخانی گراش و بزرگان و معتمدان ضابط و کلانتری اوز در مجلسی نشستند. خواجه ادریس که مرد دانا، سفرکرده و پرتجربهای بود، به وضوح ناهمگونی سران سرحدیها با گراشیها را تشخیص داد ولی به روی خود نیاورد. سرحدیها هم سعی بر تلفظ کلمات و مثلهای اچمی داشتند، مثل «شیعه شیعهی گراش و سنی سنی اوز». این مثل چند بار در مجلس از طرف سایر حضار نیز تکرار شد تا تاکیدی بر ادامهی دوستی و همزیستی و پرهیز از دشمنی دو ولایت مهم گراش و اوز بود تا فارغ از هر نوع مذهب و آیینی، به تداوم دوستی، داد و ستد و همیاری فکر کنند.
کاروان به راه خود ادامه داد. تصمیم بر آن بود که ابتدا به نظامآباد جویم که در سمت شرق اوز قرار داشت بروند و سه روز در آنجا اقامت کنند. روز اول، غلات و حبوبات جمعآوری شده را با چند سوار و گاری به گراش بفرستند و بلافاصله سوارها و گاریچیها برگردند و سر دو راهی ارد که در سمت غربی اوز واقع شده است، منتظر محمدخان و بقیهی کاروان بمانند.
دهباشی که میخواست از هر چیزی سر در آورد و این منطقه را بهتر بشناسد، مرکب خود را به مرکب نایب خان نزدیک کرد و گفت: «خواجه ادریس آدم جالبی بود. خیلی دلم میخواهد دربارهی این ولایت سنینشین بیشتر بدانم.»
نایب اسد در پاسخ گفت: «جناب دهباشی، باید یک روز ببرمت ملاقات عمویم، میرزا معدلی. او نایب و مشاور مرحوم طالبخان بزرگ، پدر محمدخان بوده است. عمویم مرجع اطلاعاتِ تمامی ولایات این منطقه است، از جهرم تا بندرلنگه، از فورگ داراب تا بیرم و بیخهجات لامرد.»
کاروان به آهستگی و خرامان از مقابل چشمان خواجه ادریس و چند نفر دیگر که به بدرقه آمده بودند، دور میشد. خواجه ادریس این کاروان را افعیِ عظیمالجثهای میدید که به آرامی خود را به روی جاده میکشد و از خانه و کاشیانهاش دور میشود. او به این میاندیشید که اگر این افعی بزرگ هنگام برگشتن عصبانی باشد چه خواهد شد. خواجه ادریس مرد عاقل و دوراندیشی بود. او صرف شعار دادن را مانع جنگ و خونریزی نمیدانست. مردمان زحمتکش گراشی و اوزی و لاری که مشغول تلاش و زندگی روزمره خود بودند؛ این خوانین و کلانترها و ضابطها بودند که با طمع و زیادخواهی به ولایات مجاور حمله میبردند.
دغدغهی فکری و نگرانی خواجه ادریس از همان روزی که قاصد حاکم گراش به نزد وی رفته بود و علیالظاهر اجازه عبور خواسته بود شروع شده بود. شب آن روز، خواب به چشمانش نیامده بود و پیش خود فکر میکرد که چگونه حاکم جوانی که تا اندکی پیش مشغول عیش و نوش بود، پنجاه تفنگچی را به خدمت گرفته است. این حتی برای حاکم لار کار سادهای نبود. همچنین چهرههای ناآشنایی چون دهباشی و خسرو و دیگران که مشخص بود که بیگانهاند و متعلق به این منطقه گرم و خشک نیستند، برحیرت و تعجب او میافزود.
📌 داستان را با هشتگ #پاورقی روزانه در شبکههای اجتماعی هفتبرکه دنبال کنید.
🔻 قسمتهای پیشین به صورت هفتگی در سایت هفتبرکه منتشر میشود:
☑️ 7Berkeh.ir/archives/139671
▪️🏰▪️
🔴 7Berkeh.ir
✔️ t.me/HaftBerkeh
✔️ Whatsapp : bit.ly/wa-ger
✔️ Instagram.com/7Berkeh
✔️ eitaa.com/Haftberkeh
✔️ Ble.ir/7Berkeh
Telegram
Gerishna Box! گریشنا باکس
📚 مسابقه کتابخوانی خارهای گل شده و گلهای خار شده
▫️ به مناسبت دهه کرامت موسسه خیریه مهر و امید مسابقه 📔کتابخوانی📔 برگزار میکند.
📌مسابقه از مجموعه کتابهای (من دیگر ما) با موضوع تربیت فرزند، کتاب دوم خارهای گل شده و گلهای خار شده میباشد.
📍نحوه برگزاری آزمون از طریق کانال موسسه خیریه مهر و امید به نشانی:
https://eitaa.com/mehroomid
◀️شما میتوانید برای تهیه کتاب با ۵۰ درصد تخفیف، تا پایان اردیبهشت در پیام رسان بله یا ایتا به شماره ۰۹۱۷۱۸۰۶۱۹۶ پیام دهید.
#اطلاعیه #کتابخوانی
▪️🗞 ▪️
🔴 7Berkeh.ir
✔️ whatsapp.com/channel/0029VaRz2bh35fM0vnYDtv3K
✔️ Instagram.com/7Berkeh
✔️ eitaa.com/Haftberkeh
✔️ t.me/HaftBerkeh
✔️ Ble.ir/7Berkeh
▫️ به مناسبت دهه کرامت موسسه خیریه مهر و امید مسابقه 📔کتابخوانی📔 برگزار میکند.
📌مسابقه از مجموعه کتابهای (من دیگر ما) با موضوع تربیت فرزند، کتاب دوم خارهای گل شده و گلهای خار شده میباشد.
📍نحوه برگزاری آزمون از طریق کانال موسسه خیریه مهر و امید به نشانی:
https://eitaa.com/mehroomid
◀️شما میتوانید برای تهیه کتاب با ۵۰ درصد تخفیف، تا پایان اردیبهشت در پیام رسان بله یا ایتا به شماره ۰۹۱۷۱۸۰۶۱۹۶ پیام دهید.
#اطلاعیه #کتابخوانی
▪️🗞 ▪️
🔴 7Berkeh.ir
✔️ whatsapp.com/channel/0029VaRz2bh35fM0vnYDtv3K
✔️ Instagram.com/7Berkeh
✔️ eitaa.com/Haftberkeh
✔️ t.me/HaftBerkeh
✔️ Ble.ir/7Berkeh
🤼♂️ آموزش کشتی برای همه سنین
🔘 از مبتدی تا پیشرفته
🔻زیر نظر مربی فدارسیون و هیات کشتی
▫️در خانه کشتی شهید ابراهیم هادی
▫️مربی: علیرضا هاشمپور
09173284682
▫️ سرپرست: سلمان راستی
09179070896
▫️دبیر: محمود نوشادی
09397824044
📍 سالن کشتی ریاست جمهوری - جنب بوستان شهید سلیمانی
👁🗨 instagram.com/wrestling.gerash
#ورزش #کشتی #کلاس_تابستانی
▪️▫️ ▪️
🔴 7Berkeh.ir
✔️ whatsapp.com/channel/0029VaRz2bh35fM0vnYDtv3K
✔️ Instagram.com/7Berkeh
✔️ eitaa.com/Haftberkeh
✔️ t.me/HaftBerkeh
✔️ Ble.ir/7Berkeh
🔘 از مبتدی تا پیشرفته
🔻زیر نظر مربی فدارسیون و هیات کشتی
▫️در خانه کشتی شهید ابراهیم هادی
▫️مربی: علیرضا هاشمپور
09173284682
▫️ سرپرست: سلمان راستی
09179070896
▫️دبیر: محمود نوشادی
09397824044
📍 سالن کشتی ریاست جمهوری - جنب بوستان شهید سلیمانی
👁🗨 instagram.com/wrestling.gerash
#ورزش #کشتی #کلاس_تابستانی
▪️▫️ ▪️
🔴 7Berkeh.ir
✔️ whatsapp.com/channel/0029VaRz2bh35fM0vnYDtv3K
✔️ Instagram.com/7Berkeh
✔️ eitaa.com/Haftberkeh
✔️ t.me/HaftBerkeh
✔️ Ble.ir/7Berkeh
😍جشنواره فروش قسطی آبشیرینکن 😍
🎊از میلاد حضرت معصومه(س) تا میلاد امام رضا(ع)🎊
📍شرایط قسطی
💤 ۲ میلیون تومان نقد، الباقی طی ۲ قسط (جمعا ۲ ماه)
♻️ قیمت برندهای موجود: نقدی/ قسطی
💦پیورلاین ۴۱۰۰/ ۴۳۵۰
💦 نئوو ۴۴۵۰/ ۴۷۰۰
💦ریلکس ۴۷۰۰/ ۴۹۵۰
🫧مشخصات کلی دستگاه ها
❇️۶ مرحله و شاسی فایبرگلاس
❇️ شیر نیمه اهرمی
❇️مخزن بزرگ
❇️شیر و سه راه ورودی استیل
❇️اتصالات وارداتی
❇️نصب رایگان
❇️۱ سال ضمانت
🪭سایر خدمات گروه تأسیسات پیشگامان
🎐اجرا و تعمیرات لوله کشی آب، فاضلاب و گاز ساختمان از ۰ تا ۱۰۰
🎐 نصب و تعمیرات تخصصی انواع آبشیرین کن، آبگرمکن و شیرآلات توکار
🎐 نصب، سرویس و تعمیرات انواع کولر سانترال(اسپلیت)
🎐تبدیل توالت ایرانی به فرنگی تنها در ۲ روز (تخریب، لوله کشی فاضلاب، سرامیک کاری و نصب فرنگی)
👇🏻 این شماره رو ذخیره کنید. یه روزی به کارِتون میاد:
📞 ۰۹۱۷۹۸۱۱۲۵۷ درستکار
🧰گروه تأسیسات ساختمانی پیشگامان
#بزال #فراگیر
🎊از میلاد حضرت معصومه(س) تا میلاد امام رضا(ع)🎊
📍شرایط قسطی
💤 ۲ میلیون تومان نقد، الباقی طی ۲ قسط (جمعا ۲ ماه)
♻️ قیمت برندهای موجود: نقدی/ قسطی
💦پیورلاین ۴۱۰۰/ ۴۳۵۰
💦 نئوو ۴۴۵۰/ ۴۷۰۰
💦ریلکس ۴۷۰۰/ ۴۹۵۰
🫧مشخصات کلی دستگاه ها
❇️۶ مرحله و شاسی فایبرگلاس
❇️ شیر نیمه اهرمی
❇️مخزن بزرگ
❇️شیر و سه راه ورودی استیل
❇️اتصالات وارداتی
❇️نصب رایگان
❇️۱ سال ضمانت
🪭سایر خدمات گروه تأسیسات پیشگامان
🎐اجرا و تعمیرات لوله کشی آب، فاضلاب و گاز ساختمان از ۰ تا ۱۰۰
🎐 نصب و تعمیرات تخصصی انواع آبشیرین کن، آبگرمکن و شیرآلات توکار
🎐 نصب، سرویس و تعمیرات انواع کولر سانترال(اسپلیت)
🎐تبدیل توالت ایرانی به فرنگی تنها در ۲ روز (تخریب، لوله کشی فاضلاب، سرامیک کاری و نصب فرنگی)
👇🏻 این شماره رو ذخیره کنید. یه روزی به کارِتون میاد:
📞 ۰۹۱۷۹۸۱۱۲۵۷ درستکار
🧰گروه تأسیسات ساختمانی پیشگامان
#بزال #فراگیر
💔 آخرین نفسهای سابات میرعبدالحسین؟
▫️گزارش راحله بهادر از وضعیت یکی از آخرین ساباتهای شهر گراش
⚠️ ساباط میرعبدالحسین در بافت تاریخی گراش و کنار مسجد آخوند قدیمیترین مسجد گراش قرار دارد. تابلوی قدیمی نرگس شیراز بر سر در فروشگاه بسته میرعبدالحسن میرزمانی برای هر رهگذر و شهروندی تصویر این سابات را در ذهن ماندگار میکند. با تخریب خانه مجاور سابات این بنا وارد مرحله جدیدی از بلاتکلیفی شد.
🔘 مالک، شهرداری و میراث فرهنگی سه ضلعی هستند که میتوانند برای ماندگاری یا ویرانی این بنای قدیمی تصمیمگیری کنند. ساباطی که حالا به کمک شمعهای فلزی سرپا ایستاده است و شاید با باران بعدی، دیگر رمقی برای ایستادگی نداشته باشد.
▫️سید عفیفالدین زندوی رییس میراث فرهنگی در زمان تهیهی این گزارش در راه شیراز بود تا نظر کارشناسی این بنا را پیگیری کند هر چند این بنا هنوز ثبت ملی نشده است اما به عنوان یک اثر واجد ارزش تاریخی به نظر میآید اداره میراث فرهنگی تصمیمگیرندهی نهایی در این موضوع است.
⚠️ نداشتن بودجه مرمتی و درخواستهای مالک و شهرداری برای تعریض معبر، کار میراث را برای حفظ این بنا سخت کرده است.
🔻میراث: منتظر نظر کارشناسی هستیم
❌ زندوی میگوید مالک، مرمت بنا را قبول کرده است اما میراث با ساخت یک ساباط جدید به جای ساباط قدیمی مخالف است.
💬 خانهی بغل ساباط تخریب شده و خود بنا هنوز تخریب نشده. قبلا به مالک نامه زدیم و گفتیم در صورتی ساخت و ساز ملک خودش را شروع کند که ساباط حفظ شود. خود مالک هم قبول کرده است که بنا را مرمت کند ولی خواستهی همسایهها و خود مالک و شهرداری این است که کمی معبر عریضتر شود تا برای رفت و آمد راحتتر باشد.
💬 منتظریم نهایتا یک هفته تا ده روز دیگر از ادارهی کل استان یا با نامه یا تلفنی و فرستادن کارشناس نظرشان را به ما اعلام کنند.
💸 واقعا دست ما بسته است و بودجهی سالیانه ۲۰۰ تا ۳۰۰ میلیونی میراث فرهنگی جوابگوی هزینهها نیست. خرید ملک هم از توان بودجهی میراث خارج است.
🔻 مالک: در بلاتکلیفی
▫️همین مسئله مالک را بر سر دو راهی قرار داده است. مهندس پوستانه مالک زمین میگوید که سه سال است که درگیر وضعیت این سابات است.
💬 یک سال معطل بودیم تا این که شهردار حلیمی آمد و خیلی همراهی کرد و گفت از شما میخریم. قیمت معبر را یک سوم حساب کرد و راضی بودیم.
💸 شهرداری گفت این پول را بگیر و خراب کردنش هم با خودمان. یک هفتهای بیشتر نگذشته بود که زنگ زدند، گفتند بیا میراث. میراث به شهرداری گیر داد و شهرداری هم تفاهمنامه ننوشت.
❌ ساباط ثبت نیست و در حریم ثبتی هم نیست اما میراث یا شفاها یا نامه از خودش میزند که اینجا حق تخریب ندارید، ولی مجوز ندارند.
💬 به میراث گفتم اجازه بده ما ساباط را برداریم و ناظر هم بیاورید و مثل خودش دوباره میسازیم از نو. گفتیم اجازه بده تا دو متر عریض کنیم برای مسجد، بقیه را هم دست نمیزنیم و فقط محکمکاری میکنیم اما باز میراث اجازه نداد.
▫️ مالک زمین برای مقاومت ساباط به هزینهی خودش ستونهایی زده است اما ظاهرا تا تعیین تکلیف بنا از سوی میراث این داستان ادامه دارد.
🔻شهرداری: هر چه میراث بگوید
▫️هفتبرکه در تماس با سجاد غلامی معاون شهردار گراش هم دربارهی شرایط این ساباط پرسید و غلامی با تاکید بر اینکه شهرداری در خصوص حفظ آثار تاریخی در هر شرایطی با نظر میراث فرهنگی تصمیمگیری میکند.
💬 ما در مواردی مثل این بنا که ثبت نیست اما دارای ارزش تاریخی است به خود میراث رجوع میکنیم و در صورتی که خطری از قِبَل بنا وجود داشته باشد به مالک برای رفع خطر نامه میزنیم تا با استعلام و هماهنگی با میراث فرهنگی نسبت به رفع خطر اقدام کند.
💬 معاون شهردار: درخواست اهالی، مالک و شهرداری این بود که عرض معبر بیشتر شود اما خود ساباط به خاطر ارزش تاریخی حفظ شود.
❓باید منتظر ماند و دید این ساباط قدیمی به موقع احیا میشود یا نوشدارو بعد از مرگ سهراب سرنوشت آن است.
⚠️ از یک طرف اهالی محله قدیمی گراش منتظر تعیین تکلیف این بنا هستند و از طرف دیگر از گروههای مردمی ایکوموس دیگر حضور موثری برای حفظ این بناها ندارند.
▫️حفرهی بزرگ برکهی حاج اسدالله و ستونهای لرزان ساباط میرعبدالحسین در انتظار اقدام موثر و تصمیم میراث است.
https://7berkeh.ir/archives/146346
▪️▫️ ▪️
🔴 7Berkeh.ir
✔️ Whatsapp : bit.ly/wa-ger
✔️ Instagram.com/7Berkeh
✔️ eitaa.com/Haftberkeh
✔️ t.me/HaftBerkeh
✔️ Ble.ir/7Berkeh
▫️گزارش راحله بهادر از وضعیت یکی از آخرین ساباتهای شهر گراش
⚠️ ساباط میرعبدالحسین در بافت تاریخی گراش و کنار مسجد آخوند قدیمیترین مسجد گراش قرار دارد. تابلوی قدیمی نرگس شیراز بر سر در فروشگاه بسته میرعبدالحسن میرزمانی برای هر رهگذر و شهروندی تصویر این سابات را در ذهن ماندگار میکند. با تخریب خانه مجاور سابات این بنا وارد مرحله جدیدی از بلاتکلیفی شد.
🔘 مالک، شهرداری و میراث فرهنگی سه ضلعی هستند که میتوانند برای ماندگاری یا ویرانی این بنای قدیمی تصمیمگیری کنند. ساباطی که حالا به کمک شمعهای فلزی سرپا ایستاده است و شاید با باران بعدی، دیگر رمقی برای ایستادگی نداشته باشد.
▫️سید عفیفالدین زندوی رییس میراث فرهنگی در زمان تهیهی این گزارش در راه شیراز بود تا نظر کارشناسی این بنا را پیگیری کند هر چند این بنا هنوز ثبت ملی نشده است اما به عنوان یک اثر واجد ارزش تاریخی به نظر میآید اداره میراث فرهنگی تصمیمگیرندهی نهایی در این موضوع است.
⚠️ نداشتن بودجه مرمتی و درخواستهای مالک و شهرداری برای تعریض معبر، کار میراث را برای حفظ این بنا سخت کرده است.
🔻میراث: منتظر نظر کارشناسی هستیم
❌ زندوی میگوید مالک، مرمت بنا را قبول کرده است اما میراث با ساخت یک ساباط جدید به جای ساباط قدیمی مخالف است.
💬 خانهی بغل ساباط تخریب شده و خود بنا هنوز تخریب نشده. قبلا به مالک نامه زدیم و گفتیم در صورتی ساخت و ساز ملک خودش را شروع کند که ساباط حفظ شود. خود مالک هم قبول کرده است که بنا را مرمت کند ولی خواستهی همسایهها و خود مالک و شهرداری این است که کمی معبر عریضتر شود تا برای رفت و آمد راحتتر باشد.
💬 منتظریم نهایتا یک هفته تا ده روز دیگر از ادارهی کل استان یا با نامه یا تلفنی و فرستادن کارشناس نظرشان را به ما اعلام کنند.
💸 واقعا دست ما بسته است و بودجهی سالیانه ۲۰۰ تا ۳۰۰ میلیونی میراث فرهنگی جوابگوی هزینهها نیست. خرید ملک هم از توان بودجهی میراث خارج است.
🔻 مالک: در بلاتکلیفی
▫️همین مسئله مالک را بر سر دو راهی قرار داده است. مهندس پوستانه مالک زمین میگوید که سه سال است که درگیر وضعیت این سابات است.
💬 یک سال معطل بودیم تا این که شهردار حلیمی آمد و خیلی همراهی کرد و گفت از شما میخریم. قیمت معبر را یک سوم حساب کرد و راضی بودیم.
💸 شهرداری گفت این پول را بگیر و خراب کردنش هم با خودمان. یک هفتهای بیشتر نگذشته بود که زنگ زدند، گفتند بیا میراث. میراث به شهرداری گیر داد و شهرداری هم تفاهمنامه ننوشت.
❌ ساباط ثبت نیست و در حریم ثبتی هم نیست اما میراث یا شفاها یا نامه از خودش میزند که اینجا حق تخریب ندارید، ولی مجوز ندارند.
💬 به میراث گفتم اجازه بده ما ساباط را برداریم و ناظر هم بیاورید و مثل خودش دوباره میسازیم از نو. گفتیم اجازه بده تا دو متر عریض کنیم برای مسجد، بقیه را هم دست نمیزنیم و فقط محکمکاری میکنیم اما باز میراث اجازه نداد.
▫️ مالک زمین برای مقاومت ساباط به هزینهی خودش ستونهایی زده است اما ظاهرا تا تعیین تکلیف بنا از سوی میراث این داستان ادامه دارد.
🔻شهرداری: هر چه میراث بگوید
▫️هفتبرکه در تماس با سجاد غلامی معاون شهردار گراش هم دربارهی شرایط این ساباط پرسید و غلامی با تاکید بر اینکه شهرداری در خصوص حفظ آثار تاریخی در هر شرایطی با نظر میراث فرهنگی تصمیمگیری میکند.
💬 ما در مواردی مثل این بنا که ثبت نیست اما دارای ارزش تاریخی است به خود میراث رجوع میکنیم و در صورتی که خطری از قِبَل بنا وجود داشته باشد به مالک برای رفع خطر نامه میزنیم تا با استعلام و هماهنگی با میراث فرهنگی نسبت به رفع خطر اقدام کند.
💬 معاون شهردار: درخواست اهالی، مالک و شهرداری این بود که عرض معبر بیشتر شود اما خود ساباط به خاطر ارزش تاریخی حفظ شود.
❓باید منتظر ماند و دید این ساباط قدیمی به موقع احیا میشود یا نوشدارو بعد از مرگ سهراب سرنوشت آن است.
⚠️ از یک طرف اهالی محله قدیمی گراش منتظر تعیین تکلیف این بنا هستند و از طرف دیگر از گروههای مردمی ایکوموس دیگر حضور موثری برای حفظ این بناها ندارند.
▫️حفرهی بزرگ برکهی حاج اسدالله و ستونهای لرزان ساباط میرعبدالحسین در انتظار اقدام موثر و تصمیم میراث است.
https://7berkeh.ir/archives/146346
▪️▫️ ▪️
🔴 7Berkeh.ir
✔️ Whatsapp : bit.ly/wa-ger
✔️ Instagram.com/7Berkeh
✔️ eitaa.com/Haftberkeh
✔️ t.me/HaftBerkeh
✔️ Ble.ir/7Berkeh
هفتبرکه | گریشنا
آخرین نفسهای سابات میرعبدالحسین؟
هفتبرکه - راحله بهادر : با خراب شدن خانه کناری سابات (ساباط) میرعبدالحسین، زنگ خطر برای از دست دادن یکی از آخرین ساباتهای شهر گراش به صدا در آمد.
☀️ صبح دوستان به خیر و نیکی
#حس_زندگی
📸 راضیه فتحپور
#نخل #فسیل #بَس # بهار
▪️☀️▪️
🔻همراه با هفتبرکه در شبکههای اجتماعی
🔴 7Berkeh.ir
✔️ T.me/HaftBerkeh
✔️ Instagram.com/7Berkeh
✔️ Whatsapp : bit.ly/wa-ger
✔️ youtube.com/@7berkeh104
✔️ eitaa.com/Haftberkeh
✔️ twitter.com/7berkeh
✔️ Sapp.ir/7berkeh
✔️ Ble.ir/7Berkeh
✔️ Wa.me/989374909600
#حس_زندگی
📸 راضیه فتحپور
#نخل #فسیل #بَس # بهار
▪️☀️▪️
🔻همراه با هفتبرکه در شبکههای اجتماعی
🔴 7Berkeh.ir
✔️ T.me/HaftBerkeh
✔️ Instagram.com/7Berkeh
✔️ Whatsapp : bit.ly/wa-ger
✔️ youtube.com/@7berkeh104
✔️ eitaa.com/Haftberkeh
✔️ twitter.com/7berkeh
✔️ Sapp.ir/7berkeh
✔️ Ble.ir/7Berkeh
✔️ Wa.me/989374909600
🏰 افسانه همایوندژ
✍️ داستان تاریخی حسن تقیزاده
📖 فصل چهارم: افعی
🔖 قسمت ۵۲
چیزی که بیشتر از همه عذابش میداد، حالت شرمساری بود که باید جلو حاکم و خان لار تحمل میکرد. چون چند هفته پیش که خواجه به ملاقات خان لار رفته بود، خان از او پرسیده بود که «چه خبر از عموزادههای ما در قلعه گراش؟» و خواجه در جواب گفته بود: «عموزاده شما عیش و نوش و شکار را بر قلعه گراشی ترجیح داده است و غرق در تفریحات مختلف است.» حال چگونه باید به خان لار اطلاع دهد که محمدخان گراشی دارای پنجاه تفنگچی زبده است؟
کاروان از اوز فاصله گرفته بود و به بریزگو رسیده بود. مسیر کاروان از قبل برنامهریزی شده بود. آنها ابتدا به سمت شرقی اوز میرفتند تا به نظامآباد جویم برسند و سه روز در آنجا اقامت کنند و در این مدت سه روز روز باید ملازمان محصولهای آماده شده را همراه با بیست تفنگچی به گراش میبردند و ظهر روز سوم باید برمیگشتند و در دوراهی ارد منتظر مینشستند تا الباقی کاروان از جویم حرکت کند و به هم ملحق شوند. سپس کل کاروان به فداغ که در واقع دورتر از ارد بود بروند و دو روز در آنجا اقامت کنند و محصولات آماده شده را به ارد آورند. سپس چند روز در ارد که مهمترین مرکز کشاورزی منطقه بود بمانند و بعد یکجا به گراش عزیمت کنند.
در این چند هفتهای که سرحدیها وارد این منطقه گرم و خشک شده بودند، پوست روشن آنها رنگ باخته بود و تیره شده بود. روز سوم که تفنگچیان به سه راهی ارد رسیدند، هشت نفر از آنها از گرما کلافه شده بودند و از برکهی نزدیک آنجا با دلو آب بالا میکشیدند و به روی سر و بدن خود میریختند و سواران و تفنگچیهای محلی به آنها میخندیدند. یکی از تفنگچیان به شوخی گفت: «خدا کند هرچه زودتر تابستان تمام شود وگرنه این سرحدیها تمام آب برکههای این منطقه را خشک میکنند.»
دیری نگذشت که کاروان از نظامآباد به دوراهی ارد رسید و کل کاروان به سوی فداغ به راه افتاد تا بعد از نیمهشب، خسته و کوفته به فداغ رسید.
صبح فردا، مهمانان فداغ پس از نماز و نیاز به بستر خواب رفتند، ولی دهباشی بعد از فریضه نماز، راه صحرا را در پیش گرفت تا ولایت فداغ را بهتر بشناسد. از تپهای بالا رفت. وقتی به بالای تپه رسید، در آن گرگ و میش، مردی را دید که دستش را به درخت گز حلقه زده و ناظر مناطق اطراف است. چند قدم که جلوتر رفت، دانست که او نایب خان است. در دل او را تحسین کرد که همیشه چند قدم از او جلوتر است.
نایب خان صدای قدمهایی را که به او نزدیک میشد شناخت و گفت: «این صدای قدمهای علیرضا دهباشی است. مردی که میخواهد از همه چیز سر در آورد. مردی که میخواهد بداند.»
دهباشی هم بلافاصله جواب داد: «و این صدا هم صدای مردی زیرک، دانا، شجاع و بیباک است که در هر زمان و صحنهای او جلوتر حاضر است.»
دهباشی کنار نایب ایستاد و گفت: «پس اینجا فداغ است.»
- بله. ولایت شاعری پرآوازه به نام باقر بداغی.
- بداغی؟ یا فداغی؟
- از عمویم شنیدهام که نام اصلی این ولایت بداغ بود و طی سالهای سال به فداغ تبدیل شد. شهرت فداغ مدیون باقر است که با سوز و شور شعر میگفت. دوبیتیهای او را در این خطه خیلیها از حفظند.
اگر یار مرا دیدی به خلوت
بگو: ای بی وفای کم محبّت!
گریبان من از دست تو چاک است
نخواهد دوخت باقر تا قیامت!
- شعر قشنگی است. خیلی ساده به دل مینشیند. آیا این شاعر زنده است؛
- کاش زنده بود. الان مدتهاست که از دست یار نمینالد و آرام در دل خاک خوابیده است. من شنیدهام که فداغیها خیلی اهل شعر و شاعری هستند. البته به پای شعر باقر نمیرسد ولی دلم میخواهد که دیداری با آنها داشته باشم و چند بیت شعر بشنوم. امشب یک مجلس شعر ترتیب خواهم داد. البته اگر شرایط آن جور شود.
- بله، گاه بساط عیش خود جور میشود و گاه با دو صد مقدمه ناجور میشود. من هم به شعر علاقه خاصی دارم. غزلیات حافظ و کتاب شاهنامه و استاد سخن سعدی شیرازی میخوانم. انشاالله که امشب جور خواهد شد.
- بله اگر حق تعالی بخواهد.
آن دو مدتی در سحرگاه اطراف مزارع و نخلستانهای فداغ قدم زدند و از هر دری سخن گفتند. هر روز که میگذشت، دوستی و احترام آنها به یکدیگر فزونی میگرفت.
📌 داستان را با هشتگ #پاورقی روزانه در شبکههای اجتماعی هفتبرکه دنبال کنید.
🔻 قسمتهای پیشین به صورت هفتگی در سایت هفتبرکه منتشر میشود:
☑️ 7Berkeh.ir/archives/139671
▪️🏰▪️
🔴 7Berkeh.ir
✔️ t.me/HaftBerkeh
✔️ Whatsapp : bit.ly/wa-ger
✔️ Instagram.com/7Berkeh
✔️ eitaa.com/Haftberkeh
✔️ Ble.ir/7Berkeh
✍️ داستان تاریخی حسن تقیزاده
📖 فصل چهارم: افعی
🔖 قسمت ۵۲
چیزی که بیشتر از همه عذابش میداد، حالت شرمساری بود که باید جلو حاکم و خان لار تحمل میکرد. چون چند هفته پیش که خواجه به ملاقات خان لار رفته بود، خان از او پرسیده بود که «چه خبر از عموزادههای ما در قلعه گراش؟» و خواجه در جواب گفته بود: «عموزاده شما عیش و نوش و شکار را بر قلعه گراشی ترجیح داده است و غرق در تفریحات مختلف است.» حال چگونه باید به خان لار اطلاع دهد که محمدخان گراشی دارای پنجاه تفنگچی زبده است؟
کاروان از اوز فاصله گرفته بود و به بریزگو رسیده بود. مسیر کاروان از قبل برنامهریزی شده بود. آنها ابتدا به سمت شرقی اوز میرفتند تا به نظامآباد جویم برسند و سه روز در آنجا اقامت کنند و در این مدت سه روز روز باید ملازمان محصولهای آماده شده را همراه با بیست تفنگچی به گراش میبردند و ظهر روز سوم باید برمیگشتند و در دوراهی ارد منتظر مینشستند تا الباقی کاروان از جویم حرکت کند و به هم ملحق شوند. سپس کل کاروان به فداغ که در واقع دورتر از ارد بود بروند و دو روز در آنجا اقامت کنند و محصولات آماده شده را به ارد آورند. سپس چند روز در ارد که مهمترین مرکز کشاورزی منطقه بود بمانند و بعد یکجا به گراش عزیمت کنند.
در این چند هفتهای که سرحدیها وارد این منطقه گرم و خشک شده بودند، پوست روشن آنها رنگ باخته بود و تیره شده بود. روز سوم که تفنگچیان به سه راهی ارد رسیدند، هشت نفر از آنها از گرما کلافه شده بودند و از برکهی نزدیک آنجا با دلو آب بالا میکشیدند و به روی سر و بدن خود میریختند و سواران و تفنگچیهای محلی به آنها میخندیدند. یکی از تفنگچیان به شوخی گفت: «خدا کند هرچه زودتر تابستان تمام شود وگرنه این سرحدیها تمام آب برکههای این منطقه را خشک میکنند.»
دیری نگذشت که کاروان از نظامآباد به دوراهی ارد رسید و کل کاروان به سوی فداغ به راه افتاد تا بعد از نیمهشب، خسته و کوفته به فداغ رسید.
صبح فردا، مهمانان فداغ پس از نماز و نیاز به بستر خواب رفتند، ولی دهباشی بعد از فریضه نماز، راه صحرا را در پیش گرفت تا ولایت فداغ را بهتر بشناسد. از تپهای بالا رفت. وقتی به بالای تپه رسید، در آن گرگ و میش، مردی را دید که دستش را به درخت گز حلقه زده و ناظر مناطق اطراف است. چند قدم که جلوتر رفت، دانست که او نایب خان است. در دل او را تحسین کرد که همیشه چند قدم از او جلوتر است.
نایب خان صدای قدمهایی را که به او نزدیک میشد شناخت و گفت: «این صدای قدمهای علیرضا دهباشی است. مردی که میخواهد از همه چیز سر در آورد. مردی که میخواهد بداند.»
دهباشی هم بلافاصله جواب داد: «و این صدا هم صدای مردی زیرک، دانا، شجاع و بیباک است که در هر زمان و صحنهای او جلوتر حاضر است.»
دهباشی کنار نایب ایستاد و گفت: «پس اینجا فداغ است.»
- بله. ولایت شاعری پرآوازه به نام باقر بداغی.
- بداغی؟ یا فداغی؟
- از عمویم شنیدهام که نام اصلی این ولایت بداغ بود و طی سالهای سال به فداغ تبدیل شد. شهرت فداغ مدیون باقر است که با سوز و شور شعر میگفت. دوبیتیهای او را در این خطه خیلیها از حفظند.
اگر یار مرا دیدی به خلوت
بگو: ای بی وفای کم محبّت!
گریبان من از دست تو چاک است
نخواهد دوخت باقر تا قیامت!
- شعر قشنگی است. خیلی ساده به دل مینشیند. آیا این شاعر زنده است؛
- کاش زنده بود. الان مدتهاست که از دست یار نمینالد و آرام در دل خاک خوابیده است. من شنیدهام که فداغیها خیلی اهل شعر و شاعری هستند. البته به پای شعر باقر نمیرسد ولی دلم میخواهد که دیداری با آنها داشته باشم و چند بیت شعر بشنوم. امشب یک مجلس شعر ترتیب خواهم داد. البته اگر شرایط آن جور شود.
- بله، گاه بساط عیش خود جور میشود و گاه با دو صد مقدمه ناجور میشود. من هم به شعر علاقه خاصی دارم. غزلیات حافظ و کتاب شاهنامه و استاد سخن سعدی شیرازی میخوانم. انشاالله که امشب جور خواهد شد.
- بله اگر حق تعالی بخواهد.
آن دو مدتی در سحرگاه اطراف مزارع و نخلستانهای فداغ قدم زدند و از هر دری سخن گفتند. هر روز که میگذشت، دوستی و احترام آنها به یکدیگر فزونی میگرفت.
📌 داستان را با هشتگ #پاورقی روزانه در شبکههای اجتماعی هفتبرکه دنبال کنید.
🔻 قسمتهای پیشین به صورت هفتگی در سایت هفتبرکه منتشر میشود:
☑️ 7Berkeh.ir/archives/139671
▪️🏰▪️
🔴 7Berkeh.ir
✔️ t.me/HaftBerkeh
✔️ Whatsapp : bit.ly/wa-ger
✔️ Instagram.com/7Berkeh
✔️ eitaa.com/Haftberkeh
✔️ Ble.ir/7Berkeh
Telegram
Gerishna Box! گریشنا باکس
💅 استخدام در سالن زیبایی باران
🔻سالن زیبایی برای باران برای تکمیل کادر همکاران از علاقهمندان در شغلهای زیر دعوت به همکاری میکند:
1️⃣ متصدی کافه (مجرب و دارای سابقه کاری)
2️⃣ ناخنکار (مسلط به پدیکور و مانیکور)
3️⃣ یک شاگرد حرفهای (جزییات آموزش داده میشود)
🏢 نشانی: گراش | بلوار سپاه | جنب داروخانه کیانی
🔻 تماس برای اطلاعات بیشتر:
☎️ 09172772898
👁🗨 instagram.com/baran_salon_gerash
#بازارکار #فراگیر
🔻سالن زیبایی برای باران برای تکمیل کادر همکاران از علاقهمندان در شغلهای زیر دعوت به همکاری میکند:
1️⃣ متصدی کافه (مجرب و دارای سابقه کاری)
2️⃣ ناخنکار (مسلط به پدیکور و مانیکور)
3️⃣ یک شاگرد حرفهای (جزییات آموزش داده میشود)
🏢 نشانی: گراش | بلوار سپاه | جنب داروخانه کیانی
🔻 تماس برای اطلاعات بیشتر:
☎️ 09172772898
👁🗨 instagram.com/baran_salon_gerash
#بازارکار #فراگیر
🔘 درگذشت سکینه مسلمانی
فرزند شیخ طالب و خواهر حاج غلوم شیخ
#پرسه
▪️ مراسم تشییع و خاکسپاری:
🗓 دوشنبه | ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۳ - ساعت ۱۶
▫️از مقابل آموزش و پرورش به سمت گلزار شهدای گراش
▪️مجلس ختم و یادبود:
🕌 مسجد رییس ( جوادالائمه) به مدت دو شب از ساعت ۲۰ تا ۲۲
▫️مجلس زنانه: منزل حاج غلامرضا مسلمانی در کوچه جنب نانوایی نسبتدار
▪️قرائت فاتحه و نماز لیلهالدفن جهت شادی روح مرحومه مزید امتنان است.
▪️▫️▪️
🔴 7Berkeh.ir
✔️ t.me/HaftBerkeh
✔️ Whatsapp : bit.ly/wa-ger
✔️ Instagram.com/7Berkeh
✔️ eitaa.com/Haftberkeh
✔️ Ble.ir/7Berkeh
فرزند شیخ طالب و خواهر حاج غلوم شیخ
#پرسه
▪️ مراسم تشییع و خاکسپاری:
🗓 دوشنبه | ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۳ - ساعت ۱۶
▫️از مقابل آموزش و پرورش به سمت گلزار شهدای گراش
▪️مجلس ختم و یادبود:
🕌 مسجد رییس ( جوادالائمه) به مدت دو شب از ساعت ۲۰ تا ۲۲
▫️مجلس زنانه: منزل حاج غلامرضا مسلمانی در کوچه جنب نانوایی نسبتدار
▪️قرائت فاتحه و نماز لیلهالدفن جهت شادی روح مرحومه مزید امتنان است.
▪️▫️▪️
🔴 7Berkeh.ir
✔️ t.me/HaftBerkeh
✔️ Whatsapp : bit.ly/wa-ger
✔️ Instagram.com/7Berkeh
✔️ eitaa.com/Haftberkeh
✔️ Ble.ir/7Berkeh
🚨 تغییرات در مدیریت اورژانس ۱۱۵ گراش
💬 دلخوش : اختلاف مدیریتی داشتیم | 💬 محسنزاده : اختلاف سلیقه طبیعی است
▫️به گزارش هفتبرکه با کنارهگیری ناصر دلخوش از ریاست اورژانس گراش، طی حکمی از سوی رییس دانشکده علوم پزشکی، این سمت به معاون او، حمید فردوسینژاد، سپرده شد.
▫️دکتر مهدی محسنزاده، رییس دانشکده علوم پزشکی، در حکم انتصاب فردوسینژاد بر اجرای ۱۲ وظیفه ابلاغی تاکید شده است.
▫️دلخوش که عضو شورای اسلامی شهر گراش نیز است از مهر ۱۴۰۰ ریاست اورژانس ۱۱۵ را برعهده داشت. او پس از استعفا از اورژانس گراش در حال حاضر به عنوان ماموریت در شیراز در اورژانس شیراز حضور دارد.
▫️حمید فردوسینژاد کارشناس فوریتهای پزشکی است و پیش از این معاونت مرکز مدیریت حوادث و فوریتهای پزشکی شهرستان گراش را به مدت دو سال و نیم بر عهده داشته است.
🔻دلخوش: به دلیل اختلاف مدیریتی استعفا کردم
💬 زیاد تمایل به مصاحبه و تشریح موضوع ندارم. با توجه به آمدن ریاست جدید دانشکده در یک سال اخیر، متاسفانه به دلایلی رفتهرفته به اختلاف نظر مدیریتی برخورد کردیم.
💬 مبنای ما بر افزایش و ارتقا کمی و کیفی خدمات بود ولی متاسفانه دید رییس دانشگاه و تیم اطرافش این بود که این کارها اتلاف هزینه و هزینهتراشی است؛ در صورتی که این ماموریت سازمان اورژانس است و باید انجام شود.
💬 اصلیترین دلیل اختلاف نظر و کنارهگیری من این بود که آقایان میگفتند به دلیل اتلاف هزینه، بخشی از واحدها باید تعطیل شود. واحدهایی که در واقع ما به دنبال پیشرفت آن بودیم. این اواخر نیز دستور تعطیلی بعضی از واحدها را دادند و این شد که استعفا را ترجیح دادم.
🔻رییس دانشکده: استعفا و اصرار از طرف خودشان بود
دکتر محسنزاده، رییس دانشکدهی علوم پزشکی گراش، در گفتوگو با هفتبرکه تاکید میکند که نظرش کنار رفتن دلخوش نبوده است.
💬 در مرحله اول، ما استعفای ایشان را نپذیرفتیم ولی به اصرار خودشان که میگفتند میخواهم بروم شیراز، ما با این دید که به عنوان یک مدیر جوان گراشی برود مرکز استان و آنجا فعالیت کند، میتواند یک زمینه رشد بیشتری برایش فراهم شود، با ماموریت او به مدت شش ماه موافقت کردیم.
💬 و ان شاء الله بعد این شش ماه برگردد به مجموعه؛ و بتوانیم از خدماتشان استفاده کنیم.»
🔻دلخوش: آخر هفتهها در گراش هستم
💬 به محض این که گفتم با این شرایط نمیتوانم اینجا کار کنم و موضوع را به دوستان دیگر اعلام کردم، و از آن جایی که در سازمان اورژانس اعتباری دارم، بلافاصله در سازمان اورژانس استان فارس ماموریت ششماهه گرفتم.
💬 در حال حاضر با رفتن به سازمان اورژانس فارس به کل شهرستانهای استان خدمت خواهم کرد. آخر هفتهها نیز برمیگردم و در خدمت مردم هستم.
🔻 دکتر محسنزاده: دلخوش از مدیران خوب و موفق ما بوده است
💬 در کنار فعالیتهایی که به خوبی انجام میگیرد، تغییر مدیریتی را هم در هر مجموعهای شاهد هستیم و یک موضوع طبیعی است. در خصوص مسئول اورژانس، آقای دلخوش جزو مدیران خوب و موفق ما بوده و ما به هیچ عنوان نمیخواستیم ایشان را از دست بدهیم یا کنار بزنیم.
💬 اختلاف سلیقه همهجا هست و من بیشتر از این احساس نکردم که اختلاف شدیدتری باشد یا برای ما موضوع مهمتری باشد. من انتظار نداشتم آقای دلخوش به دلیل این مسائل از اینجا برود.
💬 گزارش عملکرد رییس پیشین اورژانس ۱۱۵:
💬 روزی که ما اورژانس گراش را تحویل گرفتیم اورژانس گراش از لحاظ ستادی هیچ نیرویی نداشت و تعداد نیروی عملیاتی آن نیز ۱۷ نفر بود و امروز که من اورژانس را تحویل دادم ۵۱ نیرو دارد، یعنی سه برابر جذب نیرو داشتیم.
🏢 در بحث مجوز پایگاه جدید؛ علاوه بر افتتاح پایگاه فداغ، بهرهبرداری از مرکز جدید، راهاندازی مرکز ۲ گراش و موتورلانس، دو مجوز دیگر هم گرفتیم.
🚑 یک آمبولانس هم از طریق خیرین و مجمع خیرین لطف کردند و در حال خرید است که مشکلات کمبود آمبولانس نیز در گراش حل شود.
🔻 گزارش عملکرد کوتاه رییس دانشکدهی علوم پزشکی گراش:
💬 الحمدالله کارهای خیلی خوبی صورت گرفته است با کمک خیرین، به خصوص با حمایت فرزندان مرحوم شیخ احمد انصاری که واقعا پشتوانهی خوبی بودند.
💬 ما توانستیم در این مدت دستگاه جی تی ۲۵۶ نصب کنیم که در یکی دو هفته آینده راهاندازی میشود.
☢️ دستگاه دوم رادیوتراپی را نیز درخواست خرید دادیم و مبلغ آن مشخص و جمعآوری شده است. دستگاه سنگشکن تا یک ماه آینده تحویلمان میدهند. ۹ اتاق عمل آماده بهرهبرداری است.
🔻متن کامل را در هفتبرکه بخوانید:
https://7berkeh.ir/archives/146292
▪️▫️▪️
🔴 7Berkeh.ir
✔️ t.me/HaftBerkeh
✔️ Whatsapp : bit.ly/wa-ger
✔️ Instagram.com/7Berkeh
✔️ eitaa.com/Haftberkeh
✔️ Ble.ir/7Berkeh
💬 دلخوش : اختلاف مدیریتی داشتیم | 💬 محسنزاده : اختلاف سلیقه طبیعی است
▫️به گزارش هفتبرکه با کنارهگیری ناصر دلخوش از ریاست اورژانس گراش، طی حکمی از سوی رییس دانشکده علوم پزشکی، این سمت به معاون او، حمید فردوسینژاد، سپرده شد.
▫️دکتر مهدی محسنزاده، رییس دانشکده علوم پزشکی، در حکم انتصاب فردوسینژاد بر اجرای ۱۲ وظیفه ابلاغی تاکید شده است.
▫️دلخوش که عضو شورای اسلامی شهر گراش نیز است از مهر ۱۴۰۰ ریاست اورژانس ۱۱۵ را برعهده داشت. او پس از استعفا از اورژانس گراش در حال حاضر به عنوان ماموریت در شیراز در اورژانس شیراز حضور دارد.
▫️حمید فردوسینژاد کارشناس فوریتهای پزشکی است و پیش از این معاونت مرکز مدیریت حوادث و فوریتهای پزشکی شهرستان گراش را به مدت دو سال و نیم بر عهده داشته است.
🔻دلخوش: به دلیل اختلاف مدیریتی استعفا کردم
💬 زیاد تمایل به مصاحبه و تشریح موضوع ندارم. با توجه به آمدن ریاست جدید دانشکده در یک سال اخیر، متاسفانه به دلایلی رفتهرفته به اختلاف نظر مدیریتی برخورد کردیم.
💬 مبنای ما بر افزایش و ارتقا کمی و کیفی خدمات بود ولی متاسفانه دید رییس دانشگاه و تیم اطرافش این بود که این کارها اتلاف هزینه و هزینهتراشی است؛ در صورتی که این ماموریت سازمان اورژانس است و باید انجام شود.
💬 اصلیترین دلیل اختلاف نظر و کنارهگیری من این بود که آقایان میگفتند به دلیل اتلاف هزینه، بخشی از واحدها باید تعطیل شود. واحدهایی که در واقع ما به دنبال پیشرفت آن بودیم. این اواخر نیز دستور تعطیلی بعضی از واحدها را دادند و این شد که استعفا را ترجیح دادم.
🔻رییس دانشکده: استعفا و اصرار از طرف خودشان بود
دکتر محسنزاده، رییس دانشکدهی علوم پزشکی گراش، در گفتوگو با هفتبرکه تاکید میکند که نظرش کنار رفتن دلخوش نبوده است.
💬 در مرحله اول، ما استعفای ایشان را نپذیرفتیم ولی به اصرار خودشان که میگفتند میخواهم بروم شیراز، ما با این دید که به عنوان یک مدیر جوان گراشی برود مرکز استان و آنجا فعالیت کند، میتواند یک زمینه رشد بیشتری برایش فراهم شود، با ماموریت او به مدت شش ماه موافقت کردیم.
💬 و ان شاء الله بعد این شش ماه برگردد به مجموعه؛ و بتوانیم از خدماتشان استفاده کنیم.»
🔻دلخوش: آخر هفتهها در گراش هستم
💬 به محض این که گفتم با این شرایط نمیتوانم اینجا کار کنم و موضوع را به دوستان دیگر اعلام کردم، و از آن جایی که در سازمان اورژانس اعتباری دارم، بلافاصله در سازمان اورژانس استان فارس ماموریت ششماهه گرفتم.
💬 در حال حاضر با رفتن به سازمان اورژانس فارس به کل شهرستانهای استان خدمت خواهم کرد. آخر هفتهها نیز برمیگردم و در خدمت مردم هستم.
🔻 دکتر محسنزاده: دلخوش از مدیران خوب و موفق ما بوده است
💬 در کنار فعالیتهایی که به خوبی انجام میگیرد، تغییر مدیریتی را هم در هر مجموعهای شاهد هستیم و یک موضوع طبیعی است. در خصوص مسئول اورژانس، آقای دلخوش جزو مدیران خوب و موفق ما بوده و ما به هیچ عنوان نمیخواستیم ایشان را از دست بدهیم یا کنار بزنیم.
💬 اختلاف سلیقه همهجا هست و من بیشتر از این احساس نکردم که اختلاف شدیدتری باشد یا برای ما موضوع مهمتری باشد. من انتظار نداشتم آقای دلخوش به دلیل این مسائل از اینجا برود.
💬 گزارش عملکرد رییس پیشین اورژانس ۱۱۵:
💬 روزی که ما اورژانس گراش را تحویل گرفتیم اورژانس گراش از لحاظ ستادی هیچ نیرویی نداشت و تعداد نیروی عملیاتی آن نیز ۱۷ نفر بود و امروز که من اورژانس را تحویل دادم ۵۱ نیرو دارد، یعنی سه برابر جذب نیرو داشتیم.
🏢 در بحث مجوز پایگاه جدید؛ علاوه بر افتتاح پایگاه فداغ، بهرهبرداری از مرکز جدید، راهاندازی مرکز ۲ گراش و موتورلانس، دو مجوز دیگر هم گرفتیم.
🚑 یک آمبولانس هم از طریق خیرین و مجمع خیرین لطف کردند و در حال خرید است که مشکلات کمبود آمبولانس نیز در گراش حل شود.
🔻 گزارش عملکرد کوتاه رییس دانشکدهی علوم پزشکی گراش:
💬 الحمدالله کارهای خیلی خوبی صورت گرفته است با کمک خیرین، به خصوص با حمایت فرزندان مرحوم شیخ احمد انصاری که واقعا پشتوانهی خوبی بودند.
💬 ما توانستیم در این مدت دستگاه جی تی ۲۵۶ نصب کنیم که در یکی دو هفته آینده راهاندازی میشود.
☢️ دستگاه دوم رادیوتراپی را نیز درخواست خرید دادیم و مبلغ آن مشخص و جمعآوری شده است. دستگاه سنگشکن تا یک ماه آینده تحویلمان میدهند. ۹ اتاق عمل آماده بهرهبرداری است.
🔻متن کامل را در هفتبرکه بخوانید:
https://7berkeh.ir/archives/146292
▪️▫️▪️
🔴 7Berkeh.ir
✔️ t.me/HaftBerkeh
✔️ Whatsapp : bit.ly/wa-ger
✔️ Instagram.com/7Berkeh
✔️ eitaa.com/Haftberkeh
✔️ Ble.ir/7Berkeh
هفتبرکه | گریشنا
دلخوش به شیراز رفت، فردوسینژاد رییس اورژانس ۱۱۵ شد
دلخوش که عضو شورای اسلامی شهر گراش نیز است از مهر ۱۴۰۰ ریاست اورژانس ۱۱۵ را برعهده داشت. او پس از استعفا از اورژانس گراش در حال حاضر به عنوان ماموریت در شیراز
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🍀 عرقیات طبیعی کوکسان 🍀
🏭 تولید شده در شهرک صنعتی گراش
🚚 ارسال به تمام نقاط ایران
😋 این بار نگاهی به خط تولید
☎️ تلفن دفتر گراش : ۰۹۹۲۵۰۹۸۴۹۸
☎️ تلفن دفتر شیراز : ۰۹۹۱۲۲۸۵۸۰۱
☎️ شماره مدیر فروش : ۰۹۱۷۳۸۱۲۴۱۰
☎️ شماره مدیر تولید : ۰۹۱۷۸۷۷۰۵۹۵
🏢 نشانی: شهرک صنعتی گراش | لاین مواد غذایی | بلوک k | قطعه ۵
✅ کوکسان در تمام نقاط کشور نمایندگی میپذیرد.
instagram.com/cooksun.co
#تبلیغات #فراگیر #تولید_گراش
🏭 تولید شده در شهرک صنعتی گراش
🚚 ارسال به تمام نقاط ایران
😋 این بار نگاهی به خط تولید
☎️ تلفن دفتر گراش : ۰۹۹۲۵۰۹۸۴۹۸
☎️ تلفن دفتر شیراز : ۰۹۹۱۲۲۸۵۸۰۱
☎️ شماره مدیر فروش : ۰۹۱۷۳۸۱۲۴۱۰
☎️ شماره مدیر تولید : ۰۹۱۷۸۷۷۰۵۹۵
🏢 نشانی: شهرک صنعتی گراش | لاین مواد غذایی | بلوک k | قطعه ۵
✅ کوکسان در تمام نقاط کشور نمایندگی میپذیرد.
instagram.com/cooksun.co
#تبلیغات #فراگیر #تولید_گراش
✈️ «لاد ایر»، تبلیغات انتخاباتی یا پرواز به آینده؟
✍️ گزارشی از امین نوبهار
🛩 انتشار آگهی استخدام در یک شرکت هواپیمایی به نام «لاد ایر» این موضوع را به مهمترین وعده انتخاباتی اسفند ۱۴۰۲ تبدیل کرد. آیا این شرکت صرفا یک پروژه انتخاباتی است یا اقداماتی نیز برای راهاندازی آن انجام شده است و قرار است یکی از محورهای توسعه جنوب فارس باشد؟
🛫 ایدهی راهاندازی یک ایرلاین بومی از سالها پیش در منطقه وجود داشته است اما هر بار به دلایلی به آینده موکول شده است. اکنون، هفتهها پس از اتمام رقابتهای انتخاباتی، به بررسی این وعدهی امیدوارکننده میپردازیم و چند نقطهی مبهم را در مورد «لاد ایر» مرور میکنیم.
🔻 #گزارش کامل در هفتبرکه:
☑️ 7berkeh.ir/archives/146357
▪️✈️▪️
🔴 7Berkeh.ir
✔️ t.me/HaftBerkeh
✔️ Whatsapp : bit.ly/wa-ger
✔️ Instagram.com/7Berkeh
✔️ eitaa.com/Haftberkeh
✔️ Ble.ir/7Berkeh
✍️ گزارشی از امین نوبهار
🛩 انتشار آگهی استخدام در یک شرکت هواپیمایی به نام «لاد ایر» این موضوع را به مهمترین وعده انتخاباتی اسفند ۱۴۰۲ تبدیل کرد. آیا این شرکت صرفا یک پروژه انتخاباتی است یا اقداماتی نیز برای راهاندازی آن انجام شده است و قرار است یکی از محورهای توسعه جنوب فارس باشد؟
🛫 ایدهی راهاندازی یک ایرلاین بومی از سالها پیش در منطقه وجود داشته است اما هر بار به دلایلی به آینده موکول شده است. اکنون، هفتهها پس از اتمام رقابتهای انتخاباتی، به بررسی این وعدهی امیدوارکننده میپردازیم و چند نقطهی مبهم را در مورد «لاد ایر» مرور میکنیم.
🔻 #گزارش کامل در هفتبرکه:
☑️ 7berkeh.ir/archives/146357
▪️✈️▪️
🔴 7Berkeh.ir
✔️ t.me/HaftBerkeh
✔️ Whatsapp : bit.ly/wa-ger
✔️ Instagram.com/7Berkeh
✔️ eitaa.com/Haftberkeh
✔️ Ble.ir/7Berkeh
هفتبرکه گراش -گریشنا
✈️ «لاد ایر»، تبلیغات انتخاباتی یا پرواز به آینده؟ ✍️ گزارشی از امین نوبهار 🛩 انتشار آگهی استخدام در یک شرکت هواپیمایی به نام «لاد ایر» این موضوع را به مهمترین وعده انتخاباتی اسفند ۱۴۰۲ تبدیل کرد. آیا این شرکت صرفا یک پروژه انتخاباتی است یا اقداماتی نیز برای…
🛩 لاد ایر، واگعی یا کیک؟
✍️ گزارشی از امین نوبهار
🔻 شروع داستان لاد ایر
📣 وعدههای علاءالدین بروجردی در انتخابات مجلس دوازدهم برای راهاندازی یک شرکت هواپیمایی که به شکلی گسترده مورد استقبال قرار گرفت و تا طراحی لوگو و طراحی بدنهی هواپیما و فراخوان جذب نیرو هم پیش رفت. بروجردی در اولین سخنرانی خود بعد از پیروزی در انتخابات نیز از راهاندازی این ایرلاین سخن گفت. او در اولین حضورش در گراش در فروردین ۱۴۰۳ نیز به این ایرلاین اشاره کرد.
✈️ هرچند تصویر شماتیک هواپیمای بویینگ امدی-۸۰ لاد ایر با لوگوی خروس لاری خیلی زود راه خود را به رسانههای اینستاگرامی حوزه هوانوردی باز کرد، اما پرسشهای ما در مورد ابهامات این شرکت بینتیجه ماند. علاءالدین بروجردی، نمایندهی منتخب حوزه انتخابیه جنوب فارس، که این شرکت را دستاورد خود معرفی کرده است، تلفن و پیامهای ما را پاسخ نداد و دیگر دستاندرکاران ستاد انتخاباتی او و همچنین مسئولین فرودگاه لار نیز در مورد این شرکت اعلام بیخبری کردند.
⁉️ شاید بزرگترین ابهام در مورد این خبر همین موضوع باشد: اگر ما در فرودگاه لار یک ایرلاین بومی داریم، چرا کسی آن را گردن نمیگیرد و به آن افتخار نمیکند؟
🔻 ایده راهاندازی یک ایرلاین بومی
▫️ احتمالا اولینبار در میانهی دههی ۱۳۸۰ ایدهی یک ایرلاین بومی با محوریت فرودگاه لار مطرح شد. اما مجموعهی هزینههای ایجادِ یک ایرلاین و زیرساختهای مورد نیاز فرودگاهی، باعث شد که این ایده همیشه به تعویق بیافتد.
▫️ در سالهای اخیر قوانین اداره ثبت شرکتها در مورد شرکتهای هواپیمایی تغییراتی داشته است، اما گفته میشود برای ایجاد یک شرکت هواپیمایی به حداقل یک هواپیمای ملکی و دو هواپیمای اجارهای نیاز است.
❓ با تمام این توضیحات، به درستی مشخص نیست که شرکت لاد ایر چه زمانی ثبت شده است و چه هواپیماهایی را از کدام ایرلاینها خریداری یا اجاره کرده است.
🔻 آگهی استخدام عجیب
❓ در آگهی استخدام منتشرشدهی لاد ایر، از مشاغل مختلفی نام برده شده است: «خلبانی، مهمانداری، مهندس فنی هواپیما و کادر اداری شامل حسابداری، بازرگانی، خدمات فرودگاهی، مدیر مالی، حراست، کترینگ، راننده، تدارکات و ترافیک.» این در حالی است که فعالان این حوزه، استخدام نیرو یکی از آخرین مراحل شکلگیری ایرلاین است و زمانی انجام میشود که کلیهی مجوزها و فرآیندهای اداری انجام شده باشد.
❗️نکتهی دیگر این است که معمولا خدمات فرودگاهی و یا کترینگ توسط شرکتهای هواپیمایی بزرگتر انجام میشود و دیگر ایرلاینها از این خدمات بهره میبرند. اما گویا لاد ایر قرار است ایرلاینی در اندازهی هواپیمایی ملی باشد و تمام نیازهایش را یکجا برطرف کند!
🔻 لار تجهیزات فرودگاهی یک ایرلاین را دارد؟
▫️ به هر روی، ایرلاین بومی به ایرلاینی گفته میشود که مبدا و مقصد پروازیاش یک فرودگاه مشخص باشد و در همانجا نیازهایش را برطرف کند.
🔻 امدی لاد ایر چه زمانی و توسط چه کسی وارد شده است؟
❓ گفته میشود قیمت هر فروند هواپیمای امدی-۸۰ در ایران نزدیک به یک میلیون دلار (حدود ۶۰ میلیارد تومان در فروردین ۱۴۰۳) است و این عدد برای تجار منطقه جنوب فارس، عدد چشمگیری نیست. اما سوال این است که هواپیمای مد نظر لاد ایر چه زمانی وارد ایران شده است و بروجردی در این انتقال چه نقشی داشته است؟
✈️ آیا امدی انتخاب درستی است؟
❗️ اینجا یک ابهام بزرگ وجود دارد: منع قانونی سفر هواپیماهای امدی به دبی.
❓ تعداد معدودی از هواپیماهای امدی ایرانی به دبی رفتوآمد دارند. در نتیجه، در اینجا نیز این سوال مطرح است که چرا و با کدام بررسی این تایپ به عنوان هواپیمای مقیم فرودگاه لار، که مهمترین مقصدش فرودگاههای مدرن دبی، دوحه و… است، انتخاب شده است؟
🔻 ایرلاینی که کسی آن را گردن نمیگیرد
❗️ با تمام این توصیفات و ابهامات، ما یک فراخوان داریم که در آن حتی از لوگوی شرکت هواپیمایی رونمایی شده است. بگذریم از این که در نام تاریخیِ «لاد» به عنوان نام قدیمی لار و حتی لاریبودنِ «خروس لاری» نیز شکهای مهمی وجود دارد.
🛩 شرکتی که هنوز در مراجع رسمی ثبت شرکتها نام و نشانی ندارد و جز نمایندهی منتخب منطقه، هیچ فرد مرتبطی در منطقه حاضر نیست با افتخار اعلام کند که ایدهپرداز، موسس، همکار و یا حتی طراح لوگوی آن است. شاید این یادداشت بتواند گردانندگان این ایرلاین رویایی را از سایه بیرون بیاورد و نشان دهد «لاد ایر» صرفا یک پروژه تبلیغات انتخاباتی نیست.
🔻 #گزارش کامل در هفتبرکه:
☑️ 7berkeh.ir/archives/146357
▪️✈️▪️
🔴 7Berkeh.ir
✔️ t.me/HaftBerkeh
✔️ Whatsapp : bit.ly/wa-ger
✔️ Instagram.com/7Berkeh
✔️ eitaa.com/Haftberkeh
✔️ Ble.ir/7Berkeh
✍️ گزارشی از امین نوبهار
🔻 شروع داستان لاد ایر
📣 وعدههای علاءالدین بروجردی در انتخابات مجلس دوازدهم برای راهاندازی یک شرکت هواپیمایی که به شکلی گسترده مورد استقبال قرار گرفت و تا طراحی لوگو و طراحی بدنهی هواپیما و فراخوان جذب نیرو هم پیش رفت. بروجردی در اولین سخنرانی خود بعد از پیروزی در انتخابات نیز از راهاندازی این ایرلاین سخن گفت. او در اولین حضورش در گراش در فروردین ۱۴۰۳ نیز به این ایرلاین اشاره کرد.
✈️ هرچند تصویر شماتیک هواپیمای بویینگ امدی-۸۰ لاد ایر با لوگوی خروس لاری خیلی زود راه خود را به رسانههای اینستاگرامی حوزه هوانوردی باز کرد، اما پرسشهای ما در مورد ابهامات این شرکت بینتیجه ماند. علاءالدین بروجردی، نمایندهی منتخب حوزه انتخابیه جنوب فارس، که این شرکت را دستاورد خود معرفی کرده است، تلفن و پیامهای ما را پاسخ نداد و دیگر دستاندرکاران ستاد انتخاباتی او و همچنین مسئولین فرودگاه لار نیز در مورد این شرکت اعلام بیخبری کردند.
⁉️ شاید بزرگترین ابهام در مورد این خبر همین موضوع باشد: اگر ما در فرودگاه لار یک ایرلاین بومی داریم، چرا کسی آن را گردن نمیگیرد و به آن افتخار نمیکند؟
🔻 ایده راهاندازی یک ایرلاین بومی
▫️ احتمالا اولینبار در میانهی دههی ۱۳۸۰ ایدهی یک ایرلاین بومی با محوریت فرودگاه لار مطرح شد. اما مجموعهی هزینههای ایجادِ یک ایرلاین و زیرساختهای مورد نیاز فرودگاهی، باعث شد که این ایده همیشه به تعویق بیافتد.
▫️ در سالهای اخیر قوانین اداره ثبت شرکتها در مورد شرکتهای هواپیمایی تغییراتی داشته است، اما گفته میشود برای ایجاد یک شرکت هواپیمایی به حداقل یک هواپیمای ملکی و دو هواپیمای اجارهای نیاز است.
❓ با تمام این توضیحات، به درستی مشخص نیست که شرکت لاد ایر چه زمانی ثبت شده است و چه هواپیماهایی را از کدام ایرلاینها خریداری یا اجاره کرده است.
🔻 آگهی استخدام عجیب
❓ در آگهی استخدام منتشرشدهی لاد ایر، از مشاغل مختلفی نام برده شده است: «خلبانی، مهمانداری، مهندس فنی هواپیما و کادر اداری شامل حسابداری، بازرگانی، خدمات فرودگاهی، مدیر مالی، حراست، کترینگ، راننده، تدارکات و ترافیک.» این در حالی است که فعالان این حوزه، استخدام نیرو یکی از آخرین مراحل شکلگیری ایرلاین است و زمانی انجام میشود که کلیهی مجوزها و فرآیندهای اداری انجام شده باشد.
❗️نکتهی دیگر این است که معمولا خدمات فرودگاهی و یا کترینگ توسط شرکتهای هواپیمایی بزرگتر انجام میشود و دیگر ایرلاینها از این خدمات بهره میبرند. اما گویا لاد ایر قرار است ایرلاینی در اندازهی هواپیمایی ملی باشد و تمام نیازهایش را یکجا برطرف کند!
🔻 لار تجهیزات فرودگاهی یک ایرلاین را دارد؟
▫️ به هر روی، ایرلاین بومی به ایرلاینی گفته میشود که مبدا و مقصد پروازیاش یک فرودگاه مشخص باشد و در همانجا نیازهایش را برطرف کند.
🔻 امدی لاد ایر چه زمانی و توسط چه کسی وارد شده است؟
❓ گفته میشود قیمت هر فروند هواپیمای امدی-۸۰ در ایران نزدیک به یک میلیون دلار (حدود ۶۰ میلیارد تومان در فروردین ۱۴۰۳) است و این عدد برای تجار منطقه جنوب فارس، عدد چشمگیری نیست. اما سوال این است که هواپیمای مد نظر لاد ایر چه زمانی وارد ایران شده است و بروجردی در این انتقال چه نقشی داشته است؟
✈️ آیا امدی انتخاب درستی است؟
❗️ اینجا یک ابهام بزرگ وجود دارد: منع قانونی سفر هواپیماهای امدی به دبی.
❓ تعداد معدودی از هواپیماهای امدی ایرانی به دبی رفتوآمد دارند. در نتیجه، در اینجا نیز این سوال مطرح است که چرا و با کدام بررسی این تایپ به عنوان هواپیمای مقیم فرودگاه لار، که مهمترین مقصدش فرودگاههای مدرن دبی، دوحه و… است، انتخاب شده است؟
🔻 ایرلاینی که کسی آن را گردن نمیگیرد
❗️ با تمام این توصیفات و ابهامات، ما یک فراخوان داریم که در آن حتی از لوگوی شرکت هواپیمایی رونمایی شده است. بگذریم از این که در نام تاریخیِ «لاد» به عنوان نام قدیمی لار و حتی لاریبودنِ «خروس لاری» نیز شکهای مهمی وجود دارد.
🛩 شرکتی که هنوز در مراجع رسمی ثبت شرکتها نام و نشانی ندارد و جز نمایندهی منتخب منطقه، هیچ فرد مرتبطی در منطقه حاضر نیست با افتخار اعلام کند که ایدهپرداز، موسس، همکار و یا حتی طراح لوگوی آن است. شاید این یادداشت بتواند گردانندگان این ایرلاین رویایی را از سایه بیرون بیاورد و نشان دهد «لاد ایر» صرفا یک پروژه تبلیغات انتخاباتی نیست.
🔻 #گزارش کامل در هفتبرکه:
☑️ 7berkeh.ir/archives/146357
▪️✈️▪️
🔴 7Berkeh.ir
✔️ t.me/HaftBerkeh
✔️ Whatsapp : bit.ly/wa-ger
✔️ Instagram.com/7Berkeh
✔️ eitaa.com/Haftberkeh
✔️ Ble.ir/7Berkeh
💢 نه طاقت خاموشی، نه میل سخن داریم!
✍️ یادداشتی از محسن مهرابی
▫️ فعال اجتماعی
🔻 بخشی از یادداشت:
📌 این یک یادداشت شخصی است، یک دلنوشته. پس اگر دوست ندارید، میتوانید آن را مطالعه نکنید.
🏠 یک بار دوستی گفت «گراش خونم کم شده!» و من هر بار که به یاد این حرف میافتم، با تمام وجود آن را میفهمم. گراش برای من و برای بسیاری دیگر که کم و بیش میشناسم چیزی فراتر از یک شهر و زادگاه، که گویی یک هویت و سبک زندگی است و ما برای خودمان در کنار هر کار و برنامه و پروژه شخصی دیگر، یک کلانپروژه به اسم گراش داریم...
🚦 برای من اما موضوع وقتی پررنگتر میشود که مشکلات و معضلات و آیندهی نامعلوم شهرم را میبینم و هرچه که تلاش میکنم و تلاش میکنیم، گویی قرار نیست این صداها به جایی برسد.
🚫 شاعر راست میگوید؛ امید رهایی نیست تا زمانی که همه دورِ هم دیوار میکشند و روبهروی هم سد میشوند.
✉️ پیش از فرا رسیدن نوروز و سال نو، به صورت مکتوب از فرماندار خواستم که مجوز برگزاری همایشی با عنوان «دغدغه گراش» را صادر کند تا با دعوت از صاحبنظران و دلسوزان و نخبگان -گرچه خود به این واژه نقد جدی دارم- بنشینیم و کمی گپ بزنیم که برای توسعه شهرستان، برای برونرفت از بحرانهای اساسی موجود، برای آینده باید چه کرد؛ تا هر کسی سهمی در این تلاش بر عهده بگیرد و اگر خدا بخواهد جمعیتی، گروهی، حزبی محلی یا انجمنی یا هر عنوان دیگری شکل بگیرد که کمکی به حال و اوضاع شهر بشود. اما حالا که به پایان اردیبهشت نزدیک شدهایم، جناب فرماندار محترم حتی فرصت نکردهاند که مخالفت صریح و قاطع خود را مکتوب کنند؛ یا شاید فرصتش را دارند ولی مایی را که دلمان برای این شهر میسوزد، قابل پاسخ دادن نمیدانند.
⚖️ گرچه چند بار عزم کردم که از این رفتار و این واکنش که گویی خاص شهرستان ماست و این همه ضدیت با افکار عمومی و جامعه مدنی به مراجع بالاتری همچون استانداری یا وزارت کشور شکایت ببرم (و از شما چه پنهان امکان و زبانش را هم داشتم)، اما شکایت که را به که ببرم؟ شکایت کارگزار این دستگاه را به کارگزار همان دستگاه؟!
⚠️ القصه، حرفم فقط این همایش و گلههای بعدش نبود؛ اصل حرف این است که این مدل برخوردها و رفتارها که بیشتر از سمت مسئولینی است که درکی اشتباه از فضای گراش دارند و طی سالهای اخیر هم شدت گرفته، گروههای فعال مردمی را سرخورده کرده و دیگر رمق و امیدی برای اینکه نقشآفرینی کنند نیست. مثلا وقتی کنکور از گراش به اوز میرود، باید «نردبان» حرف بزند و صدای دانشآموزانی باشد که از این تصمیم آسیب میبینند؛ اما خبری از آنان نیست. یا وقتی بنایی میراثی رو به نابودی است، همچون برکه حاج اسدالله، این انجمن ایکوموس گراش است که باید نقشآفرینی کند، اما خبری از آنها هم نیست. حتی در انتخابات مجلس هم که رخوت و بیرمقی آن بر همگان واضح بود، باید «جمعیت جوانان گراش» و «گروه دهنفره» باشند که در شورآفرینی و ایجاد فضای انتخاباتی فعال شوند، اما سرخوردگی و ناامیدی از هرگونه امکان نقشآفرینی در این فضای بسته سبب شده دیگر خبری از انجمنها و سمنها و گروههای شناسنامهدار مردمی نباشد.
❗️ و دود این اتفاق، مستقیم به چشم شهر و مردم شهر میرود؛ نه آن مسئولی که دو روز دیگر برای همیشه از گراش میرود.
‼️ ما عادت کردهایم که با فعالان اجتماعی و مجازی در این شهر به راحتی برخورد شود و کسی عین خیالش نباشد. دادستان اسبق گراش که به شهرستان دیگری رفته بود و دادستان شده بود، به خود من گفت که در حوزه فضای مجازی برخوردهایی را که در گراش میکردم، اینجا نمیکنم!
📣 آقایان شورای تامین، حضرات شورای شهر، آقای امام جمعه، نهادهای امنیتی، گروههای اثرگذار مردمی، مجامع محترم خیرین در حوزههای مختلف، مردم شریف گراش، این شهر با سرعت عجیبی به سمت انزوا، عقبماندگی و بحرانهای اجتماعی و سیاسی و انسانی پیش میرود. به جای آنکه تمرکز کنید بر نشنیدن و ساکت کردن، صداهای بلندشده از هر سو را بشنوید. مگر مولا علی(ع) نفرمودند: «اُنْظُرْ الی مَا قَالَ، و لا تَنْظُر إِلَی مَنْ قَالَ»؛ «به گفته بنگر نه به گوینده» (غررالحکم، ص 361)؟
💢 پس بشنوید. دست از دور گردن دلسوزان و فعالان شهر بردارید. فضا را باز کنید و اجازه بدهید که حرفها زده شود، نقدها بیان شود، آنان که حرفی برای گفتن دارند حضور داشته باشند و هوایی تازه در فضای مدنی و سیاسی شهر دمیده شود.
🔻 #یادداشت کامل در هفتبرکه:
☑️ 7berkeh.ir/archives/146362
▪️💢▪️
🔴 7Berkeh.ir
✔️ t.me/HaftBerkeh
✔️ Whatsapp : bit.ly/wa-ger
✔️ Instagram.com/7Berkeh
✔️ eitaa.com/Haftberkeh
✔️ Ble.ir/7Berkeh
✍️ یادداشتی از محسن مهرابی
▫️ فعال اجتماعی
🔻 بخشی از یادداشت:
📌 این یک یادداشت شخصی است، یک دلنوشته. پس اگر دوست ندارید، میتوانید آن را مطالعه نکنید.
🏠 یک بار دوستی گفت «گراش خونم کم شده!» و من هر بار که به یاد این حرف میافتم، با تمام وجود آن را میفهمم. گراش برای من و برای بسیاری دیگر که کم و بیش میشناسم چیزی فراتر از یک شهر و زادگاه، که گویی یک هویت و سبک زندگی است و ما برای خودمان در کنار هر کار و برنامه و پروژه شخصی دیگر، یک کلانپروژه به اسم گراش داریم...
🚦 برای من اما موضوع وقتی پررنگتر میشود که مشکلات و معضلات و آیندهی نامعلوم شهرم را میبینم و هرچه که تلاش میکنم و تلاش میکنیم، گویی قرار نیست این صداها به جایی برسد.
🚫 شاعر راست میگوید؛ امید رهایی نیست تا زمانی که همه دورِ هم دیوار میکشند و روبهروی هم سد میشوند.
✉️ پیش از فرا رسیدن نوروز و سال نو، به صورت مکتوب از فرماندار خواستم که مجوز برگزاری همایشی با عنوان «دغدغه گراش» را صادر کند تا با دعوت از صاحبنظران و دلسوزان و نخبگان -گرچه خود به این واژه نقد جدی دارم- بنشینیم و کمی گپ بزنیم که برای توسعه شهرستان، برای برونرفت از بحرانهای اساسی موجود، برای آینده باید چه کرد؛ تا هر کسی سهمی در این تلاش بر عهده بگیرد و اگر خدا بخواهد جمعیتی، گروهی، حزبی محلی یا انجمنی یا هر عنوان دیگری شکل بگیرد که کمکی به حال و اوضاع شهر بشود. اما حالا که به پایان اردیبهشت نزدیک شدهایم، جناب فرماندار محترم حتی فرصت نکردهاند که مخالفت صریح و قاطع خود را مکتوب کنند؛ یا شاید فرصتش را دارند ولی مایی را که دلمان برای این شهر میسوزد، قابل پاسخ دادن نمیدانند.
⚖️ گرچه چند بار عزم کردم که از این رفتار و این واکنش که گویی خاص شهرستان ماست و این همه ضدیت با افکار عمومی و جامعه مدنی به مراجع بالاتری همچون استانداری یا وزارت کشور شکایت ببرم (و از شما چه پنهان امکان و زبانش را هم داشتم)، اما شکایت که را به که ببرم؟ شکایت کارگزار این دستگاه را به کارگزار همان دستگاه؟!
⚠️ القصه، حرفم فقط این همایش و گلههای بعدش نبود؛ اصل حرف این است که این مدل برخوردها و رفتارها که بیشتر از سمت مسئولینی است که درکی اشتباه از فضای گراش دارند و طی سالهای اخیر هم شدت گرفته، گروههای فعال مردمی را سرخورده کرده و دیگر رمق و امیدی برای اینکه نقشآفرینی کنند نیست. مثلا وقتی کنکور از گراش به اوز میرود، باید «نردبان» حرف بزند و صدای دانشآموزانی باشد که از این تصمیم آسیب میبینند؛ اما خبری از آنان نیست. یا وقتی بنایی میراثی رو به نابودی است، همچون برکه حاج اسدالله، این انجمن ایکوموس گراش است که باید نقشآفرینی کند، اما خبری از آنها هم نیست. حتی در انتخابات مجلس هم که رخوت و بیرمقی آن بر همگان واضح بود، باید «جمعیت جوانان گراش» و «گروه دهنفره» باشند که در شورآفرینی و ایجاد فضای انتخاباتی فعال شوند، اما سرخوردگی و ناامیدی از هرگونه امکان نقشآفرینی در این فضای بسته سبب شده دیگر خبری از انجمنها و سمنها و گروههای شناسنامهدار مردمی نباشد.
❗️ و دود این اتفاق، مستقیم به چشم شهر و مردم شهر میرود؛ نه آن مسئولی که دو روز دیگر برای همیشه از گراش میرود.
‼️ ما عادت کردهایم که با فعالان اجتماعی و مجازی در این شهر به راحتی برخورد شود و کسی عین خیالش نباشد. دادستان اسبق گراش که به شهرستان دیگری رفته بود و دادستان شده بود، به خود من گفت که در حوزه فضای مجازی برخوردهایی را که در گراش میکردم، اینجا نمیکنم!
📣 آقایان شورای تامین، حضرات شورای شهر، آقای امام جمعه، نهادهای امنیتی، گروههای اثرگذار مردمی، مجامع محترم خیرین در حوزههای مختلف، مردم شریف گراش، این شهر با سرعت عجیبی به سمت انزوا، عقبماندگی و بحرانهای اجتماعی و سیاسی و انسانی پیش میرود. به جای آنکه تمرکز کنید بر نشنیدن و ساکت کردن، صداهای بلندشده از هر سو را بشنوید. مگر مولا علی(ع) نفرمودند: «اُنْظُرْ الی مَا قَالَ، و لا تَنْظُر إِلَی مَنْ قَالَ»؛ «به گفته بنگر نه به گوینده» (غررالحکم، ص 361)؟
💢 پس بشنوید. دست از دور گردن دلسوزان و فعالان شهر بردارید. فضا را باز کنید و اجازه بدهید که حرفها زده شود، نقدها بیان شود، آنان که حرفی برای گفتن دارند حضور داشته باشند و هوایی تازه در فضای مدنی و سیاسی شهر دمیده شود.
🔻 #یادداشت کامل در هفتبرکه:
☑️ 7berkeh.ir/archives/146362
▪️💢▪️
🔴 7Berkeh.ir
✔️ t.me/HaftBerkeh
✔️ Whatsapp : bit.ly/wa-ger
✔️ Instagram.com/7Berkeh
✔️ eitaa.com/Haftberkeh
✔️ Ble.ir/7Berkeh
هفتبرکه | گریشنا
چه کسی مسئول سرخوردگی گروههای مردمی در گراش است؟ - هفتبرکه - گریشنا
هفتبرکه – محسن مهرابی: این یک یادداشت شخصی است، یک دلنوشته. پس اگر دوست ندارید، میتوانید آن را مطالعه نکنید.
👁🗨 #ازچشم_شما
🐕 سگ، کوچه، کودک!
📷 امیرحسین بهمنپور فیلم بسیار کوتاهی از حضور سگها در یک کوچه در محله روباد فرستاده و توضیح داده است:
💬 «یکهو شنیدم صدای گریه و فریاد یک بچه میآید. دویدم بیرون و دیدم دو تا سگ به دنبال یک بچه افتادهاند. نزدیک بود که بچه را بگیرند. اگر نرسیده بودم، درجا میکشتنش. هیچکس هم در کوچه نبود. به طرفشان سنگ انداختم و آمدند به سمت خودم!»
🔻 در مورد سگهای ولگرد تاکنون خبرها و گزارشهای زیادی در هفتبرکه منتشر شده است. اینجا بخشی از این گزارشها را بخوانید:
☑️ https://bit.ly/44DRLzs
▪️🐕▪️
🔴 7Berkeh.ir
✔️ t.me/HaftBerkeh
✔️ Whatsapp : bit.ly/wa-ger
✔️ Instagram.com/7Berkeh
✔️ eitaa.com/Haftberkeh
✔️ Ble.ir/7Berkeh
🐕 سگ، کوچه، کودک!
📷 امیرحسین بهمنپور فیلم بسیار کوتاهی از حضور سگها در یک کوچه در محله روباد فرستاده و توضیح داده است:
💬 «یکهو شنیدم صدای گریه و فریاد یک بچه میآید. دویدم بیرون و دیدم دو تا سگ به دنبال یک بچه افتادهاند. نزدیک بود که بچه را بگیرند. اگر نرسیده بودم، درجا میکشتنش. هیچکس هم در کوچه نبود. به طرفشان سنگ انداختم و آمدند به سمت خودم!»
🔻 در مورد سگهای ولگرد تاکنون خبرها و گزارشهای زیادی در هفتبرکه منتشر شده است. اینجا بخشی از این گزارشها را بخوانید:
☑️ https://bit.ly/44DRLzs
▪️🐕▪️
🔴 7Berkeh.ir
✔️ t.me/HaftBerkeh
✔️ Whatsapp : bit.ly/wa-ger
✔️ Instagram.com/7Berkeh
✔️ eitaa.com/Haftberkeh
✔️ Ble.ir/7Berkeh
🏰 افسانه همایوندژ
✍️ داستان تاریخی حسن تقیزاده
📖 فصل چهارم: افعی
🔖 قسمت ۵۳
مدتی از صرف صبحانه گذشته بود که نایب و میرهاشم و علیاکبر و جانعلی کل ممد و عباس مشمعدلی از محصولات برداشتشده سیاههبرداری کردند و با زمینهای تازه درو شده مطابقت دادند تا از این پس، بررسی دقیق و با حساب و کتابی از امور زراعت و برداشت داشته باشند. بعد از نماز ظهر، خان و دیگران در مجلس نشستند و از فداغیها پذیرایی کردند و به شکایت و مشکلاتی که داشتند گوش دادند.
همه کاروان از صبح تا غروب مشغول کار بودند، ولی شب که شد، مجلس حال و هوای دیگری به خود گرفت. به سفارش نایب، دو سه نفر که اهل شعر و شاعری بودند و خوانندهای که صدای گیرایی داشت و یک نیزن، همهی مجلس را به وجد آورده بودند. شروههایی از ابیات باقر و محیا خوانده شد. نالههای سوزناک نی همراه با شعرهای غمگین و دردناک که از سینه مردمان این سرزمین خشک و گرم شنیده میشد برای سرحدیهایی که برای اولین بار اینها را میشنیدند، آسمانی بود. باعث شده بود آنها دردها و فراقی را که از روزگاری نهچندان دور گرفتارش شده بودند، به یاد آورند و سر به گریبان غم فرو برند. آه و نالههای بیاختیار آنها در صدای نی و شلوای این مرزوبوم گم میشد. ولی این حال و هوا در روز بعد تغییر کرد.
کاروان فردا قبل از غروب به ارد رسید. دیدن جمعیت زیادی از اهالی که به استقبال آمده بودند و مهمانیای که احمدخان برای کاروانیان ترتیب داده بود، غمهای بیکسی و غربت را علیالخصوص برای سرحدیها به شادی و شور و نشاط تبدیل کرد.
اقامت کاروان بزرگ محمدخان در ارد که شاهرگ حیاتی و اقتصادی به حساب میآمد، طبق برنامه از قبل تعیین شده پیش میرفت. سحرگاه روز اول، محصولات جمعآوری شده از فداغ و مقدار قابل توجهی از محصولات بهار ارد که هم کشت آبی داشت و هم کشت دیم، به همراه بیست تفنگچی به سوی گراش روانه گردید. قرار بود این حاصل را در گراش انبار کنند و سریع به ارد بازگردند تا الباقی محصولات را بار زنند و به همراه کل کاروان در روز آخر به گراش عزیمت کنند.
اقامت کاروان محمدخان با مهمانیهایی که احمدخان، پسرعموی محمدخان، و بعضی از اعیان و اشراف ارد برای خان برگزار میکردند، و همچنین جشنی که از دیرباز بعد از برداشت محصول در این خطه مرسوم بود، اوقات خوشی را برای کاروان و اهالی ارد به وجود آورده بود. همه در جشن شکرگذار خداوند بودند، غنی و فقیر و کارگر، که حق تعالی به آنها سلامتی و محصول کار و تلاش را عطا کرده است.
همه چیز به خوبی پیش میرفت تا اینکه روز سوم چند نفر از اهالی ارد تقاضای ملاقات با خان را داشتند. خیلی زود درخواست آنان اجابت شد و در منزل بزرگ احمدخان، عدهای از بزرگان و معتمدین ارد و محمدخان و اعضای دیوان در جلسهای نشستند و به شکایت نمایندگان ارد گوش دادند. اولین شکایت از تفنگچیان خان بود که چند تن از جوانان ارد را اغفال کرده بودند و در خفا به قمار نشسته بودند. دومین شکایت از دو سه یاغی بود که شب و نصف شب مزاحم خانههای مردم میشدند و از آنها اخاذی میکردند. نایب خان در مورد جلسه قمار، همان وقت به نمایندگان اردیها قول داد که این تفنگچیان به زودی توبیخ میشوند و مالباختگان، پول و اشیایی را که از دست داده بودند، پس خواهند گرفت. ولی در مورد یاغیها، از اردیها فرصت خواست که به تحقیق و تفحص بپردازند و بعد دست به کار شوند تا شر این یاغیانی که در کوهستان ماوا گرفته بودند، کم کنند.
این خبر خیلی زود بین تفنگچیان پخش شد و باعث اختلاف سرحدیها و بومیها شد. سرحدی پیشنهاد اجازه برای انجام عملیات دستگیری یاغیان را داده بودند، ولی تفنگچیهای بومی آن را حق خود میدانستند که آنان را مرده یا کتبسته به حضور خان بیاورند.
وقتی نمایندگان اردیها از مجلس خارج شدند و مجلس خلوت شد، محمدخان به پسرعمویش ضابط ارد رو کرد و پرسید چرا قضیهی یاغیها را به او خبر نداده است. احمدخان در جواب گفت: «من در صدد بودم که خودم قضیه یاغیها را حل و فصل کنم چون قضیه کمی عجیب و غریب بود و من نمیتوانستم گزارش نصفه و نیمه بدهم. درست است که یاغیها مزاحم اردیها میشوند، ولی هیچکدام از آنها مالباخته نیستند و ضرر نکردهاند.»
📌 داستان را با هشتگ #پاورقی روزانه در شبکههای اجتماعی هفتبرکه دنبال کنید.
🔻 قسمتهای پیشین به صورت هفتگی در سایت هفتبرکه منتشر میشود:
☑️ 7Berkeh.ir/archives/139671
▪️🏰▪️
🔴 7Berkeh.ir
✔️ t.me/HaftBerkeh
✔️ Whatsapp : bit.ly/wa-ger
✔️ Instagram.com/7Berkeh
✔️ eitaa.com/Haftberkeh
✔️ Ble.ir/7Berkeh
✍️ داستان تاریخی حسن تقیزاده
📖 فصل چهارم: افعی
🔖 قسمت ۵۳
مدتی از صرف صبحانه گذشته بود که نایب و میرهاشم و علیاکبر و جانعلی کل ممد و عباس مشمعدلی از محصولات برداشتشده سیاههبرداری کردند و با زمینهای تازه درو شده مطابقت دادند تا از این پس، بررسی دقیق و با حساب و کتابی از امور زراعت و برداشت داشته باشند. بعد از نماز ظهر، خان و دیگران در مجلس نشستند و از فداغیها پذیرایی کردند و به شکایت و مشکلاتی که داشتند گوش دادند.
همه کاروان از صبح تا غروب مشغول کار بودند، ولی شب که شد، مجلس حال و هوای دیگری به خود گرفت. به سفارش نایب، دو سه نفر که اهل شعر و شاعری بودند و خوانندهای که صدای گیرایی داشت و یک نیزن، همهی مجلس را به وجد آورده بودند. شروههایی از ابیات باقر و محیا خوانده شد. نالههای سوزناک نی همراه با شعرهای غمگین و دردناک که از سینه مردمان این سرزمین خشک و گرم شنیده میشد برای سرحدیهایی که برای اولین بار اینها را میشنیدند، آسمانی بود. باعث شده بود آنها دردها و فراقی را که از روزگاری نهچندان دور گرفتارش شده بودند، به یاد آورند و سر به گریبان غم فرو برند. آه و نالههای بیاختیار آنها در صدای نی و شلوای این مرزوبوم گم میشد. ولی این حال و هوا در روز بعد تغییر کرد.
کاروان فردا قبل از غروب به ارد رسید. دیدن جمعیت زیادی از اهالی که به استقبال آمده بودند و مهمانیای که احمدخان برای کاروانیان ترتیب داده بود، غمهای بیکسی و غربت را علیالخصوص برای سرحدیها به شادی و شور و نشاط تبدیل کرد.
اقامت کاروان بزرگ محمدخان در ارد که شاهرگ حیاتی و اقتصادی به حساب میآمد، طبق برنامه از قبل تعیین شده پیش میرفت. سحرگاه روز اول، محصولات جمعآوری شده از فداغ و مقدار قابل توجهی از محصولات بهار ارد که هم کشت آبی داشت و هم کشت دیم، به همراه بیست تفنگچی به سوی گراش روانه گردید. قرار بود این حاصل را در گراش انبار کنند و سریع به ارد بازگردند تا الباقی محصولات را بار زنند و به همراه کل کاروان در روز آخر به گراش عزیمت کنند.
اقامت کاروان محمدخان با مهمانیهایی که احمدخان، پسرعموی محمدخان، و بعضی از اعیان و اشراف ارد برای خان برگزار میکردند، و همچنین جشنی که از دیرباز بعد از برداشت محصول در این خطه مرسوم بود، اوقات خوشی را برای کاروان و اهالی ارد به وجود آورده بود. همه در جشن شکرگذار خداوند بودند، غنی و فقیر و کارگر، که حق تعالی به آنها سلامتی و محصول کار و تلاش را عطا کرده است.
همه چیز به خوبی پیش میرفت تا اینکه روز سوم چند نفر از اهالی ارد تقاضای ملاقات با خان را داشتند. خیلی زود درخواست آنان اجابت شد و در منزل بزرگ احمدخان، عدهای از بزرگان و معتمدین ارد و محمدخان و اعضای دیوان در جلسهای نشستند و به شکایت نمایندگان ارد گوش دادند. اولین شکایت از تفنگچیان خان بود که چند تن از جوانان ارد را اغفال کرده بودند و در خفا به قمار نشسته بودند. دومین شکایت از دو سه یاغی بود که شب و نصف شب مزاحم خانههای مردم میشدند و از آنها اخاذی میکردند. نایب خان در مورد جلسه قمار، همان وقت به نمایندگان اردیها قول داد که این تفنگچیان به زودی توبیخ میشوند و مالباختگان، پول و اشیایی را که از دست داده بودند، پس خواهند گرفت. ولی در مورد یاغیها، از اردیها فرصت خواست که به تحقیق و تفحص بپردازند و بعد دست به کار شوند تا شر این یاغیانی که در کوهستان ماوا گرفته بودند، کم کنند.
این خبر خیلی زود بین تفنگچیان پخش شد و باعث اختلاف سرحدیها و بومیها شد. سرحدی پیشنهاد اجازه برای انجام عملیات دستگیری یاغیان را داده بودند، ولی تفنگچیهای بومی آن را حق خود میدانستند که آنان را مرده یا کتبسته به حضور خان بیاورند.
وقتی نمایندگان اردیها از مجلس خارج شدند و مجلس خلوت شد، محمدخان به پسرعمویش ضابط ارد رو کرد و پرسید چرا قضیهی یاغیها را به او خبر نداده است. احمدخان در جواب گفت: «من در صدد بودم که خودم قضیه یاغیها را حل و فصل کنم چون قضیه کمی عجیب و غریب بود و من نمیتوانستم گزارش نصفه و نیمه بدهم. درست است که یاغیها مزاحم اردیها میشوند، ولی هیچکدام از آنها مالباخته نیستند و ضرر نکردهاند.»
📌 داستان را با هشتگ #پاورقی روزانه در شبکههای اجتماعی هفتبرکه دنبال کنید.
🔻 قسمتهای پیشین به صورت هفتگی در سایت هفتبرکه منتشر میشود:
☑️ 7Berkeh.ir/archives/139671
▪️🏰▪️
🔴 7Berkeh.ir
✔️ t.me/HaftBerkeh
✔️ Whatsapp : bit.ly/wa-ger
✔️ Instagram.com/7Berkeh
✔️ eitaa.com/Haftberkeh
✔️ Ble.ir/7Berkeh
Telegram
Gerishna Box! گریشنا باکس