هفت‌برکه گراش -گریشنا
2.7K subscribers
15.9K photos
1.36K videos
167 files
18.8K links
🔻هفت‌برکه : خبر و فرهنگ در گراش
‌‌‌
محصولی از موسسه فرهنگی هنری هفت برکه گراش

🔖 سایت: 7Berkeh.ir
🔖 نظرات شما: T.me/Gerash7
🔖 سردبیر: @MasoudGhafoori
🔖 سفارش آگهی: @Gerash
🔖 ارسال عکس: @Gerishna
Download Telegram
☀️ صبح دوستان به خیر و‌ نیکی
#حس_زندگی
📸 نرگس اسدی
#خانه #خونه_کدیم

▪️☀️▪️
🔻همراه با هفت‌برکه در شبکه‌های اجتماعی
🔴 7Berkeh.ir
✔️ T.me/HaftBerkeh
✔️ Instagram.com/7Berkeh
✔️ Whatsapp : bit.ly/wa-ger
✔️ youtube.com/@7berkeh104
✔️ eitaa.com/Haftberkeh
✔️ twitter.com/7berkeh
✔️ Sapp.ir/7berkeh
✔️ Ble.ir/7Berkeh
✔️ Wa.me/989374909600
😍فرصت خرید تمام اقساطی جهیزیه😍

تمام اقساط
بدون پیش پرداخت
بدون ضامن
بدون مراجعه به بانک

👍فقط و فقط با یک برگ چک صیادی👍

این فرصت،  مال توست. 🫵

آدرس:گراش خیابان امام جنب مسجد علی ابن ابی طالب
فروشگاه اسنوا 09179111449

#تبلیغات
▪️درگذشت مدینه احمدناصر
▫️والده محمد غلامعباس کمالی
#پرسه

▪️‌‌مرحومه دوشنبه ۱۴ خرداد ۱۴۰۳ در بحرین به خاک سپرده شده است و مراسم ختم روز سوم در گراش برگزار می‌شود.

▫️مراسم ختم مردانه:
📅چهارشنبه ۱۶ خرداد ۱۴۰۳
🕰ساعت ۲۰ تا ۲۲
🕌حسینیه‌ی علی‌ ابن موسی الرضا (ع)|واقع در خیابان آبیاری، کوچه شهید متین

▪️قرائت فاتحه جهت شادی روح مرحومه مزید امتنان است.


▪️▫️▪️
🔴 7Berkeh.ir
✔️  Whatsapp : bit.ly/wa-ger
✔️ Instagram.com/7Berkeh
✔️ eitaa.com/Haftberkeh
✔️ t.me/HaftBerkeh
✔️ Ble.ir/7Berkeh
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
📹 گزارش خبرنگاران صدا و سیما از #مراسم سی و پنجمین بزرگداشت ارتحال بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران حضرت امام خمینی رحمت الله علیه در گراش

⚫️ این مراسم ۱۴ خردادماه ۱۴۰۳ در مسجد حضرت ولی عصر(عج) گراش با سخنرانی حجت‌الاسلام و المسلمین سیدابراهیم حسینی برگزار شد و پس از برپایی نماز جماعت به امامت امام جمعه گراش، حجت الاسلام و المسلمین بخشایش پور، با پذیرایی از عزاداران به پایان رسید.

#مراسم #تلویزیون

▪️▫️▪️
🔴 7Berkeh.ir
✔️  Whatsapp : bit.ly/wa-ger
✔️ Instagram.com/7Berkeh
✔️ eitaa.com/Haftberkeh
✔️ t.me/HaftBerkeh
✔️ Ble.ir/7Berkeh
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🏛 خداحافظی با یک خانه قدیمی دیگر در گراش

▫️خانه‌ای زیبا که از چشم دوستداران میراث فرهنگی پنهان ماتده بود، حالا که با برداشتن درها و پنجره‌ها وارد مرحله نهایی تخریب شده است، چهره و زیبایی‌های آن نمایان شده است.

خانه تاریخی حاج حسین شادرام در محله بلئلز و ابتدای خیابان بسیج روزهای آخر عمر خود را طی می‌کند و این حسرت باقی می‌ماند که کاش راهی بود تا این خانه و خانه‌های مشابه به شکلی حفظ شود.

🎞 ویدیو از : مریم نوبهار

#میراث_فرهنگی #گراش #خونه_کدیم #خانه

▪️▫️▪️
🔴 7Berkeh.ir
✔️ Whatsapp : bit.ly/wa-ger
✔️ Instagram.com/7Berkeh
✔️ eitaa.com/Haftberkeh
✔️ t.me/HaftBerkeh
✔️ Ble.ir/7Berkeh
▪️درگذشت فاطمه معمارزاده
▫️فرزند استاد زینل
‌#پرسه


▪️مراسم تشییع و خاکسپاری:
📅چهارشنبه ۱۶ خرداد ۱۴۰۳|ساعت ۱۷:۳۰
📍از جلوی موتوری شهرداری به سمت آرامستان جعفرآباد

▫️مراسم ختم مردانه:
🕌مسجد علی ابن موسی الرضا (ع)|واقع در کوچه بازار، روبه‌روی آموزشگاه رانندگی
🕰‌به مدت دو شب از ساعت ۲۰ تا ۲۲


▫️مراسم ختم زنانه:
🏠منزل استاد شهباز عبدالهی


🤲قرائت فاتحه و نماز لیله‌الدفن جهت شادی روح مرحومه مزید امتنان است.


▪️▫️▪️
🔴 7Berkeh.ir
✔️  Whatsapp : bit.ly/wa-ger
✔️ Instagram.com/7Berkeh
✔️ eitaa.com/Haftberkeh
✔️ t.me/HaftBerkeh
✔️ Ble.ir/7Berkeh
☀️ صبح دوستان به خیر و‌ نیکی
#حس_زندگی
📸 هدی نظامی

#خردنی #هندوانه #تابستان

▪️☀️▪️
🔻همراه با هفت‌برکه در شبکه‌های اجتماعی
🔴 7Berkeh.ir
✔️ T.me/HaftBerkeh
✔️ Instagram.com/7Berkeh
✔️ Whatsapp : bit.ly/wa-ger
✔️ youtube.com/@7berkeh104
✔️ eitaa.com/Haftberkeh
✔️ twitter.com/7berkeh
✔️ Sapp.ir/7berkeh
✔️ Ble.ir/7Berkeh
✔️ Wa.me/989374909600
🏰 افسانه همایون‌دژ
✍️ داستان تاریخی حسن تقی‌زاده

📖 فصل پنجم: علی صل علی
🔖 قسمت ۶۹

حسینعلی‌خان: چهاردهم جمادی الاول؟
سراج‌السلطنه: بله، چهاردهم جمادی الاول.
حسینعلی: تو خودت از دهان این کلاغ بدخبر، کرسیم شنیدی؟
سراج: کلاغ بدخبر چیست؟! خبر عقد و عروسی آورده، نه پرسه و عزا!
- چهاردهم جمادی الاول! آخر چرا چهاردهم جمادی الاول؟
- این هم یک روز است دیگر. شب جمعه هم هست.
- چرا به این زودی؟
- من چه می‌دانم! حتماً روز تولد یکی از بزرگان و امامان است. برای تو چه فرق می‌کند؟
- گوش کن سراج، احتمالاً مجلس زنانه است و ما را دعوت نمی‌کنند. می‌خواهم بروی مراسم عقد و آنجا خوب چشم و گوشت را باز کنی و ببینی این زن‌ها که تازه به گراش آمده‌اند، کی هستند و چند نفرند و چطور لباس می‌پوشند و با چه زبانی صحبت می‌کنند...
- زن‌های کی؟
- زن‌های همان شانزده تفنگ‌چی که محمدخان آنها را تازه استخدام کرده و حالا دو ماه نشده، می‌خواهد خواهرزاده‌ی عزیزش را به پسر یکی از این تفنگ‌چی‌ها بدهد!
- لا اله الا الله. صلوات محمدی بگذرد. حسینعلی، شیطان در دلت نشسته! تو حاکم و خان لاری! محمدخانِ طالب‌خان، عموزاده‌ی شماست. زن محمدخان دختر عموی من است. هر دو به یک جا می‌رسیم. چرا وسواس گرفتی؟ چرا به همه شک داری؟ شیطان را از دلت بیرون کن! محمدخان می‌خواهد خواهرزاده‌ی عزیزش را که رنگ پدر و مادر ندیده، شوهر بدهد. حالا تو می‌خواهی من جاسوسی دختر عمویم و عموزاده‌ی تو را بکنم؟ استغفرالله!

سراج‌السلطنه، همسر خان لار، با گفتن این جملات، بلند شد که از اطاق بیرون برود. هنوز به در نرسیده بود که حسینعلی‌خان داد زد: خیلی خب، نرو. نمی‌خواهم کاری بکنی. فقط صفر سیاه و صفیه سیاه را با خودت ببر.

سراج در جواب گفت: «من این دو تا کاکاسیاه را نمی‌خواهم. می‌گویند عقل سیاه تا پِشین است. این دو تا عقلشان تا اول صبح هم نیست! این دو تا خواهر و برادر به درد من نمی‌خورند. حواسشان به همه چیز هست به جز خواسته‌های من! این دو تا بی‌عقل هستند.» و از اطاق خارج شد.

حسینعلی زیر لب گفت: «آره ارواح ننه‌ات! عقل صفیه سیاه با تمامی زن‌های اینجا برابری می‌کند!» و بعد ملازمش را صدا کرد و به او گفت هر چه سریع‌تر برود به دنبال مشاورش، حسن کل شعبو.

مدتی گذشت و حسن کل شعبو به حضور خان لار رسید و سلام کرد.
- سلام و علیکم خان.
- سلام حسن. چه خبر؟ چه خبر از مالیات؟ آیا همه توابع گندم و جو یا هر چیز دیگری به عنوان مالیات و رسم و رسوم همیشگی آورده‌اند؟ الان خیلی وقت از موسم درو گذشته.
- جناب حسینعلی‌خان، از لطیفی و براک گرفته تا خور همه حسابشان پاک است. فقط خواجه ادریس، کلانتر اوز، مانده است؛ که او هم خبر داد به علت شکستگی استخوان پا، از ما فرصت می‌خواهد.

- خواجه ادریس! کاش گردنش می‌شکست مردیکه‌ی قرمساق! او به ما اطلاعات غلط داد. این نامرد می‌گفت محمدخان پسر طالب‌خان، یک خان عیاش است که سرش به قمار و شراب گرم است و هفده هجده تا تفنگ‌چی بیشتر ندارد که آنها هم در حالت رنجور قرار دارند. اما هنوز یک ماه از این حرف نگذشته بود که محمدخانِ طالب‌خان با پنجاه تفنگ‌چی با جلال و جبروت از مقابل خانه‌اش رد شدند. نکند این پدرسوخته به ما دروغ گفته و با محمدخان ساخت‌وپاخت کرده و ما خبر نداریم؟!


📌 داستان را با هشتگ #پاورقی روزانه در شبکه‌های اجتماعی هفت‌برکه دنبال کنید.
🔻 قسمت‌های پیشین به صورت هفتگی در سایت هفت‌برکه منتشر می‌شود:
☑️ 7Berkeh.ir/archives/139671

▪️🏰▪️
🔴 7Berkeh.ir
✔️ t.me/HaftBerkeh
✔️ Whatsapp : bit.ly/7B-Wa
✔️ Instagram.com/7Berkeh
✔️ eitaa.com/Haftberkeh
✔️ Ble.ir/7Berkeh
🎖 ۴ مقام علوم پزشکی گراش در جشنواره کشوری قرآن و عترت

📘 چهار نفر از دانشجویان و کارکنان علوم پزشکی موفق به کسب مقام در بیست و هشتمین جشنواره قرآن و عترت دانشگاه‌های علوم پزشکی کشور شدند.

▫️آیین اختتامیه بخش‌های غیرآوایی جشنواره جمعه مورخ ۱۱ خرداد ماه با حضور برگزیدگان پنج بخش ادبی، پژوهشی، فناوری، هنری و معارفی در مشهد برگزار شد.

✍️بخش پژوهشی/ رشته ایده‌شو
▫️رتبه سوم کشوری: محمد رضا شیوخی (کارکنان)

💻بخش هنری/اینفوگرافی
▫️رتبه دوم کشوری : حمید بهرامی(کارکنان)

📸بخش هنری/ رشته عکاسی
▫️رتبه اول کشوری : میثم‌جعفریان (دانشجویان)

🎥بخش فناوری و‌‌تولید رسانه‌ای /فیلم کوتاه
🔸رتبه سوم : احمد نادری (کارکنان)

#خبرک #وبدا
▪️▫️▪️
🔴 7Berkeh.ir
✔️  Whatsapp : bit.ly/wa-ger
✔️ Instagram.com/7Berkeh
✔️ eitaa.com/Haftberkeh
✔️ t.me/HaftBerkeh
✔️ Ble.ir/7Berkeh
🔴گروه صنعتی گریش دُر🔴

☑️نصب انواع درب های برقی:
◀️انواع کرکره برقی و ضد سرقت
◀️انواع جک های بازویی و ریلی

☑️نصب بالابرهای صنعتی و خانگی:
◀️بالابر کششی
◀️بالابر هیدرولیک

☑️نصب انواع سایبان:
◀️سایبان برقی
◀️سایبان ثابت

☑️ نصب پیله پیما (بالابر پله)

🔴با بهترین قیمت،کیفیت، خدمات🔴

آدرس: شهرستان گراش

📞09171831153
کوهگرد
📞09171830810
فتح پور

مشاوره و ارتباط مستقیم در واتساپ:
Wa.me/989171831153
______
جهت دیدن کارهای ما به صفحه اینستاگرام ما سر بزنید.
Instagram.com/gerish_door


#تبلیغات #فراگیر
🔴 مهلت اظهارنامه مالیات مشاغل: تا ۱۵ مرداد ۱۴۰۳
ساعت کار ادارات مالیاتی تغییر نمی‌کند
🔻دو #اطلاعیه سازمان امور مالیاتی کشور

1️⃣ اداره امور مالیاتی گراش به نقل از از سازمان امور مالیاتی کشور اعلام کرد: مهلت تسلیم اظهارنامه مالیاتی صاحبان مشاغل و پرداخت مالیات متعلق در اجرای ماده ۱۰۰ قانون مالیات‌های مستقیم و تبصره آن تا ۱۵ مرداد ۱۴۰۳ تمدید شده است.

💻 فرم‌های موضوع تعیین مالیات مقطوع و اظهارنامه‌های تعاملی پیش فرض گروه‌های دوم و سوم صاحبان مشاغل برای عملکرد سال ۱۴۰۲ از ابتدای تیرماه سال جاری به تدریج در درگاه خدمات الکترونیکی سازمان امور مالیاتی کشور بارگذاری خواهد شد.

2️⃣ به گزارش هفت‌برکه بر خلاف سایر ادارات دولتی با توجه به مراجعه مردم و افزایش حجم کاری کارمندان در ایام تسلیم اظهارنامه‌های مالیاتی، به منظور خدمات رسانی بهینه به مودیان گرامی، ساعات کاری کلیه ادارات مالیاتی بدون تغییر و طبق روال گذشته از ساعت ۷:۳۰ تا ۱۵ خواهد بود.

#اطلاعیه #مالیات #ساعت_کار

▪️▫️▪️
🔴 7Berkeh.ir
✔️  Whatsapp : bit.ly/wa-ger
✔️ Instagram.com/7Berkeh
✔️ eitaa.com/Haftberkeh
✔️ t.me/HaftBerkeh
✔️ Ble.ir/7Berkeh
⭕️ امشب در لایو اینستاگرام هفت‌برکه ببینید:
#هفتاگرام - شماره ۲۸ (تکرار)

🎙 گفتگوی زنده ماهیانه با علی بیضایی
▫️نایب‌رییس و سخنگوی شورای اسلامی گراش
🔻
🔖 سال آخر شورای شهر، کدام پروژه‌ها اولویت دارد؟
🔖 حجم روکش آسفالت، ضرورت و اولویت‌بندی آن؟
🔖 نحوه تامین نیروی انسانی شهرداری در سه سال گذشته؟
🔖 تعامل شورا با نماینده جدید مجلس چگونه خواهد بود؟
🔖 رها شدن موضوع کمیسیون‌های تخصصی؟
🔖بن‌بست طرح تفصیلی کجاست؟
🔖 هزینه‌های و نحوه همکاری شهرداری در طرح‌های خیرساز؟
🔖 مرور بر پروژه‌های کلنگ‌زنی شده و ناتمام شهرداری گراش
🔖 نقش شورای شهر در مسکن ملی و تخصیص زمین
🔖 و پرسش‌های ارسالی شما

چهارشنبه ۱۶ خرداد ۱۴۰۳ - ساعت ۷ شب
به مدت ۴۰ دقیقه
📶 هفتاگرام ۲۸ به دلیل آنتن‌دهی نامناسب برگزار نشد و این هفته تکرار می‌شود.

سایر پرسش‌های خود را تا قبل از شروع لایو به واتساپ هفت‌برکه بفرستید:
✔️ Wa.me/989374909600

🔻 صفحه اینستاگرام هفت‌برکه:
💠 Instagram.com/7berkeh

▪️🗞 ▪️
🔴 7Berkeh.ir
✔️ t.me/HaftBerkeh
✔️ Whatsapp : bit.ly/7B-Wa
✔️ Instagram.com/7Berkeh
✔️ eitaa.com/Haftberkeh
✔️ Ble.ir/7Berkeh
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🏠 خدمات درمانی در منزل شما
یا به قول گراشی‌ها: هجّا خونه آدم نابه ...!

💊 مرکز سلامت ارائه دهنده انواع خدمات درمانی:
▫️ پزشکی : ویزیت ، نسخه‌نویسی و ...
▫️ پرستاری : تزریقات، وصل سرم، نمونه گیری آزمایشات، پانسمان، کشیدن بخیه و...
▫️ مامایی : ویزیت دوره‌ای
▫️ فیزیوتراپی : ارزیابی و درمان مشکلات حرکتی
▫️ گفتاردرمانی : سنجش و برگزاری دوره گفتاردرمانی
🏠 در منزل شما🏠

✔️ با مجوز وزارت بهداشت از سال ۱۴۰۰ در خدمت شما همشهریان هستیم.

🔻 تماس و هماهنگی:
☎️ ۰۷۱۵۲۴۴۶۹۷۷
📱 ۰۹۰۵۰۲۹۳۹۰۳
🆔 instagram.com/salamat_gerash

🔻 درباره این مرکز در هفت‌برکه بیشتر بخوانید:
☑️ 7Berkeh.ir/archives/134928

#تبلیغات #فراگیر
🏰 افسانه همایون‌دژ
✍️ داستان تاریخی حسن تقی‌زاده

📖 فصل پنجم: علی صل علی
🔖 قسمت ۷۰

حسن کل‌شعبو در جواب سو ظن خان گفت: «نه جنابِ خان. من نمی‌توانم با نظر و ظن شما موافق باشم. خواجه ادریس مرد فهمیده‌ای است. سرد و گرم چشیده است. او آنقدر که به تجارت بین شما و خودشان اهمیت می‌دهد، کلانتر بودن برایش بهایی ندارد. هر دو به همدیگر نیاز دارید. هیچ کس نمی‌تواند اجناسی را از کشور هند خریداری کند و به بندر لنگه برساند؛ و هیچ کس هم نمی‌تواند مثل شما مسئول حفاظت بار و رساندن آنها به مشتری باشد. همین الان هم یازده تفنگ‌چی در راه لنگه هستند تا اجناس را به لار و سپس تا شیراز صحیح و سالم برسانیم. جناب خان، ما ثروت زیادی از شراکت ادریس به دست آورده‌ایم. ما سال‌هاست که با او کار می‌کنیم. او درست به اندازه ما مال‌اندوزی کرده و فکر نمی‌کنم که اینقدر احمق باشد که شما را دور بزند. هیچ تاجری، اگر بگوییم هیچ عاقلی، سنگ به روزی خود نمی‌زند. اگر ایشان اخبار دروغ آورده‌اند خدمت شما، حتماً سهواً بوده است نه عمداً. اگر می‌خواهید بدانید که چرا محمدخان چرا اینقدر خبرساز شده، من دلیلش را خوب می‌دانم.»

- می‌دانی؟ پس چرا معطلی؟ بگو!
- محمدخان، اسد میر را به خدمت گرفته و او را نایب خودش کرده و همه کارها را به او سپرده است. او برادرزاده‌ی میرزا معدلی، نایبِ طالب‌خان است. همین برادرزاده‌ی آن پیر داناست که باعث بزرگی محمدخان شده است.
- چند تا تفنگ‌چی را آماده کن تا بی‌خبر برسیم خدمت خواجه ادریس اوزی. باید ببینیم نظر او و کلانتر فیشور چیست.
- چشم. کی حرکت می‌کنیم؟
- نمی‌دانم، فردا یا پس‌فردا.

خان لار پس از لحظه‌ای درنگ، به مشاورش حسن کل شعبو گفت: «گوش کن، محمدخان برای خواهرزاده‌اش دختر غریب‌خان مراسم عقد در قلعه کلات گراش برگزار می‌کند. سراج‌السلطنه هم دعوت شده. هنگام حرکت آنها، حتماً باید صفر سیاه و صفیه سیاه همراهی‌شان کنند، هر چند خلاف نظر سراج باشد. وقتی تفنگ‌چی‌ها زن‌ها را به گراش می‌برند، هدایت را همراه خودشان ببرند. او باید به عنوان چاپار تا آخر مراسم عقد و اقامت زن‌ها در گراش، آنجا بماند.»

حسن کل شعبو گفت: «هدایت به درد چاپاری نمی‌خورد. او تا خودش را جمع و جور کند صبح از نیمه گذشته است. ما باشیِ بَگ‌میرزا را داریم که سریع‌ترین سوارکار است.»

خان لار با عصبانیت گفت: «حسن، زن‌ها که نمی‌روند به جنگ عدوان! می‌روند به مراسم عقد و عروسی! من که چاپار نمی‌خواهم، من هدایت را می‌خواهم که خبر از قلعه گراش بیاورد. او بلد است که چطور سر از کار محمدخان در بیاورد.»

حسن کل شعبو که تازه متوجه قصد خان شده بود، گفت: «بله خان. حالا متوجه شدم. مثل اینکه قلعه گراش خیلی ذهن شما را درگیر کرده است. ولی فکر نمی‌کنم جای تشویش یا نگرانی باشد. اگر هم فرض کنیم که محمدخان بخواهد به ما حمله کند، هم تفنگ‌چی‌های ما بیشتر است و هم تعداد تفنگ‌ها و اسلحه‎‌های ما. توانایی ما در اجیر کردن سرباز بیشتر است و همچنین از کمک و همیاری توابع خودمان مثل صحرای باغ و اوز و فیشور و چند جای دیگر برخورداریم. شما بیهوده نگران هستید.»

حاکم لار به مشاورش نگاهی خیره انداخت و گفت: «حسن کل شعبو، من نصیحتی از پدر دارم که می‌گفت: پسرجان، هیچ‌وقت دشمنت را دست کم نگیر. در این مورد خیلی‌ها قربانی کوته‌بینی خود شده‌اند. به هر حال، حواست را جمع کن و اطرافت را درست ببین. تو بگو، محمدخان پسر طالب‌خان، تنها یادگار خواهرش را به یک غریبه می‌دهد؟»

بعد از مدتی سکوت، حسن کل شعبو گفت: «حق با شماست، خان.»

خان لار به مشاورش دستور داد: «ترتیب مسافرت زن‌هایی را که برای مراسم عقد خواهرزاده محمدخان گراشی دعوت می‌شوند، بدهید. بیست تفنگ‌چی را برای همراهی کاروان زن‌ها به قلعه گراش در نظر بگیرید. مراسم عقد چهاردهم ربیع الاول است. زن‌ها سه چهار روز جلوتر می‌روند. حتماً باید صفیه و صفر همراه این کاروان باشند و هدایت به عنوان چاپار پیش آنها بماند. بعد از برگشتن تفنگ‌چی‌ها، خودمان راهی اوز می‌شویم تا خواجه ادریس را ملاقات کنیم.»

📘 پایان فصل پنج


📌 داستان را با هشتگ #پاورقی روزانه در شبکه‌های اجتماعی هفت‌برکه دنبال کنید.
🔻 قسمت‌های پیشین به صورت هفتگی در سایت هفت‌برکه منتشر می‌شود:
☑️ 7Berkeh.ir/archives/139671

▪️🏰▪️
🔴 7Berkeh.ir
✔️ t.me/HaftBerkeh
✔️ Whatsapp : bit.ly/7B-Wa
✔️ Instagram.com/7Berkeh
✔️ eitaa.com/Haftberkeh
✔️ Ble.ir/7Berkeh
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🏴 هم‌اندیشی هیات‌های مذهبی گراش برای محرم و صفر امسال

▫️همایش خادمان اهل‌بیت (ع) سه‌شنبه ۱۵ خرداد ۱۴۰۳ با حضور روحانیون، مداحان، مسئولین هیات‌های مذهبی، امام جمعه‌، فرماندار، شهردار و دیگر مسئولین شهرستان گراش در مسجد خدیجه‌کبری (س) برگزار شد.


💬 علی‌اکبر فتحی رئیس شورای هیات‌های مذهبی شهرستان گراش : «هدف از این نشست هم‌اندیشی، هم‌فکری، هماهنگی بین هیات‌های مذهبی و دستگاه‌های ذی‌ربط است و مهم‌ترین موضوعاتی که مطرح شد برگزاری هرچه باشکوه‌تر جشن‌های عید غدیر و همچنین عزاداری‌های ماه محرم و صفر و جلوگیری از بدعت‌ها بود.»

▫️سید محمدباقر بخشایش‌پور امام جمعه‌ی گراش، حجت‌الاسلام برزگران و حاج مهدی جعفری در مورد نحوه برگزاری جشن‌های عید غدیر و دهه ولایت صحبت کردند و ‌‌مداحی ابوالفضل رزمان نیز بخشی دیگری از این مراسم بود.

#تلویزیون
https://7berkeh.ir/archives/147354

▪️▫️▪️

🔴 7Berkeh.ir
✔️  Whatsapp : bit.ly/wa-ger
✔️ Instagram.com/7Berkeh
✔️ eitaa.com/Haftberkeh
✔️ t.me/HaftBerkeh
✔️ Ble.ir/7Berkeh
📘ارائه خدمات حسابداری و نوشتن دفاتر پلمپ

▫️با ۱۶ سال سابقه فعالیت درخشان در ارائه خدمات حسابداری آماده انجام امور مالی و مالیاتی صاحبان مشاغل هستیم.

▫️ همشهریان می‌توانند با امنیت خاطر و اعتماد کامل انجام امور مالی خود را به ما بسپارید و در کمال رازداری و امانت‌داری و حفظ محرمانگی بهترین عملکرد را در راستای نیل به رضایت خاطر شما عزیزان ارائه خواهیم کرد.
☎️ ۰۹۱۷۱۸۰۶۷۸۴
☎️ ۰۹۰۱۷۰۱۸۸۶۱
✍🏼 خانم پرده نشین

#تبلیغات #فراگیر
🎥 دومین مستند حیدری: سینه‌زنی سنتی گراشی

🎞 امین حیدری که سال گذشته مستند کوتاه «بوشهری-گراشی» را درباره‌ی راه‌اندازی این نوع سینه‌زنی در گراش ساخته بود، امسال مستند «سنتی، گراشی» را درباره‌ی سینه‌زنی سنتی کارگردانی می‌کند.

▫️ نویسندگی این مستند را مجتبی بنی اسدی به عهده دارد. امیرحسین جمالی، تهیه کننده؛ افسانه رزاق‌پور، فیلمبردار؛ محمدهادی فتاحی، تدوینگر؛ و سهیلا نوروزپور عکاس این فیلم است.

💬 امین حیدری در مورد این فیلم می‌گوید: «هدف من از ساخت مستندهای محرمی، ثبت پیشینه و آشنایی بیشتر با سبک‌های عزاداری در گراش است؛ گراشی که به هر جایش نگاه کنید، چه در فرهنگ و چه در تاریخ و رسم و رسوماتش، می‌توان از آن مستند ساخت.»

▫️ حیدری در مورد تولید این فیلم نیز می‌گوید: «این مستند را با تجهیزات و بودجه اندک شخصی می‌سازیم. از گروه رسانه‌ای حنین نیز تشکر می‌کنم که تصاویری را برای تکمیل پروژه در اختیار ما قرار دادند.

▫️ این کارگردان جوان در مورد مشکلات ساختن فیلم نیز می‌گوید: «ما در این کار، کمی برای هماهنگی لوکیشن‌ها و اجازه فیلمبرداری اذیت شدیم. درخواست من از مردم شهر این است که راه را برای فعالیت جوانان در این عرصه هموار سازند و همکاری لازم را داشته باشند تا بتوانیم جای‌جای گراش را ثبت و پخش کنیم.»

▫️ او از سجاد فتحی، رییس اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی گراش؛ و مسعود غفوری، مهدی وفائی‌فرد، حجت عالمی، مصطفی آیینه‌افروز، عبدلله کاظم‌اف و دیگر کسانی که در ساخت این فیلم با او همکاری دارند، تشکر می‌کند.

🔻 خبر در هفت‌برکه:
☑️ 7berkeh.ir/archives/147381

▪️🎥▪️
🔴 7Berkeh.ir
✔️  Whatsapp : bit.ly/wa-ger
✔️ Instagram.com/7Berkeh
✔️ eitaa.com/Haftberkeh
✔️ t.me/HaftBerkeh
✔️ Ble.ir/7Berkeh
☀️ صبح دوستان به خیر و‌ نیکی
#حس_زندگی
📸 غزاله شوری

#خردنی #بستنی #تابستان #کدیم #نوستالژی

▪️☀️▪️
🔻همراه با هفت‌برکه در شبکه‌های اجتماعی
🔴 7Berkeh.ir
✔️ T.me/HaftBerkeh
✔️ Instagram.com/7Berkeh
✔️ Whatsapp : bit.ly/wa-ger
✔️ youtube.com/@7berkeh104
✔️ eitaa.com/Haftberkeh
✔️ twitter.com/7berkeh
✔️ Sapp.ir/7berkeh
✔️ Ble.ir/7Berkeh
✔️ Wa.me/989374909600
🏰 افسانه همایون‌دژ
✍️ داستان تاریخی حسن تقی‌زاده

📖 فصل ششم: گنج آتشین
🔖 قسمت ۷۱

آنچه گذشت: وقتی کاروان محمدخان گراشی در ارد اردو زده بود، خبر رسید که چند یاغی برای اردی‌ها مزاحمت ایجاد کرده‌اند. جهانگیر، رییس تفنگچیان خان، دریافت که این پیامی از طرف افراز است برای خود او. جهانگیر و افراز روزگاری رفیق شفیق بودند، و سپس به رقیب عشقی بدفرجام بدل شدند. جهانگیر از کاروان جدا شد تا به این قضیه فیصله بدهد.

▶️ حال ادامه داستان:

وقتی که نایب اسد از کنار جهانگیر بلند شد، جهانگیر مدتی دیگر روی تپه‌ی گل لم داد. انگار به دنیای دیگری پرتاب شده بود. تمام خاطرات خوش ایام جوانی‌اش با افراز و گل‌بست و گرمی خانواده و پدر و مادرش را به یاد می‌آورد. او تصمیم خود را گرفته بود. از جا بلند شد و دنبال آهن‌بهرام گشت. او را به خلوت کشید و گفت: «آهن، برو برای من یک مقدار غذا و آب در کوله‌پشتی بگذار. یک کارد بلند شکاری می‌خواهم و یک چوب‌دستی و پارچه‌ای سفید.»

وقتی آهن تمام لوازم مورد احتیاج را فراهم کرد، جهانگیر تنفنگش را به آهن داد و گفت: «هیچ‌کس نباید به دنبال من بگردد.»

آهن‌بهرام اصرار کرد که جهانگیر را همراهی کند اما جهانگیر نپذیرفت. هنگام خداحافظی، آهن گفت: «کی برمی‌گردی؟ من با کاروان به گراش نمی‌روم. همین‌جا در ارد می‌مانم تا برگردی.»

جهانگیر گفت: «منتظر من نباشید. هروقت وقتش شد برمی‌گردم و شاید هیچ‌وقت برنگردم. باید به همه بگویی که هیچکس نباید منتظر من شود. من شرمنده‌ام که بدون خداحافظی اینجا را ترک می‌کنم.»

او سپیده‌دم ارد را ترک کرد و به طرف فداغ رفت. از کنار فداغ رد شد و راه کوهستان را در پیش گرفت. پارچه‌ی سفید را به چوب‌دستی آویزان کرده بود و آن را روی کوله‌پشتی خود قرار داده بود. هر چندوقت یک‌بار می‌ایستاد و با دوربین چشمی‌اش اطراف را نگاه می‌کرد.

نزدیک غروب جای مناسبی را برای اطراق خود پیدا کرد و به جمع‌آوری هیزم پرداخت. او قصد داشت با درست کردن آتش بسیار بزرگ، توجه افراز و افرادش را به خود جلب کند تا آنها او را پیدا کنند. آتش بزرگی روشن کرد و در کنار آن نشست.

افراز از بلندی‌های کوه مجاور به شعله‌ای که از دوردست‌ها پیدا بود می‌نگریست. میسر به فراز گفت: «او یک نفر است. چرا آتشی به این بزرگی برپا کرده؟»
صفدر گفت: «حتماً می‌خواهد موقعیتش را به سربازانش علامت بدهد.»

افراز گفت: «نه، او می‌خواهد به ما علامت بدهد که من این‌جا هستم. بیچاره خبر ندارد که از وقتی که از ارد خارج شده تحت نظر است. خب، شما هم آتش بزرگی برپا کنید. او متوجه می‌شود و سپیده‌دم فردا به این طرف می‌آید. ما هم سپیده‌دم حرکت می‌کنیم. یادت باشد مقداری آب و غذا هم به جا بگذارید.»

میسر گفت: «ولی افراز، چرا باید این کار را بکنیم؟ فردا دو نفر می‌رویم و اگر دستور بدهی می‌کشیمش، وگرنه کَت‌بسته می‌آوریمش این‌جا.»

افراز گفت: «هیچکس حق ندارد کوچکترین آسیبی به او بزند. اگر به کشتن است، این حق من است که با همین دست‌هایم جان او را بگیرم. من او را زنده می‌خواهم. کاری می‌کنم که آرزوی مرگ بکند. باید همینطور با علامت او را بکشیم به کوه بهاش. جایی که بقیه افراد من آنجا اردو زدند.»

سحرگاه جهانگیر به سمت کوهی حرکت کرد که شب آن آتش را در آن دیده بود. وقتی که به بالای آن کوه رسید، با تعجب دید که مقداری گوشت شکار و نان و خرما جا گذاشته‌اند و خودشان رفته‌اند. بعد از صرف صبحانه، نظری به اطراف انداخت و متوجه دود سفیدرنگی شد. به سمت دود حرکت کرد. در آن روز دو بار دیگر علامت دود غلیظ را دید و به سمت آن حرکت کرد. وقتی به بالای کوه رسید، از دور بلندی‌های کوه بهاش، بلندترین قله آن منطقه، را شناخت. او چند بار دیگر به دنبال دود و آتش حرکت کرد تا به کوهپایه کوه بهاش رسید. حس کرد تا مقصد و دیدار افراز، دوست قدیمی‌اش که الان در جلوه‌ی دشمن ظاهر شده است، راهی نمانده است.


📌 داستان را با هشتگ #پاورقی روزانه در شبکه‌های اجتماعی هفت‌برکه دنبال کنید.
🔻 قسمت‌های پیشین به صورت هفتگی در سایت هفت‌برکه منتشر می‌شود:
☑️ 7Berkeh.ir/archives/139671

▪️🏰▪️
🔴 7Berkeh.ir
✔️ t.me/HaftBerkeh
✔️ Whatsapp : bit.ly/7B-Wa
✔️ Instagram.com/7Berkeh
✔️ eitaa.com/Haftberkeh
✔️ Ble.ir/7Berkeh