هفت‌برکه گراش -گریشنا
2.69K subscribers
15.9K photos
1.35K videos
167 files
18.8K links
🔻هفت‌برکه : خبر و فرهنگ در گراش
‌‌‌
محصولی از موسسه فرهنگی هنری هفت برکه گراش

🔖 سایت: 7Berkeh.ir
🔖 نظرات شما: T.me/Gerash7
🔖 سردبیر: @MasoudGhafoori
🔖 سفارش آگهی: @Gerash
🔖 ارسال عکس: @Gerishna
Download Telegram
هفت‌برکه گراش -گریشنا
🔘 درگذشت حاج‌ علی صحراگرد #پرسه ▪️ مراسم تشییع و خاکسپاری: 🗓 یکشنبه | ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۳ - ساعت ۱۶ ▫️‌از مقابل آموزش و پرورش به سمت گلزار شهدای گراش ▪️مجلس ختم و یادبود: 🕌 مسجد امام موسی کاظم (ع) ( حاج شهبار) به مدت دوشب از ساعت ۲۰ تا ۲۲ ◾️مجلس مردانه : منزل…
🔳 درگذشت اولین تعمیرکار دوچرخه گراش

▫️ حاج علی صحراگرد، فرزند غلام، اولین تعمیرکار دوچرخه در گراش، در سن ۷۹سالگی به دلیل ناراحتی کلیه از دنیا رفت و پیکرش امروز در گلزار شهدا آرام گرفت. او از ۵۰ سال پیش تعمیرکاری دوچرخه را در گراش شروع کرد و شاگردانی هم در این حرفه تربیت کرد.

💬 مریم عباس‌زاده، نوه‌ی حاج علی، در گفت‌وگو با هفت‌برکه می‌گوید: «پدربزرگ چهار فرزند پسر و چهار فرزند دختر، ۲۲ نوه و ۶ نتیجه دارد. او کار کردن را در نوجوانی در کشور قطر آغاز کرد، اما بعد از مدتی به گراش برگشت و از سال ۵۳ تعمیرکار دوچرخه شد.»

🚲 او ادامه می‌دهد: «پدربزرگ با توجه به علاقه‌اش، تعمیرکاری دوچرخه را خودش از طریق آزمون و خطا و تجربه آموخت‌ و آن زمان اولین تعمیرکار دوچرخه گراش شد. قدیمی‌ترها بیشتر یادشان است که تعمیرگاهش در بلوار سپاه بود که حالا فروشگاه آجیل و ماجیل است. در حال حاضر دایی‌ام مصطفی صحراگرد راه پدربزرگ را ادامه می‌دهد و چون فن کار را از پدرش یاد گرفته، گاهی اوقات دوچرخه‌ها را تعمیر می‌کند. پدربزرگم شاگردان دیگری هم داشت که بیشتر از اقوام بودند و تعمیرکاری دوچرخه را از او یاد گرفتند.»

🔻 خبر در هفت‌برکه:
☑️ 7berkeh.ir/archives/146068

#پرسه
▪️▫️▪️
🔴 7Berkeh.ir
✔️ whatsapp.com/channel/0029VaRz2bh35fM0vnYDtv3K
✔️ Instagram.com/7Berkeh
✔️ eitaa.com/Haftberkeh
✔️ t.me/HaftBerkeh
✔️ Ble.ir/7Berkeh
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🍽 یک کار خیر متفاوت : ساخت تالار پذیرایی

🌷🌷 حاج عبدالحسین نام‌آور به یاد پدر مرحوم و فرزندان شهیدش با سرمایه ۶۰ میلیارد تومانی تالار پذیرایی لاله‌ها را برای کاهش هزینه ازدواج جوانان در گراش ساخت. 

▫️به گزارش هفت‌برکه شامگاه ۱۰ اردیبهشت با حضور جمعی از خیرین و مسئولین شهرستان‌های گراش و لار تالار پذیرایی لاله‌ها با ظرفیت ۱۶۰۰ نفر در بلوار شهیدان نام‌اور افتتاح شد. 

▫️این تالار که در نزدیکی بلوار شهیدان نام‌آور ساخته شده است، دارای دو سالن مجزا به مساحت ۹۵۰ و ۷۵۰ متر مربع است که ظرفیت پذیرایی بیش از ۱۶۰۰ نفر را به صورت همزمان دارد.

🔻گزارش کامل و عکس‌های بیشتر در سایت هفت‌برکه:
☑️ 7berkeh.ir/archives/146066

▪️▫️▪️
🔴 7Berkeh.ir
✔️ whatsapp.com/channel/0029VaRz2bh35fM0vnYDtv3K
✔️ Instagram.com/7Berkeh
✔️ eitaa.com/Haftberkeh
✔️ t.me/HaftBerkeh
✔️ Ble.ir/7Berkeh
🍽 تالار پذیرایی لاله‌ها : کار خیر متفاوت خانواده نام‌آور
گزارش تکمیلی + عکس

▫️حاج عبدالحسین نام‌آور به یاد پدر مرحوم و فرزندان شهیدش با سرمایه ۶۰ میلیارد تومانی تالار پذیرایی لاله‌ها را برای کاهش هزینه ازدواج جوانان در گراش ساخت. 

🌷🌷 به گزارش هفت‌برکه شامگاه ۱۰ اردیبهشت با حضور جمعی از خیرین و مسئولین شهرستان‌های گراش و لار تالار پذیرایی لاله‌ها با ظرفیت ۱۶۰۰ نفر در بلوار شهیدان نام‌اور افتتاح شد. 

▫️این تالار دارای دو سالن مجزا به مساحت ۹۵۰ و ۷۵۰ متر مربع است که ظرفیت پذیرایی بیش از ۱۶۰۰ نفر را به صورت همزمان دارد.

▫️تالار پذیرایی لاله‌ها با هزینه نزدیک به ۳۰ میلیارد تومان در زمینی به ارزش ۳۰ میلیارد تومان در زمان حدود ۲ سال ساخته شد. 

💕 نخستین مراسم عروسی در تالار لاله‌ها ازدواج علی نام‌آور نوه حاج عبدالحسین با فاطمه چترآذر  بود که ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۳ برگزار شد. 

💬 حاج عبدالحسین نام‌آور در مورد این کار گفت: «اینجا به فکر مال و پول نبودیم .هدف این بود که جوان‌ها برای برگزاری مراسم‌ها گرفتار نباشند و از این باغ به آن باغ بروند و گرفتار گرما و طوفان باشند. یک چیزی بسازیم که جوان‌ها آسایش داشته باشند و در مراسم عروسی راحت باشند و پدر بیامرزی و مادر بیامرزی به ما بگویند.»

🔻محمد نام‌آور به نمایندگی از عمویش حاج عبدالحسین نام‌آور در مراسم افتتاح تالار پذیرایی لاله‌ها گفت:

💬 تعلق این مجموعه به همه مردم منطقه از لار، گراش، اوز و روستاها است و این فرصت فراهم است که از این مجموعه خیریه استفاده کنند.

💬 اصرار عموی من این بود که اینجا بدون هزینه باشد ولی اصرار ما این بود که برای این که این مجموعه ادامه پیدا کند مبلغ کمی به عنوان ورودیه دریافت شود.

💬 در حال حاضر هم این مجموعه حدود ۷۰ تا ۱۰۰ میلیون تومان هزینه ماهیانه دارد و لازم است که هزینه‌ای برای ورودیه دریافت کنند.

💬 سال‌ها پیش عمو من نیت این را داشت که به نیت دو شهیدش علی و عباس نام‌آور کار خیری در گراش انجام دهد. پیش‌نهادهای زیادی مطرح شد که هم ماندگار باشد و هم به نفع مردم باشد. سرانجام به اصرار مادر شهیدان قرار شد اینجا یک سالن پذیرایی خیریه برای مراسم‌ها به ویژه جوانان باشد.

💬 کسانی که دستی در کار دارند کمک کنند مشکلات قانونی برای حمایت از خیرین رفع شود. همین مشکلات باعث شد به دلیل تاخیر به وجود آمده هزینه ساخت این مجموعه چند برابر شود. البته گاهی معذوریت‌های قانونی وجود.

💬 امیدواریم با پیگیری رسانه‌ها و خواست مردمی در کارهای خیریه این موانع قانونی رفع شود.

🔻امام جمعه گراش:

💬شهرستان ما پیش قراول در کارهای خیر است. حاج عبدالحسین نام‌آور هم با تفدیم فرزندانشان و هم با مال کار خیر کرده‌اند.

💬آن چیزی که به جز مال ارزشمند است، نامگذاری مجموعه به نام شهید است و خواهش من این است در اینجا شانیت شهید باید حفظ شود.

🎁 در بخش پایانی از مهدی علیپور مجری این پروژه و مهندسان و همکاران پروژه تقدیر شد. 

🔻 عکس‌های بیشتر در سایت هفت‌برکه:
☑️ 7berkeh.ir/archives/146066

▪️▫️▪️
🔴 7Berkeh.ir
✔️ whatsapp.com/channel/0029VaRz2bh35fM0vnYDtv3K
✔️ Instagram.com/7Berkeh
✔️ eitaa.com/Haftberkeh
✔️ t.me/HaftBerkeh
✔️ Ble.ir/7Berkeh
🔴 آسفالت بلوار سپاه با ۸۰۰ میلیون تومان روکش شد

🔘  پس از روکش آسفالت بلوار سرداران (کمربندی) گراش در روزهای پایانی سال ۱۴۰۲، عملیات روکش آسفالت بلوار سپاه امروز ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۳ به پایان رسید. بلوار شهدا در نوبت بعدی پروژه بهسازی خیابان‌های گراش است.

🔻مهندس حلیمی شهردار گراش در گفتگو با روابط عمومی شهرداری:

💬 عملیات روکش‌آسفالت بلوار سپاه به متراژ ۴۵۰۰ متر مربع و با هزینه‌ای بالغ بر۸۰۰ میلیون تومان انجام شده است.

💬 شهرداری گراش به صورت مستمر و فعالانه عملیات مکانیزه روکش آسفالت معابر شهر را در دستور کار دارد و به ترتیب اهمیت و اولویت آسفالت معابر، بلوارها و خیابان‌های شهر انجام می‌‌شود.

🔻در هفت برکه بخوانید:
☑️ 7berkeh.ir/archives/146100

▪️▫️▪️
🔴 7Berkeh.ir
✔️ whatsapp.com/channel/0029VaRz2bh35fM0vnYDtv3K
✔️ Instagram.com/7Berkeh
✔️ eitaa.com/Haftberkeh
✔️ t.me/HaftBerkeh
✔️ Ble.ir/7Berkeh
🧩 زیستن در میانه‌‌ی فرهنگ‌ها: ریشه‌های گراشی، شاخه‌های جهانی
✍️ راحله بهادر
📌 معرفی ستون جدید هفت‌برکه با عنوان #درمیانه

🌐 شاید آنجا که بر اساس داستان‌های مذهبی، نخستین بار انسان از بهشت رانده و ساکن زمین شد، هویت انسان هم با تبعید و مهاجرت آمیخته شد؛ زمین که مفهومش در واقع تلاش ابدی برای ساختن زندگی است. حالا در دوران پساپست‌مدرن، شهروندِ این جهان بودن بیش از هر زمان دیگری یک مفهوم دیاسپورایی بی‌مرز است. آدم‌هایی که دور از وطن زندگی می‌کنند، با پراکندگی و گوناگونی فرهنگی، اجتماعی، سیاسی، قومی و زبانی، جهانی را می‌سازند که تکثر چهره‌ی اصلی آن است. در روزگار ما، برای بسیاری از انسان‌ها مرزی ثابت و همیشگی به نام وطن که تولد و زیستن و مرگ آنها در آنجا باشد وجود ندارد و همه‌ی اینها در چند کشور اتفاق می‌افتد. کوچ کردن به هر دلیلی، از انسان مفهومی به نام مهاجر می‌سازد اما در جوامع سنتی‌تر مثل گراش، شاید هنوز ریشه‌ها باعث اتصال نسل‌های جدید مهاجر به زادگاه خود یا زادگاه نیاکان‌شان می‌شود. گراشی‌ها هم بخشی از این جامعه‌ی دیاسپورا یا مهاجران و دورافتادگان از وطن هستند که همچون بنفشه‌ها در تمام جهان پراکنده‌اند.

🌀 گراشی‌های بسیاری از قدیم در کشورهای حوزه‌ی خلیج فارس علاوه کسب‌وکار و تجارت، به زندگی هم مشغول بوده‌اند و این برای ما پدیده‌ی تازه‌ای نیست. اما این مهاجرت‌ها به قاره‌های دیگر هم بوده و هست و حتما حالا که دارید این جملات را می‌خوانید، نامِ حداقل یک همشهریِ مهاجر از ذهن شما هم گذشت. خیلی از آنها حالا دیگر از نسل جدید و شهروند کشوری دیگر هستند و به سختی می‌توان آنها را گراشی نامید. اما آنها هنوز به واسطه‌ی خانواده‌های پدر یا مادری‌شان که از همین زاد و بوم هستند، فرزندان گراش حساب می‌شوند. نسل اولِ مهاجران علقه‌های زیادی با شهر مادری دارند؛ اما نسل دوم یاد می‌گیرند که چطور این حس و ارتباط را محدود کنند؛ و نسل سوم عموما در فرهنگ کشور مقصد حل می‌شوند و تنها به تصویرهایی گذرا از سرزمین مادری‌شان بسنده می‌کنند.

🖤 شاید تلخ‌ترین و به‌یادماندنی‌ترین نام‌هایی که در چند سال اخیر از میان مهاجرین گراشی به ذهن خیلی از ماها می‌آید، سارا و صبا سعادت، دختران دکتر عباس سعادت و دکتر شکوفه چوپان‌نژاد باشند. دختران جوانی که در حادثه‌ی هواپیمای اوکراینی جان‌شان را از دست دادند، سال‌ها خارج از ایران زندگی می‌کردند و گاه‌به‌گاه برای دیدار اقوام به گراش می‌آمدند اما ریشه‌های آنها باعث شد آنها را از خودمان و همشهری‌مان بدانیم. سرانجام این دو برای همیشه به گراش برگشتند و در خاک شهر پدری آرام گرفتند.

🌏 این آدم‌ها بهانه‌ای شدند برای باز کردن ستونی تازه در هفت‌برکه که در آن راویِ سرگذشت و‌ زندگی مهاجران گراشی شویم. معرفی و شناختن نام و نشان و ریشه‌های گراشی و زندگی آنها، چیدن تکه‌های پازل پراکنده‌ی مهاجرانِ گراشی است تا بدانیم فرزندان گراش و همشهری‌های ما مانند شاخه‌ها تا کجا گسترده‌اند. این جامعه‌ی مهاجران همچون آینه‌ای است که جامعه‌ی چندوجهی، دنیادیده و پیشروی گراش را بازتاب می‌دهد و شناخت آنها برای شناخت گراش و گراشی‌ها لازم است. از طرفی دیگر، آنها که زندگی‌شان را با نشیب‌وفرازهای مختلف در نقاط مختلف جهان می‌گذرانند، به نوعی با رشته‌های نامرئی به گراش وصلند، و حفظ ارتباط با آنها می‌تواند بهانه‌ای برای استفاده از موفقیت‌ها و تجربیات زیسته‌ی آنها باشد.

☑️ این سلسله روایت‌ها درباره‌ی زندگی گراشی‌های مهاجر خارج از ایران است؛ آنها که در میانه‌ی دو یا چند کشور زندگی و هویت‌شان را ساخته‌اند اما نام گراش به گوشه‌ای از زندگی‌شان سنجاق شده است. نام ستون، «درمیانه» اشاره‌ای به همین تلفیق هویتی ناشی از چندگانگی جغرافیایی است. «درمیانه» معادلی است که برای واژه انگلیسی inbetweener برگزیده‌ایم؛ واژه‌ای علمی که امروزه به آدم‌ها یا چیزهایی اشاره دارد که در میانه چند گروه یا خصوصیت قرار می‌گیرند و از همه‌ی آنها چیزی در خود دارند.

▫️ حتما شما هم در میان اقوام و دوستان دور و نزدیک چنین آدم‌هایی را می‌شناسید. کمک شما در معرفی آنها مثل همیشه می‌تواند باعث تنوع و تفاوت روایت‌ها شود.

🔻 #یادداشت در هفت‌برکه:
☑️ 7berkeh.ir/archives/146111

▪️▫️▪️
🔴 7Berkeh.ir
✔️ whatsapp.com/channel/0029VaRz2bh35fM0vnYDtv3K
✔️ Instagram.com/7Berkeh
✔️ eitaa.com/Haftberkeh
✔️ t.me/HaftBerkeh
✔️ Ble.ir/7Berkeh
🥈 نایب‌قهرمانی اوورال گراش در مسابقات قهرمانی فارس

🏋️‍♂️ تیم بدنسازی اوورال گراش در مسابقه پرس سینه قهرمانی استان فارس در رده جوانان نایب قهرمان شد.

▫️ به گزارش علی‌اکبر سالاری، سرپرست جدید هیئت بدنسازی و پرورش اندام شهرستان گراش، تیم پرس سینه اورال گراش با پنج ورزشکار به سرپرستی و مربیگری محمدرضا آذرمینا در مسابقات قهرمانی باشگاه‌های استان فارس (انتخابی مسابقات کشوری) به میزبانی شیراز شرکت کرد.

🔻 نفرات برتر:
🥇محمدرضا شکاری، مقام اول دسته ۱۲۰ جوانان
🥈جواد هاشمی، مقام دوم دسته ۹۳ جوانان
🥉مهران جاوید راد، مقام سوم دسته ۱۰۵ جوانان
🥇 خيام رضايي مقان اول دسته ۶۶ جوانان
🥉بنیامین حسین‌شیری، مقام سوم دسته ۵۹ نوجوانان


#خبرک #ورزش
▪️▫️▪️
🔴 7Berkeh.ir
✔️ whatsapp.com/channel/0029VaRz2bh35fM0vnYDtv3K
✔️ Instagram.com/7Berkeh
✔️ eitaa.com/Haftberkeh
✔️ t.me/HaftBerkeh
✔️ Ble.ir/7Berkeh
☀️ صبح دوستان به خیر و‌ نیکی
#حس_زندگی
📸 حسین وفایی‌فرد
#کلات #گراش #آسمان #بهار

▪️☀️▪️
🔻همراه با هفت‌برکه در شبکه‌های اجتماعی
🔴 7Berkeh.ir
✔️ T.me/HaftBerkeh
✔️ Instagram.com/7Berkeh
✔️ Whatsapp : bit.ly/7B-Wa
✔️ youtube.com/@7berkeh104
✔️ eitaa.com/Haftberkeh
✔️ twitter.com/7berkeh
✔️ Sapp.ir/7berkeh
✔️ Ble.ir/7Berkeh
✔️ Wa.me/989374909600
🏰 افسانه همایون‌دژ
✍️ داستان تاریخی حسن تقی‌زاده

📖 فصل چهارم: افعی
🔖 قسمت ۴۵

نایب اسد که به اردوگاه سرحدی‌ها خیره شد بود، گفت: «اگر این تقدیر و سرنوشت و مشیتِ الهی نیست، پس چیست؟ پیمان‌خان اقتدار برای آوردنِ گنجِ مدفون در نواحی بجنورد مامور می‌شود. او و چهل سوار و گنج به طور مرموزی ناپدید می‌گردند. شاه ایران ظنین می‌شود و غضب می‌کند و به این قوم و قبیله حمله‌ور می‌شود. عده‌ای فرار می‌کنند و به طرف شیراز می‌گریزند تا در پناه حاکم شیراز، از جان خود محافظت کنند. نزدیک شیراز، از فوت حاکم آنجا با خبر می‌شوند. بی‌هدف به طرف جنوب حرکت می‌کنند. با محمدرفیع گلاری آشنا می‌شوند و سرانجام سر از گراش در می‌آورند. در نهایت امر هم پسر جوانی از این قوم، دل و دین را از دختر دلبندمان می‌رباید! جناب خان، تو این قضیه را چگونه تفسیر می‌کنی؟»

- من هیچ‌وقت قادر نیستم که سر از حکمت خالق یگانه درآورم. داستان این سرنوشت برای ما خیلی عجیب است، ولی برای دهباشی و همراهانش، دو چندان. چند ماه قبل، آنها حتی تصورش را هم نمی‌کردند که روزی از گراش سر درآورند.
- کاش می‌دانستم که قادر متعال، ما را یاور سرحدی‌ها قرار داد یا اینکه آنها را برای یاوری ما فرستاد؟
- شاید هر دو.
- من ورود این سرحدی‌ها را به فال نیک می‌گیرم، مخصوصاً در مورد بلقیس. من حاضرم به خاطر شادی بلقیس شمشیر بزنم.
ولی من به خاطر او حاضرم آدم بکشم!

از گفته‌ی خان، تبسمی بر لبان نایب نشست. او از خان خواست که فارغ از قضیه‌ی بلقیس، سر و سامانی هم به زندگی دهباشی بدهد و او را از اردونشینی خارج کند. نایب نظرش این بود که با توجه به اوضاع و احوال مملکت، ممکن است دهباشی ماه‌ها یا حتی سال‌های سال مجبور به ماندن در گراش شود. نایب به محمدخان پیشنهاد داد که خان یک قطعه زمین را برای کشاورزی و دامداری به دهباشی بفروشد تا آنها در گراش مشغول به زندگی و کسب‌وکار خود باشند.

خان که در ذهن خود با پیشنهاد اسد موافق بود، گفت: «اسد، تو اگر جای من بودی، کدام قطعه زمین را به دهباشی می‌فروختی؟»

نایب اسد جواب داد: «هیچ‌کدام را. اصلاً نمی‌فروختم.»

خان با تعجب به صورت نایبش نگاه کرد و منتظر کلام بعدی او بود. نایب اسد ادامه داد: «زمین‌های خودم را نمی‌دادم، ولی زمین‌های مفت خدا را به او هدیه می‌کردم. این زمین در مقابل آن خنجر گرانبها ارزشی ندارد، ولی برای دهباشی ارزشی معادل با قطعه‌ای از باغ بهشت را خواهد داشت و همچنین بر دوستی، مودت و هم‌یاری بین ما و سرحدی‌ها خواهد افزود.»

خان پرسید: «آن زمینِ مفتِ خدا کجاست؟»

نایب اسد در حالی که به دشت بالای گراش و بونمات اشاره می‌گرد، گفت: «آنجاست. از اینجا قابل مشاهده است. آنجا چاهِ گُل‌اَوی است. تمام زمین‌ها و نخلستان‌های اطراف آن متعلق به شماست و بعد از این زمین‌ها، آبخیز و پیزآبِ زمین‌های شماست. طبق قانون و عرفی که در گراش و دیگر مناطق رایج است، بالادستِ زمین ملکیِ شما، یعنی زمین‌هایِ روناب و مسیر حرکت آب به ملک شما، شرعاً و قانوناً متعلق به شخص شماست. جناب خان، نظر مرا بخواهی، در امتداد رودخانه‌ی پِئت، حدود هشتصد من کِشتِه، به دهباشی هدیه کن. به چند دلیل: اول اینکه همیشه تحت نظر ما خواهند بود؛ دوم اینکه یک دیوار دفاعی ایجاد خواهد شد و اگر خدای ناکرده مورد حمله قرار بگیریم، نیروهای خارج از حصار آبادی و قلعه را خواهیم داشت که دشمن را نگران خواهد کرد. سومین دلیل هم اینکه نزدیک بودن آنها به ما، باعث رفت‌وآمد بیشتری خواهد شد.»

نایب سپس لحن کلامش را کمی حسابگرانه کرد و گفت: «ولی باید دو سه نکته را در نظر گرفت. اگر مصمم به انجام این کار شدی، قبل از صادر کردن سند و قباله، چند قباله‌ی دیگر در اطراف زمین‌های اهدایی به نام چند نفر از بستگان شما می‌زنیم. این امر به خاطر عدم برخورداری از حق پیزاب است. به همین منظور، می‌بایست حدود اربعه و مالکان زمین‌های واگذار شده در سند قید شود و همه چیز کاملاً معلوم و معین باشد تا در آینده، مالکان برای گسترش زمینشان متوسل به قانون پیزاب نشوند و زمین‌های واگذار شده در همین حد بمانند.»

خان با تعجب گفت: «اسد میر! تو که داری در ترازوی هدیه و مِنحَه و هِبَه، پاسنگ امنیتی می‌اندازی! مگر به دهباشی اعتماد نداری؟»


📌 داستان را با هشتگ #پاورقی روزانه در شبکه‌های اجتماعی هفت‌برکه دنبال کنید.
🔻 قسمت‌های پیشین به صورت هفتگی در سایت هفت‌برکه منتشر می‌شود:
☑️ 7Berkeh.ir/archives/139671

▪️🏰▪️
🔴 7Berkeh.ir
✔️ t.me/HaftBerkeh
✔️ Whatsapp : bit.ly/7B-Wa
✔️ Instagram.com/7Berkeh
✔️ eitaa.com/Haftberkeh
✔️ Ble.ir/7Berkeh
💻 آگهی استخدام حسابدار مرد
💠 در کاشی و سرامیک صدف خوشخو
🏢 محل کار: گراش - بلوار خلیج فارس

🔻 برای کسب اطلاعات بیشتر تماس بگیرید:
🔘 ۰۹۱۷۹۸۲۱۷۳۳
🔘 ۰۹۱۷۳۸۱۷۷۵۳

#بازارکار #فراگیر
👩‍⚕️ جشن روز ماما

🎉 دوشنبه ۱۷ اردیبهشت ماه،جشن روز جهانی ماما و آیین تجلیل از ماماهای نمونه کشوری و شهرستان گراش در سالن اجتماعات شیخ احمد انصاری دانشکده علوم پزشکی گراش برگزار شد.

🔻 ماماهای نمونه کشوری:
▫️صاحبه بهرامه، مامای نمونه کشوری درمان
▫️فاطمه جم، مامای نمونه کشوری درمان
▫️ثریا انصاری،مامای نمونه کشوری بهداشت
▫️فاطمه صمیمی، مامای نمونه کشوری بهداشت

🔻ماماهای نمونه‌ی شهرستانی:
▫️ عاطفه فردوسی، مامای نمونه شهرستانی درمان
▫️فرشته متین،مامای نمونه شهرستانی درمان
▫️زینب فولادی‌پور، مامای نمونه شهرستانی درمان
▫️صفیه آتش بار، مامای نمونه شهرستانی بهداشت
▫️سحر نوروزی، مامای نمونه شهرستانی بهداشت

سخنرانی معاونین درمان، بهداشت، رییس بیمارستان، پخش تیزر ماماهای نمونه و کلیپ فعالیت ماماها و اجرای مسابقه، اجرای گروه دف‌نوازی و تجلیل از ماماهای نمونه کشوری و شهرستان از برنامه‌های این مراسم بود.

این مراسم به همت معاونت درمان و‌ امور مامایی دانشکده علوم پزشکی گراش و با همکاری و حمایت شورای اسلامی شهر گراش، بنیاد خیریه آل فرج و مجمع خیرین سلامت گراش برگزار شد.

🔻 خبر کامل و گزارش تصویری غزاله شوری در هفت‌برکه:
☑️ 7Berkeh.ir/archives/146120

▪️▫️▪️
🔴 7Berkeh.ir
✔️ whatsapp.com/channel/0029VaRz2bh35fM0vnYDtv3K
✔️ Instagram.com/7Berkeh
✔️ eitaa.com/Haftberkeh
✔️ t.me/HaftBerkeh
✔️ Ble.ir/7Berkeh
⭕️ سرپرستان جدید دو هیات ورزشی منصوب شدند

🔻 طی حکم‌هایی از سوی محسن افشار، رییس اداره ورزش و جوانان گراش، سرپرستان دو هیات ورزشی منصوب شدند:

🏋️‍♂️ علی اکبر سالاری، هیات بدنسازی و پرورش اندام شد

💬 به گفته‌ی افشار، «مصطفی دانشور، رییس قبلی این هیات، از این سمت استعفا داده بود اما تا گزینه‌ی مورد نظر را پیدا نکردیم، استعفای ایشان را قبول نکردیم.»

🥋 اسد محبی، سرپرست هیات ووشو و راضیه بذله به عنوان نائب رئیس این هیأت حکم گرفتند.

#خبرک #ورزش

▪️▫️▪️
🔴 7Berkeh.ir
✔️ whatsapp.com/channel/0029VaRz2bh35fM0vnYDtv3K
✔️ Instagram.com/7Berkeh
✔️ eitaa.com/Haftberkeh
✔️ t.me/HaftBerkeh
✔️ Ble.ir/7Berkeh
💟 نازنین میرزاده: زنی که قلبش خانه‌ی اوست
✍️ راحله بهادر
☑️ #درمیانه هشتگی جدید در رسانه‌ی هفت‌برکه است که در آن به نسل‌های دوم و سوم مهاجران گراش می‌پردازیم، آنها که ریشه در گراش دارند اما در جای‌جای جهان پراکنده‌اند و هویتی میان‌فرهنگی دارند.

نازنین؛ اسم، تولد و زندگی
🌐 نازنین میرزاده آزاد یکی از مهاجرانی است که اصالتی گراشی دارد و اکنون با همسرش در کانادا زندگی می‌کنند. پدربزرگش میر مرتضی در اوایل دهه‌ی ۱۹۲۰ میلادی به امارات متحده عربی مهاجرت می‌کند و سال‌ها در حرفه‌ی پخت و تجارت حلوا و جواهرات بوده است. پدرش ابوطالب هم در سال ۱۹۶۳ وقتی تنها ده‌ساله بوده، بعد از مهاجرت به امارات، آنجا ماندگار می‌شود. مادر نازنین اهل تهران است و در تهران با پدرش آشنا می‌شود. او در رشته‌ی روانشناسی مدرک کارشناسی ارشد دارد و حالا به صورت خصوصی به عنوان روانشناس مشغول به کار است.

▫️ نازنین در سال ۱۹۹۳ در دبی به دنیا می‌آید و در همان‌جا بزرگ می‌شود و تا مقطع دیپلم در مدرسه‌ای انگلیسی‌زبان درس می‌خواند. چون صحبت به زبان انگلیسی برای نازنین راحت‌تر است، به همین زبان با او گفتگو کردیم و اینجا ترجمه‌ی صحبت‌هایش را می‌خوانید.

✔️ او دوست داشت صحبتش را با توضیح درباره‌ی اسمش شروع کند: «دوستان و خانواده‌ام من را ناز صدا می‌کنند. ارتباط جالبی با اسمم دارم، چون در این سال‌ها زیاد در معرض فرهنگ‌مان نبوده‌ام؛ زیاد پیش می‌آید اسمم را توضیح بدهم.»

▫️ او هم مثل همه‌ی مهاجرها، چندزبانه است و تصویری دور از زادگاه پدری‌اش دارد. نازنین می‌گوید: «فقط با پدر و مادرم و اقوام نزدیک، فارسی صحبت می‌کنم و با خواهر و برادرهایم انگلیسی و فارسی حرف می‌زنم. وقتی بچه بودم تقریبا هر تابستان به ایران می‌آمدم و یک بار برای یک عروسی به گراش آمدم. از فرهنگ‌مان آگاهی کامل داشتم چون در زندگی روزمره، مادرم خیلی با فرهنگ ایرانی مانوس بود و همچنین پدرم با گراشی بودن.»

🧳 او بعد از دیپلم در هجده‌سالگی به تنهایی به کانادا می‌رود تا تحصیلات دانشگاهی‌اش را آنجا بگذراند. او ادامه می‌دهد: «در سن ۱۸ سالگی از امارات مهاجرت کردم و به کانادا آمدم. مدرک دوره‌ی لیسانسم را در روانشناسی و مطالعات ارتباطات گرفتم. می‌خواستم تحصیلاتم را در رشته‌ی روانشناسی ادامه بدهم اما پنج سال بعد از فارغ‌التحصیلی در یک انجمن مردم‌نهادِ اجتماعیِ غیر انتفاعی مشغول به کار شدم و عاشق کار در دنیای انجمن‌های مردم‌نهاد غیرانتفاعی شدم و واقعا به من دورنمایی را که در زندگی دوست داشتم داشته باشم داد.

▫️ نازنین دوست داشته تحصیلاتش را در روانشناسی ادامه دهد اما ادامه‌ی مسیرش با یک تصمیم عوض و به رشته‌ی آموزش علاقه‌مند می‌شود. او می‌گوید: «بعد از لیسانس، شغلی در برنامه‌ی بین‌المللی کانادا که یک سازمان مردم‌نهاد است به عنوان مدیر صندوق جمع‌آوری پول گرفتم.»

🔆 گراش، هوای گرم و مردم خونگرم
🔅 نازنین از گویش گراشی، گراش و احساسی می‌گوید که از پدرش نسبت به گراش الهام گرفته است: «پدرم گراشی صحبت می‌کند و در تمام سال‌های زندگی‌ام هم گراشی صحبت کرده است. پس همیشه با این واقعیت که نیمه-گراشی هستم، روبه‌رو بودم. این مسئله هیچ‌ وقت باعث خجالت من نشده، برعکس باعث تشویق و خوشحالی من است چون آن‌طور که پدرم درباره‌ی گراشی بودن حرف می‌زند باعث برانگیختن حس غرور در من و گراشی بودن می‌شود. هر جا می‌روم هم با افتخار می‌گویم نیمه-گراشی هستم.»
▫️ «دوست دارم باز فرصتی پیش بیاید و گراش را دوباره ببینم و اینکه چقدر توسعه پیدا کرده و دوست دارم هر طور می‌توانم به این شهر کمک کنم.»

🧩 «در میانه»: نازنین و مهاجران دیگر
نازنین می‌گوید: «در همان سال که نامزد کردم، ازدواج کردم. سوالات زیادی با من بود. فکر می‌کردم درس می‌خوانم و بعد می‌توانم به دبی برگردم و بعد این مسئله که خانه‌ام کجاست و به کجا تعلق دارم، موضوع بزرگی برایم بود. در آن برهه از زندگی‌ام برایم سوال بود و هنوز هم هست. وقتی واقعا دلم می‌خواهد برگردم، کجا خانه‌ی من، وطن من است؛ دبی؟ ایران؟ تورنتو؟ و اینطوری متوجه شدم «در میانه» بودن در جاهای مختلف عیبی ندارد، تا زمانی که در حقیقت قلبت خانه‌ی واقعی توست. ولی خب، نسل‌های متوالی است که ما همه «مهاجر» هستیم و مجبور هستیم به خاطر موقعیت‌ها و فرصت‌ها مکان‌مان را ترک کنیم. و این می‌تواند غم‌انگیز باشد که در این دنیای جهانی‌شده یا باید در فرهنگ دیگری ترکیب شویم و یا به فرهنگی که در آن هستیم گوش بدهیم تا با آن تطبیق پیدا کنیم.»

🔻 گفتگوی کامل در هفت‌برکه:
☑️ 7berkeh.ir/archives/146178

▪️▫️▪️
🔴 7Berkeh.ir
✔️ whatsapp.com/channel/0029VaRz2bh35fM0vnYDtv3K
✔️ Instagram.com/7Berkeh
✔️ eitaa.com/Haftberkeh
✔️ t.me/HaftBerkeh
✔️ Ble.ir/7Berkeh
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎤 معلمان و فرهنگیان نمونه از خودشان و مدرسه‌شان می‌گویند

▫️در جشن روز معلم و برنامه عالی مقام معلمان و فرهنگیان نمونه در مصاحبه‌های کوتاهی از خودشان و معلمان و مدرسه‌شان گفتند.

مدیران نمونه :
👨🏻 مجید محبی |🧕🏻 حکیمه‌خاتون محمدی | 🧕🏻 مهین دریابر

معاونین نمونه:
🧕🏻 مرضیه جعفری | 👨🏻 محمد قدسی | 👨🏻 اسدالله فتحی

معلمان نمونه :
🧕🏻 معصومه محمدنژاد | 🧕🏻 مریم جعفری | 👨🏻 رضا یزدانی‌جو

💬 مرتضی ایزدی، دبیر ستاد بزرگداشت مقام معلم،: «از بین معلمان هر مدرسه معلم نمونه با تشخیص ارزیابان مدارس در مدارس ابتدایی و سایر مدارس با جمع‌بندی امتیاز، ارزیابی مدارک و تحقیق میدانی انتخاب شدند.»

▫️برگزیدگان سال قبل امکان معرفی دوباره به عنوان نمونه ندارند.

🎞 این کلیپ را گروه زوم به سفارش آ.پ گراش تهیه کرده بود.

خبر کامل برنامه عالی مقام را در هفت‌برکه بخوانید و ببینید:
https://7berkeh.ir/archives/146154‌

▪️▫️▪️
🔴 7Berkeh.ir
✔️ whatsapp.com/channel/0029VaRz2bh35fM0vnYDtv3K
✔️ Instagram.com/7Berkeh
✔️ eitaa.com/Haftberkeh
✔️ t.me/HaftBerkeh
✔️ Ble.ir/7Berkeh
☀️ صبح دوستان به خیر و‌ نیکی
#حس_زندگی
📸 یوسف خورشیدی
#نخل #فسیل

▪️☀️▪️
🔻همراه با هفت‌برکه در شبکه‌های اجتماعی
🔴 7Berkeh.ir
✔️ T.me/HaftBerkeh
✔️ Instagram.com/7Berkeh
✔️ Whatsapp : bit.ly/7B-Wa
✔️ youtube.com/@7berkeh104
✔️ eitaa.com/Haftberkeh
✔️ twitter.com/7berkeh
✔️ Sapp.ir/7berkeh
✔️ Ble.ir/7Berkeh
✔️ Wa.me/989374909600
🏰 افسانه همایون‌دژ
✍️ داستان تاریخی حسن تقی‌زاده

📖 فصل چهارم: افعی
🔖 قسمت ۴۶

نایب جواب داد: «دهباشی مرد خوبی است. به او و خسرو و الله‌قلی اعتماد کامل دارم. اما به گذر تاریخ و به آینده اعتماد ندارم. سرحدی‌های فراری از زادگاه خودشان، هیچ خبر موثقی از دیگر اقوام قبیله‌ی خود ندارند. شاید همه‌ی آنها قتل عام شده باشند و سرحدی‌ها اینجا ماندگار شوند. شاید در حادثه‌ای، دهباشی و خسرو و الله‌قلی کشته شدند و افراد باقیمانده، هر یک ساز خود را بنوازند.»

خان به تایید سر تکان داد: «بسیار خوب. بفرست دنبال قباله‌نویس و جانعلی کل‌محمد، تا همین امشب سندهای چند قطعه زمین را صادر کنم.»

نایب گفت: «ما چند کار مهم دیگر هم در پیش داریم. اول، محاسبه‌ی برداشت و آوردن محصولات به گراش است. دوم، وجود شانزده تفنگچی سرحدی، واقعاً به دردمان می‌خورد. به همین خاطر، به جانعلی کَل محمد دستور بده تا تمامی سیاهه‌های برداشت محصول در سال‌های گذشته را تحویل میر علی‌اکبر و میرهاشم بدهد.»

خان فکورانه سرش را جنباند و خداحافظی نایبش را با تکان دادن دست جواب داد.


نزدیکی‌های غروب بود که سردسته‌ی تفنگچی‌های سرحدی‌ها به دهباشی خبر داد که سوارکاری به تاخت به سوی اردوگاهشان می‌آید. خسرو با دوربین خود سوارکار را شناخت. دهباشی، خسرو و الله‌قلی جلو اردوگاه ایستادند و منتظر نایب خان شدند.

نایب اسد همین که به چند قدمیِ دهباشی و همراهانش رسید، به نشانه‌ی احترام از اسب پیاده شد. سلامی به آنان کرد و گفت: «شما یک میهمان ناخوانده‌ی گرمسیری نمی‌خواهید؟»

دهباشی گفت: «قدم میهمان ناخوانده به روی چشم. اگر سر و وضع درستی داشتیم، پیشتر از این دعوتتان می‌نمودیم تا بر ما منت بگذارید و مفتخر و سرافرازمان فرمایید.»

نایب اسد پس از خوش‌وبش با دهباشی، در معیت او قدم‌زنان به طرف چادر بزرگی رفتند. در میان راه، مع‌رفیع گلاری را دید و به زبان فارسی و لحنی شوخ گفت: «گلاری، این عزیزان گراشی هستند. مگر جایی بهتر از گراش سراغ داری که نشانشان بدهی؟»

گلاری به زبان اچمی پاسخ داد: «سلام نایب خان. کجا بروم که از اینجا بهتر باشد! حقوق خوب و خورد و خوراک خوب! دهباشی از من خواسته است که بمانم. دیگر راه‌بلدی نمی‌کنم. معلم زبان اچمی شده‌ام.»

نایب اسد گفت: «جناب دهباشی کار درستی کرده‌اند. آنها باید هر چه زودتر اچمی تکلم کنند.»

سه میزبان و میهمان ناخوانده در چادر بزرگ دهباشی سخت سرگرم گفتگو بودند. محور اصلی گفتگوهای آنها، ماندگاری آنان درگراش، کار و کسب به منظور تامین منبعی پایدار برای درآمد و همچنین همکاری و هم‌یاری با قلعه و دیوان‌خانی گراشی‌ها بود. نایب اسد در این نشست دوستانه، خبر موافقت محمدخان گراشی با پیشنهاد مطرح شده از جانب دهباشی را مبنی بر خرید چندین قواره زمین به منظور کشت و کار و دامداری ابلاغ نمود. همچنین اسد از دهباشی درخواست کمک برای جمع‌آوری و آوردن غلات از نواحی تابعه‌ی گراش، از جمله نظام‌آباد جویم، اَرَد و فداغ نمود و گفت در مقابل این همکاری، درصدی از این غلات را به صورت حق‌العمل دریافت کنند.

نایب اسد از رضایتی که در چهره‌ی میزبانان می‌دید، بر خودش می‌بالید که حدس و گمان او به حقیقت پیوسته است و می‌تواند برای گراشی استوار و پابرجا، روی سرحدی‌ها حساب باز کند. برای اینکه گفتگو به درازا نکشد، ناگهان پرسید: «راستی شهباز کجاست؟»

بر خلاف انتظارِ نایب اسد، الله‌قلی که مرد ساکتی بود لب به سخن گشود: «شهباز و مرادبیک و حسنعلی به شکار پازن رفته‌اند. خدا کند که با دست پر برگردند تا از میهمان عزیزمان با کباب گوشت تازه پذیرایی کنیم. وگرنه مجبوریم از مهمان عزیز گرمسیری با حاضریِ سردِ ولایاتِ سردسیر پذیرایی کنیم.»

اسد با خنده پاسخ داد: «مهمان هر که است و در خانه هر چه است. به نظر من، حاضری هم برای یک میهمان ناخوانده زیادی است! قصد من نمک خوردن بود و مطالب و مسایلی که عرض نمودم. عرض مهم دیگری هم دارم که باید با پدر شهباز در میان بگذارم. من به رسم و رسوم سرحدی‌ها آشنایی ندارم. می‌توانم خصوصی با خسروخان مطرح کنم، یا اینکه در این جمع حرفم را بزنم.»

خسرو جواب داد: «در عشیره‌ی ما، تصمیمِ جمعی خوش‌آیند است. مطمئناً اگر موردی درباره‌ی مرادبیک یا فتحعلی بود، من هم خبردار می‌شدم. ما همه عمو و عموزاده‌ایم.»


📌 داستان را با هشتگ #پاورقی روزانه در شبکه‌های اجتماعی هفت‌برکه دنبال کنید.
🔻 قسمت‌های پیشین به صورت هفتگی در سایت هفت‌برکه منتشر می‌شود:
☑️ 7Berkeh.ir/archives/139671

▪️🏰▪️
🔴 7Berkeh.ir
✔️ t.me/HaftBerkeh
✔️ Whatsapp : bit.ly/7B-Wa
✔️ Instagram.com/7Berkeh
✔️ eitaa.com/Haftberkeh
✔️ Ble.ir/7Berkeh
🌼 جشن معلمان «عالی‌مقام»
✍🏼 گزارش از راحله بهادر

🎁 مراسم روز معلم امسال گراش با حذف سخنرانی‌ها و حضور موسیقی و کلیپ‌های مصاحبه بیش از سال‌های گذشته شکل یک جشن را داشت.

▫️به گزارش هفت‌برکه جشن بزرگداشت روز معلم با عنوان «عالی‌مقام» روز دوشنبه هفدهم اردیبهشت برای قدردانی از زحمات معلمان با حضور پرشور نزدیک به ۸۰۰ نفر از معلمان و کادر مدارس در سالن شوری برگزار شد.

▫️این مراسم فرهنگی که قرار بود ساعت ۹ صبح شروع شود، با چهل دقیقه تاخیر آغاز شد. دورتادور سالن بند عکسی از معلمان مدارس مختلف آویخته بود،

▫️در همهمه‌ی حضار و به تدریج گرد آمدن مهمانان، پس از قرائت آیاتی از قرآن و پخش سرود جمهوری اسلامی و کلیپی از گراش، مجری برنامه به روی سن آمد و فضا کمی آرام گرفت. مرور کلیپی از جشن سال گذشته و خاطرات حضور معلم‌ها، بخش کوتاهی از مراسم بود. 

🎤 فریبرز رییسیان مجری پر حرارت برنامه سعی داشت که فضای پر شور و نشاط را ایجاد کند و در جلو صحنه نیز هنرآموزان هنرستان امیرکبیر در حال کشیدن یک نقاشی بودند که در نهایت به حاج عباس آشفته فرهنگی بازنشسته رسید. 

🔻 دو خبر خوب از دو خیر گراش از زبان دکتر فرجی

💬 دکتر محمدعلی فرجی، مدیر آموزش و پرورش شهرستان گراش، به عنوان اولین سخنران مراسم روی سن رفت. او در سخنانی کوتاه با عرض خیر مقدم به مسئولین و حضار گفت: «یک سال با همه‌ی خوبی و بدی آن گذشت. ما از شما جز خوبی ندیدیم و امیدواریم شما هم کار من و همکارانم را خوب ببینید.»

🛻 خیریه آل فرج : اهدای یک دستگاه خودرو نیسان
🚙 حاج زینل زاهدی: اهدای یک دستگاه سواری به آموزش و پرورش

▫️خواندن دو شعر در ستایش مقام معلم بخش بعدی بود. یسنا دمساز از مدرسه قمری با لباس زیبای محلی گراشی روی سن آمد و مصطفی کارگر، شاعر گراشی، نیز با یک غزل و مصرع پایانی آن «پاینده باد عزت عالی‌مقام‌ها» جشن معلم‌ها را شور و حال دیگری بخشید.

🌸 باز هم موسیقی سنتی بخش جذاب این جشن بود. گروه گراشی کَرنانوازی از در سالن به همراه دختران خردسالی که لباس محلی رنگارنگ پوشیده بودند وارد و با صدای کف مهمانان همراهی و یکی از زیباترین بخش‌های جشن اجرا شد.

🔻پای صحبت «باباهای مدرسه»

▫️خدمتگزاران مدارس در کلیپی کوتاه از خودشان، شغل‌شان، سختی‌های کارشان و خاطرات‌شان حرف زدند و ما با گوشه‌ای کوچک از زحمات «باباهای مدرسه» آشنا شدیم.

🎼 نوبت گروه دف‌نوازی نوآهنگ به سرپرستی اردشیری رسید تا حال و هوای جشن معلم‌ها را عوض کند. این گروه بعد از اجرایی پانزده دقیقه‌ای سن را ترک کرد.

تقدیر از معلمان برتر و زوج‌های معلم

🎖فوزیه امانی دبیر زبان انگلیسی مدرسه‌ی امام رضا(ع) مقام دوم کتابخوانی استانی
🎖علیرضا قائدی مقام سوم استانی مسابقه‌ی کلیپ صد ثانیه‌ای آزمایش‌های علوم تجرب
🎖سیکنه فتحی دبیر علوم تجربی دبیرستان امام حسن عسکری(ع) مقام سوم استانی کلیپ محتوا
🎖 خدیجه رحیمی دبیر دبیرستان نرجس خاتون مقام سوم استانی تولید محتوا

🔻زوج‌های فرهنگی که در این سال تحصیلی زندگی خود را آغار کرده‌اند
💍 صادق حاجی‌پور و مریم نوبهار
💍 محمد احمدزاده و فاطمه شیروانی آزاد

🔻معلم‌هایی که در مدت اخیر صاحب فرزند شده‌اند:
👶🏻 آیه فرزند زهرا طهماسبی و اکبر طهماسبی؛
👶🏻 محمدمهدی فرزند مرضیه نادریان و غلامحسین غلامی
👶🏻 حسین فرزند محمدعلی سیاح و خانم مهرابی
👶🏻 امیررضا فرزند آقای مهدیار و زینب علی‌پور
👶🏻 آیدین فرزند آقای قادری و خانم حسن‌زاده
👶🏻 آریان فرزند حسن درام و خانم صدیقه شنبدی.

🔻دانش‌آموزان دیروز؛ مسئولان امروز

🎒 سپس کلیپی با صحبت‌های تعدادی از مسئولان گراش پخش شد که آنها از مقاطع تحصیلی و معلم‌های خود در مدارس گراش و جایگاه عالی‌مقام آموزگاران صحبت کردند.

🔻تقدیر از چهره‌های برگزیده‌ی امسال

▫️مرتضی ایزدی، دبیر ستاد بزرگداشت مقام معلم، نیز در سخنان کوتاهی در یک کلیپ از نحوه‌ی ارزیابی برگزیدگان این دوره گفت.

🎞 سپس معلمان؛ معاونان و مدیران نمونه‌ی مدارس گراش و توابع در کلیپی از معلم‌ها و مدیران قدیمی، خاطرات شغلی شاگردان‌شان و سختی‌های کار‌شان صحبت کردند.

مدیران نمونه : 👨🏻 مجید محبی |🧕🏻 حکیمه‌خاتون محمدی | 🧕🏻 مهین دریابر
معاونین نمونه: 🧕🏻 مرضیه جعفری | 👨🏻 محمد قدسی | 👨🏻 اسدالله فتحی
معلمان نمونه : 🧕🏻 معصومه محمدنژاد | 🧕🏻 مریم جعفری | 👨🏻 رضا یزدانی‌جو

🍽 اما غافلگیری ویژه‌ی جشن در پایان، مهمان کردن همه‌ی هشتصد فرهنگی حاضر در جشن از سوی محدجواد محمدی، مدیر مجموعه‌ی غذایی حاتم، بود. او اعلام کرد به مدت چهار روز، روزانه دویست نفر از مهمانان با مراجعه به مجموعه پذیرایی خواهند شد.

🔻خبر کامل برنامه عالی مقام را در هفت‌برکه بخوانید و ببینید:
https://7berkeh.ir/archives/146154‌

▪️▫️▪️
🔴 7Berkeh.ir
✔️ whatsapp.com/channel/0029VaRz2bh35fM0vnYDtv3K
✔️ Instagram.com/7Berkeh
✔️ eitaa.com/Haftberkeh
✔️ t.me/HaftBerkeh
✔️ Ble.ir/7Berkeh
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎖 باباهای دوست‌داشتنی مدرسه

▫️روز معلم فقط برای معلم‌ها نیست. در کنار آنان کادر دفتری و البته خادمین مدارس قرار دارند.

▫️ در جشن عالی مقام چهار نفر از نیروهای خدماتی مدارس در کلیپی کوتاه از خودشان، شغل‌شان، سختی‌های کارشان و خاطرات‌شان حرف زدند و ما با گوشه‌ای کوچک از زحمات «باباهای مدرسه» آشنا شدیم.

فکر می‌کنید آن‌ها چه اسمی را بیشتر می‌پسندند؟ خدمتگزار مدرسه، بابای مدرسه یا همیار مدرسه؟

▫️ عبدالرضا عبدالی، مهدی حاجی حسینی، عبدالمهدی آهنی و محمد جهاندیده به چند سوال جواب می‌دهند.

🔻خبر کامل برنامه عالی مقام را در هفت‌برکه و این کلیپ را با کیفیت بالاتر ببینید:
https://7berkeh.ir/archives/146154‌

▪️▫️▪️
🔴 7Berkeh.ir
✔️ whatsapp.com/channel/0029VaRz2bh35fM0vnYDtv3K
✔️ Instagram.com/7Berkeh
✔️ eitaa.com/Haftberkeh
✔️ t.me/HaftBerkeh
✔️ Ble.ir/7Berkeh
🎨 اولین تجربه‌های هنری بچه‌های مدرسه شاهد

🛠 تجربه هنری دانش‌آموزان دبیرستان شاهد شهید سلیمانی در دو درس «فرهنگ و هنر» و «کار و فناوری» در نگارخانه پردیس به نمایش در آمد.

🖼 نمایشگاه سه روزه آثار هنری دانش‌آموزان دبیرستان شاهد شهید سلیمانی به مدت سه روز در نگارخانه‌ی پردیس شهرداری واقع در بوستان یاران گراش دوشنبه ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۳ به روی مردم گشوده شد. در این نمایشگاه آثاری از دست‌سازه‌های یک ساله‌ی دانش‌آموزان مدرسه در راستای طرح هر مدرسه یک گالری در درس کار و فناوری با دبیری آقای وحید جوکار و فرهنگ و هنر با دبیری آقای اسدالله آهنی به نمایش گذاشته شده است و تا چهارشنبه ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۳ به روی مردم باز است. ساعت بازدید از این نمایشگاه از ساعت ۵ بعد از ظهر تا ۹ شب می‌باشد. برپایی این نمایشگاه با حمایت اداره‌ی آموزش و پرورش و اداره‌ی فرهنگ و ارشاد است.

🎻 بعد از ورود به این نمایشگاه اولین چیزی که توجه شما را به خود جلب می‌کند زنده بودن فضای داخلی آن است؛ بچه‌‌های مدرسه با شور و شوق به دور آثارشان طواف می‌کنند. فرامرز پایور در قامت یک پسر ۱۴ ساله‌ در گوشه‌ای از این نگارخانه به نواختن الهه ناز مشغول است. محمدامین آشفته آن پسر ۱۴ ساله‌ای است که جریان داخلی نمایشگاه را روح‌نواز می‌کند.

📱 وحید جوکار دبیر درس کار و فناوری این مدرسه از غرق شدن بچه‌ها در فضای مجازی می‌گوید: «من دوست دارم بچه‌ها با انگیزه جلو بیایند. بچه‌هایی که امروز غرق گوشی شدن و محیط اجتماعی بیرون را فراموش کرده‌ و درونگرا شده‌اند، روزی حداقل یک ساعت درگیر کارهای دست‌سازه بشوند هم خودشان لذت می‌برند و هم حس‌شان به فضای مجازی کمتر می‌شود و وارد فضای واقعی می‌شوند و لذت زندگی را حس می‌کنند.»

💔 جوکار از بی‌مهری‌هایی که به شاگردان‌اش در کسب مقام‌های مختلف در جشنواره‌ی خوارزمی کرده‌اند، می‌گوید: «ما چندین سال جشنواره‌ی خوارزمی شرکت می‌کنیم و مقام‌های زیادی می‌آوریم و در هفته‌ی پژوهش برنامه هم اجرا کردیم که متاسفانه آنچنان استقبالی از سوی مسئولین نمی‌شود و پیگیری هم نمی‌کنند.»

🎨 اسدالله آهنی دبیر هنر و فرهنگ این مدرسه از آثار هنری بچه‌ها در طول این ۷، ۸ ماه می‌گوید: «نمایشگاه از کارهای بچه‌ها در طول یک سال از اول مهر تا الان در سه پایه‌ی هفتم و هشتم و نهم در مقطع دبیرستان دوره‌ی اول است. هدف‌ ما آشنایی دانش‌آموزان با عناصر بصری و الفبای تصویر بود و صرفا آموزش طراحی و نقاشی نیست چرا که رسالت درس فرهنگ در مقطع دبیرستان دوره‌ی اول این نیست.»

✔️ از نمایشگاه که خارج می‌شوم دانش‌آموزان در بین بازی و سر و صدای خودشان چشم‌شان به در است که پدر و مادرها و همشهریان برای دیدن کارهای هنری آنان وارد شوند.

🔻 خبر کامل در هفت‌برکه:
☑️ 7berkeh.ir/archives/146221

▪️▫️▪️
🔴 7Berkeh.ir
✔️ whatsapp.com/channel/0029VaRz2bh35fM0vnYDtv3K
✔️ Instagram.com/7Berkeh
✔️ eitaa.com/Haftberkeh
✔️ t.me/HaftBerkeh
✔️ Ble.ir/7Berkeh
💠 ادای احترام هنرجویان امیر کبیر به بانی حسینیه اعظم با یک نقاشی

🖼 هنرجویان هنرستان امیر کبیر گراش که به مناسبت روز گراش، سردر حسینیه اعظم را نقاشی کرده بودند، به رسم ادب و یادگار این اثر زیبا را به روح مرحوم شیخ احمد انصاری، بانی خیر حسینیه، هدیه دادند.

▫️ دفتر حسینیه اعظم روز سه‌شنبه ۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۳ میزبان هنرجویان الهه سجادی، فاطمه زارعی، عسل جعفری و کوثر باقری و خانم پاکزاد معاون هنرستان بود. مدیریت حسینیه اعظم نیز ضمن تقدیر، با هدایایی از این مهمانان تشکر کرد.

▪️▫️▪️
🔴 7Berkeh.ir
✔️ whatsapp.com/channel/0029VaRz2bh35fM0vnYDtv3K
✔️ Instagram.com/7Berkeh
✔️ eitaa.com/Haftberkeh
✔️ t.me/HaftBerkeh
✔️ Ble.ir/7Berkeh
☀️ صبح دوستان به خیر و‌ نیکی
#حس_زندگی
📸 زینب قاسمی
#باران #کلات
▪️☀️▪️
🔻همراه با هفت‌برکه در شبکه‌های اجتماعی
🔴 7Berkeh.ir
✔️ T.me/HaftBerkeh
✔️ Instagram.com/7Berkeh
✔️ Whatsapp : bit.ly/7B-Wa
✔️ youtube.com/@7berkeh104
✔️ eitaa.com/Haftberkeh
✔️ twitter.com/7berkeh
✔️ Sapp.ir/7berkeh
✔️ Ble.ir/7Berkeh
✔️ Wa.me/989374909600
🏰 افسانه همایون‌دژ
✍️ داستان تاریخی حسن تقی‌زاده

📖 فصل چهارم: افعی
🔖 قسمت ۴۷

نایب بلافاصله گفت: «نه، نه، شما درست متوجه منظور من نشدید. قصد من رعایت کردن اخلاق و ادب بود. هیچ شر و پلیدی در کار نیست. سخنان من بارِ خیر و صَلاح و نیکی در بر دارد.»

نایب اسد که با فن سخنوری آشنا بود و می‌دانست هر سخن جایی و هر نکته مکانی دارد، رشته‌ی کلام را به دست گرفت و از ابتدا تا انتهای ماجرایِ ملاقات بلقیس و شهباز، بیماری و تب عشق بلقیس، غضب کردن محمدخان و پیشداوری او در مورد شهباز، ماجرای شب قلعه‌ی جنی و هم‌صحبت شدن با شهباز، باخبر شدن از عشق و دلباختگی متقابل شهباز به بلقیس، و در نهایت، دوستی خودش با غریب‌خان و احساس مسئولیت او به بلقیس سخن گفت. نایب اسد سپس مدتی مکث کرد و ادامه داد: «برای همین بود که می‌خواستم در خلوت با خسرو حرف بزنم. حال همه چیز به رأی و نظر خسرو بستگی دارد.»

وقتی نایب خان لب از سخن گفتن فرو بست، سکوتی سنگین بر مجلس حکمفرما شد. دهباشی و الله‌قلی نگاه‌های خود را دزدیدند و به گوشه‌ای خیره شدند. خسرو که به مجرد شنیدن این سخنان، چشمانش را بی‌هدف به پَرسه زدن در نوارها و نقش و نگارهای گلیمِ رنگیِ کفِ چادر فرستاده بود، بالا آورد و به صورت نایب خان نگریست و گفت: «آرزوی هر پدری، دیدنِ دامادی فرزندش است. ولی این چه بداقبالی است که دامن‌گیرمان شده است؟ مادرش و خواهرانش آرزوی دیدن مراسم دامادی شهباز را داشتند. ولی الان کجا هستند؟ نمی‌دانم کجا اسیرند. آیا زنده‌اند؟ آیا امیدی به دیدار دوباره‌ی آنها هست؟! نمی‌دانم چه بگویم. از طرفی، نمی‌توانم دل تنها فرزند حَیّ و حاضرم را بشکنم، بی‌قراری و تب و تاب او را در هفته‌ی گذشته حس کردم. جناب نایب، من پنج فرزند دارم. چهار تای آنان گم شده‌اند. من چگونه می‌توانم دلِ تنها فرزندم را بشکنم؟ اگر همه چیز بسته به رای و نظر من است، بدیهی و مُسلَّم است که من خوشبختی فرزندم را انتخاب می‌کنم.»

نایب اسد گفت: «باید دل به کرم خدا بست. او شیشه را در بغل سنگ نگه می‌دارد. البته شرایط شما قابل درک است. امیدوارم دیر یا زود، خبر خوشی از سرحدات برسد. من به شخصه به خاطر بلقیس حاضرم که با یکی از شما و حتی خودم به تنهایی به ولایات شما سفر کنم و خبر خوبی از عیالات و عشیره‌ی شما برایتان بیاورم. باید به پروردگار عالم امید داشت که فقط او چاره‌ساز است و بس. حال که خسروخان نظر موافق دارند، نظر شهباز را هم جویا شوید و اگر شهباز موافق بود، با یک مراسم عقد و نکاح و جشن مختصر، این دو دلداده را به هم برسانیم و یک سال یا بیشتر صبر می‌کنیم تا خبری از عیالات شما به دست آید. آنوقت جشن عروسی مفصلی خواهیم گرفت. باید بدانید که شهبازخان آنچنان بی‌کس‌وکار هم نیست. همسرم برای او مادری می‌کند. خواهرانم، زن برادرانم و دیگر نزدیکان من، خواهران شهباز خواهند بود.»

میزبانان در حال تشکر از لطف نایب خان بودند که سر و صدایی در اطراف چادر به پا خاست. سه شکارچی با دست پر به اردوگاه برگشته بودند.

دو روز بعد از ملاقات نایب خان با سرحدی‌ها، جانعلی کل محمد با سه سند بنچاق به خانه‌ی نایب رفت. نایب خان که انتظار یک سند بیشتر نداشت، یکی یکی آنها را باز کرد و مطالعه نمود. زیر همه‌ی سندها، چند مهر و امضای معتمدین محلی به عنوان شاهد قید شده بود. سند اول، هبه شش دانگ قطعه زمینی به میزان یک هزار من کِشته بود که مشاعاً و بالمثالثه و با سهام مساوی به دهباشی، خسرو و الله‌قلی انتقال داده شده بود. سند دوم، شش دانگ قطعه زمینی دیگر بود که آن هم به صورت مشاعی و بالمثالثه به نایب اسد و دو برادرش به نام‌های میرعلی‌اکبر و میرهاشم هبه شده بود. سند سوم نیز برای زمینی مشاعی بود که خان آن را بالمناصفه به بلقیس و شهباز داده بود.

از آنجا که قرار بود نایب اسد عصر همان روز سندِ زمین مواهبه شده را به دهباشی تحویل دهد، از جانعلی درخواست کرد تا گوشه‌های هر سه قطعه زمین را با آهک مشخص کند. نایب اسد همچنین از او خواست تا یکی را به اردوی سرحدی‌ها بفرستد و به آنها بگوید عصر که هوا کمی خنک‌تر شد، بر سرِ زمین حاضر شوند.


📌 داستان را با هشتگ #پاورقی روزانه در شبکه‌های اجتماعی هفت‌برکه دنبال کنید.
🔻 قسمت‌های پیشین به صورت هفتگی در سایت هفت‌برکه منتشر می‌شود:
☑️ 7Berkeh.ir/archives/139671

▪️🏰▪️
🔴 7Berkeh.ir
✔️ t.me/HaftBerkeh
✔️ Whatsapp : bit.ly/7B-Wa
✔️ Instagram.com/7Berkeh
✔️ eitaa.com/Haftberkeh
✔️ Ble.ir/7Berkeh