حره..!🦋❤️‍🩹
191 subscribers
188 photos
17 videos
5 links
و لَنا فی حُبُ الحسین حیاة
.
.
حره به معنای :
" دختری ازاده "🌱
.
.
ناشناس می‌شنوم ✨️
@Horehbot
Download Telegram
چه بسا از دست رفته ای
که قابل جبران نباشد..
•مولا علی
💔7
ولی حس و حال اون شب🥲:)
می روم دلتنگ اما دلخوشم آقای من
هر زمان و هر کجا باشم تو همراه منی.
❤‍🔥4
کفن کنید مرا رو به قبله حرمش
نجف چه جای قشنگی برای تدفین است.
❤‍🔥9
کفش داری حرمت
ای کاش امانت می‌گرفت
جای کفشِ من
دلِ من را ، علی بن موسی الرضا...
بگو اول هر ماه،
به ابی انت و امی یا اباعبدالله.
💔6
پس از رفتن سید ابراهیم،تاریکی فقط سهم شب نبود؛روشناییِ دل ها نیز خاموش شد،بی صدا،بی مرز..
همان هایی که روزی لبخند مظلومش را به سخره گرفتند،امروز بر گرده ی این مردم خسته،داغ ندانم کاری و بی تدبیری می نشانند.
مدعیان علم و تخصص،آنان که خود را اهل تدبیر می پنداشتند،
برق را بردند،امید را خاموش کردند، و سفره ها را تهی ساختند.
و ما...!
ماندیم....
💔7
محرم هم تموم شد:)
من و به محرم رسوندی ، ازت ممنونم...
حلال کن چنان که باید و شاید ، نکردم گریه بر داغت....💔
حسینِ دلم...
یادمه داش مسعود از حقوق زنان میگفت؛
برق جز حقوق زنان نبود؟
🤣6
گاهی فکر میکنم
ما آخرین سرباز میدان هستیم که بی‌خبر از
قطع نامه هنوز می‌جنگد...
👍2
شبیه سیم های برق نجف آشفته ام :)
ای امیر قلبم که با تمام وجود دوستت دارم…
دایی شهیدم در نامه ای خطاب به نامزدشون🥲.
❤‍🔥9
امروز هفدهم آبان ماه است و تقریبا ساعت سه بعد از ظهر می‌باشد.
من اینها را در حالی مینویسم که دلم برای برادرم خیلی تنگ شده.
بهمن جان به یاد تو کنار پنجره گلدان گلی نهاده ام که مدام به عکس تو نگاه می کند،نگاه تو هزار معنا دارد اما بهمن جان خواهرت خیلی درد و دل دارد که با برادرش در میان بگذارد.
آی برادر جان خیلی دلم برایت تنگ شده به یاد روزهایی می افتم که برایم از اشنویه نامه می نوشتی حالا وقتی در مدرسه میبینم برای بچه ها نامه آمده است خودت بهتر میدانی به چه حالی می افتم ولی به روی خودم نمی آورم …
۶۵٫۸٫۱۷

دلنوشنه های خواهر شهید.
💔5
ای کانی‌رش اشنویه،ای سراسر حماسه و ایثار!
هر بار که کبوتر خیالم اوج می‌گیرد‌ و با بهمن همراه می شود تو همراه اوئی. تو با یاد بهمن همراه هستی چون که خاک تو، قله های پر از برف تو قتلگاه اوست.
💔3
آنها بر خاک تو حنابندان کردند و با خاک تو وضو گرفتند و به حجله شهادت رفتند .و بر روی خاک تو بود که به سعادت رسیدند و عروس نیکبختی را در آغوش کشیدند.
💔3
بهمن با تو چه می گفت؟ به من بگو، میدانم که همه سخنانش را در سینه داری.
تو سخنانش را به یاد خواهی داشت تا روز قیامت که زبان باز کنی و به حق شهادت دهی.
💔3
شاید خواهی گفت زمزمه می‌کرد و خدا را صدا می‌زد…
در آن لحظه هایی که پیکر پاکش بر زمین افتاد یاران اباعبدالله حسین را صدا می زد و می گفت :
💔3
ای خاک، تو بوی کربلا می دهی؛
تو عطر خاک جماران را به همراه داری. صدای سم اسبان و برخورد شمشیرها در ظهر عاشورا را هنوز از درون تو بگوش می‌رسد .
به یاد داشته باش و گواه بده که من بر خاک تو بوسه زدم و خون خود را بر روی تو جاری ساختم.
💔3