به کمربند این آدم دقت کنید (عکس چپ متعلق به سال 1360 و عکس راست متعلق به سال 1400). معاون اقتصادی که بعد از 40 سال هنوز نتونسته وسط خودش رو پیدا کنه شما ازش انتظار داری بیاد و راه حل نجات این اقتصاد ورشکسته رو پیدا کنه؟
#حکومت_اوباش
#ارازل_حکومتی
@guard_Shahh
#حکومت_اوباش
#ارازل_حکومتی
@guard_Shahh
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
این یک پیام سیاسی نیست. من حتی قضاوتی شخصی از محمدرضا شاه ندارم. قضاوت من صدای ملت است. آن چیزی که فریادش می زنند. درست همانطور که قضاوتمان در مورد کیخسرو و گشتاسب بر مبنای صدای ملت ایران، یعنی اساطیر کهن این قوم ورجاوند است. نقطه نظرهای شخصی ما همه محکوم به نابودی اند. درس تاریخ به ما می گوید: فقط یک چیز از افراد بزرگ باقی می ماند و آن اثری است که بر حافظه ملت خویش گذاشته اند. مخالفان یا موافقان پهلوی، من و تو، همه خواهیم رفت اما خاطره یک ملت درست مانند برگ برگ شاهنامه جاودان خواهد ماند.
ارزش انسان ها همیشه در گذار تاریخ مشخص می شود. در واقع تاریخ ترازویی است که انسان ها را وزن می کند. این قضاوت تاریخ است که به ما می گوید ضحاک اهریمن نهاد بود و فریدون پاک سیرت.
#ارسالی
@guard_Shahh
ارزش انسان ها همیشه در گذار تاریخ مشخص می شود. در واقع تاریخ ترازویی است که انسان ها را وزن می کند. این قضاوت تاریخ است که به ما می گوید ضحاک اهریمن نهاد بود و فریدون پاک سیرت.
#ارسالی
@guard_Shahh
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
قدری ببینیم و بشنویم از دوران اساطیری پیش از عصر ضحاک. روزگاری که ملت بودیم و ایران ارجی داشت در میان هفت کشور. روزگاری که همه چیزش فرق داشت.
پ.ن. استاد فیزیکی می گفت: "وجود و گوهره هستی با انفجار بزرگ پدید آمد و با انفجار نور هم به پایان رسید."
اما من معتقدم "وجود و گوهره هستی دوباره پدیدار می شود. ما اینبار نه با انفجاری دیگر، که با "پیمانی نو"!
#ارسالی
@guard_Shahh
پ.ن. استاد فیزیکی می گفت: "وجود و گوهره هستی با انفجار بزرگ پدید آمد و با انفجار نور هم به پایان رسید."
اما من معتقدم "وجود و گوهره هستی دوباره پدیدار می شود. ما اینبار نه با انفجاری دیگر، که با "پیمانی نو"!
#ارسالی
@guard_Shahh
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
دوباره سبز می شوم!
این راز نهفته ایست در میان بیت به بیت اشعار شاهنامه. آنانی که کمر به نابودی تمدن ایرانی بسته اند و می خواهند آخرین قطره های خون جاری در رگ های مام وطن را نیز خرج اجساد متفعن ایدئولوژیک خود در منطقه بکنند بدانند که "مادر" هنوز زنده است و "دوباره سبز می شود".
@guard_Shahh
این راز نهفته ایست در میان بیت به بیت اشعار شاهنامه. آنانی که کمر به نابودی تمدن ایرانی بسته اند و می خواهند آخرین قطره های خون جاری در رگ های مام وطن را نیز خرج اجساد متفعن ایدئولوژیک خود در منطقه بکنند بدانند که "مادر" هنوز زنده است و "دوباره سبز می شود".
@guard_Shahh
#مخملباف_و_مساله_استحاله
چند روز پیش صحبت از محسن مخملباف بود با استادی گرامی از حوزه ادبیات و شماری دیگر از دوستان. و جناب استاد به نکته خوبی اشاره نمودند: "استحاله این آدم از انقلاب 57 تا کنون." و سایر دوستان هم پذیرفتند. من هم این اجماع را پذیرفتم و به نظرم با توجه به کارنامه هنری اش استدلالی صد در صد منطقی می رسید. اما نمی دانم چرا دلم خیلی با این پذیرش همراه نبود. هنوز در درون تردیدی داشتم. حدوداً همان روزها، یعنی حدود ده روز قبل شبکه بی-بی-سی از این فرد طی یک برنامه دعوت به عمل آورد تا نظر خود را به عنوان مخالف درباره صحبت های رضا پهلوی بیان کند. راستش من از نوشتن این متن به هیچ عنوان قصد طرفداری از شاهزاده را ندارم. اما پاسخ محسن مخملباف موضوعی را برایم روشن کرد که مطمئن شدم تردیدم بی دلیل نبوده است. در واقع هیچ چیزی در دنیا آنچنان که به نظر می رسد نیست: محسن مخملباف در برابر دوربین با صدایی خشن و روحیه ای که غرور از سر و رویش می بارید گفت: "اگر شاهزاده بخواهد برگردد و بشود شاه من هم دوباره می شوم همان محسن چریک." (فایل فیلمش را پیدا نکردم تا ارسال کنم ولی مطمئن هستم خیلی از دوستان آن را دیده اند. در یوتیوب هم می توانید سرچ کنید.) آن چیزی که برای من مهم است نه دفاع از شاهزاده بلکه مفهوم "استحاله" در این آدم است. در حالی که صحبت در آن جمع کارشناسان بی-بی-سی از این بود که مردم امروزه به طور خودجوش شعارهایی در جهت تمجید از خاندان پهلوی به زبان می آورند و به نظر می رسد اقبال جامعه از رضا پهلوی بسیار بسیار بسیار بالاتر از هر کسی دیگری است، باز هم آقای مخملباف تلویحاً گفت: "به جهنم که مردم رنج دیده ایران چه چیزی را فریاد می کنند، من اسلحه به دست می گیرم و آدم می کشم تا عقیده خودم را به کرسی بنشانم." جالب اینجاست که وقتی مجری برنامه اشاره کرد که شاهزاده هیچوقت از پادشاه شدن صحبت نکرده و همواره تاکید می کنند که فقط یک حکومت دموکرات و غیرخاندانی می تواند دوای درد ایران باشد باز محسن چریک به روی حرفهایش پافشاری کرد و گفت: "نه! نگفته!" در حالی که همه ما، تمامی افرادی که اخبار ایران را دنبال کرده اند، نه یک بار، نه دو بار، بلکه شاید ده ها بار از دهن رضا پهلوی این جملات را شنیده باشند. اما محسن چریکی که آمده بود در برنامه بی-بی-سی نظر کارشناسی بدهد هنوز نشنیده بود که یا دروغ می گفت و یا مانند هم مسلکی هایش عادت دارد بدون آنکه چیزی را بداند نظر بدهد.
خلاصه آنکه من از تمام صحبت هایی که در این گروه داشتم یاد گرفتم که وقتی صحبت از "استحاله" می شود می تواند دو معنا داشته باشد: 1- استحاله در مغزه و 2- استحاله در پوسته. اینکه محسن مخملباف از دیکتاتوری دینی به تسامح دینی و سپس به بی دینی رو می آورد اصلا به آن معنا نیست که این آدم در مغزمایه های فکری خود هم دچار استحاله شده باشد. او امروز آنقدر دموکرات است که حاضر است اسلحه به دست بگیرد و هر کسی که دموکراسی را زیر سوال برده نابود کند. محسن مخملباف ذاتا یک دیکتاتور خود رای است که همیشه حاضر است برای اثبات خودش آدم ها را بکشد چون فکر می کند این کره زمین فقط مال اوست و باقی انسان ها غریبه و مهمان هستند. او صاحب است و دیگران نه! دیکتاتوری که فقط لباس دموکراسی را به تن کرده. مخملباف در پوسته استحاله یافته است نه در مغزمایه.
ما نمونه هایی مثل مخملباف را در روزگار فعلی بسیار زیاد داریم. آیا احمدی نژاد را در پست ریاست جمهوری اش به یاد می آورید؟ یادتان است چگونه به سختی های مردم ریشخند می زد و چطور مخالفینش را خس و خاشاک خطاب می کرد؟ امروز احمدی نژاد از چه دیالکتیکی بهره می برد و گفتمان سیاسی اش چیست؟ چه کسی باور دارد که احمدی نژاد استحاله یافته است؟ احمدی نژاد و محسن مخملباف از نگاه من دارای سیرتی صد در صد یکسان هستند. هرچند که صورتشان هم مانند هم است. به هر حال اینان وقتی از سر سفره کنار گذاشته شدند سعی کردند ظاهرشان را با شرایط جدید هماهنگ کنند. من نمی گویم این فرآیند حتما خودآگاه و از روی فریبکاری است، شاید صد در صد غریزی و بر مبنای ویژگی های شخصیتی ایشان و رفتار ذهن ناخودآگاهشان باشد. اما هرچه هست از نوع تغییر رفتارهای الهام چرخنده ها و معصومه ابتکارها و هزاران هزار آدم آشنا و ناشناس دیگر به نظر می رسد.
ادامه دارد ...
چند روز پیش صحبت از محسن مخملباف بود با استادی گرامی از حوزه ادبیات و شماری دیگر از دوستان. و جناب استاد به نکته خوبی اشاره نمودند: "استحاله این آدم از انقلاب 57 تا کنون." و سایر دوستان هم پذیرفتند. من هم این اجماع را پذیرفتم و به نظرم با توجه به کارنامه هنری اش استدلالی صد در صد منطقی می رسید. اما نمی دانم چرا دلم خیلی با این پذیرش همراه نبود. هنوز در درون تردیدی داشتم. حدوداً همان روزها، یعنی حدود ده روز قبل شبکه بی-بی-سی از این فرد طی یک برنامه دعوت به عمل آورد تا نظر خود را به عنوان مخالف درباره صحبت های رضا پهلوی بیان کند. راستش من از نوشتن این متن به هیچ عنوان قصد طرفداری از شاهزاده را ندارم. اما پاسخ محسن مخملباف موضوعی را برایم روشن کرد که مطمئن شدم تردیدم بی دلیل نبوده است. در واقع هیچ چیزی در دنیا آنچنان که به نظر می رسد نیست: محسن مخملباف در برابر دوربین با صدایی خشن و روحیه ای که غرور از سر و رویش می بارید گفت: "اگر شاهزاده بخواهد برگردد و بشود شاه من هم دوباره می شوم همان محسن چریک." (فایل فیلمش را پیدا نکردم تا ارسال کنم ولی مطمئن هستم خیلی از دوستان آن را دیده اند. در یوتیوب هم می توانید سرچ کنید.) آن چیزی که برای من مهم است نه دفاع از شاهزاده بلکه مفهوم "استحاله" در این آدم است. در حالی که صحبت در آن جمع کارشناسان بی-بی-سی از این بود که مردم امروزه به طور خودجوش شعارهایی در جهت تمجید از خاندان پهلوی به زبان می آورند و به نظر می رسد اقبال جامعه از رضا پهلوی بسیار بسیار بسیار بالاتر از هر کسی دیگری است، باز هم آقای مخملباف تلویحاً گفت: "به جهنم که مردم رنج دیده ایران چه چیزی را فریاد می کنند، من اسلحه به دست می گیرم و آدم می کشم تا عقیده خودم را به کرسی بنشانم." جالب اینجاست که وقتی مجری برنامه اشاره کرد که شاهزاده هیچوقت از پادشاه شدن صحبت نکرده و همواره تاکید می کنند که فقط یک حکومت دموکرات و غیرخاندانی می تواند دوای درد ایران باشد باز محسن چریک به روی حرفهایش پافشاری کرد و گفت: "نه! نگفته!" در حالی که همه ما، تمامی افرادی که اخبار ایران را دنبال کرده اند، نه یک بار، نه دو بار، بلکه شاید ده ها بار از دهن رضا پهلوی این جملات را شنیده باشند. اما محسن چریکی که آمده بود در برنامه بی-بی-سی نظر کارشناسی بدهد هنوز نشنیده بود که یا دروغ می گفت و یا مانند هم مسلکی هایش عادت دارد بدون آنکه چیزی را بداند نظر بدهد.
خلاصه آنکه من از تمام صحبت هایی که در این گروه داشتم یاد گرفتم که وقتی صحبت از "استحاله" می شود می تواند دو معنا داشته باشد: 1- استحاله در مغزه و 2- استحاله در پوسته. اینکه محسن مخملباف از دیکتاتوری دینی به تسامح دینی و سپس به بی دینی رو می آورد اصلا به آن معنا نیست که این آدم در مغزمایه های فکری خود هم دچار استحاله شده باشد. او امروز آنقدر دموکرات است که حاضر است اسلحه به دست بگیرد و هر کسی که دموکراسی را زیر سوال برده نابود کند. محسن مخملباف ذاتا یک دیکتاتور خود رای است که همیشه حاضر است برای اثبات خودش آدم ها را بکشد چون فکر می کند این کره زمین فقط مال اوست و باقی انسان ها غریبه و مهمان هستند. او صاحب است و دیگران نه! دیکتاتوری که فقط لباس دموکراسی را به تن کرده. مخملباف در پوسته استحاله یافته است نه در مغزمایه.
ما نمونه هایی مثل مخملباف را در روزگار فعلی بسیار زیاد داریم. آیا احمدی نژاد را در پست ریاست جمهوری اش به یاد می آورید؟ یادتان است چگونه به سختی های مردم ریشخند می زد و چطور مخالفینش را خس و خاشاک خطاب می کرد؟ امروز احمدی نژاد از چه دیالکتیکی بهره می برد و گفتمان سیاسی اش چیست؟ چه کسی باور دارد که احمدی نژاد استحاله یافته است؟ احمدی نژاد و محسن مخملباف از نگاه من دارای سیرتی صد در صد یکسان هستند. هرچند که صورتشان هم مانند هم است. به هر حال اینان وقتی از سر سفره کنار گذاشته شدند سعی کردند ظاهرشان را با شرایط جدید هماهنگ کنند. من نمی گویم این فرآیند حتما خودآگاه و از روی فریبکاری است، شاید صد در صد غریزی و بر مبنای ویژگی های شخصیتی ایشان و رفتار ذهن ناخودآگاهشان باشد. اما هرچه هست از نوع تغییر رفتارهای الهام چرخنده ها و معصومه ابتکارها و هزاران هزار آدم آشنا و ناشناس دیگر به نظر می رسد.
ادامه دارد ...
️ گــارد شـــاهــنــشــاهــی ️
#مخملباف_و_مساله_استحاله چند روز پیش صحبت از محسن مخملباف بود با استادی گرامی از حوزه ادبیات و شماری دیگر از دوستان. و جناب استاد به نکته خوبی اشاره نمودند: "استحاله این آدم از انقلاب 57 تا کنون." و سایر دوستان هم پذیرفتند. من هم این اجماع را پذیرفتم و به…
ادامه ...
چند روز پیش یکی از دوستان عزیزم که متخصص سینماست متنی در توصیف فیلم "حکومت نظامی"، ساخته کوستا گاوراس، با موسیقی به یاد ماندنی میکیس تئودوراکیس را با بنده در میان گذاشتند که برای منی که سواد سینمایی بالایی ندارم و فیلم های "زد" و "اعتراف" را ندیده بودم فوق العاده جذاب بود. ایشان صحبت کردند که گاوراس چگونه در آثارش یکبار به امپریالیسم و یکبار به کومونیسم تاخت و سرانجام حرف نهایی اش را در "حکومت نظامی" زد که هر دو جبهه را مورد تاخت و تاز فکری-هنری خود قرار داد. به عبارتی گاوراس می دانست در هر دو طرف جبهه فساد موج می زند و این چیزی است که مخملباف را به یاد من می آورد. مخملباف از دید من همان هایی هستند که یکبار در این سوی جبهه و در جمع چریک های سرخ نشسته و یکبار در آن آن طرف و سوی دموکرات های باطناً دیکتاتور. انگار فقط برایش رسیدن به پیروزی مهم است به قیمت اسلحه به دست گرفتن و کشتن کسانی که حرف هایشان از جنس دیگری است. برای مخملباف و مخملباف ها جهان فقط دو رنگ دارد: "سیاه" و "سفید". فقط دو جبهه دارد: "حق" و "باطل". و حق و سفیدی همیشه همان طرف است که مخملباف آنجا نشسته.
اینجاست که من دوباره به این می اندیشم که آیا حرف های اسفندیار منفرد زاده درست است که می گفت: "آثار همه را باید دید، حتی هیتلر و موسولینی تا بفهمی در ذهن این آدمها چه می گذرد." اما آیا ما واقعا فکر می کنیم هنر انسانی که ذاتا ریاکار است می تواند چیزی جز ریاکاری باشد؟ آیا با دین فیلم "گبه" که درباره رنگ هاست می توانیم بفهمیم در سر سازنده این اثر دنیا همیشه و همواره فقط دو رنگ دارد: "سیاه" و "سفید"؟
#امیر
چند روز پیش یکی از دوستان عزیزم که متخصص سینماست متنی در توصیف فیلم "حکومت نظامی"، ساخته کوستا گاوراس، با موسیقی به یاد ماندنی میکیس تئودوراکیس را با بنده در میان گذاشتند که برای منی که سواد سینمایی بالایی ندارم و فیلم های "زد" و "اعتراف" را ندیده بودم فوق العاده جذاب بود. ایشان صحبت کردند که گاوراس چگونه در آثارش یکبار به امپریالیسم و یکبار به کومونیسم تاخت و سرانجام حرف نهایی اش را در "حکومت نظامی" زد که هر دو جبهه را مورد تاخت و تاز فکری-هنری خود قرار داد. به عبارتی گاوراس می دانست در هر دو طرف جبهه فساد موج می زند و این چیزی است که مخملباف را به یاد من می آورد. مخملباف از دید من همان هایی هستند که یکبار در این سوی جبهه و در جمع چریک های سرخ نشسته و یکبار در آن آن طرف و سوی دموکرات های باطناً دیکتاتور. انگار فقط برایش رسیدن به پیروزی مهم است به قیمت اسلحه به دست گرفتن و کشتن کسانی که حرف هایشان از جنس دیگری است. برای مخملباف و مخملباف ها جهان فقط دو رنگ دارد: "سیاه" و "سفید". فقط دو جبهه دارد: "حق" و "باطل". و حق و سفیدی همیشه همان طرف است که مخملباف آنجا نشسته.
اینجاست که من دوباره به این می اندیشم که آیا حرف های اسفندیار منفرد زاده درست است که می گفت: "آثار همه را باید دید، حتی هیتلر و موسولینی تا بفهمی در ذهن این آدمها چه می گذرد." اما آیا ما واقعا فکر می کنیم هنر انسانی که ذاتا ریاکار است می تواند چیزی جز ریاکاری باشد؟ آیا با دین فیلم "گبه" که درباره رنگ هاست می توانیم بفهمیم در سر سازنده این اثر دنیا همیشه و همواره فقط دو رنگ دارد: "سیاه" و "سفید"؟
#امیر
پنجم مرداد ۱۴۰۱ #خبری_در_راه_است...
گرامیداشت وفات #شاهنشاه_آریامهر در سراسر ایران
نشر حداکثری این اطلاعیه بر هر ایرانی میهن پرستی لازم است
گرامیداشت وفات #شاهنشاه_آریامهر در سراسر ایران
نشر حداکثری این اطلاعیه بر هر ایرانی میهن پرستی لازم است
Forwarded from Kourosh Raadmanesh
🌱🌱🌱🌱🌱🌱
یکشنبه ۱۲ Jun سال ۲۰۲۲
۲۲ خرداد سال ۲۵۸۱ ایرانی شاهنشاهی
و سال ۱۴۰۱ خورشیدی
فایل شماره ۵
کوروش رادمنش
🌱🌱🌱🌱🌱🌱
یکشنبه ۱۲ Jun سال ۲۰۲۲
۲۲ خرداد سال ۲۵۸۱ ایرانی شاهنشاهی
و سال ۱۴۰۱ خورشیدی
فایل شماره ۵
کوروش رادمنش
🌱🌱🌱🌱🌱🌱
Telegram
attach 📎
Forwarded from Reza Pahlavi - Official
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
در این سالها یکی از دغدغههای من، ورشکستگی صندوقهای بازنشستگی بر اثر بیکفایتی و دزدی رژیم جمهوری اسلامی بوده است.
در گفتگوهایم با متخصصان و کارشناسان، همواره بر تدوین راهحلهای عملی برای حل سریع این مساله در فردای جمهوری اسلامی تاکید داشتهام و باور دارم که موضوع با مدیریت کارآمد و علمی، و دگرگونی اساسی در ساختار سیاسی و اقتصادی کشور قابل حل است.
حمایت از بازنشستگان و مستمریبگیران که سالهای طولانی برای رشد و توسعه کشور کوشیدهاند و وفا کردن به قولهای دادهشده، وظیفه هر حکومت مسئولی است.
در شرایط کنونی که در ایران حکومتی مسئول بر سر کار نیست از هممیهنان میخواهم که به حمایت از اعتراضات بازنشستگان بپردازند چرا که تنها با اتحاد است که خواهیم توانست کشتی طوفانزده ایران را به ساحل امن توسعه و آزادی برسانیم.
پاینده ایران
رضا پهلوی
@OfficialRezaPahlavi
در گفتگوهایم با متخصصان و کارشناسان، همواره بر تدوین راهحلهای عملی برای حل سریع این مساله در فردای جمهوری اسلامی تاکید داشتهام و باور دارم که موضوع با مدیریت کارآمد و علمی، و دگرگونی اساسی در ساختار سیاسی و اقتصادی کشور قابل حل است.
حمایت از بازنشستگان و مستمریبگیران که سالهای طولانی برای رشد و توسعه کشور کوشیدهاند و وفا کردن به قولهای دادهشده، وظیفه هر حکومت مسئولی است.
در شرایط کنونی که در ایران حکومتی مسئول بر سر کار نیست از هممیهنان میخواهم که به حمایت از اعتراضات بازنشستگان بپردازند چرا که تنها با اتحاد است که خواهیم توانست کشتی طوفانزده ایران را به ساحل امن توسعه و آزادی برسانیم.
پاینده ایران
رضا پهلوی
@OfficialRezaPahlavi
فایل دوم از کنفرانس جناب آقای بابک شکرابی در ابرگروه #گارد_شاهنشاهی
یکشنبه ۲۲ خرداد ۱۴۰۱
@guard_Shahh
یکشنبه ۲۲ خرداد ۱۴۰۱
@guard_Shahh
فایل سوم از کنفرانس جناب آقای بابک شکرابی در ابرگروه #گارد_شاهنشاهی
یکشنبه ۲۲ خرداد ۱۴۰۱
@guard_Shahh
یکشنبه ۲۲ خرداد ۱۴۰۱
@guard_Shahh
فایل چهارم از کنفرانس جناب آقای بابک شکرابی در ابرگروه #گارد_شاهنشاهی
یکشنبه ۲۲ خرداد ۱۴۰۱
@guard_Shahh
یکشنبه ۲۲ خرداد ۱۴۰۱
@guard_Shahh
فایل پنجم از کنفرانس جناب آقای بابک شکرابی در ابرگروه #گارد_شاهنشاهی
یکشنبه ۲۲ خرداد ۱۴۰۱
@guard_Shahh
یکشنبه ۲۲ خرداد ۱۴۰۱
@guard_Shahh
فایل ششم از کنفرانس جناب آقای بابک شکرابی در ابرگروه #گارد_شاهنشاهی
یکشنبه ۲۲ خرداد ۱۴۰۱
@guard_Shahh
یکشنبه ۲۲ خرداد ۱۴۰۱
@guard_Shahh
درودهای فراوان خدمت شما جناب شکرابی
جناب شکرابی عزیز همانطور که میدانید شعارهای کف خیابان کاملا واضح و مشخص است که مردم بدنبال چه هستند
بنابر این با توجه به خواسته ی ملت ایران چه دلیلی دارد که میبینیم بعضی از جمهوری خواهان باز هم ساز مخالف کوک کردند و بر علیه شاهزاده رضا پهلوی بیانیه صادر کرده اند ؟
با سپاس از شما
جناب شکرابی عزیز همانطور که میدانید شعارهای کف خیابان کاملا واضح و مشخص است که مردم بدنبال چه هستند
بنابر این با توجه به خواسته ی ملت ایران چه دلیلی دارد که میبینیم بعضی از جمهوری خواهان باز هم ساز مخالف کوک کردند و بر علیه شاهزاده رضا پهلوی بیانیه صادر کرده اند ؟
با سپاس از شما
سلام قربان
جناب شکرابی با توجه به تجمعات و اعتراضات مردمی و شعارهای جاوید شاه ، رضا شاه روحت شاد و بطور کلی شعارهای ملیگرایانه که نشاندهنده ی آمادگی کامل مردم در گذار از نظام ننگین اسلامی را نشان میدهد، آیا بهتر نیست در خارج از کشور یک رهبری منسجم متشکل از تمامی جریانهای برانداز شکل بگیرد و این فریادها را هدایت کند ؟
ممنون میشم پاسخ بدید
جناب شکرابی با توجه به تجمعات و اعتراضات مردمی و شعارهای جاوید شاه ، رضا شاه روحت شاد و بطور کلی شعارهای ملیگرایانه که نشاندهنده ی آمادگی کامل مردم در گذار از نظام ننگین اسلامی را نشان میدهد، آیا بهتر نیست در خارج از کشور یک رهبری منسجم متشکل از تمامی جریانهای برانداز شکل بگیرد و این فریادها را هدایت کند ؟
ممنون میشم پاسخ بدید
درودبرشماجناب بابک شکرابی و تشکر از گارد شاهنشاهی بابت دعوت از جنابعالی
میخواستم اگر امکان داره بفرمایید مبارزین داخل ایران چه باید بکنند که بشود به یک صدای واحد تبدیل شوند؟ حتما شما نیزمیدانید شوربختانه مسائل امنیتی و وحشت از لو رفتن باعث شده که بسیاری از ما مبارزین داخل مرز نتوانیم به یکدیگر اعتماد کنیم و همین موضوع از اتحاد ما جلوگیری میکند، لطفا بفرمایید چه باید کرد که از این نقطه عبور کنیم
یک ایران سپاس
میخواستم اگر امکان داره بفرمایید مبارزین داخل ایران چه باید بکنند که بشود به یک صدای واحد تبدیل شوند؟ حتما شما نیزمیدانید شوربختانه مسائل امنیتی و وحشت از لو رفتن باعث شده که بسیاری از ما مبارزین داخل مرز نتوانیم به یکدیگر اعتماد کنیم و همین موضوع از اتحاد ما جلوگیری میکند، لطفا بفرمایید چه باید کرد که از این نقطه عبور کنیم
یک ایران سپاس
سلام آقای شکرابی ، من بی پرده عرض میکنم که تا کنون شاهزاده رضا پهلوی سازمانهای مختلفی از جمله شورای ملی و ققنوس و فرشگرد و نوفدی و ... را تشکیل و یا حمایت کردند اما باز هم دیدیم که حتی همین گروهها و سازمانها هم نتوانستند به یک ائتلاف و اتحاد واقعی برسند ، از این سو در داخل ایران نيز، مبارزین و جریانهای مختلف که همگی نیز مخالف جمهوری اسلامي هستند نتوانسته اند به یک اجماع و اتفاق نظر واحد برسند، خواهشمندم بفرمایید در این حالت چه اتفاقی رخ خواهد داد و ما ملت ایران باید منتظر چه عاقبتی باشیم ؟ ممنون از شما