Forwarded from اتحاد ملی ایران
⚜ #پاینده_ایران
https://t.me/OmidIranAzad
🔻چرا اصلاحطلبان؟ چرا پزشکیان؟ 🔻
مشروعیت داخلی و خارجی
و سرکوب مردم
به نظر می رسید پس از انتخابات سال ۱۴۰۰ و آغاز فرآیند خالص سازی، نظام ضمن حفظ لفظ جمهوری، از شر جمهوری نیم بندی که فقط شامل نیروهای مذهبی و وفادار به نظام بود، خلاص شده و به سرعت به سمت امارت اسلامی در حرکت بود.
برای اولین بار حاکمیت از تعارضات درونی رهایی یافته بود و یکپارچه در خدمت منویات رهبری بود. آرزوی طیف راست نیروهای درون نظام محقق شده بود و با به حاشیه راندن #اصلاح_طلبان، می توانستند ضمن حفظ قدرت، آن را در راستای اهداف خود به کار گیرند.
اما با مرگ #رئیسی و برگزاری انتخابات زودهنگام ریاست جمهوری، و با تایید #پزشکیان به عنوان یکی از سه گزینه اصلی اصلاح طلبان از سوی شورای نگهبان، ظاهرا خالص سازی خیلی زود به پایانش رسیده است و راه برای بازگشت اصلاح طلبان به درون قدرت باز شده است.
اما چرا نظام چنین تصمیمی گرفته است؟ و آیا این بدان معناست که حاکمیت صدای مردم را شنیده و خود را آماده تغییر کرده است؟
قطعا خیر
می دانیم که هر نظامی در برخورد با جنبش های اجتماعی چهار انتخاب پیش رو دارد:
۱) اگر جنبش اجتماعی از فراگیری بالایی برخوردار باشد، در صورتی که احزاب موجود از توانایی لازم برای جذب و رهبری جنبش برخوردار باشند، نظام تلاش می کند از طریق این احزاب، جنبش را در ساختارهای موجود حل کند.
۲) اگر شعارها و اهداف جنبش اجتماعی با احزاب موجود فاصله معناداری داشته باشد و احزاب توان جذب و نمایندگی آنها را نداشته باشند، نظام، جنبش مذکور را برای تشکیل یک حزب سیاسی جدید تشویق می کند و بدین طریق آن را در ساز و کارهای سیاسی جذب می کند.
۳) اگر جنبش از فراگیری لازم برخوردار نباشد، اما دارای شعارها و اهدافی باشد که قابل جذب ا سوی احزاب موجود نباشد، چنین جنبشی به عنوان یک گروه فشار در سپهر سیاسی باقی می ماند و دولت ها و احزاب در مواقع لازم از آنها بهره می برند.
۴) اگر جنبش با مبانی و اصول اصلی نظام حاکم در تعارض باشند، سرکوب و حذف می شوند.
در این چارچوب، جنبش زن، زندگی، آزادی برای اولین بار در ۴۵ سال اخیر نه تنها یک جنبش فراگیر بود، بلکه به صورت ایجابی نیز اهداف و آرمان های روشنی را مطرح کرد. در حالی که پس از حذف و سرکوب و سانسور رسانه ها در دهه ۷۰، مرجعیت رسانه ای به شبکه های فارسی زبان ماهواره ای انتقال یافته بود، تلاش حاکمیت برای ناتوان سازی دولت های اصلاح طلب و حذف آنها از ساختار قدرت، مرجعیت سیاسی جامعه ایرانی را نیز به خارج از کشور انتقال داد.
گفتمان حاکم بر رسانه ها و نخبگان سیاسی خارج از کشور، گفتمانی انقلابی و برانداز است. بنابراین، طی چند سال اخیر دوگانه اصلاح طلب/اصولگرا جای خود را به دوگانه نظام/برانداز داده است.
مجموعه #اتحاد_ملی_ایران
@OmidIranAzad
ادامه ⬇️⬇️
https://t.me/OmidIranAzad
🔻چرا اصلاحطلبان؟ چرا پزشکیان؟ 🔻
مشروعیت داخلی و خارجی
و سرکوب مردم
به نظر می رسید پس از انتخابات سال ۱۴۰۰ و آغاز فرآیند خالص سازی، نظام ضمن حفظ لفظ جمهوری، از شر جمهوری نیم بندی که فقط شامل نیروهای مذهبی و وفادار به نظام بود، خلاص شده و به سرعت به سمت امارت اسلامی در حرکت بود.
برای اولین بار حاکمیت از تعارضات درونی رهایی یافته بود و یکپارچه در خدمت منویات رهبری بود. آرزوی طیف راست نیروهای درون نظام محقق شده بود و با به حاشیه راندن #اصلاح_طلبان، می توانستند ضمن حفظ قدرت، آن را در راستای اهداف خود به کار گیرند.
اما با مرگ #رئیسی و برگزاری انتخابات زودهنگام ریاست جمهوری، و با تایید #پزشکیان به عنوان یکی از سه گزینه اصلی اصلاح طلبان از سوی شورای نگهبان، ظاهرا خالص سازی خیلی زود به پایانش رسیده است و راه برای بازگشت اصلاح طلبان به درون قدرت باز شده است.
اما چرا نظام چنین تصمیمی گرفته است؟ و آیا این بدان معناست که حاکمیت صدای مردم را شنیده و خود را آماده تغییر کرده است؟
قطعا خیر
می دانیم که هر نظامی در برخورد با جنبش های اجتماعی چهار انتخاب پیش رو دارد:
۱) اگر جنبش اجتماعی از فراگیری بالایی برخوردار باشد، در صورتی که احزاب موجود از توانایی لازم برای جذب و رهبری جنبش برخوردار باشند، نظام تلاش می کند از طریق این احزاب، جنبش را در ساختارهای موجود حل کند.
۲) اگر شعارها و اهداف جنبش اجتماعی با احزاب موجود فاصله معناداری داشته باشد و احزاب توان جذب و نمایندگی آنها را نداشته باشند، نظام، جنبش مذکور را برای تشکیل یک حزب سیاسی جدید تشویق می کند و بدین طریق آن را در ساز و کارهای سیاسی جذب می کند.
۳) اگر جنبش از فراگیری لازم برخوردار نباشد، اما دارای شعارها و اهدافی باشد که قابل جذب ا سوی احزاب موجود نباشد، چنین جنبشی به عنوان یک گروه فشار در سپهر سیاسی باقی می ماند و دولت ها و احزاب در مواقع لازم از آنها بهره می برند.
۴) اگر جنبش با مبانی و اصول اصلی نظام حاکم در تعارض باشند، سرکوب و حذف می شوند.
در این چارچوب، جنبش زن، زندگی، آزادی برای اولین بار در ۴۵ سال اخیر نه تنها یک جنبش فراگیر بود، بلکه به صورت ایجابی نیز اهداف و آرمان های روشنی را مطرح کرد. در حالی که پس از حذف و سرکوب و سانسور رسانه ها در دهه ۷۰، مرجعیت رسانه ای به شبکه های فارسی زبان ماهواره ای انتقال یافته بود، تلاش حاکمیت برای ناتوان سازی دولت های اصلاح طلب و حذف آنها از ساختار قدرت، مرجعیت سیاسی جامعه ایرانی را نیز به خارج از کشور انتقال داد.
گفتمان حاکم بر رسانه ها و نخبگان سیاسی خارج از کشور، گفتمانی انقلابی و برانداز است. بنابراین، طی چند سال اخیر دوگانه اصلاح طلب/اصولگرا جای خود را به دوگانه نظام/برانداز داده است.
مجموعه #اتحاد_ملی_ایران
@OmidIranAzad
ادامه ⬇️⬇️
Telegram
اتحاد ملی ایران
هموطن سکوتت رافریادکن اندیشه ات رابیدارکن وجهلت راکنار بگذار بعد با فنجانی قهوه بسراغم بیا تا ازآزادی سخن بگوییم
ماباآگاهی به آزادی میرسیم!
اینستاگرام
Instagram.com/omidiranazad
X
x.com/OmidIranAzad
ماباآگاهی به آزادی میرسیم!
اینستاگرام
Instagram.com/omidiranazad
X
x.com/OmidIranAzad
Forwarded from اتحاد ملی ایران
با توجه به فراگیری و وجه ایجابی جنبش مهسا، نظام حاکم دچار وحشت شده و پس از سرکوب خشونت بار آن به فکر چاره جویی سیاسی افتاده است. از این رو، با میدان دادن به #اصلاح_طلبان در تلاش است تا بخش هایی از این جنبش را به سمت اصلاح طلبان هدایت کرده و جذب آن کند.
https://t.me/OmidIranAzad/135401
از این طریق، ضمن انتقال مرجعیت سیاسی از خارج به داخل کشور، #گفتمان_برانداز را به #گفتمان_اصلاحات تبدیل و تعدیل می کند. هم چنین برای #سرکوب_براندازان مشروعیت می یابد.
اما نظام نمی خواهد در این راه تن به تغییرات معنادار بدهد. بنابراین، با تایید پزشکیان به عنوان یکی از وفادارترین افراد به نظام حاکم و عقب نشینی فاحش اصلاحطلبان در طرح اهداف و شعارها تا جایی که پزشکیان عملا تصویری که از رئیس جمهور ارائه می کند تنها یک مدیر اجرایی است که باید در راستای تحقق هر چه بهتر #منویات_رهبری بکوشد.
اما چگونه؟
وقتی مردم در انتخابات شرکت کنند و پزشکیان منتخب مردم شود ، یعنی:
اولا : نظام از مشروعیت برخوردار میگردد ،
ثانیا: مردم هنوز به اصلاح از درون امیدوارند.
پس از تثبیت ریاست جمهوری او ، حکومت می تواند طیف برانداز را راحت تر سرکوب نماید .
فراموش نکنیم حاکمیت با همین تکنیک اصلاح طلبا را حذف و سرکوب نمود.
رژیم مدام تلاش می کرد اصلاح طلبان را به دو گروه #تندرو و #معتدل تقسیم کند و با تحویل گرفتن طیف معتدل، تندروها را سرکوب نماید.
این روند آنقدر ادامه پیدا کرد که حالا اصلاح طلبان رسیدن به منتهی الیه راست خودشان یعنی همان حرفهای کواکبیان که معتقد بود "ساختارها نیاز به اصلاح ندارند و فقط باید کارگزاران عوض شوند"، را تکرار میکنند
یعنی جای مدیران ضعیف و نالایق، از مدیران قوی و متخصص استفاده شود.
در واقع نظام در #حوزه_داخلی، از طریق اصلاح طلبان و پزشکیان دنبال این است که:
اولا : مرجعیت سیاسی را به داخل انتقال دهد .
دوما: گفتمان براندازانه را به گفتمان اصلاحات تبدیل و تعدیل کند.
یعنی مردم را دوباره به #امکان_اصلاحات از درون امیدوار نماید
در #حوزه_خارجی هم به دنبال #افزایش_مشروعیت بین المللی و کاهش فشارهای خارجی است
چیزی که با جنبش مهسا و مداخله جمهوری اسلامی در جنگ اوکراین به شدت آسیب دیده و باعث فشار هر چه بیشتر به نظام گردید
نتیجه آن که، شرکت در انتخابات و پیروزی پزشکیان بیش از آن که راهی به سوی تحقق اهداف و آرمانهای مردم ایران باشد، زمینه را برای #سرکوب بیشتر ملت ایران و #نادیده_انگاری اهداف و آرمانهای آزادی خواهانه مردم ایران را فراهم خواهد کرد.
شرکت در انتخابات و انتخاب اصلاح طلبی بنام پزشکیان خیانت به خود ، مردم و ایران است
این خطرناکترین نوع انتخابات در طول ۴۵ سال گذشته است....
پاینده جنبش مبارزات ایرانی
پاینده ایران یکپارچه
تمام
✍ #فرهاد
مجموعه #اتحاد_ملی_ایران
@OmidIranAzad
https://t.me/OmidIranAzad/135401
از این طریق، ضمن انتقال مرجعیت سیاسی از خارج به داخل کشور، #گفتمان_برانداز را به #گفتمان_اصلاحات تبدیل و تعدیل می کند. هم چنین برای #سرکوب_براندازان مشروعیت می یابد.
اما نظام نمی خواهد در این راه تن به تغییرات معنادار بدهد. بنابراین، با تایید پزشکیان به عنوان یکی از وفادارترین افراد به نظام حاکم و عقب نشینی فاحش اصلاحطلبان در طرح اهداف و شعارها تا جایی که پزشکیان عملا تصویری که از رئیس جمهور ارائه می کند تنها یک مدیر اجرایی است که باید در راستای تحقق هر چه بهتر #منویات_رهبری بکوشد.
اما چگونه؟
وقتی مردم در انتخابات شرکت کنند و پزشکیان منتخب مردم شود ، یعنی:
اولا : نظام از مشروعیت برخوردار میگردد ،
ثانیا: مردم هنوز به اصلاح از درون امیدوارند.
پس از تثبیت ریاست جمهوری او ، حکومت می تواند طیف برانداز را راحت تر سرکوب نماید .
فراموش نکنیم حاکمیت با همین تکنیک اصلاح طلبا را حذف و سرکوب نمود.
رژیم مدام تلاش می کرد اصلاح طلبان را به دو گروه #تندرو و #معتدل تقسیم کند و با تحویل گرفتن طیف معتدل، تندروها را سرکوب نماید.
این روند آنقدر ادامه پیدا کرد که حالا اصلاح طلبان رسیدن به منتهی الیه راست خودشان یعنی همان حرفهای کواکبیان که معتقد بود "ساختارها نیاز به اصلاح ندارند و فقط باید کارگزاران عوض شوند"، را تکرار میکنند
یعنی جای مدیران ضعیف و نالایق، از مدیران قوی و متخصص استفاده شود.
در واقع نظام در #حوزه_داخلی، از طریق اصلاح طلبان و پزشکیان دنبال این است که:
اولا : مرجعیت سیاسی را به داخل انتقال دهد .
دوما: گفتمان براندازانه را به گفتمان اصلاحات تبدیل و تعدیل کند.
یعنی مردم را دوباره به #امکان_اصلاحات از درون امیدوار نماید
در #حوزه_خارجی هم به دنبال #افزایش_مشروعیت بین المللی و کاهش فشارهای خارجی است
چیزی که با جنبش مهسا و مداخله جمهوری اسلامی در جنگ اوکراین به شدت آسیب دیده و باعث فشار هر چه بیشتر به نظام گردید
نتیجه آن که، شرکت در انتخابات و پیروزی پزشکیان بیش از آن که راهی به سوی تحقق اهداف و آرمانهای مردم ایران باشد، زمینه را برای #سرکوب بیشتر ملت ایران و #نادیده_انگاری اهداف و آرمانهای آزادی خواهانه مردم ایران را فراهم خواهد کرد.
شرکت در انتخابات و انتخاب اصلاح طلبی بنام پزشکیان خیانت به خود ، مردم و ایران است
این خطرناکترین نوع انتخابات در طول ۴۵ سال گذشته است....
پاینده جنبش مبارزات ایرانی
پاینده ایران یکپارچه
تمام
✍ #فرهاد
مجموعه #اتحاد_ملی_ایران
@OmidIranAzad
Telegram
اتحاد ملی ایران
⚜ #پاینده_ایران
https://t.me/OmidIranAzad
🔻چرا اصلاحطلبان؟ چرا پزشکیان؟ 🔻
مشروعیت داخلی و خارجی
و سرکوب مردم
به نظر می رسید پس از انتخابات سال ۱۴۰۰ و آغاز فرآیند خالص سازی، نظام ضمن حفظ لفظ جمهوری، از شر جمهوری نیم بندی که فقط شامل نیروهای مذهبی…
https://t.me/OmidIranAzad
🔻چرا اصلاحطلبان؟ چرا پزشکیان؟ 🔻
مشروعیت داخلی و خارجی
و سرکوب مردم
به نظر می رسید پس از انتخابات سال ۱۴۰۰ و آغاز فرآیند خالص سازی، نظام ضمن حفظ لفظ جمهوری، از شر جمهوری نیم بندی که فقط شامل نیروهای مذهبی…
Forwarded from اتحاد ملی ایران
⚜ #پاینده_ایران
🔻چپ ایرانی منفور مردم🔻
اگر چه خاستگاه #چپ_ایرانی از گروه همت باکو آغاز می شود و تحت عنوان #اجتماعیون_عامیون (سوسیال دموکرات) در نهضت مشروطه نقش مهم و به سزایی داشت، اما با پیروزی انقلاب اکتبر و به قدرت رسیدن بلشویک ها در روسیه، چپ ایرانی تحت تاثیر و گاه نفوذ #مارکسیسم_لنینیسم در حوزه نظریه خوانشی لنینستی و بعدها حتی استالینیستی پیدا کرد و در حوزه عمل بیش از پیش به سندیکالیسم روی آورد. رویکرد #سندیکالیستی، انقلاب و برپایی دیکتاتوری پرولتاریا را یگانه هدف خود می داند.
بنابراین، مسئله فقط این نبود که حزب توده به عنوان مهم ترین حزب مارکسیستی، سرسپردگی بی چون و چرا به اتحاد جماهیر شوروی داشت؛
حتی مسئله این نبود که چپ ها تحت عنوان انترناسیونالیسم، مبلغ نوعی بی وطنی بودند که راه را بر خیانت به میهن می گشود، بلکه مسئله این بود که سندیکالیسم انقلابی، با ایده آلیزه کردن انقلاب، راه را بر هر گونه #اصلاحات تدریجی و در چارچوب #دولت_ملی می بست، تا جایی که وقتی محمدرضا شاه تحت عنوان #انقلاب_سفید به سیاست های سوسیال دموکراتیک رو آورد، چپ ایرانی هم چنان از در مخالفت در آمد و آن گاه که سلاح به دست گرفتند، چون مردم و به ویژه کارگران را همراه خود نیافتند، به سمت #ترور و تروریسم روی آوردند.
چپ ایرانی، همچنین با سطحی نگری و نگاهی ایدئولوژیک حتی قادر نبود جامعه ایرانی و تحولات اجتماعی، اقتصادی را به درستی درک کند، فلذا بی آنکه بداند و بخواهد در #زمین_دشمن (خرده بورژوازی حامی روحانیت و مذهب) بازی می کرد تا جایی که تقی شهرام پس از انقلاب ۵۷ و در مدت اسارتش در زندان رژیم، در دست نوشته هایش ضمن تحلیل انقلاب ۵۷، به تلخی اعتراف می کند که:
"چپ ایرانی در زمین خرده بورژوازی بازی کرده است و آب به آسیاب دشمن ریخته است."
از دیگر آفات رویکرد سندیکالیستی چپ ایرانی که متاسفانه به زیان مردم ایران تمام شد، رویکرد #اقتدارگرا و #ضددموکراتیک آن بود تا جایی که هیچ گونه نقدی را بر نمی تافت چنانکه در مشاجره قلمی بین مصطفی شعاعیان و حمید اشرف، #شعاعیان به #اشرف می گوید:
"رفیق، الآن که شما قدرت ندارید دهان ها را می بندید، فردا که به قدرت برسید، مغزها را با گلوله خاموش می کنید."
این رویکرد ضد دموکراتیک یا به تعبیر چپها سنترالیسم دقیقا در جهت عکس انقلاب مشروطه قرار داشت و راه را بر خوانش و غلبه اسلام سیاسی #ولایت_فقیه هموار کرد.
مجموعه #اتحاد_ملی_ایران
✍ #فرهاد
https://t.me/OmidIranAzad/127914
🔻چپ ایرانی منفور مردم🔻
اگر چه خاستگاه #چپ_ایرانی از گروه همت باکو آغاز می شود و تحت عنوان #اجتماعیون_عامیون (سوسیال دموکرات) در نهضت مشروطه نقش مهم و به سزایی داشت، اما با پیروزی انقلاب اکتبر و به قدرت رسیدن بلشویک ها در روسیه، چپ ایرانی تحت تاثیر و گاه نفوذ #مارکسیسم_لنینیسم در حوزه نظریه خوانشی لنینستی و بعدها حتی استالینیستی پیدا کرد و در حوزه عمل بیش از پیش به سندیکالیسم روی آورد. رویکرد #سندیکالیستی، انقلاب و برپایی دیکتاتوری پرولتاریا را یگانه هدف خود می داند.
بنابراین، مسئله فقط این نبود که حزب توده به عنوان مهم ترین حزب مارکسیستی، سرسپردگی بی چون و چرا به اتحاد جماهیر شوروی داشت؛
حتی مسئله این نبود که چپ ها تحت عنوان انترناسیونالیسم، مبلغ نوعی بی وطنی بودند که راه را بر خیانت به میهن می گشود، بلکه مسئله این بود که سندیکالیسم انقلابی، با ایده آلیزه کردن انقلاب، راه را بر هر گونه #اصلاحات تدریجی و در چارچوب #دولت_ملی می بست، تا جایی که وقتی محمدرضا شاه تحت عنوان #انقلاب_سفید به سیاست های سوسیال دموکراتیک رو آورد، چپ ایرانی هم چنان از در مخالفت در آمد و آن گاه که سلاح به دست گرفتند، چون مردم و به ویژه کارگران را همراه خود نیافتند، به سمت #ترور و تروریسم روی آوردند.
چپ ایرانی، همچنین با سطحی نگری و نگاهی ایدئولوژیک حتی قادر نبود جامعه ایرانی و تحولات اجتماعی، اقتصادی را به درستی درک کند، فلذا بی آنکه بداند و بخواهد در #زمین_دشمن (خرده بورژوازی حامی روحانیت و مذهب) بازی می کرد تا جایی که تقی شهرام پس از انقلاب ۵۷ و در مدت اسارتش در زندان رژیم، در دست نوشته هایش ضمن تحلیل انقلاب ۵۷، به تلخی اعتراف می کند که:
"چپ ایرانی در زمین خرده بورژوازی بازی کرده است و آب به آسیاب دشمن ریخته است."
از دیگر آفات رویکرد سندیکالیستی چپ ایرانی که متاسفانه به زیان مردم ایران تمام شد، رویکرد #اقتدارگرا و #ضددموکراتیک آن بود تا جایی که هیچ گونه نقدی را بر نمی تافت چنانکه در مشاجره قلمی بین مصطفی شعاعیان و حمید اشرف، #شعاعیان به #اشرف می گوید:
"رفیق، الآن که شما قدرت ندارید دهان ها را می بندید، فردا که به قدرت برسید، مغزها را با گلوله خاموش می کنید."
این رویکرد ضد دموکراتیک یا به تعبیر چپها سنترالیسم دقیقا در جهت عکس انقلاب مشروطه قرار داشت و راه را بر خوانش و غلبه اسلام سیاسی #ولایت_فقیه هموار کرد.
مجموعه #اتحاد_ملی_ایران
✍ #فرهاد
https://t.me/OmidIranAzad/127914
Telegram
اتحاد ملی ایران
🔳 #پاینده_ایران
#مجموعه_اتحاد_ملی_ایران با افتخار منتشر میکند :
✍ #رویای_چپ
🔳نقدی بر اندیشه های چپ مارکسیستی به قلم استاد گرانمایه جناب #فرهاد .
@OmidIranAzad
#مجموعه_اتحاد_ملی_ایران با افتخار منتشر میکند :
✍ #رویای_چپ
🔳نقدی بر اندیشه های چپ مارکسیستی به قلم استاد گرانمایه جناب #فرهاد .
@OmidIranAzad
Forwarded from اتچ بات
⚜ به هوش باش که #ایران تو را پیام دهد
تورا پیام به صد عز و احترام دهد
نسیم صبح که بر سرزمین ما گذرد
ز خاک پاک نیاکان تو را سلام دهد
ما اینجا ، ایستاده بر اساس میهنپرستی ، نقطهی آغازین هستیم بر تاسیس دوباره دیوانسالاری و دولتمندی ایران و ایرانی با پشتوانه ی نیرومند نهادی ورجاوند با نام پادشاهی ایران .
سرآغاز بازگشتیم به اصل و اصول .
مبنای سربلندی یک نسلیم ؛ #نسل_شیک_پاسارگادی ، که راهی دراز پیمود و بسیار هزینه داد اما شوربختانه هرچه بیشتر کشت ، کمتر دروید و البته که گناهکار نبود و نیست .
باری ...
ما خوشه چینیم در پی توشه ای، که فرزندان میهنپرست ایرانیم و جانباز میهن را چشم داشت نتواند باشد ؛ جان را دستمایه ی عزت سرزمین کرده ایم و منتی نیست .
هماره در #پدافند_ایران و #نهاد_ورجاوند_پادشاهی_ایران کوشیدهایم تا
مهری باشیم بر دهان ایرانستیزان و انیرانیان که بر نابودی سرزمین کمر بستهاند.
اما صد افسوس از ستم و واویلای زمانه ...
در فتنهی اخیر بر علیه اساس حقوق و مدنیت مملکت ، که همانا #قانون_اساسی_مشروطه_سلطنتی_ایران است ؛ کجا توانستیم بایستیم !؟
این همه بلاتکلیفی ریشه در کجا دارد که اجامر بیگانه اینگونه بیشرمانه پیوستگی #سامانه_پادشاهیخواه_درون_مرز را نشانه گرفتهاند و ما سکوت اختیار کردهایم !؟
چرا دیگر نمیتوانیم تعیین تکلیف کنیم !؟
کجا هستند بزرگان پادشاهیخواه !؟
کجا هستند مشروطهخواهان نوین ایران زمین !؟
کجا هستند مدیران ارشد پادشاهیخواه !؟
چه شد آنهمه طمانینه و جاذبه !؟
چرا آن نشستهای وزین و ارجمند که همواره میتوانست تعیین مسیر کند؛ دیگر تکرار نمیشود !؟
کجایند بازماندگان منصور السلطنه عدل و میرزا فتحعلی آخوندزاده ، میرزا عبدالرحیم طالبوف تبریزی و نائینی غروی !؟
کیست که ایران را یاری رساند !؟
بسیاری از بهترینهای ما توسط رژیم ددمنش جمهوری اسلامی دستگیر و روانهی زندان شدهاند و بسیاری از ما ، هدفمند نشان آماج تیرهای زهرآگین گماشتگان بیگانه قرار گرفتند و گوشهنشین ؛ اما ...
آیا این همه انزوا که پیشه کردهایم ، در این دوران تنگدستی ایران سزاوار میهنپرستان است ؟
برقرار باد ایران.
#پاینده_ایران
از ایران باید دفاع کرد ؛ به نام و به ننگ.
طالبوف می گفت : باید ایستاد و کار را ساخت و یا شهید راه وطن شد.
#جاوید_شاه
#جاوید_شاهنشاهی_ایران
#جاوید_جایگاه_شاهنشاه_ایران
تورا پیام به صد عز و احترام دهد
نسیم صبح که بر سرزمین ما گذرد
ز خاک پاک نیاکان تو را سلام دهد
ما اینجا ، ایستاده بر اساس میهنپرستی ، نقطهی آغازین هستیم بر تاسیس دوباره دیوانسالاری و دولتمندی ایران و ایرانی با پشتوانه ی نیرومند نهادی ورجاوند با نام پادشاهی ایران .
سرآغاز بازگشتیم به اصل و اصول .
مبنای سربلندی یک نسلیم ؛ #نسل_شیک_پاسارگادی ، که راهی دراز پیمود و بسیار هزینه داد اما شوربختانه هرچه بیشتر کشت ، کمتر دروید و البته که گناهکار نبود و نیست .
باری ...
ما خوشه چینیم در پی توشه ای، که فرزندان میهنپرست ایرانیم و جانباز میهن را چشم داشت نتواند باشد ؛ جان را دستمایه ی عزت سرزمین کرده ایم و منتی نیست .
هماره در #پدافند_ایران و #نهاد_ورجاوند_پادشاهی_ایران کوشیدهایم تا
مهری باشیم بر دهان ایرانستیزان و انیرانیان که بر نابودی سرزمین کمر بستهاند.
اما صد افسوس از ستم و واویلای زمانه ...
در فتنهی اخیر بر علیه اساس حقوق و مدنیت مملکت ، که همانا #قانون_اساسی_مشروطه_سلطنتی_ایران است ؛ کجا توانستیم بایستیم !؟
این همه بلاتکلیفی ریشه در کجا دارد که اجامر بیگانه اینگونه بیشرمانه پیوستگی #سامانه_پادشاهیخواه_درون_مرز را نشانه گرفتهاند و ما سکوت اختیار کردهایم !؟
چرا دیگر نمیتوانیم تعیین تکلیف کنیم !؟
کجا هستند بزرگان پادشاهیخواه !؟
کجا هستند مشروطهخواهان نوین ایران زمین !؟
کجا هستند مدیران ارشد پادشاهیخواه !؟
چه شد آنهمه طمانینه و جاذبه !؟
چرا آن نشستهای وزین و ارجمند که همواره میتوانست تعیین مسیر کند؛ دیگر تکرار نمیشود !؟
کجایند بازماندگان منصور السلطنه عدل و میرزا فتحعلی آخوندزاده ، میرزا عبدالرحیم طالبوف تبریزی و نائینی غروی !؟
کیست که ایران را یاری رساند !؟
بسیاری از بهترینهای ما توسط رژیم ددمنش جمهوری اسلامی دستگیر و روانهی زندان شدهاند و بسیاری از ما ، هدفمند نشان آماج تیرهای زهرآگین گماشتگان بیگانه قرار گرفتند و گوشهنشین ؛ اما ...
آیا این همه انزوا که پیشه کردهایم ، در این دوران تنگدستی ایران سزاوار میهنپرستان است ؟
برقرار باد ایران.
#پاینده_ایران
از ایران باید دفاع کرد ؛ به نام و به ننگ.
طالبوف می گفت : باید ایستاد و کار را ساخت و یا شهید راه وطن شد.
#جاوید_شاه
#جاوید_شاهنشاهی_ایران
#جاوید_جایگاه_شاهنشاه_ایران
Telegram
attach 📎
اصلاحات،اجماع گنجشک رنگ کنها
✍داود
نیویورک تایمز یازدهم آذر ۹۸ تحلیلی راجع به اعتراضات ایران در صفحه نخست چاپ کرد با این اساس که جنبش اعتراضی مردم ایران از لحاظ تکنیکی و فردی به درجه ای از بلوغ و تکامل رسیده که به انقلاب ختم شود آنچه این تکامل را تکمیل میکند حمایت چهرهها و سازمانهای درونی نظام است،اعتصاب ارگانهای دولتی در کنار اعتراضات ادامه دار مردم و حمایت ضمنی ارتش دارای چنان قدرتیست که هر ساختاری را مغلوب اراده جمعی کند..
براندازی ممکن نیست مگر آنکه تمامی نیروهای سیاسی در کنار مردم خود را ملزم به تغییر شرایط بدانند..
با تکیه بر این اصول لازم است یکبار کارنامهی خفت بار اصلاحطلبان را مرور کنیم..
دورهی دولت اصلاحات تنها برههای از حیات رژیم بود که سه ضلع یک براندازی امن (اعتراضات مردمی،ارگان های سیاسی هوادار مردم و پیوستگی ارتش) در کنار همدیگر قرار گرفتند..
طبقهای از معترضین متحد در دل جامعه متولد شده بود که بغض اعتراضات دانشجویی و پیشتر از آن قتلهای زنجیرهای را در کولهبار انگیزههای خود داشت،دوگانهای بنام مردم و ولی فقیه در محاورات به بررسی و نقد گذاشته میشد که پیشتر وجود نداشت..
کدیور آن موقعها میگفت مردم میگویند ما فلان چیز را میخواهیم رهبر میگوید نه..
مردم میگویند ما ولی و قیم نمیخواهیم رهبر میگوید بیخود کردهاید باید بخواهید..
ابطحی میگفت تضاد ملت و رهبر خودش را در قانون اساسی نشان داده است،رابطهی مردم با رهبر مانند سالهای اول انقلاب نیست..
مجلس دورهی اول خاتمی متعلق به کاپیتالهای پیرو رفسنجانی بود (رفسنجانی که ابتدای راه سقوط بود) که انگیزهی انتقام داشت و در صورت اضطرار این پتانسیل را داشت که مجلس را به تعطیلی بکشاند..
واکنش ارتش نیز در این گونه مواقع قابل پیشبینیست..
_ خاتمی یک بار دیگر هم فرصت استفاده از قدرت مجلس برای ضربه زدن به ولی فقیه را در دوم دوم دولتش از دست داد..
خاتمی با پشتوانهی رای بالا و مجلسی که تمام و کمال در اختیار او و حزبش بود با پتانسیل اعتراضات مردم چه کرد؟
خاتمی دم تکان داد و تا روز آخر طرف خامنهای ایستاد و خشم مردمی که رهبر نمیخواستند را به تدریج و تحت نام مردم سالاری دینی به محاق برد..
مانند آنچه موسوی با قیام هشتاد و هشت کرد..
مردم برای اینکه ثبات قدم خود را نشان دهند و به خاتمی اثبات کنند اعتراضشان بنیادین است انتخابات مجلس هفتم را تحریم کردند..
اصلاحات حتی به این کنش سیاسی بی نظیر مردم رحم نکرد و به شدت علیه آن جبهه گرفت..
مهدی کروبی آن موقع گفت تحریم انتخابات کار نسنجیدهای بود..
پس از هشتاد و هشت نیز اصلاحات اصلاح نشد و به امید نوکری بیت همواره از تعهد به صندوق رای و تایید منویات رهبری گفت و گفت جمهوریت انقلاب باید برای مردم بماند..
تعامل مردم با حاکمیت سالهاست قطع شده و جای آن تنفری شکل گرفته که قابل بیان نیست،جبهه اصلاحات اگر فکر میکند هنوز بین مردم تیغ بُرندهای دارد بهتر است رای بیست و یک میلیونی خاتمی در سال هشتاد را با رای یک میلیونی پزشکیان در این دوره مقایسه کند..
در دورهی جولان دادن بد و بدتر ها،،ما از رژیم متنفر هستیم و از اصلاحات متنفرتر
#پاینده_ایران
#جاوید_شاه
✍داود
نیویورک تایمز یازدهم آذر ۹۸ تحلیلی راجع به اعتراضات ایران در صفحه نخست چاپ کرد با این اساس که جنبش اعتراضی مردم ایران از لحاظ تکنیکی و فردی به درجه ای از بلوغ و تکامل رسیده که به انقلاب ختم شود آنچه این تکامل را تکمیل میکند حمایت چهرهها و سازمانهای درونی نظام است،اعتصاب ارگانهای دولتی در کنار اعتراضات ادامه دار مردم و حمایت ضمنی ارتش دارای چنان قدرتیست که هر ساختاری را مغلوب اراده جمعی کند..
براندازی ممکن نیست مگر آنکه تمامی نیروهای سیاسی در کنار مردم خود را ملزم به تغییر شرایط بدانند..
با تکیه بر این اصول لازم است یکبار کارنامهی خفت بار اصلاحطلبان را مرور کنیم..
دورهی دولت اصلاحات تنها برههای از حیات رژیم بود که سه ضلع یک براندازی امن (اعتراضات مردمی،ارگان های سیاسی هوادار مردم و پیوستگی ارتش) در کنار همدیگر قرار گرفتند..
طبقهای از معترضین متحد در دل جامعه متولد شده بود که بغض اعتراضات دانشجویی و پیشتر از آن قتلهای زنجیرهای را در کولهبار انگیزههای خود داشت،دوگانهای بنام مردم و ولی فقیه در محاورات به بررسی و نقد گذاشته میشد که پیشتر وجود نداشت..
کدیور آن موقعها میگفت مردم میگویند ما فلان چیز را میخواهیم رهبر میگوید نه..
مردم میگویند ما ولی و قیم نمیخواهیم رهبر میگوید بیخود کردهاید باید بخواهید..
ابطحی میگفت تضاد ملت و رهبر خودش را در قانون اساسی نشان داده است،رابطهی مردم با رهبر مانند سالهای اول انقلاب نیست..
مجلس دورهی اول خاتمی متعلق به کاپیتالهای پیرو رفسنجانی بود (رفسنجانی که ابتدای راه سقوط بود) که انگیزهی انتقام داشت و در صورت اضطرار این پتانسیل را داشت که مجلس را به تعطیلی بکشاند..
واکنش ارتش نیز در این گونه مواقع قابل پیشبینیست..
_ خاتمی یک بار دیگر هم فرصت استفاده از قدرت مجلس برای ضربه زدن به ولی فقیه را در دوم دوم دولتش از دست داد..
خاتمی با پشتوانهی رای بالا و مجلسی که تمام و کمال در اختیار او و حزبش بود با پتانسیل اعتراضات مردم چه کرد؟
خاتمی دم تکان داد و تا روز آخر طرف خامنهای ایستاد و خشم مردمی که رهبر نمیخواستند را به تدریج و تحت نام مردم سالاری دینی به محاق برد..
مانند آنچه موسوی با قیام هشتاد و هشت کرد..
مردم برای اینکه ثبات قدم خود را نشان دهند و به خاتمی اثبات کنند اعتراضشان بنیادین است انتخابات مجلس هفتم را تحریم کردند..
اصلاحات حتی به این کنش سیاسی بی نظیر مردم رحم نکرد و به شدت علیه آن جبهه گرفت..
مهدی کروبی آن موقع گفت تحریم انتخابات کار نسنجیدهای بود..
پس از هشتاد و هشت نیز اصلاحات اصلاح نشد و به امید نوکری بیت همواره از تعهد به صندوق رای و تایید منویات رهبری گفت و گفت جمهوریت انقلاب باید برای مردم بماند..
تعامل مردم با حاکمیت سالهاست قطع شده و جای آن تنفری شکل گرفته که قابل بیان نیست،جبهه اصلاحات اگر فکر میکند هنوز بین مردم تیغ بُرندهای دارد بهتر است رای بیست و یک میلیونی خاتمی در سال هشتاد را با رای یک میلیونی پزشکیان در این دوره مقایسه کند..
در دورهی جولان دادن بد و بدتر ها،،ما از رژیم متنفر هستیم و از اصلاحات متنفرتر
#پاینده_ایران
#جاوید_شاه
دموکراسی در حکومت های دینی
✍داود
نتیجه غایی انتخابات هرچه باشد علاوه بر اینکه هیچ تاثیری در رشد شاخصهای اقتصادی و بهبود کیفیت زندگی مردم ندارد،در برپایی نظم جدید در دولت یا تغییر سیاستهای داخل یا خارج دولت نیز ناتوان است..
اگر اصلاحات پیروز انتصابات شود در هیچ حوزهای نمیتواند حریف دولت در سایه شود و همچنان پیشبرد سیاستهای رژیم بر عهدهی دولت در سایه و مهرههای نفوذی خامنهای در دولت است..
اگر پزشکیان انتصاب شود در حوزهی سیاست خارجه نیز کاری از پیش نخواهد برد چون «میدان» ارجح بر دیپلماسیست..
-مجموعهی از افسران و دیپلماتهایی که در جهت پیشبرد اهداف محور مقاومت حرکت میکنند،میدان میگویند،میدان کلیدواژهی ابداعی ظریف بود-
درصورت انتصاب جلیلی نیز شرایط تفاوت نخواهد کرد..
ضمن وجود دولت در سایه،جلیلی اگر مشابه احمدینژاد در دورهی اول ریاست جمهوریاش باشد یعنی با همان میزان سرسپردهگی و نوکری امور را پیش ببرد باید بپذیرد سنگ زیرین آسیاب،دلیل شکستهای رژیم و سپر خامنهای باشد،اگر بخواهد با تکیه بر اصل تفکیک قوا تصمیماتش را بر پایهی کابینهاش جلو ببرد،نخست آنکه اصل تفکیک در جمهوری اسلامی وجود ندارد و دوم مغلوب دولت در سایه میشود..
جلیلی با اینکه تمامی ویژگیهای یک نوکر را داراست اما متعلق به جریانیست( انجمن حجتیه) که نمیخواهد اولین حضورش در سیاست مقارن با آخرین حضورش باشد..
ضمن آنکه تجربهی چند سال مذاکرات با اروپا و غرب،چهرهای نامیزان،غیرقابل اعتماد و بد عهد از اصولگرایان در سطح جهانی ساخته است که خود این موضوع مانعی بزرگ برای تحقق اهداف رژیم ایجاد میکند و این شاهدی بر بی اثری شخصیت رئیسجمهور است..
در ساختاری که موازی کاری لازمهی ایجاد حریم برای رهبر و تضمین کنندهی بقای حاکمیت است،رئیس جمهور مترسکی بیش نیست..
دموکراسی ملاها (بلحاظ وجود نهادهای ساختگی مطیع رهبر و سازمانهای امنیتی در خدمت خشم رهبر) تفاوتی با دموکراسی چپ ایرانی و چپ مذهبی ایرانی ندارد،به این خاطر است که باید از کلیت پنجاه و هفت ترسید و با آن مخالف بود..
#پاینده_ایران
#جاوید_شاه
✍️ داود
✍داود
نتیجه غایی انتخابات هرچه باشد علاوه بر اینکه هیچ تاثیری در رشد شاخصهای اقتصادی و بهبود کیفیت زندگی مردم ندارد،در برپایی نظم جدید در دولت یا تغییر سیاستهای داخل یا خارج دولت نیز ناتوان است..
اگر اصلاحات پیروز انتصابات شود در هیچ حوزهای نمیتواند حریف دولت در سایه شود و همچنان پیشبرد سیاستهای رژیم بر عهدهی دولت در سایه و مهرههای نفوذی خامنهای در دولت است..
اگر پزشکیان انتصاب شود در حوزهی سیاست خارجه نیز کاری از پیش نخواهد برد چون «میدان» ارجح بر دیپلماسیست..
-مجموعهی از افسران و دیپلماتهایی که در جهت پیشبرد اهداف محور مقاومت حرکت میکنند،میدان میگویند،میدان کلیدواژهی ابداعی ظریف بود-
درصورت انتصاب جلیلی نیز شرایط تفاوت نخواهد کرد..
ضمن وجود دولت در سایه،جلیلی اگر مشابه احمدینژاد در دورهی اول ریاست جمهوریاش باشد یعنی با همان میزان سرسپردهگی و نوکری امور را پیش ببرد باید بپذیرد سنگ زیرین آسیاب،دلیل شکستهای رژیم و سپر خامنهای باشد،اگر بخواهد با تکیه بر اصل تفکیک قوا تصمیماتش را بر پایهی کابینهاش جلو ببرد،نخست آنکه اصل تفکیک در جمهوری اسلامی وجود ندارد و دوم مغلوب دولت در سایه میشود..
جلیلی با اینکه تمامی ویژگیهای یک نوکر را داراست اما متعلق به جریانیست( انجمن حجتیه) که نمیخواهد اولین حضورش در سیاست مقارن با آخرین حضورش باشد..
ضمن آنکه تجربهی چند سال مذاکرات با اروپا و غرب،چهرهای نامیزان،غیرقابل اعتماد و بد عهد از اصولگرایان در سطح جهانی ساخته است که خود این موضوع مانعی بزرگ برای تحقق اهداف رژیم ایجاد میکند و این شاهدی بر بی اثری شخصیت رئیسجمهور است..
در ساختاری که موازی کاری لازمهی ایجاد حریم برای رهبر و تضمین کنندهی بقای حاکمیت است،رئیس جمهور مترسکی بیش نیست..
دموکراسی ملاها (بلحاظ وجود نهادهای ساختگی مطیع رهبر و سازمانهای امنیتی در خدمت خشم رهبر) تفاوتی با دموکراسی چپ ایرانی و چپ مذهبی ایرانی ندارد،به این خاطر است که باید از کلیت پنجاه و هفت ترسید و با آن مخالف بود..
#پاینده_ایران
#جاوید_شاه
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Forwarded from اتحاد ملی ایران
⚜ #قانون_اساسی_مشروطه_سلطنتی_ایران و لزوم حفظ و احیای بی چون و چرای تمامیت این قانون
https://t.me/OmidIranAzad/136437
بخش دوم:
چرا می گوییم هر گونه دستکاری در قانون اساسی مشروطه و بدتر از آن کنار گذاشتن قانون اساسی مشروطه و نوشتن قانون اساسی جدید مشکل آفرین و بحران زاست؟
در بخش نخست این نوشتار قرار بر این شد که به کشورهای دیگر و تجربیات آن ها سری بزنیم و بعد به سراغ مملکت خود و تجربه تاریخی خویشتن بیاییم!
در بخش نخست از ایالات متحده آمریکا گفتیم که کعبه آمال و یکی از ایده آل های والاحضرت ولیعهد و خارج نشین ها و جمهوری خواهان است!
حال از مرکز اقتصاد و سیاست جهان به یکی از عقب مانده ترین کشورها با تاریخ پر فراز و نشیب و غمبار می رویم!
به افغانستان در خاورمیانه می آییم!
افغانستان هم زمانی روزگاری خوش و رو بهبود و ثبات داشت که در یاد و خاطره افغان ها مانده است!
اما اشاره مستقیم ما اینجا به دوران پادشاهی افغانستان و محمد ظاهرشاه فقط نیست!
در حدود کمی بیشتر از یک سال پیش در آگوست 2021 طالبان قدرت را در دست گرفت و جمهوری اسلامی افغانستان 20 ساله محصول واردات تحمیلی و مستقیم آمریکا سقوط کرد و طالبان قدرت را در کابل بدست گرفتند!
طالبان 2021 نسبت به طالبان 20 سال قبل آموخته تر و با تجربه تر بود!
آنها با وجود حمایت های خارجی که از قطر و پاکستان و چند کشور دیگر می گرفتند و چراغ سبز آمریکا و کشورهای غربی را برای سرنگونی دولت و نظام قبلی کسب کرده بودند,متوجه دو بحران بزرگ برای اینکه بتوانند بر افغانستان حاکم شوند بودند!
نخست بحران مشروعیت و دوم بحران اجماع!
این دفعه طالبان به دنبال ساختن نوعی دولت-ملت بر پایه شریعت و استفاده بهتر از فرصت دوباره بود تا چهره ای بهتر و مقبول تر از خود به نمایش بگذارد!
بماند که ماهیت ایدئولوژیک و تمامیت خواه و قوم گرای این گروه مانع از تشکیل یک دولت ملی و متشکل از تمام نظرات و سلایق سیاسی می شود و خواهد شد!
از طرفی طالبان خود متشکل از چندین گروه و جناح در درون خود بود و احتمال درگیری بر سر قدرت بین جناح های طالبان با همدیگر چه آن زمان و چه اکنون نیز هست!
این ماهیت ایدئولوژیک و قوم گرا و همینطور ساختار جناح های درونی طالبان و عدم مشارکت سایر گروه های سیاسی, ایجاد مانعی جدی برای اجماع بر سر توافق و نوشتن یک قانون اساسی جدید می کرد!
و از طرف دیگر طالبان با بحران مشروعیت و عدم مقبولیت در بین همه اقوام و قبایل و گروه های قومی روبرو بوده و هست و همین طور از دید کثیری از مردم افغانستان به عنوان عامل وابسته به کشورهای بیگانه همچون پاکستان و قطر دیده می شود!
طالبان در اولین اقدام برای کسب مشروعیت و همین طور عقب انداختن درگیری های درونی و بحران هایی که خواه ناخواه بالاخره بروز بیشتری پیدا خواهند کرد, دست به دامن تجربه ملی و سنتی و تاریخی مورد احترام و قبول اکثریت ملت افغانستان و دورانی که نماد خاطرات خوش و صلح و ثبات بود, شد و به قانون اساسی پادشاهی افغانستان در زمان محمد ظاهر شاه پناه برد و از احترام پادشاهی افغانستان و محمد ظاهر شاه در بین ملت افغانستان بهره برداری کرد و آن را قانون اساسی موقت امارت اسلامی افغانستان نامید و خود را ملزم به برقراری و اجرای آن بجز مواردی که با شریعت منافات دارد دانست!
باید گفت حتی طالبان نیز درک کردند که اجماع و مشروعیت و مقبولیت چیزی نیست که بتوان به راحتی آن هم در کشوری به تنوع قومی و سبک زندگی در افغانستان, به آن دست یافت و زاییده فرآیندی طولانی به درازای تاریخ و سنت و فرهنگ و تجربه زیست یک ملت است و بر اثر حوادث مهم و سرنوشت ساز ملی در بعد تاریخی و زمانی خاص بدست می آید و نمی تواند تحمیلی و وارداتی باشد و باید با ذائقه و روح و سلیقه و سنت و تاریخ اکثریت آن ملت در هماهنگی کامل باشد!
https://t.me/OmidIranAzad/136194
در بخش سوم این نوشتار به اهمیت بازگشت بی چون و چرا به تمامیت قانون اساسی مشروطه برای ایران خودمان می پردازیم.
#پاینده_ایران
#جاوید_شاه
✍ #آبا_ایمورتال
مجموعه #اتحاد_ملی_ایران
@OmidIranAzad
https://t.me/OmidIranAzad/136437
بخش دوم:
چرا می گوییم هر گونه دستکاری در قانون اساسی مشروطه و بدتر از آن کنار گذاشتن قانون اساسی مشروطه و نوشتن قانون اساسی جدید مشکل آفرین و بحران زاست؟
در بخش نخست این نوشتار قرار بر این شد که به کشورهای دیگر و تجربیات آن ها سری بزنیم و بعد به سراغ مملکت خود و تجربه تاریخی خویشتن بیاییم!
در بخش نخست از ایالات متحده آمریکا گفتیم که کعبه آمال و یکی از ایده آل های والاحضرت ولیعهد و خارج نشین ها و جمهوری خواهان است!
حال از مرکز اقتصاد و سیاست جهان به یکی از عقب مانده ترین کشورها با تاریخ پر فراز و نشیب و غمبار می رویم!
به افغانستان در خاورمیانه می آییم!
افغانستان هم زمانی روزگاری خوش و رو بهبود و ثبات داشت که در یاد و خاطره افغان ها مانده است!
اما اشاره مستقیم ما اینجا به دوران پادشاهی افغانستان و محمد ظاهرشاه فقط نیست!
در حدود کمی بیشتر از یک سال پیش در آگوست 2021 طالبان قدرت را در دست گرفت و جمهوری اسلامی افغانستان 20 ساله محصول واردات تحمیلی و مستقیم آمریکا سقوط کرد و طالبان قدرت را در کابل بدست گرفتند!
طالبان 2021 نسبت به طالبان 20 سال قبل آموخته تر و با تجربه تر بود!
آنها با وجود حمایت های خارجی که از قطر و پاکستان و چند کشور دیگر می گرفتند و چراغ سبز آمریکا و کشورهای غربی را برای سرنگونی دولت و نظام قبلی کسب کرده بودند,متوجه دو بحران بزرگ برای اینکه بتوانند بر افغانستان حاکم شوند بودند!
نخست بحران مشروعیت و دوم بحران اجماع!
این دفعه طالبان به دنبال ساختن نوعی دولت-ملت بر پایه شریعت و استفاده بهتر از فرصت دوباره بود تا چهره ای بهتر و مقبول تر از خود به نمایش بگذارد!
بماند که ماهیت ایدئولوژیک و تمامیت خواه و قوم گرای این گروه مانع از تشکیل یک دولت ملی و متشکل از تمام نظرات و سلایق سیاسی می شود و خواهد شد!
از طرفی طالبان خود متشکل از چندین گروه و جناح در درون خود بود و احتمال درگیری بر سر قدرت بین جناح های طالبان با همدیگر چه آن زمان و چه اکنون نیز هست!
این ماهیت ایدئولوژیک و قوم گرا و همینطور ساختار جناح های درونی طالبان و عدم مشارکت سایر گروه های سیاسی, ایجاد مانعی جدی برای اجماع بر سر توافق و نوشتن یک قانون اساسی جدید می کرد!
و از طرف دیگر طالبان با بحران مشروعیت و عدم مقبولیت در بین همه اقوام و قبایل و گروه های قومی روبرو بوده و هست و همین طور از دید کثیری از مردم افغانستان به عنوان عامل وابسته به کشورهای بیگانه همچون پاکستان و قطر دیده می شود!
طالبان در اولین اقدام برای کسب مشروعیت و همین طور عقب انداختن درگیری های درونی و بحران هایی که خواه ناخواه بالاخره بروز بیشتری پیدا خواهند کرد, دست به دامن تجربه ملی و سنتی و تاریخی مورد احترام و قبول اکثریت ملت افغانستان و دورانی که نماد خاطرات خوش و صلح و ثبات بود, شد و به قانون اساسی پادشاهی افغانستان در زمان محمد ظاهر شاه پناه برد و از احترام پادشاهی افغانستان و محمد ظاهر شاه در بین ملت افغانستان بهره برداری کرد و آن را قانون اساسی موقت امارت اسلامی افغانستان نامید و خود را ملزم به برقراری و اجرای آن بجز مواردی که با شریعت منافات دارد دانست!
باید گفت حتی طالبان نیز درک کردند که اجماع و مشروعیت و مقبولیت چیزی نیست که بتوان به راحتی آن هم در کشوری به تنوع قومی و سبک زندگی در افغانستان, به آن دست یافت و زاییده فرآیندی طولانی به درازای تاریخ و سنت و فرهنگ و تجربه زیست یک ملت است و بر اثر حوادث مهم و سرنوشت ساز ملی در بعد تاریخی و زمانی خاص بدست می آید و نمی تواند تحمیلی و وارداتی باشد و باید با ذائقه و روح و سلیقه و سنت و تاریخ اکثریت آن ملت در هماهنگی کامل باشد!
https://t.me/OmidIranAzad/136194
در بخش سوم این نوشتار به اهمیت بازگشت بی چون و چرا به تمامیت قانون اساسی مشروطه برای ایران خودمان می پردازیم.
#پاینده_ایران
#جاوید_شاه
✍ #آبا_ایمورتال
مجموعه #اتحاد_ملی_ایران
@OmidIranAzad
Forwarded from اتحاد ملی ایران
⚜ #قانون_اساسی_مشروطه_سلطنتی_ایران و لزوم حفظ و احیای بی چون و چرای تمامیت این قانون
https://t.me/OmidIranAzad/136437
بخش دوم:
چرا می گوییم هر گونه دستکاری در قانون اساسی مشروطه و بدتر از آن کنار گذاشتن قانون اساسی مشروطه و نوشتن قانون اساسی جدید مشکل آفرین و بحران زاست؟
در بخش نخست این نوشتار قرار بر این شد که به کشورهای دیگر و تجربیات آن ها سری بزنیم و بعد به سراغ مملکت خود و تجربه تاریخی خویشتن بیاییم!
در بخش نخست از ایالات متحده آمریکا گفتیم که کعبه آمال و یکی از ایده آل های والاحضرت ولیعهد و خارج نشین ها و جمهوری خواهان است!
حال از مرکز اقتصاد و سیاست جهان به یکی از عقب مانده ترین کشورها با تاریخ پر فراز و نشیب و غمبار می رویم!
به افغانستان در خاورمیانه می آییم!
افغانستان هم زمانی روزگاری خوش و رو بهبود و ثبات داشت که در یاد و خاطره افغان ها مانده است!
اما اشاره مستقیم ما اینجا به دوران پادشاهی افغانستان و محمد ظاهرشاه فقط نیست!
در حدود کمی بیشتر از یک سال پیش در آگوست 2021 طالبان قدرت را در دست گرفت و جمهوری اسلامی افغانستان 20 ساله محصول واردات تحمیلی و مستقیم آمریکا سقوط کرد و طالبان قدرت را در کابل بدست گرفتند!
طالبان 2021 نسبت به طالبان 20 سال قبل آموخته تر و با تجربه تر بود!
آنها با وجود حمایت های خارجی که از قطر و پاکستان و چند کشور دیگر می گرفتند و چراغ سبز آمریکا و کشورهای غربی را برای سرنگونی دولت و نظام قبلی کسب کرده بودند,متوجه دو بحران بزرگ برای اینکه بتوانند بر افغانستان حاکم شوند بودند!
نخست بحران مشروعیت و دوم بحران اجماع!
این دفعه طالبان به دنبال ساختن نوعی دولت-ملت بر پایه شریعت و استفاده بهتر از فرصت دوباره بود تا چهره ای بهتر و مقبول تر از خود به نمایش بگذارد!
بماند که ماهیت ایدئولوژیک و تمامیت خواه و قوم گرای این گروه مانع از تشکیل یک دولت ملی و متشکل از تمام نظرات و سلایق سیاسی می شود و خواهد شد!
از طرفی طالبان خود متشکل از چندین گروه و جناح در درون خود بود و احتمال درگیری بر سر قدرت بین جناح های طالبان با همدیگر چه آن زمان و چه اکنون نیز هست!
این ماهیت ایدئولوژیک و قوم گرا و همینطور ساختار جناح های درونی طالبان و عدم مشارکت سایر گروه های سیاسی, ایجاد مانعی جدی برای اجماع بر سر توافق و نوشتن یک قانون اساسی جدید می کرد!
و از طرف دیگر طالبان با بحران مشروعیت و عدم مقبولیت در بین همه اقوام و قبایل و گروه های قومی روبرو بوده و هست و همین طور از دید کثیری از مردم افغانستان به عنوان عامل وابسته به کشورهای بیگانه همچون پاکستان و قطر دیده می شود!
طالبان در اولین اقدام برای کسب مشروعیت و همین طور عقب انداختن درگیری های درونی و بحران هایی که خواه ناخواه بالاخره بروز بیشتری پیدا خواهند کرد, دست به دامن تجربه ملی و سنتی و تاریخی مورد احترام و قبول اکثریت ملت افغانستان و دورانی که نماد خاطرات خوش و صلح و ثبات بود, شد و به قانون اساسی پادشاهی افغانستان در زمان محمد ظاهر شاه پناه برد و از احترام پادشاهی افغانستان و محمد ظاهر شاه در بین ملت افغانستان بهره برداری کرد و آن را قانون اساسی موقت امارت اسلامی افغانستان نامید و خود را ملزم به برقراری و اجرای آن بجز مواردی که با شریعت منافات دارد دانست!
باید گفت حتی طالبان نیز درک کردند که اجماع و مشروعیت و مقبولیت چیزی نیست که بتوان به راحتی آن هم در کشوری به تنوع قومی و سبک زندگی در افغانستان, به آن دست یافت و زاییده فرآیندی طولانی به درازای تاریخ و سنت و فرهنگ و تجربه زیست یک ملت است و بر اثر حوادث مهم و سرنوشت ساز ملی در بعد تاریخی و زمانی خاص بدست می آید و نمی تواند تحمیلی و وارداتی باشد و باید با ذائقه و روح و سلیقه و سنت و تاریخ اکثریت آن ملت در هماهنگی کامل باشد!
https://t.me/OmidIranAzad/136194
در بخش سوم این نوشتار به اهمیت بازگشت بی چون و چرا به تمامیت قانون اساسی مشروطه برای ایران خودمان می پردازیم.
#پاینده_ایران
#جاوید_شاه
✍ #آبا_ایمورتال
مجموعه #اتحاد_ملی_ایران
@OmidIranAzad
https://t.me/OmidIranAzad/136437
بخش دوم:
چرا می گوییم هر گونه دستکاری در قانون اساسی مشروطه و بدتر از آن کنار گذاشتن قانون اساسی مشروطه و نوشتن قانون اساسی جدید مشکل آفرین و بحران زاست؟
در بخش نخست این نوشتار قرار بر این شد که به کشورهای دیگر و تجربیات آن ها سری بزنیم و بعد به سراغ مملکت خود و تجربه تاریخی خویشتن بیاییم!
در بخش نخست از ایالات متحده آمریکا گفتیم که کعبه آمال و یکی از ایده آل های والاحضرت ولیعهد و خارج نشین ها و جمهوری خواهان است!
حال از مرکز اقتصاد و سیاست جهان به یکی از عقب مانده ترین کشورها با تاریخ پر فراز و نشیب و غمبار می رویم!
به افغانستان در خاورمیانه می آییم!
افغانستان هم زمانی روزگاری خوش و رو بهبود و ثبات داشت که در یاد و خاطره افغان ها مانده است!
اما اشاره مستقیم ما اینجا به دوران پادشاهی افغانستان و محمد ظاهرشاه فقط نیست!
در حدود کمی بیشتر از یک سال پیش در آگوست 2021 طالبان قدرت را در دست گرفت و جمهوری اسلامی افغانستان 20 ساله محصول واردات تحمیلی و مستقیم آمریکا سقوط کرد و طالبان قدرت را در کابل بدست گرفتند!
طالبان 2021 نسبت به طالبان 20 سال قبل آموخته تر و با تجربه تر بود!
آنها با وجود حمایت های خارجی که از قطر و پاکستان و چند کشور دیگر می گرفتند و چراغ سبز آمریکا و کشورهای غربی را برای سرنگونی دولت و نظام قبلی کسب کرده بودند,متوجه دو بحران بزرگ برای اینکه بتوانند بر افغانستان حاکم شوند بودند!
نخست بحران مشروعیت و دوم بحران اجماع!
این دفعه طالبان به دنبال ساختن نوعی دولت-ملت بر پایه شریعت و استفاده بهتر از فرصت دوباره بود تا چهره ای بهتر و مقبول تر از خود به نمایش بگذارد!
بماند که ماهیت ایدئولوژیک و تمامیت خواه و قوم گرای این گروه مانع از تشکیل یک دولت ملی و متشکل از تمام نظرات و سلایق سیاسی می شود و خواهد شد!
از طرفی طالبان خود متشکل از چندین گروه و جناح در درون خود بود و احتمال درگیری بر سر قدرت بین جناح های طالبان با همدیگر چه آن زمان و چه اکنون نیز هست!
این ماهیت ایدئولوژیک و قوم گرا و همینطور ساختار جناح های درونی طالبان و عدم مشارکت سایر گروه های سیاسی, ایجاد مانعی جدی برای اجماع بر سر توافق و نوشتن یک قانون اساسی جدید می کرد!
و از طرف دیگر طالبان با بحران مشروعیت و عدم مقبولیت در بین همه اقوام و قبایل و گروه های قومی روبرو بوده و هست و همین طور از دید کثیری از مردم افغانستان به عنوان عامل وابسته به کشورهای بیگانه همچون پاکستان و قطر دیده می شود!
طالبان در اولین اقدام برای کسب مشروعیت و همین طور عقب انداختن درگیری های درونی و بحران هایی که خواه ناخواه بالاخره بروز بیشتری پیدا خواهند کرد, دست به دامن تجربه ملی و سنتی و تاریخی مورد احترام و قبول اکثریت ملت افغانستان و دورانی که نماد خاطرات خوش و صلح و ثبات بود, شد و به قانون اساسی پادشاهی افغانستان در زمان محمد ظاهر شاه پناه برد و از احترام پادشاهی افغانستان و محمد ظاهر شاه در بین ملت افغانستان بهره برداری کرد و آن را قانون اساسی موقت امارت اسلامی افغانستان نامید و خود را ملزم به برقراری و اجرای آن بجز مواردی که با شریعت منافات دارد دانست!
باید گفت حتی طالبان نیز درک کردند که اجماع و مشروعیت و مقبولیت چیزی نیست که بتوان به راحتی آن هم در کشوری به تنوع قومی و سبک زندگی در افغانستان, به آن دست یافت و زاییده فرآیندی طولانی به درازای تاریخ و سنت و فرهنگ و تجربه زیست یک ملت است و بر اثر حوادث مهم و سرنوشت ساز ملی در بعد تاریخی و زمانی خاص بدست می آید و نمی تواند تحمیلی و وارداتی باشد و باید با ذائقه و روح و سلیقه و سنت و تاریخ اکثریت آن ملت در هماهنگی کامل باشد!
https://t.me/OmidIranAzad/136194
در بخش سوم این نوشتار به اهمیت بازگشت بی چون و چرا به تمامیت قانون اساسی مشروطه برای ایران خودمان می پردازیم.
#پاینده_ایران
#جاوید_شاه
✍ #آبا_ایمورتال
مجموعه #اتحاد_ملی_ایران
@OmidIranAzad
Forwarded from اموزش
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
در این ویدیو میتوانید کارایی و سادگی استفاده از چسب قطرهای در برهم زدن نظم ساختاری شهرها و کمک به براندازی را ببینید ...
➖➖➖
دفاع مشروع یک اصل بین المللی پذیرفته شده است.
#جاوید_شاه
#پاینده_ایران
#شاهزاده_رضا_پهلوی
#پرچمملی_شیروخورشید
#نهاد_ورجاوند_پادشاهی_ایران
➖➖➖
دفاع مشروع یک اصل بین المللی پذیرفته شده است.
#جاوید_شاه
#پاینده_ایران
#شاهزاده_رضا_پهلوی
#پرچمملی_شیروخورشید
#نهاد_ورجاوند_پادشاهی_ایران
مقاومت،جنازه ای بی سر
✍داود
حسن نصرالله در حاشیه تشییع جنازه فواد علی شکر با اشاره به ترور اسماعیل هنیه گفت ترور رهبر حماس در خاک ایران « تجاوز به شرف ایرانیان بود »..
نکتهی نخست این است که حسن نصرالله در شرایطی صحبت از تجاوز به شرف میکند که خود در دخمهای زیر زمینی پنهان و شهامت بیرون آمدن از لایههای حفاظتی را ندارد..
نکته دوم اینکه هنیه نه نژاد و تباری ایرانی داشت و نه بین ایرانیان صاحب اعتبار و عزت بود..
هنیه نه میهمان ملت ایران بود و نه به دعوت ملت ایران در مراسم ضریب جمهور شرکت کرده بود..
یک عرب بدوی شهوت پرست به دعوت عدهای عرب نژاد که سرنوشت ایران را طی شورش پنجاه و هفت غصب کردهاند برای مراسمی که اسم عربی تحلیف دارد وارد خاک پاک ایران شد و توسط کشوری که همچون کشور ما تهدید عربیت را بیخ گوش خود حس میکند خنثی شد..
اگر حذف هنیه تجاوز تلقی شود،تجاوز به ناموس و شرف مقاومت و عربیت افراطگراست..
نه این رژیم ایرانیست و نه کارتلهای کار چاق کن رژیم نسبتی با ایرانیان دارند..
ملاک سنجش شرف ایرانی هشت سال جنگ با عراق بود که با وجود خلبانان عربستانی،کماندوهای فلسیطنی و لبنانی،کمک تسلیحاتی لیبی و اجماع دیپلماتیک اتحادیه عرب علیه ملت ایران نتوانست وجبی از خاک ایران را تصرف کند..
جالب است حسن نصرالله صحبت از شرف میکند در حالی که بیش از پانصد عضو ارشد عربی جبهه مقاومت در شش ماهه اخیر تکه تکه شدند و حزب الله نتوانست در مقام تلافی هیچ پیشرفتی به دست آورد..
جماعت اهل مقاومت اگر مشتاق دیدن شرف ایرانیان هستید تا براندازی صبر کنید قول میدهم حنجره حزب الله با دندان ملی گرایی ایرانی جویده خواهد شد..
#پاینده_ایران
#جاوید_شاه
✍داود
حسن نصرالله در حاشیه تشییع جنازه فواد علی شکر با اشاره به ترور اسماعیل هنیه گفت ترور رهبر حماس در خاک ایران « تجاوز به شرف ایرانیان بود »..
نکتهی نخست این است که حسن نصرالله در شرایطی صحبت از تجاوز به شرف میکند که خود در دخمهای زیر زمینی پنهان و شهامت بیرون آمدن از لایههای حفاظتی را ندارد..
نکته دوم اینکه هنیه نه نژاد و تباری ایرانی داشت و نه بین ایرانیان صاحب اعتبار و عزت بود..
هنیه نه میهمان ملت ایران بود و نه به دعوت ملت ایران در مراسم ضریب جمهور شرکت کرده بود..
یک عرب بدوی شهوت پرست به دعوت عدهای عرب نژاد که سرنوشت ایران را طی شورش پنجاه و هفت غصب کردهاند برای مراسمی که اسم عربی تحلیف دارد وارد خاک پاک ایران شد و توسط کشوری که همچون کشور ما تهدید عربیت را بیخ گوش خود حس میکند خنثی شد..
اگر حذف هنیه تجاوز تلقی شود،تجاوز به ناموس و شرف مقاومت و عربیت افراطگراست..
نه این رژیم ایرانیست و نه کارتلهای کار چاق کن رژیم نسبتی با ایرانیان دارند..
ملاک سنجش شرف ایرانی هشت سال جنگ با عراق بود که با وجود خلبانان عربستانی،کماندوهای فلسیطنی و لبنانی،کمک تسلیحاتی لیبی و اجماع دیپلماتیک اتحادیه عرب علیه ملت ایران نتوانست وجبی از خاک ایران را تصرف کند..
جالب است حسن نصرالله صحبت از شرف میکند در حالی که بیش از پانصد عضو ارشد عربی جبهه مقاومت در شش ماهه اخیر تکه تکه شدند و حزب الله نتوانست در مقام تلافی هیچ پیشرفتی به دست آورد..
جماعت اهل مقاومت اگر مشتاق دیدن شرف ایرانیان هستید تا براندازی صبر کنید قول میدهم حنجره حزب الله با دندان ملی گرایی ایرانی جویده خواهد شد..
#پاینده_ایران
#جاوید_شاه