Graymin
276 subscribers
168 photos
29 links
ثمین هستم.
Download Telegram
از این هیاهوی زندگی بیزارم. از اینکه همه‌چیز در جریان و حرکت است کلافه و عصبی‌ام. زندگی بی‌اعتنا ادامه دارد و از این ادامه داشتن متنفرم.
Forwarded from دوات
توی این آسیای نشدن‌ها و نداشتن‌ها و کافی نبودن‌ها، وسط قیمت گوشت و مرغ و دلار، تو اوج درد چشم‌های کم‌خواب و شونه‌های خسته، یه چیزی عین شاه‌کبرا گردن می‌کشه تو وجودم.
تلخ و تیز و خشمگین و مرگبار: امید.
خستگی رو تموم احساسات و افکارم غالب شده. ناراحتم، عصبیم، مضطربم ولی بیشتر از همه‌ی این‌ها فقط خسته‌ام.
وقتی به خودم فکر می‌کنم فقط خستگی می‌بینم.
انقدر خسته‌ام که جون نگهداشتن چیز‌های مهم زندگی رو هم ندارم‌. دونه دونه هرچی که دارم رو از دست می‌دم. توان غصه‌خوردن هم ندارم. آها خب اینم رفت. اینم تموم شد. عه از دستش دادم. خب دیگه نیست. به همین سادگی دیگه هیچی مهم نیست‌.
تو نه. تو هنوز مهمی‌.
البته اگه برات مهم باشه که برام مهمی‌.
رو سطح زندگی شناورم. مثل یه تیکه چوب شکسته و رهاشده تو اقیانوس. رو آب شناورم و جز آسمون خالی و اقیانوسی که منو پس می‌زنه چیزی ندارم‌.
نه ببین تنهایی برام یه حس یا مشکل نیست،
الان دیگه شده سبک زندگیم.
خستگی منو به جایی رسونده که دیگه دارم به زنده بودنم شک می‌کنم.
Forwarded from Graymin
یا زندگی رو از خودم می‌گیرم یا خودم رو از زندگی. هرجور که حساب کنی زنده‌ بودنم تو مسیر اشتباهی ادامه داره و همیشه یه چیزی کمه.
امروز از اون روزهاست که اگه خونه بودم کل روز رو دراز می‌کشیدم و به سقف زل می‌زدم.
Graymin
امروز از اون روزهاست که اگه خونه بودم کل روز رو دراز می‌کشیدم و به سقف زل می‌زدم.
_البته سر کار بودم و نصف روز رو فقط به درخت‌ها زل زده بودم‌_
درخت=زیبایی
زندگیم به حداقل‌ترین حد زیبایی رسیده.
درواقع می‌تونم بگم اینجا تو زندگی من هیچ زیبایی وجود نداره‌.
من و زندگیم الان واقعا زشتیم.
سرتاسرم را بگردی از رویاهایم فقط لکه‌هایی شرم‌آور پیدا می‌شود. از آدم‌ها و خاطراتشان فقط عکس‌هایی سیاه و سفید شکسته باقی مانده.
از طبیعت روحم فقط یک کویر تفتیده و یک درخت خشکیده دارم. از آسمانم فقط یک شب بی‌ستاره مانده. روی قلبم گرد و خاک نشسته و تو بگو اینجا خوشحالی پیدا می‌شود؟
پیتر کامنزیند | هرمان هسه
Forwarded from کلئوپاترا (زانیس)
اولین چیزی که تو تاریکی تَرکت می‌کنه سایه‌ی خودته.
رهایی؟ هرگز اتفاق نمی‌افتد. بگو چطور ممکن شود وقتی به زندگی محکوم شده‌ایم. رویای آزادی تو را گرفتار می‌کند، بعد از رهایی، خود رهایی تو را به اسارت می‌گیرد. ما به دنیا آمدیم تا زندانی این زندگی باشیم. توجه کن حتی مرگ هم رهایی نیست، پایان است.
خیلی وقت‌ها پدر مادرها بیشتر از اینکه به فکر بچه‌هاشون باشن به فکر بچگی‌ خودشونن.
Forwarded from 𝐀𝐦𝐢𝐫𝐬𝐚𝐣𝐚𝐝 (Amirsajad)