🏴انا لله و انا الیه راجعون🏴
با نهایت تاسف باخبر شدیم کربلائیه سیده خانم موسوی(همسر گرامی مرحوم کربلایی یدالله عبداللهی) و مادر عزیز برادران عبداللهی دار فانی را وداع گفتند
این مصیبت وارده را خدمت خانواده های محترم عبداللهی تسلیت عرض میکنم
با نهایت تاسف باخبر شدیم کربلائیه سیده خانم موسوی(همسر گرامی مرحوم کربلایی یدالله عبداللهی) و مادر عزیز برادران عبداللهی دار فانی را وداع گفتند
این مصیبت وارده را خدمت خانواده های محترم عبداللهی تسلیت عرض میکنم
Forwarded from Deleted Account
پارچ parç = کلمه ی تورکی به معنی قطعه ای یا قسمتی است .
به شکل پارچ ، پرچ وارد زبان فارسی شده است .
پارچا parça= قطعه ای از چیزی ، قطعه ای از قماش ، واحد شمارش آبادی و املاک
به شکل" پارچه" وارد فارسی شده است .
پارچام oarçam= قطعه ی من ، پارچه من ،
به شکل " پرچم" وارد زبان فارسی شده است .
پارچین parçın= قطعه ی شما , آبادی شما
به شکل پارچین و پرچین در فارسی کاربرد دارد .
#آیدین
کلمات تورکی در فارسی
به شکل پارچ ، پرچ وارد زبان فارسی شده است .
پارچا parça= قطعه ای از چیزی ، قطعه ای از قماش ، واحد شمارش آبادی و املاک
به شکل" پارچه" وارد فارسی شده است .
پارچام oarçam= قطعه ی من ، پارچه من ،
به شکل " پرچم" وارد زبان فارسی شده است .
پارچین parçın= قطعه ی شما , آبادی شما
به شکل پارچین و پرچین در فارسی کاربرد دارد .
#آیدین
کلمات تورکی در فارسی
چشم بسته دو کیلو سیب خریدم و گاز دادم تا خانه و انداختم توی سینک ظرفشویی و غسل کرونا دادم و ریختم توی سبد. ده تا سیب بودند. همانجا فهمیدم که سه تای آنها نیمهکپکزدهاند و از زردی رسیدهاند به قهوهای. حالا من مانده بودم و سه سیب کرمو و هفت سیب سالم و براق. درون من اهریمنی وجود دارد که اجازهی خوردن سیبهای سالم قبل از سیبهای گندیده را نمیدهد. هر چقدر با خودم کلنجار رفتم که اول یکی از سالمها را بخورم، اهریمن درونم اجازه نداد و اصرار کرد که: «این خرابها رو بخور اول... بعد میریم سراغ خوبها».
اهریمن پیروز شد. دو روز اول کرموها را با بدبختی خوردم. مزهی رودهی کانگرو میدادند. حتی قابیل هم حاضر نمیشود بابت این مزه گناه کند. روز سوم رفتم سراغ سالمها که دیدم حالا دو تای دیگرشان هم رو به زوالند. باز اهریمن و کپک و رودهی کانگرو و الخ. روز چهارم و پنجم و ششم هم بر همین منوال. هر ده تا را با همین شرایط اسفبار میل کردم. لعنت بر این اهریمن درونم که حالیاش نمیشود هر لذتی زمان انقضا دارد. هر چیزی را سر وقتش باید گاز زد.
تابستانها از اهواز میکوبیدیم تا تهران. ده ساعت توی راه بودیم و وقتی میرسیدیم انگار از دستگاه سانتریفوژ بیرون آمده باشیم. بعد هم میرفتیم شمال. تمام راه را تحمل میکردم فقط بابت تونل کندوان. واردش که میشدیم، پنجره را میدادم پائین و طوری عربده میزدم که انگار خدای نکرده عضوی لای انبر گیر کرده باشد. هیچ لذتی بالاتر از آن نبود که صدایم بخورد به دیوارهای سنگی تونل و چهار برابر بلندتر بشود و اعصاب همه را خرد کنم. امروز موقع رانندگی بعد از سالها مجبور شدم از یک نیمچهتونل رد شوم. یاد تونل کندوان افتادم. پنجره را هم دادم پائین. سرم را هم دادم بیرون اما به جای نعره، صدایی تولید کردم که فقط به درد بیدار کردن لیلی میخورد جهت خوردن سحری. همانقدر نرم و لطیف. نعره زدن زمان خودش را میطلبیده.
یک همکلاسی شیرازی داشتم که خوش تيپ دانشگاه بود. سینهی کفتری و موهای اردکی. یقهی کاپشن جیناش را بالا میداد و دلها را اسیر خودش میکرد. سال آخر دانشگاه، با نامزدش رفتند مسافرت. وقتی برگشت چند عکس از سفرشان نشانمان داد. یکیشان مال گردنهی حیران بود. خودش و نامزدش لبهی پرتگاه، فیگور تایتانیکی گرفته بودند و به یک افق مهآلود خیره شده بودند. همان شب با خودم تصمیم گرفتم که بروم باشگاه و پرس سینه بزنم و موهایم را گوجهای کنم و همسري برای خودم اختیار کنم و بروم گردنهی حیران و با دوربین زنیطم عکس بگیرم از خودمان. اهریمن درون من همان وقتها بود که به بلوغ رسیده بود و نشسته بود توی اتاق فرمان مغزم. اهریمن گفت: «نه عزیزم. الان نه. فارغالتحصیل بشو، یه شغل خوب پیدا بکن، کمی پول جمع کن، خونه بگیر، بعد هر غلطی خواستی بکن». گفتم چشم. همهی دستوراتش را انجام دادم الا بخش «هر غلطی خواستی بکن». بعد از همهی آن کارها، سیبهای براق لک افتاده بودند و دیگر حیران همان حیران نبود و دیگر مو بر سرم نمانده بود.
خلاصه این اهریمن، روانام را پریشان کرده است. اگر با همین وضعیت به سن 125 سالگی برسم، باز هم یک لیست طویل دارم از کارهایی که باید انجام بدهم اما اهریمن درون اصرار دارد که «فعلا پولات رو جمع کن و یه دست دندون مصنوعی از جنس عاج فیل بخر، بعد برو فلان کار را بکن». از آن طرف هم یک لیست طویل هم دارم از کارهایی که اهریمن درون در صد سال گذشته به فنا داده است. ای اهریمن لامروت! هر سیبی را باید سر وقتش گاز زد. به جای گاز زدن سیب تازه دائم در حال تماشای کپک زدنش هستم
#فهیم_عطار
هولیق کندینین کانالینا قوشولون 🙏🏻
🆔️ @GOZALHOLIG
اهریمن پیروز شد. دو روز اول کرموها را با بدبختی خوردم. مزهی رودهی کانگرو میدادند. حتی قابیل هم حاضر نمیشود بابت این مزه گناه کند. روز سوم رفتم سراغ سالمها که دیدم حالا دو تای دیگرشان هم رو به زوالند. باز اهریمن و کپک و رودهی کانگرو و الخ. روز چهارم و پنجم و ششم هم بر همین منوال. هر ده تا را با همین شرایط اسفبار میل کردم. لعنت بر این اهریمن درونم که حالیاش نمیشود هر لذتی زمان انقضا دارد. هر چیزی را سر وقتش باید گاز زد.
تابستانها از اهواز میکوبیدیم تا تهران. ده ساعت توی راه بودیم و وقتی میرسیدیم انگار از دستگاه سانتریفوژ بیرون آمده باشیم. بعد هم میرفتیم شمال. تمام راه را تحمل میکردم فقط بابت تونل کندوان. واردش که میشدیم، پنجره را میدادم پائین و طوری عربده میزدم که انگار خدای نکرده عضوی لای انبر گیر کرده باشد. هیچ لذتی بالاتر از آن نبود که صدایم بخورد به دیوارهای سنگی تونل و چهار برابر بلندتر بشود و اعصاب همه را خرد کنم. امروز موقع رانندگی بعد از سالها مجبور شدم از یک نیمچهتونل رد شوم. یاد تونل کندوان افتادم. پنجره را هم دادم پائین. سرم را هم دادم بیرون اما به جای نعره، صدایی تولید کردم که فقط به درد بیدار کردن لیلی میخورد جهت خوردن سحری. همانقدر نرم و لطیف. نعره زدن زمان خودش را میطلبیده.
یک همکلاسی شیرازی داشتم که خوش تيپ دانشگاه بود. سینهی کفتری و موهای اردکی. یقهی کاپشن جیناش را بالا میداد و دلها را اسیر خودش میکرد. سال آخر دانشگاه، با نامزدش رفتند مسافرت. وقتی برگشت چند عکس از سفرشان نشانمان داد. یکیشان مال گردنهی حیران بود. خودش و نامزدش لبهی پرتگاه، فیگور تایتانیکی گرفته بودند و به یک افق مهآلود خیره شده بودند. همان شب با خودم تصمیم گرفتم که بروم باشگاه و پرس سینه بزنم و موهایم را گوجهای کنم و همسري برای خودم اختیار کنم و بروم گردنهی حیران و با دوربین زنیطم عکس بگیرم از خودمان. اهریمن درون من همان وقتها بود که به بلوغ رسیده بود و نشسته بود توی اتاق فرمان مغزم. اهریمن گفت: «نه عزیزم. الان نه. فارغالتحصیل بشو، یه شغل خوب پیدا بکن، کمی پول جمع کن، خونه بگیر، بعد هر غلطی خواستی بکن». گفتم چشم. همهی دستوراتش را انجام دادم الا بخش «هر غلطی خواستی بکن». بعد از همهی آن کارها، سیبهای براق لک افتاده بودند و دیگر حیران همان حیران نبود و دیگر مو بر سرم نمانده بود.
خلاصه این اهریمن، روانام را پریشان کرده است. اگر با همین وضعیت به سن 125 سالگی برسم، باز هم یک لیست طویل دارم از کارهایی که باید انجام بدهم اما اهریمن درون اصرار دارد که «فعلا پولات رو جمع کن و یه دست دندون مصنوعی از جنس عاج فیل بخر، بعد برو فلان کار را بکن». از آن طرف هم یک لیست طویل هم دارم از کارهایی که اهریمن درون در صد سال گذشته به فنا داده است. ای اهریمن لامروت! هر سیبی را باید سر وقتش گاز زد. به جای گاز زدن سیب تازه دائم در حال تماشای کپک زدنش هستم
#فهیم_عطار
هولیق کندینین کانالینا قوشولون 🙏🏻
🆔️ @GOZALHOLIG
Forwarded from Deleted Account
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
رونمایی از قالی اطلس مخصوص المپیک توکیو در تبریز
قالی هوشمند اطلس ویژه المپیک توکیو توسط هنرمندان تبریزی بافته شده است و بیش از ۳۳۰ طرح دارد که هر کدام از این طرحها در قالب نرم افزارهای مجزا، قابل نمایش است.
قالی هوشمند اطلس ویژه المپیک توکیو توسط هنرمندان تبریزی بافته شده است و بیش از ۳۳۰ طرح دارد که هر کدام از این طرحها در قالب نرم افزارهای مجزا، قابل نمایش است.
قابل توجه مالکین محترم تراکتورهای فاقد پلاک
متقاضیان پلاک گذاری که پرونده تشکیل داده اند و همچنین متقاضیانی که فعلا جهت تشکیل پرونده اقدام نکردهu اند لازم است جهت بازدید افسر راهنمایی و رانندگی روز دوشنبه ۲۸ تیر ماه ساعت ۸ صبح به همراه تراکتور و مدارک آن در مرکز خدمات جهاد کشاورزی هریس (واقع در روستای هریس) حاضر شوند.
عنایت فرمایید که بدلیل مشکلات ناشی از شیوع بیماری کرونا حضور و بازدید افسر مربوطه بندرت امکان پذیر است لذا خواهشمند است این فرصت پیش آمده را از دست ندهید.
دادمهر - مسئول مرکز جهاد کشاورزی هریس
هولیق کندینین کانالینا قوشولون 🙏🏻
🆔️ @GOZALHOLIG
متقاضیان پلاک گذاری که پرونده تشکیل داده اند و همچنین متقاضیانی که فعلا جهت تشکیل پرونده اقدام نکردهu اند لازم است جهت بازدید افسر راهنمایی و رانندگی روز دوشنبه ۲۸ تیر ماه ساعت ۸ صبح به همراه تراکتور و مدارک آن در مرکز خدمات جهاد کشاورزی هریس (واقع در روستای هریس) حاضر شوند.
عنایت فرمایید که بدلیل مشکلات ناشی از شیوع بیماری کرونا حضور و بازدید افسر مربوطه بندرت امکان پذیر است لذا خواهشمند است این فرصت پیش آمده را از دست ندهید.
دادمهر - مسئول مرکز جهاد کشاورزی هریس
هولیق کندینین کانالینا قوشولون 🙏🏻
🆔️ @GOZALHOLIG
Forwarded from H. Dadmehr
قابل توجه مالکین محترم تراکتورهای فاقد پلاک
متقاضیان پلاک گذاری که پرونده تشکیل داده اند و همچنین متقاضیانی که فعلا جهت تشکیل پرونده اقدام نکرده اند لازم است جهت بازدید افسر راهنمایی و رانندگی روز دوشنبه ۲۸ تیر ماه ساعت ۸ صبح به همراه تراکتور و مدارک آن در مرکز خدمات جهاد کشاورزی هریس (واقع در روستای هریس) حاضر شوند.
عنایت فرمایید که بدلیل مشکلات ناشی از شیوع بیماری کرونا حضور و بازدید افسر مربوطه بندرت امکان پذیر است لذا خواهشمند است این فرصت پیش آمده را از دست ندهید.
دادمهر - مسئول مرکز جهاد کشاورزی هریس
متقاضیان پلاک گذاری که پرونده تشکیل داده اند و همچنین متقاضیانی که فعلا جهت تشکیل پرونده اقدام نکرده اند لازم است جهت بازدید افسر راهنمایی و رانندگی روز دوشنبه ۲۸ تیر ماه ساعت ۸ صبح به همراه تراکتور و مدارک آن در مرکز خدمات جهاد کشاورزی هریس (واقع در روستای هریس) حاضر شوند.
عنایت فرمایید که بدلیل مشکلات ناشی از شیوع بیماری کرونا حضور و بازدید افسر مربوطه بندرت امکان پذیر است لذا خواهشمند است این فرصت پیش آمده را از دست ندهید.
دادمهر - مسئول مرکز جهاد کشاورزی هریس
Forwarded from قرارگاه فرهنگی مسجد حضرت ابوالفضل سراب
عکس یادگاری با مداحان وشعرای آئینی شهرستان سراب در روز عید سعید غدیر خم وتجلیل از مداحان گرامی
مسجد حضرت ابولفضل علیه السلام
مسجد حضرت ابولفضل علیه السلام
Forwarded from محمد علی یوسفی زاده
مراسم تجلیل از مداحان با حضور مداح گرامی محمد علی رضایی از روستای هولیق
Forwarded from Tractorfc | تراکتور
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
یاشاسین اصلین ایتیرمیین اینسانلار
یاشاسین بهنام تشکر، بازیگر و کارگردان اردبیلی❤️👏
🆔➲ @Tractorfc_official 🚜
یاشاسین بهنام تشکر، بازیگر و کارگردان اردبیلی❤️👏
🆔➲ @Tractorfc_official 🚜