آخر پـرده هاےِ دل آدم از آهن ڪه نیستند؛
گاهی
چنین است ڪه،
تاب ڪلامی را نمی شود آورد.!

دلنشین‌تـرین صداےِ هستی
همان بانگ بیدارباش خداےِ مهربانست
ڪه هر صبحگاه در گوش زمان می‌پیچد
آواز گنجشکان در آغاز هر روز
دعوت ماست بِ زندگانی، مهربانی،
تلاش و خیـرخواهی.)
صبحتـون بخیـر رفقااا

من بازگشتم از راه، جانم همه امید، قلبم همه تپش

#احمد_شاملو

اونجا ڪه #خیام میگه:

من نیڪِ تـو خواهم و تـو خواهی بدِ من
تـو نیڪ نبینی و بِ من بد نـرسد!!!

خلوتی داریم و حالی با خیـالِ خویشتن
گـر گذاردمان فلڪ حالی بِ حال خویشتن

ما درین عالم ڪه خود ڪُنج ملالی بیش نیست
عالمی داریم در ڪُنج ملال خویشتن!!!

#شهریار

خـرم آن #عاشق ڪه،
آشوب دل و دینش تـویی!!!

#فروغی_بسطامی

بِ هر دل‌بستنم عمرے پشیمانی بدهڪارم
نباید دل بِ هرڪس بست، امااا *دوستت_دارم

پر از شور و شعف با سر بِ سویت می‌دَوم چون رود
تـو دریا باش تا خود را بِ آغوش تـو بسپارم

دل‌آزار است یا دلخواه! ماییم و همین یڪ دل
بِبَـر، یا بازگـردان، من بِ هر صورت زیانڪارم

ملامت می‌ڪنندم دوستان در عشق و حق دارند
تـو بیزار از منی، امااا مگر من دست بـردارم

تـو خواب روزهاےِ روشن خود را ببین اے دوست
شبت خوش گـرچه امشب نیز من تا صبـح بیدارم!!!

#فاضل_نظرے

تغییر سخته، درد داره
اماااا
هرگـز
نشنیدم،
ڪسی
بگه
ارزشش
رو نداشت.!!!

"پذیرش"
بخشی اعظمی از پخته شدنه،
اگه ازم بپرسن، بعد از پذیرش چی نشونه‌ےِ پختگیه؛
میگم:
پافشارے نڪردن روےِ هیچ‌چیز این دنیاااا👌

صبـح آمد
دفتر این زندگی را باز ڪن،
زیستن را با سلام تازه‌اے آغاز ڪن
«روز تازه، فڪر تازه، راه تازه پیش گیـر»
عاشقی را با ڪلام تازه‌اے آواز ڪن!!!
صبحتـون بخیـر_روزتـون پُربرڪت

‌
الان اونجایی از قصه‌ست ڪه #فروغ میگه:

نمی‌دانم چه بنـویسم.
شاید اگر تـو اینجا بـودے،
اشڪ هایی را ڪه حالا توےِ چشم‌هایم
با زحمت نگه می‌دارم را روےِ دست‌هایت می‌ریختم...!!

("تـو فقط دست هاےِ من را عاشقانه بگیـر
فـریادش با من")

نه دروغ / نه تهمت،
هیچی اندازه نمڪ نشناسی
آدم رو ناراحت و غمگین نمیڪنه!!!

زندگی تـو،
زندگی تـوست؛
مگذار در مَحبس تاریڪِ تسلیم بماند.
تردید نڪن ڪه نورے هست،
شاید چنـدان نباشد ڪه گفته‌اند،
امّاااا آنقدر هست
ڪه از پس تاریڪی‌ات برآید...!!!


#چارلز_بوڪوفسڪی