پذیرش،
بخش مهمی از پخته شدنه.
اما اگر ازم بپرسند بعد از «پذیرش» چی نشانه پختگی است، میگم «پافشاری نکردن» روی هیچ چیز این دنیا.
بخش مهمی از پخته شدنه.
اما اگر ازم بپرسند بعد از «پذیرش» چی نشانه پختگی است، میگم «پافشاری نکردن» روی هیچ چیز این دنیا.
سو جانسون، در وصف آسیب روحی، یه جمله داره که حکایت این روزهای خیلیامونه:
«بزرگترین و شدیدترین آسیب روحی، زخم خوردن از کساییه که انتظار داشتیم ازمون محافظت و پشتیبانی کنن.»
«بزرگترین و شدیدترین آسیب روحی، زخم خوردن از کساییه که انتظار داشتیم ازمون محافظت و پشتیبانی کنن.»
خیلی سعی کردم خودم رو تغییر بدم و سنگدل بشم تا کمتر آسیب ببینم؛ اما هیچوقت نتونستم!
آدم شاید بتونه عادتهای خودش رو تغییر بده، ولی ماهیتشو نه…
به نظر من، بعضی وقتها بهترین راه اینه که، آدم به جای تغییر سرشت خودش، فاصلهش با آدما رو حفظ کنه.
آدم شاید بتونه عادتهای خودش رو تغییر بده، ولی ماهیتشو نه…
به نظر من، بعضی وقتها بهترین راه اینه که، آدم به جای تغییر سرشت خودش، فاصلهش با آدما رو حفظ کنه.
احتمالا من اون دوستی نیستم که باهات هر روز تماس بگیره، اما همیشه اون دوستی خواهم بود که وقتی احساس کردی دنیات بهم ریخته، بتونی بهش اعتماد کنی
✨🌱
✨🌱
آدم شبیه کارش میشه
شبیه دوستاش میشه
شبیه رفتاراییش میشه که نادیده میگیره
مهمتر از همه دنیای آدم شبیه فکراش میشه
هرچقدر دیر بفهمی بیشتر شبیه چیزایی تو زندگیت میشی که نباید نگهشون میداشتی
@golden_miind
شبیه دوستاش میشه
شبیه رفتاراییش میشه که نادیده میگیره
مهمتر از همه دنیای آدم شبیه فکراش میشه
هرچقدر دیر بفهمی بیشتر شبیه چیزایی تو زندگیت میشی که نباید نگهشون میداشتی
@golden_miind
انگار فروغ این روزهای ما رو ديده و اينو گفته:
که زندههای امروزی چيزی به جز تفالهی يک زنده نيستند گويی که کودکی در اولین تبسم خود پير گشته است.
که زندههای امروزی چيزی به جز تفالهی يک زنده نيستند گويی که کودکی در اولین تبسم خود پير گشته است.
نوشته: نذارید کسی که باورتون کرده، کسی که دوستتون داره حس کنه اضافیه. حس کنه هر موقع دلتون خواست و بعد از همه کارهاتون واسش وقت دارید. نذارید فکر کنه همیشه ذهنتون، درگیر آدمها و چیزهای دیگهست و آخر از همه دوستش دارین. حواستون به کسایی که دوستتون دارن باشه! چون اگه یک روز خسته بشن و برن، دیگه ممکنه قلبی مثل قلب اونها پیدا نشه که واقعی و از ته دل، شما رو دوست داشته باشه و نگرانتون باشه.
آدم فکر می کنه آدمای غمگین نشستن زانو در بغل، شر شر اشک می ریزن و یه بغل دستمال دماغی جلوشونه. ولی اندوه در بزرگسالی زیر پوست جریان داره، هیچکس چیزی که در رگ هامون جاریه رو نمی بینه.
Forwarded from hoD (Hoda)
مارا حوصلهی خریدن نقاب نبود؛
خوشا آنان که خریدند و عزیزند.
خوشا آنان که خریدند و عزیزند.
رفت روی تخت و خوابید.
غمش هم جای دیگری نداشت برود، کنارش دراز کشید...
•هاروکی موراکامی
غمش هم جای دیگری نداشت برود، کنارش دراز کشید...
•هاروکی موراکامی