‍ 

  ‍   نی‌اَم به هجرِ تو تنها
         دو هم‌نشین دارم
                                    دلِ شڪسته یڪی
                                    جانِ بی‌قرار یڪی🌻💛

تَنت به نازِ طبیبان نیازمند، مَباد


💛🌻

و چشمــــــــــــــانٺ راز
آتش اسٺ...

شاملو 🌻💛

ﻫﻤﭽﻨﺎﻧﺶ ﺩﺭ ﻣﯿﺎﻥِ ﺟﺎﻥِ ﺷﯿﺮﯾن ، ﻣﻨﺰلست...

#سعدی🌻💛

شب فراق تو با شاهدان شعر و خیال
به‌رغم وصل تو بوس و کنارها دارم


#شهریار🌻💛

در این جادو شب پوشیده از برگِ گلِ کوکب...
دلم دیوانه بودن با تو را می‌خواست...!


#مهدی_اخوان_ثالث🌻💛

‍    ز دلبندان آن عالم دل ما هم ترا جوید

       که از خوبان این گیتی تو بودی اختیار ما

#اوحدی‌🌻💛

که گمان داشت...🌻💛

.تو سڪوت مرا بِشِنو

ڪه صداے غمم‌ نرسد‌
به ڪسی....

شب_بخیر🌻💛

عاشقی
رسم قشنگ صبح است
ڪه سر صبح برایت
چاے و
لبخند و
سلام آوردم
من سر ذوق همین عشق
چنین بیدارم

#سارا_خلیفه

‌ ‎‌‌‌‎
سـلام صبحتون آذین به لبخنـد🌻💛

بجز دلت
که زبان با دلم یکی دارد
عیار شوق مرا هیچ کس نمی‌ داند

#صائب‌_تبریزی🌻💛

به خدا شُکر کُنَم زان که تو معشوقِ مَنی...


#طغرل_احراری🌻💛

دستم در انديشه‌ے دست تو
از هوش می‌رود

💛🌻

دور باد از چشم بد ، چشمان تو ..

#راحم_تبریزی🌻💛

من به قربان خدا ، چو مرا غمگین دید

بهر خوشحالی من ، در دلم انداخت تو را...

💛🌻

هر شب تو رویا
نقش بودنت را نقاشی میکنم!!!
     و
چه عاشقانه
دستهای گرمت میزبان
نفسهای سردم  میشود

#سودابــه_حسینــــی🌻💛

لبخندت بخیر ...🌻💛

آشفتگی گیسویت
بر آشفت همه ی جان و تنم را...🌻💛


‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌

‍  من انگور شهریورم

پیش از آنکه پاییز
آخرین پنجره ات را از من بگیرد
پیش از آنکه تابستان
چشم هایش را ببندد
پیش از آنکه لبخند هایت
زرد و ارغوانی
از شاخه بیفتد ...
فصل را نگه دار
تقویمت را ورق نزن
من انگور شهریورم
خواهم رسید ...

#عرفان_نظرآهاری🌻💛