Forwarded from روزنوشتهای احسان محمدی
⛔️ آیت الله خلخالی و رضاشاه
🔹به بهانه کشف یک مومیایی در شهرری و حدس و گمان ها که؛ متعلق به رضاشاه است
✍️ #احسان_محمدی
🔰 آیت الله خلخالی. با نام کامل محمد صادق صادقی گیوی. عکسی هست که نشان می دهد او در میان شعار و حمایت مردمی که به نظاره ایستاده بودند پُتک به دست گرفته و قبر رضاشاه در شاه عبدالعظیم را خراب می کند. احتمالاً با تمام زور و غیظی که یک مرد پنجاه و دو ساله اهل گیوی از توابع شهرستان خلخال استان اردبیل در بازوها و مغزش داشت.
🔰 خودش می نویسد: بیست روز تخریب طول کشید. بنی صدر پیغام داد نکنید این کار را، من گوش ندادم. ما نه تنها قبر رضا خان را با خاك يكسان كرديم، بلكه قبر #عليرضا_پهلوي برادر محمد رضا، فضل الله زاهدي، منصور، امضا كننده قرارداد كاپيتولاسيون و مصونيت مستشاران نظامي آمريكا و ده ها نفر ديگر از سردمداران فساد را نيز نابود كرديم. مردم با شعارهایشان ما را تایید کردند.
🔰 خلخالی را با قضاوت های توام با افسانه می شناسیم. دادگاه های سریع و قاطع و لَرزی که حتی تکرار نامش به تن معتادها می انداخت.
سال های آخر عمر گوشه نشین شد. رنجیده بود از اینکه رفقای سابق همه تخم مرغ های گندیده را توی سبد او گذاشته بودند. کتاب خاطرات نوشت با این شعر از #نیما_یوشیج در مقدمه:
نازک آراي تن ساق گلي که به جانش کشتم
و به جان دادمش آب
ای دریغا به بَرم می شکند
🔰 اینکه تفسیر و معنای این شعر را می دانست یا نه محل اتفاق نیست یا اگر نیما در دورانش زنده بود مورد نوازشش قرار نمی گرفت یا نه هم حکایت دیگری است.
🔰یکی از آخرین گفتگوهایش با #رادیو_BBC را هنوز به خاطر دارم، خبرنگار پرسید آیا وجدانش از آن #اعدام ها راحت است؟ صریح و سرراست گفت آنقدر آسوده است که بهتر است مصاحبه را تمام کنند که برود بخوابد!
🔰 شور چه می تواند با آدم بکند و گذر #زمان چه معلم صبوری است. گاهی دست به تطهیر آدم ها می زند، ممکن است کافرها را جای آنها بنشاند که خودشان را رفیق فابریک خدا می دانستند. ممکن است جای زنده باد و مرده باد را عوض کند. آن هم در سرزمینی که با یک #غوره سردی مان می شود، با یک #مویز گرمی!
🔰 گاهی فکر می کنم ما هم در زندگی مان حتی اگر مثل خلخالی پتک دست نگرفته باشیم یا شعار نداده باشیم مثل آن جمعیت پیرامون شیخ، ممکن است ساکت و معاش اندیش در گوشه ای ایستاده باشیم به نظاره.
🔰 کسی چه می داند، شاید خلخالی حالا در #برزخ تکیه داده است به دیوار و با رضاشاه جوک های تازه می گویند یا تبلت به دست عکس های مومیایی را نگاه می کنند و می خندند به آن همه خشم و غضب و پُتک... گذر زمان بزرگترین معلم است.
🖋 @ehsanmohammadi95
🔹به بهانه کشف یک مومیایی در شهرری و حدس و گمان ها که؛ متعلق به رضاشاه است
✍️ #احسان_محمدی
🔰 آیت الله خلخالی. با نام کامل محمد صادق صادقی گیوی. عکسی هست که نشان می دهد او در میان شعار و حمایت مردمی که به نظاره ایستاده بودند پُتک به دست گرفته و قبر رضاشاه در شاه عبدالعظیم را خراب می کند. احتمالاً با تمام زور و غیظی که یک مرد پنجاه و دو ساله اهل گیوی از توابع شهرستان خلخال استان اردبیل در بازوها و مغزش داشت.
🔰 خودش می نویسد: بیست روز تخریب طول کشید. بنی صدر پیغام داد نکنید این کار را، من گوش ندادم. ما نه تنها قبر رضا خان را با خاك يكسان كرديم، بلكه قبر #عليرضا_پهلوي برادر محمد رضا، فضل الله زاهدي، منصور، امضا كننده قرارداد كاپيتولاسيون و مصونيت مستشاران نظامي آمريكا و ده ها نفر ديگر از سردمداران فساد را نيز نابود كرديم. مردم با شعارهایشان ما را تایید کردند.
🔰 خلخالی را با قضاوت های توام با افسانه می شناسیم. دادگاه های سریع و قاطع و لَرزی که حتی تکرار نامش به تن معتادها می انداخت.
سال های آخر عمر گوشه نشین شد. رنجیده بود از اینکه رفقای سابق همه تخم مرغ های گندیده را توی سبد او گذاشته بودند. کتاب خاطرات نوشت با این شعر از #نیما_یوشیج در مقدمه:
نازک آراي تن ساق گلي که به جانش کشتم
و به جان دادمش آب
ای دریغا به بَرم می شکند
🔰 اینکه تفسیر و معنای این شعر را می دانست یا نه محل اتفاق نیست یا اگر نیما در دورانش زنده بود مورد نوازشش قرار نمی گرفت یا نه هم حکایت دیگری است.
🔰یکی از آخرین گفتگوهایش با #رادیو_BBC را هنوز به خاطر دارم، خبرنگار پرسید آیا وجدانش از آن #اعدام ها راحت است؟ صریح و سرراست گفت آنقدر آسوده است که بهتر است مصاحبه را تمام کنند که برود بخوابد!
🔰 شور چه می تواند با آدم بکند و گذر #زمان چه معلم صبوری است. گاهی دست به تطهیر آدم ها می زند، ممکن است کافرها را جای آنها بنشاند که خودشان را رفیق فابریک خدا می دانستند. ممکن است جای زنده باد و مرده باد را عوض کند. آن هم در سرزمینی که با یک #غوره سردی مان می شود، با یک #مویز گرمی!
🔰 گاهی فکر می کنم ما هم در زندگی مان حتی اگر مثل خلخالی پتک دست نگرفته باشیم یا شعار نداده باشیم مثل آن جمعیت پیرامون شیخ، ممکن است ساکت و معاش اندیش در گوشه ای ایستاده باشیم به نظاره.
🔰 کسی چه می داند، شاید خلخالی حالا در #برزخ تکیه داده است به دیوار و با رضاشاه جوک های تازه می گویند یا تبلت به دست عکس های مومیایی را نگاه می کنند و می خندند به آن همه خشم و غضب و پُتک... گذر زمان بزرگترین معلم است.
🖋 @ehsanmohammadi95