Forwarded from نقدی بر تاریخ معاصر
هنوز چند ماه از انقلاب نگذشته و هنوز نه جنگ شروع شده بود و نه تحریمهای آمریکا پس از بحران گروگانگیری، وقتی نشستگان بر سر سفره انقلاب و نودولتیان که اتفاقا از جبهه ملی و نهضت آزادی و از سلالۀ آن پیشوای پاکباز (مصدق کبیر!) بودند مدام آه و ناله میکردند که کفگیر دولت به ته دیگ خورده و پول نداریم، یک خبرنگار این پرسش به ذهنش رسید که پس روزی 68 میلیون دلار درآمد نفتی ایران (بالای 4 میلیون بشکه در روز به قیمت بشکه ای 15 دلار) کجا میرود؟
البته او جرات نمیکند پیشفرضهای ذهنی (آن موارد ششگانه که ادعاهای دروغ انقلابیون بود) را به چالش بکشد و بپذیرد که دروغ گفتهاند که 50 درصد درآمد نفت خرج ارتش میشود، که دربار یک چهارم درآمد نفت را بالا میکشد! و در مورد دستمزدهای کلان و خرجهای جشنها و اعتبارات و وامها به خارج و هزینه کنفرانسها هم مبالغه کردهاند.
مهدی بازرگان اگر شجاعت و شرافت داشت باید شش ماه پس از دست گرفتن دولت اعتراف میکرد که ما اشتباه کردیم و اینکه شاه با روزی 68 میلیون دلار درآمد این کشور را به آن خوبی اداره میکرده با آن حجم از سازندگی و عمران و توسعه و رفاه، هنر هم میکرده است.
@NaqdeMosaddeq
البته او جرات نمیکند پیشفرضهای ذهنی (آن موارد ششگانه که ادعاهای دروغ انقلابیون بود) را به چالش بکشد و بپذیرد که دروغ گفتهاند که 50 درصد درآمد نفت خرج ارتش میشود، که دربار یک چهارم درآمد نفت را بالا میکشد! و در مورد دستمزدهای کلان و خرجهای جشنها و اعتبارات و وامها به خارج و هزینه کنفرانسها هم مبالغه کردهاند.
مهدی بازرگان اگر شجاعت و شرافت داشت باید شش ماه پس از دست گرفتن دولت اعتراف میکرد که ما اشتباه کردیم و اینکه شاه با روزی 68 میلیون دلار درآمد این کشور را به آن خوبی اداره میکرده با آن حجم از سازندگی و عمران و توسعه و رفاه، هنر هم میکرده است.
@NaqdeMosaddeq
Forwarded from خیرهسر متمرد (AliMuhammadian)
نوشته زیر که چکیده فعالیت گروههای تروریستی در ایران است، بهقلم مورخ و پژوهشگر تاریخ، آقای عرفان قانعی فرد، نویسنده کتاب "در دامگه حادثه" است. این نوشته که برای نشریه ایرانیان در واشنگتن تهیه شده بود را لطف کرده و در فیسبوک خودشان در تاريخ ششم امرداد ٩۵ قرار دادند. توصیه میکنم کسانی که میخواهند چکیدهای از تاریخ فعالیت گروههای تروریستی اعم از چپ، راست، التقاطی، جبهه ناملی، مجاهدین خلق و... را بدانند، این را بخوانند.
از متن:
«۵ مرداد ۱۳۵۹ که هنوز چندان در شیپور جنگ ندمیدهاند، شاه ایران چشم بروی جهان میبندد. آنهم در ماه هایی که در عجب بود و تا روز آخر حیات هم باورش به عهدی ایام نبود. از رابرت آرمائو شنیدهام که وقتی در بیمارستان زمزمه جنگ را از تلویزیون شنید در حال سوپ خوردن بود که ناگهان بشقابش را زمین گذاشت و آهی کشید. اما در لابلای خاطراتش، خصوصا قسمت های حذف شده و نیامده در کتاب "پاسخ به تاریخ" که در گوشهای هنوز هم بطور محرمانه نگهداری میشود؛ بر نکتهای اشاره دارد و آن هراس از ترور و تصویر تروریسم است.»
https://telegra.ph/برای-علاقمندان-به-تاریخ-معاصر-07-29
از متن:
«۵ مرداد ۱۳۵۹ که هنوز چندان در شیپور جنگ ندمیدهاند، شاه ایران چشم بروی جهان میبندد. آنهم در ماه هایی که در عجب بود و تا روز آخر حیات هم باورش به عهدی ایام نبود. از رابرت آرمائو شنیدهام که وقتی در بیمارستان زمزمه جنگ را از تلویزیون شنید در حال سوپ خوردن بود که ناگهان بشقابش را زمین گذاشت و آهی کشید. اما در لابلای خاطراتش، خصوصا قسمت های حذف شده و نیامده در کتاب "پاسخ به تاریخ" که در گوشهای هنوز هم بطور محرمانه نگهداری میشود؛ بر نکتهای اشاره دارد و آن هراس از ترور و تصویر تروریسم است.»
https://telegra.ph/برای-علاقمندان-به-تاریخ-معاصر-07-29
Telegraph
برای علاقمندان به تاریخ معاصر:
عرفان قانعی فرد/ پژوهشگر تاریخ/نشریه ایرانیان واشنگتن
پیکر بی دست و پای پاپک آن بالاست میبینی؟
بهمن جادویه در آتش تنهاست، میبینی؟
هنوزخاک وطن ز خون پیروزان رنگین است
و هوای کتسفون ز گرد سم تازیان، سنگین است
آنجا در آتشی نسکخانه هامان میسوزند
چه غریب، لبهای شاپور موبدان میدوزند
رخش را بنگر، غمگین و شیهه کنان برگشته
گویند دیوی سیاه، گردهی پهلوان بشکسته
دیدم که بر آتش پاک کرگویهمان تاختند
و مسجدی زشت و سیاه برروی آن ساختند
دیدم که بر پستان دخترکی چنگ میبرند
و بر شیر سنگی کتسفون سنگ میزنند
دیدم که از طاق خسروان صدای ارغنون می آید
وز دیده فروهر، به جای اشک، خون می آید
دیدم که کاخ اردشیر، ویران کردند
و تخت یزدگرد، منبر انیران کردند
دیدم که فرش بهارستان هزاران پاره کردند
و تیگره را از چرک خود، چرک آبه کردند
دیدم که از طاق خسروان صدای ارغنون می آید
وز دیده فروهر، به جای اشک، خون می آید
دیدم که بر گرده ی مازیار شلاق میزنند
و بر پیشانی یک یک ایرانیان، داغ میزنند
دیدم که به پای دخترکانمان زنجیراست
و گیسوانشان در چنگال چرک عربان گیراست
دیدم که استخر زیر خون، مدفون است
و پیکر موبدان، بی سر، غرق خون است
دیدم کوروشِمان، ناسوده و هم بیدار است
آن خسرو اپرویژ، در غم ایران، بیمار است
دیدم خسروی دادگر، خود داد میخواهد
ایران، نه گرفتار که آزاد میخواهد
دیدم که جای سرود گاتها، اذان میخواندند
در میهن زرتشت، چه زشت قرآن میخوانند
دیدم که ایران در آتش دشمن میسوزد
و جهان از غم دل، لب به دهن میدوزد
دیدم که ضحاک کاوه را در بند کرده
و درفش سیاه اژدهافش را سربند کرده
دیدم که فریدون، در غربت از ایران میگوید
و ملت نادان، از عشق به انیران میگوید
دیدم که تو، عرب را امام خود کردی
و خاک حجاز، قبله گاه خود کردی
کو بومسلمی که برای میهن برخیزد؟
کو رستمی که به جنگ اهریمن خیزد؟
کو پیروز تا سینه عمر بدرد؟
یا بهمن، کو .....؟
سروده ای از "خسروساسان"
به یاد #مصطفی_صالحی که چون پاپک خرمدین سر دار رفت ...
https://t.me/ghasedak_rahaei/16276
بهمن جادویه در آتش تنهاست، میبینی؟
هنوزخاک وطن ز خون پیروزان رنگین است
و هوای کتسفون ز گرد سم تازیان، سنگین است
آنجا در آتشی نسکخانه هامان میسوزند
چه غریب، لبهای شاپور موبدان میدوزند
رخش را بنگر، غمگین و شیهه کنان برگشته
گویند دیوی سیاه، گردهی پهلوان بشکسته
دیدم که بر آتش پاک کرگویهمان تاختند
و مسجدی زشت و سیاه برروی آن ساختند
دیدم که بر پستان دخترکی چنگ میبرند
و بر شیر سنگی کتسفون سنگ میزنند
دیدم که از طاق خسروان صدای ارغنون می آید
وز دیده فروهر، به جای اشک، خون می آید
دیدم که کاخ اردشیر، ویران کردند
و تخت یزدگرد، منبر انیران کردند
دیدم که فرش بهارستان هزاران پاره کردند
و تیگره را از چرک خود، چرک آبه کردند
دیدم که از طاق خسروان صدای ارغنون می آید
وز دیده فروهر، به جای اشک، خون می آید
دیدم که بر گرده ی مازیار شلاق میزنند
و بر پیشانی یک یک ایرانیان، داغ میزنند
دیدم که به پای دخترکانمان زنجیراست
و گیسوانشان در چنگال چرک عربان گیراست
دیدم که استخر زیر خون، مدفون است
و پیکر موبدان، بی سر، غرق خون است
دیدم کوروشِمان، ناسوده و هم بیدار است
آن خسرو اپرویژ، در غم ایران، بیمار است
دیدم خسروی دادگر، خود داد میخواهد
ایران، نه گرفتار که آزاد میخواهد
دیدم که جای سرود گاتها، اذان میخواندند
در میهن زرتشت، چه زشت قرآن میخوانند
دیدم که ایران در آتش دشمن میسوزد
و جهان از غم دل، لب به دهن میدوزد
دیدم که ضحاک کاوه را در بند کرده
و درفش سیاه اژدهافش را سربند کرده
دیدم که فریدون، در غربت از ایران میگوید
و ملت نادان، از عشق به انیران میگوید
دیدم که تو، عرب را امام خود کردی
و خاک حجاز، قبله گاه خود کردی
کو بومسلمی که برای میهن برخیزد؟
کو رستمی که به جنگ اهریمن خیزد؟
کو پیروز تا سینه عمر بدرد؟
یا بهمن، کو .....؟
سروده ای از "خسروساسان"
به یاد #مصطفی_صالحی که چون پاپک خرمدین سر دار رفت ...
https://t.me/ghasedak_rahaei/16276
Telegram
قاصدک رهایی
پیکر بی دست و پای پاپک آن بالاست میبینی؟
بهمن جادویه در آتش تنهاست، میبینی؟
هنوز خاک وطن ز خون پیروزان رنگین است
و هوای کتسفون ز گرد سم تازیان، سنگین است ...
کو بومسلمی که برای میهن برخیزد؟
کو رستمی که به جنگ اهریمن خیزد؟ ...
سروده ای از "خسروساسان"…
بهمن جادویه در آتش تنهاست، میبینی؟
هنوز خاک وطن ز خون پیروزان رنگین است
و هوای کتسفون ز گرد سم تازیان، سنگین است ...
کو بومسلمی که برای میهن برخیزد؟
کو رستمی که به جنگ اهریمن خیزد؟ ...
سروده ای از "خسروساسان"…
به مناسبت سالروز انقلاب #مشروطه مهمترین اتفاق سده های اخیر ایران، قصد دارم چند پرسشی که از بحث های اساسی امروز جامعه ایران است را طرح و با استناد به تاریخ، به بحث بگذارم.
۱-مشروطه چیست؟ و چگونه محقق شد؟
۲- آیا میتوان نظام گذشته را دیکتاتوری نامید و استبداد را از عوامل انقلاب۵۷
دانست؟
برای پاسخ به این پرسش اول نیاز داریم تا از بالا به سیر تاریخ اندیشه بشر و به طور خاصه ایران نگاه کنیم.
از این رو میتوان تاریخ اندیشه و زندگی بشر را به دو قسمت پیشامدرن و مدرن تقسیم کرد که مرز بین این دو، شکل گیری نطفه فکری تبدیل دولت مطلقه(چه جمهوری چه سلطنت) به دولت مدرن و تاسیس قانون اساسی Constitution و ایجاد علوم نوینی مانند حقوق عمومی و... است.
انسان غربی در میانه ی قرون وسطی با جدال اتفاق افتاده بین پاپ و شاه برای محدود کردن قدرت یکدیگر، و همچنین با بازیابی کدکس و یا حقوق رومی با چند قاعده مهم از قبیل «آسایش مردم بالاترین قانون است» و یا «آنچه که مربوط به همه است باید به تصویب همه برسد» نهال تاسیس نهادهای مدرن و مشروطیت را کاشت [1] و با آبیاری اندیشمندان این نهال هر روز بزرگ و بزرگتر شد تا اینکه در قرن۱۷ با ظهور تز هایی مانند تفکیک قوا و یا دولت مقتدر و در «عصر روشنگری» با اوج گیری اومانیسم تنومند شد و با انقلاب فرانسه و آمریکا و مشروطیت انگلیس(2) میوه داد. لذا همانطور که مارتین لاگلین(3) اندیشمند و حقوق دان بزرگ گفته بود، میوه مشروطیت ذاتا چیزی نوین و جدید در تاریخ بشر است.
یکی از مشکلات روشنفکران دهه ۵۰ ایرانی هم این بود که تفاوت بین ایده مشروطیت و دومفهوم #دموکراسی و #لیبرالیسم را نمیفهمیدند و به این علت مشروطه را ناکام میدانستند. در حالی که مشروطیت نقطه آغاز در تحدید قدرت لاحد است و در تطور تاریخی خود به این مفاهیم منجر میشود.به همین دلیل در غرب ایده مشروطه ریشه در قرون وسطی دارد، اما بعدها توانست با مفاهیمی چون دموکراسی و لیبرالیسم درهم آمیزد.بعد از سقوط کمونیسم در قرن ۲۰ متفکرین متوجه شدند هر قدرتی باید محدود باشد ولو به نام مردم[4] همانطور که هابرماس [5] میگوید دموکراسی حکومتی است که قدرت مردم در آن نامحدود است اما مشروطیت میخواهد این را هم محدود کند. تا اینکه به حکومت مطلوب برسیم.
در ایران نیز تا زمان قاجار خبری از شکل گیری فکر تاسیس قانون اساسی و تحدید قدرت، نبود تا اینکه بعد از شکست ایران در جنگ های ایران و روس تنی چند از اندیشمندانی که در «مکتب تبریز» مشق سیاست میکردند، متوجه ایراد و ضعف فکری ایرانیان شدند و درصدد رفع آن و تاسیس قانون اساسی و دولت مدرن برآمدند. با مشقت های فراوان بالاخره ایرانیان موفق شدند در انقلابی غیر ایدئولوژیک و بر مبنای تحقیقات و مطالعات علمی روشنفکران نخبه دولت مدرن را با توجه به مفاهیم فلسفه سیاسی با روی کار آمدن رضا شاه تاسیس کنند.[6]
این دولت تجلی آرمانهای مشروطه چون عدالت و تفکیک قوا که با تاسیس دادگستری نوین، با همت داور و شخص رضا شاه، و دولت مقتدر که با تاسیس قانون اساسی و با اجرایی کردن آن (چیزی که در قاجار نداشتیم و عین ۲۰۰۰قانون تصویبی در زمان رضا شاه اجرا وعمل شد [7])و توسعه تا جایی که باعث شکوفایی اقتصادی و سیاسی و نظامی ایران در بین کشورهای برتر دنیا شد بود.[8]
تمام آرمانهای مشروطه در حالی به دست می آمد که در دنیا استالین و هیتلر و موسیلینی نه تنها در حال قتل عام مردم خود بلکه کشتار تمام مردم جهان بودند. باید به مشروطه نظر بیافکنیم.
#بازگشت_به_مشروطه
#مشروطه_راه_نجات
[1] Tierney, Brian. Religion, law, and the growth of constitutional thought
[2] Dippel, Horst. "Modern constitutionalism, an introduction to a history in need of writing." p 19. [3] Dobner, Petra, and Martin Loughlin, eds. The twilight of constitutionalism?. Oxford University Press, 2010. [4] Griffin, Stephen M. American constitutionalism: from theory to politics. Princeton University Press, 1998. page 6 [5] Habermas, Jürgen. "Constitutional democracy: a paradoxical union of contradictory principles?." Political theory 29.6 (2001): 766.
[6]مجله قلم یاران ویژه نامه داور
[7] تاریخ معاصر ایران سعید نفیسی
[8]اقتصاد و دولت در ایران، موسی غنینژاد، تهران، انتشارات اتاق بازرگانی، صنایع، معادن و کشاورزی، ۱۳٩۵، صص ۲۶۵-۲۶۴
۱-مشروطه چیست؟ و چگونه محقق شد؟
۲- آیا میتوان نظام گذشته را دیکتاتوری نامید و استبداد را از عوامل انقلاب۵۷
دانست؟
برای پاسخ به این پرسش اول نیاز داریم تا از بالا به سیر تاریخ اندیشه بشر و به طور خاصه ایران نگاه کنیم.
از این رو میتوان تاریخ اندیشه و زندگی بشر را به دو قسمت پیشامدرن و مدرن تقسیم کرد که مرز بین این دو، شکل گیری نطفه فکری تبدیل دولت مطلقه(چه جمهوری چه سلطنت) به دولت مدرن و تاسیس قانون اساسی Constitution و ایجاد علوم نوینی مانند حقوق عمومی و... است.
انسان غربی در میانه ی قرون وسطی با جدال اتفاق افتاده بین پاپ و شاه برای محدود کردن قدرت یکدیگر، و همچنین با بازیابی کدکس و یا حقوق رومی با چند قاعده مهم از قبیل «آسایش مردم بالاترین قانون است» و یا «آنچه که مربوط به همه است باید به تصویب همه برسد» نهال تاسیس نهادهای مدرن و مشروطیت را کاشت [1] و با آبیاری اندیشمندان این نهال هر روز بزرگ و بزرگتر شد تا اینکه در قرن۱۷ با ظهور تز هایی مانند تفکیک قوا و یا دولت مقتدر و در «عصر روشنگری» با اوج گیری اومانیسم تنومند شد و با انقلاب فرانسه و آمریکا و مشروطیت انگلیس(2) میوه داد. لذا همانطور که مارتین لاگلین(3) اندیشمند و حقوق دان بزرگ گفته بود، میوه مشروطیت ذاتا چیزی نوین و جدید در تاریخ بشر است.
یکی از مشکلات روشنفکران دهه ۵۰ ایرانی هم این بود که تفاوت بین ایده مشروطیت و دومفهوم #دموکراسی و #لیبرالیسم را نمیفهمیدند و به این علت مشروطه را ناکام میدانستند. در حالی که مشروطیت نقطه آغاز در تحدید قدرت لاحد است و در تطور تاریخی خود به این مفاهیم منجر میشود.به همین دلیل در غرب ایده مشروطه ریشه در قرون وسطی دارد، اما بعدها توانست با مفاهیمی چون دموکراسی و لیبرالیسم درهم آمیزد.بعد از سقوط کمونیسم در قرن ۲۰ متفکرین متوجه شدند هر قدرتی باید محدود باشد ولو به نام مردم[4] همانطور که هابرماس [5] میگوید دموکراسی حکومتی است که قدرت مردم در آن نامحدود است اما مشروطیت میخواهد این را هم محدود کند. تا اینکه به حکومت مطلوب برسیم.
در ایران نیز تا زمان قاجار خبری از شکل گیری فکر تاسیس قانون اساسی و تحدید قدرت، نبود تا اینکه بعد از شکست ایران در جنگ های ایران و روس تنی چند از اندیشمندانی که در «مکتب تبریز» مشق سیاست میکردند، متوجه ایراد و ضعف فکری ایرانیان شدند و درصدد رفع آن و تاسیس قانون اساسی و دولت مدرن برآمدند. با مشقت های فراوان بالاخره ایرانیان موفق شدند در انقلابی غیر ایدئولوژیک و بر مبنای تحقیقات و مطالعات علمی روشنفکران نخبه دولت مدرن را با توجه به مفاهیم فلسفه سیاسی با روی کار آمدن رضا شاه تاسیس کنند.[6]
این دولت تجلی آرمانهای مشروطه چون عدالت و تفکیک قوا که با تاسیس دادگستری نوین، با همت داور و شخص رضا شاه، و دولت مقتدر که با تاسیس قانون اساسی و با اجرایی کردن آن (چیزی که در قاجار نداشتیم و عین ۲۰۰۰قانون تصویبی در زمان رضا شاه اجرا وعمل شد [7])و توسعه تا جایی که باعث شکوفایی اقتصادی و سیاسی و نظامی ایران در بین کشورهای برتر دنیا شد بود.[8]
تمام آرمانهای مشروطه در حالی به دست می آمد که در دنیا استالین و هیتلر و موسیلینی نه تنها در حال قتل عام مردم خود بلکه کشتار تمام مردم جهان بودند. باید به مشروطه نظر بیافکنیم.
#بازگشت_به_مشروطه
#مشروطه_راه_نجات
[1] Tierney, Brian. Religion, law, and the growth of constitutional thought
[2] Dippel, Horst. "Modern constitutionalism, an introduction to a history in need of writing." p 19. [3] Dobner, Petra, and Martin Loughlin, eds. The twilight of constitutionalism?. Oxford University Press, 2010. [4] Griffin, Stephen M. American constitutionalism: from theory to politics. Princeton University Press, 1998. page 6 [5] Habermas, Jürgen. "Constitutional democracy: a paradoxical union of contradictory principles?." Political theory 29.6 (2001): 766.
[6]مجله قلم یاران ویژه نامه داور
[7] تاریخ معاصر ایران سعید نفیسی
[8]اقتصاد و دولت در ایران، موسی غنینژاد، تهران، انتشارات اتاق بازرگانی، صنایع، معادن و کشاورزی، ۱۳٩۵، صص ۲۶۵-۲۶۴
✅جمهوریخواهان دو رو !
وقتی کسی نظام سلطنتی را نمیپذیرد و مدعی جمهوریخواهی مطلق است، برای دریافت صدق گفتارش باید آن را در رفتارش و زندگی روزمره و شخصیاش دید.
کشور کانادا پر است از مخالفان سلطنت آتشین و سینهچاک. از سبز و بنفش مخفی گرفته تا جمهوریخواه لیبرال و تا سوسیالیستهای هیپستر داونتاونهای ونکوور و تورنتو و مونترال و تا کمونیستهای مالک چلوکبابی و معاملات ملکی. همه هم مفتخر به امتیاز شهروندی کانادای آزاد با آن پاسپورت قرمز خوشگلش که همه درهای جهان را به رویت باز میکند، غیر از درهای دو سه تا کشور تخمی.
این خیل عظیم مخالفان سلطنت که این طور که ادعا میکنند با سلطنت هیچ امکان آشتی ندارند و سلطنت برایشان چون زهر کشندهای در حلق است اما برای دریافت آن پاسپورت قرمز چنین قسم خوردهاند که:
“I swear (or affirm) that I will be faithful and bear true allegiance to Her Majesty Queen Elizabeth the Second, Queen of Canada, Her Heirs and Successors, and that I will faithfully observe the laws of Canada and fulfil my duties as a Canadian citizen.”
از قلم نیاندازیم البته
مخالفان سلطنت ایرانی سوئدی را که برای سوئدی شدن قسم خوردند
I shall also with my life and blood defend the Royal form of government and the rights of the Riksdag; all in accordance with the fundamental laws of the Realm, which I in all [their] parts shall obey and follow. This I pledge on my honor and conscience to deliver, so truly help me God to life and spirit.
یا مخالفان سلطنت ایرانی انگلیسی را که قسم خوردند
"I, [name], swear by Almighty God that, on becoming a British citizen, I will be faithful and bear true allegiance to Her Majesty Queen Elizabeth the Second, Her Heirs and Successors according to law." Pledge: "I will give my loyalty to the United Kingdom and respect its rights and freedoms.
یا ایرانی هلندی ها که قسم خوردند
'I declare that I will respect the constitutional order of the Kingdom of the Netherlands, its freedoms and rights, and I promise that I will faithfully fulfil my obligations as a Dutch national. ' Followed by: 'This I declare and affirm.
#ایران_بزرگ_فرهنگی
https://t.me/ghasedak_rahaei/16281
وقتی کسی نظام سلطنتی را نمیپذیرد و مدعی جمهوریخواهی مطلق است، برای دریافت صدق گفتارش باید آن را در رفتارش و زندگی روزمره و شخصیاش دید.
کشور کانادا پر است از مخالفان سلطنت آتشین و سینهچاک. از سبز و بنفش مخفی گرفته تا جمهوریخواه لیبرال و تا سوسیالیستهای هیپستر داونتاونهای ونکوور و تورنتو و مونترال و تا کمونیستهای مالک چلوکبابی و معاملات ملکی. همه هم مفتخر به امتیاز شهروندی کانادای آزاد با آن پاسپورت قرمز خوشگلش که همه درهای جهان را به رویت باز میکند، غیر از درهای دو سه تا کشور تخمی.
این خیل عظیم مخالفان سلطنت که این طور که ادعا میکنند با سلطنت هیچ امکان آشتی ندارند و سلطنت برایشان چون زهر کشندهای در حلق است اما برای دریافت آن پاسپورت قرمز چنین قسم خوردهاند که:
“I swear (or affirm) that I will be faithful and bear true allegiance to Her Majesty Queen Elizabeth the Second, Queen of Canada, Her Heirs and Successors, and that I will faithfully observe the laws of Canada and fulfil my duties as a Canadian citizen.”
از قلم نیاندازیم البته
مخالفان سلطنت ایرانی سوئدی را که برای سوئدی شدن قسم خوردند
I shall also with my life and blood defend the Royal form of government and the rights of the Riksdag; all in accordance with the fundamental laws of the Realm, which I in all [their] parts shall obey and follow. This I pledge on my honor and conscience to deliver, so truly help me God to life and spirit.
یا مخالفان سلطنت ایرانی انگلیسی را که قسم خوردند
"I, [name], swear by Almighty God that, on becoming a British citizen, I will be faithful and bear true allegiance to Her Majesty Queen Elizabeth the Second, Her Heirs and Successors according to law." Pledge: "I will give my loyalty to the United Kingdom and respect its rights and freedoms.
یا ایرانی هلندی ها که قسم خوردند
'I declare that I will respect the constitutional order of the Kingdom of the Netherlands, its freedoms and rights, and I promise that I will faithfully fulfil my obligations as a Dutch national. ' Followed by: 'This I declare and affirm.
#ایران_بزرگ_فرهنگی
https://t.me/ghasedak_rahaei/16281
Telegram
قاصدک رهایی
یک نیروی جهانی ستیز با ایران هست فقط میخواهد شاهنشاهی از ایران زدوده گردد.
کدام شاه؟ شاهنشاه کوروش، کدام شاه؟ شاهنشاه داریوش، کدام شاه؟ شاهنامه، کدام شاه؟ شاهنشاه رضا پهلوی.
آخرین پیام شاه بزرگ ایران به ملت ایران چه بود؟
#جاوید_شاه
@ghasedak_rahaei
✅جمهوریخواهان…
کدام شاه؟ شاهنشاه کوروش، کدام شاه؟ شاهنشاه داریوش، کدام شاه؟ شاهنامه، کدام شاه؟ شاهنشاه رضا پهلوی.
آخرین پیام شاه بزرگ ایران به ملت ایران چه بود؟
#جاوید_شاه
@ghasedak_rahaei
✅جمهوریخواهان…
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 توجه شما را به دیدن این مستند درباره حلقه فرانسه در شورش ۵۷ جلب میکنم.
🔹این مستند نشان می دهد چگونه شبکه ای از ایرانستیزان به کمک غرب بخصوص فرانسه و انگلیس و آلمان و آمریکا چه کردند
@IranArianaShahnameh
این ویدیو نوار را برای کسانی که شبانه روز ملت ایران را آگاهانه سرزنش و تحقیر میکنند بفرستید
چریک های یاسر عرفات تروریست
دلارها و چریک های قذافی
تروریست های فلسطینی، افغان و لبنان
و.. و.. اسرائیل و.. 👇👇
https://t.me/IranArianaShahnameh/8229
#حلقه_شیطانی
پیمان بستن ملاهای اسلامی و کمونیست ها در فرانسه در کلیسا 👇🎥
https://t.me/IranArianaShahnameh/11546
🔹این مستند نشان می دهد چگونه شبکه ای از ایرانستیزان به کمک غرب بخصوص فرانسه و انگلیس و آلمان و آمریکا چه کردند
@IranArianaShahnameh
این ویدیو نوار را برای کسانی که شبانه روز ملت ایران را آگاهانه سرزنش و تحقیر میکنند بفرستید
چریک های یاسر عرفات تروریست
دلارها و چریک های قذافی
تروریست های فلسطینی، افغان و لبنان
و.. و.. اسرائیل و.. 👇👇
https://t.me/IranArianaShahnameh/8229
#حلقه_شیطانی
پیمان بستن ملاهای اسلامی و کمونیست ها در فرانسه در کلیسا 👇🎥
https://t.me/IranArianaShahnameh/11546
اول مهرماه زادروز ِ دو استاد موسیقی ایرانی است؛ محمدرضا شجریان و عبدالوهاب شهیدی.
ممکن است بسیاری از جوانان حتا نامی از عبدالوهاب شهیدی نشنیده باشند، اما با نام شجریان هیچ جوانی نیست که آشنا نباشد و صدای او را نشنیده باشد. هر دو استاد موسیقی نیز زنده هستند. استاد شجریان دیروز ۸۰ ساله شد و عبدالوهاب شهیدی ۹۸ ساله شد.
فکر میکنید چرا نامی از عبدالوهاب شهیدی بر سر زبانها نیست؟
شهیدی پس از انقلاب اسلامی بازداشت شد و ممنوع از کار. انقلابیان او را استادی خائن نام نهادند و به او اجازه فعالیت ندادند.
روزنامه اطلاعات در تاریخ دوشنبه یازدهم تیرماه ۱۳۵۸ نوشت که دادگاه انقلاب اسلامی اصفهان، عبدالوهاب شهیدی را محاکمه و او را به ۴ ماه حبس محکوم کرده است. او بر اساس کیفرخواست صادر شده با ساواک همکاری داشته است. شهیدی خود را در دادگاه، خوانندهای مردمی خواند که "هیچگاه مداحی کسی را نکرده است به جز مولای متقیان علی (ع)". گفته میشود که حتا پس از انقلاب اموال این خواننده نیز مصادره شد.
محمدرضا شجریان، عبدالوهاب شهیدی را استاد خود میداند. شجریان در سال ۱۳۸۹ و در یازدهمین جشن خانه موسیقی، روی صحنه تالار وحدت رفت تا هدیهای که قرار بود به خاطر تقدیر از فعالیت موسیقایی شهیدی به او اهدا شود را به شهیدی بدهد. شجریان گفت:
"من در مقابل شهیدی جرئت اجرا ندارم و خودم را در حدّ و اندازهای نمیدانم که جایزه او را تقدیمش کنم. همینجا در مقابل استاد شهیدی سر تعظیم فرود میآورم و دستشان را میبوسم."
انقلاب که شد شجریان با انقلابیان همراه شد و برای انقلاب اسلامی خواند و حتا از آنها که زمان شاه مبارزه مسلحانه میکردند مانند امیرپرویز پویان به نیکی یاد کرد و خواند: شب و دریای خوفانگیز و طوفان / من و اندیشه های پاک پویان و تفنگش را طلب کرد که راه بجوید و خنجری که ببندد: "تفنگم را بده تا ره بجویم" و "برایم خلعت و خنجر بیاور".
در آن فضایی که پس از انقلاب اسلامی بسته شد و موسیقی ممنوع و خوانندههای سرشناس ایرانی عموما یا خانهنشین شدند و یا از ایران گریختند و زنان به صورت کلی از آوازخوانی منع شدند، این شجریان بود که مورد پسند طبع موسیقایی بسیاری از انقلابیان بود و از طریق رابطههایی که داشت کنسرت میگذاشت و کاستهایش به تعداد زیاد فروش میرفت.
یادم است که بسیاری از نوارهای شجریان را هنگام نوجوانی از دکهی روزنامهفروشی نه چندان مجهز سر خیابانمان در کرج خریدم.
صادق طباطبایی از افراد انقلابی سرشناس و همین طور برادر همسر احمد خمینی از دوستان محمدرضا شجریان بود و کسی بود که شجریان در مهمانیهای او شرکت میکرد و طباطبایی همواره حامی شجریان بود.
محمدرضا شجریان تا سال ۸۸ محبوب انقلابیان بود. آنها که موسیقی را حرام میدانستند با صدای شجریان مشکلی نداشتند.
حتا در سال ۱۳۹۲ حسن روحانی با ابراز علاقهاش به استاد شجریان و اینکه سعی خواهد کرد ممنوعیتهای ایجاد شده در مسیر استاد برداشته بشود سعی کرد برای خود رای جمع کند.
هدف صاحب این کیبورد تخطئه زحمات شجریان نیست بلکه هدف آن است که گفته شود بدون رانت، بسیاری از آنهایی که امروز جایگاهی دارند بیشک این جایگاه را نداشتند و تا این اندازه محبوب جامعه نبودند.
اگر انقلاب نمیشد و یا اینکه شجریان محبوب انقلابیان نبود، باز هم شجریان هنرمند بزرگی بود اما بیشک این جایگاهی که امروز دارد را نداشت.
بسیاری خانهنشین شدند و فراری و محدود و از این محدودیت عدهای که با انقلابیان همراه بودند رشد نجومی پیدا کردند. / بهزاد مهرانی
https://t.me/ghasedak_rahaei/16302
ممکن است بسیاری از جوانان حتا نامی از عبدالوهاب شهیدی نشنیده باشند، اما با نام شجریان هیچ جوانی نیست که آشنا نباشد و صدای او را نشنیده باشد. هر دو استاد موسیقی نیز زنده هستند. استاد شجریان دیروز ۸۰ ساله شد و عبدالوهاب شهیدی ۹۸ ساله شد.
فکر میکنید چرا نامی از عبدالوهاب شهیدی بر سر زبانها نیست؟
شهیدی پس از انقلاب اسلامی بازداشت شد و ممنوع از کار. انقلابیان او را استادی خائن نام نهادند و به او اجازه فعالیت ندادند.
روزنامه اطلاعات در تاریخ دوشنبه یازدهم تیرماه ۱۳۵۸ نوشت که دادگاه انقلاب اسلامی اصفهان، عبدالوهاب شهیدی را محاکمه و او را به ۴ ماه حبس محکوم کرده است. او بر اساس کیفرخواست صادر شده با ساواک همکاری داشته است. شهیدی خود را در دادگاه، خوانندهای مردمی خواند که "هیچگاه مداحی کسی را نکرده است به جز مولای متقیان علی (ع)". گفته میشود که حتا پس از انقلاب اموال این خواننده نیز مصادره شد.
محمدرضا شجریان، عبدالوهاب شهیدی را استاد خود میداند. شجریان در سال ۱۳۸۹ و در یازدهمین جشن خانه موسیقی، روی صحنه تالار وحدت رفت تا هدیهای که قرار بود به خاطر تقدیر از فعالیت موسیقایی شهیدی به او اهدا شود را به شهیدی بدهد. شجریان گفت:
"من در مقابل شهیدی جرئت اجرا ندارم و خودم را در حدّ و اندازهای نمیدانم که جایزه او را تقدیمش کنم. همینجا در مقابل استاد شهیدی سر تعظیم فرود میآورم و دستشان را میبوسم."
انقلاب که شد شجریان با انقلابیان همراه شد و برای انقلاب اسلامی خواند و حتا از آنها که زمان شاه مبارزه مسلحانه میکردند مانند امیرپرویز پویان به نیکی یاد کرد و خواند: شب و دریای خوفانگیز و طوفان / من و اندیشه های پاک پویان و تفنگش را طلب کرد که راه بجوید و خنجری که ببندد: "تفنگم را بده تا ره بجویم" و "برایم خلعت و خنجر بیاور".
در آن فضایی که پس از انقلاب اسلامی بسته شد و موسیقی ممنوع و خوانندههای سرشناس ایرانی عموما یا خانهنشین شدند و یا از ایران گریختند و زنان به صورت کلی از آوازخوانی منع شدند، این شجریان بود که مورد پسند طبع موسیقایی بسیاری از انقلابیان بود و از طریق رابطههایی که داشت کنسرت میگذاشت و کاستهایش به تعداد زیاد فروش میرفت.
یادم است که بسیاری از نوارهای شجریان را هنگام نوجوانی از دکهی روزنامهفروشی نه چندان مجهز سر خیابانمان در کرج خریدم.
صادق طباطبایی از افراد انقلابی سرشناس و همین طور برادر همسر احمد خمینی از دوستان محمدرضا شجریان بود و کسی بود که شجریان در مهمانیهای او شرکت میکرد و طباطبایی همواره حامی شجریان بود.
محمدرضا شجریان تا سال ۸۸ محبوب انقلابیان بود. آنها که موسیقی را حرام میدانستند با صدای شجریان مشکلی نداشتند.
حتا در سال ۱۳۹۲ حسن روحانی با ابراز علاقهاش به استاد شجریان و اینکه سعی خواهد کرد ممنوعیتهای ایجاد شده در مسیر استاد برداشته بشود سعی کرد برای خود رای جمع کند.
هدف صاحب این کیبورد تخطئه زحمات شجریان نیست بلکه هدف آن است که گفته شود بدون رانت، بسیاری از آنهایی که امروز جایگاهی دارند بیشک این جایگاه را نداشتند و تا این اندازه محبوب جامعه نبودند.
اگر انقلاب نمیشد و یا اینکه شجریان محبوب انقلابیان نبود، باز هم شجریان هنرمند بزرگی بود اما بیشک این جایگاهی که امروز دارد را نداشت.
بسیاری خانهنشین شدند و فراری و محدود و از این محدودیت عدهای که با انقلابیان همراه بودند رشد نجومی پیدا کردند. / بهزاد مهرانی
https://t.me/ghasedak_rahaei/16302
Telegram
قاصدک رهایی
یکم مهر زادروز استاد آواز ایران عبدالوهاب شهیدی بود🌷
و چند نکته برای قلقلک ذهن حقجویان و نه دموکراسیخواهانی که حقوق بشر را به گند کشیدهاند :
آنهایی که مدام از #نسرین_ستوده میگویند، از #سهیلا_حجاب هم گفتهاند؟!
آنهایی که مدام از #شجریان میگویند، از…
و چند نکته برای قلقلک ذهن حقجویان و نه دموکراسیخواهانی که حقوق بشر را به گند کشیدهاند :
آنهایی که مدام از #نسرین_ستوده میگویند، از #سهیلا_حجاب هم گفتهاند؟!
آنهایی که مدام از #شجریان میگویند، از…
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎥 ادامه ی خاندان فرعون در انگلیس و آمریکا
چرا زیر چشم ها و به ویژه چشم چپ زخم است؟!
چهره ی نیای ملکه ی انگلیس روی دلار آمریکا
باربارا بوش و جورج بوش
جان کری و بوش
و.. و...
@IranArianaShahnameh
چندبار گذاشتم توی اینستا ولی پاکش کرد
نبرد ملی گراها و جهان وطنی ها و چین👇
https://t.me/IranArianaShahnameh/18726
تام هنکس، مدونا،. سلندیون 👇
https://t.me/IranArianaShahnameh/18648
سازمان مافیایی بهداشت جهانی 👇
https://t.me/IranArianaShahnameh/18687
ترامپ 👇
https://t.me/IranArianaShahnameh/6393
ناچار شدم تکه تکه اش کنم 🎥👇
https://www.instagram.com/p/B_JG4bspM4a/?igshid=wwr7afo6cmso
چند سالی است که دارند احمدی نژاد را دوباره باد میکنند
روحانی 👇
https://t.me/IranArianaShahnameh/18687
چرا زیر چشم ها و به ویژه چشم چپ زخم است؟!
چهره ی نیای ملکه ی انگلیس روی دلار آمریکا
باربارا بوش و جورج بوش
جان کری و بوش
و.. و...
@IranArianaShahnameh
چندبار گذاشتم توی اینستا ولی پاکش کرد
نبرد ملی گراها و جهان وطنی ها و چین👇
https://t.me/IranArianaShahnameh/18726
تام هنکس، مدونا،. سلندیون 👇
https://t.me/IranArianaShahnameh/18648
سازمان مافیایی بهداشت جهانی 👇
https://t.me/IranArianaShahnameh/18687
ترامپ 👇
https://t.me/IranArianaShahnameh/6393
ناچار شدم تکه تکه اش کنم 🎥👇
https://www.instagram.com/p/B_JG4bspM4a/?igshid=wwr7afo6cmso
چند سالی است که دارند احمدی نژاد را دوباره باد میکنند
روحانی 👇
https://t.me/IranArianaShahnameh/18687
آقای Lin Wood، نه تنها خواستار افشای مفاسد امثال بیل گیتس و جرج سوروس شده، بلکه حتی اصرار دارد که مفاسد قاضی ارشد دادگاه عالی آمریکا، جان رابرتز، و ارتباط او با اِپستاین نیز برای عموم روشن شود.
🔹سر شاخ شدن وکیل ترامپ با قاضی ارشد دادگاه عالی مطلب کماهمیتی نیست.
هر کجا چهره سلبریدی درپیتی دیدید که در سازمان های نیکوکاری خیلی زیاد رفت و آمد دارد، یک جای کارش میلنگد
حقوق بشر ملعبه و بازیچهای است در دستانشان
جنایات بیل گیتس 👇
https://t.me/IranArianaShahnameh/18678
تام هنکس👇
https://t.me/IranArianaShahnameh/18648
فرزندان فرعون و ملکه ی انگلیس و گلوبالیسم
https://t.me/IranArianaShahnameh/18766
https://t.me/ghasedak_rahaei/16324
🔹سر شاخ شدن وکیل ترامپ با قاضی ارشد دادگاه عالی مطلب کماهمیتی نیست.
هر کجا چهره سلبریدی درپیتی دیدید که در سازمان های نیکوکاری خیلی زیاد رفت و آمد دارد، یک جای کارش میلنگد
حقوق بشر ملعبه و بازیچهای است در دستانشان
جنایات بیل گیتس 👇
https://t.me/IranArianaShahnameh/18678
تام هنکس👇
https://t.me/IranArianaShahnameh/18648
فرزندان فرعون و ملکه ی انگلیس و گلوبالیسم
https://t.me/IranArianaShahnameh/18766
https://t.me/ghasedak_rahaei/16324
Forwarded from نقدی بر تاریخ معاصر
سالروز بازگشت جزایر سه گانه به به مام میهن گرامی باد.
به ژئواستراتژیک بودنِ ابوموسی دقت کنید.
اینکه فکر و ذکرمانِ بحرین بوده به ویژگی ذاتی انسان برمیگردد که به آنچه ندارد میاندیشد نه آنچه دارد! فارغ از ارزشمندیِ آنچه دارد و کم ارزشیِ آنچه که ندارد.
نگاه به این نقشه و آگاهی از تاریخ معاصر خلیجفارس آدم را به یاد فلسطینیهایی میاندازد که یک روز قبل از جنگ ششروزه با اسراییل (1967) همۀ هوش و حواسشان به گرفتنِ کل منطقه و بیرون کردنِ یهودیان از اورشلیم بود و از یک روز بعد از جنگ ششروزه تا همین امروز (54 سال) در خواب و رویای خود، بازگشت به قبل از آن جنگ را میبینند و آرمانشان همان مرزهاست.
زمانی که اورشلیم شرقی (قدس قدیمی) در اختیار آنان بود و خبری از شهرکهای یهودینشین در کرانۀ باختری نبود.
فلسطین ضرر کرد چون نفهمید که چه زمانی باید بجنگند و چه زمانی باید صلح کند. ولی شاه به موقع صلح کرد (بحرین) و به موقع جنگید (جزایر سهگانه). ولی افکارِ عمومیِ ایرانی بر خلافِ حکومت پهلوی، مثل فلسطینیها به مسائل سیاسی، کودکانه نگریستهاست.
@NaqdeMosaddeq
به ژئواستراتژیک بودنِ ابوموسی دقت کنید.
اینکه فکر و ذکرمانِ بحرین بوده به ویژگی ذاتی انسان برمیگردد که به آنچه ندارد میاندیشد نه آنچه دارد! فارغ از ارزشمندیِ آنچه دارد و کم ارزشیِ آنچه که ندارد.
نگاه به این نقشه و آگاهی از تاریخ معاصر خلیجفارس آدم را به یاد فلسطینیهایی میاندازد که یک روز قبل از جنگ ششروزه با اسراییل (1967) همۀ هوش و حواسشان به گرفتنِ کل منطقه و بیرون کردنِ یهودیان از اورشلیم بود و از یک روز بعد از جنگ ششروزه تا همین امروز (54 سال) در خواب و رویای خود، بازگشت به قبل از آن جنگ را میبینند و آرمانشان همان مرزهاست.
زمانی که اورشلیم شرقی (قدس قدیمی) در اختیار آنان بود و خبری از شهرکهای یهودینشین در کرانۀ باختری نبود.
فلسطین ضرر کرد چون نفهمید که چه زمانی باید بجنگند و چه زمانی باید صلح کند. ولی شاه به موقع صلح کرد (بحرین) و به موقع جنگید (جزایر سهگانه). ولی افکارِ عمومیِ ایرانی بر خلافِ حکومت پهلوی، مثل فلسطینیها به مسائل سیاسی، کودکانه نگریستهاست.
@NaqdeMosaddeq
Forwarded from arashmaad
آیا امارات سیبل هدف میشود چرا؟!!!
به شاهنشاه آريامهر دستور دادند با عراق جنگ ویرانگری را آغاز کند ولی نپذیرفت و دیدیم با دلارهای نفتی قذافی و تروریست های فلسطینی و افغان و سوریه ای و عراقی و لبنانی و رسانه ها و مدیریت فرانسه و آلمان و انگلیس و آمریکا و اسرائیل و شوروی و چه کردند..
سال 2018👇
https://t.me/IranArianaShahnameh/8171
اسراییل اکنون همسایه ی ناتوان میخواهد
@IranArianaShahnameh
لیبی آرامکو امارات
https://t.me/IranArianaShahnameh/20556
لیبی پس از قذافی
https://t.me/IranArianaShahnameh/2308
روسیه و دموکرات های آمریکا و جنگ ایران و عربستان
https://t.me/IranArianaShahnameh/1629
امارات سیبل میشود یا نشانی غلط است؟!
https://t.me/IranArianaShahnameh/20417
تنب بزرگ و کوچک و بوموسی گپ سبزو و خائنین امروز
https://t.me/IranArianaShahnameh/20081
عربستان خلیج فارس و اسرائیل و امارات
https://t.me/IranArianaShahnameh/19961
گاز اسرائیل به اروپا میرود
https://t.me/IranArianaShahnameh/19750
نقشه جنگ
https://t.me/IranArianaShahnameh/16214
مستند آمریکا بارکد نفت
https://t.me/IranArianaShahnameh/19327
به شاهنشاه آريامهر دستور دادند با عراق جنگ ویرانگری را آغاز کند ولی نپذیرفت و دیدیم با دلارهای نفتی قذافی و تروریست های فلسطینی و افغان و سوریه ای و عراقی و لبنانی و رسانه ها و مدیریت فرانسه و آلمان و انگلیس و آمریکا و اسرائیل و شوروی و چه کردند..
سال 2018👇
https://t.me/IranArianaShahnameh/8171
اسراییل اکنون همسایه ی ناتوان میخواهد
@IranArianaShahnameh
لیبی آرامکو امارات
https://t.me/IranArianaShahnameh/20556
لیبی پس از قذافی
https://t.me/IranArianaShahnameh/2308
روسیه و دموکرات های آمریکا و جنگ ایران و عربستان
https://t.me/IranArianaShahnameh/1629
امارات سیبل میشود یا نشانی غلط است؟!
https://t.me/IranArianaShahnameh/20417
تنب بزرگ و کوچک و بوموسی گپ سبزو و خائنین امروز
https://t.me/IranArianaShahnameh/20081
عربستان خلیج فارس و اسرائیل و امارات
https://t.me/IranArianaShahnameh/19961
گاز اسرائیل به اروپا میرود
https://t.me/IranArianaShahnameh/19750
نقشه جنگ
https://t.me/IranArianaShahnameh/16214
مستند آمریکا بارکد نفت
https://t.me/IranArianaShahnameh/19327
این روزها سگ های سران گلوبالیسم بیشتر از خودشان خبرساز شده اند
پس از جگ بایدن و سگش 👇
https://t.me/IranArianaShahnameh/20623
اکنون میبینیم گفته شده که سگ ملکه ی انگلیس مرده است و ملکه در غم و اندوه به سر میبرد
سگ و پای شکسته و کفش و پیتزا و..... اینها پیام هستند👇
https://t.me/IranArianaShahnameh/20398
فرزندان فرعون 👇🎥
https://t.me/IranArianaShahnameh/18766
گردهمایی مردم انگلیس جلوی کاخ باکینگهام و بچه باز خواندن خانواده ی سلطنتی انگلیس 🎥👇
https://t.me/IranArianaShahnameh/19990
رسوایی جنسی پسر ملکه ی انگلیس و جزیره ی اپستین
https://t.me/IranArianaShahnameh/17561
رفتن پسر ملکه به جزیره ی اپستین
https://t.me/IranArianaShahnameh/20607
ترامپ صندلی چرچیل
https://t.me/IranArianaShahnameh/20396
امپراتوری اسراییل
https://t.me/IranArianaShahnameh/20657
کوهن مامور اسرائیل در مجلس سوریه
https://t.me/IranArianaShahnameh/20657
پس از جگ بایدن و سگش 👇
https://t.me/IranArianaShahnameh/20623
اکنون میبینیم گفته شده که سگ ملکه ی انگلیس مرده است و ملکه در غم و اندوه به سر میبرد
سگ و پای شکسته و کفش و پیتزا و..... اینها پیام هستند👇
https://t.me/IranArianaShahnameh/20398
فرزندان فرعون 👇🎥
https://t.me/IranArianaShahnameh/18766
گردهمایی مردم انگلیس جلوی کاخ باکینگهام و بچه باز خواندن خانواده ی سلطنتی انگلیس 🎥👇
https://t.me/IranArianaShahnameh/19990
رسوایی جنسی پسر ملکه ی انگلیس و جزیره ی اپستین
https://t.me/IranArianaShahnameh/17561
رفتن پسر ملکه به جزیره ی اپستین
https://t.me/IranArianaShahnameh/20607
ترامپ صندلی چرچیل
https://t.me/IranArianaShahnameh/20396
امپراتوری اسراییل
https://t.me/IranArianaShahnameh/20657
کوهن مامور اسرائیل در مجلس سوریه
https://t.me/IranArianaShahnameh/20657
✅ایران، غرب و مارکسیسم فرهنگی:
(۱)
متأسفانه با قدرت گرفتن سریع مارکسیسم فرهنگی در غرب، بویژه آمریکا، شاهد درونیسازی، ترجمه و معادل سازی سریع این ایدئولوژی در بین ایرانیان خارج از کشور وغالب شدن تدریجی افکار مبتنی بر این ایدئولوژی در داخل ایران هستیم.
مارکسیسم فرهنگی انسانها را به صورت شهروند مستقل نمیبیند. بلکه جامعه را به صورت صحنه جنگ قدرت بیانتهای گروههای جمعیتی میبیند که بر اساس ویژگیهای ذاتی افراد که کنترلی بر آن ندارند تشکیل شدهاند.
در این دیدگاه مهمترین مؤلفه تعیینکننده هویت انسان نژاد او است که جایگاه او را در ساخت قدرت تعیین میکنند. مؤلفههای دیگر جنسیت و تمایل جنسی هستند.
بر این اساس، فردگرایی و تساوی شهروندان در برابر قانون در حقیقت نشانه نژادپرستی و مردسالاری و فاشیسم تلقی میشود، زیرا «ستم تاریخی» را نادیده میگیرد و زمینه تداوم نظام سلطه را فراهم میکند.
نظام حقوقی جایگزین این ایدئولوژی تعریف سلسلهمراتبی از حقوق و امتیازات قانونی است که به هر فرد بر اساس امتیاز قربانیبودن (victimhood score) گروه یا گروههایی که به آن منتسب میشود تعلق میگیرد.
برای نمونه، به هر سیاهپوست آمریکایی نسبت به هر سفیدپوست آمریکایی امتیاز ویژه تعلق میگیرد.
در میان گروه سیاهپوستان هم زنان سیاهپوست امتیاز ویژه خواهند داشت و در میان آنها هم زنان همجنسگرای سیاهپوست امتیاز ویژه خواهند داشت و در میان آنها هم زنان همجنسگرای سیاهپوست مسلمان امتیاز ویژه خواهند داشت!
مروجان این ایدئولوژی حتی ستم نژادی را در قالب تاریخ یک کشور و ملت نمیبینند. برای نمونه، کانادا کشوری که بردهداری و تبعیض قانونی را تجربه نکرده است، اخیراً قانونی برای حمایت مالی از شهروندان سیاهپوست تصویب کرد.
بر این اساس شما ممکن است مهاجر سفیدپوست یا زردپوست یا خاورمیانهای باشید که از بدترین شرایط جنگ و تجاوز گریخته باشید و به کانادا رفته باشید و کار و تولید کنید.
دولت کانادا قانوناً خود را محقق میداند که بخشی از درآمد شما را تصرف کند و به شهروند سیاهپوستی اهدا کند که اجدادش از سه قرن پیش در کانادا در آزادی و رفاه نسبی میزیستهاند. اینجا اساساً بحث فردیت از بین میرود و با بحث تسویه حساب تاریخی نژادها جایگزین میشود.
نتیجه این سیاستها در آمریکای شمالی افزایش دائمی درگیری و نفرت نژادی و جنسیتی است. همزمان موارد روزافزونی از شهروندان سفیدپوست دیده میشود که برای گرفتن امتیازات ویژه خود را سیاهپوست و سرخپوست معرفی میکنند.
در صورت تشدید این روند، راهی جز انجام تستهای ژنتیک و اعطای امتیازات مالی و اجتماعی و سیاسی به افراد بر اساس ترکیب دیانای آنها باقی نمیماند. در حقیقت این تنها راه اجرای «عدالت» تحت این ایدئولوژی خواهد بود. واضح است که این رویکرد عین تعریف نژادپرستی است.
در حقیقت نژادپرستی را جور دیگری نمیتوان تعریف کرد، جز تعریف هویت فرد بر اساس نژاد، به جای شخصیت و دستاوردهای فردی. «عدالت» در این دیدگاه در واقع مجازات یا قصاص تاریخی نژادها و جنسیتها است که گهگاه در شعارهایی با مضمون «حالا دیگه نوبت ما است» تبلور پیدا میکند.
با این مقدمه طولانی به موضوع ترجمه این دیدگاهها برای کشور ایران میرسیم.
بر خلاف مفاهیمی چون نژاد سیاه و سفید که با تست دیانای و تحلیل هالوگروپها تا حد زیادی قابل تبیین و تشخیص عینی هستند، مفهوم قومیت در سرزمینی مانند ایران به هیچ عنوان قابل تعریف و تبیین فیزیولوژیک نیست.
آنچه که امروزه ملت ایران خوانده میشود حاصل هزاران سال آمیختن و مهاجرت اقوام گوناگون در فلات ایران است. تحقیقات ژنتیکی متعدد نشان داده هیچ تفاوت ژنتیکی معناداری بین گروههای جمعیتی ساکن ایران وجود ندارد که قابل انطباق با گروههای زبانی و فرهنگی باشد.
در تاریخ ایران چیزی تخت عنوان نژاد مسلط یا اصلی نداشتهایم. آنچه هست گروههای زبانی و فرهنگی است که در مناطق جغرافیایی مختلف پراکنده شدهاند.
حال چپگرایان ایرانی با ترجمه و تطبیق اصطلاحات مارکسیسم فرهنگی به کشور ایران قوم موهوم «فارس» را جایگزین نژاد سفید در آمریکا کردهاند و بقیه اقوام را جایگزین سیاهان و دیگر اقلیتهای نژادی.
نتیجه این تطابق آن است که هر مؤلفه فرهنگی که صفت ملی داشته باشد مانند زبان فارسی، شعر و ادبیات و اسطورههای ملی، به یک قوم خاص منتسب میشود و ملی دانستن آن نشانه فاشیزم دانسته میشود.
با این تعریف اساساً قائل بودن به خود مفهوم ملت و کشور هم فاشیستی است.
در این دیدگاه «ایران» چیزی نیست جز تکه خاکی که اقوام و «نژادها»ی گوناگون در آن بر یکدیگر ستم تاریخی روا میدارند و مدام در حال جنگ بر سر تقسیم منابع و انتقام تاریخی از یکدیگر هستند.
https://t.me/ghasedak_rahaei/16347
ادامه👇
https://t.me/ghasedak_naghd/431
(۱)
متأسفانه با قدرت گرفتن سریع مارکسیسم فرهنگی در غرب، بویژه آمریکا، شاهد درونیسازی، ترجمه و معادل سازی سریع این ایدئولوژی در بین ایرانیان خارج از کشور وغالب شدن تدریجی افکار مبتنی بر این ایدئولوژی در داخل ایران هستیم.
مارکسیسم فرهنگی انسانها را به صورت شهروند مستقل نمیبیند. بلکه جامعه را به صورت صحنه جنگ قدرت بیانتهای گروههای جمعیتی میبیند که بر اساس ویژگیهای ذاتی افراد که کنترلی بر آن ندارند تشکیل شدهاند.
در این دیدگاه مهمترین مؤلفه تعیینکننده هویت انسان نژاد او است که جایگاه او را در ساخت قدرت تعیین میکنند. مؤلفههای دیگر جنسیت و تمایل جنسی هستند.
بر این اساس، فردگرایی و تساوی شهروندان در برابر قانون در حقیقت نشانه نژادپرستی و مردسالاری و فاشیسم تلقی میشود، زیرا «ستم تاریخی» را نادیده میگیرد و زمینه تداوم نظام سلطه را فراهم میکند.
نظام حقوقی جایگزین این ایدئولوژی تعریف سلسلهمراتبی از حقوق و امتیازات قانونی است که به هر فرد بر اساس امتیاز قربانیبودن (victimhood score) گروه یا گروههایی که به آن منتسب میشود تعلق میگیرد.
برای نمونه، به هر سیاهپوست آمریکایی نسبت به هر سفیدپوست آمریکایی امتیاز ویژه تعلق میگیرد.
در میان گروه سیاهپوستان هم زنان سیاهپوست امتیاز ویژه خواهند داشت و در میان آنها هم زنان همجنسگرای سیاهپوست امتیاز ویژه خواهند داشت و در میان آنها هم زنان همجنسگرای سیاهپوست مسلمان امتیاز ویژه خواهند داشت!
مروجان این ایدئولوژی حتی ستم نژادی را در قالب تاریخ یک کشور و ملت نمیبینند. برای نمونه، کانادا کشوری که بردهداری و تبعیض قانونی را تجربه نکرده است، اخیراً قانونی برای حمایت مالی از شهروندان سیاهپوست تصویب کرد.
بر این اساس شما ممکن است مهاجر سفیدپوست یا زردپوست یا خاورمیانهای باشید که از بدترین شرایط جنگ و تجاوز گریخته باشید و به کانادا رفته باشید و کار و تولید کنید.
دولت کانادا قانوناً خود را محقق میداند که بخشی از درآمد شما را تصرف کند و به شهروند سیاهپوستی اهدا کند که اجدادش از سه قرن پیش در کانادا در آزادی و رفاه نسبی میزیستهاند. اینجا اساساً بحث فردیت از بین میرود و با بحث تسویه حساب تاریخی نژادها جایگزین میشود.
نتیجه این سیاستها در آمریکای شمالی افزایش دائمی درگیری و نفرت نژادی و جنسیتی است. همزمان موارد روزافزونی از شهروندان سفیدپوست دیده میشود که برای گرفتن امتیازات ویژه خود را سیاهپوست و سرخپوست معرفی میکنند.
در صورت تشدید این روند، راهی جز انجام تستهای ژنتیک و اعطای امتیازات مالی و اجتماعی و سیاسی به افراد بر اساس ترکیب دیانای آنها باقی نمیماند. در حقیقت این تنها راه اجرای «عدالت» تحت این ایدئولوژی خواهد بود. واضح است که این رویکرد عین تعریف نژادپرستی است.
در حقیقت نژادپرستی را جور دیگری نمیتوان تعریف کرد، جز تعریف هویت فرد بر اساس نژاد، به جای شخصیت و دستاوردهای فردی. «عدالت» در این دیدگاه در واقع مجازات یا قصاص تاریخی نژادها و جنسیتها است که گهگاه در شعارهایی با مضمون «حالا دیگه نوبت ما است» تبلور پیدا میکند.
با این مقدمه طولانی به موضوع ترجمه این دیدگاهها برای کشور ایران میرسیم.
بر خلاف مفاهیمی چون نژاد سیاه و سفید که با تست دیانای و تحلیل هالوگروپها تا حد زیادی قابل تبیین و تشخیص عینی هستند، مفهوم قومیت در سرزمینی مانند ایران به هیچ عنوان قابل تعریف و تبیین فیزیولوژیک نیست.
آنچه که امروزه ملت ایران خوانده میشود حاصل هزاران سال آمیختن و مهاجرت اقوام گوناگون در فلات ایران است. تحقیقات ژنتیکی متعدد نشان داده هیچ تفاوت ژنتیکی معناداری بین گروههای جمعیتی ساکن ایران وجود ندارد که قابل انطباق با گروههای زبانی و فرهنگی باشد.
در تاریخ ایران چیزی تخت عنوان نژاد مسلط یا اصلی نداشتهایم. آنچه هست گروههای زبانی و فرهنگی است که در مناطق جغرافیایی مختلف پراکنده شدهاند.
حال چپگرایان ایرانی با ترجمه و تطبیق اصطلاحات مارکسیسم فرهنگی به کشور ایران قوم موهوم «فارس» را جایگزین نژاد سفید در آمریکا کردهاند و بقیه اقوام را جایگزین سیاهان و دیگر اقلیتهای نژادی.
نتیجه این تطابق آن است که هر مؤلفه فرهنگی که صفت ملی داشته باشد مانند زبان فارسی، شعر و ادبیات و اسطورههای ملی، به یک قوم خاص منتسب میشود و ملی دانستن آن نشانه فاشیزم دانسته میشود.
با این تعریف اساساً قائل بودن به خود مفهوم ملت و کشور هم فاشیستی است.
در این دیدگاه «ایران» چیزی نیست جز تکه خاکی که اقوام و «نژادها»ی گوناگون در آن بر یکدیگر ستم تاریخی روا میدارند و مدام در حال جنگ بر سر تقسیم منابع و انتقام تاریخی از یکدیگر هستند.
https://t.me/ghasedak_rahaei/16347
ادامه👇
https://t.me/ghasedak_naghd/431
Telegram
قاصدک رهایی
به بهانه انتخابات آمریکا یادی کنیم از پدیده #مارکسیسم_فرهنگی
@ghasedak_rahaei
"مارکسیسم فرهنگی" چیست؟
مارکسیسم فرهنگی واکنش روشنفکران مارکسیست به شکست تاریخی این گفتمان در حوزه اقتصاد است.
هدف آن نیز فراهم کردن زمینه های ذهنی برای پذیرش مارکسیسم اقتصادی…
@ghasedak_rahaei
"مارکسیسم فرهنگی" چیست؟
مارکسیسم فرهنگی واکنش روشنفکران مارکسیست به شکست تاریخی این گفتمان در حوزه اقتصاد است.
هدف آن نیز فراهم کردن زمینه های ذهنی برای پذیرش مارکسیسم اقتصادی…
✅ایران، غرب و مارکسیسم فرهنگی:
(۲)
...هرچند قائلان به این نظریه لزوماً نتیجه طبیعی این دیدگاه را با صدای بلند بیان نمیکنند، اما اولین پرسش طبیعی که پس از پذیرفتن این دیدگاه مطرح میشود این است که اصلا با کدام منطقی باید این واحدهای قومی و نژادی زیر یک چتر جمع شوند وقتی پذیرفتن هر مؤلفه فرهنگی «ملی» یک ستم نژادی و عمل فاشیستی است؟!
به این دیدگاه از جنبههای متفاوتی میتوان نگریست: از جنبه اخلاقی، مسؤول دانستن یک فرد در برابر جنایتهای افرادی که در زمان و مکانی دیگر میزیستهاند به صرف تعلق آنها به یک «نژاد» تبعات سهمگینی برای جامعه انسانی خواهد داشت.
نتیجه نهایی گسترش بیحد جنگ و کشتار قومی و نژادی خواهد بود. از دیدگاه تاریخی هم این نگاه سر سوزنی با سیر وقایع و فعلوانفعالات تاریخی فلات ایران سازگاری ندارد.
اما شاید مهمترین نوع نگاه، نگاه کاربردی و عملگرایانه به این ایدئولوژی باشد:
فرض کنید بپذیریم که قومی به نام فارس هزاران سال با استعمار قوم کرد و لر و آذری به آنها ستم نژادی روا داشته و حالا وقتش است که «فارسها» حساب پس بدهند.
بنابراین دولت مقتدری تأسیس میکنیم که به همه این ستمهای تاریخی رسیدگی کند. این دولت قوانینی وضع میکند که افراد بر اساس میزان ستم تاریخی که بر همنژادهایشان اعمال شده امتیازات ویژه مالی و سیاسی و استخدامی دریافت کنند.
بر خلاف مورد فرضی کشور آمریکا، تست دیانای برای تشخیص تعلق افراد به قومیتها کاملا بیفایده است. حتی بعد از بحث و جدل طولانی با فعالان قومگرا خود این فعالان هم اقرار میکنند که مهمترین مؤلفه تعریف قومیتشان زبان است.
در این تعریف هرکس فقط فارسی میداند فارس است و ستمگر و هرکس علاوه بر فارسی زبان دیگری هم میداند اقلیت تحت ستم.
اولین مشکل این است که اگر کسی به شهری با زبان دیگر مهاجرت کرد و فرزندانش زبان پدر و مادرشان را بنا به نبود حس نیاز نیاموختند تکلیفشان چیست؟ پاسخ فعالان قومگرا احتمالا این است که ترک ترک است حتی اگر ترکی نداند. بسیار خوب!
پس دولت تبصرهای وضع میکند که برای برخوردار شدن از حقوق ویژه «ترکها» فرد میتواند اثبات کند که پدر و مادرش ترکی میدانستهاند.
حال اگر آنها هم خودشان به تهران مهاجرت کرده بودند تکلیف چیست؟ اگر یکی از والدین ترکی میدانست و دیگری نمیدانست تکلیف چیست؟ هرچه فرد ترک خالصتری باشد امتیاز بیشتری میگیرد؟!
یک فرد تا چند نسل قبلش باید ترکیدان باشد تا ترک حساب شود؟ اگر خدای ناکرده آنقدر در تاریخ عقب برویم که به آن نسلی برسیم که خودشان ترکی را از فاتحان ترک سلجوقی آموختند و پهلوی را فراموش کردند چه باید کرد؟ آن موقع همه باید برویم انتقاممان را از ترکان آسیای میانه بگیریم؟!
از همه اینها که بگذریم، بعد از پرداختن به زبان مبحث مورد مناقشه بعدی گویش و لهجه است.
طبیعتاً بعد از اینکه دولت عدالتورز به همه شهروندانی که با هر تعریفی آذری و کرد و لر و بلوچ و عرب محسوب میشوند امتیازات ویژه اعطا کرد، شهروندان گیلان و مازندران و همه گویشوران به هر زبان غیر فارسی طلب امتیازات مشابه خواهند کرد.
اخیراً دیدهایم که در میان کاربران اینترنت شوخی با لهجههای شهروندان یزدی و اصفهانی و شیرازی هم با استدلال مشابه مصداق ستم نژادی و نژادپرستی فارس دانسته شده است. پس این شهروندان هم باید از امتیازات ویژه، هرچند شاید کمتر، بهرهمند شوند.
در نهایت تنها چیزی که باقی میماند شهر تهران است!
طنز ماجرا آنجا است که بر خلاف بسیاری از کشورها پایتخت فعلی ایران یک کلانشهر تاریخی نیست.
این شهر دو قرن پیش منطقهای ییلاقی با جمعیت بسیار محدود بود که توسط ایل ترکتبار قاجار به دلیل آبوهوای خوب به پایتختی انتخاب شد و سپس به دلیل مهاجرت گسترده از همه اطراف ایران و آمیختن همه اقوام جمعیت فعلی شکل گرفت و لهجه تهرانی گسترش پیدا کرد.
پس در نهایت سراغی از آن «فارس»های خبیث نژادپرست استعمارگری که بخواهند در نقش سفیدپوستان آمریکایی ظاهر شوند و طلب تاریخی همه اقلیتها را با کار و پرداخت مالیات بپردازند یافت نمیشود. نتیجه این وضعیت چیزی جز کشاکش و جنگ بیانتها بر سر قدرت و ثروت نخواهد بود.
هر شهروند تلاش خواهد کرد تا با انتساب خود به یکی از نژادهای تحت ستم و استعمار غرامت بیشتری از منابع موجود بردارد. رسیدن به این وضعیت دقیقاً به معنی پایان ایران به مفهوم یک دولت-ملت خواهد بود.
با همه این توضیحات مشخص میشود نیروهای چپی که مدام از شکستن دولت-ملت سخن میگویند چرا تا این اندازه به مفاهیمی چون نژاد و جنسیت وسواس فکری دارند. این مسیر ایدهآل چپ فرهنگی برای تلاشی و نابودی اساس فکری ایده دولت-ملت است.
https://t.me/ghasedak_rahaei/16347
ادامه👇
(۲)
...هرچند قائلان به این نظریه لزوماً نتیجه طبیعی این دیدگاه را با صدای بلند بیان نمیکنند، اما اولین پرسش طبیعی که پس از پذیرفتن این دیدگاه مطرح میشود این است که اصلا با کدام منطقی باید این واحدهای قومی و نژادی زیر یک چتر جمع شوند وقتی پذیرفتن هر مؤلفه فرهنگی «ملی» یک ستم نژادی و عمل فاشیستی است؟!
به این دیدگاه از جنبههای متفاوتی میتوان نگریست: از جنبه اخلاقی، مسؤول دانستن یک فرد در برابر جنایتهای افرادی که در زمان و مکانی دیگر میزیستهاند به صرف تعلق آنها به یک «نژاد» تبعات سهمگینی برای جامعه انسانی خواهد داشت.
نتیجه نهایی گسترش بیحد جنگ و کشتار قومی و نژادی خواهد بود. از دیدگاه تاریخی هم این نگاه سر سوزنی با سیر وقایع و فعلوانفعالات تاریخی فلات ایران سازگاری ندارد.
اما شاید مهمترین نوع نگاه، نگاه کاربردی و عملگرایانه به این ایدئولوژی باشد:
فرض کنید بپذیریم که قومی به نام فارس هزاران سال با استعمار قوم کرد و لر و آذری به آنها ستم نژادی روا داشته و حالا وقتش است که «فارسها» حساب پس بدهند.
بنابراین دولت مقتدری تأسیس میکنیم که به همه این ستمهای تاریخی رسیدگی کند. این دولت قوانینی وضع میکند که افراد بر اساس میزان ستم تاریخی که بر همنژادهایشان اعمال شده امتیازات ویژه مالی و سیاسی و استخدامی دریافت کنند.
بر خلاف مورد فرضی کشور آمریکا، تست دیانای برای تشخیص تعلق افراد به قومیتها کاملا بیفایده است. حتی بعد از بحث و جدل طولانی با فعالان قومگرا خود این فعالان هم اقرار میکنند که مهمترین مؤلفه تعریف قومیتشان زبان است.
در این تعریف هرکس فقط فارسی میداند فارس است و ستمگر و هرکس علاوه بر فارسی زبان دیگری هم میداند اقلیت تحت ستم.
اولین مشکل این است که اگر کسی به شهری با زبان دیگر مهاجرت کرد و فرزندانش زبان پدر و مادرشان را بنا به نبود حس نیاز نیاموختند تکلیفشان چیست؟ پاسخ فعالان قومگرا احتمالا این است که ترک ترک است حتی اگر ترکی نداند. بسیار خوب!
پس دولت تبصرهای وضع میکند که برای برخوردار شدن از حقوق ویژه «ترکها» فرد میتواند اثبات کند که پدر و مادرش ترکی میدانستهاند.
حال اگر آنها هم خودشان به تهران مهاجرت کرده بودند تکلیف چیست؟ اگر یکی از والدین ترکی میدانست و دیگری نمیدانست تکلیف چیست؟ هرچه فرد ترک خالصتری باشد امتیاز بیشتری میگیرد؟!
یک فرد تا چند نسل قبلش باید ترکیدان باشد تا ترک حساب شود؟ اگر خدای ناکرده آنقدر در تاریخ عقب برویم که به آن نسلی برسیم که خودشان ترکی را از فاتحان ترک سلجوقی آموختند و پهلوی را فراموش کردند چه باید کرد؟ آن موقع همه باید برویم انتقاممان را از ترکان آسیای میانه بگیریم؟!
از همه اینها که بگذریم، بعد از پرداختن به زبان مبحث مورد مناقشه بعدی گویش و لهجه است.
طبیعتاً بعد از اینکه دولت عدالتورز به همه شهروندانی که با هر تعریفی آذری و کرد و لر و بلوچ و عرب محسوب میشوند امتیازات ویژه اعطا کرد، شهروندان گیلان و مازندران و همه گویشوران به هر زبان غیر فارسی طلب امتیازات مشابه خواهند کرد.
اخیراً دیدهایم که در میان کاربران اینترنت شوخی با لهجههای شهروندان یزدی و اصفهانی و شیرازی هم با استدلال مشابه مصداق ستم نژادی و نژادپرستی فارس دانسته شده است. پس این شهروندان هم باید از امتیازات ویژه، هرچند شاید کمتر، بهرهمند شوند.
در نهایت تنها چیزی که باقی میماند شهر تهران است!
طنز ماجرا آنجا است که بر خلاف بسیاری از کشورها پایتخت فعلی ایران یک کلانشهر تاریخی نیست.
این شهر دو قرن پیش منطقهای ییلاقی با جمعیت بسیار محدود بود که توسط ایل ترکتبار قاجار به دلیل آبوهوای خوب به پایتختی انتخاب شد و سپس به دلیل مهاجرت گسترده از همه اطراف ایران و آمیختن همه اقوام جمعیت فعلی شکل گرفت و لهجه تهرانی گسترش پیدا کرد.
پس در نهایت سراغی از آن «فارس»های خبیث نژادپرست استعمارگری که بخواهند در نقش سفیدپوستان آمریکایی ظاهر شوند و طلب تاریخی همه اقلیتها را با کار و پرداخت مالیات بپردازند یافت نمیشود. نتیجه این وضعیت چیزی جز کشاکش و جنگ بیانتها بر سر قدرت و ثروت نخواهد بود.
هر شهروند تلاش خواهد کرد تا با انتساب خود به یکی از نژادهای تحت ستم و استعمار غرامت بیشتری از منابع موجود بردارد. رسیدن به این وضعیت دقیقاً به معنی پایان ایران به مفهوم یک دولت-ملت خواهد بود.
با همه این توضیحات مشخص میشود نیروهای چپی که مدام از شکستن دولت-ملت سخن میگویند چرا تا این اندازه به مفاهیمی چون نژاد و جنسیت وسواس فکری دارند. این مسیر ایدهآل چپ فرهنگی برای تلاشی و نابودی اساس فکری ایده دولت-ملت است.
https://t.me/ghasedak_rahaei/16347
ادامه👇
Telegram
قاصدک رهایی
به بهانه انتخابات آمریکا یادی کنیم از پدیده #مارکسیسم_فرهنگی
@ghasedak_rahaei
"مارکسیسم فرهنگی" چیست؟
مارکسیسم فرهنگی واکنش روشنفکران مارکسیست به شکست تاریخی این گفتمان در حوزه اقتصاد است.
هدف آن نیز فراهم کردن زمینه های ذهنی برای پذیرش مارکسیسم اقتصادی…
@ghasedak_rahaei
"مارکسیسم فرهنگی" چیست؟
مارکسیسم فرهنگی واکنش روشنفکران مارکسیست به شکست تاریخی این گفتمان در حوزه اقتصاد است.
هدف آن نیز فراهم کردن زمینه های ذهنی برای پذیرش مارکسیسم اقتصادی…
✅ایران، غرب و مارکسیسم فرهنگی:
(۳)
...در کمال تأسف نسل جدید جوان و نوجوان ایران که به دلیل نفرت و دلزدگی بیحد از جمهوریاسلامی به هر چیزی که رنگ و بوی غربی داشته باشد به عنوان جایگزین و نماد آزادی و پیشرفت مینگرد، با بمباران رسانههای جریان اصلی که تقریباً به تصرف کامل جریان چپ فرهنگی درآمده است این ایدئولوژی را نماینده فلسفه زندگی و دلیل پیشرفت غرب میپندارد. باعث تأسف است که نسل جوان ما نمیداند آنچه که از عصر روشنگری تا به امروز غرب را غرب کرد چیزی جز ساختن جامعه بر مبنای مفهوم مسؤلیت فردی و دولت-ملتهای مستقل شهروندمحور شایستهسالار نبود.
ادامه پیشروی اتحاد شوم مارکسیسم فرهنگی و پستمدرنیسم به نابودی و تجزیه کامل تمدن غربی و غلتیدنش در سراشیبی درگیری نژادی و قومی و جنسیتی میانجامد.
اگر برای ایرانمان توسعه و پیشرفت و آزادی میخواهیم باید مسیری که غرب را از قرون وسطی به دنیای مدرن رساند دنبال کنیم نه مسیر معکوسی که امروز در پیش گرفته است!
پایان.
https://t.me/ghasedak_rahaei/16347
(۳)
...در کمال تأسف نسل جدید جوان و نوجوان ایران که به دلیل نفرت و دلزدگی بیحد از جمهوریاسلامی به هر چیزی که رنگ و بوی غربی داشته باشد به عنوان جایگزین و نماد آزادی و پیشرفت مینگرد، با بمباران رسانههای جریان اصلی که تقریباً به تصرف کامل جریان چپ فرهنگی درآمده است این ایدئولوژی را نماینده فلسفه زندگی و دلیل پیشرفت غرب میپندارد. باعث تأسف است که نسل جوان ما نمیداند آنچه که از عصر روشنگری تا به امروز غرب را غرب کرد چیزی جز ساختن جامعه بر مبنای مفهوم مسؤلیت فردی و دولت-ملتهای مستقل شهروندمحور شایستهسالار نبود.
ادامه پیشروی اتحاد شوم مارکسیسم فرهنگی و پستمدرنیسم به نابودی و تجزیه کامل تمدن غربی و غلتیدنش در سراشیبی درگیری نژادی و قومی و جنسیتی میانجامد.
اگر برای ایرانمان توسعه و پیشرفت و آزادی میخواهیم باید مسیری که غرب را از قرون وسطی به دنیای مدرن رساند دنبال کنیم نه مسیر معکوسی که امروز در پیش گرفته است!
پایان.
https://t.me/ghasedak_rahaei/16347
Telegram
قاصدک رهایی
به بهانه انتخابات آمریکا یادی کنیم از پدیده #مارکسیسم_فرهنگی
@ghasedak_rahaei
"مارکسیسم فرهنگی" چیست؟
مارکسیسم فرهنگی واکنش روشنفکران مارکسیست به شکست تاریخی این گفتمان در حوزه اقتصاد است.
هدف آن نیز فراهم کردن زمینه های ذهنی برای پذیرش مارکسیسم اقتصادی…
@ghasedak_rahaei
"مارکسیسم فرهنگی" چیست؟
مارکسیسم فرهنگی واکنش روشنفکران مارکسیست به شکست تاریخی این گفتمان در حوزه اقتصاد است.
هدف آن نیز فراهم کردن زمینه های ذهنی برای پذیرش مارکسیسم اقتصادی…
Forwarded from پیشینه یکاهای پولی جهان/ The History Of World's Currencies
میشل نی
بخش نخست
وی (زاده: ۱۰ ژانویه ۱۷۶۹، زارلوئیس، ایالت ثری بیشاپریس (ایالت زارلند کنونی در آلمان)، پادشاهی فرانسه – درگذشت: ۷ دسامبر ۱۸۱۵، پاریس، پادشاهی فرانسه) که به عنوان مارشال نِی هم نامور است، سرباز، ژنرال، مارشال بزرگ امپراتوری و فرمانده نظامی در جنگهای انقلاب بزرگ فرانسه و جنگهای ناپلئونی و یکی از ۱۸ ژنرال و مارشال ناپلئون یکم بود. وی از سوی سربازانش لِه روژو یا سرخ چهره نامیده میشد. امپراتور ناپلئون یکم به او لقب دلیرترین دلیران را داد. همچنین به پاس دلاوری او از سال ۱۸۰۸، نخستین دوک الچینگن و از ۱۸۱۳ نخستین پرنس مسکوا از سوی امپراتور فرانسه به وی داده شد که این عناوین اشرافی در خاندان وی تا سال ۱۹۶۹ که با مرگ نواده او، میشل جرج ناپلئون نی منحل شد، ادامه یافت.
میشل نی در خانواده متوسطی چشم به جهان گشود. او دومین پسر پییر نی که یک استادکار و کهنه سرباز در جنگهای هفت ساله (۱۷۵۶ تا ۱۷۶۳ میلادی) بود. نام مادرش مارگارت بود. میشل در کالج آگوستین تحصیل کرد و در زادگاهش کارمند یک دفتر اسناد رسمی شد. اما این زندگی کارمندی با روان وی سازگار نبود و از این رو در سال ۱۷۸۷ در هنگ هوسار ثبت نام کرد. چون در ارتش پادشاهی فرانسه ورود به سپاه افسران ویژه خاندانهای اشرافی و نیمه اشرافی بود، ترقی وی محدود شد. با این حال وی به سرعت ردههای نظامی را بالا میرفت. او در ارتش شمال خدمت کرد و در نبردهای والمی، نیرویندن و سایر درگیریها از خود دلاوری نشان داد.
در پی سرنگونی نخستین دوره پادشاهی بوربون فرانسه در سپتامبر ۱۷۹٢، وی در اکتبر آن سال به عنوان افسر مأموریت یافت. در ژوئن ۱۷۹۴ به ارتش سامبره و میوز انتقال یافت و در محاصره ماینتس زخمی شد. در اوت ۱۷۹۶ به درجه ژنرالی رسید. وی در ۱۷ آوریل ۱۷۹۷ در جنگ نیووید هدایت یک تیپ سوارهنظام علیه لشگری از ارتش روم مقدس را بر عهده داشت. آنها توانستند توپچیهای اتریشی را مورد ضرب و شتم قرار دهند اما در پیرامون مِیله توانستند اسپ او را بکشند و خود نی را در نزدیکی شهر دیردورف دستگیر کنند. در هشتم ماه مه همان سال او با یک ژنرال اتریشی مبادله شد. در سال ۱۷۹۹، نی در ارتش های سوئیس و دانوب فرماندهی سواره نظام را بر عهده داشت. در وینترتور، ران و مچ نی زخمی شد. پس از بهبودی در دسامبر ۱۸۰۰ در هوهن لیندن به فرماندهی ژنرال ژان ویکتور ماری مورو جنگید. از سپتامبر ۱۸۰٢، نی فرماندهی نیروهای فرانسه را در سوئیس بر عهده داشت و وظایف دیپلماتیک را انجام داد. یک ماه پیش از آن در پنجم اوت با بانو آگلای لوئیز آیوگیه ازدواج کرد که آنها در سالهای بعد دارای چهار پسر شدند.
نی در ۱۹ مه ۱۸۰۴، به درجه مارشالی رسید. سال بعد نی فرماندهی سپاه ششم ارتش بزرگ بر عهده گرفت و به دلیل رفتارش در نبرد الچینگن مورد ستایش قرار گرفت. در سالهای بعد وی در نبردهای بسیاری فرماندهی ارتش را دست داشت و همواره پیروزمند بود و امپراتور وی را دوست داشت و نشانها و القاب بسیاری بدو داد.
پس از شکستهای فرانسه و در پی آن اشغال پاریس از سوی دول متحد اروپایی در سال ۱۸۱۴، مارشال نی یکی از ژنرالهایی بود که امپراتور را از ادامه نبرد باز داشت و او را وادار به کنارهگیری کرد. این کار منجر به بازگشت بوربونها به تاج و تخت و تبعید ناپلئون به البا به عنوان فرمانروای این جزیره شد. مدتی بعد با بازگشت ناپلئون از البا، نی از سوی لویی هژدهم به فرماندهی ارتش برای سرکوبی امپراتور گمارده شد و به همراه کنت دارتوا (شارل دهم بعدی) به سوی نبرد شتافت اما با دیدن نارضایتی افسران و سربازان و فرستادن پیام دوستی از سوی امپراتور به او، مارشال نی مصمم شد از امپراتور پشتیبانی کند. وی خاندان بناپارت را دودمان برگزیده مردم اعلام نمود و خواهان پیوستن مردم و ارتش به امپراتور شد. بدین سان ناپلئون یکم به تاج و تخت بازگشت و فرمانروایی دوباره (صد روزه) او آغاز گشت.
مارشال نی در نبرد واترلو با سوارهنظام خود، توپخانه انگلیسیها را از کار انداخت. هر چند این انتقاد به او وارد است که برای بهکارگیری همان توپخانه ضد نیروهای انگلیسی اقدام قاطع و به موقعی به عمل نیاورد. در جریان نبرد، ۵ اسب جنگی که وی سوار آنها بود کشته شدند. بسیاری از سربازان و ناظران گزارش دادند که نی دلاورانه در جستجوی مرگ بود اما مرگ از او میگریخت.
در پی کنارهگیری دوباره ناپلئون یکم و تبعیدش به جزیره سنت هلن و بازگشت بوربونها، مارشال نی به اتهام خیانت به کشور در سوم اوت ۱۸۱۵ دستگیر و اندکی بعد دادگاهی شد هر چند وکیل وی، آندره دوپین با این دلیل که نی پروسی است (چون زادگاهش براساس پیمان پاریس در آن سال به پادشاهی پروس پیوسته بود) و در دادگاه فرانسه نباید او را محاکمه کرد درصدد بود مانع صدور فرمان اعدام او شود اما نی در میان سخن او، خطاب به دادگاه گفت: «من فرانسوی هستم و فرانسوی خواهم ماند».
@thehistoryofworldscurrencies
بخش نخست
وی (زاده: ۱۰ ژانویه ۱۷۶۹، زارلوئیس، ایالت ثری بیشاپریس (ایالت زارلند کنونی در آلمان)، پادشاهی فرانسه – درگذشت: ۷ دسامبر ۱۸۱۵، پاریس، پادشاهی فرانسه) که به عنوان مارشال نِی هم نامور است، سرباز، ژنرال، مارشال بزرگ امپراتوری و فرمانده نظامی در جنگهای انقلاب بزرگ فرانسه و جنگهای ناپلئونی و یکی از ۱۸ ژنرال و مارشال ناپلئون یکم بود. وی از سوی سربازانش لِه روژو یا سرخ چهره نامیده میشد. امپراتور ناپلئون یکم به او لقب دلیرترین دلیران را داد. همچنین به پاس دلاوری او از سال ۱۸۰۸، نخستین دوک الچینگن و از ۱۸۱۳ نخستین پرنس مسکوا از سوی امپراتور فرانسه به وی داده شد که این عناوین اشرافی در خاندان وی تا سال ۱۹۶۹ که با مرگ نواده او، میشل جرج ناپلئون نی منحل شد، ادامه یافت.
میشل نی در خانواده متوسطی چشم به جهان گشود. او دومین پسر پییر نی که یک استادکار و کهنه سرباز در جنگهای هفت ساله (۱۷۵۶ تا ۱۷۶۳ میلادی) بود. نام مادرش مارگارت بود. میشل در کالج آگوستین تحصیل کرد و در زادگاهش کارمند یک دفتر اسناد رسمی شد. اما این زندگی کارمندی با روان وی سازگار نبود و از این رو در سال ۱۷۸۷ در هنگ هوسار ثبت نام کرد. چون در ارتش پادشاهی فرانسه ورود به سپاه افسران ویژه خاندانهای اشرافی و نیمه اشرافی بود، ترقی وی محدود شد. با این حال وی به سرعت ردههای نظامی را بالا میرفت. او در ارتش شمال خدمت کرد و در نبردهای والمی، نیرویندن و سایر درگیریها از خود دلاوری نشان داد.
در پی سرنگونی نخستین دوره پادشاهی بوربون فرانسه در سپتامبر ۱۷۹٢، وی در اکتبر آن سال به عنوان افسر مأموریت یافت. در ژوئن ۱۷۹۴ به ارتش سامبره و میوز انتقال یافت و در محاصره ماینتس زخمی شد. در اوت ۱۷۹۶ به درجه ژنرالی رسید. وی در ۱۷ آوریل ۱۷۹۷ در جنگ نیووید هدایت یک تیپ سوارهنظام علیه لشگری از ارتش روم مقدس را بر عهده داشت. آنها توانستند توپچیهای اتریشی را مورد ضرب و شتم قرار دهند اما در پیرامون مِیله توانستند اسپ او را بکشند و خود نی را در نزدیکی شهر دیردورف دستگیر کنند. در هشتم ماه مه همان سال او با یک ژنرال اتریشی مبادله شد. در سال ۱۷۹۹، نی در ارتش های سوئیس و دانوب فرماندهی سواره نظام را بر عهده داشت. در وینترتور، ران و مچ نی زخمی شد. پس از بهبودی در دسامبر ۱۸۰۰ در هوهن لیندن به فرماندهی ژنرال ژان ویکتور ماری مورو جنگید. از سپتامبر ۱۸۰٢، نی فرماندهی نیروهای فرانسه را در سوئیس بر عهده داشت و وظایف دیپلماتیک را انجام داد. یک ماه پیش از آن در پنجم اوت با بانو آگلای لوئیز آیوگیه ازدواج کرد که آنها در سالهای بعد دارای چهار پسر شدند.
نی در ۱۹ مه ۱۸۰۴، به درجه مارشالی رسید. سال بعد نی فرماندهی سپاه ششم ارتش بزرگ بر عهده گرفت و به دلیل رفتارش در نبرد الچینگن مورد ستایش قرار گرفت. در سالهای بعد وی در نبردهای بسیاری فرماندهی ارتش را دست داشت و همواره پیروزمند بود و امپراتور وی را دوست داشت و نشانها و القاب بسیاری بدو داد.
پس از شکستهای فرانسه و در پی آن اشغال پاریس از سوی دول متحد اروپایی در سال ۱۸۱۴، مارشال نی یکی از ژنرالهایی بود که امپراتور را از ادامه نبرد باز داشت و او را وادار به کنارهگیری کرد. این کار منجر به بازگشت بوربونها به تاج و تخت و تبعید ناپلئون به البا به عنوان فرمانروای این جزیره شد. مدتی بعد با بازگشت ناپلئون از البا، نی از سوی لویی هژدهم به فرماندهی ارتش برای سرکوبی امپراتور گمارده شد و به همراه کنت دارتوا (شارل دهم بعدی) به سوی نبرد شتافت اما با دیدن نارضایتی افسران و سربازان و فرستادن پیام دوستی از سوی امپراتور به او، مارشال نی مصمم شد از امپراتور پشتیبانی کند. وی خاندان بناپارت را دودمان برگزیده مردم اعلام نمود و خواهان پیوستن مردم و ارتش به امپراتور شد. بدین سان ناپلئون یکم به تاج و تخت بازگشت و فرمانروایی دوباره (صد روزه) او آغاز گشت.
مارشال نی در نبرد واترلو با سوارهنظام خود، توپخانه انگلیسیها را از کار انداخت. هر چند این انتقاد به او وارد است که برای بهکارگیری همان توپخانه ضد نیروهای انگلیسی اقدام قاطع و به موقعی به عمل نیاورد. در جریان نبرد، ۵ اسب جنگی که وی سوار آنها بود کشته شدند. بسیاری از سربازان و ناظران گزارش دادند که نی دلاورانه در جستجوی مرگ بود اما مرگ از او میگریخت.
در پی کنارهگیری دوباره ناپلئون یکم و تبعیدش به جزیره سنت هلن و بازگشت بوربونها، مارشال نی به اتهام خیانت به کشور در سوم اوت ۱۸۱۵ دستگیر و اندکی بعد دادگاهی شد هر چند وکیل وی، آندره دوپین با این دلیل که نی پروسی است (چون زادگاهش براساس پیمان پاریس در آن سال به پادشاهی پروس پیوسته بود) و در دادگاه فرانسه نباید او را محاکمه کرد درصدد بود مانع صدور فرمان اعدام او شود اما نی در میان سخن او، خطاب به دادگاه گفت: «من فرانسوی هستم و فرانسوی خواهم ماند».
@thehistoryofworldscurrencies
Forwarded from پیشینه یکاهای پولی جهان/ The History Of World's Currencies
میشل نی
بخش دوم
او در ۶ دسامبر ۱۸۱۵ به اعدام محکوم شد و روز بعد در باغ لوکزامبورگ قرار شد فرمان مرگش اجرا شود. وی از بستن چشمبند خودداری نمود و به او اجازه داد که خودش فرمان شلیک برای جوخه را صادر نماید:
«سربازها، هنگامی که فرمان آتش میدهم، مستقیم به قلبم شلیک می کنند. منتظر فرمان باشید این واپسین بار برای شما خواهد بود. من به محکومیت خود اعتراض میکنم. من صد جنگ برای فرانسه انجام دادهام و حتی نه یكی علیه او ... سربازان، آتش!»
بعدها این کار وی در هنگام مرگ در برخی کتب راه یافت و به برخی دیگر اعدام افسران بلندپایه کشورهای دیگر نسبت داده شد. پیکر نی را در گورستان نامور پرلاشز در پاریس به خاک سپردند. شایان ذکرست وی دارای نشان لژیون دونور و نشان تاج آهنین نیز بود. همچنین یکصد سال پس از مرگ وی، امپراتوری بریتانیا نام یکی از رزمناوهای نوین خود را به نام مارشال نی نامگذاری کرد که به مدت چهل و دو سال در خدمت ناوگان این امپراتوری بود.
@thehistoryofworldscurrencies
بخش دوم
او در ۶ دسامبر ۱۸۱۵ به اعدام محکوم شد و روز بعد در باغ لوکزامبورگ قرار شد فرمان مرگش اجرا شود. وی از بستن چشمبند خودداری نمود و به او اجازه داد که خودش فرمان شلیک برای جوخه را صادر نماید:
«سربازها، هنگامی که فرمان آتش میدهم، مستقیم به قلبم شلیک می کنند. منتظر فرمان باشید این واپسین بار برای شما خواهد بود. من به محکومیت خود اعتراض میکنم. من صد جنگ برای فرانسه انجام دادهام و حتی نه یكی علیه او ... سربازان، آتش!»
بعدها این کار وی در هنگام مرگ در برخی کتب راه یافت و به برخی دیگر اعدام افسران بلندپایه کشورهای دیگر نسبت داده شد. پیکر نی را در گورستان نامور پرلاشز در پاریس به خاک سپردند. شایان ذکرست وی دارای نشان لژیون دونور و نشان تاج آهنین نیز بود. همچنین یکصد سال پس از مرگ وی، امپراتوری بریتانیا نام یکی از رزمناوهای نوین خود را به نام مارشال نی نامگذاری کرد که به مدت چهل و دو سال در خدمت ناوگان این امپراتوری بود.
@thehistoryofworldscurrencies
زادمسافر در سردرگمی این روزها با FBI شریک هستیم
@IranArianaShahnameh
🔹سازمان FBI یکی از سازمانهایی است که تحت نفوذ عناصر دیپ استیت است؛ و در همکاری با عناصر فاسد قوه قضائیه، تا بحال جلوی انتشار مدارک فساد و محاکمه همکاران خود را گرفتهاند.
🔹اعزام نیروهای ارتش به پایتخت، و ارسال حجم عظیمی از تجهیزات نظامی، مشخصاً نشان از این دارد که ارتش برای حفظ امنیت مراسم تحلیف نیامده، و حضور بلند مدتتری خواهد داشت. همین مطلب باعث نگرانی FBI شده، و ظاهراً به اهداف واقعی ارتش شک کردهاند. بنابراین به بهانه جلوگیری از تیراندازی به بایدن در مراسم تحلیف، درخواست بررسی سابقه نظامیان حاضر در واشنگتن را کردهاند. وزارت دفاع هم با این درخواست موافقت کرده، و اجازه داده که FBI سابقه همه نظامیان را مرور کند.
🔹دو نکته در این موضوع قابل توجه هستند:
1️⃣سازمان FBI از همه جزئیات برنامه ارتش خبر ندارد. آنها هم نمیدانند در واشنگتن چه خبر است،و به همین دلیل برای سرکشی و بررسی سابقه نظامیها آمدهاند. ظاهراً به عناصر دیپ استیت اطلاعات غلط داده شده، تا باور کنند که انتقال مدیریت به بایدن طبق برنامه انجام خواهد شد. ارتش هیچ قصدی برای تحریک FBI و بقیه دیپ استیت برای دست زدن به خشونت، ندارد
2️⃣بعضی از دوستان دیروز از عدم دقت احتمالات مطرح شده گله میکردند، و احتمال میدادند که کل آنچه گفته شده، و آنچه که در کانال بازتاب دادیم، پوچ باشند. در جایی که سازمانهایی مانند FBI و بسیاری از افراد مطرح سیاسی در آمریکا گیج و سر در گم هستند، توقع دانستن همه جزئیات یک کمپین نظامی، چندان واقعبینانه نیست.
🔹آنچه در آمریکا در حال رخ دادن است، این است که هر دو جناح تصور میکنند که همه چیز طبق برنامه خودشان پیش میرود.
🔹در انتخابات گذشته ترامپ بیش از صد میلیون رأی آورد، و حدود ۳۰۰ میلیون سلاح در دست افرادی است که به او رأی دادهاند. اگر بدنه ملیگرایان تصور میکردند که کار تمام است، و انتخابات دزدیده شده، الان باید صدای شلیک حداقل ۳۰ میلیارد گلوله در آمریکا شنیده میشد. دلیل سکوت ملیگرایان توسریخور بودن آنها نیست، بلکه به برنامه کیو اعتماد دارند.
🔹خدا را شکر که دیگر نباید خیلی صبر کنیم تا نتیجه نهایی را شاهد باشیم.
🔗[1] FBI vets thousands of troops amid fears of insider attack on Biden inauguration
https://www.theguardian.com/us-news/2021/jan/18/fbi-national-guard-biden-inauguration-trump-washington
@IranArianaShahnameh
🔹سازمان FBI یکی از سازمانهایی است که تحت نفوذ عناصر دیپ استیت است؛ و در همکاری با عناصر فاسد قوه قضائیه، تا بحال جلوی انتشار مدارک فساد و محاکمه همکاران خود را گرفتهاند.
🔹اعزام نیروهای ارتش به پایتخت، و ارسال حجم عظیمی از تجهیزات نظامی، مشخصاً نشان از این دارد که ارتش برای حفظ امنیت مراسم تحلیف نیامده، و حضور بلند مدتتری خواهد داشت. همین مطلب باعث نگرانی FBI شده، و ظاهراً به اهداف واقعی ارتش شک کردهاند. بنابراین به بهانه جلوگیری از تیراندازی به بایدن در مراسم تحلیف، درخواست بررسی سابقه نظامیان حاضر در واشنگتن را کردهاند. وزارت دفاع هم با این درخواست موافقت کرده، و اجازه داده که FBI سابقه همه نظامیان را مرور کند.
🔹دو نکته در این موضوع قابل توجه هستند:
1️⃣سازمان FBI از همه جزئیات برنامه ارتش خبر ندارد. آنها هم نمیدانند در واشنگتن چه خبر است،و به همین دلیل برای سرکشی و بررسی سابقه نظامیها آمدهاند. ظاهراً به عناصر دیپ استیت اطلاعات غلط داده شده، تا باور کنند که انتقال مدیریت به بایدن طبق برنامه انجام خواهد شد. ارتش هیچ قصدی برای تحریک FBI و بقیه دیپ استیت برای دست زدن به خشونت، ندارد
2️⃣بعضی از دوستان دیروز از عدم دقت احتمالات مطرح شده گله میکردند، و احتمال میدادند که کل آنچه گفته شده، و آنچه که در کانال بازتاب دادیم، پوچ باشند. در جایی که سازمانهایی مانند FBI و بسیاری از افراد مطرح سیاسی در آمریکا گیج و سر در گم هستند، توقع دانستن همه جزئیات یک کمپین نظامی، چندان واقعبینانه نیست.
🔹آنچه در آمریکا در حال رخ دادن است، این است که هر دو جناح تصور میکنند که همه چیز طبق برنامه خودشان پیش میرود.
🔹در انتخابات گذشته ترامپ بیش از صد میلیون رأی آورد، و حدود ۳۰۰ میلیون سلاح در دست افرادی است که به او رأی دادهاند. اگر بدنه ملیگرایان تصور میکردند که کار تمام است، و انتخابات دزدیده شده، الان باید صدای شلیک حداقل ۳۰ میلیارد گلوله در آمریکا شنیده میشد. دلیل سکوت ملیگرایان توسریخور بودن آنها نیست، بلکه به برنامه کیو اعتماد دارند.
🔹خدا را شکر که دیگر نباید خیلی صبر کنیم تا نتیجه نهایی را شاهد باشیم.
🔗[1] FBI vets thousands of troops amid fears of insider attack on Biden inauguration
https://www.theguardian.com/us-news/2021/jan/18/fbi-national-guard-biden-inauguration-trump-washington
the Guardian
FBI vets thousands of troops amid fears of insider attack on Biden inauguration
Extra security checks take place to prevent repeat of 6 January attack on Capitol, as national guard plays down fears of extremism within ranks
آیا واقعاً بایدن رئیسجمهور آمریکا شده؟
🔹تاریخ پر از موارد دست به دست شدن قدرت بین گروههای مختلف است. شکست یک گروه و خروجشان از صحنه، و جایگزین شدن آنها با گروه دیگر، اتفاقی کاملاً متداول در تاریخ است. در بسیاری از موارد گروه شکستخورده برای بازگشت مجدد به صحنه برنامهریزی کرده؛ و مواردی را نیز میتوان یافت که این بازگشت موفقیتآمیز بوده است.
🔹چنین شایع است که در جنگ جهانی دوم، آلمان نازی یک پایگاه در قطب جنوب تاسیس کرد؛ که در صورت شکست در جنگ، بتوانند تکنولوژیهای پیشرفته خود را به آنجا منتقل کرده، و فرصت کافی برای توسعه سلاح بر اساس آن داشته باشند. حتی بعداً شایع شد که نازیها در نیمه پنهان ماه پایگاه ساخته، و روزی برای شکست دشمنان خود برخواهند گشت.
🔹این شایعه بهقدری فراگیر بود که حتی سالهای اخیر درباره آن فیلم سینمایی ساخته شد. شایع است که بعد از جنگ جهانی، عملیات Operation Highjump، به فرماندهی کاپیتان Byrd، به منظور تسخیر پایگاه نازیها در قطب جنوب انجام شد.[1]
🔹در دوره اوباما، به علت دخالت ملیگرایان حاضر در سازمان NSA، جناح چپ موفق به تقلب در انتخابات و پیروز اعلام کردن هیلاری کلینتون نشد. به همین دلیل در حدود دو ماهی که فرصت داشتند در تمام دیوارهای کاخ سفید دستگاههای شنود کار گذاشتند. احتمال دارد که آنها تلههای شیمیایی و بیولوژیک هم کار گذاشته باشند. به همین دلیل کاخ سفید تا مدتها غیر قابل استفاده بود، و تقریباً تمام آن از نو بازسازی شد.
🔹تیم اوباما برنامههای سنگینی برای بازگشت به قدرت داشتند؛ و ادعای دخالت روسیه در انتخابات به نفع ترامپ، و تحقیقات Mueller، در طی ۳ سال دولت ترامپ را زمینگیر کرد تا زمینه بازگشت جناح چپ به قدرت ایجاد شود. بنابراین تلاش ملیگرایان برای در دست گرفتن دوباره قدرت کاملاً قابل انتظار است.
🔴آیا تلاش ملیگرایان برای بازگشت، چیزی در حد دو نمونه قبلی است؟
🔹ادعا میشود که ترامپ چند روز قبل از ۲۰ ژانویه Insurrection Act را فعال کرده، و به ارتش دستور مقابله با تقلب انتخاباتی و جلوگیری از به قدرت رسیدن عوامل کشورهای خارجی را داده است.[2] بنابراین طبق همان قانون، انتقال قدرت از ترامپ به دولت جدید، متوقف شده؛ و تا زمانی که همین وضعیت ادامه دارد، ترامپ رئیسجمهور باقی میماند.
🔹قبلاً توضیح دادم که طبق قوانین جنگ، ارتش وظیفه ندارد درباره عملیات نظامی خود در داخل خاک آمریکا برای سرکوب عوامل خارجی، اطلاعرسانی کند. بنابراین کاملاً محتمل است که دولتی نظامی بدون سر و صدا اداره همه امور را بدست گرفته باشد.
🔹درباره علت اتخاذ این روش، حدسهای متعددی زده میشود. مثلاً ممکن است بخواهند یک حریف خارجی را متقاعد کنند که عوامل آنها توانستهاند قدرت را در آمریکا بدست بگیرند، تا عجالتاً قصد شروع جنگ نکنند.
🔹احتمال دیگر این است که همه این ماجرا برای «بیداری بزرگ» باشد، تا مردم دنیا درک کنند که سلطه کامل گلوبالیستها بر دنیا چه عواقبی را به ارمغان خواهد آورد. عجالتاً در همین ۴ روز دنیا شاهد تغییرات فراوانی بود:
🔸چین در حال آماده شدن برای حمله به تایوان است.
🔸انقلاب رنگی در روسیه کلید خورد.
🔸ترورهای انتحاری در عراق دوباره از سر گرفته شد؛ و احتمالاً خاورمیانه دوباره به وضعیت جنگ داخلی برخواهد گشت.
🔸تعداد تلفات کروناویروس روزانه، اعلام شده در ایران، از حدود ۴۰۰ نفر به ۷۰ نفر رسید. همین مطلب نشان میدهد که کل ماجرای ساختگی پندمیک کروناویروس ربط مستقیمی با جریان انتخابات آمریکا داشت.
🔹اینقدر را میتوان با اطمینان گفت که باطن وقایع جاری با ظاهری که رسانهها نشان میدهند همسان نیست.
🔴به فرض که مدیریت تیم بایدن واقعاً وجود داشته باشد، حداکثر اداره Corporation یا شرکت UNITED STATES OF AMERICA را بر عهده دارند. اما دولت نظامی مستقلی در حال اداره «ایالات متحده آمریکا» است.
@IranArianaShahnameh
🔗[1] Operation Highjump
https://www.airspacemag.com/history-of-flight/operation-highjump-18223476/
🔗[2] Martial Law Overrules as Many in US Congress to be Arrested
https://beforeitsnews.com/politics/2021/01/martial-law-overrules-as-many-in-us-congress-to-be-arrested-3224093.html
🔹تاریخ پر از موارد دست به دست شدن قدرت بین گروههای مختلف است. شکست یک گروه و خروجشان از صحنه، و جایگزین شدن آنها با گروه دیگر، اتفاقی کاملاً متداول در تاریخ است. در بسیاری از موارد گروه شکستخورده برای بازگشت مجدد به صحنه برنامهریزی کرده؛ و مواردی را نیز میتوان یافت که این بازگشت موفقیتآمیز بوده است.
🔹چنین شایع است که در جنگ جهانی دوم، آلمان نازی یک پایگاه در قطب جنوب تاسیس کرد؛ که در صورت شکست در جنگ، بتوانند تکنولوژیهای پیشرفته خود را به آنجا منتقل کرده، و فرصت کافی برای توسعه سلاح بر اساس آن داشته باشند. حتی بعداً شایع شد که نازیها در نیمه پنهان ماه پایگاه ساخته، و روزی برای شکست دشمنان خود برخواهند گشت.
🔹این شایعه بهقدری فراگیر بود که حتی سالهای اخیر درباره آن فیلم سینمایی ساخته شد. شایع است که بعد از جنگ جهانی، عملیات Operation Highjump، به فرماندهی کاپیتان Byrd، به منظور تسخیر پایگاه نازیها در قطب جنوب انجام شد.[1]
🔹در دوره اوباما، به علت دخالت ملیگرایان حاضر در سازمان NSA، جناح چپ موفق به تقلب در انتخابات و پیروز اعلام کردن هیلاری کلینتون نشد. به همین دلیل در حدود دو ماهی که فرصت داشتند در تمام دیوارهای کاخ سفید دستگاههای شنود کار گذاشتند. احتمال دارد که آنها تلههای شیمیایی و بیولوژیک هم کار گذاشته باشند. به همین دلیل کاخ سفید تا مدتها غیر قابل استفاده بود، و تقریباً تمام آن از نو بازسازی شد.
🔹تیم اوباما برنامههای سنگینی برای بازگشت به قدرت داشتند؛ و ادعای دخالت روسیه در انتخابات به نفع ترامپ، و تحقیقات Mueller، در طی ۳ سال دولت ترامپ را زمینگیر کرد تا زمینه بازگشت جناح چپ به قدرت ایجاد شود. بنابراین تلاش ملیگرایان برای در دست گرفتن دوباره قدرت کاملاً قابل انتظار است.
🔴آیا تلاش ملیگرایان برای بازگشت، چیزی در حد دو نمونه قبلی است؟
🔹ادعا میشود که ترامپ چند روز قبل از ۲۰ ژانویه Insurrection Act را فعال کرده، و به ارتش دستور مقابله با تقلب انتخاباتی و جلوگیری از به قدرت رسیدن عوامل کشورهای خارجی را داده است.[2] بنابراین طبق همان قانون، انتقال قدرت از ترامپ به دولت جدید، متوقف شده؛ و تا زمانی که همین وضعیت ادامه دارد، ترامپ رئیسجمهور باقی میماند.
🔹قبلاً توضیح دادم که طبق قوانین جنگ، ارتش وظیفه ندارد درباره عملیات نظامی خود در داخل خاک آمریکا برای سرکوب عوامل خارجی، اطلاعرسانی کند. بنابراین کاملاً محتمل است که دولتی نظامی بدون سر و صدا اداره همه امور را بدست گرفته باشد.
🔹درباره علت اتخاذ این روش، حدسهای متعددی زده میشود. مثلاً ممکن است بخواهند یک حریف خارجی را متقاعد کنند که عوامل آنها توانستهاند قدرت را در آمریکا بدست بگیرند، تا عجالتاً قصد شروع جنگ نکنند.
🔹احتمال دیگر این است که همه این ماجرا برای «بیداری بزرگ» باشد، تا مردم دنیا درک کنند که سلطه کامل گلوبالیستها بر دنیا چه عواقبی را به ارمغان خواهد آورد. عجالتاً در همین ۴ روز دنیا شاهد تغییرات فراوانی بود:
🔸چین در حال آماده شدن برای حمله به تایوان است.
🔸انقلاب رنگی در روسیه کلید خورد.
🔸ترورهای انتحاری در عراق دوباره از سر گرفته شد؛ و احتمالاً خاورمیانه دوباره به وضعیت جنگ داخلی برخواهد گشت.
🔸تعداد تلفات کروناویروس روزانه، اعلام شده در ایران، از حدود ۴۰۰ نفر به ۷۰ نفر رسید. همین مطلب نشان میدهد که کل ماجرای ساختگی پندمیک کروناویروس ربط مستقیمی با جریان انتخابات آمریکا داشت.
🔹اینقدر را میتوان با اطمینان گفت که باطن وقایع جاری با ظاهری که رسانهها نشان میدهند همسان نیست.
🔴به فرض که مدیریت تیم بایدن واقعاً وجود داشته باشد، حداکثر اداره Corporation یا شرکت UNITED STATES OF AMERICA را بر عهده دارند. اما دولت نظامی مستقلی در حال اداره «ایالات متحده آمریکا» است.
@IranArianaShahnameh
🔗[1] Operation Highjump
https://www.airspacemag.com/history-of-flight/operation-highjump-18223476/
🔗[2] Martial Law Overrules as Many in US Congress to be Arrested
https://beforeitsnews.com/politics/2021/01/martial-law-overrules-as-many-in-us-congress-to-be-arrested-3224093.html
Smithsonian Magazine
Operation Highjump
A year after World War II ended, the U.S. Navy mounted a massive-though hastily planned-mission to the bottom of the world.