رامیاری
377 subscribers
332 photos
63 videos
9 files
192 links
"زندگی کن و بگذار که دیگران هم زندگی کنند"
این کانال راه ارتباطی اینجانب با دوستان؛ همفکران و همشهریانم می باشد
"سید غریب سجادی"
با توجه به حذف کانال قبلی جهت عضویت درکانال جدید بر روی لینک زیر کلیک کنید:
@gharibsajadi62
Download Telegram
"نگاهی اجمالی به وضعیت آسیبهای اجتماعی در کردستان"
سید غریب سجادی

مرگ دردناک یکی از شهروندان #مریوانی به دلیل ماهیت اجتماعی آن واکنشهای متفاوت و فراوانی به دنبال داشته است. بازتاب گسترده ملی و جهانی این رخداد سبب شد نظرهای متفاوت و متناقضی از میزان و روند #آسیبهای_اجتماعی که ارتباط مستقیم با ارزش ها و هنجارهای اخلاقی دارد، در فضای عمومی و مجازی مطرح شوند که اکثرا با واقعیت جامعه تفاوت اساسی دارند.‌

هر چند در بسیاری از مواقع در خصوص میزان آسیبهای اجتماعی به دلیل ماهیت موضوع و فضای سنتی حاکم بر مناسبات اجتماعی تردیدهای جدی وجود دارد و با قاطعیت نمی‌توان صحت میزان این آمار را تائید کرد و بعضا در کنار آمار رسمی از آمار غیر رسمی صحبت به میان می‌آید، اما با توجه به تمامی جوانب اگر آمارهای رسمی مراجعی همچون ثبت احوال، پزشک قانونی، مرکز رصد اجتماعی، نیروی انتظامی و...را مبنا قرار دهیم  به دلیل اینکه اساس تعیین جایگاه تمامی استانها آمارهای رسمی و بر مبنای مقایسه است می توان به یافته‌های قابل توجهی دست پیدا کرد.

به هر حال حادثه مریوان این سوال را در سطح جامعه مطرح کرده است که براستی  وضعیت آسیبهای اجتماعی مخصوصا آن دست از آسیبهائی که ارتباط نزدیکی با عفت و اخلاق عمومی جامعه دارد در کردستان چگونه‌ست؟ آیا اوضاع فاجعه بار است یا نرمال و بهنجار؟ هرچند تعیین مبنائی برای بهنجار بودن یا نابهنجار بودن میزان و تعداد آسیبهای اجتماعی همواره محل تردید و اختلاف نظر است و مبنای دقیق علمی ندارد اما برای تعیین جایگاه معمولا با مقایسه استانها و شهرها جایگاه و رتبه هر استان مشخص می‌شود.

در ادامه چند آماری که نشان دهنده وضعیت کلی فضای حاکم بر استان است نسبت به سایر استانها ذکر می‌شود، اشاره به این آمار از آن روی است که تا حدودی می‌تواند ترسیم کننده وضعیت و جایگاه اهمیت هنجارها و ارزشهای اخلاقی در استان باشد: 

۱: در موضوع میزان موجودی زندانیان استان کردستان که ارتباط مستقیمی با میزان جرم و جنایت در هر جامعه دارد در سال ۱۴۰۰  بعد از آذربایجان شرقی  به نسبت جمعیت کردستان کمترین میزان زندانی را داشته است.

۲: بر اساس آماری که در سایت ثبت احوال بارگذاری شده است در میزان عمومی طلاق کردستان بعد از خراسان رضوی و البرز  بیشترین میزان طلاق را داشته است. نسبت ازدواج به طلاق در استان و در مریوان در سال ۱۴۰۰ تقریبا ۳ بوده است یعنی به ازای هر ۳ ازدواج یک مورد طلاق ثبت شده که آمار بالائی است، شهرستان مریوان بعد از قروه و کامیاران در جایگاه سوم است.

۳: در فرار دختران از منزل جزو شش استان اول هستیم و نرخ آن حدود ۶ نفر به ازای هر ۱۰۰ هزار نفر می باشد و بر اساس آمار سال ۹۹ جایگاه مریوان در بین شهرستانهای استان چهارم می باشد. میانگین کشوری آن ۲/۶ نفر به ازای هر ۱۰۰ هزار نفر است.

۴:در بحث میزان سرقت بعد از سیستان و بلوچستان، هرمزگان و آذربایجان غربی کمترین میزان سرقت مربوط به استان کردستان است و رتبه ۲۸ را داریم. در بین شهرستانهای استان مریوان در سال ۹۹ بعد از بانه و سروآباد کمترین میزان سرقت را داشته است. در سال ۹۹  کردستان جزو ۶ استان آخر است.

۵: در مقوله همسر آزاری در سال ۱۴۰۰ رتبه بیست کشوری را داریم.

۶:در قتل آمار نزدیک به میانگین کشوری است و رتبه استان در میان سایر استانها ۱۱ کشوری است.

۷:در بحث خودکشی به ازای هر ۱۰۰ هزار نفر ۶/۸ مورد خودکشی داشته ایم و جایگاه استان رتبه ۱۸ است هرچند روند آن در یک دهه‌ی اخیر روند رو به رشدی بوده است.

۸: همچنین در میزان لواط استان کردستان در سال ۱۴۰۰  رتبه آخر را دارد، در زنا رتبه ۲۵ و در میزان تجاوز به عنف رتبه ۲۹. در سال ۹۹ تنها ۸ مورد تجاوز به عنف ثبت شده است که شهرستان مریوان جزو شهرستانهای آخر استان است.

در نهایت بررسی دقیقتر آمارهای حوزه آسیبهای اجتماعی نشان می‌دهد که  استان کردستان در آمارهائی همچون بیکاری، فقر،نرخ فلاکت، ضریب جینی و...که متاثر از سیاستهای ساختاری، اقتصادی و بنیادی هستند جزو چند استان صدر جدول است اما در شاخص هائی همچون لواط، زنا، تجاوز به عنف، همسر آزاری و...که ارتباط مستقیم با انسجام اجتماعی، ارزشهای دینی و اخلاقی دارد به نسبت وضع مناسبتر و جایگاه قابل قبولتری دارد و جزو استانهای آخر کشور است اما در حوزه آسیبهائی همچون طلاق و خودکشی که متاثر از عوامل متعدد ساختاری، اقتصادی، هنجاری، روانی و... هستند اوضاع نگران کننده است.
@gharibsajadi62
✔️نگاهی به اسامی پُر تکرار در شهرهای استان کردستان

✍️سید غریب سجادی


🔹بررسی سیر نامگذاری در هر مقطعی می‌تواند اطلاعات جالبی از نگرش و روحیات والدین برای ما بازگو کند که نشانگر تاثیر تحولات سیاسی، فرهنگی و اجتماعی‌است و می‌توان گفت اسامی و میزان فراوانی آنها در هر زمانی تا حدودی نشانگر تأثیر پذیری والدین از فرهنگ ملی، قومی، مذهبی و فراملی و حتی می‌تواند بیانگر روحیات، آمال، آرزوها و ناکامی والدین باشد.

🔹در یک نگاه اجمالی به آمار ۵ اسم اول پسر و دختر در ۳ سال (۱۳۹۴،۱۳۹۷،۱۴۰۰) که در سایت ثبت احوال استان کردستان ثبت ده است مشخص می‌شود که بیشترین فراوانی ۵ اسم اول هر دو گروه اسامی‌ای هستند که ریشه ایرانی و پهلوی دارند و در کنار آن اسامی همچون آیهان و آنیا که ریشه غیر ایرانی و غیر کوردی دارند، پر تکرار هستند، اما علی‌رغم اینکه اکثر قریب به اتفاق ساکنان استان کورد هستند اما در طول این سه سال تنها چند اسم کوردی همچون سوژین (سۆژین)، آژوان (ئاژوان)، اوین (ئه‌وین)، سولین (سۆلین) که کوردی هستند پر تکرار می‌باشند...

🔸کامل در وبسایت #واکاوی بخوانید:

🌐 https://b2n.ir/k50980

@vakawii
Forwarded from عکس نگار
برای ژینا
سید غریب سجادی
در سریال تلویزیونی " #بانوی_عمارت " یکی از نوکران عمارت "شاەزاده قجری" در اوج فقر و بدبختی هر وقت بلائی توسط اربابان عمارت بر سرش می آید رو به آسمان می کند و خدا را شکر میکند و در دیالوگی ماندگار می گوید "خدا رو شکر کە از این بدتر نشد" و ترس و هراس از اینکه شرایط همواره می‌توانست از آنچه که هست بدتر شود او را شکر گزار وضع موجود می کند. نمیدانم نویسنده "فیلنامه بانوی عمارت" تا چه اندازه به اهمیت این انگاره ذهنی ما توجه داشته اما یقینا خارج از هر دیالوگ و فیلمی، تاریخ ما سرشار از این شکرگزاری هاست! همیشه به جای فکر کردن به آنچه که حقمان است و باید برایمان رقم بخورد تا زندگیمان بهتر از گذشته شود برعکس به چیزهایی بد و وحشتناکی فکر میکنیم که ممکن است هر آن در زندگیمان رقم بخورد و نابودمان کند در نتیجه "هراس از زندگی بدتر" همواره جای 'امید به زندگی بهتر" را گرفته است!
نتیجه عینی این تفکر  این است که به مردمانی تبدیل شدەایم که به حادثه و تکرارشان عادت کردەایم و آنقدر پوستمان کلفت شده که در روز روشن برای آموزش و هدایت! دختری از دیار و سرزمینمان را سوار ماشین گشت ارشاد می کنند و چند ساعت بعد دختر مظلوم در حالی که به کما رفته سر از اتاق بیمارستان در می آورد و ما باید دست به دعا از خدا عاجزانه التماس کنیم که خودش به ژینا و خانواده‌اش رحم کند و البته نباید فراموش کرد که پلیس گفته با اورژانس همکاری کرده و در اسرع وقت ژینا را به بیمارستان برده‌اند و ما دست به دعا خداروشکر کنیم که از این بدتر نشد!.
#ژینا_امینی
#مهسا_امینی
@gharibsajadi62
Forwarded from عکس نگار
سید غریب سجادی
تحلیل درست واقعیتهای جهانی که در آن زندگی می‌کنیم نیازمند تغییر نگاه به جهان پیرامون است. نمی‌توان با عینک کهنه و صرفا بر اساس آنچه که تامین کننده منافع مادی و معنوی ماست به ریشه‌یابی مسائل و رخدادها پرداخت و همه چیز را بر اساس تئوری توطئه و دسیسه دشمنان تفسیر نمود تا هم بر گمراهی دیگران حکم دهیم و هم خود را از نقصها و ضعفهای بنیادی و ساختاری تبرئه کنیم. تغییر این نگاه هم اتفاق نمی‌افتد مگر قبول بکنیم بسیاری از انگاره‌های ذهنی و نگاه ما به جهان اشتباه و خالی از مبنای تحلیلی است...بسیاری از نویسندگان و فیلسوفان برای تفهیم و درک پذیر کردن تغییرات جهان پیرامون آثار ارزشمندی نوشته‌اند که بدون شک کتاب #رتروتوپیا اثر #زیگمونت_باومن از آن دست آثار است.
#باومن در این کتاب ما را فرا می‌خواند: باز اندیشی نو، ژرف و نقادانه نسبت وضعیت مدرن انسان امروزی داشته باشیم.
به باور او جهان امروز، جهان ناپایداری وضعیت‌ها و فروپاشی باورها، خواست‌ها و تلاش‌ها و وعده‌های زندگی بهتر است. روایت‌های بزرگ برآمده از دل مدرنیته رنگ باخته‌اند، دولتها کارآمدی لازم را ندارند و روشنفکران نقش رهبری شان را ازدست داده‌اند و دیگر نقشی در تغییر مسیر توده های اجتماعی ندارند. به باور #باومن در عصری قرار گرفته‌ایم که انسان ها پس از قرن ها تلاش برای دست یابی به تمدن، صلح، آرامش و رفاه که همواره دولتها وعده آن را داده‌اند، در عمل مردم چیزی که با آن روبرو شده‌اند، قبیله گرایی بی حد، نژادپرستی دامنه دار، خشونت لجام گسیخته، نابرابری و جنگ و تباهی، تنهائی و خودخواهی فزاینده انسانها بوده است.
باومن در کتاب «رتروتوپیا» انسان جهان امروز را به بازگشتی دیگرگون به #یوتوپیا دعوت می کند... تنها با بازنگری، اندیشیدن از نو و عمیق شدن منتقدانه در همه‌ی وضعیت هاست که می توان پلشتی نومیدانه‌ای که در آن هستیم را فراموش کنیم و به آرمان‌ها و ارزش‌هایی بازگردیم که از ما ستانده شده‌اند. هر چند او اعتقاد راسخ دارد که باید به بازگشت پذیری خیرخواهی در جهان ایمان داشت و بر «رتروتوپیا» تاکید کرد و «جامعه ای آزادتر، برابرتر، دموکراتیک تر و زیست پذیرتر» یک امکان است که باید بر سر آن بایستیم. اما در میانه بحث خود آمار و اطلاعات نگران کننده‌ای از خشونت، قبیله گرائی افراطی، نابرابری و ناعدالتی، فردگرائی افراطی ارائه می‌دهد که واقعیت جهان اطراف ماست.
«رتروتوپیا»ی باومن فهم این نکته است که دو راه پیش روست: یا باید تمام جهان در اتحادی ژرف به سوی خیر نظر کنند و یا همدست شر شده و با مرگ انسان و جهان به تمدن بشری پایان دهند.
@gharibsajadi62
"چوب لای چرخ و پیشرفت ما"

سید غریب سجادی

در زمان #ناصرالدین_شاه در حوالی سال ۱۸۸۳ میلادی یعنی ۱۳۹ سال قبل خط #راه_آهنی به طول ۹ کیلومتر بین #تهران و شهر #ری ساخته شد، تنها ماشین دودی این خط دو ایستگاه داشت. نقطه آغاز این خط نزدیک میدان قیام در تهران و نقطه پایانی جلوی در حرم #شاه_عبدالعظیم بود. ماشین دودی فعال در این خط هر از گاهی از کار می‌افتاد و اسباب خنده‌ی خاص و عام شده بود، بعدها رفتاری که با ماشین می‌شد ضرب المثلی شد. در آن زمان رسم بر این بود در آغاز هر بار به هنگام راه افتادن ماشین دودی، بچه‌ها و بیکاره‌ها در ایستگاه" گارد ماشین" جمع می‌شدند و همینکه ماشین دودی که خودش با زحمت روشن می‌شد و راه می‌افتاد، شروع به سنگ و چوب پرانی به آن می‌کردند و بعضا مانع حرکتش می‌شدند و همین مسئله باعث شد در ایران این ضرب المثل ساخته شود که بگویند: "کار در ایران مثل ماشین می‌ماند. تا ایستاده کسی با آن کار ندارد ولی همینکه حرکت کرد همه به آن سنگ می‌پرانند و چوب لای چرخش می‌گذارند"!!
از آن زمان به بعد این جمله ورد زبان دولت مردان قاجار شد و واقعا باور کرده بودند که کشور در مسیر توسعه قرار گرفته و بدخواهان نمی‌گذارند.
البته کار به همین مقطع ختم نشد از آن زمان تا کنون، این ضرب‌المثل بیشتر از هر امر دیگری برای مسولین مملکت کاربرد اقتصادی و سیاسی پیدا کرده و به طوری که هر زمان دولت مردان نمی‌خواهند ضعفهای خود را قبول کنند چنگ به این ضرب المثل می‌زنند و از قطار توسعه دم می‌زنند.
این روزها هم در طول دو ماه اخیر که بخش قابل توجهی از مردم به شیوه‌های مختلف اعتراض خود را نسبت به وضعیت مملکت علنی کرده‌اند آنچه که از زبان مسولین در باب دلایل و چرائی اوضاع شنیده می‌شود خلاصه و جان کلامش آن است که: ماشین و قطار توسعه و پیشرفت و رفاه آنچنان به سرعت جلو می‌رود که تمام دنیا و بدخواهان احساس خطر کرده و در نتیجه قبل از آنکه مشت آخر بر پیکر نحیف #آمریکا به عنوان آخرین رقیب ما وارد شود می‌خواهند چوب لای چرخ این ماشین بگذارند و مانع حرکتش شوند.
واقعیت آن است فارغ از هر امر دیگری بیان این تحلیلها بیش از هر چیزی نشان از عدم فهم جهان پیرامون و مشکلات و خواسته‌های مردم؛ ضعفهای سیاست‌گذاری و عدم درک مفهوم توسعه در دنیای کنونی دارد.
اگر مستوفی‌الممالک صدراعظم هم در آن مقطع درک می‌کرد که تفاوت ایران با اروپای آن زمان که ۳۵۹ هزار کیلومتر راه‌آهن داشت یعنی چه! هرگز به ۹ کیلومتر خط راه‌آهن پایتخت که تنها ماشین دودی‌ آن هم درست کار نمی‌کرد افتخار نمی‌کرد و اسم آن را پیشرف نمیگذاشت که حسودان چوب لای چرخش بگذارند!
@gharibsajadi62
اگر روزی یا شبی اهریمنی در تنهاترین تنهایی‌ات بر تو ظاهر شود و بگوید این زندگی را که اکنون مشغول زیستنش هستی و آن را زیسته‌ای باید یک بار دیگر و بی شمار بار دیگر زندگی کنی و در آن هیچ چیز تازه‌ نخواهد بود و همه‌ی رنج‌ها و خوشی‌ها و همه افکار و حسرت‌ها و همه‌ی چیزهای خرد و کلان زندگی‌ات دوباره به تو باز خواهند گشت، به همان ترتیب و تسلسل حتی این عنکبوت و این مهتاب میان درختان و حتی این لحظه و خود من. ساعت شنی جاودان وجود بلاانقطاع سروته می‌شود و تو هم همراهش، ای ذره‌ی غبار! آیا خود را بر زمین نمی‌افکنی و دندان نمیسایی و نفرین نمیکنی اهریمن را که این‌ها را به زبان آورده؟

#هرچه_باداباد
#استیو_تولتز
https://www.instagram.com/p/Cn81PmGOXT6/?igshid=MDJmNzVkMjY=
Audio
❤️ مەولەوی و زمسان ❤️

🌷میکس و مونتاژ : سۆران فەهیم

@VANDIHOWRAMAN
🔺زلزله ای علیه مرزهای سیاسی و تمامیت ارضی

زلزله مرز نمی شناسد. شاید تنها پدیده ی طبیعی که مرزهای قراردادی را در می نوردد.
زلزله ی 7/8 ریشتری بامداد امروز نمونه ای از نقض گسترده ی تمامیت ارضی توسط نیروهای سرکش طبیعت است.
ویرانی گسترده ای که در چند کشور و اقلیم مجزا ببار آورده، مانع " ملی کردن " نام آن می شود.
وحشت مهمان چند کشور شده و شمار زیادی در ترکیه و سوریه کشته شده اند.
کشته هایی از ترک ها، کردها و عرب ها!
نقشه ی ویرانی هم فراتر از ایدئولوژی ها و آرمان های سیاسی است:
از دیاربکر پایتخت ملی گرایی کردی تا غازی انتب; نماد ایستادگی و قهرمانی ترک ها در جنگ استقلال و تا حلب و حما و لاذقیه که روزگاری خاستگاه کادرهای حزب بعث و اخوان المسلمین بودند.
زلزله ی خاورمیانه نامی برازنده تر برای آن است.
اما آیا ذهنیت های زنگار زده و متصلب را هم به لرزه در آورده؟ زمامداران تنگ چشم ظلوم و عنود را بر سر عقل آورده؟
شک دارم! اردوغان هم اکنون به فکر دوختن کیسه رای برای انتخابات اردیبهشت از آوارهای آن است.
بشار در اندیشه ی حیف و میل و مصادره ی کمک های بین المللی است.
کردهای بی دولت را نمی دانم...
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1
"زلزله و انسان خردمند"

#غریب_سجادی

۱: اگر زمانی "آسمان" و آنچه در آن می‌گذشت به معمای بزرگ زندگی بشر و محور رایزنیها و و محرک تخیلات و ریشه‌ی اسطوره‌زائی‌هایش بود امروز "زمین" و آنچه که در آن می‌گذرد و گذشته است کانون این توجه است.
انسان همواره در طول تاریخ بر آن بوده تا بر تکیه بر خرافات؛ اسطوره‌؛ دین و... پاسخی برای پدیده‌های "زیست جهان"ی که در آن زندگی میکند پیدا کند، مخصوصا واقعه‌ی ترسناک و رمز آلودی همچون #زلزله همیشه مورد توجه انسان بوده چرا که خارج از اراده بشری بوده و تبعاتش هولناک...
هندوها بر این باور بودند که هشت فیل نیرومند زمین را بر پشت خود حمل می‌کنند. زمانی که یکی از این فیل‌ها خسته می‌شود سرش را تکان می‌دهد و به این ترتیب زلزله به وقوع می‌پیوندد.
یونانیان باستان #پوزئیدون خداوند آبها و دریاها و یکی از دوازده ایزد قله اُلمپ‌ را مسئول زمین‌لرزه در سطح زمین می‌دانند. او می‌تواند با نیزه سه شاخه خود به زمین ضربه بزند و سبب پدید آمدن زلزله گردد.
مردم #ایران بر این باور بودند که زلزله با موقعیت شاخ گاوی که زمین را به دوش می‌کشد بستگی دارد. این گاو بر روی یک ماهی بزرگ در دریا زندگی می‌کند و زمانی که خسته می‌شود و یا پلیدی گیتی را در برمی‌گیرد گاو ناشکیبایی کرده و زمین را از یک شاخ خود به شاخ دیگر منتقل می‌کند و زمین در اثر این انتقال می‌لرزد.
در افسانه‌های مردم #ژاپن یک گربه‌ماهی غول‌پیکر در گِل‌های زیرزمینی جزایر ژاپن زندگی می‌کند و فقط "خدای کاشیما" می‌تواند "نامازو" را از حرکت بازدارد. #کاشیما که در افسانه‌های ژاپنی الهه رعد و برق و شمشیر خدا بر روی زمین است با کمک سنگ‌های سنگین گربه‌ماهی را به پایه‌های زمین فشار می‌دهد و زمانی که این الهه دچار سهل‌انگاری یا خستگی شود نامازو با دم خود به زمین ضربه می‌زند و سبب بروز زمین‌لرزه می‌شود.
و...
۲: اما با فرار رسیدن عصر #مدرنیته انسان غربی کوشید برای توضیح پدیده‌ها به جای چنگ زدن به خرافات و اسطوره‌ها دستاویزی در عقل بجوید. به عبارت دیگر مدرنیته برای تثبیت خود به تنها مرجعیت قابل اعتماد که همان خرد بشری بود توسل جست و به نام "روشنگری" کوشید دست سنت، افسانه، اسطوره و حتی دین را در امور، بی مقدار جلوه دهد و بر آن غلبه کند. از زمان #دکارت به بعد فلسفه مدرن نقطه تمرکزش را متوجه خودآگاهی و ذهن کرد. انسان مدرن با تکیه بر #عقل بر روی آیینه خم شده تا نقش و تصویر خود را به عنوان "فاعل شناسا" مشاهده کند و این امر سر آغازی جدیدی بود برای اتکا به عقل و خرد بشری برای تمشیت امور و شکل گیری ذهنیت مدرنی که به تعبیر #هابرماس این ذهنیت توانست عرصه تجربه‌ی روزانه دنیائی که ما در آن زندگی می‌کنیم را از پایه متافیزیکی و دینی جدا کند.
تداوم این رویکر و باور به خرد و عقلانیت در نهایت منجر به توانمندی انسان در مقابل طبیعت، جامعه و دولت شد. فن آوری و #تکنولوژی مدرن زیربنای قدرتمندی انسان در برابر طبیعت را به وجود آورد و #حقوق-شهروندی زیربنای قدرتمندی انسان در مقابل جامعه و دولت را فراهم کرد.
از همین رو دیری نپائید که نوع نگاه به جهان و انسان و اهمیت عقل و خرد بشری مبنائی شد برای تقسیم جوامع به مدرن و عقب مانده...
۳: زلزله‌های ویرانگری که هر از گاهی دامن مردم خاورمیانه و بسیاری دیگر از کشورها را می‌گیرد وجه مشترک بسیاری از این زمین لرزها برای کشورهای توسعه نیافته ویرانگری محض است و اما در مقابل کشورهائی زلزله خیز توسعه یافته همچون ژاپن، زمین لرزه‌های بالای ۸ ریشتر هم بعضا به امری عادی برایشان تبدیل شده است چرا که ژاپن دیگر زلزله را ناشی از فشار گربه ماهی غول پیکر  و یا خشم خدایان به خاطر پلیدی و بی حجابی نمی‌داند بلکه توجیه علمی برای آن پیدا کرده و از همه مهمتر به جای آنکه تکنولوژی را ابزاری برای تسلط صرف و  سرکوب مردم و وسیله‌ای برای تجاوز به آزادی درونی آنها تبدیل کند توانسته آن را به خدمت مردمان و توسعه کشورش در بیاورد تا بر طبیعت مسلط شود برای رسیدن به یک وضعیت بهتر...
هر چند در مقابل در کشورهای توسعه نیافته دیگر کسی زلزله را با شاخ گاو، دم اسب و خرطوم فیل توضیح نمی‌دهد اما واقعیت آن است که علی رغم تکرار این وقایع و فاجعه‌هایش، مهمترین امر غایب در فرایند تصمیم گیری و مدیریت بلایای طبیعی در سطح خرد و کلان به حاشیه رفتن عقلانیت، علم، تکنولوژی و فن آوری است و تا زمانی که این سیکل ادامه داشته باشد هر از گاهی باید خود را برای سرودن مرثیه جدید برای فاجعه‌های تکراری آماده کنیم.
@gharibsajadi62
Forwarded from صبح ما
🔰زلزله و انسان خردمند

✍🏻غریب سجادی

🔸۱: اگر زمانی “آسمان” و آنچه در آن می‌گذشت به معمای بزرگ زندگی بشر و محور رایزنیها و و محرک تخیلات و ریشه‌ی اسطوره‌زائی‌هایش بود امروز “زمین” و آنچه که در آن می‌گذرد و گذشته است کانون این توجه است.

🔸انسان همواره در طول تاریخ بر آن بوده تا بر تکیه بر خرافات؛ اسطوره‌؛ دین و… پاسخی برای پدیده‌های “زیست جهان”ی که در آن زندگی میکند پیدا کند، مخصوصا واقعه‌ی ترسناک و رمز آلودی همچون #زلزله همیشه مورد توجه انسان بوده چرا که خارج از اراده بشری بوده و تبعاتش هولناک…

🔸هندوها بر این باور بودند که هشت فیل نیرومند زمین را بر پشت خود حمل می‌کنند. زمانی که یکی از این فیل‌ها خسته می‌شود سرش را تکان می‌دهد و به این ترتیب زلزله به وقوع می‌پیوندد.

🔸یونانیان باستان #پوزئیدون خداوند آبها و دریاها و یکی از دوازده ایزد قله اُلمپ‌ را مسئول زمین‌لرزه در سطح زمین می‌دانند. او می‌تواند با نیزه سه شاخه خود به زمین ضربه بزند و سبب پدید آمدن زلزله گردد.

🔸مردم #ایران بر این باور بودند که زلزله با موقعیت شاخ گاوی که زمین را به دوش می‌کشد بستگی دارد. این گاو بر روی یک ماهی بزرگ در دریا زندگی می‌کند و زمانی که خسته می‌شود و یا پلیدی گیتی را در برمی‌گیرد گاو ناشکیبایی کرده و زمین را از یک شاخ خود به شاخ دیگر منتقل می‌کند و زمین در اثر این انتقال می‌لرزد.

🔸در افسانه‌های مردم #ژاپن یک گربه‌ماهی غول‌پیکر در گِل‌های زیرزمینی جزایر ژاپن زندگی می‌کند و فقط “خدای کاشیما” می‌تواند “نامازو” را از حرکت بازدارد. #کاشیما که در افسانه‌های ژاپنی الهه رعد و برق و شمشیر خدا بر روی زمین است با کمک سنگ‌های سنگین گربه‌ماهی را به پایه‌های زمین فشار می‌دهد و زمانی که این الهه دچار سهل‌انگاری یا خستگی شود نامازو با دم خود به زمین ضربه می‌زند و سبب بروز زمین‌لرزه می‌شود.
و…

🔸۲: اما با فرار رسیدن عصر #مدرنیته انسان غربی کوشید برای توضیح پدیده‌ها به جای چنگ زدن به خرافات و اسطوره‌ها دستاویزی در عقل بجوید. به عبارت دیگر مدرنیته برای تثبیت خود به تنها مرجعیت قابل اعتماد که همان خرد بشری بود توسل جست و به نام “روشنگری” کوشید دست سنت، افسانه، اسطوره و حتی دین را در امور، بی مقدار جلوه دهد و بر آن غلبه کند. از زمان #دکارت به بعد فلسفه مدرن نقطه تمرکزش را متوجه خودآگاهی و ذهن کرد. انسان مدرن با تکیه بر #عقل بر روی آیینه خم شده تا نقش و تصویر خود را به عنوان “فاعل شناسا” مشاهده کند و این امر سر آغازی جدیدی بود برای اتکا به عقل و خرد بشری برای تمشیت امور و شکل گیری ذهنیت مدرنی که به تعبیر #هابرماس این ذهنیت توانست عرصه تجربه‌ی روزانه دنیائی که ما در آن زندگی می‌کنیم را از پایه متافیزیکی و دینی جدا کند.

🔸تداوم این رویکر و باور به خرد و عقلانیت در نهایت منجر به توانمندی انسان در مقابل طبیعت، جامعه و دولت شد. فن آوری و #تکنولوژی مدرن زیربنای قدرتمندی انسان در برابر طبیعت را به وجود آورد و #حقوق-شهروندی زیربنای قدرتمندی انسان در مقابل جامعه و دولت را فراهم کرد.

🔸از همین رو دیری نپائید که نوع نگاه به جهان و انسان و اهمیت عقل و خرد بشری مبنائی شد برای تقسیم جوامع به مدرن و عقب مانده…

🔸۳: زلزله‌های ویرانگری که هر از گاهی دامن مردم خاورمیانه و بسیاری دیگر از کشورها را می‌گیرد وجه مشترک بسیاری از این زمین لرزها برای کشورهای توسعه نیافته ویرانگری محض است و اما در مقابل، کشورهای زلزله خیز توسعه یافته همچون ژاپن، زمین لرزه‌های بالای ۸ ریشتر هم بعضا به امری عادی برایشان تبدیل شده است چرا که ژاپن دیگر زلزله را ناشی از فشار گربه ماهی غول پیکر  و یا خشم خدایان به خاطر پلیدی و بی حجابی نمی‌داند بلکه توجیه علمی برای آن پیدا کرده و از همه مهمتر به جای آنکه تکنولوژی را ابزاری برای تسلط صرف و  سرکوب مردم و وسیله‌ای برای تجاوز به آزادی درونی آنها تبدیل کند توانسته آن را به خدمت مردمان و توسعه کشورش در بیاورد تا بر طبیعت مسلط شود برای رسیدن به یک وضعیت بهتر…

🔸هر چند در مقابل در کشورهای توسعه نیافته دیگر کسی زلزله را با شاخ گاو، دم اسب و خرطوم فیل توضیح نمی‌دهد اما واقعیت آن است که علی رغم تکرار این وقایع و فاجعه‌هایش، مهمترین امر غایب در فرایند تصمیم گیری و مدیریت بلایای طبیعی در سطح خرد و کلان به حاشیه رفتن عقلانیت، علم، تکنولوژی و فن آوری است و تا زمانی که این سیکل ادامه داشته باشد هر از گاهی باید خود را برای سرودن مرثیه جدید برای فاجعه‌های تکراری آماده کنیم.

🔰در لینک زیر بخوانید؛
https://sobhema.news/?p=22683

#صبح_ما
@sobhema_ir
یک کلمه...
غریب سجادی
رویاروئی فکری ایرانیان با #مدرنیته غربی در طول دو قرن اخیر داستانی غریب و پر از تلاطم است. نوع مواجه و برداشت #ایرانیان از معنا و مفهوم مدرنیته از یک طرف و سرنوشت دراماتیک بسیاری از #روشنفکران و منتقدان سیاسی از طرف دیگر، داستان این رویاروئی را سرشار از بهت و شگفتی نموده است.
در این میان سرنوشت یکی از اولین روشنفکران ایرانی به نام میرزا یوسف‌خان مستشارالدوله سرنوشتی‌ست دردناک و پر از حسرت...
مستشارالدوله از معدود ایرانیانی بود که در برخورد با تمدن غرب علاوه بر جنبه‌های تکنولوژیک به جنبه‌های رهائی بخش و #دموکراتیک آن همچون #قانون ، #حقوق_بشر و... توجه نمود. وی دو سال در #پاریس مستشار بود و در آنجا تحت تاثیر انقلاب #فرانسه و اعلامیه حقوق بشر آن؛ در سال ۱۲۴۸ هجری شمسی مصادف با ۱۸۶۹م رساله‌ای تحت عنوان #یک_کلمه را نوشت.
او در این رساله بر این باور است که: "آن کلمه واحده‌ای که زیربنای توسعه غربیان شده است، «قانون» است". وی با انتقاد از نوع برداشت تک بعدی و مادی گرایانه از غرب توسط برخی نویسندگان می‌نویسد:
"نویسندگان ما، بیشتر از تاریخ و صنایع فرنگستان، مانند: تلگراف، کشتی‌ها و عراده‌های بخار و آلات حربیه که دستاورد هستند، نه پیش زمینه‌ها و مقدمه‌ها، تعریف می‌کنند، ولی از بنیان و اصول عمل اداره آنها غفلت می‌ورزند و به راز و رمز این شکوفایی و پیشرفت نائل نمی‌شوند."
وی در این رساله بر آن است تا با آوردن استدلال نشان دهد که قانون با آیه‌های #قرآن و احادیث و...منافاتی ندارد و در بازگشت به ایران سعی کرد #مظفرالدین_شاه که هنوز ولیعهد #ناصرالدین_شاه #قاجار بود را از وضعیت بی قانونی و استبداد مملکت آگاه کند و در ادامه نسخه‌ای از رساله خود را برای ناصرالدین شاه فرستاد.
سخنان مستشارالدوله سبب عصبانیت و آشفتگی ناصرالدین شاه شد. "پس نویسنده گرفتار همان سرنوشتی شد که دامنگیر همهٔ آزادی‌خواهان آن زمان بود. او را به فرمان شاه در اواسط ۱۲۷۰ شمسی در عمارت رکنیه #قزوین به زنجیر کشیدند و زندانی کردند. وی در زندان تنها بود و اجازهٔ ملاقات با احدی، حتی با سایر محبوسان قزوین را نداشت.".
اما آنچه که سرنوشت وی را دردناکتر کرد این بود که شکنجه‌گر او موظف بود که او را با کتاب "یک کلمه" کتک بزند. 
شکنجه‌گر "آنقدر کتاب «یک کلمه» را بر سر میرزا یوسف خان مستشارالدوله کوبید که کور شد و در همان حال در گوشۀ زندان، در سال ۱۲۷۴ شمسی در نهایت غربت درگذشت".
افسوس بعد از ۱۵۰ سال در این دیار هنوز اهمیت کلام و توصیه نویسنده رساله یک کلمه فهم و درک نشده است!
https://www.instagram.com/p/CofA-IjK1_O/?igshid=MDJmNzVkMjY=
"دوو سیاوکامی رۆ جەهانی زوانی ئەدایی"

✍️✍️غەریب سەجادی

جە زەمانی فرە دوور هەزاران زوانێ بە دنیا ئامێنێ، بەشیەشان هێشتا جە بەین نەشیێنێ و فرەتەرشان ئاسەواریەشان نەمەنەن... ئارۆ جە تەماموو جەهانی 5 تا 7 هەزار زوانێ هەنێ کە زیاتەر جە 90 دەرسەدێشان کەمتەر جە 100 هەزار نەفەرێ قسەکەرێشان(گویشور) هەنێ و نزیک بە 357 زوانێمان هەنێ کە نزیک بە 50 نەفەرێ قسەکەرێشان هەنێ!!
بە داخەوە هەر ساڵ زیاتەر جە 10 زوانێ پی هەمیشەی خامۆش و بێ دەنگێ مەوانە... کۆمەڵ شناسێ ماچا پیسە بڵو وەروە تا قەڕنێوەتەر زیاتەر جە 90 دەرسەدێ زوانەکان خامۆشێ مەوا... جە 500 ساڵێ ویەردەنە نزیک بە 4/5 دەرسەدێ زوانەکان ئاسەوارشان نەمەندەن...
جە بین لوای زوانی پی ئانێیە یاگێ سەرەنجین کە فەرهەنگ و زوان جە یوترینی جیا نمەکڕیاوە، فەرهەنگ بە زوان شکۆفا مۆنە و بە مەڕگوو زوانی جە بین مەشو...
بە داخەوە زوانی هەورامی یۆ چا زوانا بێ کە بە واتۆ یۆنسکۆی ئینا چێروو خەتێ سووروو نەمەنەیشەنە... کەس نمەتاۆ حاشا کەرۆ کە فەرهەنگ، زوان، مووسیقا، ئەدەبیات، مێعماری و... جە مەحاڵوو هەورامانی هەزاران ساڵێ تاریخش هەن و هیچ دەسەڵات ڕامیاری و فەرهەنگی نەتاوانێش حاشاش کەرو پی نموونەی هەورامان بە بەڵگە  زیاتەر جە هەزار ساڵێ ئەدەبیاتی نویسیاش هەن، کە ئی شانازیە سەرتانسەروو زاگرۆسینە، پەی هیچ مڵەتیێوەتەر ئەگەروو بیەیش نیا...
بەڵام بە داخەوە زوانی هەورامی و فەرهەنگوو هەورامانی ئارۆ پسەو مەردێوە گۆڕەفشار دریان و نە تەنیا حەقوو وانای بە زوانو هەورامی جە مەدرەسە و وانگانە نیەن، میدیا کۆردیەکێش بابەتێ بە زوانی هەورامیشان نیەنێ و...
هەر پی بۆنەوە ئارۆ وێما ئەرکوو سەروو شانێمانەن بڵم فێرێ نویستەی و ئەوەوانای زوانە شیرینەکەیما بیمێ و هەریۆما بۆ بە فێرکارێو پەی کەس و کاریش و زیاتەر جە گردیشا دلێ یانەینە زاڕۆڵەکانمان فێرێ قسە کەردێ و نویستەی هەورامی کەرمێ تا پی جۆرە زوانەکەیما جە نەمەنەی وخامۆشی ڕزگار کەرمێ...
زوانوو ئەدائی پەی ئیمەی یاگێ شانازین و منیش به نۆبەو وێم پسە هەورامی زوانیە ئی رۆیە تەبریک ماچوو بە خەلکوو وەشەویسو هەورامانی و هەر پاسە خانای قوبادی ماچۆ:

"ھەرچەن مەواچان فارسی شەکەرەن 
 کوردی جە شەکەر بەڵ شیرین تەرەن

یەقینەن جە دەور دونیای پڕ ئەندێش
ھەرکەس دڵشادەن وە زوان وێش"

#زوان_کوردی_ناسنامه_ئیمەس
#زوانی_کوردی
#زوان_هەورامی
#زبان_مادری
#روز_زبان_مادری
@gharibsajadi62
"به مناسبت ۶ اردیبهشت روز سنندج"

سید غریب سجادی

١: #سنندج همچون هر شهر و دیاری تاریخی سرشار از آمدن و رفتنهایی دارد کە گاهی با ویرانی همراه بودە و گاهی همراە با رونق و آبادانی، در روزی کە مزین بە نام روز سنندج است هزاران موضوع و مسئلە در دل این شهر نهفتە است کە هر کدام می تواند موضوعی باشد برای تامل و پژوهش!
هرچند تاریخ شهر جدید سنندج بە زمانی برمیگردد کە #شاه_صفی_الدین #صفوی حاکم وقت ایران ( سال 1046 ه.ق) بە #سلیمان_خان_اردلان دستور می دهد تا با تخریب قلعە حسن آباد، پالنگان، مریوان، [زلم] و... مرکز حکومت اردلان را از قلعه‌های مذکور به شهر کنونی سنندج منتقل کند اما  بە باور مورخان قدمت این شهر بە گذشتەهای دور برمی گردد:  "#سنه_دژ در سالهای 488 قبل از میلاد مسیح موجودیت و رسمیت داشته است و در آن سالها #آرتوباران پسر #داریوش #هخامنشی والی وقت آذربایجان، شورش کرده و چون شکست خورد به سنەدژ در #کردستان گریخت". اما تاریخ این شهر به هر زمانی کە برگردد آن چیزی کە اهمیت دارد این است کە نە حوادث طبیعی همچون زلزله ویرانگر قرن ششم، نە یورش حاکمانی همچون #کریمخان_زند کە بە دلیل اختلاف با خاندان اردلان در سال 1146 ه.ق بە سنندج حملە و آن را ویران کرد، نتوانستەاند باعث رخت بربستن فرهنگ و تمدن از این دیار شود.

٢: در آبان 1397 بە پیشنهاد «شورای شهر سنندج»، روز 6 اردیبهشت، سالروز تاسیس شهر جدید سنندج توسط سلیمان خان اردلان به نام روز سنندج نامگذاری شد.
در آن مقطع رئیس شورای شهر سنندج بودم و از همین رو هموارە با سوالات متعدد شهروندان در خصوص چرایی و فلسفە تعیین این روز از یک طرف و از طرف دیگر با سوال بنیادی تری کە اساساً چە ضرورتی برای تعیین چنین مناسبتی برای شهر سنندج وجود دارد و اینگونە مناسبت ها چە تاثیری در حیات ذهنی و عینی مردم دارد؟ مواجە بودیم، بە عنوان یکی از افراد دخیل در این این نامگذاری، باید گفت مهمترین دغدغە و جوابی که برای این موضوع وجود داشت لزوم حفظ #هویت سنندج و توجه به شاخصەهای فرهنگی آن بود چرا کە «مساله «کيستي و هویت انسان» از مهمترین دغدغەهاي حياتي ذهني و عيني است که از ابتدای تاريخ بشر همواره به گونەهاي مختلف، ذهن بشر را به خود مشغول داشته...از طرف دیگر این روز بهترین فرصت برای ارزیابی، فرصتها، چالشها و مشکلاتی است کە مردم شهر با آن مواجە هستند، همچنین بهترین زمان برای تشریح برنامەها و سیاستهای همە جانبە و البتە ارزیابی عملکرد مسولین وقت است.

https://t.me/kurdokurdistan
سرنوشت فرماندەی شاعر

✍️ سید غریب سجادی

نواحی غرب #ایران هموارە محل منازعات سیاسی بین دولتهای ایران و #عثمانی بودە است، اوج این رویاروئیها دورە نادرشاە است، جدای از اینکە این نواحی محل درگیری بود، #نادرشاە از سربازان و فرماندهان بومی منطقە در نبردهای خود استفادە میکرد.
در این میان سرنوشت یکی از فرماندهان سپاه نادر سرنوشت عجیب و البتە دردناک است. فرماندەای کە شهرە بود بە شجاعت، وطن دوستی و عشق بە نادر! بە نحوی کە در بسیاری از فتوحات در کنارش بود، اما بر اثر اشتباهی کە در یکی از جنگها مرتکب شد خشم #شاە دامنش را گرفت اما این خشم سرآغازی شد برای تحول و زندگی جدید بە نحوی کە بعدها یکی از بزرگترین شاعران #کردستان و #هورامان شد. او #الماس_خان_کندولەای بود، #کندوله یکی از روستاهای هورامی زبان است کە شاعران برجسته هورامی و فارسی گوی زیادی از آنجا برخاستەاند که از آن جمله الماس‌خان است هرچند باور عدەای بر این است خانوادە الماس خان اصالتا اهل روستای #پالنگان #کامیاران هستند اما الماس خان در سال ۱۷۰۶ میلادی در روستای کندوله در منطقۀ‌ #دینور #کرمانشاه به دنیا آمد.
وی بە دلیل علاقە و روحیە مبارزەجوئی قبل اینکە شاعر نامی هورامی لقب بگیرد  در دوران نادر به فرماندهی تیپ #سنندج یا همان فوج #کردستان سپاه نادری رسید کە توسط حکومت #اردلان تشکیل شدە بود.
محمد علی سلطانی در کتابش درباره الماس‌خان می‌نویسد که " میرزا الماس‌خان... فرماندهی تیپ سنندج (تیپ اردلان) را در سپاه نادر شاە بر عهده داشت. الماس در جنگی که در 7 ماه صفر سال 1146هـ.ق بین سپاه نادر و توپال عثمان پاشا روی داد، شرکت داشت. سپاه نادر در این نبرد شکست خورد و ظاهراً عقب نشینی بی موقع الماس‌خان یکی از دلایل این شکست بود" در این جنگ نادر از اسب بە زمین می افتد و بە گمان الماس خان کشتە شدە و بە سپاهیان تحت امرش دستور عقب نشینی می دهد،  این تصمیم اشتباە الماس خان سپاە نادر را دچار آشفتگی میکند و شکست می خورند،  این اتفاق کافی بود تا نادر فرماندە مورد علاقە خود را از سپاهش خلع کند؛ و بە تعبیری دستور اخته شدنش را هم صادر کرد. (هرچند این رفتار نادر از علاقە فرماندە بە وی نکاست و بعدها کتاب جنگنامە نادر را نوشت کە بە همت مظهر ادوای چاپ شدە است).
الماس‌خان پس از این حادثە بە کندوله برگشت و در انزوا زندگی خود را وقف #ادبیات و موسیقی کرد. جدای از شعر در #تنبور_نوازی بە شهرت رسید.
از جمله آثار او می‌توان بە شاهنامه کردی، خورشید و خرامان، هفت‌لشکر، موش و گربه، شیرین و فرهاد و نادرنامه، اشارە کرد کە همگی بە زبان هورامی سرودە شدەاند.
https://t.me/kurdokurdistan
#مانس_اشپربر روان‌شناس آلمانی کتاب
#بررسی_روانشناختی_خودکامگی را حدود 90 سال قبل در سن ۳۲ سالگی، یعنی پیش‌از آنکه #هیتلر جهان را به کام جنگ جهانی دوم بکشاند، نگاشته است... وقتی این کتاب منتشر شد نویسنده‌اش نه‌تنها مجبور شد برای مصون‌ماندن از خشم نازی‌ها به زندگی پنهانی روی آورد بلکه حتی کمونیست‌های پیرو #استالین نیز خواندن این کتاب را ممنوع کردند و پیروان‌شان حتی از دست‌زدن به این کتاب هم پرهیز می‌کردند...
مانس اشپربر ۱۹۰۵–۱۹۸۴ رمان‌نویس اتریشی- فرانسوی است. #بررسی_روانشناختی_خودکامگی و کتاب قطره اشکی در اقیانوس، در معرض آتش زمانه 
از جمله آثار او است. او روانشناس فردی و شاگرد #آلفرد_آدلر ، همعصر ژان پل سارتر، دوست آلبر کامو و برتولت برشت بود...
اشپربر در این کتاب جباریت و خودکامگی را ویژگی میداند که در همه سطوح قدرت وجود دارد، هر چند اشپربر  تحلیلش را معطوف به شخصیت سیاسی خاصی نمیکند اما
با استفادە از الگوی هراس معطوف بە اجتماع و هراس پرخاشگرانە، برخی مثالهائی را از رفتار حاکمانی همچون #روسپیر ، استالین و هیتلر ذکر میکند کە بر جذابیت اثر می افزاید...
#محسن_رنانی چند سال قبل در چرایی توصیە خواندن این کتاب می نویسد:
"یادمان نرود که ما ایرانی ها رابطه خوبی با موجودات ضعیف تر از خودمان نداریم. ببینید بچه هایمان خیلی راحت به سوی گربەها و سگها سنگ می اندازند، سوارها به پیاده ها رحم نمی کنند، همه مان در موضع شغلی خودمان حکومت می کنیم. بقال حاکم است نانوا حاکم است رانند تاکسی حاکم است. مامور پلیس و قاضی و همه وهمه در موضع شغلی خود می خواهیم حکومت کنیم. وقتی در خیابان دزد را می گیریم به جای آن که تحویل پلیس اش بدهیم اول به او کتک مفصلی می زنیم، پلیسمان وقتی خطاکاری را دستگیر می کند اول او را می زند و این مثالها الی ماشاء الله وجود دارد. این ها همه نشانه های جباریت نهفته ای است که در همه ما وجود دارد..."
قبل از علی صاحبی، کریم قصیم این کتاب را با عنوان «نقد و تحلیل جباریت» ترجمە و چاپ نمودە است.
کتاب حاضر توسط انتشارات روشنگران و مطالعات زنان چندین بار چاپ و تجدید چاپ شدە است...
https://www.instagram.com/p/CsmLcIexkpJ/?igshid=MTc4MmM1YmI2Ng==
رامکە...
در قدیم مرغهایی کە در لانە تخم نمی گذاشتند با ترفند بسیار سادە و اغوا کنندە آنها را وادار می کردند مثل یک مرغ مودب و مثل بچەی آدم در لانە تخم عزیزشان را بگذارند... صاحب مرغ یک تخم در لانە میگذاشت تا مرغ تحریک شود هم تخم بیشتری بگذارد هم از تخم گذاری در خارج از لانە دست بکشد...در زبان کوردی بە این تخمی که زیر مرغ میگذارند تا تخم بگذارد "ڕامکە"، یا "ڕاوکە" و در زبان هورامی "ڕامە" می گویند. رامکە برای مرغ هیچ منفعتی ندارد و تنها ابزار رام کردن، فریب و وسیلەی برای اطاعت محض و البتە خوش خدمتی بیشتر است...
اگر خوب بە رامکە، اهداف و رفتار پشت این عمل دقت کنیم خواهیم دید رامکە تنها یک کلمە و رفتاری در مرغداری سنتی نیست چرا کە رامکە بە تنهایی توانایی تحلیل رفتار بسیاری از مرغ صفتان بی خرد را دارد... اگر بە اطرافمان خوب دقت کنیم کم نیستند افرادی کە برای چیزهای کم ارزشتر از رامکە و صرفا برای خوش خدمتی شبانە روز مشغول تخم گذاری هستند تا دو روز بیشتر بە تخم گذاریشان ادامە دهند...بعضی وقتها این افراد چنان در پست و جایگاە و مقامشان غرق می شوند کە هیچ سنی برای دست کشیدن از کارشان هم قابل تصور نیست و بە هزار و یک قانون متوصل میشوند تا ادامە دهند مسیر بی ارزش بودنشان را...
https://www.instagram.com/p/CtUNpCirb1l/?igshid=MTc4MmM1YmI2Ng==
"اندر احوال مدیران و ملانصرالدین"
✍️سید غریب سجادی
#دورکیم #جامعە_شناس شهیر #فرانسوی در توضیح تفاوت جوامع #مدرن و #سنتی با زبانی سادە و قابل فهم، ویژگی مهم جوامع مدرن و توسعە یافتە را نهادینە شدن تقسیم کار و وظایف میداند بە نحوی کە هر کسی بر اساس علم، توانایی و تخصص مشغول کار و فعالیت خویش است در این میان مبنای پذیرش و تقسیم مسولیتها مخصوصا پستهای کلیدی و مدیریتی هم بر اساس توانایی است یعنی اینگونە نیست کە اگر شما در ستاد تبلیغاتی رئیس جمهور منتخب خودی نشان دادە باشی و یا هم روستایی فلان مدیر باشی دیگر نانت در روغن باشد و حتی اگر بلد هم نباشی یک نانوایی را ادارە کنی بە راحتی عالی ترین جایگاەها را بە دست بیاوری ... از نگاە دورکیم این شیوەی تقسیم کار در جوامع مدرن بە افزایش کارایی، پیشرفت و توسعە اقتصادی و علمی منجر میشود، همچنین از لحاظ سیاسی و اجتماعی باعث میشود تا افراد جامعە همچون حلقەهای زنجیر بە همدیگر وابستە شدە و در نهایت بە حفظ انسجام سیاسی و اجتماعی کمک میکند.
اما در مقابل در جوامع سنتی رابطە و ارادت مقدم بر توانایی، تخصص و دانایی ست و حلقەهای ارتباطی و محفلی بسیار با ارزشتر از علم و شایستگی ست... در نتیجە این رویکرد اکثر افرادی کە جایگاە، مقام و مسولیتی کسب میکنند این جایگاە را نە مدیون توانایی و علم و دانش خویش بلکە مدیون روابط سنتی و ریش سفیدانە و عقیدتی هستند... نتیجە تاسف بار این نوع نگاە بە ساختار مدیریت تصمیم های فاجعە بار برای مردم از یک طرف و در طرف دیگر مشغول شدن مدیران ارشد بە امورات جزئی وبی ارزشی ست کە بعضا از عهدە یک کارشناس سادە و بی سواد هم بر می آید اما چون اساسا بسیاری از این مدیران یاد نگرفتن بزرگ فکر کنند و کارهای مهمی کە وظیفە آنهاست را انجام دهند برای خالی نبودن عریضە بە امورات کوچک و بی ارزشی همچون کنترل ساعت ورود و خروج پرسنل، میزان استفادە از سیستم های گرمایشی و سرمایشی، کم و زیاد کردن ساعت اضافە کار، نوع پوشش و ... مشغول می شوند تا بە نحوی ثابت کنند مدیر هستند بە عنوان مثال در شرایطی کە فقر، بیکاری، تورم، فلاکت ، مهاجرت، خانە بدوشی و... مردم را جان بە لب کردە طی چند ماە اخیر مهمترین دغدغە بسیاری از آقایان ساعت شروع بکار ادارات و زمان اتمام آن است!!
این نوع رفتارهای بی ثمر تداعی کنندە رفتار ملا نصرالدین با همسرش است آنجا کە می گویند:
#ملانصرالدین دائم زنش رو کتک میزد، گفتن این بدبخت که کاری نمیکنه چرا کتکش میزنی؟ گفت: براش کفش و لباس که نمیخرم، مسافرت نمیبرم، خرجی خونه نمیدم و...قرار باشه کتکش هم نزنم از کجا بفهمه شوهرشم؟
https://www.instagram.com/p/CtrxW9uRalw/?igshid=MTc4MmM1YmI2Ng==
Forwarded from عکس نگار
۳۶ سال است که مُرده ام ...
کوته نوشته ای بر ترور پدر و پدربزرگم
«محمدآزاد جلالی زاده»

الف» روز نوزدهم تیرماه همیشه و هر سال ؛ برای من روزی با ترکیب عجیبی از ابهام و ایهام و تیرگی و بُهت و حیرت بوده و سوالات همیشه ناتمام من در مورد چرایی و چگونگی اتفاقات آن روز ؛ چه آندم که از راه خِرٙد به سویشان رفتم و چه آنگاه که خرد را فروگذار کردم و در وادی حیرت بدنبال پاسخ بودم ؛ فایده تی حاصلم نکرده و من مانده ام تنهای تنهای تنها در کنار سوالاتِ بی جوابِ تنهاتر از خودم.

ب» نوزدهم تیرماه سال شصت ؛ همان روزی ست که مدافعان خلق !؟ در گرگ و میش صبحدمانش به داخل خانه مان ریخته و جلوی چشم زنانِ خانواده ؛ مسلم و علی را به رگبار بستند و رفتند ... و از آن روز تاکنون روح من هم به رگبار بسته شده و مرده ست ؛ من و مسلم و علی هر سه آسیب دیده ایم ؛ اما متن مقدس می گوید که مُسلم و علی در عالم متافیزیک عند ربهم یرزقونند و روحشان زنده ؛ ولی من سی و شش سال است که مرده ام و این مردن را دقیقاً درک کرده ام و تنها خود می فهممش.

ج " همدلی خوب است و خوب است که دیگران درد آدمی را درک کنند و سر یاریگری و تقسیم درد ؛ برای کم شدنش داشته باشند ؛ اما درد بی نهایت روحی و ذهنی ترور و خشونت فیزیکی را تنها و تنها کسانی می فهمند که خودشان در آن غوطه ور باشند ؛ فرقی هم ندارد خانواده ی آسیب دیده اپوزیسیون بوده باشد یا پوزیسیون ، چپ یا راست، بالا یا پایین ، انقلابی یا ضد انقلابی ، اصلاح طلب یا اصولگرا ، این مذهب یا آن قومیت ، خانواده ای که مورد تهاجم و ترور واقع میشود ، روحش و حیات روانی اش برای همیشه می میرد و هیچکس -- نه اینکه نخواهد -- بلکه اساساً نمی تواند ، بفهمد چه بر سر آنها رفته ست.

د » به نظر من ترور « از هر نوعش » ، پلشت ترین ، کثیف ترین و رذالت آمیزترین کنشگری انسان در این زمین فسون زده ست ، از ابتدای زندگی این موجود دوپا تاکنون ، عملی به پلیدی ترور --سیستماتیک و غیر سیستماتیک-- پدیدار نگشته ، و این را من با تمام وجودم حس کرده ام ، از آن زمانی که خود را شناخته ام و « بابایی مُسلم » را خواسته ام و هر بار دو سنگ قبر در گوشه ای از آرامستان را نشانم داده اند و من ردیف قبرها را طی کرده ام تا به دو قبر پدرم « مسلم » و پدربزرگم « علی » رسیده ام.

ه » از نوزدهم تیرماه سال ۱۳۶۰ شمسی تا حالا ، مسلم و علی زنده اند و من مرده ... و تمام داستان شاید همین باشد ...
https://t.me/drazadjalalizadeh