انجمن ادبی قلم‌به‌دستان
3.57K subscribers
537 photos
209 videos
31 files
155 links
✴️آموزش داستان‌نویسی
✳️معرفی نویسندگان جوان
🔆برگزاری فراخوان‌های ادبی

دبیر انجمن: محمدعلی کاظمی نصرآبادی

🕐تاسیس: ۱۳۹۹/۱۲/۰۳

رایانامه:
ghalambedastan@gmail.com

ارتباط با روابط عمومی:
@pv_ghalambedastan
Download Telegram
بس عابد را که سرو بالای تو کشت
بس زاهد را که قدر والای تو کشت

تو دیر زی ای بت ستمگر که مرا
دست ستم زمانه در پای تو کشت

#سنایی_غزنوی

انجمن ادبی قلم‌به‌دستان
@ghalambedastan
#صدای_پای_سهراب

ورق روشن وقت

از هجوم روشنایی شیشه‌های در تکان می‌خورد.
صبح شد، آفتاب آمد.
چای را خوردیم، روی سبزه‌زارِ میز.

ساعت نُه ابر آمد ، نرده‌ها تَر شد.
لحظه‌های کوچک من زیرِ لادن‌ها نهان بودند.
یک عروسک پشتِ باران بود.

ابرها رفتند.
یک هوای صاف، یک گنجشک ، یک پرواز.
دشمنان من کجا هستند؟
فکر می‌کردم:
در حضور شمعدانی‌ها شقاوت آب خواهد شد.

در گشودم: قسمتی از آسمان افتاد در لیوانِ آب من.
آب را با آسمان خوردم.
لحظه‌های کوچکِ من خواب‌های نقره می‌دیدند.
من کتابم را گشودم زیرِ سقفِ ناپدید وقت.

نیمروز آمد.
بوی نان از آفتاب سفره تا ادراکِ جسمِ گل سفر می‌کرد.
مرتع ادراک خرم بود.

دست من در رنگ‌های فطری بودن شناور شد:
پرتقالی پوست می‌کندم.
شهر در آیینه پیدا بود.
دوستان من کجا هستند؟
روزهاشان پرتقالی باد!

پشت شیشه تا بخواهی شب.
در اتاق من طنینی بود از برخورد انگشتانِ من با اوج،
در اتاق من صدای کاهش مقیاس می‌آمد.
لحظه‌های کوچک من تا ستاره فکر می‌کردند.
خواب روی چشم‌هایم چیزهایی را بنا می‌کرد:
یک فضای باز، شن‌های ترنم، جای پای دوست...

#سهراب_سپهری
#حجم_سبز
برای این تصویر #کمی_بنویسیم

در «دیدگاهی بگذارید» بنویسید.
تقدیرِ مرا نورِ نگاهِ تو رقم زد

#محمدجواد_شرافت
بنگر ز صبا دامن گل چاک شده
بلبل ز جمال گل، طربناک شده

در سایه‌ی گل نشین که بسیار این گل
در خاک فرو ریزد و ما خاک شده

#خیام

انجمن ادبی قلم‌به‌دستان
@ghalambedastan
#صدای_پای_سهراب

جنبش واژهٔ زیست

پشت کاجستان، برف
برف، یک دسته کلاغ.
جاده یعنی غربت.
با آواز، مسافر و کمی میلِ به خواب.
شاخِ پیچک و رسیدن و حیاط.

من و دلتنگ و این شیشهٔ خیس.
می‌نویسم و فضا.
می‌نویسم و دو دیوار و چندین گنجشک.

یک نفر دلتنگ است.
یک نفر می‌بافد.
یک نفر می‌شمرد.
یک نفر می‌خواند.

زندگی یعنی:یک سار پرید‌.
از چه دلتنگ شدی؟
دلخوشی‌ها کم نیست: مثلا این خورشید،
کودکِ پس فردا،
کفتر آن هفته.

یک نفر دیشب مُرد
و هنوز نانِ گندم خوب است.
و هنوز آب می ریزد پایین، اسب‌ها می‌نوشند.

قطره‌ها در جریان ،
برف در دوش سکوت
و زمان روی ستونِ فقراتِ گل یاس.

#سهراب_سپهری
#حجم_سبز
#اولین_چیز

اولین چیزی که با دیدن کلمهٔ "خدا" به ذهنتان خطور می‌کند؟
آغاز روخوانیِ شب سوم
Voice Recorder
#هزار_و_یک_شب
#شب_سوم
#نگار_انوار

🔺منبع: گروه دورهمی معرفیِ کتاب کتاب خوب

انجمن ادبی قلم‌به‌دستان
@ghalambedastan
با گل گفتم ابر چرا می‌گرید
ماتم‌زده نیست بر کجا می‌گرید

گل گفت اگر راست همی باید گفت
بر عمر من و عهد شما می‌گرید

#انوری

انجمن ادبی قلم‌به‌دستان
@ghalambedastan
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
به اشک‎های ریخته شده درغم عشقت، چه بگویم؟!
به استخوان‌های خردشده‌ام چه بگویم؟!
بگویم، خار شد؟! بگویم، خیانت کرد؟!
بگویم؟!
گفتنش از سوز عشقم می کاهد؟!
وای... وای بر من
نه... نه... من نمی توانم...
خودت بگو...


🔺شاعر: نزار قبانی
🔸خواننده: عبد الحلیم حافظ
🔹مترجم: محمدعلی کاظمی نصرآبادی

#ادبیات_عربی

انجمن ادبی قلم‌به‌دستان
@ghalambedastan
#صدای_پای_سهراب

از سبز به سبز

من در این تاریکی
فکر یک بره روشن هستم
که بیاید علف خستگی‌ام را بچرد.

من در این تاریکی
امتدادِ ترِ بازوهایم را
زیر بارانی می‌بینم
که دعاهای نخستینِ بشر را تَر کرد.

من در این تاریکی
در گشودم به چمن‌های قدیم،
به طلایی هایی که به دیوارِ اساطیر، تماشا کردیم.

من در این تاریکی
ریشه‌ها را دیدم
و برای بُتهٔ نورس مرگ، آب را معنی کردم.

#سهراب_سپهری
#حجم_سبز
بیا بر مَسندِ جانم نشین و پادشاهی کن

#جهان_ملک_خاتون
بخت و دل من ز من برآورد دمار
چون یار چنان دید ز من شد بیزار

زین نادره‌تر چه ماند در عالم کار
ز انسان بختی، چنین دلی، چونان یار

#سنایی_غزنوی

انجمن ادبی قلم‌به‌دستان
@ghalambedastan
#صدای_پای_سهراب

به باغ همسفران

صدا کن مرا.
صدای تو خوب است.
صدای تو سبزینهٔ آن گیاه عجیبی است
که در انتهای صمیمیت حزن می‌روید.

در ابعاد این عصر خاموش
من از طعمِ تصنیف در متنِ ادراک یک کوچه تنهاترم.
بیا تا برایت بگویم چه اندازه تنهایی من بزرگ است.
و تنهایی من شبیخونِ حجمِ تو را پیش‌بینی نمی‌کرد.
و خاصیت عشق این است.

کسی نیست ،
بیا زندگی را بدزدیم، آن وقت
میان دو دیدار قسمت کنیم.
بیا با هم از حالتِ سنگ چیزی بفهمیم.
بیا زودتر چیزها را ببینیم.
ببین، عقربک‌های فواره در صفحهٔ ساعت حوض
زمان را به گردی بدل می‌کنند.
بیا آب شو مثل یک واژه در سطر خاموشی‌ام.
بیا ذوب کن در کف دست من جِرم نورانی عشق را.

#سهراب_سپهری
#حجم_سبز
#حمایت_ادبی

پادکست داروگ روایتگر داستان،زندگی ، هنر و سینماست، با دیدگاهی تحلیل محور و صداهایی متفاوت.

لینک کانال تلگرام
@darvapod

لینک کست باکس
https://castbox.fm/va/5409425
تو خود آفتابِ خود باش و طلسمِ کار بشکن

#محمدرضا_شفیعی_کدکنی
دلا تا چند در آزارم از تو
گهی نالان، گهی بیمارم از تو

تو فایز در جهان بدنام کردی
برو ای دل که من بیزارم از تو

#فایز_دشتی

انجمن ادبی قلم‌به‌دستان
@ghalambedastan
ADAB_Volume 1_Issue 1_Pages 29-47.pdf
276 KB
🔺مقاله: تحلیل گفتمانی دشواری‌های ترجمهٔ ادبی

🔸بهزاد برکت
🔹مجله: ادب‌پژوهی

#مقاله‌خوانی

انجمن ادبی قلم‌به‌دستان
@ghalambedastan
#صدای_پای_سهراب

ندای آغاز

کفش‌هایم کو،
چه کسی بود صدا زد:«سهراب»؟
آشنا بود صدا، مثل هوا با تنِ برگ.
مادرم در خواب است.
و منوچهر و پروانه، و شاید همهٔ مردم شهر.
شبِ خرداد به آرامیِ یک مرثیه از روی سرِ ثانیه‌ها می‌گذرد
و نسیمی خنک از حاشیهٔ سبزِ پتو، خواب مرا می‌روبد.
بوی هجرت می‌آید:
بالش من پُرِ آوازِ پَرِ چلچله‌هاست.

صبح خواهد شد
و به این کاسهٔ آب
آسمان هجرت خواهد کرد.
باید امشب بروم.

من که از بازترین پنجره با مردم این ناحیه صحبت کردم
حرفی از جنس زمان نشنیدم.
هیچ چشمی، عاشقانه به زمین خیره نبود.
کسی از دیدنِ یک باغچه مجذوب نشد.
هیچ‌کس زاغچه‌ای را سرِ یک مزرعه جدی نگرفت.
من به اندازهٔ یک ابر دلم می‌گیرد
وقتی از پنجره می‌بینم حوری
_دخترِ بالغ همسایه _
پای کمیاب ترین نارونِ روی زمین
فقه می‌خواند.

چیزهایی هم هست، لحظه هایی پُر اوج
_مثلا شاعره ای را دیدم
آنچنان محو تماشای فضا بود که در چشمانش
آسمان تخم گذاشت.
و شبی از شب‌ها
مردی از من پرسید
تا طلوع انگور چند ساعت راه است؟!_
باید امشب بروم

باید امشب چمدانی را
که به اندازهٔ پیراهن تنهایی من جا دارد، بردارم
و به سمتی بروم
که درختانِ حماسی پیداست،
رو به آن وسعتِ بی واژه که همواره مرا می‌خواند.
یک نفر باز صدا زد:«سهراب»!
کفش‌هایم کو؟

#سهراب_سپهری
#حجم_سبز
از غایت بی‌تکلفی در هر کار
دیوانه و مستمان همی خواند یار

گفتیم تو خوش باش که ما ای دلدار
دیوانه‌ی عاقلیم و مست هشیار
 
#سنایی_غزنوی

انجمن ادبی قلم‌به‌دستان
@ghalambedastan