نجوا های عاشقانه ی یک زن ( غادة السمان)
1.77K subscribers
18 photos
1 video
20 files
5 links
غادة السمان (متولد  ۱۹۴۲ -دمشق) نویسنده و ادیب زن اهل سوریه است. وی یکی از بنیان‌گذاران شعر نو در ادبیات عرب به‌شمار می رود.
Admin :
@mollasadeghi


برو اولین پست ؛
https://t.me/ghadat_asheghaneha/3
Download Telegram
‍ دوستت می دارم...
زیرا اگر تو نبودی
بی گمان من می زیستم
بی آن که
زندگانی کرده باشم

#غاده_السمان
@ghadatesher
و من چه تابانم با دیدار تو
بعد از قرن ها که در میان اعصار و زنان
گم شده بودی ..
نخستین دیدار ما، در روزگاران گذشته بود
ما در آن روزگاران، ساده بودیم
و دامن‌کشان عزت،
و بر دروازه ی قاره های دشمنی
گذرنامه ی سفر گدایی نمی کردیم
هان اینک ما دوباره یکدیگر را دیدار می کنیم
بیرون زمان و مکان.
در تو خیره می شوم،
چشمانت چون مرکب چینی سیاه است
الفبایم را در آن ها فرو می برم،
و برای تو این کارت پستال غرناطه ای را می نویسم
و شب فریاد می زند : " به او بگو "

 
#غاده_السمان
برگردان : دکتر عبدالحسین فرزاد
@ghadatesher
می‌خواهم هر روز اندیشه‌ هایم را سانسور کنم!
پودر رختشویی هم لازم دارم
برای شست وشوی مغزی!
مغزم را که شستم، پهن کنم روی بند
تا آرمان‌هایم را باد با خود ببرد به آنجایی که عرب نی انداخت.
می‌دانی که؟ باید واقع‌بین بود !
صداخفه ‌کن هم اگر گیر آوردی ، بگیر!
می‌خواهم وقتی به جرم عشق و انتخاب،
برچسب فاحشه می‌زنندم
بغضم را در گلو خفه کنم!
یک کپی از هویتم را هم می‌خواهم
برای وقتی که خواهران و برادران دینی به قصد ارشاد،
فحش و تحقیر تقدیمم می‌کنند،
به یاد بیاورم که کیستم!
ترا به خدا ...
اگر جایی دیدی حقی می‌فروختند
برایم بخر ...
تا در غذا بریزم
ترجیح می‌دهم خودم قبل از دیگران حقم را بخورم !
سر آخر اگر پولی برایت ماند
برایم یک پلاکارد بخر به شکل گردنبند،
بیاویزم به گردنم ...
و رویش با حروف درشت بنویسم:
من یک انسانم !!
من هنوز یک انسانم
من هر روز یک انسانم!

#غاده_السمان
@ghadatesher
دوست می‌دارم خیانت‌هایت را
که به من روا می‌داری
زیرا تایید می‌کند که زنده‌ای
و از دروغ و نقاب پوشیدن
ناتوان
مرا نقاب‌ها به درد می‌آورد
بیش از به درد آوردن خیانت 

#غاده_السمان 
@ghadatesher
فراوان دوستت دارم
داغ تر از آتش فشان های فعال
عمیق تر از مسیر شهاب ها
وسیع تر از تخیل یک زندانی
خیلی دوستت دارم
تو را حتی
بیشتر از شمار گناهانم دوست دارم...

#غاده_السمان
@ghadatesher
هنوز دوستت می دارم
علیرغم هرچه هست،
چون در سواحل تو آموختم
چگونه از میان صدفی مهتاب را بنوشم.      

#غاده_السمان
@ghadatesher
ﺩﺭ ﺯﻧﺪﮔﺎﻧﻲ ﻣﻦ
ﻧﻪ ﺟﻤﻠﻪ ﻱ ﻣﻌﺘﺮﺿﻪ ﺑﺎﺵ
ﻭ ﻧﻪ ﻓﺎﺻﻠﻪ ﻱ ﻣﻴﺎﻥ ﺩﻭ ﺟﻤﻠﻪ
ﺗﻮ ﺗﻤﺎﻣﻲ ﺯﻧﺪﮔﻲ ﻣﻨﻲ
ﻧﻘﻄﻪ ﻱ ﺁﺧﺮ ﺧﻂ
ﻭ ﺗﻨﻬﺎ ﮐﻠﻤﻪ ﺩﺭ ﺁﻏﺎﺯ ﺧﻂ :
ﺩﻭﺳﺘﺖ ﻣﻲ ﺩﺍﺭﻡ

#غاده_السمان
@ghadatesher
«سهل ممتنع»
به تو تکیه کرده‌ام
و از درخت تنت
شاخه‌های مهربانی
مرا دربر گرفته‌اند

مباد که به تو اعتماد کنم
آنگاه که دستانم را فشردی
ترسیدم مبادا که انگشتانم را بدزدی
و چون بر دهانم بوسه زدی
دندانهایم را شمردم!

گواهی می دهم بر ترسهایم
دوستت می دارم
اما خوش ندارم که مرا دربند کنی
بدانسان که رود
خوش ندارد
در نقطه‌ای واحد، از بسترش
اسیر شود
در بند کردن رنگین‌کمان

از آنرو که براستی دوستت دارم
ما، در همان رودخانه، دیگربار
آب‌بازی خواهیم کرد
در بند کردن لحظه‌ی هراس ها

تو سهل و ممتنعی
چون چشمه
که به دست نمی آید
مگر آنگاه که روان شود
سهل و ممتنع

برای تو چونان صدف می گشایم
و رویاهای تو با من عشقبازی می کنند
و مروارید سیاه و بی‌تای تو را
بارور می شوم

باید که پرواز کنیم
چون دو خط موازی
با هم
که نه به هم نمی پیوندند
و نه دور می شوند
و عشق
همین است
عشق دو خط موازی ..

#غاده_السمان
@ghadatesher
در تو صفاتي غير قابل پيش بيني وجود دارد
مردي جديد براي هر روز
و من با تو هر روز عشق جديدي دارم

مداوم به تو خيانت
و آن را روي تو اجرا مي کنم
همه چيز اسم تو شده است
صداي تو شده است
و حتي هنگامي که مي خواهم
از تو
به بيابان هاي خواب فرار کنم
پيش مي آيد که ساعدهايم نزديک گوش هايم قرار گيرد
به تک تک هاي ساعتم گوش مي دهم
که اسم تو را تکرار مي کند
ثانيه به ثانيه

در عشق نيفتادم
به سوي او با گام هاي ثابت رفتم
با چشماني باز تا دور دست
من در عشق ايستاده ام
نه افتاده در عشق

تو را مي خواهم با تمام هوش و حواسم
يا با آنچه باقي مانده بعد از آشنايي با تو
تصميم گرفتم دوستت داشته باشم
خواسته اي که خودم خواسته ام
نه خواسته اي که از روي شکست است
و اين من هستم که از وجود در بسته ي تو عبور مي کنم
با تمام هوش يا ديوانگي ام

و از قبل مي دانم
در کدام کهکشان آتش بر افکنم
و چه طوفاني از صندوق گناهان بيرون بياورم

#غاده_السمان
برگردان: محبوبه افشاري
@ghadatesher
هر قدر فردا به فراق تهدیدم کند
و آینده در کمینم بایستد
و وعیدم دهد
به زمستان اندوه‌های دیرگذر؛
هم‌چنان تو را دوست خواهم داشت...
و هر روز صبح به تو می‌گویم:
من از آنِ توأم

#غاده_السمان
@ghadatesher
عشق ترا من اختراع کردم
تا در زیر باران بدون چتر نباشم
پیامهای دروغین
از عشق تو برای خودم فرستادم!
عشق ترا اختراع کردم
چونان کسیکه درتاریکی
تنها میخواند،تا نترسد!

#غاده_السمان
@ghadatesher
آه مرو ، میا
نزدیک مشو ، دور منشین
کوچ مکن ، به من مپیوند
مرا تباه مکن ، مرا خمیده مساز
ما باید که
پرواز کنیم
چون دو خط موازی
با هم
که به هم نمی پیوندند
که نیز از یکدیگر دور نمی شوند
وعشق
همین است

#غاده_السمان
@ghadatesher
دموکراسی؟
آری... حتماً.
اما، با زنی دیوانه چون من چه می کنی
که پیاپی
به دیکتاتوریِ عشقِ تو
رأی می دهد؟!

#غاده_السمان
@ghadatesher
برای دلدارم گنجشکی نقاشی کردم
برایم قفسی کشید

برایش زنی نقاشی کردم
برایم کنده و زنجیر کشید

برایش دریا و افق نقاشی کردم
برایم سدّی کشید

برایش درختی نقاشی کردم
برایم تبری کشید

برایش قلبی نقاشی کردم
برایم اسکناس دلار کشید

برایش ماه را نقاشی کردم
برایم جمجمه و دو استخوان ، نشان مرگ کشید

هواپیمایی کاغذی نقاشی کردم و بر آن بر نشستم و در آسمان اوج گرفتم
دلدارم تفنگی کشید و به سوی هواپیمای کاغذی ام نشانه رفت
آیا دلدارم عزیزترین دشمن من نیست ؟

#غاده_السمان
@ghadatesher
اینکه با تو باشم و با من باشی
و با هم نباشیم
جدایی همین است..

اینکه یک خانه ما را در برگیرد
اما یک ستاره ما را در خود جای ندهد
جدایی همین است..

اینکه قلبم اتاقی باشد
خاموش کننده‌ی صداها
با دیوارهای مضاعف
و تو آن را به چشم نبینی
جدایی همین است..

اینکه در درون جسمت
تو را جست و جو کنم
و آوایت را در درون سخنانت
جست و جو کنم؛
و ضربان نبضت را در میان دستت،
جست و جو کنم
جدایی همین است....

#غاده_السمان
از کتاب : در بند کردن رنگین کمان
برگردان : عبدالحسین فرزاد
@ghadatesher
چرا
هر وقت یادت می کنم
صدای کشتی هایی را می شنوم
که از سواحل دلخواه خویش کوچ می کنند
در حالی که فریاد خداحافظ،خداحافظ را بر زبان دارند

چونان پرندگان استوایی
که گردبادی سهمگین
غافل گیرشان کرده است
آیا به این معناست
که... دوستت دارم؟

#غاده_السمان
@ghadatesher
در چشمان تو
مساحتی برای مرگ است و
عشق..
به گم شده ای چون من
رخصت می دهی..
به بیابان های تو بیایم
ودر پلک هایت
پشت سرم را ببندم..
و با مرگ خود کمی خلوت کنم؟
هرچه رادوست دارم
از آن من نیست...

#غاده_السمان
@ghadatesher
هرگز از یاد نخواهم برد
که هیچ کس درد زنی را احساس نمی کند
زنی که دندان هایش را
در چوب پنجره فرو می کند
تا کسی را صدا نزند
زیرا که می داند هیچ کس
به دادش نخواهد رسید ...

#غاده_السمان
@ghadatesher
دوستت دارم
اما نمى‌توانى مرا در بند کنى
همچنان که آبشار نتوانست
همچنان که دریاچه و ابر نتوانستند
و بند آب نتوانست
پس‏ مرا دوست بدار
آنچنان که هستم
و در به بند کشیدن روح و نگاه من
مکوش‏!
مرا بپذیر آنچنان که هستم

#غاده_السمان
@ghadatesher
‍ ...حرفی نمانده
جز اینکه دوستت دارم

آن چاه عمیق و تاریک
که در آن سکنی گزیده‌ام ترک می‌کنم

بالِ من باش
تا دوباره به سوی خورشید و شادمانی
و سینه‌ی تو پرواز کنم

موهبتی است که زنده‌ام
فقط برای اینکه بتوانم تو را دوست داشته باشم!

و غم‌انگیز است
در حالی‌که می‌توانم این‌همه دوستت داشته باشم
می‌میرم .

#غاده_السمان
@ghadatesher