اکبر گنجی
10.8K subscribers
6.9K photos
17K videos
179 files
23.7K links
Download Telegram
شاه: چون لوموند خبر داده که یک دانشجوی ایرانی مقیم خارج که به ایران آمده توسط پلیس به قتل رسیده، به همه روزنامه ها بگو دیگر اصلاً ‌حق ندارند هیچ خبری از لوموند منتشر سازند.

«عرض کردم، روزنامه لوموند خبر قتل یک محصل به نام شامخی را در ایران داده است که به دست پلیس انجام شده و محصلی بوده است که از خارج به ایران آمده. فرمودند، هیچ همچو چیزی نیست. از همان خرابکاران بود. به محض آن که گرفتار شد، قرص سیانور جوید و مرد. عرض کردم، پس تکذیب کنم؟ فرمودند، هیچ لازم نیست، فقط ابلاغ کن خبرهای لوموند را روزنامه های ایران بعد از این اصلاً ننویسند. عرض کردم، این کار چه فایده دارد؟ فرمودند، لااقل بداند که نظرش در ایران اثری ندارد. عرض کردم، از لحاظ کنجاوی مردم، بیشتر خواهند خواند. فرمودند، به هر صورت فعلاً این کار را بکنند.»(خاطرات علم، جلد دوم، ص ۳۴۴. ۴ آذر ۱۳۵۱). @ganji_akbar
نیکسون: در ۸ روز اقامت در قصر کرملین احساس خفقان آوری داشتم، ولی در کاخ شاه احساس آزادی می کنم و خانه شاه مثل خانه شخصی من است.

« نیکسون نطقی کرد و خیلی خصوصی و دوستانه بود. تعجب است که رئیس کشوری به خود جرئت بدهد و سر ناهار تقریباً رسمی، گو این که عده محدود بود، بگوید با آن که کرمیلن یک قصر است، ولی هشت روز توقف در آن جا خفقان آور است و من این جا دارم نفس می کشم؛ آن هم در خانه شخصی شاه هستم، پس ما خانه یکی هستیم و خود را در خانه خود احساس می کنیم. شاهنشاه هم جواب گرمی به او دادند.»( خاطرات علم، جلد دوم، ص ۲۵۹. ۱۰ خرداد ۱۳۵۱). @ganji_akbar
شاه: نظامیان ما برای جنگ با عراق در خواب و خیال هستند. به همین دلیل با عصبانیت با آنها برخورد کردم و برخی از سران ارتش را تغییر دادم.

«صبح شرفیاب شدم. تمام سران نظامی از رئیس کل ستاد ارتشبد[بهرام] آریانا، فرمانده نیروی زمینی [ارتشبد نجات الله] ضرغامی، [فرمانده] نیروی هوایی ارتشبد[محمد] خاتمی، [فرمانده] نیروی دریایی[دریابد فرج الله] رسائی، و رئیس سرای نظامی [ارتشبد رضا عظیمی] شرفیاب بودند. من منتظر شدم تا مرخص شدند می دانستم کارشان خراب است. روز قبل شاهنشاه از تدارکاتی که برای جنگ با عراق دیده بودیم ایراد می گرفتند. فقط از نیروی هوایی اظهار رضایت می فرمودند. واقعاً هم ارتشبد خاتم فرمانده بسیار خوب و لایقی است. به هر صورت گویا خدمت شایانی به آنها فرموده بودند، چون بعد من شرفیاب شدم، هنوز شاهنشاه بر افروخته بودند.»(خاطرات علم، جلد اول، ص ۱۸۵. ۱۱ اردیبهشت ۱۳۴۸). «برای اولین مرتبه شاهنشاه را نسبت به اختلاف با عراق نگران یافتم، به این معنی که فرمودند، نظامی های ما در خواب و خیال هستند. به این جهت اغلب سران را عوض کردم....نظامیانی که عوض شدند، آریانا رئیس کل ستاد و ضرغامی فرمانده نیروی زمینی هستند. به جای آنها [فریدون] جم رئیس کل ستاد، و فتح الله مین باشیان که یک رقاص واقعی است، رئیس نیروی زمینی شد. او فرمانده ارتش سوم(فارس و خوزستان و کرمان) بود. به این جهت من وقتی شیراز بودم به بی ارزش بودن او پی بردم. ولی جم خوب است. بعضی تغییرات کوچک دیگر هم داده شده است.»(همان، صص ۱۸۷- ۱۸۶. ۱۲ اردیبهشت ۱۳۴۸).
@ganji_akbar
مسأله فلسطین در رأس همه مسائل سیاسی مسلمانان جهان است. ولی مسلمانها برای آن هیچ کاری نمی کنند. پس در رأس مسائل سیاسی آنها نیست. به تعبیر دیگر، خامنه ای باید می نوشت: «مساله فلسطین باید در رأس همه مسائل سیاسی مسلمانها باشد.»

آیت الله خامنه ای امروز نوشت: «امروز مسأله‌ی فلسطین در رأس همه‌ی مسائل سیاسی مسلمانان با هر مذهب و نژاد و زبان قرار دارد...ولی نتیجه‌ی کار[مقاومت در برابر اسرائیل] نیازمند کمک همه‌ی مسلمانان است.»
@ganji_akbar
تظاهر جمهوری خواهان و دموکرات ها به شکست داعش خیالبافی است.

سرمقاله واشنگتن پست


از جمله افکار خیالی ترامپ، اعلام پیروزی بر داعش را در نظر بگیرید. او در اعلام این خبر گفت:« ما عملکردی عالی داشتیم. ما ۱۰۰ درصد خلافت داعش را در دست داریم و سریعا از سوریه خارج می‌شویم. خیلی زود سوریه را ترک خواهیم کرد. بگذارید خودشان مشکلاتشان را حل کنند. سوریه در کنار ایران، در کنار روسیه، در کنار عراق، در کنار ترکیه می‌تواند مشکلات خود را حل کند. ما ۷۰۰۰ مایل از آن‌جا فاصله داریم.» هرج‌ و مرج حاصل از اعلام ناگهانی خروج نیروهای آمریکایی از سوریه از سوی ترامپ را نیز در نظر داشته باشید که منجر به استعفای جیم ماتیس، وزیر دفاع وقت شد. ترامپ در ویدئویی در توییتر اظهار کرد: «علیه داعش پیروز شدیم. پسران ما، زنان جوان ما، مردان ما، همه‌شان بازمی‌گردند، و "حالا" باز می‌گردند. ما پیروز شدیم و این همان چیزی است که می‌خواهیم (با اشاره به سمت بالا به نشانه سربازانی که در جنگ کشته شده‌اند) و می‌خواهند.» حالا نتیجه گزارش بازرس کل به کنگره درباره کمپین نظامی آمریکا علیه داعش را در نظر بگیرید. گلن ای. فاین، بازرس کل وزارت دفاع گزارش کرد که با وجود اینکه داعش سرزمین‌های تحت تسلطش را از دست داده، از ماه آوریل تا ژوئن "در سوریه در حال احیا" بوده و "در عراق توانایی‌های شبه‌نظامیانش را ارتقا داده است". این گزارش به اطلاعات ارائه شده از سوی فرماندهان ارتش آمریکا اشاره می‌کند که گفته‌اند، داعش تا حدودی در حال بازگشت است زیرا «نیروهای امنیتی عراق و نیروهای دموکرات تحت حمایت آمریکا در سوریه نمی‌توانند عملیات بلند مدت علیه شبه نظامیان داعش را ادامه دهند.» داعش به صورت زیرزمینی فعالیت کرده، ۱۴ تا ۱۸ هزار عضو خود را حفظ کرده، "احتمالا شبکه مالی خود را دوباره" در عراق و سوریه ایجاد می‌کند، "اقدام جهانی گسترده خود را در رسانه‌های اجتماعی برای استخدام نیروها ادامه می‌دهد" و حملاتی نامتقارن را با استفاده از شبکه‌ای "باثبات‌تر" برای فرماندهی و کنترل و لجستیک انجام داده است. رهبران نظامی معتقدند آمریکا درست در زمانی در حال خروج از سوریه است که متحدان کمک بیشتری در زمینه آموزش، تجهیزات و اطلاعات نیاز دارند. خروج نیروها توانایی آمریکا را برای حفظ امنیت و نظارت بر اردوگاه آوارگان "الحول" در شمال سوریه تضعیف می‌کند؛ جایی که هزاران تن از خانواده‌های داعشی در آن ساکن هستند. این اردوگاه منبع اصلی استخدام نیرو برای این گروه است و فرماندهان آمریکایی می‌گویند، داعش از کاهش نیروها برای جذب اعضای جدید سوء استفاده می‌کند. برخی نامزدهای دموکرات در مباحثات اخیر ریاست جمهوری متعهد شده‌اند که از این "جنگ بی‌پایان" خارج شوند. درست است که رای‌دهندگان از جنگ افغانستان و عراق خسته‌اند اما خروج باید با احتیاط صورت گیرد، نه شتابزده؛ وابسته به شرایط باشد، نه آرمان‌ها. کوری بوکر، سناتور دموکرات یکی از آن افرادی است که خواستار پایان جنگ هستند و در تازه‌ترین مناظره خود گفت، سیاست خارجی را با توییت انجام نمی‌دهد و مهلت‌هایی ساختگی که ایجاد خلاء کنند و درگیری‌های بیشتری را به دنبال داشته باشند، تعیین نمی‌کند. تهدید همچنان در خاکستر سوزان جنگ سوریه و داعش موجود است و بهتر است رییس جمهور و رقبای انتخاباتی او بر مبنای واقعیت جهان با آن برخورد کنند تا اینکه درگیر افکار آرزومندانه و خیالی باشند.

@ganji_akbar
شکافهایی در روابط سعودی- اماراتی در حال شکل‌گیری است. ایران و یمن و نفوذ منطقه ای مبنای اختلاف است.

یوئل گوزانسکی، عضو پیشین شورای امنیت ملی اسراییل و موران زاگا تحلیلگر ارشد بنیاد اسرائیل برای سیاست‌های خارجی منطقه‌ای
نشنال اینترست

روابط عربستان سعودی و امارات متحده عربی هیچ وقت روابطی آرام و یکنواخت نبوده است. حتی قبل از اعلام استقلال امارات در سال ۱۹۷۱، روابط بین خاندان حاکم آل نهیان در ابوظبی و آل سعود در ریاض به دلیل اختلافات ارضی و تقابل قدرت بین آنها، روابطی پر تنش بود. البته امروزه به نظر می‌رسد که روابط دو کشور هیچ وقت تا این اندازه به هم نزدیک نبوده است. عربستان سعودی و امارات متحده عربی طی یک دهه اخیر مشارکتی مستحکم در فرایندهای تصمیم گیری ایجاد کرده و در مسائل اصلی استراتژیک منطقه، نظرات مشابهی داشته‌اند. توانمندی بالای همکاری‌شان در حوزه‌ها و منافعشان مختلفشان قابل مشاهده بوده است موضوعاتی از قبیل حمایت از قدرت گرفتن عبدالفتاح السیسی در مصر، اتحاد در کارزارشان در یمن، محاصره بی سابقه قطر. اساس اتحاد دو کشور مبتنی بر روابط نزدیک شخصی محمد بن سلمان ولی‌عهد و حاکم واقعی عربستان سعودی و محمد بن زاید ولی‌عهد و حاکم واقعی امارات متحده عربی است. این رابطه همچنین به نقطه نظرات مشابه دو طرف در قبال جهان هم مرتبط است؛ نقطه نظراتی که طبق آن، اسلام سیاسی و نفوذ ایران، دو نیروی ثبات‌زدا در خاورمیانه هستند. اما مانند یک رابطه رمانتیک، هر چه رابطه آنها تنگاتنگ‌تر و بیشتر شده، معضلاتشان هم بیشتر شده است. تنش‌های اخیر در خلیج [فارس] چراغی روی یکی از اختلافات بی شمار بین عربستان سعودی و امارات متحده عربی در زمینه چالش‌های مشترکشان انداخته است، این بار اختلافشان بر سر ایران است. در حالی که عربستان سعودی در قبال ایران علنا استفاده از زبان تقابلی را در پیش گرفت، امارات متحده عربی در پوشش رسانه‌ای اتفاقات زبانی سربسته و مبهم در پیش گرفته و به طور صریح تقصیر اتفاق‌ها را مستقیما به گردن ایران نیانداخت. امارات در جریان حمله ۱۲ می [۲۲ اردیبهشت] به چهار نفتکش‌ در دریای عمان تلاش کرد که اهمیت این حملات را زیر سوال ببرد و مدعی شد که این حملات آسیب کمی وارد کردند. در برخی گزارش‌ها آمده بود که حتی عربستان سعودی پاسخ نظامی در قبال ایران را ترجیح می‌داد در حالی که امارات به دنبال آرام کردن اوضاع از طریق یک راه‌حل دیپلماتیک بود . یک اختلاف دیگر بین دو کشور، به جنگ یمن ارتباط دارد. از ۲۰۱۵ عربستان سعودی و امارات متحده عربی به طور مشترک کارزار نظامی در یمن علیه شورشیان شیعه حوثی مورد حمایت ایران را رهبری کرده‌اند. در حالی که تمرکز نیروهای سعودی‌ بر عملیات هوایی بوده است اما ارتش امارات عربی متحده در تحولات میدانی نقش مهم‌تر ایفا کرده است. اگرچه سعودی‌ها رهبری این جنگ را برعهده دارند اما اکنون این امارات است که با خروج تدریجی از یمن فرمان این جنگ را به دست گرفته است. امارات به دلیل ماهیت محتاط و پیچیده‌اش، نبردهایش در جبهه‌های گسترش یافته را محاسبه کرد و تشخیص داد که تمرکزش باید روی تهدیدات فوری‌تر و چالش‌های در مجاورتش باشد. به موازات تشدید تنش با ایران، امارات اقدامی سریع و با تمرکز بیشتر به منظور پرداختن به این تهدید فراینده برداشت و تنظیم مجددی در اختصاص منابعش در جهت هرگونه تحول احتمالی ایجاد کرد. انتقاد بین‌المللی فزاینده بین‌المللی درباره اثرات انسانی جنگ یمن، یک مولفه دیگر در زمینه خروج امارات بوده است. خروج امارات از یمن بدون یک توافق رضایتبخش و مورد قبول عربستان سعودی، یکی از مسائل مورد تقابل بین آنها و ناقوس مرگ برای تلاش سعودی‌ها جهت ترسیم تصویر یک چهره پیروز[در یمن] است. علیرغم تشدید تنش و اختلافات آشکار بین دو کشور، روابطشان هنوز با روابط بحرانی فاصله دارد چرا که اساس این روابط روی مشارکت استراتژیک استوار است. اختلافات آنها در حال حاضر، بیشتر روی روش‌های عمل و میزان نیرویی که هر یک از دو طرف باید اعمال کنند قرار دارد خواه این موضوع در رابطه با اقدام نظامی باشد و خواه تصمیمات دیپلماتیک یا فرایندهای اجتماعی. بین این دو کشور، امارات در تصمیمات تاکتیکی خودش شبیه به یک "فرد بالغ مسئول" رفتار می‌کند اما تصویری که از محمد بن سلمان ترسیم شده، تصویر یک فرد بی‌ملاحظه‌تر است. . .
بخش دوم مقاله را در پست بعدی بخوانید: @ganji_akbar
بخش دوم مقاله «شکافهایی در روابط سعودی- اماراتی در حال شکل‌گیری است. ایران و یمن و نفوذ منطقه ای مبنای اختلاف است.»


به رغم باز بودن کانال‌های ارتباطی بین دو رهبر[محمد بن سلمان و محمد بن زاید]، تداوم سیاست‌های کنونی آنها، دارد احتمال چالش در روابطشان را افزایش می‌دهد. سال‌های زیادی است که کشمکش بین ایران و کشورهای سُنی عربی به نوع فهم و تحلیل محققان، خبرنگاران و تحلیلگران مسائل اطلاعاتی از تحولات منطقه شکل داده است. این کشمکش تاثیرات ژئواستراتژیک و ایدئولوژیک روی منطقه داشته و این موضوع بر حوزه‌های بسیاری اثرگذار بوده است. به موازات این کشمکش، مدتی است که یک نبرد دیگر با تاثیرات قابل ملاحظه در خاورمیانه و فراتر از آن هم شکل گرفته است. بدون اینکه بخواهیم میزان این نبرد را برجسته کنیم، باید گفت که رقابت بین کشورهای عربی خلیج [فارس] که در شمال آفریقا، یمن، دریای سرخ و فلسطین شاهد آن بوده‌ایم، تاثیر خودش را بر منطقه گذاشته است. این رقابت که برآمده از جاه‌طلبی‌ها درباره اثرگذاری و پرستیژ در جهان عرب است، به طور غیرمستقیم بر مسائلی از قبیل اشاعه هسته‌ای و مسابقه تسلیحاتی منطقه‌ای اثر می‌گذارد و در نتیجه چالش‌های جدیدی برای امنیت خاورمیانه ایجاد می‌کنند. در گذشته هم امارات و هم عربستان سعودی در پیش گرفتن مسائل سیاست خارجی از خودشان خویشتنداری نشان می‌دادند، آنها در سایه دیگران می‌نشستند و ابتدائا از مزیت اقتصادی‌شان استفاده می‌کردند. امروز اما آنها نیروی پیش برنده بسیاری از تغییرات در منطقه و بازیگران اصلی در بسیاری از حوزه‌ها هستند. با این وجود، قدرت مسئولیت حفظ ثبات را به همراه خود می‌آورد و در این موضوع، به نظر می‌رسد که عربستان سعودی و امارات در حال اجرای رویکردهای متفاوتی در قبال استفاده از این قدرت هستند.
@ganji_akbar
https://nationalinterest.org/blog/middle-east-watch/trouble-paradise-cracks-are-forming-saudi-emirati-relationship-71921
عباس مسعودی صاحب روزنامه اطلاعات: من چاکر و نوکر و خدمتگذار و خاکسار شاهنشاه و خاندان جلیل سلطنت بوده و هستم. شاهنشاه مرا عفو کنند که در روزنامه به دفاع از تاکسی رانها مطلبی علیه تعاونی تاکسی رانها منتشر شده بود.


«جناب آقای علم وزیر محترم دربار شاهنشاهی. اوامر مطاع ملوکانه که دیشب به بنده ابلاغ فرمودید تازیانه سهمگین بود که بر چاکر وارد آمد و باور بفرمایید تمام شب خواب به چشم ما نرفت چون من و زنم خودمان را خاکسار درگاه سلطنت می دانیم و از جان و دل شیفته عنایات شاهنشاه محبوب خود و خاندان جلیل سلطنت هستیم و اگر نقائصی در کار انتشار اخبار و مطالب روزنامه پدید می آید حمل بر اهمال و تعلل چاکر نفرمائید چون پیوسته سعی داشته و دارم که خدمتگذاری صدیق در طول عمر خود بوده و پیرو افکار و نیات مبارک شاهانه هستم. در چنین پیشامدها گناهکار نیستم چون بواسطه کهولت و ضعف، توانایی آن را ندارم که تمام مطالب روزنامه را شخصاً کنترول کنم و به همین سبب فرزندم فراد مسعودی را به کمک طلبیدم و او هم در کمال خلوص نیت و عقیدت وظایف خود را انجام می دهد. متأسفانه در دو هفته اخیر که او به اروپا سفر کرده بود خطاهایی از جمله خطای اخیر بوقوع پیوست که چاکر خود پس از طبع و نشر بدان واقف شدم. نویسنده ستون بازار سیاست جوانی است تحصیل کرده و با هوش که از گذشته ها خبر ندارد و مارهای خوش خط و خال را از هر فرصتی می توانند استفاده کند نمی شناسد چنان که بعد از توجه دادن تازه درک مطلب کرده و گفت این مطلب با همین اسامی در آیندگان قبلاً هم چاپ شده بود. و اما در باره نویسنده رپورتاژ تاکسی او مورد سرزنش قرار گرفت و شدیداً مواخذه شد. این قبیل افراد دارای روح منفی هستند که در آنها عجین شده و چون تذکرات مکرر تغییر جهت نمی دهد ناچار تغییر داده خواهند شد و این کار همین امروز که فراد از سفر بر می گردد انجام خواهد شد و بدیهی است مطالب زننده ای که نوشته شده جبران خواهد شد. تکدر خاطر ملوکانه بیش از هر چیز مرا رنج می دهد و نمی دانم چه باید کرد چون به خوبی می دانم که اگر ذره ای از عنایات شاهنشاه از این خدمتگذار کاسته شود و سایه پر عطوفت مبارک بر سر این بنده نباشد با وجود دشمنی ها که نسبت به چاکر اعمال می شود نابود خواهد شد. آقای علم شما را به سر مبارک شاهنشاه قسم می دهم عرایض چاکر را بسمع ملوکانه برسانید و چاره ای بیندیشید که از این پریشانی و تأثر خلاص شوم. هر امری از پیشگاه ملوکانه شرف صدور یابد مطاع است. عباس مسعودی.»( خاطرات علم، جلد چهارم، ص ۱۰۸. ۱۶ خرداد ۱۳۵۳).

کمتر از دو هفته بعد از این نامه، عباس مسعودی در گذشت.
@ganji_akbar
عَلَم: به دستور شاهنشاه در شیراز سخنرانی کرده و ضمن آن هر گونه خدمتی به اربابم کردم. ولی ارباب به مقتضای اصول پادشاهی و قدرت به غلام خود فرمان داد اعلام کنم که از اوضاع مملکت بی خبر هستم.


«شاهنشاه به من فقط ایراد فرمودند عایدات نفت ۹۰۰ میلیون دلار است، تو ۸۵۰ میلیون دلار گفته بودی [در شیراز]، ممکن است دستاویز بشود. خیلی قلباً ناراحت شدم، زیرا نه تنها اظهار رضایت نفرمودند، بلکه فرمودند، برو توضیح بده و مطلب را تصحیح کن و بگو که تو از ارقام اطلاع نداری(یعنی بگو که از اوضاع در حقیقت بی خبری). عرض کردم، ۸۵۰ که من گفته ام، منظورم عایدات کنسرسیوم بوده، نه عایدات از همه کمپانیها. ولی دیدم شاهنشاه قبول نمی فرمایند و میل به این اظهار من دارند. اطاعت کردم. دوباره به این فکر فرو رفتم که درست است که نطق[من] خوب بوده، درست است که وظیفه ام را نسبت به اربابم انجام داده ام، ولی به هر صورت الملک عقیم. اصولاً من چرا باید بتوانم نطق خوبی بکنم، ولو به نفع اربابم باشد. چون به این حقیقت آگاهی دارم، برایم گله نیست. این نطق را هم نمی خواستم بکنم، امر خودشان بود و من واقعاً وظیفه ام را نسبت به اربابم انجام دادم و میل دارم که این طور باشد یعنی نجابت من اجازه نمی دهد که جز این بکنم و حقیقت هم گفتم....ولی اصول پادشاهی و عظمت و قدرت را هم نمی توان فراموش کرد. لوزامی دارد که چشم حقیقت بین باید ببیند و قبول بکند.»(خاطرات علم، جلد هفتم، ص ۳۰۳. ۵ خرداد ۱۳۴۷).
@ganji_akbar
عَلَم: شاهنشاه دندان تیز نزدیکترین و صمیمی ترین نوکر خودش که من باشم را می کشد و دیگران من فاقد قدرت را تهدید می کنند.

«یکی دو فقره کاغذ بدن امضا رسیده است که نتیجه شکست کار من در توزیع زمینها بین کارمندان است. حالا برای قانون استخدام تهدیدم می کنند، هر کاری بکنم باز عده ای ناراضی خواهند بود. اگر قدرت باشد، ناراضی سکوت می کند، ولی وقتی که شاهنشاه علاقه دارند دندان تیز نزدیکترین و صمیمیترین نوکر خودش را هم چنان که سابقاً نوشته ام بکشد، کارها از هم گسیخته می شود.»(خاطرات علم، جلد هفتم، ص ۳۲۸.۱۷ تیر ۱۳۴۷).
@ganji_akbar
مصباح یزدی: یکی از دستاوردهای انقلاب اسلامی این بود که در برابر جریان انحرافی سکولاریسم، دخالت روحانیت در سیاست را از خواندن نماز مهمتر کرد.

آیت الله مصباح یزدی گفت: «جهت‌گیری سکولاریستی جامعه پس از پیامبر، عامل انحراف جامعه اسلامی شد که ریشه این تفکر غلط در "جدایی دین از سیاست" نهفته است. این ایدئولوژی غلط آن‌چنان در جامعه توسط حکام جور گسترش پیدا کرد که به امری مشتبه تبدیل شد و دخالت علما در سیاست یک کار غلط محسوب می‌شد. این حادثه، نوعی وارونگی از مبانی اسلام ناب بود. تا نزدیک به نیم‌قرن پیش، دخالت علمای شیعه در امور سیاسی نوعی بی‌تقوایی محسوب می‌شد. اما به خواست خداوند متعال و تدبیر رهبر کبیر انقلاب نه تنها این نگرش غلط رنگ باخت بلکه از انجام فریضه نماز نیز مهمتر جلوه داده شد. این تغییر نگرش، یکی از دستاوردهای بزرگ نهضت اسلامی ایران بود.» @ganji_akbar
نژادپرستان سفید و گروه هایی چون داعش با کمک اینترنت از یکدیگر برای عملیات تروریستی الگوبرداری می کنند.


اسکات استوارت
استرتفور

از ۲۸ ژوئیه تاکنون سه تیراندازی مرگبار گسترده در ایالات متحده رخ داده که عوامل همه آنها مردانی جوان، عصبانی و سفید پوست بودند. ظاهرا انگیزه های پشت تیراندازی ۲۸ ژوئیه در یک جشنواره غذا در گیلروی در کالیفرنیا و تیراندازی ۴ اوت در خارج از یک کلوپ شبانه در دیتون در اوهایو چیزی غیر از برتری سفیدپوستان بوده است. اگرچه بیشتر قربانیان تیراندازی دیتون آمریکایی-آفریقایی ها بودند، اما با توجه به نوشته های مهاجم و پیشینه او، ایدئولوژی برتری سفیدپوست را دنبال نمی کرده است. اما سوم ماه اوت که یک مرد جوان وارد فروشگاه والمارت در ال پاسو در تگزاس شد و دست کم ۲۰ نفر را کشت و ده ها نفر دیگر را زخمی کرد، او را سومین چهره تیراندازی های جمعی سال ۲۰۱۹ در رابطه با برتری سفیدپوستان خواندند. مهاجم امنیتی ال پاسو پیش از حمله بیانیه ای ۴ صفحه ای را در وبسایت «ایت چان» منتشر کرد. این همان وبسایتی است که عاملان حمله کریسچرچ در نیوزلند، حملات به مساجد در ماه مارس و حمله به کنیسه در کالیفرنیا در ماه آوریل نیز بیانیه های خود را در آن ارسال کرده بودند. تیرانداز ال پاسو به وضوح از حمله کریسچرچ تمجید کرده، اما گفته که خود هیسپانیک ها را هدف گرفته که به تگزاس حمله کرده اند. او به طور خاص به «تئوری جایگزینی عظیم» اشاره کرده که ایده جایگزینی گسترده سفیدپوستان با افراد رنگین پوست است. این مفهوم که گاها «نسل کشی سفیدپوستان» خوانده شده، در رابطه با یک سری از دیگر مهاجمان از جمله در نیوزلند و کالیفرنیا نیز قابل تطبیق است. این سه کشتار سوال هایی را درباره افزایش حملات مرتبط با برتری سفیدپوستان ایجاد می کنند. پاسخ را می توان در اینترنت و در پیروی مسیر جهادگرایان افراطی توسط افراد معتقد به برتری سفیدپوستان یافت. پیشتر شاهد آن بودیم که جهادگرایان با اقتباس از الگوی مقاومت بدون رهبری تروریسم، مسیر جنبش های برتری سفیدپوستان را پیمودند. اکنون، به نظر می رسد که جنبش برتری سفیدپوستی از استفاده موفق گروه های جهادگرای افراطی از اینترنت برای ترویج افراط گرایی و نیروگیری از میان افراد تنها، دنباله روی می کند.


* تاریخ خشن برتری نژادی سفیدپوستان: تروریسم برتری سفیدپوستان در ایالات متحده پدیده جدیدی نیست. حتی پیش از حملات کو کلوکس کلان در دهه ۱۸۶۰ نیز این یک مشکل وجود داشت و تا بمب گذاری ها و آتش زدن کلیساهای سیاه پوستان در دهه های ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ ادامه یافت. در دهه ۱۹۸۰ گروه های معتقد به برتری سفیدپوستان از جمله «نظم»، «میثاق»، «شمشیر»، و «دست خداوند (سی اس اِی)» در صدد آغاز یک جنگ نژادی با هدف سرنگونی دولت ایالات متحده برآمدند چرا که دولت آمریکا را «دولت اشغال شده توسط صهیونیست ها» می انگاشتند که در سایه، تحت کنترل منافع یهودیان بود. اما پس از آنکه یک محاکمه گسترده نشان داد که خبرچین های زیادی به جنبش برتری سفیدپوستان نفوذ کرده اند، رهبران جنبش شروع به تغییر شیوه تفکر خود درباره تروریسم و عملیات تروریستی کردند. (دولت ایالات متحده در سال ۱۹۸۷ با به رسمیت شناختن تهدید تروریستی برتری سفیدپوستان، شمار زیادی از آنها از جمله رهبران جنبش را محاکمه کرد.) از جمله اتفاقاتی که از این تغییر نگرش حکایت داشت، تحول و تکامل در نوشته های ویلیام پیرس بود. پیرس در سال ۱۹۷۸ کتابی با عنوان «خاطرات ترنر» منتشر و از داستان تخیلی به عنوان ابزاری برای ارائه نقشه تشکیل یک گروه تروریستی داخلی استفاده کرد. گروه یاد شده در کتاب پیرس «نظم» نام داشت و گروهی از پیروان پیرس هم یک گروه تروریستی داخلی واقعی با همین ایجاد کردند. پس از دادگاهی شدن شمار زیادی از عناصر جنبش، پیرس بار دیگر از داستان تخیلی برای ارائه الگوی متفاوتی از تروریسم استفاده کرد؛ الگوی مقاومت بدون رهبری که امنیت عملیاتی بیشتری از یک گروه داشته باشد. کتاب پیرس تحت عنوان «شکارچی» داستان یک تروریست تنها بود که بر مبنای اصول مقاومت بدون رهبری عمل می کرد. او این کتاب را به جوزف پال فرانکلین اهدا کرد؛ تروریست برتری سفیدپوستان که به تنهایی عملیات انجام می داد و در سال های ۱۹۷۷ تا ۱۹۸۰ کشتارهای زیادی در ایالات متحده انجام داده بود. مفهوم مقاومت بدون رهبری خیلی زود از سوی بخش های مختلف جنبش برتری سفیدپوستان پذیرفته شد، اما به رغم ترغیب به خشونت و مقاومت بدون رهبری هرگز به سطحی که رهبران آن آرزویش را داشتند نرسید و نتوانست به جرقه ای برای یک جنگ صلیبی با هدف براندازی دولت ایالات متحده تبدیل شود و بدین ترتیب، تروریسم برتری سفیدپوستان یک تهدید عمدتا سطح پایین باقی ماند. اما این شرایط احتمالا تغییر کرده است. بخش دوم مقاله را در پست بعدی بخوانید: @ganji_akbar
بخش دوم مقاله «نژادپرستان سفید و گروه هایی چون داعش با کمک اینترنت از یکدیگر برای عملیات تروریستی الگوبرداری می کنند.»



* اینترنت، محرکی برای تیراندازی های جمعی: معتقدم که تبلیغات در اینترنت یکی از عوامل به شدت تاثیرگذار در افزایش حملات برتری سفیدپوستان بوده است. اینترنت به صورت یک تشدید کننده تروریسم عمل کرده و تروریسم نوین از ابتدای امر به شدت با تحولات در رسانه در ارتباط بوده است. انتشار اخبار در اینترنت این فرصت را برای مهاجمان کریسچرچ و ال پاسو و غیره فراهم آورده تا رسانه مختص به خود را داشته باشند. اینترنت همچنین امکان برقراری ارتباط را برای حمله کنندگان فراهم می آورد. معتقدان به برتری سفیدپوستان از دیرباز از اینترنت استفاده کرده اند. از بسیاری جهات، تغییرها در تبلیغات برتری سفیدپوست ها با تغییرها در تبلیغات جهادگرایی افراطی زمانی شباهت دارد که داعش و حامیان آن شروع به انتشار محتوای خشونت آمیز در اینترنت کردند. معتقدم که تبلیغات این چنینی و همچنین موفقیت های داعش در صحنه جنگ نقش مهمی در افزایش حملات با ریشه جهادگرایی در سال های ۲۰۱۴ تا ۲۰۱۶ در سراسر جهان کرده است. شاید در نبود یک گروه برتری سفیدپوستان به مثابه داعش حملات مرتبط با نژادپرستی چندان تهدید بزرگی به نظر نرسد، اما دست کم در حال حاضر به نظر می رسد که تبلیغات تند و زننده آن در حال افزایش است.
@ganji_akbar

https://worldview.stratfor.com/article/el-paso-mass-shooting-white-supremacist?utm_campaign=B2C%20%7C%20Newsletter%20%7C%20060818&utm_source=hs_email&utm_medium=email&utm_content=75505081&_hsenc=p2ANqtz-_Ysi_EpPC1E3TvfDHRIZZhnesjJOUDd4RXiKJIj7AFbQV8svKc5ytOOryi_ub3Vg18SfEUCXGBgppgPwIPvR0H2G24TA&_hsmi=75505604
چرا سیاست خارجی "فشار حداکثری" ترامپ نتایج حداقلی در بر دارد؟ حسن روحانی حاضر نیست تا با گرفتن عکس یادگاری با ترامپ به ریاست جمهوری مجدد او کمک کند.

جولیان برگر
گاردین
دونالد ترامپ بدون هیچ موفقیت مشخصی در سیاست خارجی، برخی ناکامی‌های چشمگیر و سلسله‌ای از بحران‌های در حال ظهور در مناطق مختلف جهان، در حال ورود به انتخابات (ریاست جمهوری آمریکا در سال) ۲۰۲۰ است، موضوعی که می‌تواند تلاش او برای پیروزی مجدد در انتخابات را تضعیف کند. به همین دلیل است که بسیاری از تحلیلگران اعتقاد دارند که رئیس‌جمهور برای برهم زدن روند کنونی دست به دخالت‌های چشمگیر در مسائل جهانی بزند، دخالت‌هایی که مشخص نیست چه نتایجی به بار آورد و این موضوع سبب می‌شود که در ۱۶ ماه آینده ریاست جمهوری او بسیار بیشتر آنچه که تاکنون بوده، دچار بی‌ثباتی شود. ترامپ از توافق‌های هسته‌ای با ایران و روسیه (معاهده منع موشک‌های هسته‌ای میان‌برد) خارج شد اما در حال حاضر احتمال تحقق پیش‌بینی‌های قبلی او برای حصول به توافق‌های بهتر، ضعیف‌تر از هر زمان دیگری است. تلاش (آمریکا) برای خلع رژیم نیکلاس مادورو در ونزوئلا در ماه آوریل یک شکست مفتضحانه بود و تلاش‌های متعاقب (واشنگتن و متحدانش) برای فشردن گلوی اقتصاد این کشور هم سبب نشده که نشانه‌ای از دستیابی به اهداف سیاسی دیده شود. همین هفته قبل، میچله باچلت کمیسر عالی حقوق بشر سازمان ملل هشدار داد که اقدامات (واشنگتن علیه دولت مادورو) سبب تشدید وخامت اوضاع برای میلیون‌ها نفر از مردم عادی ونزوئلا خواهد شد. پر افتخارترین دستاورد دیلماتیک ترامپ تا حالا که همان اولین دیدار رئیس‌جمهور آمریکا با رهبر کره شمالی بوده است که دارد به یک دستاورد توخالی تبدیل می‌شود چرا که کیم جونگ اون به آرامی در حال ساختن زرادخانه اتمی خودش و ازسرگیری آزمایش موشکی است. گزارش اخیر پنتاگون درباره «ظهور مجدد داعش»، ادعای ترامپ درباره اینکه دولت او توانسته داعش را ۱۰۰ درصد نابود کند، باطل کرد. مسائل سیاست خارجی، به ندرت نقشی مهم در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا ایفا می‌کنند اما ترامپ به طور خستگی ناپذیر خودش را به عنوان فردی نمایش داده است که به شکلی بی‌نظیر قادر به بستن توافقات با رهبران خارجی بوده است. برخی از بحران‌های جهانی تاثیر مستقیم داخلی دارند. در حال حاضر، در فقدان توافق با چین که ترامپ قبلا قولش را داده بود و با توجه به اعمال تعرفه‌ها و احتمال تشدید جنگ تجاری (بین آمریکا و چین)، این مصرف کنندگان و تولیدکنندگان آمریکایی هستند که مستقیما هدف قرار خواهند داشت. خروج ترامپ از برجام به امید رسیدن به یک توافق «خوب»، نیز شکست خورد. هدف از استراتژی "فشار حداکثری" علیه ایران این بود که رفتار دولت تهران در منطقه را تغییر دهد، به برنامه غنی سازی اورانیوم پایان دهد و همچنین آن را از دخالت مستقیم در سوریه، عراق و یمن یا غیرمستقیم از طریق نیروهای نیابتی اش برحذر دارد و همچنین (ایران) را قانع کند که با مذاکرات جدید با آمریکا خارج از چارچوب توافق چند جانبه سال ۲۰۱۵ (برجام) رضایت دهد. اگر بخواهیم همین اهداف را ملاک قرار دهیم، باید بگوییم که استراتژی (ترامپ در قبال ایران) دارد نتیجه معکوس می‌دهد. ایران در حال جلو بردن برنامه هسته‌ای خود فراتر از محدودیت‌های توافق ۲۰۱۵ است و در خلیج فارس تهاجمی‌تر شده و دارد به کشتیرانی منطقه آزار می‌رساند و چندین بار میانجی‌گری‌ها درباره پیشنهاد مذاکرات با ترامپ را رد کرده است. گزینه دیگر ترامپ، دست زدن به یک اقدام جسورانه خواهد بود که می‌تواند شکل نظامی به خود بگیرد اما چنین اقدامی گزینه آخر او خواهد بود. یک درگیری جدید در شبه جزیره کره یا خلیج فارس، هم از منظر انتخاباتی و هم از مناظر دیگر، فاجعه‌بار خواهد بود. رئیس‌جمهور برای حمله به ایران در ماه ژوئن (بعد از سرنگونی پهپاد گلوبال هاوک) "کاملا آماده بود" اما در لحظه آخر دستور لغو این عملیات را داد چرا که به او هشدار داده شد که انجام این حمله می‌تواند سبب از دست رفتن دوره دوم ریاست‌جمهوری (و شکستش در انتخابات ۲۰۲۰) شود. ترامپ تلاش های بسیاری برای گفت‌و‌گوی مستقیم با مقام‌های ایران کرده است، اما ایران آنها را پس زده است. با این حال، مجمع عمومی سازمان ملل، فرصتی دیگر برای انجام یک دیدار با حسن روحانی رئیس‌جمهور ایران فراهم می‌کند. ترامپ شاید فکر می‌کند که انجام این دیدار به ریسکش می‌ارزد حتی اگر سبب خروج جان بولتون مشاور امنیت ملی دست راستی و افراطی او از منصبش شود. قطعا تهران بیشتر دوست دارد که دیگر شاهد حضور ترامپ (در منصب ریاست جمهوری) نباشد و راغب نیست که برای او جهت گرفتن عکس‌های یادگاری صحنه‌آرایی کند. @ganji_akbar
https://www.theguardian.com/us-news/2019/aug/11/trump-foreign-policy-venezuela-north-korea-iran-results-2020
چرا دیکتاتوری شاه به انقلاب انجامید؟

در جهان دیکتاتوری های بسیاری وجود داشته و دارد. در همه دیکتاتوری ها انقلاب صورت نگرفته و نمی گیرد. پس چرا دیکتاتوری شاه با انقلاب ساقط شد؟ آیا این دیکتاتوری با دیگر دیکتاتوری ها تفاوت هایی داشت که موجب اضمحلال درونی آن شد؟ اگر این طور است، سرشت دیکتاتوری شاه و ساز و کار آن چه بود؟ می خواهم پاسخ را در مقاله بلندی منتشر کنم، اما مطمئن هستم که جماعتی که جز هتاکی، دروغ گویی، تهمت زنی، ترور شخصیت چیزی نیاموخته و سرمایه ای ندارند، حملاتشان را تشدید خواهند کرد. @ganji_akbar
علم : سه جلد کتاب فراماسونری اسماعیل رائین منتشر شده و تقریباً اکثر مقامات رژیم عضو این تشکیلات هستند. همه دست بوس امپراتور انگلیس. اما تنها افتخار من این است که فقط دست بوس شاه هستم.

«کتابی به قلم اسماعیل رائین در آمده به نام فراماسونری و سابقه عمل آنها در ایران. [تمام طبقه بهائی و] اغلب رجال فعلی که بر سر کارند[مانند] شریف امامی رئیس مجلس سنا و علاء وزیر اسبق دربار و یک عده ۷۰۰ نفری، [فراماسون هستند]. خدا پدرش را بیامرزد، درباره من حقیقت را نوشته است. من حکایت را برای خان ملک ساسانی که پدر زن رائین و از مخالفین سر سخت فراماسونری و از آزادیخواهان به نام بود نقل کرده بودم که وقتی فراموسونها پیش من آمدند و با اصرار دعوتم کردند، گفتم من افتخارم این است که دست شاه ایران را می بوسم، دست کس دیگری را ولو امپراتور انگلیس باشد،...حاضر نیستم ببوسم. از مراسم عضویت، دستبوسی گراند مستر (استاد بزرگ) است. هر چه اصرار کردند من شانه خالی کردم. حتی روزی از لندن به پاریس می رفتم، در هواپیما شخصی خودش را به من نزدیک کرد و تعجب کردم که این خارجی چه طور این قدر خوب هویت مرا می شناسد. بعد خودش را معرفی کرد که فراماسون است و باز مرا دعوت کرد که باز هم رد کردم. از نخست وزیران مشروطیت فقط مرحوم هژیر، مرحوم سپهبد زاهدی، مرحوم رزم آراء، علی امینی و من جزء فراماسونری نبوده ایم. این کتاب تاکنون سه جلد آن منتشر شده، غوغایی برپا کرده است.»(خاطرات علم، جلد اول، صص ۱۳۳- ۱۳۲. ۴ اسفند ۱۳۴۷).
@ganji_akbar
عَلَم: تعجب می کنم شاهنشاه با آن همه فراست و عقل چرا درک نکرده اند که وقتی مقامات مهم رژیم وابسته به دولت های خارجی هستند، در شرایط سخت، کار برای رژیم بسیار دشوار خواهد شد.

«در یادداشتهای سابق هم نوشته ام، وقتی در رأس دولت و مقامات مهم،...دست پروردگان یک یا چند سیاست خارجی باشند- و تعجب من در این است که چه طور شاهنشاه با آن همه فراست و عقل این مطلب را در نفرموده اند- هنگام سختی، به جای آن که کار بر دشمن سخت شود بر ما سخت می شود! چنان که همین حالا با خزانه خالی دچار هستیم، چه طور ممکن است به جنگ اقتصادی بر خیزیم؟ مگر فراست و درایت شاه راهی به خارج بجوید.»(خاطرات علم، جلد اول، ص ۱۳۶. ۹ اسفند ۱۳۴۷). @ganji_akbar
شاه: به روزنامه ها بگو بنویسند که اگر انقلاب سفید شاه نبود، ایران هم مثل پاکستان بحرانی می شد.

«شرفیاب شدم. اولین امری که به من دادند این بود که به جراید بگویم، گوشه هایی بدهند که اگر در پاکستان یک هزارم آن چه در ایران برای مردم شده است انجام می شد، این اتفاقات [برکناری ایوب خان] صورت نمی گرفت. البته فرمایش شاه واقعاً صحیح است، انقلابی که ما کرده ایم هیچ کس نکرده است و به همین جهت هم کشور و رژیم حفظ شد. اما حالا کار به صورت دیگری پیش می رود و نمی دانم تعمد است، یا ندانم کاری؟ سخت در هراس و نگرانم و به هر صورت فرصتی پیش آمد که درد دل کنم.»(خاطرات علم، جلد اول، ص ۱۶۱. ۷ فروردین ۱۳۴۸). @ganji_akbar
جمهوری اسلامی هرگز سرنگون نخواهد شد، چون رؤسای جمهوری آمریکا مُرده اند و می میرند.

احمد خاتمی امروز گفت: «از نخستین رئیس‌جمهور آمریکا کارتر تا آخرین آن ترامپ آرزوی براندازی نظام اسلامی را داشتند ولی برخی از آن‌ها مُردند ولی این آرزو را به گور بردند و همه آن‌ها خواهند مُرد و این آرزو را به گور می‌برند.»

فقیهان دائماً این مدعا را تکرار می کنند که جمهوری اسلامی برای همیشه ماندگار خواهد بود و دشمنانش نابود خواهند شد. یکی از ادله آنها مرگ کسانی است- به عنوان مثال رؤسای جمهور آمریکا- که چنین خواستی داشتند. آیا این استدلالی برای ماندگاری یک رژیم سیاسی غیر دموکراتیک است؟ @ganji_akbar
اگر چه امارات متحده به دنبال نفوذ منطقه ای و علیه ایران است، اما آسیب پذیرترین هدف برای واکنش ایران به حمله نظامی آمریکا خواهد بود. اماراتی ها این را نمی خواهند و به همین دلیل از سیاست جنگ طلبانه ترامپ علیه ایران دور می شوند.
لیز سلی
واشنگتن پست
امارات متحده عربی - یکی از پایدارترین متحدین آمریکا در خاورمیانه و یک محرک اصلی رویکرد سخت رئیس جمهور ترامپ در مقابل ایران در حال گسست از واشنگتن است و این سؤال را مطرح می کند که در صورت جنگ میان ایران و آمریکا، می تواند به آمریکا برای تامین امنیت خود اتکا کند؟ امارات از هرگونه جنگ میان ایران و آمریکا واهمه دارد و به همین جهت به ایران نزدیک شده تا در جنگ احتمالی میان ایران و آمریکا آسیب نبیند. در هفته‌هایی که ایالات متحده آمریکا برای مقابله با تهدیدات ایران برای حمل و نقل دریایی، نیروی دریایی خود در خلیج فارس را تقویت کرده است، دولت امارات متحده عربی یک هیئت از گارد ساحلی خود را برای گفتگو درمورد امنیت دریایی به تهران اعزام کرده است که مغایر با هدف واشنگتن برای منزوی کردن است. پس از انفجار مین های سنگین در تانکرها در ساحل امارات در ماه ژوئن، امارات متحده عربی از ایالات متحده و عربستان سعودی جدا شد و از مقصر دانستن ایران سر باز زد. این کشور همچنین از عقب نشینی نیروهایش از یمن خبر داد. جایی که در کنار عربستان سعودی، برای کنترل این کشور با حوثی های تحت حمایت ایران در حال جنگ است. این مسئله باعث شد تا شبه نظامیان جدایی طلب تحت حمایت امارات با دولت تحت حمایت آمریكا در شهر عدن درگیر شوند و این مورد دیگری از اختلاف امارات و ایالات متحده است. جیمز متیس وزیر دفاع سابق آمریکا از امارات به دلیل حمایت جسورانه اش از عملیات های نظامی آمریکا در سراسر جهان از جمله در سومالی و افغانستان به عنوان «اسپارت کوچک» یاد کرده بود. بخش عمده ای از جنگ اخیر علیه داعش از پایگاه هوایی ایالات متحده واقع در الذفرا در امارات متحده عربی، هدایت شد. با توجه به اینکه روابطش با واشنگتن امارات را در خط مقدم جنگ احتمالی با ایران قرار می دهد، اماراتی ها به دنبال فاصله گرفتن از لفاظی های خصمانه دولت ترامپ علیه ایران هستند. در این رابطه، یک مقام اماراتی که خواست نامش فاش نشود، عنوان کرد: امارات متحده عربی جنگ نمی خواهد. مهمترین چیز امنیت و ثبات و برقراری صلح در این بخش از جهان است. دیپلمات ها و تحلیلگران در مورد اینکه آیا ایالات متحده می تواند به حمایت از سوی امارات در صورت جنگ با ایران اعتماد كند، با دیده تردید می نگرند. تئودور کاراسیک تحلیلگر مسائل کشورهای خلیج فارس گفت: «امارات متحده عربی به طور فزاینده ای از اهداف ایالات متحده فاصله می گیرد. این پیوند ضعیف در سیاست ترامپ پیشبرد سیاست فشار حداکثری را تضعیف خواهد کرد.» این اولین بار نیست که امارات از سیاست های واشنگتن فاصله گرفته است. این کشور کوچک اما ثروتمند و بلندپرواز در یک دهه گذشته برنامه های زیادی برای توسعه نفوذ خود در منطقه دنبال کرده که در مواقعی متضاد با راهبرد کلان واشنگتن در خاورمیانه بوده است. امارات از کودتای علیه محمد مرسی مورد حمایت آمریکا در مصر حمایت کرد و منجر به سرنگونی یک دولت دموکراتیک در این کشور شد. علاوه بر این، در لیبی نیز از خلیفه حفتر پشتیبانی کرده که یک گروه همسو با جریان شبه نظامیان افراط گرای اسلامی است. همچنین این کشور به همراه عربستان، قطر به عنوان یکی از کلیدی ترین متحدان آمریکا در منطقه را تحت محاصره و فشار قرار داد. این کشور کوچک همچنین با لابی گری قدرتمند خود در سیاست داخلی آمریکا، نقش قابل توجهی در خروج ترامپ از توافق هسته ای با ایران ایفا کرد. با این حال، ایران در برابر این تحرکات امارات سکوت نکرده و اقداماتی را در خلیج فارس انجام داده که منجر به عقب نشینی امارات از مواضع اش در برابر ایران شده است. . . بخش دوم مقاله را در پست بعدی بخوانید: @ganji_akbar