الفبایِ (( گنجِ حضور )) 💎

فراز ناب 👌

⭕️ معنی و رمزگشایی بیت اول غزل
🔷 موقعی که شاه که نماد خداوند است چجوری در ما تجربه می‌شود؟
🔶 در این‌جا دست نماد چیست که باید بریده شود؟
🔶 شما باید از هشیاری جسمی بیرون برَوید

رسید آن شَهْ، رسید آن شَهْ، بیارایید ایوان را
فروبُرّید ساعدها برایِ خوبِ کنعان را
🌷(مولانا _ دیوان شمس، غزل ۵۸)

خوبِ کنعان: زیباروی سرزمین کنعان، یوسف (ع)، اشاره به سورهٔ یوسف (۱۲)، آیهٔ ۳۱
✨✨✨✨✨✨✨

✳️. دو بار می‌گوید آن شاه که نماد خداوند است، زندگی است «رسید» که ما متوجه شویم این موضوع خیلی مهم است. و ما باید ببینیم که وقتی شاه می‌رسد این در ما چه‌جوری تجربه می‌شود. یعنی زمان زنده شدن به بی‌نهایت و ابدیت خداوند است.

«رسید آن شَهْ، رسید آن شَهْ، بیارایید ایوان را» بنابراین ایوان را تر و تمیز کنید، آرایش بدهید. ایوان کجاست؟ امروز شعرهایی خواهیم خواند برای ایوان. ولی برای توضیحِ این قسمت، ایوان همین فضای گشوده‌شده است، آسمان درون است و آرایش دادنش را خودش توضیح می‌دهد در طول غزل.

و منشأش همین بریدن ساعدها است، برای این‌که «خوبِ کنعان» که یوسف است از درون ما ظاهر بشود. پس به آن داستان زلیخا که زنان مصری را دعوت کرد به اتاقش و وقتی که یوسف وارد شد این‌قدر زیبا بود که دست‌هایشان را بریدند به‌جای میوه. این تمثیلش است.

پس بنابراین در این‌جا دست‌ها همین همانیدگی‌های شما است، وجود مجازی ما است، من‌ذهنی ما است و اجزای آن است. «خوبِ کنعان» یعنی یوسف که اصل شما است، از درون شما ظاهر خواهد شد. پس برای ظاهر شدن خداوند در شما که به‌صورتِ یوسف است، باید دستتان را ببُرید. گفتیم دست نماد همانیدگی‌ها است و در طول غزل این موضوع را توضیح می‌دهد.

و مهم این است که شما از خودتان بیت‌به‌بیت، حتی با توجه به اجزای بیت بپرسید که من این موضوع را واقعاً در درون تجربه می‌کنم یا فقط می‌فهمم؟ آیا «رسید آن شَهْ»، یعنی خداوند رسید، من درکم از این چه هست؟ من یک من‌ذهنی هستم، یک فُرم هستم، یک کَس هستم، خداوند هم یک کَس هست؟ من او را با این چشم‌هایم خواهم دید؟ با عینک من‌ذهنی که جسم می‌بیند، هشیاری جسمی دارد، همین است و مردم در این هشیاری گیر کرده‌اند.

ولی از طرف دیگر می‌دانید که ما بنا‌به اَلَست از جنس او هستیم. پس «رسید آن شَهْ، رسید آن شَهْ» یعنی یواش‌یواش من‌ذهنی ذوب می‌شود، به‌جایش اَلَست، هشیاری یا خداوند می‌گیرد. پس من‌ذهنی نمی‌تواند خداوند را ببیند. شما نباید منتظر باشید با چشمتان، با حستان، با فکرهایتان زندگی را ببینید.

بپرسید که «رسید آن شَهْ، رسید آن شَهْ»، من را از ذهن خارج می‌کند یا نه در ذهن نگه می‌دارد و من با سبب‌سازی و با حس‌هایم می‌خواهم زندگی را تجربه کنم؟ اگر این‌طوری فکر می‌کنید، باید در برخوردتان با شعر مولانا تجدیدنظر کنید و کل غزل را بخوانید ببینید که کل غزل دارد می‌گوید که شما باید از این هشیاری جسمی بیرون برَوید. و همیشه توجه به این چندتا دایره به ما کمک می‌کند.

خوب کنعان: زیبارویِ سرزمین کنعان، اشاره به یوسف است، اشاره به سورهٔ یوسف هست. و اسبِ سلطان که بعداً آمده یعنی عشق و اشاره به این آیه است:

«فَلَمَّا سَمِعَتْ بِمَكْرِهِنَّ أَرْسَلَتْ إِلَيْهِنَّ وَأَعْتَدَتْ لَهُنَّ مُتَّكَأً وَآتَتْ كُلَّ وَاحِدَةٍ مِنْهُنَّ سِكِّينًا وَقَالَتِ اخْرُجْ عَلَيْهِنَّ فَلَمَّا رَأَيْنَهُ أَكْبَرْنَهُ وَقَطَّعْنَ أَيْدِيَهُنَّ وَقُلْنَ حَاشَ لِلَّـهِ مَا هَٰذَا بَشَرًا إِنْ هَٰذَا إِلَّا مَلَكٌ كَرِيمٌ.»
«چون افسونشان را شنيد، نزدشان كس فرستاد و براى هر یک تا تكيه دهد متكايى ترتيب داد و به هر یک كاردى داد، و گفت: بيرون آى تا تو را بنگرند. چون او را ديدند، بزرگش شمردند و دست خويش ببريدند و گفتند: معاذ الله، اين آدمى نيست، اين جز فرشته‌اى بزرگوار نيست.»
🌴(قرآن کریم، سورهٔ یوسف (۱۲)، آیهٔ ۳۱)

«چون افسونشان را شنيد، نزدشان كس فرستاد و براى هر یک تا تكيه دهد متكايى ترتيب داد و به هر یک كاردى داد»، یعنی زلیخا زنان مصری را دعوت کرد و «گفت بیرون آی»، یعنی به یوسف گفت بیا تو، «تا تو را بنگرند». پس بنابراین اگر یوسف شما وارد بشود به مرکز شما، یعنی شِمّه‌ای از خداوند را در خودتان یا زندگی را تجربه کنید، «چون او را دیدند»، یعنی یوسفتان را شما ببینید، «بزرگش شمردند»، می‌فهمید که این یوسف و این زنده شدن به زندگی که الآن در مرکز شما دارد زنده می‌شود و من‌ذهنی دارد اُفول می‌کند، «بزرگش شمردند»، آن را بزرگ می‌شمارید و دست خودتان را می‌بُرید. آن‌ها هم «دست خویش ببریدند و گفتند: معاذ الله، اين آدمى نيست»، بله شما هم می‌گویید که این هشیاری که در مرکز من آمده آدمی نیست، قبلاً من جسم می‌دیدم. «این جز فرشته‌ای بزرگوار نیست». این از جنس فرشته است، از جنس بی‌فرمی هست.

پرویز شهبازی
#برنامه_۱۰۱۶ _ گنج حضور

♡ شاد و بیدار باشید )ذره)🦋✨
@GanjeHozour_6

192 views(( ذره )) zarre, edited 05:55