جامعه ی شکوفا و...
مدرسه زدایی یا مدرسه محوری؟
اما کدام مدرسه و کدام جامعه؟
دو فرسته ی بالا 👆 با هم مرتبط اند.
در این برنامه های کافه دیالوگ تلاش می شود بدون تصریح به آموزش و بدون «صدر و ذیل و جلوس»، گفتگوهایی آزاد و بر حسب علاقه ی شرکت کننده انجام گیرد که حاصل اش می تواند آموزش باشد،
آموزشی از جنسِ ایوان ایلیچی و فریره ای!
نگاهی دوباره به فرسته های بالا👇
http://t.me/gahferestghkeshani/4357
http://t.me/gahferestghkeshani/4358
مدرسه زدایی یا مدرسه محوری؟
اما کدام مدرسه و کدام جامعه؟
دو فرسته ی بالا 👆 با هم مرتبط اند.
در این برنامه های کافه دیالوگ تلاش می شود بدون تصریح به آموزش و بدون «صدر و ذیل و جلوس»، گفتگوهایی آزاد و بر حسب علاقه ی شرکت کننده انجام گیرد که حاصل اش می تواند آموزش باشد،
آموزشی از جنسِ ایوان ایلیچی و فریره ای!
نگاهی دوباره به فرسته های بالا👇
http://t.me/gahferestghkeshani/4357
http://t.me/gahferestghkeshani/4358
Telegram
گاه فرست غلامعلی کشانی
از گاندی تا ایلیچ تا لیپمن و ... تا وهابزاده
========================
گاندی، برای کودکان ترکیبِ دستورزی، مغزورزی و روحورزی را اساس آموزش میدانست.
پائولو فریره، آموزش برای زیستن را اساس انقلابِ در آموزش میدانست.
ایوان ایلیچ، مدرسهزدایی از جامعه و…
========================
گاندی، برای کودکان ترکیبِ دستورزی، مغزورزی و روحورزی را اساس آموزش میدانست.
پائولو فریره، آموزش برای زیستن را اساس انقلابِ در آموزش میدانست.
ایوان ایلیچ، مدرسهزدایی از جامعه و…
گاه فرست غلامعلی کشانی
Http://www.hamdamapp.com همدم در موبایل همه ی زنان! همدم چیست و به چه کار زنان می آید؟
«خانه ی امن» ، در کنارِ «ترنج» و «همدم» ، برای زنان
================
خانه امن برای زنان:
خانهی امن را به همهی زنان،
دهان به دهان،
تلگرام به تلگرام
خبر دهید.
منفعت همگانی دارد،
هم برای دخترانتان،
هم برای مادرانتان،
هم برای خواهرانتان،
هم برای پسرانتان،
هم برای پدرانتان
و هم برای برادرانتان!
===============
ترنج و همدم، بالاتر معرفی شده اند، به پیوست همین فرسته.
http://www.khanehamn.org/
================
خانه امن برای زنان:
خانهی امن را به همهی زنان،
دهان به دهان،
تلگرام به تلگرام
خبر دهید.
منفعت همگانی دارد،
هم برای دخترانتان،
هم برای مادرانتان،
هم برای خواهرانتان،
هم برای پسرانتان،
هم برای پدرانتان
و هم برای برادرانتان!
===============
ترنج و همدم، بالاتر معرفی شده اند، به پیوست همین فرسته.
http://www.khanehamn.org/
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
روستای Findhorn برای ما شهرنشینانِ مفلوکِ دنیای بازارِ آزاد و تولید انبوهِ صنعتی و مقهورِ «سازمانِ پیچیده»ی آن چه هدیه ای دارد؟
========
🎥سکانسی تأمل برانگیز از فیلم سینماییِ
شام من با آندره
****************
چند توضیح:
- کابوس «اورول»ی، به فضای ضد آرمان شهریِ رمانِ برجسته ی 1984 به قلم جرج اورول اشاره می کند؛ فضایی ترسناک و باورناپذیر.
- اردوگاه حفاظتی، تقریبا همان اردوگاه کار اجباری یا اسیران جنگی است.
- فیندهورن، در اسکاتلندْ اولین بومْ روستایِ مدرنِ جهان بوده است و اکنون هم یکی از مهم ترین روستاهای شبکه ی جهانیِ بومْ روستاها (جی ای ان) است.
بعضی از مهم ترین ویژگی های این روستاها:
- خودگردانیِ اقتصادی-سیاسی؛
- دمکراسی مستقیم با بوروکراسی کمتر ، در کنارِ
- کاهش قابل توجه مصرف انرژی،
- تاکید بر تولید انرژی های پاک، و
- اقتصاد محلی، همراه با،
- مشارکتِ اجتماعیِ بیشتر؛
- زندگیِ آهسته تر و با فراغت تر در طبیعت و همدل با طبیعت؛ و
- توجه به جنبه های معنوی زندگی بشری
================
این ویدئوی پر تامل، از کانال ارزشمند «راهی به رهایی» وام گرفته شده است:
@rahi_be_rahaei II
@gahferestghkeshani
========
🎥سکانسی تأمل برانگیز از فیلم سینماییِ
شام من با آندره
****************
چند توضیح:
- کابوس «اورول»ی، به فضای ضد آرمان شهریِ رمانِ برجسته ی 1984 به قلم جرج اورول اشاره می کند؛ فضایی ترسناک و باورناپذیر.
- اردوگاه حفاظتی، تقریبا همان اردوگاه کار اجباری یا اسیران جنگی است.
- فیندهورن، در اسکاتلندْ اولین بومْ روستایِ مدرنِ جهان بوده است و اکنون هم یکی از مهم ترین روستاهای شبکه ی جهانیِ بومْ روستاها (جی ای ان) است.
بعضی از مهم ترین ویژگی های این روستاها:
- خودگردانیِ اقتصادی-سیاسی؛
- دمکراسی مستقیم با بوروکراسی کمتر ، در کنارِ
- کاهش قابل توجه مصرف انرژی،
- تاکید بر تولید انرژی های پاک، و
- اقتصاد محلی، همراه با،
- مشارکتِ اجتماعیِ بیشتر؛
- زندگیِ آهسته تر و با فراغت تر در طبیعت و همدل با طبیعت؛ و
- توجه به جنبه های معنوی زندگی بشری
================
این ویدئوی پر تامل، از کانال ارزشمند «راهی به رهایی» وام گرفته شده است:
@rahi_be_rahaei II
@gahferestghkeshani
بعد از دولت-ملت ها نوبتِ چیست؟
دولتها برای ما چه می کنند؟
=========================
وقتی یک نفر پولاش را خرج میکند تا برای خود چیزی بخرد، بسیار مراقب است که چه مقدار خرج میکند و چه چیزی میخرد.
وقتی یک نفر پولاش را خرج میکند تا برای فرد دیگری چیزی بخرد، بسیار مراقب است که چه مقدار خرج میکند ، اما درباره اینکه پولاش را صرف خرید چه چیزی کرده است کمتر دقت می کند.
وقتی یک نفر پول فردِ دیگری را خرج میکند تا برای خودش چیزی بخرد، بسیار مراقب است که چه چیزی میخرد ، اما درباره اینکه چه مقدار خرج میکند، چندان مراقب نیست.
و وقتی یک نفر پول فرد دیگری را خرج میکند تا برای فرد سومی چیزی بخرد، نه به مقدار پولی که خرج میکند و نه به آن چیزی که برایاش پول خرج کرده است توجهی نمی کند.
و این است کار دولت ها برای شما ! (منسوب به میلتون فریدمن، اقتصاددانِ نامدار)
==============ه
نگاهِ گاه فرست:
دولت ها، مخصوصا دولت های هر چه بزرگتر و متمرکز تر، و مخصوصا دولت رانتییِر (رانتخوارِ رانت پخش کن و غیرمالیاتی)، دولت اُلیگارشیک (گروهه سالار)، دولت کِلِپتوکرات (دزد سالار)، دولت کلایِنتِلیست (بنده پرور. حامی پرور)، و دولتِ بردهی فسادِ سیستمی، کارشان بدتر از آنی است که دیدیم.
راهِ دیگری جلوی شان باز نیست. آب است و سرازیری!
مُنتَها، این نظارتِ موثر و حضور دائمیِ چهار رکنِ دولت-ملت های مرسوم (مجریه، مقننه، قضائیه و رسانه های مستقل) است که کمک می کند چرخ های این ماشینِ فسادْ روغنکاری شوند، و از هم نپاشند، وگرنه در تمام شان تباهی و نابرابریِ مزمن چاره ناپذیر گریزناپذیر است.
پس راه برون رفت در کجاست؟
میلتون فریدمن، راهی ریشهای معرفی نمیکند. نمیتواند هم معرفی کند، چون به وصلهپینهی همان چیزهایی که هست مشغول میشود و به امثالِ ریگان هم مشورت میدهد.
او هر چند تیزهوش، اما روشنفکرِ "جریانِ اصلی (جریانِ مسلط)" است.
اما پاسخدهی به این پرسش، نیازمندِ بیرونزدن از چارچوبهای "جریان اصلی" و غالبِ اقتصاد، و خلاقیتی دو چندان است. نیازمند اندیشیدن به افقهایی جز افقهای تنگِ روزمره است، چرا که انواع وصلهپینهها تکرار شدهاند و "از قضا سِرکَنگبین صفرا فزود" را تکرار کردهاند. نیازمندِ "اقتصادِ سیاسی"های جایگزین و تغییرِ ریشهایِ ساختارهای زیربنایی، اما به شکلی کاملا عقلانی و تدریجی.
راهِ برونرفت شاید در حرکتِ موثر در جهتِ خلاف باشد:
یعنی حرکت به سوی
- ارتقاء ریزوم وارِ (زمین-ساقه وارِ) دولت-ملت ها به جماعت های مستقلِ هر چه کوچکترِ همپیوند در شبکههای افقی و نه هرمهای عمودی و درختسان؛
- خودگردانیِ هر چه بیشترِ جماعت های ذینفع؛
-تمرکززداییِ هر چه بیشتر؛
- دموکراسیِ هر چه مستقیم ترِ غیرِ نماینده سالار و حاکمیتِ واقعی و تامّ انجمن های عامه ی مردم؛
-ترویجِ حکمرانیِ داوطلبانه ی غیر حرفه ای؛
- ترویج مشارکت و یاریگریِ هر چه بیشترِ اجتماعی به جای حاکمیت رقابتِ دزدسالارانه؛
- سپردنِ همان صندوقِ پول به «شخصِ ثالثِ» زیرِ ذره بین؛ و
حتما مواردی دیگر.
===============ه
ریزوم را در جلد دوم کتاب سارودایا، در سایت عدم خشونت و همین کانال میتوانید ببینید.
https://t.me/GahFerestGhKeshani/4364
دولتها برای ما چه می کنند؟
=========================
وقتی یک نفر پولاش را خرج میکند تا برای خود چیزی بخرد، بسیار مراقب است که چه مقدار خرج میکند و چه چیزی میخرد.
وقتی یک نفر پولاش را خرج میکند تا برای فرد دیگری چیزی بخرد، بسیار مراقب است که چه مقدار خرج میکند ، اما درباره اینکه پولاش را صرف خرید چه چیزی کرده است کمتر دقت می کند.
وقتی یک نفر پول فردِ دیگری را خرج میکند تا برای خودش چیزی بخرد، بسیار مراقب است که چه چیزی میخرد ، اما درباره اینکه چه مقدار خرج میکند، چندان مراقب نیست.
و وقتی یک نفر پول فرد دیگری را خرج میکند تا برای فرد سومی چیزی بخرد، نه به مقدار پولی که خرج میکند و نه به آن چیزی که برایاش پول خرج کرده است توجهی نمی کند.
و این است کار دولت ها برای شما ! (منسوب به میلتون فریدمن، اقتصاددانِ نامدار)
==============ه
نگاهِ گاه فرست:
دولت ها، مخصوصا دولت های هر چه بزرگتر و متمرکز تر، و مخصوصا دولت رانتییِر (رانتخوارِ رانت پخش کن و غیرمالیاتی)، دولت اُلیگارشیک (گروهه سالار)، دولت کِلِپتوکرات (دزد سالار)، دولت کلایِنتِلیست (بنده پرور. حامی پرور)، و دولتِ بردهی فسادِ سیستمی، کارشان بدتر از آنی است که دیدیم.
راهِ دیگری جلوی شان باز نیست. آب است و سرازیری!
مُنتَها، این نظارتِ موثر و حضور دائمیِ چهار رکنِ دولت-ملت های مرسوم (مجریه، مقننه، قضائیه و رسانه های مستقل) است که کمک می کند چرخ های این ماشینِ فسادْ روغنکاری شوند، و از هم نپاشند، وگرنه در تمام شان تباهی و نابرابریِ مزمن چاره ناپذیر گریزناپذیر است.
پس راه برون رفت در کجاست؟
میلتون فریدمن، راهی ریشهای معرفی نمیکند. نمیتواند هم معرفی کند، چون به وصلهپینهی همان چیزهایی که هست مشغول میشود و به امثالِ ریگان هم مشورت میدهد.
او هر چند تیزهوش، اما روشنفکرِ "جریانِ اصلی (جریانِ مسلط)" است.
اما پاسخدهی به این پرسش، نیازمندِ بیرونزدن از چارچوبهای "جریان اصلی" و غالبِ اقتصاد، و خلاقیتی دو چندان است. نیازمند اندیشیدن به افقهایی جز افقهای تنگِ روزمره است، چرا که انواع وصلهپینهها تکرار شدهاند و "از قضا سِرکَنگبین صفرا فزود" را تکرار کردهاند. نیازمندِ "اقتصادِ سیاسی"های جایگزین و تغییرِ ریشهایِ ساختارهای زیربنایی، اما به شکلی کاملا عقلانی و تدریجی.
راهِ برونرفت شاید در حرکتِ موثر در جهتِ خلاف باشد:
یعنی حرکت به سوی
- ارتقاء ریزوم وارِ (زمین-ساقه وارِ) دولت-ملت ها به جماعت های مستقلِ هر چه کوچکترِ همپیوند در شبکههای افقی و نه هرمهای عمودی و درختسان؛
- خودگردانیِ هر چه بیشترِ جماعت های ذینفع؛
-تمرکززداییِ هر چه بیشتر؛
- دموکراسیِ هر چه مستقیم ترِ غیرِ نماینده سالار و حاکمیتِ واقعی و تامّ انجمن های عامه ی مردم؛
-ترویجِ حکمرانیِ داوطلبانه ی غیر حرفه ای؛
- ترویج مشارکت و یاریگریِ هر چه بیشترِ اجتماعی به جای حاکمیت رقابتِ دزدسالارانه؛
- سپردنِ همان صندوقِ پول به «شخصِ ثالثِ» زیرِ ذره بین؛ و
حتما مواردی دیگر.
===============ه
ریزوم را در جلد دوم کتاب سارودایا، در سایت عدم خشونت و همین کانال میتوانید ببینید.
https://t.me/GahFerestGhKeshani/4364
Telegram
گاه فرست غلامعلی کشانی
بعد از دولت-ملتها نوبتِ چیست؟
دولتها برای ما چه می کنند؟ 👇
https://t.me/GahFerestGhKeshani/4362
دولتها برای ما چه می کنند؟ 👇
https://t.me/GahFerestGhKeshani/4362
Forwarded from گفتوشنود اقتصادی
✅ گزارشی مختصر از نشست ۲۰۱ #گفت_و_شنود_اقتصادی
با موضوع اقتصاد آموزش؛ مدرسهزدایی یا مدرسهمحوری؟
✍ مرتضی کاظمی
☑️ در این گفتوگوی چالشی حدود ۴۰ نفر مشارکت داشتند و این نکات به بحث گذاشته شد:👇
🔘 آیا آموزش رایگان، حق هر شهروند/کودک است؟
🔘 اگر این حق به عنوان پیشفرض پذیرفته شود؛ این وظیفه بر عهدهی چه کسی/نهادی است؟ بر عهده دولت است؟
🔘 منظور از آموزش چیست؟
👈 سواد خواندن و نوشتن؟
👈 آموزش مهارتهای زندگی؟
👈 آموزش علایق شخصی؟
👈 آموزش فیزیک و ریاضی و شیمی و ...؟
👈 آموزش آشپزی و خانهداری؟
👈 آموزش زبانهای خارجی؟
👈 آموزش دین و مذهب و ایدئولوژی؟
👈 آموزش ابتدایی؟ پیشدانشگاهی؟ دانشگاه؟ آموزش تا دکترا؟
🔘 آیا آموزشهای فوق حق هر شهروند است و آیا دولتها موظف به چنین آموزشهایی هستند؟
🔘 با این پیشفرض که دولتها چنین وظیفهای دارند، هزینهی این آموزش بر عهده چه کسی/ نهادی/ کسانی است؟
🔘 آیا به زور مالیات گرفتن برای تأمین هزینهی آموزشهای فوق مجاز است؟
🔘 آیا تولید محتوای آموزشی به صورت متحدالشکل و متمرکز صحیح است؟
🔘 آیا سیستم آموزشی بر مبنای معلممحوری صحیح است؟
🔘 آیا سیستم آموزشی بر مبنای مدرسهمحوری صحیح است؟
🔘 آیا حرکت از مدرسهزدگی به مدرسهزدایی صحیح است؟
🔘 آیا معلممحوری و مدرسهمحوری نوعی از کنترلگری نیست؟
🔘 آیا سیستم آموزشی فعلی در جهان نوعی کادرپروی برای پرورش انسانهای متحدالشکل و متناسب با سلیقه معلم ها است؟
🔘 آیا تکنولوژی میتواند خط بطلانی بر نظام فعلی آموزش یعنی آموزش دولتمحور با پولِ زورِ مالیات باشد؟
☑️ سؤالات فوق، تعدادی از سؤالات چالشی بود که در این جلسه مورد تدقیق و بحث قرار گرفت. امیدوارم در فرصتهای بعدی بتوانیم گفتوگو با موضوع اقتصاد آموزش را ادامه دهیم.
🗓 ۲۳ مهر ۱۳۹۸
🔹
کانال #گفت_و_شنود_اقتصادی
@EconomicTalk
با موضوع اقتصاد آموزش؛ مدرسهزدایی یا مدرسهمحوری؟
✍ مرتضی کاظمی
☑️ در این گفتوگوی چالشی حدود ۴۰ نفر مشارکت داشتند و این نکات به بحث گذاشته شد:👇
🔘 آیا آموزش رایگان، حق هر شهروند/کودک است؟
🔘 اگر این حق به عنوان پیشفرض پذیرفته شود؛ این وظیفه بر عهدهی چه کسی/نهادی است؟ بر عهده دولت است؟
🔘 منظور از آموزش چیست؟
👈 سواد خواندن و نوشتن؟
👈 آموزش مهارتهای زندگی؟
👈 آموزش علایق شخصی؟
👈 آموزش فیزیک و ریاضی و شیمی و ...؟
👈 آموزش آشپزی و خانهداری؟
👈 آموزش زبانهای خارجی؟
👈 آموزش دین و مذهب و ایدئولوژی؟
👈 آموزش ابتدایی؟ پیشدانشگاهی؟ دانشگاه؟ آموزش تا دکترا؟
🔘 آیا آموزشهای فوق حق هر شهروند است و آیا دولتها موظف به چنین آموزشهایی هستند؟
🔘 با این پیشفرض که دولتها چنین وظیفهای دارند، هزینهی این آموزش بر عهده چه کسی/ نهادی/ کسانی است؟
🔘 آیا به زور مالیات گرفتن برای تأمین هزینهی آموزشهای فوق مجاز است؟
🔘 آیا تولید محتوای آموزشی به صورت متحدالشکل و متمرکز صحیح است؟
🔘 آیا سیستم آموزشی بر مبنای معلممحوری صحیح است؟
🔘 آیا سیستم آموزشی بر مبنای مدرسهمحوری صحیح است؟
🔘 آیا حرکت از مدرسهزدگی به مدرسهزدایی صحیح است؟
🔘 آیا معلممحوری و مدرسهمحوری نوعی از کنترلگری نیست؟
🔘 آیا سیستم آموزشی فعلی در جهان نوعی کادرپروی برای پرورش انسانهای متحدالشکل و متناسب با سلیقه معلم ها است؟
🔘 آیا تکنولوژی میتواند خط بطلانی بر نظام فعلی آموزش یعنی آموزش دولتمحور با پولِ زورِ مالیات باشد؟
☑️ سؤالات فوق، تعدادی از سؤالات چالشی بود که در این جلسه مورد تدقیق و بحث قرار گرفت. امیدوارم در فرصتهای بعدی بتوانیم گفتوگو با موضوع اقتصاد آموزش را ادامه دهیم.
🗓 ۲۳ مهر ۱۳۹۸
🔹
کانال #گفت_و_شنود_اقتصادی
@EconomicTalk
Forwarded from گفتوشنود اقتصادی
📢 گزارشی از دورهمیِ گفت و شنودِ اقتصادی
در ۲۰۱اُمین نشستِ گفتوشنودِ اقتصادی- ۲۴ مهر ۱۳۹۸
در بابِ
مدرسهزدایی یا مدرسهمحوری؟
کدام سیستمِ آموزشی؟
✍ نوشته شده توسط غلامعلی کشانی، پژوهشگر و مترجم
☑️ میزگردی دوستانه از ساعت ۶ عصر تا نزدیکیهای ۹و نیم برگزار شد که صدر و ذیلی نداشت، اما تسهیلگر داشت. تسهیلگر گرامی (آقای مرتضی کاظمی) تلاش کرد تا همه بهطورِ مساوی حرف بزنند.
طبقِ معمول، دامنهی بحث خیلی پهن شد؛ و هر یک از شرکتکنندهگان هم توانستند حداقل دو بار ابراز نظر کنند، که این خود نکتهی مثبتی است که کسی خاموش نماند.
اما چه موضوعاتی در نشست مطرح شد؟
=====================
- آموزش چیست؟
- آیا این آموزش باید حتما در مدرسه و به شکلِ خاصی داده شود؟
- آموزش دیدن آیا حقِ همگانی است؟
- آموزش دادن آیا حق انحصاریِ گروه و طبقه یا صنفِ خاصی است؟
- هزینهی این آموزش به عهدهی چه کسی یا نهادی است؟
- در کشورِ ما آموزشِ رسمی به چه ترتیبی انجام میگیرد و با چه نوع تامینِ هزینهای؟
- آیا سرمایهگذاری در آموزش، وظیفهی حتمیِ هر دولتی است؟
- آیا درست است که آموزشِ رسمی در سراسرِ جهان از ابتدا در صددِ کادر سازی برای ماشینِ دولتی بوده است؟
- سرمایهگذاریِ دولتی در آموزش تا چه سطحی باید انجام شود: آموزش مقدماتیِ حداقلیِ همگانی، یا بیشتر از اینها؟
- آکادمیِ (مدرسهی) سلمان خان چگونه خواسته و توانسته است آموزشِ مرسوم را در اختیارِ همهی کوتهدستان بگذارد؟
- اِدِکس (ای. دی.اِکس) دات اورگ و آموزش افزارِ ام آی تی (اُ سی دابلیو) آموزشِ مرسوم را چگونه در دسترس همگان میگذارند؟
- نظریهی شخصیسازیِ آموزش از سوی بیل گِیْتز برای ما چه اهدافی را ترسیم میکند؟
- سوگاتا میترا، تجربهی بینظیر او و نظریهی "حداقلِ تهاجم در آموزش" چه پیامی برای ما دارند؟
- تا چه حد میتوان زمام آموزش را به یادگیریِ آزاد (جان گِرِی) سپرد؟
- مدرسهزدایی از جامعه که نظر ایوان ایلیچ است به چه معناست؟
- نظریهی رادیکالِ ایوان ایلیچ که میگوید: "درِ بیمارستانها و دانشگاهها را ببندید تا نسلی سالم و بافرهنگ تحویل بگیریم" آیا منطقی و عملی هم هست؟
- چطور میتوان این نگاه را در جوامع شکوفا شده و شکوفا ناشده و درحالِ شکوفایی محقق کرد؟
- طرفدارانِ این نظریه با حداقل سوادِ همگانی چه برخوردی دارند؟
- آموزشِ توام با کارِ سَبُک ( از بدو کودکی و مخصوصا از سن 14 به بعد) چیست؟
- مغزورزی، دستورزی و روحورزی در آموزش که گاندی به آن تاکید و عمل میکرده چگونه میتواند انجام شود؟
- مجیدِ رهنما و پائولو فریره که تاکید بر آموختن برای زیستن کردهاند، چه نوع آموزشی را پیشنهاد میکردهاند؟
- آیا میشود آموزش و ابزارِ آن را به همین شکلی دید که در همین نشستهای گفت و شنود اقتصادی عمل میشود و به دنبالِ تکرارِ بیتمرکز، بیبوروکراسی، کمهزینه، پویا، و "ریزوموارِ" همین شکل و ابزارِ آموزشی در سراسر یک سرزمین بود؟
☑️ همانطور که میبینیم، دامنهی بحثها بسیار گسترده شدند.
شاید لازم باشد نشستهای همدلانهی بسیار بیشتری را صرفِ این همه پرسشِ مطرح نشده کرد. پرسشهایی که با نان و آبِ ما شهروندانِ جهان هم قطعا سروکار دارند.
=================
- قرار بر این هم شد که اگر شرکتکنندگان علاقهمند باشند، در گروهیِ دیگر بتوانند به گفتوشنود ادامه داده و بعضی منابعِ مطالعاتیِ این مباحث را به اطلاع هم برسانند.
آدرس گروهِ مدرسه محوری:
https://t.me/joinchat/BW5J3RWoupTgw-daNk8eFw
نمونه ای از دامنه ی بزرگِ توانمندی های کودک برای آموزشِ حینِ بازی-کنجکاوی-کار:
http://t.me/gahferestghkeshani/4357
🔹
کانال #گفت_و_شنود_اقتصادی
@EconomicTalk
در ۲۰۱اُمین نشستِ گفتوشنودِ اقتصادی- ۲۴ مهر ۱۳۹۸
در بابِ
مدرسهزدایی یا مدرسهمحوری؟
کدام سیستمِ آموزشی؟
✍ نوشته شده توسط غلامعلی کشانی، پژوهشگر و مترجم
☑️ میزگردی دوستانه از ساعت ۶ عصر تا نزدیکیهای ۹و نیم برگزار شد که صدر و ذیلی نداشت، اما تسهیلگر داشت. تسهیلگر گرامی (آقای مرتضی کاظمی) تلاش کرد تا همه بهطورِ مساوی حرف بزنند.
طبقِ معمول، دامنهی بحث خیلی پهن شد؛ و هر یک از شرکتکنندهگان هم توانستند حداقل دو بار ابراز نظر کنند، که این خود نکتهی مثبتی است که کسی خاموش نماند.
اما چه موضوعاتی در نشست مطرح شد؟
=====================
- آموزش چیست؟
- آیا این آموزش باید حتما در مدرسه و به شکلِ خاصی داده شود؟
- آموزش دیدن آیا حقِ همگانی است؟
- آموزش دادن آیا حق انحصاریِ گروه و طبقه یا صنفِ خاصی است؟
- هزینهی این آموزش به عهدهی چه کسی یا نهادی است؟
- در کشورِ ما آموزشِ رسمی به چه ترتیبی انجام میگیرد و با چه نوع تامینِ هزینهای؟
- آیا سرمایهگذاری در آموزش، وظیفهی حتمیِ هر دولتی است؟
- آیا درست است که آموزشِ رسمی در سراسرِ جهان از ابتدا در صددِ کادر سازی برای ماشینِ دولتی بوده است؟
- سرمایهگذاریِ دولتی در آموزش تا چه سطحی باید انجام شود: آموزش مقدماتیِ حداقلیِ همگانی، یا بیشتر از اینها؟
- آکادمیِ (مدرسهی) سلمان خان چگونه خواسته و توانسته است آموزشِ مرسوم را در اختیارِ همهی کوتهدستان بگذارد؟
- اِدِکس (ای. دی.اِکس) دات اورگ و آموزش افزارِ ام آی تی (اُ سی دابلیو) آموزشِ مرسوم را چگونه در دسترس همگان میگذارند؟
- نظریهی شخصیسازیِ آموزش از سوی بیل گِیْتز برای ما چه اهدافی را ترسیم میکند؟
- سوگاتا میترا، تجربهی بینظیر او و نظریهی "حداقلِ تهاجم در آموزش" چه پیامی برای ما دارند؟
- تا چه حد میتوان زمام آموزش را به یادگیریِ آزاد (جان گِرِی) سپرد؟
- مدرسهزدایی از جامعه که نظر ایوان ایلیچ است به چه معناست؟
- نظریهی رادیکالِ ایوان ایلیچ که میگوید: "درِ بیمارستانها و دانشگاهها را ببندید تا نسلی سالم و بافرهنگ تحویل بگیریم" آیا منطقی و عملی هم هست؟
- چطور میتوان این نگاه را در جوامع شکوفا شده و شکوفا ناشده و درحالِ شکوفایی محقق کرد؟
- طرفدارانِ این نظریه با حداقل سوادِ همگانی چه برخوردی دارند؟
- آموزشِ توام با کارِ سَبُک ( از بدو کودکی و مخصوصا از سن 14 به بعد) چیست؟
- مغزورزی، دستورزی و روحورزی در آموزش که گاندی به آن تاکید و عمل میکرده چگونه میتواند انجام شود؟
- مجیدِ رهنما و پائولو فریره که تاکید بر آموختن برای زیستن کردهاند، چه نوع آموزشی را پیشنهاد میکردهاند؟
- آیا میشود آموزش و ابزارِ آن را به همین شکلی دید که در همین نشستهای گفت و شنود اقتصادی عمل میشود و به دنبالِ تکرارِ بیتمرکز، بیبوروکراسی، کمهزینه، پویا، و "ریزوموارِ" همین شکل و ابزارِ آموزشی در سراسر یک سرزمین بود؟
☑️ همانطور که میبینیم، دامنهی بحثها بسیار گسترده شدند.
شاید لازم باشد نشستهای همدلانهی بسیار بیشتری را صرفِ این همه پرسشِ مطرح نشده کرد. پرسشهایی که با نان و آبِ ما شهروندانِ جهان هم قطعا سروکار دارند.
=================
- قرار بر این هم شد که اگر شرکتکنندگان علاقهمند باشند، در گروهیِ دیگر بتوانند به گفتوشنود ادامه داده و بعضی منابعِ مطالعاتیِ این مباحث را به اطلاع هم برسانند.
آدرس گروهِ مدرسه محوری:
https://t.me/joinchat/BW5J3RWoupTgw-daNk8eFw
نمونه ای از دامنه ی بزرگِ توانمندی های کودک برای آموزشِ حینِ بازی-کنجکاوی-کار:
http://t.me/gahferestghkeshani/4357
🔹
کانال #گفت_و_شنود_اقتصادی
@EconomicTalk
Telegram
مدرسه محوری / مدرسه زدایی
طرح صورت مسئلهی راههای آموزشِ آزادانهی نسلهای امروز و فردا،مدرسهمحوری،مدرسهزدایی،آموزش در خانه،آموزشِ آزاد و آموزش درطبیعت.چَتکردنِ فوری در این گروهمعمولنیست. ادمین: غلامعلی کشانی.
قدیمیترین فرسته: با جستجوی «میزگردی»
قدیمیترین فرسته: با جستجوی «میزگردی»
گاه فرست غلامعلی کشانی
☑️ مدرسهزدایی یا مدرسهمحوری؟ ✅ کدام سیستم آموزشی؟ 🔹 گفتوشنود درباره آموزشوپرورش به بهانه طرح نمایندگان مجلس برای حذف انحصار آموزشِ زبان انگلیسی 🔹 مروری بر اندیشههای ایوان ایلیچ، گاندی، مجید رهنما، بیل گیتس، ویلیام گلاسر و آکادمیخان درباره مدرسه و آموزشوپرورش…
مدرسه محوری یا مدرسه زدایی
نگاهی به اقتصادِ آموزش و پرورش
=========================
دو فرستهی بالا، دو گزارشاند از یک نشستِ آزاد برای تامل در نظامِ رسمیِ آموزش و پرورشِ ما.
برای خواندن میتوانید بر روی لینکهای زیر هم کلیک کنید:
https://t.me/GahFerestGhKeshani/4358
https://t.me/GahFerestGhKeshani/4365
https://t.me/GahFerestGhKeshani/4366
نگاهی به اقتصادِ آموزش و پرورش
=========================
دو فرستهی بالا، دو گزارشاند از یک نشستِ آزاد برای تامل در نظامِ رسمیِ آموزش و پرورشِ ما.
برای خواندن میتوانید بر روی لینکهای زیر هم کلیک کنید:
https://t.me/GahFerestGhKeshani/4358
https://t.me/GahFerestGhKeshani/4365
https://t.me/GahFerestGhKeshani/4366
Telegram
گاه فرست غلامعلی کشانی
☑️ مدرسهزدایی یا مدرسهمحوری؟
✅ کدام سیستم آموزشی؟
🔹 گفتوشنود درباره آموزشوپرورش به بهانه طرح نمایندگان مجلس برای حذف انحصار آموزشِ زبان انگلیسی
🔹 مروری بر اندیشههای ایوان ایلیچ، گاندی، مجید رهنما، بیل گیتس، ویلیام گلاسر و آکادمیخان درباره مدرسه و…
✅ کدام سیستم آموزشی؟
🔹 گفتوشنود درباره آموزشوپرورش به بهانه طرح نمایندگان مجلس برای حذف انحصار آموزشِ زبان انگلیسی
🔹 مروری بر اندیشههای ایوان ایلیچ، گاندی، مجید رهنما، بیل گیتس، ویلیام گلاسر و آکادمیخان درباره مدرسه و…
"چطور میتوان اوضاع خود و شاید هم اوضاعِ جهان را بهتر کرد؟
==============================
او در افقِ دوردست است ...
من دو قدم به سوی او برمیدارم،
... او نیز دو قدم دورتر میشود.
من ده قدم به سوی او برمیدارم،
و افق نیز ده قدم از من دورتر میشود.
اما هر چقدر هم که به سمتِ او حرکت کنم، هیچ وقت به او نخواهم رسید.
پس آرمانشهر چه فایدهای دارد؟
فایدهی آرمانشهر این است که:
برای راهرفتن مفید است."
- ادواردو گالیانو، پیادهرَویِ کلمات، ۱۹۹۵
وامگرفته از کتاب ارزشمندِ "نهگفتن کافی نیست"، نیومی (نائومی) کلاین، ترجمهی محمدرضا فرهادیپور، نشر آمه
=================
ادواردو گالیانو رماننویس و روزنامهنگارِ نامدارِ آمریکای لاتین بود. ازو کتابی به فارسی ترجمه شده به اسم "بچههای روز، نشرِ نگاه معاصر" که کتاب شوخطبعانه و بسیار حکیمانهای است با ۳۶۵ یادداشتِ کوتاه، اما با ترجمهای ضعیف. خوشبختانه عبارتهایی از آن از زیرِ ساطورِ مترجم گرامی "قِسِر" در رفتهاند و میتوان از همانها همراه با لذت، حکمت معاصر را از زبانِ فرودستان آموخت.
در این عکسِ تاریخی👇، دو تن از لاتینهای نامدار را میبینیم که قدرتِ دیدنِ جهان از چشمِ دیگران، و بهخصوص از چشم کوتهدستان را داشتهاند. سمت چپ گالیانو، سمتِ راست رئیسجمهور خوسه موخیکای فقیر که قبلا در این کانال ازو یاد شده. 👇
==============================
او در افقِ دوردست است ...
من دو قدم به سوی او برمیدارم،
... او نیز دو قدم دورتر میشود.
من ده قدم به سوی او برمیدارم،
و افق نیز ده قدم از من دورتر میشود.
اما هر چقدر هم که به سمتِ او حرکت کنم، هیچ وقت به او نخواهم رسید.
پس آرمانشهر چه فایدهای دارد؟
فایدهی آرمانشهر این است که:
برای راهرفتن مفید است."
- ادواردو گالیانو، پیادهرَویِ کلمات، ۱۹۹۵
وامگرفته از کتاب ارزشمندِ "نهگفتن کافی نیست"، نیومی (نائومی) کلاین، ترجمهی محمدرضا فرهادیپور، نشر آمه
=================
ادواردو گالیانو رماننویس و روزنامهنگارِ نامدارِ آمریکای لاتین بود. ازو کتابی به فارسی ترجمه شده به اسم "بچههای روز، نشرِ نگاه معاصر" که کتاب شوخطبعانه و بسیار حکیمانهای است با ۳۶۵ یادداشتِ کوتاه، اما با ترجمهای ضعیف. خوشبختانه عبارتهایی از آن از زیرِ ساطورِ مترجم گرامی "قِسِر" در رفتهاند و میتوان از همانها همراه با لذت، حکمت معاصر را از زبانِ فرودستان آموخت.
در این عکسِ تاریخی👇، دو تن از لاتینهای نامدار را میبینیم که قدرتِ دیدنِ جهان از چشمِ دیگران، و بهخصوص از چشم کوتهدستان را داشتهاند. سمت چپ گالیانو، سمتِ راست رئیسجمهور خوسه موخیکای فقیر که قبلا در این کانال ازو یاد شده. 👇
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
مدرسهزدایی یعنی چه؟
============================
مدرسهزدایی یعنی پایاندادن به قدرت یک فرد در مجبورکردنِ دیگری به شرکت در یک جلسه.
مدرسهزدایی همچنین بهمعنیِ بهرسمیتشناختنِ حقِ هر فرد، با هر سن و هر جنسیتی، برای تشکیلِ جلسه است. نهادیشدنِ جلساتْ این حق را بهطورِ جدی کاهشدادهاست. تعبیرِ "جلسه" در ابتدا به نتیجهی عملِ همنشینیِ یک فرد اشاره داشت، در حالی که امروزه این واژه به محصولِ سازمانیِ یک موسسه اشاره میکند.
(ص. ۱۵۳،مدرسهزدایی از جامعه، ایوان ایلیچ، ضرغامی، نشر رشد)
============================
مدرسهزدایی یعنی پایاندادن به قدرت یک فرد در مجبورکردنِ دیگری به شرکت در یک جلسه.
مدرسهزدایی همچنین بهمعنیِ بهرسمیتشناختنِ حقِ هر فرد، با هر سن و هر جنسیتی، برای تشکیلِ جلسه است. نهادیشدنِ جلساتْ این حق را بهطورِ جدی کاهشدادهاست. تعبیرِ "جلسه" در ابتدا به نتیجهی عملِ همنشینیِ یک فرد اشاره داشت، در حالی که امروزه این واژه به محصولِ سازمانیِ یک موسسه اشاره میکند.
(ص. ۱۵۳،مدرسهزدایی از جامعه، ایوان ایلیچ، ضرغامی، نشر رشد)
بیسروپاها
=======
شپشها رویای داشتنِ سگ دارند، و بیسروپاها هم به خیالِ نجات از فقرند:
اینکه در روزی سحرآمیز، شانسْ یکدفعه مثل باران به سرشان بریزد – آنهم با سطل.
اما خوششانسی مثل باران پایین نمیریزد، چه دیروز، چه امروز، چه فردا، چه تا ابد.
خوششانسی حتی مثلِ نمبار هم پایین نمیآید، فارغ از این که بیسروپاها چقدر با التماس بخواهندش، حتی اگر دستِ چپشان هم بخارد، یا اگر صبحشان را با پایِ راست شروع کنند یا سالِ نو را با جاروی تازه رفتوروب کنند.
بیسروپاها:
بچههای بیسروپا، مالک چیزی نیستند.
بیسروپاها:
کس نیستند، هیچانگاشتهاند، مثل خرگوش دائماً میدوند، همهی زندگی را میمیرند، هر طرف که میدوند، سرشان بیکلاه میماند.
...
...
الباقیِ این شعر نامعمول را لطفا در اینجا بخوانید
شعر ادواردو گالیانو در آدرس زیر (از کتاب بچه های روز، نشر نگاه معاصر، تلفن تهران 22831715 ):
https://t.me/GahFerestGhKeshani/4384
=======
شپشها رویای داشتنِ سگ دارند، و بیسروپاها هم به خیالِ نجات از فقرند:
اینکه در روزی سحرآمیز، شانسْ یکدفعه مثل باران به سرشان بریزد – آنهم با سطل.
اما خوششانسی مثل باران پایین نمیریزد، چه دیروز، چه امروز، چه فردا، چه تا ابد.
خوششانسی حتی مثلِ نمبار هم پایین نمیآید، فارغ از این که بیسروپاها چقدر با التماس بخواهندش، حتی اگر دستِ چپشان هم بخارد، یا اگر صبحشان را با پایِ راست شروع کنند یا سالِ نو را با جاروی تازه رفتوروب کنند.
بیسروپاها:
بچههای بیسروپا، مالک چیزی نیستند.
بیسروپاها:
کس نیستند، هیچانگاشتهاند، مثل خرگوش دائماً میدوند، همهی زندگی را میمیرند، هر طرف که میدوند، سرشان بیکلاه میماند.
...
...
الباقیِ این شعر نامعمول را لطفا در اینجا بخوانید
شعر ادواردو گالیانو در آدرس زیر (از کتاب بچه های روز، نشر نگاه معاصر، تلفن تهران 22831715 ):
https://t.me/GahFerestGhKeshani/4384
بیسروپاها
=======ه
شپشها* رویای داشتنِ سگ دارند، و بیسروپاها هم به خیالِ نجات از فقرند:
اینکه در روزی سحرآمیز، شانسْ یکدفعه مثل باران به سرشان بریزد – آنهم با سطل.
اما خوششانسی مثل باران پایین نمیریزد، چه دیروز، چه امروز، چه فردا، چه تا ابد.
خوششانسی حتی مثلِ نمبار هم پایین نمیآید، فارغ از این که بیسروپاها چقدر با التماس بخواهندش، حتی اگر دستِ چپشان هم بخارد، یا اگر صبحشان را با پایِ راست شروع کنند یا سالِ نو را با جاروی تازه رفتوروب کنند.
بیسروپاها:
بچههای بیسروپا، مالک چیزی نیستند.
بیسروپاها:
کس نیستند، هیچانگاشتهاند، مثل خرگوش دائماً میدوند، همهی زندگی را میمیرند، هر طرف که میدوند، سرشان بیکلاه میماند.
کسانی که نیستند، اما میتوانستند باشند.
کسانی که زبانی ندارند جز لهجه.
کسانی که دینی ندارند جز خرافه.
کسانی که هنر نمیآفرینند، اما صنایع دستی چرا.
کسانی که فرهنگ ندارند، مگر فرهنگ عوامانه.
کسانی که انسان "نیستند"، اما منابعِ انسانی "هستند."
کسانی که بیچهرهاند، اما بازو دارند.
کسانی که بی اسم و رسماند، اما شماره دارند.
کسانی که در تاریخِ جهان پیدایشان نیست، اما در گزارشات جرائم روزنامهی محلی چرا.
بیسروپاها، کسانیاند که ارزش گلولهی قتلشان را ندارند.
(ادواردو گالیانو، "بیسروپاها"،
(از کتاب بچه های روز، نشر نگاه معاصر، تلفن تهران، 22831715):
*در اصل، کَکها
https://t.me/GahFerestGhKeshani/4383
=======ه
شپشها* رویای داشتنِ سگ دارند، و بیسروپاها هم به خیالِ نجات از فقرند:
اینکه در روزی سحرآمیز، شانسْ یکدفعه مثل باران به سرشان بریزد – آنهم با سطل.
اما خوششانسی مثل باران پایین نمیریزد، چه دیروز، چه امروز، چه فردا، چه تا ابد.
خوششانسی حتی مثلِ نمبار هم پایین نمیآید، فارغ از این که بیسروپاها چقدر با التماس بخواهندش، حتی اگر دستِ چپشان هم بخارد، یا اگر صبحشان را با پایِ راست شروع کنند یا سالِ نو را با جاروی تازه رفتوروب کنند.
بیسروپاها:
بچههای بیسروپا، مالک چیزی نیستند.
بیسروپاها:
کس نیستند، هیچانگاشتهاند، مثل خرگوش دائماً میدوند، همهی زندگی را میمیرند، هر طرف که میدوند، سرشان بیکلاه میماند.
کسانی که نیستند، اما میتوانستند باشند.
کسانی که زبانی ندارند جز لهجه.
کسانی که دینی ندارند جز خرافه.
کسانی که هنر نمیآفرینند، اما صنایع دستی چرا.
کسانی که فرهنگ ندارند، مگر فرهنگ عوامانه.
کسانی که انسان "نیستند"، اما منابعِ انسانی "هستند."
کسانی که بیچهرهاند، اما بازو دارند.
کسانی که بی اسم و رسماند، اما شماره دارند.
کسانی که در تاریخِ جهان پیدایشان نیست، اما در گزارشات جرائم روزنامهی محلی چرا.
بیسروپاها، کسانیاند که ارزش گلولهی قتلشان را ندارند.
(ادواردو گالیانو، "بیسروپاها"،
(از کتاب بچه های روز، نشر نگاه معاصر، تلفن تهران، 22831715):
*در اصل، کَکها
https://t.me/GahFerestGhKeshani/4383