فرزندان رودبارسرا😷
1.75K subscribers
22.7K photos
10.2K videos
161 files
14.9K links
#رودبارسرا بزرگترین روستای شهرستان #رضوانشهر میباشد

جهت اگاهی اخبار،اداب و رسوم .تاریخچه.شناخت محلات.جاهای دیدنی و غذاهای محلی تالش به ما بپیوندید

با مدیریت» جاوید مسعودی

ارتباط شما با ما :

@javid_masoudi
@K_masoudi_01
Download Telegram
#بیشتر_بدانیم


پدر شعر گیلکی را بشناسیم

🔸صفحه (۱ )

شرف الدین یا #شرفشاه

سید شرفشاه #تالش #دولابی یا پیر شرفشاه,عارف و شاعر قرن هشتم هجری قمری است.

وی نخستین شاعر گیلانی است که به #گیلکی شعر گفته و ( پدر شعر گیلکی دانسته می شود.)

اشعار وی در قالب دوبیتی و به صورت #هجایی به گیلکی و#تالشی #گسکری قدیم سروده شده است. این نوع دوبیتی شرفشاه به " چهار دانه های شرفشاهی " مشهور است که خارج از اوزان عروضی ولی دارای وزن هجایی است. اکثر اشعار وی دارای مضامین اخلاقی، عرفانی و دینی و عشقی است.  از مقدمه ای که بر این مجموعه نوشته شده چنین برمی آید که پیر شرفشاه در رویا، دلباخته ی دختری به نام «#حوری سو» ( حوری سو =حوری کلپر #تالش به کلپر سو میگویند ) شده که خواهر امیره #ساسان #گسکری، امیر معروف گسکرات بوده است و شخصا به خواستگاری رفته و امیره ساسان تقاضایش را پذیرفته و خواهرش را به همسری وی ترغیب نموده و مراسم عقد و عروس بران هم به عمل آورده، منتها پیش از زفاف «حوری سو، خورسه» رخت به سرای دیگر برده و شاعر عارف را سخت اندهگین کرده است.

توضیح: عده ای ندانسته بدون دلیل او را #خورسه می دانند که اصلا صحیح نیست .چون محل تدافعی جنگی، امیر ساسان گسکر در مکان نزدیک روستای فعلی #اورماملال رضوانشهر بوده که هنوز به نام قعله امیر ساسان(امیره قَله) معروف است . در جوار آن مکانی به نام سوء پشت (تالشی پشته گلپر) چون این دختر سوار بر اسب شده در آن مکان تاخت و تاز می کرد او را حوری سو مینامیدند

(حوری گلپرها)
لازم است بدانید که حرف (ح) از زبان عرب وارد #تالشی شده بود گفتن این حرف برای آنها مشکل بود به خای (ح) (خ)تلفظ میکردند

وقتی که افرادی آمدند زندگی او کتابت کنند بدون تحقیق همان نام عامیانه خوری سو را برای او نوشتند

دیوان اشعار گیلکی وی به صورت کامل در #بخارست نگهداری می شود و در سالهای انقلاب توسط دکتر محمد علی صوتی عکس برداری و برای نخستین بار توسط عباس حاکی در سال 72منتشر شده است.

گفته می شود نسخه خطی و اصلی آن در دست آیت الله سید #صالح_ضیابری از علمای دوره مشروطه گیلان و از نوادگان #شرفشاه بود و نیز بنده از مرحوم سید #محمود_شرفی امام جمعه متوفی پره سر شنیدم که فرمودند ،سید شرف الدین #جد بیست و ششم من است

میگویند #دیوان_شرفشاه توسط #اشغالگران روس یا انگلیس در رشت غارت و بعد هم سر از کتابخانه بخارست در آورد.

آرامگاه این شاعر برجسته در روستای #دارسرای شهرستان رضوانشهر قرار دارد و مورد احترام مردم منطقه و شیفتگان علم وادب وعرفان است.

#شرف_الدین خود متولد روستای #کتک_رضوانشهر بوده این روستا در حال حاظر
به صورت جنگل مخروبه ، و چراگاه دامها درآمده ،الان چراگاه دامهای #تیره #رزدار#تالش است

بقلم استاد :اسفندیار احمدی

ادامه دارد

@frodbarsara
فرزندان رودبارسرا😷
#بیشتر_بدانیم پدر شعر گیلکی را بشناسیم 🔸صفحه (۱ ) شرف الدین یا #شرفشاه سید شرفشاه #تالش #دولابی یا پیر شرفشاه,عارف و شاعر قرن هشتم هجری قمری است. وی نخستین شاعر گیلانی است که به #گیلکی شعر گفته و ( پدر شعر گیلکی دانسته می شود.) اشعار وی در قالب دوبیتی…
#بیشتر_بدانیم



شرف الدین #تالش،#دولایی،

صفحه ( ۲ )

پدر شعر گیلی را بشناسیم

ادامه شرف الدین یا #شرف_شاه
او پسر عبدالله نیایش،عبدالله بود .لقب شرف شاه را امیر ساسان حاکم وقت #تالش به او دادند

(ماجرای عشقی او درد ناک بوده که خلاصه آن به شرح زیر می باشد )

میگویند :شبی شرف الدین زیر درختی در بیشه #کتک نشسته بود .که خداوند از عالم غیب نقش و صورت خوری سو خواهر امیر ساسان حاکم #گسکر در دل او نمایان میکند

سپس شرف شاه خواهر امیرساسان را از او خواستکاری میکند
امیر ساسان به او میگوید تو که محوا و مسکنی نداری برو در جایی ساکن شو تا حوری سو را به پیش تو بفرستم

#شرف_شاه رفت از گیاه (عقایی)،تالشی #خال و گیلکی خرف (سرخ)در کومه ای ساخت (خرفکام )در آنجا به انتظار حوری سو نشست

#امیر_ساسان به نزد خواهرش رفته و ماجرای خواستکاری #شرف_الدین از او به خواهرش حوری سو به او میگویند
حوری سو به برادرش میگوید شاید خداوند قضای مرگ مرا در ولایت شرف شاه کرده باشد
من این ازدواج میپذیرم
سرانجام امیر ساسان بعد حوری سو را به از به ازدواج شرف شاه در می اورد و او سوار اسب کرده با تعدادی سوار به سوی شرف شاه میفرستد

بعداز آنکه همراهان حوری سو به محل زندگی میرسند پیش قراول حوری سو به نزد شرف شاه آمده و به او میگوید که ما عروس ترا آورده ایم اما شرف شاه از پذیرفتن عروس خوداری میکند و میگوید او را برگردانید

پیش قراول خبر را به حوری سو میدهد او از اسب پیاده شده و شخصا به نزد شرف شاه می آید و میگوید تو مرا از برادرم خواستگاری کرده بودی حالا چرا مرا نمی پذیری

شرف شاه بدون اینکه به حوری سو نگاه کند از او میخواهد که به خانه خود برگردد اما حوری سو از برگشتن امنتاع میکند و شرط بر این میگذارد که شرف شاه یک بار سر خود را بلند کرده و به او نگاه کند ولی شرف سر انجام به اسرار حوری سو سر خود را بلند کرده و نگاهی به قدو قامت شرف میکند .با نگاه شرف شاه به حوری لرزه به اندام حوری سو می افتد و در جا میمرد

توضیح : ماجرای ازدواج و مرگ حوری سو (خروسه)بسیار طولانی بود و با کلمات وزین و سنگین نوشته بود برای اینکه برای همه قابل فهم باشد من آن را با زبان ساده و عامیانه و بی نهایت خلاصه نوشتم

🔶ابیات باقی مانده از شرف الدین :

بیا ساقی ترا بگم می درد دیلا
آتش بزنم ای ساقی تی درون دیلا
می بی رحم نوکود می دیلا
جی می ورجا بوشو آتش بزه، می دیلا
🔹ترجمه :.
بیا ساقی تا دردم را برای تو بگویم
آتش بزنم ای ساقی داخل دل ترا
یار بی رحم من بر دلم رحم نکرد
از کنار من رفت و ،دلم را آتش زد
🔹ابیاتی دیگر:

عجب مشتی زنه صومع سرای گیل
ایتا مشت مرا بزه ببرد مه مرگه ور
الهی صومع سرایی خدا
ترا سه چیز بده ، سم و دم و بل .
ترجمه :
گیلک صومعه سرایی عجب مشتی میزند
یک مشت به من زد تا لب مرگ رفتم
الهی ای گیلک صومعه سرایی خدا به تو سه چیز بدهد سم و دم آج ( خوک های نر این منطقه در دو طرف دهن دهان دارای آج هایی هستند که تالش و گیلک به آن بِل میگویند

پایان


بقلم استاد: اسفندیار احمدی


@frodbarsara