#میرزا_دوشنبه
در بِدایتِ امر، جانم برایتان بگوید که همپیشگی با این دیوان(فطرس مدیا) و حضرتش(سیدجواد موسوی یا همان سیدالرئیس خودمان) خالی از لطف نبوده و نیست. با پیشنهاد پرمخاطره و پُر و پیمانِ همراهی در پروژۀ مدونسازیِ (همان #تدوین خودمان) مستندِ "اینجا زمان ایستاده" زمانِ زندگیمان، به پانزده سال پیش رجعت کرد و دوستی ما را با ایشان قوتی زایدالوصف بخشید. چرا که بعد از وقفهای طولانی، زلفِ نداشتۀمان را به پُر و پیمان زلفش گره زدیم. ما بی هیچ انتظار از سختی، وارد شدیم و از همان درب هم #چالشها و سختیهای چِنین و چنان هم در پیمان پا به مسلخِ مدونسازی گذاشتند. اول چالش این بود که زبان این #مستند، به #ژرمن بود و از آنجایی که قرار بود در دانشگاه #سلطنتیِ #بریتانیا آن را به نظاره بنشینند باید به #انگلیزی هم #ترجمه میشد و اضافه بر سازمان جهت شرکت در آوردگاههای داخلِ این بلادِ اسلامی-ایرانی باید به زبان پاکِ #پارسی هم برگردان میشد. چالش اول خود گویای سّرِ درون ما شد. در نهایت خرده چالشی دیگر هم میشمارم که مطلع شوید که آنجور هم که میگویند مدونسازها که مادرشان برایشان بگرید، آنقدرها پولِ مفت نمیگیرند. خرده چالش بدین شرح است که به خاطر قضیۀ مطروحه در این #فیلم که همان اسلامهراسی در بلاد کفر بود باید ریزِ جنایات این پدرسوخته داعشیها را رصد میکردیم. نگویم برایتان؛ جانمان به لبان شیرین گفتارمان رسید و دیدیم آی که میکشتند، آی که میبریدند، آی که ترکاندند و ول کن هم نبودند بیپدرها! خلاصه سوهان روح زدیم به جانمان و حلال لقمهای را به سفره کشیدیم. حالا بین خودمان بماند. از بس در این #پروژه خون دیدیم میلی به #غذا برایمان نمانده. شدهایم یک پوست و استخوان. اگر شک دارید رنگ رخساره خبر میدهد ... هادی شکروی.تدوینگر #مستند_اینجا زمان ایستاده
در بِدایتِ امر، جانم برایتان بگوید که همپیشگی با این دیوان(فطرس مدیا) و حضرتش(سیدجواد موسوی یا همان سیدالرئیس خودمان) خالی از لطف نبوده و نیست. با پیشنهاد پرمخاطره و پُر و پیمانِ همراهی در پروژۀ مدونسازیِ (همان #تدوین خودمان) مستندِ "اینجا زمان ایستاده" زمانِ زندگیمان، به پانزده سال پیش رجعت کرد و دوستی ما را با ایشان قوتی زایدالوصف بخشید. چرا که بعد از وقفهای طولانی، زلفِ نداشتۀمان را به پُر و پیمان زلفش گره زدیم. ما بی هیچ انتظار از سختی، وارد شدیم و از همان درب هم #چالشها و سختیهای چِنین و چنان هم در پیمان پا به مسلخِ مدونسازی گذاشتند. اول چالش این بود که زبان این #مستند، به #ژرمن بود و از آنجایی که قرار بود در دانشگاه #سلطنتیِ #بریتانیا آن را به نظاره بنشینند باید به #انگلیزی هم #ترجمه میشد و اضافه بر سازمان جهت شرکت در آوردگاههای داخلِ این بلادِ اسلامی-ایرانی باید به زبان پاکِ #پارسی هم برگردان میشد. چالش اول خود گویای سّرِ درون ما شد. در نهایت خرده چالشی دیگر هم میشمارم که مطلع شوید که آنجور هم که میگویند مدونسازها که مادرشان برایشان بگرید، آنقدرها پولِ مفت نمیگیرند. خرده چالش بدین شرح است که به خاطر قضیۀ مطروحه در این #فیلم که همان اسلامهراسی در بلاد کفر بود باید ریزِ جنایات این پدرسوخته داعشیها را رصد میکردیم. نگویم برایتان؛ جانمان به لبان شیرین گفتارمان رسید و دیدیم آی که میکشتند، آی که میبریدند، آی که ترکاندند و ول کن هم نبودند بیپدرها! خلاصه سوهان روح زدیم به جانمان و حلال لقمهای را به سفره کشیدیم. حالا بین خودمان بماند. از بس در این #پروژه خون دیدیم میلی به #غذا برایمان نمانده. شدهایم یک پوست و استخوان. اگر شک دارید رنگ رخساره خبر میدهد ... هادی شکروی.تدوینگر #مستند_اینجا زمان ایستاده
#میرزا_دوشنبه
خانم حبیبی
مکتوبۀ معروضۀ مبارکۀ پیشِ رو، مربوط میشود به شرح حالِ بندۀ حقیر در دیار ژرمنها. بگویمتان که لطفی بود مصاحبت و آشنایی با تنی چند از مستشرقینِ #فرنگی. آنقدرها هم که میگویند این فرنگیها، فرنگی نیستند. وجودشان آئینۀ سراپا نُمای خودمان است. نه عصای سحر آمیز دارند، نه از عجایب المخلوقاتند. در کل آدمند. فرنگی هستند، ولی آدمند. با این شاخصه که بر خلاف ما زبانِ دیارها و بلادهای مختلفی را بلدند. #پارسی را مثل بلبل چهچه میکنند، #انگلیزی را هم که نگویم برایتان، به لغت #عربی هم که وابستگیِ عجیبی دارند. فقط شبیه فرنگیان رفتار ناز پروریِ فرنگی دارند، آن هم با شدت و حدتی غیر قابل توصیف. بنده در حین #مصاحبت با آنان چیزهای زیادی بارمان شد و متاثر از اینکه آنان اضافه بر زباندانی، چقدر از شرقمان بیشتر از مایِ شرقی میدانند. متاثرالحالی ما تا بدنجا پیش رفت که پس از بازگشت به مملکتِ قَدَر شوکتمان، ماحصل سفر را پیش رو وارسی کردیم و شب خسبیدیم و صبحِ علی الطلوع که چشم باز کردیم، بعد از تعبیرِ خوابهای آشفتۀ شبِ مذکور، طریق تحصیلیِ خود را واگرداندیم به سمتی دیگر. شرحِ حالِ دل، مفصل است و مجالِ این جلسه مختصر. در انتهای این #عرایض، اضافه میکنیم که امید داریم و امیدواریم که شرقیترین ها، شناخت بیشتری از بلاد خود نسبت به غربیترینها پیدا کنند. سخت است اما نشدنی نیست. حکماً و فیالمجلس ما دعاگوییم. که از شما حرکت، و برکتش در سبیلالله. انشاالله.
@fotrosmediatv
@fotrosmediatv
خانم حبیبی
مکتوبۀ معروضۀ مبارکۀ پیشِ رو، مربوط میشود به شرح حالِ بندۀ حقیر در دیار ژرمنها. بگویمتان که لطفی بود مصاحبت و آشنایی با تنی چند از مستشرقینِ #فرنگی. آنقدرها هم که میگویند این فرنگیها، فرنگی نیستند. وجودشان آئینۀ سراپا نُمای خودمان است. نه عصای سحر آمیز دارند، نه از عجایب المخلوقاتند. در کل آدمند. فرنگی هستند، ولی آدمند. با این شاخصه که بر خلاف ما زبانِ دیارها و بلادهای مختلفی را بلدند. #پارسی را مثل بلبل چهچه میکنند، #انگلیزی را هم که نگویم برایتان، به لغت #عربی هم که وابستگیِ عجیبی دارند. فقط شبیه فرنگیان رفتار ناز پروریِ فرنگی دارند، آن هم با شدت و حدتی غیر قابل توصیف. بنده در حین #مصاحبت با آنان چیزهای زیادی بارمان شد و متاثر از اینکه آنان اضافه بر زباندانی، چقدر از شرقمان بیشتر از مایِ شرقی میدانند. متاثرالحالی ما تا بدنجا پیش رفت که پس از بازگشت به مملکتِ قَدَر شوکتمان، ماحصل سفر را پیش رو وارسی کردیم و شب خسبیدیم و صبحِ علی الطلوع که چشم باز کردیم، بعد از تعبیرِ خوابهای آشفتۀ شبِ مذکور، طریق تحصیلیِ خود را واگرداندیم به سمتی دیگر. شرحِ حالِ دل، مفصل است و مجالِ این جلسه مختصر. در انتهای این #عرایض، اضافه میکنیم که امید داریم و امیدواریم که شرقیترین ها، شناخت بیشتری از بلاد خود نسبت به غربیترینها پیدا کنند. سخت است اما نشدنی نیست. حکماً و فیالمجلس ما دعاگوییم. که از شما حرکت، و برکتش در سبیلالله. انشاالله.
@fotrosmediatv
@fotrosmediatv