مرگ بر استبداد که سعید مدنی به روز آزادی از شرش ایمان دارد
حسین رزاق٭
وقتى صبح عبداله گفت ديشب که حالت خوب نبود و خواب بودى دو بار دکتر به ما تذکر داد که "آرامتر! حسين بعداز يك هفته خوابيده" کلى ذوق کردم که اينجا بزرگترى دارم که حواسش به بدحالىها و بىحالىهايم هست، اما فکر نميکردم به ظهر نرسيده اين ذوق را زهر خواهند کرد!
٢٠ ماه پيش که قدم به بند ۴ اوين گذاشتم، بعداز مهدى محموديان و قبلاز محمد حبيبى، دکتر مدنى بود که از پلهها بالا آمد و در آغوشش کشيدم و آنقدر گرم در دلم نشست که حالا که دربارهاش مينويسم، بغض امانم را ببرد. انگار حرف سالار بعداز بدرقه دکتر و برگشتمان به اتاق درست بود که "انگار يتيم شديم"
٢٠ ماه با سعيد مدنى، نفس به نفس زندگى کردم. اتاقمان با هم عوض شد، ۲۰۹ و بازجويى با هم بردنمان، وقت آشپزى-تا عبداله بيايد-کنارش بودم و جز چند روز مرخصى درمانىام وقتى نشد که از هم دور باشيم. آنقدر نزديک که چون پدرى دلسوز برايم پدرى کند و چون رفيقى عزيز سنگ صبور و همدمم باشد و لحظه لحظه و در هر حالى که دستها و نفسهاى گرم بزرگتری را نياز داشتم/داشتيم، دريغ نکند.
از همان روزهاى اول که پيشانىام به لبهى نبشى فلزی تخت خورد و شکافت و ساعت به ساعت با الکل تميزش کرد و پماد زد که اثرش بر چهرهام نماند تا روزها و شبهايى که دردهاى بىدرمانم دست از سرم برنميداشت و تيمارم ميکرد، از هر دوشنبه شبى که براى ملاقات فردايمان کيک درست مىکرد و ميوه پوست مىکند تا مبادا پيش خانواده کم و کسرى برای پذيرايى داشته باشيم، تا هربارى که زير هشت مىخواندنم و او سريعتر از من خودش را مىرساند که مبادا انتقال و اعزامى ناگهانى باشد و غافلکشم کنند، از ساعتها قدم زدن در هواخورى تا زانو زدن پاى ميز تاشوى کوچکش که وسط سرشلوغىهاى بسيارش با حوصله بسيار به مسئلههاى بسيارم پاسخ ميداد و از دنيای بزرگ جنبشهاى اجتماعى و معجزههايش ميگفت، تا همين يک هفتهى اخير که کاملا از هم پاشيده بودم و فقط ديشب خوابم برد و او ساعت به ساعت به زاغهام سر ميزد که بهترم يا نه، شايد ذرههايى از مهر اوست که همين يکماه پيش و در دومين جشن تولدى که برايم در زندان گرفت، وادارم ساخت با تمام وجود بگويم زندگى با سعيد مدنى اندازهى يک دانشگاه برايم آموزنده بود و مثل يک عضو عزيز خانوادهام خوش.
اوايل که وسط جنبش ۴۰۱ هر دونفرمان را برده بودند ۲۰۹، در راهروهايى که ازدحام جوانان بازداشتى جاى سوزن انداختن نگذاشته بود، وقتى از زير چشمبند پاهاى او را مىپائيدم که مامور امنيتى او را به سرعت ميبرد، از سکوتش حرص ميخوردم که مدام به نيمکتهاى اطراف راهرو ميخورد اما دم نميزند! و فکر ميکردم اين نجابت او در برابر نانجيبى آنها ديگر شورش را درآورده اما ماهها بعد که در آخرين بازجويى بر سر گفتوگوهاى زندان، در جواب تهديدها و لافهاى گزاف بازجو گفته بود "من عمرم را کردهام و اميدى ندارم زنده از اين دوره زندانم بيرون بروم، پس نه تهديدم کن نه تصور کن از بيان آنچه به آن رسيدهام کوتاه مىآيم" فهميدم آرامش را به وقتش دارد و شورش را به وقتش. و پخته از دههها مبارزهى بىوقفه است با استبداد.
شايد باورش سخت باشد که او اغلب ديدارهايش با مسئولان زندان يا حتى در وسط جلسات بازجويى را هم صرف مذاکره برای تمهيد آزادى يا تسهيل شرايط زندان بسيارى از زندانيان ديگر با آرا و عقايد متفاوت ميكرد گرچه در لحظهى نياز به مرزبندى سياسى با هيچ احدى تعارف نداشت.
با اينكه امکان نداشت هر بار که بازجوهايمان مىآمدند، درباره شرايط من حرفى نزند، از اوضاع بيمارىهايم نگويد و براى استخلاصم مذاكره نکند يا از مسئولان زندان پيگير اعزام و درمانم نشود اما از همين كار براى غريبهترين زندانى به تفکراتش هم دريغ نميكرد. چنانکه لحظهى وداعش با بغض و اشک همهى زندانيان و حتى برخى زندانبانها گذشت.
حالا چند ساعتى بيشتر نگذشته که برای آخرین بار موهای دکتر را اصلاح کردم و کمی بعدترش او را از پيش ما بردند اما دلتنگى ويرانم كرده. دلم لک زده براى آنکه با بزلهگويىهاى ذاتى اصفهانىاش سراغم بیاید که بیا کمى هم حبس بکش ترغيبم کند از زاغه بيرون شوم و با تمام بىحوصلگىها، با سالار و سيد و عبداله و مجيد و مطلب و آقا مصطفى كمى را به شوخى و خوشى بگذرانيم تا چند لحظهاى غم اين روزهاى تاريك گورش را گم کند. اما نفرین دوزخ بر اين تباهى مطلقه که چشم ديدن لختى کنار هم بودن و آنى به شادى زيستن را حتی اين سوى حصارهاى بلند محبس هم ندارد.
مرگ بر اين استبداد که سعید مدنی به روز آزادی از شرش ایمان دارد.
٭بند ۴ زندان اوین
حسین رزاق٭
وقتى صبح عبداله گفت ديشب که حالت خوب نبود و خواب بودى دو بار دکتر به ما تذکر داد که "آرامتر! حسين بعداز يك هفته خوابيده" کلى ذوق کردم که اينجا بزرگترى دارم که حواسش به بدحالىها و بىحالىهايم هست، اما فکر نميکردم به ظهر نرسيده اين ذوق را زهر خواهند کرد!
٢٠ ماه پيش که قدم به بند ۴ اوين گذاشتم، بعداز مهدى محموديان و قبلاز محمد حبيبى، دکتر مدنى بود که از پلهها بالا آمد و در آغوشش کشيدم و آنقدر گرم در دلم نشست که حالا که دربارهاش مينويسم، بغض امانم را ببرد. انگار حرف سالار بعداز بدرقه دکتر و برگشتمان به اتاق درست بود که "انگار يتيم شديم"
٢٠ ماه با سعيد مدنى، نفس به نفس زندگى کردم. اتاقمان با هم عوض شد، ۲۰۹ و بازجويى با هم بردنمان، وقت آشپزى-تا عبداله بيايد-کنارش بودم و جز چند روز مرخصى درمانىام وقتى نشد که از هم دور باشيم. آنقدر نزديک که چون پدرى دلسوز برايم پدرى کند و چون رفيقى عزيز سنگ صبور و همدمم باشد و لحظه لحظه و در هر حالى که دستها و نفسهاى گرم بزرگتری را نياز داشتم/داشتيم، دريغ نکند.
از همان روزهاى اول که پيشانىام به لبهى نبشى فلزی تخت خورد و شکافت و ساعت به ساعت با الکل تميزش کرد و پماد زد که اثرش بر چهرهام نماند تا روزها و شبهايى که دردهاى بىدرمانم دست از سرم برنميداشت و تيمارم ميکرد، از هر دوشنبه شبى که براى ملاقات فردايمان کيک درست مىکرد و ميوه پوست مىکند تا مبادا پيش خانواده کم و کسرى برای پذيرايى داشته باشيم، تا هربارى که زير هشت مىخواندنم و او سريعتر از من خودش را مىرساند که مبادا انتقال و اعزامى ناگهانى باشد و غافلکشم کنند، از ساعتها قدم زدن در هواخورى تا زانو زدن پاى ميز تاشوى کوچکش که وسط سرشلوغىهاى بسيارش با حوصله بسيار به مسئلههاى بسيارم پاسخ ميداد و از دنيای بزرگ جنبشهاى اجتماعى و معجزههايش ميگفت، تا همين يک هفتهى اخير که کاملا از هم پاشيده بودم و فقط ديشب خوابم برد و او ساعت به ساعت به زاغهام سر ميزد که بهترم يا نه، شايد ذرههايى از مهر اوست که همين يکماه پيش و در دومين جشن تولدى که برايم در زندان گرفت، وادارم ساخت با تمام وجود بگويم زندگى با سعيد مدنى اندازهى يک دانشگاه برايم آموزنده بود و مثل يک عضو عزيز خانوادهام خوش.
اوايل که وسط جنبش ۴۰۱ هر دونفرمان را برده بودند ۲۰۹، در راهروهايى که ازدحام جوانان بازداشتى جاى سوزن انداختن نگذاشته بود، وقتى از زير چشمبند پاهاى او را مىپائيدم که مامور امنيتى او را به سرعت ميبرد، از سکوتش حرص ميخوردم که مدام به نيمکتهاى اطراف راهرو ميخورد اما دم نميزند! و فکر ميکردم اين نجابت او در برابر نانجيبى آنها ديگر شورش را درآورده اما ماهها بعد که در آخرين بازجويى بر سر گفتوگوهاى زندان، در جواب تهديدها و لافهاى گزاف بازجو گفته بود "من عمرم را کردهام و اميدى ندارم زنده از اين دوره زندانم بيرون بروم، پس نه تهديدم کن نه تصور کن از بيان آنچه به آن رسيدهام کوتاه مىآيم" فهميدم آرامش را به وقتش دارد و شورش را به وقتش. و پخته از دههها مبارزهى بىوقفه است با استبداد.
شايد باورش سخت باشد که او اغلب ديدارهايش با مسئولان زندان يا حتى در وسط جلسات بازجويى را هم صرف مذاکره برای تمهيد آزادى يا تسهيل شرايط زندان بسيارى از زندانيان ديگر با آرا و عقايد متفاوت ميكرد گرچه در لحظهى نياز به مرزبندى سياسى با هيچ احدى تعارف نداشت.
با اينكه امکان نداشت هر بار که بازجوهايمان مىآمدند، درباره شرايط من حرفى نزند، از اوضاع بيمارىهايم نگويد و براى استخلاصم مذاكره نکند يا از مسئولان زندان پيگير اعزام و درمانم نشود اما از همين كار براى غريبهترين زندانى به تفکراتش هم دريغ نميكرد. چنانکه لحظهى وداعش با بغض و اشک همهى زندانيان و حتى برخى زندانبانها گذشت.
حالا چند ساعتى بيشتر نگذشته که برای آخرین بار موهای دکتر را اصلاح کردم و کمی بعدترش او را از پيش ما بردند اما دلتنگى ويرانم كرده. دلم لک زده براى آنکه با بزلهگويىهاى ذاتى اصفهانىاش سراغم بیاید که بیا کمى هم حبس بکش ترغيبم کند از زاغه بيرون شوم و با تمام بىحوصلگىها، با سالار و سيد و عبداله و مجيد و مطلب و آقا مصطفى كمى را به شوخى و خوشى بگذرانيم تا چند لحظهاى غم اين روزهاى تاريك گورش را گم کند. اما نفرین دوزخ بر اين تباهى مطلقه که چشم ديدن لختى کنار هم بودن و آنى به شادى زيستن را حتی اين سوى حصارهاى بلند محبس هم ندارد.
مرگ بر اين استبداد که سعید مدنی به روز آزادی از شرش ایمان دارد.
٭بند ۴ زندان اوین
Forwarded from کانال شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران
قطعنامه مشترک سه تشکل صنفی کارگری و معلمان به مناسبت یکم می روز جهانی کارگر
امروز اربابان قدرت و ثروت، ما را در وضعیتی قرار داده اند که استثمار، غارت و خشونت تنها ابزار فرمانروایی آنهاست. در این حکمرانی ِ دینی/ سرمایه محور، انسان هیچ موجودیت به رسمیت شناخته شده ای ندارد، آنچه در این مناسبات اجتماعی مادیت یافته، مرگ زندگی است.
اعضای طبقه ی در قدرت، محصول یک دروغ بنیادین به نام وعده جامعه" برابر و آزاد " و فرایند مبتذل سازیِ این مفاهیمِ انسانیِ به سرقت رفته هستند، بر بنیاد همین رویه ضد بشری است که اقلیت فرادست و اکثریت فرودست باز تولید می شوند. همان اقلیتی که کار نمی کنند و زندگی می کنند و اکثریتی که کار می کنند و زندگی نمی کنند.
این ستمگریِ تمامیت خواه، بر گرفته از یک ایدئولوژی خشونت پیشه، مقید به استثمار و غارتگری مشروع شده ای است که انسان و جهانِ آن، کالایی است برای بازاری که شکنجه، خون و مرگ در آن عادی سازی شده است.
زن در این مناسبات کاملا نابرابر و مرد/ پدر سالارانه، ابزاری است که فقط به تملک قدرت در می آید، هر نوع اختیاری از وی سلب شدنی است.
بسط و تعمیق بردگی و نیندیشیدن، بواسطه ساز و برگِ ایدئولوژیکِ حاکمیت، از همان سنین کودکی، راه را بر رهایی، برابری و انسان شدن بسته است.
این جهان برساخته از خشونت، استثمار و غارت، ما را برای باقی ماندن در حوزه انسانی، زندگی خواهی، خود بنیادی مسئولانه، آگاهی منجر به رهایی و برابری فرا می خواند.
ما معلمان، کارگران، بازنشستگان و مردم تحت ستم، بر این باوریم، که ساختن جهانی برخوردار از اراده ی انسان های آزاد، ممکن و شدنی است، وبا اتکا به همین سرمایه اجتماعی با اقتدار و عقلانیت اعلان می کنیم :
۱) تداوم بخشیدن به جنبش #زن_زندگی_آزادی؛ و نیز، ارتقاء، گسترش و عملی ساختن منشور مطالبات حداقلی تشکل های صنفی و مدنی مردم ایران، که راه رهایی مردم ستمدیده ما از چنگال استبداد حاکم می باشد
۲) ما به عنوان انسان آزاد، حق رهایی از بردگی، خشونت و استثمار سیستماتیک را با هر روشی که مردم اتخاذ کنند، داریم.
۳) ما حق تعیین سرنوشت سیاسی، اقتصادی و اجتماعی، مبتنی بر یک انتخابات آزاد و با روشی کاملا دموکراتیک، برای تغییر بنیادین در این حوزه ها را داریم.
۴) ما حق دانستن، آموزش، آموزش به زبان مادری و تدریس برای همگان قائلیم، هیچ فردی نباید توسط آموزشِ رسمیِ حکومتی، متحمل تحقیر، تهدید و داوری مغرضانه عوامل ایدئولوژیک حکومت گردد.
۵) ما حق داریم هر امری را که بواسطه قدرت حاکم، مقدس انگاشته شده است، نقادانه و بر مبنای دانش و خرد انسانی، بدون هراس از سرکوب، بازبینی کنیم، چون " مقدسات همواره موجدِ قساوت بوده اند".
۶) زنان در جامعه ما بواسطه سنت، مذهب، سیاست دینی، خانواده، نهادهای آموزشی و قوانین برگرفته از آن، مورد ستم مضاعف قرار گرفته اند؛ برای رهایی از این ستم، زنان حق انتخاب سبک زندگی به معنای اعم آن دارند.
اذعان داریم طرح نور که اعلان جنگ با مردم است، توسط خشم مقدس و انقلابی مردم برچیده خواهد شد.
۷) آزادی بی قید و شرط تمامی فعالان صنفی از زندان، لغو تبعید و دعوت به کار اخراج شدگان در حوزههای مختلف فرهنگی، کارگری، زنان، محیط زیست و...
۸) کارگر برده ی هیچ ارباب و سیستمی نیست.بهره کشی انسان از انسان، تحت هر قراردادی محکوم است، کارگران حق دارند با هر تجربه و دانشی از این منطق انباشت سرمایه به سبب سلب مالکیت از نیرو و ابزار کار، توسط کارفرمایان و سیستم های سرمایه داری رها شوند.
۹) طردشدگان، به حاشیه رانده شدگان، اقلیت های مذهبی، قومی و...باید به متن زندگی برگردند.
۱۰) صلح خواست واقعی زندگی خواهی ماست، ایجاد صلح در منطقه و جهان منجر به شکست دائمی حاکمان بزرگ و کوچک منطقه ای و جهانی می گردد، آنانکه بقای خود را در کشتن مردم واقعی می دانند.
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران
سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوس رانی تهران و حومه
اتحادیه آزاد کارگران ایران
🔹🔹🔹
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران
🔹نشانی کانال تلگرامی شورا:
🆔 @kashowra
🔹نشانی ارتباط با کانال:
🆔 @kashowranews
امروز اربابان قدرت و ثروت، ما را در وضعیتی قرار داده اند که استثمار، غارت و خشونت تنها ابزار فرمانروایی آنهاست. در این حکمرانی ِ دینی/ سرمایه محور، انسان هیچ موجودیت به رسمیت شناخته شده ای ندارد، آنچه در این مناسبات اجتماعی مادیت یافته، مرگ زندگی است.
اعضای طبقه ی در قدرت، محصول یک دروغ بنیادین به نام وعده جامعه" برابر و آزاد " و فرایند مبتذل سازیِ این مفاهیمِ انسانیِ به سرقت رفته هستند، بر بنیاد همین رویه ضد بشری است که اقلیت فرادست و اکثریت فرودست باز تولید می شوند. همان اقلیتی که کار نمی کنند و زندگی می کنند و اکثریتی که کار می کنند و زندگی نمی کنند.
این ستمگریِ تمامیت خواه، بر گرفته از یک ایدئولوژی خشونت پیشه، مقید به استثمار و غارتگری مشروع شده ای است که انسان و جهانِ آن، کالایی است برای بازاری که شکنجه، خون و مرگ در آن عادی سازی شده است.
زن در این مناسبات کاملا نابرابر و مرد/ پدر سالارانه، ابزاری است که فقط به تملک قدرت در می آید، هر نوع اختیاری از وی سلب شدنی است.
بسط و تعمیق بردگی و نیندیشیدن، بواسطه ساز و برگِ ایدئولوژیکِ حاکمیت، از همان سنین کودکی، راه را بر رهایی، برابری و انسان شدن بسته است.
این جهان برساخته از خشونت، استثمار و غارت، ما را برای باقی ماندن در حوزه انسانی، زندگی خواهی، خود بنیادی مسئولانه، آگاهی منجر به رهایی و برابری فرا می خواند.
ما معلمان، کارگران، بازنشستگان و مردم تحت ستم، بر این باوریم، که ساختن جهانی برخوردار از اراده ی انسان های آزاد، ممکن و شدنی است، وبا اتکا به همین سرمایه اجتماعی با اقتدار و عقلانیت اعلان می کنیم :
۱) تداوم بخشیدن به جنبش #زن_زندگی_آزادی؛ و نیز، ارتقاء، گسترش و عملی ساختن منشور مطالبات حداقلی تشکل های صنفی و مدنی مردم ایران، که راه رهایی مردم ستمدیده ما از چنگال استبداد حاکم می باشد
۲) ما به عنوان انسان آزاد، حق رهایی از بردگی، خشونت و استثمار سیستماتیک را با هر روشی که مردم اتخاذ کنند، داریم.
۳) ما حق تعیین سرنوشت سیاسی، اقتصادی و اجتماعی، مبتنی بر یک انتخابات آزاد و با روشی کاملا دموکراتیک، برای تغییر بنیادین در این حوزه ها را داریم.
۴) ما حق دانستن، آموزش، آموزش به زبان مادری و تدریس برای همگان قائلیم، هیچ فردی نباید توسط آموزشِ رسمیِ حکومتی، متحمل تحقیر، تهدید و داوری مغرضانه عوامل ایدئولوژیک حکومت گردد.
۵) ما حق داریم هر امری را که بواسطه قدرت حاکم، مقدس انگاشته شده است، نقادانه و بر مبنای دانش و خرد انسانی، بدون هراس از سرکوب، بازبینی کنیم، چون " مقدسات همواره موجدِ قساوت بوده اند".
۶) زنان در جامعه ما بواسطه سنت، مذهب، سیاست دینی، خانواده، نهادهای آموزشی و قوانین برگرفته از آن، مورد ستم مضاعف قرار گرفته اند؛ برای رهایی از این ستم، زنان حق انتخاب سبک زندگی به معنای اعم آن دارند.
اذعان داریم طرح نور که اعلان جنگ با مردم است، توسط خشم مقدس و انقلابی مردم برچیده خواهد شد.
۷) آزادی بی قید و شرط تمامی فعالان صنفی از زندان، لغو تبعید و دعوت به کار اخراج شدگان در حوزههای مختلف فرهنگی، کارگری، زنان، محیط زیست و...
۸) کارگر برده ی هیچ ارباب و سیستمی نیست.بهره کشی انسان از انسان، تحت هر قراردادی محکوم است، کارگران حق دارند با هر تجربه و دانشی از این منطق انباشت سرمایه به سبب سلب مالکیت از نیرو و ابزار کار، توسط کارفرمایان و سیستم های سرمایه داری رها شوند.
۹) طردشدگان، به حاشیه رانده شدگان، اقلیت های مذهبی، قومی و...باید به متن زندگی برگردند.
۱۰) صلح خواست واقعی زندگی خواهی ماست، ایجاد صلح در منطقه و جهان منجر به شکست دائمی حاکمان بزرگ و کوچک منطقه ای و جهانی می گردد، آنانکه بقای خود را در کشتن مردم واقعی می دانند.
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران
سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوس رانی تهران و حومه
اتحادیه آزاد کارگران ایران
🔹🔹🔹
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران
🔹نشانی کانال تلگرامی شورا:
🆔 @kashowra
🔹نشانی ارتباط با کانال:
🆔 @kashowranews
Forwarded from مؤسسهٔ رحمان
🔻 لینک اپیزودهای پادکست #رادیو_رحا در کانال رحمان
🔴 فصل اول: نابرابری
قسمت اول: نابرابری و جنسیت
قسمت دوم: نابرابری و جنسیت (۲)
قسمت سوم: نابرابری و سلامت
قسمت چهارم: نابرابری و حاشیهنشینی
قسمت پنجم: نابرابری و آموزش
قسمت ششم: نابرابری و طلاق
قسمت هفتم: نابرابری و دانشگاه
قسمت هشتم: نابرابری و آب
قسمت نهم: نابرابری و اشتغال
قسمت دهم: نابرابری و اشتغال زنان
🔴 فصل دوم: توسعهی انسانی
قسمت اول: چرا توسعه
قسمت دوم: ناامنی غذایی
قسمت سوم: مهاجرت
قسمت چهارم: امنیت
قسمت پنجم: کودکی
قسمت ششم: جوانی
قسمت هفتم: آزار خیابانی
🔴 فصل سوم: اعتراضات
قسمت اول: آتش خاموش
قسمت دوم: مظاهرات سلمیه
قسمت سوم: صد سال و صد روز
🔴فصل چهارم: زنان
قسمت اول: سفر مادری
قسمت دوم: دانشگاه، رویایناتمام
قسمت سوم: تن در ویترین
🔴 فصل اول: نابرابری
قسمت اول: نابرابری و جنسیت
قسمت دوم: نابرابری و جنسیت (۲)
قسمت سوم: نابرابری و سلامت
قسمت چهارم: نابرابری و حاشیهنشینی
قسمت پنجم: نابرابری و آموزش
قسمت ششم: نابرابری و طلاق
قسمت هفتم: نابرابری و دانشگاه
قسمت هشتم: نابرابری و آب
قسمت نهم: نابرابری و اشتغال
قسمت دهم: نابرابری و اشتغال زنان
🔴 فصل دوم: توسعهی انسانی
قسمت اول: چرا توسعه
قسمت دوم: ناامنی غذایی
قسمت سوم: مهاجرت
قسمت چهارم: امنیت
قسمت پنجم: کودکی
قسمت ششم: جوانی
قسمت هفتم: آزار خیابانی
🔴 فصل سوم: اعتراضات
قسمت اول: آتش خاموش
قسمت دوم: مظاهرات سلمیه
قسمت سوم: صد سال و صد روز
🔴فصل چهارم: زنان
قسمت اول: سفر مادری
قسمت دوم: دانشگاه، رویایناتمام
قسمت سوم: تن در ویترین
Telegram
مؤسسهٔ رحمان
با رشد، حمایت، اندیشه(رحمان) آشنا شوید:
https://t.me/RahmanInstitute/2340
🔸ارتباط با ادمین
@rahman_inst
🔸پیج اینستاگرام
https://instagram.com/rahman.inst
https://t.me/RahmanInstitute/2340
🔸ارتباط با ادمین
@rahman_inst
🔸پیج اینستاگرام
https://instagram.com/rahman.inst
Forwarded from مؤسسهٔ رحمان
🔻این جامعه پر از سؤال است
▪️گزارش سخنرانی «محمدجواد غلامرضاکاشی» دربارهٔ لزوم بازتعریف مفاهیم جامعهٔ مدنی
▪️مفهوم جامعهٔ مدنی در ایران در دههٔ هفتاد و با قدرت گرفتن اصلاحطلبان بروز و ظهور پیدا کرد. اما متفکران و روشنفکران آن دوره چه درکی از آن مفهوم داشتند و امروز پس از گذشت حدود سی سال، جامعهٔ مدنی چه معنایی پیدا کرده است و به چه کار میآید؟ آیا جامعهٔ مدنی در معنایی که سابقا به کار برده میشد میتواند پاسخگوی سوالات این نسل از جامعهٔ ایران باشد؟ محمدجواد غلامرضاکاشی، استاد علوم سیاسی دانشگاه علامه طباطبایی، در نشست «جامعهٔ مدنی، دولت و زندگی روزمره»، دربارهٔ لزوم تغییر درک ما از جامعهٔ مدنی و اشکالات آن میگوید: «درک ما از جامعهٔ مدنی همان درک دهه هفتاد است که عمرش به سر رسیده و لازم است که از آن فاصله بگیریم. درک از جامعهٔ مدنی در دهه هفتاد میان فرد و دولت مستقر میشد و کارکرد آن حمایت از مردم در مقابل دولت و قدرت بخشیدن به افراد در برابر ساختارهای قدرت بود و قرار بود عصای دست دولت اصلاحات برای پیشبرد دموکراسی باشد. بعدها اما معنای دیگری اضافه شد اینکه جامعهٔ مدنی دست ناتوانان را بگیرد و رنج مردم را التیام دهد.»
▪️استاد علوم سیاسی دانشگاه علامه طباطبایی بر این نظر است که سیر تطور مفهوم جامعهٔ مدنی از یک درک «آریستوکراتیک» (حکومت دانایان)، به سمت سنخی از جامعهٔ مدنی که با زندگی روزمره در ارتباط است تغییر پیدا کرده است: «جامعهٔ مدنی در پیوند با زندگی روزمره فرم و صورت دیگری پیدا میکند. درک جامعهٔ مدنی به صورت درک مقتضی زندگی روزمره نقطه آغازی است برای یک بازآفرینی رو به آینده. در ادبیات سیاسی معاصر نیم قرن گذشته، طرح جامعهٔ مدنی بیشتر با گفتمان سیاسی مشخص اصلاحطلبان ظهور پیدا کرد و درک ما از جامعهٔ مدنی همان درک دههٔ هفتاد است که عمرش به سر رسیده و لازم است که از آن فاصله بگیریم. درک از جامعهٔ مدنی در دهه هفتاد درک هگلی بود که میان فرد و دولت مستقر میشد و کارکرد آن حمایت از مردم در مقابل دولت و بخشیدن قدرت به افراد در برابر ساختارهای قدرت بود و قرار بود عصای دست دولت اصلاحات برای پیشبرد دموکراسی باشد. معنای دیگری هم بعدها اضافه شد این که جامعه مدنی دست ناتوانان را بگیرد و رنج مردم را التیام دهد.»
🔻جامعهٔ مدنی نسبتی با کف جامعه نداشت
▪️«کاشی» در ادامه با اشاره به این که معنای قبلی از جامعهٔ مدنی به مرور کمرنگ شد چرا که کارکرد اصلیاش یعنی واسط بودن بین فرد و دولت را ایفا نمیکرد، گفت:«همهٔ نهادهای جامعهٔ مدنی متعلق به یک طبقهٔ خاص تحصیلکرده و شهری بود که خواستار موقعیتی در ساختار قدرت بودند و نسبتی با کف جامعه نداشتند. آن واسطهگری در تعریف هگلی اصلا اتفاق نمیافتاد. این جامعه مدنی منافع خاصی داشت و نسبتی با اقشار دیگر نداشت. وقتی اصلاحطلبان به تدریج از صحنهٔ قدرت کنار گذاشته شدند، ایدهای بین آنها شکل گرفته بود که نهادهای واسط (جامعهٔ مدنی) حذف شدند و حکومت با خود مردم مواجه شده و جامعه «ذرهای» و منفعتطلب شده، در این مواجهه مردم تنها هستند و آگاهی ندارند و گسیخته و فاقد معنا و مستعد فاشیزم هستند.»
ادامه در instant view
▪️گزارش سخنرانی «محمدجواد غلامرضاکاشی» دربارهٔ لزوم بازتعریف مفاهیم جامعهٔ مدنی
▪️مفهوم جامعهٔ مدنی در ایران در دههٔ هفتاد و با قدرت گرفتن اصلاحطلبان بروز و ظهور پیدا کرد. اما متفکران و روشنفکران آن دوره چه درکی از آن مفهوم داشتند و امروز پس از گذشت حدود سی سال، جامعهٔ مدنی چه معنایی پیدا کرده است و به چه کار میآید؟ آیا جامعهٔ مدنی در معنایی که سابقا به کار برده میشد میتواند پاسخگوی سوالات این نسل از جامعهٔ ایران باشد؟ محمدجواد غلامرضاکاشی، استاد علوم سیاسی دانشگاه علامه طباطبایی، در نشست «جامعهٔ مدنی، دولت و زندگی روزمره»، دربارهٔ لزوم تغییر درک ما از جامعهٔ مدنی و اشکالات آن میگوید: «درک ما از جامعهٔ مدنی همان درک دهه هفتاد است که عمرش به سر رسیده و لازم است که از آن فاصله بگیریم. درک از جامعهٔ مدنی در دهه هفتاد میان فرد و دولت مستقر میشد و کارکرد آن حمایت از مردم در مقابل دولت و قدرت بخشیدن به افراد در برابر ساختارهای قدرت بود و قرار بود عصای دست دولت اصلاحات برای پیشبرد دموکراسی باشد. بعدها اما معنای دیگری اضافه شد اینکه جامعهٔ مدنی دست ناتوانان را بگیرد و رنج مردم را التیام دهد.»
▪️استاد علوم سیاسی دانشگاه علامه طباطبایی بر این نظر است که سیر تطور مفهوم جامعهٔ مدنی از یک درک «آریستوکراتیک» (حکومت دانایان)، به سمت سنخی از جامعهٔ مدنی که با زندگی روزمره در ارتباط است تغییر پیدا کرده است: «جامعهٔ مدنی در پیوند با زندگی روزمره فرم و صورت دیگری پیدا میکند. درک جامعهٔ مدنی به صورت درک مقتضی زندگی روزمره نقطه آغازی است برای یک بازآفرینی رو به آینده. در ادبیات سیاسی معاصر نیم قرن گذشته، طرح جامعهٔ مدنی بیشتر با گفتمان سیاسی مشخص اصلاحطلبان ظهور پیدا کرد و درک ما از جامعهٔ مدنی همان درک دههٔ هفتاد است که عمرش به سر رسیده و لازم است که از آن فاصله بگیریم. درک از جامعهٔ مدنی در دهه هفتاد درک هگلی بود که میان فرد و دولت مستقر میشد و کارکرد آن حمایت از مردم در مقابل دولت و بخشیدن قدرت به افراد در برابر ساختارهای قدرت بود و قرار بود عصای دست دولت اصلاحات برای پیشبرد دموکراسی باشد. معنای دیگری هم بعدها اضافه شد این که جامعه مدنی دست ناتوانان را بگیرد و رنج مردم را التیام دهد.»
🔻جامعهٔ مدنی نسبتی با کف جامعه نداشت
▪️«کاشی» در ادامه با اشاره به این که معنای قبلی از جامعهٔ مدنی به مرور کمرنگ شد چرا که کارکرد اصلیاش یعنی واسط بودن بین فرد و دولت را ایفا نمیکرد، گفت:«همهٔ نهادهای جامعهٔ مدنی متعلق به یک طبقهٔ خاص تحصیلکرده و شهری بود که خواستار موقعیتی در ساختار قدرت بودند و نسبتی با کف جامعه نداشتند. آن واسطهگری در تعریف هگلی اصلا اتفاق نمیافتاد. این جامعه مدنی منافع خاصی داشت و نسبتی با اقشار دیگر نداشت. وقتی اصلاحطلبان به تدریج از صحنهٔ قدرت کنار گذاشته شدند، ایدهای بین آنها شکل گرفته بود که نهادهای واسط (جامعهٔ مدنی) حذف شدند و حکومت با خود مردم مواجه شده و جامعه «ذرهای» و منفعتطلب شده، در این مواجهه مردم تنها هستند و آگاهی ندارند و گسیخته و فاقد معنا و مستعد فاشیزم هستند.»
ادامه در instant view
موسسه رحمان (رشد ، حمایت و اندیشه)
این جامعه پر از سؤال است - موسسه رحمان (رشد ، حمایت و اندیشه)
گزارش سخنرانی «محمدجواد غلامرضاکاشی» دربارهٔ لزوم بازتعریف مفاهیم جامعهٔ مدنی این جامعه پر از سؤال است درک ما از جامعه مدنی دههٔ هفتادی منقضی شده و همه مفاهیم امروز در مقابل دادگاه بزرگ زندگی باید خودشان را بازتعریف کنند مفهوم جامعهٔ مدنی در ایران در…
Forwarded from شورای بازنشستگان ایران
قطعنامه ی پایانی تجمع کشوری فرهنگیان ١٣ اردیبهشت ١٤٠٣
درود بر مردم شریف ایران
مطابق اصل ۲۷ قانون اساسی حق تشکیل تجمعات آزاد، بدون حمل سلاح برای شهروندان، در صورتی که مخل مبانی اسلام نباشد به رسمیت شناخته میشود. در این همایش موقت ما معلمان به استناد حق قانونی خود جهت تبادل آزاد نظریات، ایجاد فضای همبستگی برای دفاع از منافع و حقوق مشترک, با توسل به قدرت اجتماعی، جمع شده ایم. ما هم اکنون بیش از همیشه در تحقق حقوق و عدالت برای خود و دانش آموزانمان در تنگنا قرار گرفتهایم.
شوربختانه شاهدیم که گرانی و تورم ناشی ازسوءمدیریتها، تحریم، فساد و اختلاس رو به تزاید، سفرهُ مردم را خالی نموده، انگیزهی آموزش و یادگیری را برای معلم و دانشآموز سلب کرده است. اما به جای مبارزه با اختلاسگران و فاسدان، نیروهای امنیتی و قوهی قضاییه به سرکوب و تهدید معلمان مطالبه گر پرداخته، آنها را به تبعید، انفصال، اخراج و زندان محکوم میکنند.
طبق اصل ۳۰قانون اساسی، علیرغم وظیفهی دولت که تامین وسایل آموزش و پرورش رایگان است، شاهد تغییرات بیمورد مردسالارانه در کتب درسی، تخطئه ی علم جدید به بهانهُ سکولاریسم و سیطره هرچه بیشتر حوزههای علوم دینی بر آموزش و پرورش هستیم که حاصلی جز نفرت پراکنی، دوقطبیسازی و دینگریزی نداشته است.
اعتراض ما معلمان، رسالتی تاریخی، قائم بر نقش ویژهای است که بر مطالبات صنفی و سیاسی و حرکتهای برابریخواهانه در ایران، ایفا میکنیم.
ما برای رفع مصائب نسل حاضر و تحقق آرمانهای نسل آینده خواستههایمان را به شرح زیر اعلام میکنیم:
۱ - آزادی معلمان زندانی و رفع حکم اخراج، انفصال ، بازنشستگی زودهنگام و محکومیت با پابند الکترونیکی فعالان صنفی در کشور.
۲ - آموزش رایگان برای تمامی دانشآموزان، بویژه ۹۳۰ هزار دانشآموز بازمانده از تحصیل در کشور.
۳- حذف سهمیه کنکور و رفع تبعیضات آموزشی.
۴ - ایمنسازی فضاهای آموزشی برای سه میلیون دانشآموزی که در این فضاهای پرخطر درس میخوانند. به این آمار مدارس کپری و کانکسی در استانهای محروم را بیفزایید.
۵ - جلوگیری از کالایی شدن و خصوصیسازی آموزش بر طبق اصل ۳۰ و بند ۳ اصل ۳ قانون اساسی.
۶ - رفع هرگونه تبعیض جنسیتی، زنانه مردانه کردن علم و نگاه مردسالارانه در کتب درسی.
۷ - اجرای کامل همسان سازی بازنشستگان و اجرای مواد ۱۲۵ و ۶۵ و ۸۵ ق م خ ک (در خصوص بیمه تکمیلی) و نیز پرداخت معوقات ۶ ماهه دوم سال ۱۳۹۹ خورشیدی.
۸ - برقراری رتبهبندی استحقاقی تمامی شاغلین و افزایش حقوق کمینه تا سطح خط فقر.
@shbazneshasteganir
درود بر مردم شریف ایران
مطابق اصل ۲۷ قانون اساسی حق تشکیل تجمعات آزاد، بدون حمل سلاح برای شهروندان، در صورتی که مخل مبانی اسلام نباشد به رسمیت شناخته میشود. در این همایش موقت ما معلمان به استناد حق قانونی خود جهت تبادل آزاد نظریات، ایجاد فضای همبستگی برای دفاع از منافع و حقوق مشترک, با توسل به قدرت اجتماعی، جمع شده ایم. ما هم اکنون بیش از همیشه در تحقق حقوق و عدالت برای خود و دانش آموزانمان در تنگنا قرار گرفتهایم.
شوربختانه شاهدیم که گرانی و تورم ناشی ازسوءمدیریتها، تحریم، فساد و اختلاس رو به تزاید، سفرهُ مردم را خالی نموده، انگیزهی آموزش و یادگیری را برای معلم و دانشآموز سلب کرده است. اما به جای مبارزه با اختلاسگران و فاسدان، نیروهای امنیتی و قوهی قضاییه به سرکوب و تهدید معلمان مطالبه گر پرداخته، آنها را به تبعید، انفصال، اخراج و زندان محکوم میکنند.
طبق اصل ۳۰قانون اساسی، علیرغم وظیفهی دولت که تامین وسایل آموزش و پرورش رایگان است، شاهد تغییرات بیمورد مردسالارانه در کتب درسی، تخطئه ی علم جدید به بهانهُ سکولاریسم و سیطره هرچه بیشتر حوزههای علوم دینی بر آموزش و پرورش هستیم که حاصلی جز نفرت پراکنی، دوقطبیسازی و دینگریزی نداشته است.
اعتراض ما معلمان، رسالتی تاریخی، قائم بر نقش ویژهای است که بر مطالبات صنفی و سیاسی و حرکتهای برابریخواهانه در ایران، ایفا میکنیم.
ما برای رفع مصائب نسل حاضر و تحقق آرمانهای نسل آینده خواستههایمان را به شرح زیر اعلام میکنیم:
۱ - آزادی معلمان زندانی و رفع حکم اخراج، انفصال ، بازنشستگی زودهنگام و محکومیت با پابند الکترونیکی فعالان صنفی در کشور.
۲ - آموزش رایگان برای تمامی دانشآموزان، بویژه ۹۳۰ هزار دانشآموز بازمانده از تحصیل در کشور.
۳- حذف سهمیه کنکور و رفع تبعیضات آموزشی.
۴ - ایمنسازی فضاهای آموزشی برای سه میلیون دانشآموزی که در این فضاهای پرخطر درس میخوانند. به این آمار مدارس کپری و کانکسی در استانهای محروم را بیفزایید.
۵ - جلوگیری از کالایی شدن و خصوصیسازی آموزش بر طبق اصل ۳۰ و بند ۳ اصل ۳ قانون اساسی.
۶ - رفع هرگونه تبعیض جنسیتی، زنانه مردانه کردن علم و نگاه مردسالارانه در کتب درسی.
۷ - اجرای کامل همسان سازی بازنشستگان و اجرای مواد ۱۲۵ و ۶۵ و ۸۵ ق م خ ک (در خصوص بیمه تکمیلی) و نیز پرداخت معوقات ۶ ماهه دوم سال ۱۳۹۹ خورشیدی.
۸ - برقراری رتبهبندی استحقاقی تمامی شاغلین و افزایش حقوق کمینه تا سطح خط فقر.
@shbazneshasteganir
Forwarded from شوراهای صنفی دانشجویان کشور
🔴 بازداشت مطهره گونهای فعال دانشجویی دانشگاه تهران
#مطهره_گونهای دانشجوی تبعیدی رشته دندانپزشکی دانشگاه تهران که روز گذشته در اکانت شخصی خود خبر از احضار تلفنی توسط دستگاه امنیتی داده بود امروز، چهارشنبه ١٢ اردیبهشت توسط اطلاعات سپاه بازداشت شد.
#دانشگاه_تهران
#سرکوب_فراگیر
5⃣2⃣5⃣9⃣
🆔 @senfi_uni_iran
#مطهره_گونهای دانشجوی تبعیدی رشته دندانپزشکی دانشگاه تهران که روز گذشته در اکانت شخصی خود خبر از احضار تلفنی توسط دستگاه امنیتی داده بود امروز، چهارشنبه ١٢ اردیبهشت توسط اطلاعات سپاه بازداشت شد.
#دانشگاه_تهران
#سرکوب_فراگیر
5⃣2⃣5⃣9⃣
🆔 @senfi_uni_iran
Forwarded from Our Archive
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
بُت دروغین صهیونیسم|نائومی کلاین|ترجمه: عبدی کلانتری
سخنان نائومی کلاین، نویسندهی فمنیست چپگرا و کنشگر برجستهی کانادایی، خطاب به یهودیان معترض به نسلکشی در غزه که به مناسبت عید پسح و «صرف غدای مخصوص سدر در خیابان» در بروکلینِ نیویورک جمع آمده بودند. محل این مراسم نزدیک منزل سناتور ایالت نیویورک «چاک شومر» و هدف آن جلوگیری از فرستادن تسلیحات به دولت اسراییل بود. عید پسح (فَصح، فطیر) جشن رهایی قوم یهود از قیادت و بردگی فرعون مصر است.
@Our_Archive
سخنان نائومی کلاین، نویسندهی فمنیست چپگرا و کنشگر برجستهی کانادایی، خطاب به یهودیان معترض به نسلکشی در غزه که به مناسبت عید پسح و «صرف غدای مخصوص سدر در خیابان» در بروکلینِ نیویورک جمع آمده بودند. محل این مراسم نزدیک منزل سناتور ایالت نیویورک «چاک شومر» و هدف آن جلوگیری از فرستادن تسلیحات به دولت اسراییل بود. عید پسح (فَصح، فطیر) جشن رهایی قوم یهود از قیادت و بردگی فرعون مصر است.
@Our_Archive
برنامه هفدهم: چپ، دموکراسی و اقتدارگرایی
کدامین «نقطه های کور» در اندیشه کلاسیک های اندیشه سوسیالستی˚ بیاعتنایی به امر دمکراسی در صفوف جنبش چپ را باعث شد؟
چگونه چپ در جریان تحولش در بخش های مختلفِ دنیا، به دو گروه «اقتدار گرایان» و «توسعه دهندگانِ دمکراسی» تقسیم شد؟
چپ در ایران، در وجه غالب اش، در کدام سمت ایستاده بود و چرا؟ آیا چپ های طرفداردمکراسی در ایران˚ محلی از اعراب بودند؟
چپ در ایران امروز در کدام مسیر قدم بر می دارد ؟
جایگاه جامعهگرایی در چپ ایران چگونه و کجاست؟
اندیشه انتقادی در میان جامعهگرایان ایران چه جایگاهی دارد؟
۳۱ می در برنامهای با حضور علیرضا بهتویی در باره این پرسشها و پرسشهای دیگر گفتوگو خواهیم کرد.
دوستان عزیز با درود،
برنامه هفدهم از سری برنامه های ما در رابطه با جنبش زن، زندگی، آزادی با موضوع " چپ، دموکراسی و اقتدارگرایی " با همکاری ایران آکادمیا و مِلانشتُن آکادمی برگزار میشود.
آغاز برنامه با سخنرانی حضوری علیرضا بهتویی ست.
زمان : ۳۱ می ٢٠٢۴ : گشایش برنامه و گفتوگو ساعت١٦:٣٠ ، آغاز برنامه ساعت ١٧، پایان ساعت ٢٠
مکان: Melanchthon Akademie, Kartäusergasse 9, 50678 Köln
با کمال میل از شما دعوت میکنیم در این برنامه شرکت کنید
لینک پخش زنده این برنامه بعداً اعلام خواهد شد.
اگر از یوتیوب برنامه را به هنگام پخش زنده آن میبینید و میخواهید پرسشی طرح کنید، لازم است که با یک آکانت کاربری وارد یوتیوب شده باشید.
برای تماس با برگزار کنندگان میتوانید به این آدرسforumzanzendegiazadi.cologne@gmail.com میل بنویسید.
برنامههای ما را از کانال فروم زن، زندگی، آزادی در تلگرام با آدرس Forum_Zan_Zendegi_Azadi-Cologne دنبال کنید.
پوستر برنامه در دو فورمات عمودی و افقی آماده شده است. برای اطلاعرسانی بیشتر، هر فورماتی را که مناسب میبینید استفاده کنید.
تندرست و شادکام باشید
فُروم زن، زندگی، آزادی – کلن
کدامین «نقطه های کور» در اندیشه کلاسیک های اندیشه سوسیالستی˚ بیاعتنایی به امر دمکراسی در صفوف جنبش چپ را باعث شد؟
چگونه چپ در جریان تحولش در بخش های مختلفِ دنیا، به دو گروه «اقتدار گرایان» و «توسعه دهندگانِ دمکراسی» تقسیم شد؟
چپ در ایران، در وجه غالب اش، در کدام سمت ایستاده بود و چرا؟ آیا چپ های طرفداردمکراسی در ایران˚ محلی از اعراب بودند؟
چپ در ایران امروز در کدام مسیر قدم بر می دارد ؟
جایگاه جامعهگرایی در چپ ایران چگونه و کجاست؟
اندیشه انتقادی در میان جامعهگرایان ایران چه جایگاهی دارد؟
۳۱ می در برنامهای با حضور علیرضا بهتویی در باره این پرسشها و پرسشهای دیگر گفتوگو خواهیم کرد.
دوستان عزیز با درود،
برنامه هفدهم از سری برنامه های ما در رابطه با جنبش زن، زندگی، آزادی با موضوع " چپ، دموکراسی و اقتدارگرایی " با همکاری ایران آکادمیا و مِلانشتُن آکادمی برگزار میشود.
آغاز برنامه با سخنرانی حضوری علیرضا بهتویی ست.
زمان : ۳۱ می ٢٠٢۴ : گشایش برنامه و گفتوگو ساعت١٦:٣٠ ، آغاز برنامه ساعت ١٧، پایان ساعت ٢٠
مکان: Melanchthon Akademie, Kartäusergasse 9, 50678 Köln
با کمال میل از شما دعوت میکنیم در این برنامه شرکت کنید
لینک پخش زنده این برنامه بعداً اعلام خواهد شد.
اگر از یوتیوب برنامه را به هنگام پخش زنده آن میبینید و میخواهید پرسشی طرح کنید، لازم است که با یک آکانت کاربری وارد یوتیوب شده باشید.
برای تماس با برگزار کنندگان میتوانید به این آدرسforumzanzendegiazadi.cologne@gmail.com میل بنویسید.
برنامههای ما را از کانال فروم زن، زندگی، آزادی در تلگرام با آدرس Forum_Zan_Zendegi_Azadi-Cologne دنبال کنید.
پوستر برنامه در دو فورمات عمودی و افقی آماده شده است. برای اطلاعرسانی بیشتر، هر فورماتی را که مناسب میبینید استفاده کنید.
تندرست و شادکام باشید
فُروم زن، زندگی، آزادی – کلن
Forwarded from شورای بازنشستگان ایران
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
اسب سرکشیم ما
#سپیده_رشنو، شاعر، نویسنده و مخالف #حجاب_اجباری، یک قطعه موسیقی با نام «درگلوی همۀ ما فریادی است» را در صفحۀ شخصی خود در اینستاگرام منتشر کرده است.
شعر، ملودی و صدای این قطعۀ آوازی از خود رشنو است و با تصاویری از اعتراضات زنان ایران در سال ۱۴۰۱ و شماری از جانباختگان و کشتهشدگان اعتراضات «#زن_زندگی_آزادی» همراه شده است.
سپیده رشنو تابستان ۱۴۰۱ پس از آن بازداشت شد که ویدئویی از اعتراض او به یک زن محجبه در اتوبوس در شبکههای اجتماعی بازتاب گستردهای یافت. او پس از آزادی موقت با وجود فشارهای بسیار به اعتراض مدنی خود به حجاب اجباری ادامه داد.
این نویسنده پیشتر گفته بود که بابت پرونده اول مربوط به اعتراض در «اتوبوس» حکم سه سال و هفت ماه حبس، بابت پرونده دوم در ارتباط با «اعلام خبر تعلیق دانشگاه» حکم چهار ماه حبس و برای پرونده سوم یعنی «حضور با پوشش انتخابی در روز دادگاه پرونده دوم» حکم یک و نیم میلیون تومان جزای نقدی دریافت کرده است..
#ایستادهایم_تا_پایان
#زن_زندگی_آزادی
@Shbazneshasteganir
#سپیده_رشنو، شاعر، نویسنده و مخالف #حجاب_اجباری، یک قطعه موسیقی با نام «درگلوی همۀ ما فریادی است» را در صفحۀ شخصی خود در اینستاگرام منتشر کرده است.
شعر، ملودی و صدای این قطعۀ آوازی از خود رشنو است و با تصاویری از اعتراضات زنان ایران در سال ۱۴۰۱ و شماری از جانباختگان و کشتهشدگان اعتراضات «#زن_زندگی_آزادی» همراه شده است.
سپیده رشنو تابستان ۱۴۰۱ پس از آن بازداشت شد که ویدئویی از اعتراض او به یک زن محجبه در اتوبوس در شبکههای اجتماعی بازتاب گستردهای یافت. او پس از آزادی موقت با وجود فشارهای بسیار به اعتراض مدنی خود به حجاب اجباری ادامه داد.
این نویسنده پیشتر گفته بود که بابت پرونده اول مربوط به اعتراض در «اتوبوس» حکم سه سال و هفت ماه حبس، بابت پرونده دوم در ارتباط با «اعلام خبر تعلیق دانشگاه» حکم چهار ماه حبس و برای پرونده سوم یعنی «حضور با پوشش انتخابی در روز دادگاه پرونده دوم» حکم یک و نیم میلیون تومان جزای نقدی دریافت کرده است..
#ایستادهایم_تا_پایان
#زن_زندگی_آزادی
@Shbazneshasteganir
Forwarded from کانال شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران
💠 #نشست_علمی
کانون صنفی معلمان برگزار میکند:
نشست علمی به مناسبت روز معلم:
موضوع:
نگاهی به تربیت معلم و حرفه معلمی در فنلاند
با حضور دکتر خلیل غلامی، پژوهشگر حوزه تربیت و استاد دانشگاه تربیت معلم هلسینکی
کارشناس و مدیر جلسه:
محمدرضا نیکنژاد
یکشنبه ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۳
ساعت ۲۱ تا ۲۳
برنامه در گوگلمیت برگزار میشود.لینک ورود به جلسه 👇
https://calendar.app.google/hvGM2FZQAchBFGfL9
✅ اتاق از ساعت ۲۰.۴۵ باز میشود.
🔹🔹🔹
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران
🔹نشانی کانال تلگرامی شورا:
🆔 @kashowra
📍اخبار، نظرات و انتقادات خود در حوزه مسایل صنفی و آموزشی را از طریق آیدی زیر برای درج در کانال ارسال کنید 👇
🆔 @kashowranews
کانون صنفی معلمان برگزار میکند:
نشست علمی به مناسبت روز معلم:
موضوع:
نگاهی به تربیت معلم و حرفه معلمی در فنلاند
با حضور دکتر خلیل غلامی، پژوهشگر حوزه تربیت و استاد دانشگاه تربیت معلم هلسینکی
کارشناس و مدیر جلسه:
محمدرضا نیکنژاد
یکشنبه ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۳
ساعت ۲۱ تا ۲۳
برنامه در گوگلمیت برگزار میشود.لینک ورود به جلسه 👇
https://calendar.app.google/hvGM2FZQAchBFGfL9
✅ اتاق از ساعت ۲۰.۴۵ باز میشود.
🔹🔹🔹
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران
🔹نشانی کانال تلگرامی شورا:
🆔 @kashowra
📍اخبار، نظرات و انتقادات خود در حوزه مسایل صنفی و آموزشی را از طریق آیدی زیر برای درج در کانال ارسال کنید 👇
🆔 @kashowranews
Forwarded from کانال صنفی معلمان ایران
🔴فعالیت صنفی یا فعالیت رادیکال سیاسی ؟
✍ محمد حبیبی نیا / معلم
🔻نه تنها در ایران بلکه در جوامع توسعه یافته هم مدتهای مدیدیست گرایش به دموکراسی صنفی طرفداران و مدافعان زیادی نسبت به دموکراسی حزبی پیدا کرده است.
صاحب نظران در نقد و بررسی ساختارهای دموکراتیک به این نتیجه رسیده اند که در عرصه ی سیاستگذاری اصناف مختلف از جمله معلمان ،کارگران ، پزشکان، پرستارها ، اصناف مختلف بازار و همینطور اقلیت ها و گروههای مختلف اجتماعی ،سیاسی ،مذهبی ،جنسی و جنسیتی باید همبسته و متشکل شوند و نمایندگان و صدای مستقل خود را در بدنه ی قدرت و ساختار قانونگذاری و تصمیم گیری داشته باشند و صرفا احزاب سیاسی تضمین کننده ی حقوق مردم نیستند.
🔻نمونه ی انقلاب اصناف و انجمن ها در ایران انقلابِ چند رهبری مشروطه بود که نسبت به انقلاب ۵۷ ،انقلاب بسیار پیشرو تری بود ولی به دلیل اینکه جامعه ضعیف ،غیر همبسته و نامتشکل بود و این انجمن ها فراگیر نبودند مثل سایر جنبش های معاصر ایران شکست خورد.
با وجود جامعه ی اتمیزه ،خصوصی شده و ضعیف، نامتشکل و شبکه سازی نشده هر تلاشی جز تلاش برای همبسته ساختن اصناف و گروههای مختلف مثل تجربه ی انقلاب ۵۷ و انقلاب مشروطه و سایر جنبش ها و تحرکات معاصر ایران ره به انحراف و ابتذال خواهد برد و در لحظه ی فروپاشی ،گروهی که منبر و تریبون و رسانه دارند و متشکل شده اند قدرت را قبضه خواهند کرد.گروههای فعال اجتماعی و سیاسی باید از این تجارب تاریخی درس بگیرند وگرنه مجبور به تکرار تاریخند .
🔻شورای صنفی فرهنگیان باید مسیر طی شده را نقد و آسیب شناسی کنند که چرا فرهنگیان با وجود اینکه به لحاظ آماری بزرگترین صنف کشور محسوب میشوند و با میلیون ها خانواده و دانش آموز در ارتباط مستقیم هستند، صدای قدرتمندی ندارند ؟
چرا شورای صنفی فرهنگیان با سایر گروههای ذینفع وارد گفتگو و شبکه سازی نمیشود ؟
چرا طلافروشان با چند اعتصاب سراسری دولت احمدی نژاد را مجبور میکنند از مالیات بستن بر بازار طلا عقب نشینی کند ؟
چطور ۷۰ نفر از اعضای نظام مهندسی در خصوص بخشنامه ی تعارض منافع علیه دولت روحانی به دیوان عدالت شکایت میکنند و بخشنامه ی دولت را ابطال میکنند و دولت را مجبور به عقب نشینی میکنند ؟
چطور نظام پزشکی در خصوص مالیات رسما نامه ای منتشر میکند که پزشکان روش کار با دستگاه کارتخوان را نمی دانند و با کارتخوان کار نمیکنند و دولت را در زمینه ی مالیات وادار به عقب نشینی میکنند ؟
در هیچکدام از مصداق ها هدف دفاع از فرار مالیاتی این اصناف نیست بلکه داشتن یک صدای قدرتمند در تقابل با دولت و سایر گروههای صنفی و اجتماعی ست.
مهمترین عامل مشترک همبسته ساز این اصناف اقتصاد و منافع مالی مشترک می باشد.
🔻 باید پذیرفت که بزرگترین تجمعات فرهنگیان هم برای مطالبه ی رتبه بندی و افزایش حقوق بود نه برای موضوعاتی در ساحت صرف سیاسی و در تقابل با قدرت مستقر .
🔻در پایان باید گفت هیچ راه و روش و راهکار و پاسخ مشخص و روشنی در جواب« چه باید کرد ؟»وجود ندارد باید با همفکری به بدیل های تازه ای رسید. بر روی
شیوه ی سازماندهی نیروها، مطالعه سیستماتیک و منسجم ، برنامه ریزی و تدوین منشور مطالبات، حمایت مالی از نیروها و تشکیلات ، همکاری و همفکری با سایر گروهها و نیروهایی که خارج از بدنه ی آموزش و پرورش در مسائل و بحران های آموزش ورود کرده و فعالیت میکنند می توان به بحث و گفت و گو نشست و مسائل عدیده ی آموزش و پرورش را به مسئله و گفتگوی ملی تبدیل کرد.
📚کانال صنفی معلمان ایران
🔸🔸🔸
🆔 @kasenfi
✍ محمد حبیبی نیا / معلم
🔻نه تنها در ایران بلکه در جوامع توسعه یافته هم مدتهای مدیدیست گرایش به دموکراسی صنفی طرفداران و مدافعان زیادی نسبت به دموکراسی حزبی پیدا کرده است.
صاحب نظران در نقد و بررسی ساختارهای دموکراتیک به این نتیجه رسیده اند که در عرصه ی سیاستگذاری اصناف مختلف از جمله معلمان ،کارگران ، پزشکان، پرستارها ، اصناف مختلف بازار و همینطور اقلیت ها و گروههای مختلف اجتماعی ،سیاسی ،مذهبی ،جنسی و جنسیتی باید همبسته و متشکل شوند و نمایندگان و صدای مستقل خود را در بدنه ی قدرت و ساختار قانونگذاری و تصمیم گیری داشته باشند و صرفا احزاب سیاسی تضمین کننده ی حقوق مردم نیستند.
🔻نمونه ی انقلاب اصناف و انجمن ها در ایران انقلابِ چند رهبری مشروطه بود که نسبت به انقلاب ۵۷ ،انقلاب بسیار پیشرو تری بود ولی به دلیل اینکه جامعه ضعیف ،غیر همبسته و نامتشکل بود و این انجمن ها فراگیر نبودند مثل سایر جنبش های معاصر ایران شکست خورد.
با وجود جامعه ی اتمیزه ،خصوصی شده و ضعیف، نامتشکل و شبکه سازی نشده هر تلاشی جز تلاش برای همبسته ساختن اصناف و گروههای مختلف مثل تجربه ی انقلاب ۵۷ و انقلاب مشروطه و سایر جنبش ها و تحرکات معاصر ایران ره به انحراف و ابتذال خواهد برد و در لحظه ی فروپاشی ،گروهی که منبر و تریبون و رسانه دارند و متشکل شده اند قدرت را قبضه خواهند کرد.گروههای فعال اجتماعی و سیاسی باید از این تجارب تاریخی درس بگیرند وگرنه مجبور به تکرار تاریخند .
🔻شورای صنفی فرهنگیان باید مسیر طی شده را نقد و آسیب شناسی کنند که چرا فرهنگیان با وجود اینکه به لحاظ آماری بزرگترین صنف کشور محسوب میشوند و با میلیون ها خانواده و دانش آموز در ارتباط مستقیم هستند، صدای قدرتمندی ندارند ؟
چرا شورای صنفی فرهنگیان با سایر گروههای ذینفع وارد گفتگو و شبکه سازی نمیشود ؟
چرا طلافروشان با چند اعتصاب سراسری دولت احمدی نژاد را مجبور میکنند از مالیات بستن بر بازار طلا عقب نشینی کند ؟
چطور ۷۰ نفر از اعضای نظام مهندسی در خصوص بخشنامه ی تعارض منافع علیه دولت روحانی به دیوان عدالت شکایت میکنند و بخشنامه ی دولت را ابطال میکنند و دولت را مجبور به عقب نشینی میکنند ؟
چطور نظام پزشکی در خصوص مالیات رسما نامه ای منتشر میکند که پزشکان روش کار با دستگاه کارتخوان را نمی دانند و با کارتخوان کار نمیکنند و دولت را در زمینه ی مالیات وادار به عقب نشینی میکنند ؟
در هیچکدام از مصداق ها هدف دفاع از فرار مالیاتی این اصناف نیست بلکه داشتن یک صدای قدرتمند در تقابل با دولت و سایر گروههای صنفی و اجتماعی ست.
مهمترین عامل مشترک همبسته ساز این اصناف اقتصاد و منافع مالی مشترک می باشد.
🔻 باید پذیرفت که بزرگترین تجمعات فرهنگیان هم برای مطالبه ی رتبه بندی و افزایش حقوق بود نه برای موضوعاتی در ساحت صرف سیاسی و در تقابل با قدرت مستقر .
🔻در پایان باید گفت هیچ راه و روش و راهکار و پاسخ مشخص و روشنی در جواب« چه باید کرد ؟»وجود ندارد باید با همفکری به بدیل های تازه ای رسید. بر روی
شیوه ی سازماندهی نیروها، مطالعه سیستماتیک و منسجم ، برنامه ریزی و تدوین منشور مطالبات، حمایت مالی از نیروها و تشکیلات ، همکاری و همفکری با سایر گروهها و نیروهایی که خارج از بدنه ی آموزش و پرورش در مسائل و بحران های آموزش ورود کرده و فعالیت میکنند می توان به بحث و گفت و گو نشست و مسائل عدیده ی آموزش و پرورش را به مسئله و گفتگوی ملی تبدیل کرد.
📚کانال صنفی معلمان ایران
🔸🔸🔸
🆔 @kasenfi
برنامه هفدهم: چپ، دموکراسی و اقتدارگرایی
کدامین «نقطه های کور» در اندیشه کلاسیک های اندیشه سوسیالستی˚ بیاعتنایی به امر دمکراسی در صفوف جنبش چپ را باعث شد؟
چگونه چپ در جریان تحولش در بخش های مختلفِ دنیا، به دو گروه «اقتدار گرایان» و «توسعه دهندگانِ دمکراسی» تقسیم شد؟
چپ در ایران، در وجه غالب اش، در کدام سمت ایستاده بود و چرا؟ آیا چپ های طرفداردمکراسی در ایران˚ محلی از اعراب بودند؟
چپ در ایران امروز در کدام مسیر قدم بر می دارد ؟
جایگاه جامعهگرایی در چپ ایران چگونه و کجاست؟
اندیشه انتقادی در میان جامعهگرایان ایران چه جایگاهی دارد؟
۳۱ می در برنامهای با حضور علیرضا بهتویی در باره این پرسشها و پرسشهای دیگر گفتوگو خواهیم کرد.
دوستان عزیز با درود،
برنامه هفدهم از سری برنامه های ما در رابطه با جنبش زن، زندگی، آزادی با موضوع " چپ، دموکراسی و اقتدارگرایی " با همکاری ایران آکادمیا و مِلانشتُن آکادمی برگزار میشود.
آغاز برنامه با سخنرانی حضوری علیرضا بهتویی ست.
زمان : ۳۱ می ٢٠٢۴ : گشایش برنامه و گفتوگو ساعت١٦:٣٠ ، آغاز برنامه ساعت ١٧، پایان ساعت ٢٠
مکان: Melanchthon Akademie, Kartäusergasse 9, 50678 Köln
با کمال میل از شما دعوت میکنیم در این برنامه شرکت کنید
پخش زنده این برنامه را از شبکههای اجتماعی ایران آکادمیا (یوتیوب، توییتر، لینکداین، فیسبوک) در لینک زیر https://iranacademia.com/?p=27030 دنبال کنید:
اگر از یوتیوب برنامه را به هنگام پخش زنده آن میبینید و میخواهید پرسشی طرح کنید، لازم است که با یک آکانت کاربری وارد یوتیوب شده باشید.
برای تماس با برگزار کنندگان میتوانید به این آدرسforumzanzendegiazadi.cologne@gmail.com میل بنویسید.
برنامههای ما را از کانال فروم زن، زندگی، آزادی در تلگرام با آدرس Forum_Zan_Zendegi_Azadi-Cologne دنبال کنید.
پوستر برنامه در دو فورمات عمودی و افقی آماده شده است. برای اطلاعرسانی بیشتر، هر فورماتی را که مناسب میبینید استفاده کنید.
تندرست و شادکام باشید
فُروم زن، زندگی، آزادی – کلن
کدامین «نقطه های کور» در اندیشه کلاسیک های اندیشه سوسیالستی˚ بیاعتنایی به امر دمکراسی در صفوف جنبش چپ را باعث شد؟
چگونه چپ در جریان تحولش در بخش های مختلفِ دنیا، به دو گروه «اقتدار گرایان» و «توسعه دهندگانِ دمکراسی» تقسیم شد؟
چپ در ایران، در وجه غالب اش، در کدام سمت ایستاده بود و چرا؟ آیا چپ های طرفداردمکراسی در ایران˚ محلی از اعراب بودند؟
چپ در ایران امروز در کدام مسیر قدم بر می دارد ؟
جایگاه جامعهگرایی در چپ ایران چگونه و کجاست؟
اندیشه انتقادی در میان جامعهگرایان ایران چه جایگاهی دارد؟
۳۱ می در برنامهای با حضور علیرضا بهتویی در باره این پرسشها و پرسشهای دیگر گفتوگو خواهیم کرد.
دوستان عزیز با درود،
برنامه هفدهم از سری برنامه های ما در رابطه با جنبش زن، زندگی، آزادی با موضوع " چپ، دموکراسی و اقتدارگرایی " با همکاری ایران آکادمیا و مِلانشتُن آکادمی برگزار میشود.
آغاز برنامه با سخنرانی حضوری علیرضا بهتویی ست.
زمان : ۳۱ می ٢٠٢۴ : گشایش برنامه و گفتوگو ساعت١٦:٣٠ ، آغاز برنامه ساعت ١٧، پایان ساعت ٢٠
مکان: Melanchthon Akademie, Kartäusergasse 9, 50678 Köln
با کمال میل از شما دعوت میکنیم در این برنامه شرکت کنید
پخش زنده این برنامه را از شبکههای اجتماعی ایران آکادمیا (یوتیوب، توییتر، لینکداین، فیسبوک) در لینک زیر https://iranacademia.com/?p=27030 دنبال کنید:
اگر از یوتیوب برنامه را به هنگام پخش زنده آن میبینید و میخواهید پرسشی طرح کنید، لازم است که با یک آکانت کاربری وارد یوتیوب شده باشید.
برای تماس با برگزار کنندگان میتوانید به این آدرسforumzanzendegiazadi.cologne@gmail.com میل بنویسید.
برنامههای ما را از کانال فروم زن، زندگی، آزادی در تلگرام با آدرس Forum_Zan_Zendegi_Azadi-Cologne دنبال کنید.
پوستر برنامه در دو فورمات عمودی و افقی آماده شده است. برای اطلاعرسانی بیشتر، هر فورماتی را که مناسب میبینید استفاده کنید.
تندرست و شادکام باشید
فُروم زن، زندگی، آزادی – کلن
ایران آکادمیا
چپ، دموکراسی و اقتدارگرایی - همایش
برنامه هفدهم از سری برنامه های ما در رابطه با جنبش زن، زندگی، آزادی با موضوع " چپ، دموکراسی و اقتدارگرایی " با همکاری ایران آکادمیا و مِلانشتُن آکادمی برگزار میشود.
آغاز برنامه با سخنرانی حضوری علیرضا بهتویی ست. زمان : ۳۱ می ٢٠٢۴ : گشایش برنامه و گفتوگو…
آغاز برنامه با سخنرانی حضوری علیرضا بهتویی ست. زمان : ۳۱ می ٢٠٢۴ : گشایش برنامه و گفتوگو…