📣بیانیهی ناشران مستقل ایرانی در خارج کشور📣
کشتند؛ شور زندگی را، شاعر آزادیخواه را.
بکتاش آبتین، هنرمند، شاعر و فیلمسازی که هرگز سر در برابر قدرت خم نکرد را به خاطر دفاع از آزادی بیان، عدالت و برابری انسانها، کشتند. اما فراموش کردهاند که: "هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق".
حالا بیحضور فیزیکیاش، در لابهلای واژههایی که برای نسل امروز و فردا به یادگار گذاشته، سر پر شورش، قلب مهربانش، آهنگ پر طنیناش، کلام قاطع و بیتزلزلاش، امید بیپایان میآفریند.
کشتند او را تا از عشق ورزیدن، انسانیت، همدردی، همراهی و عدالت سخن نگوید.
ناشرین مستقل ایرانی در خارج کشور، دنیا را بی بکتاش آبتین، کم نورتر میبینند و هرگز قتل او را بر کسی نخواهند بخشید.
ما ناشرین ایرانی، قتل بکتاش آبتین که خود بهتنهایی یک گردان آزادیخواه بود را محکوم و همه را دعوت میکنیم که دادخواه خون او باشند.
ما همگام با کانون نویسندگان ایران، حاکمیت جمهوری اسلامی و دستگاه قضایی و امنیتی آن را عامل و مسئول فاجعهی مرگ و بلکه قتل تبهکارانهی بکتاش آبتین میدانیم و صدای دادخواهی خود را به گوش جهانیان میرسانیم.
از همهی آزادیخواهان، نهادهای مستقل همسو و مدافعان حقوق بشر میخواهیم که چشم بر این جنایت نبندند و فریاد اعتراض خود را رساتر کنند.
۲۰دی ۱۴۰۰ – ۱۰ژانویه ۲۰۲۲
ناشران مستقل ایرانی در خارج کشور
@foroughbook☕📚💡
کشتند؛ شور زندگی را، شاعر آزادیخواه را.
بکتاش آبتین، هنرمند، شاعر و فیلمسازی که هرگز سر در برابر قدرت خم نکرد را به خاطر دفاع از آزادی بیان، عدالت و برابری انسانها، کشتند. اما فراموش کردهاند که: "هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق".
حالا بیحضور فیزیکیاش، در لابهلای واژههایی که برای نسل امروز و فردا به یادگار گذاشته، سر پر شورش، قلب مهربانش، آهنگ پر طنیناش، کلام قاطع و بیتزلزلاش، امید بیپایان میآفریند.
کشتند او را تا از عشق ورزیدن، انسانیت، همدردی، همراهی و عدالت سخن نگوید.
ناشرین مستقل ایرانی در خارج کشور، دنیا را بی بکتاش آبتین، کم نورتر میبینند و هرگز قتل او را بر کسی نخواهند بخشید.
ما ناشرین ایرانی، قتل بکتاش آبتین که خود بهتنهایی یک گردان آزادیخواه بود را محکوم و همه را دعوت میکنیم که دادخواه خون او باشند.
ما همگام با کانون نویسندگان ایران، حاکمیت جمهوری اسلامی و دستگاه قضایی و امنیتی آن را عامل و مسئول فاجعهی مرگ و بلکه قتل تبهکارانهی بکتاش آبتین میدانیم و صدای دادخواهی خود را به گوش جهانیان میرسانیم.
از همهی آزادیخواهان، نهادهای مستقل همسو و مدافعان حقوق بشر میخواهیم که چشم بر این جنایت نبندند و فریاد اعتراض خود را رساتر کنند.
۲۰دی ۱۴۰۰ – ۱۰ژانویه ۲۰۲۲
ناشران مستقل ایرانی در خارج کشور
@foroughbook☕📚💡
آرنت، عدالت واقعی را مستلزم افشاگری کامل میداند، از جمله افشای خود؛ عدالت از دیدگاه او تنها تعین کیفر نیست، بلکه تلاشی است برای درک اینکه نظامهای سیاسی چگونه مرتکبین، نظارهگران و حتی قربانیان را تبدیل به همدست خود میکنند. آرنت معتقد است مظلوم واقع شدن یک قوم، به این معنا نیست که آنها مسئولیتی در قبال بررسی نقش خود در فاجعه ندارند یا لازم نیست نگران آن باشند که مبادا خود مشغول ظلم به دیگران شوند.
@foroughbook☕📚💡
@foroughbook☕📚💡
ایرج پزشکزاد نویسنده نامدار ایران درگذشت. انتشارات فروغ با اندوه به همه دوستداران پزشکزاد تسلیت میگوید.
@foroughbook☕📚💡🖤
@foroughbook☕📚💡🖤
عشق هرگز کافی نیست را صمیمانه به همه زوجهایی توصیه میکنم که گمان میکنند به آخر خط رسیدهاند و جز طلاق راه دیگری نمییابند؛ همچنین آن را به کسانی توصیه میکنم که در آستانه شروع زندگی زناشویی هستند و حتی آن گروه از افراد که موی خود را در آسیاب پر فرازونشیب و جنجالی عمر سپید کرده و از بیراهه رفتهاند نیز از مطالعه آن بینصیب نخواهند ماند.
#عشق_هرگز_کافی_نیست
#آرون_تیبک
@foroughbook☕📚💡
#عشق_هرگز_کافی_نیست
#آرون_تیبک
@foroughbook☕📚💡
📣انتشارا فروغ بزودی منتشر میکند📣
و خدا گفت: ما باید با هم حرف بزنیم!
نویسنده: هانس رات
مترجم: منیر نظری
برگآرایی: استودیوی طراحی آرنگ
طرح جلد: نیما صبور
"در هشتمین روز خدا رفت تا درمان شود."
یاکوب یاکوبی، مشاور و رواندرمانگری که بخت از او روبرگردانده، با دلقکی آشنا میشود به نام ابل باومن که او هم به اندازهی خودش بدشانس است. یاکوب چند سال پیش ازهمسرش جدا شده، حالا که آه هم در بساطش نمانده، اعتبار حرفهایاش را نیز بهطورکامل از دست میدهد. باومنِ دلقک، ظاهرا به اختلال شخصیت عجیبی دچار است. او خودش را خدا میداند و اکنون برای خود رواندرمانگری میجوید. یاکوب مجذوب استعدادهای متنوع او شده، اما همهی آن تواناییها به نظرش صرفا زمینیاند و نه بیشتر. چیزی نمیگذرد که یاکوبیِ روانشناس دیگر آن قدرها هم از هویت کسی که با او ملاقات کرده مطمئن نیست و سرانجام از خودش میپرسد، او واقعا با چه کسی روبهرو شده و کدامشان به دیگری کمک کرده است.»
هانس رات، متولد ١٩۶۵، تحصیلات دانشگاهیاش را در رشتههای فلسفه، روانشناسی و زبان و ادبیات آلمانی در برلین به پایان رساند،
شهری که هنوز در آن به عنوان فیلمنامهنویس مشغول به کار است. «و خدا گفت: ما باید با هم حرف بزنیم!» نخستین جلد از سهگانهایست که رات در سال ٢٠١٣ منتشرکرد. این
اثر موفق به کسب عنوان پرفروشترین رمان سال شد. انتشار جلد دوم این سهگانه، با نام «گاهی شیطان هم فقط یک آدم است» در سال ٢٠١۴ و جلد سوم آن با عنوانِ «و خدا گفت: تو باید کمکم کنی!» در سال ٢٠١۵ نیز از اقبال مخاطبان برخوردار بودند.
@foroughbook☕📚💡
و خدا گفت: ما باید با هم حرف بزنیم!
نویسنده: هانس رات
مترجم: منیر نظری
برگآرایی: استودیوی طراحی آرنگ
طرح جلد: نیما صبور
"در هشتمین روز خدا رفت تا درمان شود."
یاکوب یاکوبی، مشاور و رواندرمانگری که بخت از او روبرگردانده، با دلقکی آشنا میشود به نام ابل باومن که او هم به اندازهی خودش بدشانس است. یاکوب چند سال پیش ازهمسرش جدا شده، حالا که آه هم در بساطش نمانده، اعتبار حرفهایاش را نیز بهطورکامل از دست میدهد. باومنِ دلقک، ظاهرا به اختلال شخصیت عجیبی دچار است. او خودش را خدا میداند و اکنون برای خود رواندرمانگری میجوید. یاکوب مجذوب استعدادهای متنوع او شده، اما همهی آن تواناییها به نظرش صرفا زمینیاند و نه بیشتر. چیزی نمیگذرد که یاکوبیِ روانشناس دیگر آن قدرها هم از هویت کسی که با او ملاقات کرده مطمئن نیست و سرانجام از خودش میپرسد، او واقعا با چه کسی روبهرو شده و کدامشان به دیگری کمک کرده است.»
هانس رات، متولد ١٩۶۵، تحصیلات دانشگاهیاش را در رشتههای فلسفه، روانشناسی و زبان و ادبیات آلمانی در برلین به پایان رساند،
شهری که هنوز در آن به عنوان فیلمنامهنویس مشغول به کار است. «و خدا گفت: ما باید با هم حرف بزنیم!» نخستین جلد از سهگانهایست که رات در سال ٢٠١٣ منتشرکرد. این
اثر موفق به کسب عنوان پرفروشترین رمان سال شد. انتشار جلد دوم این سهگانه، با نام «گاهی شیطان هم فقط یک آدم است» در سال ٢٠١۴ و جلد سوم آن با عنوانِ «و خدا گفت: تو باید کمکم کنی!» در سال ٢٠١۵ نیز از اقبال مخاطبان برخوردار بودند.
@foroughbook☕📚💡
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
ناشران مستقل خارج از ایران، حاکمیت جمهوری اسلامی را عامل قتل بکتاش آبتین دانستند.
گفتوگو با حمید مهدیپور، مدیر انتشارات فروغ در شهر کلن آلمان
@Foroughbook☕📚💡
گفتوگو با حمید مهدیپور، مدیر انتشارات فروغ در شهر کلن آلمان
@Foroughbook☕📚💡
.
این کتاب درباره فنون درمانی است. چگونگی حرکت از درک بیمار، به سوی بیان این درک با واژهها. هدف کتاب پر کردن خلأ موجود در پیشینهٔ پژوهشی و نیز برنامههای آموزشی رواندرمانی است. خلایی که به این احساس در دانشجوی درمانگری (و حتی درمانگر مجرب) میانجامد:
" فکر کنم میدانم مشکل بیمار چیست، اما چه باید بگویم؟" هدف من در این کتاب وارسی دقیق و تشریحی چیزی است که درمانگر میتواند بگوید تا به فرایند شفا و تغییر ، یاری رساند. هدف، بیان مسائل به شیوههای درمانی، مواجهه با حقایق دشوار و خواستههای وحشت آور بیمار بدون آسیب به احساس ارزش خود و یا انگیختن مقاومت و آشفتگی بیمورد در اوست.
#چه_بگوییم_و_چه_وقت_بگوییم
#پل_واکتل
@foroughbook☕📚💡
این کتاب درباره فنون درمانی است. چگونگی حرکت از درک بیمار، به سوی بیان این درک با واژهها. هدف کتاب پر کردن خلأ موجود در پیشینهٔ پژوهشی و نیز برنامههای آموزشی رواندرمانی است. خلایی که به این احساس در دانشجوی درمانگری (و حتی درمانگر مجرب) میانجامد:
" فکر کنم میدانم مشکل بیمار چیست، اما چه باید بگویم؟" هدف من در این کتاب وارسی دقیق و تشریحی چیزی است که درمانگر میتواند بگوید تا به فرایند شفا و تغییر ، یاری رساند. هدف، بیان مسائل به شیوههای درمانی، مواجهه با حقایق دشوار و خواستههای وحشت آور بیمار بدون آسیب به احساس ارزش خود و یا انگیختن مقاومت و آشفتگی بیمورد در اوست.
#چه_بگوییم_و_چه_وقت_بگوییم
#پل_واکتل
@foroughbook☕📚💡
منتشر شد:
و انسان خدا را همسان خود آفرید از آ. لنــــــگرودی
نام این کتاب، خوانش وارونهٔ بند بیستوهفتم از بخش یکم کتاب اول موسا یعنی «آفرینش» است که در آن آمده: «و خدا انسان را همسان خویش آفرید ...».
بنا بر این شناسه، هدف از نگارش این کتاب، برشکافتن روال تاریخیِ شکلدادن، گسترش و دگردیسی ادیان بدست انسانها و همینطور پژوهش در زمینهٔ چگونگی تأثیر و نفوذ آنها بر یکدیگر است. این شیوهٔ برخورد، پروسهٔ برایش یک دین را، روندی تاریخی میداند، که نه با پیدایش و کُنِش یک پیامبر، بلکه با زندگی اجتماعی انسانها پیوند دارد. پژوهشِ گواهمند پیرامون ادیان، بدون کندوکاو در چهارچوب اجتماعی، سیاسی و اقتصادیِ برآیش آنها شدنی نیست. بهمین نسبت هم بایستی ادیان را نمایشگر واهمهها، امیدها، نیازها، وابستگیها، دلبستگیها و آرمانهای مردم در دورههای گوناگون تاریخ دانست و اینها همان چیزهایی هستند، که چهارچوب «روان» جامعهٔ انسانی را در زمان خود شکل میدادند.
بر این پایه، وظیفهٔ دینپژوهان در گام نخست نشان دادن همین چهارچوب کلی است، که نتیجهٔ سالها پژوهش بیطرفانه در بارهٔ ادیان گوناگون و همسنجی آنها با یکدیگر است. برای رسیدن به این «شناخت عمومی» میبایستی با کاوش پیرامون «ادیان مشخص» آغاز کرد و در ادامه و با آشکار نمودن شباهتها، اختلافات و چگونگی زمانی-مکانی پیدایش آنها، به شناسایی شیوهٔ تاثیرگذاری آنها بر یکدیگر پرداخت. این اما تمامی راه نیست. در گام بعدی بایستی با تکیه بر همین شناخت عمومی به بازکاوی دوبارهٔ ادیان مشخص بازگشت تا بتوان این نمودهای بدست آمده را برای درک بهتر هر یک از آنها بکار بست.
بنابراین، روش بکار گرفته شده در دانشِ «دینشناسی»، همانند هر دانشی، رفتن از مشخص به کُلیت (کُنکرِت به اَبسترَکت) و از آنجا بازگشت دوباره به مشخص است. در این راستا، کسانی که خود را در تمامی عمر خود تنها با یک دین، و آنهم بیشتر با "دین موروثی" خود، مشغول میکنند، افرادی هستند که برای همیشه با دیدی محدود و جانبدارانه "اندر خم یک کوچه" درجا میزنند، که در نهایت به نتیجهای بجز "اثبات حقانیت تفکرات از پیش موجود و موروثی" آنها نخواهد انجامید.
https://www.forough-book.com/forough-publishings-انتشارات-فروغ/religion-دین/#cc-m-product-13914170690
@foroughbook☕📚💡
و انسان خدا را همسان خود آفرید از آ. لنــــــگرودی
نام این کتاب، خوانش وارونهٔ بند بیستوهفتم از بخش یکم کتاب اول موسا یعنی «آفرینش» است که در آن آمده: «و خدا انسان را همسان خویش آفرید ...».
بنا بر این شناسه، هدف از نگارش این کتاب، برشکافتن روال تاریخیِ شکلدادن، گسترش و دگردیسی ادیان بدست انسانها و همینطور پژوهش در زمینهٔ چگونگی تأثیر و نفوذ آنها بر یکدیگر است. این شیوهٔ برخورد، پروسهٔ برایش یک دین را، روندی تاریخی میداند، که نه با پیدایش و کُنِش یک پیامبر، بلکه با زندگی اجتماعی انسانها پیوند دارد. پژوهشِ گواهمند پیرامون ادیان، بدون کندوکاو در چهارچوب اجتماعی، سیاسی و اقتصادیِ برآیش آنها شدنی نیست. بهمین نسبت هم بایستی ادیان را نمایشگر واهمهها، امیدها، نیازها، وابستگیها، دلبستگیها و آرمانهای مردم در دورههای گوناگون تاریخ دانست و اینها همان چیزهایی هستند، که چهارچوب «روان» جامعهٔ انسانی را در زمان خود شکل میدادند.
بر این پایه، وظیفهٔ دینپژوهان در گام نخست نشان دادن همین چهارچوب کلی است، که نتیجهٔ سالها پژوهش بیطرفانه در بارهٔ ادیان گوناگون و همسنجی آنها با یکدیگر است. برای رسیدن به این «شناخت عمومی» میبایستی با کاوش پیرامون «ادیان مشخص» آغاز کرد و در ادامه و با آشکار نمودن شباهتها، اختلافات و چگونگی زمانی-مکانی پیدایش آنها، به شناسایی شیوهٔ تاثیرگذاری آنها بر یکدیگر پرداخت. این اما تمامی راه نیست. در گام بعدی بایستی با تکیه بر همین شناخت عمومی به بازکاوی دوبارهٔ ادیان مشخص بازگشت تا بتوان این نمودهای بدست آمده را برای درک بهتر هر یک از آنها بکار بست.
بنابراین، روش بکار گرفته شده در دانشِ «دینشناسی»، همانند هر دانشی، رفتن از مشخص به کُلیت (کُنکرِت به اَبسترَکت) و از آنجا بازگشت دوباره به مشخص است. در این راستا، کسانی که خود را در تمامی عمر خود تنها با یک دین، و آنهم بیشتر با "دین موروثی" خود، مشغول میکنند، افرادی هستند که برای همیشه با دیدی محدود و جانبدارانه "اندر خم یک کوچه" درجا میزنند، که در نهایت به نتیجهای بجز "اثبات حقانیت تفکرات از پیش موجود و موروثی" آنها نخواهد انجامید.
https://www.forough-book.com/forough-publishings-انتشارات-فروغ/religion-دین/#cc-m-product-13914170690
@foroughbook☕📚💡
Forough Book Shop
Religion - دین
توانایی انجام کارهای عمیق به طور فزایندهای در حال کمیاب شدن است و دقیقاً در همان زمان در اقتصاد ما، به طور فزایندهای در حال ارزشمند شدن است. در نتیجه، افراد کمی که این مهارت را پرورش میدهند و سپس آن را محور اصلی زندگی کاری خود قرار میدهند، پیشرفت خواهند کرد. این کتاب ابتدا شما را متقاعد میکند که فرضیهی کار عمیق، درست است. سپس یاد میدهد چگونه از طریق تعلیم دادن مغز و تغییر عادتهای کاری خود، کار عمیق را محور زندگی حرفهایتان قرار دهید.
#کار_عمیق
#کال_نیوپورت
@foroughbook☕📚💡
#کار_عمیق
#کال_نیوپورت
@foroughbook☕📚💡
در این مجموعه داستان شخصیتهای دوستداشتنی بچهها مثل پینوکیو، ایکییوسان، شیر و موش و شکارچی، جوجه اردک زشت و پسر جنگل روایت میشوند. قصههایی نام آشنا از گذشتههای دور یا نزدیک دور هم جمع شدهاند تا لذت سفر به جهان قصه را به کودکان بچشانند و آنها را در تجربههایی آموزنده شریک کنند.
#قصههای_ماندنی
@foroughbook☕📚💡
#قصههای_ماندنی
@foroughbook☕📚💡
دژم اگر هم شباهتی میان آن بانوی ایستاده در کنار آن بانوی دیگر با چتر در تابلوی نقاشی دیوژن، و آرزو میدید، بیشتر دوست داشت آن را انکار کند، به آن نسبت " خیال باطل " بدهد یا تداعی... خیالهایی که میآیند، یک آن، یک دم و بعد با سرعتی غیر قابل تصور میپرند و میروند، میان این کمان ابرو، با حجب لبخند، نگاه گم؛ و نگاه آن دیگری، نگاه آرزو اگر شباهتی وجود داشته باشد، باید رؤیا باشد تا حقیقت... سالها از آن روزهـا گذشته است، تازه فقط و در مجموع پنج یا شش ملاقات، نه بیشتر...
دژم میگفت و آرزو چشم به نقاشی یا شاید گوش به " شارل آزناوور " که میخواند:
« دیروز که جوان بودم،
هزاران رویا در سر داشتم،
طعم زندگی شیرین بود بر زبانم،
زندگی را دست میانداختم،
گویی بازی احمقانهای بود...
#گریز
#مرتضی_حقیقت
@foroughbook☕📚💡
دژم میگفت و آرزو چشم به نقاشی یا شاید گوش به " شارل آزناوور " که میخواند:
« دیروز که جوان بودم،
هزاران رویا در سر داشتم،
طعم زندگی شیرین بود بر زبانم،
زندگی را دست میانداختم،
گویی بازی احمقانهای بود...
#گریز
#مرتضی_حقیقت
@foroughbook☕📚💡
در روزهای ۲۰ و ۲۱ مرداد ١٣٦٠، تلویزیون دولتی آخرین ملاقات مادری مؤمن را با فرزند کمونیستاش محمد طريق الاسلام، زندانی محکوم به اعدام، پخش میکند. او در زندان اصفهان در آستانه اعدام است. مادر از فرزند میخواهد توبه کند و از مبارزه علیه خدا بپرهیزد. فرزند با گریه دست مادر را میبوسد و اصرار میورزد که توبه کرده و امیدوار است توبهاش قبول افتد. مادر اما میگوید تنها به این دلیل به ملاقات آمده که از دادگاههای انقلاب اسلامی به پاس نابود کردن ضدانقلاب سپاسگزاری کند. میگوید زمانی که از دستگیری فرزندش آگاه شده، به نماز ایستاده و سپاس خداوند گفته و اکنون از فرزندش میخواهد که در برابر خدا نیز ابراز ندامت کند. محمد پاسخ میدهد که هرگز در عملیات تروریستی شرکت نداشته و حاضر است بر دستان «امام خمینی» بوسه زند. پس از چند روز ، ۱۱۰ نماینده مجلس اسلامی با صدور اعلامیهای از این «مادر شجاع و قهرمان که چهرهاش شاهدی از معجزه ایمان است» تجليـل میکنند و به ستایش از اندیشههای اسلامی میپردازند؛ اسلامی که توانایی تربیت چنین انسانهایی را دارد. اما برنامه توابسازی ایدئولوژیک در زندانها نتوانست به مقصد دلخـواه جمهوری اسلامی برسد. بسیاری از زندانیان سیاسی به توابیت تن ندادند و همکار زندانبانان نشدند.
#اسلام_سیاسی
#شهلا_شفیق
@foroughbook☕📚💡
#اسلام_سیاسی
#شهلا_شفیق
@foroughbook☕📚💡
مرگ همیشـه تـرسآور اسـت، بخصـوص زمانـی کـه سـاعت رفتـن را میدانـی! بـه خـود دلـداری میدادم تـو فـرق میکنی تو زندانی سیاسی هستی. مرگ ما فرق میکنـد، مـرگ ما در میـدان اسـت و بلندآوازه شـدن.
«دلـم از مـرگ بیزار اسـت، که مرگ اهرمنخـو آدمیخـوار اسـت، ولی آندم که نیکی و بدی را گاه پیکار اسـت، فرورفتـن بـه کام مرگ شیرین است، همـان بایسته آزادگـی ایـن اسـت.»
اما چنیـن نـبـود! ایـن تنـهـا یـک شـعـر بـود! وقتـی مـرگ در چنـد قدمـی تـو ایستاده، حتـى نـه بـه خاطـر تـو، تلخی آن را حس میکنی، حس غریبی که نمیتوانی توضیح دهـی حـس عجیبی به آن شـش نـفـر، خصوصـا بـه آقا رضـا داشتم. نوعی درد و دل سوزی! نزدیکی، روزهـا دوسـتی، همزمـان غذاخـوردن، خوابیدن. بیتابـی کـردن، دلتنگ شـدن و همزبانی. آقارضـا بـه کـنـار میلههای در سلولش آمـد:
«پسـرم، قـراره بریم! کاش بـه عنـوان قاچاقچی اعـدام نمیشـدیم. اگـه مـثـل شـمـا بـودم ایـن قـدر آزاردهنـده نـبـود. کسـی بـه خانوادهام نمیگه که ما بیگناه بودیــم. ســــرافکندگی اونهـا آزارم میدهد. مملکت کثیفییـه.»
#خانه_تیمی_و_چریک_عاشق
#ابوالفضل_محققی
@foroughbook☕📚💡
«دلـم از مـرگ بیزار اسـت، که مرگ اهرمنخـو آدمیخـوار اسـت، ولی آندم که نیکی و بدی را گاه پیکار اسـت، فرورفتـن بـه کام مرگ شیرین است، همـان بایسته آزادگـی ایـن اسـت.»
اما چنیـن نـبـود! ایـن تنـهـا یـک شـعـر بـود! وقتـی مـرگ در چنـد قدمـی تـو ایستاده، حتـى نـه بـه خاطـر تـو، تلخی آن را حس میکنی، حس غریبی که نمیتوانی توضیح دهـی حـس عجیبی به آن شـش نـفـر، خصوصـا بـه آقا رضـا داشتم. نوعی درد و دل سوزی! نزدیکی، روزهـا دوسـتی، همزمـان غذاخـوردن، خوابیدن. بیتابـی کـردن، دلتنگ شـدن و همزبانی. آقارضـا بـه کـنـار میلههای در سلولش آمـد:
«پسـرم، قـراره بریم! کاش بـه عنـوان قاچاقچی اعـدام نمیشـدیم. اگـه مـثـل شـمـا بـودم ایـن قـدر آزاردهنـده نـبـود. کسـی بـه خانوادهام نمیگه که ما بیگناه بودیــم. ســــرافکندگی اونهـا آزارم میدهد. مملکت کثیفییـه.»
#خانه_تیمی_و_چریک_عاشق
#ابوالفضل_محققی
@foroughbook☕📚💡
📣انتشارات فروغ بزودی منتشر میکند📣
شهر گمشده
ابوالفضل محققی
ویرایش م. وارطانیان
طرح جلد نیما
۲۴۲ صفحه
شهر گمشده داستان زنان ومردانی است که حضور پُربار و قلبهای پُرمهرشان شناسنامه و هویت شهرشان بود و شهر با آنها معنا مییافت. من این کتاب را به تمام شهرهائی تقدیم میکنم که زیبائی خود را از زیبائی حضور انسانهای بزرگی میگرفتند که سرشاری حیات را با زمزمههای عشق به انسان و انسانیت در گوش مردمان شهرشان زمزمه میکردند. مردان و زنانی که دنیای پاکیزه و ساده کودکان شهر را با مهر، صفا و کار خویش پی میریختند و با عطر وجود خود آن را عطرآگین میساختند. تمامی کودکی من در بهشتی گذشت که آنها ساخته بودند.
حال در پیرانهسری در دنیای خیال باز به آن شهر بر میگردم تا از زیبائی و نقش آن انسانها بنویسم. از شهری سخن بگویم که زمانه دیگر نشانی نه از آن کوچهها، خانهها و نه از آن مردمان بر جای ننهاده است. دیگر نشانی از زنی که تالار خانهاش مسکن فقیران شهر بود نیست. دیر گاهیست منیر خانم با استکانهای چایاش در غبار زمان محو گردیده و درخت زردآلوی خانه فاطمه خانم که حصر کودکان کوچه بود خشک شده است. دیگرپیر مردی مهربان با پاکتی نقل در سر راه کودکان بهمدرسه نمینشیند که بگوید: "دهانت را شیرین کن خوب درس بخوان!" آن شهر و شهرهای نظیر آن در جنگ، وحشت و حضور سنگین و خشن حکومتگران اسلامی گم شدهاند. اما حضور تاریخی، معنوی وشمیم دلانگیز خاطرۀ آن مردان وزنان هنوز در خاطرۀ شهر و شهرها میچرخد و پیام مهر میدهند. در برابر طوفان ویرانگر شبیخونزده بر باغ میایستد سختجانی میکند تا از روح باغ دفاع کند! تا این سالهای وحشت بگذرد و باز سراپردۀ گُل گشوده شود وجانهای عاشق نغمۀ پرشور زندگی را سردهند. مهر بر جای کینه بنشیند. شهرها هویت انسانی خویش را بازیافته و از محاق بدر آیند و دستها بهگرمی یک دیگر را بفشارند.
@foroughbook☕📚💡
شهر گمشده
ابوالفضل محققی
ویرایش م. وارطانیان
طرح جلد نیما
۲۴۲ صفحه
شهر گمشده داستان زنان ومردانی است که حضور پُربار و قلبهای پُرمهرشان شناسنامه و هویت شهرشان بود و شهر با آنها معنا مییافت. من این کتاب را به تمام شهرهائی تقدیم میکنم که زیبائی خود را از زیبائی حضور انسانهای بزرگی میگرفتند که سرشاری حیات را با زمزمههای عشق به انسان و انسانیت در گوش مردمان شهرشان زمزمه میکردند. مردان و زنانی که دنیای پاکیزه و ساده کودکان شهر را با مهر، صفا و کار خویش پی میریختند و با عطر وجود خود آن را عطرآگین میساختند. تمامی کودکی من در بهشتی گذشت که آنها ساخته بودند.
حال در پیرانهسری در دنیای خیال باز به آن شهر بر میگردم تا از زیبائی و نقش آن انسانها بنویسم. از شهری سخن بگویم که زمانه دیگر نشانی نه از آن کوچهها، خانهها و نه از آن مردمان بر جای ننهاده است. دیگر نشانی از زنی که تالار خانهاش مسکن فقیران شهر بود نیست. دیر گاهیست منیر خانم با استکانهای چایاش در غبار زمان محو گردیده و درخت زردآلوی خانه فاطمه خانم که حصر کودکان کوچه بود خشک شده است. دیگرپیر مردی مهربان با پاکتی نقل در سر راه کودکان بهمدرسه نمینشیند که بگوید: "دهانت را شیرین کن خوب درس بخوان!" آن شهر و شهرهای نظیر آن در جنگ، وحشت و حضور سنگین و خشن حکومتگران اسلامی گم شدهاند. اما حضور تاریخی، معنوی وشمیم دلانگیز خاطرۀ آن مردان وزنان هنوز در خاطرۀ شهر و شهرها میچرخد و پیام مهر میدهند. در برابر طوفان ویرانگر شبیخونزده بر باغ میایستد سختجانی میکند تا از روح باغ دفاع کند! تا این سالهای وحشت بگذرد و باز سراپردۀ گُل گشوده شود وجانهای عاشق نغمۀ پرشور زندگی را سردهند. مهر بر جای کینه بنشیند. شهرها هویت انسانی خویش را بازیافته و از محاق بدر آیند و دستها بهگرمی یک دیگر را بفشارند.
@foroughbook☕📚💡
این اثر به همراه جوانگزی، آثار اصلی و پایه در فلسفهٔ تائوئیسم محسوب میشوند و بسیاری دیگر از اندیشهها و مکاتب نظیر کنفوسیوسیسم و بودیسم چینی از این دو متن بهرهها بردهاند. جوانگزی مجموعه ای از حکایات و افسانه های چین باستان است که توسط فردی به نام استاد جوانگ به رشته تحریر در آمده است. دائو د جینگ همواره منبع الهام بسیاری از هنرمندان در حوزههای مختلف نظیر نقاشی، خطاطی، شعر و غیره بوده است و میتوان به طور مستقیم یا غیرمستقیم در آثار هنرمندان ذن و علاقهمندان به فلسفههای بودیسم و تائوئیسم اثر آن را رصد کرد.
#دائو_د_جینگ
#لائو_تزو
@foroughbook☕📚💡
#دائو_د_جینگ
#لائو_تزو
@foroughbook☕📚💡
.
برای نوشتن این کتاب، "ریچارد داوید پرشت" و فرزند نوجوانش"اسکار" برای گشتوگذار، شهر برلین را انتخاب کردند. آنها از مکانهای زیادی مانند آکواریومها، موزهها، باغ وحشها، پارکهای مختلف و برج تلویزیون دیدن کردند. در هنگام این گردش تابستانی "ریچارد داوید پرشت" به پرسشهای "اسکار" کنجکاو که میخواهد همه چیز را بداند، با داستانهای جالب و ساده جواب میدهد. پرسشهای ساده و بنیادینی مانند «چرا من وجود دارم؟»، «آیا ارزش پنج انسان بیشتر از ارزش یک انسان است؟»، «آیا پاداشها، شخصیت را فاسد میکند؟»، «عدالت چیست؟»، «چه چیزهایی در زندگی مهم هستند؟» دهها پرسش دیگر. این کتاب همان گونه که از نامش پیداست یک گشت وگذار در جهان فلسفه است، و البته با زبانی ساده.
#چرا_همهچیز_وجود_دارد_و_هیچچیز_وجود_ندارد
#ریچارو_داوید_پرشت
پ.ن:
ریچارد پرشت، نویسنده کتاب "جهان را بشناس" است. کتابی چهار جلدی درباره تاریخ فلسفه. او این کتاب را به "رانندگان تاکسی جهاندیده و باسواد ایرانی شهر کلن" تقدیم کرده است.
@foroughbook☕📚💡
برای نوشتن این کتاب، "ریچارد داوید پرشت" و فرزند نوجوانش"اسکار" برای گشتوگذار، شهر برلین را انتخاب کردند. آنها از مکانهای زیادی مانند آکواریومها، موزهها، باغ وحشها، پارکهای مختلف و برج تلویزیون دیدن کردند. در هنگام این گردش تابستانی "ریچارد داوید پرشت" به پرسشهای "اسکار" کنجکاو که میخواهد همه چیز را بداند، با داستانهای جالب و ساده جواب میدهد. پرسشهای ساده و بنیادینی مانند «چرا من وجود دارم؟»، «آیا ارزش پنج انسان بیشتر از ارزش یک انسان است؟»، «آیا پاداشها، شخصیت را فاسد میکند؟»، «عدالت چیست؟»، «چه چیزهایی در زندگی مهم هستند؟» دهها پرسش دیگر. این کتاب همان گونه که از نامش پیداست یک گشت وگذار در جهان فلسفه است، و البته با زبانی ساده.
#چرا_همهچیز_وجود_دارد_و_هیچچیز_وجود_ندارد
#ریچارو_داوید_پرشت
پ.ن:
ریچارد پرشت، نویسنده کتاب "جهان را بشناس" است. کتابی چهار جلدی درباره تاریخ فلسفه. او این کتاب را به "رانندگان تاکسی جهاندیده و باسواد ایرانی شهر کلن" تقدیم کرده است.
@foroughbook☕📚💡