__رفتی و در دل هنوزم حسرت دیدار باقی/حسرت عهد و وداعم با دل و دلدار باقی( رمل مثمن سالم )

__ جوانی شمع ره کردم که جویم زندگانی را/نجستم زندگانی را و گم کردم جوانی را(رجز مثمن سالم )

__زین همرهان همراز من تنها تویی تنها بیا/باشد که در کام صدف گوهر شوی یکتا بیا(رجز مثمن سالم )

__ریختم با نوجوانی باز طرح زندگانی/تا مگر پیرانه سر از سر بگیرم نوجوانی(رمل مثمن محذوف )

__زمستان پوستین افزود بر تن کدخدایان را/ولیکن پوست خواهد کَند ما یک‌لاقبایان را(هزج مثمن محذوف )