Forwarded from چنین گفت نیچه
درود، وقتِ همگی بخیر.
به آگاهی میرسانیم که سلسلهنشستهایِ خوانش و شرحِ "چنین گفت زرتشت" قابلِ تهیّه میباشد:
ترمِ نخست (پیشگفتار و بخشِ نخست): ۳۱ جلسه.
ترمِ دوّم (بخشِ دوّم): ۲۳ جلسه.
ترمِ سوّم (بخشِ سوّم): ۲۲ جلسه.
متوسّطِ زمانِ نشستها یک ساعت و سی دقیقه میباشد.
قیمتِ تهیّهیِ ترمِ نخست: ۱۵۰۰۰۰ (صد و پنجاههزار تومان)
قیمتِ تهیّهیِ ترمِ دوّم: ۲۰۰۰۰۰ (دویستهزار تومان)
قیمتِ تهیّهیِ ترمِ سوّم: ۳۰۰۰۰۰ (سیصدهزار تومان)
قیمتِ تهیّهیِ هر سه دوره (با محاسبهیِ تخفیف): ۶۰۰۰۰۰ (ششصدهزار تومان)
برای سفارش، به آیدیِ زیر پیام دهید:
@Pooria_mgh123
به آگاهی میرسانیم که سلسلهنشستهایِ خوانش و شرحِ "چنین گفت زرتشت" قابلِ تهیّه میباشد:
ترمِ نخست (پیشگفتار و بخشِ نخست): ۳۱ جلسه.
ترمِ دوّم (بخشِ دوّم): ۲۳ جلسه.
ترمِ سوّم (بخشِ سوّم): ۲۲ جلسه.
متوسّطِ زمانِ نشستها یک ساعت و سی دقیقه میباشد.
قیمتِ تهیّهیِ ترمِ نخست: ۱۵۰۰۰۰ (صد و پنجاههزار تومان)
قیمتِ تهیّهیِ ترمِ دوّم: ۲۰۰۰۰۰ (دویستهزار تومان)
قیمتِ تهیّهیِ ترمِ سوّم: ۳۰۰۰۰۰ (سیصدهزار تومان)
قیمتِ تهیّهیِ هر سه دوره (با محاسبهیِ تخفیف): ۶۰۰۰۰۰ (ششصدهزار تومان)
برای سفارش، به آیدیِ زیر پیام دهید:
@Pooria_mgh123
Im Gebirge ist der nächste Weg von Gipfel zu Gipfel: aber dazu musst du lange Beine haben. Sprüche sollen Gipfel sein: und Die, zu denen gesprochen wird, Grosse und Hochwüchsige.
#Friedrich_Nietzsche
#Also_Sprach_Zarathusra
Vom Lesen und Schreiben
در کوهستان کوتاهترین راه از چَکاد است به چکاد. امّا بهرِ آن تو را پاهایي بلند باید. گُزینگویهها میباید چکادها باشند و آنان که رویِ سخن به جانبِشان است تنومند و بلندبالا.
#فریدریش_نیچه
از کتاب: #چنین_گفت_زرتشت
دربارهیِ خواندن و نوشتن
ترجمهی داریوش آشوری
Join Link↘️
🆔 @fnietzsche
#Friedrich_Nietzsche
#Also_Sprach_Zarathusra
Vom Lesen und Schreiben
در کوهستان کوتاهترین راه از چَکاد است به چکاد. امّا بهرِ آن تو را پاهایي بلند باید. گُزینگویهها میباید چکادها باشند و آنان که رویِ سخن به جانبِشان است تنومند و بلندبالا.
#فریدریش_نیچه
از کتاب: #چنین_گفت_زرتشت
دربارهیِ خواندن و نوشتن
ترجمهی داریوش آشوری
Join Link↘️
🆔 @fnietzsche
«نابخشودنیترین (Unverzeihlichstes) چیز در تو این است که قدرت (Macht) داری و فرمان نمیخواهی راند.»
و من پاسخ دادم: «برایِ فرمان دادن مرا صدایِ شیر نیست.»
آنگاه دیگربار نجواکُنان با من گفت: «خاموشترین کلامهای اند که طوفان (Sturm) میزایند. اندیشههایي که با گامِ کبوتر میآیند جهان را رهبری میکنند.
#فریدریش_نیچه
از کتابِ #چنین_گفت_زرتشت
بخشِ خاموشترین ساعت
برگردانِ داریوشِ آشوری
پ. ن: «گامِ کبوتران»، میتواند به پارههایِ ۱۱- ۹، از بابِ نخستِ انجیلِ مارکوس نگر داشته باشد:
و در آن روزها چنین روی داد که عیسا از ناصرهیِ جلیل آمد و توسّطِ یحیا در رودِ اُردن تعمید یافت. و [هنگامي] که دگربار از آب برون شد، [به چشمِ خود] بدید که آسمانها شکافته گشت و روح (پنویما) چونان کبوتري به سویِ او فرود آمد. و [آنگاه] [چنین] آوایي از آسمانها رسید: «تو پسرِ محبوبِ من هستی؛ [و همانا] من از تو خرسندم.» (ترجمهیِ این پارهها، برپایهیِ متنِ اصلیِ یونانی، با ویراستِ انتقادیِ SBL، انجام شده است.)
Join Link↘️
🆔 @fnietzsche
و من پاسخ دادم: «برایِ فرمان دادن مرا صدایِ شیر نیست.»
آنگاه دیگربار نجواکُنان با من گفت: «خاموشترین کلامهای اند که طوفان (Sturm) میزایند. اندیشههایي که با گامِ کبوتر میآیند جهان را رهبری میکنند.
#فریدریش_نیچه
از کتابِ #چنین_گفت_زرتشت
بخشِ خاموشترین ساعت
برگردانِ داریوشِ آشوری
پ. ن: «گامِ کبوتران»، میتواند به پارههایِ ۱۱- ۹، از بابِ نخستِ انجیلِ مارکوس نگر داشته باشد:
و در آن روزها چنین روی داد که عیسا از ناصرهیِ جلیل آمد و توسّطِ یحیا در رودِ اُردن تعمید یافت. و [هنگامي] که دگربار از آب برون شد، [به چشمِ خود] بدید که آسمانها شکافته گشت و روح (پنویما) چونان کبوتري به سویِ او فرود آمد. و [آنگاه] [چنین] آوایي از آسمانها رسید: «تو پسرِ محبوبِ من هستی؛ [و همانا] من از تو خرسندم.» (ترجمهیِ این پارهها، برپایهیِ متنِ اصلیِ یونانی، با ویراستِ انتقادیِ SBL، انجام شده است.)
Join Link↘️
🆔 @fnietzsche
دشمنِتان را بجویید و جنگِتان را برپا کنید! جنگي در راهِ اندیشههاتان: و اگر اندیشههاتان از پای درآمد، باز راستکرداریِ شما میباید غریوِ پیروزی بردارد!
صلح را همچون افزارِ جنگهایِ تازه دوست بدارید و صلحِ کوتاه را از صلحِ دراز بیش.
نگویم که کار کنید (zu Arbeit)، که جنگ آورید (zum Kampfe)! نگویم که صلح کنید، که پیروز شوید! کارِتان جنگ باد، صلحِتان پیروزی.
#فریدریش_نیچه
از کتابِ #چنین_گفت_زرتشت
بخشِ دربارهیِ جنگ و جنگآوران
برگردانِ داریوشِ آشوری
پ. ن: این فرازهایِ شکوهمند خواننده را به یادِ پارهاي بسیار پُرآوازه [= مشهور] از هراکلِیتوس میاندازد:
Πόλεμος πάντων μὲν πατήρ ἐστι, πάντων δὲ βασιλεύς, καὶ τοὺς μὲν θεοὺς ἔδειξε τοὺς δὲ ἀνθρώπους, τοὺς μὲν δούλους ἐποίησε τοὺς δὲ ἐλευθέρους.
جنگ، پدر و پادشاهِ همهچیز است. برخي را [بهسانِ] خدایان نمایانده و برخي را [چونان] آدمیان؛ گروهي را برده ساخته و گروهي [دیگر] را [در خیلِ] آزادگان [بَرنشانده است]. (ترجمه را برپایهیِ متنِ اصلیِ یونانی انجام دادهام. آنچه در میانِ کروشه [...] آمده، افزودهیِ من است.)
Join Link↘️
🆔 @fnietzsche
صلح را همچون افزارِ جنگهایِ تازه دوست بدارید و صلحِ کوتاه را از صلحِ دراز بیش.
نگویم که کار کنید (zu Arbeit)، که جنگ آورید (zum Kampfe)! نگویم که صلح کنید، که پیروز شوید! کارِتان جنگ باد، صلحِتان پیروزی.
#فریدریش_نیچه
از کتابِ #چنین_گفت_زرتشت
بخشِ دربارهیِ جنگ و جنگآوران
برگردانِ داریوشِ آشوری
پ. ن: این فرازهایِ شکوهمند خواننده را به یادِ پارهاي بسیار پُرآوازه [= مشهور] از هراکلِیتوس میاندازد:
Πόλεμος πάντων μὲν πατήρ ἐστι, πάντων δὲ βασιλεύς, καὶ τοὺς μὲν θεοὺς ἔδειξε τοὺς δὲ ἀνθρώπους, τοὺς μὲν δούλους ἐποίησε τοὺς δὲ ἐλευθέρους.
جنگ، پدر و پادشاهِ همهچیز است. برخي را [بهسانِ] خدایان نمایانده و برخي را [چونان] آدمیان؛ گروهي را برده ساخته و گروهي [دیگر] را [در خیلِ] آزادگان [بَرنشانده است]. (ترجمه را برپایهیِ متنِ اصلیِ یونانی انجام دادهام. آنچه در میانِ کروشه [...] آمده، افزودهیِ من است.)
Join Link↘️
🆔 @fnietzsche
درود، وقتِ همگی بخیر.
به آگاهی میرسانیم که سلسلهنشستهایِ خوانش و شرحِ "چنین گفت زرتشت" قابلِ تهیّه میباشد:
ترمِ نخست (پیشگفتار و بخشِ نخست): ۳۱ جلسه.
ترمِ دوّم (بخشِ دوّم): ۲۳ جلسه.
ترمِ سوّم (بخشِ سوّم): ۲۲ جلسه.
متوسّطِ زمانِ نشستها یک ساعت و سی دقیقه میباشد.
قیمتِ تهیّهیِ ترمِ نخست: ۱۵۰۰۰۰ (صد و پنجاههزار تومان)
قیمتِ تهیّهیِ ترمِ دوّم: ۲۰۰۰۰۰ (دویستهزار تومان)
قیمتِ تهیّهیِ ترمِ سوّم: ۳۰۰۰۰۰ (سیصدهزار تومان)
قیمتِ تهیّهیِ هر سه دوره (با محاسبهیِ تخفیف): ۶۰۰۰۰۰ (ششصدهزار تومان)
برای سفارش، به آیدیِ زیر پیام دهید:
@Pooria_mgh123
به آگاهی میرسانیم که سلسلهنشستهایِ خوانش و شرحِ "چنین گفت زرتشت" قابلِ تهیّه میباشد:
ترمِ نخست (پیشگفتار و بخشِ نخست): ۳۱ جلسه.
ترمِ دوّم (بخشِ دوّم): ۲۳ جلسه.
ترمِ سوّم (بخشِ سوّم): ۲۲ جلسه.
متوسّطِ زمانِ نشستها یک ساعت و سی دقیقه میباشد.
قیمتِ تهیّهیِ ترمِ نخست: ۱۵۰۰۰۰ (صد و پنجاههزار تومان)
قیمتِ تهیّهیِ ترمِ دوّم: ۲۰۰۰۰۰ (دویستهزار تومان)
قیمتِ تهیّهیِ ترمِ سوّم: ۳۰۰۰۰۰ (سیصدهزار تومان)
قیمتِ تهیّهیِ هر سه دوره (با محاسبهیِ تخفیف): ۶۰۰۰۰۰ (ششصدهزار تومان)
برای سفارش، به آیدیِ زیر پیام دهید:
@Pooria_mgh123
دلاورترین کسان هم در میانِ ما کمتر دل آن چیزی را دارد که به راستی میداند...
#فریدریش_نیچه
از کتابِ #غروب_بتها
بخشِ نکتهپردازیها و خَدَنگاندازیها
برگردانِ داریوشِ آشوری
Auch der Muthigste von uns hat nur selten den Muth zu dem, was er eigentlich w e i s s...
#Friedrich_Nietzsche
#Götzen_Dämmerung
Join Link↘️
🆔 @fnietzsche
#فریدریش_نیچه
از کتابِ #غروب_بتها
بخشِ نکتهپردازیها و خَدَنگاندازیها
برگردانِ داریوشِ آشوری
Auch der Muthigste von uns hat nur selten den Muth zu dem, was er eigentlich w e i s s...
#Friedrich_Nietzsche
#Götzen_Dämmerung
Join Link↘️
🆔 @fnietzsche
[...] امّا سقراط دلقکي بود که کاري کرد تا او را جدّی بگیرند: بهراستی چه رخ داد؟
#فریدریش_نیچه
از کتابِ #غروب_بتها
بخشِ مسئلهیِ سقراط
برگردانِ داریوشِ آشوری
پ. ن: شیوهیِ پُرآوازه [= مشهورِ] سقراط در گفتوگو، همان «آیرونی» یا «ناداننمایی» است. در این روش، سقراط با ناداننمایی، خود را پیرامونِ موضوعِ موردِ بحث، نادان نشان داده و از مخاطبانِ خویش خواستارِ تعریفِ مفهومها میشود.
در نوشتههایِ افلاطون، این ناداننماییِ سقراطی با تمجیدِ فراوان از طرفهایِ گفتوگو همراه میگردد؛ این همآمیزی چه بسا سببِ خندهیِ خوانندگان شود! در دیالوگهایِ افلاطون دامنهیِ این طنزِ گزنده، با ارائهیِ نگاهي «کاریکاتورگونه» به سوفیستها، تا ریزترین حرکات و جملاتِ ایشان گسترش مییابد.
به نگرِ نیچه، این ناداننماییِ طنزآمیزِ سقراط و جدلگریِ او، حکایت از فروپاشیِ شکوهِ اندیشه و ذوقِ یونانی دارد؛ آری، اندیشمندانِ پس از سقراط، با جدّیگرفتنِ این ناداننمایی، چه نظامها که برپا نکردند!
Join Link↘️
🆔 @fnietzsche
#فریدریش_نیچه
از کتابِ #غروب_بتها
بخشِ مسئلهیِ سقراط
برگردانِ داریوشِ آشوری
پ. ن: شیوهیِ پُرآوازه [= مشهورِ] سقراط در گفتوگو، همان «آیرونی» یا «ناداننمایی» است. در این روش، سقراط با ناداننمایی، خود را پیرامونِ موضوعِ موردِ بحث، نادان نشان داده و از مخاطبانِ خویش خواستارِ تعریفِ مفهومها میشود.
در نوشتههایِ افلاطون، این ناداننماییِ سقراطی با تمجیدِ فراوان از طرفهایِ گفتوگو همراه میگردد؛ این همآمیزی چه بسا سببِ خندهیِ خوانندگان شود! در دیالوگهایِ افلاطون دامنهیِ این طنزِ گزنده، با ارائهیِ نگاهي «کاریکاتورگونه» به سوفیستها، تا ریزترین حرکات و جملاتِ ایشان گسترش مییابد.
به نگرِ نیچه، این ناداننماییِ طنزآمیزِ سقراط و جدلگریِ او، حکایت از فروپاشیِ شکوهِ اندیشه و ذوقِ یونانی دارد؛ آری، اندیشمندانِ پس از سقراط، با جدّیگرفتنِ این ناداننمایی، چه نظامها که برپا نکردند!
Join Link↘️
🆔 @fnietzsche
نیکان و عادلان مرا دشمنِ اخلاق میدانند: حکایتِ من ضدِّ [احکامِ] اخلاق است (unmoralisch).
اگر دشمني (Feind) دارید، بدیاش را با نیکی پاسخ نگویید که شرمسار میشود. به جایِ آن گواهی دهید که در حقِّ شما نیکی کرده است.
خشمگرفتن بِهْ که شرمسار کردن! و اگر نفرینِتان کنند، خوش ندارم که در برابر دعا کنید. شما نیز نفریني کنید.
#فریدریش_نیچه
از کتابِ #چنین_گفت_زرتشت
بخشِ دربارهیِ نیشِ مار
برگردانِ داریوشِ آشوری
پ. ن: طعني ست آشکار به پارههایِ بسیار پُرآوازه [= مشهور] از انجیلِ لوکاس:
«امّا شما که گوش فرامیدهید، به شما میگویم که دُشمنانِ خود را دوست بدارید و با کساني که از شما نفرت دارند، به زیبایی [= نیکی] رفتار کنید؛ برای آنان که نفرینِتان میکنند برکت (εὐλογεῖτε) بخواهید؛ و کساني که آزارِتان میدهند را دُعایِ خیر نمایید. به کَسي که بر یک گونهات سیلی زد، [گونهیِ] دیگر را نیز پیشکش کن.»
(لوکاس، بابِ ششم، پارههایِ ۲۷ تا ۲۹)
Join Link↘️
🆔 @fnietzsche
اگر دشمني (Feind) دارید، بدیاش را با نیکی پاسخ نگویید که شرمسار میشود. به جایِ آن گواهی دهید که در حقِّ شما نیکی کرده است.
خشمگرفتن بِهْ که شرمسار کردن! و اگر نفرینِتان کنند، خوش ندارم که در برابر دعا کنید. شما نیز نفریني کنید.
#فریدریش_نیچه
از کتابِ #چنین_گفت_زرتشت
بخشِ دربارهیِ نیشِ مار
برگردانِ داریوشِ آشوری
پ. ن: طعني ست آشکار به پارههایِ بسیار پُرآوازه [= مشهور] از انجیلِ لوکاس:
«امّا شما که گوش فرامیدهید، به شما میگویم که دُشمنانِ خود را دوست بدارید و با کساني که از شما نفرت دارند، به زیبایی [= نیکی] رفتار کنید؛ برای آنان که نفرینِتان میکنند برکت (εὐλογεῖτε) بخواهید؛ و کساني که آزارِتان میدهند را دُعایِ خیر نمایید. به کَسي که بر یک گونهات سیلی زد، [گونهیِ] دیگر را نیز پیشکش کن.»
(لوکاس، بابِ ششم، پارههایِ ۲۷ تا ۲۹)
Join Link↘️
🆔 @fnietzsche
چنین گفت نیچه
درود، وقتِ همگی بخیر. به آگاهی میرسانیم که سلسلهنشستهایِ خوانش و شرحِ "چنین گفت زرتشت" قابلِ تهیّه میباشد: ترمِ نخست (پیشگفتار و بخشِ نخست): ۳۱ جلسه. ترمِ دوّم (بخشِ دوّم): ۲۳ جلسه. ترمِ سوّم (بخشِ سوّم): ۲۲ جلسه. متوسّطِ زمانِ نشستها یک ساعت و سی…
سلسلهنشستهایِ خوانش و شرحِ کتابِ "چنین گفت زرتشتِ" نیچه.
آه با اشتیاقِ خویش اکنون به کجا باید بَر شوم؟ از فرازِ همهیِ کوهها از پیِ سرزمینهایِ پدری و مادری چشم انداختهام.
امّا هیچجا وطني نیافتهام. در همه شهرها بیسر-و-سامانام و از همهیِ دروازهها گذرنده.
مردمِ کنونی که دلم تا چندي پیش مرا به سویِ ایشان میکشاند، با من بیگانه اند و نزدِ من خندهآور. مرا از تمامیِ سرزمینهایِ پدری و مادری رانده اند.
ازین رو، اکنون سرزمینِ فرزندانام را دوست میدارم و بس؛ آن سرزمینِ نایافته، در دلِ دورترین دریا را! بادبانهایام را میفرمایم تا آن را بجویند و بجویند.
#فریدریش_نیچه
از کتابِ #چنین_گفت_زرتشت
بخشِ دربارهیِ سرزمینِ فرهنگ
برگردانِ داریوشِ آشوری
پ. ن: پیشینهیِ پیوندِ فیلسوف و کنارهگیری از مردمان را باید به "هراکلِیتوس" نسبت داد؛ بدانگاه که «فیلسوفِ گریان»، از جایگاهِ قومی/مذهبیِ خویش کناره گرفت و زندگی در جنگل را بَرگُزید. همچنین، در دیالوگِ "سوفیستِ" افلاطون (216ξ) با پیوندي درنگیدنی میانِ فیلسوف و آوارگی برخورد میکنیم. افلاطون، سخني از "هومروس" را وصفِ حالِ فیلسوف میداند:
"έπιστρωσι πόληας..."
«[آن فیلسوفان، به سانِ آوارگان] در شهرها میچرخند...»
در این میان، نیچه نیز خود را «بیوطن» (heimatlos) خوانده و حتّا یکي از نوشتههایِ پُرآوازه [= مشهورِ]یِ خویش را "آواره و سایهاش" (der Wanderer und sein Schatten) نامیده است.
گفتنی ست که استعارهیِ «سفر» و «آوارگی» را در ادبیاتِ باختر [= مغرب]زمین (از "هومروس" تا "گوته" به فراوانی میتوان یافت. برای نمونه (چونان مُشتي از خَروار) میتوان به این پارهیِ کتابِ "رنجهایِ وِرترِ جوان" اشاره کرد:
"Ja wohl bin ich nur ein Wandrer, ein Waller auf der Erde! Seid ihr denn mehr?"
«آری! من تنها یک آواره (Wandrer)، یک زائر بر زمین هستم! آیا شمایان [چیزي] بیش از این هستید؟»
به راستی که فیلسوفي چون نیچه را چنگزدن به گذشته و آرمانهایِ کهن نشاید؛ او چشمبهراهِ فرزندانِ نیامدهیِ خویش و آفرینشگرانِ راستین است!
Join Link↘️
🆔 @fnietzsche
امّا هیچجا وطني نیافتهام. در همه شهرها بیسر-و-سامانام و از همهیِ دروازهها گذرنده.
مردمِ کنونی که دلم تا چندي پیش مرا به سویِ ایشان میکشاند، با من بیگانه اند و نزدِ من خندهآور. مرا از تمامیِ سرزمینهایِ پدری و مادری رانده اند.
ازین رو، اکنون سرزمینِ فرزندانام را دوست میدارم و بس؛ آن سرزمینِ نایافته، در دلِ دورترین دریا را! بادبانهایام را میفرمایم تا آن را بجویند و بجویند.
#فریدریش_نیچه
از کتابِ #چنین_گفت_زرتشت
بخشِ دربارهیِ سرزمینِ فرهنگ
برگردانِ داریوشِ آشوری
پ. ن: پیشینهیِ پیوندِ فیلسوف و کنارهگیری از مردمان را باید به "هراکلِیتوس" نسبت داد؛ بدانگاه که «فیلسوفِ گریان»، از جایگاهِ قومی/مذهبیِ خویش کناره گرفت و زندگی در جنگل را بَرگُزید. همچنین، در دیالوگِ "سوفیستِ" افلاطون (216ξ) با پیوندي درنگیدنی میانِ فیلسوف و آوارگی برخورد میکنیم. افلاطون، سخني از "هومروس" را وصفِ حالِ فیلسوف میداند:
"έπιστρωσι πόληας..."
«[آن فیلسوفان، به سانِ آوارگان] در شهرها میچرخند...»
در این میان، نیچه نیز خود را «بیوطن» (heimatlos) خوانده و حتّا یکي از نوشتههایِ پُرآوازه [= مشهورِ]یِ خویش را "آواره و سایهاش" (der Wanderer und sein Schatten) نامیده است.
گفتنی ست که استعارهیِ «سفر» و «آوارگی» را در ادبیاتِ باختر [= مغرب]زمین (از "هومروس" تا "گوته" به فراوانی میتوان یافت. برای نمونه (چونان مُشتي از خَروار) میتوان به این پارهیِ کتابِ "رنجهایِ وِرترِ جوان" اشاره کرد:
"Ja wohl bin ich nur ein Wandrer, ein Waller auf der Erde! Seid ihr denn mehr?"
«آری! من تنها یک آواره (Wandrer)، یک زائر بر زمین هستم! آیا شمایان [چیزي] بیش از این هستید؟»
به راستی که فیلسوفي چون نیچه را چنگزدن به گذشته و آرمانهایِ کهن نشاید؛ او چشمبهراهِ فرزندانِ نیامدهیِ خویش و آفرینشگرانِ راستین است!
Join Link↘️
🆔 @fnietzsche
نیچه، پس از هگل، از معدود کسانی بود که دیالکتیکِ روشنگری را بازشناخت.
#تئودور_آدورنو
#ماکس_هورکهایمر
از کتابِ #دیالکتیک_روشنگری
برگردانِ مُرادِ فرهادپور و اُمیدِ مهرگان
پ. ن: "آدورنو" و "هورکهایمر"، پس از تحربهیِ وحشتِ دو جهانجنگ و سَر بَرآوردنِ فاشیسم و نازیسم، به نگارشِ این کتاب دست یازیدند. این اثر، یک بازاندیشیِ درنگیدنی بر «اسطورهیِ روشنگریِ اسطورهستیز» است. به دیگر سخن، به باورِ ایشان، جنبشِ روشنگری، که بَرپایهیِ ستیزِ با اسطورهها و خُرافهها بنیان نهاده شده بود، خودش به یک اسطوره تبدیل گشته است!
در این میان، به باورِ نگارندگانِ کتابِ حاضر، هگل و نیچه، پیشگامانِ بازاندیشیِ روشنگری بودند. این دو فیلسوف، نه تنها مقهورِ دستاوردهایِ پُرزرقوبرقِ روشنگری نشدند، بلکه سویههایِ تبهگنِ آن را آشکار و آسیبهایِ نهفته در بطنِ آن را گوشزد کردند.
همچنین، در این کتاب، از تحریفِ اندیشهیِ نیچه در قالبِ «ایدئولوژی»، بحث شده است.
اگر عُمر و حوصلهاي بود، باز هم از پیوندِ نیچه و هگل خواهم نوشت!
Join Link↘️
🆔 @fnietzsche
#تئودور_آدورنو
#ماکس_هورکهایمر
از کتابِ #دیالکتیک_روشنگری
برگردانِ مُرادِ فرهادپور و اُمیدِ مهرگان
پ. ن: "آدورنو" و "هورکهایمر"، پس از تحربهیِ وحشتِ دو جهانجنگ و سَر بَرآوردنِ فاشیسم و نازیسم، به نگارشِ این کتاب دست یازیدند. این اثر، یک بازاندیشیِ درنگیدنی بر «اسطورهیِ روشنگریِ اسطورهستیز» است. به دیگر سخن، به باورِ ایشان، جنبشِ روشنگری، که بَرپایهیِ ستیزِ با اسطورهها و خُرافهها بنیان نهاده شده بود، خودش به یک اسطوره تبدیل گشته است!
در این میان، به باورِ نگارندگانِ کتابِ حاضر، هگل و نیچه، پیشگامانِ بازاندیشیِ روشنگری بودند. این دو فیلسوف، نه تنها مقهورِ دستاوردهایِ پُرزرقوبرقِ روشنگری نشدند، بلکه سویههایِ تبهگنِ آن را آشکار و آسیبهایِ نهفته در بطنِ آن را گوشزد کردند.
همچنین، در این کتاب، از تحریفِ اندیشهیِ نیچه در قالبِ «ایدئولوژی»، بحث شده است.
اگر عُمر و حوصلهاي بود، باز هم از پیوندِ نیچه و هگل خواهم نوشت!
Join Link↘️
🆔 @fnietzsche
در هرجا و به هر شکلی که خواستِ قدرت (Wille zur Macht) از بین برود، نوعی حرکت ارتجاعی (physiologischen Rückgang)، یعنی تباهی وجود دارد. خدای (Gottheit) تباهی که فضیلتهای مردانه و غرایز او را بریدهاند، ناگزیر بدل به خدای واپسماندگانِ فیزیولوژیک، یعنی همان ضعیفان (Schwachen)، میشود. آنان خویشتن را ضعیف نمیخوانند، بلکه بر خود نامِ «نیکان» را نهادهاند...
#فریدریش_نیچه
از کتابِ #دجال
پارهیِ ۱۷
برگردانِ سعیدِ فیروزآبادی
پ. ن: مترجمِ پارسی، سهواً، "physiologischen Rückgang" به «حرکتِ ارتجاعی» بازگردانده است. امّا میبینیم که تصریحِ نیچه و پافشاریِ بیاندازهیِ او بر مفهومِ «فیزیولوژی» است. پیشنهادِ بنده برای برگردانِ این ترکیب، «پسرفتِ فیزیولوژیکی»، «تقلیلِ فیزیولوژکی» یا «فروکاستِ فیزیولوژیکی» میباشد.
افزون بر این، بهتر است که واژهیِ مشهور و کلیدیِ "Der Wille zur Macht" به «اراده بهسویِ قدرت» بازگردانده شود.
Join Link↘️
🆔 @fnietzsche
#فریدریش_نیچه
از کتابِ #دجال
پارهیِ ۱۷
برگردانِ سعیدِ فیروزآبادی
پ. ن: مترجمِ پارسی، سهواً، "physiologischen Rückgang" به «حرکتِ ارتجاعی» بازگردانده است. امّا میبینیم که تصریحِ نیچه و پافشاریِ بیاندازهیِ او بر مفهومِ «فیزیولوژی» است. پیشنهادِ بنده برای برگردانِ این ترکیب، «پسرفتِ فیزیولوژیکی»، «تقلیلِ فیزیولوژکی» یا «فروکاستِ فیزیولوژیکی» میباشد.
افزون بر این، بهتر است که واژهیِ مشهور و کلیدیِ "Der Wille zur Macht" به «اراده بهسویِ قدرت» بازگردانده شود.
Join Link↘️
🆔 @fnietzsche
درود، وقتِ همگی بخیر.
به آگاهی میرسانیم که سلسلهنشستهایِ خوانش و شرحِ "چنین گفت زرتشت" قابلِ تهیّه میباشد:
ترمِ نخست (پیشگفتار و بخشِ نخست): ۳۱ جلسه.
ترمِ دوّم (بخشِ دوّم): ۲۳ جلسه.
ترمِ سوّم (بخشِ سوّم): ۲۲ جلسه.
متوسّطِ زمانِ نشستها یک ساعت و سی دقیقه میباشد.
قیمتِ تهیّهیِ ترمِ نخست: ۱۵۰۰۰۰ (صد و پنجاههزار تومان)
قیمتِ تهیّهیِ ترمِ دوّم: ۲۰۰۰۰۰ (دویستهزار تومان)
قیمتِ تهیّهیِ ترمِ سوّم: ۳۰۰۰۰۰ (سیصدهزار تومان)
قیمتِ تهیّهیِ هر سه دوره (با محاسبهیِ تخفیف): ۶۰۰۰۰۰ (ششصدهزار تومان)
برای سفارش، به آیدیِ زیر پیام دهید:
@Pooria_mgh123
به آگاهی میرسانیم که سلسلهنشستهایِ خوانش و شرحِ "چنین گفت زرتشت" قابلِ تهیّه میباشد:
ترمِ نخست (پیشگفتار و بخشِ نخست): ۳۱ جلسه.
ترمِ دوّم (بخشِ دوّم): ۲۳ جلسه.
ترمِ سوّم (بخشِ سوّم): ۲۲ جلسه.
متوسّطِ زمانِ نشستها یک ساعت و سی دقیقه میباشد.
قیمتِ تهیّهیِ ترمِ نخست: ۱۵۰۰۰۰ (صد و پنجاههزار تومان)
قیمتِ تهیّهیِ ترمِ دوّم: ۲۰۰۰۰۰ (دویستهزار تومان)
قیمتِ تهیّهیِ ترمِ سوّم: ۳۰۰۰۰۰ (سیصدهزار تومان)
قیمتِ تهیّهیِ هر سه دوره (با محاسبهیِ تخفیف): ۶۰۰۰۰۰ (ششصدهزار تومان)
برای سفارش، به آیدیِ زیر پیام دهید:
@Pooria_mgh123
برادران، آیا من سنگدل ام؟ باری، من میگویم: هر چه را که اُفتادنی ست میباید بیشتر زور داد.
هرچه امروزین است، میافتد و بَرمیافتد! چه کس میخواهد آن را نگاه دارد؟ باری، من __ میخواهم آن را بیشتر زور دهم!
میشناسید شهوتي را که سنگها را به ژرفناهایِ تُندشیب فرومیغلتاند؟
بنگرید این انسانهایِ امروزین را که چهگونه به ژرفناهایِ من فرومیغلتند!
برادران، من پیشدرآمدِ (Vorspiel) بازیگراني بهتر ام؛ یک سرمشق (Beispiel)! از سرمشقِ من پیروی کنید!
و به آن کس که پرواز نمیآموزید، تُندتر اُفتادن آموزید!
#فریدریش_نیچه
از کتابِ #چنین_گفت_زرتشت
دربارهیِ لوحهایِ نو و کُهن
پارهیِ ۲۰
برگردانِ داریوشِ آشوری
پ. ن: مفهومِ «سرمشق»، از بُنیادینترین آموزههایِ مسیحی است. در این آموزه، عیسایِ ناصری، کارها و سخنان و رفتارِ خود را بهسانِ «سرمشق»ي ابدی برای پیروانش بَرمینشانَد. برای نمونه، در "انجیلِ یوحنّا" میخوانیم:
«آیا دریافتید آنچه را که برایتان انجام دادم؟ شمایان مرا استاد (διδασκολος) و سَرورِ (κοριούς) خویش مینامید و [البتّه] درست هم میگویید، زیرا من [به راستی] [استاد و سَرورِ شمایان] هستم. [...] من با [انجامِ] این کار، سرمشقي (ύποδειγμα) به شمایان دادم؛ تا شمایان نیز همانگونه رفتار کنید که من با شمایان کردم.» (یوحنّا، بابِ سیزدهم، پارههایِ ۱۲ تا ۱۵)
گفتنی ست که در دینِ اسلام هم حضرتِ رسول را «اُسوَة حَسنة» نامیدهاند: «لَقَدْ کانَ لَکُمْ فِی رَسُولِ اللّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ»
نیچه، با تاختنِ بیرحمانه به نگرشهایِ آنجهانی، در پیِ بَرنشاندنِ «سَرمشق»ي تازه برای جانهایِ آزاده و شُمارِ اندکِ شنوندگانِ خویش است.
......
همچنین، در برگردانِ داریوشِ آشوری، دو اِشکالِ سهوی وجود دارد:
نخست اینکه، واژهیِ "Ein Vorspiel" بصورتِ نکره، آمده است؛ امّا در ترجمهیِ ایشان، حالتِ معرفهیِ آن ذکر شده است.
دوم اینکه، در عبارتِ پایانی، واژهیِ "mir" ترجمه نشده است. برگردانِ اصلاحشده و پیشنهادیِ بنده چنین است:
«و آنکس را که پرواز نمیآموزید، برایِ من [و از بهرِ خاطرِ من]، تُندتر اُفتادن آموزید.»
Join Link↘️
🆔 @fnietzsche
هرچه امروزین است، میافتد و بَرمیافتد! چه کس میخواهد آن را نگاه دارد؟ باری، من __ میخواهم آن را بیشتر زور دهم!
میشناسید شهوتي را که سنگها را به ژرفناهایِ تُندشیب فرومیغلتاند؟
بنگرید این انسانهایِ امروزین را که چهگونه به ژرفناهایِ من فرومیغلتند!
برادران، من پیشدرآمدِ (Vorspiel) بازیگراني بهتر ام؛ یک سرمشق (Beispiel)! از سرمشقِ من پیروی کنید!
و به آن کس که پرواز نمیآموزید، تُندتر اُفتادن آموزید!
#فریدریش_نیچه
از کتابِ #چنین_گفت_زرتشت
دربارهیِ لوحهایِ نو و کُهن
پارهیِ ۲۰
برگردانِ داریوشِ آشوری
پ. ن: مفهومِ «سرمشق»، از بُنیادینترین آموزههایِ مسیحی است. در این آموزه، عیسایِ ناصری، کارها و سخنان و رفتارِ خود را بهسانِ «سرمشق»ي ابدی برای پیروانش بَرمینشانَد. برای نمونه، در "انجیلِ یوحنّا" میخوانیم:
«آیا دریافتید آنچه را که برایتان انجام دادم؟ شمایان مرا استاد (διδασκολος) و سَرورِ (κοριούς) خویش مینامید و [البتّه] درست هم میگویید، زیرا من [به راستی] [استاد و سَرورِ شمایان] هستم. [...] من با [انجامِ] این کار، سرمشقي (ύποδειγμα) به شمایان دادم؛ تا شمایان نیز همانگونه رفتار کنید که من با شمایان کردم.» (یوحنّا، بابِ سیزدهم، پارههایِ ۱۲ تا ۱۵)
گفتنی ست که در دینِ اسلام هم حضرتِ رسول را «اُسوَة حَسنة» نامیدهاند: «لَقَدْ کانَ لَکُمْ فِی رَسُولِ اللّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ»
نیچه، با تاختنِ بیرحمانه به نگرشهایِ آنجهانی، در پیِ بَرنشاندنِ «سَرمشق»ي تازه برای جانهایِ آزاده و شُمارِ اندکِ شنوندگانِ خویش است.
......
همچنین، در برگردانِ داریوشِ آشوری، دو اِشکالِ سهوی وجود دارد:
نخست اینکه، واژهیِ "Ein Vorspiel" بصورتِ نکره، آمده است؛ امّا در ترجمهیِ ایشان، حالتِ معرفهیِ آن ذکر شده است.
دوم اینکه، در عبارتِ پایانی، واژهیِ "mir" ترجمه نشده است. برگردانِ اصلاحشده و پیشنهادیِ بنده چنین است:
«و آنکس را که پرواز نمیآموزید، برایِ من [و از بهرِ خاطرِ من]، تُندتر اُفتادن آموزید.»
Join Link↘️
🆔 @fnietzsche
نگرانترین کسان امروز میپرسند: «انسان را چه گونه نگاه میتوان داشت؟» امّا زرتشت نخستین و تنها کسي ست که میپرسد: «بر انسان چه گونه میتوان چیره شد؟»
اَبَرانسان در دلام جای دارد. او ست نخستین و تنها دلبستگیام. نه انسان، نه نزدیکترین کَس، نه مسکینترین کس، نه رنجدیدهترین کس، نه بهترین کس.
برادران، آنچه من در انسان دوست توانم داشت این است که او فراشُدي (Übergang) ست و فروشُدي (Untergang). و در سمت نیز بسا چیزها هست که در من مهر و امید میانگیزد.
#فریدریش_نیچه
از کتابِ #چنین_گفت_زرتشت
دربارهیِ انسانِ والاتر
پارهیِ ۳
برگردانِ داریوشِ آشوری
پ. ن: احتمالاً واژگانِ «مسکینترین کَس» و «رنجدیدهترین کَس»، طعنهاي ست به "موعظه بَر فرازِ کوهِ" عیسایِ ناصری. عیسا، در این وعظِ بسیار مشهور، «پادشاهیِ آسمان» را از آنِ «مسکینانِ در روح» و «تسلییافتن» را فرجامِ «رنجدیدگان و ماتمیان» میداند. (بنگرید به انجیلِ مَتّیوس [= متّا]، بابِ پنجم، پارههایِ ۳ و ۴)
Join Link↘️
🆔 @fnietzsche
اَبَرانسان در دلام جای دارد. او ست نخستین و تنها دلبستگیام. نه انسان، نه نزدیکترین کَس، نه مسکینترین کس، نه رنجدیدهترین کس، نه بهترین کس.
برادران، آنچه من در انسان دوست توانم داشت این است که او فراشُدي (Übergang) ست و فروشُدي (Untergang). و در سمت نیز بسا چیزها هست که در من مهر و امید میانگیزد.
#فریدریش_نیچه
از کتابِ #چنین_گفت_زرتشت
دربارهیِ انسانِ والاتر
پارهیِ ۳
برگردانِ داریوشِ آشوری
پ. ن: احتمالاً واژگانِ «مسکینترین کَس» و «رنجدیدهترین کَس»، طعنهاي ست به "موعظه بَر فرازِ کوهِ" عیسایِ ناصری. عیسا، در این وعظِ بسیار مشهور، «پادشاهیِ آسمان» را از آنِ «مسکینانِ در روح» و «تسلییافتن» را فرجامِ «رنجدیدگان و ماتمیان» میداند. (بنگرید به انجیلِ مَتّیوس [= متّا]، بابِ پنجم، پارههایِ ۳ و ۴)
Join Link↘️
🆔 @fnietzsche
روزگاري چون به دریاهایِ دور فرامینگریستند، میگفتند: خدا. امّا اکنون شما را آموزاندهام که بگویید: اَبَرانسان.
خدا پنداري ست. امّا نخواهم پندارِتان از ارادهیِ آفرینندهیِ شما فراتر رود.
خدایی توانید آفرید؟ پس، از خدایان هیچ مگویید! امّا اَبَرانسان را چه نیک توانید آفرید!
#فریدریش_نیچه
از کتابِ #چنین_گفت_زرتشت
فصلِ در جزایرِ شادکامان
برگردانِ داریوشِ آشوری
پ. ن: «فرانگریستن به دریاهایِ دور» نشان از اوجِ آرزوها و امیالِ آدمیان دارد. «خدا»، یک پندار است که روزگاري اوجِ آرزویِ بشر بود. زیرا آدمیان از «چشماندازِ خدایی» و «از منظرِ ابدیّت» به جهان فرامینگریستند؛ امّا زرتشت/نیچه، با تغییرِ چشمانداز و دَر همکوبیدنِ بُنیانهایِ کهن، آدمیان را آرزو و خواستي نو میآموزانَد: آرزویي که توانِ «آفریدنِ» آن تنها در آزادهجانان و رهاشدگان وجود دارد: اَبَرانسان.
Join Link↘️
🆔 @fnietzsche
خدا پنداري ست. امّا نخواهم پندارِتان از ارادهیِ آفرینندهیِ شما فراتر رود.
خدایی توانید آفرید؟ پس، از خدایان هیچ مگویید! امّا اَبَرانسان را چه نیک توانید آفرید!
#فریدریش_نیچه
از کتابِ #چنین_گفت_زرتشت
فصلِ در جزایرِ شادکامان
برگردانِ داریوشِ آشوری
پ. ن: «فرانگریستن به دریاهایِ دور» نشان از اوجِ آرزوها و امیالِ آدمیان دارد. «خدا»، یک پندار است که روزگاري اوجِ آرزویِ بشر بود. زیرا آدمیان از «چشماندازِ خدایی» و «از منظرِ ابدیّت» به جهان فرامینگریستند؛ امّا زرتشت/نیچه، با تغییرِ چشمانداز و دَر همکوبیدنِ بُنیانهایِ کهن، آدمیان را آرزو و خواستي نو میآموزانَد: آرزویي که توانِ «آفریدنِ» آن تنها در آزادهجانان و رهاشدگان وجود دارد: اَبَرانسان.
Join Link↘️
🆔 @fnietzsche
آن زمان رسد که تقاص اینکه دوهزار سال تمام مسیحی بودهایم پس دهیم: وزنۀ سنگین را از کف بدهیم که بدان زنده میماندیم _ زمانی است دراز که نمیدانیم چه کنیم، نه راهی به پس نه راهی به پیش، نه به درون، نه به بیرون. [...]
#فریدریش_نیچه
از کتابِ #اراده_معطوف_به_قدرت
پارهیِ ۱۲
برگردانِ محمّدباقرِ هوشیار
پ. ن: نیچه، با واکاویِ ریشههایِ چندهزارسالهیِ تاریخی و تبارشناسیِ ارزشها، «هیچاِنگاری» را بَرآیند [= نتیجه] «بیارزششدنِ تدریجی و تاریخیِ ارزشها» میداند. بارِ سنگینِ هستی، که روزگاري بَر دوشِ خدا بود، با آغازِ مُدرنیته، بَر شانهیِ انسان گذاشته شد. امّا تضادهایِ مهیبِ «عقلباوری» و پروژهیِ نافرجامِ «روشنگری» نیز نتوانست برای جهان و انسان، معنايي نو و ماندگار بیافریند.
نیچه، روشنگریِ کانت را دُنبالهیِ بیمارگونِ اخلاقگراییِ مسیحی دانسته و شکستِ زودهنگامِ آن را پیشبینی میکند. شکستي که در مکتبِ فرانکفورت، نو-مارکسیستها و اندیشمندانِ پسامُدرن، با صراحتي آشکار و گزندگیِ تلخ اعلام میشود.
جانِ سخن اینکه، بَرآمدنِ هیچاِنگاری، از منظرِ نیچه را نباید به سانِ یک پیشگوییِ شهودی و از سنخِ مکاشفههایِ عرفانی تلقی کرد؛ این پیشبینیِ تلخ و هراسانگیز، بَرآیندِ [= نتیجه] واکاویِ موشکافانهیِ تاریخ و تبارشناسیِ ارزشهایِ حاکم بر جوامعِ گوناگونِ بشری است. پژوهشي که گندیدگیِ کهنهارزشها را اعلام کرده و تقاصي بزرگ را برای آدمیان پیشبینی مینماید.
Join Link↘️
🆔 @fnietzsche
#فریدریش_نیچه
از کتابِ #اراده_معطوف_به_قدرت
پارهیِ ۱۲
برگردانِ محمّدباقرِ هوشیار
پ. ن: نیچه، با واکاویِ ریشههایِ چندهزارسالهیِ تاریخی و تبارشناسیِ ارزشها، «هیچاِنگاری» را بَرآیند [= نتیجه] «بیارزششدنِ تدریجی و تاریخیِ ارزشها» میداند. بارِ سنگینِ هستی، که روزگاري بَر دوشِ خدا بود، با آغازِ مُدرنیته، بَر شانهیِ انسان گذاشته شد. امّا تضادهایِ مهیبِ «عقلباوری» و پروژهیِ نافرجامِ «روشنگری» نیز نتوانست برای جهان و انسان، معنايي نو و ماندگار بیافریند.
نیچه، روشنگریِ کانت را دُنبالهیِ بیمارگونِ اخلاقگراییِ مسیحی دانسته و شکستِ زودهنگامِ آن را پیشبینی میکند. شکستي که در مکتبِ فرانکفورت، نو-مارکسیستها و اندیشمندانِ پسامُدرن، با صراحتي آشکار و گزندگیِ تلخ اعلام میشود.
جانِ سخن اینکه، بَرآمدنِ هیچاِنگاری، از منظرِ نیچه را نباید به سانِ یک پیشگوییِ شهودی و از سنخِ مکاشفههایِ عرفانی تلقی کرد؛ این پیشبینیِ تلخ و هراسانگیز، بَرآیندِ [= نتیجه] واکاویِ موشکافانهیِ تاریخ و تبارشناسیِ ارزشهایِ حاکم بر جوامعِ گوناگونِ بشری است. پژوهشي که گندیدگیِ کهنهارزشها را اعلام کرده و تقاصي بزرگ را برای آدمیان پیشبینی مینماید.
Join Link↘️
🆔 @fnietzsche
Forwarded from چنین گفت نیچه
درود، وقتِ همگی بخیر.
به آگاهی میرسانیم که سلسلهنشستهایِ خوانش و شرحِ "چنین گفت زرتشت" قابلِ تهیّه میباشد:
ترمِ نخست (پیشگفتار و بخشِ نخست): ۳۱ جلسه.
ترمِ دوّم (بخشِ دوّم): ۲۳ جلسه.
ترمِ سوّم (بخشِ سوّم): ۲۲ جلسه.
متوسّطِ زمانِ نشستها یک ساعت و سی دقیقه میباشد.
قیمتِ تهیّهیِ ترمِ نخست: ۱۵۰۰۰۰ (صد و پنجاههزار تومان)
قیمتِ تهیّهیِ ترمِ دوّم: ۲۰۰۰۰۰ (دویستهزار تومان)
قیمتِ تهیّهیِ ترمِ سوّم: ۳۰۰۰۰۰ (سیصدهزار تومان)
قیمتِ تهیّهیِ هر سه دوره (با محاسبهیِ تخفیف): ۶۰۰۰۰۰ (ششصدهزار تومان)
برای سفارش، به آیدیِ زیر پیام دهید:
@Pooria_mgh123
به آگاهی میرسانیم که سلسلهنشستهایِ خوانش و شرحِ "چنین گفت زرتشت" قابلِ تهیّه میباشد:
ترمِ نخست (پیشگفتار و بخشِ نخست): ۳۱ جلسه.
ترمِ دوّم (بخشِ دوّم): ۲۳ جلسه.
ترمِ سوّم (بخشِ سوّم): ۲۲ جلسه.
متوسّطِ زمانِ نشستها یک ساعت و سی دقیقه میباشد.
قیمتِ تهیّهیِ ترمِ نخست: ۱۵۰۰۰۰ (صد و پنجاههزار تومان)
قیمتِ تهیّهیِ ترمِ دوّم: ۲۰۰۰۰۰ (دویستهزار تومان)
قیمتِ تهیّهیِ ترمِ سوّم: ۳۰۰۰۰۰ (سیصدهزار تومان)
قیمتِ تهیّهیِ هر سه دوره (با محاسبهیِ تخفیف): ۶۰۰۰۰۰ (ششصدهزار تومان)
برای سفارش، به آیدیِ زیر پیام دهید:
@Pooria_mgh123
حافظهام میگوید: «من این کار را کردهام.» امّا غرور-ام میگوید: من نمیتوانم چنین کاري کرده باشم!» __ و محکم میایستد. سرانجام، حافظه جا میزند.
#فریدریش_نیچه
از کتابِ #فراسوی_نیک_و_بد
پارهیِ ۶۸
برگردانِ داریوشِ آشوری
پ. ن: نیچه را از پیشگامانِ توجّه به «ناخودآگاه» دانستهاند. بدان معنا که پندارها و گُفتارها و کَردارهایِ ما نه از سَرِ یک آگاهیِ ناب و مطلق، بلکه تحتِ تأثیرِ عناصرِ ناخودآگاه و عُقدههایِ فروخوردهیِ روانی است. نیچه به آگاهیِ نابِ فلسفی، که معمولاً فیلسوفانِ عقلگرا به آن باور دارند، تاخته و شناختِ انگیزههایِ نهانیِ پسِپُشتِ کردارهایِ انسان را بسیار دشوار و حتّا ناممکن میداند. وی در کتابِ "تبارشناسیِ اخلاق" مینویسد: «آنجا که پایِ خود در میان باشد، ما کجا و شناخت کجا!» (صفحهیِ ۱۴)
نیچه، تقریباً در همهیِ نوشتههایِ خویش، این مسئله را پیش میکشد که روحِ آدمی تابِ رویارویی با واقعیّت را ندارد؛ به همین دلیل، روانِ پیچیده و بسیار زیرکِ آدمیان، دستکاریِ عامدانهیِ واقعیّتها و رُخدادها را آغاز میکند. وی در "غروبِ بُتها" مینویسد: «بسا چیزها را که هرگز نمیخواهم بدانم__ خردمندی بر دانش نیز حد میگذارد.» (صفحهیِ ۲۲)
اگر عُمر و حوصلهاي بود، در آینده باز هم بر این مسئله درنگ خواهم کرد.
Join Link↘️
🆔 @fnietzsche
#فریدریش_نیچه
از کتابِ #فراسوی_نیک_و_بد
پارهیِ ۶۸
برگردانِ داریوشِ آشوری
پ. ن: نیچه را از پیشگامانِ توجّه به «ناخودآگاه» دانستهاند. بدان معنا که پندارها و گُفتارها و کَردارهایِ ما نه از سَرِ یک آگاهیِ ناب و مطلق، بلکه تحتِ تأثیرِ عناصرِ ناخودآگاه و عُقدههایِ فروخوردهیِ روانی است. نیچه به آگاهیِ نابِ فلسفی، که معمولاً فیلسوفانِ عقلگرا به آن باور دارند، تاخته و شناختِ انگیزههایِ نهانیِ پسِپُشتِ کردارهایِ انسان را بسیار دشوار و حتّا ناممکن میداند. وی در کتابِ "تبارشناسیِ اخلاق" مینویسد: «آنجا که پایِ خود در میان باشد، ما کجا و شناخت کجا!» (صفحهیِ ۱۴)
نیچه، تقریباً در همهیِ نوشتههایِ خویش، این مسئله را پیش میکشد که روحِ آدمی تابِ رویارویی با واقعیّت را ندارد؛ به همین دلیل، روانِ پیچیده و بسیار زیرکِ آدمیان، دستکاریِ عامدانهیِ واقعیّتها و رُخدادها را آغاز میکند. وی در "غروبِ بُتها" مینویسد: «بسا چیزها را که هرگز نمیخواهم بدانم__ خردمندی بر دانش نیز حد میگذارد.» (صفحهیِ ۲۲)
اگر عُمر و حوصلهاي بود، در آینده باز هم بر این مسئله درنگ خواهم کرد.
Join Link↘️
🆔 @fnietzsche
ارتباطِ نیچه و هگل، بسیار بحثانگیز و به معنایِ راستینِ کلمه، «دیالکتیکی» است. از یک سوی، هگل و نیچه، دورانِ مُدرن را به دلیلِ پُرنگشدنِ بیش از اندازهیِ «فرد» به انتقاد گرفته و از سویِ دیگر، ستایش و پیوندِ انتقادیِ خود را با «پولیسِ» یونانی حفظ کردهاند.
نیچه در "فراسویِ نیک و بَد"، کانت و هگل را «کارگرِ فلسفه» خوانده و در "غروبِ بُتها"، هگل را همپایِ "گوته" و "هاینه" و "شوپنهاور" قرار داده و حسرتِ آن روزگارِ شکوهمند را میخورد.
"دریدا" از «ستیزِ تن به تن میانِ هگل و نیچه» سخن گفته و "لوویت" آنها را «دو قلّهیِ بلندِ اندیشه در آلمانِ سدهیِ نوزدهم» بازمیشناسَد. فارغ از کثرتِ نقلِ قولها، به نگر میرسد که بازاندیشیِ پیوندِ این دو فیلسوف (چه در زمینهیِ شباهتها و چه در زمینهیِ تفاوتها)، بسیار راهگشا و برای درکِ «اکنونِ» ما واجب است!
در نشستِ مَجازیِ پیشِ رو، قصد دارم تا مختصراً، بر تفاوتهایِ هگل و نیچه درنگیده و این دو گلادیاتورِ نیرومندِ فکری را به جانِ یکدیگر اندازم. این نشست، جمعه (هفدهمِ شهریورماه)، ساعتِ ۲۲:۰۰، در "Skype" برگزار خواهد شد.
برای آگاهیِ بیشتر به گروهِ تلگرام ما بپیوندید.
نیچه در "فراسویِ نیک و بَد"، کانت و هگل را «کارگرِ فلسفه» خوانده و در "غروبِ بُتها"، هگل را همپایِ "گوته" و "هاینه" و "شوپنهاور" قرار داده و حسرتِ آن روزگارِ شکوهمند را میخورد.
"دریدا" از «ستیزِ تن به تن میانِ هگل و نیچه» سخن گفته و "لوویت" آنها را «دو قلّهیِ بلندِ اندیشه در آلمانِ سدهیِ نوزدهم» بازمیشناسَد. فارغ از کثرتِ نقلِ قولها، به نگر میرسد که بازاندیشیِ پیوندِ این دو فیلسوف (چه در زمینهیِ شباهتها و چه در زمینهیِ تفاوتها)، بسیار راهگشا و برای درکِ «اکنونِ» ما واجب است!
در نشستِ مَجازیِ پیشِ رو، قصد دارم تا مختصراً، بر تفاوتهایِ هگل و نیچه درنگیده و این دو گلادیاتورِ نیرومندِ فکری را به جانِ یکدیگر اندازم. این نشست، جمعه (هفدهمِ شهریورماه)، ساعتِ ۲۲:۰۰، در "Skype" برگزار خواهد شد.
برای آگاهیِ بیشتر به گروهِ تلگرام ما بپیوندید.