كلّيترين فرمول در بنيادِ هر دين و اخلاق اين استكه: «چنين و چنانكن و چنان و چنين مكن تا سعادتمند شوي! وگرنه خودداني...» اساسِ هر اخلاقي، هر ديني، همين دستور است__من اين را گناهِ نخستينِ عقل مينامم و بيعقليِ ناميرا.
اين فرمول در دهانِ من باژگونه شده است__اين است نخستين نمونهيِ «ارزيابيِ دوبارهيِ همهيِ ارزشها» كه من كردهام: يك آدمِ درست-و-حسابي، يك آدم «سعادتمند»، ميبايد به غريزه كارهايي را بكند و سراغ كارهايِ ديگر نرود.
#فردریش_نیچه
از كتاب: #غروب_بتها
بخش: چهار خطايِ بزرگ
Join Link↘️
🆔 @fnietzsche
اين فرمول در دهانِ من باژگونه شده است__اين است نخستين نمونهيِ «ارزيابيِ دوبارهيِ همهيِ ارزشها» كه من كردهام: يك آدمِ درست-و-حسابي، يك آدم «سعادتمند»، ميبايد به غريزه كارهايي را بكند و سراغ كارهايِ ديگر نرود.
#فردریش_نیچه
از كتاب: #غروب_بتها
بخش: چهار خطايِ بزرگ
Join Link↘️
🆔 @fnietzsche
گفتارهايي دربارهی فلسفهي نيچه:
✍ پوريا معقولي (آدمين)
#بخش_اول
شايد كمتر انديشمندي را بتوان يافت، كه به اندازهي نيچه، بر تاريخ انديشه اثر گذاشته باشد نفوذ او نه فقط در فلسفه، كه در ساير علوم نيز، غيرقابلانكار است.
اين در حاليست كه خوانشهاي اشتباه، سوءاستفادههاي متعدد از نام او و استنباطهاي مغرضانه، سبب شكلگيري و گسترش موجي از اطلاعات نادرست، جملات بدونمنبع و در نهايت توجيه فجيعترين جنايات بشري، زير پرچم نيچه ميگردد؛ بديهي است كه يافتن و ترميم تصوير «نیچهی حقیقی»، كاري به غايت دشوار و بياندازه پُردردسر خواهد بود.
هدف اين سلسلهنوشتارها، شرح مبادي و اصول فلسفهورزيِ فيلسوفي است كه با زبان و مفاهيم غيرمعمول خويش، استوارترين پايههاي متافيزيك سنتي را به لرزه درآورد و دست به تخريب مستحكمترين مكاتب انديشهي بشري زد.
اولين نكتهاي كه در خوانش آثار نيچه، جلب توجه مينمايد، زبان عجيب و غريب و استفاده از فنِّ "گزيننويسي" است.
گزيننويسي عبارتست از: تلاشي جهت گنجاندن مفاهيم ژرف و مباحثات عميق، در يك الي چندجمله.
اين بدان معناست كه نيچه، اصولي را كه احتياج به شرح فراوان و توضيحات چندصفحهاي دارند، در يك جمله خلاصه ميكند؛ اين شيوه، در وهلهي اول، زيبايي خاصي را به متن مذكور ميبخشد؛ اما همين زيبايي، سبب فريفتن مخاطب و گرفتاركردنِ او در جنگل استعارهها، تشخيصها، بازيكردن با جنسيت دستوري واژهها و... ميگردد.
اما راه رهايي از اين سوءفهمها چيست؟
تنها راه عاقلانه و عملي، استخراج ذات و بُنِ فلسفي از درون آرايههاي ادبي و همچنين يافتن پيوند گزينگویهها با ايدههاي اصليِ نيچه است؛ در حقيقت، اين شيوه نه تنها سبب خوانشي "فلسفي" از آثار نيچه ميگردد، بلكه زمينهي درك همهي گزينگويهها را با نظام اصليِ وي فراهم ميآورد.
در نوشتارهاي آينده، از ايدههاي اصلي نيچه و امكان طراحي نظامي منسجم در فلسفهي او، به تفصيل سخن خواهيم گفت.
#فلسفه_نيچه
Join Link↘️
🆔 @fnietzsche
✍ پوريا معقولي (آدمين)
#بخش_اول
شايد كمتر انديشمندي را بتوان يافت، كه به اندازهي نيچه، بر تاريخ انديشه اثر گذاشته باشد نفوذ او نه فقط در فلسفه، كه در ساير علوم نيز، غيرقابلانكار است.
اين در حاليست كه خوانشهاي اشتباه، سوءاستفادههاي متعدد از نام او و استنباطهاي مغرضانه، سبب شكلگيري و گسترش موجي از اطلاعات نادرست، جملات بدونمنبع و در نهايت توجيه فجيعترين جنايات بشري، زير پرچم نيچه ميگردد؛ بديهي است كه يافتن و ترميم تصوير «نیچهی حقیقی»، كاري به غايت دشوار و بياندازه پُردردسر خواهد بود.
هدف اين سلسلهنوشتارها، شرح مبادي و اصول فلسفهورزيِ فيلسوفي است كه با زبان و مفاهيم غيرمعمول خويش، استوارترين پايههاي متافيزيك سنتي را به لرزه درآورد و دست به تخريب مستحكمترين مكاتب انديشهي بشري زد.
اولين نكتهاي كه در خوانش آثار نيچه، جلب توجه مينمايد، زبان عجيب و غريب و استفاده از فنِّ "گزيننويسي" است.
گزيننويسي عبارتست از: تلاشي جهت گنجاندن مفاهيم ژرف و مباحثات عميق، در يك الي چندجمله.
اين بدان معناست كه نيچه، اصولي را كه احتياج به شرح فراوان و توضيحات چندصفحهاي دارند، در يك جمله خلاصه ميكند؛ اين شيوه، در وهلهي اول، زيبايي خاصي را به متن مذكور ميبخشد؛ اما همين زيبايي، سبب فريفتن مخاطب و گرفتاركردنِ او در جنگل استعارهها، تشخيصها، بازيكردن با جنسيت دستوري واژهها و... ميگردد.
اما راه رهايي از اين سوءفهمها چيست؟
تنها راه عاقلانه و عملي، استخراج ذات و بُنِ فلسفي از درون آرايههاي ادبي و همچنين يافتن پيوند گزينگویهها با ايدههاي اصليِ نيچه است؛ در حقيقت، اين شيوه نه تنها سبب خوانشي "فلسفي" از آثار نيچه ميگردد، بلكه زمينهي درك همهي گزينگويهها را با نظام اصليِ وي فراهم ميآورد.
در نوشتارهاي آينده، از ايدههاي اصلي نيچه و امكان طراحي نظامي منسجم در فلسفهي او، به تفصيل سخن خواهيم گفت.
#فلسفه_نيچه
Join Link↘️
🆔 @fnietzsche
تفسیر کامل فصل "دربارهی فرومايگان" از کتاب چنین گفت زرتشت.
این تفسیر توسط پوریا معقولی (آدمین) انجام شده است.
#تفسیر
#چنین_گفت_زرتشت
Join Link↘️
🆔 @fnietzsche
این تفسیر توسط پوریا معقولی (آدمین) انجام شده است.
#تفسیر
#چنین_گفت_زرتشت
Join Link↘️
🆔 @fnietzsche
Forwarded from چنین گفت نیچه
در میان آموزگاران اخلاق و زاهدان چیزی کمیابتر از شرفمندی نیست. خود چه بسا خلاف این بگویند و به آن حرف ایمان هم داشته باشند. زیرا هرگاه یک باور سودمندتر و کارآمدتر و پذیرفتنیتر از ریاکاریِ آگاهانه باشد، ریاکاری، به حکم غریزه، بیدرنگ بدل به معصومیت میشود: اصل یکم برای فهم هر زاهد بزرگ.
#فردریش_نیچه
#غروب_بتها
ترجمهی داریوش آشوری
Join Link↘
🆔 @fnietzsche
#فردریش_نیچه
#غروب_بتها
ترجمهی داریوش آشوری
Join Link↘
🆔 @fnietzsche
گفتارهايي دربارهي فلسفهی نيچه:
✍ پوريا معقولي (آدمين)
#بخش_دوم
در نوشتار پيشين دربارهي شيوهي نگارش در آثار نيچه، به تفصيل، سخن گفتيم؛ در اين بخش نيز به بررسي مفهوم "مرگ خدا" در انديشهي اين فيلسوف ميپردازيم.
خدا مرده است (به آلماني: Gott ist tot) جنجاليترين و محوريترين ايدهی نيچه است. اين جمله، همانند نوري است كه ميتوان با تفسیر و درک صحیح آن به ژرفناي تفكر نيچه راه بُرد؛ لذا يافتن معنايي منطقي براي آن از اهميتي حياتي برخوردار است.
منظور نيچه از واژهي "خدا" در عبارت مذكور، تمامي ارزشها، مكاتب و اخلاقيات كهن است؛ مرگ را معمولاً "به سر رسيدن دوران" و يا "پاياني براي يك دورهي مشخص" تأويل ميكنند.
حال اگر اين واژهها را در كنار هم بگذاريم، چنين تفسيري به دست خواهد آمد: « دوران ارزشها و اخلاقيات كهن به سر آمده است.» در حقيقت، نيچه به دنبال ترسيم چشماندازي تازه براي نگرش به مسئلهي اخلاق و حتي به تماميِ جهان است.
در اخلاقيات سنتي، دو ويژگي بارز وجود دارد:
١. نگاهي ذاتباورانه به مسئلهي اخلاق: اين بدان معناست كه هنجارها و ارزشهاي اخلاقي تعيني جداگانه در جهان خارج دارند؛ به زبان سادهتر، مسائل اخلاقي (بايدها و نبايدها)، حاصل كنشها و واكنشهاي موجود در يك زمان، يك ملت، يك خانواده و يك فرد نيستند؛ بلكه ريشهاي فراتر داشته و معمولاً نوعي «مطلقانديشي» در آن مشهود است.
٢. در اغلب مكاتب و نحلهها، امور اخلاقي و ارزشها داراي منشأ فرازميني بوده و به مواردي چون: خدا، جوهر، مُثُل و... بازميگردد.
نيچه با نگرشي "تاريخي" نسبت به ارزشها، آنها را حاصل كشاكش قدرت در زمانه ميداند؛ اينبدانمعناست، كه هنجارها و ارزشهاي اخلاقي را خودِ مردم و با توجه به نياز زمانهي خويش برپا داشتهاند؛ چنين نگاهي سبب قطع هرگونه ريشهي "فرازميني"، در اخلاقيات گشته و افزون بر آن، موجب نگاهي "تاريخمند" به نوع بشر خواهد شد.
در حقيقت، خدا را بايد به عنوان كانونيترین انديشه در متافيزيك سنتي و بلندترين چشماندازِ انسان گذشته براي تعريف، تبيين و توضيح امور دانست؛ با "مرگ خدا"، پايه و اساس جهانبيني سنتي ويران گشته و چشماندازي تازه براي ظهور "اَبَرانسان" محيا ميگردد.
در پُستهاي آينده، انتقادات نيچه به مكاتب و نحلههاي مختلف انديشهي بشري را توضيح خواهيم داد.
Join Link↘️
🆔 @fnietzsche
✍ پوريا معقولي (آدمين)
#بخش_دوم
در نوشتار پيشين دربارهي شيوهي نگارش در آثار نيچه، به تفصيل، سخن گفتيم؛ در اين بخش نيز به بررسي مفهوم "مرگ خدا" در انديشهي اين فيلسوف ميپردازيم.
خدا مرده است (به آلماني: Gott ist tot) جنجاليترين و محوريترين ايدهی نيچه است. اين جمله، همانند نوري است كه ميتوان با تفسیر و درک صحیح آن به ژرفناي تفكر نيچه راه بُرد؛ لذا يافتن معنايي منطقي براي آن از اهميتي حياتي برخوردار است.
منظور نيچه از واژهي "خدا" در عبارت مذكور، تمامي ارزشها، مكاتب و اخلاقيات كهن است؛ مرگ را معمولاً "به سر رسيدن دوران" و يا "پاياني براي يك دورهي مشخص" تأويل ميكنند.
حال اگر اين واژهها را در كنار هم بگذاريم، چنين تفسيري به دست خواهد آمد: « دوران ارزشها و اخلاقيات كهن به سر آمده است.» در حقيقت، نيچه به دنبال ترسيم چشماندازي تازه براي نگرش به مسئلهي اخلاق و حتي به تماميِ جهان است.
در اخلاقيات سنتي، دو ويژگي بارز وجود دارد:
١. نگاهي ذاتباورانه به مسئلهي اخلاق: اين بدان معناست كه هنجارها و ارزشهاي اخلاقي تعيني جداگانه در جهان خارج دارند؛ به زبان سادهتر، مسائل اخلاقي (بايدها و نبايدها)، حاصل كنشها و واكنشهاي موجود در يك زمان، يك ملت، يك خانواده و يك فرد نيستند؛ بلكه ريشهاي فراتر داشته و معمولاً نوعي «مطلقانديشي» در آن مشهود است.
٢. در اغلب مكاتب و نحلهها، امور اخلاقي و ارزشها داراي منشأ فرازميني بوده و به مواردي چون: خدا، جوهر، مُثُل و... بازميگردد.
نيچه با نگرشي "تاريخي" نسبت به ارزشها، آنها را حاصل كشاكش قدرت در زمانه ميداند؛ اينبدانمعناست، كه هنجارها و ارزشهاي اخلاقي را خودِ مردم و با توجه به نياز زمانهي خويش برپا داشتهاند؛ چنين نگاهي سبب قطع هرگونه ريشهي "فرازميني"، در اخلاقيات گشته و افزون بر آن، موجب نگاهي "تاريخمند" به نوع بشر خواهد شد.
در حقيقت، خدا را بايد به عنوان كانونيترین انديشه در متافيزيك سنتي و بلندترين چشماندازِ انسان گذشته براي تعريف، تبيين و توضيح امور دانست؛ با "مرگ خدا"، پايه و اساس جهانبيني سنتي ويران گشته و چشماندازي تازه براي ظهور "اَبَرانسان" محيا ميگردد.
در پُستهاي آينده، انتقادات نيچه به مكاتب و نحلههاي مختلف انديشهي بشري را توضيح خواهيم داد.
Join Link↘️
🆔 @fnietzsche
درود دوستان.
در صورت تمايل، كانال شخصي من را نيز دنبال بفرماييد.
در اين كانال، ديدگاهها و تفاسير شخصي مرا از مفاهيم فلسفي بخوانيد.
https://t.me/Pooria_mgh1844
در صورت تمايل، كانال شخصي من را نيز دنبال بفرماييد.
در اين كانال، ديدگاهها و تفاسير شخصي مرا از مفاهيم فلسفي بخوانيد.
https://t.me/Pooria_mgh1844
Forwarded from چنین گفت نیچه
بله؟
بشر همانا یکی از خطاهای خداست؟
یا خدا همانا یکی از خطاهای بشر؟
#فردریش_نیچه
#غروب_بتها
ترجمهی داریوش آشوری
📍عکس را باز کنید.📍
Join Link↘
🆔 @fnietzsche
بشر همانا یکی از خطاهای خداست؟
یا خدا همانا یکی از خطاهای بشر؟
#فردریش_نیچه
#غروب_بتها
ترجمهی داریوش آشوری
📍عکس را باز کنید.📍
Join Link↘
🆔 @fnietzsche
تفسير بخش "دربارهي شناخت ناب" از كتاب چنين گفت زرتشت.
اين تفسير توسط پوريا معقولي انجام شده است.
Join Link↘️
🆔 @fnietzsche
اين تفسير توسط پوريا معقولي انجام شده است.
Join Link↘️
🆔 @fnietzsche
Forwarded from چنین گفت نیچه
كسي را كه آن جرئت و استقامتِ فكري نيست تا درگيرِ نوشتههایِ خودِ نيچه شود، حاجت به آن نيست كه چيزي هم دربارهي او بخواند.
#مارتين_هايدگر
از كتاب: #نيچه
ترجمهي ايرج قانوني
🆔 @fnietzsche
#مارتين_هايدگر
از كتاب: #نيچه
ترجمهي ايرج قانوني
🆔 @fnietzsche
Forwarded from يادداشتهایِ فلسفی
يكبار اپيكتتوس* گفت: «وقتي كودكت را ميبوسی، به خود بگو شاید فردا مرده باشد.» به او گفتند: «نفوس بد میزنی.» گفت: «نه، بههیچوجه، فقط به کار طبیعت اشاره میکنم. آیا سخنگفتن از درو کردن ذرتهای رسیده، نفوس بد زدن است؟»
#ماركوس_اورليوس (امپراتور روم و يكي از مشهورترين فلاسفهي رواقي)
از كتاب: #تأملات
ترجمهي عرفان ثابتي
*اپيكتتوس: از حكماي مشهور رواقي و يكي از بنيانگذاران و گسترشدهندگان اين نحله ميباشد.
روح انتقام: دوستانِ من همانا كه بشر تاكنون چيزي بهتر ازين نينديشيده است. و هرجا كه رنج در كار بوده است كيفر را نيز در كار آوردهاند.
«کیفر» آن ناميست كه انتقام بر خود مينهد و با نامي دروغين نيرنگبازانه برايِ خود وجدان آسوده ميخرد.
و از آنجا كه ارادهگر خود به رنج است ازين كه به واپس اراده نتواند كرد، پس اراده و تماميِ زندگي كيفري بهشمار ميآيد.
و آنگاه اَبر از پسِ اَبر بر سرِ جان غلتيد؛ تا اينكه سرانجام جنون موعظه كرد:
«همهچیز در گُذر است. پس همهچيز سزاوارِ درگذشتن است!»
#فردریش_نیچه
از كتاب: #چنين_گفت_زرتشت
دربارهي نجات
Join Links↘️
🆔 @Pooria_mgh1844
🆔 @fnietzsche
#ماركوس_اورليوس (امپراتور روم و يكي از مشهورترين فلاسفهي رواقي)
از كتاب: #تأملات
ترجمهي عرفان ثابتي
*اپيكتتوس: از حكماي مشهور رواقي و يكي از بنيانگذاران و گسترشدهندگان اين نحله ميباشد.
روح انتقام: دوستانِ من همانا كه بشر تاكنون چيزي بهتر ازين نينديشيده است. و هرجا كه رنج در كار بوده است كيفر را نيز در كار آوردهاند.
«کیفر» آن ناميست كه انتقام بر خود مينهد و با نامي دروغين نيرنگبازانه برايِ خود وجدان آسوده ميخرد.
و از آنجا كه ارادهگر خود به رنج است ازين كه به واپس اراده نتواند كرد، پس اراده و تماميِ زندگي كيفري بهشمار ميآيد.
و آنگاه اَبر از پسِ اَبر بر سرِ جان غلتيد؛ تا اينكه سرانجام جنون موعظه كرد:
«همهچیز در گُذر است. پس همهچيز سزاوارِ درگذشتن است!»
#فردریش_نیچه
از كتاب: #چنين_گفت_زرتشت
دربارهي نجات
Join Links↘️
🆔 @Pooria_mgh1844
🆔 @fnietzsche
تفسیر کامل فصل "دربارهی نجات" از کتاب چنین گفت زرتشت.
این تفسیر توسط پوریا معقولی (آدمین) انجام شده است.
#تفسیر
#چنین_گفت_زرتشت
Join Link↘️
🆔 @fnietzsche
این تفسیر توسط پوریا معقولی (آدمین) انجام شده است.
#تفسیر
#چنین_گفت_زرتشت
Join Link↘️
🆔 @fnietzsche
امروز پانزدهم اكتبر سالروز تولد فريدريش نيچه، فيلسوف مشهور آلماني است.
به اين مناسبت، فقراتي از آثار مختلف او را ارسال خواهيم كرد:
فقط پسفردا از آنِ من است، زيرا بعضيها تازه پس از مرگ به دنيا ميآيند.
#فردریش_نیچه
از كتاب: #دجال
من از امروز ام و از پيش ازين. اما چيزي در من است كه از فرداست و از پسفردا و از پس ازين.
#فردریش_نیچه
از كتاب: #چنين_گفت_زرتشت
من چيزهايي آفريدم، كه دندانهاي زمانه از پسِ جويدنِ آنها بر نميآيد.
#فردریش_نیچه
از كتاب: #غروب_بتها
در پايان نيز يكي از قطعات مورد علاقهي خود را از كتاب چنين گفت زرتشت ميآورم:
آري، چيزي رويين و در-گور-نَرَفتني در من است، چيزي صخرهشكن، يعني ارادهي من. او آرام و پا بر جا از خلالِ ساليان ميگذرد.
او آن ارادهيِ دير سالام، بر پاهايِ من به راهِ خويش ميرود: نهاد-اش آهنيندل است و رويين.
تنها پاشنهام رويين است. هنوز زندهاي و هماناي كه بودي، اي شكيباترين! هنوز گورها را همه بر ميشكافي و بر ميآيي.
#فردریش_نیچه
از كتاب: #چنين_گفت_زرتشت
بخش: سرودِ عزا
Join Link↘️
🆔 @fnietzsche
به اين مناسبت، فقراتي از آثار مختلف او را ارسال خواهيم كرد:
فقط پسفردا از آنِ من است، زيرا بعضيها تازه پس از مرگ به دنيا ميآيند.
#فردریش_نیچه
از كتاب: #دجال
من از امروز ام و از پيش ازين. اما چيزي در من است كه از فرداست و از پسفردا و از پس ازين.
#فردریش_نیچه
از كتاب: #چنين_گفت_زرتشت
من چيزهايي آفريدم، كه دندانهاي زمانه از پسِ جويدنِ آنها بر نميآيد.
#فردریش_نیچه
از كتاب: #غروب_بتها
در پايان نيز يكي از قطعات مورد علاقهي خود را از كتاب چنين گفت زرتشت ميآورم:
آري، چيزي رويين و در-گور-نَرَفتني در من است، چيزي صخرهشكن، يعني ارادهي من. او آرام و پا بر جا از خلالِ ساليان ميگذرد.
او آن ارادهيِ دير سالام، بر پاهايِ من به راهِ خويش ميرود: نهاد-اش آهنيندل است و رويين.
تنها پاشنهام رويين است. هنوز زندهاي و هماناي كه بودي، اي شكيباترين! هنوز گورها را همه بر ميشكافي و بر ميآيي.
#فردریش_نیچه
از كتاب: #چنين_گفت_زرتشت
بخش: سرودِ عزا
Join Link↘️
🆔 @fnietzsche
Forwarded from چنین گفت نیچه
اشتباهِ اساسيِ #شوپنهاور در بابِ اراده (چنانكه گويي آز و كشش و غريزه در اراده خاصيت اصلي باشد). خود نمونهای است و وضع را خوب مجسم ميکند:
پستسازيِ ارزشِ اراده تا به درجهيِ بازنشناختن: همچنين كينهتوزي نسبت به خواستن! آزمايش و كوشش در نخواستن و در فاعل بيهدف و بیمقصد بودن (فاعلِ فارغ از اراده بودن)...
همه نشانهيِ بزرگِ خستگي يا ضعفِ اراده است: زيرا كه اراده در واقع آن است كه بر اميالِ تند بهسانِ آمر رفتار كند و فرمان راند و به آنها راه و اندازه نمايد...
#فردریش_نیچه
از كتاب: #ارادهی_معطوف_به_قدرت
ترجمهیِ محمدباقر هوشيار
تفسير:
طبقِ نظرِ شوپنهاور، تمامِ موجودات در تلاش براي حفظِ زندگي و بقا هستند. وي اين نيروي پيشراننده را «ارادهي معطوف به حيات» نام نهاده است. اما طبق استدلال اين فيلسوف، انسانها به دليلِ سيريناپذيريِ اميال خويش، دچار پوچي ميشوند.
نيچه انتقادِ خود را اينگونه بيان ميكند:
مقصود از واژهی «اراده»، خواستن چيزي است و شوپنهاور از لفظ اراده به «پوچی» و اصطلاحاً «نخواستن» میرسد و اين تناقضي را پديد ميآورد كه موجب باطل شدنِ استدلالِ شوپنهاور ميگردد.
بنابراين، از ديدگاهِ نيچه، اراده فقط بايد در مسيرِ «خواست زندگی» گام بردارد و این نیرو هیچگاه نباید منتهی به پوچگرایی گردد.
Join Link↘️
🆔 @fnietzsche
پستسازيِ ارزشِ اراده تا به درجهيِ بازنشناختن: همچنين كينهتوزي نسبت به خواستن! آزمايش و كوشش در نخواستن و در فاعل بيهدف و بیمقصد بودن (فاعلِ فارغ از اراده بودن)...
همه نشانهيِ بزرگِ خستگي يا ضعفِ اراده است: زيرا كه اراده در واقع آن است كه بر اميالِ تند بهسانِ آمر رفتار كند و فرمان راند و به آنها راه و اندازه نمايد...
#فردریش_نیچه
از كتاب: #ارادهی_معطوف_به_قدرت
ترجمهیِ محمدباقر هوشيار
تفسير:
طبقِ نظرِ شوپنهاور، تمامِ موجودات در تلاش براي حفظِ زندگي و بقا هستند. وي اين نيروي پيشراننده را «ارادهي معطوف به حيات» نام نهاده است. اما طبق استدلال اين فيلسوف، انسانها به دليلِ سيريناپذيريِ اميال خويش، دچار پوچي ميشوند.
نيچه انتقادِ خود را اينگونه بيان ميكند:
مقصود از واژهی «اراده»، خواستن چيزي است و شوپنهاور از لفظ اراده به «پوچی» و اصطلاحاً «نخواستن» میرسد و اين تناقضي را پديد ميآورد كه موجب باطل شدنِ استدلالِ شوپنهاور ميگردد.
بنابراين، از ديدگاهِ نيچه، اراده فقط بايد در مسيرِ «خواست زندگی» گام بردارد و این نیرو هیچگاه نباید منتهی به پوچگرایی گردد.
Join Link↘️
🆔 @fnietzsche
چون بودا خبردار شد كه پسري برايِ او به دنيا آمده است، گفت: «راهولايي برايم دنيا آمده است، بندي بر بندهايم افزوده شده است.» (راهولا اينجا يعني «دیوبچه»)؛ و اين حرفِ هر فيلسوفي ست. هر «جانِ آزاده» از پسِ يك دم بيفكري دمي ديگر ميبايد غرق در فكر شود، چنانكه روزي براي بودا پيش آمد. او با خود انديشيد، «زندگي در خانه، در جايگاهِ ناپاكي، تنگ و خفقانآور است. آزادي در تركِ خانه است»: «و با اين انديشه خانه را ترك كرد.»
آرمانِ زُهد چنان پلهايي به استقلال ميگشايد كه هر فيلسوفي با شنيدنِ داستانِ مردانِ استواري كه روزي به هرگونه بندگي "نه" گفتند و سر به بيابان گذاشتند، ميبايد در دل از شادي برايِ ايشان كف بزند؛ گيرم كه آنان جز خرانِ نيرومند نبودند، درست باژگونهي يك جانِ نيرومند.
#فردریش_نیچه
از كتاب: #تبارشناسي_اخلاق
بخش: معنايِ آرمانِ زُهد چيست؟
Join Link↘️
🆔 @fnietzsche
آرمانِ زُهد چنان پلهايي به استقلال ميگشايد كه هر فيلسوفي با شنيدنِ داستانِ مردانِ استواري كه روزي به هرگونه بندگي "نه" گفتند و سر به بيابان گذاشتند، ميبايد در دل از شادي برايِ ايشان كف بزند؛ گيرم كه آنان جز خرانِ نيرومند نبودند، درست باژگونهي يك جانِ نيرومند.
#فردریش_نیچه
از كتاب: #تبارشناسي_اخلاق
بخش: معنايِ آرمانِ زُهد چيست؟
Join Link↘️
🆔 @fnietzsche
تفسیر کامل فصل "دربارهی پيشگو" از کتاب چنین گفت زرتشت.
این تفسیر توسط پوریا معقولی (آدمین) انجام شده است.
#تفسیر
#چنین_گفت_زرتشت
Join Link↘️
🆔 @fnietzsche
این تفسیر توسط پوریا معقولی (آدمین) انجام شده است.
#تفسیر
#چنین_گفت_زرتشت
Join Link↘️
🆔 @fnietzsche
اطلاعات تاريخي از اين جهت مورد نفرت است كه ما هنوز نيازهايِ خود را رفع نكردهايم و لذا هر چه مانع و رادع تأمين نيازها و احتياجاتمان باشد، جداً زائد مينمايد.
ما مطمئناً به تاريخ نياز داريم، ولي نيازِ ما به تاريخ با نيازي كه كاهلان و كمتحرّكان در برج عاج دارالعلمها به تاريخ دارند، تفاوت دارد؛ اگرچه چنان كسي ممكن است نيازها و بايدهايِ ما را از تاريخِ خام و بيجاذبه تشخيص بدهد. ما به تاريخ به خاطرِ زندگي و فعاليت محتاجايم نه براي آنكه ما را از زندگي و عمل دور كند يا حتي براي اينكه آلام و دردهايِ زندگيِ خويشتنطلبانه و فعاليت ساده و ترسآلودِ ما را تخفيف دهد.
ما بر آنيم فقط تا آنجا در خدمتِ تاريخ باشيم كه تاريخ در خدمتِ زندگي و حياتمان قرار ميگيرد: زيرا ممكن است كسي براي مطالعهي تاريخ به حدي ارزش قائل باشد كه ديگر از رشد باز ايستد و تباه شود، پديدهاي كه دردمندانه در رويارويي با عوارضِ خاص روزگار خودمان ناگزير به اعتراف آنيم.
#فردریش_نیچه
از كتاب: #تأملات_نابهنگام
بخش: در بابِ سود و زيانِ تاريخ براي زندگي
Join Link↘️
🆔 @fnietzsche
ما مطمئناً به تاريخ نياز داريم، ولي نيازِ ما به تاريخ با نيازي كه كاهلان و كمتحرّكان در برج عاج دارالعلمها به تاريخ دارند، تفاوت دارد؛ اگرچه چنان كسي ممكن است نيازها و بايدهايِ ما را از تاريخِ خام و بيجاذبه تشخيص بدهد. ما به تاريخ به خاطرِ زندگي و فعاليت محتاجايم نه براي آنكه ما را از زندگي و عمل دور كند يا حتي براي اينكه آلام و دردهايِ زندگيِ خويشتنطلبانه و فعاليت ساده و ترسآلودِ ما را تخفيف دهد.
ما بر آنيم فقط تا آنجا در خدمتِ تاريخ باشيم كه تاريخ در خدمتِ زندگي و حياتمان قرار ميگيرد: زيرا ممكن است كسي براي مطالعهي تاريخ به حدي ارزش قائل باشد كه ديگر از رشد باز ايستد و تباه شود، پديدهاي كه دردمندانه در رويارويي با عوارضِ خاص روزگار خودمان ناگزير به اعتراف آنيم.
#فردریش_نیچه
از كتاب: #تأملات_نابهنگام
بخش: در بابِ سود و زيانِ تاريخ براي زندگي
Join Link↘️
🆔 @fnietzsche
Forwarded from چنین گفت نیچه
مردمي كه از خرافات آموختهاند كه چيزي را به خطا پُر ارج پندارند، چون دريابند كه آن چيز گره از كارشان نميگشايد و با اندك انديشهاي پي ببرند كه سيرِ طبيعت، منظم و هموار است، ايمانشان يكسره سست و تباه ميشود.
اما چون با انديشيدنِ بيشتر بياموزند كه همين نظم و همواري، خود نيرومندترين برهان بر تدبير و عقلِ اعلي است، به همان ايماني كه رهايش كرده بودند بازميگردند و آنرا بر بنيادي پايدارتر استوار توانند كرد.
#ديويد_هيوم
از كتاب: #تاريخ_طبيعي_دين
ترجمهي حميد عنايت
Join Link↘️
🆔 @fnietzsche
اما چون با انديشيدنِ بيشتر بياموزند كه همين نظم و همواري، خود نيرومندترين برهان بر تدبير و عقلِ اعلي است، به همان ايماني كه رهايش كرده بودند بازميگردند و آنرا بر بنيادي پايدارتر استوار توانند كرد.
#ديويد_هيوم
از كتاب: #تاريخ_طبيعي_دين
ترجمهي حميد عنايت
Join Link↘️
🆔 @fnietzsche
مسيحيت "اروس"* را زهر نوشاند، اما نمُرد، بلكه __ به مرتبهي رذيلت فرواُفتاد.
#فردریش_نیچه
#فراسوي_نيك_و_بد
*اروس (به يوناني Ἔρως)، خداي عشق در يونان باستان است.
Join Link↘️
🆔 @fnietzsche
#فردریش_نیچه
#فراسوي_نيك_و_بد
*اروس (به يوناني Ἔρως)، خداي عشق در يونان باستان است.
Join Link↘️
🆔 @fnietzsche
Forwarded from چنین گفت نیچه
قدّیسی که خاطر خدا از وی خرسند است، یک اختهی آرمانیست...
آنجا که "ملکوت خدا" آغاز میشود، زندگی پایان میگیرد.
#فردریش_نیچه
از کتاب: #غروب_بتها
ترجمهی داریوش آشوری
📍عبارت خرسندی خدا از قدّیس، به آیهی ۱۲:۱٨ انجیل متّا اشاره دارد:
"اینک بندهی من که او را برگزیدهام و حبیبِ من که خاطرم از وی خرسند است."
📍اخته: انسان یا حیوانی که بیضهاش را کشیده باشند.
Join Link↘
🆔 @fnietzsche
آنجا که "ملکوت خدا" آغاز میشود، زندگی پایان میگیرد.
#فردریش_نیچه
از کتاب: #غروب_بتها
ترجمهی داریوش آشوری
📍عبارت خرسندی خدا از قدّیس، به آیهی ۱۲:۱٨ انجیل متّا اشاره دارد:
"اینک بندهی من که او را برگزیدهام و حبیبِ من که خاطرم از وی خرسند است."
📍اخته: انسان یا حیوانی که بیضهاش را کشیده باشند.
Join Link↘
🆔 @fnietzsche
Forwarded from چنین گفت نیچه
درود دوستان.
در صورت تمايل، كانال شخصي من را نيز دنبال بفرماييد.
در اين كانال، ديدگاهها و تفاسير شخصي مرا از مفاهيم فلسفي بخوانيد.
https://t.me/Pooria_mgh1844
در صورت تمايل، كانال شخصي من را نيز دنبال بفرماييد.
در اين كانال، ديدگاهها و تفاسير شخصي مرا از مفاهيم فلسفي بخوانيد.
https://t.me/Pooria_mgh1844
Forwarded from يادداشتهایِ فلسفی
سومين پنجشنبهي ماه نوامبر هر سال، از سوي سازمان يونسكو، "روزِ جهانيِ فلسفه" ناميده شده است. به اين بهانه، برخي از تأثيرگذارترين جملات فلسفي در طولِ تاريخ را نقل ميكنيم:
١. ما در يك رودخانه هم پا ميگذاريم هم پا نميگذاريم، ما هم هستيم هم نيستيم.
#هراكليتوس
٢. اكنون به تو خواهم گفت تنها راههايِ پژوهش را كه بدان ميتوان انديشيد. يكي اينكه: هست و ناهستي (نيستي) نيست. اين راهِ يقين است، زيرا پيرو حقيقت است. ديگري اينكه: نيست و نيستي بهضرورت هست، اين راه به تو ميگويم بهكلي پژوهشناپذير است، زيرا تو نه ميتوانيتي ناهستنده را بشناسي و نه بر زبان آوري.
#پارميندس
٣. از همه چيز، در همه چيز، چيزي هست.
#آناكساگوراس
٤. انسان، معيارِ حقيقتِ همه چيز است.
#پروتاگوراس
٥. من ميدانم، كه هيچ نميدانم.
#سقراط
٦. تمثيل غار [به دليل توضيحاتِ مفصل، از ذكر آن خودداري كرده و علاقمندان را به كتاب ششم "جمهوري" ارجاع ميدهيم.]
#افلاطون
٧. مردم بر آنند كه آنچه به نامِ حكمت (=فلسفه) خوانده ميشود با نخستين علل و مباديِ اشيا سروكار دارد و از اينرو چنانچه پيشتر گفتيم، صاحبانِ تجربه حكيمتر از كساني به شمار ميآيند كه تنها از دريافتِ حسي بهره دارند و ارباب صناعات حكيمتر از صاحبان تجربه، و استادكاران حكيمتر از كارگران يدي؛ و علوم نظري بيشتر از علوم صناعي داراي طبيعتِ حكمت تلقي ميشوند. پس روشن است كه حكمت (=فلسفه) علمي است كه موضوعش علل و مباديِ معيني است.
#ارسطو -متافيزيك
٨. آنجا كه مرگ هست، من نيستم و آنجا كه من هستم، مرگ نيست.
#اپيكور
٩. "واحد"، همه چيز است و در عين حال، هيچيك از چيزها نيست. زيرا اصل و مبدأ همه چيز، نميتواند خودِ آن چيزها باشد...
#فلوطين -رسالهي دوم از انئاد پنجم
١٠. بهتر بود كه در جواني در راهِ ملكوتِ اعلي خود را اخته ميكردم.
#آگوستين -اعترافات
١١. ميانديشم، پس هستم.
#دكارت -تأملات
١٢. اگر مجلدي را به دست بگيريم؛ براي نمونه، در الهيات يا مابعدالطبيعهي مدرسي؛ بياييد بپرسيم، آيا حاويِ هيچ استدلال مجردي در خصوصِ كميّت يا عدد هست؟ نه. آيا حاويِ هيچ استدلالِ تجربياي در خصوصِ وجود يا امرِ واقع هست؟ نه. پس به شعلهها بسپاريدش: چرا كه حاويِ چيزي نميتواند باشد جز سفسطه و توهّم.
#هيوم -كاوشي در خصوص فهم بشري
١٣. دو چيز هست كه هر چه بيشتر و دقيقتر در آنها انديشه میكنم، جانم را از تحسين و هيبتي تازهتر و فزونتر سرشار ميسازند: آسمانهايِ پُر ستاره در بالاي سرم و قانون اخلاق در درونم.
#كانت -نقد عقل عملي
١٤. حيات "روح"، حياتي نيست كه خود را از مرگ پس بكشد و از دسترس ويراني بگريزد، بلكه حياتي است كه به مرگ تن ميدهد و خود را در آن تداوم ميبخشد. روح تنها زماني به حقيقتش دست مييابد كه خود را در اعلي درجهي تجزيهشدگي بيابد.
#هگل -پديدارشناسي روح
١٥. چه افتخاري است انسان را، كه بستنِ نطفهاش، معصيت است و تولدش مجازات، و زندگياش رنج و مرگش ضرورت!
#شوپنهاور -درباب طبيعت انسان
١٦. انسان بندي است بسته، ميانِ حيوان و انسانِ برتر.
#نيچه -چنين گفت زرتشت
١٧. انديشهبرانگيزترين امر در زمانهيِ انديشهبرانگيزِ ما آن است كه ما هنوز، انديشه نميكنيم.
#هايدگر -معناي تفكر چيست؟
١٨. بشر هيچ نيست، مگر آنچه خود ميسازد.
#سارتر -اگزيستانسياليسم و اصالت بشر
١٩. عصيانگر كيست؟ كسي كه نه ميگويد. اما بهرغمِ رد كردن، كناره نميگيرد: نيز او كسي است كه از آغاز نخستين حركت خود، آري ميگويد. بردهاي كه در سراسرِ عمرش فرمان برده است، ناگهان ميبيند كه نميتواند فرمانِ تازهاي را بپذيرد.
#روز_جهاني_فلسفه
Join Link↘️
🆔 @fnietzsche
١. ما در يك رودخانه هم پا ميگذاريم هم پا نميگذاريم، ما هم هستيم هم نيستيم.
#هراكليتوس
٢. اكنون به تو خواهم گفت تنها راههايِ پژوهش را كه بدان ميتوان انديشيد. يكي اينكه: هست و ناهستي (نيستي) نيست. اين راهِ يقين است، زيرا پيرو حقيقت است. ديگري اينكه: نيست و نيستي بهضرورت هست، اين راه به تو ميگويم بهكلي پژوهشناپذير است، زيرا تو نه ميتوانيتي ناهستنده را بشناسي و نه بر زبان آوري.
#پارميندس
٣. از همه چيز، در همه چيز، چيزي هست.
#آناكساگوراس
٤. انسان، معيارِ حقيقتِ همه چيز است.
#پروتاگوراس
٥. من ميدانم، كه هيچ نميدانم.
#سقراط
٦. تمثيل غار [به دليل توضيحاتِ مفصل، از ذكر آن خودداري كرده و علاقمندان را به كتاب ششم "جمهوري" ارجاع ميدهيم.]
#افلاطون
٧. مردم بر آنند كه آنچه به نامِ حكمت (=فلسفه) خوانده ميشود با نخستين علل و مباديِ اشيا سروكار دارد و از اينرو چنانچه پيشتر گفتيم، صاحبانِ تجربه حكيمتر از كساني به شمار ميآيند كه تنها از دريافتِ حسي بهره دارند و ارباب صناعات حكيمتر از صاحبان تجربه، و استادكاران حكيمتر از كارگران يدي؛ و علوم نظري بيشتر از علوم صناعي داراي طبيعتِ حكمت تلقي ميشوند. پس روشن است كه حكمت (=فلسفه) علمي است كه موضوعش علل و مباديِ معيني است.
#ارسطو -متافيزيك
٨. آنجا كه مرگ هست، من نيستم و آنجا كه من هستم، مرگ نيست.
#اپيكور
٩. "واحد"، همه چيز است و در عين حال، هيچيك از چيزها نيست. زيرا اصل و مبدأ همه چيز، نميتواند خودِ آن چيزها باشد...
#فلوطين -رسالهي دوم از انئاد پنجم
١٠. بهتر بود كه در جواني در راهِ ملكوتِ اعلي خود را اخته ميكردم.
#آگوستين -اعترافات
١١. ميانديشم، پس هستم.
#دكارت -تأملات
١٢. اگر مجلدي را به دست بگيريم؛ براي نمونه، در الهيات يا مابعدالطبيعهي مدرسي؛ بياييد بپرسيم، آيا حاويِ هيچ استدلال مجردي در خصوصِ كميّت يا عدد هست؟ نه. آيا حاويِ هيچ استدلالِ تجربياي در خصوصِ وجود يا امرِ واقع هست؟ نه. پس به شعلهها بسپاريدش: چرا كه حاويِ چيزي نميتواند باشد جز سفسطه و توهّم.
#هيوم -كاوشي در خصوص فهم بشري
١٣. دو چيز هست كه هر چه بيشتر و دقيقتر در آنها انديشه میكنم، جانم را از تحسين و هيبتي تازهتر و فزونتر سرشار ميسازند: آسمانهايِ پُر ستاره در بالاي سرم و قانون اخلاق در درونم.
#كانت -نقد عقل عملي
١٤. حيات "روح"، حياتي نيست كه خود را از مرگ پس بكشد و از دسترس ويراني بگريزد، بلكه حياتي است كه به مرگ تن ميدهد و خود را در آن تداوم ميبخشد. روح تنها زماني به حقيقتش دست مييابد كه خود را در اعلي درجهي تجزيهشدگي بيابد.
#هگل -پديدارشناسي روح
١٥. چه افتخاري است انسان را، كه بستنِ نطفهاش، معصيت است و تولدش مجازات، و زندگياش رنج و مرگش ضرورت!
#شوپنهاور -درباب طبيعت انسان
١٦. انسان بندي است بسته، ميانِ حيوان و انسانِ برتر.
#نيچه -چنين گفت زرتشت
١٧. انديشهبرانگيزترين امر در زمانهيِ انديشهبرانگيزِ ما آن است كه ما هنوز، انديشه نميكنيم.
#هايدگر -معناي تفكر چيست؟
١٨. بشر هيچ نيست، مگر آنچه خود ميسازد.
#سارتر -اگزيستانسياليسم و اصالت بشر
١٩. عصيانگر كيست؟ كسي كه نه ميگويد. اما بهرغمِ رد كردن، كناره نميگيرد: نيز او كسي است كه از آغاز نخستين حركت خود، آري ميگويد. بردهاي كه در سراسرِ عمرش فرمان برده است، ناگهان ميبيند كه نميتواند فرمانِ تازهاي را بپذيرد.
#روز_جهاني_فلسفه
Join Link↘️
🆔 @fnietzsche