چنین گفت نیچه
7.23K subscribers
388 photos
9 videos
23 files
46 links
آکادمیِ "فریدریش نیچه":
درنگیدن بر نیچه و کوششي برای بازفهمِ اندیشه‌یِ او.

برگه‌یِ اینستاگرام:
www.instagram.com/Friedrich_nietzsche_ph

رسانه‌یِ شخصیِ گرداننده:
@Pooria_mgh1844
Download Telegram
کلی‌ترین فرمول در بنیاد هر دین و اخلاق این است که «چنین و چنان مکن تا سعادتمند شوی! وگرنه خود دانی...»
اساس هر اخلاقی، هر دینی، همین دستور است.
من این را گناهِ نخستینِ بزرگِ عقل می‌نامم و بی‌عقلیِ نامیرا.

#فردریش_نیچه
از كتاب: #غروب_بت‌ها
ترجمه‌ی داريوش آشوري

Join Link↘️
🆔 @fnietzsche
نیچه‌خوانی-پوریا معقولی.pdf
335.2 KB
مقاله‌ي «نیچه‌خوانی»
(بررسي مشكلات نيچه‌خواني در ايران)
نوشته: پوريا معقولي(آدمين)
تعداد صفحات: ٣

Join Link↘️
🆔 @fnietzsche
«دزدی مکن! قتل مکن!»* __روزگاري چنين كلام‌ها را مقدّس مي‌نامیدند و در برابرشان زانو مي‌زدند و سر فرود مي‌آوردند و نعلين از پاي به در مي‌كردند.
امّا از شما مي‌پرسم: كجا دزدان و آدم‌كُشاني بِهْ ازين كلام‌ها در جهان بوده‌اند؟
آيا در همه‌ي زندگي هيچ از دزدي و آدم‌كُشي نيست؟ و با مقدّس‌ناميدنِ چنين كلام‌ها مگر حقيقت را نكشته‌اند؟
يا اين موعظه‌یِ مرگ بود كه آنچه را كه با همه‌يِ زندگي سرِ ستيز داشت، مقدّس ناميد؟ برادران، بشكنيد، بشكنيد، لوح‌هایِ كهن را!

#فردریش_نیچه
از كتاب: #چنين_گفت_زرتشت
درباره‌يِ لوح‌هایِ نو و كُهن

*اشاره‌ای است به «ده‌ فرمان موسی» كه خداوند آن‌ها را بر وي نازل كرد و يهوديان اين كلام را مقدّس مي‌نامند.
از ديدگاهِ نيچه، اين كلام‌ها با دزديدنِ معنايِ زندگي، دزدي كرده و با كُشتنِ حقيقت، مرتكبِ قتل شده‌اند. و هيچ جنايتي از بالاتر از اين ممكن نيست.

Join Link↘️
🆔 @fnietzsche
تنها آن‌جا كه زندگي باشد خواست نيز هست. امّا نه خواستِ زندگي، بل خواستِ قدرت: تو را چنين مي‌آموزانم!
«نزدِ موجودِ زنده بسي چيزها ارجمندتر از خودِ زندگي ست. از درونِ ارزش‌گذاری‌ها همانا خواستِ قدرت است كه لب به سخن مي‌گشايد.»...
به‌راستي، با شما مي‌گويم كه نيك و بدِ پايدار در كار نيست. آن‌ها از درونِ خود مي‌بايد هر زمان بر خويش چيره شوند.

#فردریش_نیچه
از كتاب: #چنين_گفت_زرتشت
درباره‌ي چيرگي بر خود

تفسير:

بنا به نظرِ #شوپنهاور ذاتِ تمامِ موجودات را مي‌توان در «خواست زندگی» خلاصه كرد. وي معتقد است كه تك‌تکِ ذراتِ هر موجود در تلاش براي حفظ زندگي و بقاست. اما نيچه تنها خواستِ انسان را ‌«خواست قدرت» می‌داند و معتقد است كه تماميِ انسان‌ها در جهتِ اِعمالِ قدرت بر ديگري مي‌كوشند. و از ديدگاهِ وي خواست قدرت بر خواستِ زندگي برتري دارد.

Join Link↘️
🆔 @fnietzsche
كسي را كه آن جرئت و استقامتِ فكري نيست تا درگيرِ نوشته‌هایِ خودِ نيچه شود، حاجت به آن نيست كه چيزي هم درباره‌ي او بخواند.

#مارتين_هايدگر
از كتاب: #نيچه
ترجمه‌ي ايرج قانوني

🆔 @fnietzsche
فلسفيدن نه تنها مي‌تواند مجاز باشد بي‌آنكه آفتِ ايمان و ثبات جمهوري شود، بلكه نمي‌توان آن‌را ممنوع ساخت بي‌آنكه امنيّتِ جمهوري و ريشه‌ی ایمان را بركَنَد.

#اسپينوزا
#رساله_الهي_سياسي

🆔 @fnietzsche
اشتباهِ اساسيِ #شوپنهاور در بابِ اراده (چنانكه گويي آز و كشش و غريزه در اراده خاصيت اصلي باشد). خود نمونه‌ای است و وضع را خوب مجسم مي‌کند:
پست‌سازيِ ارزشِ اراده تا به درجه‌يِ بازنشناختن: همچنين كينه‌توزي نسبت به خواستن! آزمايش و كوشش در نخواستن و در فاعل بي‌هدف و بی‌مقصد بودن (فاعلِ فارغ از اراده بودن)...
همه نشانه‌يِ بزرگِ خستگي يا ضعفِ اراده است: زيرا كه اراده در واقع آن است كه بر اميالِ تند به‌سانِ آمر رفتار كند و فرمان راند و به آن‌ها راه و اندازه نمايد...

#فردریش_نیچه
از كتاب: #اراده‌ی_معطوف_به_قدرت
ترجمه‌یِ محمدباقر هوشيار

تفسير:

طبقِ نظرِ شوپنهاور، تمامِ موجودات در تلاش براي حفظِ زندگي و بقا هستند. وي اين نيروي پيش‌راننده را «اراده‌ي معطوف به حيات» نام نهاده است. اما طبق استدلال اين فيلسوف، انسان‌ها به دليلِ سيري‌ناپذيريِ اميال خويش، دچار پوچي ميشوند.
نيچه انتقادِ خود را اين‌گونه بيان مي‌كند:
مقصود از واژه‌ی «اراده»، خواستن چيزي است و شوپنهاور از لفظ اراده به «پوچی» و اصطلاحاً «نخواستن» می‌رسد و اين تناقضي را پديد مي‌آورد كه موجب باطل شدنِ استدلالِ شوپنهاور مي‌گردد.
بنابراين، از ديدگاهِ نيچه، اراده فقط بايد در مسيرِ ‌«خواست زندگی» گام بردارد و این نیرو هیچ‌گاه نباید منتهی به پوچ‌گرایی گردد.

Join Link↘️
🆔 @fnietzsche
در هر آنچه انسانِ نوين را وصف مي‌كند، عنصري از تجزيه و تباهي وجود دارد: اما درست در كنارِ اين بيماري، نشانه‌هايِ يك نيرو و قدرتمنديِ جان و روان نشسته‌اند كه محك نخورده‌اند.
همان دلايلي كه كوچكيِ فزاينده‌يِ انسان را به بار مي‌آورند، افرادِ نيرومندتر و نادرتر را به بزرگي سوق مي‌دهند.

#فردریش_نیچه
از كتاب: #اراده‌ي_قدرت
قطعه‌ي ١٠٩

تفسير:

نيچه به شدّت اعتقاد دارد كه تعريفِ نوين از مفهوم «انسانيّت» غلط است. زيرا در واقع، از ديدگاهِ او، آنچه كه امروزه در وصف انسان و انسانيت مي‌آيد، راهي است كه به سويِ تباهي مي‌رود.
از چشم‌اندازِ نيچه، تعريفِ نوين از انسانيت در واقع تلاش مي‌كند كه آدمي را از توجه به «حسیات» باز دارد و مفاهيمي چون غريزه و خواستِ قدرت را در ذاتِ بشر ناديده مي‌گيرد.
اين همان مفهومي است كه نيچه از آن به عنوانِ «گناهِ موروثيِ فيلسوفان» ياد مي‌کند.
در اين گزاره وي صراحتاً بيان مي‌كند كه: اخلاقياتِ سنتي، ارزش‌ها و هنجارهايِ پوچِ نوين، فقط مي‌تواند مردمِ عادي، يا به قول نيچه، گَلّه را قانع كند؛ اما در اين ميان گونه‌يِ والاتر همواره، در تلاش برايِ پيشرفت و گذار به فراسويِ نيك و بد هستند.
نتيجتاً، اين بدان معناست كه همزمان گروهي از مردمِ عادي با پذيرش و گردن‌نهادن به قوانين و تعاريفِ اشتباه از مفاهيم، به سمتِ تباهي و گروهي ديگر به سمتِ برتري و شكوه در حركت هستند؛ زيرا در همه حال روي به «شدن» دارند.

Join Link↘️
🆔 @fnietzsche
شما آنگاه كه مرا يافتيد هنوز خود را نجسته بوديد. مؤمنان همه چنين‌اند. ازين رو ايمان چنين كم‌بها ست.
اكنون شما را مي‌فرمايم كه مرا گُم كنيد و خود را بيابيد. و تنها آنگاه كه مرا انكار كرديد نزدِ شمابازخواهم آمد. ...
و نيم‌روزِ بزرگ آنگاه خواهد بود كه انسان در ميانه‌يِ راهِ خويش، ميانِ حيوان و اَبَرانسان، ايستاده باشد و رهسپاريِ خويش به شامگاه را چون برترين اميدِ خويش جشن گيرد؛ زيرا اين راهي ست به بامدادي نو.
« خدايان همگي مرده‌اند: اكنون مي‌خواهيم كه اَبَرانسان بزيد.!» اين باد آخرين خواستِ ما در نيم‌روزِ بزرگ.

#فردریش_نیچه
از كتاب: #چنين_گفت_زرتشت
درباره‌ي فضيلتِ ايثارگر

Join Link↘️
🆔 @fnietzsche
به زندگيِ بهترين و باروِرترين انسان‌ها و ملت‌ها نگاه كنيد و از خود بپرسيد آيا درختي كه مي‌خواهد سرفراز و پابرجا باشد مي‌تواند با هوايِ بد و طوفان‌ها مواجه نشود؟ ...
سمّي كه موجوداتِ ضعيف را هلاك مي‌كند برايِ موجوداتِ قوي تقويت‌كننده است؛ ... و در نتيجه آن‌را سمّ نمي‌نامند.

#فردریش_نیچه
از كتاب: #حکمت_شادان
قطعه‌ی ١٩

تفسير:

بايد اين نكته را در نظر داشت كه از ديدگاهِ نيچه، وجودِ سختي‌ها و ناملايمات در زندگي برايِ پيشرفت و «برتر شدن» امري ضروريست.
اساساً آدمي نمي‌تواند بدونِ تحمّلِ دشواري‌ها و رنج‌ها، به سويِ كمال حركت كند.
نيچه تقريباً در تمامِ آثارِ خويش، سعي در توضيح و بسط اين موضوع دارد و به نوعي مي‌توان اين امر را نقطه‌يِ كانونيِ فلسفه‌یِ وي دانست.

Join Link↘️
🆔 @fnietzsche
مردمي كه از خرافات آموخته‌اند كه چيزي را به خطا پُر ارج پندارند، چون دريابند كه آن چيز گره از كارشان نمي‌گشايد و با اندك انديشه‌اي پي ببرند كه سيرِ طبيعت، منظم و هموار است، ايمانشان يكسره سست و تباه مي‌شود.
اما چون با انديشيدنِ بيشتر بياموزند كه همين نظم و همواري، خود نيرومندترين برهان بر تدبير و عقلِ اعلي است، به همان ايماني كه رهايش كرده بودند بازمي‌گردند و آن‌را بر بنيادي پايدارتر استوار توانند كرد.

#ديويد_هيوم
از كتاب: #تاريخ_طبيعي_دين
ترجمه‌ي حميد عنايت

Join Link↘️
🆔 @fnietzsche
هنگامي كه كسي مي‌پرسد فلسفه به چه كار مي‌آید،پاسخ باید ستیزه‌جويانه باشد، چرا كه پرسش كنايه‌آميز و نيش‌دار است.
فلسفه نه به دولت خدمت مي‌كند و نه به كليسا، كه هر دو دغدغه‌هايِ ديگري دارند. فلسفه به خدمتِ هيچ قوه‌ي مستقري درنمي‌آيد.
كارِ فلسفه «ناراحت‌كردن» است. فلسفه‌اي كه هيچ‌كس را ناراحت نكند و با هيچ‌كس ضديت نورزد فلسفه نيست.كارِ فلسفه آزردنِ حماقت است، فلسفه حماقت را به چيزي شرم‌آور تبديل مي‌كند. فلسفه كاربردي ندارد جز افشاكردنِ پستي‌هايِ انديشه در تمامي اَشكالش.
آيا جز فلسفه رشته‌اي هست كه به نقدِ تماميِ رازآميزگري‌ها، هر خاستگاه و هدفي كه داشته باشند، همت گمارد؟

#ژيل_دلوز
از كتاب: #نيچه_و_فلسفه
ترجمه‌ي عادل مشايخي

Join Link↘️
🆔 @fnietzsche
نگران‌ترين كسان امروز مي‌پرسند: «انسان را چگونه نگاه می‌توان داشت؟» امّا زرتشت نخستين و تنها كسي ست كه مي‌پرسد: «بر انسان چه‌گونه می‌توان چیره شد؟»...
برادران، آنچه من در انسان دوست توانم داشت اين است كه او فراشُدي‌ست و فروشُدي. و در شما نيز بسا چيزها هست كه در من مهر و اميد مي‌انگيزد.

#فردریش_نیچه
از كتاب: #چنين_گفت_زرتشت
درباره‌يِ انسان والاتر

Join Link↘️
🆔 @fnietzsche
رازِ فلسفه بايد در آينده كشف گردد، زيرا در همان آغاز گُم شد.
تقدير اين بود كه فلسفه ضمنِ توسعه‌اش در طولِ تاريخ، تبهگن شود و عليه خودش برخيزد و خود فريبِ نقابش را بخورد.
انديشه به‌جايِ پيوند دادنِ زندگي فعال با تفكرِ آري‌گو، وظيفه‌يِ داوريِ زندگي را بر عهده گرفت، ارزش‌هايِ به‌ظاهر والاترش را عليهِ زندگي عَلَم كرد، زندگي را در تقابل با اين ارزش‌ها سنجيد و بالاخره آن را محدود و محكوم ساخت.

#ژيل_دلوز
از كتاب: #يك_زندگي... (نيچه)
ترجمه‌ي پيمان غلامي و ايمان گنجي

Join Link↘️
🆔 @fnietzsche
قدرتِ روح تنها به همان اندازه‌يِ قدرتِ تبيينش است، ژرفايِ آن تنها به آن اندازه عمق دارد، كه روح شهامت داشته باشد، خود را در تفسيرش بگستراند.

#هگل
از كتاب: #دانش_پديدارشناسي_روح
ترجمه‌ي ابراهيم ملك‌اسماعيلي

تفسير:

هگل معتقد است كه ‌«آگاهی»، در طولِ تاريخ فقط از طريقِ روبرو شدن با امورِ متضادِ خويش پرورش مي‌يابد
از ديدگاهِ او برخورد با «منفیت»، روح را از «بلاواسطگی» درآورده و اسبابِ رشد و ترفيعِ او را فراهم می‌آورد. در ضمن نباید فراموش کرد که «آگاه‌شدن» به این مسئله، یکی از مراحلِ بلوغ و ترفیعِ روح می‌باشد.
بنابراين همه‌يِ موجودات برايِ رشد و برتر شدن نياز به برخورد با امورِ متضادِ خويش را دارند. هگل اين روند را «ديالِكتيك» مي‌نامد.
اين امر، درست شبيهِ همان چيزي است كه در آراءِ نيچه، «دشمن مقدّس» نام دارد و در واقع، نيچه معتقد است كه: «آنچه مرا از پاي در نيندازد، قوي‌تر-ام مي‌سازد.»
البته، ديالكتيكِ هگل با آراءِ نيچه، تفاوت‌هايي اساسي دارد كه در پست‌هايِ آينده به اختصار بازگو خواهيم كرد.

Join Link↘️
🆔 @fnietzsche
من از خويش پرسيده‌ام كه آيا همگيِ ارزش‌هايِ غاييِ فلسفه، اخلاق و مذهبِ پيشين را نمي‌شد با ارزش‌هايِ ناتوان‌شدگان، بيماران دماغي و بيماران عصبي مقايسه كرد: آنها، به صورت خفیف‌تر، بيانگرِ همين بيماري‌ها هستند.

#فردریش_نیچه
از كتاب: #اراده‌ي_قدرت
قطعه‌ي ٤٧

تفسير:

به اعتقادِ نيچه، ارزش‌هايِ اخلاقي را بايد طبقِ نيرومندي، اراده، شجاعت و خواست زندگي تنظيم كرد.
از ديدگاهِ او، فروتني صفاتِ كساني است كه نمي‌توانند مغرور باشند؛ در واقع، اين ارزش‌ها را انسان‌هايِ مريض و ناتوان و كساني كه به قولِ نيچه: «واپس‌ماندگانِ فيزيولوژيك» هستند، بنا كرده و برايِ تسكينِ خويش، نامِ «فضیلت» بر آن نهاده‌اند.
بنابراين، كساني كه قدرتي را برايِ عرضه و نمايش ندارند، به اشتباه، «فروتن» خوانده مي‌شوند و كساني كه تواناييِ جنگيدن و نبرد ندارند، خود را «صلح‌طلب» معرفي مي‌كنند.
امّا، تمامِ اين بازي‌ها، فقط و فقط، افساري است كه ضعيفان برايِ تسكينِ روانِ آزرده‌يِ خويش، از آن بهره مي‌برند.

Join Link↘️
🆔 @fnietzsche
نبايد مسيحيت را به زيور آراست و از پليدي‌هايش كاست، زيرا جنگي بر سرِ هلاكتِ گونه‌يِ والاترِ انساني برپا كرده، تماميِ غرايزِ بنيادينِ انسان را تارانده، از اين غرايز، بدي، و تنها بدي را باقي گذاشته و اين چنين انسانِ نيرومند را بدل به گونه‌يِ ناپسند، «انسانی پست» ساخته است.
مسيحيت از تمامِ ضعيفان، فرومايگان و ناتوانان جانبداري كرده، از تضادِ غريزه‌هايِ حفظِ خويشتن زندگي آرماني را پديد آورده و خردِ تماميِ سرشت‌هايِ قدرتمندِ معنوي را به تباهي كشانده و به انسان آموخته است تا والاترين ارزش‌هايِ معنوي را گناه، گمراهي و وسوسه بپندارد.

#فردریش_نیچه
از كتاب: #دجال
قطعه‌ي ٥

Join Link↘️
🆔 @fnietzsche
چنین گفت نیچه
من از خويش پرسيده‌ام كه آيا همگيِ ارزش‌هايِ غاييِ فلسفه، اخلاق و مذهبِ پيشين را نمي‌شد با ارزش‌هايِ ناتوان‌شدگان، بيماران دماغي و بيماران عصبي مقايسه كرد: آنها، به صورت خفیف‌تر، بيانگرِ همين بيماري‌ها هستند. #فردریش_نیچه از كتاب: #اراده‌ي_قدرت قطعه‌ي ٤٧…
به داستانِ زندگانيِ كشيشان و فيلسوفان، و نيز هنرمندان، نگاهي بايد كرد تا ديد كه اين ناتوانانِ جنسي نبودند كه زهرآگين‌ترين سخنان را درباره‌يِ حس‌ها گفتند.
پارسايان هم نبودند؛ بلكه آناني بودند كه مي‌بايست به زور پارسايي پيشه كنند...

#فردریش_نیچه
از كتاب: #غروب_بت‌ها
ترجمه‌ي داريوش آشوري

Join Link↘️
🆔 @fnietzsche
هان! من به شما اَبَرانسان را مي‌آموزانم.
اَبَرانسان معنايِ زمين است. بادا كه اراده‌يِ شما بگويد: اَبَرانسان معنايِ زمين باد!
برادران، شما را سوگند مي‌دهم كه به زمين وفادار مانيد و باور نداريد آناني را كه با شما از اميدهايِ اَبَرزميني سخن مي‌گويند. اينان زهرپالاي اند، چه خود دانند يا ندانند.
اينان خوارشمارندگانِ زندگي‌اند و خود زهر نوشيده و رو به زوال، كه زمين از ايشان به ستوه است. پس بِهِل تا سرِ خويش گيرند.

#فردریش_نیچه
از كتاب: #چنين_گفت_زرتشت
پيش‌گفتارِ زرتشت

Join Link↘️
🆔 @fnietzsche
آن كس كه بلد باشد هوايِ نوشته‌هايِ مرا تنفس كند، مي‌داند كه اين هوايِ بلندي‌ها، هوايي قوي است. بايد براي چنين هوايي ساخته شده باشيم، زيرا در چنين هوايي خطرِ سرماخوردگي كم نيست.
يخ در همين نزديكي و تنهايي هراس‌انگيز است، اما شگفتا كه همه چيز در پرتوي نور چنين آرام گرفته است! شگفتا كه تنفس چه آزادانه است! شگفتا كه بسياري از امور را زيرپايِ خود حس مي‌كنيم!
فلسفه تا آن‌جا كه من اكنون دريافته‌‌ام، زيستنِ داوطلبانه در يخ و كوهستان‌هايِ بلند است، يعني كندوكاو براي تماميِ امورِ بيگانه و شك‌برانگيزِ هستي و هر آنچه كه تاكنون اخلاق آن را تارانده است.

#فردریش_نیچه
از كتاب: #اين_است_انسان
ترجمه‌ي دكتر سعيد فيروزآبادي

Join Link↘️
🆔 @fnietzsche
هر موفقيتي، هر گامي به پيش در شناخت ناشي از دليري، سختگيري بر خويشتن و پاكي با خود است... من آرمان‌ها را رد نمي‌كنم، تنها در تماس با آن‌ها دستكشي بر دست مي‌كنم...
ما با ممنوعيت‌ها می‌ستيزيم و اين نشانه‌اي از پيروزي‌ِ فلسفه‌يِ من است، زيرا تاكنون پيوسته تنها حقيقت را ممنوع دانسته‌اند.

#فردریش_نیچه
از كتاب: #اين_است_انسان
ترجمه‌ي دكتر سعيد فيروزآبادي

Join Link↘️
🆔 @fnietzsche