"زندگی لذتبخش و زندگی خوب و زندگی معنا دار"
زندگی لذتبخش با زندگی خوب و معنادار متفاوت است
شاید از خود پرسیده باشید بعضی مردم چرا با داشتن بهترین امکانات و توانمندی مالی، هنوز خوشبخت و شاد و باروحیه نیستند؟
و در انتهای زندگی دچار اضطراب سنگینی نسبت به مرگ می شوند و رضایت انچنانی از سرگذشت خود ندارند؟
@FlourishingCenter
دلیل آن می تواند این باشد که زتدگی لذت بخش با نوشیدن شامپاین و سوار شدن بر پورشه(وضع مالی و رفاهی مناسب) بدست می آید، اما زندگی خوب استفاده هر روزه از قابلیت های اختصاصی و فضایل اخلاقی به منظور ایجاد شادی اصیل و خشنودی فراوان است و این چیزی است که شما میتوانید آن را در هر کدام از حوزه های اصلی زندگی ،از قبیل کار و عشق و فرزند پروری بیاموزید.
"کتاب #شادمانی_درونی/#سلیگمن"
زندگی لذتبخش با زندگی خوب و معنادار متفاوت است
شاید از خود پرسیده باشید بعضی مردم چرا با داشتن بهترین امکانات و توانمندی مالی، هنوز خوشبخت و شاد و باروحیه نیستند؟
و در انتهای زندگی دچار اضطراب سنگینی نسبت به مرگ می شوند و رضایت انچنانی از سرگذشت خود ندارند؟
@FlourishingCenter
دلیل آن می تواند این باشد که زتدگی لذت بخش با نوشیدن شامپاین و سوار شدن بر پورشه(وضع مالی و رفاهی مناسب) بدست می آید، اما زندگی خوب استفاده هر روزه از قابلیت های اختصاصی و فضایل اخلاقی به منظور ایجاد شادی اصیل و خشنودی فراوان است و این چیزی است که شما میتوانید آن را در هر کدام از حوزه های اصلی زندگی ،از قبیل کار و عشق و فرزند پروری بیاموزید.
"کتاب #شادمانی_درونی/#سلیگمن"
🍁 #بحران میانسالی/ نقش #معنی در زندگی
✳️ معنی داری زندگی یکی از 5 مولفه مطرح شده در نظریه #شکوفایی #سلیگمن است.
☘ کارل گوستاو یونگ، اولین روانشناسی بود که متوجه مرحلهی رشدی ویژهای در میانسالی شد، تا پیش از او -حتی تا مدتها پس از او هم- تصور بر این بود که مراحل رشد انسان در دوران کودکی اولیه یا نهایتا تا نوجوانی به پایان میرسد. اما یونگ با مشاهدهی روند تحولات شخصیتی خود و مراجعیناش متوجه شد که رشد در هیچ نقطهای از گسترهی عمر متوقف نمیشود و از لحظهی بسته شدن نطفه تا آخرین نفس همواره ادامه پیدا میکند. از این منظر پیوستار عمر را میتوان به دو بخش کلی و با دو وظیفهی عمده تعریف کرد و میانسالی از این جهت نقطهی حساس و بسیار ویژهای در مسیر تحولات روحی هر انسان است، زیرا تسهیمگر این دو بخش است.
@FlourishingCenter
✅ در نیمهی اول عمر تعریف رشد، رَسش و بلوغ یافتن قوای جسمانی، عقلانی و عاطفیست و تکالیف رشدی، معطوف به جهان پیرامون و سازگاری با وظایف اجتماعیست. ساختن یک شخصیت مستقل که به عنوان یک هویت سازنده در اجتماع پذیرفته شده است وظیفهی رشدی این مرحله است. جامعه برای این بخش طرح و نقشههای از پیش تصویر شدهی بسیاری دارد: تحصیل علم و هنر، شغل و حرفه، تشکیل خانواده، پیوستن به سازمانها، ارگانها یا مجامع مختلف، کسب دارایی، شهرت و نفوذ اجتماعی و …
✳️ این فرایند تا میانسالی به زندگی فرد هدف میدهد، اما یونگ کشف کرد که در میانسالی تغییرات و تحولاتی بنیادین در روان آدمی به وقوع میپیوندد، به گونهای که دیگر ادامهی مسیر پیشین برایش بیمعنا و حتی ناممکن میگردد. نکتهی ظریف در بستر این تحول همانا نزدیکتر شدن به مرگ است. در واقع تا میانسالی نیروی زندگی (لیبیدو) در درون فرد به او حسی از جاودانگی میبخشد و این مسئله خود باعث فراموشی مرگ عنقریب میگردد، اما وقتی جوانی رو به زوال میگذارد و زمزمههای کهنسالی از درون و بیرون شنیده میشود مرگ پدیدهای ملموس و غیرقابل انکار میگردد. شاید فرد هنوز آگاهانه متوجه این امر نشده باشد ولی یکی یکی خداحافظی کردن اقوام و آشنایانش، کم شدن شادابی جسمانی و قوای ذهنیاش در سطحی ناخودآگاه او را متوجه سفر دوماش میکنند، سفری اینبار اما نه به قلهی موفقیتهایی که جامعه برایش ترسیم کرده است، بلکه به درهی تاریک گور، جایی که دیگر هیچ نقشهی از پیش تصویر شدهای برایش ندارد.
@FlourishingCenter
☘ یونگ اینگونه اظهار میکند که ریشهی مشکلات همهی مراجعین من در این سنین، بیهیچ استثنایی بحرانی مذهبی بود. به بیان دیگر آنچه ناگهان برای فرد مهم میشود معنای زندگیست، زیرا در مییابد که همهی ملموسات در مقابل حقیقت مرگ ناملموس میشوند، هیچ یک از القاب و انتسابات، روابط و داراییها را نمیتوان با خود برد، اینها وسائلی نیستند که بتوان به عنوان هدفی برای ادامه دادن مسیر زندگی از آنها استفاده کرد. درست به همین خاطر است که پدیدهی شایع این دوره از زندگی، آدمهای متشخص و موفق ولی ناشاد است. از این منظر رفتار فراعنهی مصر قابل توضیح است، اینکه جسم خویش را مومیایی میکردند و داراییهایشان را با خود به خاک میسپردند، یک روش ابتدایی و تلاشی مذبوحانه برای معنا دادن به مرگ.
✅ برای فردی که تلاش میکند در نیمهی دوم زندگی همچنان با وظایف نیمهی اول پیش برود یک تباهی در مسیر رشدی به وقوع میپیوندد، درست مثل فردی که در نیمهی اول از زیر بار مسئولیت شخصی و نبرد استقلالش شانه خالی کرده و تلاش میکند در کودکی باقی بماند. نیمهی دوم اما وقت ساختن از جنسی دیگری است، ساختن معنای زندگی و اصالت برای وجود خود. یونگ معتقد است که فرد برای ساختنی از این دست ابتدا باید وابستگیهایش به ساختههای پیشین را از دست بدهد، در واقع ابتدا باید ویران کند و رها سازد. و این خصوصیت خود مرگ است: ویرانی هر آنچه روزی زندگی به ما داده است. اما مرگ در مقابل زندگی نایستاده است؛ مرگ، فرسوده را به خاکی برای جوانهی نو بدل میکند و جوانهی نو تنها در روان کسانی میشکفد که جسارت خاک شدن را داشته باشند.
☑️ وحید_شاهرضا، ۲۳ آذر ۱۳۹۴
✅ @FlourishingCenter
✳️ معنی داری زندگی یکی از 5 مولفه مطرح شده در نظریه #شکوفایی #سلیگمن است.
☘ کارل گوستاو یونگ، اولین روانشناسی بود که متوجه مرحلهی رشدی ویژهای در میانسالی شد، تا پیش از او -حتی تا مدتها پس از او هم- تصور بر این بود که مراحل رشد انسان در دوران کودکی اولیه یا نهایتا تا نوجوانی به پایان میرسد. اما یونگ با مشاهدهی روند تحولات شخصیتی خود و مراجعیناش متوجه شد که رشد در هیچ نقطهای از گسترهی عمر متوقف نمیشود و از لحظهی بسته شدن نطفه تا آخرین نفس همواره ادامه پیدا میکند. از این منظر پیوستار عمر را میتوان به دو بخش کلی و با دو وظیفهی عمده تعریف کرد و میانسالی از این جهت نقطهی حساس و بسیار ویژهای در مسیر تحولات روحی هر انسان است، زیرا تسهیمگر این دو بخش است.
@FlourishingCenter
✅ در نیمهی اول عمر تعریف رشد، رَسش و بلوغ یافتن قوای جسمانی، عقلانی و عاطفیست و تکالیف رشدی، معطوف به جهان پیرامون و سازگاری با وظایف اجتماعیست. ساختن یک شخصیت مستقل که به عنوان یک هویت سازنده در اجتماع پذیرفته شده است وظیفهی رشدی این مرحله است. جامعه برای این بخش طرح و نقشههای از پیش تصویر شدهی بسیاری دارد: تحصیل علم و هنر، شغل و حرفه، تشکیل خانواده، پیوستن به سازمانها، ارگانها یا مجامع مختلف، کسب دارایی، شهرت و نفوذ اجتماعی و …
✳️ این فرایند تا میانسالی به زندگی فرد هدف میدهد، اما یونگ کشف کرد که در میانسالی تغییرات و تحولاتی بنیادین در روان آدمی به وقوع میپیوندد، به گونهای که دیگر ادامهی مسیر پیشین برایش بیمعنا و حتی ناممکن میگردد. نکتهی ظریف در بستر این تحول همانا نزدیکتر شدن به مرگ است. در واقع تا میانسالی نیروی زندگی (لیبیدو) در درون فرد به او حسی از جاودانگی میبخشد و این مسئله خود باعث فراموشی مرگ عنقریب میگردد، اما وقتی جوانی رو به زوال میگذارد و زمزمههای کهنسالی از درون و بیرون شنیده میشود مرگ پدیدهای ملموس و غیرقابل انکار میگردد. شاید فرد هنوز آگاهانه متوجه این امر نشده باشد ولی یکی یکی خداحافظی کردن اقوام و آشنایانش، کم شدن شادابی جسمانی و قوای ذهنیاش در سطحی ناخودآگاه او را متوجه سفر دوماش میکنند، سفری اینبار اما نه به قلهی موفقیتهایی که جامعه برایش ترسیم کرده است، بلکه به درهی تاریک گور، جایی که دیگر هیچ نقشهی از پیش تصویر شدهای برایش ندارد.
@FlourishingCenter
☘ یونگ اینگونه اظهار میکند که ریشهی مشکلات همهی مراجعین من در این سنین، بیهیچ استثنایی بحرانی مذهبی بود. به بیان دیگر آنچه ناگهان برای فرد مهم میشود معنای زندگیست، زیرا در مییابد که همهی ملموسات در مقابل حقیقت مرگ ناملموس میشوند، هیچ یک از القاب و انتسابات، روابط و داراییها را نمیتوان با خود برد، اینها وسائلی نیستند که بتوان به عنوان هدفی برای ادامه دادن مسیر زندگی از آنها استفاده کرد. درست به همین خاطر است که پدیدهی شایع این دوره از زندگی، آدمهای متشخص و موفق ولی ناشاد است. از این منظر رفتار فراعنهی مصر قابل توضیح است، اینکه جسم خویش را مومیایی میکردند و داراییهایشان را با خود به خاک میسپردند، یک روش ابتدایی و تلاشی مذبوحانه برای معنا دادن به مرگ.
✅ برای فردی که تلاش میکند در نیمهی دوم زندگی همچنان با وظایف نیمهی اول پیش برود یک تباهی در مسیر رشدی به وقوع میپیوندد، درست مثل فردی که در نیمهی اول از زیر بار مسئولیت شخصی و نبرد استقلالش شانه خالی کرده و تلاش میکند در کودکی باقی بماند. نیمهی دوم اما وقت ساختن از جنسی دیگری است، ساختن معنای زندگی و اصالت برای وجود خود. یونگ معتقد است که فرد برای ساختنی از این دست ابتدا باید وابستگیهایش به ساختههای پیشین را از دست بدهد، در واقع ابتدا باید ویران کند و رها سازد. و این خصوصیت خود مرگ است: ویرانی هر آنچه روزی زندگی به ما داده است. اما مرگ در مقابل زندگی نایستاده است؛ مرگ، فرسوده را به خاکی برای جوانهی نو بدل میکند و جوانهی نو تنها در روان کسانی میشکفد که جسارت خاک شدن را داشته باشند.
☑️ وحید_شاهرضا، ۲۳ آذر ۱۳۹۴
✅ @FlourishingCenter
📖 تکنیک "بنویس، بخوان، بسوزان" 🖍🔥
@FlourishingCenter
✳️ بعضی تکنیکهای پست مدرن در روانشناسی مانند ایین های باستانی و به گونه ای سحر آمیز هستند، ولی جالب است که اغلب خیلی خوب کار می کنند. یکی از این تکنیکها که برای #بخشیدن کمک کننده است، تکنیک "بنویس، بخوان، بسوزان" است که برای حل مسائل تعاملی می تواند کمک کند.
✅ در این تکنیک فردی که بیشترین مساله را با او دارید و او را نبخشیده اید در نظر بگیرید. آنگاه یک قلم و کاغذ بردارید و شروع به نوشتن نامه به او نمایید. در این نامه همه مسائلی که بین شما پیش آمده و تمام حرفهای ناگفته و هر چیزی که شما را رنجانده است مطرح کنید ونگذارید حرفی ناگفته بماند. احتمالا نوشتن اولین نامه کمی مشکل است و ممکن است باعث بروز خشم یا اندوه در شما شود. شاید هم شما نسبت به نوشتن نامه مقاومت داشته باشید و نتوانید آن را شروع کنید و یا در میانه های نامه اینکار را رها نمایید.
لی پشتکار داشته باشید و وقت کافی بگذارید که نامه را بنویسید. سپس بعد از چند ساعت یا فرداي آنروز این نامه را بخوانید. و پس از خواندن آن را بسوزانید. حالا شما آماده نوشتن نامه بعدی هستید. باز به همان شکل نامه ای بنویسید و همان مسیر را طی کنید تا زمانیکه نامه ای که می نویسید شبیه نامه قبلی باشد و حرف و عاطفه جدیدی برای مطرح کردن وجود نداشته باشد. این نامه را هم بخوانید.
@Flourishingcenter
💹 این نامه محتوای نهایی ایست که با بررسی آن می توانید تمام مسائلتان را حل نمایید. حواستان باشد نامه ها را تا پیش از سوزاندن جایی نگذارید که کسی بخواند چون ممکن است برایتان دردسر ساز شود.
❎این تکنیک با تکنیک دیگری تکمیل می شود که پس از نوشتن آخرین نامه، شما خودتان را در موقعیت طرف مقابل قرار می دهید و به نامه آخر پاسخی دقیق و از روی همدلی می دهید.
دیدن دنیا از زاویه دید طرف مقابل و تخلیه #هیجانات این تکنیک را به یکی از شیوه های موثر در بخشیدن دیگران تبدیل می کنند.
☑️روان درمانی #مثبت_گرا
🔘پروتکل #سلیگمن و رشید
✔️بر اساس تحقیقات «دانیل گیلبرت» روانشناس دانشگاه هاروارد
✅ @Flourishingcenter
@FlourishingCenter
✳️ بعضی تکنیکهای پست مدرن در روانشناسی مانند ایین های باستانی و به گونه ای سحر آمیز هستند، ولی جالب است که اغلب خیلی خوب کار می کنند. یکی از این تکنیکها که برای #بخشیدن کمک کننده است، تکنیک "بنویس، بخوان، بسوزان" است که برای حل مسائل تعاملی می تواند کمک کند.
✅ در این تکنیک فردی که بیشترین مساله را با او دارید و او را نبخشیده اید در نظر بگیرید. آنگاه یک قلم و کاغذ بردارید و شروع به نوشتن نامه به او نمایید. در این نامه همه مسائلی که بین شما پیش آمده و تمام حرفهای ناگفته و هر چیزی که شما را رنجانده است مطرح کنید ونگذارید حرفی ناگفته بماند. احتمالا نوشتن اولین نامه کمی مشکل است و ممکن است باعث بروز خشم یا اندوه در شما شود. شاید هم شما نسبت به نوشتن نامه مقاومت داشته باشید و نتوانید آن را شروع کنید و یا در میانه های نامه اینکار را رها نمایید.
لی پشتکار داشته باشید و وقت کافی بگذارید که نامه را بنویسید. سپس بعد از چند ساعت یا فرداي آنروز این نامه را بخوانید. و پس از خواندن آن را بسوزانید. حالا شما آماده نوشتن نامه بعدی هستید. باز به همان شکل نامه ای بنویسید و همان مسیر را طی کنید تا زمانیکه نامه ای که می نویسید شبیه نامه قبلی باشد و حرف و عاطفه جدیدی برای مطرح کردن وجود نداشته باشد. این نامه را هم بخوانید.
@Flourishingcenter
💹 این نامه محتوای نهایی ایست که با بررسی آن می توانید تمام مسائلتان را حل نمایید. حواستان باشد نامه ها را تا پیش از سوزاندن جایی نگذارید که کسی بخواند چون ممکن است برایتان دردسر ساز شود.
❎این تکنیک با تکنیک دیگری تکمیل می شود که پس از نوشتن آخرین نامه، شما خودتان را در موقعیت طرف مقابل قرار می دهید و به نامه آخر پاسخی دقیق و از روی همدلی می دهید.
دیدن دنیا از زاویه دید طرف مقابل و تخلیه #هیجانات این تکنیک را به یکی از شیوه های موثر در بخشیدن دیگران تبدیل می کنند.
☑️روان درمانی #مثبت_گرا
🔘پروتکل #سلیگمن و رشید
✔️بر اساس تحقیقات «دانیل گیلبرت» روانشناس دانشگاه هاروارد
✅ @Flourishingcenter
🍁 #شکرگزاری به زبان ساده
✳️ شکرگزاری یا قدردانی یکی از ۲۴ #نیرومندی_منش مطرح شده در طبقه بندی #فضائل و نیرومندی های منش #سلیگمن و پترسون (۲۰۰۴) است و از مولفه های تشکیل دهنده فضیلت #تعالی به شمار می رود.
#gratitude
✅ @FlourishingCenter
🆔 instagram.com/FlourishingCenter
✳️ شکرگزاری یا قدردانی یکی از ۲۴ #نیرومندی_منش مطرح شده در طبقه بندی #فضائل و نیرومندی های منش #سلیگمن و پترسون (۲۰۰۴) است و از مولفه های تشکیل دهنده فضیلت #تعالی به شمار می رود.
#gratitude
✅ @FlourishingCenter
🆔 instagram.com/FlourishingCenter
✅ شفقت یا مهربانی با خود یعنی چه؟
زندگی همه را می آزارد و همه ما را با طعم تلخ درد آشنا میکند. همه ما به طور مکرر ناکامی، ناامیدی، شکست،
طرد شدن، بیماری، آسیب، تعارض، خصومت، سوگ، ترس، اضطراب، خشم،غصه، احساس گناه، فقدان، احساس
تنهایی، مشکالت سلامتی، اقتصادی و ارتباطی را تجربه می کنیم. متاسفانه وقتی درد عظیمی را حس میکنیم با
خود به خوبی رفتار نمیکنیم.
شفقت به خود شامل تصدیق درد خود و پاسخ دادن مهربانانه به آن است. به عبارت دیگر معنای شفقت به خود رفتار با خود با همان ملایمت، مراقبت و مهربانی است که وقتی کسی که دوستش دارید همان درد رامی کشد به او ابراز میکنید.
با خود مهربان بودن شامل چند عنصر می شود:
۱. تصدیق درد
۲.گسلش از خود قضاوت گری
۳.اقدام با مهربانی
۴. پذیرش
۵. ارزنده سازی
۶.ارتباط
در مطالب بعدی هر کدام از عناصر مفصل بیان می شود.
#شفقت #مهربانی #دلسوزی #CFT #روانشناسی_مثبت #سلیگمن
✅ @FlourishingCenter
🆔 instagram.com/FlourishingCenter
زندگی همه را می آزارد و همه ما را با طعم تلخ درد آشنا میکند. همه ما به طور مکرر ناکامی، ناامیدی، شکست،
طرد شدن، بیماری، آسیب، تعارض، خصومت، سوگ، ترس، اضطراب، خشم،غصه، احساس گناه، فقدان، احساس
تنهایی، مشکالت سلامتی، اقتصادی و ارتباطی را تجربه می کنیم. متاسفانه وقتی درد عظیمی را حس میکنیم با
خود به خوبی رفتار نمیکنیم.
شفقت به خود شامل تصدیق درد خود و پاسخ دادن مهربانانه به آن است. به عبارت دیگر معنای شفقت به خود رفتار با خود با همان ملایمت، مراقبت و مهربانی است که وقتی کسی که دوستش دارید همان درد رامی کشد به او ابراز میکنید.
با خود مهربان بودن شامل چند عنصر می شود:
۱. تصدیق درد
۲.گسلش از خود قضاوت گری
۳.اقدام با مهربانی
۴. پذیرش
۵. ارزنده سازی
۶.ارتباط
در مطالب بعدی هر کدام از عناصر مفصل بیان می شود.
#شفقت #مهربانی #دلسوزی #CFT #روانشناسی_مثبت #سلیگمن
✅ @FlourishingCenter
🆔 instagram.com/FlourishingCenter