🍁 چگونه مسئولیتِ شخصی زندگی خود را به عهده بگیریم؟
✍️ مسئولیت پذیری امری نیست که طی یک شب اتفاق بیفتد، بلکه فرایندی است تدریجی که به مرور حاصل می شود. مدلی که در زیر ارائه می شود، مدل "پگاه" (پ.گ.ا.ه)، به عنوان الگویی برای پذیرش مسئولیتِ شخصی در مواجهه با واقعیت ها و رویدادهای بیرونی است.
1️⃣ گام اول: پذیرش
🔻هنگامی که در موقعیت ناراحت کننده ای قرار دارید و با واقعیتی مواجه می شوید، ابتدا بپذیرید که چنین اتفاقی افتاده است، صرف نظر از اینکه مقصر چه کسی است. بخشی از فرایند پذیرش این است که سعی کنید دست از سرزنش عوامل بیرونی و افراد دیگر بردارید و به دنبال مقصریابی نباشید، چرا که هیچ کمکی به بهبود شرایط نمی کند.
🔻این بدین معنا نیست که در موقعیت فعلی راضی و خوشحال باشید، فقط نیاز است که خودتان و واقعیت بیرونی را مورد پذیرش قرار بدهید. هیچ رویداد یا فردی نمی تواند در شما رفتار ایجاد بکند، تفکر و عمل شما همواره تحت کنترل مستقیم شماست، در نتیجه مسئولیت رفتار و واکنشتان را بپذیرید و آمادۀ گامهای بعدی باشید.
2️⃣ گام دوم: گزینه هایتان را بررسی کنید
🔻هرگاه با مسأله ای درگیر هستید، از خودتان نپرسید که چه کسی مقصر است. به جای آن، از خود بپرسید: "الان به چه صورتی می توانم متفاوت عمل کنم؟"
این پرسش کانون توجه شما را از "مسأله" و قربانی بودن به سمت "راه حل" هدایت می کند.
در هر زمانی و در هر موقعیتی، شما می توانید انتخاب کنید که چگونه پاسخ بدهید. اهمیتی ندارد که شرایط و رویدادها تا چه حد ناگوارند، شما هنوز می توانید وضعیت ذهنی خود را کنترل کنید.
🔻 اکنون به جای آنکه احساس اجبار کنید، به گزینه هایی که در دسترس دارید فکر کنید. چه اقدامات دیگری می توانید انجام دهید؟ کار سیستمِ خلاقِ شما، ارائه پیشنهاد است. نسبت به ایده ها و پیشنهادات ذهنتان باز باشید و تمام گزینه ها را بررسی کنید.
3️⃣ گام سوم: اقدام عملی
🔻پس از بررسی گزینه های متعدد، بهترین گزینه که در راستای ارزش ها و خواسته هایتان است را انتخاب کنید. گزینه ای را انتخاب کنید که کمترین هزینه را برایتان دارد، بیشتر در دسترستان است، و سریعتر می تواند شما را از این مشکل بیرون آورد. سپس دست به اقدام عملی بزنید.
4️⃣ گام چهارم: همواره ارزیابی اقدام
🔻پس از اینکه دست به اقدام عملی زدید در اسرع وقت خود-ارزیابی کنید. بررسی کنید که اقدامتان توانست شما را به خواسته تان نزدیک تر کند؟ اقدامتان مؤثر بوده است یا نه؟
بسیاری از اوقات گزینه ای که برای حل مسأله پیش می گیریم ممکن است جواب ندهد.
اگر مؤثر نبود، گزینۀ دیگری را می توانید جایگزین کنید.
☑️ برگرفته از مدل "پگاه"، ارائه شده توسط دکتر علی صاحبی مربی ارشد مؤسسه ویلیام گلاسر
✅ @FlourishingCenter
✍️ مسئولیت پذیری امری نیست که طی یک شب اتفاق بیفتد، بلکه فرایندی است تدریجی که به مرور حاصل می شود. مدلی که در زیر ارائه می شود، مدل "پگاه" (پ.گ.ا.ه)، به عنوان الگویی برای پذیرش مسئولیتِ شخصی در مواجهه با واقعیت ها و رویدادهای بیرونی است.
1️⃣ گام اول: پذیرش
🔻هنگامی که در موقعیت ناراحت کننده ای قرار دارید و با واقعیتی مواجه می شوید، ابتدا بپذیرید که چنین اتفاقی افتاده است، صرف نظر از اینکه مقصر چه کسی است. بخشی از فرایند پذیرش این است که سعی کنید دست از سرزنش عوامل بیرونی و افراد دیگر بردارید و به دنبال مقصریابی نباشید، چرا که هیچ کمکی به بهبود شرایط نمی کند.
🔻این بدین معنا نیست که در موقعیت فعلی راضی و خوشحال باشید، فقط نیاز است که خودتان و واقعیت بیرونی را مورد پذیرش قرار بدهید. هیچ رویداد یا فردی نمی تواند در شما رفتار ایجاد بکند، تفکر و عمل شما همواره تحت کنترل مستقیم شماست، در نتیجه مسئولیت رفتار و واکنشتان را بپذیرید و آمادۀ گامهای بعدی باشید.
2️⃣ گام دوم: گزینه هایتان را بررسی کنید
🔻هرگاه با مسأله ای درگیر هستید، از خودتان نپرسید که چه کسی مقصر است. به جای آن، از خود بپرسید: "الان به چه صورتی می توانم متفاوت عمل کنم؟"
این پرسش کانون توجه شما را از "مسأله" و قربانی بودن به سمت "راه حل" هدایت می کند.
در هر زمانی و در هر موقعیتی، شما می توانید انتخاب کنید که چگونه پاسخ بدهید. اهمیتی ندارد که شرایط و رویدادها تا چه حد ناگوارند، شما هنوز می توانید وضعیت ذهنی خود را کنترل کنید.
🔻 اکنون به جای آنکه احساس اجبار کنید، به گزینه هایی که در دسترس دارید فکر کنید. چه اقدامات دیگری می توانید انجام دهید؟ کار سیستمِ خلاقِ شما، ارائه پیشنهاد است. نسبت به ایده ها و پیشنهادات ذهنتان باز باشید و تمام گزینه ها را بررسی کنید.
3️⃣ گام سوم: اقدام عملی
🔻پس از بررسی گزینه های متعدد، بهترین گزینه که در راستای ارزش ها و خواسته هایتان است را انتخاب کنید. گزینه ای را انتخاب کنید که کمترین هزینه را برایتان دارد، بیشتر در دسترستان است، و سریعتر می تواند شما را از این مشکل بیرون آورد. سپس دست به اقدام عملی بزنید.
4️⃣ گام چهارم: همواره ارزیابی اقدام
🔻پس از اینکه دست به اقدام عملی زدید در اسرع وقت خود-ارزیابی کنید. بررسی کنید که اقدامتان توانست شما را به خواسته تان نزدیک تر کند؟ اقدامتان مؤثر بوده است یا نه؟
بسیاری از اوقات گزینه ای که برای حل مسأله پیش می گیریم ممکن است جواب ندهد.
اگر مؤثر نبود، گزینۀ دیگری را می توانید جایگزین کنید.
☑️ برگرفته از مدل "پگاه"، ارائه شده توسط دکتر علی صاحبی مربی ارشد مؤسسه ویلیام گلاسر
✅ @FlourishingCenter
ما فقط به وسیلهٔ عشق میتوانیم عقیده مخالفان خودراتغییردهیم، نه بانفرت. تنفروحشیانهترین شکل خشونت است و خشونت به شخصی که تنفر دارد آسیب میرساند نه فرد مورد تنفر
#ماهاتما_گاندی
✅ @FlourishingCenter
#ماهاتما_گاندی
✅ @FlourishingCenter
Forwarded from عکس نگار
🍁 تو به اینجا آمده اي تا نمایشی را براي { #رستگاري} خود اجرا کنی...
رستگاري به معناي نجات دادن خود از دام شیطان نیست، چیزي به نام شیطان و جهنم به مفهومی که تو می شناسی، وجود ندارد، تو در واقع خود را از آنچه سبب {عدم #شکوفایی} تو می شود، نجات می دهی.
✅ @FlourishingCenter
رستگاري به معناي نجات دادن خود از دام شیطان نیست، چیزي به نام شیطان و جهنم به مفهومی که تو می شناسی، وجود ندارد، تو در واقع خود را از آنچه سبب {عدم #شکوفایی} تو می شود، نجات می دهی.
✅ @FlourishingCenter
🍁 تاثیر روانشناسی مثبتگرا بر سلامتی و بدن
👈 آگاهی بدنی، مانند مفهوم تجسد، به عنوان تمرکز توجه و آگاهی از احساسات درونی بدن تعریف شده است. به طور سنتی، آگاهی بدنی به عنوان نشانگر عملکرد نامناسب در زمان درد مزمن، افسردگی و سایر موارد پزشکی که بیماران درد زیادی دارند مورد استفاده قرار گرفته است. با این حال، تحقیقات اخیر به بررسی مزایای آگاهی بدنی و توانایی تشخیص تغییرات ظریف در احساسات جسمی، به ویژه در هنگام مدیریت درد پرداخته است.
👈 مقیاسهای اخیر آگاهی بدن را در چهار بعد اندازهگیری میکنند (مهلینگ و همکاران، 2009:1):
👈 حسگر درک بدن (به توانایی فرد برای شناسایی بدن، احساسات و نشانه های درونی و نیز وضعیتهای فیزیولوژیک مثبت و منفی اشاره دارد)؛
👈 کیفیت توجه (به شخص برای توجه به احساسات یا نادیده گرفتن آنها کمک میکند. این ابعاد شامل حس خودکارآمدی که در هنگام احساسات درک میکنید میشود و قادر به بازتاب در الگویی قابل تامل و به دور از قضاوت است)؛
👈 نگرش (به اعتماد فرد به توانایی خود در شناسایی درست و اعتماد به احساسات درونی خود که بعدا منجر به تصمیم گیری سازگار میشود)؛
👈 ادغام ذهن و بدن (به توانایی فرد در تشخیص احساسات در هنگام هیجانات اشاره کرده و شامل درک کلی آنها در مورد تجسم بدن در مقابل جدایی از خود فیزیکیشان است).
ما میتوانیم از روشهایی مانند یوگا و ورزش برای افزایش آگاهی بدنی استفاده کنیم.
👈 همانطور که مشاهده کردید، در نظریههای شادکامی و شکوفایی روانشناسی مثبتگرا به بدن و نقش آن درعملکرد مطلوب انسان اشارهای نشده است. از آنجایی که ما موجوداتی هستیم که برای تعامل و ارتباط با جهان خارج بر بدن تکیه داریم بهنظر غیرممکن است که با چشمپوشی از بدن و نقش آن در تسهیل بهزیستی لذتگرا و سعادتگرا، بتوان این موضوع را مورد بررسی قرار داد. بهنظر میرسد که با کارهای پژوهشگرانی مانند سوزان سگرستروم، باربارا فردریکسون و دکر کاتنر میزان قطع ارتباط بین بدن و ذهن و همچنین ظهور روانشناسی فیزیولوژی مثبتگرا، عصبشناسی مثبتگرا و سلامت مثبتگرا در حال تغییر است.
👈 در واقع سومین کنگره جهانی روانشناسی مثبتگرا، یکی از مباحث برجسته کنفرانس خود را بهعنوان "بدن سالم / ذهن سالم" اختصاص خواهد داد. این جهشی باورنکردنی از نادیدهگرفتن قبلی نقش بدن در روانشناسی مثبتگرا و امیدی برای تغییر از یک انحصار شناختی در نظریه و مداخلات به رویکردی جامعتر و متنوعتر است.
📙 #ماهنامه_سپیده_دانایی_شماره 114- 113
@sepidehdanaei
✅ @FlourishingCenter
👈 آگاهی بدنی، مانند مفهوم تجسد، به عنوان تمرکز توجه و آگاهی از احساسات درونی بدن تعریف شده است. به طور سنتی، آگاهی بدنی به عنوان نشانگر عملکرد نامناسب در زمان درد مزمن، افسردگی و سایر موارد پزشکی که بیماران درد زیادی دارند مورد استفاده قرار گرفته است. با این حال، تحقیقات اخیر به بررسی مزایای آگاهی بدنی و توانایی تشخیص تغییرات ظریف در احساسات جسمی، به ویژه در هنگام مدیریت درد پرداخته است.
👈 مقیاسهای اخیر آگاهی بدن را در چهار بعد اندازهگیری میکنند (مهلینگ و همکاران، 2009:1):
👈 حسگر درک بدن (به توانایی فرد برای شناسایی بدن، احساسات و نشانه های درونی و نیز وضعیتهای فیزیولوژیک مثبت و منفی اشاره دارد)؛
👈 کیفیت توجه (به شخص برای توجه به احساسات یا نادیده گرفتن آنها کمک میکند. این ابعاد شامل حس خودکارآمدی که در هنگام احساسات درک میکنید میشود و قادر به بازتاب در الگویی قابل تامل و به دور از قضاوت است)؛
👈 نگرش (به اعتماد فرد به توانایی خود در شناسایی درست و اعتماد به احساسات درونی خود که بعدا منجر به تصمیم گیری سازگار میشود)؛
👈 ادغام ذهن و بدن (به توانایی فرد در تشخیص احساسات در هنگام هیجانات اشاره کرده و شامل درک کلی آنها در مورد تجسم بدن در مقابل جدایی از خود فیزیکیشان است).
ما میتوانیم از روشهایی مانند یوگا و ورزش برای افزایش آگاهی بدنی استفاده کنیم.
👈 همانطور که مشاهده کردید، در نظریههای شادکامی و شکوفایی روانشناسی مثبتگرا به بدن و نقش آن درعملکرد مطلوب انسان اشارهای نشده است. از آنجایی که ما موجوداتی هستیم که برای تعامل و ارتباط با جهان خارج بر بدن تکیه داریم بهنظر غیرممکن است که با چشمپوشی از بدن و نقش آن در تسهیل بهزیستی لذتگرا و سعادتگرا، بتوان این موضوع را مورد بررسی قرار داد. بهنظر میرسد که با کارهای پژوهشگرانی مانند سوزان سگرستروم، باربارا فردریکسون و دکر کاتنر میزان قطع ارتباط بین بدن و ذهن و همچنین ظهور روانشناسی فیزیولوژی مثبتگرا، عصبشناسی مثبتگرا و سلامت مثبتگرا در حال تغییر است.
👈 در واقع سومین کنگره جهانی روانشناسی مثبتگرا، یکی از مباحث برجسته کنفرانس خود را بهعنوان "بدن سالم / ذهن سالم" اختصاص خواهد داد. این جهشی باورنکردنی از نادیدهگرفتن قبلی نقش بدن در روانشناسی مثبتگرا و امیدی برای تغییر از یک انحصار شناختی در نظریه و مداخلات به رویکردی جامعتر و متنوعتر است.
📙 #ماهنامه_سپیده_دانایی_شماره 114- 113
@sepidehdanaei
✅ @FlourishingCenter
🍁 رابطه ها
✅ همه ما روابطی (در گذشته و حال) را با مهمترین افراد زندگیمان تجربه کرده ایم که به اشکال گوناگون پاسخگوی نیازهای عاطفی ما نبوده و در ان صدمه دیده ایم.
چنین امری معمولا با هیجانات بسیار سنگینی همچون غم سوگواری همراه ست که فرد برای اجتناب از تجربه ان؛ دست به انکار ان زده و به انواع گوناگون در جهت تصحیح ان رابطه
ویا تجربه جدید عاطفی تلاش می کند .
🔰 در حالی که غافل از این امرست که چنین مشکلی عموما بدلیل ان رخ داده که فرد مورد نظر به هر شکل قادر به ایجاد چنین رابطه ای نبوده و نخواهد بود.
ودر نهایت چنین تلاشی منجر به رنج مضاعف و تکرار اسیب خواهد شد.
به همین دلیل ست که در رواندرمانی معتقد هستند که گاهی یکبار سوگواری بهتر از یک عمر افسردگی ست.
✅ @FlourishingCenter
✅ همه ما روابطی (در گذشته و حال) را با مهمترین افراد زندگیمان تجربه کرده ایم که به اشکال گوناگون پاسخگوی نیازهای عاطفی ما نبوده و در ان صدمه دیده ایم.
چنین امری معمولا با هیجانات بسیار سنگینی همچون غم سوگواری همراه ست که فرد برای اجتناب از تجربه ان؛ دست به انکار ان زده و به انواع گوناگون در جهت تصحیح ان رابطه
ویا تجربه جدید عاطفی تلاش می کند .
🔰 در حالی که غافل از این امرست که چنین مشکلی عموما بدلیل ان رخ داده که فرد مورد نظر به هر شکل قادر به ایجاد چنین رابطه ای نبوده و نخواهد بود.
ودر نهایت چنین تلاشی منجر به رنج مضاعف و تکرار اسیب خواهد شد.
به همین دلیل ست که در رواندرمانی معتقد هستند که گاهی یکبار سوگواری بهتر از یک عمر افسردگی ست.
✅ @FlourishingCenter
Forwarded from عکس نگار
✅#تاب_آوری چیست؟
❎تاب آوری (چالشی در تعريف ، گستره ای در معنا)
@FlourishingCenter
✍تاب آوری فاقد تعريف جامعی است بهرحال از معانی مرتبط با انجام کاری در شرايط سخت و عموما بهتر از آنچه که انتظار ميرود تشکيل شده است. اين معنا خودبخود به مهارتها وفرايندهای معمول و مقابله ای با چالش ها و ناملايمات اشاره داده و همگی را در برداشته و شامل خواهد بود.آنچه که بديهی است در هر دو زمينه علمی و عملی و در هردو بستر مفهومی و عملياتی تاب آوری نظارت دارد به ظرفيت و گنجايش تعامل و سازگاری و سازندگی با سختی های روزگار ، بنابراين با دوشرط اساسی برای خلق مفهوم وساخت تعريف تاب آوری مواجه خواهيم بود که عبارتند از :
📚#resilience
۱- #تهديد ، شرايط سخت ويا #تروما
۲-سازگاری و #سازندگی
✳️اکنون ميتوان مدعی بود و در واقع ناگفته پيداست که آنچه مورد توجه و بحث است چيزی فراتراز روانشناسی رشد است و بالندگی معمول حوزه عملياتی ومفهومی تاب آوری نيست و در واقع آنجا که سازگاری و سازندگی درشرايط اسيب زا و پر تنش اتفاق می افتد ميدان بحث و عرصه تاب آوری است.
در تاب آوری تاکيد وتوجه به توانايی افراد برای حفظ عملکرد سالم و توان توسعه پذيری و پيشروی چشمگير خصوصا در زمينه های فردی ، خانوادگی و اجتماعی که عموما با نتيجه ضعيف همراه هستند به تعدادی از اين زمينه های #نامساعد براساس فروانی ميتوان به:
@FlourishingCenter
1⃣فقدان سرپرست يا بد سرپرست بودن کودکان ونوجوانان
2⃣بيماريهای لاعلاج ويا صعب العلاج
3⃣اتفاقات و بلايای طبيعی
4⃣سوانح ، حوادث و انواع صدمات جسمی و نقض عضو های حاصله
و دسته ديگری از صدمات و زمينه های نامساعد که آنها را تحت عنوان(تروما) ميشناسيم.
❇️بر خلاف انتظارات معمول ، نتايج در شرايط بد قابل بدست آوری واستحصال و اکتساب است اما وظيفه و شرط است که به بسترهای فرهنگی و عوامل تربيتی و روند برچسب زنی به افراد در اين شرايط گرفتار آمده نگاه جدی وعميق واميد بخشی داشت . اين ( انگ زدن و برچسب زنی ) ميتواند مورد توجه جدی مربيان و سرپرستان ، مشاوران و مددکاران باشد چرا که يک اتفاق بد پايان زندگی ما نيست و چه بسا بتوان از آن رخدادی آغاز گر نيزساخت.
🍁با #قدرشناسی و #سپاسگزاری ميتوان هميشه درحرکت بود وزندگی مفيد ومثبتی برای خود وديگران ساخت.
اما تاب آوری لزوما درتمامی ابعاد زندگی تعميم يافته نيست و همانگونه که در آسيب پذيری افراد متفاوت هستند درزمينه های مختلف تاب آوری هم تفاوتهای قابل مشاهده است.
در مقابله با مساله زمان تاب آوری را ميتوان در سه گانه ای مورد بررسی قرار داد:
@FlourishingCenter
1⃣تاب آوری #آينده نگر که به توسعه ظرفيتهايی که احتمال دارد در آينده به مديريت ناملايمات کمک کند اشاره ميدهد.
2⃣تاب آوری #همزمان ، که عمدتا شامل مهارتهای مقابله ای ودست و پنجه نرم کردن مناسب و متناسب در طول سختی ها و مصائب است
3⃣ضلع سوم اين مثلث تاب آوری #گذشته نگر است که برگشت پذيری و بهبودی بهينه پس از آسيب را مورد توجه قرار ميدهد.
✍نارسايی بسياری تعاريف ارايه شده در بعضی از اوقات ناديده گرفتن جهت گيری های زمانی تاب آوری بوده و هست اما آنچه که اهميت دارد اين است که جهت زمانی به رويکردها و راهبرد های اين حوزه نقش پيشگيرانه و مداخلاتی ومقابله ای ميبخشد نه ارايه تعريف های متفاوت و رنگارنگ.
مددکاران اجتماعی ، روانشناسان، مشاوان ومربيان در يافته اند که با اندکی اختلاف و با مقاديری متفاوت از امداد و حمايت اجتماعی همه توانايی عبور از روزهای سخت زندگی را دارند ، به يکديگر کمک کنيم چرا که رشد بيان نهايی حمايت های اجتماعی و مهربانی هاست.
✅ @FlourishingCenter
❎تاب آوری (چالشی در تعريف ، گستره ای در معنا)
@FlourishingCenter
✍تاب آوری فاقد تعريف جامعی است بهرحال از معانی مرتبط با انجام کاری در شرايط سخت و عموما بهتر از آنچه که انتظار ميرود تشکيل شده است. اين معنا خودبخود به مهارتها وفرايندهای معمول و مقابله ای با چالش ها و ناملايمات اشاره داده و همگی را در برداشته و شامل خواهد بود.آنچه که بديهی است در هر دو زمينه علمی و عملی و در هردو بستر مفهومی و عملياتی تاب آوری نظارت دارد به ظرفيت و گنجايش تعامل و سازگاری و سازندگی با سختی های روزگار ، بنابراين با دوشرط اساسی برای خلق مفهوم وساخت تعريف تاب آوری مواجه خواهيم بود که عبارتند از :
📚#resilience
۱- #تهديد ، شرايط سخت ويا #تروما
۲-سازگاری و #سازندگی
✳️اکنون ميتوان مدعی بود و در واقع ناگفته پيداست که آنچه مورد توجه و بحث است چيزی فراتراز روانشناسی رشد است و بالندگی معمول حوزه عملياتی ومفهومی تاب آوری نيست و در واقع آنجا که سازگاری و سازندگی درشرايط اسيب زا و پر تنش اتفاق می افتد ميدان بحث و عرصه تاب آوری است.
در تاب آوری تاکيد وتوجه به توانايی افراد برای حفظ عملکرد سالم و توان توسعه پذيری و پيشروی چشمگير خصوصا در زمينه های فردی ، خانوادگی و اجتماعی که عموما با نتيجه ضعيف همراه هستند به تعدادی از اين زمينه های #نامساعد براساس فروانی ميتوان به:
@FlourishingCenter
1⃣فقدان سرپرست يا بد سرپرست بودن کودکان ونوجوانان
2⃣بيماريهای لاعلاج ويا صعب العلاج
3⃣اتفاقات و بلايای طبيعی
4⃣سوانح ، حوادث و انواع صدمات جسمی و نقض عضو های حاصله
و دسته ديگری از صدمات و زمينه های نامساعد که آنها را تحت عنوان(تروما) ميشناسيم.
❇️بر خلاف انتظارات معمول ، نتايج در شرايط بد قابل بدست آوری واستحصال و اکتساب است اما وظيفه و شرط است که به بسترهای فرهنگی و عوامل تربيتی و روند برچسب زنی به افراد در اين شرايط گرفتار آمده نگاه جدی وعميق واميد بخشی داشت . اين ( انگ زدن و برچسب زنی ) ميتواند مورد توجه جدی مربيان و سرپرستان ، مشاوران و مددکاران باشد چرا که يک اتفاق بد پايان زندگی ما نيست و چه بسا بتوان از آن رخدادی آغاز گر نيزساخت.
🍁با #قدرشناسی و #سپاسگزاری ميتوان هميشه درحرکت بود وزندگی مفيد ومثبتی برای خود وديگران ساخت.
اما تاب آوری لزوما درتمامی ابعاد زندگی تعميم يافته نيست و همانگونه که در آسيب پذيری افراد متفاوت هستند درزمينه های مختلف تاب آوری هم تفاوتهای قابل مشاهده است.
در مقابله با مساله زمان تاب آوری را ميتوان در سه گانه ای مورد بررسی قرار داد:
@FlourishingCenter
1⃣تاب آوری #آينده نگر که به توسعه ظرفيتهايی که احتمال دارد در آينده به مديريت ناملايمات کمک کند اشاره ميدهد.
2⃣تاب آوری #همزمان ، که عمدتا شامل مهارتهای مقابله ای ودست و پنجه نرم کردن مناسب و متناسب در طول سختی ها و مصائب است
3⃣ضلع سوم اين مثلث تاب آوری #گذشته نگر است که برگشت پذيری و بهبودی بهينه پس از آسيب را مورد توجه قرار ميدهد.
✍نارسايی بسياری تعاريف ارايه شده در بعضی از اوقات ناديده گرفتن جهت گيری های زمانی تاب آوری بوده و هست اما آنچه که اهميت دارد اين است که جهت زمانی به رويکردها و راهبرد های اين حوزه نقش پيشگيرانه و مداخلاتی ومقابله ای ميبخشد نه ارايه تعريف های متفاوت و رنگارنگ.
مددکاران اجتماعی ، روانشناسان، مشاوان ومربيان در يافته اند که با اندکی اختلاف و با مقاديری متفاوت از امداد و حمايت اجتماعی همه توانايی عبور از روزهای سخت زندگی را دارند ، به يکديگر کمک کنيم چرا که رشد بيان نهايی حمايت های اجتماعی و مهربانی هاست.
✅ @FlourishingCenter
🍁 «اگر از ترکستان تا بلاد روم خسی در پای کسی فرو برود، منم که رنج میکشم.» - ابوالحسن خرقانی
🔰 «به نظر من مناسبات اجتماعی انسان معنوی براساس سه اصل "عدالت"، "احسان" و "محبّت" استوار است.»
در مدارج پایین معنویّت، انسان با دیگران براساس عدالت رفتار میکند. وقتی مدارج معنوی انسان بالا رفت، کارش به احسان منجر میشود و در مرحلهی سوّم به محبّت میرسد. عدالت در مناسبات با انسانهای دیگر بدینگونه است که مثلاً وقتی من میخواهم آنچه را که حق خودم است از شما بگیرم و به کمتر از آن راضی نشوم، امّا در عین حال ذرهای هم به بیش از آن طمع نداشته باشم. یعنی حق خود را استیفا کنم، امّا تعدّی و تجاوزی هم به حق شما نکنم. وقتی انسان از نظر معنوی رشدی بیش از این کرد، نه فقط عدالت میورزد، بلکه بالاتر از آن، احسان میکند. یعنی از بخشی از حق خود نیز صرف نظر میکند و اجازه میدهد این حق معطوف به دیگران شود.
✳️ امّا از این بالاتر نیز امکانپذیر است و آن اینکه من نه فقط عدالت و احسان میورزم بلکه محبت میورزم. فرق عدالت و احسان با محبّت در این است که عدالت و احسان دو امر “آبجکتیو” [=عینی] هستند و در رفتار بیرونی جلوهگر میشوند، اما محبّت یک امر کاملاً “سابجکتیو” [=ذهنی] است. یعنی یک حال درونی است که من نسبت به شما احساس میکنم. من ممکن است ذرّهای شما را دوست نداشته باشم، اما در عین حال وظیفۀ اخلاقی خود میدانم که به شما ظلم نکنم و حتی به شما احسان بکنم و مهمتر از آن به شما محبت بورزم.
شما جراحی را در نظر بگیرید که انسانی است با وجدان کامل شغلی. این فرد، وقتی در حال عمل کردن مریض است، ذرّهای کوتاهی نمیکند. این معنایش رفتار عادلانه است. همین پزشک وقتی بیمار زیردستش شخص بیگانهای است با وقتی که بیمارش فرزند خود اوست، هرچند در رفتار بیرونیاش فرقی حاصل نمیشود، امّا وقتی فرزند خود را عمل میکند، علاوه بر کارهای بیرونی که انجام میدهد، محبتی نیز در دل او میجوشد. انسان معنوی به محبتی میرسد که همۀ انسانها را چون فرزند خود میبیند.
💠 کسی که میگوید: «عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست»، این یک تعبیر شاعرانه نیست، یعنی واقعاً محبّت میورزد. به قول شیخ ابوالحسن خرقانی که میگفت: “اگر از ترکستان تا بلاد روم هر گاه خسی در پای کسی فرو برود، منم که رنج میکشم” [از شیخ ابوالحسن خرقانی همچنین نقل شده است که میگفت اگر کسی بر در سرای من آمد، نانش دهید و از دیناش مپرسید، چه آن کس که بر درگاه خدای به جانی ارزد البته در سرای بوالحسن به نانی ارزد.] ؛ این یعنی یک محبّت عام و یا وقتی رابعه عدویه میگوید: "در روز قیامت بر در جهنم میایستم و میگویم هر کسی را که میخواهید به جهنم وارد کنید، گناهش را بر دوش من بگذارید و او را رها کنید و من حاضرم برای گناهان همه عذاب بکشم"، هرچند ممکن است به لحاظ متافیزیکی و اعتقادات دینی به شوخی شبیه باشد، امّا پشت این بیان این اندیشه است که من از رنج کشیدن همۀ انسانها، احساس رنج میکنم. چرا که همۀ انسانها را دوست میدارم و حاضرم بهجای همه آنها، عذاب جهنم را تحمّل کنم. پس کلِّ تلاش یک انسان معنوی در مقابل انسانهای دیگر، کاهش درد و رنج آنهاست...»
#مصطفی_ملکیان، کتاب «مشتاقی و مهجوری»، صص ۲۸۱-۲۸۰
@MalekianMedia
✅ @FlourishingCenter
🔰 «به نظر من مناسبات اجتماعی انسان معنوی براساس سه اصل "عدالت"، "احسان" و "محبّت" استوار است.»
در مدارج پایین معنویّت، انسان با دیگران براساس عدالت رفتار میکند. وقتی مدارج معنوی انسان بالا رفت، کارش به احسان منجر میشود و در مرحلهی سوّم به محبّت میرسد. عدالت در مناسبات با انسانهای دیگر بدینگونه است که مثلاً وقتی من میخواهم آنچه را که حق خودم است از شما بگیرم و به کمتر از آن راضی نشوم، امّا در عین حال ذرهای هم به بیش از آن طمع نداشته باشم. یعنی حق خود را استیفا کنم، امّا تعدّی و تجاوزی هم به حق شما نکنم. وقتی انسان از نظر معنوی رشدی بیش از این کرد، نه فقط عدالت میورزد، بلکه بالاتر از آن، احسان میکند. یعنی از بخشی از حق خود نیز صرف نظر میکند و اجازه میدهد این حق معطوف به دیگران شود.
✳️ امّا از این بالاتر نیز امکانپذیر است و آن اینکه من نه فقط عدالت و احسان میورزم بلکه محبت میورزم. فرق عدالت و احسان با محبّت در این است که عدالت و احسان دو امر “آبجکتیو” [=عینی] هستند و در رفتار بیرونی جلوهگر میشوند، اما محبّت یک امر کاملاً “سابجکتیو” [=ذهنی] است. یعنی یک حال درونی است که من نسبت به شما احساس میکنم. من ممکن است ذرّهای شما را دوست نداشته باشم، اما در عین حال وظیفۀ اخلاقی خود میدانم که به شما ظلم نکنم و حتی به شما احسان بکنم و مهمتر از آن به شما محبت بورزم.
شما جراحی را در نظر بگیرید که انسانی است با وجدان کامل شغلی. این فرد، وقتی در حال عمل کردن مریض است، ذرّهای کوتاهی نمیکند. این معنایش رفتار عادلانه است. همین پزشک وقتی بیمار زیردستش شخص بیگانهای است با وقتی که بیمارش فرزند خود اوست، هرچند در رفتار بیرونیاش فرقی حاصل نمیشود، امّا وقتی فرزند خود را عمل میکند، علاوه بر کارهای بیرونی که انجام میدهد، محبتی نیز در دل او میجوشد. انسان معنوی به محبتی میرسد که همۀ انسانها را چون فرزند خود میبیند.
💠 کسی که میگوید: «عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست»، این یک تعبیر شاعرانه نیست، یعنی واقعاً محبّت میورزد. به قول شیخ ابوالحسن خرقانی که میگفت: “اگر از ترکستان تا بلاد روم هر گاه خسی در پای کسی فرو برود، منم که رنج میکشم” [از شیخ ابوالحسن خرقانی همچنین نقل شده است که میگفت اگر کسی بر در سرای من آمد، نانش دهید و از دیناش مپرسید، چه آن کس که بر درگاه خدای به جانی ارزد البته در سرای بوالحسن به نانی ارزد.] ؛ این یعنی یک محبّت عام و یا وقتی رابعه عدویه میگوید: "در روز قیامت بر در جهنم میایستم و میگویم هر کسی را که میخواهید به جهنم وارد کنید، گناهش را بر دوش من بگذارید و او را رها کنید و من حاضرم برای گناهان همه عذاب بکشم"، هرچند ممکن است به لحاظ متافیزیکی و اعتقادات دینی به شوخی شبیه باشد، امّا پشت این بیان این اندیشه است که من از رنج کشیدن همۀ انسانها، احساس رنج میکنم. چرا که همۀ انسانها را دوست میدارم و حاضرم بهجای همه آنها، عذاب جهنم را تحمّل کنم. پس کلِّ تلاش یک انسان معنوی در مقابل انسانهای دیگر، کاهش درد و رنج آنهاست...»
#مصطفی_ملکیان، کتاب «مشتاقی و مهجوری»، صص ۲۸۱-۲۸۰
@MalekianMedia
✅ @FlourishingCenter
Forwarded from کانال تخصصی روان شناسی مثبت (Mid227)
✅امید چیست ؟
✍روانشناسان تاکنون چندین تعریف از #امید به دست دادهاند. در تعریفی قدیمیتر امید چنین توصیف شده است: «داشتن #انتظار مثبت برای رسیدن به #هدف. بر اساس این تعریف فرد امیدوار، کسی است که در زندگی هدف یا اهدافی دارد و انتظار دارد تا به این هدف (یا اهداف) برسد. اما پروفسور "ریک #اسنایدر" و همکاران او در دانشگاه کانزاس به تعریف جدیدی از امید دست یافتهاند: «حالت انگیزشی مثبتی که از احساس موفقیت ناشی از رابطه متقابل بین "عامل" و "مسیرهای دستیابی به هدف" به وجود میآید.
✍در این تعریف عامل، فردی است که انرژی و اراده لازم را برای رسیدن به هدفهایش صرف میکند، و مسیرهای دستیابی هم عبارتند از برنامهریزیهایی که برای تأمین و دستیابی به اهداف صورت میگیرند. اسنایدر در آخرین نوشتههایش که یک سال پس از مرگش چاپ شد، امید را اینطور تعریف کرده است: « نوعی تفکر معطوف به هدف است که در آن فرد درباره مسیرها (یعنی به کارگیری ظرفیت ادراکی خود برای یافتن راههایی به سمت اهدافش) و درباره عامل یا فاعل (یعنی درباره انگیزشهای لازم برای استفاده از آن راهها برای رسیدن به هدفها) فکر میکند.»
❎با دقت در این تعریفها سه بُعد مهم امید از دیدگاه علم روانشناسی مشخص میشود:
1. اهداف (goals)
2. مسیرهایی (pathways) که برای رسیدن به این اهداف انتخاب میشوند.
3. عامل (agency) یا فاعلی که در این مسیرها یا راهها حرکت میکند تا به اهداف مورد نظر برسد.
🍁احساس امید زمانی روی میدهد که فرد فکر میکند انگیزه و اراده لازم برای حرکت در مسیرهای انتخاب شده را برای رسیدن به اهداف مطلوب خود دارد. به همین دلیل است که امید را نوعی فکر کردن دربارة اهداف (یا تفکر معطوف به هدف) تعریف کردهاند.
✳️در #روانشناس_مثبت امید به عنوان #نیرومندی_منش تحت عنوان #فضیلت #تعالی قرار دارد.
✅ @FlourishingCenter
✍روانشناسان تاکنون چندین تعریف از #امید به دست دادهاند. در تعریفی قدیمیتر امید چنین توصیف شده است: «داشتن #انتظار مثبت برای رسیدن به #هدف. بر اساس این تعریف فرد امیدوار، کسی است که در زندگی هدف یا اهدافی دارد و انتظار دارد تا به این هدف (یا اهداف) برسد. اما پروفسور "ریک #اسنایدر" و همکاران او در دانشگاه کانزاس به تعریف جدیدی از امید دست یافتهاند: «حالت انگیزشی مثبتی که از احساس موفقیت ناشی از رابطه متقابل بین "عامل" و "مسیرهای دستیابی به هدف" به وجود میآید.
✍در این تعریف عامل، فردی است که انرژی و اراده لازم را برای رسیدن به هدفهایش صرف میکند، و مسیرهای دستیابی هم عبارتند از برنامهریزیهایی که برای تأمین و دستیابی به اهداف صورت میگیرند. اسنایدر در آخرین نوشتههایش که یک سال پس از مرگش چاپ شد، امید را اینطور تعریف کرده است: « نوعی تفکر معطوف به هدف است که در آن فرد درباره مسیرها (یعنی به کارگیری ظرفیت ادراکی خود برای یافتن راههایی به سمت اهدافش) و درباره عامل یا فاعل (یعنی درباره انگیزشهای لازم برای استفاده از آن راهها برای رسیدن به هدفها) فکر میکند.»
❎با دقت در این تعریفها سه بُعد مهم امید از دیدگاه علم روانشناسی مشخص میشود:
1. اهداف (goals)
2. مسیرهایی (pathways) که برای رسیدن به این اهداف انتخاب میشوند.
3. عامل (agency) یا فاعلی که در این مسیرها یا راهها حرکت میکند تا به اهداف مورد نظر برسد.
🍁احساس امید زمانی روی میدهد که فرد فکر میکند انگیزه و اراده لازم برای حرکت در مسیرهای انتخاب شده را برای رسیدن به اهداف مطلوب خود دارد. به همین دلیل است که امید را نوعی فکر کردن دربارة اهداف (یا تفکر معطوف به هدف) تعریف کردهاند.
✳️در #روانشناس_مثبت امید به عنوان #نیرومندی_منش تحت عنوان #فضیلت #تعالی قرار دارد.
✅ @FlourishingCenter
Forwarded from کانال تخصصی روان شناسی مثبت (Mid227)
✍#روانشناسی_مثبت گرا چه چیزی نیست؟!
http://telegram.me/FlourishingCenter
پیش از توضیح در باره ی کاربرد های روان شناسی مثبت گرا در مشاوره و روان درمانی، اشاره به بعضی از برداشت های نادرست در باره ی این گرایش بسیار حائز اهمیت است. کسانی که در زمینه ی روان شناسی مثبت گرا تحقیق و در کار عملی از آن استفاده می کنند افراد ناوارد یا خوش خیال نیستند. آن ها عینک خوش خیالی غیر واقع بینانه به چشم نزده اند، از مشکلات زندگی غافل نیستند و صرفاً بر وجوه مثبت تمرکز نمی کنند. در حقیقت روان شناسان مثبت گرا علاقمند به ایجاد و تقویت توانمندی ها و بهترین ها در زندگی با هدف کنترل نقاط ضعف و اصلاح جنبه های بد زندگی اند.
@FlourishingCenter
روان شناسان مثبت گرا به ویژه آن هایی که در حوزه های کاربردی باجو درمان کار می کنند، مشتاق کمک به افراد آسیب خورده اند تا آن ها بتوانند بر آسیب ها غلبه کنند، روان شناسان فوق به افرادی که آسیب ندیده اند هم کمک می کنند تا یک زندگی رضایت بخش و مطلوب داشته باشند (سلیگمن و چیکزنت میهالی، 2000).
کسانی که بر نظریه ها و اصول روان شناسی مثبت گرا صحه می گذارند و آن ها را می پذیرند در پی نوعی توازن و تعادل حیاتی در اعمال و رفتار و معرفت مردم اند . چندین سال پیش، روانکاو مشهور کارل منینگر با ملاحظه نگاه معیار به بیماری های روانی مبنی بر اینکه این بیماری ها رو به وخامت می روند و صعب العلاج اند ، ضرورت ایجاد نوعی توازن را در مراقبت های سلامت روانی حیاتی دید و خواهان آن شد که کارگزاران سلامت روانی ، بیماری های روانی را تابع تغییر و بهبود پذیر ببینند (منینگر و همکاران، 1963).
@FlourishingCenter
امروزه روان شناسان مثبت گرا برقراری نوعی توازن و تعادل مشابه را ضروری می دانند، توازنی که در آن #نقاط_قوت و ضعف افراد با هم در نظر گرفته و درک شود (لوپز و همکاران ، 2003). به نظر می رسد که روانشناسی کاربردی تا حد زیادی ضرورت چنین توازنی را نادیده می گیرد، چرا که تاکید روان شناسان کاربردی به طور گسترده ای مبتنی بر بررسی مشکلات و ضعف های افراد است. این امر شاید به دلیل راهی باشد که خیلی پیش از این فروید در بررسی بیماران دنبال کرده بود. راهی ساده برای شناخت جایگاهی که در تمام این سال ها آبشخور روان شناسی بوده است، در این قسمت خالی از لطف نیست که به داستان "ساعت شناسی" اشاره کنیم که لوراکینگ شرح می دهد. کینگ برای دانشجویانی که کتاب روان شناسی عمومی (مبانی روان شناسی) تالیف خودش را می خواندند پرسشی مطرح کرد که مبتنی بر دیدگاهی غیر آسیب شناختی بود. وی از دانشجویان پرسید اگر به آن ها علم "ساعت شناسی" یا علم نحوه ی کار ساعت ها را عرضه کنند، از بین دو ساعت که هر دو متحمل ضربه ای شده اند، ولی یکی همچنان کار می کند و دیگری شکسته و تیک تاک نمی کند برای بررسی نحوه ی کار ساعت ها کدام ساعت را انتخاب می کنند.
@FlourishingCenter
خوشبختانه پاسخ واضح و روشن بود : ساعتی که کار می کند، چون با بررسی ساعت شکسته مطلب چندانی در مورد نحوه ی کار ساعت ها نمی توان آموخت . کینگ با ذکر این مثال توضیح می دهد که فروید برای کند و کاو و شناخت رفتار انسان آن موردی را بررسی کرد که کار نمی کرد . فروید بر اساس کاری که با افراد آسیب دیده می کرد، کارش را به همه ی مردم تعمیم داد . او در اصل از استثناء برای توضیح و تبیین قاعده بهره برد. پس چرا در تبیین و تشریح قاعده از قاعده استفاده نکنیم ؟ اگر چه روان شناسان مثبت گرا بررسی آسیب شناسانه را حائز اهمیت می دانند و از پژوهش های صورت گرفته در زمینه های آسیب شناختی در کارشان سود می برند، در عین حال بررسی و تهیه ی اطلاعاتی در باره ی نحوه و چیستی عمل افراد و عوامل تعدیل کننده ی آسیب ها در مردم ضروری و لازم است. در اینجا باز هم به نکته ی ظریف و در خور توجهی می رسیم : اساس توازن و تعادل
Seligman, M. E., & Csikszentmihalyi, M. (2000). Positive psychology: An introduction (Vol. 55, No. 1, p. 5). American Psychological Association
💥برای درک بهتر شادی و شکوفایی در زندگی با ما همراه باشید.
@FlourishingCenter
http://telegram.me/FlourishingCenter
پیش از توضیح در باره ی کاربرد های روان شناسی مثبت گرا در مشاوره و روان درمانی، اشاره به بعضی از برداشت های نادرست در باره ی این گرایش بسیار حائز اهمیت است. کسانی که در زمینه ی روان شناسی مثبت گرا تحقیق و در کار عملی از آن استفاده می کنند افراد ناوارد یا خوش خیال نیستند. آن ها عینک خوش خیالی غیر واقع بینانه به چشم نزده اند، از مشکلات زندگی غافل نیستند و صرفاً بر وجوه مثبت تمرکز نمی کنند. در حقیقت روان شناسان مثبت گرا علاقمند به ایجاد و تقویت توانمندی ها و بهترین ها در زندگی با هدف کنترل نقاط ضعف و اصلاح جنبه های بد زندگی اند.
@FlourishingCenter
روان شناسان مثبت گرا به ویژه آن هایی که در حوزه های کاربردی باجو درمان کار می کنند، مشتاق کمک به افراد آسیب خورده اند تا آن ها بتوانند بر آسیب ها غلبه کنند، روان شناسان فوق به افرادی که آسیب ندیده اند هم کمک می کنند تا یک زندگی رضایت بخش و مطلوب داشته باشند (سلیگمن و چیکزنت میهالی، 2000).
کسانی که بر نظریه ها و اصول روان شناسی مثبت گرا صحه می گذارند و آن ها را می پذیرند در پی نوعی توازن و تعادل حیاتی در اعمال و رفتار و معرفت مردم اند . چندین سال پیش، روانکاو مشهور کارل منینگر با ملاحظه نگاه معیار به بیماری های روانی مبنی بر اینکه این بیماری ها رو به وخامت می روند و صعب العلاج اند ، ضرورت ایجاد نوعی توازن را در مراقبت های سلامت روانی حیاتی دید و خواهان آن شد که کارگزاران سلامت روانی ، بیماری های روانی را تابع تغییر و بهبود پذیر ببینند (منینگر و همکاران، 1963).
@FlourishingCenter
امروزه روان شناسان مثبت گرا برقراری نوعی توازن و تعادل مشابه را ضروری می دانند، توازنی که در آن #نقاط_قوت و ضعف افراد با هم در نظر گرفته و درک شود (لوپز و همکاران ، 2003). به نظر می رسد که روانشناسی کاربردی تا حد زیادی ضرورت چنین توازنی را نادیده می گیرد، چرا که تاکید روان شناسان کاربردی به طور گسترده ای مبتنی بر بررسی مشکلات و ضعف های افراد است. این امر شاید به دلیل راهی باشد که خیلی پیش از این فروید در بررسی بیماران دنبال کرده بود. راهی ساده برای شناخت جایگاهی که در تمام این سال ها آبشخور روان شناسی بوده است، در این قسمت خالی از لطف نیست که به داستان "ساعت شناسی" اشاره کنیم که لوراکینگ شرح می دهد. کینگ برای دانشجویانی که کتاب روان شناسی عمومی (مبانی روان شناسی) تالیف خودش را می خواندند پرسشی مطرح کرد که مبتنی بر دیدگاهی غیر آسیب شناختی بود. وی از دانشجویان پرسید اگر به آن ها علم "ساعت شناسی" یا علم نحوه ی کار ساعت ها را عرضه کنند، از بین دو ساعت که هر دو متحمل ضربه ای شده اند، ولی یکی همچنان کار می کند و دیگری شکسته و تیک تاک نمی کند برای بررسی نحوه ی کار ساعت ها کدام ساعت را انتخاب می کنند.
@FlourishingCenter
خوشبختانه پاسخ واضح و روشن بود : ساعتی که کار می کند، چون با بررسی ساعت شکسته مطلب چندانی در مورد نحوه ی کار ساعت ها نمی توان آموخت . کینگ با ذکر این مثال توضیح می دهد که فروید برای کند و کاو و شناخت رفتار انسان آن موردی را بررسی کرد که کار نمی کرد . فروید بر اساس کاری که با افراد آسیب دیده می کرد، کارش را به همه ی مردم تعمیم داد . او در اصل از استثناء برای توضیح و تبیین قاعده بهره برد. پس چرا در تبیین و تشریح قاعده از قاعده استفاده نکنیم ؟ اگر چه روان شناسان مثبت گرا بررسی آسیب شناسانه را حائز اهمیت می دانند و از پژوهش های صورت گرفته در زمینه های آسیب شناختی در کارشان سود می برند، در عین حال بررسی و تهیه ی اطلاعاتی در باره ی نحوه و چیستی عمل افراد و عوامل تعدیل کننده ی آسیب ها در مردم ضروری و لازم است. در اینجا باز هم به نکته ی ظریف و در خور توجهی می رسیم : اساس توازن و تعادل
Seligman, M. E., & Csikszentmihalyi, M. (2000). Positive psychology: An introduction (Vol. 55, No. 1, p. 5). American Psychological Association
💥برای درک بهتر شادی و شکوفایی در زندگی با ما همراه باشید.
@FlourishingCenter
Telegram
کانال تخصصی روان شناسی مثبت
کانالی برای آموزش سبک زندگی سالم و بهبود کیفیت زندگی
تعریف و آموزش فضایل اخلاقی، توانمندیهای شخصیتی، تاب آوری، ذهن آگاهی، شکوفایی
تعریف و آموزش فضایل اخلاقی، توانمندیهای شخصیتی، تاب آوری، ذهن آگاهی، شکوفایی
Forwarded from کانال تخصصی روان شناسی مثبت (Mid227)
🍁 آیا #روان_درمانی جایی است که مراجعان میروند تا درباره نقاط #قوت شان صحبت کنند؟
@FlourishingCenter
✅آیا رواندرمانی جایی است که مراجعان میروند تا درباره نقاط قوتشان صحبت کنند؟ آیا رواندرمانی جایی است که درمانگران بهعنوان بخشی از ارزیابی اولیه و درمان جاری، معمولا درباره نقاط قوت مراجعان پرسوجو میکنند؟ انتظار اِما که به خاطر اندکی مشکل وزن به درمانگر مراجعه کرده بود، این نبود: «من وقتی بی حوصله، ناامید، عصبی و خشمگین هستم شروع به خوردن میکنم به خاطر مسائل روانی. این کار باعث رضایتم میشود.» با وجود این، در جلسه دوم که او دلیل خجالتآور و ناراحتکننده واقعی حضورش نزد درمانگر را آشکار کرد، دیگر این وضعیت برقرار نبود.
♦️به استثنای یک یا دو رویکرد درمانی، مانند درمان اریکسون یا درمان راهحل محور، یا درمان گاه و بیگاه برخی درمانگران، تعداد کمی از درمآنها یا درمانگران هستند که رویکردشان کشف، فعالسازی و توسعه نقاط قوت مراجع است. مهارت و قدرت بالینی فوقالعاده درمانگران و مدلهای درمانی معمولا در کشف مسئله و کشف نقاط ضعف است.
✳️با چنین وضعی، آنچه رواندرمانگران باید راجع به نقاط قوت و نحوه کشف آن نقاط قوت در جلسات درمانی بدانند چیست؟ و وقتی آن نقاط قوت را کشف کردند باید با آنها چه¬کار کنند؟ و، شاید مهمتر از همه، آیا هیچ مدرکی وجود دارد که نشان دهد، انجام این کار در وهله اول در قبال مراجعانی مانند اِما ارزشمند است؟
@FlourishingCenter
📌هنگام صحبت از نقاط قوت این تعریف را بهکار میبریم: «نقطه قوت یک ظرفیت از پیش موجود برای نوع خاصی از رفتار، تفکر یا احساس است که برای کاربر معتبر و انرژیبخش است، و امکان عملکرد بهتر، توسعه و اجرای مطلوب را فراهم می آورد.» (لینلی، 2008،). به زبان ساده، نقاط¬قوت خصوصیاتی طبیعی هستند که هر یک از ما دارد – از نظر ما، چنان طبیعی هستند که بهصورت تکاملی سازگاری مییابند. وقتی نقاط قوت خود را بهکار میبریم خودمان را در تماس با «خودحقیقی »مان احساس میکنیم، و کارهایی انجام مي دهیم که انجام شان از نظر خودمان درست است، و با انجام آنها نوعی انرژی پیدا می¬کنیم. در اثر هم زمانی این عوامل، آن طور که هنگام استفاده از نقاط قوت پیش میآید، عملکرد مطلوب میسر میشود.
💠باتوجه به اینکه تمرکز رواندرمانی غالبا روی خنثیسازی اختلال و فعالسازی عملکردهای مطلوب بیشتر است، اهمیت کمک به مراجعان در شناسایی نقاط قوت شان نمایانتر میشود.
☑️ کتاب روان درمانی مثبت نگر
🔘 جرج دبلیو برنز
🔃ترجمه: سید پیمان رحیمی نژاد و همکاران
📇 انتشارات روانشناسی و هنر
✅ @FlourishingCenter
@FlourishingCenter
✅آیا رواندرمانی جایی است که مراجعان میروند تا درباره نقاط قوتشان صحبت کنند؟ آیا رواندرمانی جایی است که درمانگران بهعنوان بخشی از ارزیابی اولیه و درمان جاری، معمولا درباره نقاط قوت مراجعان پرسوجو میکنند؟ انتظار اِما که به خاطر اندکی مشکل وزن به درمانگر مراجعه کرده بود، این نبود: «من وقتی بی حوصله، ناامید، عصبی و خشمگین هستم شروع به خوردن میکنم به خاطر مسائل روانی. این کار باعث رضایتم میشود.» با وجود این، در جلسه دوم که او دلیل خجالتآور و ناراحتکننده واقعی حضورش نزد درمانگر را آشکار کرد، دیگر این وضعیت برقرار نبود.
♦️به استثنای یک یا دو رویکرد درمانی، مانند درمان اریکسون یا درمان راهحل محور، یا درمان گاه و بیگاه برخی درمانگران، تعداد کمی از درمآنها یا درمانگران هستند که رویکردشان کشف، فعالسازی و توسعه نقاط قوت مراجع است. مهارت و قدرت بالینی فوقالعاده درمانگران و مدلهای درمانی معمولا در کشف مسئله و کشف نقاط ضعف است.
✳️با چنین وضعی، آنچه رواندرمانگران باید راجع به نقاط قوت و نحوه کشف آن نقاط قوت در جلسات درمانی بدانند چیست؟ و وقتی آن نقاط قوت را کشف کردند باید با آنها چه¬کار کنند؟ و، شاید مهمتر از همه، آیا هیچ مدرکی وجود دارد که نشان دهد، انجام این کار در وهله اول در قبال مراجعانی مانند اِما ارزشمند است؟
@FlourishingCenter
📌هنگام صحبت از نقاط قوت این تعریف را بهکار میبریم: «نقطه قوت یک ظرفیت از پیش موجود برای نوع خاصی از رفتار، تفکر یا احساس است که برای کاربر معتبر و انرژیبخش است، و امکان عملکرد بهتر، توسعه و اجرای مطلوب را فراهم می آورد.» (لینلی، 2008،). به زبان ساده، نقاط¬قوت خصوصیاتی طبیعی هستند که هر یک از ما دارد – از نظر ما، چنان طبیعی هستند که بهصورت تکاملی سازگاری مییابند. وقتی نقاط قوت خود را بهکار میبریم خودمان را در تماس با «خودحقیقی »مان احساس میکنیم، و کارهایی انجام مي دهیم که انجام شان از نظر خودمان درست است، و با انجام آنها نوعی انرژی پیدا می¬کنیم. در اثر هم زمانی این عوامل، آن طور که هنگام استفاده از نقاط قوت پیش میآید، عملکرد مطلوب میسر میشود.
💠باتوجه به اینکه تمرکز رواندرمانی غالبا روی خنثیسازی اختلال و فعالسازی عملکردهای مطلوب بیشتر است، اهمیت کمک به مراجعان در شناسایی نقاط قوت شان نمایانتر میشود.
☑️ کتاب روان درمانی مثبت نگر
🔘 جرج دبلیو برنز
🔃ترجمه: سید پیمان رحیمی نژاد و همکاران
📇 انتشارات روانشناسی و هنر
✅ @FlourishingCenter
Forwarded from عکس نگار
🍁 وقتی با نزدیکانمان دچار مشکلی میگردیم ؛ اغلب واکنش رفتاری ما پشت کردن به اوست.
در حالی که در درونمان کودکی ست که خیلی ساده خواهان ارتباط ست.
بزرگ شدن از مزایای زیادی برخوردار ست اما غرور و رنجش میتواند ما را از هم دور سازد.
🔰 در حالی که خیلی ساده بخشش و عبور ؛ ارتباط را به ما هدیه میدهد.
اینبار که دچار یکدنگی و اجتناب شدید ؛ خیلی ساده این کودک را بیاد آورید.
✅ @FlourishingCenter
در حالی که در درونمان کودکی ست که خیلی ساده خواهان ارتباط ست.
بزرگ شدن از مزایای زیادی برخوردار ست اما غرور و رنجش میتواند ما را از هم دور سازد.
🔰 در حالی که خیلی ساده بخشش و عبور ؛ ارتباط را به ما هدیه میدهد.
اینبار که دچار یکدنگی و اجتناب شدید ؛ خیلی ساده این کودک را بیاد آورید.
✅ @FlourishingCenter
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎞 خلاصه کتاب خوش بینی اکتسابی اثر مارتین سلیگمن
Learned Optimism - Martin Seligman
@ioweb
✅ @FlourishingCenter
Learned Optimism - Martin Seligman
@ioweb
✅ @FlourishingCenter
Forwarded from کانال تخصصی روان شناسی مثبت (Mohamad)
♧ تکنیک اعتبار بخشی دلسوزانه به خویشتن ♧
@FlourishingCenter
🎴برخی از مراجعینی که من در کسوت یک روان شناس، به آن ها کمک حرفه ای و تخصصی می کنم، افرادی هستند که "خودشان را دوست ندارند" و "نسبت به خودشان بی میل هستند". به طوری که میزان بالایی از "شرم"، "انتقاد به خود" و حتی در برخی مواقع، "صدمه به خود" را تجربه می کنند. آن ها به هیچ وجه تمایلی ندارند، نسبت به خودشان دلسوزی و مهربانی نشان دهند! و وقتی که از آن ها می پرسم :
❓چه دلیلی دارد که خودت را به شدت مورد سرزنش و انتقاد قرار می دهی؟ یا چه علتی باعث می شود که با خودت به مهربانی و دلسوزی رفتار نکنی؟ پاسخ می دهند:
1⃣ من لیاقت آن را ندارم که نسبت به خودم مهربانی و دلسوزی کنم، من از خودم متنفرم (بیشترین پاسخی که می شنوم).
2⃣ من از عزیزانم که باید مرا دوست می داشتند جز تنبیه و سرزنش چیزی ندیدم.
3⃣ ببین چقدر آدم ترحم انگیز شدم که باید به خودم دل بسوزانم.
4⃣ دل سوزی کردن به من کمک می کند تا مشکلم را حل کنم؟! من اگر خودم را به باد انتقاد بگیرم و به خودم سخت بگیرم، می توانم بر مشکلاتم چیره شوم.
❄️ آنچه مسلم است چنین افرادی (مراجعانی)، این موضوع خیلی مهم و اساسی (و همچنین پژوهش شده) را در نظر نمی گیرند که :
🔸ما انسان ها اغلب هنگامی که شخص دیگری، به احساسات و هیجانات ما اعتبار می بخشد و نشان می دهد که حس ما را درک کرده و برای ما اهمیت قایل است، احساس تسکین بخشی را تجربه می کنیم و حس می کنیم که مورد اعتبار و حمایت قرار گرفته ایم🔸
@FlourishingCenter
❄️ آنچه مسلم است،چنین مراجعانی، خود را محروم می کنند از :
🔸"اعتبار بخشی مهربانانه و دلسوزانه" که در آن، نوعی محبت عاشقانه ای که یک دوست خوب یا کسی که واقعا برای ما اهمیت قایل است، می تواند به ما مبذول دارد🔸
🎴داشتن چنین شخصی، بسیار خوب است که بتوانید با او صحبت کنید و احساسات تان را با او درمیان بگذارید و وی نیز بی هیچ منتی، به احساسات و هیجانات شما دلسوزانه و مهربانانه، اعتبار ببخشد. اما متاسفانه این امر همیشه امکان پذیر نیست! اما خوشبختانه خبر خیلی خوب این است که :
💯 شما می توانید با خودتان مهربان و دلسوز باشید و رافت، شفقت و عشق را به سمت احساسات دردناک خود و به سمت بخشی از وجودتان که آزرده خاطر و رنجور است، سوق دهید 💯
1⃣ شما می توانید زمانی که انواع هیجان های دردناک و ناخوشایند را تجربه می کنید در ذهن تان، عزیزان و دوستان مهربان و دلسوزی را تصور کنید که به شما عشق می ورزند و این هیجانات دردناک شما را درک می کنند و شما را با مهربانی و شفقت نوازش می کنند.
2⃣ شما می توانید فرد مراقب و دلسوز ایده آلی را تصور کنید که ویژگی هایی همچون خرد، قدرت، گرمی و پذیرندگی داشته باشد که می تواند حس حمایت هیجانی و اهمیت به شما را برایتان به ارمغان آورد.
✨ تکنیک "اعتبار بخشی دلسوزانه به خویشتن" می تواند تسکین بخش و حمایت گر بوده و حالت بی میلی و خودانتقادگری به خویشتن را در شما کاهش دهد ✨
☑️برگرفته از کانال تنظیم هیجان
✅ @FlourishingCenter
@FlourishingCenter
🎴برخی از مراجعینی که من در کسوت یک روان شناس، به آن ها کمک حرفه ای و تخصصی می کنم، افرادی هستند که "خودشان را دوست ندارند" و "نسبت به خودشان بی میل هستند". به طوری که میزان بالایی از "شرم"، "انتقاد به خود" و حتی در برخی مواقع، "صدمه به خود" را تجربه می کنند. آن ها به هیچ وجه تمایلی ندارند، نسبت به خودشان دلسوزی و مهربانی نشان دهند! و وقتی که از آن ها می پرسم :
❓چه دلیلی دارد که خودت را به شدت مورد سرزنش و انتقاد قرار می دهی؟ یا چه علتی باعث می شود که با خودت به مهربانی و دلسوزی رفتار نکنی؟ پاسخ می دهند:
1⃣ من لیاقت آن را ندارم که نسبت به خودم مهربانی و دلسوزی کنم، من از خودم متنفرم (بیشترین پاسخی که می شنوم).
2⃣ من از عزیزانم که باید مرا دوست می داشتند جز تنبیه و سرزنش چیزی ندیدم.
3⃣ ببین چقدر آدم ترحم انگیز شدم که باید به خودم دل بسوزانم.
4⃣ دل سوزی کردن به من کمک می کند تا مشکلم را حل کنم؟! من اگر خودم را به باد انتقاد بگیرم و به خودم سخت بگیرم، می توانم بر مشکلاتم چیره شوم.
❄️ آنچه مسلم است چنین افرادی (مراجعانی)، این موضوع خیلی مهم و اساسی (و همچنین پژوهش شده) را در نظر نمی گیرند که :
🔸ما انسان ها اغلب هنگامی که شخص دیگری، به احساسات و هیجانات ما اعتبار می بخشد و نشان می دهد که حس ما را درک کرده و برای ما اهمیت قایل است، احساس تسکین بخشی را تجربه می کنیم و حس می کنیم که مورد اعتبار و حمایت قرار گرفته ایم🔸
@FlourishingCenter
❄️ آنچه مسلم است،چنین مراجعانی، خود را محروم می کنند از :
🔸"اعتبار بخشی مهربانانه و دلسوزانه" که در آن، نوعی محبت عاشقانه ای که یک دوست خوب یا کسی که واقعا برای ما اهمیت قایل است، می تواند به ما مبذول دارد🔸
🎴داشتن چنین شخصی، بسیار خوب است که بتوانید با او صحبت کنید و احساسات تان را با او درمیان بگذارید و وی نیز بی هیچ منتی، به احساسات و هیجانات شما دلسوزانه و مهربانانه، اعتبار ببخشد. اما متاسفانه این امر همیشه امکان پذیر نیست! اما خوشبختانه خبر خیلی خوب این است که :
💯 شما می توانید با خودتان مهربان و دلسوز باشید و رافت، شفقت و عشق را به سمت احساسات دردناک خود و به سمت بخشی از وجودتان که آزرده خاطر و رنجور است، سوق دهید 💯
1⃣ شما می توانید زمانی که انواع هیجان های دردناک و ناخوشایند را تجربه می کنید در ذهن تان، عزیزان و دوستان مهربان و دلسوزی را تصور کنید که به شما عشق می ورزند و این هیجانات دردناک شما را درک می کنند و شما را با مهربانی و شفقت نوازش می کنند.
2⃣ شما می توانید فرد مراقب و دلسوز ایده آلی را تصور کنید که ویژگی هایی همچون خرد، قدرت، گرمی و پذیرندگی داشته باشد که می تواند حس حمایت هیجانی و اهمیت به شما را برایتان به ارمغان آورد.
✨ تکنیک "اعتبار بخشی دلسوزانه به خویشتن" می تواند تسکین بخش و حمایت گر بوده و حالت بی میلی و خودانتقادگری به خویشتن را در شما کاهش دهد ✨
☑️برگرفته از کانال تنظیم هیجان
✅ @FlourishingCenter
🍁 رویکرد من نسبت به #عشق متفاوت است چون تلاقی علم احساس و علم رابطه است. از علم رابطه به این ایده دست یافتم که عشق شما را از پیله ای که به دور خود تنیده اید بیرون می کشد و با دیگران هماهنگ می کند. عشق به شما کمک میکند تا واقعاً شخص دیگری را به صورت همه جانبه و با توجه، علاقه و شفقت ببینید.
🔰 شما در هر لحظه از یک رابطه عاشقانه به دنبال آسایش فرد متقابل هستید و حقیقتاً به خاطر خود فرد این کار را انجام می دهید. این احساس متقابل دو طرفه است. شما به راحتی متوجه این موضوع می شوید که در این لحظات عاشقانه، آن فرد شدیداً به دنبال آسایش شما است و واقعاً به شما اهمیت می دهد. دانشمندان علم رابطه این حس متقابل توجه را نشانه پایداری روابط صمیمی می دانند، در مقابل من توجه متقابل را حالتی آنی میبینم که گام به گام با تغییر در احساسات زمینه کم و زیاد می شود.
✔️ #عشق_والا
☑️ #باربارا_فردریکسون
🔄 ترجمه: سید پیمان رحیمی نژاد
🖨 انتشارات: روانشناسی و هنر
✅ @FlourishingCenter
🔰 شما در هر لحظه از یک رابطه عاشقانه به دنبال آسایش فرد متقابل هستید و حقیقتاً به خاطر خود فرد این کار را انجام می دهید. این احساس متقابل دو طرفه است. شما به راحتی متوجه این موضوع می شوید که در این لحظات عاشقانه، آن فرد شدیداً به دنبال آسایش شما است و واقعاً به شما اهمیت می دهد. دانشمندان علم رابطه این حس متقابل توجه را نشانه پایداری روابط صمیمی می دانند، در مقابل من توجه متقابل را حالتی آنی میبینم که گام به گام با تغییر در احساسات زمینه کم و زیاد می شود.
✔️ #عشق_والا
☑️ #باربارا_فردریکسون
🔄 ترجمه: سید پیمان رحیمی نژاد
🖨 انتشارات: روانشناسی و هنر
✅ @FlourishingCenter
✍ #روانشناسی_مثبت چه چیزی نیست؟!
✅ پیش از توضیح در باره ی کاربرد های روان شناسی مثبت گرا در مشاوره و روان درمانی، اشاره به بعضی از برداشت های نادرست در باره ی این گرایش بسیار حائز اهمیت است. کسانی که در زمینه ی روان شناسی مثبت گرا تحقیق و در کار عملی از آن استفاده می کنند افراد ناوارد یا خوش خیال نیستند. آن ها عینک خوش خیالی غیر واقع بینانه به چشم نزده اند، از مشکلات زندگی غافل نیستند و صرفاً بر وجوه مثبت تمرکز نمی کنند. در حقیقت روان شناسان مثبت گرا علاقمند به ایجاد و تقویت توانمندی ها و بهترین ها در زندگی با هدف کنترل نقاط ضعف و اصلاح جنبه های بد زندگی اند.
@FlourishingCenter
🔰 روان شناسان مثبت گرا به ویژه آن هایی که در حوزه های کاربردی باجو درمان کار می کنند، مشتاق کمک به افراد آسیب خورده اند تا آن ها بتوانند بر آسیب ها غلبه کنند، روان شناسان فوق به افرادی که آسیب ندیده اند هم کمک می کنند تا یک زندگی رضایت بخش و مطلوب داشته باشند (سلیگمن و چیکزنت میهالی، 2000).
✳️ کسانی که بر نظریه ها و اصول روان شناسی مثبت گرا صحه می گذارند و آن ها را می پذیرند در پی نوعی توازن و تعادل حیاتی در اعمال و رفتار و معرفت مردم اند . چندین سال پیش، روانکاو مشهور کارل منینگر با ملاحظه نگاه معیار به بیماری های روانی مبنی بر اینکه این بیماری ها رو به وخامت می روند و صعب العلاج اند ، ضرورت ایجاد نوعی توازن را در مراقبت های سلامت روانی حیاتی دید و خواهان آن شد که کارگزاران سلامت روانی ، بیماری های روانی را تابع تغییر و بهبود پذیر ببینند (منینگر و همکاران، 1963).
@FlourishingCenter
💠 امروزه روان شناسان مثبت گرا برقراری نوعی توازن و تعادل مشابه را ضروری می دانند، توازنی که در آن #نقاط_قوت و ضعف افراد با هم در نظر گرفته و درک شود (لوپز و همکاران ، 2003). به نظر می رسد که روانشناسی کاربردی تا حد زیادی ضرورت چنین توازنی را نادیده می گیرد، چرا که تاکید روان شناسان کاربردی به طور گسترده ای مبتنی بر بررسی مشکلات و ضعف های افراد است. این امر شاید به دلیل راهی باشد که خیلی پیش از این فروید در بررسی بیماران دنبال کرده بود. راهی ساده برای شناخت جایگاهی که در تمام این سال ها آبشخور روان شناسی بوده است، در این قسمت خالی از لطف نیست که به داستان "ساعت شناسی" اشاره کنیم که لوراکینگ شرح می دهد.
💠 کینگ برای دانشجویانی که کتاب روان شناسی عمومی (مبانی روان شناسی) تالیف خودش را می خواندند پرسشی مطرح کرد که مبتنی بر دیدگاهی غیر آسیب شناختی بود. وی از دانشجویان پرسید اگر به آن ها علم "ساعت شناسی" یا علم نحوه ی کار ساعت ها را عرضه کنند، از بین دو ساعت که هر دو متحمل ضربه ای شده اند، ولی یکی همچنان کار می کند و دیگری شکسته و تیک تاک نمی کند برای بررسی نحوه ی کار ساعت ها کدام ساعت را انتخاب می کنند.
@FlourishingCenter
✳️ خوشبختانه پاسخ واضح و روشن بود : ساعتی که کار می کند، چون با بررسی ساعت شکسته مطلب چندانی در مورد نحوه ی کار ساعت ها نمی توان آموخت . کینگ با ذکر این مثال توضیح می دهد که فروید برای کند و کاو و شناخت رفتار انسان آن موردی را بررسی کرد که کار نمی کرد . فروید بر اساس کاری که با افراد آسیب دیده می کرد، کارش را به همه ی مردم تعمیم داد .
🔰 او در اصل از استثناء برای توضیح و تبیین قاعده بهره برد. پس چرا در تبیین و تشریح قاعده از قاعده استفاده نکنیم ؟ اگر چه روان شناسان مثبت گرا بررسی آسیب شناسانه را حائز اهمیت می دانند و از پژوهش های صورت گرفته در زمینه های آسیب شناختی در کارشان سود می برند، در عین حال بررسی و تهیه ی اطلاعاتی در باره ی نحوه و چیستی عمل افراد و عوامل تعدیل کننده ی آسیب ها در مردم ضروری و لازم است. در اینجا باز هم به نکته ی ظریف و در خور توجهی می رسیم : اساس توازن و تعادل
Seligman, M. E., & Csikszentmihalyi, M. (2000). Positive psychology: An introduction (Vol. 55, No. 1, p. 5). American Psychological Association
✅ @FlourishingCenter
✅ پیش از توضیح در باره ی کاربرد های روان شناسی مثبت گرا در مشاوره و روان درمانی، اشاره به بعضی از برداشت های نادرست در باره ی این گرایش بسیار حائز اهمیت است. کسانی که در زمینه ی روان شناسی مثبت گرا تحقیق و در کار عملی از آن استفاده می کنند افراد ناوارد یا خوش خیال نیستند. آن ها عینک خوش خیالی غیر واقع بینانه به چشم نزده اند، از مشکلات زندگی غافل نیستند و صرفاً بر وجوه مثبت تمرکز نمی کنند. در حقیقت روان شناسان مثبت گرا علاقمند به ایجاد و تقویت توانمندی ها و بهترین ها در زندگی با هدف کنترل نقاط ضعف و اصلاح جنبه های بد زندگی اند.
@FlourishingCenter
🔰 روان شناسان مثبت گرا به ویژه آن هایی که در حوزه های کاربردی باجو درمان کار می کنند، مشتاق کمک به افراد آسیب خورده اند تا آن ها بتوانند بر آسیب ها غلبه کنند، روان شناسان فوق به افرادی که آسیب ندیده اند هم کمک می کنند تا یک زندگی رضایت بخش و مطلوب داشته باشند (سلیگمن و چیکزنت میهالی، 2000).
✳️ کسانی که بر نظریه ها و اصول روان شناسی مثبت گرا صحه می گذارند و آن ها را می پذیرند در پی نوعی توازن و تعادل حیاتی در اعمال و رفتار و معرفت مردم اند . چندین سال پیش، روانکاو مشهور کارل منینگر با ملاحظه نگاه معیار به بیماری های روانی مبنی بر اینکه این بیماری ها رو به وخامت می روند و صعب العلاج اند ، ضرورت ایجاد نوعی توازن را در مراقبت های سلامت روانی حیاتی دید و خواهان آن شد که کارگزاران سلامت روانی ، بیماری های روانی را تابع تغییر و بهبود پذیر ببینند (منینگر و همکاران، 1963).
@FlourishingCenter
💠 امروزه روان شناسان مثبت گرا برقراری نوعی توازن و تعادل مشابه را ضروری می دانند، توازنی که در آن #نقاط_قوت و ضعف افراد با هم در نظر گرفته و درک شود (لوپز و همکاران ، 2003). به نظر می رسد که روانشناسی کاربردی تا حد زیادی ضرورت چنین توازنی را نادیده می گیرد، چرا که تاکید روان شناسان کاربردی به طور گسترده ای مبتنی بر بررسی مشکلات و ضعف های افراد است. این امر شاید به دلیل راهی باشد که خیلی پیش از این فروید در بررسی بیماران دنبال کرده بود. راهی ساده برای شناخت جایگاهی که در تمام این سال ها آبشخور روان شناسی بوده است، در این قسمت خالی از لطف نیست که به داستان "ساعت شناسی" اشاره کنیم که لوراکینگ شرح می دهد.
💠 کینگ برای دانشجویانی که کتاب روان شناسی عمومی (مبانی روان شناسی) تالیف خودش را می خواندند پرسشی مطرح کرد که مبتنی بر دیدگاهی غیر آسیب شناختی بود. وی از دانشجویان پرسید اگر به آن ها علم "ساعت شناسی" یا علم نحوه ی کار ساعت ها را عرضه کنند، از بین دو ساعت که هر دو متحمل ضربه ای شده اند، ولی یکی همچنان کار می کند و دیگری شکسته و تیک تاک نمی کند برای بررسی نحوه ی کار ساعت ها کدام ساعت را انتخاب می کنند.
@FlourishingCenter
✳️ خوشبختانه پاسخ واضح و روشن بود : ساعتی که کار می کند، چون با بررسی ساعت شکسته مطلب چندانی در مورد نحوه ی کار ساعت ها نمی توان آموخت . کینگ با ذکر این مثال توضیح می دهد که فروید برای کند و کاو و شناخت رفتار انسان آن موردی را بررسی کرد که کار نمی کرد . فروید بر اساس کاری که با افراد آسیب دیده می کرد، کارش را به همه ی مردم تعمیم داد .
🔰 او در اصل از استثناء برای توضیح و تبیین قاعده بهره برد. پس چرا در تبیین و تشریح قاعده از قاعده استفاده نکنیم ؟ اگر چه روان شناسان مثبت گرا بررسی آسیب شناسانه را حائز اهمیت می دانند و از پژوهش های صورت گرفته در زمینه های آسیب شناختی در کارشان سود می برند، در عین حال بررسی و تهیه ی اطلاعاتی در باره ی نحوه و چیستی عمل افراد و عوامل تعدیل کننده ی آسیب ها در مردم ضروری و لازم است. در اینجا باز هم به نکته ی ظریف و در خور توجهی می رسیم : اساس توازن و تعادل
Seligman, M. E., & Csikszentmihalyi, M. (2000). Positive psychology: An introduction (Vol. 55, No. 1, p. 5). American Psychological Association
✅ @FlourishingCenter
🍁 قاعده اول شمس:
🔰 کلماتی که برای توصیف پروردگار به کار می بریم ، همچون آینه ای است که خود را در آن می بینیم . هنگامی که نام خدا را می شنوی ابتدا اگر موجودی ترسناک و شرم آور به ذهنت بیاید ، به این معناست که تو نیز بیش تر مواقع در ترس و شرم به سر می بری . اما اگر هنگامی که نام خدا را می شنوی ابتدا عشق و لطف و مهربانی به یادت بیاید ، به این معناست که این صفات در وجود تو نیز فراوان است.
🔻 ملت عشق
🔺اليف شافاک
✅ @FlourishingCenter
🔰 کلماتی که برای توصیف پروردگار به کار می بریم ، همچون آینه ای است که خود را در آن می بینیم . هنگامی که نام خدا را می شنوی ابتدا اگر موجودی ترسناک و شرم آور به ذهنت بیاید ، به این معناست که تو نیز بیش تر مواقع در ترس و شرم به سر می بری . اما اگر هنگامی که نام خدا را می شنوی ابتدا عشق و لطف و مهربانی به یادت بیاید ، به این معناست که این صفات در وجود تو نیز فراوان است.
🔻 ملت عشق
🔺اليف شافاک
✅ @FlourishingCenter
🍁 یك بيمار مبتلا به سرطان در فرايند روان درمانى می گفت "سرطان، اختلالات روانى را درمان می كند"!
گويى ابتلا به يك بيماری سخت مثل سرطان باعث می شود جزئيات رفتار سايرين و به طور كلی "جزئيات زندگی"، اهميت خود را از دست بدهد؛ چون افراد، خود را در تقابل و رويارو با مرگ می بينند، پس عميقا درك می كنند كه فرصت كم است.
آنها به جای درگير كردن خود با جزئيات رفتار سايرين و اتفاقات روزمره و متعاقبا دچار اختلالات روانی شدن، كليت و معناى كلى زندگى را می بينند؛ چون فكر می كنند فرصتى برای پرداختن به جزئيات ندارند.
گويى درك گذرا و كوتاه بودن زندگی باعث مي شود بيماران دريابند كه حيف است زمان كوتاهی كه دارند را صرف جزئيات بي ارزش كنند...
چقدر از اضطراب ها و افسردگی ها و استرس های ما ناشى از پرداختن به جزئيات رفتار اطرافيانمان است؟!
تنها تفاوت بيمار مبتلا به سرطان و فرد سالم در اين است كه شخص بيمار، واقعيت گذرا و كوتاه بودن زندگی را عميقا باور كرده چون در بدنش دليلی برا تاييد آن وجود دارد، اما فرد سالم اين حقيقت را عميقا باور ندارد؛ حتی اگر به زبان آن را تاييد كند.
پس فرد سالم چنان با جزئيات خود را درگير می كند که انگار هزاران هزار سال ديگر برای پرداختن به مسائل مهمتر فرصت دارد!
✍ اروين یالوم
@ravanhermes
✅ @FlourishingCenter
گويى ابتلا به يك بيماری سخت مثل سرطان باعث می شود جزئيات رفتار سايرين و به طور كلی "جزئيات زندگی"، اهميت خود را از دست بدهد؛ چون افراد، خود را در تقابل و رويارو با مرگ می بينند، پس عميقا درك می كنند كه فرصت كم است.
آنها به جای درگير كردن خود با جزئيات رفتار سايرين و اتفاقات روزمره و متعاقبا دچار اختلالات روانی شدن، كليت و معناى كلى زندگى را می بينند؛ چون فكر می كنند فرصتى برای پرداختن به جزئيات ندارند.
گويى درك گذرا و كوتاه بودن زندگی باعث مي شود بيماران دريابند كه حيف است زمان كوتاهی كه دارند را صرف جزئيات بي ارزش كنند...
چقدر از اضطراب ها و افسردگی ها و استرس های ما ناشى از پرداختن به جزئيات رفتار اطرافيانمان است؟!
تنها تفاوت بيمار مبتلا به سرطان و فرد سالم در اين است كه شخص بيمار، واقعيت گذرا و كوتاه بودن زندگی را عميقا باور كرده چون در بدنش دليلی برا تاييد آن وجود دارد، اما فرد سالم اين حقيقت را عميقا باور ندارد؛ حتی اگر به زبان آن را تاييد كند.
پس فرد سالم چنان با جزئيات خود را درگير می كند که انگار هزاران هزار سال ديگر برای پرداختن به مسائل مهمتر فرصت دارد!
✍ اروين یالوم
@ravanhermes
✅ @FlourishingCenter
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🍁 در زندگی دنبال چه چیزی هستید؟
#مهربانی #فضایل_اخلاقی #عشق #محبت
☑️ ارسالی از همکار خوبم آقای حمید مطوری
✅ @FlourishingCenter
#مهربانی #فضایل_اخلاقی #عشق #محبت
☑️ ارسالی از همکار خوبم آقای حمید مطوری
✅ @FlourishingCenter
🍁 #مشاهدهگری کیفیت آینه گونی است.
به همین دلیل آینه از همۀ تاثیرات،پاک باقی میماند.
آینه به بازتاب ادامه میدهد،
هیچ تاثیری روی آن جمع نمیشود.
این حالت بیداری ومدیتیشن است
✅ @FlourishingCenter
به همین دلیل آینه از همۀ تاثیرات،پاک باقی میماند.
آینه به بازتاب ادامه میدهد،
هیچ تاثیری روی آن جمع نمیشود.
این حالت بیداری ومدیتیشن است
✅ @FlourishingCenter
Forwarded from کانال تخصصی روان شناسی مثبت (Mohamad)
🍁 شما از كدام استفاده ميكنيد؟؟
❇️1️⃣روان شناسي مثبت نگر نوع يك 0/1
يا
❇️2️⃣روان شناسي مثبت نگر نوع دو 0/2
✳️ روانشناسی مثبت نگر در ابتدا بر جنبه هاي مثبت نگر تجربه انسان متمرکز شد.(باتياني)من این بخش را روانشناسی مثبت نگر 0/1 می نامم (کاشدان و سیاروچی، 2013; وانگ، 2011).
✅ اخیرا من و همکاران (شلدان، 2011;وانگ، 2011)برروانشناسی مثبت نگر متوازن 0/2 تاکید کرده ایم که کلیت زندگی را در مقابل خود می بیند و هم پتانسیل مثبتِ موارد منفی و هم پتانسیل منفیِ موارد مثبت را در نظر می گیرد.
💠 در روانشناسی مثبت نگر0/2، سوگیری مثبتِ اولیه تصحیح شده است، ولی هنوز بر موقعیت های منفی، با نگاه مثبت تمرکز دارد.
✅ توانایی پذیرش تجارب منفی و سازگاری با آنها، می تواند بخش قابل توجهی از تنش که در زندگی مدرن رایج است را کاهش دهد.
✳️ علاوه بر این،ویژگی های منحصر انسانیِ "جستجوی معنا" و "معناسازی"، به افراداین امکان را می دهند که خصیصه های منفی ذهنی را به خصیصه های مثبت تبدیل کنند.
🔰 يكي از چالش های عمده ي اغلب افرادی که کار بالینی میکنند، آماده ساختن مراجعان برای مواجه با بحران های زندگی با آرامش و امید و همچنین چگونگی تبدیل نقاط منفی به نقاط مثبت است.
☑️معنا از ديدگاه روان شناسي مثبت نگر و روانشناسي اگزيستانسيال
🔘 الكساندر_باتياني
✔️ ترجمه سيد پيمان رحيمي نژاد فايزه پرداختي( در دست چاپ)
✅ @FlourishingCenter
❇️1️⃣روان شناسي مثبت نگر نوع يك 0/1
يا
❇️2️⃣روان شناسي مثبت نگر نوع دو 0/2
✳️ روانشناسی مثبت نگر در ابتدا بر جنبه هاي مثبت نگر تجربه انسان متمرکز شد.(باتياني)من این بخش را روانشناسی مثبت نگر 0/1 می نامم (کاشدان و سیاروچی، 2013; وانگ، 2011).
✅ اخیرا من و همکاران (شلدان، 2011;وانگ، 2011)برروانشناسی مثبت نگر متوازن 0/2 تاکید کرده ایم که کلیت زندگی را در مقابل خود می بیند و هم پتانسیل مثبتِ موارد منفی و هم پتانسیل منفیِ موارد مثبت را در نظر می گیرد.
💠 در روانشناسی مثبت نگر0/2، سوگیری مثبتِ اولیه تصحیح شده است، ولی هنوز بر موقعیت های منفی، با نگاه مثبت تمرکز دارد.
✅ توانایی پذیرش تجارب منفی و سازگاری با آنها، می تواند بخش قابل توجهی از تنش که در زندگی مدرن رایج است را کاهش دهد.
✳️ علاوه بر این،ویژگی های منحصر انسانیِ "جستجوی معنا" و "معناسازی"، به افراداین امکان را می دهند که خصیصه های منفی ذهنی را به خصیصه های مثبت تبدیل کنند.
🔰 يكي از چالش های عمده ي اغلب افرادی که کار بالینی میکنند، آماده ساختن مراجعان برای مواجه با بحران های زندگی با آرامش و امید و همچنین چگونگی تبدیل نقاط منفی به نقاط مثبت است.
☑️معنا از ديدگاه روان شناسي مثبت نگر و روانشناسي اگزيستانسيال
🔘 الكساندر_باتياني
✔️ ترجمه سيد پيمان رحيمي نژاد فايزه پرداختي( در دست چاپ)
✅ @FlourishingCenter