فریدون؛ فصلنامه فکری-تحلیلی
2.68K subscribers
489 photos
77 videos
1 file
527 links
Download Telegram
در مقایسه نیما یوشیج و محمدرضاشاه

«اگر بنا بر لحاظ کردن روحیات شخصی و ترجیحات فردی باشد، به‌نظر می‌رسد که درونیات محمدرضا شاه پهلوی در ویژگی‌هایی چون دید تراژیک به جهان، احساس تبعیدی بودن و حتی خلوت‌گزینی به بنیانگذار شعر نوی پارسی یعنی نیما یوشیج شباهت دارد.

تفاوت آنجاست که نیما انقلابی رادیکال (در پنداشت شاعر یا انقلاب ادبی)، تمدن‌گریز (پاسدار بودوباش شبانی) و مضطرب از ناجاودانگی بود و آخرین پادشاه ایران یک محافظه‌کار مصلح - با کارنامه‌ای که گستره تحول‌آفرینی‌اش تنها در نمونه اصلاحات ارضی گاه از حد انقلاب نیز فراتر می‌رود - یک تمدن‌گرا و به‌فرجام انسانی بود مضطرب از سنگینی باری که ایمان داشت از سوی خداوند بر دوش او نهاده شده است.

تشویش درونی نیما او را به بدعت بی‌پیشینه در شعر کلاسیک کشاند و تشویش درونی محمدرضا شاه او را به نوآوری بی‌سابقه در سلطنت کلاسیک رهنمون شد. در واقع، اگر اضطراب نیما برآمده از رنج فناپذیری بود، اضطراب محمدرضا شاه از رنج تاب آوردن تعهدی بود که دست بر قضا از اعتقاد او به زندگی پس از مرگ سرچشمه می‌گرفت».

---------

برگرفته از مقاله «سلطنت پهلوی: اصلاح‌گر یا محافظه‌کار» از امیریحیی آیت‌اللهی. او پژوهشگر ساکن آلمان در زمینه فلسفه و علوم سیاسی است. رساله دکترای آیت‌اللهی پیرامون «پیوند محافظه‌کاری سیاسی و اصلاحگری دینی در ایران مابین ۱۹۰۵ تا ۱۹۷۹» است.‌‌

این مقاله را در فریدون بخوانید:

https://www.fereydoun.org/articles/84592

@fereydoun_magazine
چپ ملی؛ نشان تاریخی و امکان مفهومی

در این گفتگو علیرضا کیانی - سردبیر نشریه #فریدون - با دکتر «محسن بنائی» به گفتگو پیرامون این نکته پرداخت که آیا «چپ ملی»، امکان مفهومی دارد؟ آیا در تاریخ ایران می‌توان نشانی از آن یافت؟

محسن بنائی که از جمله اندیشمندان و کنشگرانی است که از «چپ ملی» دفاع می‌کند، زبان‌شناس و پژوهشگر تاریخ است. او در آلمان در کنار تحصیل در پزشکی، در رشته زبانشناسی تطبیقی با گرایش ایرانشناسی نیز دانش آموخت.

این گفتگو را در یوتیوب #فریدون ببینید:
https://www.youtube.com/watch?v=QW7en13tfTM

@fereydoun_magazine
نسبت امنیت و دولت از دید رضاشاه

«ایرانی در هر عهدی که قائد توانایی دارد، تواناست و روزی که دولتش ضعیف است، ضعیف و «الناس علی دین ملوکهم» بیش از همه جا در ایران مصداق پیدا می‌کند... ً سابقا اشاره کردم که در فاصله قلیل میان عهد شاه سلطان حسین و نادر، چگونه ملت ایران از حضیض سستی به اوج توانایی رسید... در طبیعت من دشمنی غریبی ضد ناامنی ایجاد گردیده و من برای قلع و قمع اختلال‌کنندگان و سرکشان خلق شده‌ام . زیرا که بر من مسلم شده که اساس هر اصلاح و اقدامی در این مملکت علی العجاله بسط دامنه امنیت و آرامش است . مادام که مردم فراغت نداشته و از نعمت امن و راحت برخوردار نباشند، مجال آنکه به خود آیند و احتیاجات زندگانی خویش را درك کنند و در صدد چاره‌جویی برآیند نخواهند داشت».

رضاشاه پهلوی، سفرنامه خوزستان

در شماره سوم نشریه فریدون به صورت تفصیلی به نوپهلوی‌گرایی پرداخته شده بود. امنیت و دولت از جمله مسائلی است که مطمح نظر نوپهلوی‌گرایان است.

«در دفاع از نوپهلوی‌گرایی» را از اینجا دانلود کنید:

https://www.fereydoun.org/Fereydoun-volumes/%D8%B4%D9%85%D8%A7%D8%B1%D9%87-%DB%B3

@fereydoun_magazine
در باب نیاز به یک پیوستار تاریخی

«نیاز داریم به این پیوستار تاریخی. یعنی ما یک پدیده‌هایی که از آسمان به زمین افتاده باشیم، نیستیم. ما، ماحصل و نتیجه و برونداد یا برآیند گذشته خودمان هستیم. کسی که برای تاریخ نقطه‌ی صفر می‌گذارد، یعنی می‌خواهد ملتی را از گذشته‌ی فرهنگی و تاریخی خودش جدا کند. او به طور قطع دنبال یک حکومت توتالیتر است. این را در حکومت نازی‌ها در حکومت روسیه، در حکومت چین و حکومت کمونیست‌ها در کامبوج دیده‌ایم.

هر کس در هر نقطه‌ای از زمان بخواهد ملتی را از گذشته‌ی تاریخی‌اش جدا کند، یعنی این تداوم که پیوستار تاریخ است را قطع کند به طور قطع هدفش ایجاد توتالیتاریزم است. چرا؟ دلیلش واضح است؛ همانطور که یک انسانی که حافظه نداشته باشد می‌گوییم دچار آلزایمر شده، و هر کار و بلایی را می‌توانید سرش بیاورید، ملتی هم که از گذشته‌ی تاریخی خودش جدا شود دچار آلزایمر فرهنگی می‌شود و این بهترین زمینه برای ایجاد توتالیتاریزم و پر کردن ذهنیت‌ها با اندیشه‌های توتالیتر است».
---------------

برگرفته از میزگرد «انقلاب ملی ایران از کجا می‌آید؟» در نشریه «فریدون»

دکتر محسن بنائی در آلمان در کنار تحصیل در پزشکی، در رشته زبانشناسی تطبیقی با گرایش ایرانشناسی نیز دانش آموخت.


این میزگرد را در اینجا بخوانید:
https://www.fereydoun.org/Interviews/173849

@fereydoun_magazine

- کشف حجاب را نقض آزادی پوشش می‌دانید؟

«من در هیچ جا، در هیچ دوره‌ای، در هیچ کشوری، در هیچ تجربه‌ای ندیده‌ام که آزادی را نقض آزادی بدانند!

یعنی شما زن‌هایی را که زیر چادر و چاقچور هستند، در پستو در اندرونی محدود هستند و حق آموزش ندارند را می‌آورید به اجتماع، بعد بگویند که این، حق آزادی پوشش آن‌ها را گرفت؟! این دروغ است. این دروغ بزرگی است.

کشف حجاب نه تنها حقوق زنان را زیر پا نگذاشت بلکه یک حق مهمی را برای زنان تضمین کرد که آزادی پوشش است و راه آنها را به درون جامعه باز کرد.

تحریف می‌کنند و دروغ می‌گویند. همان‌طور که گفتم کشف حجاب یکی از بزرگ‌ترین دستاوردهای نه زنان، بلکه جامعه ایران در قرن بیستم است».‌

———————

- از گفتگوی علیرضا کیانی با الهه بقراط با عنوان: «پادشاهی پهلوی مدافع آزادی و امنیت زنان بود»

گفتگو را در فریدون بخوانید:
https://www.fereydoun.org/Interviews/03080

@fereydoun_magazine
حمید بابایی در #فریدون به این دغدغه می‌پردازد که در ایران بدون جمهوری اسلامی، بانک مرکزی چه نقشی خواهد داشت؟

او در بخشی از مقاله می‌نویسد: «با توجه به اینکه جمهوری اسلامی ناقض اصلی قوانین پولی و بانکی کشور است، لازم است در دوران پس از جمهوری اسلامی، استقلال بانک مرکزی از طرف دولت در عمل به جد محترم شمرده شود و ضمانت اجرایی آن به عهده یک نهاد نظارتی گذاشته شود.

با توجه به اینکه طبق ماده سوم قانون فعلی پولی و بانکی کشور امتیاز انتشار پول در انحصار دولت است لازم است با بازنگری در قانون پولی و بانکی کشور، استقلال بانک مرکزی بیش از پیش تأمین شود.

علاوه بر این، بازار پول کشور در فقدان حاکمیت قانون، آبستن شکل‌گیری فساد، پولشویی و بحران‌های متعاقب آن است. در نظام‌ لیبرال-دموکراسی تنها مرجع بلامنازع که ملجأ افراد ملت جهت احقاق حقوق فردی است قانون است. حضور ملموس حاکمیت قانون در سراسر کشور از جمله در نظام تامین مالی باید توسط همگان احساس شود.

مجوز حاکمیت به یک بانک در خلق پول در غیاب حاکمیت قانون، آبستن شکل‌گیری انواع فساد از جمله برخورداری خواص از منابع بدون توجه به ریسک‌های سرمایه‌گذاری و تخصیص تسهیلات به فعالیت‌های غیر مولد است».
--------------------

درباره حمید بابایی: حمید بابائی متولد ۱۳۶۲ در ایران و پژوهشگر ارشد اقتصاد مالی در دانشگاه لیئژ (Liège) بلژیک است. او تحصیلات کارشناسی و کارشناسی ارشد خود را در رشته‌های ریاضی محض و مهندسی صنایع در ایران به پایان برد و اکنون دانشجوی دکتری اقتصاد مالی در دانشگاه لیئژ بلژیک است.

- مقاله «در یک ایران نرمال، بانک مرکزی چه نقشی بازی می‌کند؟» را در وبسایت نشریه «فریدون» بخوانید.

لینک مقاله:
https://www.fereydoun.org/articles/56396

@fereydoun_magazine
جواد طباطبایی و ضرورت پروبلماتیزه کرده ایران

در این مقاله در #فریدون، دکتر امیر آقاجانی پیرو نظریه دکتر جواد طباطبایی تاکید می‌کند برای تغییر منزل از آرمان فلسطین به آرمان تداوم ایران، بایستی بر زمین محکم واقعیات تاریخی ایران بایستیم.

او در بخشی از مقاله می‌نویسد:

«برای آنکه از پارادایم دیانت ایدئولوژیکی و منافع جهان اسلام و آرمان فلسطین به پارادایم ملیت ایرانی و منافع ملی و آرمان تداوم ایران تغییر منزل دهیم، بایستی تغییری گسترده در معرفت‌شناسی رخ دهد.

نظریۀ جواد طباطبایی لنزی است که به صورتی جدی مرزهای خود را از «شیشۀ کبود ایدئولوژی‌ها» تفکیک داده است، چرا که بر زمین محکم واقعیات تاریخی ایران ایستاده است. نظریۀ دکتر طباطبایی نمی‌تواند ایدئولوژی باشد یا شود؛ چون مسأله‌اش، ایران است، و استراتژی‌های مناسب و واقعی برای تداوم آن».

------------------

امیر آقاجانی دارای مدرک دکتری تخصصی روانشناسی است؛ اما در کنار رشته تخصصی خود از علاقمندان پیگیر تامل بر ایران و نویسندگی و پژوهش در این حوزه است. او در تاملات خود نگاهی ویژه به آرای دکتر جواد طباطبایی دارد و تلاش می‌کند ایده‌های او را تشریح کند و دلالت‌های آن را در مسائلی که ایران به آن مبتلا است بر شمارد و تبیین کند.

این مقاله را با عنوان «جواد طباطبایی و ضرورت پروبلماتیزه کردن ایران» در وبسایت نشریه «فریدون» بیابید و بخوانید.

لینک مقاله:
https://www.fereydoun.org/articles/93575

@fereydoun_magazine
امیرحسین اعتمادی در میزگرد «انقلاب ملی ایران از کجا می‌آید؟» در «فریدون» روی این نکته تاکید می‌کند که بازوهای تبلیغاتی «اصلاح‌طلبان» در خارج از ایران تلاشی گسترده برای تحقیر و کوچک‌شماری خیزش‌های سراسری دی ۹۶ و آبان ۹۸ به خرج دادند.

او در بخشی از سخن خود می‌گوید:

«یک جبهه بزرگ تبلیغاتی که عمدتاً در خارج از ایران بود و بازوی خارجی اصلاح‌طلبان در حکومت بود تلاش می‌کردند خیزش‌های سراسری دی ۹۶ و آبان ۹۸ را کوچک جلوه دهند، تحقیر کنند، بگویند این برای نان و آن برای بنزین است و بگویند خواسته‌های آزادی‌خواهانه ندارند.

در صورتی که مردم مترقی‌ترین شعارها را می‌دادند؛ "سوریه را رها کن فکری به حال ما کن"، "نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران". یعنی نوک سیاست خارجی جمهوری‌اسلامی را می‌‌زدند.

قاسم سلیمانی را ترامپ به صورت فیزیکی کشت، ولی این مردم بودند که در دی ۹۶ و آبان ۹۸ به خیابان‌ها آمدند، و ماهیت تفکر قاسم سلیمانی را کشتند که خیلی مهم‌تر از کشتن فیزیکی او بود».

------------------
این میزگرد با حضور محسن بنایی، حجت کلاشی، الهه بقراط و امیرحسین اعتمادی در نشریه «فریدون» برگزار شده بود.

لینک میزگرد: «انقلاب ملی ایران از کجا می‌آید؟»
https://www.fereydoun.org/Interviews/173849

@fereydoun_magazine
«درآمدی بر بازنگری قانون اساسی مشروطه‌ی ایران» پیشنهادات محمد ایزدی در #فریدون برای بازنگری در قانون مشروطه‌ است.

تاکنون دو بخش از این مقاله منتشر شده و بخش سوم و واپسین به زودی منتشر خواهد شد.

بخش نخست:
https://www.fereydoun.org/articles/84594

بخش دوم:
https://www.fereydoun.org/articles/74044

محمد ایزدی پژوهشگر فلسفه و ساکن فرانسه است. او کارشناسی خود را در دانشگاه پلی‌تکنیک تهران (دانشگاه صنعتی امیرکبیر)، و کارشناسی ارشد فلسفه را از دانشگاه ملی ایران (دانشگاه شهید بهشتی) اخذ کرد.

سپس به فرانسه رفت و کارشناسی ارشد خود را از دانشسرای عملی مطالعات عالی پاریس دریافت کرد. موضوع آخرین پژوهش دانشگاهی او «حاکمیت در فلسفه‌ی سهروردی» بوده است.

@fereydoun_magazine
«مردم خودشان به صورت غریزی می‌دانستند که جلوی آن چیزی که جمهوری اسلامی است و از اسلام تغذیه می‌کند، یک چیزی باید باشد که از ایران تغذیه کند. الان هم بیشترین هزینه را جمهوری اسلامی علیه ایرانیت می‌کند.

چون تحقیر هر آنچه مربوط به ایران است، تحقیر هر آن چیزی است که رو در روی جمهوری اسلامی ایستاده و به صورت پراگماتیگ و عمل‌گرایانه در حال مبارزه با جمهوری اسلامی است.

اخیرا در آبادان که شهری با جمعیت عرب‌نشین است، تظاهرات و درگیری زیادی داشتیم؛ اما هیچ شعار قومی نشنیدیم. در آبادان عرب‌نشین مردم همان شعارهایی را می‌دهند که در اصفهان و مشهد و شهرهای دیگر داده می‌شود.

شعار «رضاشاه روحت شاد»، از مشهد در منتهی‌الیه شمال شرق ایران شروع شد، و در منتهی‌الیه جنوب غرب ایران در خوزستان باز مردم همان شعار را می‌گویند. این ایرانیت است که مقابل اسلامیت است».

------------
- دکتر ناصر کرمی در میزگرد «در دفاع از ایران‌گرایی» در «فریدون»‌‌‌

دکتر ناصر کرمی استاد گردشگری و اکوتوریسم در دانشگاه‌های علامه طباطبایی، آزاد شهر ری، آزاد ملایر، برگن و ترونهایم نروژ بوده است.

در پیشینه‌ی او همچنین مدیریت برنامه ریزی و تحقیقات سازمان ایرانگردی و جهانگردی و طراحی برنامه جامع توسعه اکوتوریسم ایران به چشم می‌خورد.

ناصر کرمی همچنین سال‌ها سردبیر ماهنامه جهانگردان بوده است. او نویسنده‌ی راهیاب ایران نیز است که در انتشارات فرهنگ معاصر منتشر شده است و پرفروش‌ترین کتاب در زمینه‌ی جاذبه‌های گردشگری ایران است.

این میزگرد را در فریدون بخوانید:
https://www.fereydoun.org/Interviews/83559

@fereydoun_magazine
شماره ششم «فریدون» اکنون در دسترس علاقمندان است.

با عنوان: «از پهلوی تا نوپهلوی‌گرایی؛ یک سده تکاپو برای حفاظت از ایران»

در بخشی از پیش‌درآمد این شماره چنین آمده است:

واقعیت آن است که نظم ایران‌گرای پهلوی جدای از اینکه در سال‌های پیش از بهمن ۵۷، حضور رسمی در کشور داشت، در سال‌های پس از ۵۷ نیز هیچ‌گاه از مدار تامل ایرانیان خارج نشد و دوست و دشمن، موقعیت خود را در نسبت با آن شناساندند.

نوپهلوی‌گرایی زاده‌ی تامل بر چنین وضعیتی است. وضعیتی که از جمله خود را در این رخداد نمادین نمایاند که جوانانی که هیچ‌گاه شاه را ندیده بودند و در ظلّ نظم اسلامگرای آخوندی به دنیا آمده بودند، در آبان ۹۵ در پاسارگاد، «شاه» را فراخواندند و فریاد زدند: «ای‌ شهریار ایران / برگرد به خاک ایران».


نسخه پی‌دی‌اف شماره ششم #فریدون را به آسانی از اینجا دانلود کنید:
https://www.fereydoun.org/Fereydoun-volumes/vol6

مطالب شماره ششم، در وبسایت «فریدون» نیز بارگذاری شده‌اند:
https://www.fereydoun.org/home

#فریدون آمده است که بازتاب اندیشه برای ایران باشد.

@fereydoun_magazine
میزگردی در شماره ششم «فریدون» با عنوان:

«از بیرون به درون ایران؛ چگونگی یک رابطه ضروری برای پیشبرد براندازی»

با حضور کاملیا انتخابی‌فرد، علیرضا نادر و آرزو رشیدیان و به گردانندگی علیرضا کیانی

علیرضا کیانی در آغاز این گفتگو می‌گوید:

«موضوع میزگرد چگونگی کمک ایرانیان بیرون از کشور به ایرانیان درون کشور است. ایرانیان پس از انقلاب ۵۷ چند موج بزرگ مهاجرتی به بیرون از کشور داشتند. همین مهاجران جمعیتی چند میلیونی را شکل می‌دهند و شاید بزرگترین دیاسپورای دنیا باشند.

این جمعیت شش-هفت میلیونی غالبا مخالف جمهوری‌اسلامی هستند و بسیاری از آنها هم از سطح قابل توجهی از کیفیت شخصیتی برخوردار هستند. یا در تحصیل یا در کار اقتصادی یا در رسانه شهروندان موفقی هستند.

خب تجمیع این سه مسأله؛ یعنی جمعیت چند میلیونی، مخالفت با جمهوری‌اسلامی و کیفیت بالای شخصی به صورت بالقوه از آنها گروهی می‌سازد که انتظار می‌رود از طریق کمک به هم‌میهنان درون کشور به جمهوری‌اسلامی ضربات جدی بزنند.

از آن طرف در درون کشور هم از دی ۹۶ انقلابی شروع شده که امواج خیابانی دارد، و صراحتا سرنگونی جمهوری‌اسلامی را می‌خواهد. اما همیشه اختلاف‌نظرهای جدی بر سر چگونگی کمک به ایرانیان درون کشور وجود داشته است».

-------------
«کاملیا انتخابی‌فرد»، سردبیر رسانه ایندیپندنت فارسی، «علیرضا نادر»، تحلیلگر ارشد مسائل ایران در واشنگتن دی‌سی، و «آرزو رشیدیان»، کنشگر سیاسی در کالیفرنیای آمریکا هستند.

این میزگرد را در فریدون بخوانید:

https://www.fereydoun.org/Interviews/680912

@fereydoun_magazine
«سعید قاسمی‌نژاد» به عنوان یکی از اعضای شورای سیاستگذاری نشریه «فریدون» سه گفتگوی تفصیلی با «ناصر کرمی»، «مهدی کتابچی»، و «نجات بهرامی» در شماره ۶ فریدون ترتیب داد.

او با هر کدام از این متخصصان، به ترتیب، درباره گردشگری و میراث فرهنگی، مدیریت منابع آب، و آموزش و پرورش سخن گفت. محور این گفتگوها درباره چگونگی مدیریت و مهار مشکلات در هر کدام از این حوزه‌ها از روز صفرِ نبود جمهوری اسلامی است.

قاسمی‌نژاد، این دست گفتگوها را از شماره ۵ «فریدون» و از دو حوزه اقتصاد و سیاست خارجی آغازیده بود.

لینک گفتگوها در وبسایت «فریدون»:

با نجات بهرامی؛ آموزش و پرورش
https://www.fereydoun.org/Interviews/731209

با مهدی کتابچی؛ مدیریت منابع آب
https://www.fereydoun.org/Interviews/711209

با ناصر کرمی؛ گردشگری و میراث فرهنگی
https://www.fereydoun.org/Interviews/720912

@fereydoun_magazine
«بودجه‌خواران ولایی و بازسازی ایران پس از برافتادن شورشیان پنجاه و هفتی»

مقاله یوحنا نجدی در شماره ۶ «فریدون»

یوحنا نجدی در این مقاله، پس از شرح بلایی که در تنظیم بودجه زیر سایه‌ی اهل عبا، بر سر ایرانیان می‌آید، به تجربه تاریخی آلمان در پس از جنگ جهانی دوم نیز اشاره کرد و با توجه به ظرفیت‌های ایران در ابعاد گوناگون، ایران پساجمهوری اسلامی را حتی نیازمند زمانی کمتر برای بازساخته‌شدن دانست.

---------

یوحنا نجدی دکترای علوم سیاسی در گرایش اقتصاد سیاسی دارد. فساد سیستماتیک، تحولات در سپاه پاسداران، دستگاه سرکوب و اسرائیل‌ستیزی در جمهوری اسلامی از مهمترین موضوع‌های پژوهشی و تحقیقاتی نجدی است و در این زمینه‌ها مقالات متعددی از او به زبان‌های فارسی، انگلیسی و آلمانی منتشر شده است.

این مقاله را با عنوان «بودجه‌خواران ولایی و بازسازی ایران پس از برافتادن شورشیان پنجاه و هفتی» در «فریدون» بخوانید.

لینک مقاله:
https://www.fereydoun.org/articles/631109

@fereydoun_magazine
امیرحسین اعتمادی در میزگرد «انقلاب ملی ایران از کجا می‌آید؟» در «فریدون» در تحلیل شعارهای ملت ایران بر محتوای سه وجهی آن تاکید می‌کند:

۱- نه به جمهوری اسلامی
۲- ایران‌خواهی و ملی‌گرایی
۳- آزادی، دموکراسی و برابری

او در بخشی دیگر از سخن خود در همین میزگرد درباره شعارهای ملت ایران گفته بود:

«یک جبهه بزرگ تبلیغاتی که عمدتاً در خارج از ایران بود و بازوی خارجی اصلاح‌طلبان در حکومت بود تلاش می‌کردند خیزش‌های سراسری دی ۹۶ و آبان ۹۸ را کوچک جلوه دهند، تحقیر کنند، بگویند این برای نان و آن برای بنزین است و بگویند خواسته‌های آزادی‌خواهانه ندارند.

در صورتی که مردم مترقی‌ترین شعارها را می‌دادند؛ "سوریه را رها کن فکری به حال ما کن"، "نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران". یعنی نوک سیاست خارجی جمهوری‌اسلامی را می‌‌زدند.

قاسم سلیمانی را ترامپ به صورت فیزیکی کشت، ولی این مردم بودند که در دی ۹۶ و آبان ۹۸ به خیابان‌ها آمدند، و ماهیت تفکر قاسم سلیمانی را کشتند که خیلی مهم‌تر از کشتن فیزیکی او بود».

------------------
- برگرفته از میزگرد «انقلاب ملی ایران از کجا می‌آید؟» در نشریه «فریدون». ‌

این میزگرد با حضور محسن بنایی، حجت کلاشی، الهه بقراط و امیرحسین اعتمادی در نشریه «فریدون» برگزار شده بود.

امیرحسین اعتمادی دانشجوی پیشین دانشگاه تهران است و در این دانشگاه از سال ۱۳۷۹ فعالیت سیاسی خود را آغاز کرده بود. او در ایران دو بار بازداشت شده بود.‌

این میزگرد را در اینجا بخوانید:
https://www.fereydoun.org/Interviews/173849

@amirhetemadi

@fereydoun_magazine
«یوحنا نجدی» در شماره ۶ «فریدون» مقاله «بودجه‌خواران ولایی و و بازسازی ایران پس از برافتادن شورشیان پنجاه و هفتی» را نگاشته است.‌

او در بخشی از مقاله، ۱۹ نهاد از مهم‌ترین و بودجه‌خوارترین شیپورهای تبلیغی جمهوری اسلامی را نیز لیست کرده است.

او‌ می‌نویسد:

«فهرست زیر، ۱۹ نهاد از مهمترین و بودجه‌خوارترین شیپورهای تبلیغی جمهوری اسلامی است که هرساله، بودجه کلانی را از ثروت و دارایی‌های مردم ایران به جیب می‌زنند:

موسسه نشر آثار روح‌الله خمینی، آستان روح‌الله خمینی، ستاد مرکزی راهیان نور، قرب بقیه‌الله، مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی، مجمع جهانی اهل بیت، دانشگاه اهل بیت، دانشگاه مذاهب اسلامی، دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، شورای عالی حوزه‌های علمیه، شورای برنامه‌ریزی مدیریت حوزه‌های علمیه خراسان، مرکز خدمات حوزه‌های علمیه، موسسه آموزشی و پژوهشی روح‌الله خمینی، نهاد نمایندگی ولی فقیه در دانشگاه‌ها، سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، دفتر عقیدتی و سیاسی فرماندهی کل قوا، سازمان تبلیغات اسلامی (و همه زیرمجموعه‌های آن از جمله شامل شورای سیاستگذاری ائمه جمعه، ستاد اقامه نماز، نهاد نمایندگی ولی فقیه در دانشگاه‌ها، نمایندگی ولی‌فقیه در امور حج و زیارت، ستاد احیای امر به معروف و نهی از منکر و مرکز رسیدگی به امور مساجد)، جامعه المصطفی العالمیه، قرارگاه مرکزی خاتم‌الانبیاء و دبیرخانه شورای عالی انقلاب فرهنگی.

به این فهرست البته می‌توان شماری از دیگر نهادها را نیز افزود که به طور غیرمستقیم در پیوند با دستگاه تبلیغاتی و اجرایی نظام، امور مربوط به کنترل اذهان عمومی و همچنین حذف سیستماتیک و سرکوب مخالفان و غیرخودی‌ها را عهده‌دار هستند: دادستانی ویژه روحانیت، شورای نگهبان، ‌دبیرخانه مجلس خبرگان رهبری، مجمع تشخیص مصلحت نظام و البته ستاد مشترک سپاه پاسداران و همه زیرمجموعه‌های آن (از جمله بسیج، سپاه حفاظت، ستاد مشترک در طرح‌های مختلف همچون نسیم رحمت، یزدان‌شناس، نور ربیع، احمدی‌روشن و غیره)».

---------

یوحنا نجدی دکترای علوم سیاسی در گرایش اقتصاد سیاسی دارد. فساد سیستماتیک، تحولات در سپاه پاسداران، دستگاه سرکوب و اسرائیل‌ستیزی در جمهوری اسلامی از مهمترین موضوع‌های پژوهشی و تحقیقاتی نجدی است.

این مقاله را در فریدون بخوانید:

https://www.fereydoun.org/articles/631109

@fereydoun_magazine
مقاله‌ی رضا عرب و سهراب ثلاث* در شماره ۶ #فریدون:

«از نهاد میانجی تا نهاد فرادستی»

این دو در بخشی از مقاله خود می‌نویسند:

«معمول این است که تصور می‌شود نهاد موروثی پادشاهی به علت مسائل تاریخی در دموکراسی‌ها "تحمل" شده است و احتمالاً در آینده‌ای دور یا نزدیک شاهد تداوم آن نباشیم. با این همه، وجود ۴ کشور پادشاهی در میان ۵ دموکراسی برتر جهان بر اساس شاخص‌های دموکراتیک، که افقی از فروپاشی پادشاهی نیز در آن‌ها پیدا نیست، این تحلیل عمومی را به چالش می‌کشد.

در مهد دیرین دموکراسی، یعنی اروپای غربی، ۹ کشور دموکراتیک پادشاهی وجود دارد. باقی دموکراسی‌های اروپایی نیز که چنین مقام موروثی ندارند پادشاهان خود را در نتیجه جنگ یا انقلاب‌های بسیار خشن از دست داده‌اند.

هر چه قطبیت در سیاست کشوری بیشتر باشد و تضادهای سیاسی خشن‌تر باشد و سیاست مبتنی بر حذف بر سیاست مبتنی بر قانون غلبه بیشتری داشته باشد نیاز آن کشور به مقام موروثی پادشاهی بیشتر است.

اهمیت موروثی بودن پادشاهی در این نکته است که از اختیاراتِ محدود شده توسط قانون و نهادهای انتخابی، بهترین بهره را می‌برد تا سیاست را در میانه حفظ کند و دولت را به پیگیری اهداف ملّی‌ ترغیب کند. اگر چنین مقامی حاصل انتخابات می‌بود، خود نه داور عالی دعواهای سیاسی بلکه بخشی از نزاع می‌بود.

در مثالی اغراق‌شده، تصور کنید در ایران آینده، عالی‌ترین مقام سیاسی فرضاً یک فرد ملی‌گرای دست راستی باشد که به عنوان مثال حذف تنوع قومی ایران را دنبال کند؛ مردم چه حالی می‌داشتند وقتی او در ابتدای سال نو برایشان در تلویزیون پیام تبریک می‌فرستاد؟!»

---------------------
سهراب ثلاث محقق اندیشه سیاسی در بستر تحولات ایران معاصر است که بطور خاص به رابطه سنت‌های الهیاتی و مدرنیته تمرکز و توجه دارد. «سهراب ثلاث» نام مستعاری است که این محقق برای خود برگزیده است.

دکتر رضا عرب پژوهشگر مقیم در مرکز مطالعات فرهنگی و اجتماعی در دانشگاه گریفیث استرالیاست. حوزه‌ی پژوهشی او زبان‌شناسی اجتماعی با تاکید بر کلیدواژه‌ها، مفاهیم و استعاره‌های بومی است.

*سهراب ثلاث نام مستعار نویسنده دوم مقاله است.

لینک مقاله در وبسایت فریدون:
https://www.fereydoun.org/articles/621109

@fereydoun_magazine
«یگانگی ذکاءالملک فروغی»

مقاله‌ای از امیریحیی آیت‌اللهی، از پهلوی‌پژوهان ایرانی.

آیت‌اللهی در بخشی از این مقاله می‌نویسد:

«آن ذهنیتی که فروغی را در حد پیچ و مهره یک ساختار سیاسی و سپس نظم سلطنتی را تنها در حد استبداد فرو می‌کاست، همان است که مشروطه را درست آنگاه که در جای درست و حاصلخیز ریشه دواند (یعنی انتقال قانونی قدرت و برآمدن رضا شاه) در حد یک شکست و فرزند مشروطه را نیز در حد نابودگر مشروطه و یکّه‌سالاری خیرخواه پهلوی را در حد ستم‌شاهی فروکاست.

ذهنیتی که از فروغی و نسل روشن‌اندیش او ارزش‌زدایی می‌کند همان است که در شهریور ۱۳۲۰ همصدا با پروپاگاندای دولت بریتانیا، اتهامات واهی خیانت و چپاول را نثار پدر ایران نوین می‌کرد، در مرداد ۱۳۳۲ می‌خواست با مصدق در برابر تمام جهان بایستد و سلطنت را سرنگون کند و در بهمن ۱۳۵۷ با خمینی توانست همان کار را در وسعتی بی‌سابقه و جبران‌ناپذیر به‌سرانجام رساند؛ این ذهنیت در طول صد سال اخیر به‌جای نقد رهایی‌طلبی خود که آنرا به‌نادرست «آزادی» می‌نامید، همواره نوک پیکان انتقاد را به‌سوی نسل مشروطه و برکشندگان دودمان پهلوی نشانه رفته است.

در ساده‌اندیشی این نگاه همین بس که به دو گزاره ایمان کورکورانه دارد: ما همواره آماده دموکراسی بوده‌ایم و سلطنت همواره مانع دموکراسی بوده است. این در حالی ست که هر دو باور دارای طیف گسترده‌ای از شواهد خلاف تاریخی است و مهم‌ترین شاهد هم کارنامه ضد دموکراتیک همین ذهنیت است که با اوهام جهان‌وطنی غرب‌ستیزانه آزادی را شورش ضد حق مالکیت، ارزش‌های لیبرال، منافع ملی و خیر جمعی می‌دانست».

بخش نخست این مقاله با عنوان «اندیشمند پرواگر» را در «فریدون» بخوانید:

https://fereydoun.org/articles/610923

بخش دوم این مقاله در شماره ۷ «فریدون» منتشر خواهد شد.

@fereydoun_magazine
ایرج صفاریان* در مقاله‌ای در شماره ۶ «فریدون» با عنوان «پادشاهی پهلوی و وسعت‌بخشی به ارزش‌های مدرن و دموکراتیک» به تشریح این نکته پرداخت که پادشاهی پهلوی حامل دموکراتیزاسیونی بود که بهمن ۵۷ آن را متوقف کرد.

او در بخشی از مقاله خود درباره نسبت پادشاهی پهلوی و مقوله آزادی می‌نویسد:

«باتوجه‌ به شرایط سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، در زمینۀ مشارکت و آزادی سیاسی، سلسلۀ پهلوی یگانه دولت تاریخ ایران است که تلاش کرد در عمل، و به‌صورت زیربنایی، دموکراسی را در مملکت نهادینه کند. آنچه مغرضان و بی‌انصافان در این زمینه به این سلسله نسبت می‌دهند، نبود آزادی‌های سیاسی برای تفکرات ارتجاعی و بنیادگرایانۀ خودشان است که در گروه‌های مارکسیستی و اسلامگرا بروز و نمود داشت؛ غافل از اینکه در هیچ کجای دنیا آزادی‌های سیاسی مطلق وجود ندارد.

در دموکراتیک‌ترین کشورها هم یک کشیش یا کمونیست آزادی سیاسی برای به‌دست‌گرفتن قدرت را ندارد. آنچه هست آزادی بیان است، که با اغماض و بدون درنظرگرفتن مواردی چون تهدید به قتل و ترور، می‌توان گفت مطلقاً آزاد است و یک کشیش یا کمونیست هم این آزادی را دارد تا از تفکرات خود بگوید یا علاقه‌مندان می‌توانند آن تفکرات را مطالعه کنند، ولی به‌هرحال، همان‌گونه که اشاره شد آزادی‌های سیاسی محدودیت دارد. محدودیتی که از قضا برای حفظ همان آزادی‌های سیاسی لازم است.

در دورۀ پهلوی هم این محدودیت باید اعمال می‌شد و تا حد قابل توجهی نیز اعمال شد، اما متاسفانه در سال‌های واپسین این کنترل لازم امنیتی شل گرفته شد و خرابکاری بر جای سیاست‌ورزی نشست؛ چنانکه می‌توان گفت یکی از بزرگترین اشتباهات محمدرضا شاه و دولت پهلوی این بود که از سال‌ ۱۳۵۵ به بعد، بر اساس یک تحلیل اشتباه، از مهار کامل بنیادگرایان و مرتجعین سرخ و سیاه خودداری کردند.

تحلیل اشتباه از زمان‌بندی و چگونگی اعمال سیاست "فضای باز سیاسی" موجد چنین آسان‌گیری خطرآفرینی بود. فراهم‌ کردن فضای باز سیاسی برای روح‌الله خمینی و مسعود رجوی و مرتضی مطهری و نورالدین کیانوری و امثال ایشان چیزی جز تیغ‌دادن در کف زنگی مست نبود، کما اینکه قدرت‌گرفتن بنیادگرایان اسلامی در جمهوری اسلامی و فجایعی که آفریدند، این را به وضوح ثابت کرد».

------------
*ایرج صفاریان نام مستعار نویسنده است.

- این مقاله را در اینجا بخوانید:
https://www.fereydoun.org/articles/670911

@fereydoun_magazine
کاملیا انتخابی‌فرد: شاهزاده رضا پهلوی سمبل همبستگی ملی است

«کاملیا انتخابی‌فرد» - سردبیر ایندیپندنت فارسی - در میزگردی در «فریدون» وظیفه خود به عنوان یک روزنامه‌نگار را در این می‌داند که سمت حق بایستد نه اینکه صرفا اخبار را بازتاب دهد.

او در بخشی از این میزگرد می‌گوید:

«کاری که ما در ایندیپندنت فارسی داریم انجام می‌دهیم یک کار ملی‌گرایانه است. من خودم مشروطه‌خواه هستم و شاهزاده رضا پهلوی برای من سمبل مشروطیت است. اما من برای تمامیت ارضی ایران و برای ایجاد حس همبستگی ملی دارم تلاش می‌کنم. الان سمبل آن فرد برای ایجاد این همبستگی شاهزاده رضا پهلوی است.

یک موضوع دیگر هم اینکه همان روز اولی که ما روزنامه‌ی ایندیپندنت را منتشر کردیم من در اولین سرمقاله نوشتم که روزنامه‌نگار بودن، به این معنی نیست که شما صرفا خبر منعکس کنید. این را خبرگزاری‌ها خیلی خوب انجام می‌دهند. اگر شما احتیاج داشته باشید خبر بخوانید می‌روید آسوشیتدپرس یا رویترز را باز می‌کنید. ولی وقتی به یک رسانه‌ی مستقل یا به یک روزنامه نگاه می‌کنید، می‌خواهید ببینید که حقیقت چه است و کدام طرف حامل حقیقت بوده است.

من همیشه طرف حق می‌ایستم. من فقط خبرنگار نیستم بلکه من تا زمانی که قلم و قدرت داشته باشم سعی می‌کنم طرف حق بایستم. حقیقت در ایران امروز این است که مردم ایران می‌خواهند کسی به عنوان یک حامی ملی از انقلاب آنان حمایت کند و ما پشت این ایده ایستاده‌ایم. ما از آب و خاک و ملت ایران داریم حمایت می‌کنیم».

-----------
این میزگرد در شماره ششم «فریدون» برگزار شد.

- این میزگرد را با عنوان «از بیرون به درون ایران؛ چگونگی یک رابطه ضروری برای پیشبرد براندازی» را در وبسایت «فریدون» بیابید و بخوانید.

آن را در اینجا بخوانید:

https://www.fereydoun.org/Interviews/680912

@fereydoun_magazine
«حمید بابایی»، دانشجوی دکتری اقتصاد مالی، تاکنون دو مقاله در حوزه تخصصی خود برای «فریدون» نگاشته است.

او در این دو مقاله تلاش کرده است مسئله را شناسایی کند و به ارائه چشم‌انداز برای حل یا بهبود آن در ایران فردا بپردازد.

هیچ مشکلی در ایران وجود ندارد که قابل حل یا بهبود نباشد؛ حضور نیروهای متخصص میهن‌پرست که در اندیشه یک نظم ملی و لیبرال به جای رژیم ولایی هستند، بزرگترین سرمایه‌ی ایران و ایرانی برای بازسازی میهن باستانی است.

۱- «در یک ایران نرمال بانک مرکزی چه نقشی بازی می‌کند؟»

لینک:
https://www.fereydoun.org/articles/56396

۲- «قدرت توتالیتر و تامین سرمایه»

لینک:
https://www.fereydoun.org/articles/284847

@fereydoun_magazine