دغدغه ایران
54.3K subscribers
760 photos
184 videos
128 files
1.78K links
این تنها رسانه ویژه انتشار نوشته‌های محمد فاضلی در تلگرام است. هیچ کانال دیگری برای نشر نوشته‌هایم ندارم.
Download Telegram
Forwarded from اکوایران
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥 ذینفعان جای مردم را گرفته اند

▫️برخی کارشناسان می گویند یکی از مسائلی که توسعه را به عقب رانده، ظهور افراد ذینفع در دایره سیاستگذاری است.

▫️محمدفاضلی جامعه شناس هم به انتقاد از این رویکرد پرداخت و اذعان کرد یکی از موانع شروع مسیر توسعه در ایران همین افراد هستند.

▫️فاضلی گفت این افراد در ازای وفاداری رانت دریافت می‌کنند و به مرور جای جمهوری و مردم را در سیستم حکمرانی می‌گیرند.

▫️این سخنان در میزگردی در کنفرانس حکمرانی و سیاستگذاری عمومی پژوهشکده سیاستگذاری شریف عنوان شده است.

نسخه کامل در تلگرام

نسخه کامل در سایت

📺 @ecoiran_webtv
Forwarded from خشتِ خام | حسین دهباشی (تاریخ آنلاین)
‏نقد و نمایش مستند تحسین‌شده‌ی «۵ دوربین شکسته»/ کاندید جایزه بهترین فیلم مستند در مراسم اسکار/ و گفتگو با دکتر احمد زیدآبادی درباره‌ی فلسطین/ ساعت ۶عصر، شنبه ۲۷آبان/ کافه تاریخ/ وصال شیرازی، بین ایتالیا و کشاورز، ک بیانی (مریم)
Audio
اپیزود صدم پادکست دغدغه ایران

راهی که با هم آمدیم

اپیزودهای پادکست دغدغه ایران چه نگاهی به مسائل ایران داشته‌اند؟ این پادکست در طول نودونه اپیزود، چه مفاهیم، نظریه‌ها و تحلیل‌هایی درباره اندیشه توسعه و ایران به مخاطب ارائه کرده است؟ اپیزود صدم تلاشی است تا کلیت منسجمی از اپیزودها به شنونده ارائه شود. و طراحی از ادامه مسیر آن ترسیم شود. اندکی از شور و شیرین ساخت این پادکست هم در اپیزود صدم به شنونده تقدیم می‌شود.

صد میلیون تومان هدیه کتاب
https://panel.porsall.com/Poll/Show/cf698974d0094c2
(بدون فیلترشکن وارد لینک شوید)


حامی مالی این اپیزود
کارنامه، پلتفرم کارشناسی، معامله و خدمات خودرو
https://karnameh.com

حمایت از پادکست
https://hamibash.com/dirancast

شناسه پیپال
Mfpaypal97@gmail.com

Email: dirancast@gmail.com

گوینده: محمد فاضلی
امور فنی و صوت: مرتضی مشیری‌خواه
گرافیک: حامد ملیانی و کریم شاهین

تاریخ انتشار
آبان هزار و چهارصدودو

@dirancast_official
صد میلیون تومان هدیه کتاب

پادکست دغدغه ایران

مخاطبان و شنوندگان #پادکست_دغدغه_ایران قرار بود صد میلیون تومان منابع برای هدیه دادن کتاب تأمین کنند. همراهی و خیرخواهی ایشان سبب شد تا ۱۴۳ میلیون تومان فراهم شود. نزدیک به ۷۰۰ جلد کتاب (در ۳۳ عنوان) با این منابع تأمین شده است و علاقمندان به کتاب و آگاهی می‌توانند از طریق لینک زیر در قرعه‌کشی برای دریافت هدیه کتاب شرکت کنند.

منابع مالی این کار در فاصله انتشار اپیزودهای ۹۱ تا ۱۰۰ پادکست دغدغه ایران توسط مخاطبان پادکست تأمین شده است.

از طریق لینک زیر به پرسشنامه‌ای هدایت می‌شوید که در آن عناوین کتاب‌ها ارائه شده و نشانی پستی برای ارسال کتاب (در صورت برنده شدن) از شما خواسته می‌شود. نشانی دقیق، کد پستی و شماره تلفن ضروری است.

صد میلیون تومان هدیه کتاب
https://panel.porsall.com/Poll/Show/cf698974d0094c2
بدون فیلتر شکن وارد لینک شوید.

@dirancast_official
Forwarded from شبکه توسعه
🔲⭕️آن مرد یک رسانه بود!
محمدرضا اسلامی؛ استاد دانشگاه پلی‌تکنیک کالیفرنیا

می‌توان نشست و ناامید بود. می توان به آسانی گفت «کار از کار گذشته و هیچ تلاشی فایده ندارد». می‌توان با این قبیل جملات خیال خود را راحت کرد. اما افرادی هم هستند که همت و وقت خود را مصروف تولید محتوی/آگاهی در جامعه می کنند و از پای نمی نشینند.
محمد فاضلی بعد از آنکه از دانشگاه بیرون آمد، از پا ننشست و وقت را مصروف تولید محتوی کرد، صد قسمت پادکست محصول آن تلاش است(اینجا). صد قسمت از پادکستهای دغدغه ایران منتشر شد. صد قسمت محتوا، گفتگو، صحبت و هم اندیشی پیرامون مطالب مختلف که ستون فقرات آنها یک چیز است: «دغدغه ایران».
در گروه همکاران سابق برج میلاد شاهد بودم که پادکستها یک به یک به اشتراک گذاشته می شد و برداشتم این بود که هنوز ضربان نبض جامعه (یا حداقل بخشی از جامعه اهل مطالعه) این است که «آگاهی» را «می نوشد» آگاهی را «نشر» می دهند. آگاهی را دست به دست به دیگران می رساند. در گروه تلگرامی دیگر اوضاع همین بود.

☑️⭕️تحلیل فرد به مثابه رسانه:
«فرد به مثابه رسانه» از مختصات ایران ما و امکان ویژه دنیای جدید ماست. بیایید کمی در این مورد تامل کنیم:

۱- یک اتفاقی در جامعه ایرانی در حال رخ دادن است که مشابه اش را نمی توان در آمریکا یا ژاپن مشاهده کرد: در ایران بر خلاف بسیاری کشورها، افرادی هستند که از خارج از جریان اصلی رسانه ای (Mainstream)‌ دارند با مردم حرف می زنند و دست کم بخشی از مردم حرف‌های آنها را دنبال می کنند. یعنی جامعه یک بخشی از جریان اندیشه ورزی را “جدی” گرفته.
دست کم تجربه شخصی من این است که در آمریکا چنین نیست. یعنی نسل جوان آمریکایی برایش افرادی مانند دکتر سروش یا دکتر رنانی یا دکتر غنی نژاد وجود خارجی ندارد. اگر مثلا فرید زکریایی هست به واسطه شبکه سی.ان.ان است و متقابلا چهره های فاکس نیوزی در سمت دیگر. یعنی افراد مرجع به واسطه رسانه های اصلی مرجع شناخته می شوند.
در شرق آسیا هم که این وضع بدتر است. در ژاپن یا چین اساسا جریانی از روشنفکری وجود ندارد که بخواهد گفتگوهای دامنه دار، پیوسته و جدی با مردمان (یا لااقل بخشی از مردم) وجود داشته باشد. به عبارت دیگر ما در ایران افرادی داریم که محتوا تولید می کنند، مرجعیت دارند اما در رسانه های رسمی نیستند و مردم آن ها را در پستوی انبوهی از پیام های رد و بدل شده در شبکه های اجتماعی می جویند و می یابند.

۲- نگاهی به گردش کمّی محتوا از «رسانه های تک نفره» در میان ایرانیان باعث امیدواری است. عملا کمّیت گردش یادداشتها نشان از جدی گرفته شدن محتوی توسط بخشی از جامعه است. مثلا مطلب جلاسان گردگو یا افسانه پیل و پراید در زمان نشر خود تقریبا در بسیاری کانالها و گروه‌ها بازنشر شد. اغراق نیست که گفته شود آن یادداشت ها میلیونها بار دیده شد.

۳- عدم وجود چنین چیزی در فضای رسانه و شبکه های اجتماعی آمریکا و ژاپن یک واقعیت است. یعنی عملا چهره هایی نظیر سریع القلم و ... خارج از رسانه های مسلط در حال گفتگو با مردم «نیستند». نمونه هایی نظیر دکتر رنانی، دکتر فاضلی و... که مستقل از رسانه های مسلط باشند وجود ندارند و عملا در آمریکا چهره هایی که با بدنه جامعه تکلم دارند «ذیل رسانه های بزرگ» تعریف شده اند.

۴- برای مثال مقایسه رضا امیرخانی در تهران با موراکامی در توکیو محل تامل است. رمانها و داستانهای موراکامی در ژاپن به شکل وسیع خوانده می شود. ولی موراکامی در هیچ حوزه دیگری غیر از رمان با مردم ارتباط ندارد. حال آنکه «خوانده شدن» و دیده شدن امیرخانی در نسل جوان ایرانی فراتر از "رمانِ صرف" است.

۵- به رغم اینکه گفته می شود ایرانیان اهل مطالعه نیستند ولی هم در ژاپن و هم در آمریکا بسیار به ندرت با دانشجویی مواجه شدم که علاقمند به «مطالعه جنبی» مباحث توسعه ای، اجتماعی، فرهنگی باشد. هیچ نشانی از این قبیل علاقمندیها در میان حدود دو هزار دانشجوی آمریکایی که تا کنون داشته ام ندیده ام، حال آنکه چهار ترم در دانشگاه علوم و تحقیقات تدریس کردم و شاهدم که بخش زیادی از دانشجویانم دایما محتوای مرتبط با توسعه ایران را در شبکه ها دنبال می کنند.

۶- یکی از دلایل این امر احتمالا ناشی از زوال جایگاه صداوسیما و چند دهه فقدان رسانه خصوصی و مرجعیت رسانه‌ای است. خصیصه و نشانی از تحول اجتماعی در جامعه‌ای که سخنگو پیدا کرده است.
«فرد به مثابه رسانه» امکان ویژه دنیای امروز است. به تعبیر دکتر صیدی، این رسانه جدید/مدرن «فقط» دو چیز نیاز دارد: یک موبایل و قدری دغدغه!

شبکه توسعه
https://t.me/I_D_Network
یک کانال تخصصی درباره آب با مباحث خوب 👇👇👇
https://t.me/Bar_Madar3_Ab
لینک دیدن مستند در آپارات

https://www.aparat.com/v/Gyw5U

این موضوعی درباره زندگی همگان است، همه.
جَلّاسانِ گِردگو
(بازنشر از سال ۱۳۹۶)

محمد فاضلی

واژه‌های طبّاخ، قصّاب و خبّاز را شنیده‌اید، نام مشاغل‌اند، و کسانی هم هستند که بر وزن همین مشاغل می‌توان آن‌ها را «جَلّاس» نامید، اگرچه چنین واژه‌ای وجود نداشته باشد. این‌ آدم‌ها را حتماً می‌شناسید. این دسته – که هر یک از ما هم می‌توانیم یکی از آن‌ها باشیم – کارشان این است که از این جلسه به آن جلسه در حرکت هستند. اگر طبّاخ یعنی «بسیار طبخ‌کننده»، «جَلّاس» نیز «بسیار نشیننده در جلسه است، بسیار جلوس‌کننده»

خصیصه بارز دستگاه اداری این مملکت انبوه جلسات است و «جَلّاسان» بوروکرات‌هایی هستند که در هر روز چندین جلسه شرکت می‌کنند. تقصیر خودشان نیست، ساختار است که آن‌ها را صبح تا شب دور میزهایی می‌نشاند تا فرسوده‌شان کند، تا فرصت نکنند چیزی بخوانند، فکر کنند و به کار و بارشان برسند. همه در جلسه‌اند.

«جَلّاسی» بیماری نظام اداری‌ است. نظام اداری به دلیل ابهام در وظایف، کمبود دانشی که به مدیران جرأت تصمیم‌گیری بدهد، فقدان شفافیتی که اطلاعات را با سرعت و دقت به گردش درآورد و لازم نباشد در جلسه اطلاعات را رد و بدل کرد، و ساختار مستعد تخلف که مدیران را در معرض رسیدگی سازمان‌های نظارتی قرار می‌دهد، به تدریج هر تصمیمی را مؤکول به جلسه می‌کند. اکثریت مدیران قادر به تصمیم‌گیری نیستند و بنابراین وقت گرانبها صرف جلوس در جلسات می‌شود و به تدریج «جَلّاسان» ظهور می‌کنند.

نظام اداری «جَلّاس‌پرور» به این حد نیز قناعت نمی‌کند. کثیری از «جَلّاسان» به تدریج خود را به خُلقی دیگر نیز می‌آرایند و آن «گِردگویی» است. «گِردگو» کسی است که ماهرانه درباره هر مسأله مهمی چنان سخن می‌گوید که نه سیخ بسوزد نه کباب. «گِردگو» می‌تواند چنان سخن بگوید که دل همه را به دست آورد، سخنش هیچ گوشه‌ای ندارد و رئیس فعلی و رؤسای محتمل آتی را خرسند می‌سازد. گِردگو می‌تواند چنان سخن بگوید که هیچ مسئولیتی را متوجه اظهارنظرش نسازد.

«گِردگویان» طائفه‌ای هستند که جز در مواردی که ناچار شوند، پای هیچ اظهارنظری را امضا نمی‌کنند تا مبادا امروز و فردایی گریبانش را بگیرند. این جماعت از مکتوب کردن بیزارند و ترجیح می‌دهند صدای‌شان در کنار صداهای همگان قرار گیرد و همواره مسئولیت تصمیم‌ها میان همگان تقسیم شود. دیوار حاشا برای «جَلّاسان گِردگو» بلند است.

«گِردگویی» مهارتی است برای گفتن سخنانی که آن‌قدر گرد هستند که در هر زمینی می‌توان آن‌ها را غلطاند، و به هر زمان و مکانی می‌توان آن‌ها را قِل داد. گویِ گِرد را از هر زاویه که نگاه کنید، فرقی نمی‌کند، جهت خاصی ندارد.

«جَلّاسانِ گِردگو» محصول نظام اداری‌ای هستند که بر سنت شفاهی بنا شده و گزارش کارشناسی مکتوب و امضاشده در آن جایگاهی ندارد. نظامی که در غوغای آمارهای متناقض همواره می‌توان هر اظهارنظری را توجیه کرد. اکثریت آدم‌ها در چنین سیستمی آخر و عاقبت حرفه‌ای‌شان «جَلّاسی» و «گِردگویی» است؛ حرفه‌ای که در آن می‌آموزند چگونه سی سال بمانند و کسی را نرنجانند؛ روی حرفی نایستند، و مسئولیت هیچ مخاطره حرفه‌ای را نپذیرند.

«جَلّاسی» و «گِردگویی» بسیار به هم مرتبط هستند، زیرا گردگویان بسیاری را دیده‌اید که چون جلسه تمام می‌شود و بیرون از اتاق جلسه، ایستاده در کنار شما سخن می‌گویند، حرف‌هایی می‌گویند که از خود می‌پرسید چرا این‌ها را همان‌جا داخل جلسه نگفت؟ گویی وقتی می‌نشینند و آن‌گاه که ایستاده‌اند، متفاوت‌اند. گِردگویی در این نظام اداری، راهی برای ماندن است. «جَلّاسان گِردگو» خود می‌مانند، بی هیچ صراحتی، سی سال یا بیشتر، اما سرمایه‌های بسیاری را به فنا می‌برند.

@fazeli_mohammad
لینک شرکت در قرعه‌کشی ۳۳ عنوان کتاب‌های مرتبط با توسعه و مسائل ایران.
https://panel.porsall.com/Poll/Show/cf698974d0094c2

ممکن است برای ورود به لینک، مجبور به خاموش کردن فیلترشکن باشید.

۷۰۰ جلد کتاب هدیه مخاطبان پادکست دغدغه ایران.
زوال نهادی دانشگاه

@fazeli_mohammad
«لحظه» خطیر تصمیم نهایی به مهاجرت

💠فردین علیخواه
عضو گروه جامعه شناسی دانشگاه گیلان

◽️در سال‌های گذشته و به‌ویژه در این روزهای پاییزی، گفتگوهای بسیاری درباره ترکِ وطن در جریان بوده و همچنان در جریان است. این روزها برخی از ایرانیان با اشتیاق از رفتن خود خبر می‌دهند هر چند دل‌شوره‌ای تیره‌وتار دارند، چرا که مهاجرت تصمیمی دشوار است. توأمان «نگرانی و نشاط» همراه آنان است. برخی دیگر روزی چند بار با دفاتر حقوقی و مهاجرتی تماس می‌گیرند و هر بار یک تیک در کنار بندهای «مدارک لازم برای مهاجرت» می‌گذارند و با هر تیک احساس می‌کنند به لحظه رفتن نزدیک می‌شوند، برخی نیز به مهاجرت می‌اندیشند؛ ولی به نتیجه مشخصی نمی‌رسند. اینان دقایقشان را در شرایط تردید و درنگ می‌گذرانند، در جایی بین رفتن و نرفتن گیرکرده‌اند. برخی دیگر مانده‌اند و تصمیم دارند همین‌جا بمانند. اینان مدام تأمل می‌کنند و برای ماندن دلیل می‌یابند. راستش موضوع مهاجرت برای کسانی که به مهاجرت فکر می‌کند و بعد برای ماندن دلیل می‌یابند بسیار سخت‌تر است، چون دلایلشان روزبه‌روز ضعیف و نحیف می‌شود و باید به دنبال دلیل قانع‌کننده دیگری باشند. در نهایت برخی هم اصلاً به مهاجرت فکر نمی‌کنند تا بخواهند دلیلی برای ماندن یا رفتن بیابند. البته باید بگویم که به‌تدریج ما شاهد ظهور «فرهنگ مهاجرت» در ایران هستیم. اگر این فرهنگ در جای‌جای کشور گسترش یابد گروه اخیر نیز در دامنۀ تصمیم‌گیری برای ماندن یا رفتن خواهد افتاد.

◽️آمار مختلف از فراگیری مهاجرت چه در سطح انگیزه و چه در سطح اقدام خبر می‌دهند (که البته برای مسئولان این کشور اهمیتی ندارد). در حوزه‌های مختلف علوم‌انسانی، درباره مهاجرت ایرانیان و ترکِ وطن پژوهش‌های گوناگونی انجام شده است؛ ولی آنچه برای نگارنده این سطور مهم است «لحظه» خطیر «تصمیم نهایی» به مهاجرت است. بیشتر توضیح می‌دهم.

◽️همان‌طور که اشاره شد در زمینه مهاجرت چند گروه داریم که من آنها را با سه کلمه «مطمئن» و «معلق» و «مسکوت» توضیح خواهم داد. گروه اول یعنی مطمئن‌ها(نسبت به ماندن) کسانی هستند که به مهاجرت فکر کرده‌اند ولی نتوانسته‌اند برای ترک موطن دلیل محکمی بیابند. این گروه برای ماندن در ایران استدلال‌هایی دارد و همان استدلال‌ها برای آنان نوعی اطمینان از ماندن فراهم آورده است. گروه دوم معلق‌ها هستند. معلق‌ها از دودلی و بی‌تصمیمی کلافه‌اند. اینان بین دو موقعیت «اینجا دیگه جای زندگی نیست» و «هیچ جا ایران نمی شه» در رفت و آمدند. گروه سوم «مسکوت‌ها» هستند. گروهی که اساساً به مهاجرت فکر نکرده‌اند و گویی هیچ نسبتی با مهاجرت ندارند. ولی همان‌طور که بیان شد در صورت گسترش بیش‌ازپیش مهاجرت و تبدیل آن به «فرهنگ مهاجرت» این گروه‌ نیز به‌تدریج وارد دامنه تأمل و تصمیم در خصوص مهاجرت خواهد شد.

◽️برخی از افرادی که مهاجرت کرده‌اند فی‌البداهه و در لحظه برای مهاجرت تصمیم نگرفته‌اند. توضیح بیشتر آنکه، تصمیم به مهاجرت هم یک پروژه است و هم یک پروسه. ایده مهاجرت از جایی به ذهن افراد می‌نشیند، درگیری با این ایده ادامه می‌یابد، افراد ماندن یا رفتن را سبک‌سنگین، و در نهایت؛ آن تصمیم نهایی را اخذ می‌کنند.

◽️کنجکاوی‌ها و گفتگوهای پراکنده‌ام با ایرانیانی که مهاجرت کرده‌اند نشان می‌دهد که هر کدام از آنان با دیدن اتفاق‌ها، وقایع، حوادث، و رویدادهایی آن «تصمیم نهایی» را اتخاذ کرده‌اند. آنان در مسیر چالش با ایده رفتن یا ماندن به سر می‌بردند؛ ولی رویداد، واقعه یا خبری به‌عنوان تیرخلاص عمل کرده و آنان را از موقعیت «معلق» به موقعیت «یقین برای ترک وطن» سوق داده است.

◽️روزی با یکی از همکاران دانشگاهی‌ام که در عرصه صنعت آب شناخته شده بود صحبت می‌کردم. دریغ و درد که ایشان هم اکنون در خصوص روش‌های حل مشکل کم‌آبی در برخی از ایالت‌های امریکا به سازمان‌های مسئول آن کشور مشاوره‌های اثربخشی می‌دهند. از ایشان در خصوص موضوع همین نوشته کوتاه پرسیدم.
گفتم: «همیشه می‌گفتی که با موضوع رفتن یا ماندن در ایران درگیری. ولی چه چیزی باعث شد تا اون تصمیم نهایی رو بگیری؟»

گفت: «اسیدپاشی‌های اصفهان!»
ادامه داد: «من دختر کوچک دارم. راستش خیلی ترسیدم. نگران آینده دخترم شدم.»

▪️▪️@fardinalikhah
ادامه در صفحه بعد👇🏼
ادامه: لحظه خطیر تصمیم به مهاجرت

◽️با ایرانیان دیگری هم دراین‌خصوص صحبت کرده‌ام. آنان هم روزی جزو مطمئن ها نسبت به ماندن، معلق‌ها بودند. ولی واقعه‌ای، اعلام موضعی، حرفی و حدیثی آنان را به تصمیم نهایی رسانده است، عاملی که آن را «ایکس فکتور» مهاجرت می‌نامم. به این دلیل می‌گویم ایکس فکتور چون از قبل مشخص و معین نیست. می‌تواند دالان حجاب در ایستگاه مترو باشد، می‌تواند جمله‌ای در صداوسیما باشد که به ایرانیان فرهیخته می‌گوید «اگر دوست ندارید جمع کنید و بروید» و یا می‌گوید «مملکت مال حزب‌اللهی‌هاست». می‌تواند یک ویدئوی کوتاه در شبکه‌های اجتماعی باشد که برخورد نسنجیده با دختری نوجوان به‌خاطر حجاب را نشان می‌دهد، می‌تواند برکناری رئیس دانشگاه شریف به‌خاطر جشن فارغ‌التحصیلی بانشاط و متفاوت دانشجویان آن دانشگاه و یا لغو کنسرت علیرضا قربانی در اصفهان به‌خاطر وجود نوازنده زن در گروه موسیقی‌اش باشد.

◽️هر کدام از این رویدادها که شاید از نگاه مقامات این کشور موضوعاتی فرعی و پیش‌پاافتاده‌اند تعدادی از ایرانیانی را که در موقعیت «شک و تردید» برای مهاجرت‌اند به موقعیت «اتخاذ تصمیم نهایی» برای ترک وطن می‌رساند.

▪️▪️@fardinalikhah
Forwarded from Hojjat Mianabadi
چالش های آب، سیستان و بلوچستان بهشت پیمانکاران:

در برنامه تلویزیونی فرامتن به بررسی چالش‌های سیاستی آب در سیستان پرداخته شد. در این برنامه سعی شد به تحلیلی متفاوت از شرایط شبکه مسائل سیستان از بعد داخلی پرداخته شود.

عدم شناخت درهم تنیدگی مسأله سیستان و پیوند آب-سیاست-اجتماع و ابعاد محلی-ملی و بین المللی مسأله سیستان چگونه سیستان را به #بهشت_پیمانکاران تبدیل کرده است.

https://www.aparat.com/v/CbfTe
صد میلیون تومان هدیه کتاب

پادکست دغدغه ایران

مخاطبان و شنوندگان #پادکست_دغدغه_ایران قرار بود صد میلیون تومان منابع برای هدیه دادن کتاب تأمین کنند. همراهی و خیرخواهی ایشان سبب شد تا ۱۴۳ میلیون تومان فراهم شود. نزدیک به ۷۰۰ جلد کتاب (در ۳۳ عنوان) با این منابع تأمین شده است و علاقمندان به کتاب و آگاهی می‌توانند از طریق لینک زیر در قرعه‌کشی برای دریافت هدیه کتاب شرکت کنند.

منابع مالی این کار در فاصله انتشار اپیزودهای ۹۱ تا ۱۰۰ پادکست دغدغه ایران توسط مخاطبان پادکست تأمین شده است.

از طریق لینک زیر به پرسشنامه‌ای هدایت می‌شوید که در آن عناوین کتاب‌ها ارائه شده و نشانی پستی برای ارسال کتاب (در صورت برنده شدن) از شما خواسته می‌شود. نشانی دقیق، کد پستی و شماره تلفن ضروری است.

صد میلیون تومان هدیه کتاب
https://panel.porsall.com/Poll/Show/cf698974d0094c2
بدون فیلتر شکن وارد لینک شوید.

@dirancast_official
.
مفهوم دولت به مثابه بانک مرکزی سرمایه نمادین، کلید مهمی برای درک عملکرد هر دولتی و تبیین وضعیت آن است. تورم سرمایه نمادین هم خیلی ابهامات و مسائل را روشن می‌کند.

دولت‌ها به بانکداری مرکزی درست نیاز دارند، خواه بانکداری مرکزی پول یا بانکداری مرکزی سرمایه نمادین.

#دغدغه_ایران #محمد_فاضلی
@fazeli_mohammad
گاه منچ را هم خوب بازی نمی‌کنند.

@fazeli_mohammad
🔴هیچی‌ندارید!

🔺اعتماد ۴ آذر ۱۴۰۲

✍️عباس عبدی

🔴پیش از انتخابات ۱۴۰۰، خبرگزاری فارس دعوت کرد تا با یکی از اصلی‌ترین نمایندگان اصول‌گرای مجلس گفتگویی تصویری داشته باشم. رغبتی کافی نداشتم ولی پذیرفتم. آن برنامه بسیار زیاد دیده شد، بویژه ۹۰ ثانیه آخر آن که از طرف مقابل خواستم سخنان ایجابی خود را طی ۱٫۵ ساعت گفتگو در یک جمله خلاصه کند و بگوید که چه ایده‌ای برای مردم دارند که وضع‌شان بهتر شود. پاسخی دریافت نشد، و در پایان گفتم هیچی ندارید، هیچی.

🔘پس از گذشت ۳۰ ماه از آن تاریخ، همه می‌بینند که به معنای واقعی هیچی در چنته نبوده است. نمونه‌هایش فراوان است. جِرزنی را آغاز کرده‌اند. مهمترین روزنامه طرفدار دولت نوشته که مشکل تورم هنوز به دولت قبل باز می‌گردد یا دیگری گفته مردم وضع خودشان را باید با بنگلادش مقایسه کنند. مدتی دیگر هم با سومالی مقایسه خواهند کرد. دیگری در حالی که وضع تهران قمر در عقرب است می‌خواهد منابع مالی تهران در حال استهلاک را صرف بازسازی غزه کند و الی آخر.

🔘اکنون در آستانه یک انتخابات دیگر قرار داریم و مجموعه این نیروهای فاقد برنامه و رویکرد سازنده؛ دو باره در قالب اسامی و عناوین جدید مثل مبنا و شانا و جمنا و ... گرد هم آمده‌اند و با نام‌های نو، می‌خواهند پوششی جدید را بر پیکر نحیف و کهنه خود بپوشانند.
https://telegra.ph/هیچی-ندارید-11-24
Forwarded from شبکه توسعه
⭕️کشورداری مبتنی بر عدد و عقلانیت، مقایسه ایران و آمریکا
محمدرضا اسلامی؛ استاد دانشگاه ایالتی پلی‌تکنیک کالیفرنیا


دولت آمریکا هر سال آمار مربوط به صنعت ساختمان و ساخت و ساز در این کشور را منتشر می کند. برای آشنایی با ابعاد این بخش از اقتصاد باید بدانیم که ابعاد بازار ساخت و ساز در بازه یک ساله منتهی به شهریور ماه امسال حدودا ۲۰۰۰ میلیارد دلار بوده که حدودا ده درصد اقتصاد ایالات متحده است. (+)

مهندسین معمار و سازه، متولیان احداث بنا در دنیای مدرن محسوب می شوند ولی دانشِ مهندسین سازه و معمار برای سیاست گذاری در امر مسکن کافی نیست، بلکه تدوین استراتژی‌های این حوزه، بحثی چندوجهی/پیچیده است و نیازمند آمار و ارقام روشن و دقیق.

در آمریکا چه تعداد خانه ساخته شد؟ جواب دقیق و روشن است:
در سال گذشته یک میلیون و ۲۲هزار واحد مسکنِ «یک واحدی» و ۳۶۸هزار مسکن «چند واحدی» ساخته شده و پروانه پایان کار دریافت کرده است. یعنی جمعا ظرفیت اقتصاد آمریکا در بخش مسکن، توانِ ساخت ۱ میلیون و ۳۹۰ هزار واحد مسکونی را داشته است. (+)

دقت کنیم! وقتی که یک نفر بگوید ما «به راحتی می توانیم سالی یک میلیون مسکن بسازیم باید بداند درباره چه چیزی صحبت می کند. سردار رستم قاسمی در این زمینه مصاحبه ای کرد و گفت که یک میلیون مسکن در سال «شدنی» است (+) ولی گذر زمان نشان داد اینگونه حرفها بی پشتوانه مبتنی بر عدد، محاسبه و عقلانیت است.

سوال بعدی نوع سازه واحدهای مسکونی «چندواحدی» چه بوده است؟

بر خلاف انتظار ما در میان آن ۳۶۸ هزار مسکن چندواحدی مذکور، وضعیت «سازه» خانه ها به شرح زیر بوده است: ۷۳٪ درصد آنها دارای «سازه چوبی» بوده اند و ۲۷٪ درصد باقیمانده دارای سازه های بتنی و فولادی بوده اند. مطابق آمار رسمی دولت آمریکا، فولاد و سیمان عمدتا در سازه های بلندمرتبه استفاده می شود و مصالح اصلی ساخت و ساز (در مسکنِ غیر بلندمرتبه) چوب است.

نکته کلیدی همین جاست که این آمار نشان دهنده سرانه مصرف انرژی در روند «احداث» ساختمان نیز هست. برای ساخت سازه های بتنی به سیمان و برای ساخت سازه های فولادی به پروفیلهای فولاد نیاز است که هر دوی این ها توسط دو «صنعت انرژی بر» و «آلاینده محیط زیست» تولید می شوند. در کشور آمریکا با وجود قدمتِ صنایع فولاد و سیمان، چوب به عنوان مصالح اصلی در انبوه سازی مورد توجه قرار گرفته و این امر باعث شده تا بخش قابل توجهی از «انرژی کشور» به سمت تولید سیمان و فولاد رهنمون نشود، و محیط زیست هم کمتر دچار آسیب شود. همین رویکرد را ژاپنی ها هم در چندسال اخیر داشته اند و به سمت سازه های چوبی رفته اند (+).

چقدر دی اکسید کربن برای ساخت یک متر مربع مسکن تولید می شود؟

مطالعات پژوهشگران نشان می دهد برای تولید یک تُن سیمان، حدود ۹۰۰ کیلوگرم دی اکسید کربن (CO2) تولید می شود. پروسه تولید سیمان نیاز به انرژی و حرارت بالا (حدود ۱۲۰۰ درجه سانتیگراد) دارد. در بحث تولید فولاد اعداد وحشتناک تر است. برای تولید یک تن فولاد، بیش از یک تن دی اکسید کربن وارد محیط زیست می شود.
بگذارید این را ملموس تر بیان کنم: یک ساختمان 5 طبقه با قاب خمشی فولادی با هزار مترمربع زیربنا را فرض کنیم. مهندسین برای هر متر مربع حدودا ۱۰۰ کیلوگرم فولاد طراحی می کنند. لذا جمعا ۱۰۰ تن فولاد برای ساخت این ساختمان نیاز است که باعث تولید بیش از ۱۰۰ تن دی اکسید کربن می شود.
همچنین هر دوی این صنایع (خصوصا صنعت فولاد) «آب بر» محسوب می شوند. برای تولید یک تن فولاد ۲۳۰هزار لیتر آب مصرف می شود (+,+). یعنی استفاده از سازه چوبی در آمریکا باعث شده علاوه بر تولید کمتر کربن، آب کمتری نیز مصرف شود.

⭕️تحلیل و تجویز راهبردی:
مساله همین جاست: عدد و عقلانیت! عدد پیش نیاز محاسبه است و محاسبه زیربنای عقلانیت. ما در ایران نیاز داریم عدد بفهمیم! تا عدد نباشد و محاسبه نکنیم، تصمیمات ما فضایی و وعده های ما تخیلی خواهد بود برای آنکه از کشورداری فضایی-تخیلی به کشورداری عقلایی-منطقی مهاجرت کنیم ما نیازمند عدد هستم و سپس محاسبه و سپس به چالش کشیدن مفروضات و تصمیمات.
مثلا می شود این سوال را مطرح کرد که آیا بهتر نیست در ایران چوب را وارد کنیم ولی «انرژی و آب کشور» را در تولید فولاد و سیمان به هدر ندهیم؟ آیا دانشگاههای ما در این زمینه مطالعه ای داشته اند؟ امیدوارم که انجام شده باشد! البته امیدوارم! چوب اساسا کالای گران قیمت/سنگینی محسوب نمی شود و با توجه به شرایط بحرانی آب/انرژی و محیط زیست نیازمند مطالعه جدی درباره آنالیز قیمت/انرژی احداث سازه های چوبی در انبوه سازی هستیم.
ارایه آمار با سه ویژگی دقیق، پایدار و شفاف یکی از ضرورتهای کشورداری مدرن است. بدون وجود آمار پایدار، روشن و دقیق، همیشه در حال کلی گویی هستیم و وعده های غیردقیق.

شبکه توسعه
https://t.me/I_D_Network
دغدغه ایران pinned «صد میلیون تومان هدیه کتاب پادکست دغدغه ایران مخاطبان و شنوندگان #پادکست_دغدغه_ایران قرار بود صد میلیون تومان منابع برای هدیه دادن کتاب تأمین کنند. همراهی و خیرخواهی ایشان سبب شد تا ۱۴۳ میلیون تومان فراهم شود. نزدیک به ۷۰۰ جلد کتاب (در ۳۳ عنوان) با این منابع…»