معامله مردم با حکومت
محمد فاضلی
مردم ایران در سالهای ۱۳۷۶ تا ۱۳۹۶ از طریق رأی دادن با هسته سخت قدرت جمهوری اسلامی معامله کردند. اکثریت مردم رأی دادند به امید آنکه تغییری در روندهای طیشده و سیاستها رخ دهد.
آخرین بار مردم در ۱۳۹۶ تن به چنین معاملهای دادند و وقتی نتیجه دلخواهشان حاصل نشد، راه عدم مشارکت در انتخابات را پیش گرفتند و در مدت ۷ سال به ۸ تیر ۱۴۰۳ رسیدند که ۶۰ درصد مردم در انتخابات مشارکت نکردند، و ۲۰ درصد به #پزشکیان رأی دادند که نماد تغییرخواهی و اعتراض به وضع موجود و روند طیشده است.
فاصله بین زمان شروع این معامله (۱۳۷۶) تا امروز ۲۷ سال، و فاصله بین نقطه پایان این معامله (۱۳۹۶) تا امروز ۷ سال است.
انتخابات این بار در تیرماه ۱۴۰۳ دو مرحلهای شده است. من به عنوان بخشی از آرزوهایم برای ایرانی که یک عمر دربارهاش خوانده، فکر کرده و نوشتهام، امیدوارم ظرف کمتر از یک هفته، معاملهای دیگر بین مردم و حکومت در چند مرحله شکل بگیرد.
مرحله اول. اکثریت مردم در دور اول انتخابات با صدایی قاطع و بلند، به عظمت ۶۰ درصد جامعه، گفتهاند از این وضعیت ناراضی هستند.
مرحله دوم. عاقلانی در حکومت پیدا میشوند که به زبانی که نشان دهد عمق مسأله را فهمیدهاند، به مردم اطمینان دهند (و تضمینهایی بدهند) که صدای اکثریت قاطع را شنیدهاند و آماده تن دادن هر چند تدریجی به تغییرات ضروری مطابق خواستههای مردم در جهت داشتن زندگی رضایتبخش هستند.
مرحله سوم. مردم بار دیگر پای صندوقهای رأی بیایند و در مرحله دوم، با رأی دادن به نامزد نماینده و نماد تغییرطلبی و تحولخواهی، بر موضع مرحله اول خود تأکید کنند و هم پاسخ مثبتی به شنیدن شدن صدایشان توسط حکومت بدهند.
مرحله چهارم. نامزد منتخب، پیگیر اجرای سیاستهایی شود که اکثریت خواهان آن است و صدای شنیدهشده از اکثریت را به عمل سیاسی متناسب با آن تبدیل کند؛ و به این ترتیب، پیمان اجتماعی جدیدی میان مردم و حکومت شکل بگیرد.
🔴 سؤال حیاتی
تضمین پایبندی حکومت به وعده و تضمینهایش درخصوص شنیدن صدای مردم چیست؟
تصور میکنم اگر حکومت به وعده و تضمینهایش پایبند نباشد، در فرداهای دور دوم انتخابات، و در انتخابات بعدی، قدرتِ سکوت و عدم مشارکت همان شصت درصدی که در انتخابات شرکت نکردهاند، و پیوستن بیست درصد امیدوار به اصلاح ولی معترضی که شرکت کرده است (یعنی ۸۰ درصد جامعه) به نیرویی عظیم بدل میشود که بزرگترین تضمین در دنیای سیاست واقعی است.
⭕ سخن آخر
زمان زیادی باقی نمانده است. امیدوارم عقلایی در حکومت و نمایندگانی از طرف اکثریت معترضِ ساکت، بتوانند به چنین معامله کلانی شکل بدهند. معاملهای ارزشمند برای تاریخ ایران و آینده مردمانی که در این سرزمین زندگی خواهند کرد؛ معاملهای برای زندگی بهتر.
@fazeli_mohammd
محمد فاضلی
مردم ایران در سالهای ۱۳۷۶ تا ۱۳۹۶ از طریق رأی دادن با هسته سخت قدرت جمهوری اسلامی معامله کردند. اکثریت مردم رأی دادند به امید آنکه تغییری در روندهای طیشده و سیاستها رخ دهد.
آخرین بار مردم در ۱۳۹۶ تن به چنین معاملهای دادند و وقتی نتیجه دلخواهشان حاصل نشد، راه عدم مشارکت در انتخابات را پیش گرفتند و در مدت ۷ سال به ۸ تیر ۱۴۰۳ رسیدند که ۶۰ درصد مردم در انتخابات مشارکت نکردند، و ۲۰ درصد به #پزشکیان رأی دادند که نماد تغییرخواهی و اعتراض به وضع موجود و روند طیشده است.
فاصله بین زمان شروع این معامله (۱۳۷۶) تا امروز ۲۷ سال، و فاصله بین نقطه پایان این معامله (۱۳۹۶) تا امروز ۷ سال است.
انتخابات این بار در تیرماه ۱۴۰۳ دو مرحلهای شده است. من به عنوان بخشی از آرزوهایم برای ایرانی که یک عمر دربارهاش خوانده، فکر کرده و نوشتهام، امیدوارم ظرف کمتر از یک هفته، معاملهای دیگر بین مردم و حکومت در چند مرحله شکل بگیرد.
مرحله اول. اکثریت مردم در دور اول انتخابات با صدایی قاطع و بلند، به عظمت ۶۰ درصد جامعه، گفتهاند از این وضعیت ناراضی هستند.
مرحله دوم. عاقلانی در حکومت پیدا میشوند که به زبانی که نشان دهد عمق مسأله را فهمیدهاند، به مردم اطمینان دهند (و تضمینهایی بدهند) که صدای اکثریت قاطع را شنیدهاند و آماده تن دادن هر چند تدریجی به تغییرات ضروری مطابق خواستههای مردم در جهت داشتن زندگی رضایتبخش هستند.
مرحله سوم. مردم بار دیگر پای صندوقهای رأی بیایند و در مرحله دوم، با رأی دادن به نامزد نماینده و نماد تغییرطلبی و تحولخواهی، بر موضع مرحله اول خود تأکید کنند و هم پاسخ مثبتی به شنیدن شدن صدایشان توسط حکومت بدهند.
مرحله چهارم. نامزد منتخب، پیگیر اجرای سیاستهایی شود که اکثریت خواهان آن است و صدای شنیدهشده از اکثریت را به عمل سیاسی متناسب با آن تبدیل کند؛ و به این ترتیب، پیمان اجتماعی جدیدی میان مردم و حکومت شکل بگیرد.
🔴 سؤال حیاتی
تضمین پایبندی حکومت به وعده و تضمینهایش درخصوص شنیدن صدای مردم چیست؟
تصور میکنم اگر حکومت به وعده و تضمینهایش پایبند نباشد، در فرداهای دور دوم انتخابات، و در انتخابات بعدی، قدرتِ سکوت و عدم مشارکت همان شصت درصدی که در انتخابات شرکت نکردهاند، و پیوستن بیست درصد امیدوار به اصلاح ولی معترضی که شرکت کرده است (یعنی ۸۰ درصد جامعه) به نیرویی عظیم بدل میشود که بزرگترین تضمین در دنیای سیاست واقعی است.
⭕ سخن آخر
زمان زیادی باقی نمانده است. امیدوارم عقلایی در حکومت و نمایندگانی از طرف اکثریت معترضِ ساکت، بتوانند به چنین معامله کلانی شکل بدهند. معاملهای ارزشمند برای تاریخ ایران و آینده مردمانی که در این سرزمین زندگی خواهند کرد؛ معاملهای برای زندگی بهتر.
@fazeli_mohammd
پزشکیان و حامیان محمدباقر قالیباف
محمد فاضلی
حامیان محمدباقر قالیباف در دور اول انتخابات نقش مهمی داشتند. بخشی از ۳ میلیون رأی داده شده به آقای قالیباف، میتوانست به سبد آقای جلیلی ریخته شده و وضعیت متفاوتی ایجاد کند.
حامیان آقای قالیباف بر سرنوشت دور دوم انتخابات در ۱۵ تیر نیز بسیار مؤثرند. اگرچه شخص محمدباقر قالیباف از سعید جلیلی تمامقد حمایت کرده است، اما این حمایت به دلایلی که توضیح میدهم به بخش عمده بدنه رأی و ستادهای ایشان منتقل نمیشود.
یک. آقای قالیباف فرد اصولگرایی در آرزوی مدرنسازی جامعه ایران است. عملکرد او در شهر تهران همین را نشان میدهد. تعلق او به اردوگاه اصولگرایان دست و پایش برای آرزوهای مدرنسازی را بسته است، والا بیش از آنچه نشان میدهد آرزوهای مدرنسازی در سر دارد. عمده طرفداران او هم چنین هستند.
دو. آقای قالیباف در ته دلش، عمیقاً با روند منجر به تحریم ایران و عواقب آن مشکل دارد. کافیست به اظهارنظرهای او در روزهای امضا شدن برجام و استقبال شدید او از برجام نگاه کنید. همواره بر ضرورت برداشتن مانع تحریم نیز تأکید کرده است. عمده حامیانش هم چنین هستند.
سه. سبک زندگی قالیباف و خانواده او که در چند سال گذشته بارها رسانهای شده، و آخرین آن مصاحبه دختر ایشان بوده، نشان میدهد که با آن نوع سبک زندگی که اردوگاه سعید جلیلی و برخی اصولگرایان میطلبند یا به آن تظاهر میکنند هیچ سنخیتی ندارد. عمده حامیان آقای قالیباف هم همین گونه سبک زندگی آمیخته با مظاهر دنیای مدرن را میپسندند.
چهار. آن نوع مدرنسازی (عمدتاً ساختوسازی) که در تفکر و شیوه عمل محمد باقر قالیباف بروز و ظهور داشته، با کار کارشناسی، تکنوکراسی، بوروکراسی قوی، و برداشتن تحریم و تعامل سازنده با جهان سازگار است. حامیانش هم عمدتاً چنین رویکردی را میطلبند.
این دلایل کافیست تا فکر کنم حامیان محمد باقر #قالیباف خیلی بیشتر به کارزار و ایدههای انتخاباتی و حکمرانی مسعود #پزشکیان نزدیک هستند تا ایدهها و شیوه حکمرانی سعید جلیلی. دلایل دیگری هم برای نزدیک بودن ذاتی عمده خواستههای حامیان محمد باقر قالیباف به حامیان و کارزار انتخاباتی مسعود پزشکیان وجود دارد، ولی یک دلیل دیگر میتواند خیلی مهم باشد.
شخص محمد باقر قالیباف و حامیانش حتماً به این فکر میکنند در ایرانی که مسعود پزشکیان گفتمان #سیاست_اخلاقی به دور از اتهامزنی و بیاخلاقی سیاسی را دنبال میکند، زندگی بهتری خواهند داشت تا ایرانی که در آن اقتدارگرایی سیاسی، مناقشه و منازعه با جهان، و تندروی مذهبی و اجتماعی گفتمان غالب دولت حاکم باشد.
جنس اندیشه و منش عمده حامیان محمد باقر قالیباف و سبک زندگی و آرزوهایی که برای ایران دارند، با ایده، روش و منش مسعود پزشکیان سازگارتر است؛ و احترامی که ایدهها، روشها و حتی ستادهای مسعود پزشکیان برای حامیان محمد باقر قالیباف و اندیشه و سبک زندگیشان قائل هستند، قابل مقایسه با آن چیزی نیست که در اردوگاه سعید جلیلی انتظارشان را میکشد.
حامیان آقای قالیباف میتوانستند نمودی از این را در نوع برخورد محترمانه مسعود پزشکیان با محمد باقر قالیباف در مناظرههای انتخاباتی نیز مشاهده کنند.
امیدوارم روز جمعه ائتلافی #برای_ایران بین حامیان محمد باقر قالیباف و حامیان مسعود #پزشکیان شکل بگیرد. این ائتلاف در فردای پیروزی احتمالی مسعود پزشکیان نیز کارگشاست. به هر حال، مسعود پزشکیان رئیسجمهور احتمالی باید با محمد باقر قالیباف رئیس مجلس همکاری کند. بخشی از همگرایی سیاسی ضروری برای عبور دادن ایران از وضعیت فعلی، توافقسازی از پایین میان حامیان برای تسهیل همکاری میان مقامات سیاسی در بالاست.
@fazeli_mohammad
محمد فاضلی
حامیان محمدباقر قالیباف در دور اول انتخابات نقش مهمی داشتند. بخشی از ۳ میلیون رأی داده شده به آقای قالیباف، میتوانست به سبد آقای جلیلی ریخته شده و وضعیت متفاوتی ایجاد کند.
حامیان آقای قالیباف بر سرنوشت دور دوم انتخابات در ۱۵ تیر نیز بسیار مؤثرند. اگرچه شخص محمدباقر قالیباف از سعید جلیلی تمامقد حمایت کرده است، اما این حمایت به دلایلی که توضیح میدهم به بخش عمده بدنه رأی و ستادهای ایشان منتقل نمیشود.
یک. آقای قالیباف فرد اصولگرایی در آرزوی مدرنسازی جامعه ایران است. عملکرد او در شهر تهران همین را نشان میدهد. تعلق او به اردوگاه اصولگرایان دست و پایش برای آرزوهای مدرنسازی را بسته است، والا بیش از آنچه نشان میدهد آرزوهای مدرنسازی در سر دارد. عمده طرفداران او هم چنین هستند.
دو. آقای قالیباف در ته دلش، عمیقاً با روند منجر به تحریم ایران و عواقب آن مشکل دارد. کافیست به اظهارنظرهای او در روزهای امضا شدن برجام و استقبال شدید او از برجام نگاه کنید. همواره بر ضرورت برداشتن مانع تحریم نیز تأکید کرده است. عمده حامیانش هم چنین هستند.
سه. سبک زندگی قالیباف و خانواده او که در چند سال گذشته بارها رسانهای شده، و آخرین آن مصاحبه دختر ایشان بوده، نشان میدهد که با آن نوع سبک زندگی که اردوگاه سعید جلیلی و برخی اصولگرایان میطلبند یا به آن تظاهر میکنند هیچ سنخیتی ندارد. عمده حامیان آقای قالیباف هم همین گونه سبک زندگی آمیخته با مظاهر دنیای مدرن را میپسندند.
چهار. آن نوع مدرنسازی (عمدتاً ساختوسازی) که در تفکر و شیوه عمل محمد باقر قالیباف بروز و ظهور داشته، با کار کارشناسی، تکنوکراسی، بوروکراسی قوی، و برداشتن تحریم و تعامل سازنده با جهان سازگار است. حامیانش هم عمدتاً چنین رویکردی را میطلبند.
این دلایل کافیست تا فکر کنم حامیان محمد باقر #قالیباف خیلی بیشتر به کارزار و ایدههای انتخاباتی و حکمرانی مسعود #پزشکیان نزدیک هستند تا ایدهها و شیوه حکمرانی سعید جلیلی. دلایل دیگری هم برای نزدیک بودن ذاتی عمده خواستههای حامیان محمد باقر قالیباف به حامیان و کارزار انتخاباتی مسعود پزشکیان وجود دارد، ولی یک دلیل دیگر میتواند خیلی مهم باشد.
شخص محمد باقر قالیباف و حامیانش حتماً به این فکر میکنند در ایرانی که مسعود پزشکیان گفتمان #سیاست_اخلاقی به دور از اتهامزنی و بیاخلاقی سیاسی را دنبال میکند، زندگی بهتری خواهند داشت تا ایرانی که در آن اقتدارگرایی سیاسی، مناقشه و منازعه با جهان، و تندروی مذهبی و اجتماعی گفتمان غالب دولت حاکم باشد.
جنس اندیشه و منش عمده حامیان محمد باقر قالیباف و سبک زندگی و آرزوهایی که برای ایران دارند، با ایده، روش و منش مسعود پزشکیان سازگارتر است؛ و احترامی که ایدهها، روشها و حتی ستادهای مسعود پزشکیان برای حامیان محمد باقر قالیباف و اندیشه و سبک زندگیشان قائل هستند، قابل مقایسه با آن چیزی نیست که در اردوگاه سعید جلیلی انتظارشان را میکشد.
حامیان آقای قالیباف میتوانستند نمودی از این را در نوع برخورد محترمانه مسعود پزشکیان با محمد باقر قالیباف در مناظرههای انتخاباتی نیز مشاهده کنند.
امیدوارم روز جمعه ائتلافی #برای_ایران بین حامیان محمد باقر قالیباف و حامیان مسعود #پزشکیان شکل بگیرد. این ائتلاف در فردای پیروزی احتمالی مسعود پزشکیان نیز کارگشاست. به هر حال، مسعود پزشکیان رئیسجمهور احتمالی باید با محمد باقر قالیباف رئیس مجلس همکاری کند. بخشی از همگرایی سیاسی ضروری برای عبور دادن ایران از وضعیت فعلی، توافقسازی از پایین میان حامیان برای تسهیل همکاری میان مقامات سیاسی در بالاست.
@fazeli_mohammad
پزشکیان و روستاها
محمد فاضلی
من سالها تجربه ارتباط نزدیک با روستا دارم. چهل سال گذشته در جریان زندگی روستایی بودهام و در جریان کار، تولید و تجربه زندگی روستایی هستم. طی این سالها ایدهام درباره سیاست توسعه روستایی در ایران بعد از انقلاب را در یک عبارت خلاصه کردهام. این عبارت را روز اولی که به ستاد آقای پزشکیان رفتم به مشاوران منتقل کردم.
به نظر من، سیاست توسعه روستایی در ایران در تقابل دوگانه «روستا بهمثابه واحد تولید» یا «روستا بهمثابه واحد مصرف» قابل ارزیابی است. قبل از تحلیل مختصر این دوگانه، عبارتی از یک تحلیلگر هندی نقل کنم و سراغ بحث خودمان برویم.
یک تحلیلگر اقتصاد هند نزدیک به این عبارت را گفته: اگر در جایی تولید قابل فروش و صادراتی صورت بگیرد، تولیدکنندگان بالاخره محصول تولیدشده را از طریق جادههای خاکی هم که شده به بندری برای صادرات میرسانند؛ اما جادههای آسفالته تا بندر، در جایی که محصولی تولید نمیشود، ارزشی خلق نمیکنند.
🔴روستا بهمثابه واحد تولید
روستا به صورت تاریخی واحد تولید کشاورزی، دامداری و صنایع سنتی مرتبط با این دو مثل فرشبافی بوده است.
ظرفیت تولیدی روستای ایرانی به دلیل تشدید مسأله آب، پایین بودن بهرهوری کشاورزی، سرکوب قیمت محصولات کشاورزی و درآمد پایین کشاورزی نسبت به بقیه فعالیتهای اقتصادی، سیاستهای نادرست در حمایت از تولید کشاورزی، و تغییرات اقلیمی و محیطزیستی ضربه خورده است.
سیاستهای اقتصادی دولتها، و مدرنسازی ناکافی کشاورزی، و تکمیل نشدن زنجیرههای ارزش اقتصادی محصولات تولیدی کشاورزی، باعث تضعیف بنیانهای تولیدی روستا شده است. بسیاری از صورتهای ناپایدار فعالیت کشاورزی نظیر کشت محصولات پرآببر در مناطق کمآب، یا توسعه پرورش ماهی در مناطق دارای بحران آب، این وضعیت را در درازمدت بدتر نیز کردهاند. خشکی دریاچه ارومیه و بحران آبخوانها مصادیق چنین وضعیتی هستند.
سیاستهای اقتصادی-محیطزیستی در ۴۰ سال گذشته، روستا بهمثابه واحد تولید پایدار و بهرهور را هدف نگرفتهاند. افزودن بر سطح زیر کشت و بالا بردن تولید، با بهرهوری پایین و با فشار شدید بر منابع در حد نابودی آبخوان و کیفیت خاک، توسعه توان تولیدی روستا نیست، نابودی تدریجی آن است.
🔴روستا بهمثابه واحد مصرف
اگرچه سیاستهای معطوف به تقویت «توان تولید پایدار» روستا به شرحی که نوشتم، ناکارآمد بوده، اما از اولین سالهای بعد از انقلاب، سیاست توسعه ظرفیت مصرف روستا در جریان بوده است. روستائیان حق داشتهاند به آب، برق، تلفن، گاز و ... دسترسی داشته باشند. اما افزایش توان مصرف، مستلزم افزایش توان تولید متناسب بوده است. توان تولید بهرهور و پایدار، میتواند ظرفیت مصرف بالاتر و باکیفیتتر را هم فراهم کند.
سیاستهای ۴۰ سال گذشته، ظرفیت مصرف را در روستا بالا بردهاند. دسترسی به امکانات مصرف – از برق و تلفن و اینترنت تا جادهها برای دسترسی به نقاط شهری و مراکز مصرف – بیشتر شده است. البته همین مقدار نیز ناعادلانه توزیع شده است.
آنچه انجام نشده، افزایش توان «تولید بهرهور پایدار» برای خلق قدرت خرید لازم برای مصرف، و پایدارسازی کیفیت زندگی روستایی است. مدرنسازی برای سازگار کردن توان تولید و مصرف با ظرفیتهای محیطزیستی آب و خاک است.
◼️⭕ سخن آخر
مسعود #پزشکیان به شرطی میتواند سیاست مناسبی برای توسعه روستاها در پیش بگیرد که سیاستهای معطوف به «روستا بهمثابه واحد تولید بهرهور پایدار» را در اولویت قرار دهد.
فرد روستایی که از محل تولید بهرهور پایدار درآمد کافی داشته باشد، قدرت خرید کافی برای مصرف نیز پیدا میکند.
آن عبارتی که از تحلیلگر هندی نقل کردم اینجا بهکار میآید. اگر روستایی ایرانی با بهرهگیری از فناوری و دسترسی مناسب به بازارهای مختلف، محصول باکیفیت قابل عرضه تولید کند، و دولت سیاست درستی برای تسهیل تولید و حتی صادرات محصولات روستایی داشته باشد؛ درآمد کافی برای مصرف پایدار باکیفیت نیز خواهد داشت.
#پزشکیان باید «روستا بهمثابه واحد تولید بهرهور پایدار» و مدرنسازی شده را مد نظر قرار دهد. سیاست محیطزیستی مناسب، بخش مهمی از این رویکرد است. موضوعاتی نظیر خشکی دریاچه ارومیه و بقیه پیکرههای آبی، و بحران آبخوانها را هم در همین چارچوب میتوان تحلیل کرد.
@fazeli_mohammad
محمد فاضلی
من سالها تجربه ارتباط نزدیک با روستا دارم. چهل سال گذشته در جریان زندگی روستایی بودهام و در جریان کار، تولید و تجربه زندگی روستایی هستم. طی این سالها ایدهام درباره سیاست توسعه روستایی در ایران بعد از انقلاب را در یک عبارت خلاصه کردهام. این عبارت را روز اولی که به ستاد آقای پزشکیان رفتم به مشاوران منتقل کردم.
به نظر من، سیاست توسعه روستایی در ایران در تقابل دوگانه «روستا بهمثابه واحد تولید» یا «روستا بهمثابه واحد مصرف» قابل ارزیابی است. قبل از تحلیل مختصر این دوگانه، عبارتی از یک تحلیلگر هندی نقل کنم و سراغ بحث خودمان برویم.
یک تحلیلگر اقتصاد هند نزدیک به این عبارت را گفته: اگر در جایی تولید قابل فروش و صادراتی صورت بگیرد، تولیدکنندگان بالاخره محصول تولیدشده را از طریق جادههای خاکی هم که شده به بندری برای صادرات میرسانند؛ اما جادههای آسفالته تا بندر، در جایی که محصولی تولید نمیشود، ارزشی خلق نمیکنند.
🔴روستا بهمثابه واحد تولید
روستا به صورت تاریخی واحد تولید کشاورزی، دامداری و صنایع سنتی مرتبط با این دو مثل فرشبافی بوده است.
ظرفیت تولیدی روستای ایرانی به دلیل تشدید مسأله آب، پایین بودن بهرهوری کشاورزی، سرکوب قیمت محصولات کشاورزی و درآمد پایین کشاورزی نسبت به بقیه فعالیتهای اقتصادی، سیاستهای نادرست در حمایت از تولید کشاورزی، و تغییرات اقلیمی و محیطزیستی ضربه خورده است.
سیاستهای اقتصادی دولتها، و مدرنسازی ناکافی کشاورزی، و تکمیل نشدن زنجیرههای ارزش اقتصادی محصولات تولیدی کشاورزی، باعث تضعیف بنیانهای تولیدی روستا شده است. بسیاری از صورتهای ناپایدار فعالیت کشاورزی نظیر کشت محصولات پرآببر در مناطق کمآب، یا توسعه پرورش ماهی در مناطق دارای بحران آب، این وضعیت را در درازمدت بدتر نیز کردهاند. خشکی دریاچه ارومیه و بحران آبخوانها مصادیق چنین وضعیتی هستند.
سیاستهای اقتصادی-محیطزیستی در ۴۰ سال گذشته، روستا بهمثابه واحد تولید پایدار و بهرهور را هدف نگرفتهاند. افزودن بر سطح زیر کشت و بالا بردن تولید، با بهرهوری پایین و با فشار شدید بر منابع در حد نابودی آبخوان و کیفیت خاک، توسعه توان تولیدی روستا نیست، نابودی تدریجی آن است.
🔴روستا بهمثابه واحد مصرف
اگرچه سیاستهای معطوف به تقویت «توان تولید پایدار» روستا به شرحی که نوشتم، ناکارآمد بوده، اما از اولین سالهای بعد از انقلاب، سیاست توسعه ظرفیت مصرف روستا در جریان بوده است. روستائیان حق داشتهاند به آب، برق، تلفن، گاز و ... دسترسی داشته باشند. اما افزایش توان مصرف، مستلزم افزایش توان تولید متناسب بوده است. توان تولید بهرهور و پایدار، میتواند ظرفیت مصرف بالاتر و باکیفیتتر را هم فراهم کند.
سیاستهای ۴۰ سال گذشته، ظرفیت مصرف را در روستا بالا بردهاند. دسترسی به امکانات مصرف – از برق و تلفن و اینترنت تا جادهها برای دسترسی به نقاط شهری و مراکز مصرف – بیشتر شده است. البته همین مقدار نیز ناعادلانه توزیع شده است.
آنچه انجام نشده، افزایش توان «تولید بهرهور پایدار» برای خلق قدرت خرید لازم برای مصرف، و پایدارسازی کیفیت زندگی روستایی است. مدرنسازی برای سازگار کردن توان تولید و مصرف با ظرفیتهای محیطزیستی آب و خاک است.
◼️⭕ سخن آخر
مسعود #پزشکیان به شرطی میتواند سیاست مناسبی برای توسعه روستاها در پیش بگیرد که سیاستهای معطوف به «روستا بهمثابه واحد تولید بهرهور پایدار» را در اولویت قرار دهد.
فرد روستایی که از محل تولید بهرهور پایدار درآمد کافی داشته باشد، قدرت خرید کافی برای مصرف نیز پیدا میکند.
آن عبارتی که از تحلیلگر هندی نقل کردم اینجا بهکار میآید. اگر روستایی ایرانی با بهرهگیری از فناوری و دسترسی مناسب به بازارهای مختلف، محصول باکیفیت قابل عرضه تولید کند، و دولت سیاست درستی برای تسهیل تولید و حتی صادرات محصولات روستایی داشته باشد؛ درآمد کافی برای مصرف پایدار باکیفیت نیز خواهد داشت.
#پزشکیان باید «روستا بهمثابه واحد تولید بهرهور پایدار» و مدرنسازی شده را مد نظر قرار دهد. سیاست محیطزیستی مناسب، بخش مهمی از این رویکرد است. موضوعاتی نظیر خشکی دریاچه ارومیه و بقیه پیکرههای آبی، و بحران آبخوانها را هم در همین چارچوب میتوان تحلیل کرد.
@fazeli_mohammad
Forwarded from آزاد | Azad
پخش زنده مناظره حاتم قادری و محمدفاضلی
تحریم یا مشارکت #زنده
🎥 پخش زنده مناظره از یوتوب آزاد:
https://youtube.com/live/6NNeNdU43_g
⏰ امروز ۱۱ تیر ساعت ۱۵:۱۵
🆔@AzadSocial
تحریم یا مشارکت #زنده
🎥 پخش زنده مناظره از یوتوب آزاد:
https://youtube.com/live/6NNeNdU43_g
⏰ امروز ۱۱ تیر ساعت ۱۵:۱۵
🆔@AzadSocial
Forwarded from مسعود نیلی Masoud Nili
پیامی به ملت ایران به مناسبت انتخابات ۱۵ تیر ۱۴۰۳
انتخابات هشت تیرماه ۱۴۰۳، پیامهای مهم و متعددی دربر داشت که اینجا فرصت پرداختن به همهٔ آنها نیست. از جمله نتایج برآمده از این رویداد مهم آن بود که مشخص شد درصد بزرگی از جمعیت صاحب رای کشور، یا آیندهٔ مطلوب خود را در میان هیچکدام از چهرههای تاییدشده ندیدند؛ یا نامزدها را در جایگاهی ارزیابی نکردند که بتوانند به آنچه میگویند عمل کنند؛ یا میخواستند به مسالمتآمیزترین شکل ممکن، بگویند که خواستارِ تغییراتی بسیار بزرگتر هستند.
نمیتوان کتمان کرد که بخشی از آنانی هم که رای دادند، در حوزههایی، با گروه اول، همنظر بودند؛ مگر در این نکته که، هنوز رگههایی از امیدِ به بهبود در دل داشتند. شاید همهٔ پیامها را بتوان در این عبارت کوتاه اما بسیار هشداردهنده خلاصه کرد که؛ بخش بزرگی از جامعه، این صندوق رای -که میتواند مسالمتآمیزترین و کمهزینهترین ابزار برای حل مشکلات بزرگ از جمله تعارض منافع باشد- را، ناتوان از انجام ماموریت یادشده ارزیابی میکنند.
اینکه آیا همهٔ پیامهایی که در رخداد روز ۸ تیرماه، توسط مردم داده شد، شنیده هم شده است یا نه را آینده آشکار خواهد کرد. آیا این پیام مهم شنیده شد که ظرفیتهای در اختیار، برای ایجاد تغییراتی حتی اندک و تدریجی، ولی پایدار و ماندگار در زندگی مردم، در حال زوال است؟
ما در مناسبتهای دیگر، هشدار دادهایم که التهابهای بزرگ خارجی در کنار چالشهای عظیم اقتصادی در حوزههای آب، انرژی، بودجه و فرابودجه، بانک، صندوقهای بازنشستگی، و فقر و نابرابری، در یک طرف و التهابهای عمیق سیاسی، فرهنگی و اجتماعیِ داخلیِ برآمده از شکاف در حال بزرگتر شدن بیننسلی در طرف دیگر، جامعهٔ ایران را بسیار ناپایدار کرده است. این شکنندگی ناشی از آن است که حسب تجربه، گروههای بزرگی از زنان، جوانان و بخش بزرگی از قشر متوسط، کسانی را که رای و نظر آنها را در نظام حکمرانی نمایندگی و پیگیری کنند، نمییابند.
لازم میدانیم توجه هموطنان گرانقدر را به این نکتۀ مهم جلب کنیم که زمین بازی انتخابات روز ۱۵ تیر با انتخابات روز ۸ تیر متفاوتاست. کارکرد انتخابات ۱۵ تیر، بهطور کامل و بسیار تعیینکننده، پیشگیرانه و سلبی است. این انتخابات بهطور ناگزیر، نه برای بیان خواستهها، بلکه برای اعلام ناخواستههاست. برای پیشگیری از تحمیل هزینههای بیشتر بر تن نحیف ایران عزیز و ممانعت از حاکــم شدن باورها و سیاستهایی است که بارها نخواستن آنها فریاد زده شده است.
از نظر ما، ابعاد بزرگ مشکلات خارجی و خطرات بزرگتر پیش روی مرتبط با آن، در کنارِ شکافهای عمیق و واگرای ناشی از ناترازیهای مالی و زیستمحیطی، ظرفیتی را برای تحمل ضربات ناشی از رویکردهای پرهزینه در روابط خارجی و آزمودن ایدههای توهمآلود و علمستیز در مواجهه با مشکلات داخلی، باقی نگذاشته است.
از اینرو، خاضعانه از شمـا ملت شریف ایران، به ویژه زنان و جوانان، دعـوت میکنیم، صرفاً برای کاهش احتمال مواجهشدن با بحرانهای غیرقابل کنترل و افتادن در مسیر صعب بدون بازگشت، در انتخابات تعیینکنندهٔ روز ۱۵ تیر شرکت کنید.
داود سوری- محمد طبیبیان- موسی غنینژاد- فرهاد نیلی- مسعود نیلی
انتخابات هشت تیرماه ۱۴۰۳، پیامهای مهم و متعددی دربر داشت که اینجا فرصت پرداختن به همهٔ آنها نیست. از جمله نتایج برآمده از این رویداد مهم آن بود که مشخص شد درصد بزرگی از جمعیت صاحب رای کشور، یا آیندهٔ مطلوب خود را در میان هیچکدام از چهرههای تاییدشده ندیدند؛ یا نامزدها را در جایگاهی ارزیابی نکردند که بتوانند به آنچه میگویند عمل کنند؛ یا میخواستند به مسالمتآمیزترین شکل ممکن، بگویند که خواستارِ تغییراتی بسیار بزرگتر هستند.
نمیتوان کتمان کرد که بخشی از آنانی هم که رای دادند، در حوزههایی، با گروه اول، همنظر بودند؛ مگر در این نکته که، هنوز رگههایی از امیدِ به بهبود در دل داشتند. شاید همهٔ پیامها را بتوان در این عبارت کوتاه اما بسیار هشداردهنده خلاصه کرد که؛ بخش بزرگی از جامعه، این صندوق رای -که میتواند مسالمتآمیزترین و کمهزینهترین ابزار برای حل مشکلات بزرگ از جمله تعارض منافع باشد- را، ناتوان از انجام ماموریت یادشده ارزیابی میکنند.
اینکه آیا همهٔ پیامهایی که در رخداد روز ۸ تیرماه، توسط مردم داده شد، شنیده هم شده است یا نه را آینده آشکار خواهد کرد. آیا این پیام مهم شنیده شد که ظرفیتهای در اختیار، برای ایجاد تغییراتی حتی اندک و تدریجی، ولی پایدار و ماندگار در زندگی مردم، در حال زوال است؟
ما در مناسبتهای دیگر، هشدار دادهایم که التهابهای بزرگ خارجی در کنار چالشهای عظیم اقتصادی در حوزههای آب، انرژی، بودجه و فرابودجه، بانک، صندوقهای بازنشستگی، و فقر و نابرابری، در یک طرف و التهابهای عمیق سیاسی، فرهنگی و اجتماعیِ داخلیِ برآمده از شکاف در حال بزرگتر شدن بیننسلی در طرف دیگر، جامعهٔ ایران را بسیار ناپایدار کرده است. این شکنندگی ناشی از آن است که حسب تجربه، گروههای بزرگی از زنان، جوانان و بخش بزرگی از قشر متوسط، کسانی را که رای و نظر آنها را در نظام حکمرانی نمایندگی و پیگیری کنند، نمییابند.
لازم میدانیم توجه هموطنان گرانقدر را به این نکتۀ مهم جلب کنیم که زمین بازی انتخابات روز ۱۵ تیر با انتخابات روز ۸ تیر متفاوتاست. کارکرد انتخابات ۱۵ تیر، بهطور کامل و بسیار تعیینکننده، پیشگیرانه و سلبی است. این انتخابات بهطور ناگزیر، نه برای بیان خواستهها، بلکه برای اعلام ناخواستههاست. برای پیشگیری از تحمیل هزینههای بیشتر بر تن نحیف ایران عزیز و ممانعت از حاکــم شدن باورها و سیاستهایی است که بارها نخواستن آنها فریاد زده شده است.
از نظر ما، ابعاد بزرگ مشکلات خارجی و خطرات بزرگتر پیش روی مرتبط با آن، در کنارِ شکافهای عمیق و واگرای ناشی از ناترازیهای مالی و زیستمحیطی، ظرفیتی را برای تحمل ضربات ناشی از رویکردهای پرهزینه در روابط خارجی و آزمودن ایدههای توهمآلود و علمستیز در مواجهه با مشکلات داخلی، باقی نگذاشته است.
از اینرو، خاضعانه از شمـا ملت شریف ایران، به ویژه زنان و جوانان، دعـوت میکنیم، صرفاً برای کاهش احتمال مواجهشدن با بحرانهای غیرقابل کنترل و افتادن در مسیر صعب بدون بازگشت، در انتخابات تعیینکنندهٔ روز ۱۵ تیر شرکت کنید.
داود سوری- محمد طبیبیان- موسی غنینژاد- فرهاد نیلی- مسعود نیلی
بالاخره هر ایرانی چقدر خسارت دیده؟
محمد فاضلی
آرزو دارم در این مملکت پرونده یک مسأله مهم برای مردم روشن شود. #کرسنت یکی از آنهاست. خلاصه آنچه همه درباره این پرونده میدانند این است: قراردادی برای فروش ۵۰۰ میلیون متر مکعب گاز ترش از میدان سلمان به شرکت کرسنت پترولیوم. قرارداد با دخالت مستقیم آقای سعید جلیلی یکجانبه از طرف ایران لغو شده است. پرونده نزدیک به دو دهه در دادگاههای مختلف (ظاهراً در دادگاه لاهه، دادگاه سلطنتی بریتانیا، دادگاه منطقه کلمبیا) بررسی شده است.
نکته مهم درخصوص کرسنت این است که همه شواهد نشان میدهد دادگاهها ایران را به دلیل لغو یکجانبه قرارداد محکوم کردهاند. اعداد مختلفی برای جریمه ایران در این قرارداد ذکر شده است.
از رقم قطعی ۶۰۷ میلیون دلار بابت بخش کوچکی از پرونده، تا ارقام ۲.۴۴ میلیارد دلار، و اعداد ۱۴.۵، ۱۸ و ۲۱ میلیارد دلار خسارت بابت عدم اجرای قرارداد و سودهای ناشی از تعویق در پرداخت خسارت و ... ذکر شده است. اعداد ۱۸ و ۲۱ میلیارد دلار در تریبونهای رسمی در مجلس و انتخابات ریاست جمهوری ذکر شدهاند.
بر اساس قیمت هر دلار ۶۰ هزار تومان، خسارت وارد به هر یک از ۸۵ میلیون نفر ایرانی، بر اثر لغو یکجانبه این قرارداد، میتواند به شرح زیر باشد:
یک. اگر خسارت ۶۰۷ میلیون دلار باشد، هر ایرانی ۴۲۹ هزار تومان خسارت دیده
دو. اگر خسارت ۲.۴۳ میلیارد دلار باشد، هر ایرانی ۱.۷ میلیون تومان خسارت دیده
سه. اگر خسارت ۱۴.۵ میلیارد دلار باشد، هر ایرانی ۱۰ میلیون تومان خسارت دیده
چهار. اگر خسارت ۱۸ میلیارد دلار باشد، هر ایرانی ۱۲.۷ میلیون تومان خسارت دیده
پنج. اگر خسارت ۲۱ میلیارد دلار باشد، هر ایرانی ۱۴.۸ میلیون تومان خسارت دیده
خسارت ناشی از درآمد از دسترفته عدم فروش گاز ترش میدان سلمان در ۲۰ سال گذشته را هم به این ارقام اضافه کنید.
⭕ سخن آخر
شواهد نشان نمیدهد شرکت ملی نفت ایران تاکنون پولی بابت خسارت پرداخته باشد، اما کرسنت پترولیوم دنبال گرفتن خسارت است. چهار سؤال دارم:
یک. آقای جلیلی وقتی دستور توقف قرارداد را داده است، از پیآمدهای آن مطلع بوده و آگاهانه تصمیم گرفته است؟ گزارشهای کارشناسی میزان خسارات ناشی از عدم اجرای قرارداد را چقدر برآورد میکردند؟ تحلیل هزینه-فایده اجرا نکردن قرارداد چه میگفت؟
دو. بالاخره چه زمانی ابعاد چنین پروندههایی برای ملت ایران به صورت شفاف تشریح میشود؟ ملت چگونه باید بفهمد از کجا و بهواسطه چه سیاستها و اقداماتی خسارت میبیند؟
سه. چرا مدعیان مختلف یک بار این پرونده را روشن نمیکنند تا در هر انتخابات سر و کله ماجرای کرسنت پیدا نشود؟
چهار. بالاخره ملت ایران و هر فرد ایرانی در جریان پرونده کرسنت چقدر خسارت دیده است؟ نقش آدمهای مختلف در این میزان خسارت چقدر است؟
@fazeli_mohammad
محمد فاضلی
آرزو دارم در این مملکت پرونده یک مسأله مهم برای مردم روشن شود. #کرسنت یکی از آنهاست. خلاصه آنچه همه درباره این پرونده میدانند این است: قراردادی برای فروش ۵۰۰ میلیون متر مکعب گاز ترش از میدان سلمان به شرکت کرسنت پترولیوم. قرارداد با دخالت مستقیم آقای سعید جلیلی یکجانبه از طرف ایران لغو شده است. پرونده نزدیک به دو دهه در دادگاههای مختلف (ظاهراً در دادگاه لاهه، دادگاه سلطنتی بریتانیا، دادگاه منطقه کلمبیا) بررسی شده است.
نکته مهم درخصوص کرسنت این است که همه شواهد نشان میدهد دادگاهها ایران را به دلیل لغو یکجانبه قرارداد محکوم کردهاند. اعداد مختلفی برای جریمه ایران در این قرارداد ذکر شده است.
از رقم قطعی ۶۰۷ میلیون دلار بابت بخش کوچکی از پرونده، تا ارقام ۲.۴۴ میلیارد دلار، و اعداد ۱۴.۵، ۱۸ و ۲۱ میلیارد دلار خسارت بابت عدم اجرای قرارداد و سودهای ناشی از تعویق در پرداخت خسارت و ... ذکر شده است. اعداد ۱۸ و ۲۱ میلیارد دلار در تریبونهای رسمی در مجلس و انتخابات ریاست جمهوری ذکر شدهاند.
بر اساس قیمت هر دلار ۶۰ هزار تومان، خسارت وارد به هر یک از ۸۵ میلیون نفر ایرانی، بر اثر لغو یکجانبه این قرارداد، میتواند به شرح زیر باشد:
یک. اگر خسارت ۶۰۷ میلیون دلار باشد، هر ایرانی ۴۲۹ هزار تومان خسارت دیده
دو. اگر خسارت ۲.۴۳ میلیارد دلار باشد، هر ایرانی ۱.۷ میلیون تومان خسارت دیده
سه. اگر خسارت ۱۴.۵ میلیارد دلار باشد، هر ایرانی ۱۰ میلیون تومان خسارت دیده
چهار. اگر خسارت ۱۸ میلیارد دلار باشد، هر ایرانی ۱۲.۷ میلیون تومان خسارت دیده
پنج. اگر خسارت ۲۱ میلیارد دلار باشد، هر ایرانی ۱۴.۸ میلیون تومان خسارت دیده
خسارت ناشی از درآمد از دسترفته عدم فروش گاز ترش میدان سلمان در ۲۰ سال گذشته را هم به این ارقام اضافه کنید.
⭕ سخن آخر
شواهد نشان نمیدهد شرکت ملی نفت ایران تاکنون پولی بابت خسارت پرداخته باشد، اما کرسنت پترولیوم دنبال گرفتن خسارت است. چهار سؤال دارم:
یک. آقای جلیلی وقتی دستور توقف قرارداد را داده است، از پیآمدهای آن مطلع بوده و آگاهانه تصمیم گرفته است؟ گزارشهای کارشناسی میزان خسارات ناشی از عدم اجرای قرارداد را چقدر برآورد میکردند؟ تحلیل هزینه-فایده اجرا نکردن قرارداد چه میگفت؟
دو. بالاخره چه زمانی ابعاد چنین پروندههایی برای ملت ایران به صورت شفاف تشریح میشود؟ ملت چگونه باید بفهمد از کجا و بهواسطه چه سیاستها و اقداماتی خسارت میبیند؟
سه. چرا مدعیان مختلف یک بار این پرونده را روشن نمیکنند تا در هر انتخابات سر و کله ماجرای کرسنت پیدا نشود؟
چهار. بالاخره ملت ایران و هر فرد ایرانی در جریان پرونده کرسنت چقدر خسارت دیده است؟ نقش آدمهای مختلف در این میزان خسارت چقدر است؟
@fazeli_mohammad
Forwarded from آینده (عباس عبدی)
🔴انتظارات من
🔺اعتماد ۱۲ تیر ۱۴۰۳
✍️عباس عبدی
🔘از ابتدایی که از آقای پزشکیان اعلام حمایت کردم جسته و گریخته تحلیل و برداشت خودم را از ماجرا نوشتم، ولی اکنون میخواهم انتظارات خودم را از این انتخابات در صورت پیروزی آقای پزشکیان بنویسم و نشان دهم که چرا این انتخابات میتواند بسیار سرنوشتساز باشد؟ چیزی که هیچ گاه در مورد انتخابات ۱۴۰۰ نگفتم.
🔘بسیاری از افراد به درستی میگویند که رییس جمهور اگر هم نتواند کاری کند، میتواند خرابکاری نماید. پس بهتر است کسی را انتخاب کنیم که خرابکاری نکند، یا آنکه حداقل خودش نمک بر زخمها نپاشد. به عبارت دیگر آنان انتظارات انتخاباتی خود را به حداقل میرسانند. ولی من به این انتخابات چنین نگاهی ندارم. انتظاراتم حداکثری است.
🔘حداکثری به این معنا که رسالت آن را حل مهمترین مسأله ایران میدانم. تورم، رشد اقتصادی، جایگاه و حقوق زنان، ابتنا به رویکرد علمی، سیاست خارجی موثر و.. همه و همه در گرو حل این مسأله مهم است. تا این مسأله حل نشود، هیچ کدام از آنها حل نخواهد شد. اگر در کوتاهمدت هم بهبود یابد، بلافاصله در مسیر تخریب قرار خواهد گرفت. این کدام مسأله است؟
🔘روزی که آقای روحانی انتخاب شد نوشتم و چند بار هم تکرار کردم که آقای روحانی هرم اولویت مسائل خود را وارونه کرده است. وی دنبال حل مسأله خارجی و سپس بهبود شرایط اقتصادی و در نهایت به فراموشی سپردن حل مسأله سیاست داخلی بود. نتیجه چه شد؟ مسأله خارجی در مسیر حل قرار گرفت، برجام نهایی و اجرایی شد. یکی از بهترین دورانهای اقتصادی ایران از ۱۳۹۴ تا ۱۳۹۶ رقم خورد، ولی چون مسأله داخلی حل نشده بود، تمامی آن دستاوردها زمین خورد و هم سیاست خارجی خراب شد و هم سیاست اقتصادی، در نتیجه بدترین دوران اقتصادی و سیاسی و حتی سیاست خارجی از ۱۳۹۷ آغاز شد و تا کنون هم ادامه دارد.
https://telegra.ph/انتظارات-من-07-02
🔺اعتماد ۱۲ تیر ۱۴۰۳
✍️عباس عبدی
🔘از ابتدایی که از آقای پزشکیان اعلام حمایت کردم جسته و گریخته تحلیل و برداشت خودم را از ماجرا نوشتم، ولی اکنون میخواهم انتظارات خودم را از این انتخابات در صورت پیروزی آقای پزشکیان بنویسم و نشان دهم که چرا این انتخابات میتواند بسیار سرنوشتساز باشد؟ چیزی که هیچ گاه در مورد انتخابات ۱۴۰۰ نگفتم.
🔘بسیاری از افراد به درستی میگویند که رییس جمهور اگر هم نتواند کاری کند، میتواند خرابکاری نماید. پس بهتر است کسی را انتخاب کنیم که خرابکاری نکند، یا آنکه حداقل خودش نمک بر زخمها نپاشد. به عبارت دیگر آنان انتظارات انتخاباتی خود را به حداقل میرسانند. ولی من به این انتخابات چنین نگاهی ندارم. انتظاراتم حداکثری است.
🔘حداکثری به این معنا که رسالت آن را حل مهمترین مسأله ایران میدانم. تورم، رشد اقتصادی، جایگاه و حقوق زنان، ابتنا به رویکرد علمی، سیاست خارجی موثر و.. همه و همه در گرو حل این مسأله مهم است. تا این مسأله حل نشود، هیچ کدام از آنها حل نخواهد شد. اگر در کوتاهمدت هم بهبود یابد، بلافاصله در مسیر تخریب قرار خواهد گرفت. این کدام مسأله است؟
🔘روزی که آقای روحانی انتخاب شد نوشتم و چند بار هم تکرار کردم که آقای روحانی هرم اولویت مسائل خود را وارونه کرده است. وی دنبال حل مسأله خارجی و سپس بهبود شرایط اقتصادی و در نهایت به فراموشی سپردن حل مسأله سیاست داخلی بود. نتیجه چه شد؟ مسأله خارجی در مسیر حل قرار گرفت، برجام نهایی و اجرایی شد. یکی از بهترین دورانهای اقتصادی ایران از ۱۳۹۴ تا ۱۳۹۶ رقم خورد، ولی چون مسأله داخلی حل نشده بود، تمامی آن دستاوردها زمین خورد و هم سیاست خارجی خراب شد و هم سیاست اقتصادی، در نتیجه بدترین دوران اقتصادی و سیاسی و حتی سیاست خارجی از ۱۳۹۷ آغاز شد و تا کنون هم ادامه دارد.
https://telegra.ph/انتظارات-من-07-02
Telegraph
انتظارات من
🔺اعتماد ۱۲ تیر ۱۴۰۳ ✍️عباس عبدی 🔘از ابتدایی که از آقای پزشکیان اعلام حمایت کردم جسته و گریخته تحلیل و برداشت خودم را از ماجرا نوشتم، ولی اکنون میخواهم انتظارات خودم را از این انتخابات در صورت پیروزی آقای پزشکیان بنویسم و نشان دهم که چرا این انتخابات میتواند…
بیایید ائتلاف کنیم برای ایران
محمد فاضلی
وقتتان را زیاد نگیرم. خیلی کوتاه:
یک. اکثریت (۶۰ درصد) رأی ندادند و صدایشان در گوش سیاست پیچید.
دو. گروهی ۲۰ درصدی رأی دادند و مانع آن شدند که از شنبه ۹ تیرماه، سعید جلیلی رئیسجمهور شود.
سه. آن ۲۰ درصدی که رأی دادند، مانع از آن شدند که صدای آن ۶۰ درصد زیر صدای پیروزی اقلیت، گم شود.
چهار. اگر قرار بر شنیده شدن صدای معترضان قهرکرده با صندوق (۶۰ درصد) و معترضان هنوز امیدوار به صندوق (۲۰ درصد) در درون حاکمیت باشد،باید این اتفاق تاکنون افتاده باشد. این شنیده شدن را میتوان تکمیل کرد.
پنج. ائتلاف ۶۰+۲۰ و رأی دادن به مسعود #پزشکیان، میتواند راهبردی برای رساندن #صدای_اعتراض به روند موجود و احتمال تداوم آن، به فاصله یک هفته، در دو شکل متفاوت باشد.
امیدوارم این ائتلاف رخ دهد، و نشانهای هم از سوی حاکمیت صادر شود که نشان دهد صدای معترضان را شنیده و به پیآمدهای مشارکتشان در انتخابات و برآمدان مسعود #پزشکیان در فضای سیاست ایران ملتزم است؛ پیش از آنکه ۲۰ درصد نیز به ۶۰ درصد بپیوندند و همه راهها برای سیاست مولد خیر جمعی بسته شود.
امیدوارم حاکمیت نیز به ائتلاف ۶۰+۲۰ بپیوندد و همه برای ایران ائتلاف کنیم.
@fazeli_mohammad
محمد فاضلی
وقتتان را زیاد نگیرم. خیلی کوتاه:
یک. اکثریت (۶۰ درصد) رأی ندادند و صدایشان در گوش سیاست پیچید.
دو. گروهی ۲۰ درصدی رأی دادند و مانع آن شدند که از شنبه ۹ تیرماه، سعید جلیلی رئیسجمهور شود.
سه. آن ۲۰ درصدی که رأی دادند، مانع از آن شدند که صدای آن ۶۰ درصد زیر صدای پیروزی اقلیت، گم شود.
چهار. اگر قرار بر شنیده شدن صدای معترضان قهرکرده با صندوق (۶۰ درصد) و معترضان هنوز امیدوار به صندوق (۲۰ درصد) در درون حاکمیت باشد،باید این اتفاق تاکنون افتاده باشد. این شنیده شدن را میتوان تکمیل کرد.
پنج. ائتلاف ۶۰+۲۰ و رأی دادن به مسعود #پزشکیان، میتواند راهبردی برای رساندن #صدای_اعتراض به روند موجود و احتمال تداوم آن، به فاصله یک هفته، در دو شکل متفاوت باشد.
امیدوارم این ائتلاف رخ دهد، و نشانهای هم از سوی حاکمیت صادر شود که نشان دهد صدای معترضان را شنیده و به پیآمدهای مشارکتشان در انتخابات و برآمدان مسعود #پزشکیان در فضای سیاست ایران ملتزم است؛ پیش از آنکه ۲۰ درصد نیز به ۶۰ درصد بپیوندند و همه راهها برای سیاست مولد خیر جمعی بسته شود.
امیدوارم حاکمیت نیز به ائتلاف ۶۰+۲۰ بپیوندد و همه برای ایران ائتلاف کنیم.
@fazeli_mohammad
Forwarded from هممیهن
نگرانم
مستند سوم تلویزیونی مسعود پزشکیان
به روایت پرویز پرستویی
سه شنبه ۱۲ تیر
ساعت ۱۹
از شبکه اول سیما
@hammihanonline
مستند سوم تلویزیونی مسعود پزشکیان
به روایت پرویز پرستویی
سه شنبه ۱۲ تیر
ساعت ۱۹
از شبکه اول سیما
@hammihanonline
رأی میدهم برای متوقف کردن ...
محمد فاضلی
دکتر حسین سراج زاده، جامعهشناس شناختهشده و دو دوره به انتخاب اعضای انجمن جامعهشناسی ایران، رئیس این انجمن بوده است.
روایت چگونگی بازنشست کردن ایشان را میتوانید در لینک زیر بخوانید تا بدانید چگونه با دانشگاه و اهل علم برخورد میشود.
روایت دو بازنشستگی
من برای متوقف کردن این گونه رفتارها با مردم ایران رأی میدهم.
@fazeli_mohammad
محمد فاضلی
دکتر حسین سراج زاده، جامعهشناس شناختهشده و دو دوره به انتخاب اعضای انجمن جامعهشناسی ایران، رئیس این انجمن بوده است.
روایت چگونگی بازنشست کردن ایشان را میتوانید در لینک زیر بخوانید تا بدانید چگونه با دانشگاه و اهل علم برخورد میشود.
روایت دو بازنشستگی
من برای متوقف کردن این گونه رفتارها با مردم ایران رأی میدهم.
@fazeli_mohammad
Telegram
جامعه شناسی - سراج زاده
🔴در این کانال پیشتر در نقد بازنشستگی و اخراج اعضای هیات علمی بخصوص جامعهشناسان، یادداشتهایی نوشته بودم.
الان نوبت به روایت بازنشستگی زودهنگام خودم و یکی دیگر از اعضای هیات علمی دانشگاه خوارزمی رسیده است.
به نام حضرت حق
۱|
روایت دو بازنشستگی زودهنگام
دیروز…
الان نوبت به روایت بازنشستگی زودهنگام خودم و یکی دیگر از اعضای هیات علمی دانشگاه خوارزمی رسیده است.
به نام حضرت حق
۱|
روایت دو بازنشستگی زودهنگام
دیروز…
Forwarded from نگاه متفاوت (احمد زیدآبادی)
عجب گرفتار شدیم!
کاسب محل خیلی دمغ و شاکی بود. با ناراحتی میگفت؛ عجب گرفتار شدیم! پرسیدم داستان چیست؟ گفت: من بیچاره اگر رأی بدهم آن را به حساب حمایت از نظام میگذارند و اگر رأی ندهم آن را به پای حمایت از براندازی مینویسند، در حالی که من نه طرفدار نظام هستم و نه خواهان براندازی! آخر انتخابات مگر رفراندوم است؟ این فقط برای انتخاب یک مدیر است. مگر غیر از این است؟
به او گفتم؛ تو کاری را که درست میدانی انجام بده. این نوع مصادرات از ابتدای تاریخ وجود داشته و بخشی از سرشت زندگی جمعی این گونۀ دوپا به شمار می رود. دوامی هم ندارد. چند روزی در بوق و کرنا میشود و بعد امور به جای واقعی خود برمیگردد!
#احمد_زیدآبادی
@ahmadzeidabad
کاسب محل خیلی دمغ و شاکی بود. با ناراحتی میگفت؛ عجب گرفتار شدیم! پرسیدم داستان چیست؟ گفت: من بیچاره اگر رأی بدهم آن را به حساب حمایت از نظام میگذارند و اگر رأی ندهم آن را به پای حمایت از براندازی مینویسند، در حالی که من نه طرفدار نظام هستم و نه خواهان براندازی! آخر انتخابات مگر رفراندوم است؟ این فقط برای انتخاب یک مدیر است. مگر غیر از این است؟
به او گفتم؛ تو کاری را که درست میدانی انجام بده. این نوع مصادرات از ابتدای تاریخ وجود داشته و بخشی از سرشت زندگی جمعی این گونۀ دوپا به شمار می رود. دوامی هم ندارد. چند روزی در بوق و کرنا میشود و بعد امور به جای واقعی خود برمیگردد!
#احمد_زیدآبادی
@ahmadzeidabad
Forwarded from دورنمای اقتصاد
مایکل تودارو می گوید، برای توسعه یافتن باید اقلیت پرنفوذ قدرتمند را به بازی بگیرید.
بدون خواست این اقلیت، توسعه امکان پذیر نیست یا هزینه های آن بسیار بالا است.
به نظرم #مسعود_پزشکیان به درستی همین استراتژی را در پیش گرفته است.
بنابراین، برای فردایی بهتر به ایشان رای می دهم
بدون خواست این اقلیت، توسعه امکان پذیر نیست یا هزینه های آن بسیار بالا است.
به نظرم #مسعود_پزشکیان به درستی همین استراتژی را در پیش گرفته است.
بنابراین، برای فردایی بهتر به ایشان رای می دهم
Forwarded from کانال خبری بامدادنو
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 تحلیل فوقالعاده رضا امیرخانی درباره نسبت تحریم با وضعیت ذهنی مردم را ببینید. اینکه تحریم چه بلایی بر سر سبک حکمرانی کشور آورده. اینکه تحریم چگونه ما را شبیه کره شمالی کرده؛ با ایدههایی مثل بستن تنگه هرمز! در تکتک ثانیههای این تحلیل میشه تفکرات خطرناک جلیلی را لمس کرد./ توییتر وحید حاجیپور
❇️ @baamdadeno
❇️ @baamdadeno
Forwarded from پادکست دغدغه ایران - کانال رسمی
قسمت صدوسیزدهم پادکست دغدغه ایران
صندوق رأی: چاه یا راه؟
قسمت ۱۱۳ پادکست دغدغه ایران محصول همکاری با پادکست سکه است. مهدی ناجی (پادکست سکه)، محمد فاضلی (پادکست دغدغه ایران) و امیر ناظمی درباره انتخابات ریاست جمهوری هشتم تیر، دور دوم انتخابات و کارکردهای آن، و دیدگاههای موافقان و مخالفان مشارکت در انتخابات گفتوگو کردهاند.
به زودی روی کستباکس منتشر میشود.
حمایت از پادکست
@dirancast_official
صندوق رأی: چاه یا راه؟
قسمت ۱۱۳ پادکست دغدغه ایران محصول همکاری با پادکست سکه است. مهدی ناجی (پادکست سکه)، محمد فاضلی (پادکست دغدغه ایران) و امیر ناظمی درباره انتخابات ریاست جمهوری هشتم تیر، دور دوم انتخابات و کارکردهای آن، و دیدگاههای موافقان و مخالفان مشارکت در انتخابات گفتوگو کردهاند.
به زودی روی کستباکس منتشر میشود.
حمایت از پادکست
@dirancast_official
Forwarded from جناب گاو
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
نمونه کامل نگاهی که (بر عکس اصل عاقلانه اشارهشده در پست فوق) روابط خارجی را همیشه از دید توطئه، رقابت و دشمنی میبیند (به جای تجارت و دوستی)، نگاه جلیلی و یارانش است. البته این دیدگاهی است که بعد از ۱۳۵۷ (و حتی تا درجاتی قبل از آن!) همیشه حاکم بوده، ولی جلیلی عصاره و نمونه کامل آن است. یک نمونه از زیانهای بیحدوحصرِ این دیدگاه را از زبان بیژن زنگنه بشنوید.
@jenabegav
@jenabegav
Forwarded from javad kashi (Javad Kashi)
تحریم بنیادگرا، تحریم بازیگر
-----
من دور اول در انتخابات شرکت کردم. به دکتر پزشکیان رای دادم. نمیتوانم انکار کنم پیروز دور اول انتخابات تحریمکنندگان بودند. آنها با عدد درشت خود یک قدرت اجتماعی عظیم را به صحنه آوردند. اما پیشبینی میکنم دور دوم انتخابات تحریم کنندگان را به دو گروه تقسیم کند: تحریم کنندگان بنیادگرا و تحریم کنندگان بازیگر.
تحریم کنندگان بنیادگرا کسانی هستند که تحریم را یک استراتژی دراز مدت برای تحصیل همه مطالبات خود میانگارند. همین که میبینند در هر دوره انتخاباتی میتوانند ابراز وجود کنند، نتیجه گرفتهاند همین مسیر را باید تا وصول به همه آرزوهای سیاسی خود حفظ کنند. هیچکس نمیداند چطور ممکن است تحریم انتخابات منجر به تغییر حکومت به یک نظم دمکراتیک، پاکدست، عادل شود. آنها بنیادگرا هستند به این جهت که به یک اصل و قاعده انکاری برای تحصیل همه چیز تکیه کردهاند. تفاوتشان با بنیادگرایان دینی در آن است که به جای آنکه یک کانون قدسی در بنیاد جهان خود بکارند، یک هسته نفرت و انکار کاشتهاند.
وجه اشتراک عملیشان با بنیادگرایان دینی بیتوجهی به امور اینجایی و اکنونی در عرصه سیاست است.
به دکتر جلیلی نظر کنید. بیش از یک دهه است برای همه چیز برنامه دارد و درمان همه دردهای اجتماعی و سیاسی و فرهنگی در کیسه اوست. نظم کلامی او هیچ تغییری نمیکند. هیچ تجربهای در گذشته شخصیت و باورهایش را تحت تاثیر قرار نداده است. میتوان پیش بینی کرد هیچ حادثهای در آینده نیز او را تغییر نخواهد داد. تحریمیهای بنیادگرا نیز ممکن است به سرعت به چنین وادی پرتاب شوند. خوب اگر دقت کنید نشانههای این وضعیت را میتوانید در کلام تبلیغاتی آنها مشاهده کنید.
تحریمیهای بازیگر اما به این نتیجه میرسند که میتوانی یک دوره تحریم کنی اما اگر در میدان واقعی عمل سیاسی، امکانی برای بازی دیگری هم پیدا شد، نباید از آن غفلت کرد. اگر حقیقتاً گشایشهای اندک اقتصادی و اجتماعی و زندگی سیاسی و فعالیت مدنی در پرتو ریاست جمهوری پزشکیان بیشتر از رقیب او خواهد بود، چرا نباید مشارکت کرد؟
بنیادگرا حیات سیاسی را تا غایت ویرانگر آن دنبال میکند حتی اگر نتیجهای نگیرد. آنچه برای او مهم است، خلق حماسه و قهرمانی است. اما بازیگر بیآنکه الزاماً از اصول و بنیادهای خود صرف نظر کند، یک چشم تیز به فرصتهای بزرگ و کوچک عینی و واقعی هم دارد. اصول و بنیادهای او، مانع از عملگرایی مبتذل میشود، اما فرصت سنجیهای آن به آن او، امکانهای حل سیاسی معضلات یک ملت را از چشم نمیاندازد.
@javadkashi
-----
من دور اول در انتخابات شرکت کردم. به دکتر پزشکیان رای دادم. نمیتوانم انکار کنم پیروز دور اول انتخابات تحریمکنندگان بودند. آنها با عدد درشت خود یک قدرت اجتماعی عظیم را به صحنه آوردند. اما پیشبینی میکنم دور دوم انتخابات تحریم کنندگان را به دو گروه تقسیم کند: تحریم کنندگان بنیادگرا و تحریم کنندگان بازیگر.
تحریم کنندگان بنیادگرا کسانی هستند که تحریم را یک استراتژی دراز مدت برای تحصیل همه مطالبات خود میانگارند. همین که میبینند در هر دوره انتخاباتی میتوانند ابراز وجود کنند، نتیجه گرفتهاند همین مسیر را باید تا وصول به همه آرزوهای سیاسی خود حفظ کنند. هیچکس نمیداند چطور ممکن است تحریم انتخابات منجر به تغییر حکومت به یک نظم دمکراتیک، پاکدست، عادل شود. آنها بنیادگرا هستند به این جهت که به یک اصل و قاعده انکاری برای تحصیل همه چیز تکیه کردهاند. تفاوتشان با بنیادگرایان دینی در آن است که به جای آنکه یک کانون قدسی در بنیاد جهان خود بکارند، یک هسته نفرت و انکار کاشتهاند.
وجه اشتراک عملیشان با بنیادگرایان دینی بیتوجهی به امور اینجایی و اکنونی در عرصه سیاست است.
به دکتر جلیلی نظر کنید. بیش از یک دهه است برای همه چیز برنامه دارد و درمان همه دردهای اجتماعی و سیاسی و فرهنگی در کیسه اوست. نظم کلامی او هیچ تغییری نمیکند. هیچ تجربهای در گذشته شخصیت و باورهایش را تحت تاثیر قرار نداده است. میتوان پیش بینی کرد هیچ حادثهای در آینده نیز او را تغییر نخواهد داد. تحریمیهای بنیادگرا نیز ممکن است به سرعت به چنین وادی پرتاب شوند. خوب اگر دقت کنید نشانههای این وضعیت را میتوانید در کلام تبلیغاتی آنها مشاهده کنید.
تحریمیهای بازیگر اما به این نتیجه میرسند که میتوانی یک دوره تحریم کنی اما اگر در میدان واقعی عمل سیاسی، امکانی برای بازی دیگری هم پیدا شد، نباید از آن غفلت کرد. اگر حقیقتاً گشایشهای اندک اقتصادی و اجتماعی و زندگی سیاسی و فعالیت مدنی در پرتو ریاست جمهوری پزشکیان بیشتر از رقیب او خواهد بود، چرا نباید مشارکت کرد؟
بنیادگرا حیات سیاسی را تا غایت ویرانگر آن دنبال میکند حتی اگر نتیجهای نگیرد. آنچه برای او مهم است، خلق حماسه و قهرمانی است. اما بازیگر بیآنکه الزاماً از اصول و بنیادهای خود صرف نظر کند، یک چشم تیز به فرصتهای بزرگ و کوچک عینی و واقعی هم دارد. اصول و بنیادهای او، مانع از عملگرایی مبتذل میشود، اما فرصت سنجیهای آن به آن او، امکانهای حل سیاسی معضلات یک ملت را از چشم نمیاندازد.
@javadkashi
Forwarded from آینده (عباس عبدی)
🔴ارجاع به وجدان
🔺اعتماد ۱۳ تیر ۱۴۰۳
✍️عباس عبدی
🔘فرض و تحلیل اولیه من این است که در یک انتخابات مهم وارد میشوم. مهم از حیث اقداماتی که خواهد توانست در آینده کشور اثرگذاری تاریخی داشته باشد. البته این را از ابتدا باید روشن کنیم که وضعیت عمومی و اقتصادی کشور چنین نیست که کسی بتواند مشکلات را بسرعت حل کند، همین که مسایل در مسیر بهبودی قرار گیرد کافی است، البته قرار گرفتن در مسیر بهبودی، یعنی اگر تورم به ۳۰ درصد هم برسد، باز هم بالا است هر چند از ۴۰ و ۴۵ درصد بهتر است. ولی مسأله اصلی چیز دیگری است که باید به آن اشاره شود. آن مسأله شکاف و دوقطبی سیاسی ویرانگر است.
🔘واقعیت این است که دو گروه تندرو و خواهان حذف دیگران، در عرصه سیاست ایران حضور دارند. دو گروهی که به نسبت اندک ولی پر سر و صدا هستند. دو گروهی که صدایشان بسیار بیشتر از عقلشان و تعدادشان است. دو گروهی که دنبال فشار رسانهای به مردم هستند.
🔘در خارج مجموعهای که خفقان و استبداد را علیه ایرانیان آنجا ایجاد کردهاند و با زشتترین شیوهها در فضای مجازی و واقعی دنبال ممانعت از رأی دادن ایرانیان هستند. به یک دختر جوان، پیرمرد و پیرزن تهاجم میکنند و البته ارزش کار این شهروندان در رأی دادن هزاران برابر آن رأیی است که میدهند و این درس مهمی است برای آنان که فقط از ترس فحاشیهای زیر پستهای اینستاگرامی خود از بیان عقیده و رأی خویش هراسناک هستند.
🔘در داخل نیز گروهی تندرو و قدرتطلب هستند که با انواع اقدامات خود میکوشند که دیگران را ساکت کرده و سپس حذف نمایند، این دو گروه به تعبیری نسبت به کل مردم ایران در اقلیت هستند، زیرا مردم خواهان بهبود شرایط خود و تحولات آرام هستند، ولی صدایشان در میان سر و صدای بازار مسگرهای دو گروه تندرو کمتر شنیده میشود، این افراد در میان افرادی که رأی دادند و اغلب کسانی هم که رأی ندادند حضور دارند.
🔘همان گونه که در یادداشت دیروزم نوشتم طرح اصلی برای سیاست ایران، ایجاد تحولاتی سیاسی میان مجموعه وسیعی از نیروهای میانه طیف است که بتواند دو گروه تند در دو سوی طیف گرایشها و رفتارهای سیاسی و اجتماعی را به حاشیه برانند، و چون گذشته خود را در مقام موتور اصلی پیشرفت ایران به متن بیاورند.
🔘اگر از این منظر به انتخابات پیش رو نگاه کنیم، رأی دادن به دکتر پزشکیان فرصت مناسبی است که این مسیر را بگشاییم. باز شدن این مسیر ابتدای راه است. راهی که همه ما و فعالان سیاسی و اجتماعی باید در آن گام بگذاریم. همین که دولت و رییس جمهور این راه را باز کند و اجازه بسته شدن آن را ندهد، برای ما کافی است.
🔘عدم مشارکت اکثریت جامعه ایران در دور اول انتخابات، زنگ خطری بود که باید شنیده شود. من حتی اصراری به آنان ندارم که حتماً در انتخابات شرکت کنند، چون بحث در باره شرکت یا عدم شرکت به پایان رسیده است، ولی هنوز یک راه باز است، ارجاع به وجدان خود.
🔘به نظر من همه بحثها و گفتگوها و جدلهایی که میکنیم، در نهایت و در هنگام عمل باید نتیجه را به وجدان خود ارجاع دهیم. این کار را باید فراتر از منافع شخصی یا حب و بغضهای شخصی انجام داد. به نظر من اگر کسی نزد وجدان خود و به دور از حب و بغض و منافع فردی تصمیم میگیرد، بهترین تصمیم را گرفته است. در این صورت هیچ کس را نباید نسبت به تصمیم خود سرزنش کرد، چه رأی بدهد و چه رأی ندهد.
🔘جالب اینکه بسیاری از افراد در مرحله اول رأی ندادند و اکنون با قاطعیت اعلام میکنند که در انتخابات شرکت میکنند، این وضعیت نشاندهنده وجود همان معیاری است که در بالا گفته شد. به نظر من رسیدن به مرحلهای که هر فردی براساس وجدان شخصی و به دور از حب و بغض، نفرت و شیفتگی و منافع شخصی تصمیم بگیرد، در این صورت یک گام بزرگ به پیش است و هر نتیجهای حاصل شود به سود آینده کشور است.
🔺اعتماد ۱۳ تیر ۱۴۰۳
✍️عباس عبدی
🔘فرض و تحلیل اولیه من این است که در یک انتخابات مهم وارد میشوم. مهم از حیث اقداماتی که خواهد توانست در آینده کشور اثرگذاری تاریخی داشته باشد. البته این را از ابتدا باید روشن کنیم که وضعیت عمومی و اقتصادی کشور چنین نیست که کسی بتواند مشکلات را بسرعت حل کند، همین که مسایل در مسیر بهبودی قرار گیرد کافی است، البته قرار گرفتن در مسیر بهبودی، یعنی اگر تورم به ۳۰ درصد هم برسد، باز هم بالا است هر چند از ۴۰ و ۴۵ درصد بهتر است. ولی مسأله اصلی چیز دیگری است که باید به آن اشاره شود. آن مسأله شکاف و دوقطبی سیاسی ویرانگر است.
🔘واقعیت این است که دو گروه تندرو و خواهان حذف دیگران، در عرصه سیاست ایران حضور دارند. دو گروهی که به نسبت اندک ولی پر سر و صدا هستند. دو گروهی که صدایشان بسیار بیشتر از عقلشان و تعدادشان است. دو گروهی که دنبال فشار رسانهای به مردم هستند.
🔘در خارج مجموعهای که خفقان و استبداد را علیه ایرانیان آنجا ایجاد کردهاند و با زشتترین شیوهها در فضای مجازی و واقعی دنبال ممانعت از رأی دادن ایرانیان هستند. به یک دختر جوان، پیرمرد و پیرزن تهاجم میکنند و البته ارزش کار این شهروندان در رأی دادن هزاران برابر آن رأیی است که میدهند و این درس مهمی است برای آنان که فقط از ترس فحاشیهای زیر پستهای اینستاگرامی خود از بیان عقیده و رأی خویش هراسناک هستند.
🔘در داخل نیز گروهی تندرو و قدرتطلب هستند که با انواع اقدامات خود میکوشند که دیگران را ساکت کرده و سپس حذف نمایند، این دو گروه به تعبیری نسبت به کل مردم ایران در اقلیت هستند، زیرا مردم خواهان بهبود شرایط خود و تحولات آرام هستند، ولی صدایشان در میان سر و صدای بازار مسگرهای دو گروه تندرو کمتر شنیده میشود، این افراد در میان افرادی که رأی دادند و اغلب کسانی هم که رأی ندادند حضور دارند.
🔘همان گونه که در یادداشت دیروزم نوشتم طرح اصلی برای سیاست ایران، ایجاد تحولاتی سیاسی میان مجموعه وسیعی از نیروهای میانه طیف است که بتواند دو گروه تند در دو سوی طیف گرایشها و رفتارهای سیاسی و اجتماعی را به حاشیه برانند، و چون گذشته خود را در مقام موتور اصلی پیشرفت ایران به متن بیاورند.
🔘اگر از این منظر به انتخابات پیش رو نگاه کنیم، رأی دادن به دکتر پزشکیان فرصت مناسبی است که این مسیر را بگشاییم. باز شدن این مسیر ابتدای راه است. راهی که همه ما و فعالان سیاسی و اجتماعی باید در آن گام بگذاریم. همین که دولت و رییس جمهور این راه را باز کند و اجازه بسته شدن آن را ندهد، برای ما کافی است.
🔘عدم مشارکت اکثریت جامعه ایران در دور اول انتخابات، زنگ خطری بود که باید شنیده شود. من حتی اصراری به آنان ندارم که حتماً در انتخابات شرکت کنند، چون بحث در باره شرکت یا عدم شرکت به پایان رسیده است، ولی هنوز یک راه باز است، ارجاع به وجدان خود.
🔘به نظر من همه بحثها و گفتگوها و جدلهایی که میکنیم، در نهایت و در هنگام عمل باید نتیجه را به وجدان خود ارجاع دهیم. این کار را باید فراتر از منافع شخصی یا حب و بغضهای شخصی انجام داد. به نظر من اگر کسی نزد وجدان خود و به دور از حب و بغض و منافع فردی تصمیم میگیرد، بهترین تصمیم را گرفته است. در این صورت هیچ کس را نباید نسبت به تصمیم خود سرزنش کرد، چه رأی بدهد و چه رأی ندهد.
🔘جالب اینکه بسیاری از افراد در مرحله اول رأی ندادند و اکنون با قاطعیت اعلام میکنند که در انتخابات شرکت میکنند، این وضعیت نشاندهنده وجود همان معیاری است که در بالا گفته شد. به نظر من رسیدن به مرحلهای که هر فردی براساس وجدان شخصی و به دور از حب و بغض، نفرت و شیفتگی و منافع شخصی تصمیم بگیرد، در این صورت یک گام بزرگ به پیش است و هر نتیجهای حاصل شود به سود آینده کشور است.