مسیر مستقیم
6.88K subscribers
1.82K photos
502 videos
55 files
1.71K links
🔸کانال رسمی ستاد مناسبت‌ها
🔸وابسته به سایت اطلاع رسانی فاطمیه
🌐 www.Fatemyeh.com
📡 کانال خبری ستاد مناسبت‌ها:
@Fatemyeh_news

اینستاگرام
Instagram.com/Fatemyeh_com
ایتا
Eitaa.com/Fatemyeh_com
Download Telegram
#کوچ_مادر
دفتر سوم: حزن سرمد

🍃 در بستر بیماری🍃

▪️دیگر از خورشید وجود #فاطمه سلام الله علیها جز سایه ای کم فروغ چیزی باقی نمانده بود. دوری پدر، مصیبت های پیاپی که پس از درگذشت #پیامبر صلی الله علیه وآله روی داد و جراحت های جسمانی هجوم به خانه وحی، او را چنان فرسوده بود که جز سایه ای از وجود مبارکش در خانه #امیرالمؤمنین علی علیه السلام حضور نداشت.
▫️در همان هفته های آخر زندگی او، امّ سلمه همسر #پیامبر صلی الله علیه واله به دیدار ایشان آمد و از حال حضرتش جویا شد.
#فاطمه سلام الله علیها در پاسخ فرمود:
«در میان انبوه غم و گرفتاری روزگار می گذرانم. از سویی پیامبر خدا صلی الله علیه واله را از دست داده ام و از سوی دیگر جانشین و وصی او را می بینم که حرمتش پایمال شده و حقش مورد ستم واقع شده است. اینها همان کینه های جنگ های بدر و احد است که دلهای منافق آشکار ساخته... »

📚بحارالأنوار، ج 43، ص 156؛ دعائم الاسلام، ج 1، ص 232

🏴 #زهرا_اگر_نبود_ولایت_نداشتیم

🔲 @Fatemyeh_com
#کوچ_مادر
دفتر سوم: حزن سرمد

💢 هرگز شما را نمی بخشم!💢

▪️هنگامی که خبر سخت شدن بیماری بانوی گرامی اسلام به گوش ابوبکر و عمر رسید، تصمیم گرفتند تا دیر نشده چهره حکومت خود را از داغ مخالفت دختر رسول خدا پاک کنند. آنها ریاکارانه قرار گذاشتند به دیدار حضرتش بیایند و تنها با یک عذرخواهی زبانی از ایشان دلجویی کرده و رضایت آن گرامی را پس از آن همه جنایت و آزار به دست آورند.
▫️پس از بارها درخواست ملاقات از سوی آنها و نپذیرفتن سرور زنان، بالاخره #امیرالمؤمنین علیه السلام با جلب رضایت آن بانو به آن دو نفر اجازه فرمود به عیادت بانوی یگانه هستی بیاند.
▪️هنگامی که وارد شدند #فاطمه سلام الله علیها از آنها روی گرداند و سلامشان را پاسخی نفرمود. آنها منافقانه شروع به عذرخواهی و دلجویی کردند، در حالی که در عمل حاضر نبودند کوچک ترین قدمی در بازگرداندن حق #اهل_بیت علیهم السلام بردارند و حتی در دل از کردار خود خوشحال هم بودند.

🔳 @Fatemyeh_com

#فاطمه سلام الله علیها که اصرار آنها را دید، فرمود:
«اگر راست می گویید پرسش مرا به درستی پاسخ دهید»
👥 آن دو که گمان می کردند آن بانو در برابر گفتارشان کمی نرم تر شده، به سرعت گفتند:
«از هر چه بپرسید حقیقت را خواهیم گفت»
#فاطمه سلام الله علیها فرمود:
«شما را به خدا، آیا از #رسول_خدا صلی الله علیه واله نشنیدید که می فرمود: «فاطمه پاره تن من است، هر که او را بیازارد مرا آزرده ساخته است؟»
👥 گفتند: «آری شنیده ایم»
#فاطمه سلام الله علیها در این هنگام دشمنی و نفاق آنها را برای همیشه تاریخ آشکار ساخت و در حالی که دست های مبارک خود را به سوی آسمان گشوده بود، فرمود:
«خدایا تو گواه باشد که این دو نفر مرا آزردند و من هرگز از آنها خشنود و راضی نخواهم شد تا آنکه به نزد پدرم برسم و هر ستمی که در حق من روا داشته اند به او عرضه دارم تا او میان ما داوری فرماید و شکایت خویش را از آنها به درگاه تو و فرستاده ات می آورم»
▫️تیر دشمن به سنگ خورده بود. ملاقاتی که آنها می خواستند موجب تبرئه و پاکی گناهان در نزد مردم باشد، سند همیشگی جنایت و خیانتشان گردید.

📚دلاائل الامامه، ص 134؛ کتاب سلیم، ص391

🏴 #زهرا_اگر_نبود_ولایت_نداشتیم

🔲 @Fatemyeh_com
#کوچ_مادر
دفتر سوم: حزن سرمد

🏴 شهادت مظلومانه🏴

▪️سوم جمادی الثانی سال یازدهم هجری فرا رسید.
▫️نود و پنج روز از شهادت #رسول_خدا صلی الله علیه واله می گذشت. روزهایی تلخ و سخت که خاندان پیامبر صلی الله علیه واله، بی مهری و کینه جویی بسیاری را از منافقان و مردم مدینه تجربه کرده بودند. #فاطمه سلام الله علیها آن روز برخاست.
▪️گویا حال دیگر داشت. از ندیمه خویش کمک خواست و غسل فرمود و لباس های نو پوشید. آنگاه فرمود: «تشک مرا در وسط اتاق پهن کن»
▫️سپس آنجا رو به قبله خوابید و فرمود: «ساعتی درنگ کن، آنگاه صدایم کن. اگر پاسخی ندادم بدان که به دیدار پدرم شتافته ام!»
▪️آنگاه نگاهش خیره شد و چنین زمزمه کرد:
«سلام بر جبرئیل، سلام بر رسول خدا، خدایا مرا همراه با فرستاده ات و در خشنودی و جوار خود در دارالسلام قرار ده! اینها ساکنان آسمانها هستند و این جبرئیل است و این رسول خدا صلی الله علیه واله است که می فرماید:«دخترم پیش بیا که آنچه پیش رو داری برایت بهتر است.»
▫️لحظه ای بعد پیکر مجروح دختر آخرین فرستادگان آرام گرفت و چشمان خدابین خود را برای همیشه بر جهان پست و حقیری که قدر او را نشناخت، بست.
🏴فاطمه سلام الله علیها شهید شده بود!

📚امالی شیخ طوسی، ص400؛ بحارالأنوار، ج43، ص200

🏴 #زهرا_اگر_نبود_ولایت_نداشتیم

🔲 @Fatemyeh_com
#کوچ_مادر
دفتر سوم: حزن سرمد

🌌 وداع با مادر 🌌

▪️ #فاطمه سلام الله علیهارا صدا زد:
«ای دختر محمد مصطفی صلی الله علیه واله! ای دختر گرامی ترین آفریدگان! ...» ولی از #فاطمه سلام الله علیها پاسخی نشنید. هراسان دوید و خود را به پیکر درهم شکسته ایشان رسانید و پارچه را از روی مبارک او کنار زد. صدایش به ناله بلند شد و گریه امانش را برید.
▫️در همین موقع فرزندان #فاطمه سلام الله علیها وارد اتاق شدند. حسن وحسین علیهما السلام با دیدن پیکر بی جان مادر، گریان خود را روی بدن او انداختند.
▪️#امام_حسن علیه السلام دستهای مهربان او را می بوسید و چنین غم خویش باز می گفت:
«مادر عزیزم! پیش از آن که از این غصه بمیرم با من سخنی بگو»
▫️ #امام_حسین علیه السلام پای مادر را در آغوش گرفته می بوسید و می گفت:
«مادر جان! من حسین تو هستم. پیش از آنکه قلبم از اندوه بایستد، حرفی بزن»
▪️فرشتگان همراه آنان می گریستند و در و دیوار به گریه ایشان ضجه می زد. ندیمه خانه به آن دو بزرگوار عرض کرد: «به مسجد بروید و پدر خویش را خبر کنید»
▫️آن دو گرامی به سوی مسجد حرکت کردند و با صدای بلند می فرمودند: "وا محمدا"

◼️ @Fatemyeh_com

💢 خبر شهادت بهترین بانوان به #امیرالمؤمنین علی علیه السلام رسید؛ از بزرگی مصیبت بی حال گردید؛ اصحاب با مقداری آب ایشان را حال آوردند با شتاب خویش را به بالین هسمر درگذشته اش رسانید.
می گریست و بانوی خانه وحی را صدا می زد. امام علیه السلام بالای بستر #فاطمه سلام الله علیها نوشته ای یافت که در آن چنین مکتوب شده بود:

📜 «بسم الله الرحمن الرحیم، این وصیت فاطمه است که گواهی می دهد خدایی جز خدای یگانه نیست و محمد فرستاده و رسول اوست...
ای علی! مرا شبانه دفن کن و کسی را خبردار مساز،
تو را به خدا می سپارم،
به همه فرزندانم تا روز قیامت سلام مرا برسان
»

📚بحارالأنوار، ج43، ص214

🏴 #زهرا_اگر_نبود_ولایت_نداشتیم

🔲 @Fatemyeh_com
#کوچ_مادر
دفتر سوم: حزن سرمد

🖤 تشییع مخفیانه 🖤

▪️ جمعیت در کوچه های اطراف خانه #امیرالمومنین علیه السلام موج می زد و منتظر بود تا پیکر #فاطمه سلام الله علیها را تشییع کند. ولی وصیت #فاطمه سلام الله علیها چیز دیگری بود. ابوذر از طرف امام علیه السلام بیرون آمد و گفت: «به خانه های خود بازگردید، امروز تشییع دختر #پیامبر صلی الله علیه واله انجام نمی شود»
▫️مردم بازگشتند و خورشید غروب کرد. چون شب به نیمه رسید و چشم ها را خواب فرا گرفت، #امیرالمومنین علیه السلام پیکر همسر یگانه خود را همان گونه که فرموده بود با حنوطی که جبرئیل از بهشت برای #پیغمبر صلی الله علیه واله آورده بود، غسل داد و کفن نمود و در تابوتی که سفارش شده بود، قرار داد.
▪️زمان فراق فرا رسیده بود. بغض گلوها را می فشرد. فرزندان #فاطمه سلام الله علیها برای دیدار آخرین، خود را روی پیکر مادر انداختند، دیدن این صحنه گریه ساکنان آسمان را نیز بلند کرد!
▫️آنگاه امام علیه السلام همراه با گروه اندک و انگشت شمار بر بدن #فاطمه سلام الله علیها نماز گزارد.
تابوت بر دوش ها قرار گرفت و مخفیانه و مظلومانه به سوی مکان نامعلومی تشییع شد. #امیرالمومنین علیه السلام به دست خود #فاطمه سلام الله علیها را به خاک سپرد

📚بحارالأنوار، ج43، ص192؛ خصال، ص361


🏴 #زهرا_اگر_نبود_ولایت_نداشتیم

🔲 @Fatemyeh_com
#کوچ_مادر
دفتر سوم: حزن سرمد

🌒 شام غریبان 🌘

▪️شهر درسکوت شب به خواب رفته بود. فرزندان و یارانش آهسته می گریستند. ولی او سرگرم انجام آخرین کاری بود که باید برای همسرش انجام می داد. سنگ های لحد را گذاشت و خاک هارا درون قبر ریخت و آن را تا سطح زمین پر ساخت. چون قبر پر شد، با دست اطراف قبر را صاف کرد و بلندی روی آن را هموار نمود تا جای آن مخفی بماند و نشانه ای از آن پیدا نباشد.
▫️کنار قبر ایستاد. دست های خاکی خود را تکاند. #فاطمه سلام الله علیها را دیگر در کنار خود نداشت. آن وجود مطهر و مبارک را از دست داده بود. دختر پیامبر خدا، قدیسه آسمانی، آن بانوی بهشتی را به آغوش خاک سپرده بود. ناگهان طوفانی از غم وجودش را فرو پوشاند و باران اشک از دیدگان مقدس #امیرالمؤمنین علیه السلام باریدن گرفت. به سوی قبر #رسول_خدا صلی الله علیه واله روی نمود و دردمندانه اندوه سینه خویش را چینن گشود:
✋🏻سلام بر تو ای رسول خدا! سلامی از سوی من و از سوی دختر محبوبت که اکنون در آرامگاه خود چهره در نقاب خاک کشیده و پروردگار دیدار زودهنگام شما را برای او پسندیده است.
✋🏻ای رسول خدا! دامن صبر از کفم رفته و فراق بانوی بانوان تاب و توانم را گرفته...
🖤زهرا از دستم ربوده شد و پس از او این آسمان نیلگون و این خاک تیره گون چقدر دلگیر و زشت است.
✋🏻ای رسول خدا! دیگر اندوهم پیوسته و همیشگی است و شبهایم به بیداری خواهد گذشت و این غصّه از دلم نخواهد رفت تا به شما بپیوندم و در خانه ای که شما ساکن شده ای سکنی گزینم. غمی چرکین و اندوهی جوشان در سینه دارم، چه زود میان ما جدایی افتاد...
💢 به زودی دخترت از همدستی این مردم علیه من و گفتن حق او به شما گزارش خواهد داد.
🖤از او بپرس که چه غم ها در سینه داشت که برای تسکین آن راهی نمی یافت...

📚امالی شیخ مفید، ص281

🏴 #زهرا_اگر_نبود_ولایت_نداشتیم

🔲 @Fatemyeh_com