سرای فرزندان ایران.
5.05K subscribers
4.95K photos
1.52K videos
57 files
569 links
🖍📖#زبان_پارسی_را_درست_بگوییم.
#زبان_پارسی_را_درست_بنویسیم.
#زبان_پارسی_را_درست_بخوانیم.
#پارسی_سخن_بگوییم، #زیبا_بنویسیم.
زبان پارسی، یکی از زیباترین زبان های‌جهان ست،
این 💎زیبای سخت جان را پاس بداریم.
🦅ب‌ه:
#سیــاه_منـصـور.
Download Telegram
🌷💥🌷

فردوسی برای ما چه کرد.؟
بهمن نامور مطلق، استوره‌شناس، باورمنداست:
فردوسی با نوشتن استوره‌ها در پندار خودش، دوباره ما را شکل داد.
به سخنی دیگر فردوسی ما را دوباره زاد و کیستی مان (هویت‌) را بازسازی کرد.

👁 👁اگر درست بنگرید،
می‌بینید فردوسی چامه (شعر) نمی‌گوید،
استوره نمی‌سازد،
او پشت چامه و استوره، یک ملت را دوباره می‌سازد.
در پندار او، استوره‌ها نبودند که شکل گرفتند، بلکه ما بودیم که شکل می‌گرفتیم.
به همین شوند، شاهنامه آیینه ماست.
ما برای دیدن خودمان به شاهنامه نیاز داریم،
همان‌ گونه که به آیینه نیاز داریم.
ما برای دیدن چیستی فرهنگی‌مان به آیینه شاهنامه نیاز داریم.
به گفته‌ای دیگر، ما با واژگان فردوسی دوباره روییدن گرفتیم،
رشد کردیم و زاییده شدیم.
ما برای این‌که کیستی زُتانی(ملی)
و همبودین مان(اجتماعی‌) را بشناسیم،
باید همواره به دیوان حافظ، گلستان سعدی و بویژه شاهنامه فردوسی نگاهی افکند.

ما باید فردوسی را آن گونه که خودش خواسته است، بازخوانی کنیم.
فردوسی با آنکه تاریخ ما را نوشته، ‌
استوره‌ها و افسانه‌های ما را نیز یادآوری می‌کند.
تاریخ و رویدادهای یک دودمان، ارزشمندترین بخش چیستی( هویتی) آن دودمان است و ویر(حافظه‌ی) گروهی یک دودمان بهترین شکل کیستی (هویت) و انگیزه ی همبستگی آن است.
فردوسی‌ مردمی را که چیستی اش در سیج(خطر)بود
و برای همیشه داشت آن را از دست می‌داد، هوشمندانه نجات داد و با یادآوری رویدادهایش، آن را به‌روز کرد.
اینگونه می‌نماید که شاهنامه، نامه‌ همه‌ی نامه‌هاست.

داستان:
«فریدون فرخ فرشته نبود:
ز مشگ و ز عنبر سرشته نبود

به داد و دهش یافت آن نیکویی
تو داد و دهش کن، فریدون تویی»
من را پریشان کرد،
تا جایی که نوشتاری با نام «‌فریدون منم» نوشتم.
به درستی این کردارها نمادهایی هستند که
ما خود را بشناسیم.
ما می‌توانیم فریدون، ضحاک، کیکاووس، افراسیاب یا رستم باشیم.
سخن‌هایی که فردوسی بازگویی کرده،
برای این است که خودمان را بشناسیم و ببینیم کدام‌یک از سرشت‌های فراوان شاهنامه هستیم و با شناخت شاهنامه به شناخت خودمان برسیم.
آنجا بود که دریافتم فردوسی تا چه اندازه ژرف سخن گفته است.


★بهمن نامور مطلق:
دانشیار دانشکده ادبیات و علوم انسانی،
دانشگاه شهید بهشتی، تهران،
نوشتن به پارسی پاک #بزرگمهر_صالحی.


📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾
📬 چاپار(پُست)
📪

در زبان انگلیسی از واژه‌ی پارسی پاس
(پاسداری،امانت داری) گرفته شده است،
در آغاز به مانک تیر چوبی یا چارچوب نگهدارنده‌ی در بود،
ولی سپس به مانک ایستگاه‌های میان راه پُستی به کار رفت.
نخستین سامانه‌ی پستی یکپارچه‌ی جهان به دستور داریوش بزرگ هخامنشی در شاهنشاهی پارس شکل گرفت.
داریوش بزرگ راه شاهی را ساخت که از پارسه آغاز می‌شد و پس از گذشتن از شوش و بابل به سارد در کناره ی دریای مدیترانه می‌رسید،
راه شاهی به درازای ۲۵۰۰ فرسنگ چاپارخانه‌های میان راهی آن، شبکه ی بی همتایی را پدید آوردند که آوازه ی آن به یونان در جهان باختر هم رسید چنان که هرودت تاریخ نویس یونانی در نسک جنگ‌های پارسی پوشینه‌ی ۸ بند ۹۸ سخنی از داریوش هخامنشی آورده که هم اکنون این سخن بر سر اداره‌ی پست نیویورک آمریکا نقش بسته است،
می‌گوید:
نه برف،
نه باران،
نه گرما و نه تاریکی شب نمی تواند
این پیک‌ها را از انجام کار شتابان‌شان باز دارد.

[[Neither Snow nor rain nor heat nor gloom of night stays these couriers from the swift completion of their appointed rounds.]]

در زبان تازی هم به پست برید می‌گویند که از واژه‌ی پارسی بردن گرفته شده است.


کمترین: #بزرگمهر_صالحی.

📚بازخن‌ها(منابع)
۱-فرهنگ واژگان اوستایی فریدون جنیدی.

۲- ریشه‌شناسی واژگان شیرین ایرانی- مجید قدیمی.

📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾
سروده‌ی فردوسي بخشی از بازمانه‌های
آدمیان جهان می‌باشد.

پیش از دیده به جهان گشودن دکارت و زایش ولتر، یک چامه سرای ایرانی، فراتر از هر چیز، اندیشه و خرد را ستوده است.
دبيرجهانی يونسكو در پيامي به همايش بزرگداشت فردوسي گفت:
سروده‌های فردوسي از مرزهاي نژادی و دینی و زبانی گذشته است و به نمای بخشی از ماندگاری‌های آدمیان در‌آمده است.
به گزارش خبرنگار ايسنا؛
در بخشی از اين پيام آمده است:
‌بی گمان فردوسي يكي از چامه سرایان بزرگ سده‌های میانه است كه در جهان شناخته شده است.
نوشته‌ی بزرگ او شاهنامه، بن‌مایه‌ای در تاريخ ايران باستان است و انديشه‌‌ی نوسازی هستی فرهنگي ايران بود كه او را به سرودن اين رزم‌نامه برانگيخت.
[[فدريكو مايور]] در پيام خود درباره‌ي شاهنامه آورده است:
نسکی(كتاب)كه با ستايش خرد آغاز مي‌شود، نمي‌تواند به يك کشور يا فرهنگ مرزبسته بماند. خردي كه فردوسي آن را ستايش مي‌كند،
تنها دانایی‌نگری در پی‌یافتن رازهاي جهان باشد، نيست؛
ونکه(بلكه)فرزانشی(حکمتی)است كه از يك پریمه‌ی(تجربه‌) میانوند سرچشمه مي‌گيرد و به ما مي‌آموزد كه چگونه با سرشت خود و با ديگران در آشتی و مهربانی زندگی كنيم.
يكي از نمودهای اين خرد در نوشته‌ی خود فردوسي است.
در بخش ديگري از اين پيام آمده است:‌
اندیشه‌ی فردوسی از ستودن کارزار جنگ، گراميداشت مردم يا ملت ویژه‌ای نيست،‌
بلكه ستايشي از دادگری، مدارا، دلاوری، بخشندگی و خردمندی است.
فردوسي باكي از آن ندارد كه يك شاه ايرانی را به شوند(دلیل) خودخواهی او نكوهش كند يا يك وزير انيرانی را به شوند خردمندی و خوبی‌اش بستايَد.
چامه‌سُرا(شاعر) همانگونه كه گوینده‌ی جنگ‌ها و دشمني‌هاست، در پی برپانمودن آشتی و دوستی است.
در فراز ديگری از اين پيام با نمارش(‌اشاره) به ويژگي‌های سروده‌ی فردوسی آمده است:‌
كوشش فردوسي در نوشتار خود بر اين است كه گذشته و اکنون را با هم آشتي دهد و از آمیختن آیین‌های پيش از اسلام و دستاوردهای اسلام فرهنگ يگانه‌ای پديد آورد.


💥نوشتن به پارسی- #بزرگمهر_صالحی.
فدريكو مايور، دبير جهانی سازمان يونسكو
چهارشنبه ۲۵ خرداد ۱۴۰۱ - ۰۶:۲۳
ایسنا خبرگزاری دانشجویان ایران.


📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾
🔅پیام شما


۱۷ ژوین برابر با ۲۸ خردادماه روز جهانی بیابان‌زدایی نام‌گذاری شده است.

بیابان‌زدایی
برگردان واژه‌ی Non-Desertification به مانک بیابانی نشدن و یا پیش‌گیری از بیابانی شدن است.
کارها و روش‌هایی است که امروزه برای سبزکاری در بیابان و جلوگیری از روند شتابناک نابودی سرزمین در برزن‌های خشک، نیمه خشک و نیمه نمناک انجام می‌شود.
چین کارهای چشم‌گیری در بیابان‌زدایی داشته‌است.
بزرگ‌ترین برنامه‌ی بیابان‌زدایی جهان در بیابان کوبکی چین انجام شده‌است.
این برنامه مایه‌ی گستردگی سفر جهانگردان به کوبکی شده و ستایش انجمن جهانی را دربرداشته است.
کوشش‌هایی که برای مهار بیابان‌زایی در ایران آغاز شده‌است، پیشینه‌ای بیش از ۵ دهه داشته و به دهه‌ی ۲۰ خورشیدی در سبزوار و خوزستان بازمی‌گردد.
تا سال ۱۳۸۸ خورشیدی ۲۶٬۱۰۰٬۰۰۰ هکتار از جنگل‌های دست‌کاشت از گونه‌های ایستا و هماهنگ با بخش‌های خشک در ایران درست شده است.
۲۸ خرداد روز جهانی رودرویی با بیابان‌زایی نامگذاری شده‌است.
درخت‌هایی که توان و ایستایش را در برابر آب‌و‌هوای بیابانی در ایران دارند بر این پایه هستند:
بنه، کنار، کهور، سمر، کرت، کوهنگ (درخت)، سلم، اکالیپتوس، اقاقیا، کاسیا، کرتکی، رمیلک.
با امید بیابان‌های سبز و چشمندازهای رنگین‌. بیابان ها را سبز می‌بینم و ستاره‌ها در کویر بر دامنه‌های کوهستان سرسبز دلم به پایکوبی برخاسته‌اند.

🔅بن مایه‌ها:
International community lauds China’s efforts towards greening of Kubuqi Desert .
۲- کتاب بیابان‌زایی و تخریب زمین نوشته‌ی مارتن دو بور، برگردان مجید کریم‌پور ریحان، دانشگاه تهران.
۳- بیابان، بیابان‌زایی و بیابان‌زدایی:
چالش‌ها و فرصت‌ها نوشته‌ی علیرضا گیتی.


فرستنده #بزرگمهر_صالحی
#روز_بیابان_زدایی گرامی باد.


📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾
🌸 #زیبایی‌های_زبان_پارسی:


💥 واژه تلمّذ
تَلَمُّذ
بارها از زبان دوستان و گویشوران شنیده می شود،
آن چنانکه.
گاهی در برهم زدن اندیشه بادی بود ویرانگر برای زبان پارسی ست.

تلمّذ واژه‌ای ساختگی و دروغین در زبان پارسی است.
😉 ریشه‌اش«تِلْمیذ» است؛
و چنین واژه‌ای (تلمّذ) در فرهنگ واژگان عربی(اَلْمُعْجَم) دیده نمی‌شود.📔 
در فرهنگ واژه‌یِ عربی واژه‌ی«تَتَلْمُذ» دیده می‌شود.
ساخت چنین واژه‌ای شگفت‌انگیز است؛ زیرا نه عربی است و نه پارسی.
واژه‌ی پارسی«شاگِردی» بهترین گزینه است.
من نزد استاد شاگردی می‌کنم.
من نزد استاد تلمّذ می‌کنم. 🤔😳
خود واژه‌ی«شاگرد» کوتاه شده‌ی «شاه‌گِرد» است؛
به چَم(معنی) نوجوانی👦 که گِرد شاه 🤴می‌گردد تا دستورهایش را انجام دهد.
اندک اندک این واژه در گویش گستردگیِ یافت.!!!!

کمترین #بزرگمهر_صالحی.


📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
         🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾
#زیبایی‌های_زبان_پارسی:

#واژه_در_گذر_زمان
واژگان می توانند فراموش شوند،
می‌توانند به گونه‌ای دیگر در آیند
و مانکی (معنی) دیگر بیابند و برخی
از واژه‌ها به شوندهای گوناگون از فهرست
واژگان دوره‌ی آینده پاک می‌شوند که،
این زدایش گاهی برای همیشه است.
ما در چند بخش به این چگونگی می‌پردازیم.

نمونه:
🔸وَخشور= پیامبر.
🔹آمیغ= آمیزش، آمیختن.
🔸خفتان= پوشاک جنگ.
🔹ملطّفه= نامه‌ی مهرآمیز.
🔸برگستوان= پوشاک رزم.
🔹سوفار= دهانه‌ی تیر.
🔸آژفنداک= رنگین کمان.
🔹خود = کلاه جنگی.
🔸خوازه= چیزی شبیه تاق پیروزی.
🔹گبر= بی دین.
🔸لاد= دیوارِ گِلی.
🔹بیوسیدن= امید داشتن، منتظر بودن.
🔸درزگیر= خیّاط.
🔹پرویزن= غربال، اَلَک.
🔸چخیدن= کوشیدن، تلاش کردن، ستیزه کردن.
🔹اَنگِشت= زغال.
🔸آشکوخیدن= سِکندری خوردن.
دنباله دارد.

کمترین #بزرگمهر_صالحی؛


📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
         🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾
🌳 #زیبایی‌های_زبان_پارسی:

تن آدمی کمان و نفس و سخن چو تیرش
چو برفت تیر و ترکش عمل کمان نماند.
#مولوی

واژگان گاهی چنان در آب فرو می‌روند که دیدنشان بسیار سخت می‌شود ولی زنده‌کردنشان سخت نیست.
به نوشته‌ی #ذبیح_بهروز،
واژه‌ی بُرج در زبان عربی برگرفته از واژه‌ی بُرگ در پارسی است که در نماهای کوشک، آبام و ماه هم نمایان است.

آبام بره= برج حمل (فروردین)
آبام گاو= برج ثریا (اردیبهشت)
آبام دو پیکر= برج جوزا (خرداد)

آبام خرچنگ= برج سرطان (تیر)
آبام شیر = برج اسد (امرداد)
آبام خوشه= برج سنبله دوشیزه (شهریور)

آبام ترازو= برج میزان (مهر)
آبام کژدم= برج عقرب (آبان)
آبام نیماسب= برج قوس (آذر)

آبام بز= برج جدی (دی)
آبام دُول= برج دلو (بهمن)
آبام ماهی= برج حوت (اسپند)

امید است که خوانندگان گرامی و پارسی زبانان بدانند که هستی هر نژاد و مردمی وابسته به هستی زبان خویش است و فرجام نابودی زبانشان همراه با نابودی ایرگان (ملت) و کشورشان خواهد بود.
از فرهنگ آنندراج.

✍️ #بزرگمهر_صالحی

📚 بن‌مایه‌ها:
۱- واژه‌یاب، ابولقاسم پرتو.
۲- زبانشناسی و کارنامه‌ی زبان پارسی، بهروز تابش.
۳- معجم المعربات الفارسیه، محمد السباعی.
۴- دیوان شمس تبریزی.



📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
         🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾
🌳 #زیبایی‌های_زبان_پارسی:

تن آدمی کمان و نفس و سخن چو تیرش
چو برفت تیر و ترکش عمل کمان نماند.
#مولوی

واژگان گاهی چنان در آب فرو می‌روند که دیدنشان بسیار سخت می‌شود ولی زنده‌کردنشان سخت نیست.
به نوشته‌ی #ذبیح_بهروز،
واژه‌ی بُرج در زبان عربی برگرفته از واژه‌ی بُرگ در پارسی است که در نماهای کوشک، آبام و ماه هم نمایان است.

آبام بره= برج حمل (فروردین)
آبام گاو= برج ثریا (اردیبهشت)
آبام دو پیکر= برج جوزا (خرداد)

آبام خرچنگ= برج سرطان (تیر)
آبام شیر = برج اسد (امرداد)
آبام خوشه= برج سنبله دوشیزه (شهریور)

آبام ترازو= برج میزان (مهر)
آبام کژدم= برج عقرب (آبان)
آبام نیماسب= برج قوس (آذر)

آبام بز= برج جدی (دی)
آبام دُول= برج دلو (بهمن)
آبام ماهی= برج حوت (اسپند)

امید است که خوانندگان گرامی و پارسی زبانان بدانند که هستی هر نژاد و مردمی وابسته به هستی زبان خویش است و فرجام نابودی زبانشان همراه با نابودی ایرگان (ملت) و کشورشان خواهد بود.
از فرهنگ آنندراج.

✍️ #بزرگمهر_صالحی

📚 بن‌مایه‌ها:
۱- واژه‌یاب، ابولقاسم پرتو.
۲- زبانشناسی و کارنامه‌ی زبان پارسی، بهروز تابش.
۳- معجم المعربات الفارسیه، محمد السباعی.
۴- دیوان شمس تبریزی.



📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
         🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾
واژگان در نزدیکی ما هستند آنها را بشناسیم

واژگان پایا و پویا:

👫ثابت= پایا.
🏃‍♀🏃متغیّر= پویا.

پوییدن واژه‌ای است که در دل خود دگرگونی دارد.
هرچیزی یا «پایا» هست یا «پویا.»
چیزی که «پویا» هست پی در پی در هال(حال) دگرگونی است.
همانند رمز «پویا» که اکنون در بانکداری به کار برده می‌شود،
و شیوایی و رسایی را در چشم‌انداز داشته باشد.
«پایا دگرگون ناپذیر ایستاده و پا بر جا.»


نگارش: #بزرگمهر_صالحی؛



📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
              🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾
Forwarded from سرای فرزندان ایران. (سیاه منصور)
🍁 و پاییز
دست‌افشان و مست
می‌گذرد در باغ‌ها و
شهرها
در برزن‌ها
برگ‌های پریشان
کرشمه‌کنان و با ناز
دلِ رهگذران را پر از آشوب می‌کنند.

🍂 سراینده و فرستنده: #بزرگمهر_صالحی
#چکامه_پارسی

📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
              🍂🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🍁
آژیدهاک(ضحّاک)؛
پیرنگ بنیادین(طرح اصلی)

پنداشت ما در گزارش داستان آژیدهاک این است که دیوان در شاهنامه همان بومیان ایران هستند.
آژیدهاک بابلی که در شاهنامه بیور و بیوراسب شده است،
در جایگاه سرکرده بومیان ناخرسندو شورشی
در برابر فرمانروایی جمشید آریایی که در ایران راژمان(نظام) رداسی(طبقاتی) برپا کرده بود
و بومیان ایران را که کشاورز بودند
در یک رده‌ی باج دهنده و مُزدوَر کرانمند
کرده بود، شورش کرد.
بیشتر بومیان و سپاهیان به او پیوستند.

در شاهنامه می گوید:
که از هر سو شورشی برپا شده بود
و شورشیان سرانجام در زیر پرچم آژیدهاک گرد آمدند.
بدین روی گروهی از ایرانیان(آریاییان) و نیز بومیان به شاه بابل پیوستند و بر جمشید تاختند.
آژیدهاک می‌گوید با بومیان همدست می‌شوم:
یکی لشکری خواهم انگیختن
ابا دیو مردم بر آمیختن.

این که شاه اژدهاپیکر و اژدهافش خوانده شده است،
به این شوند است که مار در میانرودان نزد بابلیان و ایلامیان نمایی خدایگونه داشت.
شاید اژدهاکُشی پهلوانان افسانه‌ای ایران به یک پشتوانه نماد پیکار آریاییان با مردم میانرودان
و بومیان ایران بوده باشد.
پَن (اما) این که درفش رستم اژدها پیکر ست،
بدین شُوند است که نژاد رستم از مادر به اژدی هاک می رسد.
دستان با دختر مهراب کابلی که از نبیرگان آژیدهاک بود،
پیمان زناشویی بسته بود.
مهراب بر آن بود تا آیین آژیدهاک را زنده کند.
چنان که بعد از زایش رستم می‌گوید:
من و رستم و اسب شبدیز و تیغ
نیارد برو سایه گسترد میغ

کنم زنده آیین ضحاک را
به پی مشک سارا کنم خاک را.

در تاریخ، نبرد آریاییان با مردم سامی میانرودان
سرانجام با پیروزی کوروش بر بابل به پایان رسید.

نوشتن به پارسی پاک: #بزرگمهر_صالحی؛
بازخَن(منبع): شاهنامه‌ها.
نوشته: دکتر سیروس شمیسا.
برگ های: ۸۰۰--، ۸۰۲.


📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
              🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾
شب چله و آیین‌های‌آن:

«چله» درازترین شب سال و نخستین شبِ زمستان و از گرامی‌ترین جشن‌ها نزد ایرانیان است.
جشن چله؛
جشن بزرگداشت «ایزد مهر» است.
«مهر» یا «میترا» یکی از ایزدان دین مزدیسنی
و نامش برابر با «دوستی» و «پیمان» است
و «خورشید» نیز نماد اوست.
جایگاه مهر که نگهبان پیمان و دوستی است چنان والاست که یکی از بخشهای اوستا، «مهریشت»، در ستایش اوست.
به شب چله «یلدا» هم می‌گویند.
در بار‌ه‌ی نام شب یلدا.
در شب یلدای مصریان باستان دوازده روز جشن می‌گرفته‌اند و می‌دانسته‌اند که شب یلدا بخشبندی سال به کوتاه ترین روز و بلندترین شب سال است و این به اوستایی می‌شده است
یار (سال)- دا(تقسیم) و نمای پهلوی و سکایی آن برابر شیوه ی دگرگونی واج ر به ل می‌شود یَل-دا. یَل (سال) که به نمای ییل از سکاها به ترکان رسیده است و یار اوستایی با year انگلیسی و ییل ترکی هم ریشه است.
خود تازیان و آشوریها شبی به نام یلدا ندارند، ایرانیها آن را از ایشان می دانند.
وابستگی شب یلدا به زایش خورشید شکست ناپذیر (ایزد مهر) در زمان رومی‌ها رویداده است
و یلدای سامی(تولد) جایی برای نمایش پیدا کرده است.
چنانکه گفته شد در پیش خود مردم سامی
شب یلدا جااُفتاده نیست و آن همانند واژه‌ی دوگلو(دو حبه) به دوغولوی ترکی(وابسته به زادن) است که ایرانیها پافشاری دارند ترکی است ولی در ترکی دوقلو گفته نمی‌شود،
ائکیز (دو تایی) گفته می‌شود.
رویهمرفته مصریهای باستان یلدا را به زایش هیچ خدایی پیوند نمی‌داده اند و آن را بخشبندی بسال می‌گرفته‌اند و این کار سال به پهلوی می‌شد یل-دا.
در شب یلدا هم گفتگواز هیچ خدایی و زایش آن نیست.
آیین رومی وابستگی شب یلدا به ایزد شکست ناپذیر(مهر) در خود ایران جایگاهی در فرهنگ و ادبسار گذشته پیدا نکرده است.
و شب چله اشاره به کشیدگی و درازی شب یلدا. یلدا به چم «زایش» است، چون این شب شب زایش ایزد مهر یا میترا به شمار می‌آمده است.
به این شب«چله» هم می‌گویند،
چرا که نشان‌دهنده‌ی آغازِ چله‌ی بزرگ است.
آن چه از آیین‌های شب چله میان همه‌ی ایرانیان بر جای مانده است شب‌نشینی در این درازترین شب سال است.
در این شب، میوه‌های پاییزی هم‌چون انار و خرمالو و هندوانه و سیب و بِه و انگورهای آویخته، زیبایی‌بخشِ خوانِ شب چله‌اند.
نهادن این میوه‌ها بر خوان شب چله «مَیَزد» نام دارد که پیشکشی‌ است به اهورامزدا.
ایرانیان به گردِ این خوان به شادی می‌نشینند.
شادی بنیادِ جشنهای ایرانی است.
انگیزه‌ی آفرینش شادی برپایه‌ی نبیگ پارسیگ (پهلوی) بُندَهش(= آغاز آفرینش) این است که اهورامزدا شادی را آفرید تا مردمان بتوانند در روزگار آمیختگی نیکی و بدی زندگی را تاب آورند و بر این پایه، شادی، خود، کاری ایزدی و گونه‌ای ستایش و سپاس از اهورامزداست و واژگونه‌ی آن اندوه و زاری اهریمنی است و ناخرسندی اهورامزدا را در پی دارد.
با چنین نگرشی، ایرانیان شب چله را،
هر چند اهریمنِ بدکنش در آن می‌تازد،
به شادی و خوشی و پایکوبی سپری می‌کنند
و می‌نووشند و گفت‌وگوو می‌کنند،
و از آن جا که با این شب زمستان آغاز می‌شود
و میوه‌ای هم دیگر پرورش نمی‌یابد این خوانِ خوراکی و میوه، پرشگوون بودند و نشانه‌ای از این که به رغم آمدن زمستان باز هم خوان‌ و خانه‌ی ایرانیان پرمیوه و پرخوراک خواهد بود.
در این میان، گاهی مادربزرگها داستانهای شیرین رووزگاران گذشته را برای خانواده بازگو می‌کنند،
و پدربزرگ یا سالخورده‌ای دیگر بخشهایی از شاهنامه‌ی فردوسی را می‌خواند.
از رزم و جنگ‌آوری پهلوانی و سرفرازی و آزادی‌خواهی ایرانیان سخن می‌گوید.
ایرانیان بدین گوونه به پیشباز«چله‌ی بزرگ» می‌روند که از یکم دی آغاز می‌شود و دهم بهمن به سر می‌آید.
در این چهل روز سرما استخوان‌سووز می‌شود
و پس از آن «چله‌ی کووچک» فرامی‌رسد که تا اسفندماه ادامه دارد و در آن سرما رو به کاستی می‌رود و نویدبخش فرارسیدن بهار است و از میان رفتن سرما و شکفتن شکووفه‌ها.



به: #بزرگمهر_صالحی.

بازخن ها(منابع):
۱- زین الاخبار گردیزی.
۲- جشن های ایرانی هاشم رضی.
۳-فرهنگ جشن های آریایی- جلال سیمایی.


📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
              🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾