Forwarded from سرای فرزندان ایران.
🍃🌸🍃
🔷 امرووز؛ ☀️ 🕊 ☀️
🟢به ☀️رووز پیرووز و فرخ رووز:
(#فروردین_ایزد)
از 🌖ماه 🐃#اردیبهشت
به سال ۳۷۶۱🔥فروهری🔥مزدیسنا.
۳۷۶۱ / ۰۲ / ۱۸
🌳🌷🌳🌷🌳🌷🌳🌷🌳🌷🌳🌷🌳🌷
🟡 برابر با 🌞رووز #دوشنبه: #مه_شید.
به سال ۲۵۸۲ 👑شاهنشاهی 🇮🇷ایران.
۲۵۸۲ / ۰۲ / ۱۸
🌳🌷🌳🌷🌳🌷🌳🌷🌳🌷🌳🌷🌳🌷
⚪️ برابر با ☀️رووز #دوشنبه: #مه_شید.
به 🌞 رووز ۱۸ 🐃 #اردیبهشت 🌓 ماه
به سال ۱۴۰۲🌞خوورشیدی
۱۴۰۲ / ۰۲ / ۱۸
🌳🌷🌳🌷🌳🌷🌳🌷🌳🌷🌳🌷🌳🌷
🔴برابر با ☀️رووز MONDAY 🌖 ماه #مه
🌲به سال 2023 ⛪️ ترسایی.🌲
2023 / 05 / 08
🌳🌷🌳🌷🌳🌷🌳🌷🌳🌷🌳🌷🌳🌷
🟣 🧚♀ ⚖ 🧚♀ 🌨 🔥#فروردین/ #فروهر.
🪔 نیروی پیشرفت🪔
خِرَد گر کند شهریاری به جان
بسازد بهشتی به نفس و روان
شود جان و تن، همگرا با اَشا
خودِ فروَهر، جامِ گیتی نما.
🖌#داتیس_مهرابیان
🥀 گل #تاج_خروس
نماد #فروردین_ایزد است.
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾
🔷 امرووز؛ ☀️ 🕊 ☀️
🟢به ☀️رووز پیرووز و فرخ رووز:
(#فروردین_ایزد)
از 🌖ماه 🐃#اردیبهشت
به سال ۳۷۶۱🔥فروهری🔥مزدیسنا.
۳۷۶۱ / ۰۲ / ۱۸
🌳🌷🌳🌷🌳🌷🌳🌷🌳🌷🌳🌷🌳🌷
🟡 برابر با 🌞رووز #دوشنبه: #مه_شید.
به سال ۲۵۸۲ 👑شاهنشاهی 🇮🇷ایران.
۲۵۸۲ / ۰۲ / ۱۸
🌳🌷🌳🌷🌳🌷🌳🌷🌳🌷🌳🌷🌳🌷
⚪️ برابر با ☀️رووز #دوشنبه: #مه_شید.
به 🌞 رووز ۱۸ 🐃 #اردیبهشت 🌓 ماه
به سال ۱۴۰۲🌞خوورشیدی
۱۴۰۲ / ۰۲ / ۱۸
🌳🌷🌳🌷🌳🌷🌳🌷🌳🌷🌳🌷🌳🌷
🔴برابر با ☀️رووز MONDAY 🌖 ماه #مه
🌲به سال 2023 ⛪️ ترسایی.🌲
2023 / 05 / 08
🌳🌷🌳🌷🌳🌷🌳🌷🌳🌷🌳🌷🌳🌷
🟣 🧚♀ ⚖ 🧚♀ 🌨 🔥#فروردین/ #فروهر.
🪔 نیروی پیشرفت🪔
خِرَد گر کند شهریاری به جان
بسازد بهشتی به نفس و روان
شود جان و تن، همگرا با اَشا
خودِ فروَهر، جامِ گیتی نما.
🖌#داتیس_مهرابیان
🥀 گل #تاج_خروس
نماد #فروردین_ایزد است.
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾
Forwarded from سرای فرزندان ایران.
🍃🌺🌿🌸🍃🍄🍀🌻🍒
🌻🍃🌸🍀🌺🍃🍓
🌲🌷🍃🌼🍏
🌞🌿🌺🍒
🍃🍄🫑
🌺🍏
🌻
۱۴۰۲ / ۰۲ / ۱۸
#اردیبهشت زندگی‌تان گل ارغوان باد.
بلند بامدادتان نیکو.
در گستره آبی آسمان،
آفتاب آرام و خندان برمی‌دمد.
هنگامی که آسمان پیوند می‌زند،
بارش باران را با ابرها تا گُل‌ها و گیاهان
در وزشِ نسیم‌های پُر رمز و راز که سرشارند
از بُووی گُل و شکووفه شاید
در چشم پرندگان خوشایند گردد.!
پروانه‌هایی که دلگرم می‌شوند
به پیچ و تاب گُل‌ها و شادمان
و امیدوار می‌پَرند در کرانه‌ی دریاهای خوشبختی. ....
باغچه زندگی‌تان پُرگُل،
جان و جهان‌تان جاودان باد.
به ✍:
#سیــاه_منـصـور.
🌲 📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌳🌺 🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾
🌻🍒🍏
🌿🌼🍅🥦
🌷☘🌹🍏🍊
🍃🌼🌿🍄🍎🌹
🌕🍃🌸🍀🌻🍒🌼
🍃🌺🌳🌷🌿🌸🍃🌹🥭🎋
🌻🍃🌸🍀🌺🍃🍓
🌲🌷🍃🌼🍏
🌞🌿🌺🍒
🍃🍄🫑
🌺🍏
🌻
۱۴۰۲ / ۰۲ / ۱۸
#اردیبهشت زندگی‌تان گل ارغوان باد.
بلند بامدادتان نیکو.
در گستره آبی آسمان،
آفتاب آرام و خندان برمی‌دمد.
هنگامی که آسمان پیوند می‌زند،
بارش باران را با ابرها تا گُل‌ها و گیاهان
در وزشِ نسیم‌های پُر رمز و راز که سرشارند
از بُووی گُل و شکووفه شاید
در چشم پرندگان خوشایند گردد.!
پروانه‌هایی که دلگرم می‌شوند
به پیچ و تاب گُل‌ها و شادمان
و امیدوار می‌پَرند در کرانه‌ی دریاهای خوشبختی. ....
باغچه زندگی‌تان پُرگُل،
جان و جهان‌تان جاودان باد.
به ✍:
#سیــاه_منـصـور.
🌲 📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌳🌺 🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾
🌻🍒🍏
🌿🌼🍅🥦
🌷☘🌹🍏🍊
🍃🌼🌿🍄🍎🌹
🌕🍃🌸🍀🌻🍒🌼
🍃🌺🌳🌷🌿🌸🍃🌹🥭🎋
🗓 #رووزشمار_ایرانی:
☀️ رووز #دوشنبه.= #مه_شید؛
۱۸ 🐃اردیبهشت 🌖ماه #رشن_رووز_روشن.
🌞 ۲۵۸۲= #هخامنشی.
🌞 ۱۴۱۰۲= #اهوورایی.
🌞 ۷۰۴۵= #میترایی_آریایی.
🌞 ۳۷۶۱= #زرتشتی.
☀️ ۱۴۰۲= #خورشیدی. ✴ ۱۸ / ۰۲ / ۱۴۰۲ ✴
🌞 ۱۳۹۰= #یزدگردی.
🌞 ۱۵۹۱= #دیلمی.
🌞 ۲۷۲۲= #کووردی.
🌞۲۰۲۳= #ترسایی....
🔻روویدادهای امرووز؛🔻
🗓 روز بیماری‌های ویژه و سخت
🗓 جشن پنجاه بدر گرامی‌باد.
🗓 روز فرهنگ پهلوانی و ورزش زورخانه‌ای گرامی‌باد.
🗓 روز جهانی چلیپای سرخ و هلال احمر گرامی‌باد.
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅
☀️ رووز #دوشنبه.= #مه_شید؛
۱۸ 🐃اردیبهشت 🌖ماه #رشن_رووز_روشن.
🌞 ۲۵۸۲= #هخامنشی.
🌞 ۱۴۱۰۲= #اهوورایی.
🌞 ۷۰۴۵= #میترایی_آریایی.
🌞 ۳۷۶۱= #زرتشتی.
☀️ ۱۴۰۲= #خورشیدی. ✴ ۱۸ / ۰۲ / ۱۴۰۲ ✴
🌞 ۱۳۹۰= #یزدگردی.
🌞 ۱۵۹۱= #دیلمی.
🌞 ۲۷۲۲= #کووردی.
🌞۲۰۲۳= #ترسایی....
🔻روویدادهای امرووز؛🔻
🗓 روز بیماری‌های ویژه و سخت
🗓 جشن پنجاه بدر گرامی‌باد.
🗓 روز فرهنگ پهلوانی و ورزش زورخانه‌ای گرامی‌باد.
🗓 روز جهانی چلیپای سرخ و هلال احمر گرامی‌باد.
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅
Forwarded from سرای فرزندان ایران.
متل‌ها از روزگاران کهن در فرهنگ و ادب هر کشوری بوده است.
هرچه پیشینه‌ی یک کشور بیشتر باشد متل های بیشتری نیز در فرهنگ و ادب آن کشور به چشم می‌خورد.
متل براستی به چم نمونه‌برداری می باشد که روشنگر یک داستان پند آموز است.
هر کشوری دارای متل‌های فراوانی است،
اگر چه با گذشت رووزگار بیشتر آنها از یادها رفته‌اند با این که باز متل‌هایی در فرهنگ ما هست که کاربردهای بیشماری دارند.
با ما در این بخش از نمناک همراه باشید ریشه یکی از رایج ترین متل‌ها که"زیر آب زنی" نام دارد آشنا شوید.
در یک سده پیش که هنوز لوله‌کشی آب در خانه‌ها نبوود در بخش ته تالاب(حوض) آب ساختمان‌ها جایی به نام زیرآب بود که برای تهی کردن آب مانده،
آن را باز کرده و آب را تهی می‌کردند این زیرآب به یک چاه راه داشت و روش تهی کردن آن به این گونه بود که کسی به دروون آبگیر(حوض)میرفت و زیرآب را باز می کرد تا گِل و لای که در ته آبگیر بود از زیرآب به چاه و یا بیرون رفته و آبگیر پاکیزه گردد.
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
هرچه پیشینه‌ی یک کشور بیشتر باشد متل های بیشتری نیز در فرهنگ و ادب آن کشور به چشم می‌خورد.
متل براستی به چم نمونه‌برداری می باشد که روشنگر یک داستان پند آموز است.
هر کشوری دارای متل‌های فراوانی است،
اگر چه با گذشت رووزگار بیشتر آنها از یادها رفته‌اند با این که باز متل‌هایی در فرهنگ ما هست که کاربردهای بیشماری دارند.
با ما در این بخش از نمناک همراه باشید ریشه یکی از رایج ترین متل‌ها که"زیر آب زنی" نام دارد آشنا شوید.
در یک سده پیش که هنوز لوله‌کشی آب در خانه‌ها نبوود در بخش ته تالاب(حوض) آب ساختمان‌ها جایی به نام زیرآب بود که برای تهی کردن آب مانده،
آن را باز کرده و آب را تهی می‌کردند این زیرآب به یک چاه راه داشت و روش تهی کردن آن به این گونه بود که کسی به دروون آبگیر(حوض)میرفت و زیرآب را باز می کرد تا گِل و لای که در ته آبگیر بود از زیرآب به چاه و یا بیرون رفته و آبگیر پاکیزه گردد.
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
#پندی از استاد #دهخدا؛
مردی به خانه آمد و دید همسرش گریه می کند.
از او پرسید،
همسرش گفت گنجشک‌هایی که بالای درخت هستند وختی سرم برهنه است و پوششی بر تن ندارم به من نگاه می‌کنند و شاید این کار گناه باشد.
مرد برای آبرومندی و خداترسی همسرش پیشانی اوو را بوسید و تبری آورد و درخت را برید.!
پس از یک هفته روزی زود از کارش برگشت و همسرش را در آغوش مَردی بدکاره و برهنه آرمیده یافت.!!!
شوهر زن تنها چیزهایی که نیازش بوود
را برداشت و از آن شهر گریخت....
به شهر دوری رسید که مردم آن شهر در رووبرووی ساختمان کاخ پادشاه گرد شده بودند.
هنگامی که از آنها پرسید.؟
گفتند؛
از گنجینه پادشاه دزدی شده.
در این میان مردی که بر پنجه‌ی پا راه میرفت
در برابر چشمان آنان گذر کرد.!!
مرد پرسید او کیست.؟
پاسخ گفتند:
این شیخ شهر است و برای این‌که خدای نکرده مورچه‌ای را زیر پایش له نکند،
روی پنجه‌ی پا راه می رود.
آن مرد گفت بخدا دزد را پیدا کردم مرا پیش پادشاه ببرید.
او به پادشاه گفت؛
شیخ همان کسی است که گنجینه تورا دزدیده است.
شیخ پس از بازجویی دزدی را پذیرفت.
پادشاه از مرد پرسید:
چگوونه دانستی که او دزد است؟
مرد گفت:
«تجربه به من آموخت وقتی در احتیاط افراط شود و در بیان فضیلت زیاده روی شود بدان که این سرپوشی است برای یک جرم.»
📘 امثال و حکم
✍🏻 #دهخدا.
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾
مردی به خانه آمد و دید همسرش گریه می کند.
از او پرسید،
همسرش گفت گنجشک‌هایی که بالای درخت هستند وختی سرم برهنه است و پوششی بر تن ندارم به من نگاه می‌کنند و شاید این کار گناه باشد.
مرد برای آبرومندی و خداترسی همسرش پیشانی اوو را بوسید و تبری آورد و درخت را برید.!
پس از یک هفته روزی زود از کارش برگشت و همسرش را در آغوش مَردی بدکاره و برهنه آرمیده یافت.!!!
شوهر زن تنها چیزهایی که نیازش بوود
را برداشت و از آن شهر گریخت....
به شهر دوری رسید که مردم آن شهر در رووبرووی ساختمان کاخ پادشاه گرد شده بودند.
هنگامی که از آنها پرسید.؟
گفتند؛
از گنجینه پادشاه دزدی شده.
در این میان مردی که بر پنجه‌ی پا راه میرفت
در برابر چشمان آنان گذر کرد.!!
مرد پرسید او کیست.؟
پاسخ گفتند:
این شیخ شهر است و برای این‌که خدای نکرده مورچه‌ای را زیر پایش له نکند،
روی پنجه‌ی پا راه می رود.
آن مرد گفت بخدا دزد را پیدا کردم مرا پیش پادشاه ببرید.
او به پادشاه گفت؛
شیخ همان کسی است که گنجینه تورا دزدیده است.
شیخ پس از بازجویی دزدی را پذیرفت.
پادشاه از مرد پرسید:
چگوونه دانستی که او دزد است؟
مرد گفت:
«تجربه به من آموخت وقتی در احتیاط افراط شود و در بیان فضیلت زیاده روی شود بدان که این سرپوشی است برای یک جرم.»
📘 امثال و حکم
✍🏻 #دهخدا.
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾
پس از چندی شاه برای گسترش دین به‌سوی سیستان رفت و وختی به آنجا رسید رستم شاه نیمروز به همراه زال به پیشوازش رفتند و اوو را به زابل بردند و اوو دو سال مهمان آنها بود.
در هر جا شهریاران آگاه می‌شدند که گشتاسپ با پسرش چه کرده،
از فرمان او دست می‌کشیدند و سپاه ایران هم از فرمان شاه دست کشید و پراکنده می‌شد.
وختی پیام به گوش ارجاسپ رسید،
آماده نبرد شد و کسی به نام ستوه را فرستاد تا از ایران برای او پیام ببرد که سپاهیان و لشکر ایران در چه کار می‌کنند.
وختی دریافت که پیام‌ها درست است به‌سوی ایران تاخت.
در این بخش فردوسی می‌گووید تا اینجا سخنان درستی بود و اینک خودم دنباله داستان را پی می‌گیرم و سپس از ستایش محمود غزنوی می‌گوید:
وختی ارجاسپ آگاهی یافت که گشتاسپ با سپاهیانش به سیستان رفته است،
دستور داد تا پسرش کهرم با سپاهیانش به بلخ بروند و آتش‌پرستان را بکُشند و کاخ گشتاسپ را به آتش بکِشند و اگر اسفندیار را دربند دید اوو را بکُشد و گفت:
من نیز از پس تو می‌آیم.
کهرم پذیرفت.
وختی لهراسپ شنید که کهرم به بلخ آمده است
رازونیاز باخدا کرد و سپس خفتان جنگ پوشید
و به‌سووی میدان جنگ رفت.
همه از اوو می‌گریختند.
کهرم گفت: یکی‌یکی با او نجنگید،
همگی باهم بر سرش بریزید.
وختی لهراسپ در میان آنها ماند،
نام خدا را بر زبان آورد،
تیری به اوو خورد و به زمین افتاد و تنش را پاره‌پاره کردند.
گمان می‌کردند او جوانی است وختی کلاهخودش را برداشتند،
دریافتند که موهایش سپید است.
کهرم گفت:
اوو لهراسپ است که در بلخ به پرستش یزدان می‌پرداخت.
سپس ترکان همه‌ی موبدان مانند هیربد را کشتند و آتش زردشت از خون آنها خامووش شد. گشتاسپ زن هوشمندی داشت که درجا ساز و برگ ترکان را پووشید و راه سیستان را پیش گرفت و نزد گشتاسپ رفت و داستان کشته شدن لهراسپ و دربند شدن دخترانش هما و بِه‌آفرید را گفت.
شاه بزرگان را فراخواند و داستان را بازگفت
و سپاهیان را گِرد کرد.
رستم یک روز با او همراهی کرد و به او گفت:
ای شهریار این جهان و زمین همین است نه فرزند
و نه پدر هیچ‌کدام تا همیشه نمی‌مانند پس شاه رووی رستم
را بوسید و با اوو بدروود کرد.
وختی ارجاسپ شنید که سپاه گشتاسپ آمد، سپاه بیشتری از توران آورد.
گشتاسپ در راست فرشیدورد و در چپ نستور را نهاد
و خود در دل سپاه ایستاد.
ارجاسپ کندر را در راست و کهرم را در چپ نهاد و خود در دل سپاه ایستاد.
جنگ سختی آغاز شد و سه روز به درازا کشید.
فرشیدورد در جنگ با کهرم به‌سختی زخمی شد
و از ایرانیان بسیاری کشته شدند.
گشتاسپ سی‌وهشت پسر داشت که همگی کشته شدند
و اوو از غم مرگ آنها نگران بود و تاج‌وتخت نزدش خوار شد.
سرانجام ناچار به گریختن شد تا به کووهی رسید
که پر از گیاه بوود و دروونش چشمه آب و آسیایی بوود
پس با گُردانش به آن کوه آمدند،
از راهی که تنها خودش می‌دانست و وختی ارجاسپ به آنجا رسید چیزی نیافت.
شاه جاماسپ را پیش خواند و خواست
تا بخت اوو را بیازماید،
جاماسپ گفت:
اگر بند از اسفندیار بگشایی او به تو یاری خواهد کرد.
شاه گفت:
همان زمان که اوو را دربند کشیدم پشیمان شدم
و این بار اگر اوو را ببینم تاج‌وتخت را به او می‌بخشم.
سپس پرسید:
چه کسی آماده است نزد اوو برود.؟
جاماسپ گفت:
خودم می‌روم.
پس با ساز وبرگ تورانیان به بیروون کووه رفت
و از میان آنان به‌سوی دژ گنبدان شتافت.
وختی به اسفندیار رسید پیام پدرش را به اوو داد.
اسفندیار گفت:
ندیدی شاه با من چه کرد.؟
به‌راستی‌که گرزم فرزند اوست.
این‌همه برایش جنگیدم و رنج بردم و اوو مرا به بند کشید.
جاماسپ گفت:
راست می‌گوویی و ارجاسپ،
لهراسپ را کشته است و بسیاری از موبدان مانند
هیربد را نیز سربریده است.
اسفندیار گفت:
پسرش باید تاوان بگیرد.
جاماسپ گفت:
خواهرانت دربند گرفتار شده‌اند.
اسفندیار گفت:
آیا تاکنون که دربند بودم آنها یادی از من کردند.؟
جاماسپ گفت:
پدرت در کوهی دربند است و ترکان آنجا را به
چنگ گرفتند و سی‌وهشت تن از برادرانت را کشته‌اند.
اسفندیار پاسخ داد:
این برادران هیچ‌کدام به شاه نگفتند که راستی اسفندیار چه گناهی کرده است.؟
جاماسپ نگران و خشمگین گفت:
فرشیدورد را که دووست داشتی و همیشه همراهت بود
و همیشه گرزم را نفرین می‌کرد،
زخمی کرده‌اند و چشم‌براه مرگ است و می‌گوید:
خدایا جان مرا نگیر تا یک‌بار دیگر اسفندیار را ببینم.
🖍بازنویسی و ویرایش به پارسی:
به ✍:
#سیــاه_منـصـور
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅
در هر جا شهریاران آگاه می‌شدند که گشتاسپ با پسرش چه کرده،
از فرمان او دست می‌کشیدند و سپاه ایران هم از فرمان شاه دست کشید و پراکنده می‌شد.
وختی پیام به گوش ارجاسپ رسید،
آماده نبرد شد و کسی به نام ستوه را فرستاد تا از ایران برای او پیام ببرد که سپاهیان و لشکر ایران در چه کار می‌کنند.
وختی دریافت که پیام‌ها درست است به‌سوی ایران تاخت.
در این بخش فردوسی می‌گووید تا اینجا سخنان درستی بود و اینک خودم دنباله داستان را پی می‌گیرم و سپس از ستایش محمود غزنوی می‌گوید:
وختی ارجاسپ آگاهی یافت که گشتاسپ با سپاهیانش به سیستان رفته است،
دستور داد تا پسرش کهرم با سپاهیانش به بلخ بروند و آتش‌پرستان را بکُشند و کاخ گشتاسپ را به آتش بکِشند و اگر اسفندیار را دربند دید اوو را بکُشد و گفت:
من نیز از پس تو می‌آیم.
کهرم پذیرفت.
وختی لهراسپ شنید که کهرم به بلخ آمده است
رازونیاز باخدا کرد و سپس خفتان جنگ پوشید
و به‌سووی میدان جنگ رفت.
همه از اوو می‌گریختند.
کهرم گفت: یکی‌یکی با او نجنگید،
همگی باهم بر سرش بریزید.
وختی لهراسپ در میان آنها ماند،
نام خدا را بر زبان آورد،
تیری به اوو خورد و به زمین افتاد و تنش را پاره‌پاره کردند.
گمان می‌کردند او جوانی است وختی کلاهخودش را برداشتند،
دریافتند که موهایش سپید است.
کهرم گفت:
اوو لهراسپ است که در بلخ به پرستش یزدان می‌پرداخت.
سپس ترکان همه‌ی موبدان مانند هیربد را کشتند و آتش زردشت از خون آنها خامووش شد. گشتاسپ زن هوشمندی داشت که درجا ساز و برگ ترکان را پووشید و راه سیستان را پیش گرفت و نزد گشتاسپ رفت و داستان کشته شدن لهراسپ و دربند شدن دخترانش هما و بِه‌آفرید را گفت.
شاه بزرگان را فراخواند و داستان را بازگفت
و سپاهیان را گِرد کرد.
رستم یک روز با او همراهی کرد و به او گفت:
ای شهریار این جهان و زمین همین است نه فرزند
و نه پدر هیچ‌کدام تا همیشه نمی‌مانند پس شاه رووی رستم
را بوسید و با اوو بدروود کرد.
وختی ارجاسپ شنید که سپاه گشتاسپ آمد، سپاه بیشتری از توران آورد.
گشتاسپ در راست فرشیدورد و در چپ نستور را نهاد
و خود در دل سپاه ایستاد.
ارجاسپ کندر را در راست و کهرم را در چپ نهاد و خود در دل سپاه ایستاد.
جنگ سختی آغاز شد و سه روز به درازا کشید.
فرشیدورد در جنگ با کهرم به‌سختی زخمی شد
و از ایرانیان بسیاری کشته شدند.
گشتاسپ سی‌وهشت پسر داشت که همگی کشته شدند
و اوو از غم مرگ آنها نگران بود و تاج‌وتخت نزدش خوار شد.
سرانجام ناچار به گریختن شد تا به کووهی رسید
که پر از گیاه بوود و دروونش چشمه آب و آسیایی بوود
پس با گُردانش به آن کوه آمدند،
از راهی که تنها خودش می‌دانست و وختی ارجاسپ به آنجا رسید چیزی نیافت.
شاه جاماسپ را پیش خواند و خواست
تا بخت اوو را بیازماید،
جاماسپ گفت:
اگر بند از اسفندیار بگشایی او به تو یاری خواهد کرد.
شاه گفت:
همان زمان که اوو را دربند کشیدم پشیمان شدم
و این بار اگر اوو را ببینم تاج‌وتخت را به او می‌بخشم.
سپس پرسید:
چه کسی آماده است نزد اوو برود.؟
جاماسپ گفت:
خودم می‌روم.
پس با ساز وبرگ تورانیان به بیروون کووه رفت
و از میان آنان به‌سوی دژ گنبدان شتافت.
وختی به اسفندیار رسید پیام پدرش را به اوو داد.
اسفندیار گفت:
ندیدی شاه با من چه کرد.؟
به‌راستی‌که گرزم فرزند اوست.
این‌همه برایش جنگیدم و رنج بردم و اوو مرا به بند کشید.
جاماسپ گفت:
راست می‌گوویی و ارجاسپ،
لهراسپ را کشته است و بسیاری از موبدان مانند
هیربد را نیز سربریده است.
اسفندیار گفت:
پسرش باید تاوان بگیرد.
جاماسپ گفت:
خواهرانت دربند گرفتار شده‌اند.
اسفندیار گفت:
آیا تاکنون که دربند بودم آنها یادی از من کردند.؟
جاماسپ گفت:
پدرت در کوهی دربند است و ترکان آنجا را به
چنگ گرفتند و سی‌وهشت تن از برادرانت را کشته‌اند.
اسفندیار پاسخ داد:
این برادران هیچ‌کدام به شاه نگفتند که راستی اسفندیار چه گناهی کرده است.؟
جاماسپ نگران و خشمگین گفت:
فرشیدورد را که دووست داشتی و همیشه همراهت بود
و همیشه گرزم را نفرین می‌کرد،
زخمی کرده‌اند و چشم‌براه مرگ است و می‌گوید:
خدایا جان مرا نگیر تا یک‌بار دیگر اسفندیار را ببینم.
🖍بازنویسی و ویرایش به پارسی:
به ✍:
#سیــاه_منـصـور
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅
Forwarded from سرای فرزندان ایران.
🍃🌸🍃
🔷 امرووز؛ ☀️ 🕊 ☀️
🟢به ☀️رووز پیرووز و فرخ رووز:
(#بهرام_ایزد)
از 🌖ماه 🐃#اردیبهشت
به سال ۳۷۶۱🔥فروهری🔥مزدیسنا.
۳۷۶۱ / ۰۲ / ۱۹
🌳🌷🌳🌷🌳🌷🌳🌷🌳🌷🌳🌷🌳🌷
🟡 برابر با 🌞رووز #سه‌شنبه: #بهرام_شید.
به سال ۲۵۸۲ 👑شاهنشاهی 🇮🇷ایران.
۲۵۸۲ / ۰۲ / ۱۹
🌳🌷🌳🌷🌳🌷🌳🌷🌳🌷🌳🌷🌳🌷
⚪️ برابر با ☀️رووز #سه‌شنبه: #بهرام_شید.
به 🌞 رووز ۱۹ 🐃 #اردیبهشت 🌓 ماه
به سال ۱۴۰۲🌞خوورشیدی
۱۴۰۲ / ۰۲ / ۱۹
🌳🌷🌳🌷🌳🌷🌳🌷🌳🌷🌳🌷🌳🌷
🔴برابر با ☀️رووز TUESDAY 🌖 ماه #مه
🌲به سال 2023 ⛪️ ترسایی.🌲
2023 / 05 / 09
🌳🌷🌳🌷🌳🌷🌳🌷🌳🌷🌳🌷🌳🌷
🟣 🧚♀ ⚖ 🧚♀ 🌨 🔥#ورهرام_ایزد. ایزد بهرام.
🏝🎖🏝
اگر دادگر باشدی شهریار
بماند به گیتی بسی پایدار
نبد دادگرتر ز نوشین‌روان
که بادا همیشه روانش جوان.
🖌#فردوسی_پاکزاد.
آرمان داریم که #ورهرام_ایزد در
باور نیاکانمان نماد تندرستی و پیروزی است.
برای همه مردم هفت کشور زمین،
پیروزی و سربلندی آرزومندیم.
🥀 گل #غاسدک نماد #ورهرام_ایزد است.
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾
🔷 امرووز؛ ☀️ 🕊 ☀️
🟢به ☀️رووز پیرووز و فرخ رووز:
(#بهرام_ایزد)
از 🌖ماه 🐃#اردیبهشت
به سال ۳۷۶۱🔥فروهری🔥مزدیسنا.
۳۷۶۱ / ۰۲ / ۱۹
🌳🌷🌳🌷🌳🌷🌳🌷🌳🌷🌳🌷🌳🌷
🟡 برابر با 🌞رووز #سه‌شنبه: #بهرام_شید.
به سال ۲۵۸۲ 👑شاهنشاهی 🇮🇷ایران.
۲۵۸۲ / ۰۲ / ۱۹
🌳🌷🌳🌷🌳🌷🌳🌷🌳🌷🌳🌷🌳🌷
⚪️ برابر با ☀️رووز #سه‌شنبه: #بهرام_شید.
به 🌞 رووز ۱۹ 🐃 #اردیبهشت 🌓 ماه
به سال ۱۴۰۲🌞خوورشیدی
۱۴۰۲ / ۰۲ / ۱۹
🌳🌷🌳🌷🌳🌷🌳🌷🌳🌷🌳🌷🌳🌷
🔴برابر با ☀️رووز TUESDAY 🌖 ماه #مه
🌲به سال 2023 ⛪️ ترسایی.🌲
2023 / 05 / 09
🌳🌷🌳🌷🌳🌷🌳🌷🌳🌷🌳🌷🌳🌷
🟣 🧚♀ ⚖ 🧚♀ 🌨 🔥#ورهرام_ایزد. ایزد بهرام.
🏝🎖🏝
اگر دادگر باشدی شهریار
بماند به گیتی بسی پایدار
نبد دادگرتر ز نوشین‌روان
که بادا همیشه روانش جوان.
🖌#فردوسی_پاکزاد.
آرمان داریم که #ورهرام_ایزد در
باور نیاکانمان نماد تندرستی و پیروزی است.
برای همه مردم هفت کشور زمین،
پیروزی و سربلندی آرزومندیم.
🥀 گل #غاسدک نماد #ورهرام_ایزد است.
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾
Forwarded from سرای فرزندان ایران.
🍃🌺🌿🌸🍃🍄🍀🌻🍒
🌻🍃🌸🍀🌺🍃🍓
🌲🌷🍃🌼🍏
🌞🌿🌺🍒
🍃🍄🫑
🌺🍏
🌻
۱۴۰۲ / ۰۲ / ۱۹
#اردیبهشت زندگی‌تان گل ارغوان باد.
بلند بامدادتان نیکو.
شب با همه‌ی افت و خیزهایش
به پایان رسید و آفتاب بر کاشانه‌های
برهنه تابیدن گرفت.
راستی چگوونه در خامووشی شب،
برای خاکستری‌هایی که از سووختن ماه
بر جای مانده است اندیشه در سر دارد.
تا پیراهنی گل‌آذین دووخته شود
بر پیکر پووچ و درووغین و سخنانی
که در شب‌ها به ستارگان گفته می‌شود.!!
و در روشنای رووز راستی‌آزمایی
آنها نمایش داده می‌شود،
تا در برابر چشمان تیزبین آفتاب،
دیگر به کسی درووغی گفته نشود.....
باغچه زندگی‌تان پُرگُل،
جان و جهان‌تان جاودان باد.
به ✍:
#سیــاه_منـصـور.
🌲 📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌳🌺 🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾
🌻🍒🍏
🌿🌼🍅🥦
🌷☘🌹🍏🍊
🍃🌼🌿🍄🍎🌹
🌕🍃🌸🍀🌻🍒🌼
🍃🌺🌳🌷🌿🌸🍃🌹🥭🎋
🌻🍃🌸🍀🌺🍃🍓
🌲🌷🍃🌼🍏
🌞🌿🌺🍒
🍃🍄🫑
🌺🍏
🌻
۱۴۰۲ / ۰۲ / ۱۹
#اردیبهشت زندگی‌تان گل ارغوان باد.
بلند بامدادتان نیکو.
شب با همه‌ی افت و خیزهایش
به پایان رسید و آفتاب بر کاشانه‌های
برهنه تابیدن گرفت.
راستی چگوونه در خامووشی شب،
برای خاکستری‌هایی که از سووختن ماه
بر جای مانده است اندیشه در سر دارد.
تا پیراهنی گل‌آذین دووخته شود
بر پیکر پووچ و درووغین و سخنانی
که در شب‌ها به ستارگان گفته می‌شود.!!
و در روشنای رووز راستی‌آزمایی
آنها نمایش داده می‌شود،
تا در برابر چشمان تیزبین آفتاب،
دیگر به کسی درووغی گفته نشود.....
باغچه زندگی‌تان پُرگُل،
جان و جهان‌تان جاودان باد.
به ✍:
#سیــاه_منـصـور.
🌲 📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌳🌺 🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾
🌻🍒🍏
🌿🌼🍅🥦
🌷☘🌹🍏🍊
🍃🌼🌿🍄🍎🌹
🌕🍃🌸🍀🌻🍒🌼
🍃🌺🌳🌷🌿🌸🍃🌹🥭🎋
🗓 #رووزشمار_ایرانی:
☀️ رووز #سه‌شنبه.= #بهرام_شید؛
۱۹ 🐃اردیبهشت 🌖ماه #فروردین_رووز_روشن.
🌞 ۲۵۸۲= #هخامنشی.
🌞 ۱۴۱۰۲= #اهوورایی.
🌞 ۷۰۴۵= #میترایی_آریایی.
🌞 ۳۷۶۱= #زرتشتی.
☀️ ۱۴۰۲= #خورشیدی. ✴ ۱۹ / ۰۲ / ۱۴۰۲ ✴
🌞 ۱۳۹۰= #یزدگردی.
🌞 ۱۵۹۱= #دیلمی.
🌞 ۲۷۲۲= #کووردی.
🌞۲۰۲۳= #ترسایی....
🔻روویدادهای امرووز؛🔻
🗓 برای امرووز هیچ روویدادی نیست.
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅
☀️ رووز #سه‌شنبه.= #بهرام_شید؛
۱۹ 🐃اردیبهشت 🌖ماه #فروردین_رووز_روشن.
🌞 ۲۵۸۲= #هخامنشی.
🌞 ۱۴۱۰۲= #اهوورایی.
🌞 ۷۰۴۵= #میترایی_آریایی.
🌞 ۳۷۶۱= #زرتشتی.
☀️ ۱۴۰۲= #خورشیدی. ✴ ۱۹ / ۰۲ / ۱۴۰۲ ✴
🌞 ۱۳۹۰= #یزدگردی.
🌞 ۱۵۹۱= #دیلمی.
🌞 ۲۷۲۲= #کووردی.
🌞۲۰۲۳= #ترسایی....
🔻روویدادهای امرووز؛🔻
🗓 برای امرووز هیچ روویدادی نیست.
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅
🌟💫🌟💫🌟💫🌟💫🌟💫🌟💫🌟💫🌟💫
#گنجینه‌‌ی_زبانزدهای_پارسی_وریشه‌یابی_آنان:
این بخش: (تا چشم بر هم بزنی)
🎹🎹🎹🎹🎹🎹🎹🎹🎹🎹🎹🎹🎹🎹🎹🎹🎹
#تار
#استاد_حسین_علیزاده.
#به سان باران بادریا.
🎼🎼🎼🎼🎼🎼🎼🎼🎼🎼🎼 🎼🎼🎼🎼🎼🎼
گِردآوری وخونش: #محمود_دهقانی؛
🌟💫🌟💫🌟💫🌟💫🌟💫🌟💫🌟💫🌟💫🌟
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅
#گنجینه‌‌ی_زبانزدهای_پارسی_وریشه‌یابی_آنان:
این بخش: (تا چشم بر هم بزنی)
🎹🎹🎹🎹🎹🎹🎹🎹🎹🎹🎹🎹🎹🎹🎹🎹🎹
#تار
#استاد_حسین_علیزاده.
#به سان باران بادریا.
🎼🎼🎼🎼🎼🎼🎼🎼🎼🎼🎼 🎼🎼🎼🎼🎼🎼
گِردآوری وخونش: #محمود_دهقانی؛
🌟💫🌟💫🌟💫🌟💫🌟💫🌟💫🌟💫🌟💫🌟
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅
Telegram
attach 📎
Forwarded from سرای فرزندان ایران.
🔍#نکته‌های_ویرایشی:
🔅پالایش زبان پارسی؛
🔻اَوّلاً (اَوٌلَن)= یکم، نخست
💥✍ نمونه:
🔺اولاً که این حرفِ را من نگفته‌ام...= نخست این که این سخن را من نگفته‌ام...
🔺اولاً، نمی‌تونم بیام= یکم بتوانم بیایم هم نمیایم.
دوماً، بتونم هم نمیام!= دوم، بتوانم هم نمیایم!
🚩دنباله دارد
گردآوری و نگارش #مجید_دری.
#پارسی_پاک #اولا.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آرمان «هر ایرانی نژاده و نیک‌اندیش»پالایش
زبان پارسی و والایش فرهنگ ایرانی ست.
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾
🔅پالایش زبان پارسی؛
🔻اَوّلاً (اَوٌلَن)= یکم، نخست
💥✍ نمونه:
🔺اولاً که این حرفِ را من نگفته‌ام...= نخست این که این سخن را من نگفته‌ام...
🔺اولاً، نمی‌تونم بیام= یکم بتوانم بیایم هم نمیایم.
دوماً، بتونم هم نمیام!= دوم، بتوانم هم نمیایم!
🚩دنباله دارد
گردآوری و نگارش #مجید_دری.
#پارسی_پاک #اولا.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آرمان «هر ایرانی نژاده و نیک‌اندیش»پالایش
زبان پارسی و والایش فرهنگ ایرانی ست.
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾
Forwarded from سرای فرزندان ایران.
#دانستنی_تاریخی
🔸پرچم شیر و خورشید
🔷این پرچم از زمان صفویان بکار گرفته شد،
داستان ساخته شدن و بکارگیری از آن شگفت‌انگیز است.
شیر نماد ایران است و خورشید نماد روشنایی و....
که در ایران باستان نیز از آن
بهره‌برداری شده که پرچم اشکانیان نیز یک خورشید است
صفویان که دین«شیعه» را به ایران آوردند چرا پرچمی ملی از تمام نماد های ایرانیان داشتند.؟
🔷 براستی برای روی کار امدن این پرچم و فریب دادن«مسلمانان» شاه اسماعیل از شگردی بکار برده است آنان شیر را نماد امام علی می‌دانسته‌اند خورشید را نماد خدا و با این فریب پرچم شیر و خورشید را روی کار آوردند.
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾
🔸پرچم شیر و خورشید
🔷این پرچم از زمان صفویان بکار گرفته شد،
داستان ساخته شدن و بکارگیری از آن شگفت‌انگیز است.
شیر نماد ایران است و خورشید نماد روشنایی و....
که در ایران باستان نیز از آن
بهره‌برداری شده که پرچم اشکانیان نیز یک خورشید است
صفویان که دین«شیعه» را به ایران آوردند چرا پرچمی ملی از تمام نماد های ایرانیان داشتند.؟
🔷 براستی برای روی کار امدن این پرچم و فریب دادن«مسلمانان» شاه اسماعیل از شگردی بکار برده است آنان شیر را نماد امام علی می‌دانسته‌اند خورشید را نماد خدا و با این فریب پرچم شیر و خورشید را روی کار آوردند.
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾
Forwarded from سرای فرزندان ایران.
📚📘📔📗📕📖🖌
📚📙📗📓📖🖌
#شاهنامه_شاهکاز_گرانسنگ_ادب_پارسی:
بخش: (۲۷۵)
⚜ داستان بیژن و منیژه:
بخش: ۳
ز گفت پدر پس برآشفت سخت
جوان بوود و هشیار و پیرووز بخت
چنین گفت کای شاه پیرووزگر
تو بر من به سستی گمانی مبر
تو این گفته‌ها از من اندر پذیر
جوانم ولیکن باندیشه پیر
منم بیژن گیو لشکرشکن
سر خووک را بگسلانم ز تن
چو بیژن چنین گفت شد شاه شاد
بروو آفرین کرد و فرمانش داد
بدوو گفت خسروو که ای پر هنر
همیشه بپیش بدی‌ها سپر
کسی را کجا چون تو کهتر بوود
ز دشمن بترسید سبک سر بوود
بگرگین میلاد گفت آنگهی
که بیژن بتوران نداند رهی
تو با اوو برو تا سر آب بند
همیش راهبر باش و هم یار مند
از آنجا بسیچید بیژن براه
کمر بست و بنهاد بر سر کلاه
بیاورد گرگین میلاد را
همواز ره را و فریاد را
برفت از در شاه با یوز و باز
به نخچیر کردن براه دراز
همی رفت چون پیل کفک افگنان
سر گور و آهو ز تن برکنان
ز چنگال یوزان همه دشت غرم
دریده بر و دل پر از داغ و گرم
همه گردن گور زخم کمند
چه بیژن چه تهمورس دیوبند
تذروان بچنگال باز اندرون
چکان از هوا بر سمن برگ خون
بدین سان همی راه بگذاشتند
همه دشت را باغ پنداشتند
چو بیژن به بیشه برافگند چشم
بجوشید خونش بتن بر ز خشم
گرازان گرازان نه آگاه ازین
که بیژن نهادست بر بور زین
بگرگین میلاد گفت اندرآی
وگرنه ز یک سوو بپرداز جای
برو تا بنزدیک آن آبگیر
چو من با گراز اندر آیم بتیر
بدانگه که از بیشه خیزد خرووش
تو بردار گرز و بجای آر هووش
ببیژن چنین گفت گرگین گو
که پیمان نه این بود با شاه نو
تو برداشتی گووهر و سیم و زر
تو بستی مرین رزمگه را کمر
چو بیژن شنید این سخن خیره شد
همه چشمش از رووی اوو تیره شد
ببیشه درآمد بکردار شیر
کمان را بزه کرد مرد دلیر
چو ابر بهاران بغرید سخت
فروو ریخت پیکان چو برگ درخت
برفت از پس خووک چون پیل مست
یکی خنجر آب داده بدست
همه جنگ را پیش اوو تاختند
زمین را بدندان برانداختند
ز دندان همی آتش افرووختند
تو گفتی که گیتی همی سووختند
گرازی بیامد چو آهرمنا
زره را بدرید بر بیژنا
چو سووهان پوولاد بر سنگ سخت
همی سوود دندان اوو بر درخت
برانگیختند آتش کارزار
برآمد یکی دوود زان مرغزار
بزد خنجری بر میان بیژنش
بدو نیمه شد پیل پیکر تنش
چو رووبه شدند آن ددان دلیر
تن از تیغ پر خوون دل از جنگ سیر
سرانشان بخنجر ببرید پست
بفتراک شبرنگ سرکش ببست
که دندانها نزد شاه آورد
تن بی‌سرانشان براه آورد
بگردان ایران نماید هنر
ز پیلان جنگی جدا کرده سر
بگردون برافگند هر یک چو کوه
بشد گاومیش از کشیدن ستوه
بداندیش گرگین شوریده رفت
ز یک سووی بیشه درآمد چو تفت
همه بیشه آمد بچشمش کبوود
بروو آفرین کرد و شادی نموود
بدلش اندر آمد ازان کار درد
ز بدنامی خویش ترسید مرد
دلش را بپیچید آهرمنا
بد انداختن کرد با بیژنا
سگالش چنین بد نوشته جزین
نکرد ایچ یاد از جهان آفرین
کسی کوو بره بر کند ژرف چاه
سزد گر نهد در بن چاه گاه
ز بهر فزوونی وز بهر نام
براه جوان بر بگسترد دام
نگر تا چه بد ساخت آن بی‌وفا
مر او را چه پیش آورید از جفا
بدوو آن زمان مهربانی نموود
بخوبی مر او را فراوان ستوود
چو از جنگ و کشتن بپرداختند
نشستن‌گه رود و می ساختند.
🖍بازنویسی و ویرایش به پارسی:
به ✍:
#سیــاه_منـصـور.
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾
📚📘📔📗📕📖🖌
📚📙📗📓📖🖌
📚📙📗📓📖🖌
#شاهنامه_شاهکاز_گرانسنگ_ادب_پارسی:
بخش: (۲۷۵)
⚜ داستان بیژن و منیژه:
بخش: ۳
ز گفت پدر پس برآشفت سخت
جوان بوود و هشیار و پیرووز بخت
چنین گفت کای شاه پیرووزگر
تو بر من به سستی گمانی مبر
تو این گفته‌ها از من اندر پذیر
جوانم ولیکن باندیشه پیر
منم بیژن گیو لشکرشکن
سر خووک را بگسلانم ز تن
چو بیژن چنین گفت شد شاه شاد
بروو آفرین کرد و فرمانش داد
بدوو گفت خسروو که ای پر هنر
همیشه بپیش بدی‌ها سپر
کسی را کجا چون تو کهتر بوود
ز دشمن بترسید سبک سر بوود
بگرگین میلاد گفت آنگهی
که بیژن بتوران نداند رهی
تو با اوو برو تا سر آب بند
همیش راهبر باش و هم یار مند
از آنجا بسیچید بیژن براه
کمر بست و بنهاد بر سر کلاه
بیاورد گرگین میلاد را
همواز ره را و فریاد را
برفت از در شاه با یوز و باز
به نخچیر کردن براه دراز
همی رفت چون پیل کفک افگنان
سر گور و آهو ز تن برکنان
ز چنگال یوزان همه دشت غرم
دریده بر و دل پر از داغ و گرم
همه گردن گور زخم کمند
چه بیژن چه تهمورس دیوبند
تذروان بچنگال باز اندرون
چکان از هوا بر سمن برگ خون
بدین سان همی راه بگذاشتند
همه دشت را باغ پنداشتند
چو بیژن به بیشه برافگند چشم
بجوشید خونش بتن بر ز خشم
گرازان گرازان نه آگاه ازین
که بیژن نهادست بر بور زین
بگرگین میلاد گفت اندرآی
وگرنه ز یک سوو بپرداز جای
برو تا بنزدیک آن آبگیر
چو من با گراز اندر آیم بتیر
بدانگه که از بیشه خیزد خرووش
تو بردار گرز و بجای آر هووش
ببیژن چنین گفت گرگین گو
که پیمان نه این بود با شاه نو
تو برداشتی گووهر و سیم و زر
تو بستی مرین رزمگه را کمر
چو بیژن شنید این سخن خیره شد
همه چشمش از رووی اوو تیره شد
ببیشه درآمد بکردار شیر
کمان را بزه کرد مرد دلیر
چو ابر بهاران بغرید سخت
فروو ریخت پیکان چو برگ درخت
برفت از پس خووک چون پیل مست
یکی خنجر آب داده بدست
همه جنگ را پیش اوو تاختند
زمین را بدندان برانداختند
ز دندان همی آتش افرووختند
تو گفتی که گیتی همی سووختند
گرازی بیامد چو آهرمنا
زره را بدرید بر بیژنا
چو سووهان پوولاد بر سنگ سخت
همی سوود دندان اوو بر درخت
برانگیختند آتش کارزار
برآمد یکی دوود زان مرغزار
بزد خنجری بر میان بیژنش
بدو نیمه شد پیل پیکر تنش
چو رووبه شدند آن ددان دلیر
تن از تیغ پر خوون دل از جنگ سیر
سرانشان بخنجر ببرید پست
بفتراک شبرنگ سرکش ببست
که دندانها نزد شاه آورد
تن بی‌سرانشان براه آورد
بگردان ایران نماید هنر
ز پیلان جنگی جدا کرده سر
بگردون برافگند هر یک چو کوه
بشد گاومیش از کشیدن ستوه
بداندیش گرگین شوریده رفت
ز یک سووی بیشه درآمد چو تفت
همه بیشه آمد بچشمش کبوود
بروو آفرین کرد و شادی نموود
بدلش اندر آمد ازان کار درد
ز بدنامی خویش ترسید مرد
دلش را بپیچید آهرمنا
بد انداختن کرد با بیژنا
سگالش چنین بد نوشته جزین
نکرد ایچ یاد از جهان آفرین
کسی کوو بره بر کند ژرف چاه
سزد گر نهد در بن چاه گاه
ز بهر فزوونی وز بهر نام
براه جوان بر بگسترد دام
نگر تا چه بد ساخت آن بی‌وفا
مر او را چه پیش آورید از جفا
بدوو آن زمان مهربانی نموود
بخوبی مر او را فراوان ستوود
چو از جنگ و کشتن بپرداختند
نشستن‌گه رود و می ساختند.
🖍بازنویسی و ویرایش به پارسی:
به ✍:
#سیــاه_منـصـور.
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾
📚📘📔📗📕📖🖌
📚📙📗📓📖🖌
Forwarded from سرای فرزندان ایران.
🍃🌸🍃
🔷 امرووز؛ ☀️ 🕊 ☀️
🟢به ☀️رووز پیرووز و فرخ رووز:
(#رام_ایزد)
از 🌖ماه 🐃#اردیبهشت
به سال ۳۷۶۱🔥فروهری🔥مزدیسنا.
۳۷۶۱ / ۰۲ / ۲۰
🌳🌷🌳🌷🌳🌷🌳🌷🌳🌷🌳🌷🌳🌷
🟡 برابر با 🌞رووز #چهارشنبه: #تیر_شید.
به سال ۲۵۸۲ 👑شاهنشاهی 🇮🇷ایران.
۲۵۸۲ / ۰۲ / ۲۰
🌳🌷🌳🌷🌳🌷🌳🌷🌳🌷🌳🌷🌳🌷
⚪️ برابر با ☀️رووز #چهارشنبه: #تیر_شید.
به 🌞 رووز ۲۰ 🐃 #اردیبهشت 🌓 ماه
به سال ۱۴۰۲🌞خوورشیدی
۱۴۰۲ / ۰۲ / ۲۰
🌳🌷🌳🌷🌳🌷🌳🌷🌳🌷🌳🌷🌳🌷
🔴برابر با ☀️رووز WEDNESDAY 🌖 ماه #مه
🌲به سال 2023 ⛪️ ترسایی.🌲
2023 / 05 / 10
🌳🌷🌳🌷🌳🌷🌳🌷🌳🌷🌳🌷🌳🌷
🟣 🧚♀ ⚖ 🧚♀ 🌨 🔥#رام_ایزد، (رامش،شادمانی)
تن‌آسایی و آرامش روان.
یکی از نمادهای سپنتایی بودن
جان و زندگی.
"#نبر"
پرهیز از خوردن گوشت و
آسیب به جانوران سودمند زاستار.
🐃 🦙 🐂 🐐 🐓 🐪 🐫 🐄 🐏 🐫
تورا روز #رام از جهان رام باد
همان باد را با تو آرام باد.🕊
🌼گل #شب_بوی_زرد نماد #رام ایزد است.
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾
🔷 امرووز؛ ☀️ 🕊 ☀️
🟢به ☀️رووز پیرووز و فرخ رووز:
(#رام_ایزد)
از 🌖ماه 🐃#اردیبهشت
به سال ۳۷۶۱🔥فروهری🔥مزدیسنا.
۳۷۶۱ / ۰۲ / ۲۰
🌳🌷🌳🌷🌳🌷🌳🌷🌳🌷🌳🌷🌳🌷
🟡 برابر با 🌞رووز #چهارشنبه: #تیر_شید.
به سال ۲۵۸۲ 👑شاهنشاهی 🇮🇷ایران.
۲۵۸۲ / ۰۲ / ۲۰
🌳🌷🌳🌷🌳🌷🌳🌷🌳🌷🌳🌷🌳🌷
⚪️ برابر با ☀️رووز #چهارشنبه: #تیر_شید.
به 🌞 رووز ۲۰ 🐃 #اردیبهشت 🌓 ماه
به سال ۱۴۰۲🌞خوورشیدی
۱۴۰۲ / ۰۲ / ۲۰
🌳🌷🌳🌷🌳🌷🌳🌷🌳🌷🌳🌷🌳🌷
🔴برابر با ☀️رووز WEDNESDAY 🌖 ماه #مه
🌲به سال 2023 ⛪️ ترسایی.🌲
2023 / 05 / 10
🌳🌷🌳🌷🌳🌷🌳🌷🌳🌷🌳🌷🌳🌷
🟣 🧚♀ ⚖ 🧚♀ 🌨 🔥#رام_ایزد، (رامش،شادمانی)
تن‌آسایی و آرامش روان.
یکی از نمادهای سپنتایی بودن
جان و زندگی.
"#نبر"
پرهیز از خوردن گوشت و
آسیب به جانوران سودمند زاستار.
🐃 🦙 🐂 🐐 🐓 🐪 🐫 🐄 🐏 🐫
تورا روز #رام از جهان رام باد
همان باد را با تو آرام باد.🕊
🌼گل #شب_بوی_زرد نماد #رام ایزد است.
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾
Forwarded from سرای فرزندان ایران.
🍃🌺🌿🌸🍃🍄🍀🌻🍒
🌻🍃🌸🍀🌺🍃🍓
🌲🌷🍃🌼🍏
🌞🌿🌺🍒
🍃🍄🫑
🌺🍏
🌻
۱۴۰۲ / ۰۲ / ۲۰
#اردیبهشت زندگی‌تان گل ارغوان باد.
بلند بامدادتان نیکو.
چون خوورشید بامدادی
به مهر برآید لبریز می‌کند،
سایه‌های شب را از روشنایی،
به دنبال نگاه آفتاب بر زمین دلتنگی،
سیاهی شب با روشنی خوورشید پرتوافشان
می‌شوند که این کار هر رووز آفتاب ست
تا دستی بر خاکرووبه‌های شب بِکِشد.
شاید در گذرگاه روزانه،
با با لندگی و شکووه از راز
و رمرزهای آسمان گذر کند.
با یک تابش مهرآفرین؛
به دست‌نیافتنی‌ترین پستی‌بلندی‌های
زمین را خشوود سازد.
زیباست شکست‌خوردن شب،
از به هم پیوستن بامداد و روشنای
خوورشید که به نمایش گذاشته می‌شود.!!
باغچه زندگی‌تان پُرگُل،
جان و جهان‌تان جاودان باد.
به ✍:
#سیــاه_منـصـور.
🌲 📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌳🌺 🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾
🌻🍒🍏
🌿🌼🍅🥦
🌷☘🌹🍏🍊
🍃🌼🌿🍄🍎🌹
🌕🍃🌸🍀🌻🍒🌼
🍃🌺🌳🌷🌿🌸🍃🌹🥭🎋
🌻🍃🌸🍀🌺🍃🍓
🌲🌷🍃🌼🍏
🌞🌿🌺🍒
🍃🍄🫑
🌺🍏
🌻
۱۴۰۲ / ۰۲ / ۲۰
#اردیبهشت زندگی‌تان گل ارغوان باد.
بلند بامدادتان نیکو.
چون خوورشید بامدادی
به مهر برآید لبریز می‌کند،
سایه‌های شب را از روشنایی،
به دنبال نگاه آفتاب بر زمین دلتنگی،
سیاهی شب با روشنی خوورشید پرتوافشان
می‌شوند که این کار هر رووز آفتاب ست
تا دستی بر خاکرووبه‌های شب بِکِشد.
شاید در گذرگاه روزانه،
با با لندگی و شکووه از راز
و رمرزهای آسمان گذر کند.
با یک تابش مهرآفرین؛
به دست‌نیافتنی‌ترین پستی‌بلندی‌های
زمین را خشوود سازد.
زیباست شکست‌خوردن شب،
از به هم پیوستن بامداد و روشنای
خوورشید که به نمایش گذاشته می‌شود.!!
باغچه زندگی‌تان پُرگُل،
جان و جهان‌تان جاودان باد.
به ✍:
#سیــاه_منـصـور.
🌲 📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌳🌺 🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾
🌻🍒🍏
🌿🌼🍅🥦
🌷☘🌹🍏🍊
🍃🌼🌿🍄🍎🌹
🌕🍃🌸🍀🌻🍒🌼
🍃🌺🌳🌷🌿🌸🍃🌹🥭🎋
🗓 #رووزشمار_ایرانی:
☀️ رووز #چهارشنبه.= #تیر_شید؛
۲۰ 🐃اردیبهشت 🌖ماه #بهرام_ورهرام_پیرووزی.
🌞 ۲۵۸۲= #هخامنشی.
🌞 ۱۴۱۰۲= #اهوورایی.
🌞 ۷۰۴۵= #میترایی_آریایی.
🌞 ۳۷۶۱= #زرتشتی.
☀️ ۱۴۰۲= #خورشیدی. ✴ ۲۰ / ۰۲ / ۱۴۰۲ ✴
🌞 ۱۳۹۰= #یزدگردی.
🌞 ۱۵۹۱= #دیلمی.
🌞 ۲۷۲۲= #کووردی.
🌞۲۰۲۳= #ترسایی....
🔻روویدادهای امرووز؛🔻
🗓 برای امرووز هیچ روویدادی نیست.
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅
☀️ رووز #چهارشنبه.= #تیر_شید؛
۲۰ 🐃اردیبهشت 🌖ماه #بهرام_ورهرام_پیرووزی.
🌞 ۲۵۸۲= #هخامنشی.
🌞 ۱۴۱۰۲= #اهوورایی.
🌞 ۷۰۴۵= #میترایی_آریایی.
🌞 ۳۷۶۱= #زرتشتی.
☀️ ۱۴۰۲= #خورشیدی. ✴ ۲۰ / ۰۲ / ۱۴۰۲ ✴
🌞 ۱۳۹۰= #یزدگردی.
🌞 ۱۵۹۱= #دیلمی.
🌞 ۲۷۲۲= #کووردی.
🌞۲۰۲۳= #ترسایی....
🔻روویدادهای امرووز؛🔻
🗓 برای امرووز هیچ روویدادی نیست.
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅
Forwarded from سرای فرزندان ایران.
🍀🍀🍀🍀🍀
🌸🌸🌸🌸
۲۰ اردیبهشت در سال‌نامه ایرانی #روز_خرم‌آباد است.
#خرم‌آباد در استان لرستان برای چشمه‌ها و سراب‌های زیبایش به شهر هزار چشمه نیز پُرآوازه است و یکی از شهرهای کهن و تاریخی ایران گرامی‌جان است.
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾
🌸🌸🌸🌸
۲۰ اردیبهشت در سال‌نامه ایرانی #روز_خرم‌آباد است.
#خرم‌آباد در استان لرستان برای چشمه‌ها و سراب‌های زیبایش به شهر هزار چشمه نیز پُرآوازه است و یکی از شهرهای کهن و تاریخی ایران گرامی‌جان است.
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾
🔍#نکته‌های_ویرایشی:
واژه‌ی 🌞«خورشید» واژه‌ای پارسی است که؛
به زبان انگلیسی هم راه یافته است.
واژه‌ی اوستایی«سور» نخست به «هور»
و سپس به «خور» دگردیس(تبدیل) شده است،
که با افزوده‌شدن«شید» که به چم «درخشان» است به گونه‌ی«خورشید» امروزین درآمده است.
واژه‌ی اوستایی«سور» در راهِ رفتن به زبان انگلیسی، نخست به «سون» و سپس به «سان»(Sun) دگردیس شده و در زبان انگلیسی امروزه به‌کار برده می‌شود.
اکنون نیک درمی‌یابیم که روز «یکشنبه»
در زبان انگلیسی چه چمی دارد.
Sunday = Sun + Day = روز خورشيد
خوب است بدانیم نام‌گذاری روزهای هفته در زبان انگلیسی، برداشتی از ایران باستان است
و راز بَستاری(بسته بوودن) روز یکشنبه نیز در فرنام(عنوان) «روز خورشید» در ایران باستان نهفته است.
#پارسی_پاک.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آرمان «هر ایرانی نژاده و نیک‌اندیش» پالایش زبان پارسی و والایش فرهنگ ایرانی ست.
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾
واژه‌ی 🌞«خورشید» واژه‌ای پارسی است که؛
به زبان انگلیسی هم راه یافته است.
واژه‌ی اوستایی«سور» نخست به «هور»
و سپس به «خور» دگردیس(تبدیل) شده است،
که با افزوده‌شدن«شید» که به چم «درخشان» است به گونه‌ی«خورشید» امروزین درآمده است.
واژه‌ی اوستایی«سور» در راهِ رفتن به زبان انگلیسی، نخست به «سون» و سپس به «سان»(Sun) دگردیس شده و در زبان انگلیسی امروزه به‌کار برده می‌شود.
اکنون نیک درمی‌یابیم که روز «یکشنبه»
در زبان انگلیسی چه چمی دارد.
Sunday = Sun + Day = روز خورشيد
خوب است بدانیم نام‌گذاری روزهای هفته در زبان انگلیسی، برداشتی از ایران باستان است
و راز بَستاری(بسته بوودن) روز یکشنبه نیز در فرنام(عنوان) «روز خورشید» در ایران باستان نهفته است.
#پارسی_پاک.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آرمان «هر ایرانی نژاده و نیک‌اندیش» پالایش زبان پارسی و والایش فرهنگ ایرانی ست.
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾
📚📘📔📗📕📖🖌
📚📙📗📓📖🖌
#شاهنامه_شاهکاز_گرانسنگ_ادب_پارسی:
بخش: (۲۷۶)
داستان بیژن و منیژه:
برگ ۴
نبد بیژن آگه ز کردار اووی
همی راست پنداشت گفتار اووی
چو خوردن زان سرخ می اندکی
بگرگین نگه کرد بیژن یکی
بدوو گفت چون دیدی این جنگ من
بدین گوونه با خووک آهنگ من
چنین داد پاسخ که ای شیرخووی
به گیتی ندیدم چو تو جنگجووی
به ایران و تووران ترا یار نیست
چنین کار پیش تو دشوار نیست
دل بیژن از گفت اوو شاد شد
بسان یکی سرو آزاد شد
بیژن چنین گفت پس پهلوان
که ای نامور گرد روشن‌روان
برآمد تو را این چنین کار چند
به نیروی یزدان و بخت بلند
کنوون گفتنی‌ها بگوویم تو را
که من چندگه بووده‌ام ایدرا
چه با رستم و گیو و با گژدهم
چه با توس نوذر چه با گستهم
چه مایه هنرها برین پهن دشت
که کردیم و گردوون بر آن بر گذشت
کجا نام ما از آن برآمد بلند
بنزدیک خسرو شدیم ارجمند
یکی جشنگاه ست ز ایدر نه دور
به دو رووزه راه اندر آید بتور
یکی دشت بینی همه سبز و زرد
کزو شاد گردد دل رادمرد
همه بیشه و باغ و آب روان
یکی جایگه از در پهلوان
زمین پرنیان و هوا مشکبوی
گلاب ست گوویی مگر آب جوی
ز عنبرش خاک و ز یاقوت سنگ
هوا مشکبووی و زمین رنگ رنگ
خم‌آورده از بار شاخ سمن
صنم گشته پالیز و گلبن شمن
خرامان بگرد گل اندر تذرو
خرووشیدن بلبل از شاخ سرو
ازین پس کنوون تا نه بس روزگار
شد چون بهشت آن در و مرغزار
پری چهره بینی همه دشت و کووه
ز هر سوو نشسته بشادی گرووه
منیژه کجا دخت افراسیاب
درفشان کند باغ چون آفتاب
همه دخت توران پوشیده‌رووی
همه سرو بالا همه مشک مووی
همه رخ پر از گل همه چشم خواب
همه لب پر از می به‌بووی گلاب
اگر ما به نزدیک آن جشنگاه
شویم و بتازیم یک رووزه راه
بگیریم ازیشان پری چهره چند
بنزدیک خسرو شویم ارجمند
چو گرگین چنین گفت بیژن جوان
بجووشیدش آن گووهر پهلوان
گهی نام جست اندران گاه کام
جوان بد جوانوار برداشت گام
برفتند هر دو براه دراز
یکی از نوشته دگر کینه‌ساز
میان دو بیشه بیک رووزه راه
فروود آمد آن گرد لشکر پناه
بدان مرغزاران آرمان دو رووز
همی شاد بوودند باباز و یووز
چو دانست گرگین که آمد عرووس
همه دشت ازو شد چو چشم خرووس
ببیژن پس آن داستان برگشاد
وزان جشن و رامش بسی کرد یاد
بگرگین چنین گفت پس بیژنا
که من پیشتر سازم این رفتنا
شوم بزمگه را ببینم ز دوور
که ترکان همی چون بسیچند سوور
وز آن جایگه پس بتابم عنان
بگردن برآرم ز دوده سنان
زنیم آنگهی رای هشیارتر
شود دل ز دیدار بیدارتر
به گنجوور گفت آن کلاه بزر
که در بزمگه بر نهادم بسر
که روشن شدی زو همه بزمگاه
بیاور که ما را کنوون ست گاه
همان توغ کیخسرو و گوشوار
همان یاره‌ی گیو گووهر نگار
بپووشید رخشنده رومی قبای
ز تاج اندر آویخت پر همای
نهادند بر پشت شبرنگ زین
کمر خواست با پهلوانی نگین
بیامد به نزدیک آن بیشه شد
دل کام‌جوویش پر اندیشه شد
بزیر یکی سر وبن شد بلند
که تا ز آفتابش نباشد گزند
به نزدیک آن خیمه‌ی خووب چهر
بیامد بدلش اندر افرووخت مهر
همه دشت ز آوای روود و سروود
روان را همی داد گفتی دروود
منیژه چو از خیمه کردش نگاه
بدید آن سهی قد لشکر پناه
برخسارگان چوون سهیل یمن
بنفشه گرفته دوو برگ سمن
کلاه تهم پهلوان بر سرش
درفشان ز دیبای روومی برش
بپرده دروون دخت پوشیده رووی
بجووشید مهرش دگر شد به خووی.
🖍بازنویسی و ویرایش به پارسی:
به ✍:
#سیــاه_منـصـو
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾
📚📘📔📗📕📖🖌
📚📙📗📓📖🖌
📚📙📗📓📖🖌
#شاهنامه_شاهکاز_گرانسنگ_ادب_پارسی:
بخش: (۲۷۶)
داستان بیژن و منیژه:
برگ ۴
نبد بیژن آگه ز کردار اووی
همی راست پنداشت گفتار اووی
چو خوردن زان سرخ می اندکی
بگرگین نگه کرد بیژن یکی
بدوو گفت چون دیدی این جنگ من
بدین گوونه با خووک آهنگ من
چنین داد پاسخ که ای شیرخووی
به گیتی ندیدم چو تو جنگجووی
به ایران و تووران ترا یار نیست
چنین کار پیش تو دشوار نیست
دل بیژن از گفت اوو شاد شد
بسان یکی سرو آزاد شد
بیژن چنین گفت پس پهلوان
که ای نامور گرد روشن‌روان
برآمد تو را این چنین کار چند
به نیروی یزدان و بخت بلند
کنوون گفتنی‌ها بگوویم تو را
که من چندگه بووده‌ام ایدرا
چه با رستم و گیو و با گژدهم
چه با توس نوذر چه با گستهم
چه مایه هنرها برین پهن دشت
که کردیم و گردوون بر آن بر گذشت
کجا نام ما از آن برآمد بلند
بنزدیک خسرو شدیم ارجمند
یکی جشنگاه ست ز ایدر نه دور
به دو رووزه راه اندر آید بتور
یکی دشت بینی همه سبز و زرد
کزو شاد گردد دل رادمرد
همه بیشه و باغ و آب روان
یکی جایگه از در پهلوان
زمین پرنیان و هوا مشکبوی
گلاب ست گوویی مگر آب جوی
ز عنبرش خاک و ز یاقوت سنگ
هوا مشکبووی و زمین رنگ رنگ
خم‌آورده از بار شاخ سمن
صنم گشته پالیز و گلبن شمن
خرامان بگرد گل اندر تذرو
خرووشیدن بلبل از شاخ سرو
ازین پس کنوون تا نه بس روزگار
شد چون بهشت آن در و مرغزار
پری چهره بینی همه دشت و کووه
ز هر سوو نشسته بشادی گرووه
منیژه کجا دخت افراسیاب
درفشان کند باغ چون آفتاب
همه دخت توران پوشیده‌رووی
همه سرو بالا همه مشک مووی
همه رخ پر از گل همه چشم خواب
همه لب پر از می به‌بووی گلاب
اگر ما به نزدیک آن جشنگاه
شویم و بتازیم یک رووزه راه
بگیریم ازیشان پری چهره چند
بنزدیک خسرو شویم ارجمند
چو گرگین چنین گفت بیژن جوان
بجووشیدش آن گووهر پهلوان
گهی نام جست اندران گاه کام
جوان بد جوانوار برداشت گام
برفتند هر دو براه دراز
یکی از نوشته دگر کینه‌ساز
میان دو بیشه بیک رووزه راه
فروود آمد آن گرد لشکر پناه
بدان مرغزاران آرمان دو رووز
همی شاد بوودند باباز و یووز
چو دانست گرگین که آمد عرووس
همه دشت ازو شد چو چشم خرووس
ببیژن پس آن داستان برگشاد
وزان جشن و رامش بسی کرد یاد
بگرگین چنین گفت پس بیژنا
که من پیشتر سازم این رفتنا
شوم بزمگه را ببینم ز دوور
که ترکان همی چون بسیچند سوور
وز آن جایگه پس بتابم عنان
بگردن برآرم ز دوده سنان
زنیم آنگهی رای هشیارتر
شود دل ز دیدار بیدارتر
به گنجوور گفت آن کلاه بزر
که در بزمگه بر نهادم بسر
که روشن شدی زو همه بزمگاه
بیاور که ما را کنوون ست گاه
همان توغ کیخسرو و گوشوار
همان یاره‌ی گیو گووهر نگار
بپووشید رخشنده رومی قبای
ز تاج اندر آویخت پر همای
نهادند بر پشت شبرنگ زین
کمر خواست با پهلوانی نگین
بیامد به نزدیک آن بیشه شد
دل کام‌جوویش پر اندیشه شد
بزیر یکی سر وبن شد بلند
که تا ز آفتابش نباشد گزند
به نزدیک آن خیمه‌ی خووب چهر
بیامد بدلش اندر افرووخت مهر
همه دشت ز آوای روود و سروود
روان را همی داد گفتی دروود
منیژه چو از خیمه کردش نگاه
بدید آن سهی قد لشکر پناه
برخسارگان چوون سهیل یمن
بنفشه گرفته دوو برگ سمن
کلاه تهم پهلوان بر سرش
درفشان ز دیبای روومی برش
بپرده دروون دخت پوشیده رووی
بجووشید مهرش دگر شد به خووی.
🖍بازنویسی و ویرایش به پارسی:
به ✍:
#سیــاه_منـصـو
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾
📚📘📔📗📕📖🖌
📚📙📗📓📖🖌
Forwarded from سرای فرزندان ایران.
🍃🌸🍃
🔷 امرووز؛ ☀️ 🕊 ☀️
🟢به ☀️رووز پیرووز و فرخ رووز:
(#باد_واتا)
از 🌖ماه 🐃#اردیبهشت
به سال ۳۷۶۱🔥فروهری🔥مزدیسنا.
۳۷۶۱ / ۰۲ / ۲۱
🌳🌷🌳🌷🌳🌷🌳🌷🌳🌷🌳🌷🌳🌷
🟡 برابر با 🌞رووز #پنجشنبه: #اورمزد_شید.
به سال ۲۵۸۲ 👑شاهنشاهی 🇮🇷ایران.
۲۵۸۲ / ۰۲ / ۲۱
🌳🌷🌳🌷🌳🌷🌳🌷🌳🌷🌳🌷🌳🌷
⚪️ برابر با ☀️رووز #پنجشنبه: #اورمزد_شید.
به 🌞 رووز ۲۱ 🐃 #اردیبهشت 🌓 ماه
به سال ۱۴۰۲🌞خوورشیدی
۱۴۰۲ / ۰۲ / ۲۱
🌳🌷🌳🌷🌳🌷🌳🌷🌳🌷🌳🌷🌳🌷
🔴برابر با ☀️رووز THURSDAYS 🌖 ماه #مه
🌲به سال 2023 ⛪️ ترسایی.🌲
2023 / 05 / 11
🌳🌷🌳🌷🌳🌷🌳🌷🌳🌷🌳🌷🌳🌷
🟣 🧚♀ ⚖ 🧚♀ 🌨 💨#باد، 🌬#هوا.
مایه بنیادین زندگی.🌬
بکوشید تا گوهران هر چهار
بدارید پاکیزه و بی غبار.
ز #باد لطیف و ز #آب روان
ز رخشنده #آتش، ز #خاک گران.
پروردگارا؛
راستی و مهر، آب و آبادانی و سرسبزی را
به سرزمین من بازگردان.🌿
گل #بادرنگ_بویه نماد باد ایزد است.
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾
🔷 امرووز؛ ☀️ 🕊 ☀️
🟢به ☀️رووز پیرووز و فرخ رووز:
(#باد_واتا)
از 🌖ماه 🐃#اردیبهشت
به سال ۳۷۶۱🔥فروهری🔥مزدیسنا.
۳۷۶۱ / ۰۲ / ۲۱
🌳🌷🌳🌷🌳🌷🌳🌷🌳🌷🌳🌷🌳🌷
🟡 برابر با 🌞رووز #پنجشنبه: #اورمزد_شید.
به سال ۲۵۸۲ 👑شاهنشاهی 🇮🇷ایران.
۲۵۸۲ / ۰۲ / ۲۱
🌳🌷🌳🌷🌳🌷🌳🌷🌳🌷🌳🌷🌳🌷
⚪️ برابر با ☀️رووز #پنجشنبه: #اورمزد_شید.
به 🌞 رووز ۲۱ 🐃 #اردیبهشت 🌓 ماه
به سال ۱۴۰۲🌞خوورشیدی
۱۴۰۲ / ۰۲ / ۲۱
🌳🌷🌳🌷🌳🌷🌳🌷🌳🌷🌳🌷🌳🌷
🔴برابر با ☀️رووز THURSDAYS 🌖 ماه #مه
🌲به سال 2023 ⛪️ ترسایی.🌲
2023 / 05 / 11
🌳🌷🌳🌷🌳🌷🌳🌷🌳🌷🌳🌷🌳🌷
🟣 🧚♀ ⚖ 🧚♀ 🌨 💨#باد، 🌬#هوا.
مایه بنیادین زندگی.🌬
بکوشید تا گوهران هر چهار
بدارید پاکیزه و بی غبار.
ز #باد لطیف و ز #آب روان
ز رخشنده #آتش، ز #خاک گران.
پروردگارا؛
راستی و مهر، آب و آبادانی و سرسبزی را
به سرزمین من بازگردان.🌿
گل #بادرنگ_بویه نماد باد ایزد است.
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾
Forwarded from سرای فرزندان ایران.
🍃🌺🌿🌸🍃🍄🍀🌻🍒
🌻🍃🌸🍀🌺🍃🍓
🌲🌷🍃🌼🍏
🌞🌿🌺🍒
🍃🍄🫑
🌺🍏
🌻
۱۴۰۲ / ۰۲ / ۲۱
#اردیبهشت زندگی‌تان گل ارغوان باد.
بلند بامدادتان نیکو.
هنگامی که بامداد بر اسپی سپید،
سوار شده و ره‌می‌پیماید.
تا از دامنه‌های پوشیده از گُل‌ها،
در هوایی خنک و دل‌انگیز،
در جوشش چشمه‌ساران
به جایی برسد که با خوورشید دیدار کند.
خوورشید نیز سوار بر اسپی پریشان،
چمووش و سرکش با پیامی از مهر
برای دلواپسی‌های زمین و پرندگان به
پیشوازش درآیند با پَرهایی پرنیانی،
ناز و نازک بر سنگ‌های باران زده
و دشت‌ها گذر کنند.
تا زیبایی دیگری را به زمین ببخشند.
باغچه زندگی‌تان پُرگُل،
جان و جهان‌تان جاودان باد.
به ✍:
#سیــاه_منـصـور.
🌲 📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌳🌺 🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾
🌻🍒🍏
🌿🌼🍅🥦
🌷☘🌹🍏🍊
🍃🌼🌿🍄🍎🌹
🌕🍃🌸🍀🌻🍒🌼
🍃🌺🌳🌷🌿🌸🍃🌹🥭🎋
🌻🍃🌸🍀🌺🍃🍓
🌲🌷🍃🌼🍏
🌞🌿🌺🍒
🍃🍄🫑
🌺🍏
🌻
۱۴۰۲ / ۰۲ / ۲۱
#اردیبهشت زندگی‌تان گل ارغوان باد.
بلند بامدادتان نیکو.
هنگامی که بامداد بر اسپی سپید،
سوار شده و ره‌می‌پیماید.
تا از دامنه‌های پوشیده از گُل‌ها،
در هوایی خنک و دل‌انگیز،
در جوشش چشمه‌ساران
به جایی برسد که با خوورشید دیدار کند.
خوورشید نیز سوار بر اسپی پریشان،
چمووش و سرکش با پیامی از مهر
برای دلواپسی‌های زمین و پرندگان به
پیشوازش درآیند با پَرهایی پرنیانی،
ناز و نازک بر سنگ‌های باران زده
و دشت‌ها گذر کنند.
تا زیبایی دیگری را به زمین ببخشند.
باغچه زندگی‌تان پُرگُل،
جان و جهان‌تان جاودان باد.
به ✍:
#سیــاه_منـصـور.
🌲 📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌳🌺 🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾
🌻🍒🍏
🌿🌼🍅🥦
🌷☘🌹🍏🍊
🍃🌼🌿🍄🍎🌹
🌕🍃🌸🍀🌻🍒🌼
🍃🌺🌳🌷🌿🌸🍃🌹🥭🎋