یکی را برآرد به چرخِ بلند
ز تیمار و رنجش کنَد بیگزند
و زانجاش گریان برَد زیرِ خاک
همه جای ترسست و تیمار و باک
هم آن را که پرورد در بر به بناز
بیفگند خیره به چاهِ نیاز
یکی را ز چاه آورَد سوی گاه
نهد بر سرشبر ز گوهر کلاه
ز کردارِ بد بر جهان شرم نیست
به نزدیک او شرم و آزرم نیست
همیشه به هر نیک و بد دسترس
ولیکن نجوید خود آزرم کس
چنینست کارِ سپنجیسرای
بد و نیک را او بوَد رهنمای
ز بهر درم تا نباشی به درد
بی آزار بهتر دلِ زادمرد.
#فردوسی
و در این هفته آرزو دارم که:
ز تو چشمِ آهرْمنان دور باد
گزینش: #جعفر_جعفرزاده.
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾
🌿
🌿🌿
🌿🌿🌿
ز تیمار و رنجش کنَد بیگزند
و زانجاش گریان برَد زیرِ خاک
همه جای ترسست و تیمار و باک
هم آن را که پرورد در بر به بناز
بیفگند خیره به چاهِ نیاز
یکی را ز چاه آورَد سوی گاه
نهد بر سرشبر ز گوهر کلاه
ز کردارِ بد بر جهان شرم نیست
به نزدیک او شرم و آزرم نیست
همیشه به هر نیک و بد دسترس
ولیکن نجوید خود آزرم کس
چنینست کارِ سپنجیسرای
بد و نیک را او بوَد رهنمای
ز بهر درم تا نباشی به درد
بی آزار بهتر دلِ زادمرد.
#فردوسی
و در این هفته آرزو دارم که:
ز تو چشمِ آهرْمنان دور باد
گزینش: #جعفر_جعفرزاده.
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾
🌿
🌿🌿
🌿🌿🌿
ببار ای بارون ببار
با دلم گریه کن خون ببار
در شبهای تیره چون زلف یار
بهر لیلی چو مجنون ببار
ای بارون.
دلا خون شو خون ببار
بر کوه و دشت و هامون ببار
دلا خون شو خون ببار
بر کوه و دشت و هامون ببار
به سرخی لبهای سرخ یار
به یاد عاشقای این دیار
به کام عاشقای بی مزار
ای بارون.
ببار ای بارون ببار
با دلم گریه کن خون ببار
در شبهای تیره چون زلف یار
بهر لیلی چو مجنون ببار
ببار ای ابر بهار
با دلم به هوای زلف یار
داد و بیداد از این روزگار
ماه رو دادن به شبهای تار
ای بارون.
ببار ای بارون ببار
با دلم گریه کن خون ببار
در شبهای تیره چون زلف یار
بهر لیلی چو مجنون ببار
ای بارون.
دلا خون شو خون ببار
بر کوه و دشت و هامون ببار
دلا خون شو خون ببار
بر کوه و دشت و هامون ببار
به یاد عاشقای این دیار
به کام عاشقای بی مزار
ای بارون.
ببار ای بارون ببار
با دلم گریه کن خون ببار
در شبهای تیره چون زلف یار
بهر لیلی چو مجنون ببار
ای بارون.
با دلم گریه کن خون ببار
در شبهای تیره چون زلف یار
بهر لیلی چو مجنون ببار
ای بارون.
#ترانه: #علی_معلمدامغانی.
#خواننده: #استادشجریان.
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾
با دلم گریه کن خون ببار
در شبهای تیره چون زلف یار
بهر لیلی چو مجنون ببار
ای بارون.
دلا خون شو خون ببار
بر کوه و دشت و هامون ببار
دلا خون شو خون ببار
بر کوه و دشت و هامون ببار
به سرخی لبهای سرخ یار
به یاد عاشقای این دیار
به کام عاشقای بی مزار
ای بارون.
ببار ای بارون ببار
با دلم گریه کن خون ببار
در شبهای تیره چون زلف یار
بهر لیلی چو مجنون ببار
ببار ای ابر بهار
با دلم به هوای زلف یار
داد و بیداد از این روزگار
ماه رو دادن به شبهای تار
ای بارون.
ببار ای بارون ببار
با دلم گریه کن خون ببار
در شبهای تیره چون زلف یار
بهر لیلی چو مجنون ببار
ای بارون.
دلا خون شو خون ببار
بر کوه و دشت و هامون ببار
دلا خون شو خون ببار
بر کوه و دشت و هامون ببار
به یاد عاشقای این دیار
به کام عاشقای بی مزار
ای بارون.
ببار ای بارون ببار
با دلم گریه کن خون ببار
در شبهای تیره چون زلف یار
بهر لیلی چو مجنون ببار
ای بارون.
با دلم گریه کن خون ببار
در شبهای تیره چون زلف یار
بهر لیلی چو مجنون ببار
ای بارون.
#ترانه: #علی_معلمدامغانی.
#خواننده: #استادشجریان.
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾
Telegram
attach 📎
شاه در گنجینهی خود را گشود و رستم هرچه نیاز بود برداشت سپس به سالار خود گفت:
از لشکر هزار سوار برگزین.
سوارانی چون گرگین و زنگه شاوران و گستهم و گرازه و رهام و فرهاد و اشکش باشند.
بدینسان رستم با لشکرش به راه افتاد و وقتی نزدیک توران شدند به لشکر گفت:
همینجا بمانید و آماده جنگ باشید و خودش و آن هفت دلاور پوشش بازرگانان پوشیدند و با ده شتر با بار گوهر و سدشتر که جامه لشکر داشت به راه افتادند.
در مرز توران شهری بود که پیران هم بخشی از آن شهر را داشت و او آن روز به شکار رفته بود.
وختی از شکار برگشت رستم او را دید و با دو اسپ پر از گوهر به نزد او رفت. پیران گفت: کیستی و از کجا میآیی؟
پاسخ داد:
بازرگانی هستم از ایران که به تور آمدم تا خریدوفروش کنم و امید دارم شما مرا پشتیبانی کنید.
پیران گفت:
برو که در شهر در آرامش هستی و کسی با تو کاری ندارد.
پیام رسید که کاروانی با بار گوهر از ایران آمده است و در سرای پیران خانه دارد و خریداران گروهگروه به آنجا میرفتند.
منیژه هم آگاه شد و نزد رستم رفت و با اشک چشم میگفت:
چه رازی از سپاه شاه و گیو و گودرز داری؟
آیا آنها نمیدانند چه گرفتاری سر بیژن آمده است و او زنجیرشده در چاه است و من از نالههای او چشمی گریان و دلی پردرد دارم؟
رستم ترسید که کسی او را بشناسد پس بانگ زد که من کسی را نمیشناسم نه خسرو نه گیو نه گودرز.
راهت را بگیر و برو.
منیژه به رستم نگاه کرد و زار گریست و گفت:
اگر چیزی نمیگویی مرا از پیش خود مران که دلی پردرد دارم.
آیا آیین ایرانیان این است که با درویش و دردمند اینگونه برخورد کنند؟
رستم با نرمی با او سخن راند که من آنها را نمیشناسم و سپس پرسید:
چه بلایی سر تو آمده است؟
چرا از ایران و شاه آنجا میپرسی؟
منیژه همه داستان را بازگو کرد و از بدبختی بیژن سخن راند و گفت:
اگر به ایران رفتی به درگاه خسرو برو و به آنها بگو که بیژن اینجاست.
رستم به منیژه نان داد و مرغی را در نان پیچید و بیاینکه منیژه بداند انگشتر خود را در آن نهاد و گفت:
این را برای آن بیچاره که در چاه است ببر.
منیژه خوراکیها را برای بیژن برد و به او داد. بیژن به خوراکی نگریست و به منیژه گفت:
این خوراکیها را از کجا آوردی؟
منیژه گفت:
از بازرگانانی که از ایران آمدهاند گرفتهام.
بیژن انگشتر را دید و شناخت و خندید.
منیژه گفت:
چه جای خندیدن است؟
بیژن گفت:
اگر پیماندار باشی همهچیز را به تو میگویم. منیژه نالید:
من به برای تو همهچیزم را از دست دادم و پدرم از من بیزار شد اینک تو هم به من بدبین هستی؟
بیژن پوزش خواست و گفت:
آن مرد برای رهایی من آمده است پس نزد او برو و نهانی به او بگو که اگر خدای رخشی خود را بازشناسایی کن.
منیژه آمد و پیام بیژن را به رستم داد.
رستم دانست که بیژن همهچیز را به منیژه گفته است پس گفت:
آری تو رازدار باش و اکنون هیزم در آن بیشه گرد کن و شب که شد آتشی برافروز تا من راه را پیدا کنم.
منیژه شاد شد و پیام را نزد بیژن برد.
بیژن شاد شد و خدا را شکر کرد و به منیژه گفت: ای یار پیماندار که همچون پرستاری در کنارم بودی و از همهچیز خود گذشتی اکنون این رنج را هم برای من پذیرفته کن.
منیژه آغاز به کارکرد و هیزم فراهم نمود و شب که شد آتش افروخت.
تهمتن با هفت گرد دلیر به راه افتاد و به سر چاه رسید و به آنها گفت:
سنگ را از چاه بردارید پن آنها هرچه کردند نتوانستند.
پس رستم پیاده شد و سنگ را برداشت و به سویی پرتاب کرد سپس بر سر چاه آمد و با بیژن سخن گفت و روز او را پرسید سپس گفت:
من تنها یکچیز از تو میخواهم و آن اینکه کینه گرگین را از جان به در کنی.
بیژن گفت: تو چه میدانی که او با من چه کرد؟ رستم گفت:
اگر نپذیری تو را از چاه بیرون نمیآورم.
بیژن پذیرفت و رستم او را از چاه بیرون کشید. بیژن با تن برهنه و موی و ناخن دراز و رویزرد بود.
رستم زنجیرهایش را پاره کرد و بهسوی خانه برد.
به یک دستش بیژن بود و در دست دیگرش منیژه نهاد.
تهمتن گفت تا او را شستند و جامه پوشاندند. گرگین نزد او آمد و از بیژن پوزش خواست و بیژن از گناهش درگذشت.
رستم زره نبرد پوشید و از بر رخش نشست و با دیگر سواران راهی شد و به بیژن گفت: تو با اشکش و منیژه برو که بسیار رنج دیدهای و توان جنگ نداری.
من امشب باید تاوان سختی از افراسیاب بگیرم. بیژن نپذیرفت و گفت:
من هم میتوانم بجنگم پس رستم و یاران رفتند و باروبنه را به اشکش سپردند پس به درگاه افراسیاب رسیدند و سر از تن همه سران جدا نمودند.
رستم از دهلیز فریاد زد که خوابت بر تو ناخوش باد تو بخوابی و بیژن در رنج باشد؟
پس بدان که رستم آمده و بیژن را رهایی داده است و تو باید بدانی کسی به دامادش زیان نمیرساند.
🖍بازنویسی و ویرایش به پارسی
به ✍:
#سیــاه_منـصـور.
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾
از لشکر هزار سوار برگزین.
سوارانی چون گرگین و زنگه شاوران و گستهم و گرازه و رهام و فرهاد و اشکش باشند.
بدینسان رستم با لشکرش به راه افتاد و وقتی نزدیک توران شدند به لشکر گفت:
همینجا بمانید و آماده جنگ باشید و خودش و آن هفت دلاور پوشش بازرگانان پوشیدند و با ده شتر با بار گوهر و سدشتر که جامه لشکر داشت به راه افتادند.
در مرز توران شهری بود که پیران هم بخشی از آن شهر را داشت و او آن روز به شکار رفته بود.
وختی از شکار برگشت رستم او را دید و با دو اسپ پر از گوهر به نزد او رفت. پیران گفت: کیستی و از کجا میآیی؟
پاسخ داد:
بازرگانی هستم از ایران که به تور آمدم تا خریدوفروش کنم و امید دارم شما مرا پشتیبانی کنید.
پیران گفت:
برو که در شهر در آرامش هستی و کسی با تو کاری ندارد.
پیام رسید که کاروانی با بار گوهر از ایران آمده است و در سرای پیران خانه دارد و خریداران گروهگروه به آنجا میرفتند.
منیژه هم آگاه شد و نزد رستم رفت و با اشک چشم میگفت:
چه رازی از سپاه شاه و گیو و گودرز داری؟
آیا آنها نمیدانند چه گرفتاری سر بیژن آمده است و او زنجیرشده در چاه است و من از نالههای او چشمی گریان و دلی پردرد دارم؟
رستم ترسید که کسی او را بشناسد پس بانگ زد که من کسی را نمیشناسم نه خسرو نه گیو نه گودرز.
راهت را بگیر و برو.
منیژه به رستم نگاه کرد و زار گریست و گفت:
اگر چیزی نمیگویی مرا از پیش خود مران که دلی پردرد دارم.
آیا آیین ایرانیان این است که با درویش و دردمند اینگونه برخورد کنند؟
رستم با نرمی با او سخن راند که من آنها را نمیشناسم و سپس پرسید:
چه بلایی سر تو آمده است؟
چرا از ایران و شاه آنجا میپرسی؟
منیژه همه داستان را بازگو کرد و از بدبختی بیژن سخن راند و گفت:
اگر به ایران رفتی به درگاه خسرو برو و به آنها بگو که بیژن اینجاست.
رستم به منیژه نان داد و مرغی را در نان پیچید و بیاینکه منیژه بداند انگشتر خود را در آن نهاد و گفت:
این را برای آن بیچاره که در چاه است ببر.
منیژه خوراکیها را برای بیژن برد و به او داد. بیژن به خوراکی نگریست و به منیژه گفت:
این خوراکیها را از کجا آوردی؟
منیژه گفت:
از بازرگانانی که از ایران آمدهاند گرفتهام.
بیژن انگشتر را دید و شناخت و خندید.
منیژه گفت:
چه جای خندیدن است؟
بیژن گفت:
اگر پیماندار باشی همهچیز را به تو میگویم. منیژه نالید:
من به برای تو همهچیزم را از دست دادم و پدرم از من بیزار شد اینک تو هم به من بدبین هستی؟
بیژن پوزش خواست و گفت:
آن مرد برای رهایی من آمده است پس نزد او برو و نهانی به او بگو که اگر خدای رخشی خود را بازشناسایی کن.
منیژه آمد و پیام بیژن را به رستم داد.
رستم دانست که بیژن همهچیز را به منیژه گفته است پس گفت:
آری تو رازدار باش و اکنون هیزم در آن بیشه گرد کن و شب که شد آتشی برافروز تا من راه را پیدا کنم.
منیژه شاد شد و پیام را نزد بیژن برد.
بیژن شاد شد و خدا را شکر کرد و به منیژه گفت: ای یار پیماندار که همچون پرستاری در کنارم بودی و از همهچیز خود گذشتی اکنون این رنج را هم برای من پذیرفته کن.
منیژه آغاز به کارکرد و هیزم فراهم نمود و شب که شد آتش افروخت.
تهمتن با هفت گرد دلیر به راه افتاد و به سر چاه رسید و به آنها گفت:
سنگ را از چاه بردارید پن آنها هرچه کردند نتوانستند.
پس رستم پیاده شد و سنگ را برداشت و به سویی پرتاب کرد سپس بر سر چاه آمد و با بیژن سخن گفت و روز او را پرسید سپس گفت:
من تنها یکچیز از تو میخواهم و آن اینکه کینه گرگین را از جان به در کنی.
بیژن گفت: تو چه میدانی که او با من چه کرد؟ رستم گفت:
اگر نپذیری تو را از چاه بیرون نمیآورم.
بیژن پذیرفت و رستم او را از چاه بیرون کشید. بیژن با تن برهنه و موی و ناخن دراز و رویزرد بود.
رستم زنجیرهایش را پاره کرد و بهسوی خانه برد.
به یک دستش بیژن بود و در دست دیگرش منیژه نهاد.
تهمتن گفت تا او را شستند و جامه پوشاندند. گرگین نزد او آمد و از بیژن پوزش خواست و بیژن از گناهش درگذشت.
رستم زره نبرد پوشید و از بر رخش نشست و با دیگر سواران راهی شد و به بیژن گفت: تو با اشکش و منیژه برو که بسیار رنج دیدهای و توان جنگ نداری.
من امشب باید تاوان سختی از افراسیاب بگیرم. بیژن نپذیرفت و گفت:
من هم میتوانم بجنگم پس رستم و یاران رفتند و باروبنه را به اشکش سپردند پس به درگاه افراسیاب رسیدند و سر از تن همه سران جدا نمودند.
رستم از دهلیز فریاد زد که خوابت بر تو ناخوش باد تو بخوابی و بیژن در رنج باشد؟
پس بدان که رستم آمده و بیژن را رهایی داده است و تو باید بدانی کسی به دامادش زیان نمیرساند.
🖍بازنویسی و ویرایش به پارسی
به ✍:
#سیــاه_منـصـور.
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾
#واژگان_پارسی:
#بخش_چهارسد_و_سی_و_پنجمین:
۴۳۵
⚠️#فرزندان_ایران:
زبان پارسی زبانی پویا و تواناست وگرنه هزاران سال زندگی و پیشرفت نمیکرد و تاکنون نابود شده بود.
زبان هر کشور یکی از پایههای چبود(هویت) آنها ست.
زبان دانشیک نیز بخش بزرگی از این چیستی و چبود را میسازد.
شیمی، نیز یکی از کهنترین دانشهای پایه، کاری بسزا در این زمینه دارد.
شیوهی نامگذاری و نگارش میلیونها کار و درآمیختگی شیمیایی و نیز برابرنهادن دهها هزار واژگان شیمیایی دو پایه بنیادین این دانش را ساخته است.
پارسی گویی کاربرد واژه های زیبا و رسای پارسی به جای واژه های بیگانه است.
⚠️ از این پس:
۱- بجای واژه بیگانه«رادیولوژیست»
میتوان واژه پارسی «پرتو شناس»
را بکار برد.
۲- بجای واژه بیگانه «آپاندیس»
میتوان واژگان پارسی «آویزه، فزونروده» را بکار برد.
۳- به جای واژه تازی «طرز عمل»
میتوان واژه پارسی «روش کاری» را بکار برد.
۴- بجای واژه بیگانه «لوزه»
میتوان واژه پارسی «بادامک» را بکار برد.
۵- به جای واژه پارسی، تازی «عقب مانده»
می توان واژه پارسی «واپس مانده» را بکار برد.
۶- به جای واژه تازی «قوه اجرائیه»
میتوان واژگان پارسی «نیروی فرمانروایی، دادکاری- نیروی کشورداری» را بکار برد.
۷- بجای واژه تازی «مدبرانه»
میتوان واژگان پارسی
«بینشورانه، خردمندانه، اندیشمندانه، آگاهانه، چاره گرانه ژرف نگرانه» را بکار برد.
۸- بجای واژه بیگانه انگلیسی «اتیکت»
می توان واژه پارسی «برچسب» را بکار برد.
۹- به جای واژه بیگانه «تظاهر»
میتوان واژگان پارسی «خودنمایی، نیرنگ بازی، گول زنی» را بکار برد.
۱۰- بجای واژه تازی «در ضمن»
میتوان واژگان پارسی
«همچنین، افزون برین، وانگهی» را بکار برد.
۱۱- به جای واژه تازی«اهالی»
می توان واژگان پارسی «شهروندان، مردمان» را بکار برد.
۱۲- بجای واژه تازی «تاثرآور»
میتوان واژگان پارسی «دلخراش - سخت - غم آور» را بکار برد .
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🦅🦅🦅🦅🦅🦅🦅🦅🦅🦅🦅🦅🦅🦅🦅🦅🦅
#بخش_چهارسد_و_سی_و_پنجمین:
۴۳۵
⚠️#فرزندان_ایران:
زبان پارسی زبانی پویا و تواناست وگرنه هزاران سال زندگی و پیشرفت نمیکرد و تاکنون نابود شده بود.
زبان هر کشور یکی از پایههای چبود(هویت) آنها ست.
زبان دانشیک نیز بخش بزرگی از این چیستی و چبود را میسازد.
شیمی، نیز یکی از کهنترین دانشهای پایه، کاری بسزا در این زمینه دارد.
شیوهی نامگذاری و نگارش میلیونها کار و درآمیختگی شیمیایی و نیز برابرنهادن دهها هزار واژگان شیمیایی دو پایه بنیادین این دانش را ساخته است.
پارسی گویی کاربرد واژه های زیبا و رسای پارسی به جای واژه های بیگانه است.
⚠️ از این پس:
۱- بجای واژه بیگانه«رادیولوژیست»
میتوان واژه پارسی «پرتو شناس»
را بکار برد.
۲- بجای واژه بیگانه «آپاندیس»
میتوان واژگان پارسی «آویزه، فزونروده» را بکار برد.
۳- به جای واژه تازی «طرز عمل»
میتوان واژه پارسی «روش کاری» را بکار برد.
۴- بجای واژه بیگانه «لوزه»
میتوان واژه پارسی «بادامک» را بکار برد.
۵- به جای واژه پارسی، تازی «عقب مانده»
می توان واژه پارسی «واپس مانده» را بکار برد.
۶- به جای واژه تازی «قوه اجرائیه»
میتوان واژگان پارسی «نیروی فرمانروایی، دادکاری- نیروی کشورداری» را بکار برد.
۷- بجای واژه تازی «مدبرانه»
میتوان واژگان پارسی
«بینشورانه، خردمندانه، اندیشمندانه، آگاهانه، چاره گرانه ژرف نگرانه» را بکار برد.
۸- بجای واژه بیگانه انگلیسی «اتیکت»
می توان واژه پارسی «برچسب» را بکار برد.
۹- به جای واژه بیگانه «تظاهر»
میتوان واژگان پارسی «خودنمایی، نیرنگ بازی، گول زنی» را بکار برد.
۱۰- بجای واژه تازی «در ضمن»
میتوان واژگان پارسی
«همچنین، افزون برین، وانگهی» را بکار برد.
۱۱- به جای واژه تازی«اهالی»
می توان واژگان پارسی «شهروندان، مردمان» را بکار برد.
۱۲- بجای واژه تازی «تاثرآور»
میتوان واژگان پارسی «دلخراش - سخت - غم آور» را بکار برد .
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🦅🦅🦅🦅🦅🦅🦅🦅🦅🦅🦅🦅🦅🦅🦅🦅🦅
Forwarded from سرای فرزندان ایران. (گندم)
🌾 🦁 🍏 🍇
🍎 🌾 🌻
🔷 امروز؛ 🔆 🕊 🔆
🟣 به☀️روز پیروز و فرخ روز:
«{#سپندارمز_امشاسپندان.}»از 🌖 ماه 🦂آذر؛
به سال ۳۷۶۰ فروهری🔥مزدیسنی.
۳۷۶۰ / ۰۸ / ۲۹
🏝⛲️🏝⛲️🏝⛲️🏝⛲️🏝⛲️🏝⛲️🏝⛲️
🟡 برابر با🌞روز #یکشنبه: #مهر_شید:
به☀️روز ۲۹ 🦂#آبان_ماه 🌖
به سال ۲۵۸۱ 👑شاهنشاهی🇮🇷ایران.
۲۵۸۱ / ۰۸ / ۲۹
🏝⛲️🏝⛲️🏝⛲️🏝⛲️🏝⛲️🏝⛲️🏝⛲️
⚪️ برابر با 🌞روز #یکشنبه: #مهر_شید:
۲۹ 🦂#آبان 🌖 ماه
به سال ۱۴۰۱🌞خورشیدی.
۱۴۰۱ / ۰۸ / ۲۹
🏝⛲️🏝⛲️🏝⛲️🏝⛲️🏝⛲️🏝⛲️🏝⛲️
🔴 برابر با🌞 روز SUNDAY:
🌞روز 20 🌖 ماه #NOVEMBER.
🌲2022 ⛪️ترسایی.🌲
2022 / 11 / 20
🏝⛲️🏝⛲️🏝⛲️🏝⛲️🏝⛲️🏝⛲️🏝⛲️
🌳 آرامش افزاینده،
باروری و زیست افزایی
فروتنی و مهر پاک.
#سپنته، به چم مقدس
#آرمیتی، به چم آرمان و اِشغ پاک
#آرمان_پاک_و_سپنته_را_دراندیشه_پویاکنیم.
سپندارمذ، نامِ عشق است و زن
به فرهنگِ ایران، روان وطن
به امرِ اَمردادِ اَمْشاسپَند
به دینکرد و یسنا، به میراثِ زند.
🖌#داتیس_مهرابیان
🥀گل#بیدمشک
نماد سپندارمذ امشاسپندان است.
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅
🍎 🌾 🌻
🔷 امروز؛ 🔆 🕊 🔆
🟣 به☀️روز پیروز و فرخ روز:
«{#سپندارمز_امشاسپندان.}»از 🌖 ماه 🦂آذر؛
به سال ۳۷۶۰ فروهری🔥مزدیسنی.
۳۷۶۰ / ۰۸ / ۲۹
🏝⛲️🏝⛲️🏝⛲️🏝⛲️🏝⛲️🏝⛲️🏝⛲️
🟡 برابر با🌞روز #یکشنبه: #مهر_شید:
به☀️روز ۲۹ 🦂#آبان_ماه 🌖
به سال ۲۵۸۱ 👑شاهنشاهی🇮🇷ایران.
۲۵۸۱ / ۰۸ / ۲۹
🏝⛲️🏝⛲️🏝⛲️🏝⛲️🏝⛲️🏝⛲️🏝⛲️
⚪️ برابر با 🌞روز #یکشنبه: #مهر_شید:
۲۹ 🦂#آبان 🌖 ماه
به سال ۱۴۰۱🌞خورشیدی.
۱۴۰۱ / ۰۸ / ۲۹
🏝⛲️🏝⛲️🏝⛲️🏝⛲️🏝⛲️🏝⛲️🏝⛲️
🔴 برابر با🌞 روز SUNDAY:
🌞روز 20 🌖 ماه #NOVEMBER.
🌲2022 ⛪️ترسایی.🌲
2022 / 11 / 20
🏝⛲️🏝⛲️🏝⛲️🏝⛲️🏝⛲️🏝⛲️🏝⛲️
🌳 آرامش افزاینده،
باروری و زیست افزایی
فروتنی و مهر پاک.
#سپنته، به چم مقدس
#آرمیتی، به چم آرمان و اِشغ پاک
#آرمان_پاک_و_سپنته_را_دراندیشه_پویاکنیم.
سپندارمذ، نامِ عشق است و زن
به فرهنگِ ایران، روان وطن
به امرِ اَمردادِ اَمْشاسپَند
به دینکرد و یسنا، به میراثِ زند.
🖌#داتیس_مهرابیان
🥀گل#بیدمشک
نماد سپندارمذ امشاسپندان است.
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅
🍃🌨🍂🌸🍁🍄 ⛈🍀🍂
❄️🍃🌸🍁🍃🍂
🍂🌷💦🌼
🌞🌦🌺
🍃🍄
🍂
💧
۱۴۰۱ / ۰۸ / ۲۹
رخشان رویتان در گُذر روزگار،
زَر افشان باد.
ستارگان تنها در تاریکی میتوانند،
خود را نشان دهند.
این ستارگان همه وابسته به آسمان هستند،
که در یک نگاهِ تاریک با چشم دیده شَوند
و در گسترهی آبی آسمان،
رازهای پیدا و پنهان خود را به نمایش بگذارند.
ستارگان میگذرند از هزارتوی آسمان
آنگاه دل میبندند به این که در تاریکی،
خودی را نشان دهند.
تا در وختی نیکو جشنی از باران ستارگان را
بر روشنای شبزدهی آسمان برپا کنند.
تا با اندک پرتوِی از روشنایی آسمان را،
از آن تاریکی شبانگاهان رهایی ببخشایید
و با نگاهی فراسوی تاریکی شب،
رو در روی خورشید و بر فراز زمین بایستند.
#چشم_بامداد_بر_بهشت
#زندگی_تان_گشودهتر_باد.
🖍به ✍:
#سیــاه_منـصـور.
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾
💧
🍂
🌦🌼
🌷☘🌧
🍃⛈🍂🍄
🌹🍃💧🍂🌻
❄🌻🍁🖍📖🍂🌸🍂🌧🍂
❄️🍃🌸🍁🍃🍂
🍂🌷💦🌼
🌞🌦🌺
🍃🍄
🍂
💧
۱۴۰۱ / ۰۸ / ۲۹
رخشان رویتان در گُذر روزگار،
زَر افشان باد.
ستارگان تنها در تاریکی میتوانند،
خود را نشان دهند.
این ستارگان همه وابسته به آسمان هستند،
که در یک نگاهِ تاریک با چشم دیده شَوند
و در گسترهی آبی آسمان،
رازهای پیدا و پنهان خود را به نمایش بگذارند.
ستارگان میگذرند از هزارتوی آسمان
آنگاه دل میبندند به این که در تاریکی،
خودی را نشان دهند.
تا در وختی نیکو جشنی از باران ستارگان را
بر روشنای شبزدهی آسمان برپا کنند.
تا با اندک پرتوِی از روشنایی آسمان را،
از آن تاریکی شبانگاهان رهایی ببخشایید
و با نگاهی فراسوی تاریکی شب،
رو در روی خورشید و بر فراز زمین بایستند.
#چشم_بامداد_بر_بهشت
#زندگی_تان_گشودهتر_باد.
🖍به ✍:
#سیــاه_منـصـور.
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾
💧
🍂
🌦🌼
🌷☘🌧
🍃⛈🍂🍄
🌹🍃💧🍂🌻
❄🌻🍁🖍📖🍂🌸🍂🌧🍂
🗓 #روزشمار_ایرانی:
☀️ روز یکشنبه.= #مهر_شید؛
۲۹ 🦂آبان ماه #مانتره_سپند__گفتارنیک روز....
🌞 ۲۵۸۱= #هخامنشی.
🌞 ۱۴۱۰۱= #اهورایی.
🌞 ۷۰۴۴= #میترایی_آریایی.
🌞 ۳۷۶۰= #زرتشتی.
☀️ ۱۴۰۱= #خورشیدی. ✴ ۲۹ / ۰۸ / ۱۴۰۱ ✴
🌞 ۱۳۹۰= #یزدگردی.
🌞 ۱۵۹۳= #دیلمی.
🌞 ۲۷۲۱= #کوردی.
🌞۲۰۲۲= #ترسایی.
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅
☀️ روز یکشنبه.= #مهر_شید؛
۲۹ 🦂آبان ماه #مانتره_سپند__گفتارنیک روز....
🌞 ۲۵۸۱= #هخامنشی.
🌞 ۱۴۱۰۱= #اهورایی.
🌞 ۷۰۴۴= #میترایی_آریایی.
🌞 ۳۷۶۰= #زرتشتی.
☀️ ۱۴۰۱= #خورشیدی. ✴ ۲۹ / ۰۸ / ۱۴۰۱ ✴
🌞 ۱۳۹۰= #یزدگردی.
🌞 ۱۵۹۳= #دیلمی.
🌞 ۲۷۲۱= #کوردی.
🌞۲۰۲۲= #ترسایی.
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅
🔍#نکتههای_ویرایشی:
🔅پالایش زبان پارسی؛
اساسی= بنیادی، بنیادین، بُنیک، ریشهای، ریشهدار، پایهای.
💥نمونه:
سعی کنید مشکلات روحی خود را بهطور اساسی حل کنید= تلاش کنید گرفتاریهای روانی خود را بهگونهی ریشهای چارهاندیشی کنید.
این ماشین تعمیر اساسی لازم دارد=
این خودرو بازسازی بنیادی نیاز دارد.
طبق قانون اساسی ایران، این عمل جرم محسوب میشود= بر پایه آیین بنیادین ایران، این کار بزه بهشمار میآید.
#مجید_دری
#پارسی_پاک
آرمان «هر ایرانی نژاده و نیک اندیش» پالایش زبان پارسی و والایش فرهنگ ایرانی ست.
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾
🔅پالایش زبان پارسی؛
اساسی= بنیادی، بنیادین، بُنیک، ریشهای، ریشهدار، پایهای.
💥نمونه:
سعی کنید مشکلات روحی خود را بهطور اساسی حل کنید= تلاش کنید گرفتاریهای روانی خود را بهگونهی ریشهای چارهاندیشی کنید.
این ماشین تعمیر اساسی لازم دارد=
این خودرو بازسازی بنیادی نیاز دارد.
طبق قانون اساسی ایران، این عمل جرم محسوب میشود= بر پایه آیین بنیادین ایران، این کار بزه بهشمار میآید.
#مجید_دری
#پارسی_پاک
آرمان «هر ایرانی نژاده و نیک اندیش» پالایش زبان پارسی و والایش فرهنگ ایرانی ست.
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾
Forwarded from سرای فرزندان ایران. (سیاه منصور)
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🌺داستان مزهی تمشک:
ﺑﺒﺮ ﮔﺮﺳﻨﻪای ﻣﺮﺩﯼ ﺭﺍ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﻣﯽکند،
ﺁﻥ ﻣﺮﺩ ﺩﻭﺍﻥ ﺩﻭﺍﻥ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﻪ ﮔﻮﺩﺍﻟﯽ ﺑﺰﺭﮒ ﻣﯽ ﺭﺳﺎﻧﺪ ﻭ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺷﯿﺐ ﮔﻮﺩﺍﻝ ﺭﻫﺎ ﻣﯽﮐﻨﺪ،
ناگهان چشمش به یک سوسمار ﺩﺭ ﮔﻮﺩﺍﻝ ﺩﻫﺎﻥ ﺑﺎﺯ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﻭ چشمبراه ﺍﻭست،
ﺩﺭ ﻧﯿﻤﻪ ﺭﺍﻩ ﺷﯿﺐ ﮔﻮﺩﺍﻝ،
ﻣﺮﺩ ﺩﺳﺘﺶ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺑﻮﺗﻪ ﺗﻤﺸﮑﯽ ﻣﯽ ﮔﯿﺮﺩ
ﻭ ایستِ کوتاهی ﻣﯽ کند،
با خود میگوید ﺑﺎﻻ ﺑﺮﻭﻡ ﯾﺎ ﭘﺎﯾﯿﻦ؟
سپس او میبیند ﺭﻭﯼ ﺍﯾﻦ ﺑﻮﺗﻪ ﭼﻨﺪ ﺩﺍﻧﻪ ﺗﻤﺸﮏ ﺧﻮﺷﺮﻧﮓ ﺁﻭﯾﺰﺍﻥ ﺍﺳﺖ،!
ﺑﻪ ﺧﻮﺩ ﻣﯽگﻮﯾﺪ: «ﺑﮕﺬﺍﺭ نخست ﺩﺭ ﺍﯾﻦ دَم ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺩﺍﻧﻪﻫﺎﯼ ﺗﻤﺸﮏ ﺑﻬﺮﻩ ﺑﺒﺮﻡ ﻭ ﺍﺯ اندیشه ﺑﺒﺮ ﻭ سوسمار ﺑﻪ ﺩﻭﺭ ﺑﺎﺷﻢ.»
ﺩﺍﻧﻪﻫﺎﯼ ﺗﻤﺸﮏ ﺭﺍ با آز ،
ﺩﺍﻧﻪ ﺩﺍﻧﻪ ﺩﺭ ﺩﻫﺎﻥ ﻣﯽﮔﺬﺍﺭﺩ ﻭ سپس درﻣﯽیابد ﮐﻪ ﻧﻪ ﺑﺒﺮ ﭘﺸﺖ ﺳﺮ پیدا ﺍﺳﺖ ﻭ ﻧﻪ ﺍﺯ سوسمار ﺩﺭ ﭘﯿﺶ ﺭﻭ،
ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺩﺍﺳﺘﺎﻥ ﺑﺒﺮ ﯾﮏ ﮔﺬﺷﺘﻪ ﮔﺮﺳﻨﻪ ﺍﺳﺖ
ﮐﻪ ﻫﻨﻮﺯ ﺩﺭ ﭘﯽ ﺗﻮﺳﺖ ﻭ سوسمار ﯾﮏ ﺁﯾﻨﺪﻩ ﮔﺮﺳﻨﻪ ﮐﻪ چشمبراه ﺗﻮ ست،
ﺩﺍنهﻫﺎﯼ ﺗﻤﺸﮏ ﺭﺍ ﺩﺭ ﯾﺎﺏ، ﺩﺭ دَم ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﺮﺩﻥ، ﻫﻤﻨﻮﺍ ﻭ ﻫﻤﺰﻣﺎﻥ ﺷﺪﻥ ﺑﺎ همهی جهان ﺍﺳﺖ،
پس ﺍﻓﺘﺎﺩﻥ ﻭ پیش ﺍﻓﺘﺎﺩﻥ ﺗﻮ،
اهنگ جهان ﺭﺍ ﺑﻪ ﻫﻢ ﻧﻤﯽﺭﯾﺰﺩ.
#ﻻﺋﻮﺗﺴﻪ.
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾
ﺑﺒﺮ ﮔﺮﺳﻨﻪای ﻣﺮﺩﯼ ﺭﺍ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﻣﯽکند،
ﺁﻥ ﻣﺮﺩ ﺩﻭﺍﻥ ﺩﻭﺍﻥ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﻪ ﮔﻮﺩﺍﻟﯽ ﺑﺰﺭﮒ ﻣﯽ ﺭﺳﺎﻧﺪ ﻭ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺷﯿﺐ ﮔﻮﺩﺍﻝ ﺭﻫﺎ ﻣﯽﮐﻨﺪ،
ناگهان چشمش به یک سوسمار ﺩﺭ ﮔﻮﺩﺍﻝ ﺩﻫﺎﻥ ﺑﺎﺯ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﻭ چشمبراه ﺍﻭست،
ﺩﺭ ﻧﯿﻤﻪ ﺭﺍﻩ ﺷﯿﺐ ﮔﻮﺩﺍﻝ،
ﻣﺮﺩ ﺩﺳﺘﺶ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺑﻮﺗﻪ ﺗﻤﺸﮑﯽ ﻣﯽ ﮔﯿﺮﺩ
ﻭ ایستِ کوتاهی ﻣﯽ کند،
با خود میگوید ﺑﺎﻻ ﺑﺮﻭﻡ ﯾﺎ ﭘﺎﯾﯿﻦ؟
سپس او میبیند ﺭﻭﯼ ﺍﯾﻦ ﺑﻮﺗﻪ ﭼﻨﺪ ﺩﺍﻧﻪ ﺗﻤﺸﮏ ﺧﻮﺷﺮﻧﮓ ﺁﻭﯾﺰﺍﻥ ﺍﺳﺖ،!
ﺑﻪ ﺧﻮﺩ ﻣﯽگﻮﯾﺪ: «ﺑﮕﺬﺍﺭ نخست ﺩﺭ ﺍﯾﻦ دَم ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺩﺍﻧﻪﻫﺎﯼ ﺗﻤﺸﮏ ﺑﻬﺮﻩ ﺑﺒﺮﻡ ﻭ ﺍﺯ اندیشه ﺑﺒﺮ ﻭ سوسمار ﺑﻪ ﺩﻭﺭ ﺑﺎﺷﻢ.»
ﺩﺍﻧﻪﻫﺎﯼ ﺗﻤﺸﮏ ﺭﺍ با آز ،
ﺩﺍﻧﻪ ﺩﺍﻧﻪ ﺩﺭ ﺩﻫﺎﻥ ﻣﯽﮔﺬﺍﺭﺩ ﻭ سپس درﻣﯽیابد ﮐﻪ ﻧﻪ ﺑﺒﺮ ﭘﺸﺖ ﺳﺮ پیدا ﺍﺳﺖ ﻭ ﻧﻪ ﺍﺯ سوسمار ﺩﺭ ﭘﯿﺶ ﺭﻭ،
ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺩﺍﺳﺘﺎﻥ ﺑﺒﺮ ﯾﮏ ﮔﺬﺷﺘﻪ ﮔﺮﺳﻨﻪ ﺍﺳﺖ
ﮐﻪ ﻫﻨﻮﺯ ﺩﺭ ﭘﯽ ﺗﻮﺳﺖ ﻭ سوسمار ﯾﮏ ﺁﯾﻨﺪﻩ ﮔﺮﺳﻨﻪ ﮐﻪ چشمبراه ﺗﻮ ست،
ﺩﺍنهﻫﺎﯼ ﺗﻤﺸﮏ ﺭﺍ ﺩﺭ ﯾﺎﺏ، ﺩﺭ دَم ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﺮﺩﻥ، ﻫﻤﻨﻮﺍ ﻭ ﻫﻤﺰﻣﺎﻥ ﺷﺪﻥ ﺑﺎ همهی جهان ﺍﺳﺖ،
پس ﺍﻓﺘﺎﺩﻥ ﻭ پیش ﺍﻓﺘﺎﺩﻥ ﺗﻮ،
اهنگ جهان ﺭﺍ ﺑﻪ ﻫﻢ ﻧﻤﯽﺭﯾﺰﺩ.
#ﻻﺋﻮﺗﺴﻪ.
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾
📚📘📔📗📕📖🖌
📚📙📗📓📖🖌
#شاهنامه_شاهکار_گرانسنگ_ادب_پارسی:
بخش: (۲۳۵)
داستان کاموس کشانی:
برگ (۳۲)
بپوشید رستم سلیح نبرد
به آوردگه رفت با داروبرد
زره زیر بد جووشن اندر میان
ازان پس بپووشید ببربیان
گرانمایه مغفر بسر بر نهاد
همی کرد بدخواهش از مرگ یاد
به نیروی یزدان میان را ببست
نشست از بر رخش چون پیل مست
ز بالای او آسمان خیره گشت
زمین از پی رخش او تیره گشت
برآمد ز هر دو سپه بوق و کووس
زمین آهنین شد سپهر آبنووس
جهان لرز لرزان شد و دشت و کوه
زمین شد ز نعل ستوران ستوه
وزین روی کامووس بر میمنه
پس پشت او ژنده پیل و بنه
ابر میسره لشکر آرای هند
زرهدار با تیغ و هندی پرند
بقلب اندرون جای خاقان چین
شده آسمان تار و جنبان زمین
وزین رو فریبرز بر میسره
چو خورشید تابان ز برج بره
سوی میمنه پوور کشواد بود
که کتفش همه زیر پولاد بود
بقلب اندروون تووس نوذر بپای
به پیش سپه کووس با کرنای
همی دود آتش برآمد ز آب
نبیند چنین رزم جنگی بخواب
برآمد ز هر سوی لشکر خروش
همی پیل را زان بدرید گوش
نخستین که آمد میان دو صف
ز خوون جگر بر لب آورده کف
سپهبد سرافراز کامووس بود
که با لشکر و پیل و با کووس بود
همی برخرووشید چون پیل مست
یکی گرزهٔ گام پیکر بدست
که آن جنگجوی پیاده کجاست
که از نامداران چنین رزم خواست
کنوون گر بیاید به آوردگاه
تهی ماند از تیر او جایگاه
ورا دیده بودند گردان نیو
چو تووس سرافراز و رهام و گیو
کسی را نیامد همی رزم رای
ز گردان ایران تهی ماند جای
که با او کسی را نبد تاو جنگ
دلیران چو آهوو و او چون پلنگ
یکی زابلی بود الوای نام
سبک تیغ کین برکشید از نیام
کجا نیزهی رستم او داشتی
پس پشت او هیچ نگذاشتی
بسی رنج برده بکار عنان
بیامووخته گرز و تیر و سنان
برنج و بسختی جگر سووخته
ز رستم هنرها بیامووخته
بدو گفت رستم که بیدار باش
بورد این ترک هشیار باش
مشو غرق ز آب هنرهای خویش
نگهدار بر جایگه پای خویش
چو قطره بر ژرف دریا بری
بدیوانگی ماند این داوری
شد الوای آهنگ کامووس کرد
که جوید بورد با او نبرد
نهادند آوردگاهی بزرگ
کشانی بیامد بکردار گرگ
بزد نیزه و برگرفتش ز زین
بینداخت آسان بروی زمین
عنان را گران کرد و او را بنعل
همی کووفت تا خاک او کرد لعل
تهمتن ز الوای شد دردمند
ز فتراک بگشاد پیچان کمند
چو آهنگ جنگ سران داشتی
کمندی و گرزی گران داشتی
بیامد بغرید چون پیل مست
کمندی ببازو و گرزی بدست
بدوو گفت کامووس چندین مدم
بنیروی این رشتهی شست خم
چنین پاسخ آورد رستم که شیر
چو نخچیر بیند بغرد دلیر
نخستین برین کینه بستی کمر
ز ایران بکشتی یکی نامور
کنوون رشته خوانی کمند مرا
ببینی همی تنگ و بند مرا
زمانه تو را از کشانی براند
چو ایدر بدت خاک جایت نماند.
🖍بازنویسی و ویرایش به پارسی:
به ✍:
#سیــاه_منـصـور.
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾
📚📘📔📗📕📖🖌
📚📙📗📓📖🖌
📚📙📗📓📖🖌
#شاهنامه_شاهکار_گرانسنگ_ادب_پارسی:
بخش: (۲۳۵)
داستان کاموس کشانی:
برگ (۳۲)
بپوشید رستم سلیح نبرد
به آوردگه رفت با داروبرد
زره زیر بد جووشن اندر میان
ازان پس بپووشید ببربیان
گرانمایه مغفر بسر بر نهاد
همی کرد بدخواهش از مرگ یاد
به نیروی یزدان میان را ببست
نشست از بر رخش چون پیل مست
ز بالای او آسمان خیره گشت
زمین از پی رخش او تیره گشت
برآمد ز هر دو سپه بوق و کووس
زمین آهنین شد سپهر آبنووس
جهان لرز لرزان شد و دشت و کوه
زمین شد ز نعل ستوران ستوه
وزین روی کامووس بر میمنه
پس پشت او ژنده پیل و بنه
ابر میسره لشکر آرای هند
زرهدار با تیغ و هندی پرند
بقلب اندرون جای خاقان چین
شده آسمان تار و جنبان زمین
وزین رو فریبرز بر میسره
چو خورشید تابان ز برج بره
سوی میمنه پوور کشواد بود
که کتفش همه زیر پولاد بود
بقلب اندروون تووس نوذر بپای
به پیش سپه کووس با کرنای
همی دود آتش برآمد ز آب
نبیند چنین رزم جنگی بخواب
برآمد ز هر سوی لشکر خروش
همی پیل را زان بدرید گوش
نخستین که آمد میان دو صف
ز خوون جگر بر لب آورده کف
سپهبد سرافراز کامووس بود
که با لشکر و پیل و با کووس بود
همی برخرووشید چون پیل مست
یکی گرزهٔ گام پیکر بدست
که آن جنگجوی پیاده کجاست
که از نامداران چنین رزم خواست
کنوون گر بیاید به آوردگاه
تهی ماند از تیر او جایگاه
ورا دیده بودند گردان نیو
چو تووس سرافراز و رهام و گیو
کسی را نیامد همی رزم رای
ز گردان ایران تهی ماند جای
که با او کسی را نبد تاو جنگ
دلیران چو آهوو و او چون پلنگ
یکی زابلی بود الوای نام
سبک تیغ کین برکشید از نیام
کجا نیزهی رستم او داشتی
پس پشت او هیچ نگذاشتی
بسی رنج برده بکار عنان
بیامووخته گرز و تیر و سنان
برنج و بسختی جگر سووخته
ز رستم هنرها بیامووخته
بدو گفت رستم که بیدار باش
بورد این ترک هشیار باش
مشو غرق ز آب هنرهای خویش
نگهدار بر جایگه پای خویش
چو قطره بر ژرف دریا بری
بدیوانگی ماند این داوری
شد الوای آهنگ کامووس کرد
که جوید بورد با او نبرد
نهادند آوردگاهی بزرگ
کشانی بیامد بکردار گرگ
بزد نیزه و برگرفتش ز زین
بینداخت آسان بروی زمین
عنان را گران کرد و او را بنعل
همی کووفت تا خاک او کرد لعل
تهمتن ز الوای شد دردمند
ز فتراک بگشاد پیچان کمند
چو آهنگ جنگ سران داشتی
کمندی و گرزی گران داشتی
بیامد بغرید چون پیل مست
کمندی ببازو و گرزی بدست
بدوو گفت کامووس چندین مدم
بنیروی این رشتهی شست خم
چنین پاسخ آورد رستم که شیر
چو نخچیر بیند بغرد دلیر
نخستین برین کینه بستی کمر
ز ایران بکشتی یکی نامور
کنوون رشته خوانی کمند مرا
ببینی همی تنگ و بند مرا
زمانه تو را از کشانی براند
چو ایدر بدت خاک جایت نماند.
🖍بازنویسی و ویرایش به پارسی:
به ✍:
#سیــاه_منـصـور.
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾
📚📘📔📗📕📖🖌
📚📙📗📓📖🖌
Forwarded from سرای فرزندان ایران. (گندم)
🌾 🦁 🍏 🍇
🍎 🌾 🌻
🔷 امروز؛ 🔆 🕊 🔆
🟣 به☀️روز پیروز و فرخ روز:
«{#خورداد_امشاسپندان.}»از 🌖 ماه 🦂آذر؛
به سال ۳۷۶۰ فروهری🔥مزدیسنی.
۳۷۶۰ / ۰۸ / ۳۰
🏝⛲️🏝⛲️🏝⛲️🏝⛲️🏝⛲️🏝⛲️🏝⛲️
🟡 برابر با🌞روز #دوشنبه: #مه_شید:
به☀️روز ۳۰ 🦂#آبان_ماه 🌖
به سال ۲۵۸۱ 👑شاهنشاهی🇮🇷ایران.
۲۵۸۱ / ۰۸ / ۳۰
🏝⛲️🏝⛲️🏝⛲️🏝⛲️🏝⛲️🏝⛲️🏝⛲️
⚪️ برابر با 🌞روز #دوشنبه: #مه_شید:
۳۰ 🦂#آبان 🌖 ماه
به سال ۱۴۰۱🌞خورشیدی.
۱۴۰۱ / ۰۸ / ۳۰
🏝⛲️🏝⛲️🏝⛲️🏝⛲️🏝⛲️🏝⛲️🏝⛲️
🔴 برابر با🌞 روز MONDAY:
🌞روز 21 🌖 ماه #NOVEMBER.
🌲2022 ⛪️ترسایی.🌲
2022 / 11 / 21
🏝⛲️🏝⛲️🏝⛲️🏝⛲️🏝⛲️🏝⛲️🏝⛲️
🌳 #هئوروتات، #خورداد.
رسایی یافتن، درستی تن و روان
#به_پارسایی_و_رسایی_بیاندیشیم.
🔥🎖🔥
گلِ آتش از قلبِ زرتشت، رُست
که مزدا! از افروزه ی نام توست؛
خِرَد، شادگاهِ جهان و روان
برافروز، افروزه ات را به جان!
🖌#داتیس_مهرابیان
#راه_درجهان_یکیست_و_آن_راه_راستیست
اشو زرتشت اسپنتمان.
🌸 گل #سوسن (لیلیوم)
نماد خورداد امشاسپندان است.
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅
🍎 🌾 🌻
🔷 امروز؛ 🔆 🕊 🔆
🟣 به☀️روز پیروز و فرخ روز:
«{#خورداد_امشاسپندان.}»از 🌖 ماه 🦂آذر؛
به سال ۳۷۶۰ فروهری🔥مزدیسنی.
۳۷۶۰ / ۰۸ / ۳۰
🏝⛲️🏝⛲️🏝⛲️🏝⛲️🏝⛲️🏝⛲️🏝⛲️
🟡 برابر با🌞روز #دوشنبه: #مه_شید:
به☀️روز ۳۰ 🦂#آبان_ماه 🌖
به سال ۲۵۸۱ 👑شاهنشاهی🇮🇷ایران.
۲۵۸۱ / ۰۸ / ۳۰
🏝⛲️🏝⛲️🏝⛲️🏝⛲️🏝⛲️🏝⛲️🏝⛲️
⚪️ برابر با 🌞روز #دوشنبه: #مه_شید:
۳۰ 🦂#آبان 🌖 ماه
به سال ۱۴۰۱🌞خورشیدی.
۱۴۰۱ / ۰۸ / ۳۰
🏝⛲️🏝⛲️🏝⛲️🏝⛲️🏝⛲️🏝⛲️🏝⛲️
🔴 برابر با🌞 روز MONDAY:
🌞روز 21 🌖 ماه #NOVEMBER.
🌲2022 ⛪️ترسایی.🌲
2022 / 11 / 21
🏝⛲️🏝⛲️🏝⛲️🏝⛲️🏝⛲️🏝⛲️🏝⛲️
🌳 #هئوروتات، #خورداد.
رسایی یافتن، درستی تن و روان
#به_پارسایی_و_رسایی_بیاندیشیم.
🔥🎖🔥
گلِ آتش از قلبِ زرتشت، رُست
که مزدا! از افروزه ی نام توست؛
خِرَد، شادگاهِ جهان و روان
برافروز، افروزه ات را به جان!
🖌#داتیس_مهرابیان
#راه_درجهان_یکیست_و_آن_راه_راستیست
اشو زرتشت اسپنتمان.
🌸 گل #سوسن (لیلیوم)
نماد خورداد امشاسپندان است.
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅
🍃🌨🍂🌸🍁🍄 ⛈🍀🍂
❄️🍃🌸🍁🍃🍂
🍂🌷💦🌼
🌞🌦🌺
🍃🍄
🍂
💧
۱۴۰۱ / ۰۸ / ۳۰
رخشان رویتان در گُذر روزگار،
زَر افشان باد.
زمین خوابیده و رو بروی آفتاب
ایستاده است و با نگاهی به فراخنای،
آسمان در اندیشهای ژرف فرو رفته است.
چشماندازهای آسمان را مینگرد.!
اندکی آن سوتر پیکر خود را پیچ و تاب میدهد.
تا گُل سُرخ خورشید بشکفد
و جای پاهای سردی که روی زمین مانده است
همچون کودکانی بازیگوش،
بسوی روشنایی خیز بردارند و دل غمدیده
شب در اندوه آمدن آفتاب بماند.
اندیشهی جانافزایی که زمین را فراگرفته است
به شادی پرواز پرندگان در دشت و هامون
در روشنای روز آرام آرام به پایان برسد.
#چشم_بامداد_بر_بهشت
#زندگی_تان_گشودهتر_باد.
🖍به ✍:
#سیــاه_منـصـور.
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾
💧
🍂
🌦🌼
🌷☘🌧
🍃⛈🍂🍄
🌹🍃💧🍂🌻
❄🌻🍁🖍📖🍂🌸🍂🌧🍂
❄️🍃🌸🍁🍃🍂
🍂🌷💦🌼
🌞🌦🌺
🍃🍄
🍂
💧
۱۴۰۱ / ۰۸ / ۳۰
رخشان رویتان در گُذر روزگار،
زَر افشان باد.
زمین خوابیده و رو بروی آفتاب
ایستاده است و با نگاهی به فراخنای،
آسمان در اندیشهای ژرف فرو رفته است.
چشماندازهای آسمان را مینگرد.!
اندکی آن سوتر پیکر خود را پیچ و تاب میدهد.
تا گُل سُرخ خورشید بشکفد
و جای پاهای سردی که روی زمین مانده است
همچون کودکانی بازیگوش،
بسوی روشنایی خیز بردارند و دل غمدیده
شب در اندوه آمدن آفتاب بماند.
اندیشهی جانافزایی که زمین را فراگرفته است
به شادی پرواز پرندگان در دشت و هامون
در روشنای روز آرام آرام به پایان برسد.
#چشم_بامداد_بر_بهشت
#زندگی_تان_گشودهتر_باد.
🖍به ✍:
#سیــاه_منـصـور.
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾
💧
🍂
🌦🌼
🌷☘🌧
🍃⛈🍂🍄
🌹🍃💧🍂🌻
❄🌻🍁🖍📖🍂🌸🍂🌧🍂
🗓 #روزشمار_ایرانی:
☀️ روز دوشنبه.= #مه_شید؛
۳۰ 🦂آبان ماه #انارام_ایزد_روز....
🌞 ۲۵۸۱= #هخامنشی.
🌞 ۱۴۱۰۱= #اهورایی.
🌞 ۷۰۴۴= #میترایی_آریایی.
🌞 ۳۷۶۰= #زرتشتی.
☀️ ۱۴۰۱= #خورشیدی. ✴ ۳۰ / ۰۸ / ۱۴۰۱ ✴
🌞 ۱۳۹۰= #یزدگردی.
🌞 ۱۵۹۳= #دیلمی.
🌞 ۲۷۲۱= #کوردی.
🌞۲۰۲۲= #ترسایی.
🗓 روز بزرگداشت ابونصر فارابی گرامی باد.
🗓 روز جهانی تلویزیون گرامی باد.
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅
☀️ روز دوشنبه.= #مه_شید؛
۳۰ 🦂آبان ماه #انارام_ایزد_روز....
🌞 ۲۵۸۱= #هخامنشی.
🌞 ۱۴۱۰۱= #اهورایی.
🌞 ۷۰۴۴= #میترایی_آریایی.
🌞 ۳۷۶۰= #زرتشتی.
☀️ ۱۴۰۱= #خورشیدی. ✴ ۳۰ / ۰۸ / ۱۴۰۱ ✴
🌞 ۱۳۹۰= #یزدگردی.
🌞 ۱۵۹۳= #دیلمی.
🌞 ۲۷۲۱= #کوردی.
🌞۲۰۲۲= #ترسایی.
🗓 روز بزرگداشت ابونصر فارابی گرامی باد.
🗓 روز جهانی تلویزیون گرامی باد.
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅
🔅#پارسی_را_درست_بنویسیم.
"هیچ" همواره جدا از واژهی پس از خود نوشته میشود:
هیچیک.
هیچکدام.
هیچکس.
#فرهنگستان_زبان_و_ادب_پارسی
#درست_نویسی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آرمان «هر ایرانی نژاده و نیک اندیش» پالایش زبان پارسی و والایش فرهنگ ایرانی ست.
@📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾
"هیچ" همواره جدا از واژهی پس از خود نوشته میشود:
هیچیک.
هیچکدام.
هیچکس.
#فرهنگستان_زبان_و_ادب_پارسی
#درست_نویسی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آرمان «هر ایرانی نژاده و نیک اندیش» پالایش زبان پارسی و والایش فرهنگ ایرانی ست.
@📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾
Forwarded from سرای فرزندان ایران. (گندم)
🌾 🦁 🍏 🍇
🍎 🌾 🌻
🔷 امروز؛ 🔆 🕊 🔆
🟣 به☀️روز پیروز و فرخ روز:
«{#امرداد_امشاسپندان.}»از 🌖 ماه 🦀آذر؛
به سال ۳۷۶۰ فروهری🔥مزدیسنی.
۳۷۶۰ / ۰۹ / ۰۱
🏝⛲️🏝⛲️🏝⛲️🏝⛲️🏝⛲️🏝⛲️🏝⛲️
🟡 برابر با🌞روز #دوشنبه: #بهرام_شید:
به☀️روز ۰۱ 🦀#آذر_ماه 🌖
به سال ۲۵۸۱ 👑شاهنشاهی🇮🇷ایران.
۲۵۸۱ / ۰۹ / ۰۱
🏝⛲️🏝⛲️🏝⛲️🏝⛲️🏝⛲️🏝⛲️🏝⛲️
⚪️ برابر با 🌞روز #سهشنبه: #بهرام_شید:
۰۱ 🦀#آذر 🌖 ماه
به سال ۱۴۰۱🌞خورشیدی.
۱۴۰۱ / ۰۹ / ۰۱
🏝⛲️🏝⛲️🏝⛲️🏝⛲️🏝⛲️🏝⛲️🏝⛲️
🔴 برابر با🌞 روز TUESDAY:
🌞روز 22 🌖 ماه #NOVEMBER.
🌲2022 ⛪️ترسایی.🌲
2022 / 11 / 22
🏝⛲️🏝⛲️🏝⛲️🏝⛲️🏝⛲️🏝⛲️🏝⛲️
🌳 #امرتات، #امرداد.
رسایی یافتن،درستی تن و روان
🌿گیاهان و رستنی های زمین.
🏝🌍🏝
در این روز و این جشن باشندگی
به شادی بپیوند با زندگی
دمد زندگی، پشت مردادها
امردادی اندیشه کن مرگ را.
🖌#داتیس_مهرابیان
#به_پارسایی_و_رسایی_بیاندیشیم
گل #چمبک نماد امرداد امشاسپندان است.
⚠️جانور نماد آذر ماه خرچنگ میباشد.
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅
🍎 🌾 🌻
🔷 امروز؛ 🔆 🕊 🔆
🟣 به☀️روز پیروز و فرخ روز:
«{#امرداد_امشاسپندان.}»از 🌖 ماه 🦀آذر؛
به سال ۳۷۶۰ فروهری🔥مزدیسنی.
۳۷۶۰ / ۰۹ / ۰۱
🏝⛲️🏝⛲️🏝⛲️🏝⛲️🏝⛲️🏝⛲️🏝⛲️
🟡 برابر با🌞روز #دوشنبه: #بهرام_شید:
به☀️روز ۰۱ 🦀#آذر_ماه 🌖
به سال ۲۵۸۱ 👑شاهنشاهی🇮🇷ایران.
۲۵۸۱ / ۰۹ / ۰۱
🏝⛲️🏝⛲️🏝⛲️🏝⛲️🏝⛲️🏝⛲️🏝⛲️
⚪️ برابر با 🌞روز #سهشنبه: #بهرام_شید:
۰۱ 🦀#آذر 🌖 ماه
به سال ۱۴۰۱🌞خورشیدی.
۱۴۰۱ / ۰۹ / ۰۱
🏝⛲️🏝⛲️🏝⛲️🏝⛲️🏝⛲️🏝⛲️🏝⛲️
🔴 برابر با🌞 روز TUESDAY:
🌞روز 22 🌖 ماه #NOVEMBER.
🌲2022 ⛪️ترسایی.🌲
2022 / 11 / 22
🏝⛲️🏝⛲️🏝⛲️🏝⛲️🏝⛲️🏝⛲️🏝⛲️
🌳 #امرتات، #امرداد.
رسایی یافتن،درستی تن و روان
🌿گیاهان و رستنی های زمین.
🏝🌍🏝
در این روز و این جشن باشندگی
به شادی بپیوند با زندگی
دمد زندگی، پشت مردادها
امردادی اندیشه کن مرگ را.
🖌#داتیس_مهرابیان
#به_پارسایی_و_رسایی_بیاندیشیم
گل #چمبک نماد امرداد امشاسپندان است.
⚠️جانور نماد آذر ماه خرچنگ میباشد.
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅
🌻🍂🍁🍂🍁🍂🌻
🍁🍂🍁🍂🍃
🍂🍁🌾🍂
🍂🌻
🍂
۱۴۰۱ / ۰۹ / ۰۱
#درودتان_باد
#بامدادآذرینماه_زیبایتان_نیکو؛
بامداد،
نخستین بامدادِ آذرماه بر شما شاد باد.
زمین پیراهنی زرین و گُلآرا بر تَن میپوشاند.
جامهای گُلدار با رنگهایی؛
🟡زرد، و 🟠نارنجی، و 🔴سرخ.
بر پیکر خود پوشیده است،
و به خوابی ژرف فرو میرود.
گویا گوش زمین دیگر تابِ شنیدن چنین
رخدادهایی را ندارد و به فردایی دوور که
هنووز نیامده است میاندیشد
تا به آیندهای روشن برسد.
و هنگام بیداری زمین زودتر فرا برسد.
پدیدهای که چند ماهی به درازا خواهد انجامید.
👈 #آذرماهیها_زادروزتان_فرخندهباد.
#برآمدن_شهبانوی_زرین_آفتاب_در
#آسمان_آذرینتان_همیشه_فروزان_باد.
🖍به✍
#سیــاه_منـصـور.
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾
🍂
🍂🌻
🍂🍁🍂
🍂🍁🍂🍂🍃
🌻🍁🍂🍁🍂🌻🍁
🍁🍂🍁🍂🍃
🍂🍁🌾🍂
🍂🌻
🍂
۱۴۰۱ / ۰۹ / ۰۱
#درودتان_باد
#بامدادآذرینماه_زیبایتان_نیکو؛
بامداد،
نخستین بامدادِ آذرماه بر شما شاد باد.
زمین پیراهنی زرین و گُلآرا بر تَن میپوشاند.
جامهای گُلدار با رنگهایی؛
🟡زرد، و 🟠نارنجی، و 🔴سرخ.
بر پیکر خود پوشیده است،
و به خوابی ژرف فرو میرود.
گویا گوش زمین دیگر تابِ شنیدن چنین
رخدادهایی را ندارد و به فردایی دوور که
هنووز نیامده است میاندیشد
تا به آیندهای روشن برسد.
و هنگام بیداری زمین زودتر فرا برسد.
پدیدهای که چند ماهی به درازا خواهد انجامید.
👈 #آذرماهیها_زادروزتان_فرخندهباد.
#برآمدن_شهبانوی_زرین_آفتاب_در
#آسمان_آذرینتان_همیشه_فروزان_باد.
🖍به✍
#سیــاه_منـصـور.
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾
🍂
🍂🌻
🍂🍁🍂
🍂🍁🍂🍂🍃
🌻🍁🍂🍁🍂🌻🍁
🗓 #روزشمار_ایرانی:
☀️ روز سهشنبه.= #بهرام_شید؛
۰۱ 🦀 آذر ماه #اورمزد ، #اهورامزدا....
🌞 ۲۵۸۱= #هخامنشی.
🌞 ۱۴۱۰۱= #اهورایی.
🌞 ۷۰۴۴= #میترایی_آریایی.
🌞 ۳۷۶۰= #زرتشتی.
☀️ ۱۴۰۱= #خورشیدی. ✴ ۰۱ / ۰۹ / ۱۴۰۱ ✴
🌞 ۱۳۹۰= #یزدگردی.
🌞 ۱۵۹۳= #دیلمی.
🌞 ۲۷۲۱= #کوردی.
🌞۲۰۲۲= #ترسایی.
🗓 جشن آذرگان گرامی باد.
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅
☀️ روز سهشنبه.= #بهرام_شید؛
۰۱ 🦀 آذر ماه #اورمزد ، #اهورامزدا....
🌞 ۲۵۸۱= #هخامنشی.
🌞 ۱۴۱۰۱= #اهورایی.
🌞 ۷۰۴۴= #میترایی_آریایی.
🌞 ۳۷۶۰= #زرتشتی.
☀️ ۱۴۰۱= #خورشیدی. ✴ ۰۱ / ۰۹ / ۱۴۰۱ ✴
🌞 ۱۳۹۰= #یزدگردی.
🌞 ۱۵۹۳= #دیلمی.
🌞 ۲۷۲۱= #کوردی.
🌞۲۰۲۲= #ترسایی.
🗓 جشن آذرگان گرامی باد.
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅
Forwarded from سرای فرزندان ایران. (سیاه منصور)
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
مرغ دریایی پشت سیاه بزرگ از برخی ویژگیها پرندهای ترسناک بشما میرود.
بزرگترین گونه مرغ دریایی با بال۱۵۰ تا۱۷۰ سانت و سنگینی که تا ۲ کیلو نیز میتواند برسد،
در جستجوی خوراک خود می تواند به پرنده ای جنگجو شود.
پس دانستنیها در وب سایت RSPB،
مرغ دریایی پشت سیاه بزرگ پرنده ای همهچیزخوار است و از نرمتنان سختپوست تا پرندگان و لاشه جانوران دیگر در خوداک آن جای دارند.
خرگوش خوراک مرغ دریایی پشت سیاه بزرگ
گزارشهایی از مرغ دریایی پشت سیاه بزرگ هست که این پرنده را در خوردن خرگوش های بزرگ نشان می دهند.
خوردن جانورانی با این اندازه بدست یک مرغ دریایی باورنکردنی میباشد.
در یک نمونه، یک مرغ دریایی پشت سیاه بزرگ هنگام خوردن یک خرگوش در جزیره اسکومر (Skomer) در جنوب غربی ولز دیده شده است.
مرغ دریایی بزرگ پشت سیاه وخت را از دست نمیدهد و به تندی خرگوش را به دهان خود برده و پس چندی کلنجار رفتن با آن، آن را میخورد.
در یک نمونه دیگر، «ایرن مندز کروز» پژوهشگر زیست بوم، خورده شدن یک خرگوش بدست مرغ دریایی پشت سیاه بزرگ را نشان میدهد.
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾
بزرگترین گونه مرغ دریایی با بال۱۵۰ تا۱۷۰ سانت و سنگینی که تا ۲ کیلو نیز میتواند برسد،
در جستجوی خوراک خود می تواند به پرنده ای جنگجو شود.
پس دانستنیها در وب سایت RSPB،
مرغ دریایی پشت سیاه بزرگ پرنده ای همهچیزخوار است و از نرمتنان سختپوست تا پرندگان و لاشه جانوران دیگر در خوداک آن جای دارند.
خرگوش خوراک مرغ دریایی پشت سیاه بزرگ
گزارشهایی از مرغ دریایی پشت سیاه بزرگ هست که این پرنده را در خوردن خرگوش های بزرگ نشان می دهند.
خوردن جانورانی با این اندازه بدست یک مرغ دریایی باورنکردنی میباشد.
در یک نمونه، یک مرغ دریایی پشت سیاه بزرگ هنگام خوردن یک خرگوش در جزیره اسکومر (Skomer) در جنوب غربی ولز دیده شده است.
مرغ دریایی بزرگ پشت سیاه وخت را از دست نمیدهد و به تندی خرگوش را به دهان خود برده و پس چندی کلنجار رفتن با آن، آن را میخورد.
در یک نمونه دیگر، «ایرن مندز کروز» پژوهشگر زیست بوم، خورده شدن یک خرگوش بدست مرغ دریایی پشت سیاه بزرگ را نشان میدهد.
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾
🔍#نکتههای_ویرایشی:
🔅پالایش زبان پارسی:
اتاق صنایع= سرای ساختاری.
💥نمونه:
برای گرفتن مجوز به اتاق صنایع مراجعه کرد=
برای گرفتن پروانه به سرای ساختاری سر زد.
اتاق عمل= نیشكارگاه(نیشگر = جراح.)
💥نمونه:
برای مداوا به اتاق عمل برده شد=
برای درمان به نیشکارگاه برده شد.
اتاق غذاخوری= ناهارگاه.
💥نمونه:
برای اتاق غذاخوری از رنگهای گرم استفاده کنید
برای ناهارخوری(ناهارگاه) از رنگهای گرم بهره ببرید.
اتاق میهمان= تالار، میهمانخانه.
💥نمونه:
میهمانها را به اتاق میهمان راهنمایی کرد=
میهمانها را به میهمانخانه راهنمایی کرد.
*میهمانان را به خانه پذیرایی راهنمایی کرد.
#مجید_دری.
#پارسی_پاک.
آرمان «هر ایرانی نژاده و نیک اندیش» پالایش زبان پارسی و والایش فرهنگ ایرانی ست.
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾
🔅پالایش زبان پارسی:
اتاق صنایع= سرای ساختاری.
💥نمونه:
برای گرفتن مجوز به اتاق صنایع مراجعه کرد=
برای گرفتن پروانه به سرای ساختاری سر زد.
اتاق عمل= نیشكارگاه(نیشگر = جراح.)
💥نمونه:
برای مداوا به اتاق عمل برده شد=
برای درمان به نیشکارگاه برده شد.
اتاق غذاخوری= ناهارگاه.
💥نمونه:
برای اتاق غذاخوری از رنگهای گرم استفاده کنید
برای ناهارخوری(ناهارگاه) از رنگهای گرم بهره ببرید.
اتاق میهمان= تالار، میهمانخانه.
💥نمونه:
میهمانها را به اتاق میهمان راهنمایی کرد=
میهمانها را به میهمانخانه راهنمایی کرد.
*میهمانان را به خانه پذیرایی راهنمایی کرد.
#مجید_دری.
#پارسی_پاک.
آرمان «هر ایرانی نژاده و نیک اندیش» پالایش زبان پارسی و والایش فرهنگ ایرانی ست.
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾
📚📘📔📗📕📖🖌
📚📙📗📓📖🖌
#شاهنامه_شاهکار_گرانسنگ_ادب_پارسی
بخش: (۲۳۶)
داستان کاموس کشانی:
برگ (۳۳)
برانگیخت کامووس اسپ نبرد
هم آورد را دید با داروو برد
بینداخت تیغ پرند آورش
همی خواست از تن بریدن سرش
سر تیغ بر گردن رخش خورد
ببرید بر گستوان نبرد
تن رخش را زان نیامد گزند
گو پیلتن حلقه کرد آن کمند
بینداخت و افگندش اندر میان
برانگیخت از جای پیل ژیان
بزین اندر آورد و کردش دوال
عقابی شده رخش با پر و بال
سوار از دلیری بیفشارد ران
گران شد رکیب و سبک شد عنان
همی خواست کان خم خام کمند
به نیروو ز هم بگسلاند ز بند
شد از هوش کامووس و نگسست خام
گو پیلتن رخش را کرد رام
عنان را بیچید و اوو را ز زین
نگوون اندر آورد و زد بر زمین
بیامد به بستش بخم کمند
بدو گفت کاکنوون شدی بیگزند
ز تو تنبل و جادووی دور گشت
روانت بر دیو مزدوور گشت
سرآمد بتو بر همه روز کین
نبینی زمین کشانی و چین
گمان تو آن بد که هنگام جنگ
کسی چون تو نگرفت خنجر بچنگ
مبادا که کین آورد سرفراز
که بس زوود بیند نشیب و فراز
دو دست از پس پشت بستش چو سنگ
بخم کمند اندر آورد چنگ
بیامد خرامان بایران سپاه
بزیر کش اندر تن کینهخواه
بگردان چنین گفت کین رزمجووی
ز بس زور و کین اندر آمد برووی
چنین است رسم سرای فریب
گهی در فراز و گهی در نشیب
بایران همی شد که ویران کند
کنام پلنگان و شیران کند
به زابلستان و به کابلستان
نه ایوان بود نیز و نه گلستان
نیندازد از دست گوپال را
مگر گم کند رستم زال را
کفن شد کنوون مغفر و جوشنش
ز خاک افسر و گرد پیراهنش
شما را بکشتن چگونه ست رای
که شد کار کامووس جنگی ز پای
بیفگند بر خاک پیش سران
ز لشکر برفتند کنداوران
تنش را به شمشیر کردند چاک
بخوون غرقه شد زیر او سنگ و خاک
به مردی نباید شد اندر گمان
که بر تو درازست دست زمان
بپایان شد این رزم کامووس گرد
همی شد که جان آورد جان ببرد.
🖍 بازنویسی و ویرایش به پارسی:
به ✍:
#سیــاه_منـصـور.
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾
📚📘📔📗📕📖🖌
📚📙📗📓📖🖌
📚📙📗📓📖🖌
#شاهنامه_شاهکار_گرانسنگ_ادب_پارسی
بخش: (۲۳۶)
داستان کاموس کشانی:
برگ (۳۳)
برانگیخت کامووس اسپ نبرد
هم آورد را دید با داروو برد
بینداخت تیغ پرند آورش
همی خواست از تن بریدن سرش
سر تیغ بر گردن رخش خورد
ببرید بر گستوان نبرد
تن رخش را زان نیامد گزند
گو پیلتن حلقه کرد آن کمند
بینداخت و افگندش اندر میان
برانگیخت از جای پیل ژیان
بزین اندر آورد و کردش دوال
عقابی شده رخش با پر و بال
سوار از دلیری بیفشارد ران
گران شد رکیب و سبک شد عنان
همی خواست کان خم خام کمند
به نیروو ز هم بگسلاند ز بند
شد از هوش کامووس و نگسست خام
گو پیلتن رخش را کرد رام
عنان را بیچید و اوو را ز زین
نگوون اندر آورد و زد بر زمین
بیامد به بستش بخم کمند
بدو گفت کاکنوون شدی بیگزند
ز تو تنبل و جادووی دور گشت
روانت بر دیو مزدوور گشت
سرآمد بتو بر همه روز کین
نبینی زمین کشانی و چین
گمان تو آن بد که هنگام جنگ
کسی چون تو نگرفت خنجر بچنگ
مبادا که کین آورد سرفراز
که بس زوود بیند نشیب و فراز
دو دست از پس پشت بستش چو سنگ
بخم کمند اندر آورد چنگ
بیامد خرامان بایران سپاه
بزیر کش اندر تن کینهخواه
بگردان چنین گفت کین رزمجووی
ز بس زور و کین اندر آمد برووی
چنین است رسم سرای فریب
گهی در فراز و گهی در نشیب
بایران همی شد که ویران کند
کنام پلنگان و شیران کند
به زابلستان و به کابلستان
نه ایوان بود نیز و نه گلستان
نیندازد از دست گوپال را
مگر گم کند رستم زال را
کفن شد کنوون مغفر و جوشنش
ز خاک افسر و گرد پیراهنش
شما را بکشتن چگونه ست رای
که شد کار کامووس جنگی ز پای
بیفگند بر خاک پیش سران
ز لشکر برفتند کنداوران
تنش را به شمشیر کردند چاک
بخوون غرقه شد زیر او سنگ و خاک
به مردی نباید شد اندر گمان
که بر تو درازست دست زمان
بپایان شد این رزم کامووس گرد
همی شد که جان آورد جان ببرد.
🖍 بازنویسی و ویرایش به پارسی:
به ✍:
#سیــاه_منـصـور.
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾
📚📘📔📗📕📖🖌
📚📙📗📓📖🖌