Forwarded from سرای فرزندان ایران. (گندم)
🧙♀️ 🍀 🧙♂️ ☁️ 🌞
🔷 #امروز؛ ☀️ 🕊 ☀️
🟢 به روز فرخ روز و پیروز:
«#انارام_ایزد» از 🌖ماه #خورداد:
از 🌖ماه خورداد سال ۳۷۶۰🔥زرتشتی.
۳۷۶۰ / ۰۳ / ۲۸
🌳🌹🌿🍎🥬🍑🥦🍓🍀🍇🌱🌻🥒☘🍉🍃🍒
🟡 برابر با روز شنبه: #کیوان_شید.
به 🌞روز ۲۸👫#خورداد 🌖ماه
به سال ۲۵۸۱👑شاهنشاهی کشور🇮🇷ایران.
۲۵۸۱ / ۰۳ / ۲۸
🌳🌹🌿🍎🥬🍓☘🍇🍀🌻🥒🥦🍉🍃🍒🌱🌹
⚪️ برابر با 🌞روز شنبه: #کیوان_شید.
به 🌞روز ۲۸👫خرداد 🌖ماه
به سال ۱۴۰۱🌞خورشیدی.
۱۴۰۱ / ۰۳ / ۲۸
🌳🌹🌿🍎🥬🍓🍇🥒🌱🍉🍃🍒🌹🥦🍉🍃🍏
🔴 برابر با☀️روز 18 Saturday 🌖ماه👫june.
با سال 2022⛪️ زایشی.
2022 / 06 / 18
🌳🌹🌿🍎🥬🍑🥦🍓☘🍇🌱🌻🥒🍀🍉🍃🍒
🔥دیدار پیرسبز
#انارام_ایزد
#رامش و#آرامش_بیکران.
اهورامزدا؛! این سرزمین را
از دروغ و خشکسالی دور بدار.
🏝🎖🏝
درود نور میچرخد به کیهان
مدارش بر مدار عشق حیران
انارام جهان پندار نیک است
به بزم نیک رندان"می"بچرخان.
🖌#داتیس_مهرابیان
🌺گل#مروارید_شیران
(مرو اردشیران)نماد انارام ایزد است.
#زندگی_تان_گلافشان_باد.
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾
🔷 #امروز؛ ☀️ 🕊 ☀️
🟢 به روز فرخ روز و پیروز:
«#انارام_ایزد» از 🌖ماه #خورداد:
از 🌖ماه خورداد سال ۳۷۶۰🔥زرتشتی.
۳۷۶۰ / ۰۳ / ۲۸
🌳🌹🌿🍎🥬🍑🥦🍓🍀🍇🌱🌻🥒☘🍉🍃🍒
🟡 برابر با روز شنبه: #کیوان_شید.
به 🌞روز ۲۸👫#خورداد 🌖ماه
به سال ۲۵۸۱👑شاهنشاهی کشور🇮🇷ایران.
۲۵۸۱ / ۰۳ / ۲۸
🌳🌹🌿🍎🥬🍓☘🍇🍀🌻🥒🥦🍉🍃🍒🌱🌹
⚪️ برابر با 🌞روز شنبه: #کیوان_شید.
به 🌞روز ۲۸👫خرداد 🌖ماه
به سال ۱۴۰۱🌞خورشیدی.
۱۴۰۱ / ۰۳ / ۲۸
🌳🌹🌿🍎🥬🍓🍇🥒🌱🍉🍃🍒🌹🥦🍉🍃🍏
🔴 برابر با☀️روز 18 Saturday 🌖ماه👫june.
با سال 2022⛪️ زایشی.
2022 / 06 / 18
🌳🌹🌿🍎🥬🍑🥦🍓☘🍇🌱🌻🥒🍀🍉🍃🍒
🔥دیدار پیرسبز
#انارام_ایزد
#رامش و#آرامش_بیکران.
اهورامزدا؛! این سرزمین را
از دروغ و خشکسالی دور بدار.
🏝🎖🏝
درود نور میچرخد به کیهان
مدارش بر مدار عشق حیران
انارام جهان پندار نیک است
به بزم نیک رندان"می"بچرخان.
🖌#داتیس_مهرابیان
🌺گل#مروارید_شیران
(مرو اردشیران)نماد انارام ایزد است.
#زندگی_تان_گلافشان_باد.
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾
🐆💐🌿🍒🍃🌸🍏🌼🐏🪴🍓🍀🌾
🌻🌞🌺☁️🐆🫑☀️🍀🍈🌾
🍃🌼🍎🌱🌩🌹🌶🌾
🌺⛅️🌻🍇🌿🍅🌾
🍃🌸🍀🍑🌷🌾
🌼🍎🫐🥬🌾
🌿🥕🌴🌾
🌻🥦🌾
🐏🌾
🌾
۱۴۰۱ / ۰۳/ ۲۸
#بر_آفتاب_نگاهتان_بیکران_درود:
پشت دروازههای شب،
بامدادی ایستاده است خُرم و شاداب.
این بامداد همواره به پاکی
و روشنی بر زمین نگاه میکند.
رگههای روشن بامداد اندک اندک نمایان میگردند.
بامداد چنان زیبا و چشم نواز ست،
که پیش از هر کاری به گِردِ زمین میچرخد.
سپس بر دامن آبی و شادابِ آسمان مینشیند.
و به دوخت وُ دوزِ چالههای برجای مانده از شب
میپردازند و اندوههای پریشانی شبِ زمین را
پوشش میدهند تا یکدست روشن گردد.
و درد شبهای تبآلود، دلِ بیتاب،
چشمان کم سوی زمین را درمان میکنند.
🍀بامداد تان نیکو
چهرههای خورشیدگُونتان همواره تابان.
به: ✍
#سیــاه_منـصـور.
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾
🌾
🌹🌾
🍃🌸🌾
🐏🥬🍏🌾
🌿🌺🍅🍇🌾
🐆🌞🍃🍑🥦🌾
🌼 🪴🌻🌱🐏🌳🌾
🍃🌷🌿🐏🥬🌶🍒🌾
🌺🐆🌹💨🍇☁️🌻🐏🌾
🌞🌷🍃🌥🍒🐏🍄🍑🍀🌾
🌿☁️🍎🐏🌺☀️🍑🐆🥬🌷🍒🌾
🌻🍏🐆💐🌿🐏🍃🌺🍎🌻🍀⛅️🍃🌼🌾
🌻🌞🌺☁️🐆🫑☀️🍀🍈🌾
🍃🌼🍎🌱🌩🌹🌶🌾
🌺⛅️🌻🍇🌿🍅🌾
🍃🌸🍀🍑🌷🌾
🌼🍎🫐🥬🌾
🌿🥕🌴🌾
🌻🥦🌾
🐏🌾
🌾
۱۴۰۱ / ۰۳/ ۲۸
#بر_آفتاب_نگاهتان_بیکران_درود:
پشت دروازههای شب،
بامدادی ایستاده است خُرم و شاداب.
این بامداد همواره به پاکی
و روشنی بر زمین نگاه میکند.
رگههای روشن بامداد اندک اندک نمایان میگردند.
بامداد چنان زیبا و چشم نواز ست،
که پیش از هر کاری به گِردِ زمین میچرخد.
سپس بر دامن آبی و شادابِ آسمان مینشیند.
و به دوخت وُ دوزِ چالههای برجای مانده از شب
میپردازند و اندوههای پریشانی شبِ زمین را
پوشش میدهند تا یکدست روشن گردد.
و درد شبهای تبآلود، دلِ بیتاب،
چشمان کم سوی زمین را درمان میکنند.
🍀بامداد تان نیکو
چهرههای خورشیدگُونتان همواره تابان.
به: ✍
#سیــاه_منـصـور.
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾
🌾
🌹🌾
🍃🌸🌾
🐏🥬🍏🌾
🌿🌺🍅🍇🌾
🐆🌞🍃🍑🥦🌾
🌼 🪴🌻🌱🐏🌳🌾
🍃🌷🌿🐏🥬🌶🍒🌾
🌺🐆🌹💨🍇☁️🌻🐏🌾
🌞🌷🍃🌥🍒🐏🍄🍑🍀🌾
🌿☁️🍎🐏🌺☀️🍑🐆🥬🌷🍒🌾
🌻🍏🐆💐🌿🐏🍃🌺🍎🌻🍀⛅️🍃🌼🌾
Forwarded from سرای فرزندان ایران. (سیاه منصور)
نغز گفتاری دیگر از سخن استاد توس:
#فردوسی_بزرگ؛
همراه با آرزوی بهترینها،
در هفته نو برای همه یاران.
مهرورزتان- #سیرووس_حامی.
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾
#فردوسی_بزرگ؛
همراه با آرزوی بهترینها،
در هفته نو برای همه یاران.
مهرورزتان- #سیرووس_حامی.
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾
Forwarded from سرای فرزندان ایران. (سیاه منصور)
🌺☘️🌺
☘️🌺
🌺
هنر با نژادست و با گوهرست
سه چیزست و هر سه به بند اندرست
هنر کی بود تا نباشد گهر؟
نژاده بسی دیدهای بیهنر
گهر آنکه از فرِّ یزدان بوَد
نیازد به بَد دست و بَد نشنوَد
نژاد آنکه باشد ز تخم پدر
سزد کاید آن تخمِ پاکی به بَر
ازین هر سه گوهر بوَد مایهدار
که بَر یابد از خلعت کَردْگار
چو هر سه بیابی خرد بایَدَت
شناسندهی نیک و بد بایَدَت
چُن این چار با یک تن آید بهم
برآساید از آز و از رنج و غم.
#فردوسی_بزرگ.
و در این هفته امیدم این:
که بر گاه تا مشک بویَد، ببوی.
گزینش: #جعفر_جعفرزاده.
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾
🌺
☘️🌺
🌺☘️
☘️🌺
🌺
هنر با نژادست و با گوهرست
سه چیزست و هر سه به بند اندرست
هنر کی بود تا نباشد گهر؟
نژاده بسی دیدهای بیهنر
گهر آنکه از فرِّ یزدان بوَد
نیازد به بَد دست و بَد نشنوَد
نژاد آنکه باشد ز تخم پدر
سزد کاید آن تخمِ پاکی به بَر
ازین هر سه گوهر بوَد مایهدار
که بَر یابد از خلعت کَردْگار
چو هر سه بیابی خرد بایَدَت
شناسندهی نیک و بد بایَدَت
چُن این چار با یک تن آید بهم
برآساید از آز و از رنج و غم.
#فردوسی_بزرگ.
و در این هفته امیدم این:
که بر گاه تا مشک بویَد، ببوی.
گزینش: #جعفر_جعفرزاده.
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾
🌺
☘️🌺
🌺☘️
#نگارش
شیوه #نشانه_گذاری در زبان پارسی
دیدگاه از نشانه گذاری به کاربردن نشانه هایی است که برای درست فهمیده شدن گزاره در نوشته به کار برده میشود.
۱. ویرگول (،)
وبرگول نشانه ایست کوتاه است.
روش کاربرد:
الف: در میان نوشتههای پیوسته که باهم در یک جمله کامل می باشد:
آن را که حساب پاک است،
از محاسبه چه باک است.
ب: برای توضیح در مورد یک کلمه:
فردوسی، حماسه سرای بزرگ ایران، در سال ۳۲۹ هجری قمری به دنیا آمد.
ج: در موردی که چند کلمه دارای اسناد واحدی باشد:
علی، حسن، و احمد پسران او بودند.
د: در آدرس دادن:
تهران، شهریار، میدان امام.
۲. نقطه ویرگول (؛)
الف: برای جدا کردن جمله ها و عبارت های متعدد یک کلام طولانی که به ظاهر مستقل اما در معنی به یکدیگر وابسته و مربوط می باشند:
فریب دشمن مخور و غرور مداح مخر؛ که این، دام زرق نهاده است.
ب: در جمله های توضیحی، پیش از کلماتی چون اما، زیرا، چرا که، یعنی، به عبارت دیگر، برای مثال و مانند آنها؛ به شرط آنکه جمله پیش از آن طولانی باشد.
مال و جاه هیچگاه نمی توانند آرامش بخش روان انسان باشند؛ چرا که تنها با یاد خدا دل ها آرامش می یابند.
۳. نقطه (.)
الف: در پایان جمله های کامل خبری:
عین القضاه، عارف بزرگ ایران، در سال ۵۲۵ شهید شد.
ب: بعد از حروف اختصاری:
سال ۳۲۲ ق.م.
ج: بعد از شماره ردیف:
۱. رضایت ۲. هدف
۴. دو نقطه (:)
الف: پی از نقل و قول مستقیم:
فرزاد گفت: "دیگر هیچوقت به آن خانه برنمی گردم."
ب: پیش از بیان تفصیل مطلبی که قبلا خلاثه ای از آن گفته شده است:
آن سال برا من سال خوبی بود: در آزمون سراسری دانشگاه ها پذیرفته شده بودم.
ج: بعد از واژه ای که معنی اش در برابرش نوشته شده باشد:
صیف: تابستان
د: بعد از حروف ابجد برای استفاده از ترتیب:
الف: مورد یک
ب: مورد دو
۵. گیومه (" ")
ابن نشانه برای آغاز و پایان سخن کسی غیر از نویسنده است؛ یا برای مشخص تر کردن و برجسته نشان دادن کلمه یا اصطلاحی خاص به کار می رود.
۶. نشانه سوال (؟)
الف: برای نشان دادن پرسش.
به چه می اندیشی؟
ب: برای نشان داد تردید و ابهام، در داخل پرانتز به کار می رود:
طبق آمار غیر رسمی، جمعیت تهران از مرز ده میلیون نفر (؟) گذشته است.
۷. نشان تعجب (!)
در پایان جمله هایی می آید که بیان کننده یکی از حالات خاص و شدید عاطفی یا نفسانی است؛ از قبیل: "تعجب"، "تهدید"، "حسرت"، "آرزو" و...
چه عجب! عجب آدم ریاکاری!
وای بر من!
آهسته!
۸. خط فاصله (-)
الف: برای جدا کردن عبارت های توضیحی.
فردوسی -حماسه سرای بزرگ ایران- در سال ۳۲۹ ه.ق. به دنیا آمد.
ب: برای نشان مکالمه:
- الو!
- بله، بفرمایید!
- سلام
ج: به جای حرف اضافه تا و به بین تاریخ ها، اعداد و کلمات:
دهه ۱۳۵۰ - ۱۳۴۰
قطار تهران-مشهد
۹. سه نقطه (...)
برای نشان دادن کلمات و یا عبارات جمله های محذوف و یا افتادگی ها به کار می رود.
...به این دلیل بود که از ادامه این شیوه گذشت کردم.
میازار موری که...
۱۰. ستاره (*)
از این نشانه برای: برگشت دادن به زیرنویس بکار گرفته میشود.
۱۱. پرانتز یا دو کمانه ( )
الف: به معنی "یا"و "یعنی" به کار می رود و یا برای توضیح بیشتر کلام:
شاهکار نظامی گنجوی (خسرو وشیرین) را باید به دقت خواند.
ب: وختی که نویسنده بخواهد آگاهیهای بیشتر (اطلاعات تکمیلی) به خواننده عرضه کند.
ابوالفضل بیهقی (۳۸۵-۴۷۰ ه.ق) استاد کم نظیر نثر می باشد.
۱۲. قلاب [ ]
برای درست نویسی نگارش کهن، الحاق احتمالی که از نسخه بدل ها و از سوی مصحح اضافه می شود در میان قلاب نوشته میشوند:
و این [راه راست] راه خدای توست.
خلاصه ای از صفحات ۳۶ تا ۴۸ کتاب "#زبان_و_نگارش_فارسی" به قلم دکتر #احمد_گیوی، انتشارات: مرکز تحقیق و توسعه علوم انسانی.
🌸درود بر شما دوستان گرامی و ارجمند.!
⚠️این پیام برای اینکه سادهتر و به آسانی،
خوانده شود هیچ ویرایشی در آن انجام نشده است.
🙏پس بر ما ببخشایید.🙏
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾
شیوه #نشانه_گذاری در زبان پارسی
دیدگاه از نشانه گذاری به کاربردن نشانه هایی است که برای درست فهمیده شدن گزاره در نوشته به کار برده میشود.
۱. ویرگول (،)
وبرگول نشانه ایست کوتاه است.
روش کاربرد:
الف: در میان نوشتههای پیوسته که باهم در یک جمله کامل می باشد:
آن را که حساب پاک است،
از محاسبه چه باک است.
ب: برای توضیح در مورد یک کلمه:
فردوسی، حماسه سرای بزرگ ایران، در سال ۳۲۹ هجری قمری به دنیا آمد.
ج: در موردی که چند کلمه دارای اسناد واحدی باشد:
علی، حسن، و احمد پسران او بودند.
د: در آدرس دادن:
تهران، شهریار، میدان امام.
۲. نقطه ویرگول (؛)
الف: برای جدا کردن جمله ها و عبارت های متعدد یک کلام طولانی که به ظاهر مستقل اما در معنی به یکدیگر وابسته و مربوط می باشند:
فریب دشمن مخور و غرور مداح مخر؛ که این، دام زرق نهاده است.
ب: در جمله های توضیحی، پیش از کلماتی چون اما، زیرا، چرا که، یعنی، به عبارت دیگر، برای مثال و مانند آنها؛ به شرط آنکه جمله پیش از آن طولانی باشد.
مال و جاه هیچگاه نمی توانند آرامش بخش روان انسان باشند؛ چرا که تنها با یاد خدا دل ها آرامش می یابند.
۳. نقطه (.)
الف: در پایان جمله های کامل خبری:
عین القضاه، عارف بزرگ ایران، در سال ۵۲۵ شهید شد.
ب: بعد از حروف اختصاری:
سال ۳۲۲ ق.م.
ج: بعد از شماره ردیف:
۱. رضایت ۲. هدف
۴. دو نقطه (:)
الف: پی از نقل و قول مستقیم:
فرزاد گفت: "دیگر هیچوقت به آن خانه برنمی گردم."
ب: پیش از بیان تفصیل مطلبی که قبلا خلاثه ای از آن گفته شده است:
آن سال برا من سال خوبی بود: در آزمون سراسری دانشگاه ها پذیرفته شده بودم.
ج: بعد از واژه ای که معنی اش در برابرش نوشته شده باشد:
صیف: تابستان
د: بعد از حروف ابجد برای استفاده از ترتیب:
الف: مورد یک
ب: مورد دو
۵. گیومه (" ")
ابن نشانه برای آغاز و پایان سخن کسی غیر از نویسنده است؛ یا برای مشخص تر کردن و برجسته نشان دادن کلمه یا اصطلاحی خاص به کار می رود.
۶. نشانه سوال (؟)
الف: برای نشان دادن پرسش.
به چه می اندیشی؟
ب: برای نشان داد تردید و ابهام، در داخل پرانتز به کار می رود:
طبق آمار غیر رسمی، جمعیت تهران از مرز ده میلیون نفر (؟) گذشته است.
۷. نشان تعجب (!)
در پایان جمله هایی می آید که بیان کننده یکی از حالات خاص و شدید عاطفی یا نفسانی است؛ از قبیل: "تعجب"، "تهدید"، "حسرت"، "آرزو" و...
چه عجب! عجب آدم ریاکاری!
وای بر من!
آهسته!
۸. خط فاصله (-)
الف: برای جدا کردن عبارت های توضیحی.
فردوسی -حماسه سرای بزرگ ایران- در سال ۳۲۹ ه.ق. به دنیا آمد.
ب: برای نشان مکالمه:
- الو!
- بله، بفرمایید!
- سلام
ج: به جای حرف اضافه تا و به بین تاریخ ها، اعداد و کلمات:
دهه ۱۳۵۰ - ۱۳۴۰
قطار تهران-مشهد
۹. سه نقطه (...)
برای نشان دادن کلمات و یا عبارات جمله های محذوف و یا افتادگی ها به کار می رود.
...به این دلیل بود که از ادامه این شیوه گذشت کردم.
میازار موری که...
۱۰. ستاره (*)
از این نشانه برای: برگشت دادن به زیرنویس بکار گرفته میشود.
۱۱. پرانتز یا دو کمانه ( )
الف: به معنی "یا"و "یعنی" به کار می رود و یا برای توضیح بیشتر کلام:
شاهکار نظامی گنجوی (خسرو وشیرین) را باید به دقت خواند.
ب: وختی که نویسنده بخواهد آگاهیهای بیشتر (اطلاعات تکمیلی) به خواننده عرضه کند.
ابوالفضل بیهقی (۳۸۵-۴۷۰ ه.ق) استاد کم نظیر نثر می باشد.
۱۲. قلاب [ ]
برای درست نویسی نگارش کهن، الحاق احتمالی که از نسخه بدل ها و از سوی مصحح اضافه می شود در میان قلاب نوشته میشوند:
و این [راه راست] راه خدای توست.
خلاصه ای از صفحات ۳۶ تا ۴۸ کتاب "#زبان_و_نگارش_فارسی" به قلم دکتر #احمد_گیوی، انتشارات: مرکز تحقیق و توسعه علوم انسانی.
🌸درود بر شما دوستان گرامی و ارجمند.!
⚠️این پیام برای اینکه سادهتر و به آسانی،
خوانده شود هیچ ویرایشی در آن انجام نشده است.
🙏پس بر ما ببخشایید.🙏
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾
Forwarded from سرای فرزندان ایران. (سیاه منصور)
شاهنامه فردوسی از نگاه یک تاریخدان بزرگ کشور ترکیه:
شاهنامه در زمانی نوشته شده است که،
هنوز مردمانی بَر روی درخت زندگی میکردند
و هرگز در اروپا فرهنگ و آیینی نبوده است.!!
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾
شاهنامه در زمانی نوشته شده است که،
هنوز مردمانی بَر روی درخت زندگی میکردند
و هرگز در اروپا فرهنگ و آیینی نبوده است.!!
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾
📚📘📔📗📕📖🖌
📚📙📗📓📖🖌
#شاهنامه_شاهکارگرانسنگ_ادب_پارسی:
بخش(۱۸۲)
داستان رزم #سیاووش:
بخش: (۱۴) برگ (۱)
چو آگاهی آمد به کاووس شاه
که شد روزگار سیاووش تباه
به کردار مرغان سرش را ز تن
جدا کرد سالار آن انجمن
ابر بیگناهش به خنجر به زار
بریدند سر زان تن شاهوار
بنالد همی بلبل از شاخ سرو
چو دراج زیر گلان با تذرو
همه شهر توران پر از داغ و درد
به بیشه درون برگ گلنار زرد
گرفتند شیون به هر کوهسار
نه فریادرس بود و نه خواستار
چو این گفته بشنید کاووس شاه
سر نامدارش نگون شد ز گاه
بر و جامه بدرید و رخ را بکند
به خاک اندر آمد ز تخت بلند
برفتند با مویه پارسیان
بدان سوگ بسته به زاری میان
همه دیده پرخون و رخساره زرد
زبان از سیاووش پر از یادکرد
چو توس و چو گودرز و گیو دلیر
چو شاپور و فرهاد و رهام شیر
همه جامه کرده کبود و سیاه
همه خاک بر سر بجای کلاه
پس آگاهی آمد سوی نیمروز
به نزدیک سالار گیتی فروز
که از شهر ایران برآمد خرووش
همی خاک تیره برآمد به جوش
پراگند کاووس بر یال خاک
همه جامهی خسروی کرد چاک
تهمتن چو بشنید زو رفت هوش
ز زابل به زاری برآمد خروش
به چنگال رخساره بشخود زال
همی ریخت خاک از بر شاخ و یال
چو یک هفته با سوگ بود و دژم
به هشتم برآمد ز شیپور دم
سپاهی فراوان بر پیلتن
ز کشمیر و کابل شدند انجمن
به درگاه کاووس بنهاد روی
دو دیده پر از آب و دل کینه جوی
چو نزدیکی شهر ایران رسید
همه جامهی پهلوی بردرید
به دادار دارنده سوگند خورد
که هرگز تنم بیسلیح نبرد
نباشد بشویم سرم را ز خاک
همه بر تن غم بود سوگ ناک
کله ترگ و شمشیر جام من ست
به بازو خم خام دام من ست
چو آمد به نزدیک کاووس کی
سرش بود پرخاک و پرخاک پی
بدو گفت خوی بد ای شهریار
پراگندی و تخماَت آمد ببار
تو را مهر سودابه و بدخوی
ز سر برگرفت افسر خسروی
کنون آشکارا ببینی همی
که بر موج دریا نشینی همی
از اندیشهی خرد و شاه سترگ
بیامد به ما بر زیانی بزرگ
کسی کاو بود مهتر انجمن
کفن بهتر او را ز فرمان زن
سیاووش به گفتار زن شد به باد
خجسته زنی کاو ز مادر نَزاد
دریغ آن بر و برز و بالای او
رکیب و خم خسرو آرای او
دریغ آن گَوِ نامبرده سوار
که چون او نبیند دگر روزگار
چو در بزم بودی بهاران بدی
به رزم افسر نامداران بدی
همی جنگ با چشم گریان کنم
جهان چون دل خویش بریان کنم
نگه کرد کاووس بر چهر او
بدید اشک خونین و آن مهر او
نداد ایچ پاسخ مر او را ز شرم
فرو ریخت از دیدگان آب گرم
تهمتن برفت از بر تخت اوی
سوی خان سودابه بنهاد روی
ز پرده به گیسوش بیرون کشید
ز تخت بزرگیش در خون کشید
به خنجر به دو نیم کردش به راه
نجنبید بر جای کاووس شاه
بیامد به درگاه با سوگ و درد
پر از خون دل و دیده رخساره زرد
همه شهر ایران به ماتم شدند
پر از درد نزدیک رستم شدند
چو یک هفته با سوگ و با آب چشم
به درگاه بنشست پُر درد و خشم
به هشتم بزد نای رویین و کوس
بیامد به درگاه گودرز و توس
چو فرهاد و شیدوش و گرگین و گیو
چو بهرام و رهام و شاپور نیو
فریبرز کاووس درنده شیر
گرازه که بود اژدهای دلیر
فرامرز رستم که بد پیش رو
نگهبان هر مرز و سالار نو
به گردان چنین گفت رستم که من
برین کینه دادم دل و جان و تن
که اندر جهان چون سیاووش سوار
نبندد کمر نیز یک نامدار
چنین کار یکسر مدارید خرد
چنین کینه را خرد نتوان شمرد
ز دلها همه ترس بیرون کنید
زمین را ز خون رود جیحون کنید
به یزدان که تا در جهان زندهام
به کین سیاووش دل آگندهام
بران تشت زرین کجا خون اوی
فرو ریخت ناکاردیده گروی
بمالید خواهم همی روی و چشم
مگر بر دلم کم شود درد و خشم
وگر همچنانم بود بسته چنگ
نهاده به گردن درون پالهنگ
به خاک اندرون خوار چون گوسفند
کشندم دو بازو به خم کمند
و گر نه من و گرز و شمشیر تیز
برانگیزم اندر جهان رستخیز
نه بیند دو چشمم مگر گرد رزم
حرام ست بر من می و جام و بزم
به درگاه هر پهلوانی که بود
چو زان گونه آواز رستم شنود
همه برگرفتند با او خروش
تو گفتی که میدان برآمد به جوش
ز میدان یکی بانگ برشد به ابر
تو گفتی زمین شد به کام هژبر
بزد مهره بر پشت پیلان به جام
یلان بر کشیدند تیغ از نیام
برآمد خروشیدن گاو دُم
دَم نای رویین و رویینه خُم
جهان پر شد از کین افراسیاب
به دریا تو گفتی به جوش آمد آب
نَبُد جای پوینده را بر زمین
ز نیزه هوا ماند اندر کمین
ستاره به جنگ اندر آمد نخست
زمین و زمان دست خون را بشست
ببستند گردان ایران میان
به پیش اندرون اختر کاویان
گزین کرد پس رستم زابلی
ز گردان شمشیرزن کابلی
ز پارسی و از بیشهی نارون
ده و دو هزار از یلان انجمن
سپه را فرامرز بد پیشرو
که فرزند گو بود و سالار نو.
بازنویسی و ویرایش به پارسی:
به ✍:
#سیــاه_منـصـور.
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾
📚📘📔📗📕📖🖌
📚📙📗📓📖🖌
📚📙📗📓📖🖌
#شاهنامه_شاهکارگرانسنگ_ادب_پارسی:
بخش(۱۸۲)
داستان رزم #سیاووش:
بخش: (۱۴) برگ (۱)
چو آگاهی آمد به کاووس شاه
که شد روزگار سیاووش تباه
به کردار مرغان سرش را ز تن
جدا کرد سالار آن انجمن
ابر بیگناهش به خنجر به زار
بریدند سر زان تن شاهوار
بنالد همی بلبل از شاخ سرو
چو دراج زیر گلان با تذرو
همه شهر توران پر از داغ و درد
به بیشه درون برگ گلنار زرد
گرفتند شیون به هر کوهسار
نه فریادرس بود و نه خواستار
چو این گفته بشنید کاووس شاه
سر نامدارش نگون شد ز گاه
بر و جامه بدرید و رخ را بکند
به خاک اندر آمد ز تخت بلند
برفتند با مویه پارسیان
بدان سوگ بسته به زاری میان
همه دیده پرخون و رخساره زرد
زبان از سیاووش پر از یادکرد
چو توس و چو گودرز و گیو دلیر
چو شاپور و فرهاد و رهام شیر
همه جامه کرده کبود و سیاه
همه خاک بر سر بجای کلاه
پس آگاهی آمد سوی نیمروز
به نزدیک سالار گیتی فروز
که از شهر ایران برآمد خرووش
همی خاک تیره برآمد به جوش
پراگند کاووس بر یال خاک
همه جامهی خسروی کرد چاک
تهمتن چو بشنید زو رفت هوش
ز زابل به زاری برآمد خروش
به چنگال رخساره بشخود زال
همی ریخت خاک از بر شاخ و یال
چو یک هفته با سوگ بود و دژم
به هشتم برآمد ز شیپور دم
سپاهی فراوان بر پیلتن
ز کشمیر و کابل شدند انجمن
به درگاه کاووس بنهاد روی
دو دیده پر از آب و دل کینه جوی
چو نزدیکی شهر ایران رسید
همه جامهی پهلوی بردرید
به دادار دارنده سوگند خورد
که هرگز تنم بیسلیح نبرد
نباشد بشویم سرم را ز خاک
همه بر تن غم بود سوگ ناک
کله ترگ و شمشیر جام من ست
به بازو خم خام دام من ست
چو آمد به نزدیک کاووس کی
سرش بود پرخاک و پرخاک پی
بدو گفت خوی بد ای شهریار
پراگندی و تخماَت آمد ببار
تو را مهر سودابه و بدخوی
ز سر برگرفت افسر خسروی
کنون آشکارا ببینی همی
که بر موج دریا نشینی همی
از اندیشهی خرد و شاه سترگ
بیامد به ما بر زیانی بزرگ
کسی کاو بود مهتر انجمن
کفن بهتر او را ز فرمان زن
سیاووش به گفتار زن شد به باد
خجسته زنی کاو ز مادر نَزاد
دریغ آن بر و برز و بالای او
رکیب و خم خسرو آرای او
دریغ آن گَوِ نامبرده سوار
که چون او نبیند دگر روزگار
چو در بزم بودی بهاران بدی
به رزم افسر نامداران بدی
همی جنگ با چشم گریان کنم
جهان چون دل خویش بریان کنم
نگه کرد کاووس بر چهر او
بدید اشک خونین و آن مهر او
نداد ایچ پاسخ مر او را ز شرم
فرو ریخت از دیدگان آب گرم
تهمتن برفت از بر تخت اوی
سوی خان سودابه بنهاد روی
ز پرده به گیسوش بیرون کشید
ز تخت بزرگیش در خون کشید
به خنجر به دو نیم کردش به راه
نجنبید بر جای کاووس شاه
بیامد به درگاه با سوگ و درد
پر از خون دل و دیده رخساره زرد
همه شهر ایران به ماتم شدند
پر از درد نزدیک رستم شدند
چو یک هفته با سوگ و با آب چشم
به درگاه بنشست پُر درد و خشم
به هشتم بزد نای رویین و کوس
بیامد به درگاه گودرز و توس
چو فرهاد و شیدوش و گرگین و گیو
چو بهرام و رهام و شاپور نیو
فریبرز کاووس درنده شیر
گرازه که بود اژدهای دلیر
فرامرز رستم که بد پیش رو
نگهبان هر مرز و سالار نو
به گردان چنین گفت رستم که من
برین کینه دادم دل و جان و تن
که اندر جهان چون سیاووش سوار
نبندد کمر نیز یک نامدار
چنین کار یکسر مدارید خرد
چنین کینه را خرد نتوان شمرد
ز دلها همه ترس بیرون کنید
زمین را ز خون رود جیحون کنید
به یزدان که تا در جهان زندهام
به کین سیاووش دل آگندهام
بران تشت زرین کجا خون اوی
فرو ریخت ناکاردیده گروی
بمالید خواهم همی روی و چشم
مگر بر دلم کم شود درد و خشم
وگر همچنانم بود بسته چنگ
نهاده به گردن درون پالهنگ
به خاک اندرون خوار چون گوسفند
کشندم دو بازو به خم کمند
و گر نه من و گرز و شمشیر تیز
برانگیزم اندر جهان رستخیز
نه بیند دو چشمم مگر گرد رزم
حرام ست بر من می و جام و بزم
به درگاه هر پهلوانی که بود
چو زان گونه آواز رستم شنود
همه برگرفتند با او خروش
تو گفتی که میدان برآمد به جوش
ز میدان یکی بانگ برشد به ابر
تو گفتی زمین شد به کام هژبر
بزد مهره بر پشت پیلان به جام
یلان بر کشیدند تیغ از نیام
برآمد خروشیدن گاو دُم
دَم نای رویین و رویینه خُم
جهان پر شد از کین افراسیاب
به دریا تو گفتی به جوش آمد آب
نَبُد جای پوینده را بر زمین
ز نیزه هوا ماند اندر کمین
ستاره به جنگ اندر آمد نخست
زمین و زمان دست خون را بشست
ببستند گردان ایران میان
به پیش اندرون اختر کاویان
گزین کرد پس رستم زابلی
ز گردان شمشیرزن کابلی
ز پارسی و از بیشهی نارون
ده و دو هزار از یلان انجمن
سپه را فرامرز بد پیشرو
که فرزند گو بود و سالار نو.
بازنویسی و ویرایش به پارسی:
به ✍:
#سیــاه_منـصـور.
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾
📚📘📔📗📕📖🖌
📚📙📗📓📖🖌
بازآمد
الهه
#درود: گرامیان،
🌝ایوار خوش،
اندکی به فرهنگ بزرگ ايران زمين بپردازیم.
«#واژه_شناسی»
🔷واژهی«جعفر» چیست.؟
آیا واژهی «جعفر» با دروغهای اَرب ستایان اَرَبی هست؟،
🔷واژهی «جعفر» اَرَبی شدهی
واژهی ایرانی «جاه فَر» هست.
مانند: واژهی(جایزه که از دو واژهی جا،جاه، جای+ زه) ساخته شده است.
🔷جای زه= بهترین پایگاه، بهترین جایگاه، خوب.
🔷جافَر، جاه فَر(جعفر) به مانیک فَر و شکوه،
بزرگی و روشنایی است.
🔷تازیان به پستان شتر (که ارزنده ترین جای شترهست) جعفر گویند.
🌳پاینده #ایران_سرافراز.
#ما روشنای زیبای سپیده دَم تاریخیم.🌷
خاک پای فرهنگ سُتوار ایران:
«آرتاباز»
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾
🌝ایوار خوش،
اندکی به فرهنگ بزرگ ايران زمين بپردازیم.
«#واژه_شناسی»
🔷واژهی«جعفر» چیست.؟
آیا واژهی «جعفر» با دروغهای اَرب ستایان اَرَبی هست؟،
🔷واژهی «جعفر» اَرَبی شدهی
واژهی ایرانی «جاه فَر» هست.
مانند: واژهی(جایزه که از دو واژهی جا،جاه، جای+ زه) ساخته شده است.
🔷جای زه= بهترین پایگاه، بهترین جایگاه، خوب.
🔷جافَر، جاه فَر(جعفر) به مانیک فَر و شکوه،
بزرگی و روشنایی است.
🔷تازیان به پستان شتر (که ارزنده ترین جای شترهست) جعفر گویند.
🌳پاینده #ایران_سرافراز.
#ما روشنای زیبای سپیده دَم تاریخیم.🌷
خاک پای فرهنگ سُتوار ایران:
«آرتاباز»
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾
#واژگان_پارسی:
#بخش_سیسد_و_نود_و_هشتم:
۳۹۸
⚠️#فرزندان_ایران؛
از بد گویی وبد زبانی بپرهیزیم
چون در میان خردمندان وفرهیختگان داشتن چنین ویژگیها جایی ندارد.
هیچ زبانی برتر از زبان یا زبانهای دیگر نیست.
زیرا هر زبانی برخاسته از فرهنگ و آیین آن مَردم ست.
💥برای نمونه:
یک زبانِ اسکیمویی یا بهمان زبانِ یک دودمان و باستار زبانِ مردم شارمندتر، از نگاه پیوند و برخورد بهنسبتِ نیازهای زندگی،
با هم سازگاری ندارند.
ما اگر میخواهیم؛
زبان وفرهنگ خود را به جهان بشناسانیم بایسته است که جاودانههای آهنگین زبان پارسی را در گفتارو نوشتارِ خودمان بکار ببریم.
از پارسی گویی هراس نداشته باشیم.
⚠️از این پس؛
۱- واژگان پارسی «زیرین، پایینی»
بجای واژگان تازی «تحتانی، ذیلاً»
۲- واژه پارسی «واپسگرایی»
بجای واژه تازی «تحجر»
۳- واژگان پارسی «نگارش، نوشتن»
بجای واژه تازی «تحریر»
۴- واژگان پارسی «دستبُرد، دگرگون کردن نوشته»
بجای واژه درهم آمیخته تازی، پارسی «تحریف کردن»
۵- واژگان پارسی «انگیزش، برانگیختن»
بجای واژه تازی «تحریک»
۶- واژه پارسی «برانگیزاننده»
بجای واژه درهم آمیخته تازی، پارسی «تحریک کننده»
۷- واژه پارسی «بازداشتن»
بجای واژه تازی «تحریم»
۸- واژگان پارسی «نکوداشت، ستودن»
بجای واژه تازی «تحسین»
۹- واژه پارسی «بست»
بجای واژه تازی «تحصن»
۱۰- واژه پارسی «بست نشستن»
بجای واژه درهم آمیخته تازی، پارسی «تحصن کردن»
۱۱- واژه پارسی «بستگاه»
بجای واژه درهم آمیخته تازی، پارسی «تحصن گاه»
۱۲- واژگان پارسی «بدست آوردن، یادگیری، اندوختن»
بجای واژه درهم آمیخته تازی، پارسی «تحصیل کردن.»
به ✍:
#سیــاه_منـصـور.
@FARZANDAN_PARSI
🦅🦅🦅🦅🦅🦅🦅🦅🦅🦅🦅🦅🦅🦅🦅🦅🦅
#بخش_سیسد_و_نود_و_هشتم:
۳۹۸
⚠️#فرزندان_ایران؛
از بد گویی وبد زبانی بپرهیزیم
چون در میان خردمندان وفرهیختگان داشتن چنین ویژگیها جایی ندارد.
هیچ زبانی برتر از زبان یا زبانهای دیگر نیست.
زیرا هر زبانی برخاسته از فرهنگ و آیین آن مَردم ست.
💥برای نمونه:
یک زبانِ اسکیمویی یا بهمان زبانِ یک دودمان و باستار زبانِ مردم شارمندتر، از نگاه پیوند و برخورد بهنسبتِ نیازهای زندگی،
با هم سازگاری ندارند.
ما اگر میخواهیم؛
زبان وفرهنگ خود را به جهان بشناسانیم بایسته است که جاودانههای آهنگین زبان پارسی را در گفتارو نوشتارِ خودمان بکار ببریم.
از پارسی گویی هراس نداشته باشیم.
⚠️از این پس؛
۱- واژگان پارسی «زیرین، پایینی»
بجای واژگان تازی «تحتانی، ذیلاً»
۲- واژه پارسی «واپسگرایی»
بجای واژه تازی «تحجر»
۳- واژگان پارسی «نگارش، نوشتن»
بجای واژه تازی «تحریر»
۴- واژگان پارسی «دستبُرد، دگرگون کردن نوشته»
بجای واژه درهم آمیخته تازی، پارسی «تحریف کردن»
۵- واژگان پارسی «انگیزش، برانگیختن»
بجای واژه تازی «تحریک»
۶- واژه پارسی «برانگیزاننده»
بجای واژه درهم آمیخته تازی، پارسی «تحریک کننده»
۷- واژه پارسی «بازداشتن»
بجای واژه تازی «تحریم»
۸- واژگان پارسی «نکوداشت، ستودن»
بجای واژه تازی «تحسین»
۹- واژه پارسی «بست»
بجای واژه تازی «تحصن»
۱۰- واژه پارسی «بست نشستن»
بجای واژه درهم آمیخته تازی، پارسی «تحصن کردن»
۱۱- واژه پارسی «بستگاه»
بجای واژه درهم آمیخته تازی، پارسی «تحصن گاه»
۱۲- واژگان پارسی «بدست آوردن، یادگیری، اندوختن»
بجای واژه درهم آمیخته تازی، پارسی «تحصیل کردن.»
به ✍:
#سیــاه_منـصـور.
@FARZANDAN_PARSI
🦅🦅🦅🦅🦅🦅🦅🦅🦅🦅🦅🦅🦅🦅🦅🦅🦅
Forwarded from سرای فرزندان ایران. (گندم)
🧙♀️ 🍀 🧙♂️ ☁️ 🌞
🔷 #امروز؛ ☀️ 🕊 ☀️
🟢 به روز فرخ روز و پیروز:
«#اورمزد_امشاسپند» از 🌖ماه #خورداد:
از 🌖ماه خورداد سال ۳۷۶۰🔥زرتشتی.
۳۷۶۰ / ۰۳ / ۲۹
🌳🌹🌿🍎🥬🍑🥦🍓🍀🍇🌱🌻🥒☘🍉🍃🍒
🟡 برابر با روز یکشنبه: #مهر_شید.
به 🌞روز ۲۹👫#خورداد 🌖ماه
به سال ۲۵۸۱👑شاهنشاهی کشور🇮🇷ایران.
۲۵۸۱ / ۰۳ / ۲۹
🌳🌹🌿🍎🥬🍓☘🍇🍀🌻🥒🥦🍉🍃🍒🌱🌹
⚪️ برابر با 🌞روز یکشنبه: #مهر_شید.
به 🌞روز ۲۹👫خرداد 🌖ماه
به سال ۱۴۰۱🌞خورشیدی.
۱۴۰۱ / ۰۳ / ۲۹
🌳🌹🌿🍎🥬🍓🍇🥒🌱🍉🍃🍒🌹🥦🍉🍃🍏
🔴 برابر با☀️روز 18 Sunday 🌖ماه👫june.
با سال 2022⛪️ زایشی.
2022 / 06 / 19
🌳🌹🌿🍎🥬🍑🥦🍓☘🍇🌱🌻🥒🍀🍉🍃🍒
🔥پرسه همگانی:
🔥#اورمزد، #اهورامزدا.
خداوند جان وخرد، بن و اوج هستی.
آفریدگار نیکی و راستی و اشایی
پشتیبان همه مردم.
#هم_اورمزد_و_هم_ایزدانت_پرستم
#هم_آن_فره_و_فروهر_را_دوستدارم.
🌿گیاه #مورت،
نماد اورمزدامشاسپندان است.🌿
#زندگی_تان_گلافشان_باد.
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾
🔷 #امروز؛ ☀️ 🕊 ☀️
🟢 به روز فرخ روز و پیروز:
«#اورمزد_امشاسپند» از 🌖ماه #خورداد:
از 🌖ماه خورداد سال ۳۷۶۰🔥زرتشتی.
۳۷۶۰ / ۰۳ / ۲۹
🌳🌹🌿🍎🥬🍑🥦🍓🍀🍇🌱🌻🥒☘🍉🍃🍒
🟡 برابر با روز یکشنبه: #مهر_شید.
به 🌞روز ۲۹👫#خورداد 🌖ماه
به سال ۲۵۸۱👑شاهنشاهی کشور🇮🇷ایران.
۲۵۸۱ / ۰۳ / ۲۹
🌳🌹🌿🍎🥬🍓☘🍇🍀🌻🥒🥦🍉🍃🍒🌱🌹
⚪️ برابر با 🌞روز یکشنبه: #مهر_شید.
به 🌞روز ۲۹👫خرداد 🌖ماه
به سال ۱۴۰۱🌞خورشیدی.
۱۴۰۱ / ۰۳ / ۲۹
🌳🌹🌿🍎🥬🍓🍇🥒🌱🍉🍃🍒🌹🥦🍉🍃🍏
🔴 برابر با☀️روز 18 Sunday 🌖ماه👫june.
با سال 2022⛪️ زایشی.
2022 / 06 / 19
🌳🌹🌿🍎🥬🍑🥦🍓☘🍇🌱🌻🥒🍀🍉🍃🍒
🔥پرسه همگانی:
🔥#اورمزد، #اهورامزدا.
خداوند جان وخرد، بن و اوج هستی.
آفریدگار نیکی و راستی و اشایی
پشتیبان همه مردم.
#هم_اورمزد_و_هم_ایزدانت_پرستم
#هم_آن_فره_و_فروهر_را_دوستدارم.
🌿گیاه #مورت،
نماد اورمزدامشاسپندان است.🌿
#زندگی_تان_گلافشان_باد.
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾
🐆💐🌿🍒🍃🌸🍏🌼🐏🪴🍓🍀🌾
🌻🌞🌺☁️🐆🫑☀️🍀🍈🌾
🍃🌼🍎🌱🌩🌹🌶🌾
🌺⛅️🌻🍇🌿🍅🌾
🍃🌸🍀🍑🌷🌾
🌼🍎🫐🥬🌾
🌿🥕🌴🌾
🌻🥦🌾
🐏🌾
🌾
۱۴۰۱ / ۰۳/ ۲۹
#بر_آفتاب_نگاهتان_بیکران_درود:
آفتاب بر ردیا میتابد،
آب بخار میگردد و مِه درست میکنند
بخار و مه ابر میشوند.
و سَر بر شانهی کوهها میگذارند.
گاهی برای زمین باران میشوند.
گاهی دیگر بر روی شیشهها مینشینند،
و گهگاهی کودکان بازیگوش واژگانی لرزان
برای روی شیشهی پنجرهها مینویسند.
که پس از درنگ کوتاهی اشک میشوند
و با شتاب به پایین میچکد.
با شتاب از روی شیشه میلرزد،
و به پایین میریزد.
تنها به گُم شده و فرو رفتن
در شیار و دَرزِ پنجره میاندیشد.
و با بیتابی میخواهند
به پایان راه خویش نزدیک شوند.
🍀بامداد تان نیکو
چهرههای خورشیدگُونتان همواره تابان.
به: ✍
#سیــاه_منـصـور.
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾
🌾
🌹🌾
🍃🌸🌾
🐏🥬🍏🌾
🌿🌺🍅🍇🌾
🐆🌞🍃🍑🥦🌾
🌼 🪴🌻🌱🐏🌳🌾
🍃🌷🌿🐏🥬🌶🍒🌾
🌺🐆🌹💨🍇☁️🌻🐏🌾
🌞🌷🍃🌥🍒🐏🍄🍑🍀🌾
🌿☁️🍎🐏🌺☀️🍑🐆🥬🌷🍒🌾
🌻🍏🐆💐🌿🐏🍃🌺🍎🌻🍀⛅️🍃🌼🌾
🌻🌞🌺☁️🐆🫑☀️🍀🍈🌾
🍃🌼🍎🌱🌩🌹🌶🌾
🌺⛅️🌻🍇🌿🍅🌾
🍃🌸🍀🍑🌷🌾
🌼🍎🫐🥬🌾
🌿🥕🌴🌾
🌻🥦🌾
🐏🌾
🌾
۱۴۰۱ / ۰۳/ ۲۹
#بر_آفتاب_نگاهتان_بیکران_درود:
آفتاب بر ردیا میتابد،
آب بخار میگردد و مِه درست میکنند
بخار و مه ابر میشوند.
و سَر بر شانهی کوهها میگذارند.
گاهی برای زمین باران میشوند.
گاهی دیگر بر روی شیشهها مینشینند،
و گهگاهی کودکان بازیگوش واژگانی لرزان
برای روی شیشهی پنجرهها مینویسند.
که پس از درنگ کوتاهی اشک میشوند
و با شتاب به پایین میچکد.
با شتاب از روی شیشه میلرزد،
و به پایین میریزد.
تنها به گُم شده و فرو رفتن
در شیار و دَرزِ پنجره میاندیشد.
و با بیتابی میخواهند
به پایان راه خویش نزدیک شوند.
🍀بامداد تان نیکو
چهرههای خورشیدگُونتان همواره تابان.
به: ✍
#سیــاه_منـصـور.
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾
🌾
🌹🌾
🍃🌸🌾
🐏🥬🍏🌾
🌿🌺🍅🍇🌾
🐆🌞🍃🍑🥦🌾
🌼 🪴🌻🌱🐏🌳🌾
🍃🌷🌿🐏🥬🌶🍒🌾
🌺🐆🌹💨🍇☁️🌻🐏🌾
🌞🌷🍃🌥🍒🐏🍄🍑🍀🌾
🌿☁️🍎🐏🌺☀️🍑🐆🥬🌷🍒🌾
🌻🍏🐆💐🌿🐏🍃🌺🍎🌻🍀⛅️🍃🌼🌾
📚📘📔📗📕📖🖌
📚📙📗📓📖🖌
#شاهنامه_شاهکارگرانسنگ_ادب_پارسی:
بخش: (۱۸۳)
داستان رزم #سیاووش:
بخش: (۱۴) برگ (۲)
همی رفت تا مرز توران رسید
ز دشمن کسی را به ره بر ندید
درآن مرز شاه سپیجاب بود
که با لشکر و گنج و با آب بود
ورازاد بد نام آن پهلوان
دلیر و سپه تاز و روشن روان
سپه بود شمشیرزن سی هزار
همه رزم جوی از در کارزار
ورا زاد از قلب لشکر برفت
بیامد به نزد فرامرز تفت
بپرسید و گفتش چه مردی بگوی
چرا کردهای سوی این مرز روی
سزد گر بگویی مرا نام خویش
بجویی ازین کار فرجام خویش
همانا به فرمان شاه آمدی
گر از پهلوان سپاه آمدی
چه داری ز افراسیاب آگهی
ز اورنگ و ز تاج و تخت مهی
نباید که بینام بر دست من
روانت برآید ز تاریک تن
فرامرز گفت ای گو شوربخت
منم بار آن خسروانی درخت
که از نام او شیر پیچان شود
چو خشم آورد پیل بیجان شود
مرا با تو بدگوهر دیوزاد
چرا کرد باید همی نام یاد
گو پیلتن با سپاه از پس است
که اندر جهان کینه خواه او بس است
به کین سیاووش کمر بر میان
ببست و بیامد چو شیر ژیان
برآرد ازین مرز بیارز دود
هوا گرد او را نیارد بسود
ورا زاد بشنید گفتار او
همی خوار دانست پیگار او
به لشکر بفرمود کاندر دهید
کمانها سراسر به زه بر نهید
رده بر کشید از دو رویه سپاه
به سر بر نهادند ز آهن کلاه
ز هر سو برآمد ز گردان خروش
همی کر شد از نالهی کوس گوش
چو آواز کوس آمد و کرنای
فرامرز را دل برآمد ز جای
به یک حمله اندر ز گردان هزار
بیفگند و برگشت از کارزار
دگر حمله کردش هزار و دویست
ورازاد را گفت لشکر مهایست
که امروز بادافرهی ایزدی ست
مکافات بد را ز یزدان بدی ست
چنین لشکر گشن و چندین سوار
سراسیمه شد از یکی نامدار
همی شد فرامرز نیزه به دست
ورازاد را راه یزدان ببست
فرامرز جنگی چو او را بدید
خروشی چو شیر ژیان برکشید
برانگیخت از جای شبرنگ را
بیفشرد بر نیزه بر چنگ را
یکی نیزه زد بر کمربند او
که بگسست زیر زره بند او
چنان برگرفتش ز زین خدنگ
که گفتی یک پشه دارد به چنگ
بیفگند بر خاک و آمد فرود
سیاووش را داد چندی درود
سر نامور دور کرد از تنش
پر از خون بیالود پیراهنش
چنین گفت کاینت سر کین نخست
پراگنده شد تخم پرخاش و رست
همه بوم و بر آتش اندرفگند
همی دود برشد به چرخ بلند
یکی نامه بنوشت نزد پدر
ز کار ورازاد پرخاشخر
که چون برگشادم در کین و جنگ
ورا برگرفتم ز زین پلنگ
به کین سیاووش بریدم سرش
برافروختم آتش از کشورش
وزان سو نوندی بیامد به راه
به نزدیک سالار توران سپاه
که آمد به کین رستم پیلتن
بزرگان ایران شدند انجمن
ورازاد را سر بریدند زار
برانگیخت از مرز توران دمار
سپه را سراسر بهم بر زدند
به بوم و به بر آتش اندر زدند
چو بشنید افراسیاب این سخن
غمی شد ز کردارهای کهن
نماند ایچ بر دشت ز اسپان یله
بیاورد چوپان به میدان گله
در گنج گوپال و برگستوان
همان نیزه و خنجر هندوان
همان گنج دینار و در و گهر
همان افسر و توق زرین کمر
ز دستور گنجور بستد کلید
همه کاخ و میدان درم گسترید
چو لشکر سراسر شد آراسته
بریشان پراگنده شد خواسته
بزد کوس رویین و هندی درای
سواران سوی رزم کردند رای
سپهدار از گنگ بیرون کشید
سپه را ز تنگی به هامون کشید
فرستاد و مر سرخه را پیش خواند
ز رستم بسی داستانها براند
بدو گفت شمشیرزن سی هزار
ببر نامدار از در کارزار
نگه دار جان از بد پور زال
به رزمت نباشد جزو کس همال
تو فرزندی و نیکخواه منی
ستون سپاهی و ماه منی
چو بیدار دل باشی و راهجوی
که یارد نهادن بروی تو روی
کنون پیش رو باش و بیدار باش
سپه را ز دشمن نگهدار باش
ز پیش پدر سرخه بیرون کشید
درفش و سپه را به هامون کشید
طلایه چو گرد سپه دید تفت
بپیچید و سوی فرامرز رفت
از ایران سپه برشد آوای کوس
ز گرد سپه شد هوا آبنوس
خروش سواران و گرد سپاه
چو شب کرد گیتی نهان گشت ماه
درخشیدن تیغ الماس گون
سنانهای آهار داده به خون
تو گفتی که برشد به گیتی بخار
برافروختند آتش کارزار
ز کشته فگنده به هر سو سران
زمین کوه گشت از کران تا کران
چو سرخه بران گونه پیگار دید
درفش فرامرز سالار دید
عنان را به بور سرافراز داد
به نیزه درآمد کمان باز داد
فرامرز بگذاشت قلب سپاه
بر سرخه با نیزه شد کینهخواه
یکی نیزه زد همچو آذرگشسپ
ز کوهه ببردش سوی یال اسپ
ز ترکان به یاری او آمدند
پر از جنگ و پرخاشجو آمدند
از آشوب ترکان و از رزم سخت
فرامرز را نیزه شد لخت لخت
بدان ست سرخه که پایاب اوی
ندارد غمی گشت و برگاشت روی
پس اندر فرامرز با تیغ تیز
همی تاخت و انگیخته رستخیز
سواران ایران به کردار دیو
دمان از پسش برکشیده غریو
فرامرز چون سرخه را یافت چنگ
بیازید زان سان که یازد پلنگ.
بازنویسی و ویرایش به پارسی پاک:
به ✍:
#سیــاه_منـصـور.
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾
📚📘📔📗📕📖🖌
📚📙📗📓📖🖌
📚📙📗📓📖🖌
#شاهنامه_شاهکارگرانسنگ_ادب_پارسی:
بخش: (۱۸۳)
داستان رزم #سیاووش:
بخش: (۱۴) برگ (۲)
همی رفت تا مرز توران رسید
ز دشمن کسی را به ره بر ندید
درآن مرز شاه سپیجاب بود
که با لشکر و گنج و با آب بود
ورازاد بد نام آن پهلوان
دلیر و سپه تاز و روشن روان
سپه بود شمشیرزن سی هزار
همه رزم جوی از در کارزار
ورا زاد از قلب لشکر برفت
بیامد به نزد فرامرز تفت
بپرسید و گفتش چه مردی بگوی
چرا کردهای سوی این مرز روی
سزد گر بگویی مرا نام خویش
بجویی ازین کار فرجام خویش
همانا به فرمان شاه آمدی
گر از پهلوان سپاه آمدی
چه داری ز افراسیاب آگهی
ز اورنگ و ز تاج و تخت مهی
نباید که بینام بر دست من
روانت برآید ز تاریک تن
فرامرز گفت ای گو شوربخت
منم بار آن خسروانی درخت
که از نام او شیر پیچان شود
چو خشم آورد پیل بیجان شود
مرا با تو بدگوهر دیوزاد
چرا کرد باید همی نام یاد
گو پیلتن با سپاه از پس است
که اندر جهان کینه خواه او بس است
به کین سیاووش کمر بر میان
ببست و بیامد چو شیر ژیان
برآرد ازین مرز بیارز دود
هوا گرد او را نیارد بسود
ورا زاد بشنید گفتار او
همی خوار دانست پیگار او
به لشکر بفرمود کاندر دهید
کمانها سراسر به زه بر نهید
رده بر کشید از دو رویه سپاه
به سر بر نهادند ز آهن کلاه
ز هر سو برآمد ز گردان خروش
همی کر شد از نالهی کوس گوش
چو آواز کوس آمد و کرنای
فرامرز را دل برآمد ز جای
به یک حمله اندر ز گردان هزار
بیفگند و برگشت از کارزار
دگر حمله کردش هزار و دویست
ورازاد را گفت لشکر مهایست
که امروز بادافرهی ایزدی ست
مکافات بد را ز یزدان بدی ست
چنین لشکر گشن و چندین سوار
سراسیمه شد از یکی نامدار
همی شد فرامرز نیزه به دست
ورازاد را راه یزدان ببست
فرامرز جنگی چو او را بدید
خروشی چو شیر ژیان برکشید
برانگیخت از جای شبرنگ را
بیفشرد بر نیزه بر چنگ را
یکی نیزه زد بر کمربند او
که بگسست زیر زره بند او
چنان برگرفتش ز زین خدنگ
که گفتی یک پشه دارد به چنگ
بیفگند بر خاک و آمد فرود
سیاووش را داد چندی درود
سر نامور دور کرد از تنش
پر از خون بیالود پیراهنش
چنین گفت کاینت سر کین نخست
پراگنده شد تخم پرخاش و رست
همه بوم و بر آتش اندرفگند
همی دود برشد به چرخ بلند
یکی نامه بنوشت نزد پدر
ز کار ورازاد پرخاشخر
که چون برگشادم در کین و جنگ
ورا برگرفتم ز زین پلنگ
به کین سیاووش بریدم سرش
برافروختم آتش از کشورش
وزان سو نوندی بیامد به راه
به نزدیک سالار توران سپاه
که آمد به کین رستم پیلتن
بزرگان ایران شدند انجمن
ورازاد را سر بریدند زار
برانگیخت از مرز توران دمار
سپه را سراسر بهم بر زدند
به بوم و به بر آتش اندر زدند
چو بشنید افراسیاب این سخن
غمی شد ز کردارهای کهن
نماند ایچ بر دشت ز اسپان یله
بیاورد چوپان به میدان گله
در گنج گوپال و برگستوان
همان نیزه و خنجر هندوان
همان گنج دینار و در و گهر
همان افسر و توق زرین کمر
ز دستور گنجور بستد کلید
همه کاخ و میدان درم گسترید
چو لشکر سراسر شد آراسته
بریشان پراگنده شد خواسته
بزد کوس رویین و هندی درای
سواران سوی رزم کردند رای
سپهدار از گنگ بیرون کشید
سپه را ز تنگی به هامون کشید
فرستاد و مر سرخه را پیش خواند
ز رستم بسی داستانها براند
بدو گفت شمشیرزن سی هزار
ببر نامدار از در کارزار
نگه دار جان از بد پور زال
به رزمت نباشد جزو کس همال
تو فرزندی و نیکخواه منی
ستون سپاهی و ماه منی
چو بیدار دل باشی و راهجوی
که یارد نهادن بروی تو روی
کنون پیش رو باش و بیدار باش
سپه را ز دشمن نگهدار باش
ز پیش پدر سرخه بیرون کشید
درفش و سپه را به هامون کشید
طلایه چو گرد سپه دید تفت
بپیچید و سوی فرامرز رفت
از ایران سپه برشد آوای کوس
ز گرد سپه شد هوا آبنوس
خروش سواران و گرد سپاه
چو شب کرد گیتی نهان گشت ماه
درخشیدن تیغ الماس گون
سنانهای آهار داده به خون
تو گفتی که برشد به گیتی بخار
برافروختند آتش کارزار
ز کشته فگنده به هر سو سران
زمین کوه گشت از کران تا کران
چو سرخه بران گونه پیگار دید
درفش فرامرز سالار دید
عنان را به بور سرافراز داد
به نیزه درآمد کمان باز داد
فرامرز بگذاشت قلب سپاه
بر سرخه با نیزه شد کینهخواه
یکی نیزه زد همچو آذرگشسپ
ز کوهه ببردش سوی یال اسپ
ز ترکان به یاری او آمدند
پر از جنگ و پرخاشجو آمدند
از آشوب ترکان و از رزم سخت
فرامرز را نیزه شد لخت لخت
بدان ست سرخه که پایاب اوی
ندارد غمی گشت و برگاشت روی
پس اندر فرامرز با تیغ تیز
همی تاخت و انگیخته رستخیز
سواران ایران به کردار دیو
دمان از پسش برکشیده غریو
فرامرز چون سرخه را یافت چنگ
بیازید زان سان که یازد پلنگ.
بازنویسی و ویرایش به پارسی پاک:
به ✍:
#سیــاه_منـصـور.
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾
📚📘📔📗📕📖🖌
📚📙📗📓📖🖌
🌞 #روزشمار_ایرانی:
☀️یکشنبه= مهرشید
۲۹ خردادماه= مانتره سپند، گفتار نیک.
🌞۲۵۸۱= هخامنشی.
🌞۱۴۱۰۱= اهورایی.
🌞۷۰۴۴= میترایی آریایی.
🌞۳۷۶۰= زرتشتی.
☀️۱۴۰۱= خورشیدی. ⬅️ ۱۴۰۱/۰۳/۲۹ ➡️
🌞۱۳۹۰ = یزدگرد.
🌞۱۵۹۲= دیلمی.
🌞۲۷۲۱= کوردی.
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾
☀️یکشنبه= مهرشید
۲۹ خردادماه= مانتره سپند، گفتار نیک.
🌞۲۵۸۱= هخامنشی.
🌞۱۴۱۰۱= اهورایی.
🌞۷۰۴۴= میترایی آریایی.
🌞۳۷۶۰= زرتشتی.
☀️۱۴۰۱= خورشیدی. ⬅️ ۱۴۰۱/۰۳/۲۹ ➡️
🌞۱۳۹۰ = یزدگرد.
🌞۱۵۹۲= دیلمی.
🌞۲۷۲۱= کوردی.
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾
برای_بچهها_نامهای_پارسی_برگزینیم:
🔅آشنایی با نامهای ایرانی
«فریبرز»
💠 "فریبرز" نامی کهن و ریشهدار به چم بلندبالا، بلندپیکر، خوشپیکر، شکوهمند و دارای فر و منش است.
🤴🏻 این نام آمیخته از فر+ برز است.
"فَر" یا "فره" در زبان اوستایی به مانی شکوه، بزرگی و درخشش است. "بُرز" واژهای پهلوی به چم بلند است که ریشه در اوستایی دارد. نامهای نامهایی چون "برزو" و "البرز" ریشه در همین نام دارند.
📚 "فریبرز" یکی از نامهای برجستهی شاهنامه است. او پسر کیکاووس و عموی کیخسرو بود که با پادرمیانی رستم با فرنگیس پیوند زناشویی بست.
"فریبرز در همهی جنگهای ایران و توران به خونخواهی سیاووش برخاست و سپهدار سپاه ایران بود.
چو توس و فریبرز و گودرز و گیو
چو رهام و گرگین و بهرام و نیو!
#شاهنامه #فردوسی_بزرگ.
"فر" در شاهنامهی فردوسی به چم نیروی شگرف، دانش، هوش، تاج و بخت خدادادی است.
📖 این نام در نیپیکهای "تاریخ طبری" و "تاریخ بلعمی" به گونهی "برزافره" آمده است.
به دید میرسد "برزافره" نیز دگرگون شدهی "برزافرنس" نام سردار اشکانی باشد.
🔁 دهخدا و شمار دیگری از نویسندگان باور دارند که این نام پیشتر "بُرزفَری"(برز+ فری)
و نام یکی از پهلوانان باستانی بود که فردوسی در شاهنامه آن را به "فریبرز" دگرگون کرده است.
⁉️ یکی از گمانهای نهچندان ارجدار این است که "فریبرز" تازی شدهی "پریبرز" یا "برزپری" (برگرفته از پری یا فرشته) به چم خوشپیکر و بلندبالاست. ادبسار برای این داوخواهی(ادعا) بنمایهای نیافت.
🇮🇷 شماری از نامهای ایرانی دخترانه و پسرانهی همآوا:
👧🏻 فریماه، فریناز، فریار، فریوش، فرزانه و...
👦🏻 فربد، فریور، البرز، فرداد، برزو، فرشید و...
#نام_پسرانه_ایرانی
#فریبرز
آرمان «هر ایرانی نژاده و نیک اندیش»
پالایش زبان پارسی و والایش فرهنگ ایرانی ست.
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾
🔅آشنایی با نامهای ایرانی
«فریبرز»
💠 "فریبرز" نامی کهن و ریشهدار به چم بلندبالا، بلندپیکر، خوشپیکر، شکوهمند و دارای فر و منش است.
🤴🏻 این نام آمیخته از فر+ برز است.
"فَر" یا "فره" در زبان اوستایی به مانی شکوه، بزرگی و درخشش است. "بُرز" واژهای پهلوی به چم بلند است که ریشه در اوستایی دارد. نامهای نامهایی چون "برزو" و "البرز" ریشه در همین نام دارند.
📚 "فریبرز" یکی از نامهای برجستهی شاهنامه است. او پسر کیکاووس و عموی کیخسرو بود که با پادرمیانی رستم با فرنگیس پیوند زناشویی بست.
"فریبرز در همهی جنگهای ایران و توران به خونخواهی سیاووش برخاست و سپهدار سپاه ایران بود.
چو توس و فریبرز و گودرز و گیو
چو رهام و گرگین و بهرام و نیو!
#شاهنامه #فردوسی_بزرگ.
"فر" در شاهنامهی فردوسی به چم نیروی شگرف، دانش، هوش، تاج و بخت خدادادی است.
📖 این نام در نیپیکهای "تاریخ طبری" و "تاریخ بلعمی" به گونهی "برزافره" آمده است.
به دید میرسد "برزافره" نیز دگرگون شدهی "برزافرنس" نام سردار اشکانی باشد.
🔁 دهخدا و شمار دیگری از نویسندگان باور دارند که این نام پیشتر "بُرزفَری"(برز+ فری)
و نام یکی از پهلوانان باستانی بود که فردوسی در شاهنامه آن را به "فریبرز" دگرگون کرده است.
⁉️ یکی از گمانهای نهچندان ارجدار این است که "فریبرز" تازی شدهی "پریبرز" یا "برزپری" (برگرفته از پری یا فرشته) به چم خوشپیکر و بلندبالاست. ادبسار برای این داوخواهی(ادعا) بنمایهای نیافت.
🇮🇷 شماری از نامهای ایرانی دخترانه و پسرانهی همآوا:
👧🏻 فریماه، فریناز، فریار، فریوش، فرزانه و...
👦🏻 فربد، فریور، البرز، فرداد، برزو، فرشید و...
#نام_پسرانه_ایرانی
#فریبرز
آرمان «هر ایرانی نژاده و نیک اندیش»
پالایش زبان پارسی و والایش فرهنگ ایرانی ست.
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾
Forwarded from سرای فرزندان ایران. (سیاه منصور)
ملا نصرالدین، آدمی داستانی و بذلهگو در فرهنگهای کوچه بازار ایرانی، افغانستانی، ترکیهای، عربی، قفقازی، هندی، پاکستانی و بوسنی است که در یونان هم دوستان بسیاری دارد و در بلغارستان هم شناخته شدهاست.
ملا نصرالدین در ایران بیش از هر جای دیگری نمادین شناخته شده است.
تاریخ زادروز: ۱۲۰۸، Nasrettin Hoca، ترکیه.
آرامگاه او: ۱۲۸۴، آقشهر، ترکیه.
مزار ایشان: Middle of the World Nasreddin Hodja Tomb، آقشهر، ترکیه.
کتابها: The Turkish Jester: Or, the Pleasantries of Cogia Nasr Eddin Effendi, Tr. by G. Borrow
فرزند: فطما خاتون، شیک عمر، Durr-u Melek
مادر: عبدالله افندی، Sıdıka Hatun.
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾
ملا نصرالدین در ایران بیش از هر جای دیگری نمادین شناخته شده است.
تاریخ زادروز: ۱۲۰۸، Nasrettin Hoca، ترکیه.
آرامگاه او: ۱۲۸۴، آقشهر، ترکیه.
مزار ایشان: Middle of the World Nasreddin Hodja Tomb، آقشهر، ترکیه.
کتابها: The Turkish Jester: Or, the Pleasantries of Cogia Nasr Eddin Effendi, Tr. by G. Borrow
فرزند: فطما خاتون، شیک عمر، Durr-u Melek
مادر: عبدالله افندی، Sıdıka Hatun.
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾
ریشهشناسی زبانزدهای پارسی:
در هنگام نخست وزیری امیرکبیر هرج و مرج در بازار به اندازهای بود که هر کس در فروشگاهاش از همه گونه چیزها میفروخت.
به دستور امیر کبیر هر کسی میبایست به فروش چیزهای هم ساز با یکدیگر شد،
مانند: پارچه فروش تنها پارچه،
کوزه گر تنها کوزه و همه به همین اندازه.
پس از چندی به امیر کبیر گفتند کسی به همراه توتون و تنباکو، بند تنبان، هم میفروشد،
امیر کبیر دستور داد او را بیاورند و از او چرایی کارش را پرسیدند،
آن کس در پاسخ گفت:
کسی که تنباکو از من میخَرَد
شاید هنگام کشیدن و دود کردن به سُرفِه بیافتد و برای این سرفه بند تنبانش پاره شود.
پس من بند تنبان را به همراه تنباکو میفروشم.
از آن هنگام هر کسی که سخن چِرت و پِرت و بی خودی میزند، میگویند:
👈«حرفای بند تنبونی میزنه»
#ریشه_زبانزدهای_پارسی.
بازنویسی و ویرایش به پارسی:
به ✍:
#سیــاه_منـصـور..
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾
در هنگام نخست وزیری امیرکبیر هرج و مرج در بازار به اندازهای بود که هر کس در فروشگاهاش از همه گونه چیزها میفروخت.
به دستور امیر کبیر هر کسی میبایست به فروش چیزهای هم ساز با یکدیگر شد،
مانند: پارچه فروش تنها پارچه،
کوزه گر تنها کوزه و همه به همین اندازه.
پس از چندی به امیر کبیر گفتند کسی به همراه توتون و تنباکو، بند تنبان، هم میفروشد،
امیر کبیر دستور داد او را بیاورند و از او چرایی کارش را پرسیدند،
آن کس در پاسخ گفت:
کسی که تنباکو از من میخَرَد
شاید هنگام کشیدن و دود کردن به سُرفِه بیافتد و برای این سرفه بند تنبانش پاره شود.
پس من بند تنبان را به همراه تنباکو میفروشم.
از آن هنگام هر کسی که سخن چِرت و پِرت و بی خودی میزند، میگویند:
👈«حرفای بند تنبونی میزنه»
#ریشه_زبانزدهای_پارسی.
بازنویسی و ویرایش به پارسی:
به ✍:
#سیــاه_منـصـور..
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾
Forwarded from سرای فرزندان ایران. (سیاه منصور)
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥 گذر و نگاهی کوتاه از چگونگی گذشتن،
🌟 ستارگان بر فراز آسمان دریاچه ارومیه.
یاران همراه؛ شب بر شما خوش باد.
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾
🌟 ستارگان بر فراز آسمان دریاچه ارومیه.
یاران همراه؛ شب بر شما خوش باد.
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾
Forwarded from سرای فرزندان ایران. (سیاه منصور)
🧙♀️ 🍀 🧙♂️ ☁️ 🌞
🔷 #امروز؛ ☀️ 🕊 ☀️
🟢 به روز فرخ روز و پیروز:
«#وهومن_امشاسپند» از 🌖ماه #خورداد:
از 🌖ماه خورداد سال ۳۷۶۰🔥زرتشتی.
۳۷۶۰ / ۰۳ / ۳۰
🌳🌹🌿🍎🥬🍑🥦🍓🍀🍇🌱🌻🥒☘🍉🍃🍒
🟡 برابر با روز دوشنبه: #مه_شید.
به 🌞روز ۲۹👫#خورداد 🌖ماه
به سال ۲۵۸۱👑شاهنشاهی کشور🇮🇷ایران.
۲۵۸۱ / ۰۳ / ۳۰
🌳🌹🌿🍎🥬🍓☘🍇🍀🌻🥒🥦🍉🍃🍒🌱🌹
⚪️ برابر با 🌞روز دوشنبه: #مه_شید.
به 🌞روز ۳۰👫خرداد 🌖ماه
به سال ۱۴۰۱🌞خورشیدی.
۱۴۰۱ / ۰۳ / ۳۰
🌳🌹🌿🍎🥬🍓🍇🥒🌱🍉🍃🍒🌹🥦🍉🍃🍏
🔴 برابر با☀️روز 20 Monday 🌖ماه👫june.
با سال 2022⛪️ زایشی.
2022 / 06 / 20
🌳🌹🌿🍎🥬🍑🥦🍓☘🍇🌱🌻🥒🍀🍉🍃🍒
#وهومن_امشاسپندان(نبر)
🧚♀نماد سپنتایی بودن جان و زندگی.🧚♀
#بهمن_فر_ایمان_ماست
#اندیشه_نیک. #نیک_نهادی.
پرهیز از کشتار جانداران سودمند.
🐏 🐂 🦙 🐃 🐑 🦌 🐐 🐫 🐪 🐓 🦃 🦢
🌸 گل #یاسمن_سپید
نماد وهومن امشاسپندان است.
🗓 روز جهانی #پناهندگان، گرامی باد.
#زندگی_تان_گلافشان_باد.
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾
🔷 #امروز؛ ☀️ 🕊 ☀️
🟢 به روز فرخ روز و پیروز:
«#وهومن_امشاسپند» از 🌖ماه #خورداد:
از 🌖ماه خورداد سال ۳۷۶۰🔥زرتشتی.
۳۷۶۰ / ۰۳ / ۳۰
🌳🌹🌿🍎🥬🍑🥦🍓🍀🍇🌱🌻🥒☘🍉🍃🍒
🟡 برابر با روز دوشنبه: #مه_شید.
به 🌞روز ۲۹👫#خورداد 🌖ماه
به سال ۲۵۸۱👑شاهنشاهی کشور🇮🇷ایران.
۲۵۸۱ / ۰۳ / ۳۰
🌳🌹🌿🍎🥬🍓☘🍇🍀🌻🥒🥦🍉🍃🍒🌱🌹
⚪️ برابر با 🌞روز دوشنبه: #مه_شید.
به 🌞روز ۳۰👫خرداد 🌖ماه
به سال ۱۴۰۱🌞خورشیدی.
۱۴۰۱ / ۰۳ / ۳۰
🌳🌹🌿🍎🥬🍓🍇🥒🌱🍉🍃🍒🌹🥦🍉🍃🍏
🔴 برابر با☀️روز 20 Monday 🌖ماه👫june.
با سال 2022⛪️ زایشی.
2022 / 06 / 20
🌳🌹🌿🍎🥬🍑🥦🍓☘🍇🌱🌻🥒🍀🍉🍃🍒
#وهومن_امشاسپندان(نبر)
🧚♀نماد سپنتایی بودن جان و زندگی.🧚♀
#بهمن_فر_ایمان_ماست
#اندیشه_نیک. #نیک_نهادی.
پرهیز از کشتار جانداران سودمند.
🐏 🐂 🦙 🐃 🐑 🦌 🐐 🐫 🐪 🐓 🦃 🦢
🌸 گل #یاسمن_سپید
نماد وهومن امشاسپندان است.
🗓 روز جهانی #پناهندگان، گرامی باد.
#زندگی_تان_گلافشان_باد.
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾
🐆💐🌿🍒🍃🌸🍏🌼🐏🪴🍓🍀🌾
🌻🌞🌺☁️🐆🫑☀️🍀🍈🌾
🍃🌼🍎🌱🌩🌹🌶🌾
🌺⛅️🌻🍇🌿🍅🌾
🍃🌸🍀🍑🌷🌾
🌼🍎🫐🥬🌾
🌿🥕🌴🌾
🌻🥦🌾
🐏🌾
🌾
۱۴۰۱ / ۰۳/ ۳۰
#بر_آفتاب_نگاهتان_بیکران_درود:
در هیاهوی شبهای تاریک،
با ستارگانی تازه از راه رسیده
در میان تیرگی شب بامداد برمیدمد.
آنگاه در پیچ وُ خَمِ کوههای سربرافراشته،
و پشت پنجرههای نیمه باز خانهها
و در اُفت وُ خیز گُرگ و میش آسمان،
مانند همیشه چشمبراهِ خورشید میماند.
در سرزمین زیبای آرزوها در زیر سپهر نیلگون
در میان دستانِ پُر از مهر آسمان جانی دوباره پیدا میکند.
🍀بامداد تان نیکو
چهرههای خورشیدگُونتان همواره تابان.
به: ✍
#سیــاه_منـصـور.
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾
🌾
🌹🌾
🍃🌸🌾
🐏🥬🍏🌾
🌿🌺🍅🍇🌾
🐆🌞🍃🍑🥦🌾
🌼 🪴🌻🌱🐏🌳🌾
🍃🌷🌿🐏🥬🌶🍒🌾
🌺🐆🌹💨🍇☁️🌻🐏🌾
🌞🌷🍃🌥🍒🐏🍄🍑🍀🌾
🌿☁️🍎🐏🌺☀️🍑🐆🥬🌷🍒🌾
🌻🍏🐆💐🌿🐏🍃🌺🍎🌻🍀⛅️🍃🌼🌾
🌻🌞🌺☁️🐆🫑☀️🍀🍈🌾
🍃🌼🍎🌱🌩🌹🌶🌾
🌺⛅️🌻🍇🌿🍅🌾
🍃🌸🍀🍑🌷🌾
🌼🍎🫐🥬🌾
🌿🥕🌴🌾
🌻🥦🌾
🐏🌾
🌾
۱۴۰۱ / ۰۳/ ۳۰
#بر_آفتاب_نگاهتان_بیکران_درود:
در هیاهوی شبهای تاریک،
با ستارگانی تازه از راه رسیده
در میان تیرگی شب بامداد برمیدمد.
آنگاه در پیچ وُ خَمِ کوههای سربرافراشته،
و پشت پنجرههای نیمه باز خانهها
و در اُفت وُ خیز گُرگ و میش آسمان،
مانند همیشه چشمبراهِ خورشید میماند.
در سرزمین زیبای آرزوها در زیر سپهر نیلگون
در میان دستانِ پُر از مهر آسمان جانی دوباره پیدا میکند.
🍀بامداد تان نیکو
چهرههای خورشیدگُونتان همواره تابان.
به: ✍
#سیــاه_منـصـور.
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾
🌾
🌹🌾
🍃🌸🌾
🐏🥬🍏🌾
🌿🌺🍅🍇🌾
🐆🌞🍃🍑🥦🌾
🌼 🪴🌻🌱🐏🌳🌾
🍃🌷🌿🐏🥬🌶🍒🌾
🌺🐆🌹💨🍇☁️🌻🐏🌾
🌞🌷🍃🌥🍒🐏🍄🍑🍀🌾
🌿☁️🍎🐏🌺☀️🍑🐆🥬🌷🍒🌾
🌻🍏🐆💐🌿🐏🍃🌺🍎🌻🍀⛅️🍃🌼🌾
Forwarded from سرای فرزندان ایران. (سیاه منصور)
درباره زیست بوم:
پیکره و استخوانبندی #سگ_خرسی که،
نزدیک به ۳۶۰ میلیون سال پیش میزیسته است،
و به تازگی در کشور فرانسه پیدا شده است.!
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾
پیکره و استخوانبندی #سگ_خرسی که،
نزدیک به ۳۶۰ میلیون سال پیش میزیسته است،
و به تازگی در کشور فرانسه پیدا شده است.!
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾
Forwarded from سرای فرزندان ایران. (سیاه منصور)
پیدا شدن گونهای شکارچی غولپیکر و باستانی «سگ خرسی» در فرانسه
جواد تاجی:
یک گروه از دانشمندان گونهای از شکارچیان باستانی را شناسایی کردهاند که به «سگ خرسی» نام دارد و بخشی از آنها خرس و بخش دیگر سگ بوده است.
آنها میتوانستند نزدیک به 320 کیلوگرم باشند و 36 میلیون سال پیش زندگی میکردند.
«در نخست، این استخوان چانه برای دندانهای شگفت انگیزش ارزشمند شمرده شد زیرا ناهمسانی با برخی گونههای شناخته شده سگ خرسی، این گونه دارای دندان آسیای کوچک چهارم پایینی ویژهای است که برای دستهبندی گونهها ارزش بسیار دارد.
برای همین، چانه پایین آن بررسیهای بیشتری شد و در پایان روشن شد که این گونه تازه یک «تارتاروسیون» (Tartarocyon) است.
گونهای نابود شده که نام آن بر پایه یک غول بزرگ، تواتمند و یک چشم از ویژه باسک گرفته شده است.
«باستین منکارت»از موزه تاریخ زیست بومِ بازل، سوییس که سرپرست این گروه پژوهشی است، دریافتند که این چانه پایین سنگواره شده که در شهرستان پیرنه-آتلانتیک فرانسه پیدا شده، به گونه تازهای از گوشتخواران بانام سگ خرسی یا نام دانشیک «آمفی سیونید» پیوند داده میشود.
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅
جواد تاجی:
یک گروه از دانشمندان گونهای از شکارچیان باستانی را شناسایی کردهاند که به «سگ خرسی» نام دارد و بخشی از آنها خرس و بخش دیگر سگ بوده است.
آنها میتوانستند نزدیک به 320 کیلوگرم باشند و 36 میلیون سال پیش زندگی میکردند.
«در نخست، این استخوان چانه برای دندانهای شگفت انگیزش ارزشمند شمرده شد زیرا ناهمسانی با برخی گونههای شناخته شده سگ خرسی، این گونه دارای دندان آسیای کوچک چهارم پایینی ویژهای است که برای دستهبندی گونهها ارزش بسیار دارد.
برای همین، چانه پایین آن بررسیهای بیشتری شد و در پایان روشن شد که این گونه تازه یک «تارتاروسیون» (Tartarocyon) است.
گونهای نابود شده که نام آن بر پایه یک غول بزرگ، تواتمند و یک چشم از ویژه باسک گرفته شده است.
«باستین منکارت»از موزه تاریخ زیست بومِ بازل، سوییس که سرپرست این گروه پژوهشی است، دریافتند که این چانه پایین سنگواره شده که در شهرستان پیرنه-آتلانتیک فرانسه پیدا شده، به گونه تازهای از گوشتخواران بانام سگ خرسی یا نام دانشیک «آمفی سیونید» پیوند داده میشود.
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅